شرط پنجم: پوشيدن لباس طلاباف براى
مرد حرام و نماز با آن باطل است ولى، براى زن در نماز و غير آن اشكال ندارد.
(مسأله 854) زينت كردن با طلا، مثل آويختن زنجير طلا به
سينه و به دست كردن انگشتر طلا و بستن ساعت مچى طلا به دست، براى مرد حرام و نماز
خواندن با آنها باطل است، و احتياط واجب آن است كه از استعمال عينك طلا نيز خوددارى
كند اما اگر از آنها در حال نماز استفاده نكند بلكه فقط همراه داشته باشد ـ مثلاً
در جيب خود بگذارد ـ نماز صحيح است ولى، زينت كردن با طلا، براى زن در نماز و غير
آن اشكال ندارد.
(مسأله 855) زينت كردن با انگشتر پلاتين و امثال آن كه
از طلا ساخته نشده باشند و همچنين گذاشتن دندان طلا ـ در صورتى كه ظاهر نباشد ـ
براى مرد اشكال ندارد و نماز با آن صحيح است.
(مسأله 856) اگر مردى نداند يا فراموش كند كه مثلاً
انگشتر او از طلاست و با آن نماز بخواند، چنانچه در آموختن مسأله كوتاهى نكرده باشد
نماز او صحيح است.
شرط ششم: لباس مرد نمازگزار بايد از ابريشم خالص نباشد و نماز خواندن با آن
باطل است و در غير نماز نيز پوشيدن آن براى مرد حرام است. و چيزى كه ساتر نيست
ـ مانند بند شلوار و عرقچين ـ نيز به احتياط واجب نبايد از ابريشم خالص باشد.
(مسأله 857) اگر آستر تمام لباس يا آستر مقدارى از آن
ابريشم خالص باشد، پوشيدن آن براى مرد حرام و نماز در آن باطل است.
(مسأله 858) پوشيدن لباسى كه نمى داند از ابريشم خالص
است يا از چيزى ديگر، اشكال ندارد ولى، احتياط واجب آن است كه با آن نماز خوانده
نشود.
(مسأله 859) اگر دستمال ابريشمى و مانند آن در جيب مرد
باشد، اشكال ندارد و نماز را باطل نمى كند.
(مسأله 860) پوشيدن لباس ابريشمى براى زن در نماز و غير
نماز اشكال ندارد.
[147]
(مسأله 861) پوشيدن لباس غصبى و ابريشمى خالص
و طلاباف و لباسى كه از مردار تهيّه شده، در حال ناچارى مانعى ندارد، و نيز كسى كه
ناچار است لباس بپوشد و لباس ديگرى غير از اينها ندارد و تا آخر وقت نيز ناچارى او
از بين نمى رود، مى تواند با آن لباسها نماز بخواند.
(مسأله 862) اگر غير از لباس غصبى و لباسى كه از مردار
تهيّه شده و لباس ابريشمى خالص يا طلاباف براى مرد، لباس ديگرى نداشته باشد و ناچار
نباشد لباس بپوشد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد، نماز بخواند و احتياطاً
نماز را با همان لباس اعاده يا قضا نمايد.
(مسأله 863) اگر چيزى نداشته باشد كه عورت خود را در
نماز با آن بپوشاند، واجب است آن را ـ اگرچه با كرايه يا خريدارى باشد ـ تهيّه
نمايد ولى، اگر تهيه آن به قدرى پول لازم داشته باشد كه نسبت به دارايى او زياد
باشد يا به نحوى باشد كه اگر پول را به مصرف لباس برساند، به حال او ضرر داشته
باشد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
(مسأله 864) اگر به كسى كه لباس ندارد لباس ببخشند يا
عاريه دهند، چنانچه قبول كردن آن براى او مشقّت نداشته باشد، بايد قبول كند بلكه،
اگر عاريه كردن يا طلب بخشش براى او سخت نباشد، بايد از كسى كه لباس دارد طلب بخشش
يا عاريه نمايد.
(مسأله 865) بنابر احتياط واجب بايد انسان از پوشيدن
لباس شهرت ـ كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن براى كسى كه مى خواهد آن را بپوشد معمول
نيست ـ خوددارى كند ولى، اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد.
(مسأله 866) احتياط واجب آن است كه مرد لباس زنانه و زن
لباس مردانه نپوشد ولى، اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد.
(مسأله 867) اگر كسى كه بايد خوابيده نماز بخواند برهنه
باشد و لحاف يا تشك او نجس يا از ابريشم خالص يا از اجزاى حيوان حرام گوشت باشد،
احتياط واجب آن است كه در نماز خود را با آنها نپوشاند.
مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد
[148]
(مسأله 868) در سه صورت ـ كه تفصيل
آنها خواهد آمد ـ اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحيح است:
اوّل: به واسطه زخم يا جراحت يا دملى كه در بدن اوست، لباس يا بدن او به خون
آلوده شده باشد.دوم: بدن يا لباس او به مقدار كمتر از درهم (كه تقريباً به
اندازه بند سر انگشت سبّابه است) به خون آلوده باشد.سوم: ناچار باشد با بدن
يا لباس نجس نماز بخواند.
در دو صورت نيز اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحيح
است:
اوّل: لباسهاى كوچك او، مانند جوراب و عرقچين، نجس شده باشند.دوم:
لباس مادرى كه پرستار بچّه است نجس شده باشد و احكام اين پنج صورت به تفصيل در
مسائل بعد گفته مى شود.
(مسأله 869) اگر در بدن يا لباس نمازگزار خون زخم يا
جراحت يا دمل باشد و همچنين اگر چركى كه با خون بيرون آمده يا عرق متّصل به زخم يا
دوايى كه روى زخم گذاشته اند و نجس شده، در بدن يا لباس او باشد، چنانچه به نحوى
باشد كه آب كشيدن بدن يا لباس يا تعويض لباس در آن شرايط براى بيشتر مردم سخت باشد،
تا وقتى كه زخم يا جراحت يا دمل خوب نشده است، مى تواند با آن خون نماز بخواند.
(مسأله 870) اگر خونِ بريدگى، دمل و زخمى كه بزودى خوب
مى شود و شستن آن آسان است در بدن يا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است.
(مسأله 871) اگر جايى از بدن يا لباس كه با زخم فاصله
دارد با رطوبت زخم نجس شود، جايز نيست با آن نماز بخواند ولى، اگر مقدارى از بدن يا
لباس كه معمولاً به رطوبت زخم آلوده مى شود با رطوبت آن نجس شود، نماز خواندن با آن
مانعى ندارد.
(مسأله 872) اگر از زخمى كه داخل دهان و بينى و مانند
آنهاست خونى به بدن يا لباس برسد، ظاهراً مى توان با آن نماز خواند، و نيز با خون
بَواسيرى كه دانه هاى آن بيرون است مى توان نماز خواند، امّا در صورتى كه دانه هاى
آن در باطن باشند، احتياط آن است كه با لباس يا بدنى كه به اين خون آلوده است نماز
خوانده نشود.
(مسأله 873) اگر كسى كه بدنش زخم است در بدن يا لباس
خود خونى ببيند و نداند خون زخم است يا خون ديگر، احتياط واجب آن است كه با آن نماز
نخواند.
[149]
(مسأله 874) اگر چند زخم در بدن باشد و به
گونه اى نزديك هم باشند كه يك زخم حساب شود، تا وقتى همه خوب نشده اند، نماز خواندن
با خون آنها اشكال ندارد ولى، اگر به قدرى از هم دور باشند كه هر كدام يك زخم حساب
شوند، هر يك كه خوب شد، بايد براى نماز بدن و لباس را از خون آن آب بكشد.
(مسأله 875) اگر سر سوزنى خونِ حيض يا نفاس در بدن يا
لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است. و بنابر احتياط واجب خون استحاضه و خون سگ،
خوك، كافر، مردار و حيوان حرام گوشت نيز همين حكم را دارند ولى، نماز خواندن با
خون هاى ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت، اگرچه در چند جاى بدن و
لباس باشند، در صورتى كه روى هم كمتر از درهم باشند اشكال ندارد.
(مسأله 876) اگر خونى به لباس بى آستر بريزد و به پشت
آن برسد، احتياط واجب آن است كه دو لكه خون حساب شود مگر اين كه لباس به قدرى نازك
باشد كه يك لكه به حساب آيد و ملاك در مسأله عرف است، و اگر پشت آن جداگانه خونى
شود، بنابر احتياط واجب بايد هر كدام را جدا حساب نمود، پس اگر خون هايى كه در پشت
و روى لباسند روى هم كمتر از يك درهم باشند، نماز با آن لباس صحيح است و اگر بيشتر
باشند، نماز با آن باطل است.
(مسأله 877) اگر روى لباسى كه آستر دارد خون بريزد و به
آستر آن برسد و يا به آستر بريزد و روى لباس خونى شود، بايد هر كدام را جدا حساب
نمود; پس اگر مجموع خون روى لباس و آستر كمتر از درهم باشد، نماز با آن صحيح است و
اگر بيشتر باشد، نماز با آن باطل است.
(مسأله 878) اگر خون بدن يا لباس كمتر از درهم باشد و
رطوبتى از خارج به آن برسد، در صورتى كه خون و رطوبتى كه به آن رسيده به اندازه
درهم يا بيشتر شود و اطراف را آلوده كند، نماز با آن باطل است و اگر رطوبت و خون به
اندازه درهم نشود ولى اطراف را آلوده كند، احتياطاً نمى توان به آن نماز خواند ولى
اگر اطراف را آلوده نكند، نماز خواندن با آن بى اشكال است، همچنين اگر رطوبت با خون
مخلوط شود و از بين برود، نماز صحيح است.
(مسأله 879) اگر بدن يا لباس خونى نشود ولى، به واسطه
رسيدن به خون متنجس
[150]
شود، اگرچه مقدارى كه متنجس شده كمتر از درهم باشد،
نمى توان با آن نماز خواند.
(مسأله 880) اگر خونى كه در بدن يا لباس است كمتر از
درهم باشد و نجاست ديگرى به آن برسد، مثلاً يك قطره ادرار روى آن بريزد، نماز
خواندن با آن جايز نيست.
(مسأله 881) اگر لباسهاى كوچك نمازگزار، مثل عرقچين و
جوراب كه نمى توان با آنها عورت را پوشاند، نجس باشند، چنانچه از مردار و حيوان
حرام گوشت درست نشده باشند، نماز با آنها صحيح است و نيز اگر با انگشترى نجس نماز
بخواند اشكال ندارد.
(مسأله 882) چيزهاى كوچكى كه پوشش نمازگزار محسوب
نمى شوند ـ مثل چاقو، پول، ساعت و مانند آن ـ اگر نجس باشند جايز است به هنگام نماز
همراه نمازگزار باشند.
(مسأله 883) احتياط آن است كه چيز نجسى كه با آن
مى توان عورت را پوشاند همراه نمازگزار نباشد ولى، كسى كه اين مسأله را نمى دانسته
و به اين نحو نماز خوانده، لازم نيست آن نمازها را قضا كند.
(مسأله 884) اگر مادرى كه پرستار بچّه است و بيشتر از
يك لباس ندارد در هر شبانه روز يك مرتبه لباس خود را آب بكشد، اگرچه تا روز ديگر
لباس او به ادرار بچّه نجس شود، مى تواند با آن لباس نماز بخواند ولى، احتياط مستحب
آن است كه لباس خود را در آخر روز آب بكشد تا بتواند نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا
را با لباس پاك يا با نجاست كم ترى بجا آورد. و نيز اگر بيشتر از يك لباس دارد ولى
ناچار است كه همه آنها را بپوشد، چنانچه در شبانه روز يك مرتبه همه آنها را آب بكشد
كافى است. ولى زنى كه مادر آن بچّه نيست، اگرچه يك لباس بيشتر نداشته باشد،
احتياطاً براى هر نماز اگر لباسش نجس شد، بايد آن را آب بكشد و با لباس پاك نماز
بخواند.
چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است
(مسأله 885) چند چيز در لباس نمازگزار مستحب است كه از آن
جمله اند: عمامه با تَحتُ الحَنَك، پوشيدن عبا و لباس سفيد و پاكيزه ترين لباسها و
استعمال بوى خوش و به دست كردن انگشترى عقيق.
چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است
[151]
(مسأله 886) چند چيز در لباس نمازگزار مكروه است
كه از آن جمله اند: پوشيدن لباس سياه، چرك و تنگ و لباس شرابخوار و لباس كسى كه از
نجاست پرهيز نمى كند و پوشيدن لباسى كه نقش صورت دارد و نيز باز بودن دكمه هاى لباس
و به دست كردن انگشترى كه نقش صورت دارد.
مكان نمازگزار
مكان نمازگزار چند شرط دارد:
شرط اوّل: مكان نمازگزار بايد مباح باشد.
(مسأله 887) نماز كسى كه در ملك غصبى نماز مى خواند ـ
اگرچه روى فرش و تخت و مانند آنها باشد ـ باطل است ولى، نماز خواندن در زير سقف و
خيمه غصبى مانعى ندارد.
(مسأله 888) نماز در ملكى كه منفعت آن مال ديگرى است
بدون اجازه او باطل است، مثلاً اگر در خانه اجاره اى صاحب خانه يا ديگرى بدون اجازه
كسى كه آن خانه را اجاره كرده نماز بخواند، نمازش باطل است. و همچنين نمى توان در
ملكى كه ديگرى در آن حقّى دارد نماز خواند، مثلاً اگر ميّت وصيّت كرده باشد كه ثلث
مال او را به مصرفى برسانند، تا وقتى ثلث را جدا نكرده اند نمى توان در ملك او نماز
خواند.
(مسأله 889) اگر كسى جاى شخص ديگرى را كه در مسجد نشسته
غصب كند و در آن جا نماز بخواند، بنابر احتياط واجب بايد دوباره نماز خود را در محل
ديگرى اعاده كند.
(مسأله 890) اگر در جايى كه نمى داند غصبى است نماز
بخواند و بعد از نماز بفهمد، يا در جايى كه غصبى بودن آن را فراموش كرده نماز
بخواند و بعد از نماز به خاطر آورد، نماز او صحيح است مگر آن كه، خودش غصب كرده
باشد كه در اين صورت به احتياط واجب نمازش باطل است.
(مسأله 891) اگر بداند جايى غصبى است ولى، نداند كه در
جاى غصبى نماز باطل است و در آن جا نماز بخواند، نماز او باطل مى باشد.
(مسأله 892) اگر كسى ناچار باشد نماز واجب را سواره
بخواند و يا بخواهد نماز
[152]
مستحبّى را سواره بخواند، چنانچه وسيله سوارى يا زين
آن غصبى باشد، نماز او باطل است.
(مسأله 893) اگر سهم كسى كه در ملكى با ديگرى شريك است
جدا از سهم شريكش نباشد، بدون اجازه شريك خود نمى تواند در آن ملك تصرّف كند و نماز
بخواند.
(مسأله 894) اگر با عين پولى، كه خمس و زكات آن را
نداده ملكى بخرد، تصرّف او در آن ملك حرام و نماز او نيز در آن باطل است، و اگر به
ذمّه بخرد و در موقع خريدن قصد او اين باشد كه از مالى كه خمس يا زكات آن را نداده
پول ملك را بدهد، تصرّف و نماز در آن صحيح است ولى احتياط مستحب آن است كه در آن
نماز نخواند.
(مسأله 895) اگر صاحب ملك اجازه نماز خواندن بدهد ولى،
انسان بداند كه قلباً راضى نيست، نماز خواندن در ملك او باطل است، و اگر اجازه ندهد
و انسان يقين كند كه قلباً راضى است، نماز صحيح است.
(مسأله 896) تصرّف در ملك كسى كه مرده و خمس يا زكات
بدهكار بوده است، حرام و نماز در آن باطل است، مگر آن كه بدهى او را بدهند يا بنا
داشته باشند بدون مسامحه بپردازند.
(مسأله 897) تصرّف در ملك كسى كه مرده و به مردم بدهكار
بوده است، حرام و نماز در آن باطل است. ولى، تصرفات جزيى كه براى برداشتن جنازه
مرده معمول است، اشكال ندارد. و نيز اگر بدهكارى او كمتر از مالش باشد و ورثه نيز
تصميم داشته باشند كه بدون مسامحه بدهى او را بپردازند، تصرّف اشكال ندارد.
(مسأله 898) اگر كسى كه مرده قرض نداشته باشد ولى، بعضى
از ورثه او صغير يا ديوانه يا غايب باشند، تصرّف در ملك او حرام و نماز در آن باطل
است ولى، تصرفات جزيى كه براى برداشتن جنازه مرده معمول است اشكال ندارد.
(مسأله 899) نماز خواندن در مسافرخانه و حمام و مانند
آن كه براى واردين آماده است، در صورتى كه نمازگزار به عنوان مهمان يا مسافر و يا
براى انجام كارى آنجا باشد، اشكال ندارد، امّا اگر فقط براى خواندن نماز به آنجا
برود، اشكال دارد مگر اين كه به رضايت مالك آن اطمينان داشته يا اجازه داشته باشد.
ولى، در غير اين قبيل مكانها، در
[153]
صورتى مى توان نماز خواند كه مالك آن اجازه بدهد يا
حرفى بزند كه معلوم شود براى نماز خواندن اذن داده است، مثل اين كه به كسى اجازه
دهد در ملك او بنشيند و بخوابد كه از اينها فهميده مى شود براى نماز خواندن نيز
اجازه داده است.
(مسأله 900) نماز خواندن، نشستن و خوابيدن در زمين
بسيار وسيعى كه از روستا دور بوده و چراگاه حيوانات است، اگرچه صاحبان آن راضى
نباشند، اشكال ندارد. و در زمينهاى زراعتى نيز كه نزديك روستا بوده و ديوار ندارند،
اگرچه در ميان صاحبان آنها صغير و ديوانه وجود داشته باشد، نماز و عبور و تصرّفات
جزيى اشكال ندارد، ولى در صورتى كه يكى از صاحبان آن نهى كرده باشد، بنابر احتياط
تصرّف در آن حرام و نماز باطل است.
شرط دوم: مكان نمازگزار بايد بى حركت باشد; و اگر به واسطه تنگى وقت يا جهت
ديگرى ناچار باشد در جايى كه حركت دارد; مانند اتومبيل، كشتى و قطار نماز بخواند،
به قدرى كه ممكن است بايد در حال حركت چيزى نخواند، و اگر آن وسايل از سمت قبله به
طرف ديگر حركت كنند، نمازگزار بايد به طرف قبله برگردد.
(مسأله 901) نماز خواندن در اتومبيل، كشتى، قطار و
مانند آنها در حال توقف مانعى ندارد.
(مسأله 902) نماز روى خرمن گندم و جو و مانند آنها كه
نمى توان روى آن بى حركت ماند، باطل است.
(مسأله 903) در جايى كه به واسطه احتمال باد، باران،
تراكم جمعيت و مانند آن اطمينان ندارد كه بتواند نماز را تمام كند، اگر نماز را به
اميد تمام كردن شروع كند، اشكال ندارد و اگر به مانعى برخورد نكند، نماز او صحيح
است. و در جايى كه ماندن در آن حرام است، مثلاً زير سقفى كه نزديك است خراب شود،
نبايد نماز خواند ولى، اگر خواند، باطل نيست.
شرط سوم: نبايد در جايى كه سقف آن كوتاه است و نمى توان در آن جا راست
ايستاد يا به اندازه اى كوچك است كه جاى ركوع و سجود ندارد، نماز خواند و اگر ناچار
شود كه در چنين جايى نماز بخواند، بايد به قدرى كه ممكن است، قيام، ركوع و سجود را
بجا آورد.
[154]
شرط چهارم: در مكانهايى نباشد كه
ماندن، نشستن يا ايستادن روى آن حرام است بنابراين نماز خواندن روى چيزى كه ايستادن
و يا نشستن روى آن بى احترامى و هتك حرمت محسوب شود و هتك حرمت آن حرام باشد; مثل
فرشى كه اسم خداوند متعال و يا آيات قرآن يا اسامى معصومين(عليهم السلام) بر آن
نوشته شده است، جايز نيست، و اگر خواند بنابر احتياط واجب بايد دوباره در محل ديگرى
بخواند.
(مسأله 904) انسان بايد رعايت ادب را بكند و جلوتر از
قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ائمه(عليهم السلام)نماز نخواند و چنانچه نماز
خواندن بى احترامى باشد، حرام است و احتياطاً بايد دوباره بخواند.
(مسأله 905) اگر در نماز چيزى مانند ديوار بين او و قبر
مطهّر فاصله باشد كه بى احترامى نشود، اشكال ندارد ولى، فاصله شدن صندوق شريف و
ضريح و پارچه هايى كه روى آن افتاده كافى نيست.
شرط پنجم: مكان نمازگزار اگر نجس است، به گونه اى مرطوب نباشد كه رطوبت آن
به بدن يا لباس او برسد. ولى، اگر جايى كه پيشانى را بر آن مى گذارد نجس باشد، در
صورتى كه خشك نيز باشد، نماز باطل است و احتياط مستحب آن است كه مكان نمازگزار
اصلاً نجس نباشد.
شرط ششم: جاى پيشانى نمازگزار از جاى زانوهاى او بيش از چهار انگشت بسته،
پست تر يا بلندتر نباشد. و احتياط واجب آن است كه از سر انگشتان پا نيز بيشتر از
اين پست تر يا بلندتر نباشد، بلكه تمام مكان نمازگزار صاف و يكنواخت باشد.
(مسأله 906) خواندن نماز واجب در خانه كعبه و بر بام آن
مكروه است ولى، در حال ناچارى مانعى ندارد. اما خواندن نماز مستحب در خانه كعبه و
بر بام آن اشكال ندارد، بلكه مستحب است در داخل خانه مقابل هر ركنى دو ركعت نماز
بخوانند.
شرط هفتم: بودن مرد و زن نامحرم در جاى خلوت جايز نيست و احتياط در نماز
نخواندن در آنجاست و اگر خواند، بنابر احتياط واجب دوباره بخواند.
(مسأله 907) بنابر احتياط مستحب بايد زن عقب تر از مرد
بايستد و جاى سجده او از جاى ايستادن مرد كمى عقب تر باشد.
(مسأله 908) اگر زن برابر مرد يا جلوتر از او بايستد و
با هم وارد نماز شوند، بهتر آن
[155]
است كه نماز را دوباره بخوانند.
(مسأله 909) اگر بين مرد و زن ديوار يا پرده يا چيز
ديگرى فاصله باشد، نماز آنها صحيح است و احتياط مستحبّى نيز در دوباره خواندن نيست.
(مسأله 910) نماز خواندن در جايى كه صداى آلات لهو و
لعب شنيده مى شود باطل نيست ولى گوش دادن به آنها حرام است.
جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است
(مسأله 911) در شرع مقدس اسلام بسيار سفارش شده است كه
نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجدها، مسجدالحرام و بعد از آن مسجد
پيامبر(صلى الله عليه وآله) و بعد از آن مسجد كوفه و بعد از آن مسجد بيت المقدس و
بعد از آن مسجدجامع هر شهر و بعد از آن مسجد محله و بعد از آن مسجد بازار است.
(مسأله 912) براى زنها نماز خواندن در خانه و بلكه در
پستوى خانه و اتاق عقب بهتر است، ولى اگر بتوانند كاملاً خود را از نامحرم حفظ
كنند، بهتر است در مسجد نماز بخوانند.
(مسأله 913) نماز خواندن در حرم امامان(عليهم السلام)
مستحب و بلكه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)
برابر با دويست هزار نماز است.
(مسأله 914) زياد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدى كه
نمازگزار ندارد مستحب است. و همسايه هاى مسجد اگر عذرى نداشته باشند، مكروه است در
غير مسجد نماز بخوانند.
(مسأله 915) مستحب است انسان با كسى كه در مسجد
حاضرنمى شود غذا نخورد، در كارها با او مشورت نكند، همسايه او نشود، از او زن نگيرد
و به او زن ندهد.
جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است
(مسأله 916) نماز خواندن در چند جا مكروه است و از آن جمله
است: حمام، زمين نمكزار، مقابل انسان، مقابل درى كه باز است، در جاده، خيابان و
كوچه ـ اگر براى كسانى كه عبور مى كنند ايجاد مزاحمت نكند، و چنانچه ايجاد مزاحمت
كند، حرام و بنابر
[156]
احتياط نماز باطل است ـ مقابل آتش و چراغ، آشپزخانه و
هر جا كه كوره آتش باشد، مقابل چاه و چاله اى كه محل ادرار باشد، روبروى تصوير يا
مجسمه انسان يا حيوان مگر آن كه روى آن چيزى مانند پرده بكشند، در اتاقى كه جنب در
آن باشد، در جايى كه تصويرى از جاندار باشد اگرچه روبروى نمازگزار نباشد، مقابل
قبر، روى قبر، بين دو قبر و يا در قبرستان.
(مسأله 917) كسى كه در محلّ عبور مردم يا روبروى كسى
نماز مى خواند، مستحب است چيزى مقابل خود بگذارد، و اگر چوب يا ريسمانى هم باشد
كافى است.
احكام مسجد
(مسأله 918) نجس كردن زمين، سقف، بام و طرف داخل ديوار
مسجد حرام است، و هر كس بفهمد كه اين مكانها نجس شده است، بايد فوراً نجاست آن را
برطرف كند. و احتياط واجب آن است كه طرف بيرون ديوار مسجد را نيز نجس نكنند و اگر
نجس شود، نجاست آن را برطرف نمايند، مگر آن كه واقف، آن را جزء مسجد قرار نداده
باشد.
(مسأله 919) اگر نتواند مسجد را پاك نمايد يا كمك لازم
داشته باشد و پيدا نكند، پاك كردن مسجد بر او واجب نيست ولى، اگر بى احترامى به
مسجد باشد، بايد به كسى كه مى تواند آن را پاك كند اطلاع دهد و اگر بى احترامى نيز
نباشد، بنابر احتياط واجب بايد اطلاع دهد.
(مسأله 920) اگر جايى از مسجد نجس شود كه پاك كردن آن
بدون كندن يا خراب كردن ممكن نباشد، بايد آنجا را بكنند، يا اگر خرابى زياد لازم
نمى آيد، خراب نمايند. و هزينه پر كردن چاله و تعمير خرابى بر عهده كسى است كه مسجد
را نجس كرده است، و بر اشخاصى كه براى پاك كردن مسجد جايى از آن را كنده اند يا
قسمتى از آن را خراب نموده اند، پر كردن جايى كه كنده اند و ساختن جايى كه خراب
كرده اند واجب نيست ولى، اگر آن كس كه مسجد را نجس كرده آن جا را بكند يا خراب كند،
بايد آن را پر و يا تعمير نمايد.
(مسأله 921) اگر مسجدى را غصب كنند و به جاى آن خانه و
مانند آن بسازند به صورتى كه ديگر به آن مسجد نگويند، باز هم بنابر احتياط واجب نجس
كردن آن حرام
[157]
است ولى پاك كردن آن واجب نيست.
(مسأله 922) نجس كردن حرم پيامبر(صلى الله عليه وآله) و
امامان(عليهم السلام) حرام است. و اگر يكى از آنها نجس شود، چنانچه نجس ماندن آن
بى احترامى باشد، پاك كردن آن واجب است بلكه، احتياط واجب آن است كه اگر بى احترامى
نيز نباشد، آن را تطهير كنند.
(مسأله 923) اگر حصير يا فرش مسجد نجس شود، بنابر
احتياط واجب بايد آن را آب بكشند و بنابر احتياط، نمى توانند محل نجس آن را ببرند.