(مسأله 924) بردن عين نجس، مانند خون و يا
چيزى كه نجس شده، به مسجد، اگر بى احترامى به مسجد باشد، حرام است.
(مسأله 925) اگر گذاشتن جسد ميّت در مسجد پيش از غسل
دادن آن موجب سرايت نجاست به مسجد و يا هتك احترام نباشد، مانعى ندارد، گرچه احوط
ترك آن است. ولى، اگر ميّت را غسل داده باشند، گذاشتن آن در مسجد اشكال ندارد.
(مسأله 926) اگر در مسجد براى روضه خوانى چادر بزنند و
سياهى بكوبند و آن را فرش كنند و اسباب چاى در آن ببرند، در صورتى كه اين اعمال به
مسجد ضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود اشكال ندارد. و برگزارى مراسم گوناگون در
مسجد از قبيل عروسى و مجلس ختم اگر موجب ضرر به مسجد و هتك آن و مانع نماز خواندن
نشود اشكال ندارد.
(مسأله 927) بنابر احتياط واجب نبايد مسجد را با طلا
زينت نمايند و همچنين نبايد صورت چيزهايى را كه مثل انسان و حيوان روح دارند در
مسجد نقش كنند و نقاشى چيزهايى كه روح ندارند، مثل گُل و بوته مكروه است.
(مسأله 928) حتى اگر مسجد خراب شود، نمى توانند آن را
بفروشند يا داخل ملك و جاده نمايند.
(مسأله 929) فروختن در و پنجره و چيزهاى ديگر مسجد حرام
است، و اگر مسجد خراب شود، بايد آنها را صرف تعمير همان مسجد كنند; و چنانچه در
همان مسجد قابل استفاده نباشند، بايد در مسجد ديگر مصرف شوند ولى، اگر قابل استفاده
در ساير مساجد نيز نباشند، مى توانند آنها را بفروشند و پول آن را اگر ممكن است صرف
تعمير همان مسجد وگرنه صرف تعمير مسجد ديگرى نمايند.
[158]
(مسأله 930) ساختن مسجد و تعمير مسجدى كه
نزديك به خرابى مى باشد مستحب است. و اگر مسجد به گونه اى خراب شود كه تعمير آن
ممكن نباشد، مى توانند آن را خراب كنند و دوباره بسازند بلكه، مى توانند مسجدى را
كه خراب نشده ولى، جا براى نمازگزاران در آن كم مى باشد، خراب كنند و مسجد بزرگ ترى
بسازند.
(مسأله 931) تميز كردن مسجد و روشن كردن چراغ آن مستحب
است. و كسى كه مى خواهد به مسجد برود، مستحب است خود را خوشبو كند و لباس پاكيزه و
قيمتى بپوشد و زير كفش خود را وارسى كند كه نجاستى به آن نباشد، و هنگام داخل شدن
به مسجد، اوّل پاى راست و هنگام بيرون آمدن، اوّل پاى چپ را بگذارد، و همچنين مستحب
است از همه زودتر به مسجد آيد و از همه ديرتر از مسجد بيرون رود.
(مسأله 932) هنگامى كه انسان وارد مسجد مى شود، مستحب
است دو ركعت نماز به قصد تحيّت و احترام به مسجد بخواند، و اگر نماز واجب يا مستحب
ديگرى نيز بخواند كافى است.
(مسأله 933) خوابيدن در مسجد ـ اگر انسان ناچار نباشد ـ
و صحبت كردن راجع به كارهاى دنيا و مشغول صنعت شدن و خواندن شعرى كه نصيحت و مانند
آن نباشد مكروه است; و نيز مكروه است آب دهان و بينى و اخلاط سينه را در مسجد
بيندازد و اگر اين اعمال باعث انزجار و تنفر مردم شود و يا بر خلاف بهداشت
نمازگزاران باشد، حرام است. و همچنين مكروه است گمشده اى را طلب كند و صداى خود را
بلند كند ولى، بلند كردن صدا براى اذان مانعى ندارد.
(مسأله 934) داخل شدن كافر در مسجد اشكال دارد، و اگر
خواستند جهت شنيدن مطالب اسلامى داخل مسجد شوند، بايد محلى را در كنار مسجد تهيّه
نمود كه عنوان «مسجد» نداشته باشد.
(مسأله 935) راه دادن بچّه و ديوانه به مسجد مكروه است;
ولى راه دادن بچّه اگر بـراى آموختن احكام اسلام و آشنايى با مسجد باشد، اشكال
ندارد. و كسى كه پياز و سير و مانند آنها خورده و بوى دهانش مردم را اذيّت مى كند،
مكروه است به مسجد برود.
[159]
اذان و اقامه
(مسأله 936) براى مرد و زن مستحب است پيش از نمازهاى واجب
شبانه روزى اذان و اقامه بگويند ولى، پيش از نماز عيد فطر و قربان، مستحب است است
سه مرتبه بگويند: «اَلصَّلاة» و در نمازهاى واجب ديگر سه مرتبه «اَلصَّلاة» را به
اميد ثواب بگويند.
(مسأله 937) مستحب است در روز اوّلى كه بچّه به دنيا
مى آيد يا پيش از آن كه بند ناف او بيفتد، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه
بگويند.
(مسأله 938) اذان داراى هيجده جمله است كه به ترتيب
عبارتند از: «اَللهُ أكْبَرُ» چهار مرتبه و «أَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللهُ،
أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ، حَىَّ عَلَى الصَّلاةِ، حَىَّ عَلَى
الْفَلاحِ، حَىَّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ، اَللهُ أكْبَرُ، لا إلهَ إلاَّ اللهُ» هر
يك دو مرتبه. و اقامه داراى هفده جمله است، يعنى دو مرتبه «اَللهُ أكْبَرُ» از اوّل
اذان و يك مرتبه «لا إلهَ إلاَّ اللهُ» از آخر آن كم مى شود و بعد از گفتن «حَىَّ
عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ» بايد دو مرتبه «قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ» به آن اضافه نمود.
(مسأله 939) «أشْهَدُ أنَّ عَلِيّاً وَلِىُّ اللهِ» جزء
اذان و اقامه نيست ولى، خوبست بعد از «أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ» به
قصد قربت مطلقه گفته شود.
ترجمه اذان و اقامه
«اَللهُ أكْبَرُ» يعنى: «خداى تعالى بزرگ تر از آن است كه او را وصف كنند».
«اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللهُ» يعنى: «شهادت مى دهم كه معبودى جز خداوند يكتا
و بى همتا، نيست». «اَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ» يعنى: «شهادت مى دهم
كه حضرت محمد بن عبداللّه(صلى الله عليه وآله)پيامبر و فرستاده خدا است». «اَشْهَدُ
أنَّ عَلِيّاً أميرُالْمُؤْمِنينَ وَلِىُّ اللهِ» يعنى: «شهادت مى دهم كه حضرت
على(عليه السلام) اميرالمؤمنين و ولىّ خدا بر خلق است». «حَىَّ عَلَى الصَّلاةِ»
يعنى: «بشتاب براى نماز». «حَىَّ عَلَى الْفَلاحِ» يعنى: «بشتاب براى رستگارى».
«حَىَّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ» يعنى: «بشتاب براى بهترين كارها كه نماز است». «قَدْ
قامَتِ الصَّلاةُ» يعنى: «به تحقيق نماز بر پاشد». «لا إلهَ إلاَّ اللهُ» يعنى:
«معبودى جز خداى يكتا و بى همتا، نيست».
(مسأله 940) بين جمله هاى اذان و اقامه بايد خيلى فاصله
نشود و اگر بين آنها بيشتر از معمول فاصله بيندازد، بايد دوباره آن را از سر بگيرد.
[160]
(مسأله 941) اگر در اذان و اقامه صدا را در
گلو بيندازد، چنانچه غنا شود ـ يعنى به نحو آوازه خوانى كه در مجالس لهو و بازيگرى
معمول است، اذان و اقامه را بگويد ـ حرام است و اگر غنا نشود مكروه مى باشد.
(مسأله 942) در پنج نماز اذان ساقط مى شود:
اوّل: نماز عصر روز جمعه، اگر آن را بعد از خواندن نماز جمعه بخواند.
دوم: نماز عصر روز عرفه كه روز نهم ذى حجّه است. سوم: نماز عشاى شب عيد
قربان، براى كسى كه در مشعرالحرام باشد. چهارم: نماز عصر و عشاى زن مستحاضه.
پنجم: نماز عصر و عشاى كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن ادرار و مدفوع خوددارى
كند. و در اين پنج نماز در صورتى اذان ساقط مى شود كه با نماز قبلى فاصله نداشته
باشد يا فاصله كمى بين آنها باشد ولى، فاصله شدن نافله و تعقيب ضرر ندارد.
(مسأله 943) اگر براى نماز جماعتى اذان و اقامه گفته
باشند، كسى كه با آن جماعت نماز مى خواند نبايد براى نماز خود اذان و اقامه بگويد.
(مسأله 944) اگر براى خواندن نماز جماعت به مسجد رود و
ببيند جماعت تمام شده، تا وقتى كه صفها به هم نخورده و جمعيّت متفرّق نشده اند، در
صورتى كه براى جماعت اذان و اقامه گفته شده باشد، بنابر احتياط واجب نبايد براى
نماز خود اذان و اقامه بگويد.
(مسأله 945) اگر انسان بخواهد در جايى كه عدّه اى مشغول
نماز جماعت هستند يا نماز آنان به تازگى تمام شده و صفها به هم نخورده است به
تنهايى يا با جماعت ديگرى كه بر پا مى شود نماز بخواند، با سه شرط، اذان و اقامه از
او ساقط مى شود:
اوّل: آن كه براى آن نماز، اذان و اقامه گفته باشند.دوم: آن كه نماز
جماعت باطل نباشد. سوم: آن كه نماز او و نماز جماعت در يك مكان باشند، پس
اگر نماز جماعت داخل مسجد باشد و او بخواهد بر بام مسجد نماز بخواند، مستحب است
اذان و اقامه بگويد.
(مسأله 946) اگر در شرط دوم از شرطهايى كه در مسأله پيش
گفته شده شك كند، يعنى شك كند كه نماز جماعت صحيح بوده يا نه، اذان و اقامه از او
ساقط است ولى، اگر در يكى از دو شرط ديگر شك كند، مستحب است اذان و اقامه بگويد.
(مسأله 947) كسى كه اذان و اقامه ديگرى را مى شنود،
مستحب است هر قسمتى را
[161]
كه مى شنود بگويد ولى، در بازگويى اقامه اى كه از
ديگرى مى شنود، از «حَىَّ عَلَى الصَّلاةِ» تا «حَىَّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ» را به
اميد ثواب بگويد.
(مسأله 948) كسى كه اذان و اقامه ديگرى را شنيده، چه با
او گفته باشد يا نه، در صورتى كه بين آن اذان و اقامه و نمازى كه مى خواهد بخواند
زياد فاصله نشده باشد، مى تواند براى نماز خود اذان و اقامه نگويد.
(مسأله 949) اگر مرد اذان زن را با قصد لذّت بشنود،
اذان از او ساقط نمى شود بلكه، اگر قصد لذّت هم نداشته باشد، ساقط شدن اذان اشكال
دارد.
(مسأله 950) اذان و اقامه نماز جماعت را بايد مرد بگويد
ولى، در جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگويد كافى است.
(مسأله 951) اقامه بايد بعد از اذان گفته شود و اگر قبل
از اذان بگويند صحيح نيست.
(مسأله 952) اگر كلمات اذان و اقامه را بدون ترتيب
بگويد، مثلاً «حَىَّ عَلَى الْفَلاحِ» را پيش از «حَىَّ عَلَى الصَّلاةِ» بگويد،
بايد از جايى كه ترتيب به هم خورده دوباره بگويد.
(مسأله 953) بايد بين اذان و اقامه فاصله ندهد و اگر
بين آنها به قدرى فاصله دهد كه اذانى كه گفته اذان اين اقامه حساب نشود، مستحب است
دوباره اذان و اقامه را بگويد. و نيز اگر بين اذان و اقامه و نماز به قدرى فاصله
دهد كه اذان و اقامه آن نماز حساب نشوند، مستحب است دوباره براى آن نماز اذان و
اقامه بگويد.
(مسأله 954) اذان و اقامه بايد به عربى صحيح گفته شود،
پس اگر كسى به عربى غلط بگويد يا به جاى يك حرف، حرف ديگرى را بگويد يا مثلاً ترجمه
آن را بگويد، صحيح نيست.
(مسأله 955) اذان و اقامه بايد بعد از داخل شدن وقت
نماز گفته شود و اگر عمداً يا از روى فراموشى پيش از وقت بگويد باطل است.
(مسأله 956) اگر پيش از گفتن اقامه شك كند كه اذان گفته
يا نه، بايد اذان را بگويد ولى، اگر مشغول اقامه شود و شك كند كه اذان گفته يا نه،
گفتن اذان لازم نيست.
(مسأله 957) اگر در بين اذان يا اقامه، پيش از آن كه
قسمتى را بگويد شك كند كه قسمت پيش از آن را گفته يا نه، بايد قسمتى را كه در گفتن
آن شك كرده بگويد ولى، اگر در حال گفتن قسمتى از اذان يا اقامه شك كند كه آنچه پيش
از آن است را گفته يا نه، گفتن
[162]
آن لازم نيست.
(مسأله 958) مستحب است انسان در هنگام گفتن اذان رو به
قبله بايستد، با وضو يا غسل باشد، دستها را به گوش بگذارد، صدا را بلند نمايد، بكشد
و بين جمله هاى اذان كمى فاصله دهد و بين آنها حرف نزند.
(مسأله 959) مستحب است بدن انسان در هنگام گفتن اقامه
آرام باشد، آن را از اذان آهسته تر بگويد و جمله هاى آن را به هم نچسباند ولى، به
اندازه اى كه بين جمله هاى اذان فاصله مى دهد، بين جمله هاى اقامه فاصله ندهد.
(مسأله 960) مستحب است بين اذان و اقامه يك قدم بردارد
يا قدرى بنشيند يا سجده كند يا ذكر بگويد يا دعا بخواند يا قدرى ساكت باشد يا حرفى
بزند يا دو ركعت نماز بخواند ولى، حرف زدن بين اذان و اقامه نماز صبح مستحب نيست، و
دو ركعت نماز را بين اذان و اقامه نماز مغرب، به اميد ثواب بجا بياورد.
(مسأله 961) مستحب است كسى را كه براى گفتن اذان معيّن
مى كنند، عادل و وقت شناس بوده و صداى او بلند باشد و اذان را در جاى بلندى بگويد.
واجبات نماز
واجبات نماز يازده چيز است:
اوّل: نيّت، دوم: تكبيرةُ الاِحرام (يعنى گفتن «اَللهُ اَكْبَر» در
اوّل نماز)، سوم: قيام (يعنى ايستادن)، چهارم: قرائت، پنجم:
ذكر، ششم: ركوع، هفتم: سجود، هشتم: تشهّد، نهم: سلام،
دهم: ترتيب، يازدهم: موالات (يعنى پى در پى بودن اجزاى نماز).
(مسأله 962) بعضى از واجبات نماز ركن هستند; يعنى اگر
انسان آنها را عمداً يا سهواً بجا نياورد يا در نماز اضافه كند، نماز باطل مى شود.
و بعضى ديگر ركن نيستند; يعنى اگر عمداً كم يا زياد شوند، نماز باطل مى شود و
چنانچه سهواً كم يا زياد گردند نماز باطل نمى شود. پنج چيز ركن نماز هستند:
اوّل: نيّت. دوم: تكبيرةُ الاِحرام. سوم: قيام در هنگام گفتن
تكبيرةُ الاِحرام وقيام متّصل به ركوع (يعنى ايستادن پيش از ركوع). چهارم:
ركوع. پنجم: دو سجده.
[163]
1 ـ نيّت
(مسأله 963) انسان بايد نماز را به نيّت قربت، يعنى براى
انجام فرمان خداوند بجا آورد. و لازم نيست نيّت را از قلب خود بگذراند يا مثلاً به
زبان بگويد كه چهار ركعت نماز ظهر مى خوانم قربةً إلى الله.
(مسأله 964) اگر در نماز ظهر يا در نماز عصر نيّت كند
كه چهار ركعت نماز مى خواند و معيّن نكند ظهر است يا عصر، نماز او باطل است. و نيز
كسى كه مثلاً قضاى نماز ظهر بر او واجب است، اگر در وقت نماز ظهر بخواهد آن نماز
قضا يا نماز ظهر را بخواند، بايد نمازى را كه مى خواند در نيّت معيّن كند.
(مسأله 965) انسان بايد از اوّل تا آخر نماز به نيّت
خود باقى باشد; پس اگر در بين نماز به گونه اى غافل شود كه اگر بپرسند: «چه
مى كنى؟» نداند چه بگويد، نمازش باطل است.
(مسأله 966) انسان فقط بايد براى انجام دستور خداوند
يكتا نماز بخواند، پس نماز كسى كه ريا كند، يعنى براى نشان دادن به مردم نماز
بخواند باطل است، خواه فقط براى مردم باشد يا هم خدا و هم مردم را در نظر بگيرد.
(مسأله 967) اگر قسمتى از نماز را نيز براى غير خدا بجا
آورد، نماز باطل است، چه آن قسمت مثل حمد و سوره واجب باشد و چه مانند قنوت مستحب
باشد، بلكه اگر تمام نماز را براى خدا بجا آورد ولى، براى نشان دادن به مردم در جاى
مخصوصى مثل مسجد يا در وقت مخصوصى مثل اوّل وقت يا به طرز مخصوصى مثلاً با جماعت
نماز بخواند، نماز او باطل است.
2 ـ تَكبيرةُ الإحرام
(مسأله 968) گفتن «اَللهُ اَكْبَر» در اوّل هر نماز، واجب
و «ركن» است و بايد حروف «اَلله» و «اَكْبَر» و دو كلمه «اَللهُ اَكْبَر» را پشت سر
هم بگويد; و نيز بايد اين دو كلمه به عربى صحيح گفته شوند; و اگر به عربى غلط بگويد
يا مثلاً ترجمه آن را به فارسى بگويد صحيح نيست.
(مسأله 969) احتياط واجب آن است كه تكبيرة الاحرام نماز
را به چيزى كه پيش از
[164]
آن مى خواند، مثلاً به اقامه يا به دعايى كه پيش از
تكبير مى خواند نچسباند.
(مسأله 970) اگر انسان بخواهد «اَللهُ اَكْبَر» را به
چيزى كه بعد از آن مى خواند، مثلاً به «بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيم» بچسباند،
بايد «ر» اكبر را ضمّه بدهد ـ يعنى بگويد اَكْبَرُ ـ .
(مسأله 971) هنگام گفتن تكبيرة الاحرام، بدن بايد آرام
باشد و اگر عمداً در حالى كه بدن او حركت دارد تكبيرة الاحرام را بگويد، باطل است.
و چنانچه سهواً حركت كند، بنابر احتياط واجب بايد اوّل عملى كه نماز را باطل مى كند
انجام دهد و دوباره تكبير بگويد.
(مسأله 972) نمازگزار بايد تكبير، حمد، سوره، ذكر و دعا
را به گونه اى بخواند كه خودش بشنود، و اگر به واسطه سنگينى يا ناشنوايى گوش يا سر
و صداى زياد نمى شنود، بايد به نحوى بگويد كه اگر مانعى نباشد بشنود.
(مسأله 973) كسى كه لال است يا زبان او مرضى دارد كه
نمى تواند «اَللّهُ اَكْبَر» را درست بگويد، بايد به هر نحو كه مى تواند بگويد، و
اگر هيچ نمى تواند بگويد، بايد در قلب خود بگذراند و براى تكبير اشاره كند و اگر
مى تواند، زبانش را نيز حركت دهد.
(مسأله 974) مستحب است بعد از تكبيرة الاحرام بگويد:
«يا مُحْسِنُ قَدْ أتاكَ الْمُسىءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ يَتَجَاوَزَ
عَنِ الْمُسىءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسىءُ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ
مُحَمَّد صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبيحِ ما تَعْلَمُ
مِنّى» يعنى: «اى خدايى كه به بندگان احسان مى كنى، بنده گنهكار به در خانه تو آمده
و تو امر كرده اى كه نيكوكار از گنهكار بگذرد، تو نيكوكارى و من گناهكار، به حق
محمد و آل محمد(صلى الله عليه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از
بدى هايى كه مى دانى از من سر زده بگذر.»
(مسأله 975) مستحب است هنگام گفتن تكبير اوّل نماز و
تكبيرهاى بين نماز، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد.
(مسأله 976) اگر شك كند كه تكبيرة الاحرام را گفته يا
نه، چنانچه بعد از آن مشغول خواندن چيزى شده باشد، به شك خود اعتنا نكند و اگر چيزى
نخوانده باشد، بايد تكبير را بگويد.
(مسأله 977) اگر بعد از گفتن تكبيرة الاحرام شك كند كه
آن را صحيح گفته يا نه، به شك خود اعتنا نكند.
[165]
3 ـ قيام (ايستادن)
(مسأله 978) قيام در هنگام گفتن تَكبيرةُ الاِحرام و قيام
پيش از ركوع ـ كه آن را «قيام متّصل به ركوع» مى گويند ـ ركن است ولى، قيام در
هنگام خواندن حمد و سوره و قيام بعد از ركوع ركن نيست; و اگر كسى آن را از روى
فراموشى ترك كند، نماز او صحيح است.
(مسأله 979) واجب است پيش از گفتن تكبير و بعد از آن
مقدارى بايستد تا يقين كند كه در حال ايستادن تكبير گفته است.
(مسأله 980) اگر ركوع را فراموش كند و بعد از حمد و
سوره بنشيند و به خاطر آورد كه ركوع نكرده، بايد بايستد و به ركوع رود; و اگر بدون
اين كه بايستد به حال خميدگى به ركوع برگردد، چون قيام متصل به ركوع را بجا
نياورده، نماز او باطل است.
(مسأله 981) نبايد هنگامى كه ايستاده است بدن را حركت
دهد و به طرفى خم شود و به جايى تكيه كند ولى، اگر از روى ناچارى باشد يا در حال خم
شدن براى ركوع پاها را حركت دهد، اشكال ندارد.
(مسأله 982) اگر هنگامى كه ايستاده از روى فراموشى بدن
را حركت دهد يا به طرفى خم شود يا به جايى تكيه كند، اشكال ندارد، ولى اگر در قيام
به هنگام گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متصل به ركوع از روى فراموشى نيز اين اعمال را
انجام دهد، بنابر احتياط واجب بايد نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
(مسأله 983) هنگام ايستادن بايد هر دو پا روى زمين باشد
ولى، لازم نيست سنگينى بدن روى هر دو پا باشد و اگر روى يك پا نيز باشد، اشكال
ندارد.
(مسأله 984) اگر كسى كه مى تواند درست بايستد، پاها را
به قدرى از هم فاصله دهد كه به حال ايستادن معمولى نباشد، نماز او باطل است.
(مسأله 985) اگر انسان در نماز بخواهد كمى جلو يا عقب
رود يا كمى بدن را به طرف راست يا چپ حركت دهد، نبايد چيزى بگويد، ولى «بِحَوْلِ
اللهِ وَقُوَّتِهِ أَقُومُ وَأَقْعُدُ» را بايد در حال برخاستن بگويد و در هنگام
گفتن ذكرهاى واجب نيز، بدن بايد بى حركت باشد; بلكه احتياط واجب آن است كه در هنگام
گفتن ذكرهاى مستحبّى نماز نيز، بدنش آرام باشد.
(مسأله 986) اگر در حال حركت بدن ذكر بگويد، مثلاً
هنگام رفتن به ركوع يا سجده
[166]
تكبير بگويد، چنانچه آن را به قصد ذكرى كه در نماز
دستور داده اند بگويد، بايد نماز را دوباره بخواند و اگر به اين قصد نگويد بلكه
بخواهد ذكرى گفته باشد، نماز صحيح است.
(مسأله 987) حركت دادن دست و انگشتان در هنگام خواندن
حمد اشكال ندارد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه آنها را نيز حركت ندهد.
(مسأله 988) اگر هنگام خواندن حمد و سوره يا تسبيحات،
بى اختيار به قدرى حركت كند كه از حال آرام بودن خارج شود، احتياط واجب آن است كه
بعد از آرام گرفتن بدن، آنچه را در حال حركت خوانده دوباره بخواند.
(مسأله 989) اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود، بايد
بنشيند و اگر از نشستن نيز عاجز شود، بايد بخوابد، ولى تا بدن آرام نگرفته، نبايد
چيزى بخواند.
(مسأله 990) انسان تا مى تواند ايستاده نماز بخواند
نبايد بنشيند، مثلاً كسى كه در هنگام ايستادن، بدنش حركت مى كند يا مجبور است به
چيزى تكيه دهد يا بدنش را كج كند يا خم شود يا پاها را بيشتر از معمول از هم فاصله
دهد، بايد به هر نحوى كه مى تواند ايستاده نماز بخواند ولى، اگر به هيچ صورت، حتّى
مثل حال ركوع نيز نتواند بايستد، بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند.
(مسأله 991) انسان تا مى تواند بنشيند نبايد خوابيده
نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشيند، بايد به هر نحو كه مى تواند بنشيند و اگر به
هيچ صورت نتواند بنشيند، بايد به گونه اى كه در احكام قبله گفته شد، به پهلوى راست
بخوابد و اگر نتواند، به پهلوى چپ بخوابد و اگر آن نيز ممكن نباشد، به گونه اى به
پشت بخوابد كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.
(مسأله 992) اگر كسى كه نشسته نماز مى خواند بعد از
خواندن حمد و سوره بتواند بايستد و ركوع را ايستاده بجا آورد، بايد بايستد و از حال
ايستاده به ركوع رود، و اگر نتواند، بايد ركوع را نيز نشسته بجا آورد.
(مسأله 993) اگر كسى كه خوابيده نماز مى خواند در بين
نماز بتواند بنشيند، بايد مقدارى را كه مى تواند نشسته بخواند; و نيز اگر مى تواند
بايستد، بايد مقدارى را كه مى تواند ايستاده بخواند ولى، تا بدن آرام نگرفته، نبايد
چيزى بخواند.
(مسأله 994) اگر كسى كه نشسته نماز مى خواند در بين
نماز بتواند بايستد، بايد
[167]
مقدارى را كه مى تواند ايستاده بخواند ولى، تا بدن
آرام نگرفته، نبايد چيزى بخواند.
(مسأله 995) كسى كه مى تواند بايستد، اگر بترسد كه به
واسطه ايستادن مريض شود يا ضررى به او برسد، مى تواند نشسته نماز بخواند و اگر از
نشستن نيز بترسد، مى تواند خوابيده نماز بخواند و در آخر وقت بر اساس وظيفه خود عمل
كند.
(مسأله 996) اگر انسان احتمال بدهد كه تا آخر وقت
بتواند ايستاده نماز بخواند، بنابر احتياط واجب بايد نماز را تأخير بيندازد.
(مسأله 997) مستحب است نمازگزار در حال ايستادن بدن را
راست نگهدارد، شانه ها را پايين بيندازد، دستها را روى رانها بگذارد، انگشتان را به
هم بچسباند، جاى سجده را نگاه كند، سنگينى بدن را به طور مساوى روى دو پا بيندازد،
باخضوع و خشوع باشد، پاها را پس و پيش نگذارد; و اگر مرد است، پاها را سه انگشتِ
باز تا يك وجب فاصله دهد، و اگر زن است، پاها را به يكديگر بچسباند.
4 ـ قرائت
(مسأله 998) در ركعت اوّل و دوم نمازهاى واجب شبانه روزى،
انسان بايد نخست سوره حمد و بعد از آن يك سوره كامل بخواند.
(مسأله 999) اگر وقت نماز تنگ باشد يا انسان ناچار شود
كه سوره را نخواند، مثلاً بترسد كه اگر سوره را بخواند دزد يا درنده يا چيز ديگرى
به او صدمه بزند، نبايد سوره را بخواند. و در حال بيمارى و همچنين اگر در كارى عجله
داشته باشد مى تواند سوره را نخواند.
(مسأله 1000) اگر عمداً سوره را پيش از حمد بخواند،
نماز او باطل است. و اگر سهواً سوره را پيش از حمد بخواند و در بين آن به خاطر
آورد، بايد سوره را رها كند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اوّل بخواند.