فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

back page fehrest page next page

(مسأله 1001) اگر حمد و سوره يا يكى از آنها را فراموش كند و بعد از رسيدن به ركوع بفهمد، نماز او صحيح است.

(مسأله 1002) اگر پيش از آن كه براى ركوع خم شود بفهمد كه حمد و سوره را نخوانده، بايد بخواند; و اگر بفهمد سوره را نخوانده، بايد فقط سوره را بخواند; ولى اگر

[168]

بفهمد حمد تنها را نخوانده، بايد اوّل حمد و بعد از آن دوباره سوره را بخواند; و نيز اگر خم شود و پيش از آن كه به ركوع برسد، بفهمد حمد و سوره يا سوره تنها يا حمد تنها را نخوانده، بايد بايستد و به همين دستور عمل نمايد.

(مسأله 1003) اگر يكى از چهار سوره اى را كه آيه سجده دارد ـ يعنى سوره هاى: سجده، فصّلت، نجم و علق ـ عمداً در نماز بخواند، نمازش باطل است.

(مسأله 1004) اگر سهواً مشغول خواندن سوره اى شود كه سجده واجب دارد، چنانچه پيش از رسيدن به آيه سجده بفهمد، بايد آن سوره را رها كند و سوره ديگرى بخواند و اگر بعد از خواندن آيه سجده بفهمد، بايد در بين نماز با اشاره، سجده آن را بجا آورد و به همان سوره كه خوانده اكتفا نمايد.

(مسأله 1005) اگر در نماز آيه سجده را بشنود و با اشاره سجده كند، نماز او صحيح است و بايد بعد از نماز نيز سجده را به نحو متعارف بجا آورد.

(مسأله 1006) در نماز مستحبّى خواندن سوره لازم نيست، اگرچه آن نماز به واسطه نذر كردن واجب شده باشد; ولى در بعضى از نمازهاى مستحبّى مثل نماز وحشت كه سوره مخصوصى دارد، اگر بخواهد به دستور آن نماز رفتار كرده باشد، بايد همان سوره را بخواند.

(مسأله 1007) در نماز جمعه و در نماز ظهر روز جمعه مستحب است در ركعت اوّل بعد از حمد، سوره جمعه و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره منافقين را بخواند. و اگر مشغول يكى از آنها شود، بنابر احتياط واجب نمى تواند آن را رها كند و سوره ديگرى بخواند.

(مسأله 1008) اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره توحيد ـ «قل هو الله أحد» ـ يا سوره كافرون ـ «قل يا أيّها الكافرون» ـ شود، نمى تواند آن را رها كند و سوره ديگرى بخواند. ولى اگر در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه از روى فراموشى به جاى سوره جمعه يا منافقين يكى از اين دو سوره را بخواند، تا به نصف نرسيده مى تواند آن را رها كند و سوره «جمعه» يا «منافقين» را بخواند.

(مسأله 1009) اگر در نماز جمعه يا نماز ظهر روز جمعه عمداً سوره «قل هو الله أحد» يا سوره «قل يا أيّها الكافرون» را بخواند، اگرچه به نصف نرسيده باشد، بنابر احتياط

[169]

واجب نمى تواند رها كند و سوره جمعه و منافقين را بخواند.

(مسأله 1010) اگر در نماز، غير از سوره «قل هو الله أحد» و «قل يا أيّها الكافرون» سوره ديگرى بخواند، تا به نصف نرسيده مى تواند آن را رها كند و سوره ديگرى بخواند.

(مسأله 1011) دو سوره «فيل» و «قريش» و نيز دو سوره «الضحّى» و «انشراح» با هم در نماز يك سوره محسوب مى شوند و بايد با همان ترتيبى كه در قرآن آمده و با گفتن «بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» براى هر كدام خوانده شوند.

(مسأله 1012) هر سوره اى را كه نمازگزار بخواهد بخواند، بنابر احتياط واجب بايد «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» آن را به نيّت همان سوره بگويد، پس نمى تواند اوّل «بِسمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحيمِ» را بگويد و بعد سوره را انتخاب نمايد و يا آن را به قصد سوره اى بگويد و سوره ديگرى را بخواند.

(مسأله 1013) اگر مقدارى از سوره را فراموش كند يا از روى ناچارى، مثلاً به واسطه تنگى وقت يا جهت ديگرى نتواند آن را تمام نمايد، مى تواند آن سوره را رها كند و سوره ديگرى را بخواند، اگرچه از نصف گذشته باشد يا سوره اى كه مى خوانده، «قل هو الله أحد» يا «قل يا أيّها الكافرون» باشد.

(مسأله 1014) بر مرد واجب است حمد و سوره نمازهاى صبح، مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نمازهاى ظهر و عصر را آهسته بخوانند.

(مسأله 1015) مرد بايد در نمازهاى صبح، مغرب و عشا مراقب باشد كه تمام كلمات حمد و سوره حتى حرف آخر آنها را بلند بخواند.

(مسأله 1016) ملاك در بلند و آهسته بودن صدا، تشخيص عرف و نيز داراى جوهره بودن آن است; بنابر اين اگر صدا به اندازه اى آهسته باشد كه تنها خود او بشنود و به نظر مردم بلند به حساب نيايد ـ هر چند جوهره داشته باشد ـ كافى نيست; و نيز اگـر صـداى او جوهـره نداشته باشد ـ اگرچه ديگران هم بشنوند ـ آهسته محسوب مى شود; و در جاهايى كه بايد بلند خوانده شود، كفايت نمى كند.

(مسأله 1017) زن مى تواند حمد و سوره نمازهاى صبح، مغرب و عشا را بلند يا آهسته بخواند ولى، اگر نامحرم صداى او را بشنود، بنابر احتياط واجب بايد آهسته بخواند.

(مسأله 1018) اگر نمازگزار در جايى كه بايد نماز را بلند خواند، عمداً آهسته بخواند

[170]

يا در جايى كه بايد آهسته خواند، عمداً بلند بخواند، نماز او باطل است. ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله باشد، صحيح است. و اگر در بين خواندن حمد و سوره نيز بفهمد كه اشتباه كرده، لازم نيست مقدارى را كه خوانده دوباره بخواند.

(مسأله 1019) اگر كسى در خواندن حمد و سوره بيشتر از معمول صداى خود را بلند كند، مثل آن كه با فرياد بخواند، نماز او باطل است.

(مسأله 1020) انسان بايد نماز را ياد بگيرد كه غلط نخواند و اگر كسى كه به هيچ صورت نمى تواند صحيح آن را ياد بگيرد، در خواندن حمد و سوره اشكال داشته باشد و خواندن با جماعت براى او مشقّت زياد نداشته باشد، به احتياط واجب بايد با جماعت بخواند، و در غير حمد و سوره، بايد به هر نحوى كه مى تواند بخواند.

(مسأله 1021) كسى كه حمد و سوره و چيزهاى ديگر نماز را به خوبى نمى داند و مى تواند ياد بگيرد، چنانچه وقت نماز وسعت داشته باشد، بايد ياد بگيرد; و اگر وقت تنگ باشد، بنابر احتياط واجب در صورتى كه ممكن باشد، بايد نماز خود را به جماعت بخواند.

(مسأله 1022) احتياط واجب آن است كه براى ياد دادن واجبات نماز مزد نگيرند، ولى براى تعليم مستحبّات آن اشكال ندارد.

(مسأله 1023) اگر يكى از كلمات حمد يا سوره را نداند يا عمداً آن را نگويد يا به جاى يك حرف، حرف ديگرى بگويد، مثلاً به جاى حرف «ض» حرف «ظ» بگويد، يا جايى كه بايد بدون كسره و فتحه خوانده شود، كسره و فتحه بدهد يا تشديد را نگويد، نماز او باطل است.

(مسأله 1024) اگر انسان كلمه اى را صحيح بداند و در نماز به همان نحو بخواند و بعد بفهمد غلط خوانده، لازم نيست دوباره نماز را بخواند و يا اگر وقت گذشته، آن را قضا نمايد.

(مسأله 1025) اگر كسره و فتحه كلمه اى را نداند، بايد ياد بگيرد، ولى اگر كلمه اى را كه وقف كردن آخر آن جايز است هميشه وقف كند، ياد گرفتن كسره و فتحه آن لازم نيست; و نيز اگر نداند مثلاً كلمه اى با «س» است يا با «ص»، بايد ياد بگيرد و چنانچه دو نوع يا بيشتر بخواند ـ مثل آن كه در «اِهْدِنا الصِّراطَ المُسْتَقيم»، مستقيم را يك مرتبه با سين و يك مرتبه با صاد بخواند ـ نماز او باطل است، مگر آن كه در كلمه اى هر دو نوع قرائت

[171]

شده باشد و به اميد رسيدن به واقع بخواند.

(مسأله 1026) اگر در كلمه اى «واو» باشد و حرف قبل از «واو» در آن كلمه ضمّه داشته باشد و حرف بعد از «واو» در آن كلمه «همزه» باشد ـ مثل كلمه «سُوْء» ـ بهتر است آن «واو» را مدّ بدهد، يعنى آن را بكشد; و همچنين اگر در كلمه اى «الف» باشد و حرف قبل از «الف» در آن كلمه فتحه داشته باشد و حرف بعد از «الف» در آن كلمه «همزه» باشد ـ مثل كلمه «جاءَ» ـ بهتر است «الف» آن را بكشد; و نيز اگر در كلمه اى «ياء» باشد و حرف پيش از «ياء» در آن كلمه كسره داشته باشد و حرف بعد از «ياء» در آن كلمه همزه باشد ـ مثل كلمه «جِىْءَ» ـ بهتر آن است «ياء» را با مدّ بخواند; و اگر بعد از اين «واو» و «الف» و «ياء»، به جاى «همزه» حرف ساكنى ـ يعنى حرفى كه كسره و فتحه و ضمه ندارد ـ باشد، باز هم بهتر آن است اين سه حرف را با مدّ بخواند، مثلاً در «ولاَ الضّالّين» كه بعد از «الف» حرف «لام» ساكن است، بهتر آن است كه «الف» را با مدّ بخواند.

(مسأله 1027) احتياط واجب آن است كه در نماز «وقف به حركت» و «وصل به سكون» ننمايد. و معنى وقف به حركت آن است كه فتحه، كسره يا ضمه آخر كلمه اى را بگويد و بين آن كلمه و كلمه بعد آن فاصله دهد، مثلاً بگويد: «اَلرَّحْمنِ الرَّحيمِ» و ميم «الرَّحْيمِ» را كسره بدهد و بعد قدرى فاصله دهد و بگويد: «مالكِ يَوْمِ الدِّين». و معنى وصل به سكون آن است كه كسره، فتحه يا ضمه كلمه اى را نگويد و آن كلمه را به كلمه بعد بچسباند، مثل آن كه بگويد: «اَلرَّحْمنِ الرَّحيمْ» و ميم «الرحيم» را كسره ندهد و فوراً «مالِكِ يَوْمِ الدِّين» را بگويد.

(مسأله 1028) هرگاه شك كند كه آيه يا كلمه اى را درست گفته يا نه، اگر به خواندن چيزى كه بعد از آن است مشغول نشده باشد، بايد آن آيه يا كلمه را به نحو صحيح به قصد قربت مطلقه بگويد. و اگر به چيزى كه بعد از آن است مشغول شده باشد، چنانچه آن چيز ركن باشد، مثل آن كه در ركوع شك كند كه فلان كلمه از سوره را درست گفته يا نه، نبايد به شك خود اعتنا كند. و اگر ركن نباشد، مثلاً هنگام گفتن «اَللهُ الصَّمَد» شك كند كه «قُلْ هُوَ اللهُ اَحَد» را درست گفته يا نه، بنابر احتياط واجب بايد آن را به نحو صحيح بگويد; و اگر چند مرتبه نيز شك كند، مى تواند چند بار بگويد; اما اگر به وسواس برسد و باز هم بگويد، بنابر احتياط واجب بايد نماز خود را دوباره بخواند.

(مسأله 1029) مستحب است در ركعت اوّل پيش از خواندن حمد بگويد: «اَعُوذُ بِاللهِ

[172]

مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ» و در ركعت اوّل و دوم نماز ظهر و عصر «بِسْمِ الله الرَّحمنِ الرَّحيم» را بلند بگويد و حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آيه وقف كند; يعنى آن را به آيه بعد نچسباند، و در حال خواندن حمد و سوره، به معناى آيه توجه داشته باشد. اگر نماز را به جماعت مى خواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادى مى خواند، بعد از آن كه حمد خود او تمام شد بگويد: «اَلحَمْدُ للهِ رَبِّ العالَمين» و بعد از خواندن سوره «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ»، يك يا دو يا سه مرتبه «كَذلِكَ اللهُ رَبِّى» يا سه مرتبه «كَذلِكَ اللهُ رَبُّنا» بگويد، و بعد از خواندن سوره كمى صبر كند، بعد تكبير پيش از ركوع را بگويد يا قنوت را بخواند.

(مسأله 1030) مستحب است در تمام نمازها، در ركعت اوّل سوره «إِنّا أَنْزَلناهُ» و در ركعت دوم سوره «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ» را بخواند.

(مسأله 1031) مكروه است انسان در هيچ يك از نمازهاى يك شبانه روز، سوره «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ» را نخواند.

(مسأله 1032) خواندن سوره «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ» به يك نفس مكروه است.

(مسأله 1033) مكروه است سوره اى را كه در ركعت اوّل خوانده در ركعت دوم نيز بخواند ولى، اگر سوره «قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ» را در هر دو ركعت بخواند، مكروه نيست.

5 ـ ذكر

(مسأله 1034) نمازگزار مى تواند در ركعت سوم و چهارم نماز، فقط يك حمد بخواند يا سه مرتبه «تسبيحات اربعه» را بگويد، يعنى سه مرتبه بگويد: «سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَلا إلهَ إلاَّ اللهُ وَاللهُ أَكْبَرُ» و احتياط آن است كه كمتر از سه مرتبه نگويد و مى تواند در يك ركعت حمد و در ركعت ديگر تسبيحات بگويد و بهتر است در هر دو ركعت تسبيحات بخواند.

(مسأله 1035) در تنگى وقت بايد تسبيحات اربعه را يك مرتبه بگويد.

(مسأله 1036) بر مرد و زن واجب است كه در ركعت سوم و چهارم نماز، حمد يا تسبيحات اربعه را آهسته بخوانند.

(مسأله 1037) اگر در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند، بنابر احتياط واجب بايد «بسم الله» آن را نيز آهسته بگويد.

(مسأله 1038) كسى كه نمى تواند تسبيحات اربعه را ياد بگيرد يا درست بخواند، بايد

[173]

در ركعت سوم و چهارم سوره حمد را بخواند.

(مسأله 1039) اگر در دو ركعت اوّل نماز به گمان اين كه دو ركعت آخر است تسبيحات اربعه را بگويد، چنانچه پيش از ركوع بفهمد، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر در ركوع يا بعد از ركوع بفهمد، نمازش صحيح است.

(مسأله 1040) اگر در دو ركعت آخر نماز به گمان اين كه در دو ركعت اوّل است، حمد بخواند يا در دو ركعت اوّل نماز با اين كه گمان مى كرده در دو ركعت آخر است حمد بخواند، چه پيش از ركوع بفهمد چه بعد از آن، نمازش صحيح است.

(مسأله 1041) اگر در ركعت سوم يا چهارم بخواهد حمد بخواند ولى، تسبيحات به زبانش بيايد يا بخواهد تسبيحات بخواند، ولى حمد به زبانش بيايد، بايد آن را رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند ولى، اگر عادت او خواندن چيزى بوده كه به زبانش آمده و در خزانه قلبش آن را قصد داشته، مى تواند همان را تمام كند و نمازش صحيح است.

(مسأله 1042) اگر كسى كه عادت دارد در ركعت سوم و چهارم نماز تسبيحات اربعه بخواند بدون قصد مشغول خواندن حمد شود، بايد آن را رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات اربعه را بخواند.

(مسأله 1043) در ركعت سوم و چهارم مستحب است بعد از تسبيحات اربعه استغفار كند، مثلاً بگويد: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّى وَأَتُوبُ إلَيْهِ» يا بگويد: «أَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي» و اگر به گمان آن كه حمد يا تسبيحات را گفته مشغول گفتن استغفار شود و شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، نبايد به شك خود اعتنا نمايد; ولى اگر نمازگزار پيش از خم شدن براى ركوع در حالى كه مشغول گفتن استغفار نيست، شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، بايد حمد يا تسبيحات اربعه را بخواند.

(مسأله 1044) اگر در ركوع ركعت سوم يا چهارم شك كند كه حمد يا تسبيحات اربعه را خوانده يا نه، نبايد به شك خود اعتنا كند، اما اگر در حال رفتن به ركوع شك كند، اگر به حد ركوع نرسيده باشد، بايد حمد يا تسبيحات اربعه را بخواند.

6 ـ ركوع

(مسأله 1045) نمازگزار در هر ركعت بعد از قرائت يا تسبيحات اربعه و يا قنوت بايد

[174]

به اندازه اى خم شود كه بتواند دست ها را به زانو بگذارد و اين عمل را «ركوع» مى گويند.

(مسأله 1046) اگر به اندازه ركوع خم شود ولى، دستها را به زانو نگذارد، اشكال ندارد.

(مسأله 1047) هرگاه ركوع را به نحو غير معمول بجا آورد، مثلاً به چپ يا راست خم شود، اگرچه دستهاى او به زانو برسند، صحيح نيست.

(مسأله 1048) خم شدن بايد به قصد ركوع باشد، پس اگر به قصد كار ديگرى، مثلاً براى كشتن حيوانى خم شود، نمى تواند آن را ركوع حساب كند بلكه، بايد بايستد و دوباره براى ركوع خم شود و به واسطه اين عمل، ركن زياد نشده و نماز باطل نمى شود.

(مسأله 1049) كسى كه دست يا زانوى او با دست و زانوى ديگران فرق دارد، مثلاً دست او به قدرى بلند است كه اگر كمى خم شود، به زانو مى رسد يا زانوى او به قدرى پايين تر از حدّ معمول مردم ديگر است كه بايد خيلى خم شود تا دستش به زانو برسد، بايد به اندازه معمول خم شود.

(مسأله 1050) كسى كه نشسته ركوع مى كند، بايد به قدرى خم شود كه صورت او مقابل زانوها برسد و بهتر است به قدرى خم شود كه صورت نزديك جاى سجده برسد.

(مسأله 1051) انسان هر ذكرى در ركوع بگويد كافى است ولى، احتياط واجب آن است كه به قدر سه مرتبه «سُبْحانَ اللهِ» يا يك مرتبه «سُبْحانَ رَبّىَِ الْعَظيمِ وَبِحَمْدِهِ» كمتر نباشد.

(مسأله 1052) ذكر ركوع بايد به دنبال هم و به عربى صحيح گفته شود و مستحب است «سُبْحانَ رَبّىَِ الْعَظيمِ وَبِحَمْدِهِ» را سه يا پنج يا هفت مرتبه و بلكه بيشتر بگويند.

(مسأله 1053) بايد بدن در ركوع به مقدار ذكر واجب آرام باشد; و در ذكر مستحب نيز اگر آن را به قصد ذكرى كه براى ركوع دستور داده اند بگويد، بنابر احتياط واجب آرام بودن بدن لازم است.

(مسأله 1054) اگر هنگامى كه ذكر واجب ركوع را مى گويد بى اختيار به قدرى حركت كند كه بدن از حال آرام بودن خارج شود، بايد بنابر احتياط واجب، بعد از آرام گرفتن بدن دوباره ذكر را بگويد ولى، اگر كمى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج نشود يا انگشتان را حركت دهد، اشكال ندارد.

(مسأله 1055) اگر پيش از آن كه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام گيرد عمداً ذكر

[175]

ركوع را بگويد، نماز او باطل است.

(مسأله 1056) اگر پيش از تمام شدن ذكر واجب عمداً سر از ركوع بردارد، نماز او باطل است; و اگر سهواً سر بردارد، چنانچه پيش از آن كه از حال ركوع خارج شود به خاطر آورد كه ذكر ركوع را تمام نكرده، بايد در حال ركوع و با آرامش بدن دوباره ذكر را بگويد; و اگر بعد از آن كه از حال ركوع خارج شد به خاطر آورد، نماز او صحيح است.

(مسأله 1057) اگر نتواند به مقدار ذكر در ركوع بماند، در صورتى كه بتواند پيش از آن كه از حدّ ركوع خارج شود ذكر را بگويد، بايد در آن حال تمام كند و اگر نتواند، در حال برخاستن ذكر را به قصد رجاء بگويد.

(مسأله 1058) اگر به واسطه بيمارى و مانند آن در ركوع آرام نگيرد، نماز صحيح است ولى، بايد پيش از آن كه از حال ركوع خارج شود، به مقدار ذكر واجب; يعنى «سُبْحانَ رَبّىَِ الْعَظيمِ وَبِحَمْدِهِ» يا سه مرتبه «سُبْحانَ الله» ذكر بگويد.

(مسأله 1059) اگر نتواند به اندازه ركوع خم شود، بايد به چيزى تكيه دهد و ركوع كند; و اگر هنگامى كه تكيه داده نيز نتواند به نحو معمول ركوع كند، بايد به هر اندازه كه مى تواند خم شود; و اگر هيچ نتواند خم شود، بايد هنگام ركوع بنشيند و نشسته ركوع كند; و احتياط واجب آن است كه نماز ديگرى نيز بخواند و براى ركوع آن با سر اشاره نمايد.

(مسأله 1060) اگر كسى كه مى تواند ايستاده نماز بخواند در حال ايستاده يا نشسته نتواند ركوع كند، بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع با سر اشاره كند; و اگر نتواند اشاره كند، بايد به نيّت ركوع چشمها را ببندد و ذكر آن را بگويد و به نيّت برخاستن از ركوع، چشمها را باز كند; و اگر از اين عمل نيز عاجز باشد، بايد در قلب خود نيّت ركوع كند و ذكر آن را بگويد.

(مسأله 1061) كسى كه نمى تواند ايستاده يا نشسته ركوع كند و براى ركوع فقط مى تواند در حالى كه نشسته است كمى خم شود يا در حالى كه ايستاده است با سر اشاره كند، بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع با سر اشاره نمايد; و احتياط واجب آن است كه نماز ديگرى نيز بخواند و هنگام ركوع آن بنشيند و هر اندازه كه مى تواند براى ركوع خم شود.

(مسأله 1062) اگر بعد از رسيدن به حد ركوع و آرام گرفتن بدن، سر بردارد و دو

[176]

مرتبه به قصد ركوع به اندازه ركوع خم شود، نماز او باطل است. و نيز اگر بعد از آن كه به اندازه ركوع خم شد و بدن آرام گرفت، به قصد ركوع به قدرى خم شود كه از اندازه ركوع بگذرد و دوباره به ركوع برگردد، بنابر احتياط واجب نماز باطل است، و بهتر آن است كه نماز را تمام كند و دوباره از سر بخواند.

(مسأله 1063) بعد از تمام شدن ذكر ركوع بايد راست بايستد و بعد از آن كه بدن آرام گرفت، به سجده رود; و اگر عمداً پيش از ايستادن يا پيش از آرام گرفتن بدن به سجده رود، نماز او باطل است.

(مسأله 1064) اگر ركوع را فراموش كند و پيش از آن كه به سجده برسد به خاطر آورد، بايد بايستد و بعد به ركوع رود; و چنانچه به حالت خميدگى به ركوع برگردد، نماز او باطل است.

(مسأله 1065) اگر نمازگزار بعد از آن كه پيشانى اش به زمين رسيد به خاطر آورد كه ركوع نكرده، بنابر احتياط واجب بايد بايستد و ركوع را بجا آورد و نماز را تمام كند و دوباره بخواند.

(مسأله 1066) مستحب است پيش از رفتن به ركوع در حالى كه راست ايستاده، تكبير بگويد، و در ركوع زانوها را به طرف عقب دهد، پشت را صاف نگهدارد و گردن را بكشد و مساوى پشت نگهدارد، بين دو قدم را نگاه كند، پيش از ذكر يا بعد از آن صلوات بفرستد و بعد از آن كه از ركوع برخاست و راست ايستاد، در حال آرامش بدن بگويد: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ».

(مسأله 1067) مستحب است زنها در ركوع دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به طرف عقب ندهند.

7 ـ سجود

(مسأله 1068) نمازگزار بايد در هر ركعت از نمازهاى واجب و مستحب، بعد از ركوع دو سجده كند; و سجده آن است كه پيشانى و كف دو دست و سر دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها را بر زمين بگذارد.

(مسأله 1069) لازم نيست تمام پيشانى روى زمين قرار گيرد بلكه، به اندازه اى كه

[177]

عرفاً سجده گفته شود كفايت مى كند; و بنابر احتياط، جاى سجده نبايد از مقدار يك بند انگشت كمتر باشد و بهتر است به مقدار يك درهم باشد; و اگر همين مقدار متفرق بوده ولى، مثل دانه هاى تسبيح به هم اتصال داشته باشد، اشكال ندارد.

(مسأله 1070) دو سجده روى هم يك «ركن» است و اگر كسى در نماز واجب عمداً يا از روى فراموشى هر دو را ترك كند يا دو سجده ديگر به آنها اضافه نمايد، نماز او باطل است.

(مسأله 1071) اگر عمداً يك سجده را كم يا زياد كند، نماز باطل مى شود و اگر سهواً يك سجده را كم كند، حكم آن بعد گفته خواهد شد.

(مسأله 1072) اگر پيشانى را عمداً يا سهواً به زمين نگذارد، سجده نكرده است اگرچه اعضاى ديگر سجده به زمين برسند ولى، اگر پيشانى را به زمين بگذارد و سهواً اعضاى ديگر را به زمين نرساند يا سهواً ذكر نگويد، سجده صحيح است.

(مسأله 1073) ذكر سجده به احتياط واجب «ذكر كبير»; يعنى «سُبْحانَ رَبّىَِ الاْعْلى وَبِحَمْدِهِ» و يا «ذكر صغير»; يعنى سه مرتبه «سُبْحانَ اللهِ» مى باشد; و مستحب است «سُبْحانَ رَبّىَِ الاْعْلى وَبِحَمْدِهِ» را سه يا پنج يا هفت مرتبه بگويد.

(مسأله 1074) بايد بدن در سجده به مقدار ذكر واجب آرام باشد و هنگام گفتن ذكر مستحب نيز، اگر آن را به قصد ذكرى كه براى سجده دستور داده اند بگويد، آرام بودن بدن لازم است.

(مسأله 1075) اگر پيش از آن كه پيشانى به زمين برسد و بدن آرام بگيرد عمداً ذكر سجده را بگويد يا پيش از تمام شدن ذكر عمداً سر از سجده بردارد، نماز باطل است.

(مسأله 1076) اگر پيش از آن كه پيشانى به زمين برسد و بدن آرام گيرد، سهواً ذكر سجده را بگويد و پيش از آن كه سر از سجده بردارد بفهمد اشتباه كرده، بايد دوباره در حال آرام بودن ذكر را بگويد.

(مسأله 1077) اگر بعد از آن كه سر از سجده برداشت، بفهمد كه پيش از آرام گرفتن بدن ذكر راگفته يا پيش از آن كه ذكر سجده تمام شود سر برداشته، نماز او صحيح است.

(مسأله 1078) اگر به واسطه بيمارى و مانند آن نتواند در سجده آرام بگيرد، نماز او صحيح است ولى، بايد پيش از آن كه از حالت سجده خارج شود، ذكر واجب را بگويد.

[178]

(مسأله 1079) اگر هنگامى كه ذكر سجده را مى گويد يكى از هفت عضو سجده را عمداً از زمين بردارد، نماز باطل مى شود ولى، اگر هنگامى كه مشغول گفتن ذكر نيست غير از پيشانى اعضاى ديگر را از زمين بردارد و دوباره بگذارد، اشكال ندارد.


back page fehrest page next page