[60]
بنابر احتياط مستحب پارچه پاكى روى زخم بگذارد و دست
تر روى آن بكشد و تيمّم لازم نيست. ولى، اگر گذاشتن پارچه ممكن نباشد، اطراف زخم را
به گونه اى كه در وضو گفته شد از بالا به پايين بشويد و بنابر احتياط مستحب تيمّم
نيز بنمايد.
(مسأله 351) اگر زخم يا دمل يا شكستگى در محل مسح يعنى
در جلوى سر يا روى پاها بوده و روى آن باز باشد، چنانچه نتواند آن را مسح كند،
بنابر احتياط واجب بايد تيمّم كند هرچند مستحب است كه وضوى جبيره اى نيز بگيرد بدين
ترتيب كه پارچه پاكى روى آن بگذارد و با رطوبت آب وضو كه در دست مانده روى پارچه
مسح كند.
(مسأله 352) اگر روى دمل، زخم يا شكستگى بسته باشد،
چنانچه باز كردن آن ممكن بوده و زحمت و مشقّت نيز نداشته و آب نيز براى آن ضرر
نداشته باشد، بايد روى آن را باز كند و وضو بگيرد،چه زخم و مانند آن در صورت و
دستها باشد وچه جلوى سر و روى پاها.
(مسأله 353) اگر نتوان روى زخم را باز كرد ولى زخم و
چيزى كه روى آن گذاشته شده پاك باشد و رساندن آب به زخم ممكن باشد و ضرر، زحمت و
مشقّت نيز نداشته باشد، بايد آب را به روى زخم برساند. و اگر زخم يا چيزى كه روى آن
گذاشته شده نجس باشد، چنانچه آب كشيدن آن و رساندن آب به روى زخم بدون زحمت و مشقّت
ممكن باشد، بايد آن را آب بكشد و هنگام وضو آب را به زخم برساند.
(مسأله 354) اگر روى دمل، زخم يا شكستگى كه در دستها و
صورت است، بسته باشد و ريختن آب روى آن ضرر داشته باشد، در صورتى كه روى جبيره پاك
باشد يا اگر نجس است، بتوان آن را تطهير كرد، بايد اطراف جبيره را با مراعات شرايط
كه در وضو گذشت بشويد و با دست تر روى جبيره مسح كند و لازم نيست جبيره را باز
نمايد و بر روى زخم يا دمل يا شكستگى دست تر بكشد هرچند مشقّت نيز نداشته باشد، و
اگر جبيره نجس باشد يا نتوان دست تر روى آن كشيد ـ مثلاً دارويى باشد كه به دست
مى چسبد ـ شستن اطراف جبيره كفايت مى كند اگر چه بهتر است كه تيمّم نيز بنمايد.
(مسأله 355) اگر زخم يا دمل يا شكستگى در محل مسح بوده
و روى آن بسته باشد و نتواند آن را باز كند، بايد روى جبيره مسح كند.
(مسأله 356) اگر جبيره، تمام صورت يا تمام يكى از دستها
را فراگرفته باشد، باز
[61]
احكام جبيره جارى و وضوى جبيره اى كافى است، ولى اگر
تمام يا اكثر اعضاى وضو را فرا گرفته باشد، بنابر احتياط بايد علاوه بر وضوى
جبيره اى تيمّم نيز بنمايد ولى اگر وضوى جبيره اى براى او مشقّت داشته باشد، تيمّم
كفايت مى كند.
(مسأله 357) كسى كه در كف دست و انگشتان جبيره دارد و
در هنگام وضو دست تر روى آن كشيده است، احتياط آن است كه با جبيره كف دست و همچنين
با پشت دست كه جبيره ندارد، سر و پا را مسح كند.
(مسأله 358) اگر جبيره تمام پهناى روى پا را گرفته ولى
مقدارى از طرف انگشتان و مقدارى از طرف بالاى پا باز باشد، بايد در جايى كه باز است
روى پا و در جايى كه جبيره است، روى جبيره را مسح كند.
(مسأله 359) اگر در صورت يا دستها چند جبيره باشد، بايد
بين آنها را بشويد. و اگر جبيره ها در سر يا روى پاها باشند، بايد بين آنها را مسح
كند و در جاهايى كه جبيره است، بايد به دستور جبيره عمل نمايد.
(مسأله 360) اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم و
مانند آن را فرا گرفته و برداشتن آن ممكن نباشد، بايد به دستور جبيره عمل كند و
بنابر احتياط واجب تيمّم نيز بنمايد. و اگر برداشتن مقدار زيادى جبيره ممكن باشد،
بايد آن را بردارد، و اگر زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد، اطراف آن را بشويد
و اگر در سر يا روى پاها باشد، اطراف آن را مسح كند و براى جاى زخم به دستور جبيره
عمل كند.
(مسأله 361) اگر در جاى وضو زخم، جراحت و شكستگى نباشد
ولى، به جهت ديگرى آب براى دست و صورت ضرر داشته باشد، بايد تيمّم كند و احتياط
مستحب آن است كه وضوى جبيره اى نيز بگيرد.
(مسأله 362) اگر جايى از اعضاى وضو را رگ زده باشد و
نتواند آن را آب بكشد يا آب براى آن ضرر داشته باشد، در صورتى كه روى آن بسته باشد،
بايد به دستور جبيره عمل كند و اگر باز باشد، شستن اطراف آن كافى است.
(مسأله 363) اگر در جاى وضو يا غسل چيزى چسبيده باشد كه
برداشتن آن ممكن نباشد يا به قدرى مشقّت داشته باشد كه نتوان تحمل كرد، اگر در عضو
تيمّم نباشد، بايد تيمّم كند و اگر در عضو تيمّم باشد، بايد علاوه بر تيمّم وضو نيز
بگيرد.
[62]
(مسأله 364) احكام غسل جبيره اى مانند وضوى
جبيره اى است ولى انجام دادن آن به صورت ارتماسى احتياطاً جايز نيست.
(مسأله 365) كسى كه وظيفه او تيمّم است، اگر در بعضى از
اعضاى تيمّم او زخم، دمل يا شكستگى وجود داشته باشد، بايد به دستور وضوى جبيره اى،
تيمّم جبيره اى نمايد.
(مسأله 366) اگر انسان براى مرضى كه در چشم اوست روى
چشم خود را ببندد، بايد تيمّم كند.
(مسأله 367) كسى كه نمى داند وظيفه اش تيمّم است يا
وضوى جبيره اى، بنابر احتياط واجب بايد هر دو را بجا آورد.
(مسأله 368) كسى كه بايد با وضو يا غسل جبيره اى نماز
بخواند، مى تواند در اوّل وقت نماز بخواند، هرچند اميد داشته باشد كه تا آخر وقت
عذر او برطرف شود، ولى در اين فرض اگر تا آخر وقت عذر وى برطرف شود، بهتر است وضو
گرفته و يا غسل كند و نماز را اعاده نمايد.
(مسأله 369) اگر عذر صاحب جبيره برطرف شود، لازم نيست
نمازى را كه با وضوى جبيره اى خوانده اعاده كند هرچند وقت باقى باشد، و بعد از آن
كه عذرش برطرف شد، براى نمازهاى بعد بايد وضو بگيرد. و همچنين اگر براى آن كه
نمى دانسته تكليفش جبيره است يا تيمّم هر دو را انجام داده باشد، بايد براى نمازهاى
بعد وضو بگيرد.
غسل و اقسام آن
غسل; به معناى شستشوى تمام بدن به قصد تقرّب به خداوند متعال است كه با كيفيت و
در شرايط خاصى انجام مى شود. غسل يا واجب و يا مستحب است، و هر يك از آنها را
مى توان به صورت ترتيبى يا ارتماسى انجام داد.
غسل ترتيبى
(مسأله 370) در غسل ترتيبى بايد به نيّت غسل، اوّل سر و
گردن، بعد طرف راست و بعد طرف چپ بدن را بشويد; و اگر عمداً يا از روى فراموشى يا
به واسطه ندانستن
[63]
مسأله، به اين ترتيب عمل نكند، غسل او باطل است.
(مسأله 371) در غسل ترتيبى بايد نصف راست ناف و نصف
راست عورت را با طرف راست بدن و نصف ديگر را با طرف چپ بشويد، بلكه بهتر است تمام
ناف و عورت با هر دو طرف شسته شود.
(مسأله 372) براى آن كه يقين كند هر سه قسمت، يعنى سر و
گردن، طرف راست و طرف چپ را كاملاً غسل داده، بايد هر قسمتى را كه مى شويد، مقدارى
از قسمت هاى ديگر را نيز با آن قسمت بشويد. بلكه، احتياط مستحب آن است كه بعد از
شستشوى سر و گردن دوباره تمام طرف راست گردن را با طرف راست بدن و تمام طرف چپ گردن
را با طرف چپ بدن بشويد.
(مسأله 373) اگر بعد از غسل بفهمد مقدارى از بدن را
نشسته، چنانچه آن مقدار از طرف چپ باشد، شستن همان مقدار كافى است. و اگر از طرف
راست باشد، بايد بعد از شستن آن مقدار دوباره طرف چپ را بشويد. و اگر از سر و گردن
باشد، بايد بعد از شستن آن مقدار دوباره طرف راست و بعد طرف چپ را بشويد.
(مسأله 374) اگر بعد از غسل بفهمد جايى از بدن را
نشسته، و نداند كجاى بدن است، چنانچه اطراف احتمالى عضو مانده و يا تمام آن عضو را
با اعضاى بعدى بشويد كافى است. و چنانچه مقدارى كه شسته نشده از طرف چپ بدن باشد،
شستن مقدار احتمالى و يا تمام طرف چپ به نيّت غسل كافى است.
(مسأله 375) اگر پيش از تمام شدن غسل، در شستن مقدارى
از طرف چپ شك كند، شستن همان مقدار كافى است. ولى، اگر بعد از آغاز به شستن طرف چپ،
در شستن طرف راست يا مقدارى از آن شك كند يا بعد از اشتغال به شستن طرف راست، در
شستن سر و گردن يا مقدارى از آن شك نمايد، نبايد اعتنا كند.
غسل ارتماسى
(مسأله 376) اگر به نيّت غسل ارتماسى به تدريج در آب فرو
رود تا تمام بدن زير آب قرار گيرد، غسل او صحيح است ولى احتياط آن است كه يك دفعه
زير آب رود.
(مسأله 377) اگر همه بدن زير آب باشد و بعد به نيّت غسل
بدن را حركت دهد،
[64]
صدق غسل ارتماسى خالى از اشكال نيست و همچنين است اگر
معظم اعضاى بدن زير آب باشد ـ مثلاً تمام بدن غير از سر داخل آب باشد ـ و سپس به
نيّت غسل بقيه بدن را زير آب فرو ببرد ولى اگر معظم اعضاى بدن خارج از آب باشد و
سپس به نيّت غسل ارتماسى بقيه بدن را نيز زير آب فرو ببرد غسل او صحيح است.
(مسأله 378) اگر بعد از غسل ارتماسى بفهمد آب به مقدارى
از بدن نرسيده، چه جاى آن را بداند و چه نداند، بايد دوباره غسل كند.
(مسأله 379) اگر براى غسل ترتيبى وقت نداشته ولى براى
غسل ارتماسى وقت داشته باشد، بايد غسل ارتماسى كند.
(مسأله 380) كسى كه روزه واجب گرفته ـ در صورتى كه روزه
او مانند روزه ماه رمضان واجب معين باشد ـ يا براى حجّ يا عمره احرام بسته،
نمى تواند غسل ارتماسى كند. ولى، اگر از روى فراموشى غسل ارتماسى كند، غسل او صحيح
است.
احكام غسل
(مسأله 381) براى انجام غسل ارتماسى بايد تمام بدن پاك
باشد، ولى در صورتى كه غسل ارتماسى را در آب جارى انجام دهد و تطهير موضع با يك بار
شستن حاصل شود، يك مرتبه شستن براى تطهير بدن و غسل كافى است. اما، در غسل ترتيبى
پاك بودن تمام بدن لازم نيست، و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتى را پيش از غسل
دادن آن قسمت آب بكشد كافى است.
(مسأله 382) اگر در غسل اندكى از بدن نَشُسته باقى
بماند، غسل باطل است. ولى، شستن جاهايى از بدن، مانند داخل گوش و بينى، كه ديده
نمى شوند يا ديده مى شوند ولى جزء باطن محسوب مى شوند، واجب نيست.
(مسأله 383) بنابر احتياط واجب بايد جايى از بدن را كه
شك دارد از ظاهر بدن است يا از باطن آن، بشويد.
(مسأله 384) اگر سوارخ جاى گوشواره و مانند آن به قدرى
گشاد باشد كه داخل آن ديده شود، بايد آن را شست و اگر ديده نشود و از ظاهر حساب
نشود شستن لازم نيست.
(مسأله 385) چيزى را كه مانع از رسيدن آب به بدن است،
بايد برطرف كند. و اگر
[65]
پيش از آن كه يقين كند مانع برطرف شده غسل نمايد، غسل
او باطل است.
(مسأله 386) اگر هنگام غسل شك كند چيزى كه مانع از
رسيدن آب باشد در بدن او هست يا نه، چنانچه شك او منشأ عقلايى داشته باشد، بايد
بررسى كند تا مطمئن شود كه مانعى نيست.
(مسأله 387) در غسل بايد موهاى كوتاهى را كه جزء بدن
حساب مى شوند، بشويد. و بنابر احتياط شستن موهاى بلند نيز لازم مى باشد.
(مسأله 388) تمام شرط هايى كه براى صحيح بودن وضو گفته
شد (مثل پاك بودن آب و غصبى نبودن آن) در صحيح بودن غسل نيز شرط مى باشند. ولى، در
غسل لازم نيست بدن را از بالا به پايين بشويد، و نيز در غسلِ ترتيبى، لازم نيست بعد
از شستن هر قسمت فوراً قسمت ديگر را بشويد، بلكه اگر بعد از شستن سر و گردن مقدارى
صبر كند و بعد طرف راست را بشويد و بعد از مدتى طرف چپ را بشويد اشكال ندارد. ولى،
كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن ادرار و مدفوع و باد خوددارى كند، اگر به اندازه اى
كه غسل كند و نماز بخواند ادرار و مدفوع و باد از او بيرون نيايد، چنانچه وقت تنگ
باشد، بايد هر قسمت را فوراً بعد از قسمت ديگر غسل دهد و بعد از غسل نيز فوراً نماز
بخواند. حكم زن مستحاضه نيز كه بعداً گفته مى شود به همين ترتيب است.
(مسأله 389) كسى كه قصد دارد پول حمامى را ندهد، اگر
رضايت حمامى محرز باشد غسل او صحيح است و تفاوت نمى كند كه قصد او اين باشد كه
اصلاً پول را ندهد يا با تأخير بدهد; و اگر بداند حمامى راضى نيست يا در رضايت او
شك داشته باشد، غسل او باطل است.
(مسأله 390) اگر حمامى راضى باشد كه پول حمام نسيه
بماند ولى كسى كه غسل مى كند قصد داشته باشد كه طلب او را ندهد يا از مال حرام
بدهد، ظاهر اين است كه غسل او باطل است.
(مسأله 391) اگر بخواهد پول حرام به حمامى بدهد، غسل او
باطل است. و اگر بخواهد پولى كه خمس آن را نداده به او بدهد، ظاهر اين است كه غسل
صحيح است و فقط ذمّه دهنده مشغول به مستحقين خمس است.
(مسأله 392) اگر مخرج مدفوع را در آب خزينه تطهير كند و
پيش از غسل شك كند
[66]
كه چون در خزينه تطهير كرده حمامى راضى به غسل كردن
او هست يا نه، غسل او باطل است مگر اين كه پيش از غسل حمامى را راضى كند.
(مسأله 393) اگر شك كند كه غسل كرده يا نه، بايد غسل
كند. ولى، اگر بعد از غسل شك كند كه غسل او صحيح بوده يا نه، لازم نيست دوباره غسل
نمايد.
(مسأله 394) اگر در بين غسل حدث اصغر (يعنى كارى كه وضو
را باطل مى كند) از او سر زند، احتياطاً بايد غسل را از سر بگيرد و پس از آن براى
نماز وضو نيز بگيرد.
(مسأله 395) اگر به گمان اين كه به اندازه غسل و نماز
وقت دارد براى نماز غسل كند و بعد از غسل بفهمد كه به اندازه غسل وقت نداشته، غسل
او صحيح است.
(مسأله 396) كسى كه بايد براى انجام نماز غسل كند ـ
مانند جنب ـ اگر شك كند غسل كرده يا نه، نمازهايى كه خوانده صحيح اند ولى براى
نمازهاى بعدى بايد غسل كند.
(مسأله 397) كسى كه چند غسل بر او واجب است يا مى خواهد
هم غسل واجب و هم غسل مستحب بجا آورد، مى تواند به نيّت همه آنها يك غسل بجا آورد
يا آنها را جداگانه انجام دهد.
(مسأله 398) اگر غسل مسّ ميّت يا غسل ديگرى بر كسى واجب
بوده و انجام نداده باشد، در صورتى كه پس از آن جنب شده و غسل جنابت كرده باشد، غسل
جنابت او كفايت از ساير غسل ها مى كند، هر چند به آنها توجه نداشته باشد.
(مسأله 399) اگر بر بدن كسى كه جنب است آيه قرآن يا اسم
خداوند متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن نوشته بگذارد و اگر بخواهد غسل
كند، بايد آب را به گونه اى به بدن برساند كه دست او به نوشته نرسد. و اسامى مبارك
پيامبران و امامان و حضرت زهرا(عليهم السلام) به احتياط واجب حكم اسم خدا را دارند.
غسل هاى واجب
غسلهاى واجب هفت موردند:
اوّل: غسل جنابت، دوم: غسل حيض، سوم: غسل نفاس، چهارم:
غسل استحاضه، پنجم: غسل مسّ ميّت، ششم: غسل ميّت، هفتم: غسلى
كه به واسطه نذر و قسم و مانند آنها واجب مى شود.
[67]
جنابت
(مسأله 400) با دو چيز انسان جُنُب مى شود:
اوّل: جماع. دوم: بيرون آمدن منى، در خواب باشد يا بيدارى، كم باشد
يا زياد، با شهوت باشد يا بدون شهوت، با اختيار باشد يا بدون اختيار.
(مسأله 401) اگر رطوبتى از انسان خارج شود و نداند منى
است يا ادرار يا غير آنها، چنانچه با شهوت و جستن بيرون آمده و بعد از بيرون آمدن
آن، بدن سست شده باشد، آن رطوبت حكم منى را دارد. و اگر هيچ يك از اين سه نشانه يا
بعضى از آنها را نداشته باشد، حكم منى را ندارد. ولى، در زن و مريض لازم نيست آن آب
با جستن بيرون آمده باشد و يا بدن او سست شود، بلكه اگر با شهوت بيرون آمده باشد،
در حكم منى است.
(مسأله 402) اگر از مردى كه مريض نيست آبى با يكى از سه
نشانه اى كه در مسأله پيش گفته شد بيرون آيد و نداند نشانه هاى ديگر را نيز داشته
يا نه، چنانچه پيش از بيرون آمدن آن آب وضو نداشته، بايد وضو بگيرد و اگر وضو
داشته، چيزى بر او نيست ولى اين در صورتى است كه احتمال غير منى و ادرار را نيز
بدهد و اگر مفروض اين باشد كه دو احتمال بيشتر نيست، در صورتى كه وضو داشته باشد،
احتياط واجب آن است كه هم غسل و هم وضو بجا آورد. و اگر وضو نداشته باشد، تنها وضو
كافى است.
(مسأله 403) اگر زن يقين كند آبى كه از او بيرون آمده
منى است، بايد غسل كند، و چنانچه در منى بودن آن شك داشته باشد، اگر با شهوت بيرون
آمده باشد ـ هر چند با جهش و سست شدن بدن همراه نبوده باشد ـ بايد احتياط كرده غسل
كند و براى نماز نيز وضو بگيرد.
(مسأله 404) خروج منى مرد از زن موجب غسل نمى شود و اگر
قبل از غسل يا بعد از آن رطوبتى از او خارج شود، در صورتى كه بداند منى است نجس است
و اگر مشكوك باشد، محكوم به طهارت است.
(مسأله 405) مستحب است انسان بعد از بيرون آمدن منى
ادرار كند و اگر ادرار نكند و بعد از غسل رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند منى است
يا رطوبت ديگر، حكم منى را دارد.
[68]
(مسأله 406) اگر انسان جماع كند و به اندازه
ختنه گاه يا بيشتر داخل شود، در زن باشد يا در مرد، در قُبُل (جلو) باشد يا در
دُبُر (عقب)، بالغ باشند يا نابالغ، اگرچه منى نيز بيرون نيايد، هر دو جنب مى شوند.
(مسأله 407) اگر شك كند كه به مقدار ختنه گاه داخل شده
يا نه، غسل بر او واجب نيست.
(مسأله 408) اگر نَعُوذُ بِالله حيوانى را وطى كند
(يعنى با او نزديكى نمايد) و منى از او بيرون آيد، تنها غسل كافى است. و اگر منى
بيرون نيايد، چنانچه پيش از وطى وضو داشته، باز هم تنها غسل كافى است. و اگر وضو
نداشته، احتياط واجب آن است كه غسل كند و وضو نيز بگيرد.
(مسأله 409) اگر منى از جاى خود حركت كند و بيرون
نيايد، يا انسان شك كند كه منى از او بيرون آمده يا نه، غسل بر او واجب نيست.
(مسأله 410) كسى كه نمى تواند غسل كند ولى تيمّم برايش
ممكن است، اگر بعد از داخل شدن وقت نماز بدون جهت با همسر خود نزديكى كند، اشكال
دارد. ولى، اگر براى لذت بردن يا ترس از براى خودش باشد، اشكال ندارد.
(مسأله 411) اگر در لباس خود منى ببيند و بداند كه از
خود او است و براى آن غسل نكرده، بايد غسل كند و نمازهايى را كه يقين دارد بعد از
بيرون آمدن منى خوانده قضا كند، ولى نمازهايى را كه احتمال مى دهد بعد از بيرون
آمدن آن منى خوانده است، لازم نيست قضا نمايد.
چيزهايى كه بر جُنب حرام است
(مسأله 412) پنج چيز بر جنب حرام است:
اوّل: رساندن جايى از بدن به خط قرآن يا به اسم خدا و اسامى مباركه پيامبران
و امامان(عليهم السلام) و اسم حضرت زهرا(عليها السلام) نيز به احتياط واجب، حكم اسم
امامان(عليهم السلام) را دارد. دوم: رفتن در مسجدالحرام و مسجدالنبى(صلى
الله عليه وآله)، اگرچه از يك در داخل و بدون توقف از در ديگر خارج شود. سوم:
توقف در مساجد ديگر، ولى اگر از يك در داخل و از در ديگر بدون توقف خارج شود، يا
براى برداشتن چيزى برود و بدون توقف برگردد،
[69]
مانعى ندارد، و احتياط واجب آن است كه در حرم
امامان(عليهم السلام) نيز توقف نكند. چهارم: گذاشتن چيزى در مسجد. پنجم:
خواندن سوره اى كه سجده واجب دارد و آنها چهار سوره اند: 1 ـ سوره «سجده»
يعنى سوره سى و دوم قرآن (الم تنزيل)، 2 ـ سوره «فصّلت» يعنى سوره چهل و يكم
قرآن (حم سجده)، 3 ـ سوره «نجم» يعنى سوره پنجاه و سوم قرآن (و النجم)، 4
ـ سوره «علق» يعنى سوره نود و ششم قرآن (اقرء). و خواندن يك حرف از اين چهار
سوره نيز حرام است.
چيزهايى كه بر جُنب مكروه است
(مسأله 413) نُه چيز بر جنب مكروه است:
اوّل و دوم: خوردن و آشاميدن، ولى اگر وضو بگيرد مكروه نيست. سوم:
خواندن بيشتر از هفت آيه از سوره هايى كه سجده واجب ندارند. چهارم: رساندن
جايى از بدن به جلد و حاشيه و بين خطهاى قرآن. پنجم: همراه داشتن قرآن.
ششم: خوابيدن، ولى اگر وضو بگيرد يا به واسطه نداشتن آب، به جاى غسل تيمّم كند،
مكروه نيست. هفتم: خضاب كردن به حنا و مانند آن. هشتم: ماليدن روغن
به بدن. نهم: جماع كردن بعد از آن كه محتلم شده، يعنى در خواب منى از او
بيرون آمده است.
غسل جنابت
(مسأله 414) غسل جنابت به خودى خود مستحب است امّا،
براى خواندن نماز واجب و مانند آن واجب مى شود. ولى، براى نماز ميّت و سجده شكر و
سجده هاى واجب قرآن، غسل جنابت لازم نيست و براى نمازهاى مستحبّى شرط صحت است.
(مسأله 415) لازم نيست در وقت غسل نيّت كند كه غسل واجب
يا مستحب مى كند و اگر فقط به قصد قربت، يعنى براى انجام فرمان خداوند غسل كند،
كافى است.
(مسأله 416) اگر يقين كند وقت نماز شده و نيّت غسل واجب
كند امّا بعد معلوم شود كه پيش از وقت، غسل كرده، غسل او صحيح است.
(مسأله 417) عرق جنب از حرام نجس نيست، و كسى كه از
حرام جنب شده اگر با آب گرم هم غسل كند صحيح است.
[70]
(مسأله 418) كسى كه غسل جنابت كرده، نبايد
براى نماز وضو بگيرد. ولى، با غسل هاى ديگر نمى توان نماز خواند بلكه بايد به قصد
احتياط وضو نيز گرفت.
حيض
حيض خونى است كه غالباً در هر ماه چند روزى از رحم زنها خارج مى شود و زن را در
هنگام ديدن خون حيض، حائض مى گويند.
(مسأله 419) خون حيض در بيشتر اوقات غليظ و گرم و رنگ
آن سرخ يا سرخ مايل به سياهى است و با فشار و كمى سوزش بيرون مى آيد.
(مسأله 420) زنهايى كه قرشيه(1) نيستند، بعد از تمام
شدن پنجاه سال يائسه مى شوند. (يعنى ديگر خون حيض نمى بينند) و زنهاى قرشيه كه سنّ
آنها بين پنجاه و شصت سال است، احتياطاً بايد بين تروك حائض و اعمال مستحاضه جمع
كنند.
(مسأله 421) زنى كه شك دارد يائسه شده يا نه، اگر خونى
ببيند و نداند حيض است يا نه، بايد بنا بگذارد كه يائسه نشده است.
(مسأله 422) خونى كه دختر پيش از تمام شدن نُه سال و زن
بعد از يائسه شدن مى بينند، خون حيض نيست.
(مسأله 423) دخترى كه نمى داند نُه سالش تمام شده يا
نه، اگر خونى ببيند كه نشانه هاى حيض را نداشته باشد، حيض نيست و اگر نشانه هاى حيض
را داشته باشد و اطمينان به حيض بودن آن پيدا كند،حيض است و معلوم مى شود نُه سال
او تمام شده است.
(مسأله 424) زن حامله و زنى كه بچّه شير مى دهد، ممكن
است حيض ببينند.
(مسأله 425) مدّت حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز
نمى شود. و اگر مختصرى هم از سه روز كمتر باشد، حيض نيست.
(مسأله 426) بايد سه روز اوّل حيض پشت سر هم باشد، امّا
اگر مثلاً دو روز خون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند، احتياطاً
بايد بين تروك حيض و افعال مستحاضه جمع كند.
(مسأله 427) لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد
بلكه، اگر در مجراى فرج
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ زن قرشيه زنى است كه نسبت او از طرف پدر به نضر بن مالك،
كه يكى از اجداد پيامبر اكرم(ص) است، مى رسد; بنابراين زنانى كه نسبت آنان به
پيامبر(ص) مى رسد قرشيه و سيده هستند.
[71]
خون باشد كافى است و چنانچه در بين سه روز مختصرى پاك
شود و مدّت پاك شدن به قدرى كم باشد كه بگويند در تمام سه روز در فرج خون بوده، باز
هم حيض است.
(مسأله 428) لازم نيست شب اوّل و شب چهارم را خون ببيند
ولى بايد در شب دوم و سوم خون قطع نشود; پس اگر از اذان صبح روز اوّل تا غروب روز
سوم پشت سر هم خون بيايد و در شب دوم و سوم هم خون اصلاً قطع نشود، حيض است، و
همچنين اگر خون در اواسط روز اوّل شروع شود و در همان هنگام از روز چهارم قطع شود
حيض مى باشد.