مسأله 2763 ـ اگر نفر با هم سگ را
بفرستند و يكى از آنها كافر باشد آن شكار حرام است و اگر همه مسلمان باشند و يكى از
آنان عمداً نام خدا را نبرد، بنابر احتياط لازم آن شكار حرام است. و نيز اگر يكى از
سگهايى را كه فرستاده اند بطورى كه در مسأله 2754 گفته شد تربيت شده نباشد، آن شكار
حرام مى باشد.
مسأله 2764 ـ اگر باز يا حيوان ديگرى غير سگ شكارى حيوانى را شكار كند، آن شكار
حلال نيست ولى اگر وقتى برسند كه حيوان زنده باشد و به دستورى كه در شرع معين شده
سر آن را ببرند حلال است.
صيد مـاهـى
مسأله 2765 ـ اگر ماهى فلس دار را زنده از آب بگيرند
و بيرون آب جان دهد، پاك و خوردن آن حلال است، و چنانچه در آب بميرد پاك است ولى
خوردن آن حرام
[470]
مى باشد مگر اينكه در تور ماهيگير در آب بميرد كه در
اينصورت خوردنش حلال است و ماهى بى فلس را اگر چه زنده از آب بگيرند و بيرون آب جان
دهد حرام است.
مسأله 2766 ـ اگر ماهى از آب بيرون بيفتد، يا موج آن را بيرون بيندازد، يا آب فرو
رود و ماهى در خشكى بماند، چنانچه پيش از آن كه بميرد، با دست يا بوسيله ديگر كسى
آن را بگيرد، بعد از جان دادن حلال است.
مسأله 2767 ـ كسى كه ماهى را صيد مى كند، لازم نيست مسلمان باشد و در موقع گرفتن،
نام خدا را ببرد ولى مسلمان بايد بداند كه آن را زنده گرفته و در خارج آب مرده.
مسأله 2768 ـ ماهى مرده اى كه معلوم نيست آن را زنده از آب گرفته اند يا مرده،
چنانچه در دست مسلمان باشد، حلال است و اگر در دست كافر باشد، اگر چه بگويد آن را
زنده گرفته ام حرام مى باشد، مگر آنكه يقين يا اطمينان حاصل شود يا دو شاهد عادل
شهادت دهند كه راست مى گويد.
مسأله 2769 ـ خوردن ماهى زنده اشكال ندارد.
مسأله 2770 ـ اگر ماهى زنده را بريان كنند، يا در بيرون آب پيش از جان دادن بكشند،
خوردن آن اشكال ندارد.
مسأله 2771 ـ اگر ماهى را بيرون آب دو قسمت كنند و يك قسمت آن در حالى كه زنده است
در آب بيفتد، خوردن قسمتى را كه بيرون آب مانده اشكال ندارد.
صيد ملخ
مسأله 2772 ـ اگر ملخ را با دست يا بوسيله ديگرى زنده
بگيرند، بعد از جان دادن خوردن آن حلال است. و لازم نيست كسى كه آن را مى گيرد
مسلمان باشد و در موقع گرفتن، نام خدا را ببرد ولى اگر ملخ مرده اى در دست كافر
باشد و معلوم نباشد كه آن را زنده گرفته يا نه، اگر چه بگويد زنده گرفته ام حلال
نيست مگر آنكه يقين يا اطمينان حاصل شود يا دو شاهد عادل شهادت دهند كه راست
مى گويد.
مسأله 2773 ـ خوردن ملخى كه بال در نياورده و نمى تواند پرواز كند حرام است.
[471]
احكام خوردنيها وآشاميدنيها
مسأله 2774 ـ گوشت پرندگانى كه داراى چنگال هستند و
درنده مى باشند حرام است مانند باز و عقاب و كركس و شاهين و امثال اينها و همچنين
است بنابر احتياط واجب انواع كلاغ و شب پره و طاووس. ولى گوشت پرندگانى مانند انواع
كبوتر و كبك و تيهو و قطا و مرغ خانگى و انواع گنجك و امثال اينها حلال مى باشد
(بلبل و سار و چكاوك از اقسام گنجشك است)، امّا بنابر احتياط واجب بايد از خوردن
گوشت پرستو و هدهد اجتناب كرد.
مسأله 2775 ـ معمولا پرندگان حلال گوشت از حرام گوشت به دو راه شناخته مى شوند:
اوّل: اينكه هنگام پرواز، بال زدن آنها بيشتر باشد تا نگهداشتن بال، يعنى پرنده اى
كه بال زدنش بيشتر باشد حلال است و پرنده اى كه بيشتر بال ها را در حال پرواز نگه
مى دارد حرام است.
دوّم: پرندگانى كه سنگدان يا چينه دان يا انگشت جدائى مانند شست انسان دارند حلال و
پرندگانى كه اينها را ندارند حرام است.
مسأله 2776 ـ تخم پرندگان حلال، حلال و تخم پرندگان حرام، حرام است. و اگر مشتبه
باشد تخمهائى كه دو طرف آن مساوى است حرام است و تخمهائى كه يك طرف آن باريك تر است
حلال است.
[472]
مسأله 2777 ـ از حيوانات دريائى، فقط ماهى فلس دار
حلال است و همچنين بعضى از اقسام ماهيان كه فقط در كنار گوشش فلس نمايان و ظاهر است
حلال مى باشد، ولى ماهى بى فلس حرام است، چنانچه ساير حيوانات آبى از قبيل نهنگ و
خرچنگ و قورباغه و امثال اينها نيز حرام مى باشند.
مسأله 2778 ـ تخم حيوانات دريايى حلال، حلال و تخم حيوانات دريايى حرام، حرام است.
مسأله 2779 ـ اگر چيزى را كه روح دارد از حيوان زنده جدا نمايند، مثلا دنبه يا
مقدارى گوشت از گوسفند زنده ببرند، نجس و حرام مى باشد.
مسأله 2780 ـ بعضى از اجزاء حيوانات حلال گوشت حرام و بعضى بنابر احتياط لازم حرام
است و مجموع آنها پانزده چيز است:
1) خون، 2) فضله، 3) نرى، 4) فرج، 5) بچه دان، 6) غدد كه آن را دشول مى گويند،
7) تخم كه آن را دنبلان مى گويند، 8) چيزى كه در مغز كله است و داراى شكل است و
باندازه نصف نخود مى باشد، 9) مغز حرام كه در ميان تيره پشت است، 10) پى كه در دو
طرف تيره پشت است، 11) زهره دان، 12) سپرز (طحال)، 13) بول دان (مثانه)، 14) عدسى و
سياهى چشم (مردمك) بنابر احتياط لازم، 15) چيزى كه در ميان سُم است و به آن ذات
الاشاجع مى گويند، بنابر احتياط لازم حرمت اين چيزها در حيوانات بزرگ است امّا در
حيوانات كوچكى مانند گنجشك چنانچه بعضى از اين امور قابل تشخيص يا جدا كردن نباشد
خوردن آن اشكال ندارد.
مسأله 2781 ـ خوردن سرگين و آب دماغ حرام است و احتياط واجب آن است كه از خوردن
چيزهاى خبيث ديگر كه طبيعت انسان از آن متنفر است اجتناب كنند، ولى اگر پاك باشد و
مقدارى از آن بطورى با چيز حلال مخلوط شود كه در نظر مردم مستهلك حساب شود، خوردن
آن اشكال ندارد.
مسأله 2782 ـ خوردن خاك حرام است ولى خوردن كمى از تربت حضرت سيد الشهداء (عليه
السلام) براى شفا جايز است و بهتر است كه تربت را در مقدارى آب حل نمايند تا مستهلك
شود و بعد آن آب را بياشامند و خوردن گلِ داغستان و گل ارمنى براى معالجه اگر علاج
منحصر به خوردن اينها باشد اشكال ندارد.
مسأله 2783 ـ فرو بردن آب بينى و خلط سينه كه در فضاى دهن نيامده باشد حرام نيست
ولى اخلاط بينى و سينه كه در فضاى دهن وارد شده احتياط واجب ترك
[473]
فرو بردن آنست و فرو بردن غذايى كه موقع خلال كردن،
از لاى دندان بيرون مى آيد اگر طبيعت انسان از آن متنفر نباشد اشكال ندارد.
مسأله 2784 ـ خوردن چيزى كه موجب مرگ مى شود يا براى انسان ضرر كلّى دارد حرام است.
مسأله 2785 ـ از چهار پايان اهلى، گوشت شتر و گاو و گوسفند حلال و گوشت اسب و قاطر
و الاغ كراهت دارد. و از حيوانات بيابانى و وحشى، گوشت آهو و گوزن و گاو وحشى و قوچ
و بز كوهى و گوره خر حلال است.
مسأله 2786 ـ حيوان اهلى حلال گوشت، از سه راه حرام گوشت مى شود:
اوّل: اينكه جلاّل باشد، يعنى خوراك آن بر حسب عادت منحصر به مدفوع انسان باشد كه
در اينصورت گوشت و شير آن حرام و بنابر احتياط واجب بول و مدفوع آن نجس مى شود.
دوّم: اينكه انسان با حيوان چهار پا نزديكى كند و عمل زشت انجام دهد.
در اينصورت گوشت و شير آن بلكه بنابر احتياط واجب نسل آن هم حرام مى شود و نيز بول
و مدفوع آن بنابر احتياط نجس است.
سوّم: برّه و بزغاله و گوساله اى كه از شير خوك بخورد تا نمو كند و استخوانش محكم
شود گوشت و شير و نسلش حرام مى شود و بنابر احتياط واجب بول و مدفوع آن نجس است ولى
اگر از شير انسان بخورند تا بزرگ شوند گوشت و شيرشان حرام نمى شود بلكه كراهت دارد.
مسأله 2787 ـ حيوان جلاّل را اگر بخواهند حلال شود بايد استبراء كنند، يعنى تا
مدّتى آن را از خوردن نجاست باز دارند و به آن غذاى پاك بدهند به نحوى كه ديگر
نگويند جلاّل است. و بنابر احتياط واجب شتر را چهل روز و گاو را سى روز و بهتر است
چهل روز، و گوسفند را ده روز و بهتر است چهارده روز و مرغابى را پنج روز و بهتر است
هفت روز، و مرغ خانگى را سه روز و ماهى را يك شبانه روز استبراء كنند.
مسأله 2788 ـ حيوان چهارپائى را كه انسان با آن نزديكى كرده اگر معمولا از گوشت و
شير آن استفاده مى شود، مانند شتر و گاو و گوسفند بايد آنرا بدون تأخير بهر
[474]
نحو كه امكان دارد بكشند و گوشت آنرا بسوزانند، و
كسيكه اين عمل زشت «وطى» را انجام داده بايد پول آنرا به صاحبش بدهد.
و اگر معمولا از آن استفاده سوارى مى شود مانند اسب و قاطر و الاغ بايد آن را به
شهر ديگر ببرند و در آنجا بفروش برسانند و كسى كه عمل «وطى» را انجام داده خسارت و
قيمت آن را بپردازد، و اگر اين حيوان بين حيوانات ديگر مخلوط و مشتبه شده بايد
بوسيله قرعه آن را معيّن كنند.
مسأله 2789 ـ گوشت و شير حيوان نجس، مانند سگ و خوك، حرام است، و همچنين گوشت و شير
حيوانات درنده كه معمولا نيش و چنگال دارند مانند شير و پلنگ و يوزپلنگ و گرگ و
كفتار و شغال و روباه و گربه و همينطور حيواناتى كه مسخ شده اند مانند فيل و خرس و
بوزينه و خرگوش حرام مى باشند و خوردن حيوانات ريز و حشرات مانند موش و سوسمار و
مار و مارمولك و عقرب و سوسك و زنبور و مور و مگس و پشه و انواع كرمها نيز حرام
است.
مسأله 2790 ـ آشاميدن شراب، حرام و در بعضى از اخبار بزرگترين گناه شمرده شده است و
اگر كسى آن را حلال بداند در صورتى كه ملتفت باشد كه لازمه حلال دانستن آن تكذيب
خدا و پيغمبر مى باشد كافر است. از حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام)روايت شده است
كه فرمودند: شراب ريشه بديها و منشأ گناهان است و كسى كه شراب مى خورد، عقل خود را
از دست مى دهد و در آن موقع خدا را نمى شناسد و از هيچ گناهى باك ندارد و احترام
هيچ كس را نگه نمى دارد و حق خويشان نزديك را رعايت نمى كند و از زشتيهاى آشكار رو
نمى گرداند و روح ايمان و خدا شناسى از بدن او بيرون مى رود و رو ح ناقص خبيثى كه
از رحمت خدا دور است در او مى ماند و خدا و فرشتگان و پيغمبران و مؤمنين، او را
لعنت مى كنند و تا چهل روز نماز او قبول نمى شود و روز قيامت روى او سياه است و
زبان از دهانش بيرون مى آيد و آب دهان او به سينه اش مى ريزد و فرياد تشنگى او بلند
است.
مسأله 2791 ـ نبايد سر سفره اى كه در آن شراب مى خورند (اگر انسان يكى از آنان حساب
شود) نشست و چيز خوردن از آن سفره حرام است.
مسأله 2792 ـ بر هر مسلمان واجب است مسلمان ديگرى را كه نزديك است از گرسنگى يا
تشنگى بميرد، نان و آب داده و او را از مرگ نجات دهد.
[475]
چيزهايى كه موقع غذا خوردن مستحب است
مسأله 2793 ـ چيز در غذا خوردن مستحب
است:
اوّل: هر دو دست را پيش از غذا بشويد. دوّم: بعد از غذا دست خود را بشويد و با
دستمال خشك كند. سوّم: ميزبان پيش از همه شروع به غذا خوردن و بعد از همه دست بكشد.
چهارم: در اول غذا بسم الله بگويد ولى اگر سر يك سفره جور غذا باشد، در
وقت خوردن هر كدام آنها گفتن بسم الله مستحب است. پنجم: با دست راست غذا بخورد.
ششم: اگر نفر سر يك سفره نشسته اند هر كسى از غذاى جلوى خودش بخورد.
هفتم: لقمه را كوچك بردارد. هشتم: با عجله غذا نخورد و غذا خوردن را طول بدهد.
نهم: غذا را خوب بجود. دهم: بعد از غذا خداوند عالم را حمد كند. يازدهم: بعد از غذا
خلال نمايد و باقيمانده غذا را از لاى دندانها بيرون آورده و دهان را بشويد و مسواك
كند. دوازدهم: از دور ريختن مواد غذائى خود دارى كند ولى اگر در بيابان غذا بخورد،
مستحب است آنچه مى ريزد براى پرندگان و حيوانات بگذارد. سيزدهم: در اول روز و اول
شب غذا بخورد و در بين روز و در بين شب غذا نخورد. چهاردهم: بعد از خوردن غذا به
پشت بخوابد و پاى راست را روى پاى چپ بيندازد. پانزدهم: در اول غذا و آخر آن نمك
بخورد. شانزدهم: ميوه ها و سبزيجات را پيش از خوردن با آب بشويد. هفدهم: تا بتواند
بر سر سفره ميهمان داشته باشد. هيجدهم: هنگام غذا خوردن بنشيند و غذا بخورد.
چيزهايى كه در غذا خوردن مكروه است
مسأله 2794 ـ چيز در غذا خوردن مكروه
است: اوّل: در حال سيرى غذا خوردن. دوّم: پر خوردن و در خبر است كه خداوند عالم
بيشتر از هر چيز از شكم پر بدش مى آيد. سوّم: نگاه كردن به صورت ديگران در موقع غذا
خوردن. چهارم: خوردن غذاى داغ. پنجم: فوت كردن چيزى كه مى خورد يا مى آشامد. ششم:
بعد از گذاشتن نان در سفره، منتظر چيز ديگر شدن. هفتم: پاره كردن نان با كارد.
هشتم: گذاشتن نان زير ظرف غذا و هرگونه بى احترامى به آن. نهم: پاك كردن گوشتى كه
به استخوان
[476]
چسبيده بطورى كه چيزى در آن نماند. دهم: دور انداختن
ميوه پيش از آن كه كاملا آن را بخورد.
مستحبات آب آشاميدن
مسأله 2795 ـ در آشاميدن آب چيز مستحب
است: اوّل: آب را به طور مكيدن بياشامد. دوّم: در روز ايستاده آب بخورد. سوّم: پيش
از آشاميدن آب بسم الله و بعد از آن الحمد لله بگويد. چهارم: به سه نفس آب بياشامد.
پنجم: از روى ميل آب بياشامد. ششم: بعد از آشاميدن آب حضرت ابا عبدالله (عليه
السلام) و اهل بيت ايشان را ياد كند و قاتلان آن حضرت را لعنت نمايد.
مكروهات آب آشاميدن
مسأله 2796 ـ زياد آشاميدن آب و آشاميدن آن بعد از
غذاى چرب و در شب به حال ايستاده مكروه است و نيز آشاميدن آب با دست چپ و همچنين از
جاى شكسته ظرف و جايى كه دسته آن است مكروه مى باشد.
[477]
احكام نَذْر و عَهْد
مسأله 2797 ـ نذر آن است كه انسان بر خود واجب كند كه
كار خيرى را براى خدا به جا آورد، يا كارى را كه نكردن آن بهتر است براى خدا ترك
نمايد.
مسأله 2798 ـ نذر دو قسم است:
اوّل: نذرى كه بصورت مشروط انجام مى شود مثلا مى گويد: چنانچه بيمار من بهبود يابد
انجام فلان كار براى خدا بر عهده من است «اينگونه نذر را نذر شكر مى گويند» يا اگر
مرتكب فلان كار زشت شوم فلان كار خير را براى خدا انجام خواهم داد «اينگونه نذر
كردن را نذر زجر گويند».
دوّم: نذر مطلق: و آن نذرى است كه بدون هيچ قيد و شرطى بگويد: «من براى خدا نذر
مى كنم كه نماز شب بخوانم» و همه اين نذرها صحيح است.
مسأله 2799 ـ در نذر بايد صيغه خوانده شود و لازم نيست آن را به عربى بخوانند پس
اگر بگويد چنانچه مريض من خوب شود، براى خدا بر من است كه ده تومان به فقير بدهم
نذر او صحيح است و بايد «براى خدا» به زبان گفته شود و قصد آن در دل كافى نيست.
مسأله 2800 ـ نذر كننده بايد مكلف و عاقل باشد و به اختيار و قصد خود نذر كند،
بنابر اين نذر كردن كسى كه او را مجبور كرده اند، يا بواسطه عصبانى شدن بى اختيار
نذر كرده صحيح نيست.
[478]
مسأله 2801 ـ شخص مفلّس و آدم سفيه «كسى كه مال خود
را در كارهاى بيهوده مصرف مى كند» چنانچه نذر كند چيزى به فقير بدهد صحيح نيست.
مسأله 2802 ـ نذر زن اگر مزاحم حقوق شوهر باشد بى اجازه او باطل است و اگر مزاحم
نباشد احتياط واجب آنستكه با اجازه او باشد خصوصاً در نذر مال، گر چه مال متعلّق به
خود زن باشد.
مسأله 2803 ـ اگر زن با اجازه شوهر نذر كند شوهرش بنابر احتياط واجب نمى تواند نذر
او را به هم بزند، يا او را از عمل كردن به نذر جلوگيرى نمايد.
مسأله 2804 ـ هر گاهفرزند نذرى كند اگر چه بدون اجازه پدر باشد بايد به آن نذر عمل
نمايد و چنانچه بعد از نذر پدر او را منع كند وفاء بنذر لازم نيست و همينطور مادر
بنابر احتياط واجب.
مسأله 2805 ـ انسان كارى را مى تواند نذر كند كه انجام آن برايش ممكن باشد بنابر
اين كسى كه نمى تواند پياده كربلا برود، اگر نذر كند كه پياده برود، نذر او صحيح
نيست.
مسأله 2806 ـ اگر نذر كند كه كار حرام يا مكروهى را انجام دهد، يا كار واجب يا
مستحبى را ترك كند، نذر او صحيح نيست.
مسأله 2807 ـ لازم نيست جزئيات و خصوصيات عملى كه نذر كرده مطلوب باشد، همين اندازه
كه اصل آن شرعاً مطلوب باشد كافى است، مثلا اگر نذر كند شب اوّل هر ماه نماز شب
بخواند صحيح است و بايد به آن عمل كند، يا اگر نذر كند در محل خاصّى فقراء را اطعام
نمايد بايد مطابق آن عمل نمايد.
مسأله 2808 ـ اگر نذر كند كه كار مباحى را انجام دهد يا ترك نمايد، چنانچه به جا
آوردن آن و تركش از هر جهت مساوى باشد، نذر او صحيح نيست و اگر انجام آن از جهتى
بهتر باشد و انسان به قصد همان جهت نذر كند، مثلا نذر كند غذايى را بخورد كه براى
عبادت قوت بگيرد نذر او صحيح است. و نيز اگر ترك آن از جهتى بهتر باشد و انسان براى
همان جهت نذر كند كه آن را ترك نمايد، مثلاً براى اين كه سيگار مضر است نذر كند كه
آن را استعمال نكند نذر او صحيح مى باشد.
مسأله 2809 ـ اگر نذر كند نماز واجب خود را در جايى بخواند كه بخودى خود ثواب نماز
در آنجا زياد نيست مثلا نذر كند نماز را در اطاق بخواند، چنانچه نماز خواندن در
آنجا از جهتى بهتر باشد مثلا بواسطه اين كه خلوت است انسان حضور
[479]
قلب پيدا مى كند، نذر صحيح است.
مسأله 2810 ـ اگر نذر كند عملى را انجام دهد، بايد همان طور كه نذر كرده به جا آورد
پس اگر نذر كند كه روز اول ماه صدقه بدهد، يا روزه بگيرد، يا نماز اول ماه بخواند
چنانچه قبل از آن روز يا بعد از آن به جا آورد كفايت نمى كند. و نيز اگر نذر كند كه
وقتى مريض او خوب شود صدقه بدهد، چنانچه پيش از آن كه خوب شود صدقه را بدهد كافى
نيست.
مسأله 2811 ـ اگر نذر كند روزه بگيرد ولى وقت و مقدار آن را معين نكند چنانچه يك
روز روزه بگيرد كافى است. و اگر نذر كند نماز بخواند و مقدار و خصوصيات آن را معين
نكند، اگر يك نماز دو ركعتى بخواند كفايت مى كند و اگر نذر كند صدقه بدهد و جنس و
مقدار آن را معين نكند اگر چيزى بدهد كه بگويند صدقه داده، به نذر عمل كرده است و
اگر نذر كند كارى براى خدا به جا آورد، در صورتى كه يك نماز بخواند يا يك روز روزه
بگيرد، يا چيزى صدقه بدهد، نذر خود را انجام داده است.
مسأله 2812 ـ اگر نذر كند روز معينى را روزه بگيرد، بايد همان روز را روزه بگيرد و
نمى تواند در آنروز مسافرت كند و اگر بواسطه مسافرت روزه نگيرد بايد گذشته از قضاى
آنروز كفاره هم بدهد ولى اگر ناچار شود كه مسافرت كند،، يا عذر ديگرى مثل مرض يا
حيض براى او پيش آيد قضاى تنها كافى است.
مسأله 2813 ـ اگر انسان از روى اختيار به نذر خود عمل نكند، بايد كفاره بدهد يعنى
يك بنده آزاد كند يا به شصت فقير طعام دهد يا دو ماه پى در پى روزه بگيرد.
مسأله 2814 ـ اگر نذر كند كه تا وقت معينى عملى را ترك كند، بعد از گذشتن آن وقت
مى تواند آن عمل را به جا آورد و اگر پيش از گذشتن وقت از روى فراموشى يا ناچارى
انجام دهد، چيزى بر او واجب نيست ولى باز هم لازم است كه تا آن وقت آن عمل را به جا
نياورد و چنانچه دوباره پيش از رسيدن آن وقت بدون عذر آن عمل را انجام دهد، بايد به
مقدارى كه در مسأله پيش گفته شد كفاره بدهد.
مسأله 2815 ـ كسى كه نذر كرده عملى را مستمراً ترك كند و وقتى براى آن
[480]
معين نكرده است. چنانچه از روى اختيار آن را به جا
آورد براى دفعه اول بايد كفاره بدهد و اگر نذر او چنان بوده كه هر دفعه از آن عمل،
مستقلا تحت نذر قرار داشته بايد براى هر دفعه كه أن عمل را انجام مى دهد كفاره اى
بدهد امّا اگر چنين قصدى نداشته يا شك كند قصدش چگونه بوده يك كفّاره بيشتر واجب
نيست.
مسأله 2816 ـ اگر نذر كند كه در هر هفته روز معيّنى مثلا روز جمعه را روزه بگيرد
چنانچه يكى از جمعه ها عيد فطر يا قربان باشد يا در روز جمعه عذر ديگر مانند حيض
براى او پيدا شود، بايد آن روز را روزه نگيرد و احتياطاً قضاى آن را بجا آورد.
مسأله 2817 ـ اگر نذر كند كه مقدار معينى صدقه بدهد چنانچه پيش از دادن صدقه بميرد،
لازم نيست آن مقدار را از مال او صدقه بدهند و بهتر اين است كه بالغين از ورثه آن
مقدار را از حصّه خود از طرف ميّت صدقه بدهند.
مسأله 2818 ـ اگر نذر كند كه به فقير معينى صدقه بدهد نمى تواند آن را به فقير ديگر
بدهد و اگر آن فقير بميرد، بنابر احتياط بايد به ورثه او بدهد.
مسأله 2819 ـ اگر نذر كند كه به زيارت يكى از امامان مثلا به زيارت حضرت
اباعبدالله(عليه السلام) مشرف شود، چنانچه به زيارت امام ديگر برود كافى نيست و اگر
بواسطه عذرى نتواند آن امام را زيارت كند چيزى بر او واجب نيست.
مسأله 2820 ـ كسى كه نذر كرده زيارت برود و غسل زيارت و نماز آن را نذر نكرده، لازم
نيست آنها را بجا آورد.
مسأله 2821 ـ اگر براى حرم يكى از امامان يا امامزادگان چيزى نذر كند بايد آن را به
مصارف حرم برساند از قبيل فرش و پرده و روشنايى و اگر براى امام (عليه السلام) يا
امامزاده نذر كند مى تواند به خدامى كه مشغول خدمت هستند بدهد چنانچه مى تواند به
مصارف حرم يا ساير كارهاى خير به قصد بازگشت ثواب آن به منذور له برساند.
مسأله 2822 ـ اگر براى خود امام (عليه السلام) چيزى نذر كند، چنانچه مصرف معينى را
قصد كرده بايد به همان مصرف برساند و اگر مصرف معينى را قصد نكرده، بايد به فقرا
شيعه و زوار بدهد، يا مسجد و مانند آن بسازد و ثواب آن را هديه آن امام نمايد و يا
صرف مجالس عزادارى و سوگوارى يا نشر آثار آن بزرگواران يا هر كار ديگرى كه نسبتى با
آنها دارد بكند و همچنين است اگر چيزى را براى امام زاده اى نذر كند.
مسأله 2823 ـ گوسفندى را كه براى صدقه، يا براى يكى از امامان نذر كرده اند
[481]
پشم آن و مقدارى كه چاق مى شود جزء نذر است، و اگر
پيش از آن كه به مصرف نذر برسد شير بدهد، يا بچه بياورد بنابر احتياط واجب بايد به
مصرف نذر برسانند.
مسأله 2824 ـ هر گاه نذر كند كه اگر مريض او خوب شود، يا مسافر او بيايد عملى را
انجام دهد، چنانچه معلوم شود كه پيش از نذر كردن مريض خوب شده، يا مسافر آمده است،
عمل كردن به نذر لازم نيست.
مسأله 2825 ـ اگر پدر يا مادر نذر كند كه دختر خود را به سيد شوهر دهد بعد از آن كه
دختر به تكليف رسيد احتياط آن است كه اگر بتوانند او را راضى نمايند كه به سيد شوهر
كند و اگر راضى نشد نذر آنان اعتبار ندارد و اختيار با خود دختر است.
مسأله 2826 ـ هر گاه با خدا عهد كند كه اگر به حاجت شرعى خود برسد كار خيرى را
انجام دهد، بعد از آن كه حاجتش برآورده شد بايد آن كار را انجام دهد و نيز اگر بدون
آن كه حاجتى داشته باشد، عهد كند كه عمل خيرى را انجام دهد، آن عمل بر او واجب
مى شود.
مسأله 2827 ـ در عهد هم مثل نذر بايد صيغه خوانده شود و اسم خدا هم به زبان جارى
شود و نيز كارى را كه عهد مى كند انجام دهد، بايد يا عبادت باشد مثل نماز واجب و
مستحب يا كارى باشد كه انجام آن بهتر از تركش باشد ولى بنابر احتياط واجب در صورتى
كه متعلق عهد مرجوح شرعى نباشد آن عمل را انجام دهد.
مسأله 2828 ـ اگر به عهد خود عمل نكند، بايد كفاره بدهد، يعنى شصت فقير را سير كند،
يا دو ماه روزه بگيرد يا يك بنده آزاد كند.
[482]
احكام قسم خوردن
مسأله 2829 ـ قسم دو نوع است:
الف: قسم براى انجام يا ترك كارى در آينده.
ب: قسم براى اثبات يا نفى چيزى.
مسأله 2830 ـ الف: اگر قسم بخورد كه كارى را انجام دهد يا ترك كند مثلا قسم بخورد
كه روزه بگيرد، يا دود استعمال نكند، چنانچه عمداً مخالفت كند، بايد كفاره بدهد،
يعنى يك بنده آزاد كند، يا ده فقير را سير كند، يا آنان را بپوشاند، و اگر اينها را
نتواند بايد سه روز پى درپى، روزه بگيرد.
مسأله 2831 ـ ب: كسى كه قسم مى خورد، اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مكروه است
و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ مى باشد، ولى كفاره قسم را ندارد. ولى اگر
براى اين كه خودش يا مسلمان ديگرى را از شر ظالمى نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشكال
ندارد بلكه گاهى واجب مى شود امّا اگر بتواند توريه كند يعنى: موقع قسم خوردن طورى
نيّت كند كه دروغ نشود بنابر احتياط واجب بايد توريه نمايد; مثلا اگر ظالمى بخواهد
كسى را اذيّت كند و از انسان بپرسد كه او را نديده اى؟ و انسان يك ساعت قبل او را
ديده باشد، ولى بگويد او را نديده ام به اين قصد كه از پنج دقيقه پيش نديده ام.