15 -غـسـل كـسـى كـه براى تماشاى دار آويخته , رفته وآن را
ديده باشد ولى اگراتفاقا يا از روى ناچارى نگاهش بيفتد يا مثلا براى شهادت دادن
رفته باشد, غسل مستحب نيست .
(مـسـاله 652) پيش از داخل شدن در حرم مكه , شهر مكه , مسجد الحرام , خانه كعبه ,
حرم مدينه , شهر مدينه , مسجد پيغمبر (ص ) و حرم ائمه (ع ) مستحب است انسان غسل
كند, و اگر در يك روز چـنـد مرتبه مشرف شود, يك غسل كافى است وكسى كه مى خواهد در
يك روز داخل حرم مكه و مسجد الحرام و خانه كعبه شود,اگر به نيت همه يك غسل كند كافى
است .
و نيز اگر در يك روز بـخـواهـد داخـل حرم مدينه و شهر مدينه و مسجد
پيغمبر (ص ) شود, يك غسل براى همه كفايت مـى كـنـدو براى زيارت پيغمبر (ص ) وائمه
(ع ) از دور يا نزديك و براى حاجت خواستن ازخداوند عـالـم و هـمچنين براى توبه
ونشاط بجهت عبادت و براى سفر رفتن خصوصاسفر زيارت حضرت سـيد الشهدا(ع ) مستحب است
انسان غسل كند و اگر يكى ازغسلهايى را كه در اين مساله گفته شد بجا آورد و بعد كارى
كند كه وضو را باطل مى نمايد مثلا بخوابد, مستحب است دوباره غسل را بجا آورد.
(مساله 653) انسان نمى تواند با غسل مستحبى , كارى كه مانند نماز, وضو لازم دارد
انجام دهد.
(مساله 654) اگر چند غسل بر كسى مستحب باشد و به نيت همه , يك غسل بجاآورد كافى
است .
تيمم در هفت مورد بجاى وضو و غسل بايد تيمم كرد: اول - آن كه تهيه آب بقدر وضو يا
غسل ممكن نباشد.
(مساله 655) اگر انسان در آبادى باشد, بايد براى تهيه آب وضو و غسل بقدرى جستجو
كند كه از پيدا شدن آن نا اميد شود و اگر در بيابان باشد, چنانچه زمين آن پست و
بلند است , بايد درهر يك از چـهـار طرف به اندازه پرتاب يك تير قديمى
((1)) كه باكمان پرتاب مى كردند, و اگر زمين آن پست وبلند نيست , بايد در
هرطرف به اندازه پرتاب دو تير, جستجو نمايد.
(مـسـالـه 656) اگـر بعضى از چهار طرف هموار وبعض ديگر پست و بلند باشد بايددر
طرفى كه هـمـوار اسـت به اندازه پرتاب دوتير و در طرفى كه هموار نيست , به اندازه
پرتاب يك تير جستجو كند.
(مساله 657) درهرطرفى كه يقين دارد آب نيست ,درآن طرف جستجولازم نيست .
(مـساله 658) كسى كه وقت نماز او تنگ نيست و براى تهيه آب وقت دارد, اگريقين يا
اطمينان دارد, در مـحلى دورتر ازمقدارى كه بايد جستجو كند آب هست ,بايد براى تهيه
آب برود ولى اگر گمان دارد آب هست , رفتن به آن محل لازم نيست .
(مـساله 659) لازم نيست خود انسان در جستجوى آب برود.
بلكه مى تواند كسى را كه
به گفته او اطمينان دارد بفرستد.
بنابراين اگر يك نفر از طرف چند نفر
برودكافيست .
(مـسـالـه 660) اگـر احـتـمال دهد كه داخل بار سفر خود يا در منزل , يا در قافله
آب هست , بايد بقدرى جستجو نمايد كه به نبودن آب يقين كند, يا از پيدا كردن آن
نااميد شود.
(مـسـالـه 661) اگـر پيش از وقت نمازجستجو نمايد و آب پيدا نكند و تا وقت
نمازهمانجا بماند, چـنـانچه احتمال دهد كه آب پيدا مى كند, احتياط مستحب آن است كه
دوباره در جستجوى آب برود.
(مـسـالـه 662) اگر بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو كند و آب پيدا نكند و تاوقت
نماز ديگر درهمانجا بماند, چنانچه احتمال دهد كه آب پيدا مى شود, احتياطمستحب آن
است كه دوباره در جستجوى آب برود.
(مـسـاله 663) اگر وقت نماز تنگ باشد, يا از دزد و درنده بترسد, يا جستجوى آب
بقدرى سخت باشد كه نتواند تحمل كند, جستجو لازم نيست .
(مساله 664) اگر در جستجوى آب نرود تا وقت نماز تنگ شود, معصيت كرده ولى نمازش با
تيمم صحيح است .
(مساله 665) كسى كه يقين دارد آب پيدا نمى كند, چنانچه دنبال آب نرود و باتيمم
نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه اگر جستجو مى كرد آب پيدا مى شد,نمازش باطل است
.
(مـسـالـه 666) اگـر بعد از جستجو, آب پيدا نكند و با تيمم نماز بخواند و بعد
ازوقت بفهمد, در جـايى كه جستجو كرده آب بوده , نماز او صحيح است و اگر دروقت فهميد
احتياط, اعاده نماز با وضو است .
(مـسـاله 667) كسى كه يقين دارد وقت نماز تنگ است , اگر بدون جستجو با تيمم نماز
بخواند و بعد از نماز بفهمد كه براى جستجو وقت داشته , احتياط واجب آن است كه
دوباره نمازش را بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
(مـسـاله 668) اگر بعد از داخل شدن وقت نماز, وضو داشته باشد و بداند كه اگروضوى
خود را بـاطـل كـند, تهيه آب براى او ممكن نيست , يا نمى تواند وضو بگيردچنانچه
بتواند وضوى خود را نگهدارد, نبايد آن را باطل نمايد ولى مى تواند با زوجه خود
نزديكى نمايد هر چند بداند بعدا امكان غسل براى او فراهم نخواهد شد.
(مـسـاله 669) اگر پيش از وقت نماز, وضو داشته باشد و بداند كه اگر وضوى خودرا
باطل كند, تـهـيه آب براى او ممكن نيست , چنانچه بتواند وضوى خود را نگهدارد,
احتياط مستحب آن است كه آن را باطل نكند و تا ممكن است رعايت اين احتياطرا بنمايد.
(مساله 670) كسى كه فقط به مقدار وضو, يا به مقدار غسل آب دارد و مى داند كه اگر
آن را بريزد آب پـيدا نمى كند, چنانچه وقت نماز داخل شده باشد, ريختن آن حرام است و
احتياط مستحب آن است كه پيش از وقت نماز هم آن را نريزد و تاممكن است اين احتياط را
مراعات نمايد.
(مـسـاله 671) كسى كه مى داند آب پيدا نمى كند, اگر بعد از داخل شدن وقت نمازوضوى
خودرا باطل كند, ياآبى را كه دارد بريزدمعصيت كرده , ولى نمازش باتيمم صحيح است ,
اگرچه احتياط مستحب آن است كه قضاى آن نماز رابخواند.
دوم از موارد تيمم (مساله 672) اگر بواسطه پيرى , يا ترس از دزد و جانور و مانند
اينها, يا نداشتن وسيله اى كه آب از چـاه بـكـشد, دسترسى به آب نداشته باشد, بايد
تيمم كند وهمچنين است اگر تهيه كردن آب يا استعمال آن , بقدرى مشقت داشته باشد كه
مردم تحمل آن را نكنند.
(مـسـالـه 673) اگـر براى كشيدن آب از چاه , دلو وريسمان ومانند اينها لازم دارد
ومجبور است بـخـرد, يا كرايه نمايد - اگر چه قيمت آن چند برابر معمول باشد -
بايدتهيه كند و همچنين است اگر آب را به چندين برابر قيمتش بفروشند ولى اگر تهيه
آنها بقدرى پول مى خواهد كه نسبت به حال او آن مقدار ضرر دارد, واجب نيست تهيه
نمايد.
(مساله 674) اگر ناچار شود كه براى تهيه آب قرض كند, بايد قرض نمايد ولى كسى كه مى
داند يا گمان دارد كه نمى تواند قرض خود را بدهد, واجب نيست قرض كند.
(مساله 675) اگر كندن چاه مشقت ندارد, بايد براى تهيه آب چاه بكند.
(مساله 676) اگر كسى مقدارى آب , بى منت به او ببخشد, بايد قبول كند.
سوم از موارد تيمم (مـسـاله 677) اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد, يا بترسد كه
بواسطه استعمال آن مرض يا عـيـبـى در او پيدا شود, يا مرضش طول بكشد, يا شدت كند و
يابه سختى معالجه شود, بايد تيمم نمايد ولى اگر براى او ضرر ندارد, بايد با آب گرم
وضو بگيرد يا غسل كند.
(مساله 678) لازم نيست يقين كند كه آب براى او ضرر دارد, بلكه اگر احتمال ضرربدهد.
چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد و از آن احتمال , ترس براى او پيداشود, بايد
تيمم كند.
(مساله 679) كسى كه مبتلا بدرد چشم است وآب براى او ضرردارد, بايد تيمم كند.
(مـسـاله 680) اگر بواسطه يقين يا ترس ضرر, تيمم كند وپيش از نماز بفهمد كه آب
برايش ضرر نـدارد, تـيـمم او باطل است .
و اگر بعد از نماز پيش از گذشتن وقت
بفهمد, بنابر احتياط واجب بايد دوباره نماز را با وضو يا غسل بخواند و اگر وقت
گذشته باشد, قضا ندارد.
(مساله 681) كسى كه مى داند آب برايش ضرر ندارد, چنانچه غسل كند يا وضوبگيرد و بعد
بفهمد كـه آب براى او ضرر داشته , بنابر احتياط واجب بايد اگر در وقت است و نماز را
نخوانده تيمم هم بـنمايد و اگر نماز را خوانده دوباره آن را با تيمم بخواند و اگر
وقت گذشته با وضو يا غسل آن را قضا نمايد.
چهارم از موارد تيمم (مساله 682) هرگاه بترسد كه اگر آب را به مصرف وضو يا غسل
برساند خود او ياعيال و اولاد او, يـا رفـيقش و كسانى كه با او مربوطند - مانند
نوكر و كلفت - از تشنگى بميرند, يا مريض شوند, يا بقدرى تشنه شوند كه تحمل آن مشقت
دارد, بايد بجاى وضو و غسل تيمم نمايد و نيز اگر بترسد حـيـوانـى كـه مـال خود او
است از تشنگى تلف شود, بايد آب را به آن حيوان بدهد و تيمم نمايد و همچنين است اگر
كسى كه حفظجان او واجب است , بطورى تشنه باشد كه اگر انسان آب را به او ندهد تلف
شود.
(مـسـالـه 683) اگر غير از آب پاكى كه براى وضو وغسل دارد, آب نجسى هم به مقدار
آشاميدن خـود و كـسانى كه با او مربوطند داشته باشد, بايد آب پاك را براى آشاميدن
بگذارد و با تيمم نماز بخواند, ولى چنانچه آب را براى حيوانش بخواهد,بايد آب نجس را
به آن حيوان بدهد و با آب پاك , وضو و غسل را انجام دهد.
پنجم از موارد تيمم (مساله 684) كسى كه بدن يا لباسش نجس است وكمى آب دارد كه اگر
با آن وضوبگيرد يا غسل كـنـد, بـراى آب كـشـيـدن بدن يا لباس او نمى ماند, بايد بدن
يا لباس راآب بكشد و با تيمم نماز بخواند, ولى اگر چيزى نداشته باشد كه بر آن تيمم
كند,بايد آب را بمصرف وضو يا غسل برساند و با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.
ششم از موارد تيمم (مـسـاله 685) اگر غير ازآب يا ظرفى كه استعمال آن حرام است ,
آب يا ظرف ديگرى ندارد, مثلا آب يا ظرفش غصبى است و غير از آن , آب وظرف ديگرى
ندارد, بايد بجاى وضو و غسل تيمم كند.
هفتم ازموارد تيمم (مساله 686) هرگاه وقت بقدرى تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد يا غسل
كند تمام نماز, يا مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مى شود, بايد تيمم كند.
(مـساله 687) اگر عمدا نماز را بقدرى تاخير بيندازد كه وقت وضو يا غسل نداشته
باشد, معصيت كـرده ولـى نـمـاز او بـا تيمم صحيح است اگرچه احتياط مستحب آن است كه
قضاى آن نماز را بخواند.
(مساله 688) كسى كه شك دارد كه اگر وضو بگيرد, يا غسل كند وقت براى نمازاو مى ماند
يا نه , بايد تيمم كند و نماز بخواند.
(مساله 689) كسى كه بواسطه تنگى وقت تيمم كرده , چنانچه بعد از نماز آبى كه داشته
از دستش بـرود, اگـر چـه تيمم خود را باطل نكرده باشد, در صورتى كه وظيفه اش تيمم
باشد, بايد دوباره تيمم نمايد.
(مـساله 690) كسى كه آب دارد, اگر بواسطه تنگى وقت با تيمم مشغول نماز شودو در بين
نماز آبـى كـه داشته از دستش برود, چنانچه وظيفه اش تيمم باشد, احتياطمستحب آن است
كه براى نمازهاى بعد دوباره تيمم كند.
(مـسـالـه 691) اگـرانـسان بقدرى وقت دارد كه مى تواند وضو بگيرد, يا غسل كندونماز
را بدون كـارهـاى مـستحبى آن - مثل اقامه و قنوت - بخواند, بايد غسل كند ياوضو
بگيرد, و نماز را بدون كـارهـاى مـسـتـحبى آن بجا آورد بلكه اگر به اندازه سوره هم
وقت ندارد, بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون سوره بخواند.
چيزهايى كه تيمم به آنها صحيح است (مـساله 692) تيمم به خاك و ريگ و كلوخ و سنگ
صحيح است ولى احتياطمستحب آن است كه اگـر خـاك مـمـكن باشد به چيز ديگر تيمم نكند
واگر خاك نباشد,با ريگ و اگر ريگ نباشد, با كلوخ و چنانچه كلوخ هم نباشد, با سنگ
تيمم نمايد .
(مساله 693) تيمم برسنگ گچ و سنگ آهك صحيح است و با بودن چيزى كه تيمم بر آن صحيح
است .
احوط آن است كه به گچ و آهك پخته تيمم نكند.
(مساله 694) اگرخاك و ريگ و كلوخ وسنگ پيدا نشود, بايد به گرد و غبارى كه در فرش و
لباس و مـانـنـد ايـنها نشسته اگر ظاهر است تيمم كند و اگر گرد و غبار آنهاظاهر
نيست , ولى وقتى دست به آن مى زنند گرد برمى خيزد, احتياط جمع بين تيمم به آن و
تيمم به گل است و چنانچه اصلا گرد پيدا نشود, بايد به گل تيمم كند و اگرگل هم پيدا
نشود, احتياط آن است كه نماز را بدون تيمم بخواند ولى واجب است بعدا قضاى آن را بجا
آورد.
(مـسـالـه 695) اگر بتواند با تكاندن فرش و مانند آن خاك تهيه كند, تيمم به
گردباطل است و اگر بتواند گل را خشك كند و از آن خاك تهيه نمايد, تيمم به گل باطل
مى باشد.
(مـسـاله 696) كسى كه آب ندارد اگر برف يا يخ داشته باشد, چنانچه ممكن است , بايد
آن را آب كند و با آن وضو بگيرد يا غسل نمايد, و اگر ممكن نيست و چيزى هم كه تيمم
به آن صحيح است نـدارد, احـتـياط آن است كه با برف يا يخ , اعضاى وضو يا غسل را
نمناك كند و اگر اين هم ممكن نيست به يخ يا برف تيمم نمايد ولى در هر دو صورت نمازى
را كه خوانده بايد قضا كند.
(مساله 697) اگر با خاك و ريگ چيزى - مانند كاه - كه تيمم به آن باطل است مخلوط
شود, نمى تـوان بـه آن تـيمم كرد ولى اگر آن چيز بقدرى كم باشد, كه در خاك يا ريگ
از بين رفته حساب شود, تيمم به آن خاك و ريگ صحيح است .
(مـساله 698) اگر چيزى ندارد كه بر آن تيمم كند چنانچه ممكن است , بايد به خريدن
ومانند آن تهيه نمايد.
(مـساله 699) تيمم بديوار گلى صحيح است واحتياط مستحب آن است كه بابودن زمين يا
خاك خشك , به زمين يا خاك نمناك تيمم نكند.
(مـساله 700) چيزى كه بر آن تيمم مى كند, بايد پاك باشد و اگر چيز پاكى كه تيمم به
آن صحيح است ندارد, احتياط آن است كه نماز را بى تيمم بخواند ولى واجب است بعد قضاى
آن را بجا آورد.
(مساله 701) اگر يقين داشته باشد كه تيمم به چيزى صحيح است و به آن تيمم نمايد,
بعد بفهمد تيمم به آن باطل بوده , نمازهايى را كه با آن تيمم خوانده , بايددوباره
بخواند.
(مـسـالـه 702) چـيـزى كه بر آن تيمم مى كند مكان آن چيز بايد غصبى نباشد, پس اگر
بر خاك غـصـبـى تيمم كند, يا خاكى را كه مال خود او است بى اجازه , در ملك ديگرى
بگذارد وبر آن تيمم كند, باطل است .
(مـسـالـه 703) تيمم در فضاى غصبى باطل است پس اگر در ملك خود, دستها را به زمين
بزند, وبى اجازه داخل ملك ديگرى شود ودستها را به پيشانى بكشد باطل است .
(مـسـالـه 704) تـيـمم به چيز غصبى , يا در فضاى غصبى يا بر چيزى كه در ملك غصبى
است , در صـورتـى باطل است كه انسان بداند غصب است و عمدا تيمم كندوچنانچه نداند يا
فراموش كرده بـاشد, تيمم صحيح است , ولى اگر چيزى را خودش غصب كند وفراموش كند كه
غصب كرده وبر آن تـيـمـم كـند, يا ملكى را غصب نمايدو فراموش كند كه غصب كرده و
چيزى را كه بر آن تيمم مى كند در آن ملك بگذارد,يا در فضاى آن ملك تيمم نمايد, باطل
است .
(مـساله 705) كسى كه در جاى غصبى حبس است , اگر آب و خاك آنجا غصبى است , بايد با
تيمم نماز بخواند.
(مـسـالـه 706) مستحب است چيزى كه بر آن تيمم مى كند, گردى داشته باشد كه بدست
بماند وبعد از زدن دست بر آن , مستحب است دست را بتكاند كه گرد آن بريزد.
(مـسـالـه 707) تـيمم به زمين گود وخاك جاده وزمين شوره زارى كه نمك روى آن
رانگرفته مكروه است و اگر نمك روى آن را گرفته باشد, باطل است .
تيمم بدل از وضو (مساله 708) در تيمم بدل از وضو چهار چيز واجب است : اول - نيت .
دوم - زدن كف دو دست با هم بر چيزى كه تيمم به آن صحيح است .
سوم - كشيدن تمام كف هر دو دست به تمام پيشانى و دو طرف آن , از جايى كه موى سر مى
رويد, تا ابروها وبالاى بينى واحتياطا بايد دستها روى ابروها هم ,كشيده شود.
چهارم - كشيدن تمام كف دست چپ به تمام پشت دست راست وبعد از آن كشيدن تمام كف دست
راست به تمام پشت دست چپ .
تيمم بدل از غسل (مـسـالـه 709) تـيمم بدل از غسل مثل تيمم بدل از وضو است .
ولى احتياطمستحب آن است كه تـيـمـم بدل از غسل را با دو ضرب انجام دهد به اين نحو
كه : يك مرتبه دستها را به زمين بزند وبه پيشانى بكشد و مرتبه ديگر دستها را به
زمين بزندوبه پشت دستها بكشد.
بلكه احتياط مستحب آن است كه تيمم را - چه بدل
ازوضو باشد, چه بدل ازغسل - به ترتيب زير بجا آورد: يك مرتبه دستها را بـه زمـيـن
بزند وبه پيشانى وپشت دستها بكشد, ويك مرتبه ديگر به زمين بزند وپشت دستهارا مسح
نمايد.
احكام تيمم
(مساله 710) اگر مختصرى از پيشانى وپشت دستها را هم مسح نكند تيمم باطل است -
چه عمدا مـسح نكند, يا مساله را نداند, يا فراموش كرده باشد - ولى دقت زياد هم لازم
نيست وهمينقدر كه بگويند تمام پيشانى و پشت دست مسح شده كافى است .
(مساله 711) براى آن كه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده , بايد مقدارى بالا تر
ازمچ را هم مسح نمايد, ولى مسح بين انگشتان لازم نيست .
(مساله 712) پيشانى و پشت دستها را بنابر احتياط واجب بايد از بالا به پايين مسح
نمايد و كارهاى آن را بـايد پشت سر هم بجا آورد و اگر بين آنها بقدرى فاصله دهد كه
نگويند تيمم مى كند, باطل است .
(مساله 713) در موقع نيت بايد معين كند كه تيمم او بدل از غسل است , يا بدل ازوضو
و اگر بدل از غسل باشد, بايد آن غسل را معين نمايد وچنانچه اشتباها بجاى بدل از
وضو, بدل از غسل يا بجاى بـدل از غـسل , بدل از وضو نيت كند, يا مثلا درتيمم بدل از
غسل جنابت , نيت تيمم بدل از غسل مس ميت نمايد, تيمم باطل است .
(مـسـالـه 714) بـنابر احتياط در تيمم بايد پيشانى و كف دستها و پشت آنها پاك باشد
و اگر كف دسـت نـجس باشد ونتواند آن را آب بكشد, احتياط مستحب آن است كه دو تيمم
كند: يكى با كف دسـت ويـكـى بـا پـشت دست يعنى پشت دست رابه چيزى كه تيمم به آن
صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستها بكشد.
(مساله 715) انسان بايد براى تيمم انگشتر را از دست بيرون آورد و اگر در پيشانى يا
پشت دستها يا كف آنها مانعى باشد - مثلا چيزى به آنها چسبيده باشد - برطرف نمايد.
(مـسـالـه 716) اگـر پـيـشـانى يا پشت دستها زخم است وپارچه يا چيز ديگرى را كه
برآن بسته نمى تواند باز كند, بايد دست را روى آن بكشد و نيز اگر كف دست زخم باشد
وپارچه يا چيز ديگرى را كـه بر آن بسته نتواند باز كند, بايد دست را با همان پارچه
به چيزى كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستها بكشد.
(مـسـالـه 717) اگـر پـيشانى وپشت دستها مو داشته باشد اشكال ندارد ولى اگر موى
سر, روى پيشانى آمده باشد بايد آن را عقب بزند.
(مـساله 718) اگر احتمال دهد كه در پيشانى , يا كف دستها, يا پشت دستها مانعى هست
, چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد, بايد جستجو نمايد, تا يقين يااطمينان
پيدا كند كه مانعى نيست .
(مـسـالـه 719) اگـر وظيفه او تيمم است ونمى تواند تيمم كند, بايد نايب بگيرد وكسى
كه نايب مـى شود بايد او را با دست خود او تيمم دهد و اگر ممكن نباشد, بايدنايب ,
دست خود را به چيزى كه تيمم به آن صحيح است بزند وبه پيشانى و پشت دستهاى او بكشد.
(مـساله 720) اگر در بين تيمم شك كند كه قسمتى از آن را فراموش كرده يا نه , اگراز
محل آن نگذشته , بايد آن قسمت را با آنچه بعد از آن است بجا آورد و اگر از محل آن
گذشته , به شك خود اعتنا نكند.
(مساله 721) اگر بعد از مسح دست چپ شك كند كه درست تيمم كرده است يانه , تيمم صحيح
است .
(مـسـالـه 722) كسى كه وظيفه اش تيمم است نمى تواند پيش از وقت نماز, براى نماز
تيمم كند, ولـى اگـر براى كار واجب ديگر, يا مستحبى تيمم كند وتا وقت نمازعذر او
باقى باشد, مى تواند با همان تيمم نماز بخواند.
(مـسـالـه 723) كـسـى كه وظيفه اش تيمم است , اگر بداند تا آخر وقت عذر او باقى مى
ماند, در وسـعـت وقت مى تواند با تيمم نماز بخواند ولى اگر بداند كه تا آخر وقت عذر
او بر طرف مى شود, احـتـيـاط لازم آن اسـت كه صبر كند وبا وضو يا غسل نمازبخواند
بلكه اگر اميد دارد كه عذرش بـرطـرف مى شود, نيز بنا بر احتياط لازم صبركند و با
وضو يا غسل نماز بخواند يا در تنگى وقت با تيمم نماز بخواند.
(مـسـاله 724) كسى كه نمى تواند وضو بگيرد, يا غسل كند, اگر احتمال ندهد كه عذرش
بزودى برطرف شود, مى تواندنمازهاى قضاى خود را با تيمم بخواند ولى اگر احتمال دهد,
بزودى عذر او بر طرف مى شود, خواندن نماز قضا براى او اشكال دارد.
(مساله 725) كسى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند, جايز است نمازهاى مستحبى را,
كه مثل نافله هاى شبانه روز وقت معين دارد, با تيمم بخواند ولى اگراحتمال مى دهد كه
تا آخر وقت آنها, عذر او بر طرف مى شود احتياط اين است كه آنها را در آخر وقت بجا
بياورد.
(مساله 726) كسى كه احتياطا بايد غسل جبيره اى وتيمم نمايد - مثلا جراحتى در پشت
او است - اگـر بـعد از غسل وتيمم حدث اصغرى از او سر زند - مثلا بول كند - براى
نمازهاى بعد تا عذرش باقى است تيمم بدل از غسل واجب نيست ووضو كافى است (مساله 727)
اگر بواسطه نداشتن آب يا عذر ديگرى تيمم كند, بعد از بر طرف شدن عذر, تيمم او باطل
مى شود.
(مساله 728) چيزهايى كه وضو را باطل مى كند, تيمم بدل از وضو را هم باطل مى كند
وچيزهايى كه غسل را باطل مى نمايد تيمم بدل از غسل را هم باطل مى نمايد.
(مـساله 729) كسى كه نمى تواند غسل كند.
اگر چند غسل بر او واجب باشدمى تواند
به قصد بدل از هـمه , يك تيمم كند وبهتر آن است كه بدل از هر غسلى يك تيمم بنمايد.
ولى اگر بدل از غسل جنابت تيمم كرد, ديگر بدل از ساير اغسال تيمم نكند مگر رجاا.
(مـسـالـه 730) كسى كه نمى تواند غسل كند اگر بخواهد عملى را كه براى آن غسل واجب
است انـجـام دهـد, بايد بدل از غسل تيمم نمايد و اگر نتواند وضو بگيردوبخواهد عملى
را كه براى آن وضو واجب است انجام دهد, بايد بدل از وضو تيمم نمايد.
(مـسـالـه 731) اگـر بدل از غسل جنابت تيمم كند, نبايد براى نماز وضو بگيرد ولى
اگر بدل از غـسـلـهاى ديگر تيمم كند, بايد وضو بگيرد و اگر نتواند وضو بگيرد,
بايدتيمم ديگرى هم بدل از وضو بنمايد.
(مـسـاله 732) اگر بدل از غسل تيمم كند وبعد كارى كه وضو را باطل مى كند براى او
پيش آيد, چنانچه براى نمازهاى بعد نتواند غسل كند, بايد وضو بگيرد وبنابراحتياط
واجب بدل از غسل تيمم نـمايد و اگر نمى تواند وضو بگيرد دو تيمم كند,يكى بدل ازغسل
وديگرى بدل از وضو, ولى اگر تـيـمـم او بـدل از غسل جنابت بوده ,چنانچه يك تيمم
نمايد, به قصد اين كه آنچه تكليف او است انجام داده باشد, كافى است .
(مساله 733) كسى كه بايد براى انجام عملى - مثلا براى خواندن نماز - بدل ازوضو
وبدل از غسل تـيـمـم كند, احتياط مستحب آن است كه تيمم سومى هم به قصداين كه بتواند
آن عمل را انجام دهـد بـنمايد, ولى اگر در تيمم اول , نيت بدل از وضوبه نيت بدل از
غسل نمايد وتيمم دوم را به قصداين كه وظيفه خود را انجام داده باشد, بجا آورد تيمم
سوم لازم نيست .
(مـسـالـه 734) كسى كه وظيفه اش تيمم است اگر براى كارى تيمم كند, تا تيمم وعذر او
باقى اسـت , كـارهايى را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد, مى تواند بجا آوردولى
اگر عذرش تنگى وقت بوده , يا با داشتن آب براى نماز ميت يا خوابيدن تيمم كرده فقط
كارى را كه براى آن تيمم نموده , مى تواند انجام دهد.
(مساله 735) در چند مورد مستحب است نمازهايى را كه انسان با تيمم خوانده دوباره
بخواند: اول -آن كه از استعمال آب ترس داشته و عمدا خود را جنب كرده وباتيمم نماز
خوانده است .
دوم -آن كـه مـى دانـسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى كند وعمدا خود را جنب كرده
وبا تيمم نماز خوانده است .
سـوم -آن كـه تـا آخر وقت , عمدا در جستجوى آب نرود و با تيمم نمازبخواندوبعد
بفهمد كه اگر جستجو مى كرد, آب پيدا مى شد.
چهارم -آن كه عمدا نماز را تاخير انداخته و در آخر وقت با تيمم نمازخوانده است .
پنجم -آن كه مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى شود و آبى را كه داشته ريخته
است .
احكام نماز
نماز مهمترين اعمال دينى است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود, عبادتهاى ديگر هم
قبول مـى شـود و اگـر پـذيـرفته نشود اعمال ديگر هم قبول نمى شود.
وهمانطور
كه اگر انسان شبانه روزى پـنج نوبت در نهر آبى شستشو كند, چرك دربدنش نمى ماند
نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گـنـاهـان پـاك مى كند.
و سزاوار است كه
انسان نماز را در اول وقت بخواند و كسى كه نماز را پست و سبك شمارد, مانندكسى
است كه نماز نمى خواند.
پيغمبر اكرم (ص ) فرمود: كسى كه به نماز اهميت ندهد و آن را سبك شمارد, سزاوارعذاب
آخرت است .
روزى حضرت در مسجد تشريف داشتند مردى وارد ومشغول نماز شد وركوع
وسجودش را كـاملا بجا نياورد, حضرت فرمودند: اگر اين مرد در حالى كه نمازش
اينطور است از دنيا برود, به دين من از دنيا نرفته است , پس انسان بايد مواظب
باشد كه با عجله و شتابزدگى نماز نخواند و در حـال نـمـاز بـه يـادخـدا
وبـاخـضـوع وخـشـوع ووقـار باشد ومتوجه باشد كه با چه كسى سخن مـى گويدوخود را
در مقابل عظمت وبزرگى خداوند عالم بسيار پست وناچيز ببيند و اگرانسان در مـوقع
نماز كاملا به اين مطلب توجه كند, از خود بى خبر مى شود, چنانكه در حال نماز
تير را از پاى مبارك اميرالمومنين (ع ) بيرون كشيدند و آن حضرت متوجه نشدند.
و نـيـز بـايد نمازگزار توبه واستغفار نمايد وگناهانى كه مانع قبول شدن نماز است
,مانند حسد, كبر, غيبت , خوردن حرام , آشاميدن مسكرات و ندادن خمس و زكات بلكه
هر معصيتى را ترك كند و هـمـچـنـيـن سـزاوار است كارهايى كه ثواب نماز را كم مى
كند بجا نياورد.
مثلا در حال خواب آلـودگـى وخود دارى از بول به نماز
نايستد ودر موقع نماز به آسمان نگاه نكند و نيز كارهايى كه ثـواب نـمـاز را
زياد مى كند بجاآورد, مثلا انگشترى عقيق بدست كند ولباس پاكيزه بپوشد وشانه
ومسواك كند وخود را خوشبو نمايد.
نمازهاى واجب نمازهاى واجب شش است : اول - نماز يوميه .
دوم - نماز آيات .
سوم - نماز ميت .
چهارم - نماز طواف واجب خانه كعبه .
پنجم - نماز قضاى پدر ومادر كه برپسر بزرگتر واجب است .
ششم - نمازى كه بواسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مى شود.
نمازهاى واجب يوميه نـمـازهـاى واجب يوميه پنج است ظهر وعصر, هر كدام چهار ركعت ,
مغرب سه ركعت , عشا چهار ركعت ,صبح دو ركعت ونماز جمعه هم از نمازهاى روزانه
است .
(مساله 736) در سفر بايد نمازهاى چهار ركعتى را با شرايطى كه گفته مى شود دوركعت
خواند.
وقت نماز ظهر و عصر (مـساله 737) اگر چوب يا چيزى مانند آن را, بطور عمودى در زمين
هموار نصب كنند صبح كه خورشيد بيرون مى آيد, سايه آن بطرف مغرب مى افتد وهر چه
آفتاب بالا آيد اين سايه كم مى شود و در شـهـرهاى ما در اول ظهر شرعى
((2)) به آخرين درجه كمى مى رسد وظهر كه گذشت , سايه آن بـطرف مشرق بر
مى گردد وهر چه خورشيد رو به مغرب مى رود سايه زيادتر مى شود.
بنابراين وقـتى
سايه به آخرين درجه كمى رسيد ودو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت , معلوم مى شود ظهر
شرعى شده است ولى در بعضى شهرها مثل مكه كه گاهى موقع ظهر سايه به كلى از بين مى
رود, بعد از آن كه سايه دوباره پيدا شد معلوم مى شود ظهر شده است .
(مـسـالـه 738) چـوب يـا چيز ديگرى را كه براى معين كردن ظهر به زمين فرومى برند
شاخص گويند.
(مـسـاله 739) بنابر قول مشهور نماز ظهر و عصر هر كدام وقت مخصوص ومشتركى دارند,
وقت مـخـصـوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتى كه از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر
بگذرد كه اگـر كـسـى سـهـوا تـمام نماز عصر را در اين وقت بخواند, نمازش باطل است
واين قول موافق با احـتـيـاط اسـت .
و وقـت مخصوص نمازعصر موقعى است كه به
اندازه خواندن نماز عصر, وقت به مـغـرب مـانـده بـاشـد كـه اگركسى تا اين موقع نماز
ظهر را نخواند, نماز ظهراو قضا شده وبايد نـمـازعـصر را بخواندوما بين وقت مخصوص
نماز ظهر ووقت مخصوص نماز عصر, وقت مشترك نـمـازظهر ونماز عصر است كه اگر كسى دراين
وقت اشتباها تمام نماز عصر را پيش از نمازظهر بخواند, نمازش صحيح است وبايد نماز
ظهر را بعد از آن بجا آورد.
(مـسـاله 740) اگر پيش از خواندن نماز ظهر, سهوا مشغول نماز عصر شود و در بين نماز
بفهمد اشتباه كرده است , چنانچه در وقت مشترك باشد, بايد نيت را به نمازظهر
برگرداند - يعنى : نيت كند كه آنچه تا حال خوانده ام وآنچه را مشغولم وآنچه بعد مى
خوانم همه نماز ظهر باشد - وبعد از آن كـه نـماز را تمام كرد, نماز عصر رابخواند و
اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد, بنابر احتياط نيت را به نماز ظهربرگرداند و نماز را
تمام كند, بعد هر دو نماز را به ترتيب بجا آورد.
(مـساله 741) در زمان حضور امام (ع ) واجب است انسان در روز جمعه بجاى نماز ظهر دو
ركعت نـمـاز جمعه بخواند, ولى در زمان غيبت اگر كسى نماز جمعه بخواند, احتياط واجب
آن است كه نماز ظهر را هم بخواند.
(مساله 742) وقت نماز جمعه از اول ظهر است , تا مقدارى كه مكلف بتواند نمازجمعه را
با شراي ط آن - تحصيل طهارت از حدث وخبث و حضور در اجتماع - بجاآورد.
وقت نماز مغرب و عشا (مـساله 743) مغرب موقعى است كه سرخى طرف مشرق , كه بعد از
غروب آفتاب پيدا مى شود, از بالاى سر انسان بگذرد.
(مساله 744) نماز مغرب و عشا هر كدام بنابر قول مشهور وقت مخصوص ومشتركى دارند:
وقـت مـخـصوص نماز مغرب از اول مغرب است , تا وقتى كه از مغرب به اندازه خواندن سه
ركعت نـمـاز بـگـذرد, كـه اگر كسى مثلا مسافر باشد وتمام نماز عشا راسهوا در اين
وقت بخواند, بنابر احـتياط نماز باطل است .
و وقت مخصوص نمازعشا موقعى است كه
به اندازه خواندن نماز عشا به نـصـف شب مانده باشد, كه اگركسى تا اين موقع نماز
مغرب را نخوانده , بايد نماز عشا وبعد از آن نماز مغرب رابخواند وبين وقت مخصوص
نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا وقت مشترك نماز مـغرب و عشا است , كه اگر كسى در
اين وقت اشتباها نماز عشا را پيش از نمازمغرب بخواند وبعد از نماز ملتفت شود نمازش
صحيح است وبايد نماز مغرب رابعد از آن بجا آورد.
(مـساله 745) وقت مخصوص ومشترك كه معنى آن در مساله پيش گفته شد براى اشخاص فرق
مـى كـنـد, مثلا اگر به اندازه خواندن دو ركعت نماز از اول ظهر بگذردوقت مخصوص نماز
ظهر كسى كه مسافر است تمام شده وداخل وقت مشترك مى شود ولى براى كسى كه مسافر نيست
, بايد به اندازه خواندن چهار ركعت نمازبگذرد.
(مـساله 746) اگر پيش از خواندن نماز مغرب , سهوا مشغول نماز عشا شود و دربين نماز
بفهمد كه اشتباه كرده , چنانچه تمام آنچه را خوانده يا مقدارى از آن را دروقت مشترك
خوانده وبه ركوع چهارم نرفته است , بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند ونماز را
تمام كند وبعد نماز عشا را بخواند و اگـر بـه ركوع ركعت چهارم رفته بايد نماز را
تمام كند, بعد نماز مغرب را بخواند و احتياط لازم آن اسـت كـه بـعـد ازنـمـاز مـغرب
نماز عشا را اعاده نمايد, اما اگر تمام آنچه را خوانده در وقت مخصوص نماز مغرب
خوانده باشد وپيش از ركوع ركعت چهارم يادش بيايد, احتياطا نيت را به نماز مغرب
برگرداند ونماز را تمام كند ودوباره نماز مغرب وبعد از آن نماز عشا رابخواند.
(مـسـاله 747) آخر وقت نماز عشا نصف شب است .
و شب را بايد از اول غروب تا
اذان صبح حساب كـرد - بـنـابر احتياط - نه تا اول آفتاب
((3)) .
ولى اگر تا موقعى كه به اندازه خواندن نماز عشا به نـصـف شـب
(از اول غـروب تـا طـلوع صبح ) بيشترنمانده باشد, احتياط اين است كه نماز عشا را
بـخـواند و بعد به قصد ما فى الذمه نماز مغرب را بخواند و عشا را اعاده نمايد و اگر
نماز مغرب را نـخـوانـده بـاشـد تـا به اندازه نماز عشا به نصف شب (از اول غروب تا
طلوع آفتاب ) بيشتر نمانده باشدنماز عشا را رجاا به قصد ادا بخواند و بعد, نماز
مغرب و عشا را قضا نمايد.
(مساله 748) اگر از روى معصيت , يا بواسطه عذرى نماز مغرب يا نماز عشا را تانصف شب
نخواند, بنا بر احتياط واجب , بايد تا قبل از اذان صبح بدون اين كه نيت ادا وقضا
كند بجا آورد.
وقت نماز صبح (مـساله 749) نزديك اذان صبح از طرف مشرق , سفيده اى رو به بالا حركت
مى كند كه آن را فجر اول گـويند, موقعى كه آن سفيده پهن شد فجر دوم , و اول وقت
نماز صبح است , و آخر وقت نماز صبح موقعى است كه آفتاب بيرون مى آيد.
احكام وقت نماز
(مساله 750) موقعى انسان مى تواند مشغول نماز شود كه يقين كند, يا اطمينان
حاصل نمايد وقت داخـل شده است , يا اذان گوى وقت شناس مورد وثوق اذان بگويد, يا دو
مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند.
(مـسـالـه 751) اگـر بـواسطه ابر يا غبار نتواند در اول وقت نماز, به داخل شدن وقت
يقين كند, چـنانچه گمان داشته باشد كه وقت داخل شده , مى تواند مشغول نمازشود لكن
احتياط مستحب آن اسـت كـه نـماز را تاخير بيندازد تا يقين كند وقت داخل شده است ,
ولى در مواقع غير عادى - مثل نابينايى و زندانى بودن - احتياط لازم اكتفا نكردن به
ظن است .
(مـسـاله 752) اگر دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند, يا انسان يقين كندكه وقت
نماز شـده ومـشـغـول نـماز شود و در بين نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده نماز او
باطل است , و هـمچنين است اگر بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز راپيش از وقت خوانده
.
ولى اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شده , يا بعد از نمازبفهمد كه در بين
نماز وقت داخل شده , نماز او صحيح است .
(مـسـالـه 753) اگـر انـسان ملتفت نباشد كه بايد با يقين به داخل شدن وقت مشغول
نماز شود, چنانچه بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را در وقت خوانده , نماز اوصحيح
است , و اگر بفهمد تمام نـماز را پيش از وقت خوانده يا نفهمد كه در وقت خوانده يا
پيش از وقت , نمازش باطل است .
بلكه اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت
داخل شده است احتياط واجب آن است كه دوباره آن نماز را بخواند.
(مساله 754) اگر يقين كند وقت داخل شده ومشغول نماز شود و در بين نمازشك كند كه
وقت داخـل شده يا نه , نماز او باطل است , ولى اگر در بين نماز يقين داشته باشد كه
وقت شده , وشك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه نمازش صحيح است .
(مـساله 755) اگر وقت نماز بقدرى تنگ است , كه بواسطه بجا آوردن بعضى ازكارهاى
مستحب نـمـاز مـقدارى از آن بعد از وقت خوانده مى شود بايد آن مستحب رابجا نياورد.
مثلا اگر بواسطه خواندن قنوت مقدارى از نماز بعد از وقت خوانده مى شود, بايد قنوت
نخواند.
(مـساله 756) كسى كه به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد, بايد نماز را به نيت
ادا بخواند.
ولى نبايد عمدا نماز را تا اين وقت تاخير بيندازد.