فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

 

 

629 - دفن ميت در جاى غصبى و در زمينى كه مثل مسجد براى غير دفن كردن وقف شده , جايز نيست .

630 - نبش قبر مرده اى براى آنكه مرده ديگر در آن دفن شود جايز نيست , مگر آنكه قبر كهنه شده و ميت اولى به كلى از بين رفته باشد.
631 - چيزى كه از ميت جدا مى شود , اگر چه مو و ناخن و دندانش باشد بايد با او دفن شود , و چنانچه آن چـيـز بـعد از دفن شدن ميت پيدا شود بنابر احتياط لازم اگر چه مو يا ناخن يا دندانش باشد بايد در جايى جدا دفن شود.
و دفن ناخن و دندانى كه در حال زندگى از انسان جدا مى شود , مستحب است .
632 - اگر كسى در چاه بميرد و بيرون آوردنش ممكن نباشد , بايد در چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند.
633 - اگـر بچه در شكم مادر بميرد و ماندنش در رحم براى مادر خطر داشته باشد , بايد به آسانترين راه او را بـيـرون آورنـد , و چـنـانـچـه ناچار شوند كه او را قطعه قطعه كنند اشكال ندارد , ولى بايد به وسيله شـوهـرش اگر اهل فن است , او را بيرون بياورند , و اگر ممكن نيست , زنى كه اهل فن باشد او را بيرون آورد و اگر اين هم ممكن نيست , مرد محرمى كه اهل فن باشد و اگر آن هم ممكن نشود , مرد نامحرمى كـه اهل فن باشد بچه را بيرون بياورد , و در صورتى كه آن هم پيدا نشود كسى كه اهل فن نباشد مى تواند بچه را بيرون آورد.
634 - هـرگاه مادر بميرد و بچه در شكمش زنده باشد , اگر چه اميد زنده ماندن طفل را نداشته باشند , بايد هر جايى را كه براى سلامتى بچه بهتر است بشكافند , و بچه را بيرون آورند و دوباره بدوزند.

( مستحبات دفن ).
 

635 - مـسـتحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود كنند و ميت را در نزديكترين قبرستان دفن نـمايند , مگر آنكه قبرستان دورتر از جهتى بهتر باشد , مثل آتكه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند , يا مـردم بـراى فـاتحه اهل قبور بيشتر به آنجا بروند , و نيز مستحب است جنازه را در چند ذرعى قبر , زمين بگذارند و تا سه مرتبه كم كم نزديك ببرند , و در هر مرتبه زمين بگذارند و بردارند , و در نوبت چهارم وارد قـبر كنند , و اگر ميت مرد است در دفعه سوم طورى زمين بگذارند كه سر او طرف پايين قبر باشد , و در دفـعـه چهارم از طرف سر وارد قبر نمايند , و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر كنند و در موقع وارد كردن پارچه اى روى قبر بگيرند.
و نـيـز مستحب است جنازه را به آرامى از تابوت بگيرند و وارد قبر كنند , و دعاهايى كه دستور داده شده , پـيـش از دفـن و مـوقع دفن بخوانند , بعد از آنكه ميت را در لحد گذاشتند گره هاى كفن را باز كنند , و صـورت مـيت را روى خاك بگذارند , و بالشى از خاك زير سر او بسازند , و پشت ميت خشت خام يا كلوخى بگذارند كه ميت به پشت برنگردد , و پيش از آنكه لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست ميت بزنند , و دسـت چپ را به قوت بر شانه چپ ميت بگذارند و دهان را نزديك گوش او ببرند , و به شدت حركتش دهـنـد و سـه مـرتبه بگويند : اسمع افهم يا فلان ابن فلان , و به جاى فلان ابن فلان اسم ميت و پدرش را بـگـويند , مثلا اگر اسم او محمد و اسم پدرش على است سه مرتبه بگويند : اسمع افهم يا محمد بن علي , پـس از آن بـگويند : هل انت على العهد الذي فارقتنا عليه من شهادة ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له وان مـحـمـدا صـلى اللّه عليه وآله عبده ورسوله وسيد النبيين وخاتم المرسلين وان عليا امير المومنين وسيد الوصيين وامام افترض اللّه طاعته على العالمين , وان الحسن والحسين وعلي بن الحسين ومحمد بن علي وجـعـفـر بـن محمد وموسى بن جعفر وعلي بن موسى ومحمد بن علي وعلي بن محمد والحسن بن علي والقائم الحجة المهدي صلوات اللّه عليهم ائمة المؤمنين وحجج اللّه على الخلق اجمعين وائمتك ائمة هدى ابـرار , يـا فـلان بـن فلان و بجاى فلان ابن فلان اسم ميت و پدرش را بگويد و بعد بگويد : اذا اتاك الملكان الـمـقـربان رسولين من عند اللّه تبارك وتعالى وسالاك عن ربك وعن نبيك وعن دينك وعن كتابك وعن قبلتك وعن ائمتك فلا تخف ولا تحزن وقل في جوابهما اللّه ربي ومحمد صلى اللّه عليه وآله نبيي والاسلام ديـنـي والـقرآن كتابي والكعبة قبلتي وامير المؤمنين علي بن ابي طالب امامي والحسن بن علي المجتبى امامي والحسين بن علي الشهيد بكربلا امامي وعلي زين العابدين امامي ومحمد الباقر امامي وجعفر الصادق امـامـي ومـوسـى الـكـاظـم امـامي وعلي الرضا امامي ومحمد الجواد امامي وعلي الهادي امامي والحسن العسكري امامي والحجة المنتظر امامي هؤلاء صلوات اللّه عليهم ائمتي وسادتي و قادتي وشفعائي بهم اتولى ومـن اعدائهم اتبرا في الدنيا والخرة , ثم اعلم يا فلان ابن فلان و بجاى فلان ابن فلان اسم ميت و پدرش را بگويد , و بعد بگويد : ان اللّه تبارك وتعالى نعم الرب وان محمدا صلى اللّه عليه وآله نعم الرسول وان علي بن ابـي طـالب واولاده المعصومين الائمة الاثنى عشر نعم الائمة وان ما جاء به محمد صلى اللّه عليه وآله حق وان الـمـوت حـق وسـؤال مـنكر ونكير في القبر حق والبعث حق والنشور حق والصراط حق والميزان حق وتطاير الكتب حق , وان الجنة حق والنار حق , وان الساعة آتية لا ريب فيها وان اللّه يبعث من في القبور پس بگويد: افهمت يا فلان و به جاى فلان اسم ميت را بگويد , پس از آن بگويد : ثبتك اللّه بالقول الثابت وهداك اللّه الى صراط مستقيم , عرف اللّه بينك وبين اوليائك في مستقر من رحمته پس بگويد : اللهم جاف الارض عن جنبيه واصعد بروحه اليك ولقه منك برهانا اللهم عفوك عفوك .
636 - مستحب است كسى كه ميت را در قبر مى گذارد با طهارت و سر برهنه و پا برهنه باشد , و از طرف پاى ميت از قبر بيرون بيايد , و غير از خويشان ميت كسانى كه حاضرند , با پشت دست خاك بر قبر بريزند و بـگـويند انا للّه وانا اليه راجعون اگر ميت زن است كسى كه با او محرم مى باشد او را در قبر بگذارد , و اگر محرمى نباشد خويشانش او را در قبر بگذارند.
637 - مـسـتـحب است قبر را مربع يا مربع مستطيل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمين بلند كنند و نشانه اى روى آن بگذارند كه اشتباه نشود , و روى قبر آب بپاشند , و بعد از پاشيدن آب كسانى كه حاضرند دسـتـها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز كرده , در خاك فرو برند , و هفت مرتبه سوره مباركه انا انزلناه را بخوانند , و براى ميت طلب آمرزش كنند و اين دعا را بخوانند : اللهم جاف الارض عن جنبيه واصعد اليك روحه ولقه منك رضوانا واسكن قبره من رحمتك ما تغنيه به عن رحمة من سواك .
638 - پـس از رفـتـن كسانى كه تشييع جنازه كرده اند , مستحب است ولى ميت يا كسى كه از طرف ولى اجازه دارد , دعاهايى را كه دستور داده شده , به ميت تلقين كند.
639 - بـعـد از دفـن , مستحب است صاحبان عزا را سر سلامتى دهند ولى اگر مدتى گذشته است كه به واسـطه سر سلامتى دادن مصيبت يادشان مى آيد , ترك آن بهتر است , و نيز مستحب است تا سه روز براى اهل خانه ميت غذا بفرستند , و غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مكروه است .
640 - مـسـتحب است انسان در مرگ خويشان , مخصوصا در مرگ فرزند صبر كند , و هر وقت ميت را ياد مـى كـنـد انـا للّه وانا اليه راجعون بگويد , و براى ميت قرآن بخواند , و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد , و قبر را محكم بسازد كه زود خراب نشود.
641 - بنابر احتياط جايز نيست انسان در مرگ كسى صورت و بدن خود را بخراشد و موى خود را بكند ولى به سر و صورت زدن بنابر اقوى جايز است .
642 - پـاره كردن يقه در مرگ غير پدر و برادر بنابر احتياط جايز نيست و احتياط مستحب آن است كه در مصيبت آنان هم يقه پاره نكند.
643 - اگـر زن در عـزاى مـيـت صـورت خود را بخراشد و خونين كند يا موى خود را بكند , بنابر احتياط مستحب يك بنده آزاد كند , يا ده فقير را طعام دهد و يا بپوشاند , و همچنين است اگر مرد در مرگ زن يا فرزند يقه يا لباس خود را پاره كند.
644 - احتياط مستحب آن است كه در گريه بر ميت , صدا را خيلى بلند نكنند.

( نماز وحشت ).
 

645 - سزاوار است در شب اول قبر , دو ركعت نماز وحشت براى ميت بخوانند و دستور آن اين است كه در ركـعـت اول بـعـد از حـمـد يك مرتبه آية الكرسى و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره انا انزلناه را بخوانند و بعد از سلام نماز بگويند : اللهم صلى على محمد و آل محمد وابعث ثوابها الى قبر فلان و به جاى كلمه فلان اسم ميت را بگويند.
646 - نـمـاز وحـشـت را در هر موقع از شب اول قبر مى شود خواند ولى بهتر است در اول شب بعد از نماز عشاء خوانده شود.
647 - اگر بخواهند ميت را به شهر دورى ببرند , يا به جهت ديگر دفن او تاخير بيفتد , بايد نماز وحشت به كيفيت گذشته را تا شب اول قبر او تاخير بيندازند.

( نبش قبر ).
 

648 - نبش قبر مسلمان , يعنى شكافتن قبر او اگر چه طفل يا ديوانه باشد حرام است , ولى اگر بدنش از بين رفته و خاك شده باشد اشكال ندارد.
649 - خـراب كـردن قبر امامزاده ها و شهدا و علما و صلحا اگر چه سالها بر آن گذشته و بدنشان از ميان رفته باشد چون هتك محسوب مى شود حرام است .
650 - شكافتن قبر در چند مورد حرام نيست : اول آنكه ميت در زمين غصبى دفن شده باشد و مالك زمين راضى نشود كه در آنجا بماند.
دوم آنكه كفن يا چيز ديگرى كه با ميت دفن شده غصبى باشد و صاحب آن راضى نشود كه در قبر بماند , و هـمـچـنـين است اگر چيزى از مال خود ميت كه به ورثه او رسيده با او دفن شده باشد , و ورثه او راضى نـشـوند كه آن چيز در قبر بماند , ولى اگر ميت وصيت كرده باشد كه دعا يا قرآن يا انگشترى را با او دفن كـنـنـد و وصـيـت او نافذ باشد , براى بيرون آوردن اينها نمى توانند قبر را بشكافند , و همچنين در بعضى مـواردى كـه زمـين يا كفن غصبى باشد يا اينكه چيزى غصبى با ميت دفن شده باشد نمى توان قبر را نبش كرد ولى مقام را گنجايش تفصيل آن موارد نيست .
سـوم آنـكـه شـكافتن قبر موجب هتك حرمت نباشد و ميت بى غسل يا بى كفن دفن شده باشد يا بفهمند غسلش باطل بوده , يا به غير از دستور شرع كفن شده يا در قبر او را رو به قبله نگذاشته اند.
چهارم آنكه براى ثابت شدن حقى كه مهمتر از نبش قبر باشد بخواهند بدن ميت را ببينند.
پـنـجـم آنـكه ميت را در جايى كه بى احترامى به او است مثل قبرستان كفار يا جايى كه كثافت و خاكروبه مى ريزند دفن كرده باشند.
ششم آنكه براى يك مطلب شرعى كه اهميت آن از شكافتن قبر بيشتر است , قبر را بشكافند مثلا بخواهند بچه زنده را از شكم زن حامله اى كه دفنش كرده اند بيرون آورند.
هفتم آنكه بترسند درنده اى بدن ميت را پاره كند , يا سيل او را ببرد , يا دشمن بيرون آورد.
هشتم آنكه ميت وصيت كرده باشد كه او را قبل از دفن به مشاهد مشرفه نقل نمايند , چنانچه نقل دادن او مـوجـب هتك حرمتش نمى شده ولى عمدا يا از روى فراموشى در جايى ديگر دفن شده باشد مى توانند در صورتى كه موجب هتك حرمتش نشود قبر او را نبش كرده و بدنش را به مشاهد مشرفه نقل دهند.

( غسلهاى مستحب ).
 

651 - در شرع مقدس اسلام غسلهايى مستحب است و از آن جمله است : 1 - غسل جمعه : و وقت آن بعد از اذان صبح است تا غروب آفتاب و بهتر آن است كه نزديك ظهر بجا آورده شود , ( و اگر تا ظهر انجام ندهد بـهتر آن است كه بدون نيت ادا و قضا تا غروب بجا آورد ) و اگر در روز جمعه غسل نكند مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضاى آن را بجا آورد.
و كـسـى كـه مى داند در روز جمعه آب پيدا نخواهد كرد مى تواند روز پنجشنبه غسل را رجاء انجام دهد , و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگويد: اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له وان محمدا عبده ورسوله اللهم صل على محمد وآل محمد واجعلني من التوابين واجعلني من المتطهرين .
2 - 7 - غـسل شب اول و هفدهم و اول شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم و غسل در شب بيست و چهارم ماه رمضان .
8 - 9 - غـسـل روز عـيـد فطر و عيد قربان و وقت آن از اذان صبح است تا غروب , و بهتر آن است كه آن را پيش از نماز عيد بجا آورند.
10 - 11 - غسل روز هشتم و نهم ذيحجه و در روز نهم بهتر آن است كه آن را در وقت ظهر بجا آورد.
12 - غسل كسى كه جايى از بدنش را به بدن ميتى كه غسل داده اند رسانده باشد.
13 - غسل احرام .
14 - غسل دخول حرم مكه .
15 - غسل دخول مكه .
16 - غسل زيارت خانه كعبه .
17 - غسل دخول كعبه .
18 - غسل براى نحر و ذبح .
19 - غسل براى حلق .
20 - غسل داخل شدن حرم مدينه منوره .
21 - غسل داخل شدن مدينه منوره .
22 - غسل داخل شدن مسجد پيغمبر صلى اللّه عليه وآله .
23 - غسل وداع قبر مطهر پيغمبر صلى اللّه عليه وآله .
24 - غسل براى مباهله با خصم .
25 - غسل دادن بچه اى كه تازه به دنيا آمده .
26 - غسل براى استخاره .
27 - غسل براى استسقاء.
652 - فقهاء در بيان اغسال مستحبه اغسال زيادى نقل فرموده اند كه از جمله آنها اين چند غسل است .
1 - غسل تمام شبهاى طاق ماه رمضان و غسل تمام شبهاى دهه آخر آن , و غسل ديگرى در آخر شب بيست و سوم آن .
2 - غسل روز بيست و چهارم ذى الحجة .
3 - غسل روز عيد نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربيع الاول و روز بيست و پنجم ذى القعده .
4 - غسل زنى كه براى غير شوهرش بوى خوش استعمال كرده است .
5 - غسل كسى كه در حال مستى خوابيده .
6 - غسل كسى كه براى تماشاى دار آويخته رفته و آن را ديده باشد , ولى اگر اتفاقا از روى ناچارى نگاهش بيفتد يا مثلا براى شهادت دادن رفته باشد , غسل مستحب نيست .
7 - غسل براى زيارت معصومين عليهم السلام از دور يا نزديك .
ولى احوط اين است كه اين غسلها را به قصد رجاء بجا آورند.
653 - انـسان غسلهاى مستحبى كه براى خود انجام داده و در مساله ( 651 ) ذكر شده , مى تواند كارى كه مانند نماز , وضو لازم دارد انجام دهد و اما غسلهايى كه رجاء بجا آورده مى شود از وضو كفايت نمى كند.
654 - اگر چند غسل بر كسى مستحب باشد و به نيت همه يك غسل بجا آورد كافى است .

( تيمم ).
 

1/654 - در هـفـت مورد به جاى وضو و غسل بايد تيمم كرد : اول آنكه تهيه آب به قدر وضو يا غسل ممكن نباشد.
655 - اگـر انسان در آبادى باشد , بايد براى تهيه آب وضو و غسل , به قدرى جستجو كند كه از پيدا شدن آن نـاامـيد شود و اگر انسان در بيابان باشد بايد در راه و در جاهاى نزديك به محل توقفش از آب جستجو كند و احتياط لازم آن است كه چنانچه زمين آن پست و بلند يا به جهت زيادى درختان راه آن دشوار است , در هـر يـك از چـهار طرف به اندازه پرتاب يك تير در قديم كه با كمان پرتاب مى كردند در جستجوى آب برود و الا در هر طرف به اندازه پرتاب دو تير جستجو نمايد.
656 - اگـر بعضى از چهار طرف هموار و بعض ديگر پست و بلند باشد , در طرفى كه هموار است به اندازه پرتاب دو تير و در طرفى كه هموار نيست به اندازه پرتاب يك تير جستجو كند.
657 - در هر طرفى كه يقين دارد آب نيست , در آن طرف جستجو لازم نيست .
658 - كـسى كه وقت نماز او تنگ نيست و براى تهيه آب وقت دارد , اگر يقين يا اطمينان دارد در محلى دورتر از مقدارى كه بايد جستجو كند آب هست بايد براى تهيه آب به آنجا برود مگر رفتن به آنجا زحمت و مشقت داشته باشد يا آن قدر دور باشد كه عرفا شخص را فاقد آب بشمارند , و اگر گمان دارد آب در آنجا هست رفتن به آن محل لازم نيست .
659 - لازم نـيست خود انسان در جستجوى آب برود , بلكه مى تواند كسى راكه به گفته او اطمينان دارد بفرستد و در اين صورت اگر يك نفر از طرف چند نفر برود كافى است .
660 - اگـر احـتـمـال دهد كه داخل بار سفر خود يا در منزل يا در قافله آب هست , بايد به قدرى جستجو نمايد كه به نبود آب اطمينان كند , يا از پيدا كردن آن نااميد شود.
661 - اگـر پيش از وقت نماز جستجو نمايد , و آب پيدا نكند و تا وقت نماز همانجا بماند , چنانچه احتمال دهد كه آب پيدا مى كند , احتياط مستحب آن است كه دوباره در جستجوى آب برود.
662 - اگـر بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو كند و آب پيدا نكند و تا وقت نماز ديگر در همانجا بماند , چنانچه احتمال دهد كه آب پيدا مى شود , احتياط مستحب آن است كه دوباره در جستجوى آب برود.
663 - اگر وقت نماز تنگ باشد , يا از دزد و درنده بترسد , يا جستجوى آب به قدرى سخت باشد كه نتواند تحمل كند , جستجو لازم نيست .
664 - اگـر در جـستجوى آب نرود تا وقت نماز تنگ شود , اگر چه معصيت كرده در صورتى كه چنانچه مى رفت آب پيدا مى كرد ولى نمازش با تيمم صحيح است .
665 - كـسـى كه يقين دارد آب پيدا نمى كند , چنانچه دنبال آب نرود و با تيمم نماز بخواند , و بعد از نماز بفهمد كه اگر جستجو مى كرد آب پيدا مى شد بنابر احتياط لازم است وضو گرفته و نماز را اعاده نمايد.
666 - اگـر بعد از جستجو , آب پيدا نكند و مايوس از پيدا شدن آن شود و با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد در جايى كه جستجو كرده آب بوده نماز او صحيح است .
667 - كـسـى كـه يقين دارد وقت نماز تنگ است , اگر بدون جستجو با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز و پـيـش از گذشتن وقت بفهمد كه براى جستجو وقت داشته , احتياط واجب آن است كه دوباره نمازش را بخواند.
668 - اگـر بعد از داخل شدن وقت نماز , وضو داشته باشد و بداند كه اگر وضوى خود را باطل كند تهيه آب براى او ممكن نيست يا نمى تواند وضو بگيرد , چنانچه بتواند وضوى خود را نگهدارد بنابر احتياط واجب نبايد آن را باطل نمايد.
ولى مى تواند با عيال خود نزديكى كند , اگر چه بداند كه از غسل متمكن نخواهد شد.
669 - اگـر پـيش از وقت نماز وضو داشته باشد و بداند كه اگر وضوى خود را باطل كند تهيه آب براى او ممكن نيست , چنانچه بتواند وضوى خود را نگهدارد , احتياط واجب آن است كه آن را باطل نكند.
670 - كـسـى كـه فـقـط بـه مـقدار وضو يا به مقدار غسل آب دارد و مى داند كه اگر آن را بريزد آب پيدا نـمى كند , چنانچه وقت نماز داخل شده باشد , ريختن آن حرام است , و احتياط واجب آن است كه پيش از وقت نماز هم آن را نريزد.
671 - كـسى كه مى داند آب پيدا نمى كند چنانچه بعد از داخل شدن وقت نماز وضوى خود را باطل كند يا آبى كه دارد بريزد اگر چه خلاف كرده ولى نمازش با تيمم صحيح است , و لكن احتياط مستحب آن است كه قضاى آن نماز را نيز بخواند.

( دوم از موارد تيمم ).
 

672 - اگر به واسطه پيرى يا ناتوانى , يا ترس از دزد و جانور و مانند اينها يا نداشتن وسيله اى كه آب از چاه بكشد , دسترسى به آب نداشته باشد , بايد تيمم كند و همچنين است اگر تهيه كردن آب يا استعمال آن به قـدرى براى او مشقت داشته باشد كه قابل تحمل نباشد , ولى در صورت اخير چنانچه تيمم ننمايد و وضو بگيرد وضوى او صحيح است .
673 - اگـر بـراى كـشـيدن آب از چاه , دلو و ريسمان و مانند اينها لازم دارد و مجبور است بخرد يا كرايه نمايد , اگر چه قيمت آن چند برابر معمول باشد , بايد تهيه كند و همچنين است اگر آب را به چندين برابر قيمتش بفروشند , ولى اگر تهيه آنها به قدرى پول مى خواهد كه نسبت به حال او ضرر دارد , واجب نيست تهيه نمايد.
674 - اگر ناچار شود كه براى تهيه آب قرض كند , بايد قرض نمايد , ولى كسى كه مى داند يا گمان دارد كه نمى تواند قرض خود را بدهد , واجب نيست قرض كند.
675 - اگر كندن چاه مشقت زيادى ندارد , بايد براى تهيه آب چاه بكند.
676 - اگر كسى مقدارى آب بى منت به او ببخشد بايد قبول كند.

( سوم از موارد تيمم ).
 

677 - اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد , يا بترسد كه به واسطه استعمال آن مرض يا عيبى در او پيدا شـود , يا مرضش طول بكشد يا شدت كند يا به سختى معالجه شود , بايد تيمم نمايد , ولى اگر بتواند ضرر آب را به طورى برطرف كند مثل اينكه آب را گرم كند بايد اين كار را بكند و وضو بگيرد و در مواردى كه غسل لازم است غسل كند.
678 - لازم نيست يقين كند كه آب براى او ضرر دارد , بلكه اگر احتمال ضرر بدهد , چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد و از آن احتمال ترس براى او پيدا شود , بايد تيمم كند.
679 - كسى كه مبتلا به درد چشم است و آب براى او ضرر دارد بايد تيمم نمايد.
680 - اگر به واسطه يقين يا ترس ضرر تيمم كند و پيش از نماز بفهمد كه آب برايش ضرر ندارد , تيمم او باطل است .
و اگر بعد از نماز بفهمد بايد دوباره نماز را با وضو يا غسل بخواند.
681 - كسى كه يقين داشته باشد آب برايش ضرر ندارد چنانچه غسل كند يا وضو بگيرد و بعد بفهمد كه آب براى او ضرر داشته وضو و غسل او باطل است .

( چهارم از موارد تيمم ).
 

682 - هـرگـاه بترسد كه اگر آب را به مصرف وضو يا غسل برساند از جهت تشنگى دچار زحمت مى شود بـايد تيمم نمايد , و جواز تيمم به اين جهت در سه صورت است : 1 - آنكه اگر آب را در وضو يا غسل صرف نـمـايد خودش فعلا يا بعدا به تشنگى كه باعث تلف يا مرضش مى شود يا تحملش مشقت زيادى دارد مبتلا خواهد شد.
2 - آنكه بر كسانى كه حفظشان بر او واجب است بترسد كه از تشنگى تلف يا بيمار شوند.
3 - آنـكـه بـر غير خود چه انسان باشد يا حيوان بترسد و تلف يا بيمارى يا بيتابيشان بر او گران باشد چه از نفوس محترمه باشد يا نه , و در غير اين سه صورت با داشتن آب تيمم جايز نيست .
683 - اگـر غير از آب پاكى كه براى وضو يا غسل دارد آب نجسى هم به مقدار آشاميدن خود داشته باشد , بـايـد آب پـاك را بـراى آشـامـيـدن بگذارد و با تيمم نماز بخواند , ولى چنانچه آب را براى كسانى كه با او مـربوطند بخواهد مى تواند كه با آب پاك وضو بگيرد يا غسل نمايد اگر چه آنان مجبور شوند كه براى رفع تـشـنگى خود از آب نجس استفاده كنند بلكه اگر آنان از نجاست آب خبر نداشته باشند يا از آشاميدن آب نجس اجتناب نداشته باشند لازم است كه آب پاك را در وضو و غسل استعمال نمايد و همچنين اگر آب را براى حيوانش يا بچه نابالغ بخواهد بايد آب نجس را به آنان بدهد و با آب پاك وضو و غسل را انجام دهد.

( پنجم از موارد تيمم ).
 

684 - كسى كه بدن يا لباسش نجس است و كمى آب دارد كه اگر با آن وضو بگيرد يا غسل كند , براى آب كـشـيدن بدن يا لباس او نمى ماند در اين صورت بايد بدن يا لباس را آب بكشد و با تيمم نماز بخواند , ولى اگـر چـيـزى نـداشته باشد كه بر آن تيمم كند , بايد آب را به مصرف وضو يا غسل برساند و با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.

( ششم از موارد تيمم ).
 

685 - اگـر غـيـر از آب يا ظرفى كه استعمال آن حرام است آب يا ظرف ديگرى ندارد , مثلا آب يا ظرفش غصبى است و غير از آن آب و ظرف ديگرى ندارد , بايد به جاى وضو و غسل تيمم كند.

( هفتم از موارد تيمم ).
 

686 - هـرگـاه وقت به قدرى تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند تمام نماز يا مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مى شود , بايد تيمم كند.
687 - اگـر عـمدا نماز را به قدرى تاخير بيندازد كه وقت وضو يا غسل نداشته باشد , معصيت كرده , ولى نماز او با تيمم صحيح است , اگر چه احتياط مستحب آن است كه قضاى آن نماز را بخواند.
688 - كسى كه شك دارد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند وقت براى نماز او مى ماند يا نه , بايد تيمم نمايد.
689 - كـسـى كه به واسطه تنگى وقت تيمم كرده و بعد از نماز مى توانست وضو بگيرد و نگرفت تا آبى كه داشته از دستش رفت , در صورتى كه وظيفه اش تيمم باشد , بايد براى نمازهاى بعدى دوباره تيمم نمايد , اگر چه تيمم خود را نشكسته باشد.
690 - كسى كه آب دارد , اگر به واسطه تنگى وقت با تيمم مشغول نماز شود و در بين نماز آبى كه داشته از دسـتش برود , چنانچه وظيفه اش تيمم باشد , احتياط مستحب آن است كه براى نمازهاى بعدى دوباره تيمم كند.
691 - اگر انسان به قدرى وقت دارد كه مى تواند وضو بگيرد يا غسل كند و نماز را بدون كارهاى مستحبى آن مـثل اقامه و قنوت بخواند , بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون كارهاى مستحبى آن بجا آورد , بلكه اگر به اندازه سوره هم وقت ندارد , بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون سوره بخواند.

( چيزهايى كه تيمم به آنها صحيح است ).
 

692 - تـيـمـم بـه خاك و ريگ و كلوخ و سنگ صحيح است , ولى احتياط مستحب آن است كه اگر خاك مـمكن باشد به چيز ديگر تيمم نكند و اگر خاك نباشد با ريگ يا كلوخ و چنانچه ريگ و كلوخ هم نباشد با سنگ تيمم نمايد.
693 - تـيـمـم بر سنگ گچ و سنگ آهك صحيح است و همچنين تيمم بر گرد و غبارى كه روى فرش و لـبـاس و مانند اينها جمع مى شود چنانچه به قدرى باشد كه در نظر عرف خاك نرم محسوب شود صحيح اسـت اگـر چـه احـتياط مستحب آن است كه در حال اختيار بر آن تيمم ننمايند و همچنين بنابر احتياط مستحب در حال اختيار به گچ و آهك پخته و آجر پخته و به سنگ معدن مثل سنگ عقيق تيمم ننمايند.
694 - اگـر خـاك و ريگ و كلوخ و سنگ پيدا نشود بايد به گل تيمم كند و اگر گل هم پيدا نشد بايد بر روى فـرش يـا لـبـاس و مانند اينها كه گرد و غبار در لاى آنها مى باشد يا آنكه بر روى آنها نشسته ولى به مـقـدارى نـيست كه از نطر عرف خاك محسوب شود تيمم كند و اگر هيچ يك از اينها پيدا نشود احتياط مستحب آن است كه نماز را بدون تيمم بخواند ولى واجب است بعدا قضاى آن را بجا آورد.
695 - اگر بتواند با تكاندن فرش و مانند آن خاك تهيه كند , تيمم به چيز گردآلود باطل است و همچنين اگر بتواند گل را خشك كند و از آن خاك تهيه نمايد , تيمم به گل باطل مى باشد.
696 - كسى كه آب ندارد اگر برف يا يخ داشته باشد , چنانچه ممكن است , بايد آن را آب كند و با آن وضو بـگـيـرد يا غسل نمايد و اگر ممكن نيست و چيزى هم كه تيمم به آن صحيح است ندارد , لازم است نماز خود را در خارج وقت قضا نمايد , بهتر آن است كه با برف يا يخ اعضاء وضو يا غسل را نمناك كند و اگر اين هم ممكن نيست به يخ يا برف تيمم نمايد و در وقت نيز نماز را بخواند.
697 - اگـر با خاك و ريگ چيزى مانند كاه كه تيمم به آن باطل است مخلوط شود , نمى تواند به آن تيمم كند , ولى اگر آن چيز به قدرى كم باشد كه در خاك يا ريگ از بين رفته حساب شود , تيمم به آن خاك و ريگ صحيح است .
698 - اگر چيزى ندارد كه بر آن تيمم كند , چنانچه ممكن است بايد بخريدن و مانند آن تهيه نمايد.
699 - تـيـمـم به ديوار گلى صحيح است و احتياط مستحب آن است كه با بودن زمين يا خاك خشك , به زمين يا خاك نمناك تيمم نكند.
700 - چيزى كه بر آن تيمم مى كند بايد پاك باشد و اگر چيز پاكى كه تيمم به آن صحيح است ندارد , نماز بر او واجب نيست , ولى بايد قضاى آن را بجا آورد , و بهتر آن است كه در وقت نيز نماز بخواند.
701 - اگـر يـقين داشته باشد كه تيمم به چيزى صحيح است , و به آن تيمم نمايد , بعد بفهمد تيمم با آن باطل بوده , نمازهايى را كه با آن تيمم خوانده بايد دوباره بخواند.
702 - چـيـزى كه بر آن تيمم مى كند بايد غصبى نباشد پس اگر بر خاك غصبى تيمم كند , تيمم او باطل است .