مسأله 1706 ـ كسى كه مى خواهد قضاى روزه رمضان را
بگيرد اگر بعد از اذان صبح بيدار شود، و ببيند محتلم شده، و بداند پيش از اذان
محتلم شده است چنانچه وقت قضاى روزه تنگ است مثلاً پنج روز روزه قضاى رمضان دارد و
پنج روز هم به رمضان مانده است، احتياط واجب آن است كه هم آنروز را روزه بگيرد هم
عوض آنرا بعد از رمضان، و اگر وقت قضاى روزه تنگ نيست بايد روز ديگرى روزه بگيرد.
مسأله 1707 ـ اگر در روزه ماه مبارك رمضان محتلم شود، مى تواند قبل از غسل استبراء
كند، ولى اگر غسل كرد، بعد از غسل در صورتى كه بداند منى از او خارج مى شود، نبايد
استبراء كند.
[275]
مسأله 1708 ـ اگر در روزه واجب غير رمضان و قضاى آن
تا اذان صبح جنب بماند روزه اش صحيح است چه وقت آن معين باشد و چه نباشد.
مسأله 1709 ـ اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و عمداً غسل نكند يا
اگر وظيفه او تيمم است عمداً تيمم نكند روزه اش باطل است.
مسأله 1710 ـ اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى غسل وقت نداشته
باشد، چنانچه بخواهد روزه واجبى بگيرد كه مثل روزه رمضان وقت آن معين است، با تيمم
روزه اش صحيح است، و لازم است كه تا صبح بيدار بماند و اگر بخواهد روزه مستحب يا
روزه واجبى بگيرد كه مثل روزه كفاره وقت آن معين نيست نمى تواند با تيمم روزه
بگيرد.
مسأله 1711 ـ اگر زن نزديك اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى هيچ كدام از غسل
و تيمم وقت نداشته باشد يا بعد از اذان بفهمد كه پيش از اذان پاك شده; روزه او در
روزه واجب معينى، مانند رمضان صحيح است ولى در قضاى رمضان، صحيح بودن آن اشكال
دارد.
مسأله 1712 ـ اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود يا در بين روز خون
حيض يا نفاس ببيند، اگر چه نزديك مغرب باشد روزه او باطل است.
مسأله 1713 ـ اگر زن غسل حيض يا نفاس را فراموش كند و بعد از يك روز يا
روز يادش بيايد روزه هائى كه گرفته صحيح است، و بنابر احتياط مستحب قضاى آنرا نيز
بگيرد.
مسأله 1714 ـ اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و در غسل كردن كوتاهى
كند، و تا اذان غسل نكند، و در تنگى وقت تيمم هم نكند روزه اش باطل است، ولى چنانچه
كوتاهى نكند مثلاً منتظر باشد كه حمام، زنانه شود، اگر چه سه مرتبه بخوابد و تا
اذان غسل نكند در صورتى كه تيمم كند روزه او صحيح است.
مسأله 1715 ـ اگر زنى كه در حال استحاضه است غسلهاى خود را به تفصيلى كه در احكام
استحاضه گفته شد بجا آورده روزه او صحيح است.
مسأله 1716 ـ كسى كه مس ميت كرده يعنى جائى از بدن خود را به بدن ميت رسانده
مى تواند بدون غسل مس ميت روزه بگيرد، و اگر در حال روزه هم ميت را مس نمايد روزه
او باطل نمى شود.
[276]
9 ـ اماله كردن
مسأله 1717 ـ اماله كردن با چيزهاى روان اگر چه از روى ناچارى و براى معالجه باشد
روزه را باطل مى كند، ولى استعمال شيافهاى غير روان كه براى معالجه است اشكال
ندارد، و احتياط مستحب است كه از استعمال آنها نيز خوددارى كند و احتياط واجب آن
است كه از چيزى كه جامد و مايع بودن آن مشكوك است اجتناب كند.
10 ـ قى كردن عمدى
مسأله 1718 ـ هرگاه روزه دار عمداً قى كند اگر چه بواسطه مرض و مانند آن ناچار
باشد، روزه اش باطل مى شود، ولى اگر سهواً يا بى اختيار قى كند اشكال ندارد.
مسأله 1719 ـ اگر در شب چيزى بخورد كه مى داند بواسطه خوردن آن در روز بى اختيار قى
مى كند; به احتياط واجب روزه او باطل مى شود.
مسأله 1720 ـ اگر روزه دار بتواند از قى كردن خوددارى كند چنانچه براى او ضرر و
مشقت نداشته باشد، بايد خوددارى نمايد.
مسأله 1721 ـ اگر مگس در گلوى روزه دار برود چنانچه بقدرى پائين رود كه به فرو بردن
آن خوردن نمى گويند لازم نيست آنرا بيرون آورد، و روزه او صحيح است و اگر به اين
مقدار پائين نرود، و بيرون آوردن آن ممكن باشد بايد آنرا بيرون آورد و اگر باعث قى
كردن شود، روزه او باطل مى شود.
مسأله 1722 ـ اگر سهواً چيزى را فرو ببرد، و پيش از رسيدن به شكم يادش بيايد كه
روزه است، چنانچه بقدرى پائين رفته باشد كه اگر آنرا داخل شكم كند خوردن نمى گويند
لازم نيست آنرا بيرون آورد و روزه او صحيح است و اگر به وسط يا ابتداء حلق رسيده
باشد بايد آنرا بيرون آورد، و در اين مورد قى كردن صدق نمى كند.
مسأله 1723 ـ اگر يقين داشته باشد كه بواسطه آروغ زدن چيزى از گلو بيرون مى آيد
نبايد عمداً آروغ بزند، ولى اگر يقين نداشته باشد اشكال ندارد.
مسأله 1724 ـ اگر آروغ بزند و بدون اختيار چيزى در گلو يا دهانش بيايد، بايد آنرا
بيرون بريزد، و اگر بى اختيار فرو رود اشكال ندارد، و احتياط مستحب آن است كه قضاى
آنرا نيز بجا آورد.
[277]
احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كند
مسأله 1725 ـ اگر انسان عمداً و از روى اختيار كارى
كه روزه را باطل مى كند انجام دهد روزه او باطل مى شود، و چنانچه از روى عمد نباشد
اشكال ندارد، و فرقى نمى كند بين روزه ماه رمضان و غير آن و بين روزه واجب و مستحب،
ولى جنب اگر بخوابد و به تفصيلى كه در مسأله (1696) گفته شد تا اذان صبح غسل نكند
روزه او باطل است.
مسأله 1726 ـ اگر روزه دار سهواً يكى از كارهايى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد،
و بخيال اين كه روزه اش باطل شده، عمداً دوباره يكى از آنها را بجا آورد روزه او
باطل مى شود.
مسأله 1727 ـ اگر چيزى بزور در گلوى روزه دار بريزند يا سر او را بزور در آب فرو
برند، روزه او باطل نمى شود، ولى اگر مجبورش كنند كه روزه خود را باطل كند مثلا به
او بگويند اگر غذا نخورى ضرر مالى يا جانى بتو مى زنيم، و خودش براى جلوگيرى از ضرر
چيزى بخورد روزه او باطل مى شود.
مسأله 1728 ـ روزه دار نبايد جايى برود كه مى داند چيزى در گلويش مى ريزند يا
مجبورش مى كنند كه خودش روزه خود را باطل كند، امّا اگر قصد رفتن كند و نرود، يا
بعد از رفتن چيزى بخوردش ندهند روزه او صحيح است و چنانچه از روى ناچارى كارى كه
روزه را باطل مى كند انجام دهد و از اوّل هم بداند كه ناچار مى شود، روزه او باطل
مى شود.
آنچه براى روزه دار مكروه است
مسأله 1729 ـ چيز براى روزه دار مكروه
است، و از آن جمله است: دوا ريختن به چشم، و سرمه كشيدن در صورتى كه مزّه يا بوى آن
بحلق برسد، انجام دادن هر كارى كه مانند خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف مى شود،
أنفيه كشيدن اگر نداند كه بحلق مى رسد و اگر بداند بحلق مى رسد جايز نيست، بو كردن
گياههاى معطّر، نشستن زن در آب، استعمال شياف، تر كردن لباس كه در بدن است، كشيدن
دندان و هر كارى كه بواسطه آن از دهان خون بيايد، مسواك كردن به وسيله چوب تر، و
نيز مكروه است انسان بدون قصد بيرون آمدن منى، زن خود را ببوسد يا كارى كند كه
[278]
شهوت خود را به حركت آورد، و عادتش هم اين نباشد كه
با اين قبيل كارها از او منى بيرون بيايد و اگر بقصد بيرون آمدن منى باشد، در صورتى
كه منى بيرون آيد روزه او باطل مى شود.
جاهايى كه قضا و كفّاره واجب است
مسأله 1730 ـ اگر در روزه رمضان عمداً قى كند فقط
قضاى آنروز را بايد بگيرد و چنانچه در شب جنب شود و بتفصيلى كه در مسأله (1696)
گفته شد; سه مرتبه بيدار شود و بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، يا عمداً اماله
كند، يا سر زير آب ببرد، يا دروغى را بخدا و پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت
بدهد، بنابر احتياط واجب كفّاره هم بايد بدهد، ولى اگر غير از اينها كار ديگرى كه
روزه را باطل مى كند عمداً انجام دهد، در صورتى كه مى دانسته آن كار روزه را باطل
مى كند قضا و كفّاره بر او واجب است.
مسأله 1731 ـ اگر بواسطه ندانستن مسأله كارى انجام دهد كه روزه را باطل مى كند
چنانچه مى توانسته مسأله را ياد بگيرد بنابر احتياط كفّاره بر او واجب مى شود و اگر
نمى توانسته مسأله را ياد بگيرد، يا اصلا ملتفت مسأله نبوده يا يقين داشته كه فلان
چيز روزه را باطل نمى كند كفّاره بر او واجب نيست.
كفّاره روزه
مسأله 1732 ـ كسى كه كفّاره روزه رمضان بر او واجب است، بايد يك بنده آزاد كند، يا
بدستورى كه در مسأله بعد گفته مى شود دو ماه روزه بگيرد يا شصت فقير را سير كند يا
به هر كدام يك مد كه تقريباً ده سير است، طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها بدهد،
و چنانچه برايش ممكن نباشد مخيّر است بين اينكه هيجده روز روزه بگيرد، و يا اينكه
هر مد كه مى تواند بفقرا اطعام بدهد، و اگر نتواند بدهد، بايد استغفار
كند اگر چه مثلا يك مرتبه بگويد استغفر الله، و احتياط واجب آن است كه هر وقت
بتواند كفّاره را بدهد.
مسأله 1733 ـ كسى كه مى خواهد دو ماه كفّاره روزه رمضان را بگيرد، بايد سى و يك روز
آن را پى در پى بگيرد، و اگر بقيّه آن پى در پى نباشد اشكال ندارد.
مسأله 1734 ـ كسى كه مى خواهد دو ماه كفّاره روزه رمضان را بگيرد نبايد
[279]
موقعى شروع كند كه در ميان سى و يك روز روزى باشد كه
مانند عيد قربان روزه آن حرام است.
مسأله 1735 ـ كسى كه بايد پى در پى روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يك روز،
روزه نگيرد، يا وقتى شروع كند كه در بين آن بروزى برسد كه روزه آن واجب است، مثلا
بروزى برسد كه نذر كرده آنروز را روزه بگيرد بايد روزه ها را از سر بگيرد.
مسأله 1736 ـ اگر در بين روزهائى كه بايد پى در پى روزه بگيرد عذرى مثل حيض يا نفاس
يا سفرى كه در رفتن آن مجبور است; براى او پيش آيد، بعد از بر طرف شدن عذر واجب
نيست روزه ها را از سر بگيرد بلكه بقيّه را بعد از بر طرف شدن عذر بجا مى آورد.
مسأله 1737 ـ اگر به چيز حرامى روزه خود را باطل كند، چه آن چيز أصلا حرام باشد مثل
شراب و زنا يا به جهتى حرام شده باشد مثل نزديكى با عيال خود در حال حيض، بنابر
احتياط واجب كفّاره جمع بر او واجب مى شود، يعنى بايد يك بنده آزاد كند، و دو ماه
روزه بگيرد، و شصت فقير را سير كند، يا بهر كدام اينها يك مد طعام بدهد، و چنانچه
هر سه برايش ممكن نباشد، هر كدام آنها ممكن است بايد انجام دهد.
مسأله 1738 ـ اگر روزه دار دروغى را بخدا و پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم)نسبت
دهد بنابر احتياط واجب يك كفّاره بر او لازم است نه كفّاره جمع.
مسأله 1739 ـ اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان مرتبه جماع كند بنابر
احتياط واجب به همان اندازه كفّاره بر او واجب است، و اگر جماعِ او حرام باشد به
همان اندازه كفّاره جمع واجب مى شود.
مسأله 1740 ـ اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان مرتبه كارى كه روزه را
باطل مى كند غير از جماع انجام دهد بنابر احتياط مستحب بايد به همان اندازه كه
افطار كرده كفّاره بدهد. هر يك كفّاره كافى است.
مسأله 1741 ـ اگر روزه دار جماع حرام كند و بعد با حلال خود جماع نمايد براى هر
كدام كفّاره مستقل واجب است.
مسأله 1742 ـ اگر روزه دار كارى كه حلال است و روزه را باطل مى كند، انجام دهد،
مثلا آب بياشامد، و بعد كار ديگرى كه حرام است و روزه را باطل مى كند انجام دهد،
مثلا غذاى حرامى بخورد، يك كفّاره كافى است.
[280]
مسأله 1743 ـ اگر روزه دار آروغ بزند و چيزى در دهانش
بيايد، چنانچه عمداً آنرا فرو ببرد، روزه اش باطل است، و بايد قضاى آنرا بگيرد، و
كفّاره هم بر او واجب مى شود، و اگر خوردن آن چيز حرام باشد، مثلا موقع آروغ زدن
خون يا غذائى كه از صورت غذا بودن خارج شده بدهان او بيايد، و عمداً آنرا فرو ببرد،
روزه او باطل مى شود، و بنابر احتياط كفّاره جمع هم بر او واجب مى شود.
مسأله 1744 ـ اگر نذر كند كه روز معيّنى را روزه بگيرد، چنانچه در آن روز عمداً
روزه خود را باطل كند بايد يك بنده آزاد كند، يا دو ماه پى در پى روزه بگيرد يا شصت
فقير را اطعام كند، يعنى كفاره نذر را بدهد.
مسأله 1745 ـ كسى كه مى تواند وقت را تشخيص دهد اگر به گفته كسى كه مى گويد مغرب
شده افطار كند، و بعد بفهمد مغرب نبوده است بنابر احتياط قضاء و كفّاره بر او واجب
است.
مسأله 1746 ـ كسى كه عمداً روزه خود را باطل كرده، اگر بعد از ظهر مسافرت كند يا
پيش از ظهر براى فرار از كفّاره سفر نمايد، كفّاره او ساقط نمى شود، بلكه اگر قبل
از ظهر مسافرتى براى او پيش آمد كند، بنابر احتياط كفّاره بر او واجب است.
مسأله 1747 ـ اگر عمداً روزه خود را باطل كند، و بعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا مرض
براى او پيدا شود كفّاره بر او واجب نيست.
مسأله 1748 ـ اگر يقين كند كه روز اوّل ماه رمضان است و عمداً روزه خود را باطل
كند، بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده كفّاره بر او واجب نيست، همچنين است اگر
انسان شك كند كه آخر رمضان است يا اوّل شوّال و عمداً روزه خود را باطل كند، بعد
معلوم شود اوّل شوال بوده كفّاره بر او واجب نمى باشد.
مسأله 1749 ـ اگر روزه دار در ماه رمضان با زن خود كه روزه دار است جماع كند،
چنانچه زن را مجبور كرده باشد، كفّاره روزه خودش و روزه زن را بايد بدهد و اگر زن
به جماع راضى بوده بر هر كدام يك كفّاره واجب مى شود.
مسأله 1750 ـ اگر زنى شوهرِ روزه دار خود را مجبور كند كه جماع نمايد، يا كارى
ديگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، واجب نيست كفاره روزه شوهر را بدهد.
مسأله 1751 ـ اگر روزه دار در ماه رمضان، با زن خود كه روزه دار است جماع كند،
چنانچه بطورى زن را مجبور كرده باشد كه از خود اختيار نداشته باشد، و در بين جماع
زن راضى شود، بنابر احتياط واجب بايد مرد دو كفّاره و زن يك كفّاره بدهد، و
[281]
اگر با اراده و اختيار عمل انجام دهد، اگر چه مجبورش
كرده باشد مرد بايد كفّاره خودش و زن كفّاره خودش را بدهد.
مسأله 1752 ـ اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود كه خواب است جماع
نمايد، يك كفاره بر او واجب مى شود، و روزه زن صحيح است و كفّاره هم بر او واجب
نيست.
مسأله 1753 ـ اگر مرد زن خود را مجبور كند كه غير جماع كار ديگرى كه روزه را باطل
مى كند بجا آورد، كفّاره زن را نبايد بدهد، و بر خود زن هم كفّاره واجب نيست.
مسأله 1754 ـ كسى كه بواسطه مسافرت يا مرض روزه نمى گيرد، نمى تواند زن روزه دار
خود را مجبور به جماع نمايد، ولى اگر مجبور كند، كفّاره بر او واجب نيست.
مسأله 1755 ـ انسان نبايد در بجا آوردن كفّاره كوتاهى كند، ولى لازم نيست فوراً
آنرا انجام دهد.
مسأله 1756 ـ اگر كفاره بر انسان واجب شود، و سال آنرا بجا نياورد،
چيزى بر آن اضافه نمى شود.
مسأله 1757 ـ كسى كه بايد براى كفّاره يك روز شصت فقير را طعام بدهد، اگر به شصت
فقير دسترسى دارد، نبايد به هر كدام از آنها بيشتر از يك مد كه تقريباً ده سير است
طعام بدهد، يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد، ولى چنانچه فقير، داراى
عائله باشد انسان مى تواند، براى هر يك از عيالات فقير او اگر چه صغير باشند يك مد
به آن فقير بدهد، بشرطى كه سهم هر كدام را جدا از سهم ديگران ندهد، بلكه سهم همه را
رويهم بريزد و يكجا تحويل دهد.
مسأله 1758 ـ كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته اگر بعد از ظهر عمداً كارى كه روزه
را باطل مى كند انجام دهد، بايد به ده فقير هر كدام يك مد كه تقريباً ده سير است
طعام بدهد و اگر نمى تواند سه روز روزه بگيرد، و بنابر احتياط مستحب شصت فقير را
طعام بدهد.
جاهايى كه فقط قضاى روزه واجب است
مسأله 1759 ـ در صورت فقط قضاى روزه بر
انسان واجب است و كفاره واجب نيست:
اوّل: اگر در شب ماه رمضان جنب باشد و بتفصيلى كه در مسأله (1640) گفته
[282]
شد تا اذان صبح از خواب دوّم بيدار نشود.
دوّم: اگر عملى كه روزه را باطل مى كند بجا نياورد، ولى نيّت روزه نكند، يا ريا
كند، يا قصد كند كه روزه نباشد.
سوّم: اگر در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند، و با حال جنابت يك روز يا
روز روزه بگيرد.
چهارم: اگر در ماه رمضان بدون اينكه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل
مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده، و نيز اگر بعد از تحقيق با اينكه گمان
دارد صبح شده كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاى
آن روز بر او واجب است، ولى اگر بعد از تحقيق گمان يا يقين كند كه صبح نشده، و چيزى
بخورد، و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نيست.
و اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه، و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام
دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، بنابر احتياط واجب قضاى آن روز را بجا آورد.
پنجم: اگر كسى بگويد صبح نشده و انسان بگفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام
دهد، بعد معلوم شود صبح بوده.
ششم: اگر كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند، يا خيال كند شوخى
مى كند، و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده.
هفتم: اگر شخص كور و مانند آن بگفته كس ديگرى افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده
است، و اگر به گفته آدم دروغگو افطار كند كفّاره هم واجب مى شود.
هشتم: اگر در هواى صاف بواسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده، و افطار كند بعد معلوم
شود مغرب نبوده است، ولى اگر در هواى ابرى بگمان اينكه مغرب شده افطار كند، بعد
معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نيست.
نهم: اگر براى خنك شدن يا بى جهت مضمضه كند، يعنى آب در دهان بگرداند، و بى اختيار
فرو رود، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براى وضو مضمضه كند،
و بى اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
دهم: اگر با زن خود شوخى كند و بى اختيار منى از او بيرون آيد، با اينكه از اوّل
قصد نداشته، و عادتاً هم با شوخى كردن منى خارج نمى شده در اين صورت قضا مستحب است.
[283]
مسأله 1760 ـ اگر غير آب چيز ديگرى در دهان ببرد و بى
اختيار فرو رود، يا آب را داخل بينى كند، و بى اختيار فرو رود قضا بر او واجب نيست.
مسأله 1761 ـ مضمضه زياد براى روزه دار مكروه است، و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب
دهان را فرو برد بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
مسأله 1762 ـ اگر انسان بداند كه بواسطه مضمضه بى اختيار يا از روى فراموشى آب وارد
گلويش مى شود، نبايد مضمضه كند.
مسأله 1763 ـ اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده و كارى كه روزه
را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضا لازم نيست.
مسأله 1764 ـ اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه نمى تواند افطار كند ولى اگر شك
كند كه صبح شده يا نه پيش از تحقيق هم مى تواند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام
دهد.
احكام روزه قضا
مسأله 1765 ـ اگر ديوانه عاقل شود واجب نيست روزه هاى
وقتى را كه ديوانه بوده قضا نمايد.
مسأله 1766 ـ اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزه هاى وقتى را كه كافر بوده قضا
نمايد، همچنين واجب نيست قضاى روزه آن روزيكه در آن روز مسلمان شده بگيرد، ولى اگر
قبل از ظهر مسلمان شود و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد، بنابر
احتياط واجب نيّت كند و روزه بگيرد، و اگر آنروز را روزه نگرفت بنابر احتياط واجب
قضاى آنرا بجا بياورد. ولى اگر مرتد مسلمان شود روزه هاى وقتى را كه مرتد بوده بايد
قضا نمايد.
مسأله 1767 ـ روزه اى كه از انسان بواسطه مستى فوت شده بايد قضا نمايد، فرق نمى كند
كه آن چيزى را كه بواسطه آن مست شده براى معالجه خورده باشد، يا اينكه بدون دليل
خورده باشد.
مسأله 1768 ـ اگر براى عذرى روز روزه نگيرد، و بعد شك كند كه چه وقت
عذر او بر طرف شده، مى تواند مقدار كمتر را كه احتمال مى دهد روزه نگرفته قضا
نمايد، مثلا كسى كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمى داند پنجم ماه رمضان از سفر
برگشته يا ششم، مى تواند پنج روز روزه بگيرد، و نيز كسى هم كه نمى داند چه
[284]
وقت عذر برايش پيدا شده مى تواند مقدار كمتر را قضا
نمايد، مثلا اگر آخرهاى ماه رمضان مسافرت كند و بعد از ماه رمضان برگردد، و نداند
كه بيست و پنجم ماه رمضان مسافرت كرده يا بيست و ششم، مى تواند مقدار كمتر يعنى پنج
روز را قضا كند، ولى احتياط واجب اين است كه مقدار بيشتر را قضا نمايد، در صورتى كه
وقت مسافرت را مى داند و مقدار آن را نمى داند.
مسأله 1769 ـ اگر از ماه رمضان روزه قضا داشته باشد قضاى هر كدام را كه
اوّل بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى ماه رمضان آخر تنگ باشد مثلا پنج روز از
ماه رمضان آخر قضا داشته باشد، و پنج روز هم به ماه رمضان مانده بنابر احتياط واجب
اوّل قضاى ماه رمضان آخر را بگيرد.
مسأله 1770 ـ اگر قضاى روزه ماه رمضاه بر او واجب باشد و در نيّت معيّن
نكند روزه اى را كه مى گيرد قضاى كدام ماه رمضان است، قضاى سال اوّل حساب مى شود.
مسأله 1771 ـ كسى كه قضاى روزه ماه رمضان را گرفته اگر وقت قضاى روزه او تنگ نباشد
مى تواند پيش از ظهر روزه خود را باطل كند.
مسأله 1772 ـ اگر قضاى روزه شخص ديگر را گرفته باشد احتياط واجب آن است كه بعد از
ظهر روزه را باطل نكند.
مسأله 1773 ـ اگر بواسطه مرض، يا حيض، يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام
شدن ماه رمضان بميرد، لازم نيست روزه هايى را كه نگرفته براى او قضا كنند.
مسأله 1774 ـ اگر بواسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد، و مرض او تا رمضان سال بعد طول
بكشد، قضاى روزه هائى را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يك مد كه
تقريباً ده سير است طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، ولى اگر
بواسطه عذر ديگرى مثلا براى مسافرت روزه نگرفته باشد، و عذر او تا رمضان بعد باقى
بماند روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند، و احتياط واجب آن است كه براى هر روز
يك مد طعام هم به فقير بدهد.
مسأله 1775 ـ اگر بواسطه مرضى روزه ماه رمضان را نگيرد، و بعد از ماه رمضان مرض او
بر طرف شود، ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد،
بايد روزه هائى را كه نگرفته قضا نمايد. و نيز اگر در ماه رمضان غير مرض عذر
[285]
ديگرى داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر بر طرف شود،
و تا رمضان سال بعد بواسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا
كند، و بنابر احتياط واجب براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.
مسأله 1776 ـ اگر در ماه رمضان بواسطه عذرى روزه نگيرد، و بعد از رمضان عذر او بر
طرف شود، و تا رمضان آينده عمداً قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند، و براى
هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها هم به فقير بدهد.
مسأله 1777 ـ اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود، و در تنگى وقت عذرى پيدا
كند، بايد قضا را بگيرد، و براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، بلكه اگر موقعى كه
عذر دارد تصميم داشته باشد كه بعد از بر طرف شدن عذر روزه هاى خود را قضا كند و پيش
از آن كه قضا نمايد در تنگى وقت عذر پيدا كند، بايد قضاى آنرا بگيرد، و احتياط واجب
آن است كه براى هر روز هم يك مد غذا به فقير بدهد.
مسأله 1778 ـ اگر مرض انسان سال طول بكشد، بعد از آنكه خوب شد اگر تا
رمضان آينده بمقدار قضا وقت داشته باشد بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد، و براى هر
روز از سالهاى پيش يك مد كه تقريباً ده سير است طعام به فقير بدهد.
مسأله 1779 ـ كسى كه بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد مى تواند كفّاره
روز را به يك فقير بدهد.