فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

 

 

292 - كـسـى كـه نمى تواند خود وضو بگيرد بايد از ديگرى كمك بگيرد هر چند شستن و مسح كشيدن با مـشـاركت هر دو باشد - و چنانچه مزد هم بخواهد در صورتى كه بتواند و مضر به مالش نباشد بايد بدهد - ولى بايد خود او نيت وضو كند و با دست خود مسح نمايد , و اگر مشاركت خود شخص ممكن نباشد بايد از شخص ديگر بخواهد كه او را وضو بدهد و در اين صورت احتياط واجب آن است كه هر دو نيت وضو نمايند , و اگـر مـمكن نباشد بايد نايبش دست او را بگيرد و به جاى مسح او بكشد و اگر ممكن نباشد بايد نايب از دست او رطوبت بگيرد و با آن رطوبت سر و پاى او را مسح كند.
293 - هر كدام از كارهاى وضو را كه مى تواند به تنهايى انجام دهد نبايد در آن از ديگرى كمك بگيرد.
1/293 - شرط دوازدهم : آنكه استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.
294 - كـسـى كه مى ترسد كه اگر وضو بگيرد مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند وظـيـفـه ندارد كه وضو بگيرد , و اگر نداند كه آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد اگر واقعا ضرر داشته وضوى او باطل است .
295 - اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار كمى كه وضو با آن صحيح است ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر دارد , بايد با همان مقدار وضو بگيرد.
1/295 - شرط سيزدهم : آنكه در اعضاء وضو مانعى از رسيدن آب نباشد.
296 - اگـر مى داند چيزى به اعضاء وضو چسبيده , ولى شك دارد كه از رسيدن آب جلوگيرى مى كند يا نه , بايد آن را برطرف كند , يا آب را به زير آن برساند.
297 - اگـر زيـر نـاخن چرك باشد , وضو اشكال ندارد , ولى اگر ناخن را بگيرند چنانچه آن چرك مانع از رسيدن آب به پوست باشد بايد براى وضو آن چرك را برطرف كنند.
و نـيـز اگـر ناخن بيشتر از معمول بلند باشد , بايد چرك زير مقدارى را كه از معمول بلندتر است برطرف نمايند.
298 - اگر در صورت و دستها و جلوى سر و روى پاها به واسطه سوختن يا چيز ديگر برآمدگى پيدا شود , شـسـتن و مسح روى آن كافيست و چنانچه سوراخ شود , رساندن آب به زير پوست لازم نيست , بلكه اگر پوست يك قسمت آن كنده شود , لازم نيست آب را به زير قسمتى كه كنده نشده برساند.
ولـى چنانچه پوستى كه كنده شده گاهى به بدن مى چسبد و گاهى بلند مى شود , بايد آن را قطع كند يا آب را به زير آن برساند.
299 - اگـر انسان شك كند كه به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه , چنانچه احتمال او در نظر مردم بـه جـا بـاشد , مثل آنكه بعد از گل كارى شك كند گل به دست او چسبيده يا نه , بايد وارسى كند , يا به قدرى دست بمالد كه اطمينان پيدا كند كه اگر بوده برطرف شده , يا آب به زير آن رسيده است .
300 - اگر جايى را كه بايد شست يا مسح كرد چرك باشد , ولى چرك آن مانع از رسيدن آب به بدن نباشد اشكال ندارد , و همچنين است اگر بعد از گچ كارى و مانند آن چيز سفيدى كه جلوگيرى از رسيدن آب به پوست نمى نمايد بر دست بماند , ولى اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن مى رسد يا نه , بايد آنها را برطرف كند.
301 - اگـر پـيـش از وضو بداند كه در بعضى از اعضاء وضو مانعى از رسيدن آب هست , و بعد از وضو شك كند كه در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه وضوى او صحيح است .
302 - اگـر در بـعـضـى از اعضاء وضو مانعى باشد كه گاهى آب به خودى خود زير آن مى رسد , و گاهى نـمـى رسـد , و انـسـان بـعد از وضو شك كند كه آب زير آن رسيده يا نه , چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده , احتياط مستحب آن است كه دوباره وضو بگيرد.
303 - اگـر بعد از وضو چيزى كه مانع از رسيدن آب است در اعضاء وضو ببيند , و نداند موقع وضو بوده يا بـعـد پـيـدا شده , وضوى او صحيح است , ولى اگر بداند كه در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده , احتياط مستحب آن است كه دوباره وضو بگيرد.
304 - اگـر بـعـد از وضـو شك كند چيزى كه مانع رسيدن آب است در اعضاء وضو بوده يا نه وضو صحيح است .

( احكام وضو ).
 

305 - كـسـى كـه در كارهاى وضو و شرايط آن مثل پاك بودن آب و غصبى نبودن آن خيلى شك مى كند , بايد به شك خود اعتنا نكند.
306 - اگر شك كند كه وضوى او باطل شده يا نه , بنا مى گذارد كه وضوى او باقى است , ولى اگر بعد از بول استبراء نكرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند بول است يا چيز ديگر , وضوى او باطل است .
307 - كسى كه شك دارد وضو گرفته يا نه بايد وضو بگيرد.
308 - كسى كه مى داند وضو گرفته و حدثى هم از او سر زده , مثلا بول كرده , اگر نداند كدام جلوتر بوده , چـنـانچه پيش از نماز است بايد وضو بگيرد , و اگر در بين نماز است بايد نماز را بشكند و وضو بگيرد , و اگر بعد از نماز است , نمازى كه خوانده صحيح است و براى نمازهاى بعد بايد وضو بگيرد.
309 - اگـر بـعـد از وضـو يـا در بـين آن يقين كند كه بعضى جاها را نشسته يا مسح نكرده است , چنانچه رطـوبـت جـاهـايـى كه پيش از آن است به جهت طول مدت خشك شده , بايد دوباره وضو بگيرد , و اگر خشك نشده يا به جهت گرمى هوا و مانند آن خشك شده , بايد جايى را كه فراموش كرده و آنچه بعد از آن است بشويد يا مسح كند , و اگر در بين وضو در شستن يا مسح كردن جايى شك كند بايد به همين دستور عمل نمايد.
310 - اگـر بعد از نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه نمازش صحيح است , و بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد.
311 - اگـر در بـيـن نـماز شك كند كه وضو گرفته يا نه , نماز او باطل است , و بايد وضو بگيرد و نماز را بخواند.
312 - اگـر بـعـد از نماز بفهمد كه وضوى او باطل شده ولى شك كند كه قبل از نماز باطل شده يا بعد از نماز , نمازى كه خوانده صحيح است .
313 - اگـر انسان مرضى دارد كه بول او قطره قطره مى ريزد , يا نمى تواند از بيرون آمدن غايط خوددارى كـنـد , چـنانچه يقين دارد كه از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مـى كند , بايد نماز را در وقتى كه مهلت پيدا مى كند بخواند , و اگر مهلت او به مقدار كارهاى واجب نماز است , بايد در وقتى كه مهلت دارد , فقط كارهاى واجب نماز را به جا آورد , و كارهاى مستحب مانند اذان و اقامه و قنوت را ترك نمايد.
314 - اگـر به مقدار وضو و قسمتى از نماز مهلت پيدا مى كند و در بين نماز يك دفعه يا چند دفعه بول يا غـايـط از او خـارج مى شود احتياط لازم آن است كه در مهلتى كه دارد وضو گرفته و نماز بخواند ولى در مـيـان نـماز لازم نيست به سبب بول يا غايط خارج شده وضو را تجديد كند , اگر چه احتياط مستحب آن اسـت كـه ظـرف آب پـهـلـوى خود بگذارد و هر وقت بول يا غايط از او خارج شد وضو بگيرد و بقيه نماز را بخواند , و مورد اين احتياط جايى است كه به سبب طولانى بودن مدت خارج شده بول يا غايط يا به ضميمه تجديد وضو موالات بين اجزاى نماز از بين نرود و اگر نه جايى براى اين احتياط نيست .
315 - كـسى كه بول يا غايط طورى پى در پى از او خارج مى شود كه به مقدار وضو و قسمتى از نماز مهلت پيدا نمى كند , براى هر نمازش بدون اشكال يك وضو كفايت مى كند , بلكه اظهر اين است كه يك وضو براى چندين نماز نيز كافى است , مگر اينكه محدث به حدث ديگرى گردد , و بهتر آن است كه براى هر نماز يك وضو بگيرد , ولى براى سجده و تشهد قضا شده و نماز احتياط وضوى ديگرى لازم نيست .
316 - كـسـى كه بول يا غايط پى در پى از او خارج مى شود , لازم نيست بعد از وضو فورا نماز بخواند , اگر چه بهتر اين است كه به نماز مبادرت نمايد.
317 - كسى كه بول يا غايط پى در پى از او خارج مى شود , بعد از وضو گرفتن جايز است كه نوشته قرآن را مس نمايد , اگر چه در غير حال نماز باشد.
318 - كـسى كه بول او قطره قطره مى ريزد بايد براى نماز به وسيله كيسه اى كه در آن پنبه يا چيز ديگرى اسـت كه از رسيدن بول به جاهاى ديگر جلوگيرى مى كند , خود را حفظ نمايد , و احتياط واجب آن است كـه پـيش از هر نماز مخرج بول را كه نجس شده آب بكشد , و نيز كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن غايط خوددارى كند , چنانچه ممكن باشد بايد به مقدار نماز از رسيدن غايط به جاهاى ديگر جلوگيرى نمايد , و احتياط واجب آن است كه اگر مشقت ندارد , براى هر نماز مخرج غايط را آب بكشد.
319 - كـسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول يا غايط خوددارى كند , در صورتى كه ممكن باشد به مقدار نـماز از خارج شدن بول يا غايط جلوگيرى نمايد , بهتر آن است كه جلوگيرى نمايد , اگرچه خرج داشته باشد , بلكه اگر مرض او به آسانى معالجه شود بهتر آن است كه خود را معالجه نمايد.
320 - كـسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول يا غايط خوددارى كند , بعد از آنكه مرض او خوب شد , لازم نيست نمازهايى را كه در وقت مرض مطابق وظيفه اش خوانده قضا نمايد.
ولـى اگـر در بـيـن وقت نماز مرض او خوب شود , بايد بنابر احتياط لازم نمازى را كه در آن وقت خوانده دوباره بخواند.
321 - اگـر كـسـى مرضى دارد كه نمى تواند از خارج شدن باد جلوگيرى كند , بايد به وظيفه كسانى كه نمى توانند از بيرون آمدن بول يا غايط خوددارى كنند عمل نمايد.

( چيزهايى كه بايد براى آنها وضو گرفت ).
 

322 - براى شش چيز وضو گرفتن واجب است : اول : براى نمازهاى واجب غير از نماز ميت .

و در نمازهاى مستحب وضو شرط صحت است .
دوم : براى سجده و تشهد فراموش شده , اگر بين آنها و نماز حدثى از او سر زده مثلا بول كرده باشد , ولى براى سجده سهو واجب نيست وضو بگيرد.
سوم : براى طواف واجب خانه كعبه كه جزء حج يا عمره باشد.
چهارم : اگر نذر يا عهد كرده يا قسم خورده باشد كه وضو بگيرد.
پنجم : اگر نذر كرده باشد كه قرآن را مثلا ببوسد.
شـشم : براى آب كشيدن قرآنى كه نجس شده , يا براى بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن , در صورتى كـه مـجـبور باشد دست يا جاى ديگر بدن خود را به خط قرآن برساند , ولى چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بى احترامى به قرآن باشد , بايد بدون اين كه وضو بگيرد , قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد , يا اگر نجس شده آب بكشد.
323 - مس نمودن خط قرآن , يعنى رساندن جايى از بدن به خط قرآن براى كسى كه وضو ندارد حرام است .
ولى اگر قرآن را به زبان فارسى يا به زبان ديگر ترجمه كنند مس آن اشكال ندارد.
324 - جـلـوگـيرى بچه و ديوانه از مس خط قرآن واجب نيست ولى اگر مس نمودن آنان بى احترامى به قرآن باشد بايد آنان را جلوگيرى كنند.
325 - كـسـى كـه وضو ندارد بنابر احتياط واجب حرام است اسم خداوند متعال و صفات خاصه او را به هر زبانى نوشته شده باشد مس نمايد.
و بهتر آن است كه اسم مبارك پيغمبر و امام و حضرت زهراء عليهم السلام را هم مس ننمايد.
326 - اگر پيش از وقت نماز به قصد اينكه با طهارت باشد وضو بگيرد يا غسل كند صحيح است .
و نزديك وقت نماز هم اگر به قصد مهيا بودن براى نماز وضو بگيرد اشكال ندارد.
327 - كـسـى كه يقين دارد وقت داخل شده اگر نيت وضوى واجب كند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده , وضوى او صحيح است .
328 - مستحب است انسان براى نماز ميت و زيارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان عليهم السلام و براى همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن , و مس حاشيه قرآن , و براى خوابيدن وضو بگيرد.
و نيز مستحب است كسى كه وضو دارد دوباره براى هر نماز وضو بگيرد.
و اگر براى يكى از اين كارها وضو بگيرد هر كارى كه بايد با وضو انجام داد مى تواند بجا آورد , مثلا مى تواند با آن وضو نماز بخواند.

( چيزهايى كه وضو را باطل مى كند ).
 

329 - هفت چيز وضو را باطل مى كند : اول : بول .

دوم : غايط.
سوم : باد معده و روده كه از مخرج غايط خارج شود.
چـهـارم : خوابى كه به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود , ولى اگر چشم نبيند و گوش بشنود وضو باطل نمى شود.
پنجم : چيزهايى كه عقل را از بين مى برد : مانند ديوانگى و مستى و بيهوشى .
ششم : استحاضه زنان كه بعدا گفته مى شود.
هفتم : جنابت بلكه بنابر احتياط مستحب هر كارى كه براى آن بايد غسل كرد.

( احكام وضوى جبيره ).
 

1/329 - چـيـزى كـه با آن زخم و شكسته را مى بندند و دوايى كه روى زخم و مانند آن مى گذارند جبيره ناميده مى شود.
330 - اگر در يكى از جاهاى وضو زخم يا دمل يا شكستگى باشد چنانچه روى آن باز است و آب ضرر ندارد , بايد به طور معمول وضو گرفت .
331 - اگـر زخـم يـا دمل يا شكستگى در صورت و دستها است و روى آن باز است , و آب ريختن روى آن ضرر دارد , بايد اطراف زخم يا دمل را - به طورى كه در وضو گفته شد - از بالا به پايين بشويد.
و بـهتر آن است كه چنانچه كشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد دست تر بر آن بكشد , و بعد پارچه پاكى روى آن بگذارد و دست تر را روى پارچه نيز بكشد و اما در شكستگى لازم است تيمم بنمايد.
332 - اگر زخم يا دمل يا شكستگى در جلوى سر يا روى پاها است و روى آن باز است , چنانچه نتواند آن را مـسـح كـنـد , به اين معنى كه زخم مثلا تمام محل مسح را گرفته باشد , يا آنكه از مسح جاهاى سالم نيز متمكن نباشد در اين صورت لازم است تيمم نمايد , و بنابر احتياط مستحب وضو نيز گرفته و پارچه پاكى روى آن بگذارد و روى پارچه را با ترى آب وضو كه در دست مانده مسح كند.
333 - اگر روى دمل يا زخم يا شكستگى بسته باشد , چنانچه باز كردن آن بدون مشقت ممكن است و آب هم براى آن ضرر ندارد , بايد باز كند و وضو بگيرد , چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد , يا جلوى سر و روى پاها باشد.
334 - اگر زخم يا دمل يا شكستگى كه بسته است در صورت يا دستها باشد چنانچه باز كردن و ريختن آب روى آن ضرر دارد بايد مقدارى را كه متمكن است از اطراف شسته و روى جبيره را مسح نمايد.
335 - اگـر نـمـى شـود روى زخم را باز كرد , ولى زخم و چيزى كه روى آن گذاشته شده پاك است , و رسـانـدن آب به زخم ممكن است و ضرر هم ندارد , بايد آب را به روى زخم از بالا به پايين برساند , و اگر زخـم يـا چيزى كه روى آن گذاشته شده نجس است , چنانچه آب كشيدن آن و رساندن آب به روى زخم مـمكن باشد , بايد آن را آب بكشد , و موقع وضو آب را به زخم برساند , و در صورتى كه آب براى زخم ضرر نـدارد , ولـى رساندن آب به روى زخم ممكن نيست , يا زخم نجس است و نمى شود آن را آب كشيد , بايد تيمم بنمايد.
336 - اگر جبيره تمام بعضى از اعضاى وضو را فرا گرفته باشد ظاهر اين است كه وضوى جبيره اى كافى است .
ولى اگر تمام اعضاى وضو را گرفته باشد , بنابر احتياط بايد تيمم نمايد و وضوى جبيره نيز بگيرد.
337 - لازم نـيـسـت جـبيره از جنس چيزهايى باشد كه نماز در او جايز است , بلكه اگر از حرير يا از اجزاء حيوانى كه خوردن گوشت آن جايز نيست بوده باشد , مسح بر آن نيز جايز است .
338 - كسى كه در كف دست و انگشتها جبيره دارد , و در موقع وضو دست تر روى آن كشيده است , سر و پا را با همان رطوبت مسح كند.
339 - اگر جبيره تمام پهناى روى پا را گرفته , ولى مقدارى از طرف انگشتان و مقدارى از طرف بالاى پا باز است , بايد جاهايى كه باز است روى پا را و جايى كه جبيره است روى جبيره را مسح كند.
340 - اگر در صورت يا دستها چند جبيره باشد , بايد بين آنها را بشويد , و اگر جبيره ها در سر يا روى پاها باشد , بايد بين آنها را مسح كند , و در جاهايى كه جبيره است بايد به دستور جبيره عمل نمايد.
341 - اگـر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن بدون مشقت ممكن نيست , بايد تـيـمـم نـمايد مگر اينكه جبيره در مواضع تيمم باشد , كه در اين صورت لازم است بين وضو و تيمم جمع نـمـايد , و در هر دو صورت اگر برداشتن جبيره بدون مشقت ممكن است بايد جبيره را بردارد , پس اگر زخم در صورت و دستها است اطراف آن را بشويد , و اگر در سر يا روى پاها است اطراف آن را مسح كند و براى جاى زخم به دستور جبيره عمل نمايد.
342 - اگر در جاى وضو زخم و جراحت و شكستگى نيست , ولى به جهت ديگرى آب براى آن ضرر دارد , بايد تيمم كند.
343 - اگر جايى از اعضاء وضو را رگ زده است , و نمى تواند آن را آب بكشد لازم است تيمم نمايد ولى اگر آب براى آن ضرر دارد بايد به دستور جبيره عمل كند.
344 - اگـر در جـاى وضو يا غسل چيزى چسبيده است كه برداشتن آن ممكن نيست , يا به قدرى مشقت دارد كـه نـمـى شود تحمل كرد , وظيفه اش تيمم است مگر آن كه آن چيز در مواضع تيمم باشد كه در اين صورت لازم است بين وضو و تيمم جمع كند , و اگر آن چيزى كه چسبيده دوا باشد , حكم جبيره را دارد.
345 - در غـير غسل ميت از ساير اغسال غسل جبيره اى مثل وضوى جبيره اى است , ولى بايد بنابر احتياط لازم آن را تـرتـيـبى به جا آورند و اظهر اين است كه اگر در بدن زخم يا دمل باشد مكلف مخير است بين غـسـل و تـيمم و در صورتى كه غسل را اختيار كند و در محل جبيره نباشد , احتياط مستحب آن است كه پـارچـه پاكى روى زخم يا دمل باز گذاشته و روى پارچه را مسح نمايد , و اما اگر در بدن شكستگى باشد بـايد غسل نمايد و احتياطا روى جبيره را هم مسح كند , و در صورتى كه مسح روى جبيره ممكن نباشد يا اينكه محل شكسته باز باشد لازم است تيمم كند.
346 - كسى كه وظيفه او تيمم است , اگر در بعضى از جاهاى تيمم او زخم يا دمل يا شكستگى باشد , بايد به دستور وضوى جبيره اى , تيمم جبيره اى نمايد.
347 - كـسـى كـه بايد با وضو يا غسل جبيره اى نماز بخواند , چنانچه بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف نـمى شود , مى تواند در اول وقت نماز بخواند ولى اگر اميد دارد كه تا آخر وقت عذر او برطرف شود , بهتر آن است كه صبر كند , و چنانچه عذر او برطرف نشد در آخر وقت نماز را با وضو يا غسل جبيره اى بجا آورد.
و در صورتى كه اول وقت نماز را خواند و تا آخر وقت عذرش برطرف شد احتياط مستحب آن است كه وضو گرفته يا غسل كرده و نماز را اعاده نمايد.
348 - اگر انسان براى مرضى كه در چشم او است موى چشم خود را بچسباند , بايد تيمم كند.
349 - كـسـى كه نمى داند وظيفه اش تيمم است يا وضوى جبيره اى , بنابر احتياط واجب بايد هر دو را بجا آورد.
350 - نمازهايى را كه انسان با وضوى جبيره اى خوانده صحيح است , و مى تواند با آن وضو نمازهاى بعدى را نيز بجا آورد.

( غسلهاى واجب ).
 

1/350 - غسلهاى واجب هفت است : اول : غسل جنابت .

دوم : غسل حيض .
سوم : غسل نفاس .
چهارم : غسل استحاضه .
پنجم : غسل مس ميت .
ششم : غسل ميت .
هفتم : غسلى كه به واسطه نذر و قسم و مانند اينها واجب مى شود.

( احكام جنابت ).
 

351 - به دو چيز انسان جنب مى شود.
اول : جماع .
دوم : بـيرون آمدن منى , در خواب باشد يا بيدارى , كم باشد يا زياد , با شهوت باشد يا بى شهوت , با اختيار باشد يا بى اختيار.
352 - اگـر رطـوبتى از انسان خارج شود و نداند منى است يا بول يا غير اينها , چنانچه با شهوت و جستن بيرون آمده و بعد از بيرون آمدن آن بدن سست شده , آن رطوبت حكم منى را دارد , و اگر هيچ يك از اين سـه نـشـانـه يا بعضى از اينها را نداشته باشد , حكم منى را ندارد , ولى در مريض لازم نيست آن رطوبت با جـسـتن بيرون آمده باشد و در موقع بيرون آمدن بدن سست شود , بلكه اگر با شهوت بيرون آيد در حكم منى است .
353 - اگـر از مردى كه مريض نيست آبى بيرون آيد كه يكى از سه نشانه اى كه در مساله پيش گفته شد داشـته باشد , و نداند نشانه هاى ديگر را داشته يا نه , چنانچه پيش از بيرون آمدن آب , وضو داشته مى تواند به همان وضو اكتفا كند , و اگر وضو نداشته كافى است فقط وضو بگيرد , و غسل بر او لازم نيست .
354 - مـستحب است انسان بعد از بيرون آمدن منى بول كند , و اگر بول نكند و بعد از غسل , رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند منى است يا رطوبت ديگر , حكم منى را دارد.
355 - اگر انسان با زنى جماع كند و به اندازه ختنه گاه يا بيشتر داخل شود , در قبل باشد يا در دبر , بالغ باشند يا نابالغ , اگر چه منى بيرون نيايد هر دو جنب مى شوند.
356 - اگر شك كند كه به مقدار ختنه گاه داخل شده يا نه غسل بر او واجب نيست .
357 - اگر نعوذ باللّه با حيوانى نزديكى نمايد منى از او بيرون آيد غسل تنها كافى است , و اگر منى بيرون نيايد , چنانچه پيش از وطى وضو داشته باز هم غسل تنها كافى است , و اگر وضو نداشته احتياط واجب آن است كه غسل كند , و وضو هم بگيرد , و همچنين است حكم در نزديكى نمودن با مرد يا پسر.
358 - اگـر منى از جاى خود حركت كند و بيرون نيايد , يا انسان شك كند كه منى از او بيرون آمده يا نه , غسل بر او واجب نيست .
359 - كـسـى كـه نـمـى تـوانـد غسل كند ولى تيمم برايش ممكن است , بعد از داخل شدن وقت نماز هم مى تواند با عيال خود نزديكى كند.
360 - اگـر در لـبـاس خـود منى ببيند و بداند كه از خود او است و براى آن غسل نكرده , بايد غسل كند و نـمازهايى را كه يقين دارد بعد از بيرون آمدن منى خوانده قضا كند , ولى نمازهايى را كه احتمال مى دهد پيش از بيرون آمدن آن منى خوانده لازم نيست قضا نمايد.

( چيزهايى كه بر جنب حرام است ).
 

361 - پنج چيز بر جنب حرام است : اول : رساندن جايى از بدن خود به خط قرآن , يا به اسم خدا به هر لغت كه باشد و بهتر آن است كه به اسماء پيغمبران و امامان و حضرت زهراء عليهم السلام نيز نرساند.
دوم : رفـتـن در مسجد الحرام و مسجد پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم اگر چه از يك در داخل و از در ديگر خارج شود.
سـوم : تـوقـف در مساجد ديگر , و همچنين بنابر احتياط واجب در حرم امامان عليهم السلام , ولى اگر از مسجد عبور كند مثل اينكه از يك در مسجد داخل و از در ديگر خارج شود , مانعى ندارد.
چهارم : داخل شدن در مسجد براى برداشتن چيزى و همچنين گذاشتن چيزى در آن بنابر احتياط لازم .
پـنـجـم : خـواندن هر يك از آيات سجده واجب و آن در چهار سوره است : اول : سوره سى و دوم قرآن الم تنزيل دوم : سوره چهل و يكم حم سجده سوم : سوره پنجاه و سوم والنجم چهارم : سوره نود و ششم اقرا.

( چيزهايى كه بر جنب مكروه است ).
 

362 - نـه چـيز بر جنب مكروه است : اول و دوم : خوردن و آشاميدن ولى اگر صورت و دستها را بشويد و مضمضه بكند مكروه نيست و اگر تنها دستها را بشويد كراهت كمتر مى شود.
سوم : خواندن بيشتر از هفت آيه از قرآن كه سجده واجب ندارد.
چهارم : رساندن جايى از بدن به جلد و حاشيه و بين خطهاى قرآن .
پنجم : همراه داشتن قرآن .
ششم : خوابيدن .
ولى اگر وضو بگيرد يا به واسطه نداشتن آب , بدل از غسل تيمم كند مكروه نيست .
هفتم : خضاب كردن به حنا و مانند آن .
هشتم : ماليدن روغن به بدن .
نهم : جماع كردن بعد از آنكه محتلم شده , يعنى در خواب منى از او بيرون آمده است .

( غسل جنابت ).
 

363 - غسل جنابت براى خواندن نماز واجب و مانند آن واجب مى باشد ولى براى نماز ميت و سجده سهو و سجده شكر و سجده هاى واجب قرآن غسل جنابت لازم نيست .
364 - لازم نـيست در وقت غسل , نيت كند كه غسل واجب مى كند , بلكه اگر فقط قصد قربت يعنى براى انجام خواست خداوند عالم غسل كند كافى است .
365 - اگـر يقين كند وقت نماز شده و نيت غسل واجب كند بعد معلوم شود كه پيش از وقت غسل كرده , غسل او صحيح است .
366 - غسل جنابت را به دو قسم مى شود انجام داد.

( غسل ترتيبى ).
 

367 - در غـسل ترتيبى بايد به نيت غسل , بنابر احتياط لازم اول تمام سر و گردن , و بعد بدن را بشويد و بهتر آن است كه اول طرف راست , بعد طرف چپ بدن را بشويد , و تحقق غسل ترتيبى به حركت دادن هر يـك از اعـضاء سه گانه زير آب به قصد غسل بى اشكال نيست و احتياط در اكتفا نكردن به او است , و اگر عمدا يا از روى فراموشى يا به واسطه ندانستن مساله بدن را قبل از سر بشويد غسل او باطل است .
368 - در صـورتـى كـه بدن را قبل از سر بشويد لازم نيست غسل را اعاده كند بلكه چنانچه بدن را دوباره بشويد غسل او صحيح خواهد شد.
369 - اگـر يقين نكند كه هر دو قسمت يعنى سر و گردن و بدن را كاملا غسل داده , بايد براى آنكه يقين كند , هر قسمتى را كه مى شويد مقدارى از قسمت ديگر را هم با آن قسمت بشويد.
370 - اگـر بـعـد از غـسـل بفهمد جايى از بدن را نشسته و نداند كجاى بدن است دوباره شستن سر لازم نيست , و فقط هر جايى را از بدن كه احتمال مى دهد نشسته بايد بشويد.
371 - اگـر بعد از غسل بفهمد مقدارى از بدن را نشسته , چنانچه از طرف چپ باشد شستن همان مقدار كافى است .
و اگـر از طـرف راسـت بـاشد احتياط مستحب آن است كه بعد از شستن آن مقدار , دوباره طرف چپ را بشويد.
و اگر از سر و گردن باشد بايد بعد از شستن آن مقدار , دوباره بدن را بشويد.
372 - اگر پيش از تمام شدن غسل , در شستن مقدارى از طرف چپ يا طرف راست شك كند , لازم است كـه آن مـقدار را بشويد , و اگر در شستن مقدارى از سر و گردن شك كند , بنابر احتياط لازم بايد بعد از شستن آن دوباره طرف راست و طرف چپ را بشويد.

( غسل ارتماسى ).
 

1/372 - غسل ارتماسى به دو نحو انجام مى گيرد : دفعى و تدريجى .

373 - در غسل ارتماسى دفعى بايد در يك آن آب تمام بدن را فرا بگيرد , ولى معتبر نيست كه قبل از شروع در غـسـل تـمـام بـدن بيرون آب باشد بلكه اگر مقدارى از آن بيرون باشد و به نيت غسل در آب فرو رود كفايت مى كند.
374 - در غـسـل ارتماسى تدريجى بايد بدن را به نيت غسل تدريجا با حفظ وحدت عرفى در آب فرو برد و در اين قسم لازم است كه تمام بدن قبل از شروع در غسل بيرون آب باشد.
375 - اگـر بعد از غسل ارتماسى بفهمد كه به مقدارى از بدن آب نرسيده , جاى آن را بداند يا نداند , بايد دوباره غسل كند.
376 - اگر براى غسل ترتيبى وقت ندارد , و براى ارتماسى وقت دارد , بايد غسل ارتماسى كند.
377 - كـسـى كه براى حج يا عمره احرام بسته , نمى تواند غسل ارتماسى كند , ولى اگر از روى فراموشى غسل ارتماسى كند غسلش صحيح است .

( احكام غسل كردن ).
 

378 - در غسل ارتماسى يا ترتيبى پاك بودن تمام بدن پيش از غسل لازم نيست , بلكه اگر به فرو رفتن در آب يا ريختن آب به قصد غسل بدن پاك شود غسل محقق مى شود.
379 - كـسـى كـه از حـرام جـنب شده با آب گرم غسل كند اگر چه عرق مى كند غسل او صحيح است و احتياط مستحب آن است كه با آب سرد غسل كند.
380 - اگـر در غـسـل بـه انـدازه سر مويى از بدن نشسته بماند , غسل باطل است , ولى شستن مثل توى گوش و بينى و هر چه از باطن شمرده مى شود.
واجب نيست .
381 - جايى را كه شك دارد از ظاهر بدن است يا از باطن آن بايد آن را بشويد.
382 - اگـر سوراخ جاى گوشواره و مانند آن بقدرى گشاد باشد كه داخل آن از ظاهر شمرده شود , بايد آن را شست , و گرنه شستن آن لازم نيست .
383 - چـيزى را كه مانع رسيدن آب به بدن است , بايد برطرف كند و اگر پيش از آنكه يقين كند برطرف شده غسل نمايد غسل او باطل است .
384 - اگـر مـوقـع غسل شك كند , چيزى كه مانع از رسيدن آب باشد در بدن او هست يا نه , بايد وارسى كند تا مطمئن شود كه مانعى نيست .