مـسـاله 2742 - اگر وارث ميت فقط پدر و مادر و يك دختر
باشد, چنانچه ميت دو برادر يا چهار خواهر يا يك برادر و دو خواهر پدرى نداشته باشد,
مال را پنج قسمت مى كنند, پدر و مادر هركدام يك قسمت , و دختر سه قسمت آن را مى
برد.
و اگر دو برادر يا چهار خواهر يايك برادر و دو خواهر پـدرى داشـتـه
بـاشـد, مال را شش قسمت مى كنند: پدر و مادر, هر كدام يك قسمت و دختر سه قسمت مى
برد و يك قسمت باقيمانده را چهار قسمت مى كنند: يك قسمت را به پدر و سه قسمت را بـه
دخـتـر مـى دهند و در نتيجه مال ميت را 24 قسمت مى كنند:15 قسمت آن را به دختر و 5
قسمت آن را به پدر و 4 قسمت آن را به مادر مى دهند.
مساله 2743 - اگر وارث ميت فقط پدر و مادر و يك پسر باشد, مال را شش قسمت مى كنند,
پدر و مـادر هر كدام يك قسمت , و پسر چهارقسمت آن را مى برد.
و اگر چند پسر يا
چند دختر باشند, آن چـهـار قـسمت را به طور مساوى بين خودشان قسمت مى كنند.
و
اگر پسر و دخترباشند, آن چهار قسمت را طورى تقسيم مى كنند كه هر پسرى دو برابر يك
دختر ببرد.
مـسـالـه 2744 - اگـر وارث مـيت فقط پدر يا مادر و يك يا چند پسر باشند, مال را شش
قسمت مـى كنند: يك قسمت آن را پدر يا مادر و پنج قسمت را پسر مى برد.
و اگر چند
پسر باشند, آن پنج قسمت را به طور مساوى تقسيم مى نمايند.
مساله 2745 - اگر وارث ميت فقط پدر يا مادر با پسر و دختر باشد, مال را شش قسمت مى
كنند: يـك قسمت آن را پدر, يا مادر مى برد وبقيه را طورى قسمت مى كنند كه هر پسرى
دو برابر دختر ببرد.
مـسـاله 2746 - اگر وارث ميت فقط پدر يا مادر و يك دختر باشد, مال را چهار قسمت مى
كنند: يك قسمت آن را پدر يا مادر و بقيه را دخترمى برد.
مـسـالـه 2747 - اگر وارث ميت فقط پدر يا مادر و چند دختر باشد, مال را پنج قسمت
مى كنند: يـك قـسمت را پدر يا مادر مى برد, و چهارقسمت را دخترها به طور مساوى بين
خودشان قسمت مى كنند.
مـسـاله 2748 - اگر ميت اولاد نداشته باشد, نوه پسرى او اگرچه دختر باشد, سهم پسر
ميت را مـى بـرد, و نوه دخترى او اگرچه پسر باشد,سهم دختر ميت را مى برد, مثلا اگر
ميت يك پسر از دخـتـر خـود و يك دختر از پسرش داشته باشد, مال را سه قسمت مى كنند:
يك قسمت رابه پسر دخـتـر و دو قـسـمـت را به دختر پسر مى دهند.
و اگر نوه پسرى
يا دخترى بيشتر از يكى بوده و مختلف باشند, از آن سهم پسر دو مقابل دختر ارث مى
برد.
ارث دسته دوم مـساله 2749 - دسته دوم از كسانى كه بواسطه خويشى ارث مى برند, جد
يعنى پدر بزرگ , و جده يـعـنـى مادر بزرگ , و برادر و خواهر ميت است , و اگر برادر
و خواهر نداشته باشد, اولادشان ارث مى برند.
مـسـالـه 2750 - اگر وارث ميت فقط يك برادر يا يك خواهر باشد, همه مال به او مى
رسد.
و اگر چـنـد بـرادر پدر و مادرى , يا چند خواهر پدرو مادرى باشد, مال به
طور مساوى بين آنان قسمت مى شود.
و اگر برادر و خواهر پدر و مادرى باهم باشند,
هر برادرى دو برابر خواهرمى برد, مثلا اگر دو برادر و يك خواهر پدر و مادرى دارد,
مال را پنج قسمت مى كنند: هر يك از برادرها دو قسمت و خواهر يك قسمت آن را مى برد.
مساله 2751 - اگر ميت برادر و خواهر پدر و مادرى دارد, برادر و خواهر پدرى كه از
مادر با ميت جـدا اسـت ارث نـمى برد.
و اگر برادر وخواهر پدر و مادرى ندارد,
چنانچه فقط يك خواهر يا يك برادر پدرى داشته باشد, همه مال به او مى رسد.
و اگر
چند برادر يا چند خواهرپدرى داشته باشد, مـال به طور مساوى بين آنان قسمت مى شود.
و اگر هم برادر و هم خواهر پدرى داشته باشد, هر برادرى دو برابر خواهرمى برد.
مـسـالـه 2752 - اگـر وارث ميت فقط يك خواهر يا يك برادر مادرى باشد كه از پدر با
ميت جدا اسـت , همه مال به او مى رسد, و اگر چند برادرمادرى يا چند خواهر مادرى يا
چند برادر و خواهر مادرى باشند, مال به طور مساوى بين آنان قسمت مى شود.
مـسـالـه 2753 - اگـر ميت برادر و خواهر پدر و مادرى و برادر و خواهر پدرى و يك
برادر يا يك خـواهر مادرى داشته باشد, برادر و خواهرپدرى ارث نمى برند و مال را شش
قسمت مى كنند: يك قـسـمـت آن را بـه بـرادر يـا خواهر مادرى و بقيه را به برادر و
خواهر پدر و مادرى مى دهند, و هر برادرى دو برابر خواهر مى برد.
مـساله 2754 - اگر ميت برادر و خواهر پدر و مادرى و برادر و خواهر پدرى و چند
برادر و خواهر مادرى داشته باشد, برادر و خواهرپدرى ارث نمى برد و مال را سه قسمت
مى كنند: يك قسمت آن را بـرادر و خـواهر مادرى به طور مساوى بين خودشان قسمت مى
كنند و بقيه را به برادر و خواهر پدر و مادرى مى دهند و هر برادرى دو برابر خواهر
مى برد.
مـساله 2755 - اگر وارث ميت فقط برادر و خواهر پدرى و يك برادر مادرى يا يك خواهر
مادرى بـاشـد, مـال را شـش قسمت مى كنند: يك قسمت آن را برادر يا خواهر مادرى مى
برد و بقيه را به برادر و خواهر پدرى مى دهند, و هر برادرى دو برابر خواهر مى برد.
مساله 2756 - اگر وارث ميت فقط برادر و خواهر پدرى و چند برادر و خواهر مادرى
باشد, مال را سـه قسمت مى كنند: يك قسمت آن رابرادر و خواهر مادرى به طور مساوى بين
خودشان قسمت مى كنند و بقيه را به برادر و خواهر پدرى مى دهند, و هر برادرى دو
برابر خواهرمى برد.
مساله 2757 - اگر وارث ميت فقط برادر و خواهر و زن او باشد, زن يك چهارم مال را
ارث مى برد, و خـواهـر و بـرادر به طورى كه در مسائل گذشته گفته شد بقيه را ارث مى
برند.
و نيز اگر زنى بميرد و وارث او فقط خواهر و برادر و شوهر او باشد, شوهر
نصف مال را مى برد, و خواهر وبرادر به طورى كه در مسائل پيش گفته شد ارث خود را مى
برند.
ولى براى آنكه زن يا شوهر ارث مى برند, از سهم برادر و خواهر مادرى چيزى
كم نمى شود و از سهم برادر و خواهر پدر و مادرى يا پدرى كم مـى شود, مثلا اگر وارث
ميت شوهر و برادر و خواهر مادرى و برادر وخواهر پدر و مادرى او باشد, نـصـف مـال
بـه شـوهر مى رسد, و يك قسمت از سه قسمت اصل مال را به برادر و خواهر مادرى مـى
دهـند, و آنچه مى ماند مال برادر و خواهر پدر و مادرى است , پس اگر همه مال او شش
تومان بـاشد: سه تومان به شوهر, و دو تومان به برادر و خواهرمادرى , و يك تومان به
برادر و خواهر پدر و مـادرى مـى دهـند.
و اگر ميت يك برادر يا يك خواهر مادرى و
يك يا چند خواهر پدرى ومادرى باشد, شش يك مال سهم خواهر مادرى و بقيه سهم خواهر
پدرى و مادرى است .
مـسـالـه 2758 - اگر ميت خواهر و برادر نداشته باشد, سهم ارث آنان را به اولادشان
مى دهند, و سـهـم بـرادرزاده و خواهرزاده مادرى به طورمساوى بين آنان قسمت مى شود,
و از سهمى كه به برادرزاده و خواهرزاده پدرى يا پدر و مادرى مى رسد بنابر مشهور هر
پسرى دو برابردختر مى برد, ولى بعيد نيست كه بين اينها نيز به طور مساوى قسمت شود و
احوط رجوع به صلح است .
مـساله 2759 - اگر وارث ميت فقط يك جد يا يك جده است , چه پدرى باشد يا مادرى ,
همه مال به او مى رسد, و با بودن جد ميت , پدر جدارث نمى برد.
مساله 2760 - اگر وارث ميت فقط جد و جده پدرى باشد, مال سه قسمت مى شود: دو قسمت
را جـد و يـك قـسـمـت را جـده مـى برد.
و اگر جدو جده مادرى باشد, مال را به
طور مساوى بين خودشان قسمت مى كنند.
مـسـاله 2761 - اگر وارث ميت فقط يك جد يا جده پدرى و يك جد يا جده مادرى باشد,
مال سه قسمت مى شود: دو قسمت را جد يا جده پدرى و يك قسمت را جد يا جده مادرى مى
برد.
مـسـالـه 2762 - اگـر وارث مـيـت جـد و جده پدرى و جد و جده مادرى باشد, مال سه
قسمت مى شود, يك قسمت آن را به جد و جده مادرى به طور مساوى بين خودشان قسمت مى
كنند, و دو قسمت آن را به جد و جده پدرى مى دهند, و جد دو برابر جده مى برد.
مـسـاله 2763 - اگر وارث ميت فقط زن و جد و جده پدرى و جد و جده مادرى او باشد, زن
ارث خـود را به تفصيلى كه بعدا گفته مى شودمى برد, و يك قسمت از سه قسمت اصل مال را
به جد و جـده مـادرى مـى دهـند كه به طور مساوى بين خودشان قسمت مى كنند و بقيه را
به جدو جده پدرى مى دهند, و جد دو برابر جده مى برد.
و اگر وارث ميت شوهر و جد
و جده باشد, شوهر نصف مـال را مـى برد, و جد و جده به دستورى كه در مسائل گذشته
گفته شد, ارث خود را مى برند.
و اگر جد و جده پدرى يا مادرى يا هر دو با برادر
و خواهر جمع شوند, جد وجده مادرى مثل برادر و خواهر مادرى حساب مى شوند, و جد و جده
پدرى مثل برادر و خواهر پدرى حساب مى شوند, پس در سهم برادرها يا خواهرها مثل
برادرها و خواهرها شريك مى شود.
ارث دسته سوم مساله 2764 - دسته سوم عمو و عمه و دائى و خاله و اولاد آنان است به
تفصيلى كه گفته شد كه اگر از طبقه اول و دوم كسى نباشد اينها ارث مى برند.
مساله 2765 - اگر وارث ميت فقط يك عمو يا يك عمه است , چه پدر و مادرى باشد, يعنى
با ميت از يك پدر و مادر باشد, يا پدرى باشد يامادرى , همه مال به او مى رسد.
و
اگر چند عمو يا چند عمه بـاشـنـد و همه پدر و مادرى , يا همه پدرى باشند, مال به
طور مساوى بين آنان قسمت مى شود.
و اگر عمو و عمه هر دو باشند و همه پدر و
مادرى , يا همه پدرى باشند, مشهور اين است كه عمو دو بـرابـر عمه مى برد, مثلا اگر
وارث ميت دو عمو و يك عمه باشد, مال را پنج قسمت مى كنند: يك قسمت را به عمه مى
دهند و چهار قسمت را عموها به طور مساوى بين خودشان قسمت مى كنند.
ولى بعيد نيست كه قسمت بين اينها نيز به طور مساوى باشد.
مـسـاله 2766 - اگر وارث ميت فقط چند عموى مادرى يا چند عمه مادرى يا عمو و عمه
مادرى باشند, ظاهر آن است كه مال به طورمساوى بين آنان قسمت مى شود.
مـسـالـه 2767 - اگـر وارث ميت عمو و عمه باشد و بعضى پدرى و بعضى مادرى و بعضى
پدر و مادرى باشند, عمو و عمه پدرى ارث نمى برند,و اگر ميت يك عمو يا يك عمه مادرى
دارد, مال را شـش قسمت مى كنند: يك قسمت را به عمو يا عمه مادرى و بقيه را به عمو و
عمه پدر ومادرى و در فرض نبودن آنها به عمو و عمه پدرى .
و اگر هم عمو و هم عمه
مادرى دارد, مال را سه قسمت مـى كـنند: دو قسمت را به عمو وعمه پدر و مادرى , و در
فرض نبودن آنها به عمو و عمه پدرى , و يك قسمت را به عمو و عمه مادرى مى دهند.
مـساله 2768 - اگر وارث ميت فقط يك دائى يا يك خاله باشد, همه مال به او مى رسد, و
اگر هم دائى و هـم خـاله باشد و همه پدر و مادرى , ياپدرى يا مادرى باشند, مال به
طور مساوى بين آنان قسمت مى شود.
مساله 2769 - اگر وارث ميت فقط يك يا چند دائى , يا يك يا چند خاله مادرى , و دائى
و خاله پدر و مـادرى و دائى و خـالـه پـدرى بـاشد, دائى و خاله پدرى ارث نمى برد, و
بعيد نيست كه بقيه در تقسيم باهم ديگر مساوى باشند.
مـساله 2770 - اگر وارث ميت فقط دائى و خاله پدرى و دائى و خاله مادرى و دائى و
خاله پدر و مـادرى بـاشـد, دائى و خاله پدرى ارث نمى برند.
و بعيد نيست كه بقيه
در تقسيم آن باهم مساوى باشند.
مساله 2771 - اگر وارث ميت يك يا چند دائى يا يك يا چند خاله يا دائى و خاله و يك
يا چند عمو يـا يـك يـا چند عمو وعمه باشد, مال راسه قسمت مى كنند: يك قسمت را دائى
يا خاله يا هردو, و بقيه را عمو يا عمه يا هر دو مى برد.
مساله 2772 - اگر وارث ميت يك دائى يا يك خاله و عمو و عمه باشد, چنانچه عمو و عمه
, پدر و مـادرى يا پدرى باشند, مال را سه قسمت مى كنند: يك قسمت را دائى يا خاله مى
برد و از بقيه دو قسمت به عمو و يك قسمت به عمه مى دهند, بنابر اين مال را نه قسمت
مى كنند: سه قسمت را به دائى يـا خـالـه و بـنـابر مشهور چهار قسمت را به عمو و دو
قسمت را به عمه مى دهند, ولى بعيد نيست كه بين عمو و عمه به طورمساوى تقسيم شود.
مساله 2773 - اگر وارث ميت يك دائى يا يك خاله و يك عمو يا يك عمه مادرى و عمو و
عمه پدر و مادرى يا پدرى باشد, مال را سه قسمت مى كنند: يك قسمت آن را به دائى يا
خاله مى دهند, و دو قسمت باقيمانده را بقيه ورثه به طور مساوى بين خود تقسيم مى
كنند.
مساله 2774 - اگر وارث ميت چند دائى و چند خاله باشد كه همه پدر و مادرى يا پدرى
يا مادرى بـاشـند و عمو و عمه هم داشته باشد, مال سه سهم مى شود: دو سهم آن را به
دستورى كه گفته شد بين عمو و عمه قسمت مى كنند, و يك سهم آن را دائيها و خاله ها به
طور مساوى بين خودشان قسمت مى نمايند, ولى با بودن دائى و خاله پدر و مادرى , دائى
و خاله پدرى ارث نمى برد.
مـسـالـه 2775 - اگر وارث ميت , دائى يا خاله مادرى و چند دائى و خاله پدر و مادرى
يا پدرى و عمو و عمه باشد, مال سه سهم مى شود: دوسهم آن را به دستورى كه سابقا گفته
شد عمو و عمه بـيـن خـودشـان قـسـمـت مـى كـنند, و بعيد نيست كه بقيه ورثه در تقسيم
يك سهم باقيمانده باهم مساوى باشند.
مـسـالـه 2776 - اگـر مـيـت عمو و عمه و دائى و خاله نداشته باشد, مقدارى كه به
عمو و عمه مى رسد, به اولاد آنان , و مقدارى كه به دائى و خاله مى رسد, به اولاد
آنان داده مى شود.
مـسـاله 2777 - اگر وارث ميت عمو و عمه و دائى و خاله پدر و عمو و عمه و دائى و
خاله مادر او بـاشند, مال سه سهم مى شود: يك سهم آن راعمو و عمه و دائى و خاله مادر
ميت به طور مساوى بـيـن خـودشان قسمت مى كنند, و دو سهم ديگر آن را سه قسمت مى
كنند: يك قسمت رادائى و خـاله پدر ميت به طور مساوى بين خودشان قسمت مى نمايند و دو
قسمت ديگر آن را نيز به طور مساوى به عمو و عمه پدر ميت مى دهند.
ارث زن و شوهر مساله 2778 - اگر زنى بميرد و اولاد نداشته باشد, نصف همه مال را
شوهر او و بقيه را ورثه ديگر مى برند.
و اگر از آن شوهر يا از شوهر ديگراولاد
داشته باشد, چهار يك همه مال را شوهر و بقيه را ورثه ديگر مى برند.
مـساله 2779 - اگر مردى بميرد و اولاد نداشته باشد, چهار يك مال او را زن و بقيه
را ورثه ديگر مـى برند, و اگر از آن زن يا از زن ديگر اولادداشته باشد, هشت يك مال
را زن و بقيه را ورثه ديگر مـى برند, و زن از زمين خانه و باغ و زراعت و زمينهاى
ديگر نه از خود زمين و نه ازقيمت آن ارث مـى بـرد, ونـيز از خود هوائى خانه مانند
بنا ودرخت ارث نمى برد, ولى از قيمت آنها ارث مى برد, و هـمـچـنـين است درخت
وساختمانى كه در زمين باغ و زراعت و زمينهاى ديگر است .
و اظهر آن است كه زن از
خود زراعت ارث مى برد.
مـسـالـه 2780 - اگر زن بخواهد در چيزهائى كه از آنها ارث نمى برد مانند زمين خانه
مسكونى , تـصـرف كـنـد, بـايـد از ورثـه ديگر اجازه بگيرد.
وجايز نيست كه ورثه
تا سهم زن را نداده اند, در چيزهائى كه زن از قيمت آنها ارث مى برد مانند بنا و
درخت , بدون اجازه او تصرف كنند.
مساله 2781 - اگر بخواهند بنا و درخت و مانند آن را قيمت نمايند, بايد حساب كنند
كه اگر آنها بدون اجاره در زمين بمانند تا از بين بروند,چقدر ارزش دارند و سهم زن
را از آن قيمت بدهند.
مـسـاله 2782 - مجراى آب قنات و مانند آن , حكم زمين را دارد, و آجر و چيزهائى كه
در آن بكار رفته , در حكم ساختمان است .
مساله 2783 - اگر ميت بيش از يك زن داشته باشد, چنانچه اولاد نداشته باشد, چهار يك
مال , و اگـر اولاد داشـتـه بـاشـد, هشت يك مال به شرحى كه گفته شد, به طور مساوى
بين زنهاى او قسمت مى شود, اگرچه شوهر با همه يا بعض آنان نزديكى نكرده باشد, ولى
اگر در مرضى كه در آن مرض از دنيا رفته , زنى را عقد كرده و با او نزديكى نكرده است
, آن زن از او ارث نمى برد و حق مهر هم ندارد.
مـسـالـه 2784 - اگر زن در حال مرض شوهر كند و به همان مرض بميرد, شوهرش اگرچه با
او نزديكى نكرده باشد, از او ارث مى برد.
مساله 2785 - اگر زن را به ترتيبى كه در احكام طلاق گفته شد, طلاق رجعى بدهند و در
بين عـده بـميرد, شوهر از او ارث مى برد.
و نيز اگرشوهر در بين آن عده بميرد,
زن از او ارث مى برد.
ولى اگر بعد از گذشتن عده يا در عده طلاق بائن , يكى از آنان بميرد, ديگرى از او
ارث نمى برد.
مـسـالـه 2786 - اگـر شوهر در حال مرض , عيالش را طلاق دهد و پيش از گذشتن دوازده
ماه هلالى بميرد, زن با سه شرط از او ارث مى برد: اول آنـكـه در ايـن مدت شوهر ديگر
نكرده باشد, و در صورتى كه شوهر كرده باشد احتياط اين است كه صلح نمايند.
دوم آنـكه راضى به طلاق شوهر نبوده , و طلاق شوهر نيز به قصد منع او از ارث باشد,
و در غير اين صورت ارث بردن زن اشكال دارد.
سـوم شـوهر در مرضى كه در آن مرض زن را طلاق داده , بواسطه آن مرض يا به جهت ديگرى
بميرد, پس اگر از آن مرض خوب شود وبه جهت ديگرى از دنيا برود, زن از او ارث نمى
برد.
مساله 2787 - لباسى كه مرد براى پوشيدن زن خود گرفته اگرچه زن آن را پوشيده باشد,
بعد از مردن شوهر, جزء مال شوهر است .
مسائل متفرقه ارث مـسـالـه 2788 - قـرآن و انـگـشترى و شمشير ميت يا سلاح ديگر كه
براى مردها متعارف است و لباسهائى را كه پوشيده در صورتى كه آنها را به شخص ديگرى
وصيت نكند, مال پسر بزرگتر است , و اگر ميت از سه چيز اول بيشتر از يكى دارد, مثلا
دو قرآن يا دو انگشترى دارد,احتياط واجب آن است كه پسر بزرگ در آنها با ورثه ديگر
صلح كند اگرچه بعيد نيست همه آنها مال او باشد.
مـسـالـه 2789 - اگـر پسربزرگ ميت بيش از يكى باشد مثلا از دو زن او در يك وقت دو
پسر به دنيا آمده باشد, بايد لباس و قرآن و انگشترى وشمشير ميت را بطور مساوى بين
خودشان قسمت كنند.
مـسـالـه 2790 - اگر ميت قرض داشته باشد, چنانچه قرضش به اندازه مال او يا زيادتر
باشد, بايد چـهار چيزى هم كه مال پسر بزرگتر است و در مساله پيش گفته شد, به قرض او
بدهند, و اگر قـرضش كمتر از مال او باشد به طورى كه بعد از اداء دين براى وارث ها
ارث مى رسد,اشياء مزبوره مال پسر بزرگتر است .
مـسـاله 2791 - مسلمان از كافر ارث مى برد, ولى كافر اگرچه پدر يا پسر ميت مسلمان
باشد از او ارث نمى برد.
مـسـالـه 2792 - اگر كسى يكى از خويشان خود را عمدا و به ناحق بكشد, از او ارث نمى
برد, ولى اگـر از روى خطا باشد مثل آنكه سنگ را به هوا بيندازد و اتفاقا به يكى از
خويشان او بخورد و او را بكشد, از او ارث مى برد, بلكه ظاهر آن است كه از ديه نيز
ارث مى برد.
مـساله 2793 - هرگاه بخواهند ارث را تقسيم كنند, براى بچه اى كه در شكم است كه اگر
زنده به دنيا بيايد ارث مى برد, در صورتى كه احتمال بيشتر از يكى نرود, سهم يك پسر
را كنار مى گذارند و زيـادى را ورثـه بـيـن خـود تـقـسـيـم مـى كنند.
ولى اگر
احتمال بدهند بيشتر از يكى است , مثلااحتمال بدهند كه زن به دو يا سه بچه حامله
باشد و ورثه راضى نباشند كه سهم حمل محتمل را كـنـار بـگـذارند, نسبت به زائد از
سهم يك پسر را باوثوق واطمينان به حفظ سهم حمل زائد جايز است بين ورثه تقسيم كنند.
حدى كه براى بعضى گناهان معين شده است
مساله 2794 - اگر كسى با يكى از محرمهاى خود كه مثل مادر و خواهر با او نسبت
دارند زنا كند, بـه حـكم حاكم شرع بايد او را بكشند, وهمچنين است اگر مرد كافر با
زن مسلمان زنا كند.
و در اخبار بسيار وارد شده است كه انجام دادن يكى از حدها
باعث مى شود كه مردم كار نامشروع نكنند و دنيا و آخرت آنان را حفظ مى كند و منفعتش
براى آنان بيشتر است از اينكه چهل روز باران ببارد.
مساله 2795 - اگر مرد آزادى زنا كند, بايد اورا صد تازيانه بزنند, وچنانچه سه
مرتبه زنا كند, و در هـر دفعه صد تازيانه اش بزنند, در دفعه چهارم بايد او را
بكشند, ولى كسى كه زن عقدى دائمى يا كنيز مملوك دارد, و در حالى كه بالغ و عاقل و
آزاد بوده با او نزديكى كرده , و هر وقت هم بخواهد مى تواند با او نزديكى كند, اگر
با زنى كه بالغه و عاقله است زنا كند, بايد او را سنگسار نمايند.
مساله 2796 - مشهور اين است كه اگر مرد ببيند كه كسى با زن او زنا مى كند چنانچه
نترسد كه به او ضررى بزنند, مى تواند هر دو را بكشد,ولى اين حكم محل اشكال است , و
به هر تقدير آن زن بر او حرام نمى شود.
مساله 2797 - اگر مرد مكلف عاقلى با مكلف عاقل ديگر لواط كند, بايد هر دوى آنان را
بكشند.
و حـاكـم شـرع مى تواند لواط كننده را باشمشير بكشد, يا زنده به آتش
بسوزاند, يا دست و پاى او را بـبـنـدد و از جـاى بـلـندى به زير اندازد, و با
شرائطى كه در مساله ( 2795 ) گفته شدمى تواند سـنـگـسـارش كـند.
ولى اگر لواط
كننده غير محصن باشد, كشتن او اشكال دارد, و بعيد نيست حدش جلد باشد.
مـساله 2798 - اگر يك نفر كس ديگر را امر كند كه به ناحق كسى را بكشد, در صورتى كه
قاتل و كسى كه به او دستور داده , هر دو مكلف وعاقل باشند, قاتل را بايد كشت و كسى
كه او را امر كرده بايد حبس كرد تا بميرد.
مساله 2799 - اگر فرزند, پدر يا مادر را عمدا بكشد, بايد او را بكشند, ولى اگر
پدرى فرزند خود را عـمـدا بـكشد, بايد به دستورى كه دراحكام ديه گفته مى شود ديه
بدهد, و هر قدر حاكم شرع صلاح مى داند او را بزنند.
مـسـاله 2800 - هرگاه كسى پسرى را از روى شهوت ببوسد, حاكم شرع از سى تازيانه تا
نود و نه تـازيانه هر قدر صلاح مى داند, به اومى زند.
و روايت شده است كه
خداوند عالم دهانه اى از آتش به دهان او مى زند و ملائكه آسمان و زمين و ملائكه
رحمت و غضب بر او لعنت مى كنند و جهنم براى او مهيا خواهد بود.
ولى اگر توبه
كند توبه او قبول مى شود.
مـسـاله 2801 - اگر كسى مرد و زن را براى زنا يا مرد و پسر را براى لواط بهم
برساند, چنانچه آن كـس زن بـاشـد, بـايـد هفتاد و پنج تازيانه به او بزنند, و اگر
مرد باشد, بعد از هفتاد و پنج تازيانه مشهور آن است كه بايد سر او را بتراشند و در
كوچه و بازار بگردانند و از محلى كه در آن محل اين كار را كرده بيرونش كنند.
مـسـاله 2802 - اگر كسى بخواهد با زنى زنا كند, يا با پسرى لواط نمايد و بدون آنكه
او را بكشند جلوگيرى از او ممكن نباشد, كشتن او جايزاست .
مـسـالـه 2803 - اگـر كـسى به مرد يا زن مسلمانى كه بالغ و عاقل و آزاد است نسبت
زنا يا لواط بـدهـد, يا ولد الزنا بگويد و نتواند به طريق شرعى صحت نسبت را اثبات
كند, بايد هشتاد تازيانه از روى لباس به او بزنند.
مساله 2804 - كسى كه مكلف و عاقل است اگر از روى اختيار و علم به حرمت , شراب
بخورد, در دفعه اول و دوم بايد تمام بدنش را غير ازعورت برهنه كنند و هشتاد تازيانه
به او بزنند, و در دفعه سوم بايد او را بكشند.
مساله 2805 - كسى كه مكلف و عاقل است اگر چهار نخود و نيم طلاى سكه داريا چيز
ديگرى را كه به اين مقدار ارزش دارد بدزدد,چنانچه شرطهائى را كه در شرع براى آن
معين شده دارا باشد, در دفـعه اول بايد چهار انگشت دست راست او را از بيخ ببرند و
كف دست وشست او را بگذارند, و در دفعه دوم بنابر احتياط بايد پاى چپ او را از وسط
ببرند, و در دفعه سوم بايد او را حبس كنند تا بميرد, و چنانچه مال دارد خرج او را
از مال خودش و اگر ندارد از بيت المال بدهند, و در صورتى كه در مرتبه چهارم در
زندان يا غير آن دزدى كند, بايد او رابكشند.
احكام ديه
مـسـالـه 2806 - اگـر كسى كه بالغ و عاقل است عمدا و به ناحق ديگرى را بكشد,
در صورتى كه مـقـتـول , مرد ومسلمان باشد, ولى كشته مى تواندقاتل را عفو كند يا
بكشد.
ولى اگر مقتول كافر بـاشـد, قـاتـل او را كـه مسلمان است نمى توان كشت ,
و اگر مقتول زن و مسلمان باشد مى شود قاتل مسلمان او را كشت , لكن اگر قاتل مرد
باشد بايد نصف ديه او را به ولى او بدهند, و اگر قاتل ديـوانـه يا نابالغ باشد
مطلقا ديه بايد بدهند و ديه آن بر عاقله است كه معناى آن خواهد آمد, و نيز ولى مى
تواند به مقدارى كه طرفين راضى شوند از قاتل ديه بگيرد.
و در صورتى كه رضايت
آنهابه ديه اى باشد كه در شرع معين شده است چون تقديرات شرعى در ديه مختلف است ,
اختيار تعيين آن بـا قـاتل است , و مى تواند هر كدام كه براى او آسانتر است اختيار
نمايد.
بنابر اين مى تواند قيمت نقره را كه از سائر اقسام ديه كمتر است بدهد, و
آن به حساب قران قديم ايرانى كه يك مثقال بوده پـانـصـد و بيست و پنج تومان مى شود,
و اعتبار آن به قران قديم است نه به ريال رائج امروزى .
اما اگـر از روى خـطـاى
مـحـض بكشد, مثلا براى حيوانى تير بيندازد و اشتباها كسى را بكشد, ولى كشته حق
ندارد او را بكشد, اما مى تواند از عاقله ( يعنى قوم و خويشان پدرى قاتل ) به
تفصيلى كه در كتب مفصله مذكور است ديه بگيرد.
و اگر از روى خطاى شبيه به عمد
بكشد به اين معنى كه شخصى كسى را باآلتى برنده كه عادتا كشنده نيست و قصد كشتن هم
نداشته باشد و اتفاقا بكشد, در اين فرض خود قاتل بايد ديه بدهد و ولى مقتول حق كشتن
او را ندارد.
مـسـاله 2807 - ديه اى كه قاتل بايد بدهد در صورتى كه مقتول مرد و مسلمان و آزاد
باشد يكى از شش چيز است : اول در قـتـل عـمدى صد شتر كه داخل سال ششم شده باشند.
و در قتل خطاى محض و شبه عمد, سن شترها كمتر از اين است .
دوم دويست گاو.
سوم هزار گوسفند.
چهارم دويست حله , و هر حله دو پارچه اى است كه در يمن مى بافند.
پنجم هزار مثقال شرعى طلا كه هر مثقال 18 نخود است .
ششم ده هزار درهم كه هر درهمى 6/12 نخود نقره سكه دار است .
و اگر مقتول , زن
و مسلمان و آزاد باشد, ديه او در هر يك از اين شش چيز نصف ديه مرد است .
و اگر
مقتول كافر ذمى باشد, در صورتى كه مرد باشد ديه او هشتصد درهم , و در صورتى كه زن
باشد ديه او چهارصددرهم است , و اگـر كافر غير ذمى باشد ديه ندارد.
و ديه
مقتولى كه غلام يا كنيز باشد, قيمت او است در صورتى كـه بـيـشـتر از ديه آزاد
نباشد, ودر صورتى كه قتل عمدى هم باشد نمى شود قاتل آزاد را براى او كشت .
مساله 2808 - ديه چند چيز مثل ديه كشتن است كه مقدار آن در مساله پيش گفته شد.
اول آنـكه دو چشم كسى را كور كند, يا چهار پلك چشم او را از بين ببرد, و اگر يك
چشم او را كور كند, بايد نصف ديه كشتن رابدهد.
دوم دو گـوش كسى را ببرد, يا كارى كند كه هر دو گوش او كر شود, و اگر يك گوش او را
ببرد يا كر كند, بايد نصف ديه كشتن را بدهد, و اگرنرمه گوش او را ببرد احوط اين است
كه با او صلح نمايد.
سوم تمام بينى يا نرمه بينى كسى را ببرد.
چـهـارم زبان كسى را از بيخ ببرد, و اگر مقدارى از آن را ببرد بايد به نسبت , ديه
بدهد, و بنابر احـتياط واجب بايد مخارج حروفى كه به جهت قطع زبان از بين رفته است
ملاحظه نمايند, و ديه تـمـام را نـسـبـت بـه مـخـارج حـروف تـقـسـيـم كـنند, و نسبت
آن مقدار را با مقدارى كه در مـلاحـظـه مساحت يعنى نصف يا ثلث يا ربع و مانند اينها
واجب مى شود ملاحظه نموده , هر كدام بيشتر است آن را بدهد.
پـنـجـم تمام دندانهاى كسى را از بين ببرد, و در صورتى كه بعضى از دندانها را از
بين ببرد در صورتى كه صاحب دندان مرد باشد بايد براى هردندانى پانصد درهم ديه بدهد,
و اگر زن باشد ديه آن تـا به مقدارى كه به ثلث ديه برسد, با ديه مرد مساوى است , و
در صورتى كه از ثلث بگذرد ديه دندانهاى او نصف دندانهاى مرد است .
شـشـم هر دو دست كسى را از بند جدا كند, و اگر يك دست را از بند جدا كند, بايد نصف
ديه كشتن مثل او را بدهد.
هـفـتـم ده انگشت كسى را ببرد و ديه هر انگشت در مرد يك دهم ديه كشتن است , و در
زن تا ثلث ديه با مرد مساوى است , و در بيشتر ازثلث , نصف ديه انگشتان مرد است .
هشتم هر دو پستان زنى را ببرد, و اگر يكى از آنها را ببرد, بايد نصف ديه كشتن مثل
او را بدهد.
نـهـم هـر دو پاى كسى را تا مفصل , يا همه ده انگشت پا را ببرد, و ديه هر انگشت ,
يك دهم ديه كشتن مثل او است .
دهم تخمهاى مردى را از بين ببرد.
يـازدهـم طـورى بـه كـسى آسيب برساند كه عقل او از بين برود.
و اگر پشت كسى را
طورى بشكند كه ديگر درست نشود, احوط اين است كه رجوع به صلح شود.
مساله 2809 - اگر اشتباها كسى را بكشد, بايد علاوه بر ديه كه در مساله ( 2806 )
گفته شد خود قاتل يك بنده آزاد كند, و اگر نتواند بنده آزاد كند, دو ماه پى در پى
روزه بگيرد, و اگر اين را هم نتواند, شصت فقير را سير كند.
و اگر عمدا و به
ناحق بكشد, در صورت عفو يا گرفتن ديه بايد دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند
و يك بنده را آزاد نمايد.
مـسـاله 2810 - كسى كه سوار حيوان است , اگر كارى كند كه آن حيوان به كسى آسيب
برساند, ضـامن است .
و نيز اگر ديگرى كارى كند كه حيوان به سوار خود, يا به كسى
ديگر صدمه بزند, آن كننده كار ضامن مى باشد.
مـسـاله 2811 - اگر انسان كارى كند كه زن حامله سقط كند, و آن سقط آزاد و محكوم به
اسلام بـاشد, چنانچه چيزى كه سقط شده نطفه باشد,ديه اش بيست مثقال شرعى طلاى سكه
دار است , كـه هـر مثقال آن 18 نخود مى باشد.
و اگر علقه يعنى خون بسته باشد,
چهل مثقال .
و اگرمضغه يـعنى پاره گوشت باشد, شصت مثقال .
و اگر استخوان
شده باشد, هشتاد مثقال .
و اگر گوشت آورده ولـى هـنـوز روح در او دميده نشده
,صد مثقال .
و اگر روح در او دميده شده , چنانچه پسر بـاشـد, ديه او هزار مثقال
, و اگر دختر باشد, ديه او پانصد مثقال شرعى طلاى سكه داراست .
و در جميع اين
صور اگر عوض هر يك مثقال طلا ده درهم نقره بدهد كافى است .
مـسـاله 2812 - اگر زن حامله كارى كند كه بچه اش سقط شود, بايد ديه آن را به
تفصيلى كه در مساله پيش گفته شد, به وارث بچه بدهد, و به خود زن چيزى از آن نمى
رسد.
مساله 2813 - اگر كسى زن حامله را بكشد, بايد ديه زن و بچه را بدهد.
مساله 2814 - اگر پوست سر يا صورت مردى را پاره كند, بايد يك صدم ديه انسان را كه
در مساله ( 2807 ) گـفـتـه شد به او بدهد, و اگر به گوشت برسد و قدرى از آن را هم
ببرد, بايد دو صدم بدهد, و اگر خيلى از گوشت را پاره كند بايد سه صدم بدهد, و اگر
به پرده نازك استخوان برسد چهار صدم , و اگر استخوان نمايان شود پنج صدم , و اگر
استخوان بشكند ده صدم , و اگر بعضى از ريـزه هـاى استخوان از جاى خود بيرون آيد
پانزده صدم , و اگر به پرده مغز سر برسد بايد سى و سه صدم بدهد.
مساله 2815 - اگر به صورت كسى سيلى يا چيز ديگر بزند به طورى كه صورت او سرخ شود,
بايد يـك مـثقال و نيم شرعى طلاى سكه داركه هر مثقالى 18 نخود است بدهد.
و اگر
كبود شود, سه مـثـقال .
و اگر سياه شود, بايد شش مثقال شرعى طلاى سكه دار بدهد,
ولى اگر جاى ديگر بدن كسى را بواسطه زدن سرخ يا كبود يا سياه كند, بايد نصف آنچه را
كه گفته شد بدهد.
مساله 2816 - اگر به حيوان حلال گوشت كسى زخم بزند يا چيزى از بدن آن را ببرد,
بايد تفاوت قيمت سالم و معيوب آن را به صاحبش بدهد.
مساله 2817 - اگر انسان سگ شكارى كسى را يا سگى كه نگهدارى خانه را مى كند, يا سگ
گله كـسـى را, يا سگى كه پاسبانى زراعت رامى كند بكشد, بنابر احتياط واجب با صاحب
سگ در تمام اين اقسامى كه ذكر شد صلح نمايد.
مساله 2818 - اگر حيوان , زراعت يا مال كسى را از بين ببرد, چنانچه صاحب حيوان در
نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد, بايد مقدارى راكه ضرر زده به صاحب مال يا زراعت بدهد.
مـسـالـه 2819 - اگـر بـچه يكى از گناهان كبيره را انجام دهد, ولى يا مثلا معلم او
با اجازه ولى مى تواند به قدرى كه ادب شود و ديه واجب نشوداو را بزند.
مـسـالـه 2820 - اگر كسى بچه اى را طورى بزند كه ديه واجب شود, ديه مال طفل است ,
و اگر مـرده بـايـد بـه ورثه او بدهد, و چنانچه مثلا پدربچه به قدرى او را بزند كه
بميرد, ديه او را ورثه ديگرش مى برند و به خود پدر از ديه چيزى نمى رسد.
مسائل متفرقه
مـسـاله 2821 - اگر ريشه درخت همسايه در ملك انسان بيايد, مى تواند از آن
جلوگيرى كند, و چنانچه ضررى هم از ريشه درخت به اوبرسد, مى تواند از صاحب درخت
بگيرد.
مساله 2822 - جهيزيه اى كه پدر به دختر مى دهد, اگر مثلا بواسطه صلح يا بخشش ملك
او كرده باشد, نمى تواند از او پس بگيرد و اگر ملك او نكرده باشد, پس گرفتن آن
اشكال ندارد.
مـسـالـه 2823 - اگـر كـسى بميرد, ورثه بالغ او مى توانند از سهم خودشان خرج
عزادارى ميت نمايند, ولى از سهم صغير نمى شود چيزى برداشت .
مـسـالـه 2824 - اگـر انـسان غيبت مسلمانى را كند, بايد توبه كند, و لازم نيست از
آن مسلمان خواهش كند كه او را حلال نمايد, و بنابر احتياطبراى او از خدا طلب آمرزش
كند, و اگر بواسطه غـيـبـتـى كـه كـرده توهينى از آن مسلمان شده , در صورتى كه ممكن
است بايد آن توهين را بر طرف نمايد.
مـسـالـه 2825 - انسان نمى تواند بدون اذن حاكم شرع از مال كسى كه مى داند خمس نمى
دهد, خمس را بردارد و به حاكم شرع برساند.
مـسـالـه 2826 - آوازى كـه مخصوص مجالس لهو و بازيگرى است , غنا و حرام مى باشد.
و نوحه يا روضه يا قرآن را با آواز لهوى نبايد بخوانند,اگر آن را با صداى خوب
بخوانند اشكال ندارد.
مساله 2827 - كشتن حيوانى كه اذيت مى رساند و مال كسى نيست اشكال ندارد.
مـسـالـه 2828 - جـايـزه اى را كه بانك به بعضى از كسانى كه در صندوق پس انداز
حساب دارند مى دهد, چون براى تشويق مردم از خودش مى دهد حلال است .
مـسـالـه 2829 - اگر چيزى را به صنعتگرى بدهند كه درست كند و صاحب آن نيايد آن را
ببرد, چـنـانـچه صنعتگر جستجو كند و از پيدا كردن صاحب آن نا اميد شود, بايد آن را
به نيت صاحبش صدقه بدهد, و احوط اين است كه از حاكم شرع استجازه كند.
مـساله 2830 - سينه زدن در كوچه و بازار با اينكه زنها عبور مى كنند اشكال ندارد,
و لازم نيست سـيـنـه زن پـيراهن پوشيده باشد, و نيز اگرجلوى جمعيت عزادار بيرق و
مانند آن ببرند, مانعى ندارد ولى بايد استعمال آلات لهو نشود.
مـسـاله 2831 - گذاشتن دندان طلا و دندانى كه روكش طلا دارد براى زن و مرد مانعى
ندارد, هرچند زينت حساب شود.
مساله 2832 - حرام است انسان استمناء كند ( يعنى با خود يا ديگرى غير زن يا كنيزى
كه وطى آن جايز است به غير جماع , كارى كند كه منى از او بيرون آيد ).
مـسـالـه 2833 - تراشيدن ريش و ماشين كردن آن اگر مثل تراشيدن باشد, بنابر احتياط
واجب حرام است .
مـسـاله 2834 - احتياط واجب آن است كه ولى بچه پيش از آنكه بچه بالغ شود اورا ختنه
نمايد, و اگر او را ختنه نكند, بعد از بالغ شدن بر خودبچه واجب است .
مـسـالـه 2835 - اگـر پدر و مادر فقير باشند و نتوانند كاسبى كنند, فرزند آنان اگر
بتواند, بايد خرجى آنان را بدهد.
مساله 2836 - اگر كسى فقير باشد و نتواند كاسبى كند, پدر او بايد خرجى او را بدهد,
و اگر پدر ندارد يا نمى تواند خرجى او را بدهد,چنانچه فرزندى هم نداشته باشد كه
بتواند خرجى او را بدهد مـشهور آن است كه جد پدرى او بايد خرجى او را بدهد, و اگر
جد پدرى ندارديا نمى تواند خرجى او را بدهد, مادرش بايد خرجى او را بدهد, و اگر
مادر هم ندارد يا نمى تواند خرجى او را بدهد, بايد مـادر پـدر, و مـادر مادر,و پدر
مادر, باهم خرجى او را بدهند.
و اگر بعضى از اينها نباشد يا نتواند, بايد بعضى
ديگر خرجى او را بدهد.
و قول مشهور موافق احتياطاست .
مساله 2837 - ديوارى كه مال دو نفر است , هيچ كدام آنان حق ندارد بدون اذن شريك
ديگر آن را بسازد, يا سر تير يا پايه عمارت خود راروى آن ديوان بگذارد يا به ديوار
ميخ بكوبد, ولى كارهائى كه معلوم است شريك راضى است مانند تكيه دادن به ديوان و
لباس انداختن روى آن اشكال ندارد, اما اگر شريك او بگويد به اين كارها راضى نيستم ,
انجام اينها هم جايز نيست .
مـسـاله 2838 - عكاسى صورت مكروه است , و نيز نقاشى تمام از حيوان يا انسان هرچند
مجسمه باشد مكروه است .