857 - اگر در بدن يا لباس نمازگزار , خون زخم يا جراحت يا
دمل باشد تا وقتى كه زخم يا جراحت يا دمل خـوب نـشـده اسـت مى تواند با آن
خون نماز بخواند و همچنين است اگر چركى كه با خون بيرون آمده يا دوايى كه
روى زخم گذاشته اند و نجس شده در بدن يا لباس او باشد.
858 - اگـر خـون بـريـدگى و زخمى كه بزودى خوب مى شود و شستن آن آسان است ,
در بدن يا لباس نمازگزار باشد , نماز او باطل است .
859 - اگر جايى از بدن يا لباس كه با زخم فاصله دارد , به رطوبت زخم نجس
شود , جايز نيست با آن نماز بخواند.
ولى اگر مقدارى از بدن يا لباس كه معمولا به رطوبت زخم آلوده مى شود , به
رطوبت آن نجس شود نماز خواندن با آن مانعى ندارد.
860 - اگر از بواسير كه دانه هاى آن بيرون نباشد يا زخمى كه توى دهان و
بينى و مانند اينها است , خونى بـه بدن يا لباس برسد , ظاهر اين است كه مى
تواند با آن نماز بخواند , و امام خون بواسيرى كه دانه هاى آن بيرون است
بدون اشكال نماز خواندن با آن جايز است .
861 - كسى كه بدنش زخم است , اگر در بدن يا لباس خود خونى كه بيشتر از درهم
است ببيند و نداند از زخم است يا خون ديگر , احتياط واجب آن است كه با آن
نماز نخواند.
862 - اگـر چـند زخم در بدن باشد و به طورى نزديك هم باشند كه يك زخم حساب
شود , تا وقتى همه خوب نشده اند نماز خواندن با خون آنها اشكال ندارد.
ولـى اگـر به قدرى از هم دور باشند كه هر كدام يك زخم حساب شود , هر كدام
كه خوب شد , بايد براى نماز بدن و لباس را از خون آن آب بكشد.
863 - اگر سر سوزنى خون حيض در بدن يا لباس نمازگزار باشد , نماز او باطل
است و بنابر احتياط خون نجس العين مثل خوك و مردار و حيوان حرام گوشت و خون
نفاس و استحاضه نيز چنين است .
ولـى خـونهاى ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت اگر چه در چند
جاى بدن و لباس باشد , در صورتى كه روى هم كمتر از درهم باشد نماز خواندن
با آن اشكال ندارد.
864 - خـونى كه به لباس بى آستر بريزد و به پشت آن برسد , يك خون حساب مى
شود , ولى اگر پشت آن جـدا خونى شود , بايد هر كدام را جدا حساب نمود پس
اگر خونى كه در پشت و روى لباس است روى هم كمتر از درهم باشد , نماز با آن
صحيح و اگر بيشتر باشد , نماز با آن باطل است .
865 - اگـر خـون روى لـباسى كه آستر دارد بريزد و به آستر آن برسد يا به
آستر بريزد و روى لباس خونى شـود , بـايد هر كدام را جدا حساب نمود مگر در
صورتى كه متصل به هم باشند به طورى كه در نزد عرف يـك خـون حـسـاب شود , پس
اگر خون روى لباس و آستر كمتر از درهم باشد , نماز با آن صحيح و اگر بيشتر
باشد نماز با آن باطل است .
866 - اگر خون بدن يا لباس كمتر از درهم باشد و رطوبتى به آن برسد كه اطراف
را آلوده كند , نماز با آن بـاطـل اسـت , اگر چه خون و رطوبتى كه به آن
رسيده به اندازه درهم نباشد , ولى اگر رطوبت فقط به خون برسد و اطراف را
آلوده نكند , ظاهر اين است كه نماز خواندن با آن اشكال ندارد.
867 - اگـر بـدن يـا لـبـاس خونى نشود , ولى به واسطه رسيدن با رطوبت به
خون نجس شود , اگر چه مقدارى كه نجس شده كمتر از درهم باشد , نمى شود با آن
نماز خواند.
868 - اگـر خـونـى كـه در بدن يا لباس است كمتر از درهم باشد و نجاست ديگرى
به آن برسد , مثلا يك قطره بول روى آن بريزد , در صورتى كه به بدن يا لباس
برسد , نماز خواندن با آن جايز نيست بلكه اگر به بدن يا لباس هم نرسد بنابر
احتياط لازم نماز خواندن با آن صحيح نيست .
869 - اگـر لباسهاى كوچك نمازگزار مثل عرقچين و جوراب كه نمى شود با آنها
عورت را پوشانيد نجس باشد , چنانچه - بنابر احتياط لازم - از مردار نجس يا
از حيوان نجس العين مانند سگ درست نشده باشد , نماز با آنها صحيح است و نيز
اگر با انگشترى نجس نماز بخواند اشكال ندارد.
870 - چيز نجس مانند دستمال و كليد و چاقوى نجس جايز است همراه نمازگزار
باشد , و بعيد نيست كه مطلق لباس نجس كه همراه اوست ضررى به نماز نرساند.
871 - گر مى داند خونى كه در بدن يا لباس او است كمتر از درهم است , ولى
احتمال مى دهد از خونهايى باشد كه عفو در آنها نيست جايز است با آن خون
نماز بخواند و شستنش لازم نيست .
872 - اگـر خونى كه در لباس يا بدن است كمتر از درهم باشد و نداند كه از
خونهايى است كه عفو در آنها نيست , و نماز بخواند و بعد معلوم شود كه از
خونهايى بوده كه عفو در آنها نيست اعاده نماز لازم نيست , و همچنين است اگر
اعتقاد نمايد كه كمتر از درهم است و نماز بخواند و بعد معلوم شود كه به
مقدار درهم يا بيشتر بوده در اين صورت نيز حاجتى به اعاده نيست .
( چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است ).
873 - چـند چيز در لباس نمازگزار مستحب است كه از آن جمله است : عمامه با تحت
الحنك , پوشيدن عبا و لباس سفيد و پاكيزه ترين لباسها , استعمال بوى خوش , و دست
كردن انگشترى عقيق .
( چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است ).
874 - چـند چيز در لباس نمازگزار مكروه است و از آن جمله است : پوشيدن لباس
سياه و چرك و تنگ و لـبـاس شـرابخوار و لباس كسى كه از نجاست پرهيز نمى كند و لباسى
كه نقش صورت دارد و نيز باز بودن تكمه هاى لباس و دست كردن انگشترى كه نقش صورت
دارد مكروه مى باشد.
( مكان نمازگزار ).
1/874 - مكان نمازگزار هفت شرط دارد : شرط اول آنكه مباح باشد.
875 - كـسى
كه در ملك غصبى نماز مى خواند اگر چه روى فرش و تخت و مانند اينها باشد بنابر
احتياط لازم نمازش باطل است ولى نماز خواندن در زير سقف غصبى و خيمه غصبى مانعى
ندارد.
876 - نـمـاز خـواندن در ملكى كه منفعت آن مال ديگرى است بدون اجازه كسى كه منفعت
ملك مال او مى باشد در حكم نماز خواندن در ملك غصبى است مثلا در خانه اجاره اى اگر
صاحب خانه يا ديگرى بدون اجازه كسى كه آن خانه را اجاره كرده نماز بخواند نمازش
بنابر احتياط باطل است و اگر ميت وصيت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفى برسانند
تا وقتى كه ثلث را جدا نكنند نمى شود در ملك او نماز خواند.
877 - كـسـى كـه در مـسجد نشسته اگر ديگرى او را بيرون كرده و جاى او را اشغال كند
و در آنجا نماز بخواند نمازش صحيح است اگر چه گناه كرده است .
878 - اگـر در جايى كه نمى داند غصبى است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد يا در
جايى كه غصبى بودن آن را فراموش كرده نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد نماز او
صحيح است ولى كسى كه خودش جايى را غصب كرده اگر فراموش كند و در آنجا نماز بخواند
نمازش بنابر احتياط باطل است .
879 - اگـر بداند جايى غصبى است و تصرف در آن حرام است , ولى نداند كه در جاى غصبى
نماز خواندن اشكال دارد و در آنجا نماز بخواند , نماز او بنابر احتياط باطل مى
باشد.
880 - كسى كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند , چنانچه حيوان سوارى يا زين يا
نعل آن غصبى باشد نماز او باطل است , و همچنين است اگر بخواهد سواره بر آن حيوان ,
نماز مستحبى بخواند.
881 - كسى كه در ملكى با ديگرى شريك است اگر سهم او جدا نباشد , بدون اجازه شريكش
نمى تواند در آن ملك تصرف كند و نماز بخواند.
882 - اگر با عين پولى كه خمس آن را نداده ملكى بخرد تصرف او در آن ملك حرام و
نمازش در آن جايز نيست .
883 - اگر صاحب ملك به زبان اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند كه قلبا راضى
نيست , نماز خواندن در ملك او جايز نيست و اگر اجازه ندهد و انسان يقين كند كه قلبا
راضى است نماز خواندن جايز است .
884 - تـصـرف در مـلـك مـيتى كه به زكاة و مانند آن از حقوق بدهكار است چنانچه
منافات با اداى حق نداشته باشد - مثل نماز خواندن در خانه اش - با اجازه ورثه اشكال
ندارد و همچنين اگر بدهى او را بدهند يا ضامن شوند كه ادا نمايند تصرف در ملك او
اشكال ندارد.
885 - تـصـرف در ملك ميتى كه به مردم بدهكار است , در حكم تصرف در ملك ميتى است كه
به زكاة و مانند آن از حقوق بدهكار باشد.
886 - اگر ميت قرض نداشته باشد , ولى بعضى از ورثه او صغير يا ديوانه يا غايب
باشند , تصرف در ملك او بدون اجازه ولى آنها حرام است و نماز در آن جايز نيست .
887 - نماز خواندن در ملك ديگرى در صورتى جايز است كه مالك آن يا صريحا اجازه بدهد
و يا حرفى بزند كـه مـعـلـوم شود براى نماز خواندن اذن داده است - مثل اينكه به كسى
اجازه بدهد در ملك او بنشيند و بخوابد كه از اينها فهميده مى شود براى نماز خواندن
هم اذن داده است - و يا انسان از راه ديگرى اطمينان به رضايت مالك داشته باشد.
888 - نـمـاز خواندن در زمينهاى بسيار وسيع جايز است هر چند كه مالك آنها صغير و
يا مجنون باشد و يا آنـكـه راضـى به نماز خواندن در آنها نباشد , و همچنين در
زمينهايى كه در و ديوار ندارند بى اجازه مالك مى شود نماز خواند ولى اگر مالك صغير
و يا مجنون باشد و يا آنكه گمان به راضى نبودن او باشد احتياط لازم آن است كه در
آنها نماز خوانده نشود.
889 - شرط دوم مكان نمازگزار در نمازهاى واجب بايد طورى نباشد كه از شدت حركت مانع
از ايستادن نـمـازگزار و انجام ركوع و سجود اختيارى شود بلكه بنابر احتياط لازم
نبايد مانع از آرامش بدن او باشد و اگر به واسطه تنگى وقت يا به جهت ديگر ناچار
باشد در چنين جايى مانند بعضى از انواع اتومبيل و كشتى و تـرن نماز بخواند به قدرى
كه ممكن است بايد استقرار و قبله را رعايت نمايد و اگر آنها از قبله به طرف ديگر
حركت كنند به طرف قبله برگردد.
890 - نماز خواندن در اتومبيل و كشتى و ترن و مانند اينها در وقتى كه ايستاده اند
مانعى ندارد و همچنين در وقتى كه حركت مى كنند چنانچه به حدى تكان نداشته باشند كه
مانع از آرامش بدن نمازگزار شود.
891 - روى خرمن گندم و جو و مانند اينها كه نمى شود بى حركت ماند , نماز باطل است
.
1/891 - شرط سوم بايد در جايى نماز بخواند كه احتمال بدهد نماز را تمام مى كند و
نماز خواندن در جايى كـه بـه واسـطـه بـاد و بـاران و زيادى جمعيت و مانند اينها
اطمينان دارد كه نمى تواند نماز را تمام كند , صحيح نيست اگر چه اتفاقا نماز را
تمام كند.
892 - اگر در جايى كه ماندن در آن حرام است , مثلا زير سقفى كه نزديك است خراب شود
نماز بخواند - اگر چه معصيت كرده - ولى نمازش اشكالى ندارد.
893 - نماز خواندن روى چيزى كه ايستادن و نشستن روى آن حرام است , مثل جايى از فرش
كه اسم خدا بر آن نوشته شده چنانچه مانع از قصد قربت شود صحيح نيست .
1/893 - شرط چهارم آنكه جاى نمازگزار سقفش به اندازه اى كه نتواند در آنجا راست
بايستد كوتاه نباشد , و همچنين به اندازه اى كه جاى ركوع و سجود نداشته باشد كوچك
نباشد.
894 - اگر ناچار شود كه در جايى نماز بخواند كه به طور كلى از ايستادن تمكن ندارد
, لازم است نشسته نماز بخواند و اگر از ركوع و سجود تمكن ندارد براى آنها با سر
اشاره نمايد.
895 - بـايد جلوتر از قبر پيغمبر و ائمه عليهم السلام در صورتى كه بى احترامى به
آنان باشد نماز نخواند و در غير اين صورت اشكال ندارد.
1/895 - شـرط پـنـجـم آنكه مكان نمازگزار اگر نجس است به طورى تر نباشد كه رطوبت
آن به بدن يا لـباس او برسد , ولى جايى كه پيشانى را بر آن مى گذارد اگر نجس باشد ,
در صورتى كه خشك هم باشد نماز باطل است , و احتياط مستحب آن است كه مكان نمازگزار
اصلا نجس نباشد.
شـرط ششم بايد بنابر احتياط لازم زن عقب تر از مرد بايستد , اقلا به مقدارى كه جاى
سجده او برابر جاى دو زانوى مرد در حال سجده باشد.
896 - اگـر زن بـرابـر مرد يا جلوتر بايستد و با هم وارد نماز شوند بايد نماز را
دوباره بخوانند , و همچنين است اگر يكى زودتر از ديگرى به نماز بايستد.
897 - اگر بين مرد و زن كه برابر هم ايستاده اند يا زن جلوتر ايستاده و نماز مى
خوانند ديوار يا پرده يا چيز ديگرى باشد كه يكديگر را نبينند يا آنكه فاصله بيش از
ده ذراع باشد , نماز هر دو صحيح است .
1 / 897 - شرط هفتم آنكه جاى پيشانى نمازگزار از جاى دو زانو و سر انگشتان پاى او
بيش از چهار انگشت بسته پست تر , يا بلندتر نباشد.
و تفصيل اين مساله در احكام سجده گفته مى شود.
898 - بـودن مـرد و زن نـامـحـرم در جـايـى كه احتمال وقوع در معصيت را بدهند حرام
است و احتياط مستحب آن است كه در آنجا نماز نخوانند.
899 - نماز خواندن در جايى كه تار مى زنند يا مانند آن را استعمال مى كنند باطل
نيست , اگر چه گوش دادن و استعمال آن معصيت است .
900 - احتياط واجب آن است كه در خانه كعبه و بر بام آن در حال اختيار نماز واجب
نخوانند , ولى در حال ناچارى اشكال ندارد.
901 - خواندن نماز مستحب در خانه كعبه و بر بام آن اشكال ندارد بلكه مستحب است در
داخل خانه مقابل هر ركنى دو ركعت نماز بخوانند.
( جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است ).
902 - در شـرع مـقـدس اسـلام بـسـيار سفارش شده است , كه نماز را در مسجد
بخوانند , و بهتر از همه مسجدها مسجد الحرام است و بعد از آن مسجد پيغمبر صلى اللّه
عليه وآله وسلم و بعد از آن مسجد كوفه و بعد از آن مسجد بيت المقدس و بعد از آن
مسجد جامع هر شهر و بعد از آن مسجد محله و بعد از آن مسجد بازار است .
903 - براى زنان بهتر آن است كه نماز خود را در جايى بخوانند كه از ديگر جاها در
محفوظ بودن از نامحرم مناسبتر باشد , خواه اين جا خانه باشد يا مسجد يا جاى ديگر.
904 - نماز خواندن در حرم امامان عليهم السلام مستحب بلكه بهتر از مسجد است , و
مروى است كه نماز در حرم مطهر حضرت امير المؤمنين عليه السلام برابر دويست هزار
نماز است .
905 - زياد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدى كه نمازگزار ندارد , مستحب است .
و همسايه مسجد اگر عذرى نداشته باشد , مكروه است در غير مسجد نماز بخواند.
906 - مستحب است انسان با كسى كه در مسجد حاضر نمى شود غذا نخورد و در كارها با او
مشورت نكند و همسايه او نشود و از او زن نگيرد و به او زن ندهد.
( جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است ).
907 - نـمـاز خواندن در چند جا مكروه است و از آن جمله است : ( 1 ) حمام ( 2 )
زمين نمكزار ( 3 ) مقابل انـسـان ( 4 ) مـقابل درى كه باز است ( 5 ) در جاده و
خيابان و كوچه اگر براى كسانى كه عبور مى كنند زحـمـت نباشد و چنانچه زحمت باشد
مزاحمت حرام است ( 6 ) مقابل آتش و چراغ ( 7 ) در آشپزخانه و هر جـا كـه كوره آتش
باشد ( 8 ) مقابل چاه و چاله اى كه محل بول باشد ( 9 ) روبروى عكس و مجسمه چيزى كه
روح دارد , مگر آنكه روى آن پرده بكشند.
( 10 ) در اطاقى كه جنب در آن باشد ( 11 ) در جايى كه عكس باشد اگر چه روبروى
نمازگزار نباشد ( 12 ) مقابل قبر ( 13 ) روى قبر ( 14 ) بين دو قبر ( 15 ) در
قبرستان .
908 - كـسـى كـه در مـحل عبور مردم نماز مى خواند يا كسى روبروى او است , مستحب
است جلوى خود چيزى بگذارد , و اگر چوب يا ريسمانى هم باشد كافى است .
( احكام مسجد ).
909 - نـجـس كـردن زمين و سقف و بام و طرف داخل ديوار مسجد حرام است و هر كس
بفهمد كه نجس شـده است بايد فورا نجاست آن را برطرف كند و احتياط مستحب آن است كه
طرف بيرون ديوار مسجد را هـم نـجـس نـكنند , و اگر نجس شود برطرف كردن آن لازم نيست
, ولى اگر نجس كردن طرف بيرون ديوار موجب هتك مسجد باشد البته حرام است , و برطرف
كردن آن مقدارى كه رافع هتك باشد لازم است .
910 - اگـر نـتـواند مسجد را تطهير نمايد يا كمك لازم داشته باشد و پيدا نكند
تطهير مسجد بر او واجب نيست , ولى چنانچه بداند كه اگر به ديگرى اطلاع دهد اين كار
انجام مى گيرد , بايد به او اطلاع دهد.
911 - اگر جايى از مسجد نجس شود كه تطهير آن بدون كندن يا خراب كردن او ممكن نيست
بايد آنجا را بكنند يا خراب نمايند در صورتى كه كندن يا خراب كردن جزيى باشد , يا
آنكه رفع هتك متوقف بر كندن يا خراب كردن كلى باشد , و الا خراب كردن , محل اشكال
است و پر كردن جايى كه كنده اند و ساختن جايى كه خراب كرده اند واجب نيست , ولى اگر
چيزى مانند آجر مسجد نجس شود , در صورتى كه ممكن باشد , بايد بعد از آب كشيدن , به
جاى اولش بگذارند.
912 - اگر مسجدى را غصب كنند و به جاى آن خانه و مانند آن بسازند يا به طورى خراب
شود كه ديگر به او مسجد نگويند , بنابر احتياط مستحب باز هم نبايد آن را نجس كرد.
ولى تطهير آن واجب نيست .
913 - نـجـس كـردن حرم امامان عليهم السلام حرام است , و اگر يكى از آنها نجس شود
, چنانچه نجس مـاندن آن بى احترامى باشد تطهير آن واجب است , بلكه احتياط مستحب آن
است كه اگر بى احترامى هم نباشد آن را تطهير كنند.
914 - اگـر حـصـيـر مسجد نجس شود , بايد آن را آب بكشند , ولى چنانچه نجاست حصير
بى احترامى به مسجد باشد , و به واسطه آب كشيدن خراب مى شود و بريدن جاى نجس بهتر
باشد , بايد آن را ببرند.
915 - بـردن عـيـن نـجس و متنجس در مسجد اگر بى احترامى به مسجد باشد حرام است ,
بلكه احتياط مستحب آن است كه اگر بى احترامى هم نباشد , عين نجس را در مسجد نبرند.
916 - اگـر مـسـجـد را براى روضه خوانى چادر بزنند و فرش كنند و سياهى بكوبند و
اسباب چاى در آن ببرند , در صورتى كه اين كارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز
خواندن نشود اشكال ندارد.
917 - احـتـياط واجب اين است كه مسجد را به طلا زينت نكنند و احتياط مستحب آن است
كه به صورت چيزهايى كه مثل انسان و حيوان روح دارد زينت نكنند.
918 - اگر مسجد خراب هم شود نمى توانند آن را بفروشند يا داخل ملك و جاده نمايند.
919 - فروختن در و پنجره و چيزهاى ديگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود , بايد
اينها را صرف تعمير همان مسجد كنند , و چنانچه به درد آن مسجد نخورد , بايد در مسجد
ديگر مصرف شود , ولى اگر بـه درد مـسـجدهاى ديگر هم نخورد , مى توانند آن را
بفروشند و پول آن را اگر ممكن است صرف تعمير همان مسجد و گرنه صرف تعمير مسجد ديگر
نمايند.
920 - سـاخـتن مسجد و تعمير مسجدى كه نزديك به خرابى مى باشد مستحب است و اگر مسجد
طورى خـراب شـود كـه تـعـمـيـر آن ممكن نباشد , مى توانند آن را خراب كنند و دوباره
بسازند , بلكه مى توانند مسجدى را كه خراب نشده , براى احتياج مردم خراب كنند و
بزرگتر بسازند.
921 - تـمـيـز كـردن مـسجد و روشن كردن چراغ در آن مستحب است و كسى كه مى خواهد
مسجد برود مستحب است خود را خوشبو كند و لباس پاكيزه و قيمتى بپوشد و ته كفش خود را
وارسى كند كه نجاستى به آن نباشد , و موقع داخل شدن به مسجد , اول پاى راست و موقع
بيرون آمدن , اول پاى چپ را بگذارد.
و همچنين مستحب است از همه زودتر به مسجد آيد و از همه ديرتر بيرون رود.
922 - وقـتـى انـسـان وارد مـسجد مى شود , مستحب است دو ركعت نماز به قصد تحيت و
احترام مسجد بخواند , و اگر نماز واجب يا مستحب ديگرى هم بخواند كافى است .
923 - خوابيدن در مسجد , اگر انسان ناچار نباشد و صحبت كردن راجع به كارهاى دنيا و
مشغول صنعت شـدن و خـوانـدن شـعرى كه نصيحت و مانند آن نباشد مكروه است , و نيز
مكروه است آب دهان و بينى و اخلاط سينه را در مسجد بيندازد , بلكه در بعضى موارد
حرام است , و نيز مكروه است گمشده اى را طلب كند و صداى خود را بلند كند , بلى بلند
كردن صدا براى اذان مانعى ندارد.
924 - راه دادن ديـوانـه بـه مـسـجـد مـكـروه اسـت و هـمچنين است راه دادن بچه اگر
موجب زحمت نمازگزاران شود و يا اينكه احتمال رود مسجد را نجس كند و در غير اين دو
صورت مانعى از راه دادن بچه بـه مـسجد نيست , و كسى كه پياز و سير و مانند اينها
خورده كه بوى دهانش مردم را اذيت مى كند مكروه است به مسجد برود.
( اذان و اقامه ).
925 - بـراى مـرد و زن مـستحب است پيش از نمازهاى واجب شبانه روزى ( يوميه )
اذان و اقامه بگويند و بـراى نـمازهاى ديگر , واجب يا مستحب مشروع نيست ولى پيش از
نماز عيد فطر و قربان در صورتى كه با جماعت بخوانند , مستحب است سه مرتبه بگويند :
الصلاة .
926 - مستحب است در روز اول كه بچه به دنيا مى آيد يا پيش از آنكه بند نافش بيفتد
, در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگويند.
927 - اذان هـيـجـده جمله است : اللّه اكبر چهار مرتبه , اشهد ان لا اله الا اللّه
, اشهد ان محمدا رسول اللّه , حـي عـلـى الصلاة , حي على الفلاح , حي على خير العمل
, اللّه اكبر , لا اله الا اللّه هر يك دو مرتبه , و اقامه هفده جمله است يعنى دو
مرتبه اللّه اكبر از اول اذان و يك مرتبه لا اله الا اللّه از آخر آن كم مى شود و
بعد از گفتن حي على خير العمل بايد دو مرتبه قد قامت الصلاة اضافه نمود.
928 - اشهد ان عليا ولي اللّه جزء اذان و اقامه نيست , ولى خوبست بعد از اشهد ان
محمدا رسول اللّه به قصد قربت گفته شود.
( ترجمه اذان و اقامه ).
1/928 - اللّه اكبر يعنى خداى تعالى بزرگتر از آن است كه وصف شود.
اشـهد
ان لا اله الا اللّه يعنى شهادت مى دهم كه خدايى سزاوار پرستش نيست جز خدايى كه
يكتا و بى همتا است .
اشهد ان محمدا رسول اللّه يعنى شهادت ميدهم كه حضرت محمد بن عبد اللّه صلى اللّه
عليه وآله پيغمبر و فرستاده خداست .
اشـهـد ان عـلـيـا امير المؤمنين ولي اللّه يعنى شهادت مى دهم كه حضرت على عليه
الصلاة و السلام امير مومنان و ولى خدا بر همه خلق است .
حي على الصلاة يعنى بشتاب براى نماز.
حي على الفلاح يعنى بشتاب براى رستگارى .
حي على خير العمل يعنى بشتاب براى بهترين كارها كه نماز است .
قد قامت الصلاة يعنى به تحقيق نماز بر پا شد.
لا اله الا اللّه يعنى خدايى كه سزاوار پرستش نيست مگر خدايى كه يكتا و بى همتا
است .
929 - بـين جمله هاى اذان و اقامه بايد خيلى فاصله نشود و اگر بين آنها بيشتر از
معمول فاصله بيندازد , بايد دوباره آن را از سر بگيرد.
930 - اگر در اذان و اقامه صدا در گلو بيندازد , چنانچه غنا شود , يعنى به طور
آواز خوانى كه در مجلس لهو و بازيگرى معمول است اذان و اقامه را بگويد , حرام است ,
و اگر غنا نشود مكروه مى باشد.
931 - در هـمـه مـواردى كـه نمازگزار دو نماز را پشت سر هم مى خواند , اگر براى
نماز اول اذان گفته بـاشد , اذان براى نماز بعدى ساقط است , خواه جمع ميان دو نماز
بهتر نباشد يا آنكه بهتر باشد , مثل جمع بـين نماز ظهر و عصر در روز عرفه كه روز
نهم ماه ذيحجه است , و جمع بين نماز مغرب و عشا عيد قربان براى كسى كه در
مشعرالحرام باشد , و ساقط شدن اذان در اين موارد مشروط به آن است كه هيچ فاصله اى
ميان دو نماز نباشد يا فاصله بسيار كم باشد ولى فاصله شدن نافله و تعقيب ضرر ندارد
و احتياط واجب آن اسـت كـه در اين موارد اذان را به قصد مشروعيت نياورد , بلكه
مناسب نيست آوردن اذان در دو مورد آخر هر چند بدون قصد مشروعيت باشد.
932 - اگر براى نماز جماعتى اذان و اقامه گفته باشند , كسى كه با آن جماعت نماز مى
خواند , نبايد براى نماز خود اذان و اقامه بگويد.
933 - اگـر بـراى خـواندن نماز به مسجد رود و ببيند جماعت تمام شده تا وقتى كه
صفها بهم نخورده و جمعيت متفرق نشده , مى تواند براى نماز خود اذان و اقامه نگويد
يعنى گفتن آن دو مستحب مؤكد نيست , بـلـكه اگر مى خواهد اذان بگويد بهتر آن است كه
آن را بسيار آهسته بگويد , و اگر بخواهد نماز جماعت ديگرى اقامه كند نبايد اذان و
اقامه بگويد.
934 - در جـايـى كـه نـمـاز جماعت عده اى تازه تمام شده و صفها بهم نخورده است ,
اگر انسان بخواهد فـرادى يا با جماعت ديگرى كه بر پا مى شود نماز بخواند , با شش
شرط اذان و اقامه از او ساقط مى شود اول آنكه نماز جماعت در مسجد باشد و اگر در
مسجد نباشد , ساقط شدن اذان و اقامه معلوم نيست .
دوم آنكه براى آن نماز , اذان و اقامه گفته باشند.
سوم آنكه نماز جماعت باطل نباشد.
چـهـارم آنكه نماز او و نماز جماعت در يك جا باشد , پس اگر نماز جماعت داخل مسجد
باشد و او بخواهد در بام مسجد نماز بخواند , مستحب است اذان و اقامه بگويد.
پنجم آنكه نماز جماعت ادا باشد ولى شرط نيست كه نماز خود او هم ادا باشد.
شـشم آنكه وقت نماز او و نماز جماعت مشترك باشد , مثلا هر دو نماز ظهر يا هر دو
نماز عصر بخوانند , يا نـمـازى كه به جماعت خوانده مى شود نماز ظهر باشد و او نماز
عصر بخواند , يا او نماز ظهر بخواند و نماز جـمـاعـت نـمـاز عصر باشد , و اما اگر
نماز جماعت عصر باشد , در آخر وقت او بخواهد نماز مغرب ادايى بخواند اذان و اقامه
ساقط نمى شوند.
935 - اگـر در شـرط سـوم از شرطهايى كه در مساله پيش گفته شد شك كند , يعنى شك كند
كه نماز جماعت صحيح بوده يا نه , اذان و اقامه از او ساقط است .
ولى اگر در يكى از پنج شرط ديگر شك كند بهتر است به رجاء مطلوبيت اذان و اقامه
بگويد.
936 - كـسـى كـه اذان ديـگـرى را كه براى اعلام يا براى نماز جماعت مى گويد بشنود
مستحب است هر قسمتى را كه مى شنود آهسته بگويد.
937 - كسى كه اذان و اقامه ديگرى را شنيده باشد , چه با او گفته باشد يا نه , در
صورتى كه بين آن اذان و اقامه و نمازى كه مى خواهد بخواند زياد فاصله نشده باشد ,
مى تواند براى نماز خود اذان و اقامه نگويد.
938 - اگـر مـرد اذان زن را با قصد لذت بشنود , اذان او ساقط نمى شود , بلكه اگر
قصد لذت هم نداشته باشد , ساقط شدن اذان اشكال دارد.
939 - اذان و اقـامـه نماز جماعت را بايد مرد بگويد , ولى در نماز جماعت زنان اگر
زن اذان و اقامه بگويد كافى است .
940 - اقامه بايد بعد از اذان گفته شود و نيز در اقامه معتبر است كه در حال
ايستادن و طهارت از حدث با وضو يا غسل يا تيمم باشد.
941 - اگـر كـلـمـات اذان و اقـامه را بدون ترتيب بگويد , مثلا حي على الفلاح را
پيش از حي على الصلاة بگويد , بايد از جايى كه ترتيب بهم خورده دوباره بگويد.
942 - بـايـد بين اذان و اقامه فاصله ندهد , و اگر بين آنها به قدرى فاصله دهد كه
اذانى را كه گفته اذان اين اقامه حساب نشود , مستحب است دوباره اذان را بگويد.
و نيز اگر بين اذان و اقامه و نماز به قدرى فاصله دهد كه اذان و اقامه آن نماز
حساب نشود , مستحب است دوباره براى آن نماز اذان و اقامه بگويد.
943 - اذان و اقـامه بايد به عربى صحيح گفته شود , پس اگر به عربى غلط بگويد يا به
جاى حرفى حرف ديگر بگويد , يا مثلا ترجمه آن را به فارسى بگويد صحيح نيست .
944 - اذان و اقـامـه بـايد بعد از داخل وقت نماز گفته شود و اگر عمدا يا از روى
فراموشى پيش از وقت بگويد باطل است مگر در صورتى كه وقت در ميان نماز داخل شود ,
حكم به صحت آن نماز مى شود كه در مساله ( 752 ) بيان آن گذشت .
945 - اگـر پـيـش از گفتن اقامه شك كند كه اذان گفته يا نه بايد اذان را بگويد ولى
اگر مشغول اقامه شود و شك كند كه اذان گفته يا نه , گفتن اذان لازم نيست .
946 - اگر در بين اذان يا اقامه پيش از آنكه قسمتى را بگويد شك كند كه قسمت پيش از
آن را گفته يا نه , بـايد قسمتى را كه در گفتن آن شك كرده بگويد , ولى اگر در حال
گفتن قسمتى از اذان يا اقامه شك كند كه آنچه پيش از آن است گفته يا نه , گفتن آن
لازم نيست .
947 - مـستحب است انسان در موقع اذان گفتن , رو به قبله بايستد و با وضو يا غسل
باشد , و دستها را به گوش بگذارد و صدا را بلند نمايد و بكشد و بين جمله هاى اذان
كمى فاصله دهد و بين آنها حرف نزند.
948 - مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد و آن را از اذان آهسته تر
بگويد و جمله هاى آن را بـهـم نـچسباند , ولى به اندازه اى كه بين جمله هاى اذان
فاصله مى دهد بين جمله هاى اقامه فاصله ندهد.
949 - مـسـتحب است بين اذان و اقامه يك قدم بر دارد , يا قدرى بنشيند يا سجده كند
يا ذكر بگويد يا دعا بـخـواند يا قدرى ساكت باشد يا حرفى بزند يا دو ركعت نماز
بخواند , ولى حرف زدن بين اذان و اقامه نماز صبح و نماز خواندن بين اذان و اقامه
نماز مغرب مستحب نيست .
950 - مستحب است كسى را كه براى گفتن اذان معين مى كنند عادل و وقت شناس و صدايش
بلند باشد و اذان را در جاى بلند بگويد.
( واجبات نماز ).