فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

back page resale_fazel page next page

مسأله 928 ـ اگر حصير يا فرش مسجد نجس شود، بنابر احتياط واجب بايد آن را آب بكشند ولى چنانچه به واسطه آب كشيدن خراب مى شود و بريدن جاى نجس ضرر كمترى دارد، بايد آن را ببرند و اگر كسى كه نجس كرده آن را ببرد، بايد خسارتش را بپردازد.
مسأله 929 ـ بردن عين نجاست مانند خون و بول در مسجد اگر بى احترامى به مسجد باشد حرام است و همچنين بردن چيزى كه نجس شده (مانند لباس و كفش نجس) در صورتى كه بى احترامى به مسجد باشد حرام است.
مسأله 930 ـ اگر براى مراسم عزادارى و روضه خوانى و سوگوارى يا جشنهاى مذهبى و مانند آن مسجد را چادر بزنند و سياهى بكوبند و اسباب چاى و غذا در مسجد ببرند در صورتى كه اين كارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود اشكال ندارد.
مسأله 931 ـ بنابر احتياط واجب نبايد مسجد را به طلا زينت كنند و همچنين نبايد صورت چيزهائى كه مثل انسان و حيوان روح دارد در مسجد نقش كنند، ولى نقّاشى چيزهائى كه روح ندارد، مثل گل و بوته مكروه است.
مسأله 932 ـ اگر مسجد خراب هم شود نمى توانند آن را بفروشند يا داخل ملك يا جادّه كنند.
مسأله 933 ـ فروختن در و پنجره و چيزهاى ديگر مسجد حرام و اگر مسجد

[160]

خراب شود، بايد آنها را صرف تعمير همان مسجد كنند، و چنانچه به درد آن مسجد نخورد، بايد در مسجد ديگر مصرف شود، ولى اگر به درد مسجدهاى ديگر هم نخورد مى توانند آن را بفروشند و پول آن را اگر ممكن است صرف تعمير همان مسجد وگرنه صرف تعمير مسجد ديگر نمايند.
مسأله 934 ـ ساختن مسجد و تعمير مسجدى كه نزديك به خرابى مى باشد مستحب است و اگر مسجد طورى خراب شود كه تعمير آن ممكن نباشد مى توانند آن را خراب كنند و دوباره بسازند بلكه مى توانند مسجدى را كه خراب نشده براى احتياج مردم خراب كنند و بزرگتر بسازند.
مسأله 935 ـ تميز كردن مسجد و روشن كردن چراغ آن مستحب است، و كسى كه مى خواهد مسجد برود مستحب است خود را خوشبو كند و لباس پاكيزه و فاخر و قيمتى بپوشد، و ته كفش خود را وارسى كند كه نجاستى به آن نباشد، و موقع داخل شدن به مسجد مستحبّ است اوّل پاى راست و موقع بيرون آمدن اوّل پاى چپ را بگذارد و همچنين مستحب است از همه زودتر به مسجد آيد و از همه ديرتر از مسجد بيرون رود.
مسأله 936 ـ وقتى انسان وارد مسجد مى شود مستحب است دو ركعت نماز به قصدتحيّت و احترام مسجد بخواند و اگر نماز واجب يا مستحبّ ديگرى هم بخواند كافى است.
مسأله 937 ـ خوابيدن در مسجد اگر انسان ناچار نباشد و صحبت كردن راجع به كارهاى دنيا و مشغول صنعت شدن و خواندن شعرى كه نصيحت و مانند آن نباشد مكروه است، و نيز مكروه است آب دهان و بينى و اخلاط سينه را در مسجد بيندازد و گمشده اى را طلب كند و صداى خود را بلند كند ولى بلند كردن صدا براى اذان مانعى ندارد.
مسأله 938 ـ راه دادن بچه و ديوانه به مسجد مكروه است ولى اگر آوردن بچه ها مزاحمتى ايجاد نكند و باعث علاقمندى آنان به نماز و مسجد شود مستحب است.
مسأله 939 ـ كسى كه سير و پياز و مانند اينها خورده و بوى دهانش مردم را آزار مى دهد مكروه است به مسجد برود.

[161]

اذان و اقامه

مسأله 940 ـ براى مرد و زن مستحب است پيش از نمازهاى يوميّه اذان و اقامه بگويند ولى پيش از نماز عيد فطر و قربان مستحب است سه مرتبه بگويند «الصّلوة» و در نمازهاى واجب ديگر سه مرتبه «الصّلوة» را به قصد رجاء بگويند.
مسأله 941 ـ مستحب است در روز اولّى كه بچّه به دنيا مى آيد يا پيش از آنكه بند نافش بيفتد در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگويند.
مسأله 942 ـ اذان هيجده جمله است: اَلله اكبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله  ـ حىَّ عَلَى الصَّلوةِ  ـ حَىَّ عَلَى الفَلاحِ  ـ حَىَّ عَلى خيرِ العملِ، الله اكبرُ  ـ لااِلَه اِلاّالله هر يك دو مرتبه و اقامه هفده جمله است يعنى دو مرتبه الله اكبرُ از اوّل اذان و يك مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن كم مى شود و بعد از گفتن حَىَّ عَلَى خيرِ العَمَل بايد دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
مسأله 943 ـ اَشْهَدُ اَنَّ عَليَّاً وَلىُّ اللهِ جزو اذان و اقامه نيست ولى خوب است بعد از اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ به قصد قربت گفته شود.

ترجمه اذان و اقامه

اللهُ اكبرُ: يعنى خداى تعالى بزرگتر از آن است كه او را وصف كنند.
اَشْهَدُ اَنْ لاالهَ الاّاللهُ: يعنى شهادت مى دهم كه غير خدائى كه يكتا و بى همتا است خداى ديگرى وجود ندارد.
اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ: يعنى شهادت مى دهم كه حضرت محمد بن عبدالله(صلى الله عليه وآله) پيغمبر و فرستاده خداست.
اَشْهَدُ اَنَّ عَليَّا اَميرالمؤمنين وولىُّ اللهِ: يعنى شهادت مى دهم كه حضرت علىّ(عليه السلام)اميرالمؤمنين و ولىّ خدا بر همه خلق است.
حَىَّ عَلَى الصَّلوةِ: يعنى بشتاب براى نماز.
حَىَّ عَلَى الفلاح: يعنى بشتاب براى رستگارى.
حَىَّ عَلَى خيرِ العَمل: يعنى بشتاب براى بهترين كارها كه نماز است.
قَد قامتِ الصَّلوة: يعنى به تحقيق نماز برپا شد.
لااِلهَ الاَّالله: يعنى نيست خدائى مگر خدائى كه يكتا و بى همتا است.

[162]

مسأله 944 ـ بين جمله هاى اذان و اقامه بايد خيلى فاصله نشود و اگر بين آنها بيشتر از معمول فاصله بيندازد بايد دوباره آن را از سر بگيرد.
مسأله 945 ـ اگر در اذان و اقامه صدا را در گلو بيندازد چنانچه غنا شود، يعنى به طور آوازه خوانى كه در مجالس لهو و بازيگرى معمول است، اذان و اقامه را بگويد حرام و باطل است و اگر غنا نشود مكروه است.
مسأله 946 ـ هر نمازى كه با نماز قبل همراه خوانده شود اذان آن ساقط مى شود چه همراه خواندن مستحب باشد يا نباشد، بنابراين در موارد زير اذان ساقط مى شود و بنابر احتياط واجب بايد آن را ترك كرد:
1ـ اذان نماز عصر روز جمعه هنگامى كه با نماز جمعه يا ظهر همراه خوانده شود.
2ـ نماز عصر روز عرفه كه روز نهم ذى الحجة است اگر همراه ظهر خوانده شود.
3ـ نماز عشاى شب عيد قربان براى كسى كه در مشعرالحرام است و آن را با مغرب همراه مى خواند، همراه خواندن و جمع كردن بين دو نماز در سه مورد مذكور مستحبّ است.
4ـ نماز عصر و عشاى زن مستحاضه كه بايد آن را بلافاصله بعد از نماز ظهر يا مغرب بخواند.
5ـ نماز عصر و عشاى كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند.
در اين پنج نماز در صورتى اذان ساقط مى شود كه با نماز قبلى فاصله نشود يا فاصله كمى بين آنها باشد ولى ظاهراً با خواندن نافله فاصله حاصل مى شود. امّا اگر نمازها را جدا از هم هريك را در وقت فضيلت خود به جا آورند اذان و اقامه هردو مستحبّ است.
مسأله 947 ـ اگر براى نماز جماعتى اذان و اقامه گفته باشند كسى كه با آن جماعت نماز مى خواند نبايد براى نماز خود اذان و اقامه بگويد گرچه اذان و اقامه را نشنيده باشد و يا موقع گفتن آن در جماعت حاضر نباشد.
مسأله 948 ـ اگر براى خواندن نماز به مسجد برود و ببيند نماز جماعتى كه در مسجد تشكيل شده بود تمام شده تا وقتى كه صفها بهم نخورده و جمعيّت متفرّق نشده، در صورتى كه براى نماز جماعت اذان و اقامه گفته شده باشد، نمى تواند براى

[163]

نماز خود اذان و اقامه بگويد.
مسأله 949 ـ در جائى كه عدّه اى مشغول نماز جماعتند يا نماز آنان تازه تمام شده و صفها بهم نخورده است اگر انسان بخواهد فرادى يا با جماعت ديگرى كه برپا مى شود نماز بخواند با پنج شرط اذان و اقامه از او ساقط مى شود:
1 ـ براى نماز جماعت اوّل اذان و اقامه گفته باشند.
2 ـ آن نماز جماعت باطل نباشد.
3 ـ نماز او و نماز جماعت در يك مكان باشد پس اگر نماز جماعت داخل مسجد باشد و بخواهد در بام مسجد نماز بخواند مستحب است اذان و اقامه بگويد.
4 ـ نماز او و نماز جماعت هردو اداء باشد.
5 ـ وقت نماز او و نماز جماعت مشترك باشد مثلاً هردو نماز ظهر يا هردو نماز عصر بخوانند يا نمازى كه به جماعت خوانده مى شود نماز ظهر باشد و او نماز عصر بخواند يا او نماز ظهر بخواند و نماز جماعت نماز عصر باشد.
مسأله 950 ـ اگر در شرط دوّم از شرطهائى كه در مسأله پيش گفته شد شك كند يعنى شك كند كه نماز جماعت صحيح بوده يا نه، اذان و اقامه از او ساقط است ولى اگر در چهار شرط ديگر شك كند بهتر است به قصد رجاء اذان و اقامه را بگويد.
مسأله 951 ـ كسى كه اذان و اقامه ديگرى را مى شنود مستحب است هر قسمتى را كه مى شنود بگويد ولى از «حَىَّ على الصّلوة» تا «حَىَّ عَلَى خَيرِ العَمل» را به اميد ثواب بگويد.
مسأله 952 ـ كسى كه اذان و اقامه ديگرى را شنيده چه با او گفته باشد يا نه، در صورتى كه بين آن اذان و اقامه و نمازى كه مى خواهد بخواند زياد فاصله نشده باشد مى تواند براى نماز خود اذان و اقامه نگويد.
مسأله 953 ـ اگر مرد اذان زن را با قصد لذّت بشنود اذان از او ساقط نمى شود بلكه اگر قصد لذّت هم نداشته باشد بنابر احتياط واجب اذان از او ساقط نمى شود، ولى اگر زن اذان مرد را بشنود اذان از او ساقط مى شود.
مسأله 954 ـ در نماز جماعتى كه مردان و زنان شركت دارند اذان و اقامه نماز جماعت را بايد مرد بگويد.
مسأله 955 ـ اقامه بايد بعد از اذان گفته شود و اگر قبل از اذان بگويند صحيح نيست.

[164]

مسأله 956 ـ اگر كلمات اذان و اقامه را بدون ترتيب بگويد، مثلاً «حَىَّ على الفلاح» را پيش از «حَىَّ عَلى الصَّلاة» بگويد بايد برگردد و از جائى كه ترتيب بهم خورده دوباره بگويد.
مسأله 957 ـ بايد بين اذان و اقامه فاصله ندهد و اگر بين آنها به قدرى فاصله دهد كه اذانى را كه گفته اذان اين اقامه حساب نشود مستحب است دوباره اذان و اقامه را بگويد و نيز اگر بين اذان و اقامه و نماز به قدرى فاصله دهد كه اذان و اقامه آن نماز حساب نشود مستحب است دوباره براى آن نماز، اذان و اقامه بگويد.
مسأله 958ـ اذان و اقامه بايد به عربى صحيح گفته شود پس اگر به عربى غلط بگويد يا به جاى يك حرف حرف ديگرى بگويد يا مثلاً ترجمه آنها را به فارسى يا زبان ديگر بگويد صحيح نيست.
مسأله 959 ـ اذان و اقامه بايد بعد از داخل شدن وقت نماز گفته شود و اگر عمداً يا از روى فراموشى پيش از وقت بگويد باطل است.
مسأله 960 ـ اگر پيش از گفتن اقامه شك كند كه اذان گفته يا نه بايد اذان را بگويد، ولى اگر مشغول اقامه شود و شك كند كه اذان گفته يا نه، گفتن اذان لازم نيست.
مسأله 961 ـ اگر در بين اذان يا اقامه پيش از آنكه قسمتى را بگويد شك كند كه قسمت پيش از آن را گفته يا نه، بايد قسمتى را كه در گفتن آن شك كرده بگويد ولى اگر در حال گفتن قسمتى از اذان يا اقامه شك كند كه آنچه پيش از آن است گفته يا نه گفتن آن لازم نيست.
مسأله 962 ـ مستحبّ است انسان در موقع گفتن اذان رو به قبله بايستد و با وضو يا غسل باشد و دستها را به گوش بگذارد و صدا را بلند نمايد و بكشد و بين جمله هاى اذان كمى فاصله دهد و بين آنها حرف نزند.
مسأله 963 ـ مستحبّ است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد و آن را از اذان آهسته تر بگويد و جمله هاى آن را به هم نچسباند ولى به اندازه اى كه بين جمله هاى اذان فاصله مى دهد بين جمله هاى اقامه فاصله ندهد.
مسأله 964 ـ مستحبّ است بين اذان و اقامه يك قدم بردارد، يا قدرى بنشيند يا سجده كند يا ذكر بگويد يا دعا بخواند يا قدرى ساكت باشد يا حرفى بزند يا دو ركعت نماز بخواند، ولى حرف زدن بين اذان و اقامه نماز صبح و نماز خواندن بين

[165]

اذان و اقامه نماز مغرب مستحب نيست.
مسأله 965 ـ مستحب است كسى را كه براى گفتن اذان معيّن مى كنند عادل و وقت شناس و صدايش بلند باشد و اذان را در جاى بلند بگويد. و در صورتى كه از بلندگوها استفاده شود مانعى ندارد گوينده اذان در محلّ پائين قرار گيرد.
مسأله 966 ـ شنيدن اذان از راديو و ضبط صوت و مانند آن براى نماز كافى نيست بلكه خود نمازگزاران بايد اذان بگويند.
مسأله 967 ـ احتياط واجب آن است كه اذان را هميشه به قصد نماز بگويند و گفتن اذان براى اعلام دخول وقت بدون قصد نماز بعد از آن، مشكل است.
مسأله 968 ـ اگر اذان و اقامه را به قصد نماز فرادى بگويد، بعد جماعتى از او تقاضا كنند تا امام جماعت آنان شود يا بخواهد به عنوان مأموم نمازش را به جماعت بخواند آن اذان و اقامه كافى نيست و مستحب است دوباره بگويند.

واجبات نماز

واجبات نماز يازده چيز است: اول: نيت، دوم: قيام يعنى ايستادن، سوّم: تكبيرة الاحرام يعنى گفتن الله اكبر در اول نماز. چهارم: ركوع، پنجم: سجود، ششم: قرائت، هفتم: ذكر، هشتم: تشهد، نهم: سلام، دهم: ترتيب، يازدهم: موالات يعنى پى در پى بودن اجزاء نماز.
مسأله 969 ـ بعضى از واجبات نماز ركن است يعنى اگر انسان آنها را بجا نياورد يا در نماز اضافه كند عمداً باشد يا اشتباهاً نماز باطل مى شود و بعضى از آنها ركن نيست يعنى اگر عمداً كم يا زياد شود نماز باطل مى شود و چنانچه اشتباهاً كم يا زياد شود نماز را باطل نمى كند. و اركان نماز پنج چيز است: اوّل نيت، دوّم تكبيرة الاحرام، سوّم قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متصل به ركوع يعنى ايستادن پيش از ركوع، چهارم ركوع، پنجم دو سجده.

[166]

نيّـت

مسأله 970 ـ انسان بايد نماز را به نيت قربت يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم بجا آورد، و لازم نيست نيّت را از قلب خود بگذراند يا مثلاً به زبان بگويد كه چهار ركعت نماز ظهر مى خوانم قربة الى الله.
مسأله 971 ـ اگر در نماز ظهر يا عصر نيّت كند كه چهار ركعت نماز مى خوانم و معين نكند كه نماز ظهر است يا عصر، نماز او باطل است. و نيز كسى كه مثلاً قضاى نماز ظهر بر او واجب است اگر در وقت نماز ظهر بخواهد نماز قضايا نماز ظهر را بخواند بايد نمازى را كه مى خواند در نيّت معيّن كند.
مسأله 972 ـ انسان بايد از اول تا آخر نماز به نيت خود باقى باشد پس اگر در بين نماز به طورى غافل شود كه اگر بپرسند چه مى كنى نداند چه بگويد، نمازش باطل است.
مسأله 973 ـ انسان بايد فقط براى انجام امر خداوند عالم نماز بخواند پس كسى كه ريا كند يعنى براى نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش باطل است خواه فقط براى مردم باشد يا خدا و مردم يعنى هردو را در نظر بگيرد.
مسأله 974 ـ اگر قسمتى از نماز را هم براى غير خدا بجا آورد نماز باطل است; چه آن قسمت ريائى واجب باشد مثل حمد و سوره و چه مستحب مانند قنوت بلكه اگر تمام نماز را براى خدا بجا آورد ولى براى نشان دادن به مردم در جاى مخصوصى مثل مسجد يا در وقت مخصوصى مثل اول وقت يا به طرز مخصوصى مثلاً با جماعت نماز بخواند نمازش باطل است.

تكبيرة الاحرام

مسأله 975 ـ گفتن «الله اكبر» در اول هر نماز واجب و ركن است و بايد حروف الله و حروف اكبر و دو كلمه «الله» و «اكبر» را پشت سرهم بگويد و نيز بايد اين دو كلمه به عربى صحيح گفته شود و اگر به عربى غلط بگويد يا مثلاً ترجمه آن را به فارسى بگويد صحيح نيست.
مسأله 976 ـ احتياط واجب آن است كه تكبيرة الاحرام نماز را به چيزى كه پيش از آن مى خواند مثلاً به اقامه يا به دعائى كه پيش از تكبير مى خواند نچسباند.

[167]

مسأله 977 ـ اگر انسان بخواهد «الله اكبر» را به چيزى كه بعد از آن مى خواند مثلاً به بسم الله الرحمن الرّحيم بچسباند بايد (ر) اكبر را ضمه بدهد.
مسأله 978 ـ موقع گفتن تكبيرة الاحرام بايد بدن آرام باشد و اگر عمداً در حالى كه بدنش حركت دارد تكبيرة الاحرام را بگويد باطل است و چنانچه سهواً حركت كند بنابر احتياط واجب بايد اول عملى كه نماز را باطل مى كند انجام دهد و بعد از آن دوباره تكبير بگويد.
مسأله 979 ـ تكبير و حمد و سوره و ذكر و دعا را بايد طورى بخواند كه خودش بشنود و اگر به واسطه سنگينى يا كرى گوش و يا سرو صداى زياد نمى شنود بايد طورى بگويد كه اگر مانعى نباشد بشنود.
مسأله 980 ـ كسى كه لال است يا زبان او مرضى دارد كه نمى تواند «الله اكبر» را درست بگويد بايد به هرطور كه مى تواند بگويد و اگر هيچ نمى تواند بگويد بايد در قلب خود بگذراند و براى تكبير اشاره كند و زبانش را هم اگر مى تواند حركت دهد.
مسأله 981 ـ مستحب است قبل از تكبيرة الاحرام بگويد: يا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاكَ الْمُسِيَىءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ يَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِيىء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِىءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزَ عَنْ قَبيحِ ما تَعْلَمُ مِنِّى يعنى اى خدائى كه به بندگان احسان مى كنى بنده گنهكار به در خانه تو آمده و تو امر كرده اى كه نيكوكار از گنهكار بگذرد تو نيكوكارى و من گنهكار به حق محمد و آل محمد(صلى الله عليه وآله)رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدى هائى كه مى دانى از من سر زده بگذر.
مسأله 982 ـ مستحب است موقع گفتن تكبير اوّل نماز و تكبيرهاى بين نماز دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد و عكس آن مشكل بلكه جايز نيست.
مسأله 983 ـ اگر شك كند كه تكبيرة الاحرام را گفته يا نه چنانچه مشغول خواندن چيزى از قرائت شده به شك خود اعتنا نكند و اگر چيزى نخوانده بايد تكبير را بگويد.
مسأله 984 ـ اگر بعد از گفتن تكبيرة الاحرام شك كند كه آن را صحيح گفته يا نه بايد به شك خود اعتنا نكند ولى مستحب است نماز را تمام كند و دوباره بخواند.

[168]

قيام نماز

مسأله 985 ـ قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام پيش از ركوع كه آن را قيام متصل به ركوع مى گويند ركن است ولى قيام در موقع خواندن حمد و سوره و قيام بعد از ركوع ركن نيست و اگر كسى آن را از روى فراموشى ترك كند نمازش صحيح است.
مسأله 986 ـ واجب است پيش از گفتن تكبير و بعد از آن مقدارى بايستد تا يقين كند كه در حال ايستادن تكبير گفته است.
مسأله 987 ـ اگر ركوع را فراموش كند و بعد از حمد و سوره بنشيند و يادش بيايد كه ركوع نكرده بايد بايستد و به ركوع رود و اگر بدون اينكه بايستد به حال خميدگى به ركوع برگردد چون قيام متصل به ركوع را بجا نياورده نماز او باطل است.
مسأله 988 ـ موقعى كه ايستاده است بايد بدن را حركت ندهد و به طرفى خم نشود و به جائى تكيه نكند ولى اگر از روى ناچارى باشد يا در حال خم شدن براى ركوع پاها را حركت دهد اشكال ندارد.
مسأله 989 ـ اگر موقعى كه ايستاده از روى فراموشى بدن را حركت دهد يا به طرفى خم شود و يا به جائى تكيه كند اشكال ندارد ولى در قيام موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متصل به ركوع اگر از روى فراموشى هم باشد بنابر احتياط واجب بايد نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله 990 ـ واجب است در موقع ايستادن هردو پا روى زمين باشد ولى لازم نيست سنگينى بدن روى هردو پا باشد و اگر روى يك پا هم باشد اشكال ندارد.
مسأله 991 ـ كسى كه مى تواند درست بايستد اگر پاها را خيلى گشاد بگذارد كه به حال ايستادن معمولى نباشد نمازش باطل است.
مسأله 992 ـ موقعى كه انسان در نماز مى خواهد كمى جلو يا عقب رود يا كمى بدن را به طرف راست يا چپ حركت دهد بايد چيزى نگويد ولى «بِحَوْلِ اللهِ وَقُوَّتِهِ اَقوُمُ وَأَقْعُدْ» را بايد در حال برخاستن بگويد، و در موقع گفتن ذكرهاى واجب هم بدن بايد بى حركت باشد بلكه احتياط واجب آن است كه در موقع گفتن ذكرهاى مستحبى هم بدنش آرام باشد.
مسأله 993 ـ اگر در حال حركت بدن ذكر بگويد مثلاً موقع رفتن به ركوع يا

[169]

رفتن به سجده تكبير بگويد چنانچه آن را به قصد ذكرى كه در نماز دستور داده اند بگويد بايد احتياطاً نماز را دوباره بخواند و اگر به اين قصد نگويد بلكه بخواهد ذكرى گفته باشد نمازش صحيح است.
مسأله 994 ـ حركت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد اشكال ندارد اگرچه احتياط مستحب آن است كه آنها را هم حركت ندهد.
مسأله 995 ـ اگر موقع خواندن حمد و سوره يا خواندن تسبيحات بى اختيار به قدرى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود احتياط واجب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن آنچه را در حال حركت خوانده دوباره بخواند.
مسأله 996 ـ اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود بايد بنشيند و اگر از نشستن هم عاجز شود بايد بخوابد ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى نخواند مگر اينكه به قصد قربة مطلقه باشد.
مسأله 997 ـ تا انسان مى تواند ايستاده نماز بخواند نبايد بنشيند مثلاً كسى كه در موقع ايستادن بدنش حركت مى كند يا مجبور است به چيزى تكيه دهد يا بدنش را كج كند يا خم شود و يا پاها را بيشتر از معمول گشاد بگذارد بايد به هر طور كه مى تواند ايستاده نماز بخواند ولى اگر به هيچ قسم حتى مثل حال ركوع هم نتواند بايستد بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند.
مسأله 998 ـ تا انسان مى تواند بنشيند نبايد خوابيده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشيند بايد هرطور كه مى تواند بنشيند و اگر به هيچ قسم نمى تواند بنشيند بايد به طورى كه در احكام قبله گفته شد به پهلوى راست بخوابد و اگر نمى تواند به پهلوى چپ و اگر آن هم ممكن نيست به پشت بخوابد به طورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.
مسأله 999 ـ كسى كه نشسته نماز مى خواند اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد و ركوع را ايستاده بجا آورد بايد بايستد و از حال ايستاده به ركوع رود و اگر نتواند بايد ركوع را هم نشسته بجا آورد.
مسأله 1000 ـ كسى كه خوابيده نماز مى خواند اگر در بين نماز بتواند بنشيند بايد مقدارى را كه مى تواند نشسته بخواند و نيز اگر مى تواند بايستد بايد مقدارى را كه مى تواند ايستاده بخواند ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى نخواند مگر به قصد قربت مطلقه.

[170]

مسأله 1001 ـ كسى كه مى تواند بايستد اگر بترسد كه به واسطه ايستادن مريض شود يا ضررى به او برسد مى تواند نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن هم بترسد مى تواند خوابيده نماز بخواند.
مسأله 1002 ـ اگر انسان احتمال بدهد كه تا آخر وقت بتواند ايستاده نماز بخواند مى تواند اول وقت نماز را نشسته بخواند.
مسأله 1003 ـ مستحب است در حال ايستادن بدن را راست نگهدارد، شانه ها را پائين بيندازد، دستها را روى رانها بگذارد، انگشتها را بهم بچسباند، جاى سجده را نگاه كند، سنگينى بدن را به طور مساوى روى دو پا بيندازد، با خضوع و خشوع باشد، پاها را پس و پيش نگذارد، اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا يك وجب فاصله دهد، و اگر زن است پاها را به هم بچسباند.

قـرائـت

مسأله 1004 ـ در ركعت اول و دوم نمازهاى واجب يوميه، انسان بايد اول حمد و بعد از آن يك سوره تمام بخواند.
مسأله 1005 ـ اگر وقتنماز تنگ باشد يا انسان ناچار شود كه سوره را نخواند مثلاً بترسد كه اگر سوره را بخواند دزد يا درنده يا چيز ديگرى به او صدمه بزند نبايد سوره را بخواند و اگر در كارى عجله داشته باشد مى تواند سوره را نخواند.
مسأله 1006 ـ اگر عمداً سوره را پيش از حمد بخواند نمازش باطل است و اگر اشتباهاً سوره را پيش از حمد بخواند و در بين آن يادش بيايد بايد سوره را رها كنند و بعد از خواندن حمد سوره را از اول بخواند.
مسأله 1007 ـ اگر حمد و سوره يا يكى از آنها را فراموش كند و بعد از رسيدن به ركوع بفهمد نمازش صحيح است.
back page resale_fazel page next page