فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

back page fehrest page next page

نماز قضا

(مسأله 1408) كسى كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده بايد قضاى آن را بجا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز خواب مانده يا به واسطه مستى نماز نخوانده باشد.

(مسأله 1409) نمازهاى واجب شبانه روزى كه زن در حال حيض يا نفاس نخوانده قضا ندارند، همچنين نمازهاى واجبى كه از انسان در حال كفر يا جنون يا بى هوشى كه به اختيار خود نبوده ترك شده ـ در صورتى كه كفر يا جنون يا بى هوشى در همه وقت نماز بوده باشد ـ قضا ندارند، ولى اگر در وقت نماز، مسلمان يا عاقل شود يا به هوش آيد و يا پاك گردد، بايد نماز خود را بجا آورد، هر چند تنها به مقدار يك ركعت از وقت باقى مانده باشد.

(مسأله 1410) اگر در اوّل وقت به مقدار خواندن نماز به حسب تكليف فعلى خود وقت داشته باشد و نماز را بجا نياورد و سپس يكى از عذرهايى كه گفته شد براى او پيش آيد، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد.

(مسأله 1411) اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازى كه خوانده باطل بوده، بايد قضاى آن را بخواند.

(مسأله 1412) كسى كه نماز قضا دارد، نبايد در خواندن آن كوتاهى كند ولى واجب نيست فوراً آن را بجا آورد.

(مسأله 1413) كسى كه نماز قضا دارد مى تواند نماز مستحبّى بخواند.

(مسأله 1414) اگر انسان احتمال دهد كه نماز قضايى دارد يا نمازهايى را كه خوانده صحيح نبوده، مستحب است احتياطاً قضاى آن را بجا آورد.

(مسأله 1415) قضاى نمازهاى واجب شبانه روزى لازم نيست به ترتيب خوانده

[233]

شود، مثلاً كسى كه يك روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده، لازم نيست اوّل نماز عصر و بعد از آن نماز ظهر را قضا نمايد.

(مسأله 1416) اگر بخواهد قضاى چند نماز غير از نمازهاى شبانه روزى مانند نماز آيات را بخواند يا مثلاً بخواهد قضاى يك نماز شبانه روزى و چند نماز غير آن را بخواند، لازم نيست آنها را به ترتيب بجا آورد.

(مسأله 1417) اگر كسى نداند كدام يك از نمازهايى كه از او قضا شده مقدم بوده، لازم نيست به نحوى بخواند كه ترتيب حاصل شود بلكه مى تواند هر يك را مقدّم بدارد.

(مسأله 1418) اگر كسى كه نمازهايى از او قضا شده بداند كدام يك جلوتر قضا شده، احتياط مستحب آن است كه به ترتيب قضا كند و آنچه اوّل قضا شده را اوّل و دومى را بعد و به همين نحو بخواند.

(مسأله 1419) كسى كه چند نماز از او قضا شده و شماره آنها را نمى داند، مثلاً نمى داند چهار نماز بوده يا پنج نماز، چنانچه مقدار كمتر را بخواند كافى است; و همچنين اگر شماره آنها را مى دانسته و فراموش كرده، اگر مقدار كمتر را بخواند كفايت مى كند.

(مسأله 1420) كسى كه نماز قضايى از همين روز يا روزهاى پيش دارد، مى تواند قبل از خواندن نمازى كه قضا شده نماز ادايى را بخواند و لازم نيست نماز قضا را مقدم بدارد.

(مسأله 1421) كسى كه مى داند يك نماز چهار ركعتى نخوانده و نمى داند نماز ظهر است يا عصر يا عشا، اگر به نيّت قضاى نمازى كه نخوانده يك نماز چهار ركعتى بخواند، كافى است.

(مسأله 1422) اگر از روزهاى گذشته نمازهاى قضا داشته باشد و يك نماز يا بيشتر هم از همان روز از او قضا شده باشد، حتّى در صورت داشتن وقت و دانستن ترتيب بين نمازهاى قضا نيز لازم نيست نمازهاى قضا را پيش از نماز ادا بخواند، ولى احتياط استحبابى آن است كه نمازهاى قضا، مخصوصاً نماز قضاى همان روز را پيش از نماز ادا بخواند.

(مسأله 1423) كسى كه نماز قضا به عهده دارد و نمى تواند نمازهاى خود را به طور كامل و با رعايت همه شرايط آن بخواند، بايد انجام نماز قضا را تا برطرف شدن عذر خود تأخير اندازد; ولى كسى كه مى داند عذرش تا آخر عمر برطرف نمى شود و

[234]

مى ترسد ناگهان مرگ او برسد، مى تواند در حال عذر نمازهاى قضاى خود را بجا آورد و اگر بعد از آن، عذر او برطرف شد، بنابر احتياط آنها را اعاده نمايد.

(مسأله 1424) تا انسان زنده است، اگرچه از خواندن نمازهاى قضاى خود عاجز باشد، ديگرى نمى تواند نمازهاى او را قضا كند.

(مسأله 1425) نماز قضا را با جماعت مى شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا، و لازم نيست هر دو يك نماز را بخوانند، مثلاً اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند اشكال ندارد.

(مسأله 1426) كسى كه تا نصف شب خواب مانده و نماز عشاى او قضا شده، بنابر احتياط علاوه بر قضاى نماز، فرداى آن روز را نيز بايد روزه بگيرد ولى اگر روزه نگيرد، قضاى روزه بر او واجب نمى شود و در صورتى كه بيدار بوده و در اثر فراموشى يا به علّت ديگر نماز عشاى او قضا شده باشد، اين حكم جارى نمى شود و فقط قضاى نماز كفايت مى كند.

(مسأله 1427) مستحب است بچّه مميّز (يعنى بچّه اى كه خوب و بد را مى فهمد) را به نماز خواندن و عبادت هاى ديگر عادت دهند، بلكه مستحب است او را با رعايت اعتدال و بدون اين كه باعث نفرت وى گردند به قضاى نمازها نيز وادار نمايند.

نماز قضاى پدر و مادر

(مسأله 1428) اگر پدر و بنابر احتياط مادر، نماز و روزه خود را بجا نياورده باشند، چنانچه از روى نافرمانى ترك نكرده باشند و مى توانسته اند قضا كنند، بر پسر بزرگ تر واجب است كه بعد از مرگ آنها قضاى نمازهايشان را بجا آورد يا براى آنها اجير بگيرد، بلكه اگر از روى نافرمانى نيز ترك كرده باشند، واجب است به همين نحو عمل كند; و نيز روزه اى را كه در سفر نگرفته اند، اگرچه نمى توانسته اند قضا كنند، واجب است كه پسر بزرگ تر قضا نمايد يا براى آنها اجير بگيرد.

(مسأله 1429) اگر پسر بزرگ تر شك داشته باشد كه پدر و مادر نماز و روزه قضا داشته اند يا نه، چيزى بر او واجب نيست.

(مسأله 1430) اگر پسر بزرگ تر بداند كه پدر يا مادر او نماز قضا داشته اند و شك كند

[235]

كه بجا آورده اند يا نه، بنابر احتياط واجب بايد آنها را قضا نمايد.

(مسأله 1431) اگر معلوم نباشد پسر بزرگ تر كدام است، قضاى نماز و روزه پدر و مادر بر هيچ كدام از پسرها واجب نيست; ولى احتياط مستحب آن است كه نماز و روزه آنها را بين خود قسمت كنند يا براى انجام آنها قرعه بزنند.

(مسأله 1432) كسى كه قضاى نماز پدر يا مادر به عهده اوست، بنابر احتياط واجب نبايد انجام آن را به تأخير اندازد مگر آن كه اطمينان به زنده بودن و قدرت بر انجام آن داشته باشد.

(مسأله 1433) اگر ميّت وصيّت كرده باشد كه براى نماز و روزه او اجير بگيرند، بعد از آن كه اجير نماز و روزه او را به نحو صحيح بجا آورد، بر پسر بزرگ تر چيزى واجب نيست.

(مسأله 1434) اگر پسر بزرگ تر بخواهد نماز پدر يا مادر را بخواند، بايد به تكليف خود عمل كند، مثلاً قضاى نماز صبح، مغرب و عشا را بايد بلند بخواند.

(مسأله 1435) كسى كه خودش نماز و روزه قضا دارد، اگر نماز و روزه پدر يا مادر هم بر او واجب شود، هر كدام را اوّل بجا آورد صحيح است.

(مسأله 1436) اگر پسر بزرگ تر هنگام مرگ پدر يا مادر، نابالغ يا ديوانه باشد، هنگامى كه بالغ يا عاقل شود، بايد نماز و روزه پدر يا مادر را قضا نمايد. و چنانچه قبل از بالغ شدن يا عاقل شدن بميرد، بر پسر دوم چيزى واجب نيست.

(مسأله 1437) پسرى كه مكلّف نشده ولى خوب و بد را تشخيص مى دهد و نماز خود را به نحو صحيح مى خواند، مى تواند قضاى نماز پدر و مادر را بجا آورد.

(مسأله 1438) اگر پسر بزرگ تر پيش از آن كه نماز و روزه پدر يا مادر را قضا كند بميرد، بر پسر دوم چيزى واجب نيست.

نايب گرفتن براى نماز

(مسأله 1439) بعد از مرگ انسان، مى توان براى نماز و عبادت هاى ديگر او كه در زندگى بجا نياورده، شخص ديگرى را نايب گرفت، يعنى به او مزد داد تا آنها را به نيابت از ميّت بجا آورد، و اگر كسى بدون مزد نيز آنها را انجام دهد صحيح است.

[236]

(مسأله 1440) انسان مى تواند براى بعضى از كارهاى مستحبّى، مثل زيارت قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان(عليهم السلام)، از طرف زندگان اجير شود، و نيز مى تواند كار مستحبّى را انجام دهد و ثواب آن را براى مردگان يا زندگان هديه نمايد.

(مسأله 1441) كسى كه براى نماز قضاى ميّت اجير شده، بايد يا مجتهد باشد يا مسائل نماز را از روى تقليد به نحو صحيح بداند.

(مسأله 1442) اجير بايد هنگام نيّت، ميّت را معيّن نمايد ولى لازم نيست اسم او را بداند; پس اگر نيّت كند: «از طرف كسى نماز مى خوانم كه براى او اجير شده ام» كافى است.

(مسأله 1443) اجير بايد خود را به جاى ميّت فرض كند و عبادت هاى او را قضا نمايد و اگر عملى را انجام دهد و ثواب آن را براى او هديه كند، كافى نيست.

(مسأله 1444) بايد كسى را اجير كنند كه اطمينان داشته باشند كه نماز را به صورت صحيح مى خواند.

(مسأله 1445) اگر كسى كه ديگرى را براى نمازهاى ميّت اجير كرده بفهمد كه اجير عمل را بجا نياورده يا باطل انجام داده، بايد دوباره اجير بگيرد.

(مسأله 1446) هرگاه شك كند كه اجير عمل را انجام داده يا نه، اگر اجير بگويد: «انجام داده ام»، انجام دادن مجدّد لازم نيست; و همچنين اگر شك كند كه عمل او صحيح بوده يا نه، گرفتن اجير لازم نيست.

(مسأله 1447) نمى توان كسى را كه عذرى دارد، مثلاً نشسته نماز مى خواند، براى نمازهاى ميّت اجير كرد، بلكه بنابر احتياط واجب نبايد كسى را كه با تيمّم يا جبيره نماز مى خواند اجير كنند.

(مسأله 1448) مرد براى زن و زن براى مرد مى تواند اجير شود و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز، بايد به تكليف خود عمل نمايد.

(مسأله 1449) كسى كه براى نماز اجير شده، بايد از وظيفه خود و ميّت، به هر كدام كه به احتياط نزديك تر باشد عمل كند، مثلاً اگر وظيفه ميّت گفتن يك مرتبه تسبيحات اربعه باشد و تكليف او سه مرتبه باشد، بايد سه مرتبه بگويد.

(مسأله 1450) اگر با اجير شرط نكنند كه نماز را با چه مقدار از مستحبّات آن بخواند، بايد مقدارى از مستحبّات نماز را كه معمول است بجا آورد.

[237]

(مسأله 1451) لازم نيست قضاى نمازهاى ميّت به ترتيب خوانده شود، اگرچه بدانند كه ميّت ترتيب نمازهاى خود را مى دانسته است.

(مسأله 1452) اگر ميّت ترتيب نمازهاى قضا شده را مى دانسته و انسان بخواهد براى آن نمازها اجير بگيرد، لازم نيست براى هر كدام از آنها وقتى را معيّن نمايد.

(مسأله 1453) اگر بخواهند براى ميّت چند نفر را اجير كنند كه نماز بخوانند، لازم نيست براى آنها وقت مرتّب معيّن كنند كه با هم شروع در عمل نكنند.

(مسأله 1454) اگر كسى اجير شود كه مثلاً در مدت يك سال نمازهاى ميّت را بخواند، ولى پيش از تمام شدن سال بميرد، بايد براى نمازهايى كه مى دانند بجا نياورده، شخص ديگرى را اجير نمايند، بلكه براى نمازهايى هم كه احتمال مى دهند بجا نياورده، بنابر احتياط واجب بايد اجير بگيرند.

(مسأله 1455) اگر كسى كه براى نمازهاى ميّت اجير كرده اند پيش از تمام كردن نمازها بميرد و اجرت همه آنها را گرفته باشد، چنانچه شرط كرده باشند كه تمام نمازها را خودش بخواند، بايد اجرت مقدارى را كه نخوانده از مال او به ولىّ ميّت بدهند; مثلاً اگر نصف آنها را نخوانده، بايد نصف پولى را كه گرفته از مال او به ولىّ ميّت بدهند; و اگر شرط نكرده باشند، بايد ورثه او از مال او اجير بگيرند; امّا اگر مال نداشته باشد، بر ورثه او چيزى واجب نيست.

(مسأله 1456) اگر اجير پيش از تمام كردن نمازهاى ميّت بميرد و خودش نيز نماز قضا داشته باشد، بايد از مال او براى نمازهايى كه اجير بوده، شخص ديگرى را اجير نمايند; و اگر چيزى زياد آمد، در صورتى كه وصيّت كرده باشد و ورثه اجازه بدهند، براى تمام نمازهاى او اجير بگيرند و اگر اجازه ندهند، ثلث آن را به مصرف نماز خود او برسانند.

نماز جماعت

(مسأله 1457) مستحب است نمازهاى واجب شبانه روزى و نماز ميّت و نماز آيات را به جماعت بخوانند و در نمازهاى شبانه روزى به ويژه نمازهاى صبح، مغرب و عشا مخصوصاً براى همسايه مسجد و كسى كه صداى اذان را مى شنود، بيشتر سفارش شده است.

[238]

(مسأله 1458) در روايتى وارد شده است كه اگر يك نفر به امام جماعت اقتدا كند، هر ركعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز را دارد و اگر دو نفر اقتدا كنند، هر ركعتى ثواب ششصد نماز را دارد و هر چه بيشتر شوند، ثواب نمازشان بيشتر مى شود تا به ده نفر برسند و عدّه آنان كه از ده گذشت، اگر تمام آسمانها كاغذ و درياها مركّب و درختها قلم و جنّ و انس و ملائكه نويسنده شوند، نمى توانند ثواب يك ركعت آن را بنويسند(1).

(مسأله 1459) حاضر نشدن به نماز جماعت از روى بى اعتنايى جايز نيست، و سزاوار نيست كه انسان بدون عذر نماز جماعت را ترك كند.

(مسأله 1460) مستحب است انسان صبر كند تا نماز را به جماعت بخواند; و نماز جماعت از نماز اوّل وقتى كه فرادى (يعنى تنها) خوانده شود بهتر است; و نيز نماز جماعتى كه مختصر بخوانند، از نماز فرادى كه آن را طول بدهند بهتر مى باشد.

(مسأله 1461) وقتى كه جماعت بر پا مى شود، مستحب است كسى كه نماز خود را فرادى خوانده، دوباره با جماعت بخواند، و اگر بفهمد كه نماز اوّل او باطل بوده، نماز دوم او كافى است.

(مسأله 1462) امام يا مأموم مى توانند نمازى را كه به جماعت خوانده اند به قصد رجاء دوباره با جماعت بخوانند، خواه جماعت دوم و اشخاص آن غير از جماعت اوّل باشند يا نباشند.

(مسأله 1463) كسى كه در نماز وسواس دارد و فقط در صورتى كه نماز را با جماعت بخواند از وسواس راحت مى شود، اگر وسواس او به حدّى باشد كه نماز را باطل كند، بايد نماز را با جماعت بخواند.

(مسأله 1464) اگر پدر يا مادر به فرزند خود امر كند كه نماز را به جماعت بخواند، چون اطاعت پدر و مادر واجب است، بنابر احتياط واجب بايد نماز را به جماعت بخواند و قصد استحباب نمايد.

(مسأله 1465) نماز عيد فطر و قربان و همچنين نماز استسقاء ـ كه براى آمدن باران مى خوانند ـ را در زمان غيبت امام(عليه السلام) مى شود با جماعت خواند، امّا نمازهاى مستحبّى

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مستدرك الوسائل، ج1، ص487، باب اوّل از ابواب «صلاة الجماعة»، ح3.

 

[239]

را نمى شود با جماعت خواند.

(مسأله 1466) هنگامى كه امام جماعت نماز واجب شبانه روزى را مى خواند، هر يك از نمازهاى واجب شبانه روزى را مى توان به او اقتدا كرد، ولى اگر امام جماعت نماز خود را احتياطاً دوباره بخواند، فقط در صورتى كه احتياط مأموم با احتياط امام يكى باشد مى تواند به او اقتدا كند.

(مسأله 1467) اگر امام جماعت قضاى نماز واجب روزانه خود را بخواند، مى توان به او اقتدا كرد، ولى اگر نماز خود را احتياطاً قضا كند يا قضاى احتياطى نماز شخص ديگرى را بخواند، اگرچه براى آن پول نگرفته باشد، اقتداى به او اشكال دارد; ولى اگر انسان بداند كه از شخصى كه امام جماعت براى او نماز قضا مى خواند نماز فوت شده، اقتداى به امام جماعت اشكال ندارد.

(مسأله 1468) اگر انسان نداند نمازى كه امام مى خواند نماز واجب شبانه روزى است يا نماز مستحب، نمى تواند به او اقتدا كند.

(مسأله 1469) اگر امام در محراب باشد و كسى پشت سر او اقتدا نكرده باشد، كسانى كه دو طرف محراب ايستاده اند و به واسطه ديوار محراب امام را نمى بينند، نمى توانند اقتدا كنند، بلكه اگر كسى هم پشت سر امام اقتدا كرده باشد، اقتدا كردن كسانى كه دو طرف او ايستاده اند و به واسطه ديوار محراب امام را نمى بينند، اشكال دارد، بلكه باطل است.

(مسأله 1470) اگر كسانى كه دو طرف صف ايستاده اند، به واسطه طولانى بودن صف اوّل امام را نبينند، مى توانند اقتدا كنند; و نيز اگر به واسطه طولانى بودن يكى از صف هاى ديگر، كسانى كه دو طرف آن ايستاده اند صف جلوى خود را نبينند، مى توانند اقتدا نمايند.

(مسأله 1471) اگر صف هاى جماعت تا در مسجد برسند، نماز كسى كه مقابل در پشت صف ايستاده صحيح است، و نيز نماز كسانى كه پشت سر او اقتدا مى كنند صحيح مى باشد، ولى نماز كسانى كه دو طرف او ايستاده اند و صف جلو را نمى بينند، اشكال دارد، بلكه باطل است.

(مسأله 1472) اگر كسى كه پشت ستون ايستاده از طرف راست يا چپ به واسطه مأموم ديگر به امام متّصل نباشد، نمى تواند اقتدا كند، بلكه اگر از دو طرف نيز متّصل

[240]

باشد ولى از صف جلو حتّى يك نفر را نيز نبيند، جماعت او صحيح نيست.

(مسأله 1473) جاى ايستادن امام بايد از جاى مأموم بلندتر نباشد، ولى اگر مكان امام مقدار خيلى كمى ـ مثلاً كمتر از يك وجب ـ بلندتر باشد، اشكال ندارد; و نيز اگر زمين سراشيب باشد و امام در طرفى كه بلندتر است بايستد، در صورتى كه سراشيبى آن زياد نباشد و به گونه اى باشد كه به آن «زمين مسطّح» بگويند، مانعى ندارد.

(مسأله 1474) اگر جاى مأموم بلندتر از جاى امام باشد، در صورتى كه بلندى به مقدار متعارف زمان قديم باشد، مثل آن كه امام در صحن مسجد و مأموم در پشت بام بايستد، اشكال ندارد، ولى اگر مثل ساختمانهاى چند طبقه اين زمان باشد، جماعت اشكال دارد.

(مسأله 1475) اگر بين كسانى كه در يك صف ايستاده اند، بچّه اى فاصله شود، هرچند نماز او صحيح نباشد، مى توانند اقتدا كنند و فاصله يك بچّه ضرر نمى زند.

(مسأله 1476) اگر بعد از تكبير امام صف جلو آماده نماز شده و تكبير گفتن آنان نزديك باشد، كسى كه در صف بعد ايستاده مى تواند تكبير بگويد; ولى احتياط مستحب آن است كه صبر كند تا تكبير صف جلو تمام شود.

(مسأله 1477) اگر بداند نماز يك صف از صفهاى جلو باطل است، در صفهاى بعد نمى تواند اقتدا كند، ولى اگر نداند نماز آنان صحيح است يا نه، مى تواند اقتدا نمايد.

(مسأله 1478) هرگاه بداند نماز امام باطل است، مثلاً بداند امام وضو ندارد، اگرچه خود امام متوجّه نباشد، نمى تواند به او اقتدا كند.

(مسأله 1479) اگر مأموم در صحّت قرائت امام جماعت شك كند، در صورتى كه شك او به گونه اى باشد كه بتواند حمل بر صحّت نمايد، مى تواند به او اقتدا كند.

(مسأله 1480) اگر مأموم بعد از نماز بفهمد كه امام عادل نبوده يا كافر بوده يا به جهتى نمازش باطل بوده، مثلاً بدون وضو نماز خوانده، نماز او صحيح است.

(مسأله 1481) اگر در بين نماز شك كند كه اقتدا كرده يا نه، چنانچه در حالى باشد كه وظيفه مأموم است، مثلاً به حمد و سوره امام گوش مى دهد، بايد نماز را به جماعت تمام كند; و اگر مشغول عملى باشد كه هم وظيفه امام و هم وظيفه مأموم است، مثلاً در ركوع يا سجده باشد، بايد نماز را به نيّت فرادى تمام نمايد.

[241]

(مسأله 1482) انسان در بين نماز جماعت مى تواند نيّت فرادى كند.

(مسأله 1483) اگر مأموم به واسطه عذرى بعد از حمد و سوره امام نيّت فرادى كند، لازم نيست حمد و سوره را بخواند; ولى بنابر احتياط اگر در حمد نيت فرادى كند، تمام حمد و سوره و اگر در سوره نيّت فرادى نمايد، تمام سوره را بايد به قصد قربت مطلقه بخواند.

(مسأله 1484) اگر در بين نماز جماعت نيّت فرادى نمايد، بنابر احتياط واجب نبايد دوباره نيّت جماعت كند ولى اگر مردّد شود كه نيّت فرادى كند يا نه و بعد تصميم بگيرد نماز را با جماعت تمام كند، نمازش صحيح است.

(مسأله 1485) اگر شك كند كه نيّت فرادى كرده يا نه، بايد بنا بگذارد كه نيّت فرادى نكرده است.

(مسأله 1486) اگر هنگامى كه امام در ركوع است اقتدا كند و به ركوع امام برسد، اگرچه ذكر امام تمام شده باشد، نماز او به نحو جماعت صحيح است و يك ركعت حساب مى شود; امّا اگر به مقدار ركوع خم شود و به ركوع امام نرسد، نماز او باطل است.

(مسأله 1487) اگر هنگامى كه امام در ركوع است، اقتدا كند و به مقدار ركوع خم شود و شك كند كه به ركوع امام رسيده يا نه، به احتياط واجب نماز را به صورت جماعت تمام كند و آن را دوباره بخواند.

(مسأله 1488) اگر هنگامى كه امام در ركوع است اقتدا كند و پيش از آن كه به اندازه ركوع خم شود امام سر از ركوع بردارد، مى تواند نيّت فرادى كند يا صبر كند تا امام براى ركعت بعد برخيزد و آن را ركعت اوّل نماز خود حساب كند; ولى اگر برخاستن امام به قدرى طول بكشد كه نگويند اين شخص نماز جماعت مى خواند، بايد نيّت فرادى نمايد.

(مسأله 1489) اگر از اوّل نماز يا بين حمد و سوره اقتدا كند و پيش از آن كه به ركوع رود امام سر از ركوع بردارد، نماز او به طور جماعت صحيح است و بايد ركوع كند و خود رابه امام برساند.

(مسأله 1490) اگر هنگامى برسد كه امام مشغول خواندن تشهّد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، بايد بعد از نيّت و گفتن تكبيرة الاحرام بنشيند و تشهّد را با امام بخواند ولى سلام را نگويد و صبر كند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد

[242]

بايستد و بدون آن كه دوباره نيّت كند و تكبير بگويد، حمد و سوره را بخواند و آن را ركعت اوّل نماز خود حساب كند.

(مسأله 1491) مأموم نبايد جلوتر از امام بايستد و اگر مساوى او نيز بايستد، اشكال دارد و به احتياط واجب بايد كمى عقب تر از امام بايستد، اگرچه قدّ او بلندتر از امام باشد و در ركوع و سجود سر او جلوتر از امام باشد.

(مسأله 1492) در نماز جماعت نبايد بين مأموم و امام و همچنين بين انسان و مأموم ديگرى كه انسان به واسطه او به امام متّصل شده است، پرده و مانند آن كه پشت آن ديده نمى شود فاصله باشد; ولى اگر امام مرد و مأموم زن باشد، چنانچه بين آن زن و امام يا بين آن زن و مأموم ديگرى كه مرد است و زن به واسطه او به امام متّصل شده است پرده و مانند آن باشد، اشكال ندارد.

(مسأله 1493) اگر بعد از شروع به نماز بين مأموم و امام يا بين مأموم و كسى كه مأموم به واسطه او متّصل به امام است، پرده يا چيز ديگرى كه پشت آن را نمى توان ديد فاصله شود، نماز او فرادى مى شود و بايد به وظيفه فرادى عمل كند.

(مسأله 1494) اگر بين جاى سجده مأموم و جاى ايستادن امام به اندازه مقدار بين دو قدم معمولى فاصله باشد، اشكال ندارد; و نيز اگر بين انسان به واسطه مأمومى كه جلوى او ايستاده و انسان به وسيله او به امام متّصل است به همين مقدار فاصله باشد، نمازش اشكال ندارد; و احتياط مستحب آن است كه جاى سجده مأموم با جاى كسى كه جلوى او ايستاده هيچ فاصله نداشته باشد.

(مسأله 1495) اگر مأموم به واسطه كسى كه طرف راست يا چپ او اقتدا كرده به امام متّصل باشد و از طرف جلو به امام متّصل نباشد، چنانچه به اندازه مقدار بين دو قدم نيز فاصله داشته باشند، نماز او صحيح است.


back page fehrest page next page