فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

back page fehrest page next page

[124]

پشت دستهاى او بكشد.

(مسأله 737) اگر بعد از آن كه مشغول بخشى از اعمال تيمّم شد، شك كند كه قسمت پيش از آن را فراموش كرده يا نه، اگر احتمال بدهد در حال عمل متوجه بوده نبايد اعتنا كند و تيمّم او صحيح است و نيز اگر بعد از بجا آوردن هر جزء شك كند كه آن را درست بجا آورده يا نه، نبايد اعتنا كند و تيمّم او صحيح است.

(مسأله 738) اگر بعد از مسح دست چپ شك كند كه درست تيمّم كرده يا نه، اگر احتمال بدهد كه در حال عمل، متوجه بوده تيمّم او صحيح است.

(مسأله 739) كسى كه وظيفه او تيمّم است، بنابر احتياط واجب نبايد پيش از وقت نماز براى نماز تيمّم كند، ولى اگر براى كار واجب ديگرى يا عمل مستحبّى تيمّم كند و تا وقت نماز عذر او باقى باشد، به شرط آن كه از انجام وضو يا غسل تا آخر وقت مأيوس باشد مى تواند با همان تيمّم نماز بخواند.

(مسأله 740) اگر كسى كه وظيفه او تيمّم است بداند تا آخر وقت عذر او باقى مى ماند، در وسعت وقت مى تواند با تيمّم نماز بخواند ولى، اگر بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف مى شود، بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند يا در تنگى وقت با تيمّم نماز را بجا آورد.

(مسأله 741) كسى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند، مى تواند نمازهاى قضاى خود را با تيمّم بخواند، هر چند احتمال بدهد كه بزودى عذر او برطرف مى شود، ولى در صورت علم به زوال عذر تا پيش از تنگ شدن وقت، بايد منتظر بماند.

(مسأله 742) كسى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند، جايز است نمازهاى مستحبّى مثل نافله هاى شبانه روزى را كه وقت معيّنى دارند، حتى در اوّل وقت ـ به شرط آن كه علم به زوال عذر تا آخر وقت نداشته باشد ـ با تيمّم بخواند.

(مسأله 743) كسى كه احتياطاً بايد بين غسل جبيره اى و تيمّم جمع نمايد ـ مثل اين كه جراحتى در پشت او باشد ـ اگر بعد از غسل و تيمّم نماز بخواند و بعد از نماز حَدَث اصغرى از او سر زند ـ مثلاً ادرار كند ـ بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد و احتياطاً تيمّم بدل از غسل نيز بكند.

(مسأله 744) اگر به واسطه نداشتن آب يا عذر ديگرى تيمّم كند، بعد از برطرف

[125]

شدن عذر، تيمّم او باطل مى شود.

(مسأله 745) چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند، تيمّم بدل از وضو را نيز باطل مى كنند، و چيزهايى كه غسل را باطل مى نمايند، تيمّم بدل از غسل را نيز باطل مى نمايند.

(مسأله 746) اگر بر كسى كه نمى تواند غسل كند چند غسل واجب باشد، احتياط واجب آن است كه بدل هر يك از آنها يك تيمّم نمايد.

(مسأله 747) كسى كه نمى تواند غسل كند، اگر بخواهد عملى را كه براى آن غسل واجب است انجام دهد، بايد بدل از غسل تيمّم نمايد و اگر نتواند وضو بگيرد و بخواهد عملى را كه براى آن وضو واجب است انجام دهد، بايد بدل از وضو تيمّم نمايد.

(مسأله 748) اگر بدل از غسل جنابت و يا بدل از چند غسل كه يكى از آنها جنابت است تيمّم كند، لازم نيست براى نماز وضو بگيرد، ولى اگر بدل از غسل هاى ديگر تيمّم كند، بايد وضو بگيرد و اگر نتواند وضو بگيرد، بايد تيمّم ديگرى نيز بدل از وضو بنمايد.

(مسأله 749) اگر بدل از غسل جنابت تيمّم كند و بعد كارى كه وضو را باطل مى كند براى او پيش آيد، چنانچه براى نمازهاى بعد نتواند غسل كند، بايد وضو بگيرد و بنابر احتياط واجب، تيمّم بدل از غسل نيز بكند; و همچنين اگر نتواند وضو بگيرد، بايد بدل از وضو نيز تيمّم نمايد.

(مسأله 750) كسى كه وظيفه او آن است كه بدل از وضو و بدل از غسل تيمّم كند، همين دو تيمّم كفايت مى كند و تيمّم ديگرى لازم نيست.

(مسأله 751) اگر كسى كه وظيفه او تيمّم است براى كارى تيمّم كند، تا تيمّم و عذر او باقى است، مى تواند اعمالى را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد بجا آورد ولى، اگر با داشتن آب براى نماز ميّت يا خوابيدن تيمّم كرده باشد، فقط كارى را كه براى آن تيمّم نموده مى تواند انجام دهد; و در مورد تيمّم به خاطر تنگى وقت به احتياط واجب ساير اعمالى را كه احتياج به وضو يا غسل دارند انجام ندهد.

(مسأله 752) در چند مورد مستحب است نمازهايى را كه انسان با تيمّم خوانده دوباره بخواند:

اوّل: آن كه از استعمال آب ترس داشته و عمداً خود را جنب كرده و با تيمّم نماز خوانده باشد. دوم: آن كه مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى كند و عمداً خود را

[126]

جنب كرده و با تيمّم نماز خوانده باشد. سوم: آن كه تا آخر وقت عمداً در جستجوى آب نرود و با تيمّم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستجو مى كرد، آب پيدا مى شد. چهارم: آن كه عمداً نماز را تأخير انداخته و در آخر وقت با تيمّم نماز خوانده باشد. پنجم: آن كه مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى شود و آبى را كه داشته ريخته است.

[127]

احكام نماز

نماز مهم ترين اعمال دين است كه اگر مورد قبول درگاه خداوند متعال واقع شود، عبادت هاى ديگر نيز قبول مى شوند و اگر نماز پذيرفته نشود، اعمال ديگر نيز قبول نمى شوند. همان گونه كه اگر انسان هر شبانه روز پنج نوبت در نهر آبى شستشو كند چركى در بدن او باقى نمى ماند، نمازهاى پنجگانه نيز انسان را از گناهان و پليدى ها پاك مى كنند. سزاوار است كه انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و كسى كه نماز را كم ارزش و سبك مى شمارد، مانند كسى است كه نماز نمى خواند. خداوند در ابتداى سوره بقره نماز را از ويژگى هاى پرهيزگاران و سبب برخوردارى از هدايت قرآنى و در سوره مؤمنون مراقبت بر انجام نماز و خشوع در هنگام نماز را از ويژگى هاى مؤمنان بر شمرده است، و پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرموده: كسى كه به نماز اهميت ندهد و آن را سبك شمارد سزاوار عذاب آخرت است. روزى حضرت در مسجد تشريف داشتند; مردى وارد و مشغول نماز شد و ركوع و سجود خود را به طور كامل بجا نياورد. حضرت فرمودند: اگر اين مرد در حالى كه نمازش به اين نحو است از دنيا برود، به دين من از دنيا نرفته است! پس انسان بايد مراقب باشد كه با عجله و شتابزدگى نماز نخواند و در حال نماز به ياد خدا و با خضوع، خشوع و وقار باشد و متوجه باشد كه با چه كسى سخن مى گويد و خود را در مقابل عظمت و بزرگى خداوند متعال بسيار كوچك و ناچيز ببيند، همچنين نمازگزار بايد توبه و استغفار نمايد و گناهانى را كه مانع قبول شدن نمازند، مانند حسد، كبر، غيبت، خوردن مال حرام، آشاميدن مسكرات و ندادن خمس و زكات، بلكه هر معصيتى را ترك كند. همچنين سزاوار است اعمالى را كه ثواب نماز را كم مى كند بجا نياورد، مثلاً در حال خواب آلودگى و خوددارى از ادرار به نماز نايستد، و در هنگام نماز به آسمان نگاه نكند; و نيز اعمالى را كه ثواب نماز را زياد مى كند بجا آورد، مثلاً انگشترى

[128]

عقيق به دست كند و لباس پاكيزه بپوشد و شانه و مسواك كند و خود را خوشبو نمايد.

نمازهاى واجب

نمازهاى واجب شش موردند:

اوّل: نمازهاى يوميّه، دوم: نماز آيات، سوم: نماز ميّت، چهارم: نماز طواف واجب خانه كعبه، پنجم: نماز قضاى پدر و بنابر احتياط، نماز قضاى مادر كه بر پسر بزرگ تر واجب است، ششم: نمازى كه به واسطه اجاره، نذر، قسم و عهد واجب مى شود.

نمازهاى واجب يوميّه

نمازهاى واجب يوميّه (در شبانه روز) پنج موردند: صبح دو ركعت ،ظهر چهار ركعت، عصر چهار ركعت، مغرب سه ركعت و عشا چهار ركعت.

(مسأله 753) در سفر بايد نمازهاى چهار ركعتى را ـ با شرايطى كه گفته مى شود ـ دو ركعت خواند.

(مسأله 754) هر يك از نمازهاى ظهر و عصر و همچنين مغرب و عشا، داراى وقت مخصوص و وقت مشتركى مى باشند كه در مسائل بعدى بيان خواهد شد. وقت مخصوص و مشترك براى اشخاص فرق مى كند، مثلاً اگر به اندازه خواندن دو ركعت نماز از اوّل ظهر بگذرد، وقت مخصوص نماز ظهر كسى كه مسافر است تمام شده و داخل وقت مشترك مى شود و براى كسى كه مسافر نيست، بايد به اندازه خواندن چهار ركعت نماز بگذرد.

وقت نماز صبح

(مسأله 755) نزديك اذان صبح از طرف مشرق، سپيده اى رو به بالا حركت مى كند كه آن را «فجر اوّل» مى گويند. هنگامى كه آن سپيده پهن شد، «فجر دوم» و اوّل وقت نماز صبح است، و آخر وقت نماز صبح هنگامى است كه آفتاب بيرون مى آيد.

(مسأله 756) در شب هاى مهتابى، اگر وقت طلوع صبح را به علم و يقين بداند، لازم نيست صبر كند تا سپيده صبح در افق ظاهر شود و بر روشنايى مهتاب غلبه كند; و اگر وقت طلوع صبح را نداند، احتياط مستحب آن است كه براى نماز صبح صبر كند تا سپيده

[129]

صبح بر افق ظاهر شود ولى براى روزه، بايد از زمانى جلوتر، يعنى مطابق ساعت و به وقت شرعى از انجام كارى كه روزه را باطل مى كند، خوددارى نمايد.

وقت نماز ظهر و عصر

(مسأله 757) اگر چوب يا چيزى مانند آن را كه به آن شاخص مى گويند، به طور عمودى در زمين هموار فرو برند، هنگام صبح كه خورشيد طلوع مى كند، سايه آن در سمت غرب مى افتد و هر چه آفتاب بالا مى آيد، اين سايه كم مى شود و در شهرهاى ما، در اوّل ظهر شرعى به كمترين حدّ خود مى رسد، و وقتى ظهر گذشت، سايه آن به طرف شرق برمى گردد و هر چه خورشيد رو به مغرب مى رود، سايه بيشتر به طرف شرق مى چرخد و بلندتر مى شود; بنابراين، وقتى سايه به كمترين حدّ خود رسيد و دو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت، معلوم مى شود ظهر شرعى شده است; ولى در بعضى شهرها ـ مثل مكه ـ كه گاهى هنگام ظهر سايه به كلّى از بين مى رود، بعد از آن كه سايه دوباره پيدا شد، معلوم مى شود ظهر شده است.

(مسأله 758) هر كدام از نماز ظهر و عصر وقت مخصوص و وقت مشتركى دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اوّل ظهر تا وقتى است كه از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد; و وقت مخصوص نماز عصر، هنگامى است كه به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به غروب باقى مانده باشد، كه اگر كسى تا اين هنگام نماز ظهر را نخوانده باشد، نماز ظهر او قضا شده و بايد نماز عصر را بخواند; و ما بين وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترك نماز ظهر و نماز عصر است; و اگر كسى از روى اشتباه نماز ظهر يا عصر را در وقت مخصوص ديگرى بخواند، به احتياط واجب بايد آن را اعاده كند.

(مسأله 759) اگر پيش از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شود و در بين نماز بفهمد كه اشتباه كرده است، چنانچه در وقت مشترك باشد، بايد نيّت را به نماز ظهر برگرداند، يعنى نيّت كند كه «آنچه تا حال خوانده ام و آنچه اكنون مشغول خواندن آن هستم و آنچه بعد مى خوانم همه نماز ظهر باشد» و بعد از آن كه نماز را تمام كرد، نماز عصر را بخواند; و اگر در وقت مخصوص نماز ظهر باشد، بايد نيّت را به نماز ظهر

[130]

برگرداند و نماز را تمام كند و احتياطاً نماز ظهر را دوباره بخواند و سپس نماز عصر را بخواند.

(مسأله 760) انسان مى تواند در روز جمعه به جاى نماز ظهر دو ركعت نماز جمعه بخواند ولى، احتياط مستحب آن است كه اگر نماز جمعه خواند، نماز ظهر را نيز بخواند، و اين احتياط خيلى مطلوب است.

(مسأله 761) احتياط واجب آن است كه نماز جمعه را از هنگامى كه عرفاً آن را اوّل ظهر مى گويند تأخير نيندازد و اگر از اوائل ظهر تأخير افتاد، به جاى نماز جمعه نماز ظهر بخواند.

وقت نماز مغرب و عشا

(مسأله 762) مغرب هنگامى است كه سرخى طرف مشرق كه بعد از غروب آفتاب پيدا مى شود، از بين برود; ولى احتياط واجب آن است كه نماز ظهر و عصر از غروب آفتاب تأخير نيفتد و نماز مغرب پيش از محو شدن سرخى طرف مشرق شروع نگردد.

(مسأله 763) نماز مغرب و عشا هر كدام وقت مخصوص و وقت مشتركى دارند: وقت مخصوص نماز مغرب از اوّل مغرب تا وقتى است كه از مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز بگذرد; و اگر كسى مانند مسافر، تمام نماز عشا را سهواً در اين وقت بخواند، احتياطاً لازم است كه بعد از نماز مغرب، دوباره نماز عشا را بخواند. و وقت مخصوص نماز عشا هنگامى است كه به اندازه خواندن نماز عشا به نيمه شب مانده باشد; و اگر كسى تا اين هنگام نماز مغرب را عمداً نخواند، بايد اوّل نماز عشا را بجا آورد و بعد از آن نماز مغرب را به قصد مافى الذّمه بخواند. و بين وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا، وقت مشترك نماز مغرب و عشا است; و اگر كسى در اين وقت از روى اشتباه نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز متوجّه شود، نمازش صحيح است و بايد نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد.

(مسأله 764) اگر پيش از خواندن نماز مغرب، سهواً مشغول خواندن نماز عشا شود و در بين نماز بفهمد كه اشتباه كرده، چنانچه به ركوع ركعت چهارم نرفته باشد، بايد نيّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام كند و بعد نماز عشا را بخواند; و اگر به ركوع

[131]

ركعت چهارم رفته باشد، بايد نماز را تمام كند سپس نماز مغرب را بخواند و بعد از آن نماز عشا را احتياطاً اعاده نمايد. اما اگر تمام آنچه خوانده، در وقت مخصوص نماز مغرب خوانده باشد و پيش از ركوع ركعت چهارم متوجه شود، بايد نيّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز مغرب را تمام كند و سپس احتياطاً نماز مغرب را به قصد رجا بخواند و بعد از آن نماز عشا را بجا آورد.

(مسأله 765) آخر وقت نماز عشا نيمه شب است و احتياط واجب آن است كه براى محاسبه نيمه شب در مورد نماز مغرب و عشا و مانند آنها، شب را از اوّل غروب تا اذان صبح حساب كند(1) و براى نماز شب و مانند آن، تا اوّل آفتاب حساب نمايد.

(مسأله 766) اگر از روى معصيت يا به واسطه عذرى نماز مغرب يا نماز عشا را تا نصف شب نخواند، بنابر احتياط واجب بايد تا قبل از اذان صبح بدون اين كه نيّت ادا و قضا كند آن را بجا آورد.

احكام وقت نماز

(مسأله 767) انسان هنگامى مى تواند مشغول نماز شود كه يقين يا اطمينان كند وقت آن فرا رسيده است يا دو مرد عادل و يا شخصى كه وقت شناس و مورد وثوق است از داخل شدن وقت خبر دهند.

(مسأله 768) شخص نابينا و زندانى و مانند آنها، بنابر احتياط واجب نبايد تا وقتى كه به فرا رسيدن وقت يقين پيدا كنند، مشغول نماز شوند; ولى اگر انسان به واسطه عذرهاى عمومى چون ابر يا غبار و مانند آن كه براى همه مانع از يقين كردن است، نتواند در اوّل وقت نماز به فرا رسيدن وقت يقين پيدا كند، چنانچه گمان داشته باشد كه وقت فرا رسيده، مى تواند مشغول نماز شود.

(مسأله 769) اگر از راه هاى پيش گفته براى شخص ثابت شود كه وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد كه هنوز وقت فرا نرسيده و يا بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را پيش از وقت خوانده، نماز او باطل است; ولى اگر در بين يا بعد از نماز بفهمد

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تقريباً يازده ساعت و يك ربع بعد از ظهر شرعى، آخر وقت نماز مغرب و عشا است.

[132]

كه در بين نماز وقت داخل شده، نماز او صحيح است.

(مسأله 770) اگر انسان متوجه نباشد كه بايد پس از اطمينان به فرا رسيدن وقت مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را در وقت آن خوانده، نماز او صحيح است; و اگر بفهمد تمام نماز را پيش از وقت آن خوانده يا بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده است، نماز او باطل است.

(مسأله 771) اگر اطمينان كند وقت نماز فرا رسيده و مشغول نماز شود و در بين نماز شك كند كه وقت داخل شده يا نه، نماز او باطل است; ولى اگر در بين نماز اطمينان داشته باشد كه وقت فرا رسيده و شك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه، نماز او صحيح است.

(مسأله 772) اگر وقت نماز به قدرى تنگ باشد كه به واسطه بجا آوردن بعضى از اعمال مستحب نماز، مقدارى از آن بعد از وقت خوانده شود، بايد آن اعمال مستحب را بجا نياورد; مثلاً اگر به واسطه خواندن قنوت مقدارى از نماز بعد از وقت خوانده شود، نبايد قنوت را بخواند.

(مسأله 773) كسى كه به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز را به نيّت ادا بخواند; ولى نبايد عمداً نماز را تا اين وقت تأخير بيندازد.

(مسأله 774) اگر كسى كه مسافر نيست تا مغرب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت داشته باشد، بايد هر دو نماز ظهر و عصر را بخواند، و اگر كمتر وقت داشته باشد، بايد فقط نماز عصر را بخواند سپس نماز ظهر را قضا كند; و اگر تا نيمه شب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت داشته باشد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند، و اگر كمتر وقت داشته باشد، بايد فقط نماز عشا را بخواند و بعد نماز مغرب را بخواند و به احتياط واجب، نيّت ادا و قضا ننمايد.

(مسأله 775) اگر مسافر تا مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز وقت داشته باشد، بايد نماز ظهر و عصر را بخواند; و اگر كمتر وقت داشته باشد، بايد فقط نماز عصر را بخواند و بعد نماز ظهر را قضا كند. و اگر تا نيمه شب به اندازه خواندن چهار ركعت نماز وقت داشته باشد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر كمتر وقت داشته باشد بايد فقط نماز عشا را بخواند و بعد نماز مغرب را بدون نيّت ادا و قضا بجا آورد. و چنانچه

[133]

بعد از خواندن نماز عشا، معلوم شود كه به مقدار يك ركعت يا بيشتر وقت به نيمه شب باقى مانده است، بايد فوراً نماز مغرب را به نيّت مافى الذّمّه بخواند.

(مسأله 776) مستحب است انسان نماز را در اوّل وقت آن بخواند و در باره آن سفارش بسيارى شده است; و هر چه به اوّل وقت نزديك تر باشد بهتر است، مگر آن كه تأخير آن از جهتى بهتر باشد، مثل اين كه صبر كند تا نماز را به جماعت بخواند.

(مسأله 777) هرگاه انسان عذرى داشته باشد كه اگر بخواهد در اوّل وقت نماز بخواند، ناچار باشد با تيمّم نماز بخواند، چنانچه بداند كه عذر او تا آخر وقت باقى مى ماند، مى تواند در اوّل وقت نماز بخواند; ولى اگر مثلاً لباس او نجس باشد يا عذر ديگرى داشته باشد و احتمال دهد كه عذر او از بين برود، بنابر احتياط واجب بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود و چنانچه عذر او برطرف نشود، در آخر وقت نماز بخواند; و لازم نيست به قدرى صبر كند كه فقط بتواند كارهاى واجب نماز را انجام دهد، بلكه اگر براى مستحبات نماز، مانند اذان، اقامه و قنوت نيز وقت داشته باشد، مى تواند تيمم كند و نماز را با آن مستحبات بجا آورد.

(مسأله 778) كسى كه مسائل نماز و شكيات و سهويات را نمى داند و احتمال مى دهد كه يكى از آنها در نماز پيش آيد، بايد براى ياد گرفتن آنها نماز را از اوّل وقت تأخير بيندازد; ولى اگر اطمينان داشته باشد كه نماز را به نحو صحيح تمام مى كند، مى تواند در اوّل وقت مشغول نماز شود; پس اگر در نماز مساله اى كه حكم آن را نمى داند پيش نيايد، نماز او صحيح است; و اگر مسأله اى كه حكم آن را نمى داند پيش آيد، مى تواند به يكى از دو طرفى كه احتمال مى دهد عمل نمايد و نماز را تمام كند ولى، بعد از نماز بايد مسأله را بپرسد و اگر نماز او باطل بوده، دوباره آن را بخواند.

(مسأله 779) اگر وقت نماز وسعت داشته باشد و طلبكار نيز طلب خود را مطالبه كند، در صورتى كه ممكن باشد بايد اوّل قرض خود را بدهد و بعد نماز بخواند; و همچنين اگر كار واجب ديگرى كه بايد آن را فوراً بجا آورد پيش آيد ـ مثلاً ببيند مسجد نجس است ـ بايد اوّل آن كار را انجام دهد ـ مثلاً مسجد را تطهير كند ـ و بعد نماز بخواند و چنانچه اوّل نماز بخواند، معصيت كرده ولى، نماز او صحيح است.

[134]

نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند

(مسأله 780) بايد نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخوانند; و اگر عمداً نماز عصر را پيش از نماز ظهر، و نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخوانند، باطل است.

(مسأله 781) اگر به نيّت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بين نماز به خاطر آورد كه نماز ظهر را خوانده است، نمى تواند نيّت را به نماز عصر برگرداند بلكه بايد آن نماز را رها كند و نماز عصر را بخواند. حكم نماز مغرب و عشا نيز به همين ترتيب است.

(مسأله 782) اگر در بين نماز عصر يقين كند كه نماز ظهر را نخوانده است و نيّت را به نماز ظهر برگرداند و بعد به خاطر آورد كه نماز ظهر را خوانده بوده، اگر تنها نيّت نماز ظهر را كرده و هيچ عملى انجام نداده باشد، بايد نيّت را به نماز عصر برگرداند و بقيه نماز را به نيّت نماز عصر بخواند و نمازش صحيح است; و اگر به نيّت نماز ظهر عملى را انجام داده باشد ولى، وارد ركن نشده باشد، بايد نيّت را به نماز عصر برگرداند و نماز را تمام كرده و احتياطاً پس از آن نماز عصر را اعاده كند. و اگر داخل ركن شده باشد نمازش باطل است و بايد نماز عصر را بخواند.

(مسأله 783) اگر در بين نماز عصر شك كند كه نماز ظهر را خوانده يا نه، بايد نيّت را به نماز ظهر برگرداند ولى، اگر وقت به قدرى كم باشد كه بعد از تمام شدن نماز، مغرب شود، بايد به نيّت نماز عصر، نماز را تمام كند و نماز ظهر او قضا ندارد.

(مسأله 784) اگر در نماز عشا پيش از ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه، چنانچه وقت به قدرى كم باشد كه بعد از تمام شدن نماز، نيمه شب شود، بايد به نيّت عشا نماز را تمام كند و اگر بيشتر وقت داشته باشد، بايد نيّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را در سه ركعت تمام كند و بعد نماز عشا را بخواند.

(مسأله 785) اگر در نماز عشا بعد از رسيدن به ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه، بايد نماز را تمام كند و بعد نماز مغرب را بخواند و پس از آن نماز عشا را احتياطاً اعاده كند ولى، اگر اين شك در وقت مخصوص نماز عشا باشد، خواندن نماز مغرب لازم نيست.

(مسأله 786) اگر انسان نمازى را كه خوانده احتياطاً دوباره بخواند و در بين نماز

[135]

به خاطر آورد كه نمازى را كه بايد پيش از آن بخواند نخوانده است، نمى تواند نيّت را به آن نماز برگرداند، مثلاً اگر هنگامى كه نماز عصر را احتياطاً مى خواند به خاطر آورد كه نماز ظهر را نخوانده است، نمى تواند نيّت را به نماز ظهر برگرداند.

(مسأله 787) برگرداندن نيّت از نماز قضا به نماز ادا و از نماز مستحب به نماز واجب جايز نيست.

(مسأله 788) اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، مى تواند در بين نماز نيّت را به نماز قضا برگرداند ولى، بايد برگرداندن نيّت به نماز قضا ممكن باشد، مثلاً اگر مشغول نماز ظهر است، در صورتى مى تواند نيّت را به قضاى صبح برگرداند كه داخل ركعت سوم نشده باشد.

نمازهاى مستحب

(مسأله 789) تعداد نمازهاى مستحبّى زياد است و آنها را «نافله» مى گويند و از ميان نمازهاى مستحبّى، خواندن نافله هاى شبانه روزى بيشتر سفارش شده; و تعداد آنها در غير روز جمعه، سى و چهار ركعت است كه دو ركعت آن نافله صبح، هشت ركعت نافله ظهر، هشت ركعت نافله عصر، چهار ركعت نافله مغرب، دو ركعت نافله عشا و يازده ركعت نافله شب مى باشد. و چون دو ركعت نافله عشا را بنابر احتياط واجب بايد نشسته خواند، يك ركعت حساب مى شود، ولى در روز جمعه بر شانزده ركعت نافله ظهر و عصر، چهار ركعت اضافه مى شود.


back page fehrest page next page