(مسأله 603) كسى كه ميّت را تيمّم مى دهد،
مى تواند در صورت امكان دست ميّت را بر زمين بزند و به صورت و پشت دستهاى او بكشد،
و احتياطاً تيمّم دهنده نيز بايد با دست خود، ميّت را تيمّم بدهد.
(مسأله 604) شهيدى كه در ميدان جنگ و در معركه، پيش از
آن كه به سراغ او بيايند به شهادت رسيده و جان داده است، غسل و كفن ندارد و بايد او
را با لباسهاى خود بدون غسل دفن كنند، چه جنگ در زمان امام(عليه السلام) و به اذن و
اجازه امام(عليه السلام)باشد و چه براى دفاع از اسلام و كشور اسلامى به شهادت رسيده
باشد.
احكام حُنوط
(مسأله 605) واجب است بعد از
غسل، مواضع سجده ميّت را حنوط كنند، يعنى به پيشانى و كف دستها و سر زانوها و سر دو
انگشت بزرگ پاهاى او كافور بمالند، و مستحب است بر سر بينى ميّت نيز كافور بمالند.
و بايد كافور ساييده و تازه باشد و اگر به واسطه كهنه بودن، عطر آن از بين رفته
باشد كفايت نمى كند.
(مسأله 606) در حنوط ميّت، مراعات ترتيب بين اعضاى سجده
لازم نيست، اگرچه مستحب است اوّل كافور را به پيشانى ميّت بمالند.
(مسأله 607) بهتر آن است كه ميّت را پيش از كفن كردن
حنوط نمايند، اگرچه در بين كفن كردن و بعد از آن نيز، حنوط كردن مانعى ندارد.
(مسأله 608) اگر كسى كه براى حجّ احرام بسته است پيش از
تمام كردن سعى بين صفا و مروه بميرد، حنوط كردن او جائز نيست، و نيز اگر در احرام
عمره پيش از آن كه موى خود را كوتاه كند بميرد، نبايد او را حنوط كنند.
(مسأله 609) زنى كه شوهر او مرده و هنوز عدّه او تمام
نشده، اگرچه حرام است
[104]
خود را خوشبو كند ولى، چنانچه بميرد حنوط او واجب
است.
(مسأله 610) مكروه است ميّت را با مُشك و عنبر و عود و
عطرهاى ديگر خوشبو كنند يا براى حنوط، آنها را با كافور مخلوط نمايند.
(مسأله 611) مستحب است قدرى از تربت حضرت
سيدالشهداء(عليه السلام) را با كافور مخلوط كنند ولى، بايد از آن كافور به جاهايى
كه بى احترامى مى شود نرسانند و نيز بايد تربت به قدرى زياد نباشد كه وقتى با كافور
مخلوط شد، ديگر به آن كافور نگويند.
(مسأله 612) اگر كافور به اندازه غسل و حنوط نباشد،
بنابر احتياط واجب بايد غسل را مقدّم دارند، و اگر كافور براى هفت عضو كفايت نكند،
بنابر احتياط واجب بايد پيشانى را مقدّم بدارند.
(مسأله 613) مستحب است دو چوب تَر و تازه در قبر همراه
ميّت بگذارند.
احكام كفن ميّت
(مسأله 614) ميّت مسلمان را بايد با سه پارچه كه آنها را
لنگ، پيراهن و سرتاسرى مى گويند كفن نمايند.
(مسأله 615) لنگ بايد اطراف بدن را از ناف تا زانو
بپوشاند و بهتر آن است كه از سينه تا روى قدم برسد. و بنابر احتياط واجب، پيراهن
بايد از سر شانه تا نصف ساق پا را كاملاً بپوشاند و درازى سرتاسرى بايد به قدرى
باشد كه بستن دو سرِ آن ممكن باشد و پهناى آن بايد به اندازه اى باشد كه يك طرف آن
روى طرف ديگر قرار گيرد.
(مسأله 616) آن مقدار از لنگ كه از ناف تا زانو را
مى پوشاند و آن مقدار از پيراهن كه از شانه تا نصف ساق را مى پوشاند، مقدار واجب
كفن است و آنچه بيشتر از اين مقدار باشد ـ كه در مسأله قبل گفته شد ـ مقدار مستحب
كفن مى باشد.
(مسأله 617) اگر ورثه بالغ باشند و اجازه دهند كه بيشتر
از مقدار واجب كفن را كه در مسأله قبل گفته شد از سهم آنان بردارند، اشكال ندارد. و
احتياط واجب آن است كه بيشتر از مقدار واجب كفن و همچنين مقدارى را كه احتياطاً
لازم است، از سهم وارثى كه بالغ نشده برندارند.
(مسأله 618) اگر كسى وصيّت كرده باشد كه مقدار مستحب
كفن را ـ كه در دو مسأله
[105]
قبل گفته شد ـ از ثلث مال او بردارند يا وصيّت كرده
باشد كه ثلث مال را به مصرف خود او برسانند ولى مصرف آن را معين نكرده باشد يا فقط
مصرف مقدارى از آن را معين كرده باشد، مى توانند مقدار مستحب كفن را از ثلث مال او
بردارند.
(مسأله 619) اگر ميّت وصيّت نكرده باشد كه كفن را از
ثلث مال او بردارند، مى توانند به نحو متعارفى كه لايق شأن ميّت باشد، كفن و چيزهاى
ديگرى را كه از واجبات دفن است، از اصل مال او بردارند.
(مسأله 620) كفن زن بر عهده شوهر است، اگرچه خود زن
داراى اموال باشد و همچنين اگر زن را به شرحى كه در كتاب طلاق گفته مى شود طلاق
رجعى بدهند و پيش از تمام شدن عدّه بميرد، شوهر بايد كفن او را بدهد، و چنانچه شوهر
بالغ نباشد يا ديوانه باشد، ولىّ شوهر بايد از مال او كفن زن را بدهد.
(مسأله 621) كفن ميّت بر خويشان او واجب نيست، اگرچه
مخارج او در حال حيات بر آنان واجب باشد.
(مسأله 622) احتياط واجب آن است كه هر يك از سه پارچه
كفن به قدرى نازك نباشند كه بدن ميّت از زير آن پيدا باشد.
(مسأله 623) كفن كردن با مال غصبى هر چند كفن ديگرى نيز
پيدا نشود، جايز نيست. و چنانچه كفن ميّت غصبى باشد و صاحب آن راضى نباشد، بايد آن
را از تن ميّت بيرون آورند، اگرچه او را دفن كرده باشند و همچنين جايز نيست با پوست
مردار او را كفن كنند.
(مسأله 624) كفن كردن ميّت با چيز نجس و با پارچه
ابريشمى خالص، جايز نيست ولى، در حال ناچارى اشكال ندارد. و احتياط واجب آن است كه
با پارچه طلا باف نيز مگر در حال ناچارى، ميّت را كفن نكنند.
(مسأله 625) كفن كردن با پارچه اى كه از پشم يا موى
حيوان حرام گوشت تهيه شده، در حال اختيار جايز نيست ولى، اگر پوست حيوان حلال گوشت
را به نحوى درست كنند كه به آن جامه گفته شود، مى توان ميّت را با آن كفن كرد، و
همچنين اگر كفن از مو و پشم حيوان حلال گوشت باشد اشكال ندارد، اگرچه احتياط آن است
كه با اين دو نيز كفن نكنند.
[106]
(مسأله 626) اگر كفن ميّت با نجاست خود او يا
با نجاست ديگرى نجس شود، چنانچه كفن ضايع نمى شود، بايد مقدار نجس شده را بشويند يا
ببُرند ولى، اگر ميّت را در قبر گذاشته باشند، بهتر است كه مقدار نجس شده را ببرند
بلكه اگر بيرون آوردن ميّت اهانت به او باشد، بريدن آن واجب مى شود و اگر شستن يا
بريدن آن ممكن نباشد، در صورتى كه عوض كردن آن ممكن باشد، بايد عوض نمايند.
(مسأله 627) اگر كسى كه براى حجّ يا عمره احرام بسته
بميرد، بايد مثل ديگران كفن شود و پوشاندن سر و صورت او ـ كه در حال احرام بايد
برهنه باشند ـ اشكال ندارد.
احكام نماز ميّت
(مسأله 628) نماز خواندن بر ميّت مسلمان، اگرچه بچّه باشد
واجب است ولى، بايد پدر و مادر آن بچّه يا يكى از آنان، مسلمان باشند و شش سال بچّه
تمام شده باشد.
(مسأله 629) نماز ميّت بايد بعد از غسل و حنوط و كفن
كردن او خوانده شود و اگر پيش از آنها يا در بين آنها بخوانند، اگرچه از روى
فراموشى يا ندانستن مسأله باشد، كافى نيست.
(مسأله 630) كسى كه مى خواهد نماز ميّت بخواند، لازم
نيست با وضو يا غسل يا تيمّم باشد و بدن و لباس او پاك باشد; و اگر لباس او غصبى
نيز باشد اشكال ندارد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه تمام چيزهايى را كه در نمازهاى
ديگر لازم است، رعايت كند.
(مسأله 631) كسى كه بر ميّت نماز مى خواند، بايد رو به
قبله باشد، و نيز واجب است ميّت را مقابل او به گونه اى به پشت بخوابانند كه سر
ميّت به طرف راست و پاى او به طرف چپ نمازگزار باشد.
(مسأله 632) مكان نمازگزار بايد از جاى ميّت پايين تر
يا بلندتر نباشد ولى، پستى و بلندى مختصر اشكال ندارد. و نيز به احتياط واجب، مكان
نمازگزار بايد غصبى نباشد.
(مسأله 633) نمازگزار نبايد از ميّت دور باشد ولى، كسى
كه نماز ميّت را به جماعت مى خواند اگر از ميّت دور باشد، چنانچه صفها به يكديگر
متصل باشند اشكال ندارد.
(مسأله 634) نمازگزار بايد مقابل ميّت بايستد ولى اگر
نماز به جماعت خوانده شود و صف جماعت از دو طرف ميّت بگذرد، نماز كسانى كه مقابل
ميّت نيستند اشكال
[107]
ندارد.
(مسأله 635) نبايد بين ميّت و نمازگزار پرده و ديوار يا
چيز ديگرى مانند اينها فاصله باشد ولى، اگر ميّت در تابوت و مانند آن باشد، اشكال
ندارد.
(مسأله 636) در وقت خواندن نماز، بايد عورت ميّت پوشيده
باشد، و اگر كفن كردن او ممكن نباشد، بايد عورت او را حتّى با تخته و آجر و مانند
اينها بپوشانند.
(مسأله 637) نماز ميّت را بايد ايستاده و به قصد قربت
خواند و هنگام نيّت، بايد ميّت را معين كرد، مثلاً نيّت كند: «بر اين ميّت نماز
مى خوانم قربةً اِلى الله».
(مسأله 638)اگر كسى نباشد كه بتواند ايستاده نماز ميّت
را بخواند، مى توان نشسته بر او نماز خواند.
(مسأله 639) اگر ميّت وصيّت كرده باشد كه شخص معينى بر
او نماز بخواند، اجازه گرفتن از ولى او واجب نيست.
(مسأله 640) مكروه است بر ميّت چند مرتبه نماز بخوانند
ولى، اگر ميّت اهل علم و تقوى باشد، اين عمل مكروه نيست.
(مسأله 641) اگر ميّت را عمداً يا از روى فراموشى يا به
جهت عذرى بدون نماز دفن كنند يا بعد از دفن معلوم شود نمازى كه بر او خواند شده
باطل بوده است، واجب است تا وقتى كه جسد او از هم نپاشيده با شرط هايى كه براى نماز
ميّت گفته شد، به قبر او نماز بخوانند.
دستور نماز ميّت
(مسأله 642) نماز ميّت پنج تكبير دارد و اگر نمازگزار
پنج تكبير به اين ترتيب بگويد كافى است:
بعد از نيّت و گفتن تكبير اوّل بگويد: «اَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ
إِلاَّ اللهُ وَأنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ» و بعد از تكبير دوم بگويد:
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد» و بعد از تكبير سوم بگويد:
«اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ» و بعد از تكبير چهارم، اگر
ميّت مرد است بگويد: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا الْمَيِّتِ» و اگر زن است بگويد:
«اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المَيِّتِ» و بعد تكبير پنجم را بگويد.
و بهتر است بعد از تكبير اوّل بگويد: «اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ
إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَأشْهَدُ أنَّ
[108]
مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ أرْسَلَهُ
بِالْحَقِّ بَشيراً وَنَذيراً بَيْنَ يَدَى السَّاعَةِ» و بعد از تكبير دوم بگويد:
«أللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَبارِكْ عَلى مُحَمَّد وَآلِ
مُحَمَّد وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد كَأفْضَلِ ما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ
وَتَرَحَّمْتَ عَلى إبْراهيمَ وَآلِ إبْراهيمَ إنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ وَصَلِّ عَلى
جَميـعِ الأنْبياءِ وَالْمُرْسَلينَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّيقينَ وَجَميـعِ عِبادِ
اللهِ الصّالِحينَ» و بعد از تكبير سوم بگويد: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ
وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمينَ وَالْمُسْلِماتِ الأحْياءِ مِنْهُمْ وَالأمْواتِ
تابِـعْ بَيْنَنا وَبَيْنَهُمْ بِالْخَيْراتِ إنَّكَ مُجيبُ الدَّعَواتِ إنَّكَ
عَلى كُلِّ شَىء قَديرٌ» و بعد از تكبير چهارم، اگر ميّت مرد باشد بگويد:
«اَللّهُمَّ إنَّ هذا عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ وَابْنُ أمَتِكَ نَزَلَ بِكَ
وَأنْتَ خَيْرُ مَنْزول بِهِ أللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلاّ خَيْراً
وَأنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنّا أللّهُمَّ إنْ كانَ مُحْسِناً فَزِدْ فى إحْسانِهِ
وَإنْ كانَ مُسيئاً فَتَجَاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ أللّهُمَّ اجْعَلْهُ
عِنْدَكَ فى أعْلى عِلّيّينَ واخْلُفْ عَلى أهْلِهِ فى الْغابِرينَ وَارْحَمْهُ
بِرَحْمَتِكَ يا أرْحَمَ الرّاحِمينَ» و بعد تكبير پنجم را بگويد. ولى، اگر ميّت زن
باشد، بعد از تكبير چهارم بگويد: «اَللّهُمَّ إنَّ هذِهِ أمَتُكَ وَابْنَةُ
عَبْدِكَ وَابْنَةُ أمَتِكَ نَزَلَتْ بِكَ وَأنْتَ خَيْرُ مَنْزول بِهِ أللّهُمَّ
إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَيْراً وَأنْتَ أعْلَمُ بِها مِنّا أللّهُمَّ إنْ
كانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فى إحْسانِها وَإنْ كانَتْ مُسيئَةً فَتَجَاوَزْ عَنْها
وَاغْفِرْ لَها أللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَكَ فى أعْلى عِلّيّينَ واخْلُفْ عَلى
أهْلِها فى الْغابِرينَ وَارْحَمْها بِرَحْمَتِكَ يا أرْحَمَ الرّاحِمينَ».
(مسأله 643) بايد تكبيرها و دعاها را به گونه اى پشت سر
هم بخوانند كه نماز از صورت خود خارج نشود.
(مسأله 644) كسى كه نماز ميّت را به جماعت مى خواند،
بايد تكبيرها و دعاهاى آن را نيز بخواند.
مستحبات نماز ميّت
(مسأله 645) چند چيز در نماز ميّت مستحب است:
اوّل: كسى كه نماز ميّت مى خواند، داراى وضو، غسل يا تيمّم باشد. و احتياط
مستحب آن است كه در صورتى تيمّم كند كه وضو و غسل ممكن نباشد يا بترسد كه اگر وضو
بگيرد يا غسل كند، به نماز ميّت نرسد. دوم: اگر ميّت مرد باشد، امام جماعت
يا كسى كه به طور فُرادى به او نماز مى خواند مقابل وسط قامت او بايستد واگر زن
باشد، مقابل سينه او بايستد. سوم: با پاى برهنه نماز بخواند. چهارم:
در هر تكبير دست ها را تا
[109]
مقابل گوش بلند كند. پنجم: فاصله او با ميّت
به قدرى كم باشد كه اگر باد لباس او را حركت دهد، به جنازه برسد. ششم: نماز
ميّت را به جماعت بخواند. هفتم: امام جماعت تكبير و دعاها را بلند بخواند و
كسانى كه با او نماز مى خوانند آهسته بخوانند. هشتم: در جماعت، مأموم اگرچه
يك نفر باشد، پشت سر امام بايستد. نهم: نمازگزار به ميّت و مؤمنين زياد دعا
كند. دهم: پيش از نماز سه مرتبه بگويد: «اَلصَّلاة». يازدهم: نماز را
در جايى بخواند كه مردم براى نماز ميّت بيشتر به آن جا مى روند. دوازدهم: زن
حائض اگر نماز ميّت را به جماعت مى خواند، در صفى تنها بايستد.
(مسأله 646) خواندن نماز ميّت در مساجد مكروه است ولى،
در مسجدالحرام مكروه نيست.
احكام دفن
(مسأله 647) واجب است ميّت را به گونه اى در زمين دفن كنند
كه بوى او بيرون نيايد و درندگان نيز نتوانند بدن او را بيرون آورند، و در صورتى كه
ترس از درنده و نزديك شدن انسانى كه از بوى ميّت اذيت شود در بين نباشد، اقوى كفايت
تنها عنوان دفن در زمين است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه گودى قبر به همان اندازه
مذكور در بالا باشد و اگر ترس آن باشد كه جانور بدن او را بيرون آورد، بايد قبر را
با آجر و مانند آن محكم كنند.
(مسأله 648) اگر دفن ميّت در زمين ممكن نباشد،
مى توانند او را به جاى دفن، در بنا يا تابوت بگذارند.
(مسأله 649) ميّت را بايد در قبر به پهلوى راست به
گونه اى بخوابانند كه جلوى بدن او به طرف قبله باشد.
(مسأله 650) اگر كسى در كشتى بميرد، چنانچه جسد او فاسد
نشود و بودن او در كشتى نيز مانعى نداشته باشد، بايد صبر كنند تا به خشكى برسند و
او را در زمين دفن كنند و گر نه، بايد او را در كشتى غسل بدهند و حنوط و كفن كنند و
پس از خواندن نماز ميّت، چيز سنگينى به پاى او ببندند و به دريا بيندازند يا او را
در خمره گذاشته و در آن را ببندند و به دريا بيندازند. و اگر ممكن است بايد او را
در جايى بيندازند كه فوراً طعمه
[110]
حيوانات نشود.
(مسأله 651) اگر بترسند كه دشمن، قبر ميّت را بشكافد و
بدن او را بيرون آورد و گوش يا بينى يا اعضاى ديگر او را ببرد، چنانچه ممكن باشد
بايد به نحوى كه در مسأله پيش گفته شد او را به دريا بيندازند.
(مسأله 652) هزينه انداختن در دريا و هزينه محكم كردن
قبر ميّت را در صورتى كه لازم باشد، بايد از اصل مال ميّت بردارند.
(مسأله 653) اگر زن كافر بميرد و بچّه در شكم او مرده
باشد، چنانچه پدر بچّه مسلمان باشد، بايد زن را در قبر به پهلوى چپ و پشت به قبله
بخوابانند تا روى بچّه به طرف قبله باشد بلكه اگر هنوز روح نيز به بدن طفل داخل
نشده باشد، بنابر احتياط واجب بايد به همين دستور عمل كنند.
(مسأله 654) دفن مسلمان در قبرستان كفار و دفن كفار در
قبرستان مسلمانان جايز نيست.
(مسأله 655) دفن مسلمان در جايى كه بى احترامى به او
باشد، مانند جايى كه خاكروبه و كثافات در آن مى ريزند، جايز نيست.
(مسأله 656) ميّت را نبايد در جاى غصبى دفن كنند و دفن
كردن او در جايى كه براى غير دفن كردن وقف شده و در مسجد، اگر موجب ضرر به مسلمانان
يا مزاحم نماز آنان باشد، جايز نيست بلكه، اقوى آن است كه اصلاً در مسجد دفن نكنند.
و تدفين در زمينى كه، مثل مسجد، براى غير دفن كردن وقف شده جايز نيست.
(مسأله 657) دفن ميّت در قبر مرده ديگر، اگر موجب نبش
قبر شود جايز نيست.
(مسأله 658) چيزى كه از ميّت جدا مى شود، اگرچه مو،
ناخن و دندان او باشد، بايد با او دفن شود و اگر موجب نبش شود، احتياط آن است كه
جدا دفن شود و نيز دفن ناخن و دندانى كه در حال حيات از انسان جدا مى شود مستحب
است.
(مسأله 659) اگر كسى در چاه بميرد و بيرون آوردن او
ممكن نباشد، بايد درِ چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند و در صورتى كه
چاه مال غير باشد، بايد به نحوى او را راضى كنند.
(مسأله 660) اگر بچّه در رحم مادر بميرد و ماندن او در
رحم براى مادر خطر داشته
[111]
باشد، بايد به آسانترين راه او را بيرون آورند. و
چنانچه ناچار شوند كه او را قطعه قطعه كنند، اشكال ندارد ولى، بايد شوهرش اگر اهل
فن است يا زنى كه اهل فن باشد و اگر ممكن نيست مرد محرمى كه اهل فن باشد و اگر آن
هم ممكن نشود، مرد نامحرمى كه اهل فن باشد، بچّه را بيرون بياورد و در صورتى كه آن
نيز پيدا نشود، كسى كه اهل فن نباشد مى تواند بچّه را بيرون آورد.
(مسأله 661) هرگاه مادر بميرد و بچّه در شكم او زنده
باشد، اگرچه اميد به زنده ماندن طفل نداشته باشند، بايد به وسيله كسانى كه در مسأله
پيش گفته شد، از هر طرفى كه بچّه سالم بيرون مى آيد، بچّه را بيرون آورند و دوباره
آن جا را بدوزند. ولى، اگر بين شكافتن پهلوى چپ و راست در سالم بودن بچّه فرقى
نباشد، احتياط واجب آن است كه بچّه را از پهلوى چپ بيرون آورند.
مستحبات دفن
(مسأله 662) خوب است به اميد آن كه مطلوب پروردگار
باشد، قبر را به اندازه قامت انسان متوسط گود كنند و ميّت را در نزديك ترين قبرستان
دفن نمايند، مگر آن كه قبرستان دورتر از جهتى بهتر باشد; مثل آن كه افراد خوب در آن
جا دفن شده باشند يا مردم براى فاتحه اهل قبور بيشتر به آن جا بروند. و نيز مستحب
است جنازه را در چند مترى قبر، زمين بگذارند و تا سه مرتبه كم كم نزديك قبر ببرند و
در هر مرتبه زمين بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر كنند و اگر ميّت مرد
است، در دفعه سوم به گونه اى او را زمين بگذارند كه سر او طرف پايين قبر باشد و در
دفعه چهارم او را از طرف سر وارد قبر نمايند. و اگر زن است، در دفعه سوم به طرف
قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر كنند. و در موقع وارد كردن، پارچه اى روى قبر
بگيرند و نيز جنازه را به آرامى از تابوت بيرون آورند و وارد قبر كنند و دعاهايى را
كه دستور داده شده، پيش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن كه ميّت را در لحد
گذاشتند، گره هاى كفن را باز كنند و صورت ميّت را روى خاك بگذارند، و بالشى از خاك
زير سر او بسازند و پشت ميّت، خشت خام يا كلوخى بگذارند كه ميّت به پشت برنگردد، و
پيش از آن كه لحد را بپوشانند، دست راست را به شانه راست ميّت بزنند و دست چپ را با
قوت بر شانه چپ ميّت بگذارند و دهان را
[112]
نزديك گوش او ببرند و به شدّت حركتش دهند و سه مرتبه
بگويند: «اِسْمَعْ إفْهَمْ يا فُلانَ بْنَ فُلان» و به جاى فلان، اسم ميّت و پدر او
را بگويند; مثلاً اگر اسم ميّت محمد و اسم پدر او على است، سه مرتبه بگويند:
«اِسْمَعْ إفْهَمْ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلى» و پس از آن بگويند: «هَلْ أنْتَ عَلى
الْعَهْدِ الَّذى فارَقْتَنا عَلَيهِ مِنْ شَهادَةِ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللهُ
وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَأنَّ مُحَمَّداً(صلى الله عليه وآله)عَبْدُهُ
وَرَسُولُهُ وَسَيِّدُ النَّبيّينَ وَخاتَمُ الْمُرْسَلينَ وَأنَّ عَليّاً(عليه
السلام)أميرُالْمُؤْمِنينَ وَسَيِّدُ الْوَصيّينَ وَإمامٌ افْتَرَضَ اللهُ طاعَتَهُ
عَلَى الْعالَمينَ وَأنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَعَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ
وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلىٍّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَمُوسَى بْنَ جَعْفَر وَعَلِىَّ
بْنَ مُوسى وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلىٍّ وَعَلِىَّ بْنَ مُحَمَّد وَالْحَسَنَ بْنَ
عَلىٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ المَهْدىَّ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِمْ أئِمَّةُ
الْمُؤْمِنينَ وَحُجَجُ اللهِ عَلَى الْخَلْقِ أجْمَعينَ وَأئِمَّتُكَ أئِمَّةُ
هُدىً أبْرارٌ يا فُلانَ بْنَ فُلان» و به جاى فلان بن فلان، اسم ميّت و پدرش را
بگويد و بعد ادامه دهد: «إذا أتاكَ الْمَلَكانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَيْنِ مِنْ
عِنْدِ اللهِ تَبارَكَ وَتَعالى وَسَألاكَ عَنْ رَبِّكَ وَعَنْ نَبِيِّكَ وَعَنْ
دينِكَ وَعَنْ كِتابِكَ وَعَنْ قِبْلَتِكَ وَعَنْ أئِمَّتِكَ فَلا تَخَفْ وَلا
تَحْزَنْ وَقُلْ فى جَوابِهِما: اللهُ رَبّى وَمُحَمَّدٌ(صلى الله عليه وآله)نَبيّى
وَالاْسْلامُ دينى وَالْقُرْآنُ كِتابى وَالْكَعْبَةُ قِبْلَتى
وَأميرُالْمُؤْمِنينَ عَلِىُّ بْنُ أبى طالِب(عليه السلام) إمامى وَالْحَسَنُ بْنُ
عَلِىٍّ الْمُجْتَبى(عليه السلام)إمامى وَالْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىٍّ الْشَّهيدُ
بِكَرْبَلاءِ(عليه السلام)إمامى وَعَلِىٌّ زَيْنُ الْعابِدينَ(عليه السلام)إمامى
وَمُحَمَّدٌ الْباقِرُ(عليه السلام)إمامى وَجَعْفَرٌ الصّادِقُ(عليه السلام) إمامى
وَمُوسَى الْكاظِمُ(عليه السلام)إمامى وَعَلِىٌّ الرِّضا(عليه السلام)إمامى
وَمُحَمَّدٌ الْجَوادُ(عليه السلام) إمامى وَعَلِىٌّ الْهادى(عليه السلام)إمامى
وَالْحَسَنُ الْعَسْكَرىُّ(عليه السلام)إمامى وَالْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ(عليه
السلام)إمامى هؤُلاءِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْه
[113]
(مسأله 663) خوب است به اميد اين كه مطلوب
پروردگار باشد، كسى كه ميّت را در قبر مى گذارد، با طهارت و سر و پاى برهنه باشد، و
از طرف پاى ميّت از قبر بيرون بيايد وغير از خويشان ميّت، كسانى كه حاضرند با پشت
دست خاك بر قبر بريزند و بگويند «اِنّا للهِ وَإنّا إلَيْهِ راجِعُونَ» و اگر ميّت
زن باشد، كسى كه با او محرم مى باشد و اگر محرمى نباشد، خويشانش او را در قبر
بگذارند.