فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

back page fehrest page next page

شرايط وضو

شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است:

شرط اوّل: آب وضو پاك باشد.

شرط دوم: مطلق باشد.

(مسأله 287) وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است، اگرچه انسان نجس بودن يامضاف بودن آن را نداند يا فراموش كرده باشد، و اگر با آن وضو نمازى نيز خوانده باشد، بايد آن نماز را دوباره با وضوى صحيح بخواند.

(مسأله 288) اگر غير از آب گِل آلود مضاف، آب ديگرى براى وضو در اختيار نداشته باشد، چنانچه وقت نماز تنگ باشد بايد تيمّم كند، و اگر وقت داشته باشد، بايد صبر كند تا آب صاف شود و وضو بگيرد.

شرط سوم: آب وضو و همچنين فضايى كه در آن وضو مى گيرد بايد مباح باشد.

(مسأله 289) وضو با آب غصبى و با آبى كه معلوم نيست صاحب آن راضى است يا نه (مگر از نهرهاى بزرگ به ترتيبى كه در مسأله 293 مى آيد) حرام و باطل است. ولى،

[50]

اگر سابقاً راضى بوده و انسان نمى داند كه از رضايت خود برگشته يا نه، وضو صحيح است. و نيز، اگر آب وضو از صورت و دستها در جاى غصبى بريزد، اگر محل منحصر باشد، يعنى غير از مكان غصبى مكان ديگرى نداشته باشد، و وضو موجب ريزش آب به محل غصبى باشد، وضو باطل و حرام است و بايد تيمّم كند و نماز بخواند.

(مسأله 290) وضو گرفتن از حوض مدرسه اى كه انسان نمى داند آن حوض را براى همه مردم وقف كرده اند يا براى محصلين همان مدرسه، در صورتى كه معمولاً مردم از آب آن وضو بگيرند و وضو گرفتن آنان نشانه رضايت متولّى باشد، اشكال ندارد.

(مسأله 291) كسى كه نمى خواهد در مسجدى نماز بخواند، اگر نداند حوض آن را براى همه مردم وقف كرده اند يا براى كسانى كه درآنجا نماز مى خوانند، نمى تواند از حوض آن وضو بگيرد. ولى، اگر معمولاً كسانى هم كه نمى خواهند در آنجا نماز بخوانند از حوض آن وضو بگيرند و وضو گرفتن آنان نشانه رضايت متولّى باشد، مى تواند از حوض آن وضو بگيرد.

(مسأله 292) وضو گرفتن از حوض پاساژها و مسافرخانه ها و مانند آنها، براى كسانى كه ساكن آن اماكن نيستند، در صورتى صحيح است كه معمولاً كسانى هم كه ساكن آن جاها نيستند، با آب آنها وضو بگيرند و وضو گرفتن آنان نشانه رضايت صاحبان آن محل باشد.

(مسأله 293) وضو گرفتن در نهرهاى بزرگ اگرچه انسان نداند كه صاحب آنها راضى است، اشكال ندارد. ولى، اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهى كند، احتياط واجب آن است كه با آب آنها وضو نگيرند.

(مسأله 294) اگر فراموش كند آب غصبى است، و با آن وضو بگيرد، وضوى او صحيح است.

شرط چهارم: ظرف آب وضو مباح باشد.

شرط پنجم: ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد.

(مسأله 295) اگر آب وضو در ظرف غصبى باشد و غير از آن آب ديگرى نداشته باشد، بايد تيمّم كند، و چنانچه با آن آب وضو بگيرد، وضوى او باطل است. ولى، اگر بتواند آب را در ظرف ديگرى خالى كند و بعد از آب آن ظرف وضو بگيرد وضوى او

[51]

صحيح است بلكه اگر بتواند به وجه مشروعى اين كار را انجام دهد، بايد وضو بگيرد و اگر آب مباح ديگرى در اختيار داشته باشد، چنانچه در آن ظرف غصبى وضوى ارتماسى بگيرد و يا با آن ظرف آب به صورت و دستها بريزد، وضوى او باطل است. ولى، اگر با كف دست، آب از آن ظرف بردارد و به صورت و دستها بريزد، وضوى او صحيح است، اگرچه از جهت تصرّف در ظرف غصبى، مرتكب فعل حرام شده است. وضو گرفتن از ظرف طلا و نقره نيز مثل وضو گرفتن از ظرف غصبى است.

(مسأله 296) اگر در حوضى كه مثلاً يك آجر يا يك سنگ آن غصبى است وضو بگيرد، وضوى او صحيح است. ولى، اگر وضوى او تصرّف در غصب حساب شود گناهكار است، البته غالباً تصرّف در آن آجر يا سنگ به حساب نمى آيد.

(مسأله 297) اگر در صحن يكى از امامان يا امامزادگان كه سابقاً قبرستان بوده حوض يا نهرى بسازند، چنانچه انسان نداند كه زمين صحن را براى قبرستان وقف كرده اند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشكال ندارد.

شرط ششم: اعضاى وضو هنگام شستن و مسح كردن، پاك باشند.

(مسأله 298) اگر پيش از تمام شدن وضو، جايى كه شسته يا مسح كرده نجس شود، وضو صحيح است.

(مسأله 299) اگر غير از اعضاى وضو جاى ديگرى از بدن نجس باشد، وضو صحيح است. ولى، اگر مخرج را از ادرار يا مدفوع تطهير نكرده باشد، احتياط واجب آن است كه اوّل آن را تطهير كند و بعد وضو بگيرد.

(مسأله 300) اگر يكى از اعضاى وضو نجس باشد و بعد از وضو شك كند كه پيش از وضو آنجا را آب كشيده يا نه، چنانچه در هنگام وضو متوجه پاك بودن و نجس بودن آنجا نبوده، وضوى او باطل است. و اگر مى داند كه متوجه بوده يا شك دارد كه متوجه بوده يا نه، وضوى او صحيح است. و در هر صورت جايى را كه نجس بوده بايد آب بكشد.

(مسأله 301) اگر بريدگى يا زخمى در صورت باشد كه خون آن بند نمى آيد و آب براى آن ضرر نداشته باشد، بايد آن را در آب كُر يا جارى فرو برد و قدرى فشار دهد كه خون بند بيايد و بعد به دستورى كه گفته شد صورت را با وضوى ارتماسى بشويد.

شرط هفتم: وقت براى وضو و نماز كافى باشد.

[52]

(مسأله 302) هرگاه وقت به قدرى تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد، كمتر از يك ركعت از نماز را مى تواند در وقت آن بخواند، بايد تيمّم كند و اگر يك ركعت يا بيشتر را بتواند داخل وقت بجا آورد، بعيد نيست كه وظيفه او تيمّم باشد ولى، اگر براى وضو و تيمّم به يك اندازه وقت لازم باشد، بايد وضو بگيرد.

(مسأله 303) كسى كه در تنگى وقتِ نماز بايد تيمّم كند، اگر وضو بگيرد، وضوى او صحيح است، چه براى نماز وضو بگيرد و چه براى كار ديگر.

شرط هشتم: به قصد قربت (يعنى براى انجام فرمان خداوند) وضو بگيرد. و اگر براى خنك شدن يا به قصد ديگرى وضو بگيرد، باطل است.

(مسأله 304) لازم نيست نيّت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند، ولى بايد در تمام مدّت وضو گرفتن، متوجه باشد كه وضو مى گيرد، به گونه اى كه اگر از او بپرسند: چه مى كنى؟ بگويد: وضو مى گيرم.

شرط نهم: وضو را به ترتيبى كه گفته شد بجا آورد; يعنى اوّل صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد، و احتياطاً بايد پاى راست را پيش از پاى چپ مسح كند. و اگر به اين ترتيب وضو نگيرد، وضوى او باطل است.

شرط دهم: كارهاى وضو را پشت سر هم انجام دهد.

(مسأله 305) اگر بين كارهاى وضو به قدرى فاصله شود كه عرفاً يك عمل واحد به حساب نيايد و نگويند كه اين شخص در حال وضو گرفتن است، وضوى او باطل است و خشك شدن اعضاى سابق وضو نيز اگر بيانگر اين حالت باشد، وضو را باطل مى كند.

(مسأله 306) اگر كارهاى وضو را پشت سر هم بجا آورد ولى، به واسطه گرماى هوا يا حرارت زياد بدن و مانند آن اعضاى وضو خشك شوند، وضوى او صحيح است.

(مسأله 307) راه رفتن در بين وضو اشكال ندارد، پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح كند، وضوى او صحيح است.

شرط يازدهم: شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد، و اگر ديگرى او را وضو دهد وضويش باطل است و نيز اگر در ريختن آب به صورت و دستها او را يارى كند، چنانچه به قصد كمك كردن به او باشد، وضوى او اشكال دارد.

[53]

(مسأله 308) كسى كه نمى تواند وضو بگيرد، بايد در قسمتهايى كه نمى تواند، نايب بگيرد كه او را وضو دهد، و چنانچه مزد نيز بخواهد، در صورتى كه بتواند بايد بدهد. ولى، بايد خود او نيّت وضو كند و با دست خود مسح نمايد. و اگر نمى تواند، بايد نايب دستش را بگيرد و به محل مسح او بكشد. و اگر اين نيز ممكن نباشد، بايد از دستش رطوبت بگيرند و با آن رطوبت، سر و پاى او را مسح كنند.

(مسأله 309) براى اعمالى از وضو كه خود مى تواند آنها را به تنهايى انجام دهد، نبايد كمك بگيرد.

شرط دوازدهم: استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.

(مسأله 310) كسى كه مى ترسد در صورت وضو گرفتن مريض شود، يا بيمارى او شدت يابد، يا زمان بهبودى او طولانى تر شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند دچار تشنگى شديد شود، نبايد وضو بگيرد و اگر نداند كه آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد و بعد بفهمد كه ضرر شديدى كه از نظر شرع حرام است داشته، وضوى او باطل است و در غير اين صورت صحيح مى باشد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه با آن وضو نماز نخواند و تيمّم كند.

(مسأله 311) اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار كمى كه وضو با آن صحيح است ضرر نداشته و بيشتر از آن ضرر داشته باشد، بايد با همان مقدار كم وضو بگيرد.

شرط سيزدهم: در اعضاى وضو، چيزى مانع از رسيدن آب نباشد.

(مسأله 312) اگر بداند چيزى به اعضاى وضو چسبيده ولى، شك داشته باشد كه از رسيدن آب به پوست جلوگيرى مى كند يا نه، بايد آن را برطرف كند يا آب را به زير آن برساند.

(مسأله 313) رنگ موهايى كه افراد براى رنگ كردن مو يا ابروى خود به كار مى برند و نيز رنگ جوهر خودكار يا خودنويس كه بر دست مى ماند، چنانچه جرم نداشته و تنها رنگ باشند، براى وضو اشكال ندارند.

(مسأله 314) اگر زير ناخن چرك باشد وضو اشكال ندارد. ولى، اگر ناخن را بگيرند، در صورتى كه چرك مانع از رسيدن آب به پوست باشد، بايد براى وضو آن چرك را برطرف كنند. و نيز اگر ناخن بيشتر از حدّ معمول بلند باشد، بايد چرك زير

[54]

مقدارى از ناخن را كه از حدّ معمول بلندتر است برطرف نمايند.

(مسأله 315) اگر در صورت، دستها، جلوى سر و يا روى پاها به واسطه سوختن يا چيز ديگرى برآمدگى پيدا شود، شستن و مسح روى آن كافى است. و چنانچه سوراخ شود، رساندن آب به زير پوست لازم نيست. بلكه، اگر پوست يك قسمت آن نيز كنده شود، لازم نيست آب را به زير قسمتى كه كنده نشده برساند. ولى، چنانچه پوستى كه كنده شده گاهى به بدن چسبيده و گاهى بلند شود، در صورتى كه مشقّت نداشته باشد، بايد آن را قطع كند يا آب را به زير آن برساند.

(مسأله 316) اگر انسان شك كند كه به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، مثل آن كه بعد از گِل كارى شك كند كه گِل به دست او چسبيده يا نه، بايد وارسى كند يا به قدرى دست بمالد يا به نحو ديگرى اطمينان پيدا كند كه اگر مانعى بوده، برطرف شده يا آب به زير آن رسيده است.

(مسأله 317) اگر جايى كه بايد آن را شست و مسح كرد چرك باشد، در صورتى كه چرك آن مانع از رسيدن آب به بدن نباشد و همچنين اگر بعد از گچ كارى و مانند آن، چيز سفيدى كه جلوگيرى از رسيدن آب به پوست نمى نمايد بر دست باقى بماند، اشكال ندارد. ولى، اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن مى رسد يا نه، بايد آنها را برطرف كند.

(مسأله 318) اگر پيش از وضو بداند كه در بعضى از اعضاى وضو مانعى براى رسيدن آب هست و بعد از وضو شك كند كه در هنگام وضو آب را به آن جا رسانده يا نه، وضوى او صحيح است. ولى، اگر بداند كه هنگام وضو متوجه آن مانع نبوده، بايد دوباره وضو بگيرد.

(مسأله 319) اگر در بعضى از اعضاى وضو مانعى باشد كه گاهى آب بخودى خود زير آن رسيده و گاهى نمى رسد و انسان بعد از وضو شك كند كه آب زير آن رسيده يا نه، چنانچه بداند هنگام وضو متوجه رسيدن آب به زير آن نبوده، بايد دوباره وضو بگيرد.

(مسأله 320) اگر بعد از وضو چيزى كه مانع از رسيدن آب است در اعضاى وضو ببيند و نداند هنگام وضو وجود داشته يا بعد پيدا شده، وضوى او صحيح است. ولى، اگر بداند كه در وقت وضو متوجه آن مانع نبوده، احتياط واجب آن است كه دوباره وضو بگيرد.

(مسأله 321) اگر بعد از وضو شك كند چيزى كه مانع رسيدن آب است در اعضاى

[55]

وضو بوده يا نه، وضوى او صحيح است.

احكام وضو

شك در وضو

(مسأله 322) كسى كه در كارهاى وضو و شرايط آن; مثل پاك بودن آب و غصبى نبودن آن خيلى شك مى كند، نبايد به شك خود اعتنا كند، و بايد مطابق معمول مردم رفتار كند.

(مسأله 323) اگر شك كند كه وضوى او باطل شده يا نه، بايد بنا را بر اين بگذارد كه وضوى او باقى است. ولى، اگر بعد از ادرار استبراء نكرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو، رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند ادرار است يا چيز ديگر، وضوى او باطل است.

(مسأله 324) كسى كه شك دارد وضو گرفته يا نه، بايد وضو بگيرد.

(مسأله 325) كسى كه مى داند وضو گرفته و حَدَثى (يعنى چيزى كه باعث بطلان وضو است) هم از او سر زده ـ مثلاً ادرار كرده ـ اگر نداند كدام جلوتر بوده، چه تاريخ يكى را بداند و چه نداند، چنانچه هنوز نماز نخوانده است بايد وضو بگيرد. و اگر در بين نماز است بايد نماز را قطع كند و وضو بگيرد. و اگر نماز را خوانده است، بايد وضو بگيرد و نمازى را كه خوانده دوباره بخواند.

(مسأله 326) اگر بعد از نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، نماز او صحيح است ولى بايد براى نمازهاى بعدى وضو بگيرد.

(مسأله 327) اگر در بين نماز شك كند و نداند كه وضو گرفته يا نه، نماز او باطل است و بايد وضو بگيرد و نماز را از سر بگيرد اگر چه احتياط مستحب آن است كه آن نماز را با همان حالت به پايان رسانده و سپس وضو گرفته و آن را اعاده كند.

(مسأله 328) اگر بعد از نماز بداند كه وضوى او باطل شده است ولى شك كند كه قبل از نماز وضوى او باطل شده يا بعد از نماز، نمازى كه خوانده صحيح است.

حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند

(مسأله 329) اگر انسان مرضى داشته باشد كه ادرار او قطره قطره بريزد يا نتواند از

[56]

بيرون آمدن مدفوع خوددارى كند، چنانچه يقين داشته باشد كه از اوّل وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مى كند، بايد نماز را در وقتى كه مهلت پيدا مى كند بخواند. و اگر مهلت او به مقدار اعمال واجب نماز باشد، بايد در وقتى كه مهلت دارد فقط اعمال واجب نماز را بجا آورد و اعمال مستحب آن مانند اذان، اقامه، قنوت و اذكار مستحب آن را ترك نمايد.

(مسأله 330) اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نكند و در بين نماز چند دفعه قطرات ادرار از او خارج شود، وضوى اوّل كافى است. ولى، چنانچه مرضى داشته باشد كه در بين نماز چند مرتبه مدفوع از او خارج شود و وضو گرفتن بعد از هر دفعه براى او مشكل نباشد، بايد ظرف آبى كنار خود بگذارد و هر بار مدفوع از او خارج شد، بنابر احتياط واجب وضو بگيرد و بقيّه نماز را بخواند.

(مسأله 331) كسى كه مدفوع به گونه اى پى در پى از او خارج مى شود كه وضو گرفتن بعد از هر مرتبه براى او مشكل است، اگر بتواند مقدارى از نماز را با وضو بخواند، بايد براى هر نماز يك وضو بگيرد و اگر نتواند، احتياط واجب آن است كه براى هر نماز يك وضو بگيرد.

(مسأله 332) كسى كه ادرار پى در پى از او خارج مى شود، چه بتواند مقدارى از نماز را با وضو بخواند و چه نتواند، مى تواند نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشا را با يك وضو بخواند، و قطره هايى كه بين نماز يا در بين دو نماز خارج مى شود، اشكال ندارد.

(مسأله 333) كسى كه ادرار پى در پى از او خارج مى شود، اگر در بين دو نماز حدث ديگرى از او سر بزند و يا با اختيار ادرار كند بايد دوباره وضو بگيرد.

(مسأله 334) كسى كه مدفوع يا ادرار پى در پى از او خارج مى شود، بايد پس از وضو فوراً مشغول نماز شود و براى بجا آوردن سجده و تشهّد فراموش شده و نماز احتياط در صورتى كه آنها را بعد از نماز فوراً بجا بياورد، وضو گرفتن لازم نيست.

(مسأله 335) كسى كه ادرار او قطره قطره مى ريزد، بايد براى نماز توسط وسيله اى ـ مثلاً كيسه اى كه در آن پنبه يا چيز ديگرى است كه از رسيدن ادرار به جاهاى ديگر جلوگيرى مى كند ـ خود را حفظ نمايد، و احتياط واجب آن است كه پيش از وضو، مخرج ادرار را كه نجس شده آب بكشد. و نيز كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن مدفوع

[57]

خوددارى كند، چنانچه ممكن باشد بايد به مقدار نماز از رسيدن مدفوع به جاهاى ديگر جلوگيرى نمايد و احتياط واجب آن است كه اگر مشقت نداشته باشد، براى هر نماز مخرج مدفوع را آب بكشد.

(مسأله 336) كسى كه ادرار يا مدفوع از او خارج مى شود، در صورتى كه ممكن باشد و مشقّت و زحمت و خوفِ ضرر نداشته باشد، بايد به مقدار نماز از خارج شدن آن جلوگيرى نمايد و در صورتى كه براى او مشقّت نداشته باشد، بايد خود را معالجه نمايد اگر چه خرج داشته باشد.

(مسأله 337) كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن ادرار يا مدفوع خوددارى كند، بعد از آن كه مرض او خوب شد، لازم نيست نمازهايى را كه هنگام بيمارى مطابق وظيفه اش خوانده قضا نمايد. ولى، اگر در حالى كه وقت نماز باقى است مرض او خوب شود، بنابر احتياط واجب بايد نمازى را كه در آن وقت خوانده دوباره بخواند.

(مسأله 338) اگر مرضى داشته باشد كه نتواند از خارج شدن باد جلوگيرى كند، بايد به وظيفه كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن مدفوع خوددارى كند عمل نمايد.

مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت

(مسأله 339) در شش مورد وضو گرفتن واجب است:

اوّل: براى نمازهاى واجب غير از نماز ميّت. و در نمازهاى مستحب وضو شرط صحت آن است. دوم: براى انجام دادن سجده و تشهّد فراموش شده اى كه بين آنها و نماز كارى كه وضو را باطل مى كند انجام داده، مثلاً ادرار كرده است. سوم: براى طواف واجب خانه كعبه هرچند اصل حجّ و عمره مستحب باشد. چهارم: اگر نذر يا عهد كرده يا قسم خورده باشد كه وضو بگيرد. پنجم: اگر نذر كرده باشد كه جايى از بدن خود را به خط قرآن برساند و بنابر احتياط واجب اسامى و صفات مخصوص خداوند نيز همين حكم را دارند. و يا نذر كرده باشد كارى را انجام دهد كه وضو شرط جواز آن است. ششم: براى آب كشيدن قرآنى كه نجس شده يا بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتى كه مجبور باشد دست يا جاى ديگر بدن خود را به خط قرآن برساند; ولى چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بى احترامى به قرآن باشد، بايد بدون اين كه وضو

[58]

بگيرد قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد يا اگر نجس شده آب بكشد، و تا ممكن است از دست گذاشتن به خط قرآن خوددارى كند. و بنابر احتياط واجب اسامى و صفات مخصوص خداوند نيز همين حكم را دارند.

(مسأله 340) لمس خط قرآن (يعنى; با قسمتى از بدن خط قرآن را لمس كند) براى كسى كه وضو ندارد، حرام است ولى، اگر قرآن را به زبان فارسى يا به زبان ديگرى ترجمه كنند، لمس آن اشكال ندارد.

(مسأله 341) بازداشتن بچّه و ديوانه از لمس خط قرآن واجب نيست. ولى، اگر لمس نمودن آنان بى احترامى به قرآن باشد، بايد از آن جلوگيرى كنند.

(مسأله 342) هنگام تلاوت قرآن شايسته است انسان به آن گوش دهد و از صحبت كردن پرهيز كند; بلكه در صورتى كه بى احترامى و هتك به قرآن باشد صحبت كردن جايز نيست. ولى، اگر كسى چيزى بپرسد مى تواند جواب او را بدهد.

(مسأله 343) كسى كه وضو ندارد، بنابر احتياط واجب نبايد اسم خداوند متعال و صفات خاصه او را به هر زبانى نوشته شده باشد لمس نمايد و همچنين بنابر احتياط مستحب، نبايد اسم مبارك پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان(عليهم السلام) و حضرت زهرا(عليها السلام) را بدون وضو لمس كند ولى، اگر اسامى معصومين(عليهم السلام) در نامگذارى اشخاص ديگر به كار رفته باشند، لمس آنها بدون وضو اشكال ندارد.

(مسأله 344) از انگشتر يا گردنبندى كه روى آنها اسم خدا يا صفات مخصوص او نقش بسته شده است، نبايد در حال جنابت، حيض يا نفاس استفاده كرد و بنابر احتياط واجب بدون وضو نيز نبايد از آن استفاده نمود و همچنين بنابر احتياط واجب نبايد از انگشتر يا گردنبندى كه روى آنها اسم پيامبر(صلى الله عليه وآله) و يا يكى ديگر از معصومين(عليهم السلام)وجود دارد، در حال جنابت، حيض يا نفاس استفاده كرد ولى اگر به گونه اى باشد كه بدن با اسم آنان تماس پيدا نكند اشكال ندارد.

(مسأله 345) اگر پيش از وقت نماز به قصد اين كه با طهارت باشد وضو بگيرد يا غسل كند، وضو يا غسل او صحيح است و نزديك وقت نماز نيز اگر به قصد آمادگى براى نماز وضو بگيرد، اشكال ندارد و با آن وضو مى تواند نماز بخواند. و اگر به قصد طهارت وضو گرفته باشد هر وقت وضو بگيرد مى تواند با آن نماز بخواند.

[59]

(مسأله 346) كسى كه يقين دارد وقت نماز داخل شده، اگر نيّت وضوى واجب كند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده، وضوى او صحيح است.

(مسأله 347) مستحب است انسان براى نماز ميّت، زيارت اهل قبور، رفتن به مسجد و حرم امامان(عليهم السلام)، همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن و لمس حاشيه آن و براى خوابيدن، وضو بگيرد و نيز مستحب است كسى كه وضو دارد، دوباره وضو بگيرد و اگر براى يكى از اين اعمال وضو بگيرد، مى تواند هر عملى را كه انجام آن احتياج به وضو دارد بجا آورد، مثلاً مى تواند با آن وضو نماز بخواند.

چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند

(مسأله 348) هفت چيز وضو را باطل مى كند:

اوّل و دوم: بيرون آمدن ادرار و مدفوع، سوم: خروج باد معده و روده از مخرج مدفوع، چهارم: خوابى كه به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود، و اگر چشم نبيند ولى گوش بشنود وضو باطل نمى شود، پنجم: بنابر احتياط واجب چيزهايى كه عقل را از بين مى برند، مانند ديوانگى، مستى و بى هوشى، ششم: استحاضه زنان كه توضيح آن بعد گفته مى شود، هفتم: كارى كه براى آن بايد غسل كرد; مانند جنابت، حيض و نفاس.

احكام وضوى جبيره

چيزى كه با آن زخم، دمل، و يا عضو شكسته را مى بندند، و دارويى كه روى زخم و مانند آن مى گذارند، جبيره ناميده مى شود.

(مسأله 349) اگر در يكى از اعضاى وضو، زخم يا دمل يا شكستگى باشد، چنانچه روى آن باز بوده و آب براى آن ضرر نداشته باشد، بايد به نحو معمول وضو گرفت.

(مسأله 350) در صورتى كه زخم، دمل يا شكستگى در صورت و دستها بوده و روى آن باز باشد و آب ريختن روى آن ضرر داشته باشد، اگر اطراف آن را بشويد كافى است. ولى، چنانچه كشيدن دست تر بر آن ضرر نداشته باشد و محل هم نجس نباشد، بايد دست تر بر آن بكشد. و اگر اين مقدار نيز ضرر داشته يا زخم نجس باشد و نتوان آن را آب كشيد، بايد اطراف زخم را به گونه اى كه در وضو گفته شد، از بالا به پايين بشويد و


back page fehrest page next page