مـسـالـه 811 - اگـر فراموش كند كه بدن يا لباسش نجس است و
در بين نماز يا بعد از آن يادش بيايد, بايد نماز را دوباره بخواند, و اگر وقت گذشته
قضا نمايد.
مـساله 812 - كسى كه در وسعت وقت مشغول نماز است , اگر در بين نماز, بدن يا لباس
او نجس شود و پيش از آنكه چيزى از نماز را با نجاست بخواند, ملتفت شود كه نجس شده ,
يا بفهمد بدن يا لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده
, در صورتى كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس يا بيرون آوردن آن , نماز را
به هم نمى زند, در بين نماز, بـدن يا لباس را آب بكشد يا لباس راعوض نمايد, يا اگر
چيز ديگرى عورت او را پوشانده , لباس را بـيـرون آورد.
ولـى چنانچه طورى باشد
كه اگر بدن يا لباس را آب بكشد يالباس را عوض كند يا بيرون آورد نماز بهم مى خورد و
يا اگر لباس را بيرون آورد برهنه مى ماند, بايد نماز را بشكند و با بدن و لباس پاك
نمازبخواند.
مـسـاله 813 - كسى كه در تنگى وقت مشغول نماز است , اگر در بين نماز لباس او نجس
شود و پـيـش از آنكه چيزى از نماز را با نجاست بخواندبفهمد كه نجس شده , يا بفهمد
كه لباس او نجس اسـت و شـك كـنـد كـه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده , در
صورتى كه آب كشيدن ياعوض كردن يا بيرون آوردن لباس نماز را بهم نمى زند و مى تواند
لباس را بيرون آورد, بايد لباس را آب بكشد يا عوض كند, يا اگر چيزديگرى عورت او را
پوشانده لباس را بيرون آورد و نماز را تمام كند, اما اگر چيز ديگرى عورت او را
نپوشانده و لباس را هم نمى تواند آب بكشد يا عوض كند, بايد با همان لباس نجس نماز
را تمام كند.
مـسـالـه 814 - كـسى كه در تنگى وقت مشغول نماز است , اگر در بين نماز بدن او نجس
شود و پـيش از آنكه چيزى از نماز را با نجاست بخواندملتفت شود كه نجس شده , يا
بفهمد بدن او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده , در صورتى
كه آب كشيدن بدن , نـمـاز را بـهم نمى زند, بدن را آب بكشد, و اگر نماز را بهم مى
زند, بايد با همان حال نماز را تمام كند و نماز او صحيح است .
مساله 815 - كسى كه در پاك بودن بدن يا لباس خود شك دارد, چنانچه نماز بخواند و
بعد از نماز بفهمد كه بدن يا لباسش نجس بوده , نماز اوصحيح است .
مـسـالـه 816 - اگر لباس را آب بكشد و يقين كند كه پاك شده است و با آن نماز
بخواند و بعد از نماز بفهمد پاك نشده , نمازش صحيح است .
مـساله 817 - اگر خونى در بدن يا لباس خود ببيند و يقين كند كه از خونهاى نجس نيست
, مثلا يـقـين كند كه خون پشه است , چنانچه بعد ازنماز بفهمد از خونهائى بوده كه
نمى شود با آن نماز خواند, نماز او صحيح است .
مـسـالـه 818 - اگـر يقين كند خونى كه در بدن يا لباس او است خون نجسى است كه نماز
با آن صحيح است , مثلا يقين كند خون زخم و دمل است , چنانچه بعد از نماز بفهمد خونى
بوده كه نماز با آن باطل است , نمازش صحيح است .
مـساله 819 - اگر نجس بودن چيزى را فراموش كند و بدن يا لباسش با رطوبت به آن برسد
و در حـال فـرامـوشـى نـمـاز بخواند و بعد از نمازيادش بيايد, نماز او صحيح است ,
ولى اگر بدنش با رطـوبت به چيزى كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و بدون اينكه
خود را آب بكشد, غسل كـند و نماز بخواند, غسل و نمازش باطل است مگر اينكه طورى باشد
كه به غسل نمودن , بدن نيز پـاك شـود, و نيز اگر جائى ازاعضاء وضو با رطوبت به چيزى
كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و پيش از آنكه آنجا را آب بكشد, وضو بگيرد و
نماز بخواند, وضو ونمازش باطل مى باشد مگر اينكه طورى باشد كه به وضو گرفتن اعضاء
وضو نيز پاك شود.
مساله 820 - كسى كه يك لباس دارد, اگر بدن و لباسش نجس شود و به اندازه آب كشيدن
يكى از آنـهـا آب داشـته باشد, اولى اين است كه بدن را آب كشيده و با لباس نجس نماز
بخواند, و جايز اسـت كـه لـباس را آب كشيده و با بدن نجس نماز بخواند.
ولى در
صورتى كه نجاست يكى ازآنها بيشتر باشد لازم است آن را آب بكشد, ولى چنانچه ديگرى را
آب بكشد نمازش صحيح است .
مساله 821 - كسى كه غير از لباس نجس , لباس ديگرى ندارد, و با لباس نجس نماز
بخواند نماز او صحيح است .
مساله 822 - كسى كه دو لباس دارد, اگر بداند يكى از آنها نجس است و نداند كدام يك
آنها است , چـنـانچه وقت دارد, بايد با هر دو لباس نماز بخواند, مثلا اگر مى خواهد
نماز ظهر و عصر بخواند بـايـد بـا هر كدام يك نماز ظهر و يك نماز عصر بخواند, ولى
اگر وقت تنگ است , با هركدام نماز بخواند كافى است .
مـسـالـه 823 - شـرط دوم لباس نمازگزار بايد مباح باشد, و كسى كه مى داند پوشيدن
لباس غـصبى حرام است يا اينكه از روى تقصير حكم مساله را نداند, اگر عمدا در آن
لباس نماز بخواند, بنابر احتياط باطل است , ولى در چيزهائى كه به تنهائى عورت را
نمى پوشاند و همچنين چيزهائى كه فعلا نمازگزار آنها را نپوشيده مانند دستمال بزرگ
يا لنگى كه در جيب گذاشته شود اگرچه بـشـود عـورت را با آنها پوشانيد, وهمچنين
چيزهائى كه نمازگزار آنها را پوشيده ولى ساتر مباح ديـگـرى دارد و در تـمـام اين
صور غصبى بودن آنها به نماز ضررى ندارد هر چنداحتياط در ترك است .
مـسـالـه 824 - كـسـى كـه مى داند پوشيدن لباس غصبى حرام است ولى نمى داند نماز را
باطل مـى كـنـد, اگر عمدا با لباس غصبى نماز بخواند به تفصيلى كه در مساله قبلى
گفته شد نمازش باطل است .
مـسـالـه 825 - اگـر نـدانـد يا فراموش كند كه لباس او غصبى است و با آن نماز
بخواند, نمازش صحيح است .
مساله 826 - اگر نداند يا فراموش كند كه لباس او غصبى است و در بين نماز بفهمد,
چنانچه چيز ديگرى عورت او را پوشانده است بايدلباس غصبى را بيرون آورد و مواظب باشد
كه از قبله منحرف نشود, و اگر چيز ديگرى عورت او را نپوشانده , در صورتى كه به
مقدار يك ركعت هم وقت داشته باشد, بايد نماز را بشكند و با لباس غير غصبى نماز
بخواند, و اگر به اين مقدار وقت ندارد, بايد در حال نماز لباس رابيرون آورد و به
دستور نماز برهنگان نماز را تمام نمايد.
مـسـالـه 827 - اگـر كسى براى حفظ جانش با لباس غصبى نماز بخواند, يا مثلا براى
اينكه دزد لباس غصبى را نبرد با آن نماز بخواند, نمازش صحيح است .
مساله 828 - اگر با عين پولى كه خمس يا زكاة آن را نداده لباس بخرد, حكم نماز
خواندن در آن حكم نماز خواندن در لباس غصبى است .
مـساله 829 - شرط سوم لباس نمازگزار بايد از اجزاء حى -وان مرده اى كه خون جهنده
دارد - يـعـنـى حـيـوانى كه اگر رگش را ببرند خون ازآن جستن مى كند - نباشد, بلكه
اگر از حيوان مرده اى كه مانند ماهى و مار خون جهنده ندارد, لباس تهيه كنند, احتياط
واجب آن است كه باآن نماز نخواند.
مـسـالـه 830 - هر گاه چيزى از مردار مانند گوشت و پوست آن كه روح داشته لباس
نمازگزار نبوده و همراه او باشد, بعيد نيست نمازش صحيح نباشد.
مـسـاله 831 - اگر چيزى از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم كه روح ندارد همراه
نمازگزار باشد, يا با لباسى كه از آنها تهيه كرده اند نمازبخواند نمازش صحيح است .
مـسـاله 832 - شرط چهارم لباس نمازگزار بايد از حيوان حرام گوشت نباشد, و اگر موئى
از آن هم همراه نمازگزار باشد, نماز او باطل است .
مساله 833 - اگر آب دهان يا بينى يا رطوبت ديگرى از حيوان حرام گوشت مانند گربه بر
بدن يـا لـبـاس نمازگزار باشد, چنانچه تر باشد, نمازباطل , و اگر خشك شده و عين آن
برطرف شده باشد, نماز صحيح است .
مـسـالـه 834 - اگـر مـو و عـرق و آب دهان كسى بر بدن يا لباس نمازگزار باشد,
اشكال ندارد, وهمچنين است اگر مرواريد و موم و عسل همراه اوباشد.
مساله 835 - اگر شك داشته باشد كه لباس از حيوان حلال گوشت است يا حرام گوشت , چه
در داخله تهيه شده باشد چه در خارجه , جايزاست كه با آن نماز بخواند.
مـسـاله 836 - صدف از حيوانات حرام گوشت است , ولى اگر انسان نداند كه تكمه و
مانند آن از آن حيوان است , جايز است كه با آن نمازبخواند.
مساله 837 - پوشيدن خز خالص در نماز اشكال ندارد, ولى احتياط مستحب آن است كه با
پوست سنجاب نماز نخوانند.
مـسـالـه 838 - اگر با لباسى كه نمى داند يا فراموش كرده كه از حيوان حرام گوشت
است نماز بخواند, نماز صحيح است .
مـسـالـه 839 - شـرط پنجم پوشيدن لباس طلا باف براى مردان حرام است و نماز با آن
باطل است , ولى براى زنان در نماز و غير نماز اشكال ندارد.
مساله 840 - پوشيدن طلا مثل آويختن زنجير طلا به سينه و انگشتر طلا به دست كردن و
بستن ساعت مچى طلا به دست , و عينك طلاگذاشتن براى مرد حرام و نماز خواندن با آنها
باطل است , ولى براى زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد.
مـسـاله 841 - اگر مردى نداند يا فراموش كند كه انگشترى يا لباس او از طلا است يا
شك داشته باشد و با آن نماز بخواند, نمازش صحيح است .
مـسـالـه 842 - شـرط ششم لباس مرد نمازگزار بنابر احتياط حتى عرقچين و بند شلوار
بايد ابريشم خالص نباشد, و در غير نماز هم پوشيدن آن براى مردان حرام است .
مـسـالـه 843 - اگـر تمام آستر لباس يا مقدارى از آن ابريشم خالص باشد, پوشيدن آن
براى مرد حرام و نماز در آن باطل است .
مساله 844 - لباسى را كه نمى داند از ابريشم خالص است يا چيز ديگر, جايز است بپوشد
و نماز در آن نيز اشكال ندارد.
مـسـالـه 845 - دستمال ابريشمى و مانند آن اگر در جيب مرد باشد اشكال ندارد و نماز
را باطل نمى كند.
مساله 846 - پوشيدن لباس ابريشمى براى زن , در نماز و غير نماز اشكال ندارد.
مـسـاله 847 - پوشيدن لباس غصبى و ابريشمى خالص و طلا باف در حال ناچارى مانعى
ندارد, و نـيز كسى كه ناچار است لباس بپوشد ولباس ديگرى غير از اينها ندارد, مى
تواند با اين لباسها نماز بخواند.
مـساله 848 - اگر غير از لباس غصبى و لباسى كه از مردار تهيه شده , لباس ديگرى
ندارد و ناچار نيست لباس بپوشد, بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز
بخواند.
مـساله 849 - اگر غير از لباسى كه از حيوان حرام گوشت تهيه شده لباس ديگرى ندارد,
چنانچه در پـوشـيـدن لـبـاس نـاچار باشد, مى تواند باهمان لباس نماز بخواند, و اگر
ناچار نباشد, بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز را بجا آورد.
مساله 850 - اگر مرد غير از لباس ابريشمى خالص يا طلا باف , لباس ديگرى نداشته
باشد, چنانچه در پوشيدن لباس ناچار نباشد, بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد
نماز بخواند.
مـسـالـه 851 - اگـر چيزى ندارد كه در نماز عورت خود را با آن بپوشاند, واجب است
اگرچه به كـرايه يا خريدارى باشد, تهيه نمايد, ولى اگرتهيه آن به قدرى پول لازم
دارد كه نسبت به دارائى او زيـاد اسـت , يـا طورى است كه اگر پول را به مصرف لباس
برساند, به حال او ضرر دارد,بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
مـساله 852 - كسى كه لباس ندارد, ديگرى لباس به او ببخشد يا عاريه دهد, چنانچه
قبول كردن آن بـراى او مـشـقـت نـداشته باشد بايد قبول كند, بلكه اگر عاريه كردن يا
طلب بخشش براى او سخت نيست , بايد از كسى كه لباس دارد, طلب بخشش يا عاريه نمايد.
مـساله 853 - پوشيدن لباسى كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن براى كسى كه مى خواهد آن را
بپوشد مـعـمـول نيست , مثل آنكه اهل علم لباس نظامى بپوشد, در صورتى كه موجب هتك
حرمت باشد حرام است , و اگر با آن لباس نماز بخواند و ساترش فقط آن باشد بعيد نيست
نمازش باطل شود.
مساله 854 - اگر مرد لباس زنانه , يا زن لباس مردانه بپوشد و نماز بخواند, نماز
صحيح است .
مـساله 855 - كسى كه بايد خوابيده نماز بخواند, اگر لحافش از اجزاء حيوان حرام
گوشت باشد نماز در آن جايز نيست هرچند برهنه نباشد, واگر نجس يا ابريشم باشد در
صورتى كه پوشيدن بر آن صـدق كـند نماز در آن نيز جايز نيست , ولى مجرد روى خود
كشيدن آن عيبى ندارد وضرر به نماز نمى رساند.
و اما تشك به هر حال عيب ندارد
مگر اينكه مقدارى از آن را به خود بپيچد كه در عرف پوشيدن گفته شود, در اين صورت
حكم آن حكم لحاف است .
مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد مساله 856 - در سه صورت كه
تفصيل آنها بعدا گفته مى شود, اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد, نماز او صحيح است
: اول آنكه بواسطه زخم يا جراحت يا دملى كه در بدن او است , لباس يا بدنش به خون
آلوده شده باشد.
دوم آنـكـه بـدن يـا لباس او به مقدار كمتر از درهم ( كه تقريبا به اندازه بند
سرانگشت سبابه - شهادت - مى شود ) به خون آلوده باشد.
سـوم آنـكـه نـاچـار بـاشـد بـا بدن يا لباس نجس نماز بخواند.
و نيز در يك
صورت اگر لباس نـمـازگـزار نـجس باشد, نماز او صحيح است , و آن صورت آن است كه
لباسهاى كوچك او مانند جوراب و عرقچين نجس باشد.
و احكام اين سه صورت مفصلا در
مسائل بعد گفته مى شود.
مـسـاله 857 - اگر در بدن يا لباس نمازگزار, خون زخم يا جراحت يا دمل باشد, چنانچه
طورى اسـت كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس براى بيشتر مردم سخت است , تا
وقتى كه زخـم يـا جـراحـت يا دمل خوب نشده است , مى تواند با آن خون نماز بخواند.
وهمچنين است اگر چركى كه با خون بيرون آمده يا دوائى كه روى زخم گذاشته اند و نجس
شده , در بدن يا لباس او باشد.
مـسـاله 858 - اگر خون بريدگى و زخمى كه بزودى خوب مى شود و شستن آن آسان است , در
بدن يا لباس نمازگزار باشد و خون به مقداردرهم يا بيشتر باشد نماز او باطل است .
مـساله 859 - اگر جائى از بدن يا لباس كه با زخم فاصله دارد, به رطوبت زخم نجس
شود, جايز نـيـسـت بـا آن نـمـاز بخواند, ولى اگر مقدارى ازبدن يا لباس كه معمولا
به رطوبت زخم آلوده مى شود, به رطوبت آن نجس شود, نماز خواندن با آن مانعى ندارد.
مـسـالـه 860 - اگر از بواسير كه دانه هاى آن بيرون نباشد يا زخمى كه توى دهان و
بينى و مانند ايـنها است , خونى به بدن يا لباس برسد و به مقدار درهم يا بيشتر
باشد, بنابر احتياط لازم است در صـورت امـكـان آن را بـشـويـد, و اما خون بواسيرى
كه دانه هاى آن بيرون است بدون اشكال نماز خواندن با آن جايز است .
مـساله 861 - كسى كه بدنش زخم است , اگر در بدن يا لباس خود خونى كه بيشتر از درهم
است ببيند و نداند از زخم است يا خون ديگر,جايز نيست كه با آن نماز بخواند.
مساله 862 - اگر چند زخم در بدن باشد و به طورى نزديك هم باشند كه يك زخم حساب
شود, تـا وقـتى همه خوب نشده اند, نماز خواندن باخون آنها اشكال ندارد, ولى اگر به
قدرى از هم دور بـاشـند كه هر كدام يك زخم حساب شود, هر كدام كه خوب شد, بايد براى
نماز, بدن ولباس را از خون آن آب بكشد.
مساله 863 - اگر سر سوزنى خون سگ , يا خوك , يا كافر, يا مردار, يا حيوان حرام
گوشت در بدن يـا لـبـاس نـمازگزار باشد, نماز او باطل است .
و بنابر احتياط خون
حيض و نفاس و استحاضه نيز چنين است , ولى خونهاى ديگر مثل خون بدن انسان يا خون
حيوان حلال گوشت اگرچه در چند جاى بدن و لباس باشد در صورتى كه روى هم كمتر از درهم
باشد نماز خواندن با آن اشكال ندارد.
مـساله 864 - خونى كه به لباس بى آستر بريزد و به پشت آن برسد, يك خون حساب مى
شود, ولى اگر پشت آن جدا خونى شود, در صورتى كه بهم نرسند بايد هر كدام را جدا حساب
نمود.
پس اگر خونى كه در پشت و روى لباس است روى هم كمتر از درهم باشد, نماز با
آن صحيح واگر بيشتر بـاشـد, نـمـاز بـا آن باطل است , و در صورتى كه بهم برسند
بنابر احتياط مستحب همين حكم را دارند.
مـسـالـه 865 - اگر خون روى لباسى كه آستر دارد بريزد و به آستر آن برسد و يا به
آستر بريزد و روى لباس خونى شود, بايد هر كدام را جداحساب نمود, پس اگر خون روى
لباس و آستر كمتر از درهم باشد, نماز با آن صحيح و اگر بيشتر باشد, نماز با آن باطل
است .
مساله 866 - اگر خون بدن يا لباس كمتر از درهم باشد و رطوبتى به آن برسد كه اطراف
را آلوده كـنـد, نـماز با آن باطل است اگرچه خون ورطوبتى كه به آن رسيده به اندازه
درهم نباشد, ولى اگـر رطـوبـت فـقـط به خون برسد و اطراف را آلوده نكند, ظاهر اين
است كه نماز خواندن باآن اشكال ندارد.
مـسـالـه 867 - اگـر بدن يا لباس خونى نشود ولى بواسطه رسيدن به خون نجس شود,
اگرچه مقدارى كه نجس شده كمتر از درهم باشد,نمى شود با آن نماز خواند.
مـسـالـه 868 - اگـر خونى كه در بدن يا لباس است كمتر از درهم باشد و نجاست ديگرى
به آن بـرسـد, مـثلا يك قطره بول روى آن بريزد, درصورتى كه به بدن يا لباس برسد
نماز خواندن با آن جايز نيست .
مساله 869 - اگر لباسهاى كوچك نمازگزار مثل عرقچين و جوراب كه نمى شود با آنها
عورت را پوشانيد نجس باشد, چنانچه از مردار وحيوان حرام گوشت درست نشده باشد, نماز
با آنها صحيح است , و نيز اگر با انگشتر نجس نماز بخواند اشكال ندارد.
مساله 870 - چيز نجس مانند دستمال و كليد و چاقوى نجس جايز است همراه نمازگزار
باشد, و بعيد نيست كه مطلق لباس نجس كه همراه اواست ضررى به نماز نرساند.
مـسـاله 871 - اگر مى داند كه خونى كه در بدن يا لباس او است كمتر از درهم است ولى
احتمال مـى دهد كه از خونهائى باشد كه در آنها عفونيست , جايز است كه با آن خون
نماز بخواند و شستن لازم نيست .
مـساله 872 - اگر خونى كه در لباس يا بدن است كمتر از درهم باشد و نداند كه از
خونهائى است كـه عفو در آنها نيست , و نماز بخواند و معلوم شود كه از خونهائى بوده
كه عفو در آنها نيست اعاده نـمـاز لازم نـيـسـت , و هـمچنين است اگر اعتقاد نمايد
كه كمتر از درهم است و نماز بخواند و بعدمعلوم شود كه به مقدار درهم يا بيشتر بوده
در اين صورت نيز حاجتى به اعاده نيست .
چيزهائى كه در لباس نمازگزار مستحب است مـسـالـه 873 - چـند چيز در لباس نمازگزار
مستحب است كه از آن جمله است : عمامه با تحت الـحـنـك , پوشيدن عبا, و لباس سفيد, و
پاكيزه ترين لباسها, و استعمال بوى خوش , و دست كردن انگشتر عقيق .
چيزهائى كه در لباس نمازگزار مكروه است مساله 874 - چند چيز در لباس نمازگزار
مكروه است و از آن جمله است : پوشيدن لباس سياه , و چـرك , و تـنگ , و لباس شراب
خوار, ولباس كسى كه از نجاست پرهيز نمى كند, و لباسى كه نقش صـورت دارد و نـيز باز
بودن تكمه هاى لباس و دست كردن انگشترى كه نقش صورت دارد مكروه مى باشد.
مكان نمازگزار
مكان نمازگزار هفت شرط دارد: شرط اول آنكه مباح باشد.
مـسـالـه 875 - كـسى كه در ملك غصبى نماز مى خواند اگرچه روى فرش و تخت و مانند
اينها بـاشـد, در صـورتى كه مواضع سجودش غصبى باشد نمازش باطل است , و همچنين است
حال در مسائل آينده , ولى نماز خواندن در زير سقف غصبى و خيمه غصبى مانعى ندارد.
مساله 876 - نماز خواندن در ملكى كه منفعت آن مال ديگرى است بدون اجازه كسى كه
منفعت مـلـك مـال او مى باشد باطل است , مثلا درخانه اجاره اى اگر صاحب خانه يا
ديگرى بدون اجازه كسى كه آن خانه را اجاره كرده نماز بخواند, نمازش باطل است , و
اگر ميت وصيت كرده باشد كه ثـلث مال او را به مصرفى برسانند, در صورتى كه عمل به
وصيت نشده باشد, نمى شود در ملك او نماز خواند.
مساله 877 - كسى كه در مسجد نشسته , اگر ديگرى جاى او را غصب كند و در آنجا نماز
بخواند, نمازش باطل است مگر آنكه شخص اولى ازآنجا اعراض كند.
مـسـاله 878 - اگر در جائى كه غصبى بودن آن را فراموش كرده نماز بخواند و بعد از
نماز يادش بيايد, نماز او صحيح است , ولى كسى كه خودش جائى را غصب كرده , اگر
فراموش كند و در آنجا نـمـاز بـخـواند نمازش باطل است , و اگر در جائى كه نمى داند
غصبى است نماز بخواند و بعد از نمازبفهمد كه محل سجده اش غصبى بوده , بعيد نيست كه
نمازش باطل باشد.
مساله 879 - اگر بداند جائى غصبى است ولى نداند كه در جاى غصبى نماز باطل است و در
آنجا نماز بخواند, نماز او باطل مى باشد.
مساله 880 - كسى كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند, چنانچه حيوان سوارى يا
زين يا نعل آن غـصـبى باشد, نماز او بنابر احتياطباطل است , و همچنين است اگر
بخواهد بر آن حيوان نماز مستحبى بخواند.
مـسـالـه 881 - كـسـى كـه در مـلكى با ديگرى شريك است اگر سهم او جدا نباشد, بدون
اجازه شريكش نمى تواند در آن ملك تصرف كند ونماز بخواند.
مـسـالـه 882 - اگر با عين پولى كه خمس و زكاة آن را نداده ملكى بخرد, تصرف او در
آن ملك حرام و نمازش در آن باطل است .
مـسـالـه 883 - اگـر صاحب ملك به زبان , اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند كه
قلبا راضى نـيـسـت , نماز خواندن در ملك او باطل است , واگر اجازه ندهد و انسان
يقين كند كه قلبا راضى است نماز صحيح است .
مـساله 884 - تصرف در ملك ميتى كه خمس يا زكاة بدهكار است حرام و نماز در آن باطل
است , ولى اگر بدهى او را بدهند يا ضامن شوند كه ادا نمايند, تصرف و نماز در ملك او
اشكال ندارد.
مساله 885 - تصرف در ملك ميتى كه به مردم بدهكار است در صورتى كه ورثه بناى اداء
قرض را بدون مسامحه نداشته باشند حرام و نمازدر آن باطل است .
مـسـالـه 886 - اگـر ميت قرض نداشته باشد ولى بعضى از ورثه او صغير يا ديوانه يا
غائب باشند, تصرف در ملك او بدون اجازه ولى آنها حرام و نماز در آن باطل است .
مـساله 887 - نماز خواندن در مسافرخانه و حمام و مانند اينها كه براى واردين آماده
است اشكال ندارد, ولى در غير اين قبيل جاها, درصورتى مى شود نماز خواند كه مالك آن
اجازه بدهد يا حرفى بـزنـد كه معلوم شود براى نماز خواندن اذن داده است , مثل اينكه
به كسى اجازه بدهد در ملك او بنشيند و بخوابد, كه از اينها فهميده مى شود براى نماز
خواندن هم اذن داده است .
مـسـاله 888 - در زمين بسيار وسيع , بى اجازه مالك مى شود نماز خواند به نحوى كه
در مساله ( 277 ) در وضو گذشت .
مساله 889 - شرط دوم مكان نمازگزار بايد بى حركت باشد, و اگر بواسطه تنگى وقت يا
جهت ديـگـر ناچار باشد در جائى كه حركت داردمانند اتومبيل و كشتى و ترن نماز
بخواند, به قدرى كه مـمـكن است بايد در حال حركت چيزى نخواند, و اگر آنها از قبله
به طرف ديگر حركت كنند, به طرف قبله برگردد.
مساله 890 - نماز خواندن در اتومبيل و كشتى و ترن و مانند اينها وقتى ايستاده اند
مانعى ندارد.
مساله 891 - روى خرمن گندم و جو و مانند اينها كه نمى شود بى حركت ماند, نماز باطل
است .
شـرط سـوم بايد در جائى نماز بخواند كه احتمال بدهد نماز را تمام مى كند.
و
نماز خواندن در جائى كه بواسطه باد و باران و زيادى جمعيت ومانند اينها اطمينان
دارد كه نمى تواند نماز را تمام كند, صحيح نيست اگرچه اتفاقا نماز را تمام كند.
مساله 892 - اگر در جائى كه ماندن در آن حرام است , مثلا زير سقفى كه نزديك است
خراب شود نماز بخواند, اگرچه معصيت كرده ولى نمازش اشكالى ندارد.
مـسـالـه 893 - نماز خواندن روى چيزى كه ايستادن و نشستن روى آن حرام است , مثل
جائى از فرش كه اسم خدا بر آن نوشته شده , بنابراحتياط صحيح نيست .
شـرط چـهـارم آنكه جاى نمازگزار سقفش به اندازه اى كه نتواند در آنجا راست بايستد,
كوتاه نباشد, و همچنين به اندازه اى كه جاى ركوع وسجود نداشته باشد, كوچك نباشد.
مساله 894 - اگر ناچار شود كه در جائى نماز بخواند كه به طور كلى از ايستادن تمكن
ندارد لازم است نشسته نماز بخواند, و اگر از ركوع وسجود تمكن ندارد, براى آنها با
سر اشاره نمايد.
مساله 895 - جلوتر از قبر پيغمبر و امام 7 نماز بخواند, عيبى ندارد.
شـرط پـنجم آنكه مكان نمازگزار اگر نجس است به طورى تر نباشد كه رطوبت آن به بدن
يا لباس او برسد, ولى جائى كه پيشانى را بر آن مى گذارد اگر نجس باشد, در صورتى كه
خشك هم باشد نماز باطل است , و احتياط مستحب آن است كه مكان نمازگزار اصلا نجس
نباشد.
شـرط ششم بايد بين مرد و زن در حال نماز اقلا مقدار يك وجب فاصله باشد, و فرقى نمى
كند زن جـلوتر بايستد يا مرد و يا مساوى هم بايستند, ولى رعايت فاصله در شهر مكه
لازم نيست , و نيز در غير مكه نماز خواندن در فاصله كمتر از ده ذراع مكروه است .
مساله 896 - اگر زن برابر مرد يا كمتر از يك وجب جلوتر بايستد و باهم وارد نماز
شوند, بايد نماز را دوبـاره بـخـوانند, و اگر يكى زودتر ازديگرى به نماز بايستد
نماز او بنابر اظهر صحيح است , و كسى كه بعد مشغول نماز شده بايد نمازش را دوباره
بخواند.
مـسـالـه 897 - اگر بين مرد و زن كه برابر هم ايستاده اند يا زن جلوتر ايستاده و
نماز مى خوانند, ديوار يا پرده پا چيز ديگرى باشد كه يكديگر رانبينند, نماز هر دو
صحيح است اگرچه بين آنها يك وجب هم فاصله نباشد.
شـرط هـفـتـم آنـكه جاى پيشانى نمازگزار از جاى زانوها و سر انگشتان پاى او, بيش
از چهار انگشت بسته پست تر يا بلندتر نباشد.
و تفصيل اين مساله در احكام سجده
گفته مى شود.
مـسـاله 898 - بودن مرد و زن نا محرم در جائى كه خلوت است و كسى هم نمى تواند وارد
شود يا وارد شـونـده مـانع از ابتلا به معصيت نمى شود,در صورتى كه احتمال وقوع در
معصيت را بدهند جايز نيست , و لكن اگر آنجا نماز بخواند صحيح است .
مـسـالـه 899 - نـماز خواندن در جائى كه تار و مانند آن استعمال مى كنند باطل نيست
, اگرچه گوش دادن و استعمال آن معصيت است .
مـساله 900 - احتياط واجب آن است كه بر بام خانه كعبه در حال اختيار نماز واجب
نخوانند, ولى در حال ناچارى اشكال ندارد.
و ظاهر اين است كه نماز در خانه كعبه
در حال اختيار نيز جايز است .
مـساله 901 - خواندن نماز مستحب در خانه كعبه و بر بام آن اشكال ندارد, بلكه مستحب
است در داخل خانه مقابل هر ركنى دو ركعت نمازبخوانند.
جاهائى كه نماز خواندن در آنها مستحب است مساله 902 - در شرع مقدس اسلام بسيار
سفارش شده است كه نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجدها مسجدالحرام است ,
وبعداز آن مسجد پيغمبر (ص ), وبعد از آن مسجد كوفه , و بعد از آن مـسـجد بيت المقدس
, و بعد از آن مسجد جامع هر شهر, و بعد از آن مسجد محله ,و بعد از آن مسجد بازار
است .
مساله 903 - براى زنها نماز خواندن در خانه , بلكه در صندوقخانه و اطاق عقب بهتر
است .
مساله 904 - نماز در حرم امامان (ع ) مستحب بلكه بهتر از مسجد است , ومروى است كه
نماز حرم مطهر حضرت اميرالمؤمنين (ع ) برابردويست هزار نماز است .
مـسـالـه 905 - زيـاد رفـتن به مسجد و رفتن در مسجدى كه نمازگزار ندارد, مستحب است
, و همسايه مسجد اگر عذرى نداشته باشد, مكروه است در غير مسجد نماز بخواند.
مساله 906 - مستحب است انسان با كسى كه در مسجد حاضر نمى شود غذا نخورد و در كارها
با او مشورت نكند و همسايه او نشود و از اوزن نگيرد و به او زن ندهد.
جاهائى كه نماز خواندن در آنها مكروه است مساله 907 - نماز خواندن در چند جا مكروه
است و از آن جمله است : ( 1 ) حـمـام .
( 2 ) زمـيـن نمكزار.
( 3 ) مقابل
انسان .
( 4 ) مقابل درى كه باز است .
( 5 ) در جاده وخـيـابـان و كـوچـه
اگـر بـراى كسانى كه عبور مى كنندزحمت نباشد, و چنانچه زحمت باشد مـزاحـمت حرام است
.
( 6 ) مقابل آتش و چراغ .
( 7 ) در آشپزخانه و هر جا كه كوره آتش باشد.
( 8 )مـقابل چاه و چاله اى كه محل بول باشد.
( 9 ) روبروى عكس و مجسمه چيزى كه
روح دارد, مگر آنـكـه روى آن پـرده بكشند.
( 10 ) در اطاقى كه جنب در آن باشد.
( 11 ) در جائى كه عكس باشد اگـرچـه روبروى نمازگزار نباشد.
( 12 ) مقابل قبر.
( 13 ) روى قبر.
( 14 ) بين دو قبر.
( 15 )در قبرستان .
مساله 908 - كسى كه در محل عبور مردم نماز مى خواند, يا كسى روبروى او است , مستحب
است جلوى خود چيزى بگذارد, و اگر چوب ياريسمانى هم باشد كافى است .
احكام مسجد مـسـالـه 909 - نـجس كردن زمين و سقف و بام وطرف داخل ديوار مسجد حرام
است , و هركس بفهمد كه نجس شده است بايد فورا نجاست آن را برطرف كند, و احتياط واجب
آن است كه طرف بيرون ديوار مسجد را هم نجس نكنند, ولى اگر نجس شود برطرف كردن آن
لازم نيست مگر در صورتى كه بقاء نجاست موجب هتك مسجد باشد.
مـسـالـه 910 - اگـر نـتواند مسجد را تطهير نمايد, يا كمك لازم داشته باشد و پيدا
نكند, تطهير مـسـجـد بر او واجب نيست , ولى بنابر احتياطواجب بايد به كسى كه احتمال
مى دهد تطهير كند اطلاع دهد.
مـسـالـه 911 - اگـر جائى از مسجد نجس شود كه تطهير آن بدون كندن يا خراب كردن
ممكن نيست , بايد آنجا را بكنند يا خراب نمايند درصورتى كه خرابى كلى و مستلزم ضرر
وقف نباشد, و پر كـردن جائى كه كنده اند, و ساختن جائى كه خراب كرده اند, واجب نيست
, ولى اگرچيزى مانند آجر مسجد نجس شود, در صورتى كه ممكن باشد, بايد بعد از آب
كشيدن به جاى اولش بگذارند.
مساله 912 - اگر مسجدى را غصب كنند و به جاى آن خانه و مانند آن بسازند, يا به
طورى خراب شـود كـه نـمـاز خواندن در آن ممكن نباشد,بنابر احتياط باز هم نجس كردن
آن حرام است ولى تطهير آن واجب نيست .
مـسـالـه 913 - نجس كردن حرم امامان : حرام است و اگر يكى از آنها نجس شود, چنانچه
نجس مـانـدن آن بـى احـتـرامـى بـاشـد, تطهير آن واجب است , بلكه احتياط مستحب آن
است كه اگر بى احترامى هم نباشد آن را تطهير كنند.
مـسـالـه 914 - اگـر حـصـير مسجد نجس شود, بنابر احتياط بايد آن را آب بكشند, ولى
چنانچه نـجـاسـت حـصير بى احترامى به مسجد باشد وبواسطه آب كشيدن , خراب مى شود و
بريدن جاى نجس بهتر باشد, بايد آن را ببرند.
مـسـاله 915 - بردن عين نجس و متنجس در مسجد اگر بى احترامى به مسجد باشد حرام است
, بلكه احتياط مستحب آن است كه اگربى احترامى هم نباشد, عين نجس را در مسجد نبرند.
مـساله 916 - اگر مسجد را براى روضه خوانى چادر بزنند و فرش كنند و سياهى بكوبند و
اسباب چاى در آن ببرند, در صورتى كه اين كارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز
خواندن نشود اشكال ندارد.
مـسـاله 917 - احتياط مستحب اين است كه مسجد را به طلا و صورت چيزهائى كه مثل
انسان و حيوان روح دارد زينت نكنند.
مساله 918 - اگر مسجد خراب هم شود نمى توانند آن را بفروشند يا داخل ملك و جاده
نمايند.
مساله 919 - فروختن در و پنجره و چيزهاى ديگر مسجد چه جزء بنا حساب بشود يا نه
باطل است , و اگر مسجد خراب شود, بايد اينها راصرف تعمير همان مسجد كنند, و چنانچه
به درد آن مسجد نخورد, بايد در مسجد ديگر مصرف شود, ولى اگر به درد مسجدهاى ديگر هم
نخورد چنانچه جزء بنا حساب نشود مى توانند آن را بفروشند و پول آن را اگر ممكن است
صرف تعمير همان مسجد و گرنه صرف تعميرمسجد ديگر نمايند.
مساله 920 - ساختن مسجد و تعمير مسجدى كه نزديك به خرابى مى باشد مستحب است , و
اگر مـسـجد طورى خراب شود كه تعمير آن ممكن نباشد مى توانند آن را خراب كنند و
دوباره بسازند, بلكه مى توانند مسجدى را كه خراب نشده , براى احتياج مردم خراب كنند
وبزرگتر بسازند.
مـسـالـه 921 - تـميز كردن مسجد و روشن كردن چراغ آن مستحب است , و كسى كه مى
خواهد مـسـجد برود مستحب است خود را خوشبو كندو لباس پاكيزه و قيمتى بپوشد و ته كفش
خود را وارسى كند كه نجاستى به آن نباشد, و موقع داخل شدن به مسجد, اول پاى راست ,
و موقع بيرون آمدن , اول پاى چپ را بگذارد, و همچنين مستحب است از همه زودتر به
مسجد آيد و از همه ديرتر بيرون رود.
مـسـالـه 922 - وقـتى انسان وارد مسجد مى شود, مستحب است دو ركعت نماز به قصد تحيت
و احترام مسجد بخواند, و اگر نماز واجب يامستحب ديگرى هم بخواند كافى است .
مساله 923 - خوابيدن در مسجد اگر انسان ناچار نباشد, و صحبت كردن راجع به كارهاى
دنيا, و مـشـغـول صنعت شدن , و خواندن شعرى كه نصيحت و مانند آن نباشد, مكروه است .
و نيز مكروه است آب دهان و بينى و اخلاط سينه را در مسجد بيندازد و گمشده اى را طلب
كند وصداى خود را بلند كند, ولى بلند كردن صدا براى اذان مانعى ندارد.
مـسـالـه 924 - راه دادن بـچه و ديوانه به مسجد مكروه است , و كسى كه پياز و سير و
مانند اينها خورده كه بوى دهانش مردم را اذيت مى كندمكروه است به مسجد برود.
اذان و اقامه
مساله 925 - براى مرد و زن مستحب است پيش از نمازهاى واجب يوميه اذان و اقامه
بگويند, ولى پـيش از نمازهاى واجب غير يوميه مثل نماز آيات در صورتى كه با جماعت
بخوانند, مستحب است سه مرتبه بگويند: الصلاة .
مساله 926 - مستحب است در روز اولى كه بچه به دنيا مى آيد, يا پيش از آنكه بند
نافش بيفتد, در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگويند.
مساله 927 - اذان هيجده جمله است : اللّه اكبر چهار مرتبه , اشهد ان لا اله الا
اللّه , اشهد ان محمدا رسول اللّه , حي على الصلاة , حي على الفلاح , حي على خير
العمل , اللّه اكبر, لا اله الا اللّه هر يك دو مرتبه .
و اقامه هفده جمله است
, يعنى دو مرتبه اللّه اكبر از اول اذان و يك مرتبه لااله الا اللّه از آخر آن كم
مى شود, و بعد از گفتن حي على خير العمل بايد دو مرتبه قد قامت الصلاة اضافه نمود.
مساله 928 - اشهد ان عليا ولى اللّه جزو اذان و اقامه نيست , ولى خوب است بعد از
اشهد ان محمدا رسول اللّه به قصد قربت گفته شود.
ترجمه اذان و اقامه اللّه اكبر: يعنى خداى تعالى بزرگتر از آن است كه او را وصف
كنند.
اشهد ان لا اله الا اللّه : يعنى شهادت مى دهم كه خدائى سزاوار پرستش نيست جز
خدائى كه يكتا و بى همتا است .
اشـهـد ان مـحمدا رسول اللّه : يعنى شهادت مى دهم كه حضرت محمد بن عبداللّه (ص )
پيغمبر و فرستاده خدا است .
اشـهد ان عليا امير المؤمنين ولي اللّه : يعنى شهادت مى دهم كه حضرت على عليه
الصلاة والسلام امير مؤمنين و ولى خدا بر همه خلق است .
حي على الصلاة : يعنى بشتاب براى نماز.
حي على الفلاح : يعنى بشتاب براى رستگارى .
حي على خير العمل : يعنى بشتاب براى بهترين كارها كه نماز است .
قد قامت الصلاة : يعنى به تحقيق نماز برپا شد.
لا اله الا اللّه : يعنى خدائى سزاوار پرستش نيست مگر خدائى كه يكتا و بى همتا است
.
مـساله 929 - بين جمله هاى اذان و اقامه بايد خيلى فاصله نشود, و اگر بين آنها
بيشتر از معمول فاصله بيندازد, بايد دوباره آن را از سربگيرد.
مـسـالـه 930 - اگـر در اذان و اقـامه صدا را در گلو بيندازد چنانچه غنا شود, يعنى
به طور آواز خـوانـى كه در مجلس لهو و بازيگرى معمول است اذان و اقامه را بگويد,
حرام است , واگر اينطور نشود مكروه مى باشد.
مساله 931 - در دو نماز اذان مشروع نيست : اول : نماز عصر روز عرفه كه روز نهم
ذيحجه است .
دوم : نـماز عشاء شب عيد قربان , براى كسى كه در مشعر الحرام باشد.
و در اين
دو نماز در صورتى اذان ساقط مى شود كه با نماز قبلى هيچ فاصله نشود, يا بين آنها
كمى فاصله باشد.
مـسـالـه 932 - اگـر بـراى نماز جماعتى اذان و اقامه گفته باشند, كسى كه با آن
جماعت نماز مى خواند, نبايد براى نماز خود اذان و اقامه بگويد.