(مـساله 547) بعد از مرگ مستحب است , چشم ها و لب ها و چانه
ميت را ببندندودست وپاى او را دراز كنند و پارچه اى روى او بيندازند و اگر شب مرده
است , درجايى كه مرده چراغ روشن كنند وبـراى تـشييع جنازه او, مومنين را خبر كنند و
درتشييع , آداب اسلام را رعايت كنند و از شركت بانوان در تشييع كه مكروه است مخصوصا
حركت آنان جلوتر از مردان آن هم با مظاهر غير اسلامى جـلـوگيرى نمايندو منظره عبرت
آور تشييع جنازه را به معصيت و تشبه به عادات و رسوم كفار كـه حاكى از عدم استقلال
فكرى و نفوذ بيگانگان است آلوده نكنند واجازه ندهند كه آداب و رسوم مـخـالـفـين
اسلام , به اجتماع مسلمين راه پيدا كند چه خوب است كه مسلمين براى حفظ سنن مـذهـبـى
واسـتـقلال فكرى خود در همه شئون روش اوليااسلام (ع ) را سر مشق قرار دهند و از
عواقب وخيم تشبه به بيگانگان بپرهيزند.
و نيزمستحب است در دفن ميت عجله نمايند,
ولى اگر يقين به مردن او ندارند, بايد صبركنند تا معلوم شود و اگر ميت حامله باشد
وبچه در شكم او زنده باشد, بايد بقدرى دفن را عقب بيندازند, كه پهلوى چپ او را
بشكافند وطفل رابيرون آورند و پهلو رابدوزند.
احكام غسل و كفن و نماز و دفن ميت
(مـسـالـه 548) غـسل وكفن ونماز ودفن مسلمان - اگر چه دوازده امامى نباشد -
برهر مكلفى واجـب اسـت و اگـر بعضى انجام دهند, از ديگران ساقط مى شود وچنانچه هيچ
كس انجام ندهد, همه معصيت كرده اند.
(مساله 549) اگر كسى مشغول كارهاى ميت شود بر ديگران واجب نيست اقدام نمايند, ولى
اگر او عمل را نا تمام بگذارد, بايد ديگران تمام كنند.
(مـسـاله 550) اگرانسان يقين كند كه ديگرى مشغول كارهاى ميت شده , واجب نيست به
كارهاى ميت اقدام كند, ولى اگر شك يا گمان دارد, بايد اقدام نمايد.
(مـساله 551) اگر كسى بداند غسل يا كفن يا نماز يا دفن ميت را باطل انجام داده
اند, بايد دوباره انـجـام دهـد, ولـى اگر گمان دارد كه باطل بوده , يا شك دارد كه
درست بوده يا نه , لازم نيست اقدام نمايد.
(مساله 552) براى غسل وكفن ونماز ودفن ميت ,بايداز ولى او اجازه بگيرند.
(مـسـالـه 553) ولـى زن , شـوهر او است وبعد از او, مردانى كه از ميت ارث مى
برندمقدم بر زنان ايشانند.
(مساله 554) اگر كسى بگويد: من ولى يا وصى ميت مى باشم يا بگويد ولى ميت به من
اجازه داده كه غسل وكفن ودفن او را انجام دهم و احتمال داده شود كه راست مى گويد,
انجام كارهاى ميت بـا او اسـت مگر آن كه كس ديگر بگويد, كه من وصى ياولى ميت هستم
يا از ولى ميت اجازه دارم , كه در اين صورت حرف كسى پذيرفته است كه دو نفر عادل به
گفته او, شهادت دهند.
(مـساله 555) اگر ميت براى غسل و كفن و دفن و نماز خود غير از ولى , كس ديگررا
معين كند, وصـيـت او صحيح است و احتياط آن است كه ولى هم به او در عمل به وصيت
اجازه بدهد, و لازم نـيـسـت كسى كه ميت او را براى انجام اين كارها معين كرده , اين
وصيت را قبول كند, ولى اگر قبول كرد بايد به آن عمل نمايد.
احكام غسل ميت
(مساله 556) واجب است ميت را, سه غسل بدهند: اول - با آبى كه با سدر مخلوط
باشد.
دوم - با آبى كه با كافور مخلوط باشد.
سوم - با آب خالص .
(مـسـالـه 557) سدر وكافور بايد به اندازه اى زياد نباشد, كه آب را مضاف كند, به
اندازه اى هم كم نباشد, كه نگويند سدر وكافور با آب مخلوط شده است .
(مـسـالـه 558) اگـر سـدر وكافور به اندازه اى كه لازم است پيدا نشود, بنا بر
احتياطواجب بايد مقدارى كه به آن دسترسى دارند در آب بريزند.
(مـسـاله 559) اگر سدر وكافور يا يكى از اينها پيدا نشود, يا استعمال آن جايز
نباشد- مثل آن كه غصبى باشد - بايد بجاى هر كدام كه ممكن نيست , ميت را با آب خالص
غسل بدهند.
(مساله 560) كسى كه براى حج يا عمره احرام بسته است , اگر پيش از انجام سعى در
احرام حج و پـيـش از تـقـصـير در احرام عمره بميرد نبايد او را با آب كافور غسل
دهند و به جاى آن بايد با آب خالص غسلش بدهند.
(مـسـالـه 561) كـسـى كـه ميت را غسل مى دهد, بايد مسلمان دوازده امامى و بالغ
وعاقل باشد ومسائل غسل را هم بداند.
(مـسـالـه 562) كسى كه ميت را غسل مى دهد, بايد قصد قربت داشته باشد - يعنى : غسل
را براى انجام فرمان خداوند عالم بجا آورد - وبراى غسل دوم و سوم هم ,نيت غسل را
تجديد نمايد.
(مساله 563) غسل بچه مسلمان اگر چه از زنا باشد, واجب است .
و غسل و كفن و دفن
كافر واولاد او, جـايـز نيست .
و كسى كه از بچگى ديوانه بوده وبحال ديوانگى
بالغ شده چنانچه پدر ومادر او يا يكى از آنان مسلمان باشند, بايد او را غسل داد
واگر هيچ كدام آنان مسلمان نباشند, غسل دادن او جايز نيست و اگر بچه در دار اسلام
پيدا شود ومعلوم نباشد كه پدر ومادر او يا يكى از آنان مسلمان است يا نه محكوم به
اسلام است .
و بايد او را غسل دهند.
(مـسـاله 564) بچه سقط شده را, اگر چهار ماه يا بيشتر دارد يا اگر چهار ماه
نداردولى خلقتش تـمـام بـاشـد, بـايـد غسل بدهند و اگر چهار ماه ندارد وخلقتش هم
تمام نشده , بايد در پارچه اى بپيچند وبدون غسل , دفن كنند.
(مـسـاله 565) اگر مرد, زن را و زن مرد را غسل بدهد باطل است , ولى زن مى
تواندشوهر خود و شـوهـر هـم مى تواند زن خود را غسل دهد, اگر چه احتياط مستحب آن
است كه زن , شوهر خود وشوهر, زن خود را درحال اختيار غسل ندهد.
(مساله 566) مرد مى تواند دختر بچه اى را كه سن او از سه سال بيشتر نيست ,غسل دهد
و زن هم مى تواند پسر بچه اى را كه سه سال بيشتر ندارد, غسل دهد.
(مـسـاله 567) اگر براى غسل دادن ميتى كه مرد است مرد پيدا نشود, زنانى كه
بااونسبت دارند ومـحـرمـنـد,مـثـل مادروخواهر وعمه وخاله , يا بواسطه شير خوردن
بااومحرم شده اند, مى توانند بـارعـايـت سـتـر عـورت , او را غـسـل بـدهند.
و
نيز اگر براى غسل ميت زن , زن ديگرى نباشد, مـردهـايـى كـه بـااونسبت دارند
ومحرمند, يا بواسطه شير خوردن با او محرم شده اند مى توانند با رعايت ستر عورت او
را غسل دهند.
(مـساله 568) اگر ميت و كسى كه او را غسل مى دهد هر دو مرد يا هر دو زن باشندبهتر
آن است كه غير از عورت , جاهاى ديگر ميت برهنه باشد.
(مـسـاله 569) نگاه كردن به عورت ميت حرام است و كسى كه او را غسل مى دهد, اگر
نگاه كند معصيت كرده , ولى غسل باطل نمى شود.
(مساله 570) اگر جايى از بدن ميت نجس باشد, بايد پيش از آن كه آنجا را غسل بدهند,
آب بكشند واحتياط مستحب آن است كه تمام بدن ميت , پيش از شروع به غسل پاك باشد.
(مساله 571) غسل ميت مثل غسل جنابت است .
و احتياط واجب آن است كه تاغسل
ترتيبى ممكن است , ميت را غسل ارتماسى ندهند.
ولى در غسل ترتيبى فروبردن هر يك
از سه قسمت بدن ميت را در آب كثير بى اشكال است .
(مـسـالـه 572) كسى را كه درحال حيض يا در حال جنابت مرده , لازم نيست غسل حيض يا
غسل جنابت بدهند, بلكه همان غسل ميت براى او كافى است .
(مساله 573) مزد گرفتن براى غسل دادن ميت , حرام است و اگر كسى براى گرفتن مزد,
ميت را غسل دهد.
آن غسل باطل است ولى مزد گرفتن براى كارهاى مقدماتى غسل حرام
نيست .
(مساله 574) اگر آب پيدا نشود, يا استعمال آن مانعى داشته باشد, بايد عوض هرغسل
ميت را يك تيمم بدهند, و احتياط واجب آن است كه يك تيمم ديگر هم عوض هر سه غسل
بدهند و اگر كسى كه تيمم مى دهد, در تيمم سوم قصد ما فى الذمه نمايد يعنى : نيت كند
كه اين تيمم را براى آن كه به تكليف عمل شده باشد,انجام مى دهم - تيمم چهارم لازم
نيست .
(مـسـالـه 575) كسى كه ميت را تيمم مى دهد, بايد دست خود را به زمين بزند وبصورت و
پشت دستهاى ميت بكشد و اگر ممكن باشد, احتياط لازم آن است كه بادست ميت هم او را
تيمم بدهد.
احكام كفن ميت
(مساله 576) ميت مسلمان را بايد با سه پارچه - كه آنها را لنگ و پيراهن
وسرتاسرى مى گويند - كفن نمايند.
(مـساله 577) لنگ بايد از ناف تا زانو, اطراف بدن را بپوشاند.
و بهتر آن است
كه ازسينه تا روى پا برسد.
و پيراهن بايد از سر شانه , از دو طرف بدن , تا نصف
ساق پابرسد كه تمام بدن را تا نصف ساق پا بپوشاند و بهتر آن است كه تا روى پا برسد
ودرازى سرتا سرى بايد بقدرى باشد كه بستن دو سر آن ممكن باشد و پهناى آن بايدبه
اندازه اى باشد كه يك طرف آن روى طرف ديگر بيايد.
(مساله 578) مقدارى از لنگ , كه از ناف تا زانو را مى پوشاند و مقدارى از پيراهن
كه از شانه تا نصف سـاق را مـى پـوشـاند, مقدار واجب كفن است وآنچه بيشتر از اين
مقدار در مساله قبل گفته شد, مقدار مستحب كفن مى باشد.
(مـسـاله 579) اگر ورثه بالغ باشند واجازه دهند كه بيشتر از مقدار واجب كفن را -كه
در مساله قـبـل گـفـته شد - از سهم آنان بردارند, اشكال ندارد واحتياط آن است كه
بيشتر از مقدار واجب كفن را از سهم وارثى كه بالغ نشده , برندارند.
(مـسـالـه 580) اگـر كسى وصيت كرده باشد كه مقدار مستحب كفن را از ثلث مال
اوبردارند, يا وصـيـت كـرده باشد ثلث مال را به مصرف خود او برسانند ولى مصرف آن را
معين نكرده باشد, يا فـقـط مـصـرف مقدارى از آن را معين كرده باشد, مى توانندمقدار
مستحب كفن را از ثلث مال او بردارند.
(مساله 581) اگر ميت وصيت نكرده باشد كه كفن را از ثلث مال او بردارندوبخواهند از
اصل مال بـردارنـد احـوط آن است كه در تكفين او به مقدار واجب كفن كه قيمتش مطابق
شان ميت باشد اكتفا نمايند.
(مساله 582) كفن زن بر شوهر است , اگرچه زن از خود, مال داشته باشد وهمچنين اگر زن
را به شـرحـى كه در كتاب طلاق گفته مى شود, طلاق رجعى بدهند وپيش از تمام شدن عده
بميرد, شوهرش بايد كفن او را بدهد وچنانچه شوهر بالغ نباشد يا ديوانه باشد ولى
شوهر بايد از مال او كفن زن را بدهد.
(مساله 583) كفن ميت بر خويشان او واجب نيست , اگر چه مخارج او درحال حيات بر آنان
واجب باشد.
(مـسـالـه 584) احـتياط واجب آن است كه هر يك از سه پارچه كفن بقدرى نازك نباشد,
كه بدن ميت از زير آن پيدا باشد.
(مساله 585) كفن كردن با پوست مردار وچيز غصبى , اگر چيز ديگرى هم پيدانشود, جايز
نيست .
و چنانچه كفن ميت غصبى باشد وصاحب آن راضى نباشد,بايد از تنش بيرون آورند, اگر چه
او را دفن كرده باشند.
(مـساله 586) كفن كردن ميت با چيز نجس وبا پارچه ابريشمى خالص , ياپارچه اى كه با
طلا بافته شده جايز نيست , ولى در حال نا چارى اشكال ندارد.
(مـسـاله 587) كفن كردن با پارچه اى كه از پشم يا موى حيوان حرام گوشت تهيه شده ,
در حال اخـتـيار جايز نيست , و احتياط واجب آن است كه با پوست حيوان حلال گوشتى هم
كه به دستور شـرع ذبـح شده , ميت را كفن نكنند, ولى اگر كفن از مووپشم حيوان حلال
گوشت باشد اشكال ندارد, اگرچه احتياط مستحب آن است كه با اين دو هم كفن ننمايند.
(مـسـالـه 588) اگر كفن ميت به نجاست خود او, يا به نجاست ديگرى نجس شود,چنانچه
كفن ضـايع نمى شود, بايد مقدار نجس را بشويند يا ببرند, اگر چه بعد ازگذاشتن در قبر
باشد و اگر شستن يا بريدن آن ممكن نيست , در صورتى كه عوض كردن آن ممكن باشد, بايد
عوض نمايند.
(مـسـالـه 589) كـسـى كـه براى حج يا عمره احرام بسته اگر بميرد, بايد مثل ديگران
كفن شود وپوشاندن سر وصورتش اشكال ندارد.
(مساله 590) مستحب است انسان در حال سلامت كفن و سدر و كافور خود راتهيه كند.
احكام حنوط
(مـسـالـه 591) بـعد از غسل واجب است ميت را حنوط كنند - يعنى : به پيشانى
وكف دستها وسر زانـوهـا و سـر دو انـگـشت بزرگ پاهاى او كافور بمالند - و بنابر
احتياطواجب در اين چند موضع مـقدارى كافور هم بگذارند ومستحب است به سر بينى ميت هم
كافور بمالند, وبايد كافور ساييده وتازه باشد, و اگر بواسطه كهنه بودن ,عطر آن از
بين رفته باشد بنا بر احتياط كافى نيست .
(مـساله 592) احتياط واجب آن است كه اول كافور را به پيشانى ميت بمالند, ولى در
جاهاى ديگر ترتيب لازم نيست .
(مـسـالـه 593) بـهتر آن است كه ميت راپيش از كفن كردن , حنوط نمايند اگر چه دربين
كفن كردن وبعد از آن هم مانعى ندارد.
(مـسـالـه 594) كـسى كه براى حج ياعمره احرام بسته است , اگر پيش از تقصير دراحرام
عمره و پيش از انجام سعى در احرام بميرد, حنوط كردن او جايز نيست .
(مـساله 595) زنى كه شوهر او مرده وهنوز عده اش تمام نشده , اگر چه حرام است خود
را خوشبو كند, ولى چنانچه بميرد حنوط او واجب است .
(مساله 596) احتياط مستحب آن است كه , ميت را با مشك و عنبر و عود وعطرهاى ديگر
خوشبو نكنند و اينها را با كافور هم مخلوط ننمايند.
(مـسـالـه 597) مستحب است , قدرى تربت حضرت سيد الشهدا (ع ) را با كافورمخلوط كنند
ولى بايد از آن كافور به جاهايى كه بى احترامى مى شود نرسانند و نيزبايد تربت به
قدرى زياد نباشد, كه وقتى با كافور مخلوط شد آن را كافور نگويند.
(مـسـاله 598) اگر كافور پيدا نشود, يا فقط به اندازه غسل باشد, حنوط لازم نيست ,
وچنانچه از غسل زياد بيايد ولى بهمه هفت عضو نرسد, بايد اول پيشانى و اگرزياد آمد
به جاهاى ديگر بمالند.
(مساله 599) مستحب است دو چوب تر وتازه در قبر همراه ميت بگذارند.
احكام نماز ميت
(مـساله 600) نماز خواندن بر ميت مسلمان - اگر چه بچه باشد - واجب است ,ولى
بايد پدر ومادر آن بچه , يا يكى از آنان مسلمان باشند وشش سال بچه هم تمام شده
باشد.
(مـساله 601) نماز خواندن بر بچه اى كه شش سال او تمام نشده , مستحب است ,ولى نماز
خواندن بر بچه اى كه مرده بدنيا آمده , مستحب نيست .
(مـسـالـه 602) نـمـازمـيـت بـايد بعداز غسل وحنوط وكفن كردن او خوانده شود,
واگرپيش از اينهابخوانند - اگر چه از روى فراموشى ياندانستن مساله باشد - كافى نيست
.
(مـساله 603) كسى كه مى خواهد نماز ميت بخواند, لازم نيست با وضو يا غسل ياتيمم
باشد وبدن ولباسش پاك باشد و اگر لباس او غصبى هم باشد اشكال ندارد,ولى احتياط لازم
آن است كه تكلم وخنده وپشت به قبله كردن وكارهايى را كه ماننداينها, نماز را باطل
مى كند ترك نمايد.
(مساله 604) كسى كه به ميت نماز مى خواند, بايد رو به قبله باشد و نيز واجب است
ميت را مقابل او به پشت بخوابانند, بطورى كه سر او بطرف راست نمازگزاروپاى او بطرف
چپ نمازگزار باشد.
(مساله 605) مكان نمازگزار بايد غصبى نباشد و نيز بايد از جاى ميت پست تر يابلند
تر نباشد, ولى پستى وبلندى مختصر اشكال ندارد.
(مـسـالـه 606) نمازگزار بايد از ميت دور نباشد, ولى كسى كه نماز ميت را به جماعت
مى خواند اگر از ميت دور باشد چنانچه صفها به يكديگر متصل باشنداشكال ندارد.
(مـسـالـه 607) نـمـازگزار بايد مقابل ميت بايستد, ولى اگر نماز به جماعت خوانده
شود وصف جماعت از دو طرف ميت بگذرد نماز كسانى كه مقابل ميت نيستنداشكال ندارد.
(مـسـاله 608) بين ميت ونمازگزار, بايد پرده وديوار يا چيزى مانند اينها نباشد ولى
اگر ميت در تابوت ومانند آن باشد اشكال ندارد.
(مـساله 609) در وقت خواندن نماز,بايدعورت ميت پوشيده باشدواگركفن كردن اوممكن
نيست , بايد عورتش را - اگر چه با تخته و آجر و مانند اينها باشد - بپوشانند.
(مساله 610) نماز ميت رابايد ايستاده وبا قصد قربت بخواند و در موقع نيت ,ميت را
معين كند مثلا نيت كند, نماز مى خوانم بر اين ميت قربه الى اللّه .
(مـسـالـه 611) اگـر كسى نباشد كه بتواند نماز ميت را ايستاده بخواند مى شودنشسته
بر او نماز خواند.
(مـساله 612) اگر ميت وصيت كرده باشد كه شخص معينى بر او نماز بخوانداحتياط آن است
كه آن شخص از ولى ميت اجازه بگيرد, و ولى هم اجازه بدهد.
(مساله 613) مكروه است بر ميت چند مرتبه نماز بخوانند, ولى اگر ميت از اهل علم و
تقوى باشد مكروه نيست .
(مساله 614) اگر ميت را عمدا يا از روى فراموشى , يا بجهت عذرى بدون نمازدفن كنند,
يا بعد از دفـن مـعـلـوم شود, نمازى كه بر او خوانده شده باطل بوده است ,تا وقتى
جسد او از هم نپاشيده , واجب است با شرطهايى كه براى نماز ميت گفته شد به قبرش نماز
بخوانند.
نماز ميت (مساله 615) نماز ميت پنج تكبير دارد و اگر نمازگزار پنج تكبير به اين
ترتيب بگويد كافى است : بعد از نيت وگفتن تكبير اول بگويد: (اشهد ان لا اله الا
اللّه وان محمدا رسول اللّه ).
بعد از تكبير دوم بگويد: (اللهم صل على محمد وآل محمد) و بعد از تكبير سوم بگويد:
(اللهم اغفر للمومنين والمومنات ).
وبعد از تكبير چهارم , اگر ميت مرد است بگويد: (اللهم اغفر لهذا الميت ) و اگر زن
است بگويد: (اللهم اغفر لهذه الميت ).
وبعد تكبير پنجم رابگويد وبهتراست بعداز تكبير اول بگويد: (اشهد ان لا اله الا
اللّه وحده لا شريك له واشهد ان محمدا عبده ورسوله ارسله بالحق بشيرا ونذيرا بين
يدى الساعه ).
و بعد از تكبير دوم بگويد: (اللهم صل على محمد وآل محمد وبارك على محمد وآل محمد
وارحم محمدا وآل محمدكافضل مـا صـلـيـت وباركت وترحمت على ابراهيم وآل ابراهيم انك
حميد مجيد وصل على جميع الانبيا والمرسلين والشهدا والصديقين وجميع عباد اللّه
الصالحين ).
وبعد از تكبير سوم بگويد: (الـلهم اغفر للمومنين والمومنات والمسلمين والمسلمات
الاحيا منهم والاموات تابع بينناوبينهم بالخيرات انك مجيب الدعوات انك على كل شى
قدير).
و بعد از تكبير چهارم اگر ميت مرد است , بگويد: (الـلهم ان هذا عبدك وابن عبدك
وابن امتك نزل بك وانت خير منزول به اللهم انا لانعلم منه الا خـيـرا وانت اعلم به
منا اللهم ان كان محسنا فزد فى احسانه وان كان مسيئافتجاوز عنه واغفر له .
الـلـهـم اجـعـلـه عندك فى اعلى عليين واخلف على اهله فى الغابرين وارحمه برحمتك
يا ارحم الراحمين ).
وبعد تكبير پنجم را بگويد.
ولى اگر ميت زن است بعد از تكبير چهارم بگويد:
(اللهم ان هذه امتك وابنه عبدك وابن امتك نزلت بك وانت خير منزول به اللهم انا
لانعلم منها الا خيرا وانت اعلم بها منا, اللهم ان كانت محسنه فزد فى احسانها وان
كانت مسيئه فتجاوز عنها واغفر لـها اللهم اجعلها عندك فى اعلى عليين واخلف على
اهلها فى الغابرين وارحمها برحمتك يا ارحم الراحمين ).
(مـسـالـه 616) بـايد تكبيرها و دعاها را طورى پشت سر هم بخواند, كه نماز ازصورت
خود خارج نشود.
(مساله 617) كسى كه نماز ميت را به جماعت مى خواند, بايد تكبيرها و دعاهاى آن را
هم بخواند.
مستحبات نماز ميت (مساله 618) چند چيز در نماز ميت مستحب است : اول -كـسـى كه نماز
ميت مى خواند با وضو يا غسل يا تيمم باشدواحتياطمستحب آن است كه در صـورتى تيمم كند
كه وضو وغسل ممكن نباشد,يا بترسد كه اگر وضو بگيرد, يا غسل كند به نماز ميت نرسد.
دوم -اگر ميت مرد است , امام جماعت يا كسى كه فرادى بر او نمازمى خواند,مقابل وسط
قامت او بايستد واگر ميت زن است , مقابل سينه اش بايستد.
سوم -پا برهنه نماز بخواند.
چهارم -در هر تكبير دستها را بلند كند.
پنجم -فاصله او با ميت بقدرى كم باشد, كه اگر باد لباسش را حركت دهدبه جنازه برسد.
ششم -نماز ميت را به جماعت بخواند.
هفتم -امام جماعت تكبير و دعاها را بلند بخواند وكسانى كه با اونمازمى خوانند
آهسته بخوانند.
هشتم -در جماعت اگر چه ماموم يك نفر باشد, عقب امام بايستد.
نهم -نمازگزار به ميت ومومنين زياد دعا كند.
دهم - پيش از نماز سه مرتبه بگويد: (الصلاه ).
يازدهم -نماز را درجايى بخوانند كه مردم براى نماز ميت بيشتر به آنجا مى روند.
دوازدهم -زن حايض اگر نماز ميت را به جماعت مى خواند, در صفى تنهابايستد.
(مساله 619) خواندن نماز ميت در مساجد مكروه است ولى در مسجد الحرام مكروه نيست .
احكام دفن
(مـسـاله 620) واجب است ميت را طورى در زمين دفن كنند, كه بوى او بيرون نيايد
و درندگان هم نتوانند بدنش را بيرون آورند و اگر ترس آن باشد كه جانور بدن او را
بيرون آورد, بايد قبر را با آجر ومانند آن محكم كنند.
(مـسـالـه 621) اگـر دفن ميت در زمين ممكن نباشد, مى توانند بجاى دفن , او را
دربنا يا تابوتى بگذارند كه از درندگان محفوظ باشد و بوى او هم بيرون نيايد.
(مساله 622) ميت را بايد در قبر به پهلوى راست طورى بخوابانند كه جلو بدن اورو به
قبله باشد.
(مـسـالـه 623) اگـر كسى در كشتى بميرد, چنانچه جسد او فاسد نمى شود و بودن اودر
كشتى مـانعى ندارد, بايد صبر كنند تا به خشكى برسند واو را در زمين دفن كنندوگرنه ,
بايد در كشتى غسلش بدهند و حنوط و كفن كنند و پس از خواندن نماز ميت بنابر احتياط
در صورت امكان او را در خـمـره بـگذارند و درش را ببندند و به دريابيندازند و اگر
ممكن نشد, چيز سنگينى به پايش بـبـندند و به دريا بيندازند و اگرممكن است , بايد او
را در جايى بيندازند كه فورا طعمه حيوانات نشود.
(مساله 624) اگر بترسند كه دشمن قبر ميت را بشكافد و بدن او را بيرون آورد وگوش يا
بينى يا اعضاى ديگر او را ببرد, چنانچه ممكن باشد, بايد بطورى كه درمساله پيش گفته
شد, او را به دريا بيندازند.
(مساله 625) مخارج انداختن در دريا و مخارج محكم كردن قبر ميت را, درصورتى كه لازم
باشد, بايد از اصل مال ميت بردارند.
(مساله 626) اگر زن كافره بميرد و بچه در شكم او مرده باشد, يا هنوز روح به بدن او
داخل نشده بـاشـد, چنانچه پدر بچه مسلمان باشد, بايد زن را در قبر به پهلوى چپ پشت
به قبله بخوابانند كه روى بچه به طرف قبله باشد.
(مساله 627) دفن مسلمان , در قبرستان كفار و دفن كافر, در قبرستان مسلمانان جايز
نيست .
(مـسـالـه 628) دفـن مـسلمان در جايى كه بى احترامى باشد - مانند جايى كه خاكروبه
و كثافت مى ريزند - جايز نيست .
(مساله 629) دفن ميت , در جاى غصبى و در زمينى كه مثل مسجد براى غير دفن ميت وقف
شده , جايز نيست .
(مـسـاله 630) دفن ميت در قبر مرده ديگر جايز نيست , مگر آن كه قبر, كهنه شده وميت
اولى از بين رفته باشد.
(مـسـالـه 631) چيزى كه از ميت جدا مى شود - اگر چه مو وناخن و دندانش باشد- بنابر
احتياط بايد با او دفن شود و دفن ناخن و دندانى كه در حال حيات از انسان جدا مى
شود, مستحب است .
(مساله 632) اگر كسى در چاه بميرد و بيرون آوردنش ممكن نباشد, بايد درچاه راببندند
و همان چاه را قبر او قرار دهند و بر او نماز بگذارند.
(مساله 633) اگر بچه در رحم مادر بميرد و ماندنش در رحم براى مادر خطرداشته باشد,
بايد به آسـانترين راه او را بيرون آورند و چنانچه ناچار شوند كه او راقطعه قطعه
كنند اشكال ندارد, ولى بـايـد بـوسيله شوهرش اگر اهل فن است او رابيرون بياورند و
اگر ممكن نيست زنى كه اهل فن بـاشـد و اگر آن هم ممكن نيست مردمحرمى كه اهل فن باشد
و اگر آن هم ممكن نشود, مرد نا مـحـرمـى كه اهل فن باشدبچه را بيرون بياورد و
درصورتى كه آن هم پيدا نشود زنى كه اهل فن نباشد مى تواندبچه را بيرون آورد.
(مـساله 634) هر گاه مادر بميرد وبچه در شكمش زنده باشد - اگرچه اميد زنده ماندن
طفل را نداشته باشند - بايد بوسيله كسانى كه در مساله پيش گفته شد پهلوى چپ او را
بشكافند و بچه را بـيـرون آورنـد و دوباره بدوزند مگر اين كه تشخيص داده شود كه بچه
از طرف ديگر سالم بيرون مى آيد و از طرف چپ سالم بيرون نمى آيد.
مستحبات دفن (مـساله 635) مستحب است , قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود كنند و
ميت رادر نزديكترين قبرستان دفن نمايند, مگر آن كه قبرستان دورتر از جهتى بهتر باشد
-مثل آن كه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند, يا مردم براى فاتحه اهل قبوربيشتر به
آنجا بروند - و نيز مستحب است جنازه را در چـنـد ذراعـى قـبـر, زمين بگذارند و تا
سه مرتبه كم كم نزديك ببرند و در هر مرتبه , زمين بـگـذارنـد و بـردارند ودر نوبت
چهارم وارد قبر كنند و اگر ميت مرد است , در دفعه سوم طورى زمـين بگذارند كه سر او
طرف پايين قبر باشد و دردفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمايندو اگر زن اسـت در
دفـعـه سـوم طـرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر كنند و در موقع وارد كردن ,
پارچه اى روى قبر بگيرند, و نيز مستحب است جنازه را به آرامى ازتابوت بگيرند و وارد
قبر كنند و دعـاهـايـى كـه دستور داده شد, پيش از دفن وموقع دفن بخوانند و بعد از
آن كه ميت را در لحد گذاشتند, گره هاى كفن را باز كنند وصورت ميت را روى خاك
بگذارند و بالشى از خاك زير سر او بسازند و پشت ميت خشت خام يا كلوخى بگذارند كه
ميت به پشت برنگردد و پيش از آن كه لحد رابـپـوشـانـنـد, دسـت راست را بشانه راست
ميت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ ميت بگذارند و دهان را نزديك گوش او ببرند
و بشدت حركتش دهند و سه مرتبه بگويند: (اسمع , افهم يا فلان بن فلان ) و بجاى فلان
بن فلان اسم ميت و پدرش را بگويندمثلا اگر اسم او محمد است و اسم پدرش على است سه
مرتبه بگويند: (اسمع , افهم يا محمد بن على ) پس از آن بگويند: (هـل انـت عـلى
العهد الذى فارقتنا عليه من شهاده ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له وان محمدا
(ص ) عـبـده ورسوله وسيد النبيين وخاتم المرسلين وان عليا امير المومنين
وسيدالوصيين وامام افـترض اللّه طاعته على العالمين وان الحسن والحسين وعلى بن
الحسين ومحمد بن على وجعفر بـن مـحـمد وموسى بن جعفر وعلى بن موسى ومحمد بن على
وعلى بن محمد والحسن بن على والـقائم الحجه المهدى صلوات اللّه عليهم ائمه المومنين
وحجج اللّه على الخلق اجمعين وائمتك ائمه هدى ابرار يا فلان بن فلان ) وبه جاى فلان
بن فلان اسم ميت و پدرش را بگويند وبعد بگويند: (اذا اتـاك الملكان المقربان رسولين
من عند اللّه تبارك وتعالى وسئلاك عن ربك وعن نبيك وعن ديـنك وعن كتابك وعن قبلتك
وعن ائمتك فلا تخف ولا تحزن وقل فى جوابهمااللّه ربى ومحمد (ص ) نـبـيى والاسلام
دينى والقرآن كتابى والكعبه قبلتى وامير المومنين على بن ابيطالب امامى والحسن بن
على المجتبى امامى والحسين بن على الشهيد بكربلاامامى وعلى زين العابدين امامى
ومحمد الباقر امامى وجعفر الصادق امامى وموسى الكاظم امامى وعلى الرضا امامى ومحمد
الجواد امامى وعلى الهادى امامى والحسن العسكرى امامى والحجه القائم المنتظر امامى
هولا صلوات اللّه عليهم اجمعين ائمتى وسادتى و قادتى وشفعائى بهم اتولى ومن اعدائهم
اتبر فى الدنيا والاخره ثم اعلم يا فلان بن فلان ) و بجاى فلان بن فلان اسم ميت
وپدرش را بگويند بعد بگويند: (ان اللّه تـبـارك وتـعـالـى نـعـم الرب وان محمدا (ص
) نعم الرسول وان على بن ابيطالب واولاده الـمـعـصومين الائمه الاثنى عشر نعم
الائمه وان ما جا به محمد (ص ) حق وان الموت حق وسوال مـنكر ونكير فى القبر حق
والبعث حق والنشور حق والصراط حق وتطايرالكتب حق وان الجنه حق والنار حق وان الساعه
آتيه لاريب فيها وان اللّه يبعث من فى القبور) پس بگويند: (افهمت يا فلان ) وبجاى
فلان اسم ميت را بگويند پس از آن بگويند: (ثـبتك اللّه بالقول الثابت وهداك اللّه
الى صراط مستقيم وعرف اللّه بينك وبين اوليائك فى مستقر من رحمته ) پس بگويند:
(اللهم جاف الارض عن جنبيه واصعد بروحه اليك ولقه منك برهانا اللهم عفوك عفوك ).
(مـساله 636) مستحب است كسى كه ميت را در قبر مى گذارد, با طهارت و سربرهنه و پا
برهنه بـاشـد و از طـرف پـاى ميت از قبر بيرون بيايد و غير از خويشان ميت كسانى كه
حاضرند, با پشت دست خاك بر قبر بريزند وبگويند (انا للّه وانا اليه راجعون ) و اگر
ميت زن است كسى كه با او محرم مى باشد او را در قبر بگذارد و اگرمحرمى نباشد
خويشانش او را در قبر بگذارند.
(مساله 637) مستحب است قبر را مربع يا مربع مستطيل بسازند و به اندازه چهارانگشت
از زمين بـلند كنند و نشانه اى روى آن بگذارند كه اشتباه نشود و روى قبر آب بپاشند
و بعد از پاشيدن آب كسانى كه حاضرند, دستها را بر قبر بگذارند و انگشتهارا باز كرده
, در خاك فرو برند وهفت مرتبه , سوره مباركه (انا انزلناه ) بخوانندوبراى ميت طلب
آمرزش كنند واين دعا را بخوانند: (الـلـهم جاف الارض عن جنبيه واصعد اليك روحه ولقه
منك رضوانا واسكن قبره من رحمتك ما تغنيه به عن رحمه من سواك ).
(مـساله 638) پس از رفتن كسانى كه تشييع جنازه كرده اند, مستحب است ولى ميت , يا
كسى كه ازطرف ميت اجازه دارد, دعاهايى را كه دستور داده شده به ميت تلقين كند.
(مساله 639) بعد از دفن , مستحب است صاحبان عزا را تسليت دهند ولى اگرمدتى گذشته
است كه بواسطه تسليت دادن , مصيبت يادشان مى آيد, ترك آن بهتراست و نيز مستحب است
تا سه روز براى اهل خانه ميت غذا بفرستند و غذاخوردن نزد آنان و در منزلشان مكروه
است .
(مـساله 640) مستحب است انسان در مرگ خويشان مخصوصا در مرگ فرزندصبر كند و هر وقت
مـيت را ياد مى كند (انا للّه وانا اليه راجعون ) بگويد و براى ميت قرآن بخواند و
سر قبر پدر ومادر, از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محكم بسازد كه زود خراب نشود.
(مساله 641) جايز نيست , انسان در مرگ كسى صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه
بزند.
(مساله 642) پاره كردن يقه در مرگ غير از پدر وبرادر جايز نيست .
(مـساله 643) اگر زن در عزاى ميت صورت خودرابخراشد بطورى كه خونين شودو يا موى خود
را بـكند و يا مرد در مرگ زن و يا بچه خود يقه و لباس خود را پاره كندبايد يك بنده
آزاد كند يا ده فـقـيـر را طعام دهد و يا آنها را بپوشاند و اگر بر هيچ يك ازآنها
قدرت نداشته باشد سه روز روزه بگيرد و اگر زن موى خود را در عزاى ميت ببرد, كفاره
آن دو ماه پى درپى روزه گرفتن و يا يك بنده آزاد كردن و يا شصت مسكين طعام دادن است
.
(مساله 644) احتياط واجب آن است كه در گريه بر ميت صدا را خيلى بلندنكنند.
نماز وحشت (مـسـاله 645) مستحب است درشب اول قبر, دوركعت نمازوحشت براى ميت
بخوانند ودستور آن ايـن اسـت كـه : در ركـعت اول بعد از حمد, يك مرتبه آيه الكرسى و
در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه (انا انزلناه ) بخوانند وبعداز سلام نمازبگويند:
(اللهم صل على محمد وآل محمد وابعث ثوابها الى قبر فلان ) وبجاى كلمه فلان , اسم
ميت را بگويند.
(مـسـالـه 646) نـماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر مى شود خواند, ولى بهتر
است در اول شب , بعد از نماز عشا خوانده شود.
(مـساله 647) اگر بخواهند ميت را به شهر دورى ببرند, يا به جهت ديگر دفن اوتاخير
بيفتد, بايد نماز وحشت را تا شب اول دفن او تاخير بيندازند.
نبش قبر (مـساله 648) نبش قبر مسلمان - يعنى : شكافتن قبر او - اگر چه طفل يا
ديوانه باشد, حرام است ولى اگر بدنش از بين رفته و خاك شده باشد اشكال ندارد.
(مـساله 649) نبش قبر امامزاده ها و شهدا و علما و صلحا اگر چه سالها بر آن گذشته
باشد حرام است .
(مساله 650) شكافتن قبر در نه مورد حرام نيست بلكه در بعضى از آنها واجب است : اول
- آن كه ميت در زمين غصبى دفن شده باشد ومالك زمين راضى نشود كه درآنجا بماند.
دوم - آن كه كفن يا چيز ديگرى كه با ميت دفن شده , غصبى باشد و صاحب آن راضى نشود
كه در قبر بماند و همچنين است اگر چيزى از مال خود ميت , كه به ورثه او رسيده , با
او دفن شده باشد و ورثـه راضـى نـشـونـد كـه آن چـيـز در قـبر بماند, ولى اگروصيت
كرده باشد كه دعا يا قرآن يـاانگشترى رابااو دفن كنند, براى بيرون آوردن اينهانمى
توانند قبر را بشكافند مگر آن كه زيادتر از ثلث باشد و ورثه امضا نكرده باشند.
سوم - آن كه ميت بى غسل يا بى كفن دفن شده باشد, يا بفهمند غسلش باطل بوده , يا
بغير دستور شـرع كـفـن شـده , يا در قبر او را رو به قبله نگذاشته اند ولى اگر نبش
دراين صورت باعث هتك ميت و اذيت مردم شود جايز نيست .
چهارم - آن كه براى ثابت شدن حقى بخواهند بدن ميت را ببينند.
پنجم - آن كه ميت را درجايى كه بى احترامى به او است - مثل قبرستان كفار, ياجايى
كه كثافت و خاكروبه مى ريزند - دفن كرده باشند.
شـشـم - آن كه براى يك مطلب شرعى كه اهميت آن از شكافتن قبر بيشتر است , قبررا
بشكافند, مثلا بخواهند بچه زنده رااز شكم زن حامله اى كه دفنش كرده اند بيرون
آورند.
هفتم - آن كه بترسند درنده اى بدن ميت را پاره كند, يا سيل او را ببرد, يا دشمن
بيرون آورد.
هـشـتـم - آن كه قسمتى از بدن ميت با او دفن نشده باشد, احتياط لازم آن است كه آن
قسمت از بدن را طورى در قبر بگذارند كه بدن ميت ديده نشود.
نـهـم - آن كـه مـيـت را بـخواهند به يكى از مشاهد مشرفه نقل كنند كه جواز در اين
صورت نيز مشروط به اين است كه نبش باعث هتك ميت نشود.
غسلهاى مستحب (مساله 651) غسلهاى مستحب در شرع مقدس اسلام بسيار است و از آن جمله
است : 1 - غـسـل جـمعه , و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر و بهتر است نزديك ظهر
بجاآورده شود و اگـر تـا ظهر انجام ندهد بهتر است كه بدون نيت ادا و قضا تا غروب
جمعه بجا آورد و اگر در روز جـمعه غسل نكند مستحب است از صبح شنبه تاغروب قضاى آن
را بجا آورد, و كسى كه مى ترسد در روز جـمعه آب پيدا نكندمى تواند روز پنجشنبه غسل
كند و يا در شب جمعه رجاا غسل را انجام دهد ومستحب است در موقع غسل جمعه بگويد:
(اشـهـد ان لا الـه الا اللّه وحـده لا شريك له وان محمدا عبده ورسوله .
اللهم
صل على محمدوآل محمد واجعلنى من التوابين واجعلنى من المتطهرين ).
2 - غـسـل شـب اول مـاه رمـضان و تمام شبهاى طاق , مثل شب سوم و پنجم و هفتم ,ولى
از شب بـيـسـت و يـكـم مـستحب است همه شب غسل كند و براى غسل شب اول و پانزدهم و
هفدهم و نـوزدهـم و بـيـسـت و يكم و بيست و سوم و بيست و پنجم وبيست و هفتم و بيست
و نهم , بيشتر سفارش شده است ووقت غسل شبهاى ماه رمضان تمام شب است وبهتر است مقارن
غروب , يا كمى پـيـش از غـروب بـجـا آورده شود, ولى از شب بيست و يكم تا آخر ماه
بهتر است غسل را بين نماز مغرب و عشابجا آورد و نيز مستحب است در شب بيست و سوم غير
از غسل اول شب , يك غسل هم در آخر شب انجام دهد.
3 - غسل روز عيد فطر و عيد قربان و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر و چون احتمال مى
رود كه وقت آن تا غروب باشد اگر بعد از ظهر آن را بجا آورد احتياط آن است كه به قصد
رجا باشد.
4 -غسل شب عيد فطر و وقت آن از اول مغرب است تااذان صبح و بهتر است دراول شب بجا
آورده شود.
5 - غسل روزهشتم ونهم ذيحجه ودرروز نهم بهتراست آن رانزديك ظهر بجاآورد.
6 - غسل روز اول و پانزدهم و بيست و هفتم و آخر ماه رجب .
7 - غسل روز عيد غدير و بهتر است پيش از ظهر آن را انجام دهند.
8 - غسل روز بيست و چهارم ذيحجه .
9 -غسل روز عيد نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربيع الاول و روزبيست وپنجم
ذيقعده .
10 -غـسـل دادن بچه اى كه تازه بدنيا آمده و وقت آن بعد از تولد است تا دوسه روزكه
بگويند تازه بدنيا آمده و اگر تاخير شد رجاا غسل بدهند.
11 - غسل زنى كه براى غير شوهرش بوى خوش استعمال كرده است .
12 - غسل كسى كه در حال مستى خوابيده .
13 - غسل كسى كه جايى از بدنش را به بدن ميتى كه غسل داده اند رسانده .
14 -غسل كسى كه در موقع گرفتن خورشيد و ماه نماز آيات را عمدا نخوانده درصورتى كه
تمام ماه و خورشيد گرفته باشد بلكه احتياط ترك نكردن اين غسل است چنانچه احتياط آن
است كه به قصد ما فى الذمه بجا آورداز جهت تاخير نماز يا ازجهت بجا آوردن قضاى
نماز.