فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

 

 

703 - تـيمم در فضاى غصبى باطل نيست پس اگر در ملك خود دستها را به زمين بزند و بى اجازه داخل ملك ديگرى شود و دستها را به پيشانى بكشد تيمم او صحيح مى باشد اگر چه گناه كرده است .
704 - تيمم به چيز غصبى در حالى كه فراموش كرده يا غفلت داشته باشد صحيح است ولى اگر چيزى را خودش غصب كند و فراموش كند كه غصب كرده صحت تيمم او بر آن چيز محل اشكال است .
705 - كـسـى كـه در جـاى غـصبى حبس است , اگر آب و خاك آن هر دو غصبى است , بايد با تيمم نماز بخواند.
706 - چيزى كه بر آن تيمم مى كند , بنابر احتياط لازم بايد گردى داشته باشد كه به دست بماند , و بعد از زدن دست بر آن نبايد دست را به شدت بتكاند كه همه گرد آن بريزد.
707 - تـيمم به زمين گود و خاك جاده و زمين شوره زار كه نمك روى آن را نگرفته مكروه است , و اگر نمك روى آن را گرفته باشد باطل است .

( دستور تيمم بدل از وضو يا غسل ).
 

708 - در تيمم بدل از وضو يا غسل چهار چيز واجب است : اول نيت .

دوم زدن يا گذاشتن كف دو دست بر چيزى كه تيمم به آن صحيح است .
و بنابر احتياط لازم اين كار در دو كف بايد با هم انجام گيرد.
سـوم كشيدن كف هر دو دست به تمام پيشانى و هم چنين دو طرف آن بنابر احتياط لازم از جايى كه موى سر مى رويد تا ابروها و بالاى بينى و احتياط مستحب آن است كه دستها روى ابروها هم كشيده شود.
چهارم كشيدن كف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن كشيدن كف دست راست به تمام پشت دست چپ .
709 - احتياط مستحب آن است كه تيمم را چه بدل از وضو باشد چه بدل از غسل , به اين ترتيب بجا آورد : يـك مـرتبه دستها را به زمين بزند و به پيشانى و پشت دستها بكشد و يك مرتبه ديگر به زمين بزند و پشت دستها را مسح نمايد.

( احكام تيمم ).
 

710 - اگـر مختصرى هم از پيشانى يا پشت دستها را مسح نكند تيمم باطل است , چه عمدا مسح نكند , يا مساله را نداند , يا فراموش كرده باشد , ولى دقت زياد هم لازم نيست , و همين قدر كه بگويند تمام پيشانى و پشت دستها مسح شده كافى است .
711 - اگر يقين نكند كه تمام پشت دست را مسح كرده , بايد براى اين كه يقين كند مقدارى بالاتر از مچ را هم مسح نمايد , ولى مسح بين انگشتان لازم نيست .
712 - پيشانى و پشت دستها را بنابر احتياط بايد از بالا به پايين مسح نمايد و كارهاى آن را بايد پشت سر هم بجا آورد , و اگر بين آنها به قدرى فاصله دهد , كه نگويند تيمم مى كند باطل است .
713 - در موقع نيت لازم نيست معين كند كه تيمم او بدل از غسل است يا بدل از وضو ولى در مواردى كه بايد دو تيمم انجام دهد لازم است به طورى هر يك از آنها را معين كند و چنانچه يك تيمم بر او واجب باشد و قصد نمايد كه وظيفه فعلى خود را انجام دهد اگر چه در تشخيص اشتباه كند تيممش صحيح است .
714 - در تيمم بنابر احتياط استحبابى بايد پيشانى و كف دستها و پشت دستها در صورت تمكن پاك باشد.
715 - انـسـان بـايد هنگام مسح كشيدن بر دستها انگشتر را از دست بيرون آورد و اگر در پيشانى يا پشت دستها يا در كف دستها مانعى باشد , مثلا چيزى به آنها چسبيده باشد بايد برطرف نمايد.
716 - اگـر پـيشانى يا پشت دستها زخم است , و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نمى تواند باز كند , بايد دست را روى آن بكشد , و نيز اگر كف دست زخم باشد و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نتواند بـاز كـند بايد دست را با همان پارچه به چيزى كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستها بكشد.
717 - اگر پيشانى و پشت دستها مو داشته باشد اشكال ندارد ولى اگر موى سر , روى پيشانى آمده باشد , بايد آن را عقب بزند.
718 - اگر احتمال دهد كه در پيشانى و كف دستها يا پشت دستها مانعى هست , چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد , بايد جستجو نمايد تا يقين يا اطمينان كند كه مانعى نيست .
719 - اگر وظيفه او تيمم است و نمى تواند به تنهايى تيمم كند بايد از ديگرى كمك بگيرد تا دستهاى او را بر چيزى كه تيمم با او صحيح است بزند و سپس آنها را بر پيشانى و دستهاى او بگذارد تا خود او در صورت امـكان كف دو دست را بر پيشانى و بر پشت دستها بكشد و اگر اين ممكن نبود بايد نايب او را با دست خود او تـيـمم دهد , و اگر ممكن نباشد بايد نايب دست خود را به چيزى كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستهاى او بكشد , و در اين دو صورت بنابر احتياط لازم بايد هر دو نيت تيمم را نمايند ولى در صورت اول نيت خود مكلف كافى است .
720 - اگـر در بين تيمم شك كند كه قسمتى از آن را فراموش كرده يا نه , چنانچه از محل آن گذشته به شك خود اعتنا نكند , و اگر نگذشته بايد آن قسمت را بجا آورد.
721 - اگر بعد از مسح دست چپ شك كند كه درست تيمم كرده يا نه تيمم او صحيح است و چنانچه شك او در مسح دست چپ باشد لازم است او را مسح كند مگر آن كه عرفا از تيمم فارغ شده باشد مثل اين كه در عملى كه مشروط به طهارت است داخل شده و يا موالات فوت شده باشد.
722 - كـسـى كـه وظـيفه اش تيمم است چنانچه از برطرف شدن عذرش در تمام وقت نماز مايوس باشد مـى تـوانـد تـيـمـم كند و اگر براى كار واجب ديگر يا مستحبى تيمم كند و تا وقت نماز عذر او باقى باشد مى تواند با همان تيمم نماز بخواند.
723 - كـسـى كه وظيفه اش تيمم است , اگر بداند تا آخر وقت عذر او باقى مى ماند يا از برطرف شدن آن مـايـوس بـاشـد , در وسعت وقت مى تواند با تيمم نماز بخواند , ولى اگر بداند تا آخر وقت عذر او برطرف مـى شـود , بـايـد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند , بلكه اگر از برطرف شدن آن تا آخر وقت مايوس نباشد نمى تواند تا وقتى كه مايوس نشده تيمم كند و نماز بخواند.
724 - كـسى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند اگر يقين كند كه عذرش برطرف نمى شود يا مايوس از بـرطـرف شـدنـش باشد مى تواند نمازهاى قضاى خود را با تيمم بخواند ولى اگر بعدا عذرش برطرف شد احـتـيـاط مستحب آن است دوباره آنها را با وضو يا غسل بجا آورد , و اگر مايوس از برطرف شدن عذرش نباشد بنابر احتياط لازم نمى تواند براى نمازهاى قضا تيمم كند.
725 - كـسـى كـه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند , جايز است نمازهاى مستحبى را مثل نافله هاى شبانه روز كه وقت معين دارد با تيمم بخواند , ولى اگر مايوس نباشد كه تا آخر وقت آنها عذر او برطرف مى شود احتياط لازم آن است كه آنها را در اول وقتشان بجا نياورد.
726 - كـسى كه احتياطا غسل جبيره اى و تيمم نمايد , اگر بعد از غسل و تيمم نماز بخواند , و بعد از نماز حـدث اصـغرى از او سر بزند مثلا بول كند براى نمازهاى بعد بايد وضو بگيرد و چنانچه حدث پيش از نماز باشد براى آن نماز نيز بايد وضو بگيرد.
727 - اگـر بـه واسـطـه نـداشتن آب يا عذر ديگرى تيمم كند , بعد از برطرف شدن عذر , تيمم او باطل مى شود.
728 - چـيـزهايى كه وضو را باطل مى كند , تيمم بدل از وضو را هم باطل مى كند , و چيزهايى كه غسل را باطل مى نمايد , تيمم بدل از غسل را هم باطل مى نمايد.
729 - كـسـى كـه نـمى تواند غسل كند , اگر چند غسل بر او واجب باشد , جايز است يك تيمم بدل از آنها بنمايد و احتياط مستحب آن است كه بدل هر يك از آنها يك تيمم نمايد.
730 - كـسى كه نمى تواند غسل كند , اگر بخواهد عملى را كه براى آن غسل واجب است انجام دهد , بايد بـدل از غسل تيمم نمايد و كسى كه نمى تواند وضو بگيرد , و بخواهد عملى را كه براى آن وضو واجب است انجام دهد , بايد بدل از وضو تيمم نمايد.
731 - اگـر بـدل از غـسل جنابت تيمم كند , لازم نيست براى نماز وضو بگيرد , ولى اگر بدل از غسلهاى ديـگـر تـيمم كند , احتياط مستحب آن است كه وضو هم بگيرد , واگر نتواند وضو بگيرد تيمم ديگرى هم بدل از وضو بنمايد.
732 - اگـر بدل از غسل جنابت تيمم كند و بعد كارى كه وضو را باطل مى كند براى او پيش آيد , چنانچه بـراى نـمازهاى بعد نتواند غسل كند , بايد وضو بگيرد و احتياط مستحب آن است كه تيمم نيز بكند و اگر نـمـى تـوانـد وضو بگيرد بايد بدل او تيمم كند و احتياط مستحب آن است كه تيمم را به قصد ما في الذمة انجام دهد.
733 - كسى كه بايد براى انجام عملى مثلا براى خواندن نماز بدل از وضو و بدل از غسل تيمم كند اگر در تـيـمم اول نيت بدل از وضو يا نيت بدل از غسل نمايد , و تيمم دوم را به قصد اين كه وظيفه خود را انجام داده باشد بجا آورد , كفايت مى كند.
734 - كـسى كه وظيفه اش تيمم است اگر براى كارى تيمم كند تا تيمم و عذر او باقى است , كارهايى را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد , مى تواند بجا آورد.
ولـى اگـر عذرش تنگى وقت بوده , يا با داشتن آب براى نماز ميت يا خوابيدن تيمم كرده فقط كارهايى را كه براى آن تيمم نموده مى تواند انجام دهد.
735 - در چند مورد بهتر است نمازهايى را كه انسان با تيمم خوانده قضا نمايد , اول آن كه از استعمال آب ترس داشته و عمدا خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است .
دوم آن كـه مـى دانـسـتـه يا گمان داشته كه آب پيدا نمى كند , و عمدا خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است .
سـوم آن كـه تا آخر وقت , عمدا در جستجوى آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستجو مى كرد پيدا مى شد.
چهارم آن كه عمدا نماز را تاخير انداخته و در آخر وقت با تيمم نماز خوانده است .
پنجم آن كه مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى شود وآب را كه داشته ريخته و با تيمم نماز خوانده است .

( احكام نماز ).
 

1/735 - نماز بهترين اعمال دينى است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود , عبادتهاى ديگر هم قبول مـى شود و اگر پذيرفته نشود اعمال ديگر هم قبول نمى شود و همان طور كه اگر انسان شبانه روزى پنج نـوبـت در نهر آبى شست و شو كند , و چرك در بدنش نمى ماند , نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گناهان پـاك مى كند و سزاوار است كه انسان نماز را در اول وقت بخواند و كسى كه نماز را پست و سبك بشمارد , مانند كسى است كه نماز نمى خواند.
پـيـغمبر اكرم صلى اللّه عليه وآله فرمود : كسى كه به نماز اهميت ندهد و آن را سبك شمارد سزاوار عذاب آخرت است .
روزى حـضـرت در مسجد تشريف داشتند مردى وارد و مشغول نماز شد , و ركوع و سجودش را كاملا بجا نـياورد , حضرت فرمودند : اگر اين مرد در حالى كه نمازش اين طور است از دنيا برود , به دين من از دنيا نرفته است .
پس انسان بايد مواظب باشد كه به عجله و شتاب زدگى نماز نخواند , و در حال نماز به ياد خدا و با خضوع و خـشوع و وقار باشد , و متوجه باشد كه با چه كسى سخن مى گويد و خود را در مقابل عظمت و بزرگى خداوند عالم بسيار پست و ناچيز ببيند.
و اگـر انسان در موقع نماز كاملا به اين مطلب توجه كند , از خود بى خبر مى شود , چنان كه در حال نماز تير را از پاى مبارك امير المؤمنين على عليه السلام بيرون كشيدند و آن حضرت متوجه نشدند.
و نـيـز بايد نمازگزار توبه و استغفار نمايد , و گناهانى را كه مانع قبول شدن نماز است مانند حسد , كبر , غيبت , خوردن حرام , آشاميدن مسكرات , ندادن خمس و زكاة و بلكه هر معصيتى را ترك كند.
و هـم چنين سزاوار است كارهايى را كه ثواب نماز را كم مى كند بجا نياورد , مثلا در حال خواب آلودگى و خـوددارى از بـول بـه نماز نايستد , و در موقع نماز به آسمان نگاه نكند , و كارهايى را كه ثواب نماز را زياد مـى كـند بجا آورد , مثلا انگشتر عقيق به دست كند و لباس پاكيزه بپوشد و شانه و مسواك كند , و خود را خوشبو نمايد.

( نمازهاى واجب ).
 

2/735 - نمازهاى واجب شش است : اول نمازهاى روزانه .

دوم نماز آيات .
سوم نمازميت .
چهارم نماز طواف واجب خانه كعبه .
پنجم نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر بنابر احتياط واجب است .
ششم نمازى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مى شود و نماز جمعه از نمازهاى روزانه است .

( نمازهاى واجب روزانه ).
 

3/735 - نـمـازهـاى واجب روزانه پنج است : ظهر و عصر , هر كدام چهار ركعت , مغرب سه ركعت , عشاء چهار ركعت , صبح , دو ركعت .
736 - در سفر بايد نمازهاى چهار ركعتى را با شرايطى كه گفته مى شود دو ركعت خواند.

( وقت نماز ظهر و عصر ).
 

737 - اگر چوب يا چيزى مانند آن را - كه شاخص مى گويند - راست در زمين هموار فرو برند , صبح كه خورشيد بيرون مى آيد , سايه آن به طرف مغرب مى افتد و هر چه آفتاب بالا مى آيد اين سايه كم مى شود , و در شـهـرهاى ما در اول ظهر شرعى به آخرين درجه كمى مى رسد , و ظهر كه گذشت , سايه آن به طرف مـشـرق بـرمى گردد , و هر چه خورشيد رو به مغرب مى رود سايه زيادتر مى شود , بنابر اين وقتى سايه به آخرين درجه كمى رسيد و دو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت معلوم مى شود ظهر شرعى شده است , ولى در بـعـضى از شهرها مثل مكه مكرمه كه گاهى موقع ظهر سايه به كلى از بين مى رود , بعد از آن كه سايه دوباره پيدا شد , معلوم مى شود ظهر شده است .
738 - وقـت نـماز ظهر و عصر بعد از زوال تا غروب آفتاب است ولى چنانچه نماز عصر را عمدا قبل از نماز ظـهـر بـخواند باطل است , مگر اين كه از آخر وقت بيش از آوردن يك نماز مجال نباشد , كه در اين فرض اگـر كـسـى تـا اين موقع نماز ظهر را نخوانده , نماز ظهر او قضا است , و بايد نماز عصر را بخواند , و اگر كـسى پيش از اين وقت اشتباها تمام نماز عصر را پيش از نماز ظهر بخواند نمازش صحيح است , و احتياط مستحب آن است كه آن را نماز ظهر قرار داده و چهار ركعت ديگر به قصد ما في الذمة بجا آورد.
739 - اگـر پـيـش از خواندن نماز ظهر , سهوا مشغول نماز عصر شود , و در بين نماز بفهمد اشتباه كرده اسـت , بـايـد نيت را به نماز ظهر برگرداند , يعنى نيت كند كه آنچه تا حال خوانده ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد مى خوانم همه نماز ظهر باشد , و بعد از آن كه نماز را تمام كرد نماز عصر را بخواند.

( نماز جمعه و احكام آن ).
 

740 - نماز جمعه مانند نماز صبح دو ركعت است .

امـتـيـازش از نـماز صبح اين است كه دو خطبه در پيش دارد , و نماز جمعه واجب تخييرى است , به اين معنى كه مكلف در روز جمعه مخير است كه نماز جمعه را بخواند در صورتى كه شرايطش موجود باشد , يا نماز ظهر بجا آورد , پس اگر نماز جمعه را بجا آورد كفايت از ظهر مى كند.
و واجـب شـدن نـمـاز جـمعه چند شرط دارد : اول داخل شدن وقت , و آن عبارت از زوال آفتاب است , و وقتش اول عرفى زوال است پس هرگاه از اين وقت نماز جمعه را تاخير انداخت , وقتش خارج شده و نماز ظهر را بايد بجا آورد.
دوم شـمـاره افراد : و آن پنج نفر است با امام , و هرگاه پنج نفر از مسلمانان جمع نشوند نماز جمعه واجب نمى شود.
سـوم بـودن امـام جامع شرايط امامت , از عدالت و غير آن از چيزهايى كه در امام جماعت معتبر است , هم چنان كه در بحث نماز جماعت خواهد آمد و بدون او نماز جمعه واجب نمى شود.
و صـحيح بودن نماز جمعه چند شرط دارد : اول جماعت بودن , پس فرادا صحيح نيست , و هر گاه ماموم قبل از ركوع ركعت دوم نماز جمعه به امام برسد مجزى خواهد بود.
و يـك ركـعـت ديـگر به او اضافه مى كند , و اگر در ركوع امام را درك كند مجزى بودنش مشكل است , و احتياط ترك نشود.
دوم خـوانـدن دو خـطـبـه پيش از نماز , كه در خطبه اول حمد و ثناى الهى را گفته و وصيت به تقوى و پـرهيزكارى شود و يك سوره كوتاه از قرآن بخواند , سپس نشسته و برخيزد , و باز هم حمد و ثناى الهى را بجا آورده و بر پيغمبر اكرم و ائمه مسلمين صلوات فرستاده و احتياط مستحب آن است كه براى مؤمنين و مؤمنات استغفار ( طلب آمرزش ) كند.
و لازم اسـت خطبه پيش از نماز باشد , پس اگر نماز را پيش از دو خطبه شروع كرد صحيح نخواهد بود و خواندن خطبه پيش از زوال آفتاب اشكال دارد.
و لازم است كسى كه خطبه را مى خواند هنگام خطبه ايستاده باشد.
پس هر گاه خطبه را نشسته بخواند صحيح نخواهد بود و فاصله انداختن بين دو خطبه به نشستن لازم و واجـب اسـت , و لازم اسـت نشستن مختصر و خفيف باشد , و لازم است امام جماعت و خطيب ( كسى كه خـطـبـه مـى خواند ) يك نفر باشد , و اقوى اين است كه در خطبه طهارت شرط نيست , اگر چه اشتراط احوط است .
و در حـمـد و ثناى الهى و صلوات بر پيغمبر اكرم و ائمة مسلمين بنابر احتياط عربيت ( زبان عربى ) معتبر اسـت و در مازاد بر آن معتبر نيست بلكه اگر بيشتر حاضرين زبان عربى را ندانند احتياط لازم آن است كه خصوص وصيت به تقوى به زبان حاضرين باشد.
سـوم آن كـه مـسـافـت بـين دو نماز جمعه كمتر از يك فرسخ نباشد , پس هر گاه نماز جمعه ديگرى در مـسـافـت كـمـتـر از يك فرسخ بر پا شود , و مقارن هم بودند هر دو باطل مى شوند , و اگر يكى سبقت بر ديـگـرى داشـت هـر چـنـد بـه تـكبيرة الاحرام باشد صحيح و دومى باطل خواهد بود ولى هر گاه پس از برگزارى نماز جمعه كشف شد كه نماز جمعه ديگرى بر او سابق يا مقارنش در مسافت كمتر از يك فرسخ بـر پا شده بوده بجا آوردن نماز ظهر واجب نخواهد بود , و فرقى نيست بين اين كه اين كشف در وقت يا در خارج وقت باشد و بر پا نمودن نماز جمعه در صورتى مانع از نماز جمعه ديگر در مسافت مزبور مى شود كه خود صحيح و جامع شرايط باشد , والا در مانع بودنش اشكال است , و اقرب مانع نبودن است .
741 - هـر گـاه نـمـاز جـمـعه اى كه داراى شرايط است بر پا شود اگر بر پا كننده اش امام عليه السلام يا نـمـاينده او باشد حضورش واجب است و در غير اين صورت حضورش واجب نيست و در وجوب حضور در صورت اول چند چيز معتبر است : اول آن كه مكلف مرد باشد , و حضور جمعه بر زنان واجب نيست .
دوم آزادى , پس حضور در نماز جمعه بر بندگان ( برده ) واجب نيست .
سوم حاضر بودن , پس بر مسافر واجب نيست .
و در مسافر فرقى نيست كه تكليف او در نماز قصر باشد يا تمام , مثل مسافرى كه قصد اقامه نموده باشد.
چهارم سلامت از بيمارى و كورى , پس بر بيمار و كور واجب نيست .
پنجم پير نبودن , پس بر پيرمردان واجب نيست .
ششم آن كه بين جاى شخص و جايى كه نماز جمعه بر پا مى شود بيش از دو فرسخ فاصله نباشد و بر كسى كـه سر دو فرسخى است حضور واجب است و هم چنين بر كسى كه حضور جمعه بر او سخت و دشوار باشد به جهت باران يا سرماى شديد و مانند اينها حضور واجب نيست .
742 - چند حكم كه به نماز جمعه راجع است از اين قرار است .
اول كسى كه نماز جمعه از او ساقط شده و حضورش واجب نباشد , جايز است در اول وقت مبادرت به نماز ظهر نمايد.
دوم حـرف زدن هـنگامى كه امام مشغول خطبه خواندن است مكروه است مگر آن كه مانع از گوش دادن خطبه باشد كه در اين صورت بنابر احتياط جايز نيست , و فرقى بين عدد معتبر در اصل وجوب نماز جمعه و بين بيشتر از آن نيست .
سوم گوش دادن به دو خطبه بنابر احتياط واجب است ولى كسانى كه معناى خطبه را نمى فهمند گوش دادن بر آنها واجب نيست .
چهارم اذان دوم روز جمعه بدعت است , و اين همان اذانى است كه در عرف اذان سوم ناميده مى شود.
پنجم وقت خطبه امام , ظاهر اين است كه حضور واجب نباشد.
ششم خريد و فروش هنگامى كه براى نماز جمعه نداء مى شود حرام است در صورتى كه منافى نماز باشد , و الا حرام نخواهد بود , و اظهر اين است كه در صورت حرمت نيز معامله باطل نيست .
هفتم كسى كه حضور جمعه بر او واجب بود , و ترك نمود و نماز ظهر را بجا آورد اظهر اين است كه نمازش صحيح باشد.

( وقت نماز مغرب و عشا ).
 

743 - احتياط واجب آن است كه قبل از اين كه سرخى طرف مشرق - كه بعد از غروب آفتاب پيدا مى شود - از بالاى سر انسان بگذرد انسان نماز مغرب را بجا نياورد.
744 - وقت نماز مغرب و عشا براى شخص مختار تا نيمه شب امتداد دارد , و اما براى شخص مضطر - كه يا از روى فـرامـوشـى يـا بـه سبب خواب يا حيض و مانند اينها نماز را پيش از نيمه شب نخوانده - وقت نماز مـغـرب و عـشا تا طلوع فجر ادامه دارد , ولى در هر صورت در حال التفات ترتيب بين آن دو معتبر است , يعنى نماز عشا در صورتى كه با التفات , قبل از نماز مغرب خوانده شود باطل است مگر اين كه از وقت بيش از مقدار اداء نماز عشا نمانده باشد , كه در اين صورت لازم است نماز عشا را قبل از نماز مغرب بخواند.
745 - اگر كسى اشتباها نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند , و بعد از نماز ملتفت شود , نمازش صحيح است , و بايد نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد.
746 - اگر پيش از خواندن نماز مغرب , سهوا مشغول نماز عشا شود , و در بين نماز بفهمد كه اشتباه كرده , چنانچه به ركوع ركعت چهارم نرفته است , بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند , و نماز را تمام كند و بعد نـمـاز عـشـا را بخواند , و اگر به ركوع ركعت چهارم رفته است مى تواند نماز عشا را تمام كرده و بعد نماز مغرب را بجا آورد.
747 - آخر وقت نماز عشا براى شخص مختار - همچنان كه گذشت - نصف شب است .
و شب از اول غروب است تا طلوع فجر.
748 - اگـر از روى اخـتيار نماز مغرب يا عشا را تا نصف شب نخواند بنابر احتياط واجب بايد تا قبل از اذان صبح بدون اين كه نيت ادا و قضا كند آن نماز را بجا آورد.

( وقت نماز صبح ).
 

749 - نـزديـك اذان صبح از طرف مشرق , سفيده اى رو به بالا حركت مى كند كه آن را فجر اول گويند , موقعى كه آن سفيده پهن شد , فجر دوم و اول وقت نماز صبح است و آخر وقت نماز صبح موقعى است كه آفتاب بيرون مى آيد.

( احكام وقت نماز ).
 

750 - مـوقـعـى انسان مى تواند مشغول نماز شود , كه يقين كند وقت داخل شده است , يا دو مرد عادل به داخـل شدن وقت خبر دهند , بلكه به اذان و به خبر شخصى كه وقت شناس باشد چنانچه موجب اطمينان شود نيز مى توان اكتفا نمود.
751 - اگر به واسطه مانع شخصى مانند نابينايى يا در زندان بودن نتواند در اول وقت نماز به داخل شدن وقـت يـقـين كند بايد نماز را تاخير بيندازد تا يقين يا اطمينان كند كه وقت داخل شده است , و هم چنين است بنابر احتياط لازم اگر مانع از يقين به داخل شدن وقت از موانع عامه باشد مثل ابر و غبار و مانند اينها .
752 - اگـر به يكى از راههاى گذشته براى انسان ثابت شود كه وقت نماز شده و مشغول نماز شود , و در بين نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده نماز او باطل است , و هم چنين است اگر بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را پيش از وقت خوانده , ولى اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شده يا بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده بود نماز او صحيح است .
753 - اگر انسان ملتفت نباشد كه بايد با يقين به داخل شدن وقت , مشغول نماز شود , چنانچه بعد از نماز بـفهمد كه تمام نماز را در وقت خوانده , نماز او صحيح است , و اگر بفهمد نماز را پيش از وقت خوانده يا نفهمد كه در وقت خوانده يا پيش از وقت , نمازش باطل است , بلكه اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده است , بايد دوباره آن نماز را بخواند.
754 - اگر يقين كند وقت داخل شده و مشغول نماز شود , و در بين نماز شك كند كه وقت داخل شده يا نه , نماز او باطل است .
ولـى اگـر در بين نماز يقين داشته باشد كه وقت داخل شده , و شك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه نمازش صحيح است .
755 - اگر وقت نماز به قدرى تنگ است , كه به واسطه بجا آورد بعضى از كارهاى مستحب نماز , مقدارى از آن بـعـد از وقـت خـوانـده مـى شـود بايد آن مستحب را بجا نياورد , مثلا اگر به واسطه خواندن قنوت مقدارى از نماز بعد از وقت خواند مى شود , بايد قنوت را نخواند.
756 - كسى كه به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد , بايد نماز را به نيت ادابخواند , ولى نبايد عمدا نماز را تا اين وقت تاخير بيندازد.
757 - كـسى كه مسافر نيست , اگر تا غروب آفتاب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد , بايد نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند , و اگر كمتر وقت دارد بايد فقط نماز عصر را بخواند , و بعدا نماز ظهر را قضا كند , و هم چنين اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج ركعت وقت دارد , بايد نماز مغرب و عشا را بخواند , و اگر كمتر وقت دارد بايد فقط عشا را بخواند و بعدا مغرب را بجا آورد بدون آن كه نيت اداء و قضا كند.
758 - كـسـى كـه مـسافر است اگر تا غروب آفتاب به اندازه خواندن سه ركعت نماز وقت دارد , بايد نماز ظـهـر و عصر را بخواند , و اگر كمتر وقت دارد , بايد فقط عصر را بخواند , و بعدا نماز ظهر را قضا كند , و اگـر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار ركعت نماز وقت دارد , بايد نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر به مـقـدار سه ركعت نماز وقت دارد بايد اول نماز عشا را بخواند و بعد مغرب را بجا آورد تا يك ركعت از نماز مـغرب را در وقت انجام داده باشد , و اگر كمتر از سه ركعت نماز وقت دارد بايد اول عشا را بخواند و بعدا مـغـرب را بدون اين كه نيت ادا و قضا كند بجا آورد و چنانچه بعد از خواندن عشا معلوم شود كه از وقت به مقدار يك ركعت يا بيشتر به نصف شب مانده است , بايد فورا نماز مغرب را به نيت ادا بجا آورد.
759 - مـستحب است انسان نماز را در اول وقت آن بخواند و راجع به آن خيلى سفارش شده است و هر چه بـه اول وقت نزديك تر باشد بهتر است مگر آن كه تاخير آن از جهتى بهتر باشد , مثلا صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند.
760 - هر گاه انسان عذرى دارد كه اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند , ناچار است با تيمم نماز بخواند , چـنانچه بداند عذر او تا آخر وقت باقى است يا مايوس از برطرف شدن آن باشد مى تواند در اول وقت تيمم كـند و نماز بخواند , ولى اگر مايوس نباشد بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود و چنانچه عذر او برطرف نشد , در آخر وقت نماز بخواند , و لازم نيست به قدرى صبر كند كه فقط بتواند كارهاى واجب نماز را انجام دهـد , بـلكه اگر براى مستحبات نماز نيز مانند اذان و اقامه و قنوت اگر وقت دارد مى تواند تيمم كند , و نماز را با آن مستحبات بجا آورد.
و در عـذرهـاى ديگر غير از موارد تيمم اگر چه مايوس نباشد كه عذر او برطرف شود جايز است اول وقت نماز بخواند , ولى چنانچه در اثنا وقت عذرش برطرف گردد لازم است اعاده نمايد.
761 - كسى كه مسائل نماز و شكيات و سهويات را نمى داند و احتمال مى دهد كه يكى از اينها در نماز پيش آيد , و به واسطه ياد نگرفتن مخالفت حكم الزامى نمايد بايد براى ياد گرفتن اينها نماز را از اول وقت تاخير بيندازد , ولى اگر به اميد آن كه بر وجه صحيح نماز را انجام دهد در اول وقت مشغول نماز شود , پس اگر در نـماز مساله اى كه حكم آن را نمى داند پيش نيايد , نماز او صحيح است , و اگر مساله اى كه حكم آن را نمى داند پيش آيد , جايز است به يكى از دو طرفى كه احتمال مى دهد عمل نمايد و نماز را تمام كند.
ولـى بعد از نماز بايد مساله را بپرسد كه اگر نمازش باطل بوده , دوباره بخواند , و اگر صحيح بوده اعاده لازم نيست .
762 - اگر وقت نماز وسعت دارد و طلب كار هم طلب خود را مطالبه مى كند , در صورتى كه ممكن است , بـايد اول قرض خود را بدهد , بعد نماز بخواند , و هم چنين است اگر كار واجب ديگرى كه بايد فورا آن را بجا آورد پيش آمد كند.
مـثلا ببيند مسجد نجس است بايد اول مسجد را تطهير كند , بعد نماز بخواند , و چنانچه در هر دو صورت اول نماز بخواند معصيت كرده , ولى نماز او صحيح است .

( نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شود ).
 

763 - انـسان بايد نماز عصر را بعد از نماز ظهر , و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند , و اگر عمدا نماز عصر را پيش از نماز ظهر , و نماز عشا را پيش نماز مغرب بخواند باطل است .
764 - اگـر بـه نيت نماز ظهر مشغول نماز شود , و در بين نماز يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده است , نمى تواند نيت را به نماز عصر برگرداند , بلكه بايد نماز را بشكند و نماز عصر را بخواند , و همين طور است در نماز مغرب و عشا.