فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

back page resale_fazel page next page

مسأله 849 ـ زينت كردن به طلا يا پوشيدن لباس طلاباف براى مرد حرام است چه آشكار باشد يا پنهان و نماز با آن باطل است. بنابراين اگر زير پيراهن مرد طلاباف باشد يا زنجير طلا در گردن آويخته باشد گرچه پيدا نباشد حرام و نماز را باطل مى كند.
مسأله 850 ـ لباس مرد نمازگزار بايد ابريشم خالص نباشد و همچنين بنابر احتياط واجب چيزهايى مانند عرقچين و مانند آن كه به تنهائى ساتر عورتين نيستند اگر ابريشم خالص باشند نماز با آن باطل است و در غير نماز هم پوشيدن آن براى مرد حرام است.
مسأله 851 ـ اگر آستر تمام لباس يا آستر مقدارى از آن ابريشم خالص باشد پوشيدن آن براى مرد حرام و نماز در آن باطل است.
مسأله 852 ـ اگر انگشتر يا زنجير طلا و مانند آن در جيب مرد باشد اشكال ندارد و نماز را باطل نمى كند.

[148]

مسأله 853 ـ پوشيدن لباسى كه نمى داند از ابريشم خالص است يا چيز ديگر، اشكال ندارد و نماز با آن صحيح است.
مسأله 854 ـ دستمال ابريشمى و مانند آن اگر در جيب مرد باشد اشكال ندارد و نماز را باطل نمى كند.
مسأله 855 ـ پوشيدن لباس ابريشمى براى زن در نماز و غير نماز اشكالى ندارد.
مسأله 856 ـ پوشيدن لباس غصبى و ابريشمى خالص و طلاباف و لباسى كه از مردار تهيّه شده در حال ناچارى مانعى ندارد، و نيز كسى كه ناچار است لباس بپوشد و لباس ديگرى غير از اينها ندارد و تا آخر وقت هم ناچارى او از بين نمى رود، مى تواند با اين لباسها نماز بخواند.
مسأله 857 ـ هرگاه لباس مرد نمازگزار مخلوط از ابريشم و غير آن باشد نماز خواندن در آن صحيح است مشروط بر آنكه غير ابريشم از جنسى باشد كه نماز در آن صحيح است، امّا اگر غير ابريشم به قدرى كم باشد كه به حساب نيايد، نماز خواندن با آن لباس براى مرد جايز نيست.
مسأله 858 ـ اگر مرد غير از لباس ابريشمى خالص يا طلاباف، لباس ديگرى نداشته باشد، چنانچه ناچار نباشد لباس بپوشد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
مسأله 859 ـ اگر چيزى ندارد كه در نماز عورت خود را با آن بپوشاند، واجب است اگرچه به كرايه يا خريدارى باشد تهيّه نمايد. ولى اگر تهيّه آن به قدرى پول لازم دارد كه نسبت به دارائى او زياد است، يا طورى است كه اگر پول را به مصرف لباس برساند به حال او ضرر دارد بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
مسأله 860 ـ كسى كه لباس ندارد اگر ديگرى لباس به او ببخشد يا عاريه دهد، چنانچه قبول كردن آن براى او مشقّت نداشته باشد بايد قبول كند بلكه اگر عاريه كردن يا طلب بخشش براى او سخت نيست بايد از كسى كه لباس دارد، طلب بخشش يا عاريه نمايد.
مسأله 861 ـ بنابر احتياط واجب بايد انسان از پوشيدن لباس شهرت كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن بر كسى كه مى خواهد آن را بپوشد معمول نيست، خوددارى كند ولى اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد.

[149]

مسأله 862 ـ احتياط واجب آن است كه مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه نپوشد ولى اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد.
مسأله 863 ـ كسى كه ساتر ندارد و احتمال مى دهد تا آخر وقت پيدا شود بنابر احتياط واجب بايد نماز را از اوّل وقت تأخير بيندازد و با ساتر نماز بخواند.
مسأله 864 ـ كسى كه بايد خوابيده نماز بخواند، اگر برهنه باشد و لحاف يا تشك او نجس يا ابريشم خالص يا از اجزاء حيوان حرام گوشت باشد احتياط واجب آن است كه در نماز، خود را با آنها نپوشاند.

مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد

مسأله 865 ـ در سه صورت كه تفصيل آنها بعداً گفته مى شود اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد نماز او صحيح است:
اوّل: آنكه به واسطه زخم يا جراحت يا دملى كه در بدن او است لباس يا بدنش به خون آلوده شده باشد.
دوّم: آنكه بدن يا لباس او به مقدار كمتر از درهم (كه تقريباً به اندازه سطح يك دو ريالى مى شود) به خون آلوده باشد.
سوّم: آنكه ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.
و در دو صورت اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد نماز او صحيح است.
اوّل: آنكه لباسهاى كوچك او مانند جوراب و دستكش نجس باشد.
دوّم: آنكه لباس زنى كه پرستار بچّه است نجس شده باشد.
و احكام اين پنج صورت مفصلاً در مسائل بعد گفته مى شود.
مسأله 866 ـ اگر در بدن يا لباس نمازگزار، خون زخم يا جراحت يا دمل باشد، چنانچه به گونه اى است كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس براى بيشتر مردم يا براى شخص او دشوار است تا وقتى كه زخم يا جراحت يا دمل خوب نشده است، مى تواند با آن خون، نماز بخواند و همچنين است اگر چركى كه با خون بيرون آمده يا دوائى كه روى زخم گذاشته اند و نجس شده در بدن يا لباس او باشد.
مسأله 867 ـ اگر خون بريدگى و زخمى كه به زودى خوب مى شود و شستن آن آسان است و به اندازه درهم يا بيشتر باشد در بدن يا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است.

[150]

مسأله 868 ـ اگر جائى از بدن يا لباس كه با زخم فاصله دارد به رطوبت زخم نجس شود جايز نيست با آن نماز بخواند، ولى اگر مقدارى از بدن يا لباس كه معمولاً به رطوبت زخم آلوده مى شود با رطوبت آن نجس شود نماز خواندن با آن مانعى ندارد.
مسأله 869 ـ اگر از توى دهان و بينى و مانند اينها خونى به بدن يا لباس برسد، براى نماز بايد آب بكشد و نمى تواند با آن نماز بخواند ولى با خون بواسير مى شود نماز خواند اگرچه دانه هايش در داخل باشد.
مسأله 870 ـ كسى كه بدنش زخم است اگر در بدن يا لباس خود خونى ببيند و نداند از زخم است يا خون ديگر، نماز خواندن با آن مانعى ندارد.
مسأله 871 ـ اگر چند زخم در بدن باشد و به طورى نزديك هم باشند كه يك زخم حساب شود تا وقتى همه خوب نشده اند نماز خواندن با خون آنها اشكال ندارد. ولى اگر به قدرى از هم دور باشند كه هركدام يك زخم حساب شود هركدام كه خوب شد، بايد براى نماز، بدن و لباس را از خون آن آب بكشد.
مسأله 872 ـ اگر سر سوزنى خون حيض در بدن يا لباس نمازگزار باشد نماز او باطل است و بنابر احتياط واجب نبايد خون نفاس و استحاضه در بدن يا لباس نمازگزار باشد، و بهتر است از خون حيوان حرام گوشت بپرهيزد. ولى خونهاى ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت اگرچه در چند جاى بدن و لباس باشد در صورتى كه روى هم كمتر از درهم باشد (كه تقريباً به اندازه سطح يك دو ريالى مى شود) نماز خواندن با آن اشكال ندارد.
مسأله 873 ـ خونى كه به لباس بى آستر بريزد و به پشت آن برسد يك خون حساب مى شود ولى اگر پشت آن جدا خونى شود بايد هركدام را جدا حساب نمود پس اگر خونى كه در پشت و روى لباس است روى هم كمتر از درهم باشد نماز با آن صحيح و اگر بيشتر باشد نماز با آن باطل است.
مسأله 874 ـ اگر خون، روى لباسى كه آستر دارد بريزد و به آستر آن برسد، و يا به آستر بريزد و روى لباس خونى شود، بايد هر كدام را جدا حساب نمود. پس اگر خون روى لباس و آستر كمتر از درهم باشد نماز با آن صحيح و اگر بيشتر باشد نماز با آن باطل است.
مسأله 875 ـ اگر خون بدن يا لباس كمتر از درهم باشد و رطوبتى به آن برسد در صورتى كه خون و رطوبتى كه به آن رسيده به اندازه درهم يا بيشتر شود و اطراف را

[151]

آلوده كند نماز با آن باطل است بلكه اگر رطوبت و خون به اندازه درهم نشود و اطراف را هم آلوده نكند نماز خواندن با آن اشكال دارد ولى اگر رطوبت مخلوط به خون شود و مستهلك شده از بين برود نماز صحيح است.
مسأله 876 ـ اگر بدن يا لباس خونى نشود ولى به واسطه رسيدن به خون نجس شود اگرچه مقدارى كه نجس شده كمتر از درهم باشد، نمى شود با آن نماز خواند.
مسأله 877 ـ اگر خونى كه در بدن يا لباس است كمتر از درهم باشد و نجاست ديگرى به آن برسد مثلاً يك قطره بول روى آن بريزد نماز خواندن با آن جايز نيست.
مسأله 878 ـ اگر لباسهاى كوچك نمازگزار مثل عرقچين، جوراب و دستكش كه نمى شود با آنها عورت را پوشاند نجس باشد، چنانچه از مردار و حيوان حرام گوشت درست نشده باشد نماز با آنها صحيح است و نيز اگر با انگشتر يا عينك نجس نماز بخواند اشكال ندارد.
مسأله 879 ـ احتياط واجب آن است كه چيز نجسى كه با آن مى شود عورت را پوشاند همراه نمازگزار نباشد، ولى كسى كه اين مسأله را نمى دانسته و مدّتى اينگونه نماز خوانده لازم نيست آن نمازها را قضا كند امّا همراه بودن چيز نجسى كه نمى شود عورت را با آن پوشاند مانند دستمال كوچك و كليد و چاقو و پول نجس مانعى ندارد.
مسأله 880 ـ زنى كه پرستار بچّه است و بيشتر از يك لباس ندارد، چنانچه نتواند لباس ديگرى بِخرَد يا كرايه كند و يا عاريه نمايد، هرگاه شبانه روزى يك مرتبه لباس خود را آب بكشد اگرچه تا روز ديگر لباسش به بول بچّه نجس شود مى تواند با آن لباس نماز بخواند ولى احتياط واجب آن است كه لباس خود را شبانه روز يك مرتبه براى اوّلين نمازى كه لباسش پيش از آن نجس شده آب بكشد و نيز اگر بيشتر از يك لباس دارد ولى ناچار است كه همه آنها را بپوشد، چنانچه شبانه روزى يك مرتبه به دستورى كه گفته شده همه آنها را آب بكشد كافى است.

چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است

مسأله 881 ـ گذاشتن عمامه با تحت الحنك، پوشيدن عبا خصوصاً براى كسى كه امام جماعت باشد، پوشيدن لباس سفيد و پوشيدن پاكيزه ترين لباسها، و استعمال بوى خوش و دست كردن انگشترى عقيق براى نمازگزار مستحب است.

[152]

چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است

مسأله 882 ـ پوشيدن لباس سياه و چرك و تنگ و لباس شرابخوار و پوشيدن لباس كسى كه از نجاست پرهيز نمى كند، پوشيدن لباسى كه نقش صورت دارد و نيز باز بودن تكمه هاى لباس و دست كردن انگشترى كه نقش صورت دارد براى نمازگزار مكروه مى باشد.

مكان نمازگزار

مكان نمازگزار چند شرط دارد:
شرط اوّل:
مباح باشد.
مسأله 883 ـ كسى كه در ملك غصبى نماز مى خواند اگرچه روى فرش و تخت و مانند اينها باشد نمازش باطل است ولى نماز خواندن در زير سقف غصبى و خيمه غصبى مانعى ندارد.
مسأله 884 ـ نماز خواندن در ملكى كه منفعت آن مال ديگرى است بدون اجازه صاحب منفعت، باطل است، مثلاً در خانه اجاره اى اگر مالك خانه يا شخص ديگرى بخواهد نماز بخواند بدون اجازه مستأجر نماز باطل است و همچنين است اگر در ملكى كه ديگرى در آن حقّى دارد نماز بخواند باطل است.
مثلاً اگر وصيت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفى برسانند تا وقتى ثلث را جدا نكنند نمى شود در ملك او نماز خواند.
مسأله 885 ـ كسى كه در مسجد نشسته اگر ديگرى جاى او را غصب كند و در آنجا نماز بخواند بنابر احتياط واجب بايد دوباره نمازش را در محلّ ديگرى بخواند.
مسأله 886 ـ اگر در جائى كه نمى داند غصبى است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد، يا در جائى كه غصبى بودن آن را فراموش كرده نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد نماز او صحيح است مگر آنكه خودش غصب كرده باشد.

[153]

مسأله 887 ـ اگر بداند جايى غصبى است، ولى نداند كه در جاى غصبى نماز باطل است و در آنجا نماز بخواند نماز او باطل مى باشد.
مسأله 888 ـ كسى كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه وسيله نقليه يا حيوان سوارى يا زين آن غصبى باشد نماز او باطل است و همچنين است اگر بخواهد سواره نماز مستحبى بخواند.
مسأله 889 ـ تصرّف در زمين غصبى كه فعلاً مالك مشخّصى ندارد جايز نيست و نماز خواندن در آن باطل است و براى تعيين تكليف آن بايد به مجتهد جامع الشّرائط رجوع شود. همچنين اگر مصالح ساختمانى از قبيل آهن، آجر و مانند آن را غصب كرده با آن خانه يا مغازه بسازد و مالك آن مصالح را نشناسد تصرّف در آن خانه و مغازه اگر عرفاً تصرّف در مال غصبى محسوب شود جايز نيست و نماز در آن باطل است و بايد به مجتهد جامع الشرائط رجوع شود.
مسأله 890 ـ كسى كه در ملكى با ديگرى شريك است اگر سهم او جدا نباشد، بدون اجازه شريكش نمى تواند در آن ملك تصرف كند و نماز بخواند.
مسأله 891 ـ اگر با عين پولى كه خمس و زكات آن را نداده ملكى بخرد، تصرّف او در آن ملك حرام و نمازش هم در آن باطل است، و همچنين است اگر به ذمّه بخرد و در موقع خريدن قصدش اين باشد كه از مالى كه خمس يا زكاتش را نداده بدهد.
مسأله 892 ـ اگر صاحب ملك به زبان، اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند كه قلباً راضى نيست، نماز خواندن در ملك او باطل است. و اگر اجازه ندهد و انسان يقين كند كه قلباً راضى است نماز صحيح است.
مسأله 893 ـ تصرّف در ملك ميّتى كه خمس يا زكات بدهكار است حرام و نماز در آن باطل است مگر آنكه بنا داشته باشند كه آن بدهكاريها را بدهند.
مسأله 894 ـ تصرّف در ملك ميّتى كه به مردم بدهكار است حرام و نماز در آن باطل است و اين در صورتى است كه بدهكارى به اندازه همه مال باشد. ولى تصرّفات جزئى مانند تجهيز ميّت (يعنى خرج كفن و دفن) به طور متعارف از طرف ورثه مانع ندارد، ولى اگر بدهكارى او كمتر از مالش باشد و بدانند چون بدهكارى او كم است طلبكار يا طلبكاران راضى هستند و ورثه هم تصميم داشته باشند كه بدون مسامحه بدهى او را بدهند، تصرّف در آن ملك و نماز خواندن در آن اشكال ندارد ليكن در اين

[154]

صورت بنابر احتياط واجب بايد از ولىّ ميّت هم اجازه بگيرند.
مسأله 895 ـ اگر ميّت قرض نداشته باشد ولى بعضى از ورثه او صغير يا ديوانه يا غائب باشند، تصرّف در ملك او حرام و نماز در آن باطل است ولى تصرّفات جزئى كه براى كفن و دفن معمول است اشكال ندارد.
مسأله 896 ـ نماز خواندن در اماكن عمومى مانند هتل ها، مسافرخانه ها و حمام ها كه براى ورود مسافران و مشتريان آماده است اشكال ندارد ولى نماز خواندن براى ديگران كه مسافر و مشترى آن اماكن نيستند اگر قرينه اى كه دلالت بر رضايت صاحب آن بكند وجود داشته باشد مانع ندارد، امّا نماز خواندن در اماكن خصوصى بدون اجازه مالك آن جايز نيست، ولى اگر اجازه تصرّفات ديگرى دهد كه معلوم شود براى نماز خواندن نيز راضى است مى تواند در آنجا نماز بخواند. مثل اينكه كسى را براى صرف غذا و استراحت دعوت كند كه مسلماً براى نماز رضايت دارد.
مسأله 897 ـ در زمين هاى بسيار وسيعى كه دور از شهرها و روستاها قرار دارد و معمولاً چراگاه حيوانات است و زراعتى فعلاً در آن نيست اگرچه صاحبانش راضى نباشند نماز خواندن و نشستن و خوابيدن در آن اشكال ندارد، و در زمينهاى زراعتى هم كه نزديك شهرها و روستاها واقع شده اند و ديوار ندارند اگرچه در مالكين آنها صغير و ديوانه باشد نماز خواندن و عبور كردن و تصرّفات جزئى ديگر كه مضرّبه محصول زمين نباشد اشكال ندارد، ولى اگر يكى از صاحبانش ناراضى باشد تصرّف در آن حرام و نماز باطل است.
شرط دوّم:
استقرار است.
مسأله 898 ـ مكان نمازگزار بايد آرام و بدون حركت باشد، لذا نماز در وسائل نقليه اى كه در حال حركت باعث تكان خوردن و عدم آرامش انسان مى شود باطل است. مگر در زمان ناچارى ـ مثلاً تنگى وقت ـ كه در اين صورت نيز بايد تا جايى كه مى تواند شرايط نماز را رعايت كند و هنگام حركت و تكان خوردن چيزى نخواند و هرگاه وسيله نقليه تغيير مسير داد خود را به سمت قبله بچرخاند.
مسأله 899 ـ نماز خواندن در وسائل نقليه اى كه موجب حركت و تكان

[155]

خوردن انسان نمى شود و انسان در آن وسائل آرامش دارد; مثل كشتى، هواپيما، قطار با رعايت شرايط نماز، مثل قبله، اشكال ندارد.
مسأله 900 ـ نماز روى خرمن گندم و جو و تپّه اى از رمل و مانند اينها كه نمى شود استقرار پيدا كرد باطل است، امّا اگر حركت كم باشد كه بتوان واجبات نماز را انجام داد و شرايط ديگر را رعايت كرد مانع ندارد.
مسأله 901 ـ در جائى كه به واسطه احتمال باد و باران و زيادى جمعيّت و مانند اينها اطمينان ندارد كه بتواند نماز را تمام كند، اگر به اميد تمام كردن شروع كند اشكال ندارد و اگر به مانعى برنخورد نمازش صحيح است، و در جائى كه ماندن در آن حرام است (مثلاً جائى كه خطر خراب شدن سقف يا ريزش كوه يا تصادف و...) نبايد نماز بخواند ولى اگر خواند نمازش صحيح است ليكن مرتكب حرام شده است. و همچنين روى چيزى كه ايستادن و نشستن روى آن حرام است مانند فرش يا روزنامه اى كه اسم خدا و آيات قرآن بر آن نوشته شده نبايد نماز بخواند ولى اگر خواند نمازش صحيح است امّا مرتكب حرام شده است.
مسأله 902 ـ بودن مرد با زن نامحرم در جاى خلوت كه ديگرى نمى تواند به آنجا وارد شود خلاف احتياط است و احتياطاً در آنجا نماز نخوانند ولى اگر يكى از آنها مشغول نماز باشد و ديگرى وارد شود نماز او اشكال ندارد.
مسأله 903 ـ نماز خواندن در محلّى كه مجلس گناه است مثلاً در آنجا شراب مى نوشند، قمار مى كنند، غيبت مى كنند يا تار و مانند آن مى زنند، خلاف احتياط است.
مسأله 904 ـ احتياط واجب آن است كه در خانه كعبه و بر بام آن نماز واجب را نخوانند ولى در حال ناچارى مانع ندارد.
مسأله 905 ـ خواندن نماز مستحب در خانه كعبه و بر بام آن اشكال ندارد بلكه مستحب است در داخل خانه كعبه مقابل هر ركنى دو ركعت نماز بخوانند.
شرط سوّم:
در جائى نماز بخواند كه بتواند واجبات نماز را انجام دهد.
مسأله 906 ـ در جائى كه سقف آن كوتاه است و نمى تواند در آنجا راست

[156]

بايستد يا به اندازه اى كوچك است كه جاى ركوع و سجود ندارد نبايد نماز بخواند، و اگر ناچار شود كه در چنين جائى نماز بخواند بايد قدرى كه ممكن است قيام و ركوع و سجود را بجا آورد.
مسأله 907 ـ انسان بايد رعايت ادب را بكند و جلوتر از قبر پيغمبر و امام(عليه السلام)نماز نخواند و چنانچه نماز خواندن بى احترامى باشد حرام است و نماز هم باطل است، امّا مساوى قبر مطهّر معصوم نماز خواندن باطل نيست گرچه احترام معصوم و رعايت ادب پسنديده و خوب است.
مسأله 908 ـ اگر در نماز چيزى مانند ديوار بين او و قبر مطهّر معصوم حائل باشد كه بى احترامى نشود اشكال ندارد ولى فاصله شدن صندوق شريف و ضريح و پارچه اى كه روى آن افتاده كافى نيست.
شرط چهارم:
موجب نجاست لباس و بدن نمازگزار نشود.
مسأله 909 ـ مكان نمازگزار اگر نجس است نبايد به طورى تر باشد كه رطوبت آن به بدن يا لباس او برسد مگر نجاستى باشد كه در نماز معفوّ است. ولى جائى كه پيشانى را بر آن مى گذارد اگر نجس باشد در صورتى كه خشك هم باشد نماز باطل است، و احتياط مستحبّ آن است كه مكان نمازگزار اصلاً نجس نباشد.
شرط پنجم:
مرد بر زن مقدم باشد.
مسأله 910 ـ در نماز، زن بايد عقب تر از مرد بايستد و بهتر است جاى سجده زن از جاى ايستادن مرد كمى عقب تر باشد، بنابراين اگر زن جلوتر يا مساوى مرد بايستد نماز باطل است و در اين حكم بين محرم و نامحرم يا زن و شوهر تفاوتى ندارند، و همينطور بين نماز واجب و مستحب فرق ندارد.
مسأله 911 ـ اگر زن در كنار مرد يا جلوتر بايستد و با هم وارد نماز شوند نماز هر دو باطل است امّا اگر يكى قبلاً وارد نماز شده باشد نماز او صحيح است ولى نماز دوّمى باطل است.

[157]

مسأله 912 ـ اگر ميان مرد و زن ديوار يا پرده يا چيز ديگرى باشد كه يكديگر را نبينند يا بين آنها ده ذراع كه تقريباً 5 متر است فاصله باشد نمازشان صحيح است.
مسأله 913 ـ اگر زن در طبقه دوّم نماز بخواند گرچه جلوتر يا مساوى مرد باشد نمازش صحيح است حتّى اگر ارتفاع كمتر از 10 ذراع يعنى كمتر از پنج متر باشد.
شرط ششم:
مسطح بودن مكان نمازگزار.
مسأله 914 ـ جاى پيشانى نمازگزار از جاى زانوهاى او نبايد بيش از چهار انگشت بسته پست تر يا بلندتر باشد و احتياط واجب آن است كه از سر انگشتان پا هم بيشتر از اين پست و بلندتر نباشد.

جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است

مسأله 915 ـ در شرع مقدّس اسلام بسيار سفارش شده است كه نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجدها مسجدالحرام است و بعد از آن مسجد پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و بعد مسجد كوفه و بعد از آن مسجد بيت المقدّس و بعد مسجد جامع هر شهر و بعد از آن مسجد محلّه، و بعد از مسجد محلّه، مسجد بازار است.
مسأله 916 ـ براى زنها بهتر آن است كه نماز را در خانه و اطاق اختصاصى خود بخوانند. ولى اگر بتوانند كاملاً خود را از نامحرم حفظ كنند بهتر است در مسجد نماز بخوانند، و اگر راهى براى يادگرفتن احكام و مسائل اسلامى جز از طريق رفتن به مسجد وجود ندارد واجب است به مسجد بروند.
مسأله 917 ـ نماز در حرم امامان «(عليهم السلام)» مستحب بلكه بهتر از مسجد است. و نماز در حرم مطهّر حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) برابر دويست هزار نماز است.
مسأله 918 ـ زياد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدى كه نمازگزار ندارد مستحّب است و همسايه مسجد اگر عذرى نداشته باشد مكروه است در غير مسجد نماز بخواند.
مسأله 919 ـ مستحب است انسان با كسى كه از روى بى اعتنائى به مسجد

[158]

مسلمانها حاضر نمى شود رابطه دوستى برقرار نكند، با او غذا نخورد، در كارها با او مشورت نكند، همسايه او نشود، از او زن نگيرد و به او زن ندهد.

جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است

مسأله 920 ـ نماز خواندن در موارد زير مكروه است: حمّام، زمين نمكزار، مقابل انسان، مقابل درى كه باز است، در جادّه و خيابان و كوچه اگر براى كسانى كه عبور مى كنند زحمت نباشد و چنانچه زحمت باشد حرام و نماز باطل است، مقابل آتش و چراغ، در آشپزخانه و هرجا كه كوره آتش باشد، مقابل چاه و گودالى كه محلّ بول باشد، روبروى عكس و روبروى مجسمه چيزى كه روح دارد مگر آنكه روى آن پرده بكشند، در اطاقى كه جُنُب در آن باشد، در جائى كه عكس باشد اگرچه روبروى نمازگزار نباشد، مقابل قبر، روى قبر، بين دو قبر و در قبرستان.
مسأله 921 ـ كسى كه در محلّ عبور مردم نماز مى خواند، يا كسى روبروى اوست مستحبّ است جلوى خود چيزى بگذارد كه ميان او و آنها حائل گردد حتّى اگر عصا، تسبيح يا ريسمانى باشد.

احكام مسجد

مسأله 922 ـ نجس كردن زمين و سقف و بام و طرف داخل ديوار مسجد حرام است و هركس بفهمد كه نجس شده است بايد فوراً نجاست آن را برطرف كند، و احتياط واجب آن است كه طرف بيرون مسجد را هم نجس نكنند، و اگر نجس شود نجاستش را برطرف نمايند، مگر آنكه واقف آن را جزء مسجد قرار نداده باشد.
مسأله 923 ـ اگر نتواند مسجد را تطهير كند يا كمك لازم داشته باشد و پيدا نكند تطهير مسجد بر او واجب نيست ولى بنا بر احتياط واجب بايد به كسى كه مى تواند تطهير كند اطلاّع دهد.
مسأله 924 ـ اگر جائى از مسجد نجس شود كه تطهير آن بدون كندن يا خراب كردن ممكن نيست بايد آنجا را بكنند، يا اگر خرابى زياد لازم نمى آيد خراب نمايند. و پركردن جائى كه كنده اند و ساختن جائى كه خراب كرده اند واجب نيست، ولى اگر آن

[159]

كس كه نجس كرده بكند يا خراب كند در صورت امكان بايد پر كند و تعمير نمايد.
مسأله 925 ـ اگر مسجدى را غصب كنند و به جاى آن خانه و مانند آن بسازند يا در طرح توسعه و تعريض كوچه و خيابانهاى شهر و روستا قسمتى از مسجد در كوچه و خيابان واقع شود به طورى كه ديگر امكان ساختن مسجد در آنجا نباشد، احكام مسجد را ندارد.
مسأله 926 ـ جسد ميت را پيش از غسل دادن در مسجد گذاشتن اگر موجب سرايت نجاست به مسجد يا مستلزم بى احترامى به مسجد نباشد مانعى ندارد ولى بهتر آن است كه جنازه ميّت را در مسجد نگذارند امّا بعد از غسل بى اشكال است.
مسأله 927 ـ نجس كردن حرم پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و حرم امامان(عليه السلام) حرام است، و اگر نجس شود چنانچه نجس ماندن آن بى احترامى باشد تطهير آن واجب است، بلكه احتياط مستحب آن است كه اگر بى احترامى هم نباشد آن را تطهير كنند.
back page resale_fazel page next page