فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

back page resale_fazel page next page

مسأله 638 ـ نماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر مى شود خواند، ولى بهتر است در اول شب بعد از نماز عشاء خوانده شود.
مسأله 639 ـ اگر بخواهند ميت را به شهر دورى ببرند يا به جهت ديگر دفن او تأخير بيفتد، بايد نماز وحشت را تا شب اول قبر او تأخير بيندازند.

[111]

نبش قـبر

مسأله 640 ـ نبش قبر مسلمان يعنى شكافتن قبر او اگرچه طفل يا ديوانه باشد حرام است، ولى اگر بدنش از بين رفته و خاك شده باشد اشكال ندارد.
مسأله 641 ـ نبش قبر امامزاده ها و شهدا و علما و صلحا اگرچه سالها بر آن گذشته باشد حرام است.
مسأله 642 ـ شكافتن قبر در چند مورد حرام نيست:
اوّل: اگر ميت در زمين غصبى دفن شده باشد و مالك زمين راضى نشود كه در آن جا بماند.
دوّم: اگر كفن يا چيز ديگرى كه با ميت دفن شده غصبى باشد و صاحب آن راضى نشود كه در قبر بماند، و همچنين است اگر چيزى از مال خود ميت كه به ورثه او رسيده با او دفن شده باشد و ورثه راضى نشوند كه آن چيز در قبر بماند. ولى اگر وصيت كرده باشد كه دعا يا قرآن يا انگشترى را با او دفن كنند در صورتى كه وصيتش بيشتر از يك سوم مال او نباشد، براى بيرون آوردن اينها نمى توانند قبر را بشكافند.
سوّم: اگر ميت بى غسل يا بى كفن دفن شده باشد يا بفهمند غسلش باطل بوده يا به غير دستور شرع كفن شده يا در قبر، او را رو به قبله نگذاشته اند.
چهارم: اگر براى ثابت شدن حقى بخواهند بدن ميت را ببينند.
پنجم: اگر ميت را در جايى كه بى احترامى به اوست مثل قبرستان كفار يا جايى كه كثافت و خاكروبه مى ريزند دفن كرده باشند.
ششم: اگر براى يك مطلب شرعى كه اهميت آن از شكافتن قبر بيشتر است، قبر را بشكافند مثلاً بخواهند بچه زنده را از شكم زن حامله اى كه دفنش كرده اند بيرون آورند.
هفتم: اگر بترسند درنده اى بدن ميت را پاره كند يا سيل او را ببرد يا دشمن بيرون آورد.
هشتم: اگر قسمتى از بدن ميت را كه با او دفن نشده بخواهند دفن كنند ولى احتياط واجب آن است كه آن قسمت از بدن را طورى در قبر بگذارند كه بدن ميت ديده نشود.

[112]

غسلهاى مستحب

مسأله 643 ـ غسلهاى مستحب در شرع مقدس اسلام بسيار است و از آن جمله است:
1ـ غسل جمعه، و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر، و بهتر است نزديك ظهر به جا آورده شود، و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر است كه بدون نيت ادا و قضا تا عصر جمعه به جا آورد، و اگر در روز جمعه غسل نكند احتياط آن است كه از صبح شنبه تا غروب قضاى آن را به جا آورد. و كسى كه مى ترسد در روز جمعه آب پيدا نكند مى تواند روز پنجشنبه غسل را انجام دهد، بلكه اگر در شب جمعه غسل را به اميد آن كه مطلوب خداوند عالم است بجا آورد صحيح است، و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگويد:
«اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ الله وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَاجْعَلْنِى مِنَ التّوّابينَ وَاجْعَلْنِى مِنَ الْمُتَطَهِّرينَ».
2ـ غسل شب اول ماه رمضان و تمام شبهاى طاق مثل شب سوم و پنجم و هفتم، ولى از شب بيست و يكم مستحب است همه شب غسل كند، و براى غسل شب اول، پانزدهم، هفدهم، نوزدهم، بيست و يكم، بيست و سوم، بيست و پنجم، بيست و هفتم و بيست و نهم بيشتر سفارش شده است. و وقت غسل شبهاى ماه رمضان تمام شب است و بهتر است مقارن غروب آفتاب بجا آورده شود ولى از شب بيست و يكم تا آخر ماه بهتر است غسل را بين نماز مغرب و عشا به جا آورد. و نيز مستحب است در شب بيست و سوم غير از غسل اول شب، يك غسل هم در آخر شب انجام دهد.
3ـ غسل روز عيد فطر و عيد قربان، و وقت آن از اذان صبح است تا غروب و بهتر است آن را پيش از نماز عيد بجا آورد، و اگر از ظهر تا غروب بجا آورد، احتياط آن است كه به قصد رجاء انجام دهد.
4ـ غسل شب عيد فطر، و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح و بهتر است در اول شب بجا آورده شود.
5ـ غسل روز هشتم و نهم ذيحجّه، و در روز نهم بهتر است آن را نزديك ظهر بجا آورد.
6ـ غسل روز اول و پانزدهم و بيست و هفتم و آخر ماه رجب.

[113]

7ـ غسل روز عيد غدير، و بهتر است قبل از ظهر آن را انجام دهد.
8ـ غسل روز بيست و چهارم ذيحجّه.
9ـ غسل روز عيد نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربيع الاول و روز بيست و پنجم ذى العقده را رجاءً انجام دهد.
10ـ غسل دادن بچه اى كه تازه به دنيا آمده است.
11ـ غسل زنى كه براى غير شوهرش بوى خوش استعمال كرده است.
12ـ غسل كسى كه در حال مستى خوابيده است.
13ـ غسل كسى كه جايى از بدنش را به بدن ميتى كه غسل داده اند رسانده است.
14ـ غسل كسى كه در وقتى كه ماه و خورشيد كاملاً گرفته است نماز آيات را عمداً نخوانده است.
15ـ غسل كسى كه براى تماشاى دار آويخته رفته و آن را ديده باشد ولى اگر اتفاقاً يا از روى ناچارى نگاهش بيفتد يا مثلاً براى شهادت دادن رفته باشد، غسل مستحب نيست.
مسأله 644 ـ پيش از داخل شدن در حرم مكه، شهر مكه، مسجدالحرام، خانه كعبه، حرم مدينه، شهر مدينه و مسجد پيغمبر و حرم امامان(عليهم السلام) مستحب است انسان غسل كند و اگر در يك روز چند مرتبه مشرّف شود يك غسل كافى است و كسى كه مى خواهد در يك روز داخل حرم مكه و مسجدالحرام و خانه كعبه شود، اگر به نيت همه يك غسل كند كافى است. و نيز اگر در يك روز بخواهد داخل حرم مدينه و شهر مدينه و مسجد پيغمبر(صلى الله عليه وآله)شود، يك غسل براى همه كفايت مى كند و براى زيارت پيغمبر و امامان از دور يا نزديك و براى حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنين براى توبه و نشاط به جهت عبادت و براى سفر رفتن خصوصاً سفر زيارت حضرت سيدالشّهداء(عليه السلام) مستحب است انسان غسل كند و اگر يكى از غسلهايى را كه در اين مسأله گفته شد بجا آورد و بعد كارى كه وضو را باطل مى نمايد مرتكب شود مثلاً بخوابد، غسل او باطل مى شود و مستحب است دوباره غسل را به جا آورد.
مسأله 645 ـ انسان نمى تواند با غسل مستحبى كارى كه مانند نماز وضو لازم دارد انجام دهد.
مسأله 646 ـ اگر چند غسل بر كسى مستحب باشد و به نيّت همه يك غسل به

[114]

جا آورد كافى است.

تيـمّم

در هفت مورد به جاى وضو و غسل بايد تيمّم كرد:

موارد تيمّم

مورد اوّل
تهيه آب به قدر وضو يا غسل ممكن نباشد.
مسأله 647 ـ اگر انسان در آبادى باشد بايد براى تهيه آب وضو و غسل، به قدرى جستجو كند كه از پيدا شدن آن نااميد شود، و اگر در بيابان باشد، چنانچه زمين آن پست و بلند است و يا به واسطه درخت و مانند آن راه رفتن در آن زمين مشكل است بايد در هر يك از چهار طرف به اندازه پرتاب يك تير قديمى كه با كمان پرتاب مى كردند در جستجوى آب برود و اگر زمين آن اين طور نيست بايد در هر طرف به اندازه پرتاب دو تير جستجو نمايد.
مسأله 648 ـ اگر بعضى از چهار طرف هموار و بعضى ديگر پست و بلند يا راه رفتن در آن مشكل باشد بايد در طرفى كه هموار است به اندازه پرتاب دو تير و در طرفى كه اين طور نيست به اندازه پرتاب يك تير جستجو كند.
مسأله 649 ـ در هر طرفى كه يقين دارد آب نيست، جستجو لازم نيست.
مسأله 650 ـ كسى كه وقت نماز او تنگ نيست و براى تهيه آب وقت دارد، اگر يقين دارد در محلى دورتر از مقدارى كه بايد جستجو كند آب هست در صورتى كه مانعى نباشد و مشقّت هم نداشته باشد بايد براى تهيّه آب برود و اگر گمان دارد آب هست، رفتن به آن محلّ لازم نيست. ولى اگر اطمينان داشته باشد بنابر احتياط واجب بايد براى تهيّه آب به آن محلّ برود.
مسأله 651 ـ لازم نيست خود انسان به جستجوى آب برود بلكه مى تواند كسى را كه به گفته او اطمينان دارد بفرستد و در اين صورت اگر يك نفر از طرف چند نفر برود كافى است.

[115]

مسأله 652 ـ اگر احتمال دهد كه داخل بار سفر خود يا در منزل يا در قافله آب هست، بايد به قدرى جستجو نمايد كه به نبودن آب يقين كند، يا از پيدا كردنِ آن نااميد شود.
مسأله 653 ـ اگر پيش از وقت نماز، جستجو نمايد و آب پيدا نكند و تا وقت نماز همان جا بماند، لازم نيست دوباره به جستجوى آب برود.
مسأله 654 ـ اگر بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو كند و آب پيدا نكند و تا وقت نماز ديگر در همان جا بماند، چنانچه احتمال دهد آب پيدا مى شود احتياط واجب آن است كه به جستجوى آب برود.
مسأله 655 ـ اگر از درنده يا دزد بر جان و مالش بترسد، يا جستجوى آب به قدرى سخت باشد كه نتواند تحمل كند يا وقت نماز به قدرى تنگ باشد كه هيچ نتواند جستجو كند، جستجو لازم نيست.
مسأله 656 ـ اگر در جستجوى آب نرود تا وقت نماز تنگ شود معصيت كرده، ولى نمازش با تيمم صحيح است.
مسأله 657 ـ كسى كه يقين دارد آب پيدا نمى كند چنانچه دنبال آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه اگر جستجو مى كرد آب پيدا مى شد نمازش باطل است.
مسأله 658 ـ اگر بعد از جستجو آب پيدا نكند و با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد در جايى كه جستجو كرده آب بوده، نماز او صحيح است.
مسأله 659 ـ اگر بعد از داخل شدن وقت نماز، وضو داشته باشد و بداند كه اگر وضوى خود را باطل كند تهيّه آب براى او ممكن نيست چنانچه بتواند وضوى خود را نگهدارد، نبايد آن را باطل نمايد.
مسأله 660 ـ اگر پيش از وقت نماز وضو داشته باشد و بداند كه اگر وضوى خود را باطل كند تهيّه آب براى او ممكن نيست چنانچه بتواند وضوى خود را نگهدارد احتياط واجب آن است كه آن را باطل نكند.
مسأله 661 ـ كسى كه فقط به مقدار وضو يا به مقدار غسل آب دارد اگر بداند كه اگر آن را بريزد آب پيدا نمى كند، چنانچه وقت نماز داخل شده باشد ريختن آن حرام است، و احتياط واجب آن است كه پيش از وقت نماز هم آن را نريزد.
مسأله 662 ـ كسى كه مى داند آب پيدا نمى كند، اگر بعد از داخل شدن وقت

[116]

نماز وضوى خود را باطل كند يا آبى كه دارد بريزد معصيت كرده ولى نمازش با تيمم صحيح است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه قضاى آن نماز را بخواند.
مورد دوّم
مسأله 663 ـ اگر به واسطه پيرى، يا ترس از دزد و جانور و مانند اينها يا نداشتن وسيله اى كه آب از چاه بكشد، دسترسى به آب نداشته باشد، بايد تيمم كند.
مسأله 664 ـ اگر براى كشيدن آب از چاه دلو و ريسمان و مانند اينها لازم دارد و مجبور است بخرد يا كرايه نمايد، اگرچه قيمت آن چندين برابر معمول باشد، بايد تهيه كند. و همچنين است اگر آب را به چندين برابر قيمت بفروشند. ولى اگر تهيه آنها به قدرى پول مى خواهد كه نسبت به حال او آن مقدار ضرر دارد، واجب نيست تهيه نمايد.
مسأله 665 ـ اگر ناچار شود كه براى تهيه آب قرض كند بايد قرض نمايد ولى كسى كه مى داند يا گمان دارد كه نمى تواند قرض خود را بدهد واجب نيست قرض كند.
مسأله 666 ـ اگر كندن چاه مشقت ندارد به احتياط واجب بايد براى تهيه آب، چاه بكند.
مسأله 667 ـ اگر كسى مقدارى آب بدون منت متعارف به او ببخشد بايد قبول كند.
مورد سوّم
مسأله 668 ـ اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد يا بترسد كه به واسطه استعمال آن مرض يا عيبى در او پيدا شود يا مرضش طول بكشد يا شدت كند يا به سختى معالجه شود بايد تيمم نمايد، ولى اگر آب گرم براى او ضرر ندارد، بايد با آب گرم وضو بگيرد يا غسل كند.
مسأله 669 ـ لازم نيست يقين كند كه آب براى او ضرر دارد بلكه اگر احتمال ضرر بدهد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد و از آن احتمال ترس براى او پيدا شود بايد تيمم كند.

[117]

مسأله 670 ـ كسى كه مبتلا به درد چشم است و آب براى او ضرر دارد بايد تيمم نمايد.
مسأله 671 ـ اگر به واسطه يقين يا ترس ضرر، تيمم كند و پيش از نماز بفهمد كه آب برايش ضرر ندارد، تيمم او باطل است. ولى اگر بعد از نماز بفهمد نمازش صحيح است.
مسأله 672 ـ كسى كه مى داند آب برايش ضرر ندارد، چنانچه غسل كند يا وضو بگيرد و بعد بفهمد كه آب براى او ضرر داشته، وضو و غسل او صحيح است.
مورد چهارم
مسأله 673 ـ هرگاه بترسد كه اگر آب را به مصرف وضو يا غسل برساند، خود او يا عيال و اولاد او، يا رفيقش و كسانى كه با او مربوطند مانند نوكر و كلفت از تشنگى بميرند يا مريض شوند يا به قدرى تشنه شوند كه تحمل آن مشقت دارد بايد به جاى وضو و غسل تيمم نمايد، و نيز اگر بترسد حيوانى كه مال خود اوست و يا شخص ديگرى، از تشنگى تلف شود بايد آب را به آن بدهد و تيمم نمايد. و همچنين است اگر كسى كه حفظ جان او واجب است به طورى تشنه بماند كه اگر انسان آب را به او ندهد تلف شود بايد آب را به او دهد و تيمم نمايد.
مسأله 674 ـ اگر غير از آب پاكى كه براى وضو يا غسل دارد آب نجسى هم به مقدار آشاميدن خود و كسانى كه با او مربوطند داشته باشد بايد آب پاك را براى آشاميدن بگذارد و با تيمم نماز بخواند ولى چنانچه آب را براى حيوانش بخواهد بايد آب نجس را به آن بدهد و با آب پاك، وضو و غسل را انجام دهد.
مورد پنجم
مسأله 675 ـ كسى كه بدن يا لباسش نجس است و كمى آب دارد كه اگر با آن وضو بگيرد يا غسل كند براى آب كشيدن بدن يا لباس او نمى ماند بايد بدن يا لباس را آب بكشد و با تيمم نماز بخواند. ولى اگر چيزى نداشته باشد كه بر آن تيمم كند، بايد آب را به مصرف وضو يا غسل برساند و با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.

[118]

مورد ششم
مسأله 676 ـ اگر غير از آب يا ظرفى كه استعمال آن حرام است آب يا ظرف ديگرى ندارد، مثلاً آب يا ظرفش غصبى است و غير از آن، آب و ظرف ديگرى ندارد بايد به جاى وضو و غسل تيمم كند.
مورد هفتم
مسأله 677 ـ هرگاه وقت به قدرى تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند تمام نماز يا مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مى شود، بايد تيمم كند.
مسأله 678 ـ اگر عمداً نماز را به قدرى تأخير بيندازد كه وقت وضو يا غسل نداشته باشد، معصيت كرده، ولى نماز او با تيمم صحيح است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه قضاى آن نماز را بخواند.
مسأله 679 ـ كسى كه شك دارد اگر وضو بگيرد يا غسل كند وقت براى نماز او مى ماند يا نه، بايد تيمم كند.
مسأله 680 ـ كسى كه به واسطه تنگى وقت تيمم كرده، چنانچه بعد از نماز آبى كه داشته از دستش برود، اگرچه تيمم خود را نشكسته باشد، در صورتى كه وظيفه اش تيمم باشد بايد دوباره تيمم نمايد.
مسأله 681 ـ كسى كه آب دارد; اگر به واسطه تنگى وقت با تيمم مشغول نماز شود و در بين نماز آبى كه داشته از دستش برود، براى نمازهاى بعد نمى تواند با همان تيمم نماز بخواند بلكه بايد دوباره تيمم نمايد.
مسأله 682 ـ اگر انسان به قدرى وقت دارد كه مى تواند وضو بگيرد يا غسل كند و نماز را بدون كارهاى مستحبى آن مثل اقامه و قنوت بخواند، بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون كارهاى مستحبى آن به جا آورد بلكه اگر به اندازه سوره هم وقت ندارد بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون سوره بخواند.

چيزهايى كه تيمم بر آنها صحيح است

مسأله 683 ـ تيمم بر خاك و ريگ و كلوخ و سنگ اگر پاك باشند صحيح است، و بر گل پخته مثل آجر و كوزه نيز صحيح است.

[119]

مسأله 684 ـ تيمم بر سنگ گچ و سنگ آهك و سنگ مرمر سياه و ساير اقسام سنگها صحيح است ولى تيمم بر جواهر مثل سنگ عقيق و فيروزه باطل مى باشد و احتياط واجب آن است كه به گچ و آهك پخته هم تيمم نكند.
مسأله 685 ـ اگر خاك و ريگ و كلوخ و سنگ پيدا نشود، بايد به گرد و غبارى كه در فرش و لباس و مانند اينهاست تيمم نمايد و چنانچه گرد پيدا نشود بايد به گل تيمم كند و اگر گل هم پيدا نشود احتياط مستحب آن است كه نماز را بدون تيمم بخواند و بنابر احتياط بعداً قضاى آن را به جا آورد.
مسأله 686 ـ اگر بتواند با تكاندن فرش و مانند آن خاك تهيه كند تيمم به گرد باطل است، و اگر بتواند گل را خشك كند و از آن خاك تهيه نمايد، تيمم به گل باطل مى باشد.
مسأله 687 ـ كسى كه آب ندارد اگر برف يا يخ داشته باشد، چنانچه ممكن است بايد آن را آب كند و با آن وضو بگيرد يا غسل نمايد و اگر ممكن نيست و چيزى هم كه تيمم به آن صحيح است ندارد، احتياط واجب آن است كه نماز را بدون وضو و تيمم بخواند و بنابر احتياط واجب بعداً قضا كند.
مسأله 688 ـ اگر خاك و ريگ با چيزى مانند كاه كه تيمم به آن باطل است مخلوط شود، نمى تواند بر آن تيمم كند، ولى اگر آن چيز به قدرى كم باشد كه در خاك يا ريگ، از بين رفته حساب شود، تيمم بر آن خاك و ريگ صحيح است.
مسأله 689 ـ اگر چيزى ندارد كه بر آن تيمم كند چنانچه ممكن است بايد با خريدن و مانند آن تهيه نمايد.
مسأله 690 ـ تيمم بر ديوار گلى صحيح است و احتياط مستحب آن است كه با بودن زمين يا خاك خشك، به زمين يا خاك نمناك تيمم نكند.
مسأله 691 ـ چيزى كه بر آن تيمم مى كند بايد پاك باشد و اگر چيز پاكى كه تيمم بر آن صحيح است ندارد، نماز بر او واجب نيست ولى احتياط مستحب آن است كه بدون تيمم و وضو نماز را بخواند و بنابر احتياط واجب بايد قضاى آن را به جا آورد.
مسأله 692 ـ اگر يقين داشته باشد كه تيمم بر چيزى صحيح است و بر آن تيمم نمايد، بعد بفهمد تيمّم به آن باطل بوده نمازهايى را كه با آن تيمم خوانده بايد دوباره بخواند.
مسأله 693 ـ چيزى كه بر آن تيمم مى كند بايد غصبى نباشد.

[120]

مسأله 694 ـ تيمم در فضاى غصبى باطل نيست، پس اگر در ملك خود، دستها را بر زمين بزند و بى اجازه داخل ملك ديگرى شود و دستها را بر پيشانى بكشد، تيمم او باطل نمى شود.
مسأله 695 ـ اگر نداند محل تيمم غصبى است، و يا فراموش كرده باشد، تيمم او صحيح است، اگرچه فراموش كننده خود غاصب باشد.
مسأله 696 ـ كسى كه در جاى غصبى حبس است، اگر آب و خاك او غصبى است، بايد با تيمم نماز بخواند.
مسأله 697 ـ مستحب است چيزى كه بر آن تيمم مى كند گردى داشته باشد كه به دست بماند. و بعد از زدن دست بر آن، مستحب است دست را بتكاند كه گرد آن بريزد.
مسأله 698 ـ تيمم بر زمين گود و خاك جاده و زمين شوره زار كه نمك روى آن را نگرفته مكروه است، و اگر نمك روى آن را گرفته باشد باطل است.

دستور تيمّم

مسأله 699 ـ در تيمم چهار چيز واجب است:
اوّل: نيّت.
دوّم: زدن كف دو دست با هم بر چيزى كه تيمم بر آن صحيح است.
سوّم: كشيدن كف هر دو دست به تمام پيشانى و دو طرف آن، از جايى كه موى سر مى رويد تا ابروها و بالاى بينى و بنابر احتياط واجب بايد دستها روى ابروها هم، كشيده شود.
چهارم: كشيدن كف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن كشيدن كف دست راست به تمام پشت دست چپ.
مسأله 700 ـ تيمم بدل از غسل و بدل از وضو با هم فرقى ندارند. ولى احتياط مستحب آن است كه تيمم بدل از غسل را با دو ضرب انجام دهد به اين نحو كه: يك مرتبه دستها را به زمين بزند و بر پيشانى بكشد و مرتبه ديگر دستها را به زمين بزند و به پشت دستها بكشد، بلكه احتياط مستحب آن است كه تيمم بدل از وضوء هم با دو ضرب انجام دهد بلكه بهتر آن است كه تيمم را به سه ضرب انجام دهد دو مرتبه پشت سرهم دستها را به زمين بزند و بر پيشانى بكشد و يك مرتبه ديگر به زمين بزند و بر

[121]

پشت دستها بكشد.

احكام تيمّم

مسأله 701 ـ اگر مختصرى از پيشانى و پشت دستها را هم مسح نكند تيمم باطل است چه عمداً مسح نكند يا مسأله را نداند يا فراموش كرده باشد، ولى دقت زياد هم لازم نيست و همين قدر كه بگويند تمام پيشانى و پشت دست مسح شده كافى است.
مسأله 702 ـ براى آن كه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده بايد مقدارى بالاتر از مچ را هم مسح نمايد، ولى مسح بين انگشتان لازم نيست.
مسأله 703 ـ پيشانى و پشت دستها را بنابر احتياط واجب بايد از بالا به پايين مسح نمايد و كارهاى آن را بايد پشت سرهم به جا آورد و اگر بين آنها به قدرى فاصله دهد كه نگويند تيمم مى كند باطل است.
مسأله 704 ـ در موقع نيت بايد معين كند كه تيمم او بدل از غسل است يا بدل از وضو، و اگر بدل از غسل باشد بايد آن غسل را معين نمايد و چنانچه اشتباهاً به جاى بدل از وضو، بدل از غسل يا به جاى بدل از غسل، بدل از وضو نيّت كند، يا مثلاً در تيمم بدل از غسل جنابت، نيت تيمم بدل از غسل مس ميّت نمايد، اگر اشتباه او اشتباه در تشخيص نباشد تيمم، او باطل است.
مسأله 705 ـ در تيمم بايد پيشانى و كف دستها و پشت دستها پاك باشد ولى اگر كف دست نجس باشد و نتواند آن را آب بكشد بايد با همان كف دست نجس تيمم كند ولى اگر نجاست كف دست مُسرى باشد در اين صورت بايد با پشت دست يا ذراع نيز تيمم نمايد.
مسأله 706 ـ انسان بايد براى تيمم انگشتر را از دست بيرون آورد و اگر در پيشانى يا پشت دستها يا در كف دستها مانعى باشد، مثلاً چيزى به آنها چسبيده باشد، بايد برطرف نمايد.
مسأله 707 ـ اگر پيشانى يا پشت دستها زخم است و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نمى تواند باز كند بايد دست را روى آن بكشد و نيز اگر كف دست زخم باشد و نتواند پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته، باز كند بايد دست را با همان پارچه به چيزى كه تيمم بر آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستها بكشد.

[122]

مسأله 708 ـ اگر پيشانى و پشت دستها مو داشته باشد اشكال ندارد ولى اگر موى سر روى پيشانى آمده باشد بايد آن را عقب بزند.
مسأله 709 ـ اگر احتمال دهد كه در پيشانى و كف دستها يا پشت دستها مانعى هست، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد بايد جستجو نمايد، تا يقين يا اطمينان پيدا كند كه مانعى نيست.
مسأله 710 ـ اگر وظيفه او تيمّم است و نمى تواند تيمم كند، بايد نائب بگيرد. و كسى كه نائب مى شود بايد او را با دست خود او تيمّم دهد و اگر ممكن نباشد بايد نائب، دست خود را به چيزى كه تيمّم به آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستهاى او بكشد.
مسأله 711 ـ اگر بعد از آن كه وارد تيمم شد شك كند كه قسمت پيش از آن را فراموش كرده يا نه، اعتنا نكند و تيمم او صحيح است، و نيز اگر بعد از بجا آوردن هر جزء شك كند كه درست بجا آورده يا نه اعتنا نكند و تيمم او صحيح است.
مسأله 712 ـ اگر بعد از مسح دست چپ شك كند كه درست تيمم كرده يا نه، تيمم او صحيح است.
مسأله 713 ـ كسى كه وظيفه اش تيمّم است بنابر احتياط واجب نبايد پيش از وقت نماز براى نماز تيمم كند، ولى اگر براى كار واجب ديگر يا مستحبى تيمم كند و تا وقت نماز عذر او باقى باشد، مى تواند با همان تيمم نماز بخواند.
مسأله 714 ـ كسى كه وظيفه اش تيمم است، اگر بداند تا آخر وقت عذر او باقى مى ماند، در وسعت وقت مى تواند با تيمم نماز بخواند، ولى اگر بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف مى شود، بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند، يا در تنگى وقت با تيمم نماز را بجا آورد.
مسأله 715 ـ كسى كه نمى تواند وضو بگيرد، يا غسل كند، مى تواند نمازهاى قضاى خود را با تيمم بخواند هرچند احتمال بدهد كه به زودى عذر او برطرف مى شود ولى در صورت علم به زوال عذر تا پيش از فوت شدن نماز قضاء، بايد منتظر بماند.
مسأله 716 ـ كسى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند، جايز است نمازهاى مستحبى را كه مثل نافله هاى شبانه روز وقت معين دارد با تيمم بخواند حتى در اول وقت، به شرط آن كه علم به زوال عذر تا آخر وقت نداشته باشد.

[123]

مسأله 717 ـ كسى كه احتياطاً بايد غسل جبيره اى و تيمم نمايد، مثلاً جراحتى در پشت او است، اگر بعد از غسل و تيمم نماز بخواند و بعد از نماز حَدَث اصغرى از او سر زند مثلاً بول كند، براى نمازهاى بعد بايد وضو بگيرد.
مسأله 718 ـ اگر به واسطه نداشتن آب يا عذر ديگرى تيمم كند، بعد از برطرف شدن عذر، تيمم او باطل مى شود.
back page resale_fazel page next page