(مـساله 1297) اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت
منصرف شود, وتصميم داشته باشد كه پيش از ماندن ده روز از آنجا برگردد, بايد نماز را
شكسته بخواند.
(مساله 1298) اگر براى رفتن به محلى كه هشت فرسخ باشد حركت كند, و بعد ازرفتن
مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود, چنانچه از محل اولى كه حركت كرده تا جايى كه
مى خواهد برود, هشت فرسخ باشد, بايد نماز را شكسته بخواند.
(مـسـالـه 1299) اگـر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد, مردد شود كه بقيه راه رابرود
يا نه , يا تصميم بگيرد در صورتى كه به چهار فرسخ رسيده , و قصد دارد پيش ازده روز
از آنجا برگردد, و هشت فرسخ ديگر برود, بايد تا آخر مسافرت نماز راشكسته بخواند.
(مـساله 1300) اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد, مردد شود كه بقيه راه رابرود يا
نه , و در مـوقـعـى كه مردد است مقدارى راه برود, و بعد تصميم بگيرد كه هشت فرسخ
ديگر برود, يا چهار فرسخ برود وچهار فرسخ برگردد, تا آخر مسافرت بايد نماز را شكسته
بخواند.
(مـسـاله 1301) اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد, مردد شود كه بقيه راه رابرود
يا نه , ودر موقعى كه مردد است مقدارى راه برود, و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را
برود, چنانچه باقيمانده سـفـر او چهار فرسخ باشد كه با برگشتن هشت فرسخ شود, بايد
نماز را شكسته بخواند.
ولى اگر راهى كه پيش از مردد شدن وراهى كه بعد از آن مى
رود, روى هم هشت فرسخ باشد, بنا بر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام
بخواند.
شرط چهارم - آن كه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد, ياده روز يا
بيشتر در جـايى بماند.
پس كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود
بگذرد, يا ده روز در محلى بماند بايد نماز را تمام بخواند.
(مـساله 1302) كسى كه نمى داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مى گذرد يا نه ,
يا ده روز در محلى مى ماند يا نه , بايد نماز را تمام بخواند.
(مـساله 1303) كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد, يا ده روز
در مـحـلـى بـمـاند, و نيز كسى كه مردد است كه از وطنش بگذرد يا ده روز در محلى
بماند, اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود, باز هم بايدنماز را تمام
بخواند.
ولى اگر باقيمانده راه هشت فرسخ باشد, يا چهار فرسخ باشدوبخواهد برود
وبرگردد, بايد نماز را شكسته بخواند.
شـرط پـنجم - آن كه براى كار حرام سفر نكند, و اگر براى كار حرامى مانند دزدى سفر
كند, بايد نـمـاز را تـمـام بخواند.
و همچنين است اگر خود سفر حرام باشد, مثل
آن كه براى او ضرر داشته بـاشد, يا زن بدون اجازه شوهر و فرزند با نهى پدر و مادركه
باعث اذيت آنها شود, سفرى بروند كه بر آنان واجب نباشد, ولى اگر مثل سفرحج واجب
باشد, بايد نماز را شكسته بخوانند.
(مـسـاله 1304) سفرى كه اسباب اذيت پدر ومادر باشد حرام است , و انسان بايددر آن
سفر نماز را تمام بخواند, و روزه هم بگيرد.
(مـسـالـه 1305) كسى كه سفر او حرام نيست وبراى كار حرام هم سفر نمى كند, اگرچه در
سفر, معصيتى انجام دهد - مثلا غيبت كند يا شراب بخورد - بايد نماز راشكسته بخواند.
(مـسـالـه 1306) اگـر مخصوصا براى آن كه كار واجبى را ترك كند, مسافرت نمايدنمازش
تمام است , پس كسى كه بدهكار است , اگر بتواند بدهى خود را بدهد وطلبكار هم مطالبه
كند, چنانچه در سـفر نتواند بدهى خود را بدهد و مخصوصا براى فرار از دادن قرض
مسافرت نمايد, بايد نماز را تـمام بخواند.
ولى اگر مخصوصا براى ترك واجب مسافرت
نكند, بايد نماز را شكسته بخواند, اگر چـه سـفـر باعث ترك واجب شود, و احتياط مستحب
آن است كه در اين صورت هم شكسته و هم تمام بخواند.
(مـساله 1307) اگر سفر او حرام نباشد, ولى حيوان سوارى يا مركب ديگرى كه سوار است
غصبى بـاشـد, يـا در زمـيـن غصبى مسافرت كند, بنا بر احتياط واجب بايدنماز را هم
شكسته و هم تمام بخواند.
(مـسـالـه 1308) كسى كه با ظالم مسافرت مى كند, اگر ناچار نباشد و مسافرت اوكمك به
ظالم بـاشـد, بايد نماز را تمام بخواند.
و اگر ناچار باشد, يا مثلا براى نجات
دادن مظلومى با او مسافرت كند, نمازش شكسته است .
(مساله 1309) اگر بقصد تفريح وگردش مسافرت كند, حرام نيست و بايد نماز راشكسته
بخواند.
(مساله 1310) اگر براى لهو وخوش گذرانى به شكار رود, نمازش تمام است .
وچنانچه
براى تهيه معاش به شكار رود, نمازش شكسته است .
و اگر براى كسب وزياد كردن مال
برود, احتياط واجب آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند, ولى بايد روزه
نگيرد.
(مساله 1311) كسى كه براى معصيت سفر كرده , موقعى كه از سفر برمى گردد, اگربرگشتن
به اندازه مسافت شرعى باشد, چنانچه توبه كرده , يا برگشت سفر مستقلى باشد, بايد
نماز را شكسته بـخـوانـد.
و اگـر برگشت به اندازه مسافت شرعى نيست ,ولى مجموع
رفت وبرگشت به اندازه مسافت است , احتياط لازم آن است كه نماز راهم شكسته و هم تمام
بخواند.
(مـسـالـه 1312) كـسـى كه سفر او سفر معصيت است , اگر در بين راه از قصد معصيت
برگردد, چـنـانچه بقيه راه هشت فرسخ باشد, يا چهار فرسخ باشد كه با برگشت هشت فرسخ
شود, و قصد اقـامـه ده روز نـداشـته باشد, بايد نماز را شكسته بخواند.
واگر
بقيه راه به اندازه مسافت شرعى نـباشد, ولى مجموع راهى كه قبل از توبه رفته وبعد از
توبه مى رود, به اندازه مسافت شرعى باشد, احتياط لازم آن است كه نماز راهم شكسته و
هم تمام بخواند.
(مـسـاله 1313) كسى كه براى معصيت سفر نكرده , اگر در بين راه قصد كند كه بقيه راه
را براى معصيت برود, بايد نماز را تمام بخواند.
ولى نمازهايى را كه شكسته
خوانده در صورتى كه راهى كه طى كرده مسافت بوده صحيح است و الا احتياطواجب اعاده
آنهاست .
شرط ششم - آن كه از صحرانشينهايى نباشد كه در بيابانها گردش مى كنند وهر جاآب و
خوراك بـراى خود و حشمشان پيدا كنند مى مانند.
و بعد از چندى بجاى ديگرمى روند,
پس صحرانشينها در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند.
(مـسـالـه 1314) اگر يكى از صحرانشينها براى پيدا كردن منزل و چراگاه حيواناتشان
سفر كند بـدون چـادر واثـاثـيـه بـلكه فقط بمنظور تعيين محل و مرتع مناسب براى
احشام خودشان باشد چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد, احتياط واجب آن است كه هم شكسته و
هم تمام بخواند.
(مساله 1315) اگر صحرا نشين براى زيارت يا حج يا تجارت ومانند اينها مسافرت كند,
بايد نماز را شكسته بخواند.
شرط هفتم - آن كه شغل او مسافرت نباشد, بنابراين شتر دار و راننده و چوبدار
وكشتيبان ومانند اينها, اگرچه براى بردن اثاثيه منزل خود مسافرت كنند, در غير
سفراول بايد نماز را تمام بخوانند.
و همچنين در سفر اول اگر طول بكشد يا از مكانى به مكان ديگر برود كه عرفا بگويند
عمل او سفر اسـت بـايـد نـماز را تمام بخواند.
ولى اگرسفر طولانى نباشد بطورى
كه عرفا نگويند: سفر عمل اوست نمازشان شكسته است .
(مـسـالـه 1316) كـسـى كـه شغلش مسافرت است اگر براى كار ديگرى مثلا براى زيارت يا
حج مـسافرت كند, بايد نماز را شكسته بخواند, ولى اگر مثلا شوفر,اتومبيل خود را براى
زيارت كرايه بدهد, و در ضمن خودش هم زيارت كند, بايدنماز را تمام بخواند.
(مـسـاله 1317) حمله دار يعنى : كسى كه براى رساندن حاجيها به مكه مسافرت مى كند,
چنانچه شغلش مسافرت باشد, بايد نماز را تمام بخواند.
و اگر شغلش مسافرت نباشد,
بايد شكسته بخواند.
(مـسـالـه 1318) كسى كه شغل او حمله دارى است و حاجيها را از راه دور به مكه مى
برد, چنانچه تمام سال يا بيشتر سال را در راه باشد, بايد نماز را تمام بخواند.
(مساله 1319) كسى كه در مقدارى از سال شغلش مسافرت است , مثل شوفرى كه فقط در
تابستان يـا زمـسـتـان اتـومبيل خود را كرايه مى دهد, بايد در سفرى كه براى شغلش مى
رود, نماز را تمام بخواند, ولى احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
(مـساله 1320) راننده ودوره گردى كه در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مى كند,چنانچه
اتفاقا سفر هشت فرسخى برود, بايد نماز را شكسته بخواند.
(مساله 1321)كسى كه شغلش مسافرت است , اگر ده روز يا بيشتر در وطن خودبماند, چه از
اول قـصـد مـانـدن ده روز را داشـتـه بـاشد, چه بدون قصد بماند, بايد درسفر اولى كه
بعد از ده روز مى رود, نماز را شكسته بخواند.
(مساله 1322) كسى كه شغلش مسافرت است اگر در غير وطن خود ده روز بماند,چنانچه از
اول قـصد ماندن ده روز را داشته , در سفر اولى كه بعد از ده روز مى رودبايد نماز را
شكسته بخواند.
و اگـر از اول قصد ماندن ده روز را نداشته , احتياط لازم آن است
كه هم شكسته و هم تمام بخواند, اگرچه اكتفا به تمام هم بدون توجيه نيست .
(مـسـاله 1323) كسى كه شغلش مسافرت است , اگر شك كند كه در وطن خود ياجاى ديگر ده
روز مانده يا نه , بايد نماز را تمام بخواند.
(مـساله 1324) كسى كه در شهرها سياحت مى كند, و براى خود وطنى اختيارنكرده , بايد
نماز را تمام بخواند.
(مـسـاله 1325) كسى كه شغلش مسافرت نيست , اگر مثلا در شهرى يا در دهى جنسى دارد
كه بـراى حمل آن مسافرتهاى پى در پى مى كند, بايد نماز را شكسته بخواند.
ولى
كسى كه كارش اين اسـت كه هفته اى يكبار يا بيشتر براى انجام شغلى درمحلى سفر مى
كند, مثلا همه روزه از تهران بكرج براى تدريس يا درس خواندن مى رود, يا آن كه براى
كارى مثل خريد و فروش از تهران به قم يـا بـالـعـكس سفرمى نمايد همين كه به مقدارى
سفر كند كه عرفا اين كار را شغل او بگويند, بايد نمازرا تمام بخواند.
(مـسـالـه 1326)كسى كه از وطنش صرف نظر كرده , و مى خواهد وطن ديگرى براى خود
اختيار كند, اگر شغلش مسافرت نباشد, بايد در مسافرت نماز را شكسته بخواند.
شـرط هـشتم - آن كه به حد ترخص برسد, يعنى از وطنش يا جايى را كه قصد داردده روز
در آنجا مـانـده , بقدرى دور شود كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن رانشنود,
ولى بايد در هوا غبار يا چيز ديگرى نباشد كه از ديدن ديوار وشنيدن اذان جلوگيرى
كند.
و لازم نيست بقدرى دور شود كـه مـنـاره هـا وگنبدها را نبيند, بلى
اگربقدرى دور شده كه ديوار خانه هاى شهر كاملا معلوم نـيـسـت , ولى شبح آنها نمايان
است , احتياط لازم آن است كه نماز نخواند تا وقتى كه شبح پنهان شود, يا هم شكسته
بخواند و هم تمام .
(مـسـالـه 1327) كـسى كه به سفر مى رود, اگر بجايى برسد كه اذان را نشنود, ولى
ديوار شهر را بـبيند, يا ديوارهارا نبيند وصداى اذان را بشنود, چنانچه بخواهد
درآنجا نماز بخواند, بنابر احتياط واجب بايد هم شكسته و هم تمام بخواند.
(مـساله 1328) مسافرى كه به وطنش برمى گردد, وقتى ديوار وطن خود را ببيند وصداى
اذان آن را بـشـنود, بايد نماز را تمام بخواند.
و نيز مسافرى كه مى خواهد ده
روز در محلى بماند, وقتى ديوار آنجا را ببيند و صداى اذانش را بشنود, بايد نماز
راتمام بخواند واحتياط مستحب آن است كه نماز را تاخير بيندازد تا به منزل برسد ياهم
شكسته و هم تمام بخواند و سزاوار است اين احتياط را ترك نكند.
(مـسـالـه 1329) هـرگاه شهر در بلندى باشد كه از دور ديده شود, يا بقدرى گود
باشدكه اگر انـسـان كـمى دور شود ديوار آن را نبيند, كسى كه از آن شهر مسافرت مى
كند,وقتى به اندازه اى دور شـود كـه اگـر آن شـهـر در زمين هموار بود, ديوارش از
آنجا ديده نمى شد, بايد نماز خود را شـكـسـته بخواند.
و نيز اگر پستى و بلندى
خانه ها بيشتر ازمعمول باشد, بايد ملاحظه معمول را بنمايد.
(مـسـالـه 1330) اگر از محلى مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد, وقتى بجايى برسدكه
اگر آن محل ديوار داشت از آنجاديده نمى شد, بايد نماز را شكسته بخواند.
(مـسـالـه 1331) اگر بقدرى دور شود كه نداند صدايى را كه مى شنود صداى اذان است يا
صداى ديـگر, بايد نماز را شكسته بخواند.
ولى اگر بفهمد اذان مى گويند وكلمات آن
را تشخيص ندهد, بايد تمام بخواند.
(مساله 1332) اگر بقدرى دور شود كه اذان خانه ها را نشنود, ولى اذان شهر را كه
معمولا در جاى بلند مى گويند بشنود, نبايد نماز را شكسته بخواند.
(مـسـاله 1333) اگر بجايى برسد كه اذان شهر را كه معمولا در جاى بلند مى
گويندنشنود, ولى اذانى را كه در جاى خيلى بلند مى گويند بشنود, بايد نماز را شكسته
بخواند.
(مـسـالـه 1334) اگـر چـشـم يا گوش او يا صداى اذان غير معمولى باشد, در محلى بايد
نماز را شـكـسته بخواند كه چشم متوسط ديوار خانه ها را نبيند, و گوش متوسطصداى اذان
معمولى را نشنود.
(مـسـالـه 1335) اگـر موقعى كه سفر مى رود شك كند كه بحد ترخص - يعنى : جايى كه
اذان را نشنود وديوار را نبيند - رسيده يا نه , بايد نماز را تمام بخواند, و در
موقع برگشتن , اگر شك كند كـه بـحد ترخص رسيده يا نه بايد شكسته بخواند, ولى اگر
دربرگشتن در همان جا كه در رفتن تـمـام خـوانـده شكسته بخواند, بنابر احتياط لازم
بايدنمازى را كه در اين مكان تمام خوانده قضا نمايد, و نمازى را كه شكسته خوانده
تمام اعاده نمايد, و اگر اعاده نكرد قضاى آن را تمام بجا آورد.
(مـساله 1336) مسافرى كه در سفر از وطن خود عبور مى كند, وقتى بجايى برسدكه ديوار
وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود, بايد نماز را تمام بخواند.
(مساله 1337) مسافرى كه در بين مسافرت به وطنش رسيده , تا وقتى در آنجاهست , بايد
نماز را تـمـام بـخـوانـد.
ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود, يا چهارفرسخ
برود وبر گردد, وقتى بجايى برسد كه ديوار وطن را نبيند وصداى اذان آن رانشنود, بايد
نماز را شكسته بخواند.
(مساله 1338) محلى را كه انسان براى اقامت وزندگى خود اختيار كرده وطن اوست , چه
در آنجا بدنيا آمده ووطن پدر ومادرش باشد, يا خودش آن جا را براى زندگى اختيار كرده
باشد.
(مـسـالـه 1339) اگر قصد دارد در محلى كه وطن اصليش نيست مدتى بماند, و بعدبجاى
ديگر رود, آنجا وطن او حساب نمى شود.
(مـساله 1340) جايى را كه انسان محل زندگى خود قرار داده , و ماندن خود را درآنجا
محدود به مـقـدار معين نكرده , و مثل كسى كه آنجا وطن اوست در آنجا زندگى مى كند كه
اگر مسافرتى بـراى او پـيش آيد, دوباره به همان جا بر مى گردد, اگر چه قصد نداشته
باشد كه هميشه در آنجا بماند, در حكم وطن او حساب مى شود.
(مساله 1341) كسى كه در دو محل زندگى مى كند, مثلا شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر
ديـگـر مى ماند, هر دو وطن اوست .
و نيز اگر بيشتر از دو محل را براى زندگى خود
اختيار كرده باشد, همه آنها وطن او حساب مى شوند.
(مـسـالـه 1342) كسى كه در محلى ملك دارد, اگر موقعى كه آن ملك را دارد شش ماه در
آنجا بـماند, وقتى مى تواند نماز را آنجا تمام بخواند كه آنجا را براى خود وطن قرار
داده باشد, و به نظر عرف وطن او محسوب شود, و تا به نظر عرف وطن حساب نشود بايد
شكسته بخواند, ولى احتياط مستحب آن است كه كسى كه منزل مسكونى در محلى دارد, و شش
ماه در آنجا مانده است , مادام كه آن منزل را داردهر وقت در مسافرت به آنجا رسيد,
نمازش را هم شكسته و هم تمام بخواند.
(مساله 1343) اگر بجايى برسد كه وطن او بوده واز آنجا صرفنظر كرده , نبايد نمازرا
تمام بخواند, اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد.
(مـسـالـه 1344) مسافرى كه قصد دارد ده روز پشت سر هم در محلى بماند, يامى داند كه
بدون اختيار ده روز در محلى مى ماند, در آن محل بايد نماز را تمام بخواند.
(مـساله 1345) مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند, لازم نيست قصدماندن شب
اول تا شـب يـازدهم را داشته باشد, و همين كه قصد كند از اذان صبح روز اول تا غروب
روز دهم بماند, بـايـد نـمـاز را تمام بخواند.
و همچنين اگر مثلاقصدش اين باشد
كه از ظهر روز اول تا ظهر روز يـازدهـم بـماند, بايد نماز را تمام بخواند.
و
احتياط مستحب آن است كه در اين صورت نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
(مـساله 1346) مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند, در صورتى بايد نمازرا
تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يكجا بماند.
پس اگر بخواهد مثلا ده
روزدر نجف وكوفه يا در تهران وشميران بماند, بايد نماز را شكسته بخواند.
(مساله 1347) مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند, بايد از اول قصدماندن ده
روز در آن مـحـل يـا تـوابع آن مانند باغها وبساتين را داشته باشد, و اگر از اول
قصد بيرون رفتن از آن محل وتوابع آن را داشته باشد, هر چند به حد ترخص نرسدبايد
شكسته بخواند.
(مساله 1348) مسافرى كه تصميم قطعى ندارد ده روز در محلى بماند, مثلاقصدش اين است
كه اگر رفيقش بيايد, يا منزل خوبى پيدا كند, ده روز بماند, بايدنماز را شكسته
بخواند.
(مـسـالـه 1349) كـسى كه تصميم دارد, ده روز در محلى بماند, اگر چه احتمال بدهدكه
براى ماندن او مانعى برسد, در صورتى كه آن احتمال پيش مردم عقلايى نباشد,بايد نماز
را تمام بخواند.
(مساله 1350) اگر مسافر بداند كه مثلا ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده , و قصد
كندكه تا آخر ماه در جـايـى بـماند, بايد نماز را تمام بخواند.
ولى اگر نداند
تا آخر ماه چقدر مانده , و قصد كند كه تا آخـر مـاه بـمـانـد, و بعد از قصد نيز علم
پيدا نكند كه تاآخر ماه ده روز است , بايد نماز را شكسته بخواند, اگر چه از موقعى
كه قصد كرده تاآخر ماه ده روز يا بيشتر باشد.
(مـسـالـه 1351) اگـر مسافر قصد كند ده روز در محلى بماند, چنانچه پيش از خواندن
يك نماز چـهار ركعتى از ماندن منصرف شود, يا مردد شود كه در آنجا بماند يا بجاى
ديگر برود, بايد نماز را شكسته بخواند.
و اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى
ازماندن منصرف شود, يا مردد شود, تا وقتى در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.
(مـسـاله 1352) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند, اگر روزه بگيرد, وبعد از
ظهر از مـاندن در آنجا منصرف شود, چنانچه يك نماز چهار ركعتى خوانده باشد, روزه اش
صحيح است , و تا وقتى در آنجا هست بايد نمازهاى خود را تمام بخواند.
و اگر يك
نماز چهار ركعتى نخوانده باشد, نـمازهاى خود را بايد شكسته بخواند.
و احتياط
لازم آن است كه روزه آن روز را تمام كند, و قضاى آن را نيز بگيرد,و روزهاى بعد هم
نمى تواند روزه بگيرد.
(مساله 1353) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند, اگر از ماندن منصرف شود,
وشك كند پيش از آن كه از قصد ماندن برگردد, يك نماز چهار ركعتى خوانده يا نه ,
نمازهاى خود را بايد در آنجا شكسته بخواند, اگرچه احتياط مستحب آن است كه تمام هم
بخواند.
(مساله 1354) اگر مسافر به نيت اين كه نماز را شكسته بخواند, مشغول نماز شود,و در
بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند, بايد نماز را چهار ركعتى تمام
نمايد.
(مـسـاله 1355) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند, اگر در بين نماز
چهارركعتى از قـصد خود بر گردد, چنانچه داخل ركوع ركعت سوم نشده , بايد بنشيند,
ونماز را دو ركعتى تمام نـمايد, و احتياطا براى قيام بيجا دو سجده سهو بجا آورد
وبقيه نمازهاى خود را شكسته بخواند.
و اگر داخل ركوع ركعت سوم شده نمازش باطل
است , و تا وقتى در آنجا هست , بايد نماز را شكسته بخواند.
(مساله 1356) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند, اگر بيشتر از ده روزدر
آنجا بماند, تا وقتى مسافرت نكرده , بايد نمازش را تمام بخواند, و لازم نيست دوباره
قصد ماندن ده روز كند.
(مساله 1357) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند, بايد روزه واجب رابگيرد,
ومى تواند روزه مستحبى هم بگيرد, و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
(مـساله 1358) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند, اگر بعد از خواندن يك
نماز چهار ركـعتى بخواهد بجايى كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد, ودوباره در
جاى اول ده روز بـمـانـد, از وقـتى كه مى رود تا برمى گردد, و بعد از برگشتن بايد
نماز را تمام بخواند.
ولى اگر نـخـواهـد بعد از برگشتن ده روز بماند, در موقع
رفتن بجايى كه كمتر از چهار فرسخ است , و در مـدتـى كه آنجا مى ماند نماز او تمام
است ,و از آنجا كه بر مى گردد اگر قصد هشت فرسخ داشته بـاشـد, شـكسته است و اگر
قصدهشت فرسخ نداشته باشد تمام است .
پس مثل اهل علم كه براى تـبـلـيغ به محلى
مى روند, اگر بعد از قصد ده روز وخواندن يك نماز چهار ركعتى به محل ديگر كـه چهار
فرسخ نباشد دعوت شوند, و بخواهند يك دهه يا يك ماه در آن دو محل رفت و آمد كنند,
نمازشان در هر دو محل تمام است مگر وقتى كه انشا سفر جديدنمايند, مثل اين كه روز
آخر رفت وآمـد از مـحـل دوم بـه قصد وطن حركت كند كه دراين صورت بعد از خروج از حد
ترخص نماز شكسته است , اگر چه از محل اول كه محل اقامه بوده عبور نمايد.
(مـساله 1359) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند, اگر بعد از خواندن يك
نماز چهار ركـعـتى بخواهد بجاى ديگرى كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در
آنجا بماند, بايد در رفتن و در محلى كه قصد ماندن ده روز دارد, نمازهاى خود را تمام
بخواند, ولى اگر تا محلى كه مـى خواهد برود هشت فرسخ يا بيشترباشد, بايد موقع رفتن
شكسته بخواند, و همچنين مدتى كه در آنجا مى ماند درصورتى كه نخواهد ده روز بماند.
(مـساله 1360) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند, اگر بعد از خواندن يك
نماز چهار ركـعـتـى بـخـواهد بجايى كه كمتر از چهار فرسخ است برود, چنانچه مردد
باشد كه به محل اول برگردد يا نه , يا به كلى از برگشتن به آنجا غافل باشد,
يابخواهد برگردد, ولى مردد باشد كه ده روز در آنجا بماند يا نه , يا آن كه از ده
روزماندن در آنجا ومسافرت از آنجا غافل باشد, بايد از وقتى كه مى رود تا برمى گردد
وبعد از برگشتن , نمازهاى خود را تمام بخواند.
(مـسـاله 1361) اگر بخيال اين كه رفقايش مى خواهند ده روز در محلى بمانند, قصدكند
كه ده روز در آنـجـا بـماند وبعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بفهمد كه آنهاقصد
نكرده اند, اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود, تا مدتى كه در آنجاهست , بايد نماز
را تمام بخواند.
(مـسـاله 1362) اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ سى روز در محلى بماند,و در
تمام سى روز در رفتن وماندن مردد باشد, بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقداركمى در
آنجا بماند, بايد نماز را تمام بخواند, و همچنين اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ مردد
شود بين ماندن در آنجا, و رفـتن بقيه راه از وقتى كه مردد مى شودبايد نماز را تمام
بخواند, ولى اگر مردد شود بين رفتن بـقـيـه راه و بـرگـشتن به محل خود, در صورتى كه
به مقدار چهار فرسخ آمده باشد, بايد نماز را شكسته بخواند, واگر بقدر چهار فرسخ
نباشد نماز را تمام بخواند.
(مـسـاله 1363) مسافرى كه مى خواهد نه روز يا كمتر در محلى بماند, اگر بعد از آن
كه نه روز يا كمتر در آنجا ماند, بخواهد دوباره نه روز ديگر يا كمتر, بماند و
همينطورتا سى روز, روز سى و يكم بايد نماز را تمام بخواند.
(مـساله 1364) مسافرى كه سى روز مردد بوده , در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه
سى روز را در يـك جـا بماند, پس اگر مقدارى از آن را در جايى و مقدارى را در جاى
ديگر بماند, بعد از سى روز هم بايد نماز را شكسته بخواند.
مسائل متفرقه (مساله 1365) مسافر مى تواند در مسجد الحرام ومسجد پيغمبر اكرم (ص ),
بلكه در تمام شهر مكه مـعـظـمه و مدينه طيبه و مسجد كوفه نماز را تمام بخواند.
ولى اگربخواهد در جايى كه اول جز مسجد كوفه نبوده , و بعد به اين مسجد اضافه شده
نماز بخواند, احتياط واجب آن است كه شكسته بـخـوانـد.
و نـيز مسافر مى تواند
درحائر حضرت سيد الشهدا(ع ) نماز را تمام بخواند, ولى احتياط واجب آن است كه اگر
دورتر از اطراف ضريح مقدس نماز بخواند, شكسته بجا آورد.
(مساله 1366) كسى كه مى داند مسافر است , و بايد نماز را شكسته بخواند, اگر درغير
چهار مكانى كه در مساله پيش گفته شد عمدا تمام بخواند, نمازش باطل است .
و
همچنين است اگر فراموش كـنـد كـه نـمـاز مسافر شكسته است , و تمام بخواند , و دروقت
يادش بيايد, ولى اگر بعد از وقت يادش بيايد قضا ندارد.
(مـسـاله 1367) كسى كه مى داند مسافر است وبايد نماز را شكسته بخواند, اگرغفلت كند
وتمام بـخـواند, چنانچه در وقت يادش بيايد نمازش باطل است , و بايددوباره شكسته
بخواند, و اگر در خارج وقت يادش بيايد قضا ندارد.
(مساله 1368) مسافرى كه نمى داند بايد نماز را شكسته بخواند, اگر تمام
بخواند,نمازش صحيح است .
(مـسـالـه 1369) مسافرى كه مى داند بايد نماز را شكسته بخواند, اگر بعضى ازخصوصيات
آن را نـدانـد, مـثلا نداند كه در سفر هشت فرسخى بايد شكسته بخواند,چنانچه تمام
بخواند, و در وقت بفهمد نمازش باطل است , و اما اگر بعد از گذشتن وقت بفهمد قضا
ندارد.
(مـسـاله 1370) مسافرى كه مى داند بايد نمازش را شكسته بخواند, اگر به گمان اين كه
سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند, و وقتى بفهمد سفرش هشت فرسخ بوده كه هنوز
وقت نماز باقى است , نمازى را كه تمام خوانده بايد دوباره شكسته بخواند, و اگر وقت
گذشته قضا ندارد.
و در اين چهار مساله كه ذكر شد اگردر خارج وقت نيز احتياطا
قضا نمايد, خوب است .
(مـسـالـه 1371) اگـر فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام بخواند, چنانچه
دروقت يادش بيايد, بايد شكسته بجا آورد, و اگر بعد از وقت يادش بيايد قضاى آن نماز
بر او واجب نيست .
(مساله 1372) كسى كه بايد نماز را تمام بخواند, اگر شكسته بجا آورد در هرصورت
نمازش باطل است .
(مـسـاله 1373) اگر مشغول نماز چهار ركعتى شود, و در بين نماز يادش بيايد كه مسافر
است , يا ملتفت شود كه سفر او تا مكانى كه منظور او بوده هشت فرسخ است , چنانچه به
ركوع ركعت سوم نـرفـته , بايد نماز را دو ركعتى تمام كند و اگر بر ركوع ركعت سوم
رفته نمازش باطل است .
و در صورتى كه به مقدار خواندن يك ركعت هم وقت داشته
باشد, بايد نماز را شكسته بخواند.
و اما اگر قصد ملاقات شخصى راداشت , و گمان
مى كرد سر هفت فرسخى است , بعد معلوم شود كه در سر هشت فرسخى است نمازش را بايد
تمام بخواند, مگر آن كه فعلا قصد سفر هشت فرسخى نمايد.
(مـسـالـه 1374) اگـر مـسافر بعضى از خصوصيات نماز مسافر را نداند, مثلا نداند كه
اگر چهار فـرسخ برود وهمان روز يا شب آن برگردد بايد شكسته بخواند, چنانچه به نيت
نماز چهار ركعتى مـشغول نماز شود, و پيش از ركوع ركعت سوم مساله رابفهمد, بايد نماز
را دو ركعتى تمام كند, و اگـر در ركوع ركعت سوم ملتفت شودنمازش باطل است .
و در
صورتى كه به مقدار يك ركعت از وقت هم مانده باشد بايدنماز را شكسته بخواند.
(مـساله 1375) مسافرى كه بايد نماز را تمام بخواند, اگر بواسطه ندانستن مساله به
نيت نماز دو ركـعـتـى مـشـغـول نماز شود, و در بين نماز مساله را بفهمد, بايد نماز
راچهار ركعتى تمام كند.
واحتياط مستحب آن است كه بعد از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار ركعتى
بخواند.
(مـساله 1376) مسافرى كه نماز نخوانده , اگر پيش از تمام شدن وقت به وطنش برسد, يا
بجايى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند, بايد نماز را تمام بخواند.
و كسى
كه مسافر نيست , اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت كند, در سفر بايدنماز را
شكسته بخواند.
(مـساله 1377) اگر از مسافرى كه بايد نماز را شكسته بخواند, نماز ظهر يا عصر ياعشا
قضا شود, بـايـد آن را دو ركـعـتى قضا نمايد, اگر چه در غير سفر بخواهد قضاى آن را
بجاى آورد, و اگر از كـسى كه مسافر نيست يكى از اين سه نماز قضا شود, بايدچهار
ركعتى قضا نمايد اگر چه در سفر بخواهد آن را قضا نمايد.
(مساله 1378) مستحب است مسافر بعد از هر نماز سى مرتبه بگويد: سبحان اللّه والحمد
للّه ولا اله الا اللّه واللّه اكـبر, و در تعقيب نماز ظهر و عصر و عشا بيشترسفارش
شده است , بلكه بهتر است در تعقيب اين سه نماز شصت مرتبه بگويد.
نماز قضا (مساله 1379) كسى كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده , بايد قضاى آن
رابجا آورد, اگر چه در تـمـام وقت نماز خواب مانده يا بواسطه مستى نماز نخوانده
باشد, ولى نمازهاى يوميه اى را كه زن در حـال حـيـض يـا نـفـاس نخوانده قضا ندارد.
وهمچنين كسى كه در تمام وقت بدون عمد بيهوش بوده قضا بر او واجب نيست .
(مـسـالـه 1380) اگـر بـعد از وقت نماز بفهمد نمازى را كه خوانده باطل بوده ,
بايدقضاى آن را بخواند.
(مساله 1381) كسى كه نماز قضا دارد, بايد در خواندن آن كوتاهى نكند.
ولى واجب
نيست فورا آن را بجا آورد.
(مساله 1382) كسى كه نماز قضا دارد مى تواند نماز مستحبى بخواند.
(مـسـالـه 1383) اگـر انسان احتمال دهد كه نماز قضايى دارد, يا نمازهايى را كه
خوانده صحيح نبوده , مستحب است احتياطا قضاى آنها را بجا آورد.
(مساله 1384) قضاى نمازهاى يوميه كه اداى آنها بايد بترتيب خوانده شود مثل ظهر و
عصر از يك روز, يا مغرب و عشا از يك شب , بايد قضاى آنها را نيز به ترتيب بخواند,
مثلا اگر از كسى نماز ظهر وعـصـر يك روز فوت شود, بايد اول قضاى ظهر رابخواند و بعد
از آن عصر را, ولى اگر كسى مثلا يـك روز نماز ظهر و روز بعد نمازعصر را نخوانده ,
مى تواند اول نماز عصر وبعد از آن نماز ظهر را قـضـا نـمـايـد, و تـرتيب در بين
آنها لازم نيست , هرچند سزاوار است تا ممكن است رعايت ترتيب رابنمايد.
(مـسـاله 1385) اگر بخواهد قضاى چند نماز غير يوميه مانند نماز آيات را بخواند,يا
مثلا بخواهد يك نماز يوميه وچند نماز غير يوميه را بخواند, لازم نيست آنها را به
ترتيب بجا آورد.
(مساله 1386) گذشت در مساله 1384 كه در قضاى نمازها ترتيب لازم نيست خصوصا در
صورتى كـه ترتيب فوت را فراموش كرده باشد, مگر در جايى كه در اداى آنها ترتيب واجب
باشد, ولى اگر بـخـواهـد احتياط كند, و مراعات ترتيب نمايدخوب است , و اگر بخواهد
طورى آنها را بخواند كه يـقـيـن كند بترتيبى كه قضا شده بجا آورده است , اگر قضاى
يك نماز ظهر ويك نماز مغرب براو واجـب اسـت , ونـمـى دانـد كـدام اول قضا شده ,
احتياطا بايد اول يك نماز مغرب وبعد از آن يك نـمـازظـهر ودوباره نماز مغرب را
بخواند, يا اول يك نماز ظهر وبعد از آن يك نماز مغرب ودوباره نماز ظهر را بخواند,
تا يقين كند هر كدام را كه اول قضا شده اول خوانده است .
(مـساله 1387) اگر نماز ظهر يك روز, و نماز عصر روز ديگر, يا دو نماز ظهر يا
دونماز عصر از او قضا شده , و نمى داند كدام اول قضا شده است , چنانچه دو نمازچهار
ركعتى بخواند به نيت اين كه , اولى قضاى نماز روز اول , و دومى قضاى نمازروز دوم
باشد كافى است .
(مساله 1388) اگر يك نماز ظهر ويك نماز عشا, يا يك نماز عصر و يك نماز عشااز او
قضا شود, و نـدانـد كـدام اول قـضا شده است , وبخواهد احتياط نمايد, بايدطورى آنها
را بخواند كه يقين كند بـتـرتـيـب بـجـا آورده اسـت , مثلا اگر يك نماز ظهرويك نماز
عشا از او قضا شده و اولى آنها را نـمى داند, بايد اول يك نماز ظهر, بعديك نماز عشا
دوباره يك نماز ظهر, يا اول يك نماز عشا بعد يك نماز ظهر, دوباره يك نماز عشا
بخواند.
(مـسـالـه 1389) كسى كه مى داند يك نماز چهار ركعتى نخوانده , ولى نمى داند
نمازظهر است يا نماز عصر, اگر يك نماز چهار ركعتى به نيت قضاى نمازى كه نخوانده بجا
آورد كافى است .
(مـسـالـه 1390) كـسى كه پنج نماز پشت سر هم از او قضا شده و نمى داند اولى
آنهاكدام است , و بخواهد احتياطا مراعات ترتيب را نمايد, بايد نه نماز به ترتيب
بخواند, مثلا از نماز صبح شروع كند و بـعـد از آن كـه ظهر وعصر ومغرب و عشا راخواند
دو مرتبه نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را بـخواند.
و اگر شش نماز پشت سر هم از
او قضا شده و اولى آنها را نمى داند, بايد ده نماز به ترتيب قـضا كند, وهمين طور
براى هر يك نمازى كه به نمازهاى قضاى او اضافه مى شود, در صورتى كه پـشـت سـر هم
قضا شده باشد, بايد يك نماز بر مقدارى كه گفته شد اضافه نمايد.
مثلا اگر هفت
نماز او قضا شده واولى آنها را نمى داند, بايد يازده نماز بترتيب بجاآورد.
(مـسـاله 1391) كسى كه مى داند نمازهاى پنجگانه او هر كدام از يك روز قضا شده
وترتيب آنها را نـمـى دانـد, چنانچه نماز يك شبانه روز را بجا آورد كافى است .
ولى اگربخواهد احتياط كند بايد شـش شـبانه روز نماز بخواند و همچنين براى هر نمازى
كه به نمازهاى قضاى او اضافه شود, بايد يـك روز بيشتر بخواند, تا يقين كند به
ترتيبى كه قضا شده بجا آورده است , مثلا اگر هفت نماز از هفت روز نخوانده باشد,
بايدهفت شبانه روز قضا نمايد.
(مـسـالـه 1392) كـسـى كـه مـثلا چند نماز صبح يا چند نماز ظهر از او قضا شده
وشماره آنها را نـمى داند, مثلا نمى داند كه سه يا چهار يا پنج نماز بوده , چنانچه
مقداركمتر را بخواند كافى است .
ولـى اگر شماره آنها را مى دانسته و فراموش كرده , بهتر آن است كه بقدرى نماز
بخواند كه يقين كـنـد تـمام آنها را خوانده است , مثلا اگر فراموش كرده كه چند نماز
صبح از او قضا شده است , و يقين دارد كه بيشتر از ده تا نبوده , ده نماز صبح
بخواند.
(مـسـالـه 1393) كـسـى كه فقط يك نماز قضا از روزهاى پيش دارد, بنابر احتياطمستحب
اگر مـمـكـن است بايد اول آن را بخواند بعد مشغول نماز آن روز شود.
و نيزاگر از
روزهاى پيش نماز قضا ندارد, ولى يك نماز يا بيشتر از همان روز از او قضاشده است ,
در صورتى كه ممكن باشد بنا بر احتياط مستحب بايد نماز قضاى آن روز را پيش از نماز
ادا بخواند.
(مـسـالـه 1394) اگر در بين نماز يادش بيايد كه يك نماز يا بيشتر از همان روز از
اوقضا شده , يا فـقـط يك نماز قضا از روزهاى پيش دارد, چنانچه وقت وسعت دارد, وممكن
است نيت را به نماز قضا برگرداند, مى تواند نيت نماز قضا كند, مثلا اگر درنماز ظهر
پيش از تمام شدن ركعت دوم , يادش بيايد كه نماز صبح آن روز قضا شده ,در صورتى كه
وقت نماز ظهر تنگ نباشد, مى تواند نيت را به نماز صبح برگرداند وآن را دو ركعتى
تمام كند, بعد نماز ظهر را بخواند, ولى اگر وقت تنگ است , يانمى تواند نيت را به
نماز قضا برگرداند, مثلا در ركوع ركعت سوم نماز ظهر يادش بيايد كه نماز صبح را
نخوانده , چون اگر بخواهد نيت نماز صبح كند, يك ركوع كه ركن است زياد مى شود, نبايد
نيت را به قضاى صبح برگرداند.