فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

 

 

765 - اگـر در بـيـن نماز عصر يقين كند كه نماز ظهر را نخوانده است و نيت را به نماز ظهر برگرداند , چنانچه يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده بوده مى تواند نيت را به نماز عصر برگرداند و نماز را تمام كند در صورتى كه بعضى از اجزا نماز را به نيت ظهر نياورده باشد يا آن كه اگر آورده است به نيت عصر تدارك كـند , ولى اگر آن جز ركعت باشد نماز او در هر صورت باطل است , و هم چنين اگر ركوع يا دو سجده از يك ركعت باشد نماز بنابر احتياط لازم باطل است .
766 - اگر در بين نماز عصر شك كند كه نماز ظهر را خوانده يا نه بايد نماز را به نيت عصر تمام كند و بعدا نـمـاز ظـهر را بجا آورد ولى اگر وقت به قدرى كم است كه بعد از تمام شدن نماز آفتاب غروب مى كند و براى يك ركعت نماز هم وقت باقى نمانده , لازم نيست كه نماز ظهر را قضا كند.
767 - اگر در نماز عشا شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه بايد به نيت عشا نماز را تمام كند و بعد نماز مغرب را بجا آورد ولى اگر وقت به قدرى كم است كه بعد از تمام شدن نماز نصف شب مى شود و به مقدار يك ركعت نماز هم وقت باقى نمانده لازم نيست كه نماز مغرب را قضا كند.
768 - اگـر در نماز عشا بعد از رسيدن به ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه بايد نماز را تمام كند , و بعدا چنانچه وقت براى نماز مغرب باقى باشد نماز مغرب را نيز بخواند.
769 - اگـر انـسان نمازى را كه خوانده احتياطا دوباره بخواند و در بين نماز يادش بيايد نمازى را كه بايد پـيـش از آن بـخـوانـد نخوانده است , نمى تواند نيت را به آن نماز برگرداند , مثلا موقعى كه نماز عصر را احتياطا مى خواند , اگر يادش بيايد نماز ظهر را نخوانده است , نمى تواند نيت را به نماز ظهر برگرداند.
770 - برگرداندن نيت از قضا به نماز ادا , و از نماز مستحب به نماز واجب جايز نيست .
771 - اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد , انسان مى تواند در بين نماز - چنانچه يادش بيايد كه نماز قضا بـر ذمه دارد - نيت را به نماز قضا برگرداند , ولى بايد برگرداندن نيت به نماز قضا ممكن باشد مثلا اگر مـشغول نماز ظهر است , در صورتى مى تواند نيت را به قضاى صبح برگرداند كه داخل ركوع ركعت سوم نشده باشد.

( نمازهاى مستحب ).
 

772 - نـمـازهاى مستحبى زياد است و آنها را نافله گويند , و بين نمازهاى مستحبى به خواندن نافله هاى شـبـانه روزى بيشتر سفارش شده , و آنها در غير روز جمعه سى و چهار ركعتند , كه هشت ركعت آن نافله ظـهـر و هـشت ركعت نافله عصر , و چهار ركعت نافله مغرب , و دو ركعت نافله عشا , و يازده ركعت نافله شب , و دو ركعت نافله صبح مى باشد.
و چون دو ركعت نافله عشا را بنابر احتياط واجب بايد نشسته بخواند , يك ركعت حساب مى شود.
ولـى در روز جمعه بر شانزده ركعت نافله ظهر و عصر , چهار ركعت اضافه مى شود و بهتر آن است كه تمام بيست ركعت را پيش از زوال بجا آورد.
773 - از يازده ركعت نافله شب , هشت ركعت آن بايد به نيت نافله شب , و دو ركعت آن به نيت نماز شفع , و يك ركعت آن به نيت نماز وتر خوانده شود.
و دستور كامل نافله شب در كتابهاى دعا گفته شده است .
774 - نمازهاى نافله را مى شود نشسته خواند ولى جمعى از فقها گفته اند كه در اين صورت بهتر است دو ركـعت نماز نافله نشسته را يك ركعت حساب كند , مثلا كسى كه مى خواهد نافله ظهر را كه هشت ركعت است نشسته بخواند , بهتر است شانزده ركعت بخواند , و اگر مى خواهد نماز وتر را نشسته بخواند , دو نماز يك ركعتى نشسته بخواند , ولى بهتر بودن اين كار معلوم نيست و لكن چنانچه رجاء انجام داده شود اشكال ندارد.
775 - نافله ظهر و عصر را در سفر نبايد خواند , و نافله عشا چنانچه به قصد رجا خوانده شود مانعى ندارد.

( وقت نافله هاى يوميه ).
 

776 - نـافـلـه نـمـاز ظهر پيش از نماز ظهر خوانده مى شود , و وقت آن از اول ظهر است , و تا موقعى كه مـمكن باشد آن را پيش از نماز ظهر خواند وقت آن ادامه دارد , ولى اگر شخص نافله ظهر را تا موقعى كه آن مقدار از سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدا مى شود به اندازه دو هفتم آن شود - يعنى اگر درازاى شاخص هـفـت وجـب بـاشـد مقدار سايه به دو وجب برسد - تاخير بيندازد بهتر است كه در اين موقع نماز ظهر را بخواند.
777 - نـافله عصر پيش از نماز عصر خوانده مى شود و وقت آن تا موقعى كه ممكن باشد آن را پيش از نماز عـصر خواند ادامه دارد ولى چنانچه شخص نافله عصر را تا موقعى كه سايه شاخص به چهار هفتم آن برسد تـاخير بيندازد بهتر است كه در اين موقع نماز عصر را بخواند , و چنانچه بخواهد نافله ظهر يا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند مى تواند نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند و بنابر احتياط نيت ادا و قضا نكند.
778 - وقـت نـافـلـه مـغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است و تا وقتى كه ممكن باشد آن را پس از نماز مغرب در وقت بجا آورد , ولى اگر شخص نافله مغرب را تا وقتى كه سرخى طرف مغرب - كه بعد از غروب كردن آفتاب در آسمان پيدا مى شود - از بين برود تاخير بيندازد بهتر است در آن موقع نماز عشا را بخواند.
779 - وقـت نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است , و بهتر است بعد از نماز عشا بلا فاصله خوانده شود.
780 - نافله صبح پيش از نماز صبح خوانده مى شود , و وقت آن بعد از گذشتن از وقت نماز شب به مقدار انـجام آن مى باشد و تا وقتى كه ممكن است آن را پيش از نماز صبح بجا آورد وقت آن ادامه دارد ولى اگر شـخـص نـافله صبح را تا وقتى كه سرخى طرف مشرق پيدا شود تاخير بيندازد بهتر است كه در اين موقع نماز صبح را بخواند.
781 - اول وقت نافله شب بنابر مشهور نصف شب است و تا اذان صبح وقتش ادامه دارد , و بهتر آن است كه نزديك اذان صبح خوانده شود.
782 - مـسـافـر و كسى كه براى او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند مى تواند آن را در اول شب بجا آورد.

( نماز غفيله ).
 

783 - نماز غفيله يكى از نمازهاى مستحبى است كه بين نماز مغرب و عشا خوانده مى شود.
و در ركـعـت اول آن , بعد از حمد بايد به جاى سوره اين آيه را بخوانند : وذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لـن نـقدر عليه فنادى فى الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين فاستجبنا له ونجيناه مـن الـغـم وكـذلك ننجى المؤمنين و در ركعت دوم بعد از حمد به جاى سوره اين آيه را بخوانند : وعنده مـفـاتـح الـغيب لا يعلمها الا هو ويعلم ما في البر والبحر وما تسقط من ورقة الا يعلمها ولا حبة في ظلمات الارض ولا رطب ولا يابس الا في كتاب مبين و در قنوت آن بگويند : اللهم اني اسالك بمفاتح الغيب التي لا يـعلمها الا انت ان تصلي على محمد وآل محمد وان تفعل بي كذا وكذا و به جاى كلمه كذا وكذا حاجتهاى خـود را بگويند و بعد بگويند : اللهم انت ولي نعمتي والقادر على طلبتي تعلم حاجتي فاسالك بحق محمد وآل محمد عليه وعليهم السلام لما قضيتها لي .

( احكام قبله ).
 

784 - جاى خانه كعبه كه در مكه معظمه مى باشد قبله است , و بايد رو به روى آن نماز خواند , ولى كسى كه دور است , اگر طورى بايستد كه بگويند رو به قبله نماز مى خواند كافى است .
و هم چنين است كارهاى ديگرى - مانند سر بريدن حيوانات كه بايد رو به قبله انجام گيرد.
785 - كـسـى كـه نماز واجب را ايستاده مى خواند , بايد سينه و شكم او رو به قبله باشد بلكه صورت او نيز نبايد زياد از قبله منحرف باشد , و احتياط مستحب آن است كه انگشتان پاى او هم رو به قبله باشد.
786 - كسى كه بايد نشسته نماز بخواند , بايد در موقع نماز سينه و شكم او رو به قبله باشد بلكه صورت او هم نبايد زياد از قبله منحرف باشد.
787 - كـسى كه نمى تواند نشسته نماز بخواند , بايد در حال نماز به پهلوى راست طورى بخوابد كه جلوى بدن او رو به قبله باشد , و اگر ممكن نيست بايد به پهلوى چپ طورى بخوابد كه جلوى بدن او رو به قبله بـاشـد و تا وقتى كه ممكن است كه به پهلوى راست بخوابد نبايد بنابر احتياط لازم به پهلوى چپ بخوابد و اگر اين دو ممكن نباشد بايد به پشت بخوابد به طورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.
788 - نـمـاز احـتـياط و سجده و تشهد فراموش شده را بايد رو به قبله بجا آورد و بنابر احتياط استحبابى سجده سهو را نيز رو به قبله بجا آورد.
789 - نـمـاز مـسـتـحـبـى را مى شود در حال راه رفتن و سوارى خواند و اگر انسان در اين دو حال نماز مستحبى بخواند , لازم نيست رو به قبله باشد.
790 - كـسـى كـه مى خواهد نماز بخواند , بايد براى پيدا كردن قبله كوشش نمايد , تا يقين يا چيزى كه در حكم يقين است ( مثل شهادت دو عادل ) پيدا كند كه قبله كدام طرف است , و اگر بتواند , بايد به گمانى كه از محراب مسجد مسلمانان يا قبرهاى مؤمنين يا از راههاى ديگر پيدا مى شود عمل نمايد , حتى اگر از گفته فاسق يا كافرى كه به واسطه قواعد علمى قبله را مى شناسد گمان به قبله پيدا كند كافى است .
791 - كـسى كه گمان به قبله دارد , اگر بتواند گمان قوى ترى پيدا كند نمى تواند به گمان خود عمل نمايد.
مـثـلا اگر ميهمان از گفته صاحب خانه گمان به قبله پيدا كند , ولى بتواند از راه ديگر گمان قوى ترى پيدا كند , نبايد به حرف او عمل نمايد.
792 - اگـر براى پيدا كردن قبله وسيله اى ندارد , يا با اين كه كوشش كرده , گمانش به طرفى نمى رود , نماز خواندن به يك طرف كافى است , و احتياط مستحب آن است كه چنانچه وقت نماز وسعت دارد چهار نماز به چهار طرف بخواند.
793 - اگر يقين يا گمان كند كه قبله در يكى از دو طرف است بايد به هر دو طرف نماز بخواند.
794 - كـسى كه بخواهد به چند طرف نماز بخواند , اگر بخواهد دو نماز بخواند كه مثل نماز ظهر و عصر بايد يكى بعد از ديگرى خوانده شود , احتياط مستحب آن است كه نماز اول را به آن چند طرف بخواند بعد نماز دوم را شروع كند.
795 - كسى كه يقين به قبله ندارد , اگر بخواهد غير از نماز كارى كند كه بايد رو به قبله انجام داد , مثلا بـخـواهد سر حيوانى را ببرد , بايد به گمان عمل نمايد , و اگر گمان ممكن نيست به هر طرف كه انجام دهد صحيح است .

( پوشانيدن بدن در نماز ).
 

796 - مرد بايد در حال نماز اگر چه كسى او را نمى بيند عورتين خود را بپوشاند و بهتر آن است كه از ناف تا زانو را هم بپوشاند.
797 - زن بـايـد در مـوقع نماز , تمام بدن حتى سر و موى خود را بپوشاند , و احتياط مستحب آن است كه كف پاها را هم بپوشاند.
ولى پوشاندن صورت به مقدارى كه در وضو شسته مى شود و دستها تا مچ و روى پاها تا مچ پا لازم نيست .
امـا براى آن كه يقين كند كه مقدار واجب را پوشانده است , بايد مقدارى از اطراف صورت و قدرى پايين تر از مچ ها را هم بپوشاند.
798 - موقعى كه انسان قضاى سجده فراموش شده يا تشهد فراموش شده را به جا مى آورد بايد خود را مثل موقع نماز بپوشاند.
و احتياط مستحب آن است كه در موقع به جا آوردن سجده سهو نيز خود را بپوشاند.
799 - اگـر انسان عمدا يا از روى ندانستن مساله , از روى تقصير در نماز عورتش را نپوشاند نمازش باطل است .
800 - اگر شخصى در بين نماز بفهمد كه عورت او پيدا است .
بـايـد او را بـپوشاند و لازم نيست كه نماز را اعاده نمايد , ولى احتياط آن است كه در حالى كه فهميده كه عـورت او پـيدا است چيزى از اجزا نماز را به جا نياورد , و اگر 801 - اگر لباس در حال ايستادن عورت را مى پوشاند , ولى ممكن است در حال بعد از نماز بفهمد كه در نماز عورت او پيدا بوده نمازش صحيح است .
ديـگـر , مثلا در حال ركوع و سجود نپوشاند , چنانچه موقعى كه عورت او پيدا مى شود , به وسيله اى آن را بپوشاند , نماز او صحيح است , ولى احتياط مستحب آن است كه با آن لباس نماز نخواند.
802 - انـسان مى تواند در نماز خود را به علف و برگ درختان بپوشاند ولى احتياط مستحب آن است وقتى خود را به اينها بپوشاند كه چيز ديگرى نداشته باشد.
803 - انـسـان در حـال نـاچـارى كه چيزى براى پوشانيدن عورت خود ندارد مى تواند براى نمايان نبودن پوست عورت گل و مانند آن را به او بزند.
804 - اگـر چـيزى ندارد كه در نماز خود را با آن بپوشاند , چنانچه مايوس از پيدا كردن آن نباشد بهتر آن است كه نماز خود را تاخير بيندازد و اگر چيزى پيدا نكرد در آخر وقت مطابق وظيفه اش نماز بخواند ولى اگر نماز را در اول وقت خواند و عذرش تا آخر وقت ادامه پيدا نكرد احتياط واجب آن است كه نماز را اعاده كند.
805 - كـسـى كـه مى خواهد نماز بخواند , اگر براى پوشاندن خود حتى برگ درخت و علف و گل و لجن نـداشـتـه بـاشـد و مـايـوس بـاشد كه تا آخر وقت چيزى پيدا كند كه خود را با آن بپوشاند , در صورتى كه اطـمـيـنان دارد كه ناظر محترم او را نمى بيند ايستاده و با ركوع و سجود اختيارى نماز بخواند و چنانچه احتمال دهد كه ناظر محترم او را مى بيند بايد به طورى نماز بخواند كه عورت او نمايان نباشد مثل اين كه نـشـسـتـه نماز بخواند يا آن كه ركوع يا سجود اختيارى را ترك كرده با اشاره ركوع و سجود به جا آورد , و احتياط لازم آن است كه شخص عارى در حال نماز عورت خود را با بعضى از اعضاى بدن خود بپوشاند مثل دو ران در حال نشستن و دو دست در حال ايستاده .

( شرايط لباس نمازگزار ).
 

806 - لباس نمازگزار شش شرط دارد : اول آن كه پاك باشد.
دوم آن كه مباح باشد.
سوم آن كه از اجزاء مردار نباشد.
چهارم آن كه از حيوان حرام گوشت نباشد پنجم و ششم آن كه اگر نمازگزار مرد است , لباس او ابريشم خالص و طلا باف نباشد.
و تفصيل اينها در مسايل آينده گفته مى شود.

( شرط اول ).
 

807 - شـرط اول لـبـاس نـمازگزار بايد پاك باشد , و اگر كسى در حال اختيار با بدن يا لباس نجس نماز بخواند , نمازش باطل است .
808 - كـسـى كه از روى تقصير نمى داند با بدن و لباس نجس نماز باطل است , اگر با بدن يا لباس نجس نماز بخواند , بنابر احتياط لازم , نمازش باطل مى باشد.
809 - اگـر بـه واسـطـه ندانستن مساله از رو تقصير چيز نجس را نداند نجس است , مثلا نداند عرق كافر نجس است و با آن نماز بخواند نمازش بنابر احتياط لازم باطل است .
810 - اگر كسى يقين دارد كه بدن يا لباسش نجس نيست و بعد از نماز بفهمد نجس بوده نمازش صحيح است .
811 - اگـر فـرامـوش كند كه بدن يا لباسش نجس است , و در بين نماز يا بعد از آن يادش بيايد , چنانچه فـرامـوشـى او از روى اهـمـال و بى اعتنايى بوده بايد بنابر احتياط لازم نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گـذشـته قضا نمايد , و در غير اين صورت لازم نيست نماز را دوباره بخواند ولى اگر در ميان نماز يادش بيايد بايد به دستورى كه در مساله بعد گفته مى شود عمل كند.
812 - كـسـى كه در وسعت وقت مشغول نماز است اگر در بين نماز ملتفت شود كه بدن يا لباسش نجس شـده و احـتـمـال دهد كه بعد از شروع در نماز نجس شده باشد در صورتى كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عـوض كردن لباس يا بيرون آوردن آن نماز را به هم نمى زند در بين نماز بدن يا لباس را آب بكشد يا لباس را عـوض نـمـايد يا اگر چيز ديگرى عورت او را پوشانده لباس را بيرون آورد ولى چنانچه طورى باشد كه اگـر بـدن يـا لـبـاس را آب بكشد يا لباس را عوض كند يا بيرون آورد نماز به هم مى خورد يا اگر لباس را بيرون آورد برهنه مى ماند بايد بنابر احتياط لازم نماز را دوباره با لباس پاك بخواند.
813 - كـسـى كـه در تنگى وقت مشغول نماز است اگر در بين نماز ملتفت شود كه لباسش نجس شده و احـتمال دهد كه پس از شروع در نماز نجس شده باشد در صورتى كه آب كشيدن يا عوض كردن يا بيرون آوردن لـبـاس نماز را به هم نمى زند و مى تواند لباس را بيرون آورد بايد لباس را آب بكشد يا عوض كند , يا اگر چيز ديگرى عورت او را پوشانده لباس را بيرون آورد و نماز را تمام كند , اما اگر چيز ديگرى عورت او را نپوشانده و لباس را هم نمى تواند آب بكشد يا عوض كند , بايد با همان لباس نجس نماز را تمام كند.
814 - كـسـى كـه در تنگى وقت مشغول نماز است , اگر در بين نماز ملتفت شود كه بدن او نجس شده و احـتـمـال دهـد كـه پـس از شروع در نماز نجس شده باشد در صورتى كه آب كشيدن بدن نماز را به هم نـمـى زند بدن را آب بكشد و اگر نماز را به هم مى زند بايد با همان حال نماز را تمام كند و نماز او صحيح است .
815 - كـسـى كـه در پاك بودن بدن يا لباس خود شك دارد چنانچه جستجو نمايد و چيزى در آن نبيند و نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه بدن يا لباسش نجس بوده نماز او صحيح است ولى اگر جستجو نكرده باشد بنابر احتياط لازم بايد نمازش را دوباره بخواند و چنانچه وقت گذشته قضا نمايد.
816 - اگـر لباس را آب بكشد و يقين كند كه پاك شده است و با آن نماز بخواند , و بعد از نماز بفهمد پاك نشده نمازش صحيح است .
817 - اگر خونى در بدن يا لباس خود ببيند و يقين كند كه از خونهاى نجس نيست .
مـثـلا يقين كند كه خون پشه است , چنانچه بعد از نماز بفهمد كه از خونهايى بوده كه نمى شود با آن نماز خواند , نمازش صحيح است .
818 - اگـر يقين كند خونى كه در بدن يا لباس او است خون نجسى است كه نماز با آن صحيح است , مثلا يـقين كند خون زخم و دمل است چنانچه بعد از نماز بفهمد خونى بوده كه نماز با آن باطل است , نمازش صحيح است .
819 - اگر نجس بودن چيزى را فراموش كند و بدن يا لباسش با رطوبت به آن برسد , و در حال فراموشى نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد نمازش صحيح است .
ولـى اگـر بدنش با رطوبت به چيزى كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و بدون اين كه خود را آب بـكـشد , غسل كند و نماز بخواند غسل و نمازش باطل است , مگر اين كه طورى باشد كه به غسل نمودن , بـدن نـيز پاك شود , و نيز اگر جايى از اعضا وضو با رطوبت به چيزى كه نجس بودن آن را فراموش كرده بـرسد و پيش از آن كه آنجا را آب بكشد , وضو بگيرد و نماز بخواند , وضو و نمازش باطل مى باشد , مگر اين كه طورى باشد كه به وضو گرفتن اعضا وضو نيز پاك شود.
820 - كسى كه فقط يك لباس دارد , اگر بدن و لباسش نجس شود و به اندازه آب كشيدن يكى از آنها آب داشته باشد , احتياط لازم اين است كه بدن را آب كشيده با لباس نجس نماز بخواند و جايز نيست كه لباس را آب كشيده و با بدن نجس نماز بخواند ولى در صورتى كه نجاست لباس بيشتر يا شديدتر باشد مخير است كه هر كدام را مى خواهد آب بكشد.
821 - كـسى كه غير از لباس نجس , لباس ديگرى ندارد , بايد با لباس نجس نماز بخواند و نمازش صحيح است .
822 - كسى كه دو لباس دارد , اگر بداند يكى از آنها نجس است و نداند كدام يك آنها است , چنانچه وقت دارد , بـايد با هر دو لباس نماز بخواند مثلا اگر مى خواهد نماز ظهر و عصر بخواند بايد با هر كدام يك نماز ظهر و يك نماز عصر بخواند , ولى اگر وقت تنگ است , با هر كدام نماز بخواند كافى است .

( شرط دوم ).
 

823 - شـرط دوم لباس نمازگزار بايد مباح باشد , و كسى كه مى داند پوشيدن لباس غصبى حرام است , يا اين كه از روى تقصير حكم مساله را نداند اگر عمدا در آن لباس نماز بخواند بنابر احتياط باطل است .
ولى در چيزهايى كه به تنهايى عورت را نمى پوشاند و هم چنين چيزهايى كه فعلا نمازگزار آنها را نپوشيده مانند دستمال بزرگ يا لنگى كه در جيب گذاشته شود اگر چه بشود عورت را با آنها پوشانيد , و هم چنين چـيـزهايى كه نمازگزار آنها را پوشيده ولى ساتر مباح ديگرى دارد , در تمام اين صور غصبى بودن آنها به نماز ضررى ندارد هر چند احتياط در ترك است .
824 - كـسـى كه مى داند پوشيدن لباس غصبى حرام است , ولى حكم نماز خواندن در آن را نمى داند اگر عمدا با لباس غصبى نماز بخواند به تفصيلى كه در مساله قبلى گف ته شد نمازش بنابر احتياط باطل است .
825 - اگـر نـداند كه لباس او غصبى است يا فراموش كند و با آن لباس نماز بخواند , نمازش صحيح است ولى اگر كسى خودش لباس را غصب نمايد و فراموش كند كه غصب كرده است و با آن نماز بخواند نمازش بنابر احتياط باطل است .
826 - اگر نداند يا فراموش كند كه لباس او غصبى است و در بين نماز بفهمد , چنانچه چيز ديگرى عورت او را پوشانده است و مى تواند فورا يا بدون اين كه موالات ( يعنى پى در پى بودن نماز ) به هم بخورد , لباس غـصـبى را بيرون آورد , بايد آن را بيرون آورد , و اگر چيز ديگرى عورت او را نپوشانده , يا نمى تواند لباس غصبى را فورا بيرون آورد , يا اگر بيرون آورد پى در پى بودن نماز به هم مى خورد.
در صـورتـى كـه بـه مـقدار يك ركعت هم وقت داشته باشد , بايد نماز را بشكند و با لباس غير غصبى نماز بـخواند , و اگر به اين مقدار وقت ندارد , بايد در حال نماز لباس را بيرون آورد و به دستور نماز برهنگان , نماز را تمام نمايد.
827 - اگر كسى براى حفظ جانش با لباس غصبى نماز بخواند يا مثلا براى اين كه دزد لباس غصبى را نبرد با آن نماز بخواند نمازش صحيح است .
828 - اگـر بـا عـيـن پـولى كه خمس آن را نداده لباس بخرد , حكم نماز خواندن در آن لباس حكم نماز خواندن در لباس غصبى است .

( شرط سوم ).
 

829 - شـرط سـوم لباس نمازگزار ( حتى چيزهايى كه به تنهايى عورت را نمى پوشاند بنابر احتياط لازم ) بـايد از اجزاء مردار حيوانى كه خون جهنده دارد , يعنى حيوانى كه اگر رگش را ببرند خون از آن جستن مـى كند نباشد , بلكه اگر از مردار حيوانى كه مانند ماهى و مار خون جهنده ندارد لباس تهيه كند احتياط مستحب آن است كه با آن نماز نخواند.
830 - هرگاه چيزى از مردار نجس مانند گوشت و پوست آن كه روح داشته همراه نمازگزار باشد صحت نمازش بعيد نيست .
831 - اگـر چـيـزى از مردار حلال گوشت ـ مانند مو و پشم كه روح ندارد - همراه نمازگزار باشد , يا با لباسى كه از آنها تهيه كرده اند , نماز بخواند نمازش صحيح است .

( شرط چهارم ).
 

832 - شرط چهارم لباس نمازگزار ـ غير چيزهايى كه به تنهايى عورت را نمى پوشاند مثل جوراب ـ بايد از اجـزاء درنـدگـان بـلكه بنابر احتياط لازم از مطلق حيوان حرام گوشت نباشد و هم چنين بايد كه بدن و لباسش به بول و يا مدفوع يا عرق يا شير يا موهاى آن حيوان آلوده نباشد , ولى اگر يك موى حيوان مثلا بر لـبـاس او بـاشـد ضرر ندارد و هم چنين است اگر چيزى از آنها را مثلا در قوطى گذاشته و با خود حمل نمايد.
833 - اگـر آب دهـان يـا بـيـنـى يا رطوبت ديگرى از حيوان حرام گوشت , مانند گربه بر بدن يا لباس نـمـازگزار باشد , چنانچه تر باشد نماز باطل است , و اگر خشك شده و عين آن برطرف شده باشد , نماز صحيح است .
834 - اگر مو و عرق و آب دهان كسى بر بدن يا لباس نمازگزار باشد اشكال ندارد و هم چنين جايز است با مرواريد و موم و عسل نماز بخواند.
835 - اگـر شـك داشته باشد كه لباس از حيوان حلال گوشت است يا حرام گوشت , چه در داخله تهيه شده باشد چه در خارجه , جايز است كه با آن نماز بخواند.
836 - معلوم نيست كه صدف از اجزاء حيوان حرام گوشت باشد پس جايز است كه انسان با آن نماز بخواند.
837 - پـوشيدن خز خالص و هم چنين سنجاب در نماز اشكال ندارد , ولى احتياط مستحب آن است كه با پوست سنجاب نماز نخوانند.
838 - اگـر بـا لـبـاسـى كه نمى داند يا فراموش كرده كه از حيوان حرام گوشت است نماز بخواند , بنابر احتياط مستحب آن نماز را دوباره بخواند.

( شرط پنجم ).
 

839 - شـرط پنجم پوشيدن لباس طلا باف براى مردان حرام است و نماز با آن باطل است , ولى براى زنان در نماز و غير نماز اشكال ندارد.
840 - پوشيدن طلا مثل آويختن زنجير طلا به سينه و انگشترى طلا به دست كردن , و بستن ساعت مچى طلا به دست , و عينك طلا گذاشتن براى مرد حرام , و نماز خواندن با آنها باطل است .
ولى براى زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد.
841 - اگر مردى نداند يا فراموش كند كه انگشترى يا لباس او از طلا است , يا شك داشته باشد و با آن نماز بخواند , نمازش صحيح است .

( شرط ششم ).
 

842 - شـرط شـشم لباس مرد نمازگزار حتى عرق چين و بند شلوار او بنابر احتياط مستحب بايد ابريشم خالص نباشد و در غير نماز هم پوشيدن آن براى مردان حرام است .
843 - اگـر تـمام آستر لباس يا مقدارى از آن ابريشم خالص باشد پوشيدن آن براى مرد حرام و نماز در آن باطل است .
844 - لـبـاسـى را كه نمى داند از ابريشم خالص است يا چيز ديگر جايز است بپوشد و نماز در آن نيز اشكال ندارد.
845 - دستمال ابريشمى و مانند آن اگر در جيب مرد باشد اشكال ندارد , و نماز را باطل نمى كند.
846 - پوشيدن لباس ابريشمى براى زن , در نماز و غير نماز اشكال ندارد.
847 - پـوشـيـدن لباس غصبى و ابريشمى خالص و طلا باف در حال ناچارى مانعى ندارد , و نيز كسى كه ناچار است لباس بپوشد و لباس ديگرى غير از اينها ندارد , مى تواند با اين لباسها نماز بخواند.
848 - اگر غير از لباس غصبى لباس ديگرى ندارد , و ناچار نيست لباس بپوشد , بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
849 - اگـر غـيـر از لـباسى كه از حيوان درنده تهيه شده لباس ديگرى ندارد , چنانچه در پوشيدن لباس ناچار باشد , مى تواند با همان لباس نماز بخواند و اگر ناچار نباشد بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شـد نـمـاز را بـه جـا آورد , و اگر غير از لباسى كه از حيوان حرام گوشت - غير درنده - تهيه شده لباس ديگرى ندارد چنانچه ناچار به پوشيدن آن لباس نباشد احتياط لازم آن است كه دو بار نماز بخواند يك بار با آن لباس و بار ديگر هم به دستورى كه براى برهنگان گفته شد.
850 - اگـر مرد غير از لباس ابريشمى خالص يا طلا باف , لباس ديگرى نداشته باشد , چنانچه در پوشيدن لباس ناچار نباشد , بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
851 - اگـر چـيزى ندارد كه در نماز عورت خود را با آن بپوشاند واجب است اگر چه به كرايه يا خريدارى باشد , تهيه نمايد.
ولى اگر تهيه آن به قدرى پول لازم دارد كه نبست به دارايى او زياد است يا طورى است كه اگر پول را به مصرف لباس برساند به حال او ضرر دارد , مى تواند به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
852 - كسى كه لباس ندارد , اگر ديگرى لباس به او ببخشد يا عاريه دهد , چنانچه قبول كردن آن براى او مـشـقت نداشته باشد بايد قبول كند , بلكه اگر عاريه كردن يا طلب بخشش براى او سخت نيست , بايد از كسى كه لباس دارد , طلب بخشش يا عاريه نمايد.
853 - پوشيدن لباسى كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن براى كسى كه مى خواهد آن را بپوشد معمول نيست , در صـورتى كه موجب هتك حرمت و خوارى او باشد حرام است , ولى اگر با آن لباس نماز بخواند هر چند ساترش فقط آن باشد نمازش صحيح است .
854 - اگـر مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه بپوشد در صورتى كه زي خود قرار دهد بنابر احتياط حرام است ولى نماز خواندن با آن در هر صورت صحيح است .
855 - كـسـى كـه بـايد خوابيده نماز بخواند اگر لحافش از اجزاء حيوان درنده - بلكه مطلق حيوان حرام گـوشت بنابر احتياط لازم - باشد يا نجس يا از ابريشم باشد در صورتى كه پوشيدن بر آن صدق كند , نماز در آن نيز جايز نيست , ولى مجرد روى خود كشيدن آن عيبى ندارد و ضرر به نماز نمى رساند و اما تشك به هـر حـال عـيب ندارد , مگر اينكه مقدارى از آن را به خود بپيچد كه در عرف پوشيدن گفته شود , در اين صورت حكم آن حكم لحاف است .

( مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد).
 

856 - در سه صورت كه تفصيل آنها بعدا گفته مى شود , اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد , نماز او صحيح است : اول آنكه به واسطه زخم يا جراحت يا دملى كه در بدن اوست .
لباس يا بدنش به خون آلوده شده باشد.
دوم آنكه بدن يا لباس او به مقدار كمتر از درهم ( كه تقريبا به اندازه بند سر انگشت ابهام - شست - مى شود ) بخون آلوده باشد.
سوم آنكه ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند و نيز در يك صورت اگر لباس نمازگزار نجس باشد نماز او صحيح است و آن صورت آن است كه لباسهاى كوچك او مانند جوراب و عرقچين نجس باشد.
و احكام اين چهار صورت مفصلا در مسائل بعد گفته مى شود.