(مسأله 1336) اگر كسى كه شغل او مسافرت است
براى كار ديگرى مثل زيارت يا حجّ مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند، ولى اگر
مثلاً راننده اى اتومبيل خود را براى زيارت كرايه بدهد و در ضمن خودش نيز زيارت
كند، بايد نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1337) چنانچه شغل حمله دار ـ يعنى كسى كه براى
رساندن حاجيها به مكّه مسافرت مى كند ـ مسافرت باشد، بايد نماز را تمام بخواند و
اگر شغل او مسافرت نباشد، بايد شكسته بخواند.
(مسأله 1338) كسى كه شغل او حمله دارى است و حاجيها را
از راه دور به مكّه مى برد چنانچه تمام سال يا بيشتر سال را در راه باشد بايد نماز
را تمام بخواند.
(مسأله 1339) كسى كه درمقدارى از سال شغل او مسافرت
است، مثل راننده اى كه فقط در تابستان يا زمستان اتومبيل خود را كرايه مى دهد، بايد
در سفرى كه شغل او مى باشد
[222]
نماز را تمام بخواند، و احتياط مستحب آن است كه هم
شكسته و هم تمام بخواند.
(مسأله 1340) راننده و دوره گردى كه در دو سه فرسخى شهر
رفت و آمد مى كنند، چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخى بروند، بايد نماز را شكسته
بخوانند.
(مسأله 1341) اگر كسى كه شغل او مسافرت است ده روز يا
بيشتر در وطن خود بماند، چه از اوّل قصد ماندن ده روز را داشته باشد و چه بدون قصد
بماند، بايد در سفر اوّلى كه بعد از ده روز مى رود، نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1342) اگر كسى كه شغل او مسافرت است در غير وطن
خود ده روز بماند، بايد در سفر اوّلى كه بعد از ده روز مى رود نماز را احتياطاً هم
شكسته و هم تمام بخواند، چه از اوّل قصد ماندن ده روز را داشته باشد و چه نداشته
باشد.
(مسأله 1343) اگر كسى كه شغل او مسافرت است شك كند كه
در وطن خود يا جاى ديگر ده روز مانده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1344) كسى كه در شهرها سياحت مى كند و براى خود
وطنى اختيار نكرده، بايد نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1345) كسى كه شغل او مسافرت نيست، اگر مثلاً در
شهر يا در روستا جنسى داشته باشد كه براى حمل و نقل آن مسافرت هاى پى درپى بكند،
بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1346) كسى كه از وطن خود صرف نظر كرده و
مى خواهد وطن ديگرى براى خود اختيار كند، اگر شغل او مسافرت نباشد، بايد در مسافرت
نماز را شكسته بخواند.
شرط هشتم: آن كه به حَدّ تَرَخُّص برسد، يعنى از وطن خود به قدرى دور شود كه
در هواى صاف و بدون گرد و غبار ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن را نشود، و لازم
نيست به قدرى دور شود كه مناره ها و گنبدها را نبيند يا ديوارها هيچ پيدا نباشند
بلكه همين اندازه كه ديوارها كاملاً معلوم نباشند كافى است. دادن حكم حدّ ترخّص به
غير از وطن، مثل جايى كه در آن قصد اقامت ده روزه كرده، محل اشكال است.
(مسأله 1347) اگر كسى كه به سفر مى رود به جايى برسد كه
اذان را نشنود ولى ديوار شهر را ببيند يا ديوار را نبيند ولى صداى اذان را بشنود،
چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند، بنابر احتياط واجب بايد هم شكسته و هم تمام
بخواند.
[223]
(مسأله 1348) مسافرى كه به وطن خود برمى گردد،
وقتى ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند
ولى مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلّى بماند، وقتى ديوار آنجا را ببيند و صداى
اذان آنجا را بشنود، بنابر احتياط واجب بايد نماز را تأخير بيندازد تا به منزل برسد
يا نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
(مسأله 1349) هرگاه شهر در مكان بلندى باشد كه از دور
ديده شود يا به قدرى گود باشد كه اگر انسان كمى دور شود ديوار آن را نبيند، كسى كه
از آن شهر مسافرت مى كند، وقتى به اندازه اى دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار
بود ديوارش از آنجا ديده نمى شد، بايد نماز خود را شكسته بخواند و نيز اگر پستى و
بلندى خانه ها بيشتر از معمول باشد، بايد ملاحظه معمول را بنمايد.
(مسأله 1350) اگر از محلّى مسافرت كند كه خانه و ديوار
ندارد، وقتى به جايى برسد كه اگر آن محل ديوار داشت از آنجا ديده نمى شد، بايد نماز
را شكسته بخواند.
(مسأله 1351) اگر به قدرى از محل دور شود كه نداند
صدايى كه مى شنود صداى اذان است يا صداى ديگرى، بايد نماز را شكسته بخواند; ولى اگر
بفهمد اذان مى گويند و كلمات آن را تشخيص ندهد، بايد تمام بخواند.
(مسأله 1352) اگر به قدرى از محل دور شود كه اذان
خانه ها را نشنود ولى اذان شهر را كه معمولاً در جاى بلندى مى گويند بشنود، نبايد
نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1353) اگر به جايى برسد كه اذان شهر را كه
معمولاً در جاى بلندى مى گويند نشنود ولى اذانى را كه در جاى خيلى بلند مى گويند
بشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1354) اگر چشم يا گوش او يا صداى اذان غير
معمولى باشد، در محلّى بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسّط ديوار خانه ها را
نبيند و گوش متوسّط صداى اذان معمولى را نشنود.
(مسأله 1355) اگر بخواهد در محلّى نماز بخواند كه شك
دارد به حدّ ترخّص رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند و هنگام برگشتن اگر شك
كند كه به حدّ ترخّص رسيده يا نه، بايد شكسته بخواند و چون در بعضى موارد اشكال
پيدا مى كند، بايد يا در آنجا نماز
[224]
نخواند يا هم شكسته و هم تمام بخواند.
چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند
1 ـ رسيدن به وطن
(مسأله 1356) مسافرى كه در سفر از وطن خود عبور مى كند،
وقتى به جايى برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود، بايد نماز
را تمام بخواند.
(مسأله 1357) اگر مسافرى در بين سفر به وطن خود برسد،
بايد تا وقتى كه در آنجاست نماز را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ
برود يا چهار فرسخ برود و برگردد، وقتى به جايى برسد كه ديوار وطن را نبيند و صداى
اذان آن را نشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1358) محلّى كه انسان آن را براى اقامت و زندگى
خود اختيار كرده وطن اوست، چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادر او باشد و چه
خود آنجا را براى زندگى اختيار كرده باشد، چه در آنجا ملك شخصى داشته يا نداشته
باشد.
(مسأله 1359) «زوجه» به طور مطلق در توطّن (انتخاب وطن)
تابعيّت همسر را ندارد، بلكه در صورتى كه زن و شوهر بنا داشته باشند با هم زندگى
كنند، محلّ زندگى شوهر براى همسرش نيز وطن محسوب مى شود، ولى اگر از روى نافرمانى و
نُشوز يا با توافق شوهر نخواهد در وطن شوهر زندگى كند، هر جا را كه براى خود وطن
قرار دهد وطن او مى باشد; همچنين «اولاد» در صورتى كه بالغ و رشيد باشند ـ يعنى
خودشان اهل درك و تشخيص باشند ـ مى توانند در انتخاب وطن و محلّ زندگى مستقل بوده و
از تابعيّت پدر و مادر خارج شوند.
(مسأله 1360) محل تولّد انسان در صورتى كه قبلاً در
آنجا سكونت و اقامت نداشته و در حال حاضر نيز ساكن آنجا نباشد و عملاً از آنجا
اعراض كرده باشد، حكم وطن را ندارد.
(مسأله 1361) اگر قصد داشته باشد در محلّى كه وطن اصلى
او نيست مدتّى بماند و بعد به جاى ديگرى برود، آنجا وطن او حساب نمى شود.
(مسأله 1362) انسان تا وقتى قصد ماندن هميشگى در جايى
را كه غير از وطن اصلى اوست نداشته باشد، آن مكان وطن او حساب نمى شود، مگر آن كه
بدون قصد ماندن، به قدرى بماند كه مردم آنجا را وطن او بدانند.
[225]
(مسأله 1363) «اِعراض از وطن» به معناى انصراف
از سكونت در آنجاست و تنها به قصد و نيّت حاصل نمى شود بلكه بايد عملاً به گونه اى
اعراض كرده باشد كه محل سكونت فعلى او حساب نشود.
(مسأله 1364) اگر كسى در دو محل زندگى كند و مثلاً شش
ماه در شهرى و شش ماه در شهر ديگرى بماند، هر دو وطن او مى باشند; و اگر بيشتر از
دو محل را براى زندگى خود اختيار كرده باشد، در صورتى كه در هيچ كدام مسافر محسوب
نشود، بايد در همه محل ها نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1365) اگر در غير از دو محلى كه آنها را براى
سكونت اختيار كرده و در مسأله قبل عنوان شد در جاى ديگرى قصد اقامت نكند، نماز او
در آن محل شكسته است، چه در آنجا شش ماه مانده باشد و چه نمانده باشد; امّا اگر در
آنجا مثلاً ملكى داشته باشد به نحوى كه صدق مسافر بر وى عرفاً مشكوك باشد، احتياط
واجب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
(مسأله 1366) اگر به جايى برسد كه وطن او بوده و از
آنجا صرف نظر كرده، نبايد نماز را تمام بخواند، اگرچه وطن ديگرى نيز براى خود
اختيار نكرده باشد.
2 ـ ده روز اقامت
(مسأله 1367) مسافرى كه قصد دارد ده روز پشت سر هم در
محلّى بماند يا مى داند كه بدون اختيار ده روز در محلّى مى ماند، بايد در آن محل
نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1368) مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلّى
بماند، لازم نيست قصد ماندن شب اوّل يا شب يازدهم را داشته باشد و همين كه قصد كند
از اذان صبحِ روز اوّل تا غروب روز دهم بماند، بايد نماز را تمام بخواند; و همچنين
اگر مثلاً قصد او اين باشد كه از ظهر روز اوّل تا ظهر روز يازدهم بماند، بايد نماز
را جمع بخواند.
(مسأله 1369) مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلّى
بماند، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يك جا
بماند، پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و كوفه يا در تهران و كرج بماند، بايد
نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1370) در وحدت يا تعدّد محل نظر عرف تعيين كننده
است، پس اگر در يك
[226]
شهر قصد ده روز كند، رفت و آمد او به محلّه هاى آن
شهر مانعى ندارد، هر چند آن شهر بزرگ باشد، مگر آن كه محلّه هاى آن شهر به گونه اى
از يكديگر دور و جدا باشند كه چند محل حساب شوند و شخصى را كه از يك محلّه به محلّه
ديگر رفته مسافر حساب كنند.
(مسأله 1371) اگر مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلّى
بماند از اوّل قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آن محل برود، چنانچه جايى
كه مى خواهد برود جزء اطراف محل اقامت يا از بستان ها و مزارع و باغات اطراف آن
باشد به گونه اى كه رفتن به آنجا منافى با صدق اقامت در بلد نباشد، بايد در تمام ده
روز نماز را تمام بخواند; ولى اگر بخواهد تا كمتر از چهار فرسخ برود، چنانچه در
نيّت او باشد كه در بين ده روز فقط يك مرتبه برود و رفتن و برگشتن بيش از دو ساعت
زمان نبرد، احتياط واجب جمع بين نماز شكسته و تمام است.
(مسأله 1372) مسافرى كه تصميم ندارد ده روز در جايى
بماند، مثلاً قصد او اين است كه اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبى پيدا كند ده روز
بماند، بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1373) كسى كه تصميم دارد ده روز در محلّى بماند،
اگرچه احتمال بدهد كه براى ماندن او مانعى پيش آيد، در صورتى كه مردم به احتمال او
اعتنايى نكنند، بايد نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1374) اگر مسافر بداند كه مثلاً ده روز يا بيشتر
به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در جايى بماند، بايد نماز را تمام
بخواند; ولى اگر نداند تا آخر ماه چند روز مانده و قصد كند كه تا آخر ماه بماند،
بايد نماز را شكسته بخواند، اگرچه از هنگامى كه قصد كرده تا آخر ماه ده روز يا
بيشتر باشد.
(مسأله 1375) اگر مسافر قصد كند ده روز در محلّى بماند،
چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود يا مردّد شود كه در
آنجا بماند يا به جاى ديگرى برود، بايد نماز را شكسته بخواند; و اگر بعد از خواندن
يك ركعت از يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف يا مردّد شود، تا وقتى در آنجاست
بايد نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1376) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند
اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه يك نماز چهار
ركعتى اداءً خوانده باشد،
[227]
روزه او صحيح است و تا وقتى در آنجاست بايد نمازهاى
خود را تمام بخواند، و اگر يك نماز چهار ركعتى نخوانده باشد، احتياطاً روزه آن روز
را تمام كند و قضا نمايد، امّا نمازهاى خود را بايد شكسته بخواند و روزهاى بعد نيز
نمى تواند روزه بگيرد.
(مسأله 1377) اگر مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى
بماند از ماندن منصرف شود و شك كند پيش از آن كه از قصد ماندن منصرف شود يك نماز
چهار ركعتى خوانده يا نه، بايد نمازهاى خود را شكسته بخواند.
(مسأله 1378) اگر مسافر به نيّت اين كه نماز را شكسته
بخواند مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند، بايد
نماز را چهار ركعتى تمام نمايد.
(مسأله 1379) اگر مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى
بماند در بين نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول ركعت سوم نشده باشد،
بايد نماز را دو ركعتى تمام نمايد و بقيّه نمازهاى خود را شكسته بخواند; و اگر
مشغول ركعت سوم شده باشد، نماز او باطل است و تا وقتى در آنجاست بايد نماز را شكسته
بخواند، اگرچه داخل ركوع ركعت سوم شده باشد.
(مسأله 1380) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى
بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتى مسافرت نكرده بايد نماز خود را
تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.
(مسأله 1381) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى
بماند، بايد روزه واجب را بگيرد و مى تواند روزه مستحبّى را نيز بجا آورد و نماز
جمعه و نافله ظهر و عصر و عشا را نيز بخواند.
(مسأله 1382) مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند،
اگر بعد از خواندن يك ركعت از نماز چهار ركعتى بخواهد به جايى كه كمتر از چهار فرسخ
است برود و سپس به محل اقامت خود برگردد، بايد نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1383) مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند،
اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جاى ديگرى كه كمتر از هشت فرسخ
فاصله دارد برود و ده روز در آنجا بماند، بايد در مسير رفتن و در جايى كه قصد ماندن
ده روز كرده نمازهاى خود را تمام بخواند; ولى اگر جايى كه مى خواهد برود هشت فرسخ
يا بيشتر فاصله
[228]
داشته باشد، بايد هنگام رفتن نمازهاى خود را شكسته
بخواند و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز كرده، نماز خود را در آن محل تمام
بخواند.
(مسأله 1384) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى
بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جايى كه كمتر از چهار فرسخ
فاصله دارد برود، چنانچه مردّد باشد كه به محل اوّل خود برگردد يا نه، يا به كلّى
از برگشتن به آنجا غافل باشد، يا بخواهد برگردد ولى مردّد باشد كه ده روز در آنجا
بماند يا نه، يا آن كه از ده روز ماندن و مسافرت از آنجا غافل باشد، بايد از وقتى
كه مى رود تا هنگامى كه برمى گردد و بعد از برگشتن، نمازهاى خود را تمام بخواند.
(مسأله 1385) اگر به گمان اين كه رفقاى او مى خواهند ده
روز در محلّى بمانند، قصد كند كه ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن يك نماز
چهار ركعتى بفهمد كه آنها قصد نكرده اند، اگرچه خود نيز از ماندن منصرف شود، تا
مدّتى كه در آنجاست بايد نماز را تمام بخواند.
3 ـ يك ماه توقّف در حال ترديد
(مسأله 1386) اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ، سى روز
در محلّى بماند و در تمام سى روز در مورد رفتن يا ماندن مردّد باشد، بعد از گذشتن
سى روز، اگرچه مقدار كمى در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند; ولى اگر پيش از
رسيدن به هشت فرسخ در رفتن بقيّه راه مردّد شود، از وقتى كه مردّد مى شود بايد نماز
را تمام بخواند.
(مسأله 1387) مسافرى كه مى خواهد نُه روز يا كمتر در
محلّى بماند، اگر بعد از آن كه نُه روز يا كمتر در آنجا ماند بخواهد دوباره نُه روز
ديگر يا كمتر بماند و به همين ترتيب تا سى روز ادامه يابد، روز سى و يكم بايد نماز
را تمام بخواند.
(مسأله 1388) مسافرى كه سى روز مردّد بوده، در صورتى
بايد نماز را تمام بخواند كه سى روز را در يك جا بماند، پس اگر مقدارى از آن را در
جايى و مقدارى را در جاى ديگر بماند، بعد از سى روز نيز بايد نماز را شكسته بخواند.
محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند
[229]
(مسأله 1389) مسافر مى تواند در مسجدالحرام و
مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله) و مسجد كوفه نماز خود را تمام بخواند، ولى اگر
بخواهد در جايى كه اوّل جزء اين مساجد نبوده و بعد به اين مساجد اضافه شده نماز
بخواند، احتياط مستحب آن است كه نماز را شكسته بخواند، اگرچه اقوى صحّت تمام است; و
نيز مسافر مى تواند در حرم و رواق حضرت سيدالشهداء(عليه السلام) بلكه در مسجد متّصل
به حرم نيز نماز را تمام بخواند.
مسائل متفرّقه نماز مسافر
(مسأله 1390) كسى كه مى داند مسافر است و بايد نماز را
شكسته بخواند، اگر در غير چهار مكانى كه در مسأله پيش گفته شد عمداً تمام بخواند،
نماز او باطل است; و نيز اگر فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است و تمام بخواند،
بايد نماز را دوباره به صورت شكسته بخواند; و اگر بعد از وقت به خاطر آورد، بنابر
احتياط واجب بايد قضا نمايد.
(مسأله 1391) در هر موردى كه وظيفه انسان است كه نماز
خود را هم تمام و هم شكسته بخواند، بايد روزه خود را نيز بگيرد و قضاى آن را نيز
بجا آورد.
(مسأله 1392) كسى كه مى داند مسافر است و بايد نماز را
شكسته بخواند، اگر فراموش كند و بدون توجّه و به طور عادت تمام بخواند، نماز او
باطل است; و نيز اگر حكم مسافر و سفر خود را فراموش كرده باشد، در صورتى كه وقت
داشته باشد، بايد نماز خود را دوباره بخواند، بلكه اگر وقت هم گذشته باشد، بنابر
احتياط واجب بايد قضا نمايد.
(مسأله 1393) مسافرى كه نمى داند بايد نماز را شكسته
بخواند، اگر تمام بخواند نمازش صحيح است.
(مسأله 1394) مسافرى كه مى داند بايد نماز را شكسته
بخواند، اگر بعضى از خصوصيّات آن را نداند، مثلاً نداند كه در سفر هشت فرسخى بايد
شكسته بخواند، چنانچه تمام بخواند، در صورتى كه وقت باقى باشد، بايد نماز را شكسته
بخواند و اگر وقت گذشته باشد، بايد شكسته قضا نمايد.
(مسأله 1395) مسافرى كه مى داند بايد نماز را شكسته
بخواند، اگر به گمان اين كه سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتى بفهمد
كه سفر او هشت فرسخ
[230]
بوده، بايد نمازى را كه تمام خوانده دوباره شكسته
بخواند و اگر وقت نيز گذشته، بايد شكسته قضا نمايد.
(مسأله 1396) اگر فراموش كند كه مسافر است و نماز را
تمام بخواند، چنانچه در وقت به خاطر آورد، بايد شكسته بجا آورد و اگر بعد از وقت به
خاطر آورد، قضاى آن نماز بر او واجب نيست.
(مسأله 1397) اگر كسى كه بايد نماز را تمام بخواند آن
را شكسته بجا آورد، در هر صورت نمازش باطل است.
(مسأله 1398) اگر مشغول نماز چهار ركعتى شود و در بين
نماز به خاطر آورد كه مسافر است يا متوجّه شود كه سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به
ركوع ركعت سوم نرفته باشد، بايد نماز را دو ركعتى تمام كند; و اگر به ركوع ركعت سوم
رفته باشد، نماز او باطل است; و در صورتى كه به مقدار خواندن يك ركعت نيز وقت داشته
باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1399) اگر مسافر بعضى از خصوصيّات نماز مسافر را
نداند، مثلاً نداند كه اگر چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن برگردد بايد شكسته
بخواند، چنانچه به نيّت نماز چهار ركعتى مشغول نماز شود و پيش از ركوع ركعت سوم
مسأله را بفهمد، بايد نماز را دو ركعتى تمام كند; و اگر در ركوع متوجّه شود، نماز
او باطل است; و در صورتى كه به مقدار يك ركعت نيز از وقت باقى مانده باشد، بايد
نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1400) اگر مسافرى كه بايد نماز را تمام بخواند
به واسطه ندانستن مسأله به نيّت نماز دو ركعتى مشغول نماز شود و در بين نماز مسأله
را بفهمد، بايد نماز را چهار ركعتى تمام كند; و احتياط مستحب آن است كه بعد از تمام
شدن نماز دوباره آن نماز را چهار ركعتى بخواند.
(مسأله 1401) اگر مسافرى كه نماز نخوانده پيش از تمام
شدن وقت به وطن خود يا به جايى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند، بايد نماز
را تمام بخواند و كسى كه مسافر نيست، اگر در اوّل وقت نماز نخواند و مسافرت كند، در
سفر بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1402) اگر از مسافرى كه بايد نماز را شكسته
بخواند نماز ظهر يا عصر يا عشا قضا شود، بايد آن را دو ركعتى قضا نمايد، اگرچه در
غير سفر بخواهد قضاى آن را
[231]
بجا آورد; و اگر از كسى كه مسافر نيست يكى از سه نماز
قضا شود، بايد چهار ركعتى قضا نمايد، اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نمايد.
(مسأله 1403) مستحب است مسافر بعد از هر نمازى كه
مى خواند سى مرتبه بگويد: «سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَلا إِلهَ إِلاَّ
اللهُ وَاللهُ أَكْبَرُ» و در تعقيب نماز ظهر و عصر و عشا اين ذكر بيشتر سفارش شده
است، بلكه بهتر است بعد از اين سه نماز شصت مرتبه اين ذكر را بگويد.
نماز خوف
(مسأله 1404) نماز در حال ترس از دشمن، دزد، درنده و مانند
آن، مانند نماز مسافر شكسته است، به شرط آن كه شكسته خواندن نماز در دفاع و يا
ايمنى از دشمن مؤثّر باشد.
(مسأله 1405) نماز از انسان بالغ و عاقل واجد شرايط در
هيچ حالى ساقط نمى شود; و انسان بايد حتى در حال درگيرى مسلحانه، حمله دزد يا درنده
ومانند آن به هر شكل كه امكان داشته باشد نماز خود را بخواند; به اين ترتيبكه اگر
ممكن باشد ايستاده و گرنه نشسته، در حال سكون يا در حال راه رفتن، پياده يا سواره
يا خوابيده بخواند; ولى بايد تا ممكن است تكبيرة الاحرام را رو به قبله بگويد و
بقيّه نماز را هم هر قدر كه مى تواند رو به قبله انجام دهد; و اگر نمى تواند ركوع و
سجود را به طور كامل بجا آورد به اشاره انجام دهد. و اگر نماز خواندن براى نمازگزار
به اين اندازه هم ممكن نباشد، بنابر احتياط واجب بايد پس از نيّت، تكبيرة الاحرام
را به قصد مافى الذّمة (يعنى به قصد تكليفى كه در واقع به عهده اوست) بگويد و به
جاى هر ركعت يك «سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَلا إِلهَ إِلاَّ اللهُ وَاللهُ
أَكْبَرُ» بگويد وبه دنبال آن دعاى ديگرى هم بخواند و سپس با تشهّد و سلام، نماز را
تمام نمايد. و اگر به وظيفه خود به شكل مذكور عمل نمايد نمازش اعاده يا قضا ندارد.
(مسأله 1406) اگر به جهت ضرورت، بعضى از نماز را به
عنوان مثال در حال راه رفتن يا سواره بخواند و در بين نماز ضرورت برطرف شود، بايد
بقيّه نماز را بر طبق وظيفه فعلى تمام و كامل بجا آورد، و اگر وقت باقى است بنابر
احتياط دوباره نماز را به طور كامل اعاده كند. همچنين اگر بعضى از نماز را كامل
انجام داده و در بين آن خوف و ضرورت پيدا شود بقيّه را بر طبق ضرورت بجا آورد.
[232]
(مسأله)اگر انسان به وجود دشمن، درنده و مانند
آن يقين كند و نماز را شكسته يا در حال راه رفتن بجا آورد و بعد معلوم شود اشتباه
كرده است، چنانچه وقت نماز باقى است بنابر احتياط نماز را دوباره بخواند; ولى اگر
وقت گذشته قضا ندارد.
(مسأله 1407) اگر نمازگزار براى دفع حمله حيوان درنده
يا دزد نماز را به نيّت نماز خوف دو ركعتى يا سواره و يا در حال راه رفتن بجا آورد،
چنانچه تا آخر وقت نماز، خوف او باقى باشد نمازش صحيح است; وگرنه بنابر احتياط نماز
را دوباره به طور كامل بخواند.