فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

back page fehrest page next page

(مسأله 2015) نقره دو نصاب دارد: نصاب اوّل آن «105 مثقال» معمولى (معادل 187/492 گرم) است و اگر نقره به «105 مثقال» برسد و شرايط ديگرى را هم كهگفته شد داشته باشد، انسان بايد «يك چهلم» آن را كه «2 مثقال و 15 نخود» (معادل 304/12 گرم) است، بابت زكات بدهد; و اگر به اين مقدار نرسد، زكات آن واجب نيست. و نصاب دوم آن «21 مثقال» (معادل 437/98 گرم) است، يعنى اگر «21 مثقال» به «105 مثقال» اضافه شود،

[321]

بايد زكات تمام «126 مثقال» (معادل 625/590 گرم) را بدهد; و اگر كمتر از «21 مثقال» اضافه شود، فقط بايد زكات «105 مثقال» آن را بدهد و زيادى آن زكات ندارد; و همچنين است هر چه بالا رود، يعنى به ازاء هر «21 مثقال» كه به نصاب اوّل اضافه مى شود، «دوازده و سه پنجم نخود» بر زكات آن اضافه مى گردد; و اگر كمتر اضافه شود مقدارى كه اضافه شده و كمتر از «21 مثقال» است، زكات ندارد. بنابر اين اگر انسان يك چهلم هر چه طلا و نقره دارد بدهد زكاتى را كه بر او واجب بوده داده، و گاهى هم بيشتر از مقدار واجب داده است; مثلاً كسى كه «110 مثقال» نقره دارد، اگر يك چهلم آن را بدهد، زكات «105 مثقال» آن را كه واجب بوده داده و مقدارى هم براى «5 مثقال» آن داده كه واجب نبوده است.

احكام زكات طلا و نقره

(مسأله 2016)
كسى كه طلا يا نقره او به اندازه نصاب است، اگرچه زكات آن را داده باشد، تا وقتى از نصاب اوّل كم نشده، همه ساله بايد زكات آن را بدهد.

(مسأله 2017) زكات طلا و نقره در صورتى واجب مى شود كه آن را سكّه زده باشند و معامله با آن رايج باشد و اگر سكّه آن هم از بين رفته باشد بايد زكات آن را بدهند.

(مسأله 2018) طلا و نقره سكّه دارى كه زنها براى زينت به كار مى برند، زكات ندارد اگرچه رايج باشد.

(مسأله 2019) كسى كه طلا و نقره دارد، اگر هيچ كدام آنها به اندازه نصاب اوّل نباشد، مثلاً «104 مثقال» نقره و «14 مثقال» طلا داشته باشد، زكات بر او واجب نيست.

(مسأله 2020) چنانكه سابقاً گفته شد; زكات طلا و نقره در صورتى واجب مى شود كه انسان يازده ماه مالك مقدار نصاب باشد; و اگر در بين يازده ماه، طلا و نقره او از نصاب اوّل كمتر شود، زكات بر او واجب نيست.

(مسأله 2021) اگر در بين يازده ماه طلا و نقره اى را كه دارد با طلا يا نقره يا چيز ديگر عوض نمايد يا آنها را ذوب كند، زكات بر او واجب نيست. ولى اگر براى فرار از پرداختن زكات اين كارها را بكند، احتياط مستحب آن است كه زكات را بدهد.

(مسأله 2022) اگر در ماه دوازدهم طلا و نقره را ذوب كند، بايد زكات آنها را بدهد، و چنانچه به واسطه ذوب كردن، وزن يا قيمت آنها كم شود، بايد زكاتى را كه پيش از ذوب كردن بر او واجب بوده بدهد.

[322]

(مسأله 2023) اگر طلا و نقره اى كه دارد خوب و بد داشته باشد، مى تواند زكات هر كدام از خوب و بد را از خود آن بدهد; ولى بهتر است زكات همه آنها را از طلا و نقره خوب بدهد.

(مسأله 2024) طلا و نقره اى كه بيشتر از اندازه معمول با فلز ديگر مخلوط است، اگر خالص آن به اندازه نصاب كه مقدار آن گفته شد برسد، انسان بايد زكات آن را بدهد; و چنانچه شك دارد كه خالص آن به اندازه نصاب هست يا نه، زكات آن واجب نيست.

(مسأله 2025) اگر با طلا و نقره اى كه دارد به مقدار معمول فلز ديگرى مخلوط باشد، نمى تواند زكات آن را از طلا و نقره اى بدهد كه بيشتر از معمول، فلز ديگر دارد; ولى اگر به قدرى بدهد كه يقين كند طلا و نقره خالصى كه در آن هست، به اندازه زكاتى مى باشد كه بر او واجب است، اشكال ندارد.

(مسأله 2026) چون زكات در طلا و نقره منحصر به صورتى است كه سكّه رسمى خورده باشد و به شكل دينار و درهم بوده و معامله با آن رواج داشته باشد و از طرف ديگر تشريع زكات ـ طبق روايات آن ـ به منظور بر طرف كردن كمبودها و تأمين حوائج فقرا و جامعه بوده است، بنابر اين در زمان ما كه طلا و نقره سكّه دار به كلّى از رواج معامله خارج شده و به جاى آن «اسكناس» رواج پيدا كرده است، احتمال دارد اين پولها هم حكم طلا و نقره مسكوك را داشته باشند; پس راه احتياط آن است كه معادل نصاب طلا و نقره سكّه دار در پولهاى رايج روز محاسبه شود و پس از تحقّق ساير شرايط ـ از جمله باقى ماندن يازده ماه ـ زكات آن پرداخت گردد.

زكات شتر، گاو و گوسفند

(مسأله 2027) زكات شتر، گاو و گوسفند غير از شرط هايى كه گفته شد; دو شرط ديگر دارد:

اوّل: آن كه حيوان در تمام سال بى كار باشد; و اگر در تمام سال يكى دو روز كار كرده باشد، زكات آن واجب است.

دوم: آن كه در تمام سال از علف بيابان بچرد; پس اگر تمام سال يا مقدارى از آن را از علف چيده شده، يا از زراعتى كه مِلك مالك يا مِلك كس ديگرى است بچرد، زكات

[323]

ندارد; ولى اگر در تمام سال يك روز يا دو روز از علف مالك بخورد، بنابر احتياط زكات آن واجب مى باشد.

(مسأله 2028) اگر انسان براى شتر، گاو و گوسفند خود چراگاهى را كه كسى نكاشته بخرد، يا اجاره كند، يا براى چراندن در آن باج بدهد، بايد زكات را بدهد.

(مسأله 2029) هرگاه تمام نصاب از يك جنس و صنف خاص ـ مثلاً بز يا ميش ـ باشد، بنابر احتياط واجب بايد زكات آن را از همان جنس يا قيمت آن بپردازد; و اگر مختلط باشد و قيمت آن تفاوت كند، بنابر احتياط زكات را به نسبت هر كدام بدهد; يعنى حدّ متوسّط را حساب كند و بپردازد.

نِصاب شتر

(مسأله 2030)
شتر دوازده نصاب دارد:

اوّل: «پنج شتر» و زكات آن يك گوسفند است، و تا شترها به اين تعداد نرسند زكات ندارند.

دوم: «ده شتر» و زكات آن دو گوسفند است.

سوم: «پانزده شتر» و زكات آن سه گوسفند است.

چهارم: «بيست شتر» و زكات آن چهار گوسفند است.

پنجم: «بيست و پنج شتر» و زكات آن پنج گوسفند است.

ششم: «بيست و شش شتر» و زكات آن يك شتر است كه داخل سال دوم شده باشد.

هفتم: «سى و شش شتر» و زكات آن يك شتر است كه داخل سال سوم شده باشد.

هشتم: «چهل و شش شتر» و زكات آن يك شتر است كه داخل سال چهارم شده باشد.

نهم: «شصت و يك شتر» و زكات آن يك شتر است كه داخل سال پنجم شده باشد.

دهم: «هفتاد و شش شتر» و زكات آن دو شتر است كه داخل سال سوم شده باشند.

يازدهم: «نود و يك شتر» و زكات آن دو شتر است كه داخل سال چهارم شده باشند.

دوازدهم: «صد و بيست و يك شتر و بالاتر از آن است» كه بايد يا چهل تا چهل تا حساب كند و براى هر چهل تا يك شتر بدهد كه داخل سال سوم شده باشد; يا پنجاه تا پنجاه تا حساب كند و براى هر پنجاه تا يك شتر بدهد كه داخل سال چهارم شده باشد; و

[324]

يا با چهل و پنجاه حساب كند; ولى در هر صورت بايد به گونه اى حساب كند كه چيزى باقى نماند، يا اگر چيزى باقى مى ماند، از نُه تا بيشتر نباشد; مثلاً اگر صد و چهل شتر دارد، بايد براى صد تا، دو شترى كه داخل سال چهارم شده و براى چهل تا يك شتر كه داخل سال سوم شده باشد بدهد; و در تمام موارد شتر يا شترانى كه بايد براى زكات پرداخت كند بايد مادّه باشند.

(مسأله 2031) زكات ما بين دو نصاب واجب نيست; پس اگر شماره شترهايى كه دارد از نصاب اوّل كه پنج تا است بگذرد، تا به نصاب دوم كه ده تا است نرسيده، فقط بايد زكات پنج تاى آن را بدهد، و همچنين است در نصاب هاى بعد.

نِصاب گاو

(مسأله 2032)
گاو دو نصاب دارد:

اوّل: «سى رأس» است كه اگر شرايط ديگر وجود داشته باشد; زكات آن يك گوساله است كه داخل سال دوم شده باشد.

دوم: «چهل رأس»، و زكات آن يك گوساله ماده است كه داخل سال سوم شده باشد; و زكات ما بين سى و چهل واجب نيست، مثلاً كسى كه سى و نُه گاو دارد، فقط بايد زكات سى تاى آنها را بدهد، و نيز اگر از چهل گاو زيادتر داشته باشد تا به شصت رأس نرسيده، فقط بايد زكات چهل تاى آن را بدهد و بعد از آن كه به شصت رأس رسيد، چون دو برابر نصاب اوّل را دارد، بايد دو گوساله كه داخل سال دوم شده باشند بدهد; و همچنين هرچه بالا رود بايد «سى تا سى تا» يا «چهل تا چهل تا» يا با «سى و چهل» حساب نمايد و زكات آنها را به دستورى كه گفته شد بدهد; ولى بايد به گونه اى حساب كند كه چيزى باقى نماند يا اگر چيزى باقى مى ماند از نُه تا بيشتر نباشد; مثلاً اگر هفتاد گاو دارد، بايد به حساب «سى و چهل» حساب كند و براى سى رأس آن زكات سى رأس و براى چهل رأس آن زكاتِ چهل رأس را بدهد; چون اگر به حساب سى تا حساب كند، ده رأس گاو زكات نداده مى ماند.

نِصاب گوسفند

(مسأله 2033)
گوسفند پنج نصاب دارد:

[325]

اوّل: «چهل رأس»، و زكات آن يك گوسفند است، و تا گوسفند به چهل رأس نرسد زكات ندارد.

دوم: «صد و بيست و يك رأس»، و زكات آن دو گوسفند است.

سوم: «دويست و يك رأس» و زكات آن سه گوسفند است.

چهارم: «سيصد و يك رأس» و زكات آن بنابر احتياط واجب، چهار گوسفند است.

پنجم: «چهار صد رأس يا بيشتر»، كه بايد آنها را «صد تا صد تا» حساب كند و براى هر صد رأس آنها يك گوسفند بدهد. و لازم نيست زكات را از خود گوسفندها بدهد، بلكه اگر گوسفند ديگرى بدهد، يا مطابق قيمت گوسفند، پول بدهد كافى است; و احوط آن است كه غير از پول چيز ديگرى به قصد قيمت داده نشود.

(مسأله 2034) زكات ما بين دو نصاب واجب نيست، پس اگر شماره گوسفندهاى كسى از نصاب اوّل كه چهل است بيشتر باشد، تا به نصاب دوم كه صد و بيست يك است نرسيده، فقط بايد زكات چهل رأس آن را بدهد و زيادى آن زكات ندارد و همچنين است در نصاب هاى بعد.

احكام زكات شتر، گاو و گوسفند

(مسأله 2035) زكات شتر، گاو و گوسفندهايى كه به مقدار نصاب برسند واجب است، چه همه آنها نر باشند يا ماده، يا بعضى نر باشند و بعضى ماده.

(مسأله 2036) در زكات، گاو و گاوميش يك جنس حساب مى شوند، و شتر عربى و غير عربى يك جنس است، و همچنين بز و ميش و شيشك در زكات با هم فرق ندارند.

(مسأله 2037) اگر گوسفند را براى زكات بدهد، بايد حدّاقلّ داخل سال دوم شده باشد، و اگر بز بدهد بايد داخل سال سوم شده باشد.

(مسأله 2038) در گوسـفند هـرگاه تمام نصاب از جنس نر باشد زكات آن را مى تواند از جنس ماده بدهد; همچنين اگر تمام آن ماده باشد مى تواند زكات آن را از جنس نر بدهد.

(مسأله 2039) گوسفندى كه بابت زكات مى دهد، اگر قيمتش مختصرى از گوسفندهاى ديگر او كمتر باشد اشكال ندارد. ولى بهتر است گوسفندى را كه قيمت آن

[326]

از تمام گوسفندهايش بيشتر است بدهد; و همچنين است در گاو و شتر.

(مسأله 2040) اگر چند نفر با هم شريك باشند، هر كدام كه سهمش به نصاب اوّل رسيده، بايد زكات بدهد و بر كسى كه سهم او كمتر از نصاب اوّل است زكات واجب نيست.

(مسأله 2041) اگر يك نفر در چند جا گاو يا شتر يا گوسفند داشته باشد و روى هم به اندازه نصاب باشند، بايد زكات آنها را بدهد.

(مسأله 2042) اگر گاو و گوسفند و شترى كه دارد بيمار ومعيوب هم باشند، بايد زكات آنها را بدهد.

(مسأله 2043) اگر گاو و گوسفند و شترى كه دارد همه مريض يا معيوب يا پير باشند، مى تواند زكات را از خود آنها بدهد. ولى اگر همه سالم و بى عيب و جوان باشند نمى تواند زكات آنها را از چارپايان بيمار يا معيوب يا پير بدهد; بلكه اگر بعضى از آنها بيمار و دسته اى معيوب و دسته ديگر بى عيب، و مقدارى پير و مقدارى جوان باشند، احتياط واجب آن است كه براى زكات آنها سالم و بى عيب و جوان را بدهد.

(مسأله 2044) اگر پيش از تمام شدن ماه يازدهم، گاو و گوسفند و شترى را كه دارد با چيز ديگرى عوض كند، يا نصابى را كه دارد با مقدار نصاب از همان جنس عوض نمايد، مثلاً چهل گوسفند بدهد و چهل گوسفند ديگر بگيرد، زكات بر او واجب نيست.

(مسأله 2045) كسى كه بايد زكات گاو و گوسفند و شتر را بدهد، اگر زكات آنها را از مال ديگرش بدهد، تا وقتى شماره آنها از نصاب كم نشده، همه ساله بايد زكات را بدهد; و اگر از خود آنها بدهد و از نصاب اوّل كمتر شوند، زكات بر او واجب نيست; مثلاً كسى كه چهل گوسفند دارد، اگر از مال ديگرش زكات آنها را بدهد تا وقتى كه گوسفندهاى او از چهل كم نشده، همه ساله بايد يك گوسفند بدهد; و اگر از خود آنها بدهد; تا وقتى به چهل نرسيده زكات بر او واجب نيست.

مصرف زكات

(مسأله 2046) انسان مى تواند زكات را در هشت مورد مصرف كند:

اوّل: فقير، و آن كسى است كه مخارج سال خود و زن و فرزندانش را ندارد; و كسى كه صنعت، ملك يا سرمايه اى دارد كه مى تواند از منافع سرمايه مخارج سال خود را

[327]

بگذراند فقير نيست.

دوم: مسكين، و آن كسى است كه زندگى را سخت تر از فقير مى گذراند.

سوم: كسى كه از طرف امام(عليه السلام) يا نايب امام مأمور است كه زكات را جمع آورى و نگهدارى نمايد و به حساب آن رسيدگى كند و آن را به امام(عليه السلام) يا نايب امام يا مصرف فقرا برساند.

چهارم: كافرهايى كه اگر زكات به آنان بدهند به دين اسلام مايل مى شوند، يا در جنگ; به مسلمانان كمك مى كنند.

پنجم: خريدارى بردگان و آزاد كردن آنان.

ششم: بدهكارى كه نمى تواند قرض خود را بدهد; به شرط آن كه قرض مصرف معصيت نشده باشد.

هفتم: سبيل اللّه; يعنى كارى كه مانند ساختن مسجد منفعت عمومى دينى دارد، يا مثل ساختن پل و اصلاح راه كه نفع آن به عموم مسلمانان مى رسد، و آنچه براى اسلام و مسلمين نفع داشته باشد به هر نحو كه باشد.

هشتم: ابن السّبيل، يعنى مسافرى كه در سفر درمانده شده.

احكام اين موارد در مسائل آينده گفته مى شود.

(مسأله 2047) بنابر احتياط واجب، شخص زكات دهنده در تمام موارد نُه گانه زكات، نبايد كمتر از پنج درهم، يعنى دو مثقال و پانزده نخود (در حدود 27/13 گرم) نقره يا قيمت آن به يك فقير بدهد، مگر اين كه مقدار زكاتى كه بر او واجب شده كمتر باشد، مانند اين كه زكات نصاب اوّل را در مثل طلا و نقره داده باشد و فعلاً روى نصاب دوم سال گذشته باشد.

(مسأله 2048) احتياط واجب آن است كه فقير و مسكين بيشتر از مخارج سال خود و زن و فرزندانش را از زكات نگيرد; و اگر مقدارى پول يا جنس دارد، فقط به اندازه كسرى مخارج يك سالش زكات بگيرد.

(مسأله 2049) كسى كه مخارج سالش را داشته اگر مقدارى از آن را مصرف كند و بعد شك كند كه آنچه باقى مانده به اندازه مخارج سال او هست يا نه، نمى تواند زكات بگيرد.

(مسأله 2050) صنعتگر يا مالك يا تاجرى كه درآمد او از مخارج سالش كمتر است، مى تواند براى كسرى مخارجش زكات بگيرد; و لازم نيست ابزار كار يا ملك يا سرمايه

[328]

خود را به مصرف مخارج برساند.

(مسأله 2051) فقيرى كه خرج سال خود و زن و فرزندانش را ندارد، اگر خانه اى داشته باشد كه ملك او بوده و در آن نشسته باشد، يا وسيله سوارى داشته باشد، چنانچه بدون اينها نتواند زندگى كند، اگرچه براى حفظ آبرويش باشد، مى تواند زكات بگيرد; و همچنين است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستانى و زمستانى و چيزهايى كه به آنها احتياج دارد. و فقيرى كه اينها را ندارد، اگر به اينها احتياج داشته باشد، مى تواند از زكات خريدارى نمايد.

(مسأله 2052) فقيرى كه ياد گرفتن پيشه يا صنعت براى او مشكل نيست; بنابر اقوى واجب است ياد بگيرد و با گرفتن زكات زندگى نكند; ولى تا وقتى مشغول ياد گرفتن حرفه و صنعت است مى تواند زكات بگيرد.

(مسأله 2053) به كسى كه قبلاً فقير بوده ومى گويد: «فقيرم»، اگرچه انسان از گفته او اطمينان پيدا نكند، مى شود زكات داد.

(مسأله 2054) كسى كه مى گويد: «فقيرم» و قبلاً فقير نبوده، يا معلوم نيست فقير بوده يا نه، اگر از ظاهر حال او گمان پيدا شود كه فقير است، مى شود به او زكات داد.

(مسأله 2055) كسى كه بايد زكات بدهد، اگر از فقيرى طلبكار باشد، مى تواند طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند.

(مسأله 2056) اگر فقير بدهكار بميرد و اموال كافى براى پرداخت بدهكارى خود نداشته باشد، انسان مى تواند طلبى را كه از او دارد بابت زكات حساب كند.

(مسأله 2057) چيزى را كه انسان بابت زكات به فقير مى دهد لازم نيست به او بگويد كه زكات است، بلكه اگر فقير خجالت بكشد، مستحب است به نحوى كه دروغ نشود به اسم هديه بدهد; ولى بايد قصد زكات نمايد.

(مسأله 2058) اگر به گمان اين كه كسى فقير است به او زكات بدهد و بعد بفهمد فقير نبوده، در صورتى كه به عنوان زكات از مال خود جدا كرده و مسأله را هم مى دانسته ولى در تشخيص اشتباه كرده; لازم نيست دو مرتبه زكات را بپردازد، ولى اگر چيزى كه به او داده باقى باشد مى تواند از او بگيرد و به مستحق بدهد. و اگر از روى ندانستن مسأله به كسى كه مى داند فقير نيست زكات بدهد، چنانچه چيزى را كه به او داده باقى باشد، بايد

[329]

از او پس بگيرد وبه مستحق بدهد، و اگر از بين رفته باشد، چنانچه كسى كه آن چيز را گرفته مى دانسته يا احتمال مى داده كه زكات است، انسان بايد عوض آن را از او بگيرد و به مستحق بدهد، ولى اگر به غير عنوان زكات داده نمى تواند چيزى از او بگيرد و بايد از مال خودش زكات را به مستحق بدهد، و در همه صورت ها مى تواند از مال خودش زكات را بدهد و از كسى كه مال را گرفته مطالبه نكند.

(مسأله 2059) كسى كه بدهكار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد ـ اگرچه مخارج سال خود را داشته باشد ـ مى تواند براى دادن قرض خود زكات بگيرد; ولى بايد مالى را كه قرض كرده در معصيت صرف نكرده باشد اگرچه از آن معصيت توبه كرده باشد.

(مسأله 2060) اگر به كسى كه بدهكار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد زكات بدهد و بعد بفهمد او قرض را در معصيت مصرف كرده، چنانچه به عنوان اداى قرض داده باشد جايز نيست به عنوان زكات حساب كند و اگر آن بدهكار فقير باشد و زكات را به عنوان فقير داده باشد، مى توان به عنوان زكات حساب كرد; ولى اگر چيزى را كه گرفته در شرابخوارى يا به نحو آشكارا در معصيت صرف كرده و از معصيت خود توبه نكرده باشد، بنابر احتياط واجب نبايد چيزى را كه به او داده بابت زكات حساب كند.

(مسأله 2061) اگر كسى كه بدهكار است، نتواند بدهى خود را بدهد، اگرچه فقير نباشد، انسان مى تواند طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند.

(مسأله 2062) مسافرى كه خرجى او تمام شده، يا وسيله سوارى او از كار افتاده، چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد و نتواند با قرض كردن يا فروختن چيزى خود را به مقصد برساند ـ اگرچه در وطن خود فقير نباشد ـ مى تواند زكات بگيرد; ولى اگر بتواند در جاى ديگر با قرض كردن يا فروختن چيزى مخارج سفر خود را فراهم كند، فقط به مقدارى كه به مقصد برسد، مى تواند زكات بگيرد.

(مسأله 2063) مسافرى كه در سفر درمانده شده و زكات گرفته، بعد از آن كه به وطن خود رسيد، اگرچه از زكات چيزى زياد آمده باشد، در صورتى كه بدون مشقّت نتواند زكات زياد آمده را به صاحب مال يا نايب او برساند، بايد آن را به حاكم شرع بدهد و بگويد آن چيز زكات است.

[330]

شرايط كسانى كه مستحق زكاتند

(مسأله 2064) كسى كه زكات مى گيردبايد شيعه دوازده امامى باشد; و اگر از راه شرعى شيعه بودن كسى ثابت شود و به او زكات بدهد و زكات تلف شود و بعد معلوم شود شيعه نبوده; لازم نيست دوباره زكات بدهد; و در صورتى كه مصلحت دينى اقتضا كند، از بابت فى سبيل الله مى تواند به غير شيعه دوازده امامى هم زكات بدهد.

(مسأله 2065) اگر طفل يا ديوانه اى از شيعه فقير باشد، انسان مى تواند به ولىّ او زكات بدهد به قصد اين كه آنچه را مى دهد ملك طفل يا ديوانه باشد.

(مسأله 2066) اگر به ولىّ طفل و ديوانه دسترسى نداشته باشد، مى تواند خودش يا به وسيله يك نفر امين زكات را به مصرف طفل يا ديوانه برساند; و بايد هنگامى كه زكات به مصرف آنان مى رسد نيّت زكات كنند.

(مسأله 2067) به فقيرى كه گدايى مى كند مى شود زكات داد; ولى به كسى كه زكات را در معصيت مصرف مى كند نمى شود زكات داد.

(مسأله 2068) به بى نماز وشرابخوار نمى شود زكات داد; هرچند تظاهر نكنند; و به احتياط واجب به كسى كه آشكارا مرتكب معصيت كبيره مى شود زكات ندهد.

(مسأله 2069) به كسى كه بدهكار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد اگرچه مخارج او بر انسان واجب باشد، مى شود زكات داد. ولى اگر زن براى خرجى خودش قرض كرده باشد; شوهر نمى تواند بدهى او را از زكات بدهد; بلكه اگر كس ديگرى هم كه مخارج او بر انسان واجب است براى خرجى خود قرض كند; احتياط واجب آن است كه بدهى او را از زكات ندهد.

(مسأله 2070) انسان نمى تواند مخارج كسانى را كه مثل اولاد، مخارج آنها بر او واجب است از زكات بدهد; ولى ديگران مى توانند به آنان زكات بدهند.

(مسأله 2071) اگر انسان به فرزند خود زكات بدهد كه خرج زن و خدمتگزار خود نمايد، اشكال ندارد.

(مسأله 2072) اگر فرزند به كتاب هاى علمى و دينى احتياج داشته باشد; پدر مى تواند براى خريدن آنها به او زكات بدهد; بلكه همه مخارج تحصيل او را مى تواند از بابت زكات بدهد.

[331]

(مسأله 2073) پدر مى تواند به پسرش زكات بدهد كه براى خود زن بگيرد; پسر هم مى تواند براى آن كه پدرش زن بگيرد زكات خود را به او بدهد.

(مسأله 2074) به زنى كه شوهرش مخارج او را مى دهد، يا اگر خرجى نمى دهد، زن مى تواند او را به دادن خرجى مجبور كند، نمى شود زكات داد.

(مسأله 2075) زنى كه به عقد نكاح موقت درآمده اگر فقير باشد، شوهرش و ديگران مى توانند به او زكات بدهند. ولى اگر شوهرش در ضمن عقد شرط كند كه مخارج او را بدهد يا به جهت ديگرى دادن مخارج زن بر او واجب باشد، در صورتى كه بتواند مخارج آن زن را بدهد يا زن بتواند او را مجبور كند، نمى شود به آن زن زكات داد.

(مسأله 2076) زن مى تواند به شوهر فقير خود زكات بدهد، اگرچه شوهر زكات را صرف مخارج خود آن زن نمايد.

(مسأله 2077) سيّد نمى تواند از غير سيّد زكات بگيرد، ولى اگر خمس و ساير وجوه شرعى كفايت مخارج او را نكند و از گرفتن زكات ناچار باشد، مى تواند از غير سيّد زكات بگيرد; ولى احتياط واجب آن است كه اگر ممكن باشد فقط به مقدارى كه براى مخارج روزانه اش ناچار است بگيرد.


back page fehrest page next page