فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

back page resale_fazel page next page

مسأله 719 ـ چيزهايى كه وضو را باطل مى كند، تيمم بدل از وضو را هم باطل مى كند، و چيزهايى كه غسل را باطل مى نمايد، تيمم بدل از غسل را هم باطل مى نمايد.
مسأله 720 ـ كسى كه نمى تواند غسل كند، اگرچند غسل بر او واجب باشد، احتياط واجب آن است كه بدل هر يك از آنها يك تيمّم نمايد.
مسأله 721 ـ كسى كه نمى تواند غسل كند، اگر بخواهد عملى را كه براى آن غسل واجب است انجام دهد، بايد بدل از غسل تيمم نمايد و اگر نتواند وضو بگيرد و بخواهد عملى را كه براى آن وضو واجب است انجام دهد، بايد بدل از وضو تيمم نمايد.
مسأله 722 ـ اگر بدل از غسل جنابت تيمم كند لازم نيست براى نماز وضو بگيرد ولى اگر بدل از غسلهاى ديگر تيمم كند، بايد وضو بگيرد، و اگر نتواند وضو بگيرد، بايد تيمم ديگرى هم بدل از وضو بنمايد.
مسأله 723 ـ اگر بدل از غسل تيمم كند و بعد كارى كه وضو را باطل مى كند براى او پيش آيد، چنانچه براى نمازهاى بعد نتواند غسل كند بايد وضو بگيرد، و اگر نمى تواند وضو بگيرد، بايد بدل از وضو تيمم نمايد.
مسأله 724 ـ كسى كه وظيفه اش آن است كه بدل از وضو و بدل از غسل تيمم كند، همين دو تيمم كفايت مى كند و تيمم ديگرى لازم نيست.
مسأله 725 ـ كسى كه وظيفه اش تيمم است اگر براى كارى تيمم كند، تا تيمم و عذر او باقى است، كارهايى را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد، مى تواند بجا آورد ولى اگر به خاطر تنگى وقت يا با داشتن آب براى نماز ميت يا خوابيدن تيمم كرده فقط كارى را كه براى آن تيمم نموده مى تواند انجام دهد.
مسأله 726 ـ در چند مورد مستحب است نمازهايى را كه انسان با تيمم خوانده است دوباره بخواند:
اوّل: اگر از استعمال آب ترس داشته و عمداً خود را جنب كرده و با تيمم نماز

[124]

خوانده است.
دوّم: اگر مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى كند و عمداً خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است.
سوّم: اگر تا آخر وقت عمداً در جستجوى آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستجو مى كرد، آب پيدا مى شد.
چهارم: اگر عمداً نماز را تأخير انداخته و در آخر وقت با تيمم نماز خوانده است.
پنجم: اگر مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى شود و آبى را كه داشته ريخته است.

[125]

726
مسأله 727 ـ واجب است انسان وقت تخلّى و مواقع ديگر، عورت خود را از كسانى كه مكلفند، اگرچه مثل خواهر و مادر و برادر با او محرم باشند، و همچنين از ديوانه مميّز و بچه هاى مميّز كه خوب و بد را مى فهمند، بپوشاند، ولى زن و شوهر لازم نيست عورت خود را از يكديگر بپوشانند.
مسأله 728 ـ هرگاه با سنگ و كلوخ و مانند اينها غائط را از مخرج برطرف كنند، اگرچه پاك شدنش محل تأمل است ولى نماز خواندن مانعى ندارد.
مسأله 729 ـ اگر بخواهند چيزى را كه به بول نجس شده با آب قليل آب بكشند، چنانچه يك مرتبه آب روى آن بريزند و از آن جدا شود در صورتى كه بول در آن چيز نمانده باشد، يك مرتبه ديگر كه آب روى آن بريزند پاك مى شود. ولى در لباس و فرش و مانند اينها بايد بعد از هر دفعه، فشار دهند تا غساله آن بيرون آيد (غساله آبى است كه در وقت شستن و بعد از آن از چيزى كه شسته مى شود خودبخود يا به وسيله فشار خارج مى شود).
مسأله 730 ـ اگر زخم يا دمل يا شكستگى در صورت و دستها است و روى آن باز است و آب ريختن روى آن ضرر دارد، بايد اطراف آن را بشويد و چنانچه كشيدن دست تَر بر آن ضرر ندارد، احتياط آن است كه دست تر بر آن بكشد و بعد پارچه پاكى روى آن بگذارد و دست تَر را روى پارچه هم بكشد و اگر اين مقدار هم ضرر دارد يا زخم نجس است و نمى شود آب كشيد، بايد اطراف زخم را به طورى كه در وضو گفته شد، از بالا به پايين بشويد و بنابر احتياط واجب در فرض اخير تيمّم هم بنمايد.
مسأله 731 ـ اگر كسى بدن انسان مرده اى را كه سرد شده و غسلش نداده اند مس كند يعنى جايى از بدن خود را به آن برساند بايد غسل مس ميت نمايد، چه در حالت خواب مس كند چه در بيدارى، با اختيار مس كند يا بى اختيار، حتى اگر ناخن و استخوان او به ناخن و استخوان ميت برسد بايد غسل كند. ولى اگر حيوان مرده اى را مس كند غسل بر او واجب نيست.

[126]

[127]

احـكام نـماز

نماز بهترين اعمال دينى است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهاى ديگر هم قبول مى شود و اگر پذيرفته نشود اعمال ديگر هم قبول نمى شود. و همانطور كه اگر انسان شبانه روزى پنج نوبت در نهر آبى شستشو كند چرك در بدنش نمى ماند، نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گناهان پاك مى كنند. و سزاوار است كه انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و كسى كه نماز را پست و سبك شمارد مانند كسى است كه نماز نمى خواند. پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: «كسى كه به نماز اهميّت ندهد و آن را سبك شمارد سزاوار عذاب آخرت است».
روزى حضرت در مسجد تشريف داشتند مردى وارد و مشغول نماز شد و ركوع و سجودش را كاملاً بجا نياورد، حضرت فرمودند: «اگر اين مرد در حالى كه نمازش اين طور است از دنيا برود، به دين من از دنيا نرفته است».
پس انسـان بايـد مواظب باشد كه به عجله و شتابـزدگى نمـاز نخوانـد و در حال نماز به ياد خدا باشـد و متـوجـه باشد با چـه كسـى سخـن مى گويـد و خـود را در مقـابل عظـمت و بـزرگى خداونـد عالـم بسيـار پست و ناچيز ببيند و اگر انسان در موقـع نماز كاملاً به اين مطلب توجه كند، از خود بى خبر مى شود، چنانچه درحـال نماز تير را از پاى مبارك اميرالمؤمنين(عليه السلام) بيرون كشيدند و آن حضرت متوجه نشدند.
و نيز بايد نمازگزار توبه و استغفار نمايد و گناهانى كه مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، كبر، غيبت، خوردن حرام، آشاميدن مسكرات و ندادن خمس و زكات و بلكه هر معصيتى را ترك كند. و همچنين سزاوار است كارهايى كه ثواب نماز را كم مى كند بجا نياورد، مثلاً در حال خواب آلودگى و خوددارى از بول به نماز نايستد، و در موقع نماز به آسمان نگاه نكند و نيز كارهايى كه ثواب نماز را زياد مى كند بجا آورد، مثلاً انگشترى عقيق بدست كند و لباس پاكيزه بپوشد و شانه و مسواك كند و خود را خوشبو نمايد.

[128]

نمازهاى واجب

نمازهاى واجب شش است:
اوّل: نمازهاى يوميّه،
دوّم: نماز آيات،
سوّم: نماز ميّت،
چهارم: نماز طواف واجب خانه كعبه (مانند نماز طواف در عمره تمتّع و عمره مفرده، و نماز طواف در حجّ تمتّع و نماز طواف نساء).
پنجم: نماز قضاى پدر و مادر كه بر پسر بزرگتر واجب است،
ششم: نمازى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مى شود(1).

نمازهاى واجب يوميّه

نمازهاى واجب يوميّه پنج است: ظهر و عصر; هركدام چهار ركعت. مغرب، سه ركعت. عشا، چهار ركعت صبح، دو ركعت.
مسأله 732 ـ در سفر بايد نمازهاى چهار ركعتى را با شرائطى كه گفته مى شود دو ركعت خواند.
وقت نماز ظهر و عصر
مسأله 733 ـ اگر چوب يا چيزى مانند آن را، راست در زمين هموار فرو برند صبح كه خورشيد بيرون مى آيد سايه آن به طرف مغرب مى افتد و هرچه آفتاب بالا مى آيد اين سايه كم مى شود و در شهرهاى ما در اوّل ظهر شرعى(2) به آخرين درجه كمى مى رسد و ظهر كه گذشت سايه آن به طرف مشرق برمى گردد و هرچه خورشيد رو به مغرب مى رود، سايه زيادتر مى شود. بنابراين وقتى سايه به آخرين درجه كمى رسيد و دو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت، معلوم مى شود ظهر شرعى شده است. ولى
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ لازم به تذكر است كه نمازهائى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مى شود، خود نماز واجب نيست بلكه وفاى به عقد اجاره و نذر و قسم و وفاى به عهد واجب است.
2 ـ ظهر شرعى در بعضى از مواقع سال. چند دقيقه پيش از ساعت دوازده (به ساعت ظهر كوك) و گاهى چند دقيقه بعد از ساعت دوازده است (البته همه شهرستانها اين طور نمى باشد).

[129]

در بعضى شهرها مثل مكّه كه گاهى موقع ظهر سايه به كلّى از بين مى رود بعد از آنكه سايه دوباره پيدا شد، معلوم مى شود ظهر شده است.
مسأله 734 ـ چوب يا چيز ديگرى را كه براى معيّن كردن ظهر به زمين فرو مى برند شاخص گويند.
مسأله 735 ـ نماز ظهر و عصر هركدام وقت مخصوص و مشتركى دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اوّل ظهر است تا وقتى كه از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد كه اگر كسى تا اين موقع نماز ظهر را نخوانده، نماز ظهر او قضا شده و بايد نماز عصر را بخواند. و مابين وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترك نماز ظهر و نماز عصر است، و اگر كسى در اين وقت اشتباهاً نماز ظهر يا عصر را به جاى ديگرى بخواند، نمازش صحيح است.
مسأله 736 ـ اگر پيش از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شود و در بين نماز بفهمد اشتباه كرده است، چنانچه در وقت مشترك باشد، بايد نيّت را به نماز ظهر برگرداند يعنى نيّت كند كه آنچه تا حال خوانده ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد مى خوانم همه نماز ظهر باشد و بعد از آنكه نماز را تمام كرد، نماز عصر را بخواند. و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد، بايد نيّت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام كند، و بعد نماز عصر بخواند. و احتياط مستحب آن است كه بعد از نماز عصر دوباره نماز ظهر و عصر را بخواند.
مسأله 737 ـ نماز جمعه دو ركعت است و در روز جمعه جانشين نماز ظهر مى شود و در زمان حضور پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امام معصوم (عليه السلام) و نائب خاصّ او واجب عينى است امّا در زمان غيبت كبرى واجب تخييرى است يعنى ميان نماز جمعه و نماز ظهر مخيّر است ولى در زمانى كه حكومت عدل اسلامى باشد و نماز جمعه اقامه شود بهتر آن است كه نماز جمعه خوانده شود.
مسأله 738 ـ احتياط واجب آن است كه نماز جمعه را از موقعى كه عرفاً اوّل ظهر مى گويند تأخير نياندازند و اگر از اوائل ظهر تأخير افتاد به جاى نماز جمعه نماز ظهر بخوانند.
مسأله 739 ـ همانطور كه در مسأله (730) بيان شد براى هريك از نمازهاى ظهر و عصر، و مغرب و عشا يك وقت مخصوص وجود دارد، كه اگر مكلّف عمداً نماز

[130]

عصر را در وقت مخصوص ظهر يا نماز عشا را عمداً در وقت مخصوص مغرب بخواند نمازش باطل است. امّا اگر بخواهد نماز ديگرى مانند قضاء نماز صبح يا غير آن را در وقت مخصوص ظهر يا مغرب بخواند نمازش صحيح است.
وقت نماز مغرب و عشاء
مسأله 740 ـ مغرب موقعى است كه سرخى طرف مشرق كه بعد از غروب آفتاب پيدا مى شود از بالاى سر انسان بگذرد.
مسأله 741 ـ نماز مغرب و عشا هركدام وقت مخصوص و مشتركى دارند:
وقت مخصوص نماز مغرب از اوّل مغرب است تا وقتى كه از مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز بگذرد بنابراين اگر كسى مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهواً در اين وقت بخواند نمازش باطل است. و وقت مخصوص نماز عشا موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد كه اگر كسى تا اين موقع نماز مغرب را عمداً نخوانده باشد بايد اوّل نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند.
و بين وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا وقت مشترك نماز مغرب و عشا است كه اگر كسى در اين وقت اشتباهاً نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز ملتفت شود نمازش صحيح است و بايد نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد.
مسأله 742 ـ وقت مخصوص و مشترك كه معنى آن در مسأله پيش گفته شد براى اشخاص فرق مى كند مثلاً اگر به اندازه خواندن دو ركعت نماز از اوّل ظهر بگذرد وقت مخصوص نماز ظهر كسى كه مسافر است تمام شده و داخل وقت مشترك مى شود، و براى كسى كه مسافر نيست بايد به اندازه خواندن چهار ركعت از اوّل ظهر بگذرد.
مسأله 743 ـ اگر پيش از خواندن نماز مغرب سهواً مشغول نماز عشا شود و در بين نماز بفهمد كه اشتباه كرده است چنانچه تمام آنچه را خوانده يا مقدارى از آن را در وقت مشترك خوانده و به ركوع ركعت چهارم نرفته است بايد نيّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام كند و بعد نماز عشا را بخواند.
و اگر به ركوع ركعت چهارم رفته بايد نماز عشا را تمام كند بعد نماز مغرب را

[131]

بخواند، امّا اگر تمام آنچه را خوانده در وقت مخصوص نماز مغرب خوانده باشد نمازش باطل است.
مسأله 744 ـ آخر وقت نماز عشا نصف شب است، و احتياط واجب آن است كه براى نماز مغرب و عشا و مانند اينها شب را از اوّل غروب تا اذان صبح حساب كرد، و براى نماز شب و مانند آن مى توان تا اوّل آفتاب حساب كرد(1).
مسأله 745 ـ اگر به واسطه عذرى نماز مغرب يا نماز عشا را تا نصف شب نخواند بنابر احتياط واجب بايد تا قبل از اذان صبح بدون اينكه نيّت ادا و قضا كند بجا آورد.
وقت نماز صبح
مسأله 746 ـ نزديك اذان صبح از طرف مشرق، سفيده اى رو به بالا حركت مى كند كه آن را فجر اوّل گويند وقتى كه آن سفيده در طرف مشرق و افق پهن و گسترده مى شود آن را فجر دوّم گويند كه اوّل وقت نماز صبح است و آخر وقت نماز صبح موقعى است كه آفتاب بيرون مى آيد.

احكام وقت نماز

مسأله 747 ـ هنگامى انسان مى تواند مشغول نماز شود كه يقين كند وقت داخل شده است يا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند، مشروط بر آنكه خبر و شهادت آنها حسّى باشد مثل اينكه شهادت بدهند كه سايه شاخص بعد از كم شدن شروع به زياد شدن نموده است. اذان شخص وقت شناس و مورد اطمينان نيز كافى است.
مسأله 748 ـ نابينا و كسى كه در زندان گرفتار است و مانند اينها بنابر احتياط واجب بايد تا به داخل شدن وقت يقين نكنند مشغول نماز نشوند. ولى اگر انسان به واسطه وجود مانع در آسمان (مانند ابر و غبار و مانند اينها) كه براى همه مانع از يقين كردن است نتواند در اوّل وقت نماز به داخل شدن وقت يقين كند چنانچه گمان داشته باشد كه وقت داخل شده، مى تواند مشغول نماز شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بنابراين تقريباً يازده ساعت و يك ربع بعدازظهر شرعى آخر وقت نماز مغرب و عشا است.

[132]

مسأله 749 ـ اگر انسان يقين كند كه وقت نماز شده يا دو مرد عادل از روى حسّ به داخل شدن وقت خبر دهند و مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده است نماز او باطل است. و همچنين اگر بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را پيش از وقت خوانده نمازش باطل است و بايد اعاده كند. ولى اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شد، يا بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده نماز او صحيح است.
مسأله 750 ـ اگر انسان بر اثر غفلت و فراموشى توجّه نداشته باشد كه بايد با يقين به داخل شدن وقت مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را در وقت خوانده نماز او صحيح است و اگر بفهمد تمام نماز را پيش از وقت خوانده يا نفهمد كه در وقت خوانده يا پيش از وقت، نمازش باطل است بلكه اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده است احتياط واجب آن است كه دوباره آن نماز را بخواند.
مسأله 751 ـ اگر يقين كند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بين نماز شك كند كه وقت داخل شده يا نه، نماز او باطل است. ولى اگر در بين نماز يقين داشته باشد كه وقت شده و شك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه نمازش صحيح است.
مسأله 752 ـ اگر وقت نماز به قدرى تنگ است كه انجام بعض از مستحبّات نماز باعث شود مقدارى از واجبات در خارج وقت خوانده شود بايد آن مستحبّات را ترك كند مثلاً اگر به واسطه خواندن قنوت، مقدارى از نماز بعد از وقت خوانده مى شود نبايد قنوت را بخواند و اگر بخواند معصيت كرده ولى نمازش صحيح است.
مسأله 753 ـ كسى كه به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز را به نيّت ادا بخواند ولى نبايد عمداً نماز را تا اين وقت تأخير بيندازد.
مسأله 754 ـ كسى كه مسافر نيست اگر تا مغرب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد بايد نماز ظهر و عصر هردو را بخواند، ولى اگر كمتر وقت دارد بايد فقط نماز عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا كند، و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد بايد نماز مغرب و عشا را بخواند، ولى اگر كمتر وقت دارد بايد فقط عشا را بخواند و بعداً بايد نماز مغرب را بخواند و بنابر احتياط واجب نيت اداء و قضا ننمايد.

[133]

مسأله 755 ـ كسى كه مسافر است اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز وقت دارد بايد نماز ظهر و عصر را بخواند، ولى اگر كمتر وقت دارد بايد فقط عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا كند، و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار ركعت نماز وقت دارد بايد نماز مغرب و عشا را بخواند ولى اگر كمتر وقت دارد بايد فقط عشا را بخواند و بعداً مغرب را بدون نيّت اداء و قضا بجا آورد، و چنانچه بعد از خواندن عشا معلوم شود كه به مقدار يك ركعت يا بيشتر وقت به نصف شب مانده است بايد فوراً نماز مغرب را به نيّت ادا به جا آورد.
مسأله 756 ـ مستحب است انسان نماز را در اوّل وقت آن بخواند و راجع به آن خيلى سفارش شده است و هرچه به اوّل وقت نزديكتر باشد بهتر است، مگر آنكه تأخير آن از جهتى بهتر باشد، مثلاً صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند.
مسأله 757 ـ هرگاه انسان عذرى دارد كه اگر بخواهد در اوّل وقت نماز بخواند ناچار است با تيمّم نماز بخواند چنانچه بداند يا احتمال دهد كه عذر او تا آخر وقت باقى است، مى تواند در اوّل وقت نماز بخواند، ولى اگر مثلاً لباسش نجس باشد يا عذر ديگرى داشته باشد و احتمال بدهد كه عذر او از بين مى رود بنابر احتياط واجب بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود و چنانچه عذر او برطرف نشد در آخر وقت نماز بخواند. و لازم نيست به قدرى صبر كند كه فقط بتواند كارهاى واجب نماز را انجام دهد. بلكه اگر براى مستحبّات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد مى تواند با لباس نجس مثلاً نماز را با آن مستحبّات بجا آورد.
مسأله 758 ـ كسى كه مسائل نماز و شكيات و سهويّات را نمى داند و احتمال مى دهد كه يكى از اينها در نماز پيش آيد بنابر احتياط واجب بايد براى ياد گرفتن آنها نماز را از اول وقت تأخير بيندازد. ولى اگر اطمينان دارد كه نماز را به طور صحيح تمام مى كند، مى تواند در اوّل وقت مشغول نماز شود، ولى اگر در نماز مسأله اى كه حكم آن را نمى داند پيش آيد مى تواند به يكى از دو طرفى كه احتمال مى دهد عمل نمايد و نماز را تمام كند. ولى بعد از نماز بايد مسأله را بپرسد كه اگر نمازش باطل بوده دوباره بخواند.
مسأله 759 ـ اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبكار هم طلب خود را مطالبه مى كند در صورتى كه ممكن است بايد اوّل قرض خود را بدهد بعد نماز بخواند. و همچنين است اگر كار واجب ديگرى كه بايد فوراً آن را بجا آورد پيش آمد كند، مثلاً

[134]

ببيند مسجد نجس است كه بايد اوّل مسجد را تطهير كند بعد نماز بخواند و چنانچه اوّل نماز بخواند معصيت كرده ولى نماز او صحيح است.

نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شود

مسأله 760 ـ انسان بايد نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند و اگر عمداً نماز عصر را پيش از نماز ظهر و نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند باطل است.
مسأله 761 ـ اگر به نيّت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بين نماز يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده است نمى تواند نيّت را به نماز عصر برگرداند بلكه بايد نماز را بشكند و نماز عصر را بخواند و همين طور است در نماز مغرب و عشا.
مسأله 762 ـ اگر در بين نماز عصر يقين كند كه نماز ظهر را نخوانده است و نيّت را به نماز ظهر برگرداند و داخل در ركن شود و بعد يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده بوده بنابر احتياط واجب بايد نيّت را به نماز عصر برگرداند و بعد از تمام كردن نماز، دوباره نماز عصر را بخواند. ولى اگر پيش از داخل شدن در ركن يادش بيايد بايد نيّت را به نماز عصر برگرداند و آنچه به نيّت ظهر خوانده دوباره به نيّت عصر بخواند و نمازش صحيح است گرچه احتياط مستحب آن است كه نماز عصر را اعاده كند.
مسأله 763 ـ اگر در بين نماز عصر شكّ كند كه نماز ظهر را خوانده است يا نه، بايد نيّت را به نماز ظهر برگرداند، ولى اگر وقت به قدرى كم است كه بعد از تمام شدن نماز، مغرب مى شود بايد به نيّت نماز عصر نماز را تمام كند و نماز ظهرش قضا ندارد.
مسأله 764 ـ اگر در نماز عشا، پيش از ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه چنانچه وقت به قدرى كم است كه بعد از تمام شدن نماز نصف شب مى شود، بايد به نيّت عشا نماز را تمام كند، و اگر بيشتر وقت دارد، بايد نيّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه ركعتى تمام كند بعد نماز عشا را بخواند.
مسأله 765 ـ اگر در نماز عشا بعد از رسيدن به ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه بايد نماز را تمام كند بعد نماز مغرب را بخواند. ولى اگر اين شك در وقت مخصوص به نماز عشا باشد خواندن نماز مغرب لازم نيست.
مسأله 766 ـ اگر انسان نمازى را كه خوانده احتياطاً دوباره بخواند و در بين نماز يادش بيايد نمازى را كه بايد پيش از آن بخواند نخوانده است، نمى تواند نيّت را به

[135]

آن نماز برگرداند. مثلاً موقعى كه نماز عصر را احتياطاً مى خواند اگر يادش بيايد نماز ظهر را نخوانده است نمى تواند نيّت را به نماز ظهر برگرداند.
مسأله 767 ـ برگرداندن نيّت از نماز قضا به نماز ادا و از نماز مستحب به نماز واجب جايز نيست.
مسأله 768 ـ اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، انسان مى تواند در بين نماز نيّت را به نماز قضا برگرداند، ولى بايد برگرداندن نيّت به نماز قضا ممكن باشد، مثلاً اگر مشغول نماز ظهر است در صورتى مى تواند نيّت را به قضاى صبح برگرداند كه داخل ركعت سوّم نشده است.

نمازهاى مستحبّ

مسأله 769 ـ نمازهاى مستحبّى زياد است و آنها را نافله گويند. در بين نمازهاى مستحبّى به خواندن نافله هاى شبانه روز بيشتر سفارش شده و آنها در غير روز جمعه سى و چهار ركعت هستند كه هشت ركعت آن نافله ظهر و هشت ركعت نافله عصر و چهار ركعت نافله مغرب و دو ركعت نافله عشا و يازده ركعت نافله شب و دو ركعت نافله صبح مى باشد. و چون دو ركعت نافله عشا را بنابر احتياط مستحب بايد نشسته خواند، يك ركعت حساب مى شود. ولى در روز جمعه بر شانزده ركعت نافله ظهر و عصر، چهار ركعت اضافه مى شود.
مسأله 770 ـ از يازده ركعت نافله شب، هشت ركعت آن بايد به نيّت نافله شب و دو ركعت آن به نيّت نماز شفع و يك ركعت آن به نيّت نماز وتر خوانده شود. دستور كامل نافله شب در كتابهاى دعا گفته شده است.
مسأله 771 ـ نمازهاى نافله را مى شود نشسته خواند، ولى بهتر است دو ركعت نماز نافله نشسته را يك ركعت حساب كند، مثلاً كسى كه مى خواهد نافله ظهر را كه هشت ركعت است نشسته بخواند بهتر است شانزده ركعت بخواند و اگر مى خواهد نماز وتر را نشسته بخواند، دو نماز يك ركعتى نشسته بخواند.
مسأله 772 ـ نافله ظهر و عصر در سفر ساقط است و نبايد خواند ولى نافله عشا را به نيّت اينكه شايد مطلوب باشد مى تواند بجا آورد.

[136]

وقت نافله هاى يوميّه

مسأله 773 ـ نافله نماز ظهر پيش از نماز ظهر خوانده مى شود و وقت آن از اوّل ظهر است تا موقعى كه سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدا مى شود به اندازه دو هفتم شاخص شود، مثلاً اگر ارتفاع شاخص هفتاد سانتيمتر باشد، هر وقت مقدار سايه اى كه بعد از ظهر پيدا مى شود به بيست سانتيمتر برسد آخر وقت نافله ظهر است.
back page resale_fazel page next page