مـسـالـه 2021 - اگر كسى بعد از غروب شب عيد فطر بميرد,
بايد فطره او وعيالاتش را از مال او بدهند, ولى اگر پيش از غروب بميرد, واجب نيست
فطره او و عيالاتش را از مال او بدهند.
مصرف زكاة فطره مـسـالـه 2022 - اگـر زكـاة فطره را به يكى از هشت مصرفى كه سابقا
براى زكاة مال گفته شد برسانند كافى است , ولى احتياط مستحب آن است كه فقط به فقراى
شيعه بدهند.
مـسـالـه 2023 - اگـر طـفـل شيعه اى فقير باشد, انسان مى تواند فطره را به مصرف او
برساند, يا بواسطه دادن به ولى , ملك طفل نمايد.
مساله 2024 - فقيرى كه فطره به او مى دهند, لازم نيست عادل باشد, ولى احتياط واجب
آن است كـه بـه شرابخوار و بى نماز و كسى كه آشكارا معصيت مى كند براى امر او به
معروف و نهى از منكر فطره ندهند.
مساله 2025 - به كسى كه فطره را در معصيت مصرف مى كند نبايد فطره بدهند.
مـساله 2026 - احتياط واجب آن است كه به يك فقير كمتر از يك صاع ( كه تقريبا سه
كيلو است ) فطره ندهند, ولى اگر بيشتر بدهنداشكال ندارد.
مـسـالـه 2027 - اگـر از جنسى كه قيمتش دو برابر قيمت معمولى آن است , مثلا از
گندمى كه قـيمت آن دو برابر قيمت گندم معمولى است , نصف صاع كه معناى آن در مساله
پيش گفته شد بدهد كافى نيست , بلكه اگر آن را به قصد قيمت فطره هم بدهد اشكال دارد.
مـساله 2028 - انسان نمى تواند نصف صاع را از يك جنس مثلا گندم و نصف ديگر آن را
از جنس ديگر مثلا جو بدهد, بلكه اگر آن را به قصد قيمت فطره هم بدهد اشكال دارد.
مساله 2029 - مستحب است در دادن زكاة فطره , خويشان فقير خود را بر ديگران مقدم
دارد و بعد هـمسايگان فقير را, بعد اهل علم فقير را,ولى اگر ديگران از جهتى برترى
داشته باشند, مستحب است آنها را مقدم بدارد.
مساله 2030 - اگر انسان به خيال اينكه كسى فقير است به او فطره بدهد و بعد بفهمد
فقير نبوده , چـنـانچه مالى را كه به او داده از بين نرفته باشد, بايد پس بگيرد و
به مستحق بدهد, و اگر نتواند بـگـيرد, بايد از مال خودش فطره را بدهد, و اگر از بين
رفته باشد, در صورتى كه گيرنده فطره مـى دانسته آنچه را كه گرفته فطره است , بايد
عوض آن را بدهد, و اگر نمى دانسته , دادن عوض بر او واجب نيست و انسان بايد دوباره
فطره را بدهد.
مـساله 2031 - اگر كسى بگويد فقيرم , مى شود به او فطره داد, ولى اگر بداند كه
قبلا غنى بوده است بنابر احتياط لازم به مجرد گفتنش نمى شودفطره به او داد مگر آنكه
از گفته او اطمينان پيدا شود.
مسائل متفرقه زكاة فطره مساله 2032 - انسان بايد زكاة فطره را به قصد قربت ( يعنى
براى انجام فرمان خداوند عالم ) بدهد و موقعى كه آن را مى دهد, نيت دادن فطره
نمايد.
مساله 2033 - اگر پيش از ماه رمضان فطره را بدهد صحيح نيست , و بهتر آن است كه ماه
رمضان هـم فـطـره را نـدهد, ولى اگر پيش از رمضان يا در ماه رمضان به فقير قرض بدهد
و بعد از آنكه فطره بر او واجب شد, طلب خود را بابت فطره حساب كند مانعى ندارد.
مـساله 2034 - گندم يا چيز ديگرى را كه براى فطره مى دهد بايد به جنس ديگر يا خاك
مخلوط نـبـاشد, و چنانچه مخلوط باشد, اگر خالص آن به يك صاع كه تقريبا سه كيلو است
برسد, يا آنچه مخلوط شده به قدرى كم باشد كه قابل اعتنا نباشد اشكال ندارد.
مساله 2035 - اگر فطره را از چيز معيوب بدهد, بنابر احتياط واجب كافى نيست .
مساله 2036 - كسى كه فطره چند نفر را مى دهد, لازم نيست همه را از يك جنس بدهد,
مثلا اگر فطره بعضى را گندم و فطره بعض ديگر راجو بدهد كافى است .
مساله 2037 - كسى كه نماز عيد فطر مى خواند, بنابر احتياط واجب بايد فطره را پيش
از نماز عيد بـدهـد يـا آن را عزل كند, ولى اگر نماز عيدنمى خواند, مى تواند دادن
فطره يا عزل آن را تا ظهر تاخير بيندازد.
مساله 2038 - اگر به نيت فطره مقدارى از مال خود را كنار بگذارد و تا ظهر روز عيد
به مستحق ندهد, هر وقت آن را مى دهد نيت فطره نمايد.
مساله 2039 - اگر موقعى كه دادن زكاة فطره واجب است , فطره را ندهد و كنار هم
نگذارد, بعدا بايد بدون اينكه نيت ادا و قضا كند فطره رابدهد.
مـساله 2040 - اگر فطره را كنار بگذارد, نمى تواند آن را براى خودش بردارد و مالى
ديگر را براى فطره بگذارد.
مساله 2041 - اگر انسان مالى داشته باشد كه قيمتش از فطره بيشتر است , چنانچه فطره
را ندهد و نـيـت كند كه مقدارى از آن مال براى فطره باشد اشكال دارد, و نيز جايز
نيست فطره را در مثل لباس و فرش كه از اجناس گذشته يا پول آنها نيست تعيين كند.
مـسـاله 2042 - اگر مالى را كه براى فطره كنار گذاشته از بين برود, چنانچه دسترسى
به فقير داشـتـه و دادن فـطـره را تاخير انداخته , بايد عوض آن را بدهد , و اگر
دسترسى به فقير نداشته , ضامن نيست .
مساله 2043 - اگر در محل خودش مستحق پيدا شود, احتياط واجب آن است كه فطره را به
جاى ديگر نبرد, و اگر به جاى ديگر ببرد و تلف شود, بايد عوض آن را بدهد.
احكام حج
مـسـالـه 2044 - حـج : زيارت كردن خانه خدا و انجام اعمالى است كه دستور داده
اند در آنجا بجا آورده شود.
و در تمام عمر بر كسى كه اين شرايط را دارا باشد,
يك مرتبه واجب مى شود: اول آنكه بالغ باشد.
دوم آنكه عاقل و آزاد باشد.
سـوم بـواسطه رفتن به حج مجبور نشود كه كار حرامى را كه ترك آن از حج مهمتر است
انجام دهد, يا عمل واجبى را كه از حج مهمتر است ترك نمايد.
چهارم آنكه مستطيع باشد.
و مستطيع بودن به چند چيز است : اول - آنكه توشه راه
و مركب سوارى يا مالى كه بتواند با آن مال آنها را تهيه كند داشته باشد.
دوم - سلامت مزاج و توانائى آن را داشته باشد كه بتواند مكه رود و حج را بجا آورد.
سوم - در راه مانعى از رفتن نباشد, و اگر راه بسته باشد يا انسان بترسد كه در راه
جان يا عرض او از بـيـن بـرود يا مال او را ببرند, حج بر اوواجب نيست , ولى اگر از
راه ديگرى بتواند برود اگرچه دورتر باشد, بايد از آن راه برود.
چهارم - به قدر بجا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد.
پـنـجم - مخارج كسانى را كه خرجى آنان بر او واجب است مثل زن و بچه , و مخارج
كسانى را كه مردم خرجى دادن به آنها را لازم مى دانندداشته باشد.
ششم - بعد از برگشتن , كسب يا زراعت يا عايدى ملك يا راه ديگرى براى معاش خود
داشته باشد كه مجبور نشود به زحمت زندگى كند.
مـساله 2045 - كسى كه بدون خانه ملكى رفع احتياجش نمى شود, يعنى به زحمت مى افتد,
حج وقتى بر او واجب است كه پول خانه را هم داشته باشد.
مـسـالـه 2046 - زنـى كه مى تواند مكه برود, اگر بعد از برگشتن از خودش مال نداشته
باشد و شـوهرش هم مثلا فقير باشد و خرجى او را ندهدو ناچار شود كه به سختى زندگى
كند, حج بر او واجب نيست .
مساله 2047 - اگر كسى توشه راه و مركب سوارى نداشته باشد و ديگرى به او بگويد: حج
برو من خـرج تـو و عيالات تو را در موقعى كه درسفر حج هستى مى دهم , در صورتى كه
اطمينان داشته باشد كه خرج او را مى دهد, حج بر او واجب مى شود.
مساله 2048 - اگر خرجى رفتن و برگشتن و خرجى عيالات كسى را در مدتى كه مكه مى رود
و برمى گردد, به او ببشخند و با او شرط كنندكه حج كند و او قبول نمايد, حج بر او
واجب مى شود, اگرچه قرض داشته باشد و در موقع برگشتن هم مالى كه بتواند با آن زندگى
كند نداشته باشد.
مساله 2049 - اگر مخارج رفتن و برگشتن و مخارج عيالات كسى را در مدتى كه مكه مى
رود و برمى گردد به او بدهند و بگويند حج برو, ولى ملك او نكنند, حج بر او واجب مى
شود.
مـساله 2050 - اگر مقدارى مال كه براى حج كافى است به كسى بدهند و با او شرط كنند
كه در راه مكه به كسى كه مال را داده خدمت بنمايد,حج بر او واجب نمى شود.
مساله 2051 - اگر مقدارى مال به كسى بدهند و حج بر او واجب شود, چنانچه حج نمايد,
هرچند بعدا مالى از خود پيدا كند, ديگر حج بر اوواجب نيست .
مـسـالـه 2052 - اگر براى تجارت مثلا تا جده برود و مالى بدست آورد كه اگر بخواهد
از آنجا به مـكـه رود مستطيع باشد, بايد حج كند, و درصورتى كه حج نمايد اگرچه بعدا
مالى پيدا كند كه بتواند از وطن خود به مكه رود, ديگر حج بر او واجب نيست .
مساله 2053 - اگرانسان اجير شود كه مباشرتا از طرف كس ديگر حج كند, چنانچه خودش
نتواند برود و بخواهد ديگرى را از طرف خودش بفرستد, بايد از كسى كه او را اجير كرده
اجازه بگيرد.
مـساله 2054 - اگر كسى مستطيع شود و مكه نرود و فقير شود, بايد اگرچه به زحمت باشد
كه قابل تحمل است بعدا حج كند, و اگر نتواند حج برود, چنانچه كسى او را براى حج
اجير كند, بايد بـه مكه رود و حج كسى را كه براى او اجير شده بجا آورد و ممكن باشد
تا سال بعد در مكه بماند و براى خود حج نمايد, ولى اگر ممكن باشد كه اجير شود و
اجرت را نقد بگيرد و كسى كه او را اجير كـرده راضـى شود كه حج او در سال بعدبجا
آورده شود, بايد سال اول براى خود و سال بعد براى كسى كه اجير شده حج نمايد.
مـسـالـه 2055 - اگـر در سـال اولـى كه مستطيع شده به مكه رود و در وقت معينى كه
دستور داده انـد بـه عرفات و مشعر الحرام نرسد, چنانچه درسالهاى بعد مستطيع نباشد,
حج بر او واجب نـيـست , ولى اگر از سالهاى پيش مستطيع بوده و نرفته , اگرچه به زحمت
باشد كه قابل تحمل است بايد حج كند.
مـسـالـه 2056 - اگـر در سـال اولـى كه مستطيع شده حج نكند و بعد بواسطه پيرى يا
مرض و نـاتوانائى نتواند حج نمايد و نا اميد باشد از اينكه بعدا خودش حج كند, بايد
ديگرى را از طرف خود بـفـرستد, بلكه اگر نا اميد هم نباشد احتياط واجب آن است كه
اجير بگيرد, و در صورتى كه بعدا قدرت پيدا كرد خودش نيز حج نمايد, و همچنين است اگر
در سال اولى كه به قدر رفتن حج مال پـيدا كرده , بواسطه پيرى يا مرض ياناتوانى
نتواند حج كند و نا اميد از توانائى خود باشد, و در تمام اين صور بنابر احتياط واجب
بايد نائب صروره باشد يعنى كسى كه اولين مرتبه حج رفتن او باشد.
مساله 2057 - كسى كه از طرف ديگرى براى حج اجير شده , بايد طواف نساء را نيز از
طرف او بجا آورد, و اگر بجا نياورد, زن بر آن اجيرحرام مى شود.
مساله 2058 - اگر طواف نساء را درست بجا نياورد يا فراموش كند, چنانچه بعد از چند
روز يادش بيايد و از بين راه برگردد و بجا آوردصحيح است , و در صورت فراموشى چنانچه
برگشتن برايش مشقت داشته باشد مى تواند نايب بگيرد.
احكام خريد و فروش
مـسـالـه 2059 - سـزاوار اسـت شخص كاسب احكام خريد و فروش موارد محل ابتلاء
را ياد بگيرد, حـضرت صادق (ع ) فرمودند: كسى كه مى خواهد خريد و فروش كند, بايد
احكام آن را ياد بگيرد و اگـر پيش از ياد گرفتن آن خريد و فروش كند, بواسطه معامله
هاى باطل وشبهه ناك به هلاكت مى افتد.
مـسـالـه 2060 - اگـر انسان براى ندانستن مساله نداند معامله اى كه كرده صحيح است
يا باطل , نمى تواند در مالى كه گرفته تصرف نمايد.
مـسـالـه 2061 - كـسى كه مال ندارد و مخارجى بر او واجب است مثل خرج زن و بچه ,
بايد كسب كـنـد.
و بـراى كـارهـاى مستحب مانند وسعت دادن به عيالات و دستگيرى
از فقرا, كسب كردن مستحب است .
مستحبات خريد و فروش چهار چيز در خريد و فروش مستحب است : اول - آنكه در قيمت جنس
بين مشتريهاى مسلمان فرق نگذارد.
دوم - آنكه در قيمت جنس سخت گيرى نكند.
سوم - آنكه چيزى را كه مى فروشد زيادتر بدهد و آنچه را كه مى خرد كمتر بگيرد.
چـهـارم - آنـكه كسى كه با او معامله كرده , اگر پشيمان شود و از او تقاضا كند كه
معامله را بهم بزند, براى بهم زدن معامله حاضر شود.
معاملات مكروه مساله 2062 - عمده معاملات مكروه از اين قرار است : اول ملك فروشى
مگر اينكه ملك ديگرى با پول آن بخرد.
دوم قصابى .
سوم كفن فروشى .
چهارم معامله با مردمان پست .
پنجم معامله بين اذان صبح و اول آفتاب .
ششم آنكه كار خود را خريد و فروش گندم و جو و مانند اينها قرار دهد.
هفتم آنكه براى خريدن جنسى كه ديگرى مى خواهد بخرد, داخل معامله او شود.
معاملات حرام مساله 2063 - معاملات حرام شش است : اول خـريـد و فروش عين نجس مثل
مشروبات مسكر و سگ غير شكارى و مردار و خوك , و در غـيـر اينها در صورتى كه بشود از
آن استفاده حلال نمود مثلا غائط را كود نمايند و خون انسان كه آن را به ديگرى تزريق
مى كنند خريد و فروش جايز است .
دوم خريد و فروش مال غصبى .
سوم خريد و فروش چيزى كه نزد مردم مال نيست مثل بعض حشرات .
چهارم معامله چيزى كه منافع معمولى آن فقط كار حرام باشد, مانند اسباب قمار.
پنجم معامله اى كه در آن ربا باشد.
شـشـم فـروش جـنـسـى كـه با چيز ديگر مخلوط است , در صورتى كه آن چيز معلوم نباشد
و فروشنده هم به خريدار نگويد, مثل فروختن روغنى كه آن را با پيه مخلوط كرده است ,
و اين عمل را غش مى گويند.
پيغمبر اكرم (ص ) فرمود: از ما نيست كسى كه در
معامله با مسلمانان غش كند يـا بـه آنـان ضرربزند يا تقلب و حيله نمايد, و هركه با
برادر مسلمان خود غش كند, خداوند بركت روزى او را مى برد و راه معاش او رامى بندد و
او را به خودش واگذار مى كند.
مـسـالـه 2064 - فروختن چيز پاكى كه نجس شده وآب كشيدن آن ممكن است اشكال ندارد,
ولى اگر مشترى آن چيز را براى كارى بخواهد كه شرط آن پاك بودن است مثلا از قسم
خوراكى است كـه مى خواهد اورا بخورد, بايد فروشنده نجس بودن آن را به او بگويد, ولى
اگر لباس است گفتن لازم نيست اگرچه مشترى با آن نماز بخواند, زيرا كه در نماز طهارت
ظاهرى بدن و لباس كافى است .
مـسـالـه 2065 - اگـر چيز پاكى مانند روغن و نفت كه آب كشيدن آن ممكن نيست نجس
شود, چنانچه آن را براى كارى بخواهند كه شرطش پاك بودن است مثلا روغن را براى خوردن
بخواهند, لازم اسـت فروشنده نجاست او را به مشترى بگويد, و همچنين است اگر براى
كارى بخواهند كه شـرط آن پـاك بـودن نـيـست مثلا بخواهند نفت نجس را بسوزانند, ولى
در معرض اين باشد كه خـوراك يـا بـدن مـشترى نجس شود كه در اين صورت نيز گفتن لازم
است , زيرا كه سبب شدن بـراى خـوردن نـجـاست و همچنين سبب شدن براى نجاست بدن كه
موجب بطلان وضو ياغسل گردد جايز نيست .
مـسـاله 2066 - خريد و فروش دواهاى نجس خوردنى اگرچه جايز است ولى بايد نجاستش را
به مـشـترى بگويند, و همچنين است اگرخوردنى نباشد ولى در معرض اين باشد كه خوراك يا
بدن مشترى آلوده به نجاست شود.
مـساله 2067 - خريد و فروش روغن هائى كه از ممالك غير اسلامى مى آورند اگر نجس
بودن آنها معلوم نباشد اشكال ندارد.
و روغنى را كه از حيوان بعد از جان دادن آن
مى گيرند, در صورتى كه احـتمال آن برود كه از حيوانى است كه به دستور شرع كشته شده
, چنانچه از دست كافربگيرند يا از ممالك غير اسلامى بياورند اگرچه پاك و خريد و
فروش آن جايز است ولى خوردنش حرام و بر فروشنده لازم است كيفيت را به مشترى
بفهماند.
مـسـالـه 2068 - اگـر روباه و مانند آن را به غير دستورى كه در شرع معين شده كشته
باشند, يا خودش مرده باشد, خريد و فروش پوست آن حرام و معامله آن باطل است .
مـساله 2069 - چرمى كه از ممالك غير اسلامى مى آورند, يا از دست كافر گرفته مى شود
اگرچه احتمال داده شود كه از حيوان ماكول اللحم بوده و تذكيه شده است خريد و فروش
آن اشكال دارد و بنابر احتياط نجس است و نماز در آن جايز نيست .
مـساله 2070 - روغنى كه از حيوان بعد از جان دادنش گرفته شده يا چرمى كه از دست
مسلمان گرفته شود و انسان بداند كه آن مسلمان آن رااز دست كافر گرفته و تحقيق نكرده
كه از حيوانى اسـت كه به دستور شرع كشته شده يا نه خريد و فروشش , اشكال دارد و
نماز در آن چرم وخوردن آن روغن جايز نيست .
مساله 2071 - مشروبات مسكر معامله آنها حرام و باطل است .
مـساله 2072 - فروختن مال غصبى باطل است , و فروشنده بايد پولى را كه از خريدار
گرفته به او برگرداند.
مـسـالـه 2073 - اگـر خريدار جدا قاصد معامله است ولى قصدش اين باشد كه پول جنسى
را كه مى خرد ندهد, اين قصد به صحت معامله ضرر ندارد و لازم است پول آن را به
فروشنده بدهد.
مـسـالـه 2074 - اگـر خريدار بخواهد پول جنسى را كه به ذمه خريده بعدا از حرام
بدهد, معامله صحيح است , ولى بايد مقدارى را كه بدهكاراست از مال حلال بدهد.
مـسـاله 2075 - خريد و فروش آلات لهو مثل تار و ساز حرام است , و بنابر احتياط
سازهاى كوچك كه بازيچه بچه ها است نيز اين حكم رادارد.
و اما خريد و فروش آلات
مشتركه مانند راديو تلويزيون و ضبط صوت در صورتى كه به قصد استعمال در حرام نباشد
مانعى ندارد.
مـسـاله 2076 - اگر چيزى را كه مى شود استفاده حلال از آن ببرند به قصد اين بفروشد
كه آن را در حـرام مـصـرف كنند, مثلا انگور را به اين قصد بفروشد كه از آن شراب
تهيه نمايند, معامله آن حـرام است , ولى اگر به اين قصد نفروشد و فقط بداند كه
مشترى از انگور شراب تهيه خواهد كرد ظاهر اين است كه معامله اشكال ندارد.
مـسـالـه 2077 - ساختن مجسمه جان دار و نقاشى آن جايز است و خريد و فروش آن مانعى
ندارد اگرچه احوط ترك است .
مـسـاله 2078 - خريدن چيزى كه از قمار يا دزدى يا از معامله باطل تهيه شده حرام
است , و اگر كسى آن را بخرد, بايد به صاحب اصليش برگرداند.
مـساله 2079 - اگر روغنى را كه با پيه مخلوط است بفروشد, چنانچه آن را معين كند
مثلا بگويد ايـن يـك مـن روغن را مى فروشم , معامله به مقدار پيهى كه در آن است
باطل مى باشد و پولى كه فـروشـنـده بـراى پيه آن گرفته مال مشترى و پيه مال فروشنده
است , و مشترى مى تواندمعامله روغـن خـالـصى را هم كه در آن است بهم بزند, ولى اگر
آن را معين نكند بلكه يك من روغن در ذمـه بـفروشد, بعد روغنى كه پيه دار بدهد,مشترى
مى تواند آن روغن را پس بدهد و روغن خالص مطالبه نمايد.
مـساله 2080 - اگر مقدارى از جنسى را كه با وزن يا پيمانه مى فروشند, به زيادتر از
همان جنس بفروشد, مثلا يك من گندم را به يك من و نيم گندم بفروشد, ربا و حرام است ,
بلكه اگر يكى از دو جـنس , سالم و ديگرى معيوب , يا جنس يكى خوب و جنس ديگرى بد
باشد, يا با يكديگرتفاوت قيمت داشته باشند, چنانچه بيشتر از مقدارى كه مى دهد
بگيرد, باز هم ربا و حرام است , پس اگر مـس درست را بدهد و بيشتر از آن مس شكسته
بگيرد, يا برنج صدرى را بدهد و بيشتر از آن برنج خورده بگيرد يا طلاى ساخته را بدهد
و بيشتر از آن طلاى نساخته بگيرد, رباو حرام مى باشد.
مـسـاله 2081 - اگر چيزى را كه اضافه مى گيرد غير از جنسى باشد كه مى فروشد, مثلا
يك من گندم به يك من گندم و يك تومان پول بفروشد, باز هم ربا و حرام است , بلكه اگر
چيزى زيادتر نگيرد ولى شرط كند كه خريدار عملى براى او انجام دهد ربا و حرام مى
باشد.
مـساله 2082 - اگر كسى كه مقدار كمتر را مى دهد چيزى علاوه كند, مثلا يك من گندم و
يك دستمال را به يك من و نيم بفروشد, اشكال ندارد.
و همچنين است اگر از هر دو
طرف چيزى زياد كنند مثلا يك من گندم و يك دستمال را به يك من و نيم گندم و يك
دستمال بفروشد.
مـساله 2083 - اگر چيزى را كه مثل پارچه با متر و ذرع مى فروشند, يا چيزى را كه
مثل گردو و تخم مرغ با شماره معامله مى كنند, بفروشد وزيادتر بگيرد, مثلا ده تا تخم
مرغ بدهد و يازده تا بگيرد اشكال ندارد, ولى چنانچه مثلا ده عدد تخم مرغ را به
يازده عدد در ذمه بفروشد لازم است كه بين آنـهـا امـتياز باشد, مثلا ده عدد تخم مرغ
بزرگ را به يازده عدد متوسط در ذمه بفروشد, زيرا كه اگـر بـيـن آنـهـا هـيچ امتياز
نباشد خريدو فروش محقق نمى شود بلكه واقع معامله قرض است اگـرچـه به لفظ خريد و
فروش باشد و بدين جهت معامله حرام و شرط باطل است , و ازاين قبيل است فروختن اسكناس
نقدا به زيادتر از آن به مدت , ولى اگر بين آنها امتيازى باشد مثل اسكناس و ريال با
دولار يا پوند اشكالى ندارد.
مـسـالـه 2084 - جنسى را كه در غالب شهرها با وزن يا پيمانه مى فروشند و در بعضى
از شهرها با شـمـاره مـعـامـله مى كنند, احتياط واجب آن است كه آن جنس را به زيادتر
از آن نفروشند, و در صـورتـى كـه شهرها مختلف باشند و چنين غلبه اى در بين نباشد,
حكم آن در هر شهرى برطبق معمول آن شهر است .
مـساله 2085 - اگر چيزى را كه مى فروشد و عوضى را كه مى گيرد, از يك جنس نباشد,
زيادى گرفتن اشكال ندارد, پس اگر يك من برنج بفروشد و دو من گندم بگيرد معامله صحيح
است .
مساله 2086 - جنسى را كه مى فروشد و عوضى را كه مى گيرد, اگر از يك چيز عمل آمده
باشد, بـايـد در مـعامله زيادى نگيرد, مثلا اگر يك من روغن گاو بفروشد و در عوض آن
يك من و نيم پنير گاو بگيرد, ربا وحرام است .
و همچنين است اگر ميوه رسيده را
با ميوه نارس آن معامله كند زيادى نگيرد.
مساله 2087 - جو و گندم در ربا يك جنس حساب مى شود, پس اگر مثلا يك من گندم بدهد و
يك من و پنج سير جو بگيرد, ربا و حرام است .
و نيز اگر مثلا ده من جو بخرد كه
سر خرمن ده من گـنـدم بـدهـد, چون جو را نقد گرفته و بعد از مدتى گندم را مى دهد,
مثل آن است كه زيادى گرفته و حرام مى باشد.
مـساله 2088 - معامله ربا چه با مسلمان چه با كافر حرام است , بلى اگر مسلمان از
كافرى كه در پـنـاه اسـلام نـيـسـت چـيزى را به صورت ربا به قصد استنقاذ بگيرد
اشكال ندارد, و بنابر احتياط مستحب پدر و فرزند و زن و شوهر نيز نمى توانند از
يكديگر ربا بگيرند.
شرايط فروشنده و خريدار مساله 2089 - براى فروشنده و خريدار شش چيز شرط است : اول
: آنكه بالغ باشند.
دوم : آنكه عاقل باشند.
سوم : آنكه سفيه نباشند - يعنى مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف نكنند.
چهارم : آنكه قصد خريد و فروش داشته باشند, پس اگر مثلا به شوخى بگويد مال خود را
فروختم , معامله باطل است .
پنجم : آنكه كسى آنها را مجبور نكرده باشد.
ششم : آنكه جنس و عوضى را كه مى دهند مالك باشند.
و احكام اينها در مسائل آينده گفته خواهد شد: مساله 2090 - معامله با بچه نابالغ
كه مستقل در معامله باشد باطل است , اما اگر معامله با ولى او بـاشد و بچه نابالغ
مميز فقط صيغه معامله راجارى سازد, معامله صحيح است , بلكه اگر جنس يا پـول مـال
ديـگـرى باشد و آن بچه وكالت از صاحبش آن مال را بفروشد يا به آن پول چيزى بخرد,
ظاهر اين است كه معامله صحيح است اگرچه بچه مميز مستقل در تصرف باشد, و همچنين است
اگـر طـفـل وسـيله باشد كه پول رابه فروشنده بدهد و جنس را به خريدار برساند, يا
جنس را به خـريـدار بدهد و پول را به فروشنده برساند اگرچه مميز نباشد معامله صحيح
است چون واقعا دو نـفر بالغ با يكديگر معامله كرده اند, ولى بايد فروشنده و خريدار
يقين يا اطمينان داشته باشند كه طفل جنس يا پول را به صاحب آن مى رساند.
مساله 2091 - اگر از بچه نابالغ در صورتى كه معامله با آن صحيح نيست چيزى بخرد يا
چيزى به او بفروشد, بايد جنس يا پولى را كه از اوگرفته در صورتى كه مال خود بچه
باشد به ولى او, و اگر مال ديگرى بوده به صاحب آن بدهد يا از صاحبش رضايت بخواهد, و
اگر صاحب آن را نمى شناسد و بـراى شـناختن او هم وسيله اى ندارد, بايد چيزى را كه
از بچه گرفته , از طرف صاحب آن بابت مظالم به فقير بدهد.
مـسـالـه 2092 - اگـر كـسى با بچه مميز در صورتى كه معامله با آن صحيح نيست معامله
كند و جـنس يا پولى كه به بچه داده از بين برود, ظاهراين است كه مى تواند از بچه
بعد از بلوغ يا ولى او در صورتى كه بچه مال داشته باشد مطالبه نمايد, و اگر بچه
مميز نباشد حق مطالبه ندارد.
مساله 2093 - اگر خريدار يا فروشنده را به معامله مجبور كنند, چنانچه بعد از
معامله راضى شود و مـثـلا بـگويد راضى هستم , معامله صحيح است , ولى احتياط مستحب
آن است كه دوباره صيغه معامله را بخوانند.
مـسـاله 2094 - اگر انسان مال كسى را بدون اجازه او بفروشد, چنانچه صاحب مال به
فروش آن راضى نشود و اجازه نكند, معامله باطل است .
مساله 2095 - پدر و جد پدرى طفل و نيز وصى پدر و جد پدرى مى توانند مال طفل را
بفروشند, و مجتهد عادل هم در صورتى كه ضرورت اقتضا كند مى تواند مال ديوانه يا طفل
يتيم يا مال كسى را كه غائب است بفروشد.
مساله 2096 - اگر كسى مالى را غصب كند و بفروشد و بعد از فروش , صاحب مال معامله
را اجازه كـنـد, مـعـامله صحيح است , و چيزى را كه غصب كننده به مشترى داده و
منفعتهاى آن از موقع معامله , ملك مشترى است , و چيزى را كه مشترى داده و منفعتهاى
آن از موقع معامله ,ملك كسى است كه مال او را غصب كرده اند.
مـسـالـه 2097 - اگر كسى مالى را غصب كند و بفروشد به قصد اينكه پول آن مال خودش
باشد, چنانچه صاحب مال , معامله را اجازه بكند,معامله صحيح است ولى پول مال مالك مى
شود نه مال غاصب .
شرايط جنس و عوض آن مساله 2098 - جنسى را كه مى فروشند و چيزى را كه عوض آن مى
گيرند پنج شرط دارد: اول آنكه مقدار آن با وزن يا پيمانه يا شماره و مانند اينها
معلوم باشد.
دوم آنـكـه بـتواند آن را تحويل دهد, بنابر اين فروختن اسبى كه فرار كرده صحيح
نيست , ولى اگـر اسبى را كه فرار كرده با چيزى كه مى تواندتحويل دهد مثلا با يك فرش
بفروشد, اگرچه آن اسب پيدا نشود, معامله صحيح است .
سوم خصوصياتى را كه در جنس و عوض هست و بواسطه آنها ميل مردم به معامله فرق مى
كند, معين نمايد.
چـهـارم آنكه ملك طلق باشد, پس مالى را كه انسان وقف كرده , فروش آن جايز نيست مگر
در چند مورد كه خواهد آمد.
پنجم خود جنس را بفروشد نه منفعت آن را, پس اگر مثلا منفعت يك ساله را بفروشد,
صحيح نيست , ولى چنانچه خريدار به جاى پول ,منفعت ملك خود را بدهد, مثلا فرشى را از
كسى بخرد و عـوض آن , مـنـفعت يك ساله خانه خود را به او واگذار كند, اشكال ندارد.
و احكام اينها در مسائل آينده گفته خواهد شد.
مـسـالـه 2099 - جنسى را كه در شهرى با وزن يا پيمانه معامله مى كنند, در آن شهر
انسان بايد با وزن يـا پـيمانه بخرد, ولى مى تواند همان جنس رادر شهرى كه با ديدن
معامله مى كنند, با ديدن خريدارى نمايد.
مـسـالـه 2100 - چـيزى را كه با وزن خريد و فروش مى كنند, با پيمانه هم مى شود
معامله كرد به ايـنطور كه اگر مثلا مى خواهد ده من گندم بفروشد با پيمانه اى كه يك
من گندم مى گيرد ده پيمانه بدهد.
مساله 2101 - اگر يكى از شرطهائى كه گفته شد, در معامله نباشد, معامله باطل است ,
ولى اگر خـريـدار و فروشنده با قطع نظر از آن معامله راضى باشند كه در مال يكديگر
تصرف كنند, تصرف آنها اشكال ندارد.
مساله 2102 - معامله چيزى كه وقف شده باطل است , ولى اگر به طورى خراب شود يا در
معرض خـرابـى بـاشـد كـه نـتواند استفاده اى را كه مال براى آن وقف شده از آن
ببرند,مثلا حصير مسجد به طورى پاره شود كه نتوانند روى آن نماز بخوانند, فروش آن
اشكال ندارد, و درصورتى كه ممكن باشد, بايد پول آن را در همان مسجد به مصرفى
برسانند كه به مقصود وقف كننده نزديكتر باشد.
مـساله 2103 - هرگاه بين كسانى كه مال را براى آنان وقف كرده اند به طورى اختلاف
پيدا شود كـه اگـر مـال وقـف را نـفـروشند, گمان آن برود كه مال يا جانى تلف شود,
مى توانند آن مال را بـفـروشـنـد و بـه مصرفى كه به مقصود وقف كننده نزديكتر است
برسانند.
و همچنين است اگر واقف شرط كند كه اگر صلاح در فروش وقف باشد بفروشند.
مساله 2104 - خريد و فروش ملكى كه آن را به ديگرى اجاره داده اند اشكال ندارد, ولى
استفاده آن مـلـك در مـدت اجـاره مـال مستاجراست .
و اگر خريدار نداند كه آن
ملك را اجاره داده اند, يا به گـمـان اينكه مدت اجاره كم است , ملك را خريده باشد,
پس از اطلاع به كيفيت مى تواند معامله خودش را بهم بزند.
صيغه خريد و فروش مـسـالـه 2105 - در خريد و فروش لازم نيست صيغه عربى بخواند,
مثلا اگر فروشنده به فارسى بگويد اين مال را در عوض اين پول فروختم ,و مشترى بگويد
قبول كردم , معامله صحيح است , ولى خـريدار و فروشنده بايد قصد انشاء داشته باشند,
يعنى به گفتن اين دو جمله مقصودشان خريد و فروش باشد.
مـسـالـه 2106 - اگـر در موقع معامله صيغه نخوانند, ولى فروشنده در مقابل مالى كه
از خريدار مى گيرد, مال خود را ملك او كند, معامله صحيح است و هر دو مالك مى شوند.
خريد و فروش ميوه ها مـسـالـه 2107 - فروش ميوه اى كه گل آن ريخته و دانه بسته ,
پيش از چيدن صحيح است , و نيز فروختن غوره بر درخت اشكال ندارد.
مـساله 2108 - فروختن ميوه اى را كه بر درخت است پيش از آنكه دانه ببندد و گلش
بريزد جايز نيست , و چنانچه چيزى از زمين مانندسبزيها را با آن بفروشند, يا با
مشترى شرط كنند كه ميوه را پيش از دانه بستن بچيند, يا ميوه بيشتر از يك سال را به
او بفروشند اشكال ندارد.
مـسـاله 2109 - اگر خرمائى را كه زرد يا سرخ شده , بر درخت بفروشند, اشكال ندارد,
ولى عوض آن را خـرمـاى هـمان درخت قرار ندهند,اما اگر كسى يك درخت خرما در خانه يا
باغ كس ديگر داشـتـه باشد, در صورتى كه مقدار آن را تخمين كنند و صاحب درخت آن را
به صاحب خانه يا باغ بفروشد و عوض آن را خرماى همان درخت قرار بدهند اشكال ندارد.
مـساله 2110 - فروختن خيار و بادنجان و سبزيها و مانند اينها كه سالى چند مرتبه
چيده مى شود, در صـورتـى كه ظاهر و نمايان شده باشد ومعين كنند كه مشترى در سال چند
دفعه آن را بچيند اشكال ندارد.
مساله 2111 - اگر خوشه گندم و جو را بعد از آنكه دانه بسته , به چيز ديگرى غير
گندم و جو كه از خودش حاصل مى شود بفروشند اشكال ندارد.
نقد و نسيه مساله 2112 - اگر جنسى را نقد بفروشند, خريدار و فروشنده بعد از معامله
مى توانند جنس و پول را از يـكـديگر مطالبه نموده و تحويل بگيرند, و تحويل دادن
خانه و زمين و مانند اينها به اين است كه آن را در اختيار خريدار بگذارند كه بتواند
در آن تصرف كند, و تحويل دادن فرش و لباس ومانند ايـنـهـا به اين است كه آن را طورى
در اختيار خريدار بگذارند كه اگر بخواهد آن را به جاى ديگر ببرد, فروشنده جلوگيرى
نكند.
مـسـالـه 2113 - در مـعامله نسيه بايد مدت كاملا معلوم باشد, پس اگر جنسى را
بفروشد كه سر خرمن پول آن را بگيرد, چون مدت كاملامعين نشده معامله باطل است .
مـسـالـه 2114 - اگـر جـنـسـى را نـسيه بفروشد, پيش از تمام شدن مدتى كه قرار
گذاشته اند نمى تواند عوض آن را از خريدار مطالبه نمايد, ولى اگرخريدار بميرد و از
خودش مال داشته باشد, فروشنده مى تواند پيش از تمام شدن مدت , طلبى را كه دارد از
ورثه او مطالبه نمايد.
مساله 2115 - اگر جنسى را نسيه بفروشد, بعد از تمام شدن مدتى كه قرار گذاشته اند,
مى تواند عوض آن را از خريدار مطالبه نمايد, ولى اگرخريدار نتواند بپردازد, بايد او
را مهلت دهد يا معامله را فسخ كند, و در صورتى كه آن جنس موجود است پس بگيرد.
مـساله 2116 - اگر به كسى كه قيمت جنس را نمى داند, مقدارى نسيه بدهد و قيمت آن را
به او نگويد, معامله باطل است .
ولى اگر به كسى كه قيمت نقدى جنس را مى داند
نسيه بدهد و گرانتر حـسـاب كـنـد, مـثـلا بـگـويـد جـنـسـى را كه به تو نسيه مى دهم
, تومانى يك ريال از قيمتى كه نقدمى فروشم گرانتر حساب مى كنم و او قبول كند اشكال
ندارد.
مساله 2117 - كسى كه جنسى را نسيه فروخته و براى گرفتن پول آن مدتى قرار داده ,
اگر مثلا بعد از گذشتن نصف مدت , مقدارى از طلب خود را كم كند و بقيه را نقد بگيرد
اشكال ندارد.
معامله سلف و شرايط آن مـسـالـه 2118 - مـعـامله سلف آن است كه مشترى پول را بدهد
كه بعد از مدتى جنس را تحويل بـگـيـرد, و اگر بگويد اين پول را مى دهم كه مثلابعد
از شش ماه فلان جنس را بگيرم و فروشنده بـگـويـد قـبول كردم , يا فروشنده پول را
بگيرد و بگويد فلان جنس را فروختم كه بعد از شش ماه تحويل بدهم معامله صحيح است .
مـسـالـه 2119 - اگر پولى را كه از جنس طلا يا نقره است سلف بفروشد و عوض آن را
پول طلا يا نقره بگيرد, معامله باطل است .
ولى اگرجنسى با پولى را كه از جنس
طلا و نقره نيست بفروشد و عـوض آن را جنس ديگر با پول طلا يا نقره بگيرد, معامله
صحيح است .
و احتياطمستحب آن است كه در عوض جنسى كه مى فروشد پول بگيرد و جنس
ديگر نگيرد.
مساله 2120 - معامله سلف شش شرط دارد: اول خـصوصياتى را كه قيمت جنس بواسطه آنها
فرق مى كند معين نمايند, ولى دقت زياد هم لازم نيست , همين قدر كه مردم
بگويندخصوصيات آن معلوم شده كافى است .
دوم پـيش از آنكه خريدار و فروشنده از هم جدا شوند, خريدار تمام قيمت را به
فروشنده بدهد, يا به مقدار پول آن از فروشنده طلبكارنقدى باشد و طلب خود را بابت
قيمت جنس حساب كند و او قـبول نمايد, و چنانچه مقدارى از قيمت آن را بدهد, اگرچه
معامله نسبت به آن مقدار صحيح است ولى فروشنده مى تواند معامله را بهم بزند.
سـوم مدت را كاملا معين كنند و اگر بگويد تا اول خرمن جنس را تحويل مى دهم , چون
مدت كاملا معلوم نشده معامله او باطل است .
چهارم وقتى را براى تحويل جنس معين كنند كه در آن وقت , جنس به قدرى كمياب نباشد
كه فروشنده نتواند آن را تحويل دهد.
پـنـجم جاى تحويل جنس را معين نمايند, ولى اگر از حرفهاى آنان جاى آن معلوم باشد,
لازم نيست اسم آن جا را ببرند.
ششم وزن يا پيمانه آن را معين كنند, و جنسى را هم كه معمولا با ديدن , معامله مى
كنند اگر سـلـف بـفـروشـنـد اشكال ندارد, ولى بايد مثل بعضى از اقسام گردو و تخم
مرغ تفاوت افراد آن به قدرى كم باشد كه مردم به آن اهميت ندهند.
احكام معامله سلف : مـسـالـه 2121 - انـسـان نـمـى تـوانـد جنسى را كه سلف خريده ,
پيش از تمام شدن مدت به غير فـروشـنـده اش بـفروشد, و بعد از تمام شدن مدت اگرچه آن
را تحويل نگرفته باشد, فروختن آن اشـكـال نـدارد, ولـى فـروخـتـن غـلـه مـانـنـد
گـندم و جو و ساير اجناسى كه با وزن يا پيمانه فـروخته مى شود پيش از تحويل گرفتن
آن جايز نيست مگر اينكه به قيمت خريدش بفروشد يا به خود فروشنده اش بفروشد.
مـسـالـه 2122 - در مـعـامـله سلف اگر فروشنده جنسى را كه قرار داد كرده در موعدش
بدهد, مـشـتـرى بـايـد قبول كند.
و نيز اگر بهتر از آنچه قرار گذاشته بدهد و
طورى باشد كه از همان جنس حساب شود, مشترى بايد قبول نمايد.
مـسـالـه 2123 - اگـر جـنسى را كه فروشنده مى دهد, پست تر از جنسى باشد كه قرار
داد كرده , مشترى مى تواند قبول نكند.
مـساله 2124 - اگر فروشنده بجاى جنسى كه قرار داد كرده , جنس ديگرى بدهد, در صورتى
كه مشترى راضى شود اشكال ندارد.
مـسـاله 2125 - اگر جنسى را كه سلف فروخته در موقعى كه بايد آن را تحويل دهد ناياب
شود و نتواند آن را تهيه كند, مشترى مى تواند صبركند تا تهيه نمايد, يا معامله را
بهم بزند و چيزى را كه داده پس بگيرد.
مـسـالـه 2126 - اگر جنسى را بفروشد و قرار بگذارد كه بعد از مدتى تحويل دهد و پول
آن را هم بعد از مدتى بگيرد, بنابر احتياط واجب معامله باطل است .