فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

back page resale_fazel page next page

مسأله 270 ـ وضو گرفتن از حوض مدرسه اى كه انسان نمى داند آن حوض را براى همه مردم وقف كرده اند يا براى محصلين همان مدرسه، در صورتى كه معمولاً مردم از آب آن وضو بگيرند و وضوء گرفتن مردم كاشف از اجازه عمومى باشد، اشكال ندارد.
مسأله 271 ـ كسى كه نمى خواهد در مسجدى نماز بخواند اگر نداند كه حوض آن را براى همه مردم وقف كرده اند يا براى كسانى كه در آن جا نماز مى خوانند، نمى تواند از حوض آن وضو بگيرد، ولى اگر معمولاً كسانى هم كه نمى خواهند در آن جا نماز بخوانند از حوض آن وضو مى گيرند و وضو گرفتن مردم كاشف از اجازه عمومى باشد، مى تواند از حوض آن وضو بگيرد.
مسأله 272 ـ وضو گرفتن از حوض تيمچه ها و مسافرخانه ها و مانند اينها براى كسانى كه ساكن آن جاها نيستند در صورتى صحيح است كه معمولاً كسانى هم كه ساكن آن جاها نيستند با آب آنها وضو بگيرند و وضو گرفتن مردم كاشف از اجازه عمومى باشد.
مسأله 273 ـ وضو گرفتن در نهرهاى بزرگ اگرچه انسان نداند كه صاحب آنها راضى است اشكال ندارد، ولى اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهى كند احتياط واجب آن است كه با آب آنها وضو نگيرند.
مسأله 274 ـ اگر فراموش كند آب غصبى است، و با آن وضو بگيرد، وضو صحيح است.
شرط چهارم: ظرف آب وضو مباح باشد.
شرط پنجم: ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد.
مسأله 275 ـ اگر آب وضو در ظرف غصبى است و غير از آن، آب ديگرى ندارد

[55]

بايد تيمم كند و چنانچه با آن آب وضو بگيرد باطل است. و اگر آب مباح ديگرى دارد چنانچه در آن ظرف غصبى، وضوى ارتماسى بگيرد و يا با آن ظرف، آب به صورت و دستها بريزد وضويش باطل است، ولى اگر با كف دست، آب را از آن ظرف بردارد و به صورت و دستها بريزد وضويش صحيح است. اگرچه از جهت تصرف در ظرف غصبى، فعل حرام مرتكب شده است، و وضوى او از ظرف طلا و نقره، به احتياط واجب مثل وضوى از ظرف غصبى است.
مسأله 276 ـ اگر در حوضى كه مثلاً يك آجر يا يك سنگ آن غصبى است وضو بگيرد صحيح است.
مسأله 277 ـ اگر در صحن يكى از امامان يا امامزادگان كه سابقاً قبرستان بوده حوض يا نهرى بسازند، چنانچه انسان نداند كه زمين صحن را براى قبرستان وقف كرده اند وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشكال ندارد.
شرط ششم: اعضاى وضو موقع شستن و مسح كردن، پاك باشد.
مسأله 278 ـ اگر پيش از تمام شدن وضو جايى را كه شسته و مسح كرده نجس شود، وضو صحيح است.
مسأله 279 ـ اگر غير از اعضاى وضو جايى از بدن نجس باشد، وضو صحيح است. ولى اگر مخرج را از بول يا غائط تطهير نكرده باشد بهتر آن است كه اوّل آن را تطهير كند، و بعد وضو بگيرد.
مسأله 280 ـ اگر يكى از اعضاى وضو نجس باشد و بعد از وضو شك كند كه پيش از وضو آن جا را آب كشيده يا نه، چنانچه در موقع وضو ملتف پاك بودن و نجس بودن آن جا نبوده وضو باطل است، و اگر مى داند ملتف بوده، يا شك دارد كه ملتف بوده يا نه، وضو صحيح است. و در هر صورت جايى را كه نجس بوده بايد آب بكشد.
مسأله 281 ـ اگر در صورت يا دستها بريدگى يا زخمى است كه خون آن بند نمى آيد و آب براى آن ضرر ندارد، بايد در آب كر يا جارى فرو برد و قدرى فشار دهد كه خون بند بيايد، بعد به دستورى كه گفته شد وضوى ارتماسى بگيرد.
شرط هفتم: وقت براى نماز و وضو كافى باشد.
مسأله 282 ـ هرگاه وقت به قدرى تنگ است كه اگر وضو بگيرد تمام نماز يا مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مى شود، بايد تيمم كند، ولى اگر براى وضو و تيمم يك اندازه وقت لازم است بايد وضو بگيرد.

[56]

مسأله 283 ـ كسى كه در تنگى وقت نماز بايد تيمم كند، اگر وضو بگيرد وضو صحيح است چه براى آن نماز وضو بگيرد يا براى كار ديگر.
شرط هشتم: به قصد قربت يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد، و اگر براى خنك شدن يا به قصد ديگرى وضو بگيرد باطل است.
مسأله 284 ـ لازم نيست نيت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند ولى بايد در تمام وضو متوجه باشد كه وضو مى گيرد. به طورى كه اگر از او بپرسند چه مى كنى بگويد وضو مى گيرم.
شرط نهم: وضو را به ترتيبى كه گفته شد بجا آورد، يعنى اوّل صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد، و بنابر احتياط واجب بايد پاى راست را پيش از پاى چپ مسح كند، و اگر به اين ترتيب وضو نگيرد باطل است.
شرط دهم: كارهاى وضو را پشت سرهم انجام دهد.
مسأله 285 ـ اگر بين كارهاى وضو به قدرى فاصله شود كه وقتى مى خواهد جايى را بشويد يا مسح كند رطوبت جاهايى كه پيش از آن شسته يا مسح كرده خشك شده باشد، وضو باطل است. و اگر فقط رطوبت جايى كه جلوتر از محلى است كه مى خواهد بشويد يا مسح كند خشك شده باشد مثلاً موقعى كه مى خواهد دست چپ را بشويد رطوبت دست راست خشك شده باشد و صورت تر باشد، بهتر آن است كه دوباره وضو را از سر بگيرد.
مسأله 286 ـ اگر كارهاى وضو را پشت سرهم بجا آورد ولى به واسطه گرماى هوا يا حرارت زياد بدن و مانند اينها رطوبت خشك شود وضوى او صحيح است.
مسأله 287 ـ راه رفتن در بين وضو اشكال ندارد، بنابراين اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح كند، وضوى او صحيح است.
شرط يازدهم: شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد، و اگر ديگرى او را وضو دهد، و يا كمك كند، وضو باطل است.
مسأله 288 ـ كسى كه نمى تواند وضو بگيرد بايد كسى را به كمك بگيرد تا او را وضو دهد و چنانچه مزد هم بخواهد، در صورتى كه بتواند بايد بدهد، ولى بايد خود او و نائب هردو نيّت وضو كنند و با دست خود مسح نمايد و اگر نمى تواند بايد نايبش دست او را بگيرد و به جاى مسح او بكشد، و اگر اين هم ممكن نيست بايد از دست او رطوبت

[57]

بگيرند و با آن رطوبت، سر و پاى او را مسح كنند. و به احتياط واجب در صورت امكان علاوه بر وضو تيمّم هم بكند.
مسأله 289 ـ هر كدام از كارهاى وضو را كه مى تواند به تنهايى انجام دهد، نبايد در آن كمك بگيرد.
شرط دوازدهم: استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.
مسأله 290 ـ كسى كه مى ترسد كه اگر وضو بگيرد، مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند بنابر احتياط واجب نبايد وضو بگيرد، ولى اگر نداند كه آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد و بعد بفهمد كه ضرر داشته، وضويش صحيح است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه با آن وضو نماز نخواند و تيمم كند و چنانچه با آن وضو نماز خوانده احتياط مستحب آن است كه دوباره آن را اعاده نمايد.
مسأله 291 ـ اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار كمى كه وضو با آن صحيح است ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر دارد، بايد با همان مقدار وضو بگيرد.
شرط سيزدهم: در اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب نباشد.
مسأله 292 ـ اگر مى داند چيزى به اعضاء وضو چسبيده ولى شك دارد كه از رسيدن آب جلوگيرى مى كند يا نه، بايد آن را برطرف كند يا آب را به زير آن برساند.
مسأله 293 ـ اگر زير ناخن چرك باشد، وضو اشكال ندارد، ولى اگر ناخن را بگيرند بايد براى وضو آن چرك را برطرف كنند، و نيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلند باشد و چرك زير آن جزء ظاهر به حساب آيد بايد چرك زير مقدارى را كه از معمول بلندتر است برطرف نمايند.
مسأله 294 ـ اگر در صورت و دستها و جلوى سر و روى پاها به واسطه سوختن يا چيز ديگر برآمدگى پيدا شود، شستن و مسح روى آن كافى است. و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلكه اگر پوست يك قسمت آن كنده شود، لازم نيست آب را به زير قسمتى كه كنده نشده برساند ولى چنانچه پوستى كه كنده شده گاهى به بدن مى چسبد و گاهى بلند مى شود بايد آن را قطع كند يا آب را به زير آن و هم روى آن برساند.
مسأله 295 ـ اگر انسان شك كند كه به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه; چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، مثل آن كه بعد از گل كارى شك كند گل به دست او چسبيده يا نه، بايد بررسى كند يا به قدرى دست بمالد تا اطمينان پيدا كند

[58]

كه اگر بوده برطرف شده يا آب به زير آن رسيده است.
مسأله 296 ـ جايى را كه بايد شست و مسح كرد هر قدر چرك باشد اگر چرك آن مانع از رسيدن آب به بدن نباشد اشكال ندارد. و همچنين است اگر بعد از گچ كارى و مانند آن چيز سفيدى كه جلوگيرى از رسيدن آب به پوست نمى نمايد بر دست بماند، ولى اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن مى رسد يا نه، بايد آنها را برطرف كند.
مسأله 297 ـ اگر پيش از وضو بداند كه در بعضى از اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب هست و بعد از وضو شك كند كه در موقع وضو آب را به آن جا رسانده يا نه، وضوى او صحيح است.
مسأله 298 ـ اگر در بعضى از اعضاى وضو مانعى باشد كه گاهى آب بخودى خود زير آن مى رسد و گاهى نمى رسد و انسان بعد از وضو شك كند كه آب زير آن رسيده يا نه، چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده بايد دوباره وضو بگيرد.
مسأله 299 ـ اگر بعد از وضو چيزى را كه مانع از رسيدن آب است در اعضاى وضو ببيند و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، وضوى او صحيح است، ولى اگر بداند كه در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتياط واجب آن است كه دوباره وضو بگيرد.
مسأله 300 ـ اگر بعد از وضو شك كند چيزى كه مانع رسيدن آب است در اعضاى وضو بوده يا نه، وضو صحيح است.

احـكام وضـو

مسأله 301 ـ كسى كه در كارهاى وضو و شرايط آن مثل پاك بودن آب و غصبى نبودن آن خيلى شك مى كند بايد به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 302 ـ اگر شك كند كه وضوى او باطل شده يا نه، بنا مى گذارد كه وضوى او باقى است، ولى اگر بعد از بول استبراء نكرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند بول است يا چيز ديگر، وضوى او باطل است.
مسأله 303 ـ كسى كه شك دارد وضو گرفته يا نه، بايد وضو بگيرد.
مسأله 304 ـ كسى كه مى داند وضو گرفته و حدثى هم از او سر زده، مثلاً بول

[59]

كرده، اگر نداند كه كدام جلوتر بوده، چنانچه پيش از نماز است بايد وضو بگيرد، و اگر در بين نماز است بايد نماز را بشكند و وضو بگيرد و اگر بعد از نماز است بايد وضو بگيرد، و نمازى را كه خوانده دوباره بخواند.
مسأله 305 ـ اگر بعد از نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، نماز او صحيح است، ولى بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد.
مسأله 306 ـ اگر در بين نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، نماز او باطل است و بايد وضو بگيرد، و نماز را بخواند.
مسأله 307 ـ اگر بعد از نماز شك كند، كه قبل از نماز وضوى او باطل شده يا بعد از نماز، نمازى كه خوانده صحيح است.
مسأله 308 ـ اگر انسان مرضى دارد كه بول او قطره قطره مى ريزد يا نمى تواند از بيرون آمدن غائط خوددارى كند چنانچه يقين دارد كه از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن وقت پيدا مى كند بايد نماز را در وقتى كه فرصت مى كند، بخواند و اگر وقت او به مقدار كارهاى واجب نماز است، بايد در وقتى كه فرصت دارد فقط كارهاى واجب نماز را به جا آورد و كارهاى مستحب آن مانند اذان و اقامه و قنوت را ترك نمايد.
مسأله 309 ـ اگر به مقدار وضو و نماز وقت پيدا نمى كند و در بين نماز چند دفعه بول از او خارج مى شود اگر براى او سخت نيست بايد ظرف آبى پهلوى خود بگذارد و هر وقت بول از او خارج شد بنابر احتياط واجب وضو بگيرد و بقيّه نماز را بخواند. و نيز اگر مرضى دارد كه در بين نماز چند مرتبه غائط از او خارج مى شود، اگر براى او سخت نيستبايد ظرف آبى پهلوى خود بگذارد و هر وقت غائط از او خارج شد وضو بگيرد و بقيّه نماز را بخواند.
مسأله 310 ـ كسى كه غائط پى در پى از او خارج مى شود اگر بتواند مقدارى از نماز را با وضو بخواند، بايد بعد از هر دفعه وضوى خود را تكرار كند تا وقتى كه براى او سخت باشد.
مسأله 311 ـ كسى كه بول پى در پى از او خارج مى شود اگر بين دو نماز، قطره بولى از او خارج نشود مى تواند با يك وضو هردو نماز را بخواند، و قطره هايى كه بين نماز خارج مى شود اشكال ندارد.
مسأله 312 ـ كسى كه بول يا غائط پى در پى از او خارج مى شود اگر نتواند هيچ

[60]

مقدارى از نماز را با وضو بخواند مى تواند چند نماز را با يك وضو بخواند مگر اينكه اختياراً بول يا غائط كند يا چيز ديگرى كه وضو را باطل مى كند پيش آيد.
مسأله 313 ـ اگر مرضى دارد كه نمى تواند از خارج شدن باد جلوگيرى كند، بايد به وظيفه كسانى كه نمى توانند از بيرون آمدن غائط خوددارى كنند عمل نمايد.
مسأله 314 ـ كسى كه غائط پى در پى از او خارج مى شود، بايد براى هر نمازى وضو بگيرد و فوراً مشغول نماز شود، ولى براى به جا آوردن سجده و تشهد فراموش شده و نماز احتياط كه بايد بعد از نماز انجام داد در صورتى كه آنها را بعد از نماز فوراً بجا بياورد لازم نيست وضو بگيرد.
مسأله 315 ـ كسى كه بول او قطره قطره مى ريزد بايد براى نماز به وسيله كيسه اى كه در آن، پنبه يا چيز ديگرى است كه از رسيدن بول به جاهاى ديگر جلوگيرى مى كند، خود را حفظ نمايد. و احتياط واجب آن است كه پيش از هر نماز مخرج بول را كه نجس شده آب بكشد. و نيز كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن غائط خوددارى كند، چنانچه ممكن باشد بايد به مقدار نماز از رسيدن غائط به جاهاى ديگر جلوگيرى نمايد. و احتياط واجب آن است كه اگر مشقت ندارد، براى هر نماز مخرج غائط را آب بكشد.
مسأله 316 ـ كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند، در صورتى كه ممكن باشد بايد به مقدار نماز از خارج شدن بول و غائط جلوگيرى نمايد اگرچه متضمن مخارجى باشد و بنابر احتياط واجب اگر مرض او معالجه مى شود خود را معالجه كند.
مسأله 317 ـ كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند، بعد از آن كه مرض او خوب شد، لازم نيست نمازهايى را كه در وقت مرض مطابق وظيفه اش خوانده قضا نمايد. ولى اگر در بين وقت نماز مرض او خوب شود، بايد نمازى را كه در آن وقت خوانده دوباره بخواند.

چيزهايى كه بايد براى آنها وضو گرفت

مسأله 318 ـ براى شش چيز وضو گرفتن واجب است:
اوّل: براى نمازهاى واجب غير از نماز ميت.
دوّم: براى سجده و تشهد فراموش شده، اگر بين آنها و نماز، حدثى از او سرزده

[61]

مثلاً بول كرده باشد.
سوّم: براى طواف واجب خانه كعبه.
چهارم: اگر نذر يا عهد كرده يا قسم خورده باشد كه وضو بگيرد.
پنجم: اگر نذر كرده باشد كه جائى از بدن خود را به خط قرآن برساند.
ششم: براى آب كشيدن قرآنى كه نجس شده يا بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتى كه مجبور باشد دست يا جاى ديگر بدن خود را به خط قرآن برساند، ولى چنانچه معطل شدن به مقدار وضو، بى احترامى به قرآن باشد بايد بدون اين كه وضو بگيرد، قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد يا اگر نجس شده آب بكشد و تا ممكن است از دست گذاشتن به خط قرآن خوددارى كند.
مسأله 319 ـ مس نمودن خط قرآن، يعنى رساندن جايى از بدن به خط قرآن براى كسى كه وضو ندارد، حرام است. ولى اگر قرآن را به زبان فارسى يا به زبان ديگر ترجمه كنند مس آن اشكال ندارد.
مسأله 320 ـ جلوگيرى بچه و ديوانه از مس خط قرآن واجب نيست، ولى اگر مس نمودن آنان بى احترامى به قرآن باشد، بايد جلوگيرى كنند.
مسأله 321 ـ كسى كه وضو ندارد، خوب است اسم خداوند متعال را به هر زبانى كه نوشته شده باشد مس ننمايد.
مسأله 322 ـ اگر پيش از وقت نماز به قصد اين كه با طهارت باشد وضو بگيرد يا غسل كند صحيح است.
مسأله 323 ـ كسى كه يقين دارد وقت داخل شده اگر نيّت وضوى واجب كند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده، وضوى او صحيح است.
مسأله 324 ـ مستحب است انسان براى نماز ميت و زيارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان(عليهم السلام)وضو بگيرد، و همچنين براى همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و نيز براى مس حاشيه قرآن و براى خوابيدن، وضو گرفتن مستحب است. و نيز مستحب است كسى كه وضو دارد دوباره وضو بگيرد، و اگر براى يكى از اين كارها وضو بگيرد هر كارى را كه بايد با وضو انجام داد مى تواند به جا آورد مثلاً مى تواند با آن وضو نماز بخواند.

[62]

چيزهايى كه وضو را باطل مى كند

مسأله 325 ـ هفت چيز وضو را باطل مى كند:
اوّل: بول.
دوّم: غائط.
سوّم: باد معده و روده كه از مخرج غائط خارج شود.
چهارم: خوابى كه به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود، ولى اگر چشم نبيند و گوش بشنود وضو باطل نمى شود.
پنجم: چيزهايى كه عقل را از بين مى برد، مانند ديوانگى و مَستى و بيهوشى.
ششم: استحاضه زنان، كه بعداً گفته مى شود.
هفتم: كارى كه براى آن بايد غسل كرد مانند جنابت.

احكام وضوى جبيره

چيزى كه با آن زخم و جاى شكسته را مى بندند و دوايى كه روى زخم و مانند آن مى گذارند جبيره ناميده مى شود.
مسأله 326 ـ اگر در يكى از جاهاى وضو زخم يا دمل يا شكستگى باشد، چنانچه روى آن باز است و آب براى آن ضرر ندارد، بايد به طور معمول وضو گرفت.
مسأله 327 ـ اگر زخم يا دمل يا شكستگى در صورت و دستها است و روى آن باز است و آب ريختن روى آن ضرر دارد، بايد اطراف آن را بشويد و چنانچه كشيدن دست تَر بر آن ضرر ندارد، احتياط آن است كه دست تر بر آن بكشد و بعد پارچه پاكى روى آن بگذارد و دست تَر را روى پارچه هم بكشد و اگر اين مقدار هم ضرر دارد يا زخم نجس است و نمى شود آب كشيد، بايد اطراف زخم را به طورى كه در وضو گفته شد، از بالا به پايين بشويد و بنابر احتياط واجب در فرض اخير تيمّم هم بنمايد.
مسأله 328 ـ اگر زخم يا دمل يا شكستگى در جلوى سر يا روى پاها است و روى آن باز است، چنانچه نتواند آن را مسح كند بايد پارچه پاكى روى آن بگذارد و روى پارچه را با ترى آب وضو كه در دست مانده مسح كند، و اگر گذاشتن پارچه ممكن نباشد، مسح لازم نيست ولى بايد بعد از وضو تيمم هم بكند.
مسأله 329 ـ اگر روى دمل يا زخم يا شكستگى بسته باشد، چنانچه باز كردن

[63]

آن ممكن است و زحمت و مشقت هم ندارد و آب هم براى آن ضرر ندارد، بايد روى آن را باز كند و وضو بگيرد، چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد، يا جلوى سر و روى پاها.
مسأله 330 ـ اگر زخم يا دمل يا شكستگى در صورت يا دستها باشد و بشود روى آن را باز كرد، چنانچه ريختن آب، روى آن ضرر دارد و كشيدن دست تر ضرر ندارد، واجب است دست تر روى آن بكشد.
مسأله 331 ـ اگر نمى شود روى زخم را باز كرد ولى زخم و چيزى كه روى آن گذاشته پاك است و رساندن آب به زخم ممكن است و ضرر و زحمت و مشقت ندارد بايد آب را به روى زخم برساند، و اگر زخم يا چيزى كه روى آن گذاشته نجس است، چنانچه آب كشيدن آن و رساندن آب به روى زخم بدون زحمت و مشقت ممكن باشد، بايد آن را آب بكشد و موقع وضو آب را به زخم برساند، و در صورتى كه آب براى زخم ضرر دارد، يا آن كه رساندن آب به روى زخم ممكن نباشد يا زخم نجس است و نمى تواند آن را آب بكشد، زخم را به طورى كه در وضو گفته شد بشويد و اگر جبيره پاك است روى آن مسح كند و اگر جبيره نجس است يا نمى شود روى آن را دست تر كشيد مثلاً دوايى است كه به دست چسبيده، پارچه پاكى را به طورى كه جزء جبيره حساب شود روى آن بگذارد و دست تر روى آن بكشد و اگر اين هم ممكن نيست احتياط واجب آن است كه وضو بگيرد و تيمّم هم بكند.
مسأله 332 ـ اگر جبيره، تمام صورت يا تمام يكى از دستها را فرا گرفته باشد باز احكام جبيره جارى، و وضوى جبيره اى كافى است، ولى اگر بيشتر اعضاى وضو را گرفته باشد، احكام جبيره جارى نمى باشد و بايد تيمم نمايد.
مسأله 333 ـ اگر جبيره تمام اعضاى وضو را گرفته باشد، بايد تيمّم نمايد.
مسأله 334 ـ كسى كه در كف دست و انگشتها جبيره دارد و در موقع وضو دست تر روى آن كشيده است، مى تواند سر و پا را با همان رطوبت مسح كند يا از جاهاى ديگر وضو رطوبت بگيرد.
مسأله 335 ـ اگر جبيره تمام پهناى روى پا را گرفته ولى مقدارى از طرف انگشتان و مقدارى از طرف بالاى پا باز است، بايد جاهايى كه باز است روى پا را، و جايى كه جبيره است روى جبيره را مسح كند.
مسأله 336 ـ اگر در صورت يا دستها چند جبيره باشد، بايد بين آنها را بشويد

[64]

و اگر جبيره ها در سر يا روى پاها باشد، بايد بين آنها را مسح كند و در جاهايى كه جبيره است بايد به دستور جبيره عمل نمايد.
مسأله 337 ـ اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممكن نيست، بايد به دستور جبيره عمل كند، و بنابر احتياط تيمم هم بنمايد، و اگر برداشتن جبيره ممكن است بايد جبيره را بردارد. و اگر زخم در صورت و دستها است اطراف آن را بشويد و اگر در سر يا روى پاها است اطراف آن را مسح كند و براى جاى زخم به دستور جبيره عمل نمايد.
مسأله 338 ـ اگر در جاى وضو زخم و جراحت و شكستگى نيست، ولى به جهت ديگرى آب براى همه دست و صورت ضرر دارد، بايد تيمم كند و بنابر احتياط واجب اگر براى مقدارى از دست و صورت ضرر دارد بايد اطراف آن را بشويد و تيمم هم بنمايد.
مسأله 339 ـ اگر جايى از اعضاى وضو را رگ زده است و نمى تواند آن را آب بكشد يا آب براى آن ضرر دارد اگر روى آن بسته است، بايد به دستور جبيره عمل كند، و اگر باز است بعد از شستن اطراف آن بنابر احتياط واجب پارچه اى روى آن قرار داده و دست تر بر روى آن بكشد.
مسأله 340 ـ اگر در جاى وضو يا غسل چيزى چسبيده است كه برداشتن آن ممكن نيست، يا به قدرى مشقت دارد كه نمى شود تحمل كرد، بايد به دستور جبيره عمل كند.
مسأله 341 ـ غسل جبيره اى مثل وضوى جبيره اى است، ولى بنابر احتياط واجب بايد آن را تربيتى به جا آورند نه ارتماسى.
مسأله 342 ـ كسى كه وظيفه او تيمّم است، اگر در بعضى از جاهاى تيمم او زخم يا دمل يا شكستگى باشد بايد به دستور وضوى جبيره اى، تيمم جبيره اى نمايد.
مسأله 343 ـ كسى كه بايد با وضو يا غسل جبيره اى نماز بخواند، چنانچه بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف نمى شود، مى تواند در اول وقت نماز بخواند، ولى اگر اميد دارد كه تا آخر وقت عذر او برطرف شود احتياط واجب آن است كه صبر كند و اگر عذر او برطرف نشد در آخر وقت نماز را با وضو يا غسل جبيره اى به جا آورد.
مسأله 344 ـ اگر انسان براى مرضى كه در چشم اوست موى چشم خود را بچسباند، بايد وضو و غسل را جبيره اى انجام دهد.

[65]

مسأله 345 ـ كسى كه نمى داند بايد تيمم كند يا وضوى جبيره اى بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد هردو را به جا آورد.
مسأله 346 ـ نمازهايى را كه انسان با وضوى جبيره اى خوانده صحيح است و بعد از آن كه عذرش برطرف شد، براى نمازهاى بعد هم نبايد وضو بگيرد، ولى اگر براى آن كه نمى دانسته تكليفش جبيره است يا تيمم، هردو را انجام داده باشد بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد.

غسلهاى واجب

غسلهاى واجب هفت قسم است: اول: غسل جنابت. دوّم: غسل حيض. سوّم: غسل نفاس. چهارم: غسل استحاضه. پنجم: غسل مس ميت. ششم: غسل ميت. هفتم: غسلى كه به واسطه نذر و قسم و مانند اينها واجب مى شود.

احكام جنابت

مسأله 347 ـ به دو چيز انسان جنب مى شود;
اوّل: جماع.
دوّم: بيرون آمدن منى، چه در خواب باشد يا بيدارى، كم باشد يا زياد با شهوت باشد يا بى شهوت، با اختيار باشد يا بى اختيار.
back page resale_fazel page next page