(مسأله 1268) اگر سجده سهو را بعد از سلام
نماز عمداً بجا نياورد، معصيت كرده و واجب است هر چه زودتر آن را انجام دهد و
چنانچه سهواً بجا نياورد، هر گاه به خاطر آورد بايد فوراً انجام دهد و لازم نيست
نماز را دوباره بخواند.
[211]
(مسأله 1269) اگر شك داشته باشد كه يكى از
موارد سجده سهو براى او پيش آمده و سجده سهو بر او واجب شده يا نه، لازم نيست آن را
بجا آورد ولى اگر احتياطاً آن را بجا آورد اشكال ندارد.
(مسأله 1270) كسى كه شك دارد مثلاً دو سجده سهو بر او
واجب شده يا چهار سجده، اگر دو سجده بنمايد كافى است.
(مسأله 1271) اگر بداند يكى از دو سجده سهو را بجا
نياورده، بايد دو سجده سهو بجا آورد; و اگر بداند سهواً سه سجده كرده، بايد دوباره
دو سجده سهو بنمايد.
دستور سجده سهو
(مسأله 1272) دستور سجده سهو
اين است كه بعد از سلام نماز فوراً نيّت سجده سهو كند و پيشانى را بر چيزى كه سجده
بر آن صحيح است بگذارد و بگويد: «بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَصَلَّى اللهُ عَلى
مُحَمَّد وَآلِهِ» يا «بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ أللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ
مُحَمَّد» و احتياط مستحب آن است كه بگويد: «بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ ألسَّلامُ
عَلَيْكَ أيُّهَا النَّبِىُّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ»; و بعد بايد بنشيند و
دوباره به سجده رود و يكى از ذكرهايى را كه گفته شد بگويد و بنشيند و بعد از خواندن
تشهّد سلام دهد.
(مسأله 1273) بنابر احتياط واجب آنچه در سجده نماز
معتبر است ـ مانند: وضوداشتن، پاك بودن بدن و لباس، پوشش بدن، رو به قبله بودن،
گذاشتن هفت موضع بدن بر زمين، نهادن پيشانى بر چيزى كه سجده بر آن صحيح است و نشستن
ميان دو سجده ـ بايد در سجده سهو نيز رعايت شود.
(مسأله 1274) هنگامى كه پس از سلام نماز قصد سجده سهو
مى كند، لازم نيست نيّت سجده سهو را به زبان جارى كند و تنها توجّه به انجام آن
كافى است.
قضاى سجده و تشهّد فراموش شده
(مسأله 1275) اگر انسان پيش از ركوع سجده و تشهّدى را كه
فراموش كرده به خاطر آورد، بايد بنشيند و آن را انجام دهد، ولى اگر پس از ركوع به
خاطر آورد، بايد بعد از نماز قضاى آن را بجا آورد، و تمام شرايط نماز ـ مانند پاك
بودن بدن و لباس و رو به قبله بودن
[212]
و شرط هاى ديگر ـ را داشته باشد.
(مسأله 1276) اگر سجده يا تشهّد را چند مرتبه فراموش
كند، مثلاً يك سجده از ركعت اوّل و يك سجده از ركعت دوم را فراموش نمايد، بايد بعد
از نماز قضاى هر دو را با سجده هاى سهوى كه براى آنها لازم است بجا آورد و لازم
نيست معيّن كند كه قضاى كدام يك از آنهاست.
(مسأله 1277) اگر يك سجده و تشهّد را فراموش كند،
احتياط واجب آن است كه هر كدام را اوّل فراموش كرده، اوّل قضا نمايد. و اگر نداند
كدام يك اوّل فراموش شده، بايد احتياطاً يك سجده و تشهّد و بعد يك سجده ديگر بجا
آورد; يا يك تشهّد و يك سجده و بعد يك تشهّد ديگر بجا آورد تا يقين كند سجده و
تشهّد را به ترتيبى كه فراموش كرده قضا نموده است.
(مسأله 1278) اگر به گمان اين كه اوّل سجده را فراموش
كرده اوّل قضاى آن را بجا آورد و بعد از خواندن تشهّد به خاطر آورد كه اوّل تشهّد
را فراموش كرده، احتياط واجب آن است كه دوباره سجده را قضا نمايد. و نيز اگر به
گمان اين كه اوّل تشهّد را فراموش كرده، اوّل قضاى آن را بجا آورد و بعد از سجده به
خاطر آورد كه اوّل سجده را فراموش كرده، بنابر احتياط واجب بايد دوباره تشهّد را
بخواند.
(مسأله 1279) اگر بين سلام نماز و قضاى سجده يا تشهّد
عملى ـ مانند پشت به قبله كردن ـ انجام دهد كه اگر عمداً يا سهواً در نماز اتّفاق
بيفتد نماز باطل مى شود، بايد قضاى سجده و تشهّد را بجا آورد، و بنابر احتياط واجب
نماز را اعاده كند.
(مسأله 1280) اگر بعد از سلام نماز به خاطر آورد كه يك
سجده از ركعت آخر را فراموش كرده، بايد قضاى سجده اى را كه فراموش كرده بجا آورد و
بعد از آن دو سجده سهو انجام دهد، چه عملى را كه نماز را باطل مى كند انجام داده
باشد يا نه. و در صورتى كه تشهّد ركعت آخر را فراموش كرده باشد، اگر عملى را كه
نماز را باطل مى كند انجام نداده باشد، تشهّد را به قصد اين كه وظيفه خود را انجام
داده باشد بجا آورد و بعد احتياطاً اجزاى نماز را تا آخر بخواند و سپس دو سجده سهو
را بجا آورد و اگر عملى كه نماز را باطل مى كند انجام داده باشد، بايد قضاى تشهّد
را بجا آورد و بعد دو سجده سهو نيز بخواند.
[213]
(مسأله 1281) اگر بين سلام نماز و قضاى سجده
يا تشهّد عملى انجام دهد كه براى آن سجده سهو واجب مى شود، مثلاً سهواً حرف بزند،
بايد سجده يا تشهّد را قضا كند و دو سجده سهو براى آن عمل بجا آورد.
(مسأله 1282) اگر نداند كه سجده را فراموش كرده يا
تشهّد را، به احتياط واجب بايد هر دو را قضا نمايد و هر كدام را اوّل بجا آورد،
اشكال ندارد و بايد دو سجده سهو نيز بجا آورد.
(مسأله 1283) اگر شك داشته باشد كه سجده يا تشهّد را
فراموش كرده يا نه، واجب نيست قضا نمايد.
(مسأله 1284) اگر بداند سجده يا تشهّد را فراموش كرده و
شك كند كه پيش از ركوع ركعت بعد از آن را بجا آورده يا نه، احتياط واجب آن است كه
آن را قضا نمايد.
(مسأله 1285) اگر بر كسى كه بايد سجده يا تشهّد را قضا
نمايد، براى كار ديگرى نيز سجده سهو واجب شود، بايد بعد از نماز سجده يا تشهّد را
قضا نمايد و بعد سجده سهو را بجا آورد.
(مسأله 1286) اگر شك داشته باشد كه بعد از نماز قضاى
سجده يا تشهّد فراموش شده را بجا آورده يا نه، چنانچه وقت نماز نگذشته باشد، بايد
سجده يا تشهّد را قضا نمايد; و اگر وقت نماز نيز گذشته باشد، بنابر احتياط واجب
بايد سجده يا تشهّد را قضا نمايد.
كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز
(مسأله 1287) هرگاه چيزى از واجبات نماز را عمداً كم يا
زياد كند، اگرچه يك حرف آن باشد، نماز باطل است.
(مسأله 1288) اگر به واسطه ندانستن مسأله چيزى از اجزاء
نماز را كم يا زياد كند، در صورتى كه آن جزء ركن نباشد و او نيز جاهل قاصر باشد،
نمازش صحيح است وگرنه به احتياط واجب نماز باطل است.
(مسأله 1289) اگر در بين نماز بفهمد وضو يا غسل وى باطل
بوده، يا بدون وضو يا غسل مشغول نماز شده، بايد نماز را به هم بزند و دوباره با وضو
يا غسل نماز بخواند. و
[214]
اگر بعد از نماز بفهمد، بايد دوباره نماز را با وضو
يا غسل بجا آورد و اگر وقت گذشته باشد، آن را قضا نمايد.
(مسأله 1290) اگر بعد از رسيدن به ركوع به خاطر آورد كه
دو سجده از ركعت پيش را فراموش كرده، نماز او باطل است. و اگر پيش از رسيدن به ركوع
به خاطر آورد، بايد برگردد و دو سجده را بجا آورد و برخيزد و حمد و سوره يا تسبيحات
را بخواند و نماز را تمام كند، و بنابر احتياط واجب براى ايستادن بى جا دو سجده سهو
بجا آورد.
(مسأله 1291) اگر پيش از گفتن «اَلسَّلامُ عَلَيْنا» و
«اَلسَّلامُ عَلَيْكُم» به خاطر آورد كه دو سجده ركعت آخر را بجا نياورده، بايد دو
سجده را بجا آورد و دوباره تشهّد بخواند و نماز را سلام دهد.
(مسأله 1292) اگر پيش از سلام نماز به خاطر آورد كه يك
ركعت يا بيشتر از آخر نماز را نخوانده، بايد مقدارى را كه فراموش كرده بجا آورد.
(مسأله 1293) اگر بعد از سلام نماز به خاطر آورد كه يك
ركعت يا بيشتر از آخر نماز را نخوانده، چنانچه عملى انجام داده باشد كه اگر در نماز
عمداً يا سهواً اتّفاق بيفتد نماز را باطل مى كند، مثلاً پشت به قبله كرده باشد،
نمازش باطل است. و اگر عملى كه عمد و سهو آن نماز را باطل مى كند انجام نداده باشد،
بايد فوراً مقدارى را كه فراموش كرده بجا آورد و دو سجده سهو نيز براى زياد شدن
سلام بجا آورد.
(مسأله 1294) هرگاه بعد از سلام نماز عملى انجام دهد كه
اگر در نماز عمداً يا سهواً اتّفاق بيفتد نماز را باطل مى كند، مثلاً پشت به قبله
نمايد، و بعد به خاطر آورد كه دو سجده آخر را بجا نياورده، نماز او باطل است; ولى
اگر پيش از انجام عملى كه نماز را باطل مى كند به خاطر آورد، بايد برگردد و دو
سجده اى را كه فراموش كرده بجا آورد و تشهّد و سلام را دوباره بعد از آن بگويد و دو
سجده سهو براى سلامى كه اوّل گفته بجا آورد و به احتياط واجب اصل نماز را نيز بعد
از آن اعاده نمايد.
(مسأله 1295) اگر بفهمد نماز را پيش از وقت خوانده يا
آن را پشت به قبله يا به طرف راست يا چپ قبله بجا آورده، بايد دوباره آن را بخواند،
و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
نماز مسافر
[215]
مسافر بايد در صورت وجود هشت شرط نماز ظهر و عصر و
عشا را شكسته (يعنى دو ركعتى) بجا آورد و روزه او نيز صحيح نيست:
شرط اوّل: آن كه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد.
(مسأله 1296) كسى كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است،
اگر رفتن او كمتر از چهار فرسخ(1) نباشد و در همان روز و شب برگردد، بايد نماز را
شكسته بخواند; و اگر در همان روز وشب برنگردد، احتياطاً بايد هم شكسته و هم تمام
بخواند; بنابر اين اگر مسير رفتن سه فرسخ و مسير برگشتن پنج فرسخ باشد، بايد نماز
را تمام بخواند.
(مسأله 1297) اگر سفر مختصرى از هشت فرسخ كمتر باشد يا
انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، نبايد نماز را شكسته بخواند. و چنانچه
شك كند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، در صورتى كه تحقيق كردن براى او مشقّت داشته
باشد، بايد نماز را تمام بخواند; و اگر مشقّت نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد
تحقيق كند، و اگر دو عادل بگويند يا بين مردم معروف باشد كه سفر او هشت فرسخ است،
نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1298) اگر يك عادل خبر دهد كه سفر انسان هشت
فرسخ است، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند و روزه بگيرد
و قضاى آن را نيز بجا آورد. مگر اين كه از گفته او اطمينان پيدا كند در اين صورت
نمازش را شكسته بخواند.
(مسأله 1299) اگر كسى كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است
نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده، بايد آن نماز را چهار ركعتى
بجا آورد، و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
(مسأله 1300) كسى كه يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست يا
شك دارد كه هشت فرسخ است يا نه، چنانچه در بين راه بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده،
اگرچه كمى از راه باقى باشد، بايد نماز را شكسته بخواند. و اگر بعد از تمام خواندن
نماز بفهمد سفرش هشت فرسخ بوده، بنابر اقوى بايد نماز را دوباره شكسته اعاده نمايد
و در صورتى كه وقت گذشته باشد، بايد بنابر احتياط واجب نماز را دوباره شكسته قضا
نمايد.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ چهار فرسخ شرعى در حدود 5/22 كيلومتر است.
[216]
(مسأله 1301) اگر بين دو محلّى كه فاصله آنها
كمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد كند، اگرچه رفت و آمد او روى هم رفته
هشت فرسخ شود، بايد نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1302) اگر محلّى دو راه داشته باشد كه يك راه آن
كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، چنانچه انسان از راهى كه
هشت فرسخ است به آنجا برود، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر از راهى كه هشت فرسخ
نيست برود، بايد تمام بخواند.
(مسأله 1303) مبدأ محاسبه هشت فرسخ آخرين ساختمانهاى
شهر است و فرقى در اين جهت بين بلاد صغيره و كبيره (شهرهاى كوچك و بزرگ) نيست، مگر
آن كه محلّه هاى يك شهر بزرگ به گونه اى از يكديگر دور و جدا باشند كه عرفاً چند
محل حساب شوند به گونه اى كه اگر شخصى از يك محلّه به محلّه ديگر برود، بگويند:
مسافرت كرده است.
شرط دوم: آن كه از اوّل مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جايى
كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و بعد از رسيدن به آنجا قصد كند به جايى برود
كه با مقدارى كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اوّل قصد هشت فرسخ را نداشته، بايد نماز
را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و به وطن
خود يا به جايى كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند برگردد در صورتى كه مجموع رفت و
برگشت كنونى هشت فرسخ بشود، بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1304) كسى كه نمى داند سفرش چند فرسخ است، مثلاً
براى پيدا كردن گمشده اى مسافرت مى كند و نمى داند كه چه مقدار بايد برود تا آن را
پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند، ولى در برگشتن چنانچه تا وطن خود يا جايى كه
مى خواهد ده روز در آنجا بماند هشت فرسخ يا بيشتر فاصله باشد، بايد نماز را شكسته
بخواند; و نيز اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و برگردد، چنانچه رفتن و
برگشتن هشت فرسخ شود، بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1305) مسافر در صورتى بايد نماز را شكسته بخواند
كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسى كه از شهر بيرون مى رود و مثلاً قصد او
اين است كه اگر
[217]
رفيق پيدا كند سفر هشت فرسخى برود، چنانچه اطمينان
داشته باشد كه رفيق پيدا مى كند، بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر اطمينان نداشته
باشد، بايد تمام بخواند.
(مسأله 1306) كسى كه قصد هشت فرسخ دارد، اگرچه در هر
روز مقدار كمى راه برود، وقتى به جايى برسد كه ديوار شهر را نبيند و اذان آن را
نشنود بايد نماز را شكسته بخواند ولى اگر در هر روز مقدار خيلى كمى راه برود كه
نگويند مسافر است، بايد نماز خود را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته
و هم تمام بخواند.
(مسأله 1307) كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است، مانند
خدمتگزارى كه با كارفرماى خود مسافرت مى كند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است،
بايد نماز را شكسته بخواند و اگر نداند بايد بپرسد; و اگر نتواند بپرسد، بايد نماز
خود را تمام بخواند.
(مسأله 1308) كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است، اگر
بداند يا گمان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود و سفر
نمى كند، بايد نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1309) كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است، اگر
شك داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود يا نه، بايد نماز را
شكسته بخواند و نيز اگر شك او از اين جهت باشد كه احتمال دهد مانعى براى سفر او پيش
آيد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد، بايد نماز خود را شكسته بخواند.
شرط سوم: آن كه در بين راه از قصد خود برنگردد، پس اگر پيش از رسيدن به چهار
فرسخ از قصد خود برگردد يا مردّد شود، بايد نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1310) اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت
منصرف شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه همانجا بماند يا بعد از ده روز برگردد يا در
برگشتن و ماندن مردّد باشد، بايد نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1311) اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت
منصرف شود و تصميم داشته باشد كه برگردد، اگر همان روز برگردد بايد نماز را شكسته
بخواند و اگر قصد داشته باشد چند روزى بماند و پيش از ده روز برگردد، بايد احتياطاً
نماز را جمع بخواند.
(مسأله 1312) اگر براى رفتن به محلّى حركت كند و بعد از
رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود، چنانچه از محلّ اوّلى كه حركت كرده تا
جايى كه مى خواهد برود ـ به
[218]
طور مستقيم يا مجموع رفت و برگشت ـ هشت فرسخ باشد،
بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1313) اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد مردّد
شود كه بقيّه راه را برود يا نه و هنگامى كه مردّد است راه نرود و بعد تصميم بگيرد
كه بقيّه راه را برود، بايد تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1314) اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد مردّد
شود كه بقيّه راه را برود يا نه و هنگامى كه مردّد است، مقدارى راه برود و بعد
تصميم بگيرد كه هشت فرسخ ديگر برود يا چهار فرسخ برود و برگردد، تا آخر مسافرت بايد
نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1315) اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد مردّد
شود كه بقيّه راه را برود يا نه و هنگامى كه مردّد است مقدارى راه برود و بعد تصميم
بگيرد كه بقيّه راه را برود، چنانچه بقيّه سفر او هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ يا
بيشتر باشد ولى بخواهد برود و برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند; ولى اگر راهى كه
پيش از مردّد شدن و راهى كه بعد از آن مى رود روى هم هشت فرسخ باشند، بنابر احتياط
واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
شرط چهارم: آن كه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد يا ده
روز يا بيشتر در جايى بماند; پس كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن
خود بگذرد يا ده روز در محلّى بماند، بايد نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1316) كسى كه نمى داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ
از وطن خود مى گذرد يا ده روز در محلى مى ماند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1317) كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ
از وطن خود بگذرد يا ده روز در محلّى بماند و نيز كسى كه مردّد است كه از وطن خود
بگذرد يا ده روز در محلّى بماند، اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود،
باز هم بايد نماز را تمام بخواند; ولى اگر بقيّه راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ
باشد و بخواهد برود و برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
شرط پنجم: آن كه براى كار حرامى سفر نكند، پس اگر براى كار حرامى; مانند
دزدى سفر كند، بايد نماز را تمام بخواند. و همچنين اگر خود سفر حرام باشد، مثل آن
كه سفر براى او ضرر داشته باشد يا زن بدون اجازه شوهر به سفرى برود كه بر او واجب
[219]
نباشد، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر مثل سفر
حجّ واجب باشد، بايد نماز را شكسته بخواند هرچند بدون اجازه شوهر رفته باشد.
(مسأله 1318) سفرى كه اسباب اذيّت پدر و مادر باشد حرام
است و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه اش نيز صحيح است.
(مسأله 1319) كسى كه سفر او حرام نيست و براى كار حرام
نيز سفر نمى كند، اگرچه در سفر معصيتى انجام دهد، مثلاً غيبت كند يا شراب بخورد،
بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1320) اگر مخصوصاً براى آن كه كار واجبى را ترك
كند مسافرت نمايد، نمازش تمام است; پس اگر كسى كه بدهكار است بتواند بدهى خود را
بدهد و طلبكار مطالبه كند، چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد و مخصوصاً براى
فرار از دادن قرض مسافرت نمايد، بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر مسافرت او
مخصوصاً براى ترك واجب نباشد، ولى در مسافرت يكى از واجبات را ترك كند بايد نماز را
شكسته بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
(مسأله 1321) اگر سفر او سفر حرام نباشد ولى حيوان
سوارى يا مركب ديگرى كه سوار آن است غصبى باشد، نمازش شكسته است; ولى اگر در زمين
غصبى مسافرت كند، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته وهم تمام بخواند.
(مسأله 1322) اگر كسى كه با ظالم مسافرت مى كند ناچار
به مسافرت با او نباشد و مسافرت او كمك به ظالم باشد، بايد نماز را تمام بخواند; و
اگر ناچار باشد يا مثلاً براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت كند، نمازش شكسته است.
(مسأله 1323) اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت كند حرام
نيست و بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1324) اگر براى لهو و خوش گذرانى به شكار رود،
نمازش تمام است; و چنانچه براى تهيّه معاش يا براى كسب و زياد كردن مال برود، نمازش
شكسته است. و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند ولى نبايد روزه
بگيرد.
(مسأله 1325) اگر كسى كه براى معصيت سفر كرده هنگامى كه
از سفر برمى گردد توبه كرده باشد، بايد نماز را شكسته بخواند; و اگر توبه نكرده
باشد و چيزى هم كه
[220]
بازگشت را از عنوان سفر معصيت خارج كند تحقق نيافته
باشد، بايد تمام بخواند; و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
(مسأله 1326) اگر كسى كه سفر او سفر معصيت است در بين
راه از قصد معصيت برگردد، چنانچه بقيّه راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و
بخواهد برود و برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1327) اگر كسى كه براى معصيت سفر نكرده در بين
راه قصد كند كه بقيّه راه را براى معصيت برود، بايد نماز را تمام بخواند ولى
نمازهايى كه شكسته خوانده صحيح اند.
شرط ششم: آن كه از صحرانشين هايى نباشد كه در بيابان ها گردش مى كنند و هر
جا آب و خوراك براى خود و حيواناتشان پيدا شود مى مانند و بعد از چندى به جاى ديگر
مى روند، چون صحرانشين ها در اين مسافرت ها بايد نماز را تمام بخوانند.
(مسأله 1328) اگر يكى از صحرانشين ها براى پيدا كردن
منزل و چراگاه براى حيوانات خود سفر كند، چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، احتياط واجب
آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
(مسأله 1329) اگر صحرانشين براى زيارت يا حجّ يا تجارت
و مانند اينها مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند.
شرط هفتم: آن كه شغل او مسافرت نباشد، بنابر اين شتردار و راننده و چوبدار و
كشتيبان و مانند اينها، اگرچه براى بردن اثاثيّه منزل خود مسافرت كنند، در غير سفر
اوّل بايد نماز را تمام بخوانند، ولى در سفر اوّل اگرچه طول بكشد، نماز آنها شكسته
است.
(مسأله 1330) بازرگانان و پيشهوران سيّار، فرماندهان
نيروهاى نظامى و انتظامى يا معلّمانى كه محلّ كار آنها ثابت نيست، مأموران گشت
مانند سيم بانان و راه بانان، مهمانداران هواپيما وقطار و كشتى و نيز كسانى كه محلّ
كار آنها در چند شهر است و همواره در بين آن شهرها رفت و آمد مى كنند، بايد نماز
خود را تمام خوانده و روزه بگيرند، بلكه نماز اشخاصى كه هر روز يا بيشتر روزها از
منزل به محلّ كار خود سفر مى كنند، در صورتى كه اين امر موقّت نبوده و هميشگى باشد،
تمام است; و همچنين كسانى كه دكّان و محلّ كار دارند ولى هر روز يا بيشتر روزها
براى خريد و فروش جنس مغازه يا كارخانه خود سفر مى كنند، بايد نماز را تمام
بخوانند.
[221]
(مسأله 1331) دانشجو يا هر شخص ديگرى كه
معمولاً مجبور است در هر هفته چند روز به شهر ديگرى كه فاصله آن بيشتر يا به مقدار
مسافت شرعى است براى درس يا تدريس يا كار ديگرى سفر كند، در حكم «دائم السفر» است و
نماز او تمام و روزه اش صحيح مى باشد، ولى در سفر اوّل حكم مسافر را دارد.
(مسأله 1332) نماز چوپان هاى سيّار كه محلّ مخصوصى را
براى چرانيدن گوسفندان انتخاب نكرده اند و در تمام سال يا بيشتر آن به دنبال
گوسفندان در حركتند، تمام است.
(مسأله 1333) مهمانداران هواپيما، قطار يا كشتى كه
نوعاً در مسافرتند و نيز ساير كسانى كه شغل آنان مسافرت است، چنانچه ده روز را در
يك مكان بمانند و پس از آن دوباره مسافرت كنند، در سفر اوّلِ پس از ده روز بايد
نماز خود را شكسته بخوانند ولى در بقيّه سفرها نماز آنان تمام است.
(مسأله 1334) كسى كه در هر هفته معمولاً چند روز در وطن
خود مشغول به كار است و چند روز هم در خارج از شهر مشغول رانندگى است و حداقل به
مقدار مسافت شرعى سفر مى كند، چنانچه رانندگى او موقّت نبوده و شغل او محسوب شود،
نماز او تمام و روزه بر او واجب مى باشد.
(مسأله 1335) اگر راننده اى كه در مسير معيّنى سفر
مى كند اتّفاقاً مسير خود را براى كارش تغيير دهد ـ اگرچه يك مرتبه هم باشد ـ نمازش
تمام است.