در هفت مورد به جاى وضو و غسل بايد تيمم كرد:
آنكه تهيه آب به قدر وضو يا غسل ممكن نباشد.
648 اگر انسان در آبادى باشد، بايد براى تهيه آب وضو و غسل بقدرى جستجو كند كه از پيدا شدن آن نااميد شود. و اگر در بيابان باشد، چنانچه زمين آن پست و بلند است و يا به واسطه درخت و مانند آن، عبور در آن زمين مشكل است، بايد در هر يك از چهار طرف به اندازه پرتاب يك تير قديمى كه با كمان پرتاب مىكردند در جستجوى آب برود. و اگر زمين آن اين طور نيست، بايد در هر طرف به اندازه پرتاب دو تير جستجو نمايد.
649 اگر بعضى از چهار طرف هموار و بعضى ديگر پست و بلند يا عبور در آن مشكل باشد، در طرفى كه هموار است به اندازه پرتاب دو تير و در طرفى كه اين طور نيست به اندازه پرتاب يك تير جستجو كند.
650 در هر طرفى كه يقين دارد آب نيست، در آن طرف جستجو لازم نيست.
651 كسى كه وقت نماز او تنگ نيست و براى تهيه آب وقت دارد اگر يقين دارد در محلى دورتر از مقدارى كه بايد جستجو كند آب هست در صورتى كه مانعى نباشد و مشقت هم نداشته باشد بايد براى تهيه آب برود و اگر گمان دارد آب هست رفتن به آن محل لازم نيست ولى اگر اطمينان داشته باشد بنابر احتياط واجب بايد براى تهيه آب به آن محل برود.
652 لازم نيستخود انسان در جستجوى آب برود، بلكه مىتواند كسى را كه بهگفته او اطمينان دارد بفرستد. و در اين صورت اگر يك نفر از طرف چند نفر برود،كافى است.
653 اگر احتمال دهد كه داخل بار سفر خود يا در منزل يا در قافله آب هست بايد بقدرى جستجو نمايد كه به نبودن آب يقين كند يا از پيدا كردن آن نااميد شود.
654 اگر پيش از وقت نماز جستجو نمايد و آب پيدا نكند و تا وقت نماز همان جا بماند، لازم نيست كه دوباره در جستجوى آب برود.
655 اگر بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو كند و آب پيدا نكند و تا وقت نماز ديگر در همانجا بماند، جستجو لازم نيست.
656 اگر از درنده بترسد يا جستجوى آب به قدرى سخت باشد كه نتواند تحمل كند يا وقت نماز به قدرى تنگ باشد كه هيچ نتواند جستجو كند، جستجو لازم نيست. ولى اگر بتواند مقدارى جستجو كند، به همان مقدار جستجو لازم است. و اگر از دزد بر جان يا مال خودش بترسد، نبايد در جستجوى آب برود. ولى اگر مالى كه احتمال مىدهد از بين برود، به حسب حال او قابل اعتنا نباشد و ترس ديگرى هم نداشته باشد، جستجوى آب واجب است.
657 اگر در جستجوى آب نرود تا وقت نماز تنگ شود، معصيت كرده ولى نمازش با تيمم صحيح است.
658 كسى كه يقين دارد آب پيدا نمىكند، چنانچه دنبال آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه اگر جستجو مىكرد آب پيدا مىشد، نمازش باطل است.
659 اگر بعد از جستجو آب پيدا نكند و با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد در جايى كه جستجو كرده آب بوده، نماز او صحيح است.
660 اگر بعد از داخل شدن وقت نماز وضو داشته باشد و بداند كه اگر وضوى خود را باطل كند، نمىتواند وضو بگيرد، چنانچه بتواند بدون ضرر و مشقت وضوى خود را نگهدارد، نبايد آن را باطل نمايد. و همچنين است اگر بداند يا دو شاهد عادل خبر دهند كه تهيه آب براى او ممكن نيست. بلكه اگر احتمال صحيح عقلايى هم بدهد، احتياط واجب آن است كه وضوى خود را باطل نكند.
661 اگر پيش از وقت نماز وضو داشته باشد و بداند يا احتمال عقلايى دهد يا دو شاهد عادل خبر دهند كه اگر وضوى خود را باطل كند، تهيه آب براى او ممكن نيست، چنانچه بتواند بدون ضرر و مشقت وضوى خود را نگهدارد، احتياط واجب آن است كه آن را باطل نكند.
662 كسى كه فقط به مقدار وضو يا به مقدار غسل آب دارد، اگر بداند يا دو شاهد عادل خبر دهند كه اگر آن را بريزد آب پيدا نمىكند، چنانچه وقت نماز داخل شده باشد، ريختن آن حرام است. و احتياط واجب آن است كه پيش از وقت نماز هم آن را نريزد، بلكه خالى از قوت نيست. و هرگاه احتمال عقلايى هم بدهد كه اگر آب را بريزد ديگر آب پيدا نمىكند، احتياط واجب آن است كه پيش از وقت نماز هم آب را نريزد.
663 كسى كه مىداند يا دو شاهد عادل خبر دهد كه آب پيدا نمىكند، اگر بعداز داخل شدن وقت نماز وضوى خود را باطل كند يا آبى كه دارد بريزد، معصيت كرده ولى نمازش با تيمم صحيح است. اگر چه احتياط مستحب آن است كه قضاى آن نماز را بخواند.
664 اگر به واسطه پيرى يا ترس از دزد و جانور و مانند اينها يا نداشتن وسيلهاى كه آب از چاه بكشد، دسترسى به آب نداشته باشد، بايد تيمم كند. و همچنين است اگر تهيه كردن آب يا استعمال آن به قدرى مشقت داشته باشد كه مردم تحمل آن را نكنند.
665 اگر براى كشيدن آب از چاه دلو و ريسمان و مانند اينها لازم دارد و مجبور است بخرد يا كرايه نمايد، اگر چه قيمت آن چند برابر معمول باشد، بايد تهيه كند. و همچنين است اگر آب را به چندين برابر قيمتش بفروشند. ولى اگر تهيه آنها به قدرى پول مىخواهد كه نسبت به حال او آن مقدار ضرر دارد، واجب نيست تهيه نمايد.
666 اگر ناچار شود كه براى تهيه آب قرض كند، بايد قرض نمايد. ولى كسى كه مىداند يا گمان دارد كه نمىتواند قرض خود را بدهد، واجب نيست قرض كند.
667 اگر كندن چاه مشقت ندارد، به احتياط واجب بايد براى تهيه آب،چاه بكند.
668 اگر كسى مقدارى آب بىمنت به او ببخشد، بايد قبول كند.
669 اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد يا بترسد كه به واسطه استعمال آن،مرض يا عيبى در او پيدا شود يا مرضش طول بكشد يا شدت كند يا به سختى معالجه شود، بايد تيمم نمايد. ولى اگر آب گرم براى او ضرر ندارد، بايد با آب گرم وضو بگيرد يا غسل كند.
670 لازم نيستيقين كند كه آب براى او ضرر دارد، بلكه اگر احتمال ضرر بدهد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد و از آن احتمال ترس براى او پيدا شود، بايد تيمم كند.
671 كسى كه مبتلا به درد چشم است و آب براى او ضرر دارد، بايد تيمم نمايد.
672 اگر به واسطه يقين يا ترس ضرر تيمم كند و پيش از نماز بفهمد كه آب برايش ضرر ندارد، تيمم او باطل است. و اگر بعد از نماز بفهمد، نمازش صحيح است.
673 كسى كه مىداند آب برايش ضرر ندارد، چنانچه غسل كند يا وضو بگيرد و بعد بفهمد كه آب براى او ضرر داشته، وضو و غسل او صحيح است.
674 هرگاه بترسد كه اگر آب را به مصرف وضو يا غسل برساند، خود او يا عيال و اولاد او، يا رفيقش و كسانى كه با او مربوطند مانند نوكر و كلفت از تشنگى بميرند يا مريض شوند يا به قدرى تشنه شوند كه تحمل آن مشقت دارد، بايد بهجاى وضو و غسل، تيمم نمايد. و نيز اگر بترسد حيوانى كه مانند اسب و قاطر معمولا براى خوردن سرش را نمىبرند، از تشنگى تلف شود، بايد آب را به آن بدهد و تيمم نمايد، اگر چه حيوان مال خودش نباشد. و همچنين است اگر كسى كه حفظ جان او واجب است به طورى تشنه باشد كه اگر انسان آب را به او ندهد، تلف شود.
675 اگر غير از آب پاكى كه براى وضو يا غسل دارد آب نجسى هم به مقدار آشاميدن خود و كسانى كه با او مربوطند داشته باشد، بايد آب پاك را براى آشاميدن بگذارد و با تيمم نماز بخواند. ولى چنانچه آب را براى حيوانش بخواهد، بايد آب نجس را به آن بدهد و با آب پاك وضو و غسل را انجام دهد.
676 كسى كه بدن يا لباسش نجس است و كمى آب دارد كه اگر با آن وضو بگيرديا غسل كند براى آب كشيدن بدن يا لباس او نمىماند، بايد بدن يا لباس را آب بكشد و با تيمم نماز بخواند. ولى اگر چيزى نداشته باشد كه بر آن تيمم كند،بايد آب را به مصرف وضو يا غسل برساند و با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.
677 اگر غير از آب يا ظرفى كه استعمال آن حرام است آب يا ظرف ديگرى ندارد مثلا آب يا ظرفش غصبى است و غير از آن آب و ظرف ديگرى ندارد، بايد به جاى وضو و غسل، تيمم كند.
678 هرگاه وقت به قدرى تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند، تمام نماز يا مقدارى از آن بعد از وقتخوانده مىشود، بايد تيمم كند.
679 اگر عمدا نماز را به قدرى تاخير بيندازد كه وقت وضو يا غسل نداشته باشد معصيت كرده، ولى نماز او با تيمم صحيح است. اگر چه احتياط مستحب آن استكه قضاى آن نماز را بخواند.
680 كسى كه شك دارد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند وقت براى نماز او مىماند يا نه، بايد تيمم كند.
681 كسى كه به واسطه تنگى وقت تيمم كرده، چنانچه بعد از نماز آبى كه داشته از دستش برود، اگر چه تيمم خود را نشكسته باشد، در صورتى كه وظيفهاش تيمم باشد، بايد دوباره تيمم نمايد.
682 كسى كه آب دارد اگر به واسطه تنگى وقت با تيمم مشغول نماز شود و در بين نماز آبى كه داشته از دستش برود، براى نمازهاى بعد مىتواند با همان تيمم نماز بخواند.
683 اگر انسانى به قدرى وقت دارد كه مىتواند وضو بگيرد يا غسل كند و نماز را بدون كارهاى مستحبى آن مثل اقامه و قنوت بخواند، بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون كارهاى مستحبى آن به جا آورد. بلكه اگر به اندازه سوره هم وقت ندارد، بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون سوره بخواند.
684 تيمم به خاك و ريگ و كلوخ و سنگ اگر پاك باشند، صحيح است. وبه گل پخته مثل آجر و كوزه نيز صحيح است.
685 تيمم بر سنگ گچ و سنگ آهك و سنگ مرمر سياه و ساير اقسام سنگها صحيح است. ولى تيمم به جواهر مثل سنگ عقيق و فيروزه باطل مىباشد. و احتياط واجب آن است كه با بودن خاك يا چيز ديگرى كه تيمم به آن صحيح است، به گچ و آهك پخته هم تيمم نكند. و اگر دسترسى به خاك و مانند آن ندارد و امر داير است بين گچ يا آهك پخته، و بين غبار يا گل، بايد به احتياط واجب جمع كند بين تيمم به هر دو.
686 اگر خاك و ريگ و كلوخ و سنگ پيدا نشود، بايد به گرد و غبارى كه روى فرش و لباس و مانند اينهاست، تيمم نمايد. و اگر غبار در لاى لباس و فرش باشد، تيمم به آن صحيح نيست، مگر آن كه اول دست بزند تا روى آن، غبار آلوده شود، بعد تيمم كند. و چنانچه گرد پيدا نشود، بايد به گل تيمم كند.و اگر گل هم پيدا نشود، احتياط مستحب آن است كه نماز را بدون تيمم بخواند،و بنابر احتياط بعدا قضاى آن را بجا آورد.
687 اگر بتواند با تكاندن فرش و مانند آن خاك تهيه كند، تيمم به گرد باطل است. و اگر بتواند گل را خشك كند و از آن خاك تهيه نمايد، تيمم به گل باطل مىباشد.
688 كسى كه آب ندارد، اگر برف يا يخ داشته باشد، چنانچه ممكن است بايد آن را آب كند و با آن وضو بگيرد يا غسل نمايد. و اگر ممكن نيست و چيزى هم كه تيمم به آن صحيح است ندارد، احتياط مستحب آن است كه نماز را بدون وضو و تيمم بخواند، و بنابر احتياط واجب بعدا قضا كند.
689 اگر با خاك و ريگ، چيزى مانند كاه كه تيمم به آن باطل است مخلوط شود،نمىتواند به آن تيمم كند. ولى اگر آن چيز به قدرى كم باشد كه در خاك يا ريگ از بين رفته حساب شود، تيمم به آن خاك و ريگ صحيح است.
690 اگر چيزى ندارد كه بر آن تيمم كند، چنانچه ممكن است بايد به خريدن و مانند آن تهيه نمايد.
691 تيمم به ديوار گلى صحيح است. و احتياط مستحب آن است كه با بودن زمين يا خاك خشك، به زمين يا خاك نمناك تيمم نكند.
5 احوط اين است كه تيمم كند و نمازش را در وقت بخواند و بعد قضاى آن
693 اگر يقين داشته باشد كه تيمم به چيزى صحيح است و به آن تيمم نمايد، بعد بفهمد تيمم به آن باطل بوده، نمازهايى را كه با آن تيمم خوانده، بايد دوباره بخواند.
694 چيزى كه بر آن تيمم مىكند، بايد غصبى نباشد.
695 تيمم در فضاى غصبى باطل نيست. پس اگر در ملك خود دستها را به زمين بزند و بىاجازه داخل ملك ديگرى شود و دستها را به پيشانى بكشد، تيمم او باطل نمىشود.
696 اگر نداند محل تيمم غصبى است و يا فراموش كرده باشد، تيمم او صحيح است، اگر چه فراموش كننده، خود غاصب باشد.
697 كسى كه در جاى غصبى حبس است، اگر آب و خاك او غصبى است، بايد با تيمم نماز بخواند.
698 مستحب است چيزى كه بر آن تيمم مىكند، گردى داشته باشد كه به دست بماند. و بعد از زدن دست بر آن، مستحب است دست را بتكاند كه گرد آن بريزد.
699 تيمم به زمين گود و خاك جاده و زمين شوره زار كه نمك روى آن را نگرفته، مكروه است. واگر نمك روى آن را گرفته باشد، باطل است.
700 در تيمم چهار چيز واجب است: اول: نيت. دوم: زدن كف دو دست با هم بر چيزى كه تيمم به آن صحيح است. سوم: كشيدن كف هر دو دست به تمام پيشانى و دو طرف آن از جايى كه موى سر مىرويد تا ابروها و بالاى بينى، و بنابر احتياط واجب بايد دستها روى ابروها هم كشيده شود. چهارم: كشيدن كف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن كشيدن كف دست راست به تمام پشت دست چپ.
701 تيمم بدل از غسل و بدل از وضو با هم فرقى ندارند.
702 اگر مختصرى از پيشانى و پشت دستها را هم مسح نكند، تيمم باطل است، چه عمدا مسح نكند يا مساله را نداند يا فراموش كرده باشد. ولى دقت زياد هم لازم نيست و همين قدر كه بگويند تمام
703 براى آنكه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده، بايد مقدارى بالاتراز مچ را هم مسح نمايد. ولى مسح بين انگشتان لازم نيست.
704 پيشانى و پشت دستها را بايد از بالا به پايين مسح نمايد و كارهاى آن را بايد پشتسر هم بجا آورد و اگر بين آنها به قدرى فاصله دهد كه نگويند تيمم مىكند، باطل است.
705 در موقع نيت بايد معين كند كه تيمم او بدل از غسل استيا بدل از وضو. و اگر بدل از غسل باشد، بايد آن غسل را معين نمايد. و چنانچه اشتباها بهجاى بدل از وضو، بدل از غسل، يا به جاى بدل از غسل، بدل از وضو، نيت كند يا مثلا در تيمم بدل از غسل جنابت، نيت تيمم بدل از غسل مس ميت نمايد، تيمم او باطل است.
706 در تيمم بايد پيشانى و كف دستها و پشت دستها پاك باشد، و اگر كف دست نجس باشد و نتواند آن را آب بكشد، بايد به همان كف دست نجس تيمم كند.
707 انسان بايد براى تيمم انگشتر را از دست بيرون آورد. و اگر در پيشانى يا پشت دستها يا در كف دستها مانعى باشد، مثلا چيزى به آنها چسبيده باشد، بايدبرطرف نمايد.
708 اگر پيشانى يا پشت دستها زخم است و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته، نمىتواند باز كند، بايد دست را روى آن بكشد. و نيز اگر كف دست زخم باشدو پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نتواند باز كند، بايد دست را با همان پارچه به چيزى كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستها بكشد.
709 اگر پيشانى و پشت دستها مو داشته باشد، اشكال ندارد. ولى اگر موى سر روى پيشانى آمده باشد، بايد آن را عقب بزند.
710 اگر احتمال دهد كه در پيشانى و كف دستها يا پشت دستها مانعى هست، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد، بايد جستجو نمايد تا يقين يا اطمينان پيدا كند كه مانعى نيست.
711 اگر وظيفه او تيمم است و نمىتواند تيمم كند، بايد نايب بگيرد. و كسى كه نايب مىشود، بايد او را با دستخود او تيمم دهد. و اگر ممكن نباشد،بايد نايب دستخود را به چيزى كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستهاى او بكشد.
712 اگر بعد از آنكه وارد تيمم شد شك كند كه قسمت پيش از آن را فراموش كرده يا نه، اعتنا نكند و تيمم او صحيح است. و نيز اگر بعد از به جا آوردن هر جزء شك كند كه درست به جا آورده يا نه، اعتنا نكند و تيمم او صحيح است.
713 اگر بعد از مسح دست چپ شك كند كه درست تيمم كرده يا نه، تيمم او صحيح است.
714 كسى كه وظيفهاش تيمم است، بنابر احتياط واجب نبايد پيش از وقت نماز براى نماز تيمم كند. ولى اگر براى كار واجب ديگر يا مستحبى تيمم كند و تا وقت نماز عذر او باقى باشد، مىتواند با همان تيمم نماز بخواند.
715 كسى كه وظيفهاش تيمم است، اگر بداند تا آخر وقت عذر او باقى مىماند، در وسعت وقت مىتواند با تيمم نماز بخواند. ولى اگر بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف مىشود، بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند يا در تنگى وقت با تيمم نماز را بجا آورد.
716 كسى كه نمىتواند وضو بگيرد يا غسل كند، مىتواند نمازهاى قضاى خود را با تيمم بخواند، هر چند احتمال بدهد كه به زودى عذر او برطرف مىشود. ولى در صورت علم به زوال عذر تا پيش از ضيق شدن وقت بايد منتظر بماند.
717 كسى كه نمىتواند وضو بگيرد يا غسل كند، جايز است نمازهاى مستحبى را كه مثل نافلههاى شبانه روز وقت معين دارد با تيمم بخواند، حتى در اول وقت. به شرط آنكه علم به زوال عذر تا آخر وقت نداشته باشد.
718 كسى كه احتياطا بايد غسل جبيرهاى و تيمم نمايد، مثلا جراحتى در پشت او است، اگر بعد از غسل و تيمم نماز بخواند و بعداز نماز حدث اصغرى از او سر زند، مثلا بول كند براى نمازهاى بعد بايد وضو بگيرد.
719 اگر به واسطه نداشتن آب يا عذر ديگرى تيمم كند، بعد از برطرف شدن عذر،تيمم او باطل مىشود.
720 چيزهايى كه وضو را باطل مىكند، تيمم بدل از وضو را هم باطل مىكند. و چيزهايى كه غسل را باطل مىنمايد، تيمم بدل از غسل را هم باطل مىنمايد.
721 كسى كه نمىتواند غسل كند، اگر چند غسل بر او واجب باشد، احتياط واجب آن است كه بدل هر يك از آنها يك تيمم نمايد.
722 كسى كه نمىتواند غسل كند، اگر بخواهد عملى را كه براى آن غسل واجب است انجام دهد، بايد بدل از غسل تيمم نمايد. و اگر نتواند وضو بگيرد و بخواهد عملى را كه براى آن وضو واجب است انجام دهد، بايد بدل از وضو تيمم نمايد.
723 اگر بدل از غسل جنابت تيمم كند، لازم نيست براى نماز وضو بگيرد. ولى اگر بدل از غسلهاى ديگر تيمم كند، بايد وضو بگيرد. و اگر نتواند وضو بگيرد،بايد تيمم ديگرى هم بدل از وضو بنمايد.
724 اگر بدل از غسل تيمم كند و بعد كارى كه وضو را باطل مىكند براى او پيش آيد، چنانچه براى نمازهاى بعد نتواند غسل كند، بايد وضو بگيرد. واگر نمىتواند وضو بگيرد، بايد بدل از وضو تيمم نمايد.
725 كسى كه وظيفهاش آن است كه بدل از وضو و بدل از غسل تيمم كند، همين دو تيمم كفايت مىكند و تيمم ديگرى لازم نيست.
726 كسى كه وظيفهاش تيمم است، اگر براى كارى تيمم كند، تا تيمم و عذر او باقى است، كارهايى را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد، مىتواند به جا آورد. ولى اگر با داشتن آب براى نماز ميتيا خوابيدن تيمم كرده، فقط كارى را كه براى آن تيمم نموده مىتواند انجام دهد. و در مورد تيمم به خاطر تنگى وقت، به احتياط واجب ساير غايات را انجام ندهد.
727 در چند مورد مستحب است نمازهايى را كه انسان با تيمم خوانده، دوباره بخواند: اول: آنكه از استعمال آب ترس داشته و عمدا خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است. دوم: آنكه مىدانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمىكند و عمدا خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است. سوم: آنكه تا آخر وقت عمدا در جستجوى آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستجو مىكرد، آب پيدا مىشد. چهارم: آنكه عمدا نماز را تاخير انداخته و در آخر وقت با تيمم نماز خوانده است. پنجم: آنكه مىدانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمىشود و آبى را كه داشته ريخته است.
نماز مهمترين اعمال دينى است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود،عبادتهاى ديگر هم قبول مىشود. و اگر پذيرفته نشود، اعمال ديگر هم قبول نمىشود. و همانطور كه اگر انسان شبانه روزى پنج نوبت در نهر آبى شستشو كند، چرك در بدنش نمىماند، نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گناهان پاك مىكند. و سزاوار استكه انسان نماز را در اول وقت بخواند. و كسى كه نماز را پست و سبك شمارد،مانند كسى است كه نماز نمىخواند. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:"كسى كه به نماز اهميت ندهد و آن را سبك شمارد، سزاوار عذاب آخرت است".روزى حضرت در مسجد تشريف داشتند، مردى وارد و مشغول نماز شد، و ركوع و سجودش را كاملا به جا نياورد. حضرت فرمودند: "اگر اين مرد در حالى كه نمازش اين طور است از دنيا برود، به دين من از دنيا نرفته است". پس انسان بايد مواظب باشد كه به عجله و شتابزدگى نماز نخواند، و در حال نماز به ياد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد كه با چه كسى سخن مىگويد، و خود را در مقابل عظمت و بزرگى خداوند عالم بسيار پست و ناچيز ببيند. و اگر انسان در موقع نماز كاملا بهاين مطلب توجه كند، از خود بىخبر مىشود. چنانچه در حال نماز تير را از پاى مبارك امير المؤمنين عليهالسلام بيرون كشيدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نيز بايد نمازگزار توبه و استغفار نمايد و گناهانى كه مانع قبول شدن نماز است مانند حسد،كبر، غيبت، خوردن حرام، آشاميدن مسكرات و ندادن خمس و زكات، بلكه هر معصيتى را ترك كند. و همچنين سزاوار است كارهايى كه ثواب نماز را كم مىكند بجانياورد، مثلا در حال خواب آلودگى و خوددارى از بول به نماز نايستد و در موقع نماز به آسمان نگاه نكند. و نيز كارهايى كه ثواب نماز را زياد مىكند بجا آورد، مثلا انگشترى عقيق به دست كند، و لباس پاكيزه بپوشد، و شانه و مسواك كند، و خود را خوشبو نمايد.
نمازهاى واجب شش است: اول: نماز يوميه. دوم: نماز آيات. سوم: نماز ميت. چهارم: نماز طواف واجب خانه كعبه. پنجم: نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است. ششم: نمازى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مىشود.
نمازهاى واجب يوميه پنج است: ظهر و عصر هر كدام چهار ركعت، مغرب سه ركعت، عشا چهار ركعت، صبح دو ركعت.
728 در سفر بايد نمازهاى چهار ركعتى را با شرايطى كه گفته مىشود، دو ركعتخواند.
729 اگر چوب يا چيزى مانند آن را راست در زمين هموار فرو برند، صبح كه خورشيد بيرون مىآيد، سايه آن به طرف مغرب مىافتد. و هر چه آفتاب بالا مىآيد،اين سايه كم مىشود. و در شهرهاى ما در اول ظهر شرعى به آخرين درجه كمى مىرسد،و ظهر كه گذشت، سايه آن به طرف مشرق برمىگردد. و هر چه خورشيد رو به مغرب مىرود، سايه زيادتر مىشود. بنابر اين وقتى سايه به آخرين درجه كمى رسيد و دو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت، معلوم مىشود ظهر شرعى شده است. ولى در بعضى شهرها مثل مكه كه گاهى موقع ظهر سايه به كلى از بين مىرود، بعد از آنكه سايه دوباره پيدا شد، معلوم مىشود ظهر شده است.
730 چوب يا چيز ديگرى را كه براى معين كردن ظهر به زمين فرو مىبرند، شاخص گويند.
731 نماز ظهر و عصر هر كدام وقت مخصوص و مشتركى دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتى كه از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عصر وقت به مغرب مانده باشد، كه اگر كسى تا اين موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و بايد نماز عصر را بخواند. و ما بين وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر وقت مشترك نماز ظهر و نماز عصر است. و اگر كسى اشتباها نماز ظهر يا عصر را در وقت مخصوص ديگرى بخواند، نمازش صحيح است.
732 اگر پيش از خواندن نماز ظهر سهوا مشغول نماز عصر شود و در بين نماز بفهمد اشتباه كرده است، چنانچه در وقت مشترك باشد، بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند. يعنى نيت كند كه آنچه تا حال خواندهام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد مىخوانم، همه نماز ظهر باشد. و بعد از آنكه نماز را تمام كرد، نماز عصر را بخواند. و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد، بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام كند و بعد نماز عصر را بخواند و احتياط آن است كه دوباره نماز عصر را هم بعد از آن بخواند، و اين احتياط خيلى خوب است.
733 در روز جمعه انسان مىتواند به جاى نماز ظهر، دو ركعت نماز جمعه بخواند. ولى احتياط مستحب آن است كه اگر نماز جمعه خواند، نماز ظهر را هم بخواند، و اين احتياط خيلى مطلوب است.
734 احتياط واجب آن است كه نماز جمعه را از موقعى كه عرفا اول ظهر مىگويند، تاخير نيندازد. و اگر از اوايل ظهر تاخير افتاد، به جاى نماز جمعه نماز ظهر بخواند.
735 مغرب موقعى است كه سرخى طرف مشرق كه بعد از غروب آفتاب پيدا مىشود، از بين برود.
736 نماز مغرب و عشا هر كدام وقت مخصوص و مشتركى دارند: وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب است تا وقتى كه از مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز بگذرد كه اگر كسى مثلا مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهوا در اين وقت بخواند، احتياط مستحب آن است كه بعداز نماز مغرب، نماز عشا را دوباره بخواند. و وقت مخصوص نماز عشا موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد كه اگر كسى تا اين موقع نماز مغرب را عمدا نخواند، بايد اول نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند. و بين وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا، وقت مشترك نماز مغرب و عشا است، كه اگر كسى در اين وقت اشتباها نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند و بعداز نماز ملتفتشود،نمازش صحيح است و بايد نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد.
737 وقت مخصوص و مشترك كه معنى آن در مساله پيش گفته شد، براى اشخاص فرق مىكند. مثلا اگر به اندازه خواندن دو ركعت نماز از اول ظهر بگذرد، وقت مخصوص نماز ظهر كسى كه مسافر است، تمام شده و داخل وقت مشترك مىشود. و براى كسى كه مسافر نيست، بايد به اندازه خواندن چهار ركعت نماز بگذرد.
738 اگر پيش از خواندن نماز مغرب، سهوا مشغول نماز عشا شود و در بين نماز بفهمد كه اشتباه كرده، چنانچه به ركوع ركعت چهارم نرفته است، بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام كند و بعد نماز عشا را بخواند. و اگر به ركوع ركعت چهارم رفته بايد نماز را تمام كند، بعد نماز مغرب را بخواند. اما اگر تمام آنچه را خوانده، در وقت مخصوص نماز مغرب خوانده باشد و پيش از ركوع ركعت چهارم يادش بيايد، بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام كند و بعد از آن عشا را بخواند. ولى احتياط مستحب آن است كه بعد از نماز عشا، دوباره نماز مغرب و عشا را بخواند و اين احتياط خيلى خوب است.
739 آخر وقت نماز عشا نصف شب است. و احتياط واجب آن است كه براى نماز مغرب و عشا و مانند اينها، شب را از اول غروب تا اذان صبح حساب كرد، و براى نماز شب و مانند آن تا اول آفتاب حساب نمايند.
740 اگر از روى معصيتيا به واسطه عذرى نماز مغرب يا نماز عشا را تا نصف شب نخواند، بنابر احتياط واجب بايد تا قبل از اذان صبح بدون اينكه نيت ادا و قضا كند، بجا آورد.
741 نزديك اذان صبح از طرف مشرق سفيدهاى رو به بالا حركت مىكند، كه آن را فجر اول گويند. موقعى كه آن سفيده پهن شد، فجر دوم و اول وقت نماز صبح است. و آخر وقت نماز صبح، موقعى است كه آفتاب بيرون مىآيد.
742 موقعى انسان مىتواند مشغول نماز شود، كه يقين كند وقت داخل شده است، يا دو مرد عادل به داخل شدن وقتخبر دهند.
743 نابينا و كسى كه در زندان است و مانند اينها بنابر احتياط واجب بايد تا يقين به داخل شدن وقت نكنند، مشغول نماز نشوند. ولى اگر انسان به واسطه ابر يا غبار و مانند اينها كه براى همه مانع از يقين كردن است، نتواند در اول وقت نماز به داخل شدن وقتيقين كند، چنانچه گمان داشته باشد كه وقت داخل شده،مىتواند مشغول نماز شود.
744 اگر دو مرد عادل به داخل شدن وقتخبر دهند يا انسان يقين كند كه وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده، نماز او باطل است. و همچنين است اگر بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را پيش از وقتخوانده. ولى اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شده، يا بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده، نماز او صحيح است.
745 اگر انسان ملتفت نباشد كه بايد با يقين به داخل شدن وقت مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را در وقتخوانده، نماز او صحيح است. و اگر بفهمد تمام نماز را پيش از وقتخوانده يا بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده است، نمازش باطل است.
746 اگر يقين كند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بين نماز شك كند كه وقت داخل شده يا نه، نماز او باطل است. ولى اگر در بين نماز يقين داشته باشد كه وقتشده و شك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه، نمازش صحيح است.
747 اگر وقت نماز به قدرى تنگ است كه به واسطه به جا آوردن بعضى از كارهاى مستحب نماز، مقدارى از آن بعد از وقتخوانده مىشود، بايد آن مستحب را به جا نياورد. مثلا اگر به واسطه خواندن قنوت مقدارى از نماز بعد از وقتخوانده مىشود،بايد قنوت نخواند.
748 كسى كه به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز را به نيت ادا بخواند. ولى نبايد عمدا نماز را تا اين وقت تاخير بيندازد.
749 كسى كه مسافر نيست، اگر تا مغرب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند. و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط نماز عصر را بخواند و بعدا نماز ظهر را قضا كند. و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند. و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط عشا را بخواند و بعدا بايد نماز مغرب را بخواند وبه احتياط واجب نيت ادا و قضا ننمايد.
750 كسى كه مسافر است، اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر را بخواند. و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط عصر را بخواند و بعدا نماز ظهر را قضا كند. و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند. و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط عشا را بخواند و بعدا مغرب را بدون نيت ادا و قضا بجا آورد.و چنانچه بعد از خواندن عشا معلوم شود كه به مقدار يك ركعتيا بيشتر وقت به نصف شب مانده است، بايد فورا نماز مغرب را به نيت ادا بجا آورد.
751 مستحب است انسان نماز را در اول وقت آن بخواند، و راجع به آن خيلى سفارش شده است. و هر چه به اول وقت نزديكتر باشد، بهتر است. مگر آنكه تاخير آن از جهتى بهتر باشد، مثلا صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند.
752 هرگاه انسان عذرى دارد كه اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند، ناچار است با تيمم نماز بخواند، چنانچه بداند يا احتمال دهد كه عذر او تا آخر وقت باقى است، مىتواند در اول وقت نماز بخواند. ولى اگر مثلا لباسش نجس باشديا عذر ديگرى داشته باشد و احتمال دهد كه عذر او از بين مىرود، بنابر احتياط واجب بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود. و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت نماز بخواند. و لازم نيست به قدرى صبر كند كه فقط بتواند كارهاى واجب نماز را انجام دهد، بلكه اگر براى مستحبات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد، مىتواند تيمم كند و نماز را با آن مستحبات بجا آورد.
753 كسى كه مسايل نماز و شكيات و سهويات را نميداند و احتمال ميدهد كه يكى از اينها در نماز پيش آيد، بايد براى ياد گرفتن اينها نماز را از اول وقت تاخير بيندازد. ولى اگر اطمينان دارد كه نماز را به طور صحيح تمام مىكند، مىتواند در اول وقت مشغول نماز شود. پس اگر در نماز مسالهاى كه حكم آن را نمىداند پيش نيايد، نماز او صحيح است. و اگر مسالهاى كه حكم آن را نمىداند پيش آيد، مىتواند به يكى از دو طرفى كه احتمال مىدهد عمل نمايد و نماز را تمام كند. ولى بعد از نماز بايد مساله را بپرسد كه اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند.
754 اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبكار هم طلب خود را مطالبه مىكند، در صورتى كه ممكن است، بايد اول قرض خود را بدهد، بعد نماز بخواند. و همچنين است اگر كار واجب ديگرى كه بايد كه بايد اول مسجد را تطهير كند، بعد نماز بخواند. و چنانچه اول نماز بخواند معصيت كرده، ولى نماز او صحيح است.
755 انسان بايد نماز عصر را بعد از نماز ظهر، و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند. و اگر عمدا نماز عصر را پيش از نماز ظهر و نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند، باطل است.
756 اگر به نيت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بين نماز يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده است، نمىتواند نيت را به نماز عصر برگرداند، بلكه بايد نماز را بشكند و نماز عصر را بخواند. و همينطور است در نماز مغرب و عشا.
757 اگر در بين نماز عصر يقين كند كه نماز ظهر را نخوانده است و نيت را به نماز ظهر برگرداند و داخل ركن شود و بعد يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده بوده، نمازش باطل است و بايد نماز عصر را بخواند. ولى اگر پيش از داخل شدن در ركن يادش بيايد، بايد نيت را به نماز عصر برگرداند و آنچه به نيت ظهر خوانده، دوباره به نيت عصر بخواند، و نمازش صحيح است.
758 اگر در بين نماز عصر شك كند كه نماز ظهر را خوانده يا نه، بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند. ولى اگر وقت به قدرى كم است كه بعد از تمام شدن نماز مغرب مىشود، بايد به نيت نماز عصر، نماز را تمام كند و نماز ظهرش قضا ندارد.
759 اگر در نماز عشا پيش از ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه، چنانچه وقت به قدرى كم است كه بعد از تمام شدن نماز، نصف شب مىشود، بايد به نيت عشا نماز را تمام كند. و اگر بيشتر وقت دارد، بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه ركعتى تمام كند، بعد نماز عشا را بخواند.
760 اگر در نماز عشا بعد از رسيدن به ركوع ركعت چهارم، شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه، بايد نماز را تمام كند، بعد نماز مغرب را بخواند. ولى اگراين شك در وقت مخصوص به نماز عشا باشد، خواندن نماز مغرب لازم نيست.
761 اگر انسان نمازى را كه خوانده احتياطا دوباره بخواند و در بين نماز يادش بيايد، نمازى را كه بايد پيش از آن بخواند نخوانده است، نمىتواند نيت را به آن نماز برگرداند. مثلا موقعى كه نماز عصر را احتياطا مىخواند، اگر يادش بيايد نماز ظهر را نخوانده است، نمىتواند نيت را به نماز ظهر برگرداند.
762 برگرداندن نيت از نماز قضا به نماز ادا، و از نماز مستحب به نماز واجب جايز نيست.
763 اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، انسان مىتواند در بين نماز نيت را به نماز قضا برگرداند، ولى بايد برگرداندن نيت به نماز قضا ممكن باشد. مثلا اگر مشغول نماز ظهر است، در صورتى مىتواند نيت را به قضاى صبح برگرداند كه داخل ركعتسوم نشده باشد.
764 نمازهاى مستحبى زياد است و آنها را نافله گويند. و بين نمازهاى مستحبى، به خواندن نافلههاى شبانه روز بيشتر سفارش شده، و آنها در غير روز جمعه سى و چهار ركعتند، كه هشت ركعت آن نافله ظهر و هشت ركعت نافله عصر و چهار ركعت نافله مغرب و دو ركعت نافله عشا و يازده ركعت نافله شب و دو ركعت نافله صبح مىباشد. و چون دو ركعت نافله عشا را بنابر احتياط واجب بايد نشسته خواند،يك ركعتحساب مىشود. ولى در روز جمعه بر شانزده ركعت نافله ظهر و عصر، چهار ركعت اضافه مىشود.
765 از يازده ركعت نافله شب، هشت ركعت آن بايد به نيت نافله شب، و دو ركعت آن به نيت نماز شفع، و يك ركعت آن به نيت نماز وتر خوانده شود. و دستور كامل نافله شب در كتابهاى دعا گفته شده است.
766 نمازهاى نافله را مىشود نشسته خواند ولى بهتر است دو ركعت نماز نافله نشسته را يك ركعتحساب كند. مثلا كسى كه مىخواهد نافله ظهر را كه هشت ركعت است نشسته بخواند، بهتر استشانزده ركعت بخواند. و اگر مىخواهد نماز وتر را نشسته بخواند، دو نماز يك ركعتى نشسته بخواند.
767 نافله ظهر و عصر را در سفر نبايد خواند. ولى نافله عشا را به نيت اينكه شايد مطلوب باشد، مىتواند بجا آورد.
768 نافله نماز ظهر پيش از نماز ظهر خوانده مىشود. و وقت آن از اول ظهر است تا موقعى كه آن مقدار از سايه شاخص كه بعداز ظهر پيدا مىشود، بهاندازه دو هفتم آن شود. مثلا اگر درازى شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سايهاى كه بعد از ظهر پيدا مىشود به دو وجب رسيد، آخر وقت نافله ظهر است.
769 نافله عصر پيش از نماز عصر خوانده مىشود. و وقت آن تا موقعى استكه آن مقدار از سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدا مىشود، به چهار هفتم آن برسد. و چنانچه بخواهد نافله ظهر يا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند، بهتر است نافله ظهر را بعد از نماز ظهر، و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند. و بنابر احتياط واجب، نيت ادا و قضا نكند.
770 وقت نافله مغرب، بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتى كه سرخى طرف مغرب كه بعد از غروب كردن آفتاب در آسمان پيدا مىشود، از بين برود.
771 وقت نافله عشا، بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است. و بهتر است بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.
772 نافله صبح پيش از نماز صبح خوانده مىشود. و وقت آن بعد از گذشتن از نصف شب، به مقدار خواندن يازده ركعت نماز شب است. ولى احتياط آن است كه قبل از فجر اول نخوانند، مگر آن كه بعد از نافله شب بلافاصله بخوانند، كهدر اين صورت مانعى ندارد.
773 وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح، و بهتر است نزديك اذان صبح خوانده شود.
774 مسافر و كسى كه براى او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، مىتواند آن را در اول شب بجا آورد.