فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

 

 

 

مساله 704 - تيمم به چيز غصبى يا در فضاى غصبى يا بر چيزى كه در ملك غصبى است , در حالى كـه فـرامـوش كـرده يـا غـفلت داشته باشدصحيح است .
ولى اگر چيزى را خودش غصب كند و فـراموش كند كه غصب كرده و چيزى را كه بر آن تيمم مى كند در آن ملك بگذارد يا درفضاى آن ملك تيمم نمايد, حكم او حكم عامد است .
مـساله 705 - كسى كه در جاى غصبى حبس است , اگر آب و خاك آن هر دو غصبى است , بايد با تيمم نماز بخواند.
مساله 706 - چيزى كه بر آن تيمم مى كند, بنابر احتياط در صورت امكان بايد گردى داشته باشد كـه بـه دسـت بماند, و بعد از زدن دست برآن , بنابر احتياط مستحب دست را بتكاند كه گرد آن بريزد.
مساله 707 - تيمم به زمين گود و خاك جاده و زمين شوره زار كه نمك روى آن را نگرفته مكروه است , و اگر نمك روى آن را گرفته باشدباطل است .
دستور تيمم بدل از وضو يا غسل مساله 708 - در تيمم بدل از وضو يا غسل چهار چيز واجب است : اول نيت .
دوم زدن كف دو دست باهم بر چيزى كه تيمم به آن صحيح است .
سـوم كـشيدن كف هر دو دست به تمام پيشانى و دو طرف آن , از جائى كه موى سر مى رويد تا ابروها و بالاى بينى , و احتياطا بايد دستها روى ابروها هم كشيده شود.
چهارم كشيدن كف دست چپ به تمام پشت دست راست , و بعد از آن كشيدن كف دست راست به تمام پشت دست چپ .
مـسـاله 709 - احتياط مستحب آن است كه تيمم را چه بدل از وضو باشد چه بدل از غسل , به اين تـرتـيـب بجا آورد: يك مرتبه دستها را به زمين بزند و به پيشانى و پشت دستها بكشد, و يك مرتبه ديگر به زمين بزند و پشت دستها را مسح نمايد.
احكام تيمم مساله 710 - اگر مختصرى هم از پيشانى يا پشت دستها را مسح نكند تيمم باطل است , چه عمدا مسح نكند, يا مساله را نداند, يا فراموش كرده باشد, ولى دقت زياد هم لازم نيست و همين قدر كه بگويند تمام پيشانى و پشت دستها مسح شده كافى است .
مـسـالـه 711 - بـراى آنكه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده , بايد مقدار بالاتر از مچ را هم مسح نمايد, ولى مسح بين انگشتان لازم نيست .
مساله 712 - پيشانى و پشت دستها را بنابر احتياط بايد از بالا به پائين مسح نمايد, و كارهاى آن را بـايـد پـشـت سر هم بجا آورد و اگر بين آنهابه قدرى فاصله دهد كه نگويند تيمم مى كند, باطل است .
مساله 713 - در موقع نيت بايد معين كند كه تيمم او بدل از غسل است يا بدل از وضو, و اگر بدل از غـسـل بـاشـد بايد آن غسل را معين نمايد, وچنانچه يك تيمم بر او واجب باشد و قصد نمايد كه وظيفه فعلى خود را انجام دهد اگرچه در تشخيص اشتباه كند تيممش صحيح است .
مساله 714 - در تيمم بنابر احتياط استحبابى بايد كف دستها و پشت دستها در صورت تمكن پاك باشد.
مساله 715 - انسان بايد براى تيمم انگشتر را از دست بيرون آورد, و اگر در پيشانى و دستها يا در كف دستها مانعى باشد, مثلا چيزى به آنهاچسبيده باشد, بايد برطرف نمايد.
مـسـالـه 716 - اگـر پـيـشـانى يا پشت دستها زخم است و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نـمـى تـوانـد بـاز كند, بايد دست را روى آن بكشد, ونيز اگر كف دست زخم باشد و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نتواند باز كند, بايد دست را با همان پارچه به چيزى كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستها بكشد.
مـسـالـه 717 - اگـر پيشانى و پشت دستها مو داشته باشد اشكال ندارد, ولى اگر موى سر روى پيشانى آمده باشد, بايد آن را عقب بزند.
مـسـاله 718 - اگر احتمال دهد كه در پيشانى و كف دستها يا پشت دستها مانعى هست , چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد, بايد جستجونمايد تا يقين و اطمينان كند كه مانعى نيست .
مـسـالـه 719 - اگر وظيفه او تيمم است و نمى تواند تيمم كند, بايد نائب بگيرد.
و كسى كه نائب مى شود, بايد او را با دست خود او تيمم دهد, واگر ممكن نباشد بايد نائب , دست خود را به چيزى كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستهاى او بكشد.
مـساله 720 - اگر در بين تيمم شك كند كه قسمتى از آن را فراموش كرده يا نه , چنانچه از محل آن گذشته , به شك خود اعتنا نكند, و اگرنگذشته بايد آن قسمت را بجا آورد.
مـسـالـه 721 - اگـر بعد از مسح دست چپ شك كند كه درست تيمم كرده يا نه , در صورتى كه احـتـمـال بدهد كه حال عمل ملتفت بوده تيمم اوصحيح است , و چنانچه شك او در مسح دست چپ باشد لازم است او را مسح كند مگر آنكه در عملى كه مشروط به طهارت است داخل شده و يا موالات فوت شده باشد.
مـسـاله 722 - كسى كه وظيفه اش تيمم است نمى تواند بنابر احتياط پيش از وقت نماز براى نماز تـيـمم كند, ولى اگر براى كار واجب ديگر يامستحبى تيمم كند و تا وقت نماز عذر او باقى باشد, مى تواند با همان تيمم نماز بخواند.
مـسـالـه 723 - كـسـى كه وظيفه اش تيمم است , اگر بداند تا آخر وقت عذر او باقى مى ماند, در وسـعت وقت مى تواند با تيمم نماز بخواند, ولى اگربداند تا آخر وقت عذر او برطرف مى شود, بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند.
و نيز اگر اميد دارد كه عذرش برطرف شود, احتياطواجب آن است كه صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند, يا در تنگى وقت با تيمم نماز را بجا آورد.
مـسـالـه 724 - كـسـى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند, اگر يقين كند يا احتمال بدهد كه عـذرش بـرطرف نمى شود, مى تواند نمازهاى قضاى خود را با تيمم بخواند, ولى اگر بعدا عذرش برطرف شد بايد دوباره آنها را با وضو يا غسل بجا آورد.
مـسـالـه 725 - كـسى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند, جايز است نمازهاى مستحبى را مثل نـافله هاى شبانه روز - كه وقت معين دارد - باتيمم بخواند, ولى اگر احتمال دهد كه تا آخر وقت آنها عذر او برطرف مى شود احوط آن است كه آنها را در اول وقتشان بجا نياورد.
مـسـاله 726 - كسى كه احتياطا غسل جبيره اى و تيمم نمايد مثلا جراحتى در پشت اوست , اگر بـعـد از غـسـل و تـيـمم نماز بخواند و بعد از نمازحدث اصغرى از او سر بزند مثلا بول كند, براى نمازهاى بعد بدل از غسل احتياطا تيمم كند و وضو هم بگيرد.
مساله 727 - اگر بواسطه نداشتن آب يا عذر ديگرى تيمم كند, بعد از برطرف شدن عذر, تيمم او باطل مى شود.
مساله 728 - چيزهائى كه وضو را باطل مى كند, تيمم بدل از وضو را هم باطل مى كند, و چيزهائى كه غسل را باطل مى نمايد, تيمم بدل ازغسل را هم باطل مى كند.
مـسـاله 729 - كسى كه نمى تواند غسل كند, اگر چند غسل بر او واجب باشد جايز است يك تيمم بدل از آنها بنمايد, و احتياط مستحب آن است كه بدل هر يك از آنها يك تيمم نمايد.
مـسـالـه 730 - كسى كه نمى تواند غسل كند, اگر بخواهد عملى را كه براى آن غسل واجب است انـجام دهد, بايد بدل از غسل تيمم نمايد, و اگركسى كه نمى تواند وضو بگيرد و بخواهد عملى را كه براى آن وضو واجب است انجام دهد, بايد بدل از وضو تيمم نمايد.
مساله 731 - اگر بدل از غسل جنابت تيمم كند, لازم نيست براى نماز وضو بگيرد, ولى اگر بدل از غسلهاى ديگر تيمم كند, كفايت از وضونمى نمايد, پس اگر نتواند وضو بگيرد بايد تيمم ديگرى هم بدل از وضو بنمايد.
مـسـالـه 732 - اگـر بدل از غسل جنابت تيمم كند و بعد كارى كه وضو را باطل مى كند براى او پيش آيد, چنانچه براى نمازهاى بعد نتواندغسل كند, بايد بدل از غسل تيمم نمايد.
مـسـاله 733 - كسى كه بايد براى انجام عملى مثلا براى خواندن نماز بدل از وضو و بدل از غسل تـيـمـم كـند اگر در تيمم اول , نيت بدل از وضو يانيت بدل از غسل نمايد و تيمم دوم را به قصد اينكه وظيفه خود را انجام داده باشد, بجا آورد كفايت مى كند.
مـسـالـه 734 - كسى كه وظيفه اش تيمم است اگر براى كارى تيمم كند, تا تيمم و عذر او باقى اسـت , كارهائى را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد, مى تواند بجا آورد, ولى اگر عذرش تنگى وقت بـوده , يـا بـا داشتن آب براى نماز ميت يا خوابيدن , تيمم كرده , فقط كارهائى را كه براى آن تيمم نموده مى تواند انجام دهد.
مساله 735 - در چند مورد بهتر است نمازهائى را كه انسان با تيمم خوانده , قضا نمايد: اول : آنكه از استعمال آب ترس داشته و عمدا خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است .
دوم : آنكه مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى كند و عمدا خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است .
سـوم : آنـكـه تا آخر وقت , عمدا در جستجوى آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستجو مى كرد, آب پيدا مى شد.
چهارم : آنكه عمدا نماز را تاخير انداخته و در آخر وقت با تيمم نماز خوانده است .
پنجم : آنكه مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى شود و آبى را كه داشته ريخته است .

احكام نماز  

نـماز بهترين اعمال دينى است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود, عبادتهاى ديگر هم قبول مـى شـود, و اگـر پـذيرفته نشود اعمال ديگر هم قبول نمى شود.
و همانطور كه اگر انسان شبانه روزى پنج نوبت در نهر آبى شستشو كند, چرك در بدنش نمى ماند, نمازهاى پنجگانه هم انسان را ازگـنـاهـان پاك مى كند.
و سزاوار است كه انسان نماز را در اول وقت بخواند, و كسى كه نماز را پـسـت و سبك شمارد مانند كسى است كه نمازنمى خواند, پيغمبر اكرم (ص ) فرمود: كسى كه به نماز اهميت ندهد و آن را سبك شمارد سزاوار عذاب آخرت است .
روزى حضرت در مسجدتشريف داشـتند, مردى وارد و مشغول نماز شد و ركوع و سجودش را كاملا بجا نياورد, حضرت فرمودند: اگر اين مرد در حالى كه نمازش اينطور است از دنيا برود, به دين من از دنيا نرفته است .
پـس انسان بايد مواظب باشد كه به عجله و شتاب زدگى نماز نخواند, و در حال نماز به ياد خدا و بـا خـضـوع و خشوع و وقار باشد و متوجه باشدكه با چه كسى سخن مى گويد, و خود را در مقابل عـظـمـت وبـزرگـى خداوند عالم بسيار پست وناچيز ببيند, و اگر انسان در موقع نماز كاملا به ايـن مـطـلـب تـوجـه كـند, از خود بى خبر مى شود, چنانكه در حال نماز تير را از پاى مبارك امير المؤمنين على (ع ) بيرون كشيدند و آن حضرت متوجه نشدند.
و نيز بايد نماز گزار توبه و استغفار نـمـايـد و گـنـاهـانـى را كه مانع قبول شدن نماز است مانند: حسد, كبر, غيبت , خوردن حرام , آشـامـيدن مسكرات و ندادن خمس و زكاة بلكه هر معصيتى را ترك كند.
و همچنين سزاوار است كارهائى را كه ثواب نماز را كم مى كند بجا نياورد, مثلا درحال خواب آلودگى و خوددارى از بول به نماز نايستد, و در موقع نماز به آسمان نگاه نكند, و كارهائى را كه ثواب نماز را زياد مى كند بجا آورد,مثلا انگشتر عقيق به دست كند و لباس پاكيزه بپوشد و شانه و مسواك كند و خود را خوشبو نمايد.

نمازهاى واجب  

نمازهاى واجب شش است : اول : نماز يوميه .
دوم : نماز آيات .
سوم : نماز ميت .
چهارم : نماز طواف واجب خانه كعبه .
پنجم : نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است .
ششم : نمازى كه بواسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مى شود.
نمازهاى واجب يوميه نمازهاى واجب يوميه پنج است : ظهر و عصر, هر كدام چهار ركعت , مغرب , سه ركعت , عشا, چهار ركعت , صبح , دو ركعت .
مساله 736 - در سفر بايد نمازهاى چهار ركعتى را با شرائطى كه گفته مى شود دو ركعت خواند.
وقت نماز ظهر و عصر: مساله 737 - اگر چوب يا چيزى مانند آن را شاخص , راست در زمين هموار فرو برند, صبح كه خـورشـيـد بـيرون مى آيد, سايه آن به طرف مغرب مى افتد و هرچه آفتاب بالا مى آيد اين سايه كم مـى شـود, و در شـهـرهـاى ما در اول ظهر شرعى ((2))

به آخرين درجه كمى مى رسد وظهر كه گـذشت , سايه آن به طرف مشرق برمى گردد و هرچه خورشيد رو به مغرب مى رود سايه زيادتر مـى شـود, بـنابر اين وقتى سايه به آخرين درجه كمى رسيد و دو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت , معلوم مى شود ظهر شرعى شده است , ولى در بعضى از شهرها مثل مكه كه گاهى موقع ظهر سايه به كلى از بين مى رود, بعد از آنكه سايه دوباره پيدا شد, معلوم مى شود ظهر شده است .
مساله 738 - در زمان غيبت امام (ع ) نماز جمعه در غير صورتى كه ذكر خواهد شد اگر اقامه شود مجزى از نماز ظهر نيست .
مساله 739 - وقت نماز ظهر وعصر بعد از زوال تاغروب آفتاب است , ولى چنانچه نماز عصر را عمدا قـبـل از نماز ظهر بخوانند باطل است مگر اينكه از آخر وقت بيش از آوردن يك نماز مجال نباشد, كه در اين فرض اگر كسى تا اين موقع نماز ظهر را نخوانده , نماز ظهر او قضا است وبايد نماز عصر را بـخـوانـد, و اگـر كـسـى پيش از اين وقت اشتباها تمام نماز عصر را پيش از نماز ظهر بخواند, نـمـازش صـحيح است , و احوط اين است كه آن را نماز ظهر قرار داده و چهار ركعت ديگر به قصد مافى الذمه بجا آورد.
مـسـاله 740 - اگر پيش از خواندن نماز ظهر, سهوا مشغول نماز عصر شود و در بين نماز بفهمد اشـتـباه كرده است , بايد نيت را به نماز ظهربرگرداند, يعنى نيت كند كه آنچه تا حال خوانده ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد مى خوانم همه نماز ظهر باشد, و بعد از آنكه نماز را تمام كرد نمازعصر را بخواند.
مـساله 741 - اگر در زمان غيبت نماز جمعه با شرائطش با امامت حاكم شرع كه قدرت در دست داشته باشد يا كس ديگرى كه صلاحيت براى امام جماعت دارد و از طرف حاكم شرع مزبور تعيين شده باشد اقامه شود, احتياط واجب آن است كه مكلف براى اداء آن حاضر شود,و لكن حضور براى چند طائفه واجب نيست : ( 1 ) پيران كه ضعف دارند.
( 2 ) زنها.
( 3 ) مسافر در محل اقامت نماز.
( 4 ) آنهائى كه از محل نماز جمعه بيشتر از دو فرسخ دورند.
( 5 ) مريض .
( 6 ) عـاجـز مـثـل كـور و شـل , ولكن اگر اينها حاضر شدند,نماز جمعه شان از نماز ظهر مجزى مى باشد.
مساله 742 - وقت نماز جمعه از اول ظهر است تا وقتى كه سايه شاخص در طرف مشرق به اندازه خـود شـاخص شود.
و نماز جمعه دو ركعت مى باشد و بهتر است كه قرائت آن را به جهر بخوانند, و در هـر ركـعـت بعد از حمد قرائت سوره واجب است , و بهتر است در ركعت اول سوره جمعه و در ركعت دوم سوره منافقين را بخوانند, و نيز در هر ركعت قنوت مستحب است : در ركعت اول قبل از ركـوع و در ركعت دوم بعد ازركوع , و دو خطبه قبل از نماز واجب است , و هر خطبه بايد شامل باشد بر حمد بر خداوند متعال و صلوات بر پيغمبر اكرم و ائمه هدى و ترغيب مردم و وصيت آنها به تـقـوى و مـواظبت بر واجبات و اجتناب از معاصى و قرائت سوره خفيفه , و كسى كه بنابر احتياط بـايد به نماز جمعه حاضرشود ودر آن وقت مشغول نماز ظهر باشد كه مى تواند نماز جمعه را درك كند,نماز ظهرش اشكال دارد, و درك نماز جمعه نظير درك نمازجماعت است كه بيان خواهد شد.
وقت نماز مغرب و عشا: مساله 743 - احتياط واجب آن است كه قبل از اينكه سرخى طرف مشرق - كه بعد از غروب آفتاب پيدا مى شود - از بالاى سر انسان بگذرد, انسان نماز مغرب را بجا نياورد.
مـسـالـه 744 - وقـت نـمـاز مغرب و عشا تا نيمه شب امتداد دارد ولى نماز عشا در صورتى كه با الـتـفات , قبل از نماز مغرب خوانده شود باطل است مگر اينكه از وقت بيش از مقدار اداء نماز عشا نمانده باشد كه در اين صورت لازم است نماز عشا را قبل از نماز مغرب بخواند.
مـساله 745 - اگر كسى اشتباها نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز ملتفت شود, نمازش صحيح است و بايد نماز مغرب را بعد ازآن بجا آورد.
مـساله 746 - اگر پيش از خواندن نماز مغرب , سهوا مشغول نماز عشا شود و در بين نماز بفهمد كه اشتباه كرده , چنانچه به ركوع ركعت چهارم نرفته است , بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند و نـمـاز را تـمـام كند و بعد نماز عشا را بخواند, و اگر به ركوع ركعت چهارم رفته است بايد نماز را بهم زند و بعد از خواندن نماز مغرب نماز عشا را بجا آورد.
مـسـاله 747 - آخر وقت نماز عشا نصف شب است .
و شب را بايد از اول غروب تا اول آفتاب حساب كرد ((3))

.
مـسـالـه 748 - اگر از روى معصيت , يا بواسطه عذرى نماز مغرب يا عشا را تا نصف شب نخواند, بنابر احتياط واجب , بايد قبل از اذان صبح بدون اينكه نيت اداء و قضاء كند آن نماز را بجا آورد.
وقت نماز صبح : مـساله 749 - نزديك اذان صبح از طرف مشرق , سفيده اى رو به بالا حركت مى كند كه آن را فجر اول گـويند.
موقعى كه آن سفيده پهن شد,فجر دوم , و اول وقت نماز صبح است .
و آخر وقت نماز صبح موقعى است كه آفتاب بيرون مى آيد.
احكام وقت نماز مـسـاله 750 - موقعى انسان مى تواند مشغول نماز شود كه يقين كند وقت داخل شده است , يا دو مـرد عـادل بـه داخل شدن وقت خبر دهند,بلكه به اذان شخصى كه وقت شناس و مورد اطمينان باشد يا به خبر دادن او به دخول وقت نيز مى توان اكتفا نمود.
مـسـالـه 751 - اگـر بواسطه ابر يا غبار, نتواند در اول وقت نماز, به داخل شدن وقت يقين كند, چـنـانچه گمان داشته باشد كه وقت داخل شده ,مى تواند مشغول نماز شود, ولى در چيزهائى كه نـسـبت به شناختن وقت مانع شخصى باشد مثل نابينائى و در زندان بودن احتياط واجب آن است كه نماز را تاخير بيندازد تا يقين كند وقت داخل شده است .
مـسـاله 752 - اگر به يكى از راههاى گذشته براى انسان ثابت شود كه وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده , نماز او باطل است .
و همچنين است اگر بـعـد از نـمـاز بـفـهـمـد كـه تـمام نماز را پيش از وقت خوانده .
و بنابر احتياط اگر در بين نماز بـفـهـمدوقت داخل شده , يا بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده بود, نماز را اعاده نمايد.
مـسـالـه 753 - اگـر انسان ملتفت نباشد كه بايد با يقين به داخل شدن وقت , مشغول نماز شود, چنانچه بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را در وقت خوانده , نماز او صحيح است , واگر بفهمد نماز را پـيـش از وقـت خـوانـده يا نفهمد كه در وقت خوانده يا پيش از وقت , نمازش باطل است .
بلكه اگربعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده است , بايد دوباره آن نماز را بخواند.
مساله 754 - اگر يقين كند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بين نماز شك كند كه وقت داخـل شده يا نه , نماز او باطل است .
ولى اگر دربين نماز يقين داشته باشد كه وقت داخل شده و شك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه , نمازش صحيح است .
مساله 755 - اگر وقت نماز به قدرى تنگ است كه بواسطه بجا آوردن بعضى از كارهاى مستحب نـماز, مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مى شود, بايد آن مستحب را بجا نياورد, مثلا اگر بواسطه خواندن قنوت مقدارى از نماز بعد از وقت خوانده مى شود, بايد قنوت رانخواند.
مساله 756 - كسى كه به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد, بايد نماز را به نيت اداء بخواند, ولى نبايد عمدا نماز را تا اين وقت تاخيربيندازد.
مـساله 757 - كسى كه مسافر نيست , اگر تا غروب آفتاب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد, بايد نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند,و اگر كمتر وقت دارد بايد فقط نماز عصر را بخواند و بـعـدا نماز ظهر را قضا كند.
و همچنين اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج ركعت وقت دارد, بايد نماز مغرب و عشا را بخواند, و اگر كمتر وقت دارد بايد فقط عشا را بخواند و بعدا مغرب را بجا آورد.
مـسـالـه 758 - كسى كه مسافر است , اگر تا غروب آفتاب به اندازه خواندن سه ركعت نماز وقت دارد, بـايد نماز ظهر و عصر را بخواند, و اگركمتر وقت دارد, بايد فقط عصر را بخواند و بعدا نماز ظهر را قضا كند, و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار ركعت نماز وقت دارد, بايد نمازمغرب و عشا را بخواند, و اگر كمتر وقت دارد بايد عشا را بخواند و بعدا مغرب را بجا آورد, و چنانچه بعد از خـوانـدن عشا معلوم شود كه از وقت به مقدار يك ركعت يا بيشتر به نصف شب مانده است , بايد فورا نماز مغرب را به نيت اداء بجا آورد.
مساله 759 - مستحب است انسان نماز را در اول وقت آن بخواند و راجع به آن خيلى سفارش شده است و هرچه به اول وقت نزديكتر باشدبهتر است , مگر آنكه تاخير آن از جهتى بهتر باشد, مثلا صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند.
مـسـالـه 760 - هرگاه انسان عذرى دارد كه اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند, ناچار است با تـيـمم نماز بخواند, چنانچه بداند عذر او تا آخروقت باقى است , مى تواند در اول وقت نماز بخواند, ولـى اگـر احـتـمـال دهـد كـه عـذر او از بـيـن مى رود بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود, و چـنـانچه عذر او برطرف نشد, در آخر وقت نماز بخواند, و لازم نيست به قدرى صبر كند كه فق ط بـتـواند كارهاى واجب نماز را انجام دهد, بلكه براى مستحبات نماز نيز مانند اذان و اقامه و قنوت اگـر وقـت دارد مـى تـوانـد تيمم كند و نماز را با آن مستحبات بجا آورد.
و در عذرهاى ديگر غير ازمـوارد تـيـمـم اگـر احـتمال بدهد كه عذر او باقى باشد جايز است اول وقت نماز بخواند, ولى چنانچه در اثناء وقت عذرش برطرف گردد لازم است اعاده نمايد.
مـسـاله 761 - كسى كه مسائل نماز و شكيات و سهويات را نمى داند و احتمال مى دهد كه يكى از ايـنـهـا در نـمـاز پيش آيد, بايد براى يادگرفتن اينهانماز را از اول وقت تاخير بيندازد, ولى اگر اطمينان دارد كه نماز را به طور صحيح تمام مى كند مى تواند در اول وقت مشغول نماز شود, پس اگردر نماز مساله اى كه حكم آن را نمى داند پيش نيايد, نماز او صحيح است , و اگر مساله اى كه حكم آن را نمى داند پيش آيد, جايز است به يكى ازدو طرفى كه احتمال مى دهد, عمل نمايد و نماز را تـمـام كـنـد, ولـى بعد از نماز بايد مساله را بپرسد كه اگر نمازش باطل بوده , دوباره بخواند و اگرصحيح بوده اعاده لازم نيست .
مساله 762 - اگر وقت نماز وسعت دارد وطلبكار هم طلب خودرا مطالبه مى كند, در صورتى كه ممكن است , بايد اول قرض خود را بدهد,بعد نماز بخواند, و همچنين است اگر كار واجب ديگرى كه بايد فورا آن را بجا آورد پيش آمد كند, مثلا ببيند مسجد نجس است كه بايداول مسجد را تطهير كـنـد, بـعـد نـماز بخواند, و چنانچه در هر دو صورت , اول نماز بخواند معصيت كرده ولى نماز او صحيح است .
نمازهائى كه بايد به ترتيب خوانده شود مـسـالـه 763 - انسان بايد نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند, و اگر عمدا نماز عصر را پيش از نماز ظهر و نمازعشا را پيش از نماز مغرب بخواند باطل است .
مـسـاله 764 - اگر به نيت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بين نماز يادش بيايد كه نماز ظهر را خـوانـده اسـت , نـمـى تـواند نيت را به نماز عصربرگرداند بلكه بايد نماز را بشكند و نماز عصر را بخواند, و همينطور است در نماز مغرب و عشا.
مساله 765 - اگر در بين نماز عصر يقين كند كه نماز ظهر را نخوانده است و نيت را به نماز ظهر بـرگرداند, چنانچه يادش بيايد كه نماز ظهر راخوانده بوده , بايد نيت را به نماز عصر برگرداند و نمازش را تمام كند.
مساله 766 - اگر در بين نماز عصر شك كند كه نماز ظهر را خوانده يا نه , بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند, ولى اگر وقت به قدرى كم است كه بعد از تمام شدن نماز, آفتاب غروب مى كند و براى يك ركعت از نماز هم مجال نيست , بايد به نيت نماز عصر نماز را تمام كند و قضاى ظهر نيزواجب نيست .
مساله 767 - اگر در نماز عشا, پيش از رك -وع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نـه , چـنانچه وقت به قدرى كم است كه بعداز تمام شدن نماز, نصف شب مى شود, و به مقدار يك ركعت از نماز هم مجال نيست , بايد به نيت عشا نماز را تمام كند.
و اگر بيشتر وقت دارد, بايدنيت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه ركعتى تمام كند, بعد نماز عشا را بخواند.
مـسـاله 768 - اگر در نماز عشا بعد از رسيدن به ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خـوانـده يـا نـه , چنانچه وقت كم است بايد نمازعشا را تمام كند, و اگر به مقدار پنج ركعت وقت باشد, بايد نماز را بهم زده و بعد از نماز مغرب نماز عشا را بخواند.
مـسـالـه 769 - اگر انسان نمازى را كه خوانده احتياطا دوباره بخواند و در بين نماز يادش بيايد نـمـازى را كـه بـايد پيش از آن بخواند نخوانده است ,نمى تواند نيت را به آن نماز برگرداند, مثلا مـوقـعى كه نماز عصر را احتياطا مى خواند, اگر يادش بيايد نماز ظهر را نخوانده است , نمى تواند نيت رابه نماز ظهر برگرداند.
مساله 770 - برگرداندن نيت از نماز قضا به نماز اداء و از نماز مستحب به نماز واجب جايز نيست .
مساله 771 - اگر وقت نماز اداء وسعت داشته باشد, انسان مى تواند در بين نماز نيت را به نماز قضا برگرداند ولى بايد برگرداندن نيت به نمازقضا ممكن باشد, مثلا اگر مشغول نماز ظهر است در صورتى مى تواند نيت را به قضاى صبح برگرداند كه داخل ركوع ركعت سوم نشده باشد.

نمازهاى مستحب  

مـسـالـه 772 - نـمـازهاى مستحبى زياد است و آن را نافله گويند, و بين نمازهاى مستحبى به خواندن نافله هاى شبانه روزى بيشتر سفارش شده , و آنها در غير روز جمعه سى و چهار ركعتند كه هـشت ركعت آن نافله ظهر و هشت ركعت نافله عصر و چهار ركعت نافله مغرب و دوركعت نافله عـشا و يازده ركعت نافله شب و دو ركعت نافله صبح مى باشد.
و چون دو ركعت نافله عشا را بنابر احـتـيـاط واجب بايد نشسته بخواند, يك ركعت حساب مى شود, ولى روز جمعه بر شانزده ركعت نافله ظهر و عصر, چهار ركعت اضافه مى شود.
مـسـاله 773 - از يازده ركعت نافله شب , هشت ركعت آن بايد به نيت نافله شب و دو ركعت آن به نيت نماز شفع , و يك ركعت آن به نيت نمازوتر خوانده شود.
و دستور كامل نافله شب در كتابهاى دعا گفته شده است .
مساله 774 - نمازهاى نافله را مى شود نشسته خواند, ولى بهتر است دو ركعت نماز نافله نشسته را يك ركعت حساب كند, مثلا كسى كه مى خواهد نافله ظهر را كه هشت ركعت است نشسته بخواند, بـهـتر است شانزده ركعت بخواند, و اگر مى خواهد نماز وتر را نشسته بخواند, دونماز يك ركعتى نشسته بخواند.
مـسـالـه 775 - نافله ظهر و عصر را در سفر نبايد خواند, و نافله عشا چنانچه به قصد رجاء خوانده شود مانعى ندارد.
وقت نافله هاى يوميه مساله 776 - نافله نماز ظهر پيش از نماز ظهر خوانده مى شود و وقت فضيلت آن از اول ظهر است تا موقعى كه آن مقدار از سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدا مى شود, به اندازه دو هفتم آن شود, مثلا اگـر درازاى شـاخـص هفت وجب باشد, هر وقت مقدار سايه اى كه بعد از ظهر پيدامى شود به دو وجب رسيد, آخر وقت نافله ظهر است .
مساله 777 - نافله عصر پيش از نماز عصر خوانده مى شود و وقت فضيلت آن تا موقعى است كه آن مقدار از سايه شاخص كه بعد از ظهرپيدا مى شود, به چهار هفتم آن برسد, و چنانچه بخواهد نافله ظهر يا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند, بايد نافله ظهر را بعد از نماز ظهر ونافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند, و بنابر احتياط واجب , نيت اداء و قضا نكند.
مساله 778 - وقت فضيلت نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتى كه سرخى طرف مغرب كه بعد از غروب كردن آفتاب درآسمان پيدا مى شود از بين برود.
مساله 779 - وقت نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است , و بهتر است بعد از نماز عشا بلا فاصله خوانده شود.
مساله 780 - نافله صبح پيش از نماز صبح خوانده مى شود و وقت فضيلت آن بعد از فجر اول است تا وقتى كه سرخى طرف مشرق پيداشود.
و نشانه فجر اول در وقت نماز صبح گفته شد.
و ممكن است نافله صبح را بعد از نافله شب بلا فاصله بخوانند.
مساله 781 - وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح , و بهتر است نزديك اذان صبح خوانده شود.
مساله 782 - مسافر و كسى كه براى او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند, مى تواند آن را در اول شب بجا آورد.
نماز غفيله مـسـالـه 783 - يـكـى از نـمـازهاى مستحبى , نماز غفيله است كه بين نماز مغرب و عشا خوانده مـى شود.
و وقت آن بنابر احتياط پيش از آن است كه سرخى طرف مغرب از بين برود.
و در ركعت اول آن , بعد از حمد بايد بجاى سوره اين آيه را بخوانند وذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عـلـيه فنادى في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين فاستجبنا له ونجيناه مـن الـغـم وكذلك ننجي المؤمنين و درركعت دوم بعد از حمد بجاى سوره اين آيه را بخوانند وعنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو ويعلم ما في البر والبحر وما تسقط من ورقة الا يعلمها ولا حبة فـي ظـلـمـات الارض ولا رطـب ولا يابس الا في كتاب مبين و در قنوت آن بگويند اللهم اني اساءلك بمفاتح الغيب التي لايعلمها الا انت ان تصلي على محمد وآل محمد وان تفعل بي كذا وكذا و بـجـاى كـذا و كـذا حاجتهاى خود را بگويند و بعد بگويند اللهم انت ولي نعمتي والقادر على طلبتي تعلم حاجتي فاءساءلك بحق محمد وآل محمد عليه وعليهم السلام لما قضيتها لي .
احكام قبله مـسـاله 784 - خانه كعبه كه در مكه معظمه مى باشد قبله است , و بايد رو به روى آن نماز خواند, ولـى كـسـى كـه دور اسـت اگر طورى بايستد كه بگويند رو به قبله نماز مى خواند كافى است .
و همچنين است كارهاى ديگرى كه مانند سربريدن حيوانات , بايد رو به قبله انجام گيرد.
مـسـاله 785 - كسى كه نماز واجب را ايستاده مى خواند, بايد صورت و سينه و شكم او رو به قبله باشد, و احتياط مستحب آن است كه انگشتان پاى او هم رو به قبله باشد.
مـساله 786 - كسى كه بايد نشسته نماز بخواند, بايد در موقع نماز صورت و سينه و شكم او رو به قبله باشد.
مـسـالـه 787 - كسى كه نمى تواند نشسته نماز بخواند, بايد در حال نماز به پهلوى راست طورى بخوابد كه جلوى بدن او رو به قبله باشد, و اگرممكن نيست بايد به پهلوى چپ طورى بخوابد كه جلوى بدن او رو به قبله باشد, و اگر اين را هم نتواند, بايد به پشت بخوابد به طورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.
مساله 788 - نماز احتياط و سجده و تشهد فراموش شده و بنابر احتياط سجده سهو را نيز بايد رو به قبله بجا آورد.
مـساله 789 - نماز مستحبى را مى شود در حال راه رفتن و سوارى خواند, و اگر انسان در اين دو حال نماز مستحبى بخواند, لازم نيست رو به قبله باشد.
مـسـاله 790 - كسى كه مى خواهد نماز بخواند, بايد براى پيدا كردن قبله كوشش نمايد تا يقين يا چـيزى كه در حكم يقين است پيدا كند كه قبله كدام طرف است , و اگر نتواند بايد به گمانى كه از مـحـراب مسجد مسلمانان يا قبرهاى آنان يا از راههاى ديگر پيدا مى شود عمل نمايد حتى اگر ازگـفته فاسق يا كافرى كه بواسطه قواعد علمى قبله را مى شناسد گمان به قبله پيدا كند كافى است .
مـسـالـه 791 - كـسى كه گمان به قبله دارد اگر بتواند گمان قوى ترى پيدا كند, نمى تواند به گـمـان خـود عـمل نمايد, مثلا اگر ميهمان از گفته صاحب خانه گمان به قبله پيدا كند, ولى بتواند از راه ديگر گمان قوى ترى پيدا كند, نبايد به حرف او عمل نمايد.
مـسـالـه 792 - اگـر بـراى پيدا كردن قبله وسيله اى ندارد, يا با اينكه كوشش كرده , گمانش به طرفى نمى رود, نماز خواندن به يك طرف كافى است , و احتياط مستحب آن است كه چنانچه وقت نماز وسعت دارد چهار نماز به چهار طرف بخواند.
مساله 793 - اگر يقين يا گمان كند كه قبله در يكى از دو طرف است , بنابر احتياط بايد به هر دو طرف نماز بخواند.
مـسـالـه 794 - كسى كه بخواهد به چند طرف نماز بخواند, اگر بخواهد دو نماز بخواند كه مثل نـماز ظهر و عصر بايد يكى بعد از ديگرى خوانده شود, احتياط مستحب آن است كه نماز اول را به آن چند طرف بخواند, بعد نماز دوم را شروع كند.
مـساله 795 - كسى كه يقين به قبله ندارد, اگر بخواهد غير از نماز كارى كند كه بايد رو به قبله انجام داد, مثلا بخواهد سر حيوانى را ببرد, بايد به گمان عمل نمايد, و اگر گمان ممكن نيست , به هر طرف كه انجام دهد صحيح است .
پوشانيدن بدن در نماز مساله 796 - مرد بايد در حال نماز, اگرچه كسى او را نمى بيند عورتين خود را بپوشاند, و بهتر آن است كه از ناف تا زانو را هم بپوشاند.
مساله 797 - زن بايد در موقع نماز, تمام بدن حتى سر و موى خود را بپوشاند, و احتياط مستحب آن اسـت كه كف پاها را هم بپوشاند, ولى پوشاندن صورت به مقدارى كه در وضو شسته مى شود و دسـتـهـا تا مچ و روى پاها تا مچ پا لازم نيست , اما براى آنكه يقين كند كه مقدارواجب را پوشانده است , بايد مقدارى از اطراف صورت و قدرى پائين تر از مچها را هم بپوشاند.
مـسـاله 798 - موقعى كه انسان قضاى سجده فراموش شده يا تشهد فراموش شده را بجا مى آورد بايد خود را مثل موقع نماز بپوشاند, واحتياط مستحب آن است كه در موقع بجا آوردن سجده سهو نيز خود را بپوشاند.
مساله 799 - اگر انسان عمدا يا از روى ندانستن مساله , در نماز عورتش را نپوشاند, نمازش باطل است .
مـسـاله 800 - اگر شخصى در بين نماز بفهمد كه عورت او پيدا است , اظهر اين است كه نمازش بـاطـل اسـت , ولـى اگر بعد از نماز بفهمد كه در نمازعورت او پيدا بوده , نمازش صحيح است .
و هـمـچـنين است اگر در اثناء نماز بفهمد كه قبلا عورتش پيدا بوده در صورتى كه زمان فهميدن پوشيده باشد.
مـساله 801 - اگر در حال ايستادگى لباسش او را مى پوشاند ولى ممكن است در حال ديگر, مثلا در حال ركوع و سجود نپوشاند, چنانچه موقعى كه عورت او پيدا مى شود, بوسيله اى آن را بپوشاند, نماز او صحيح است , ولى احتياط مستحب آن است كه با آن لباس نمازنخواند.
مـسـالـه 802 - انـسـان مـوقعى كه پوشاك ندارد مى تواند در نماز خود را به علف و برگ درختان بپوشاند.
مساله 803 - انسان در حال ناچارى مى تواند در نماز خود را با گل بپوشاند.
مساله 804 - اگر چيزى ندارد كه در نماز خود را با آن بپوشاند مى تواند نمازش را در اول وقت به طورى كه در مساله بعدى ذكر مى شودبجا آورد, ولى اگر تا آخر وقت پوشاك پيدا كند لازم است آن نماز را اعاده كند.
مساله 805 - كسى كه مى خواهد نماز بخواند, اگر براى پوشاندن خود حتى برگ درخت و علف و گـل و لـجـن نداشته باشد در صورتى كه احتمال بدهد كه نا محرم او را مى بيند بايد نشسته نماز بـخواند, و اگر اطمينان دارد كه نامحرم او را نمى بيند ايستاده نماز بخواند, و بنابر احتياط دست بـرعـورت خود بگذارد و در هر دو حال ركوع و سجود را با اشاره بجا آورد و اشاره سجود را بيشتر نمايد.

لباس نمازگزار  

مساله 806 - لباس نمازگزار شش شرط دارد: اول : آنكه پاك باشد.
دوم : آنكه مباح باشد.
سوم : آنكه از اجزاء مردار نباشد.
چهارم : آنكه از حيوان حرام گوشت نباشد.
پـنـجم و ششم : آنكه اگر نمازگزار مرد است , لباس او ابريشم خالص و طلا باف نباشد.
و تفصيل اينها در مسائل آينده گفته مى شود.
مـسـالـه 807 - شرط اول لباس نمازگزار بايد پاك باشد, و اگر كسى در حال اختيار با بدن يا لباس نجس نماز بخواند, نمازش باطل است .
مـسـاله 808 - كسى كه نمى داند با بدن و لباس نجس نماز باطل است , اگر با بدن يا لباس نجس نماز بخواند, نمازش باطل مى باشد.
مـسـالـه 809 - اگر بواسطه ندانستن مساله از روى تقصير, چيز نجسى را نداند نجس است , مثلا نداند عرق كافر مشرك نجس است و با آن نمازبخواند, نمازش باطل است .
مـسـالـه 810 - اگـر نداند كه بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده , نماز او صحيح است .