فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

back page fehrest page

[481]

آن زن باشد يا نه و خواه شوهر داشته باشد يا نه و خواه شوهرش اجازه بدهد يا نه و هرگاه چنين كنند و بچّه اى از آن متولد شود اگر اين عمل بطور شبهه انجام شده مثل اين كه گمان مى كرد زن خود اوست و زن نيز گمان مى كرد نطفه شوهر اوست و بعد از آن معلوم شد چنين نبوده است، در اين صورت بچّه متعلّق به آن مرد و زن است و تمام احكام فرزند را دارد، ولى اگر اين كار از روى علم و عمد انجام گيرد بچّه اى كه از آن متولّد مى شود فرزند آنها حساب نمى شود و احكام ارث و مانند آن را ندارد; ولى احكام محرميّت با صاحب نطفه، زن و بستگانشان جارى مى شود.

 

پـيوند اعــضاء و تشريح

مسأله 2444ـ پيوند قلب، يا كليه، يا اعضاى ديگر جايز است، خواه آن عضو از انسان زنده اى گرفته شده باشد يا از ميّت و خواه آن ميّت، ميّت مسلمان باشد يا غير مسلمان، ولى در صورتى مى توان آن عضو را از بدن «ميّت مسلمان» قطع كرد و به بدن ديگرى پيوند زد كه حفظ جان آن مسلمان موقوف بر اين پيوند باشد، همچنين اگر حفظ عضو مهمّى مانند چشم موقوف بر اين كار باشد و در هر صورت احتياط آن است كه قطع كننده عضو ميّت مسلمان، ديه قطع عضو را مطابق آنچه در كتابهاى فقهى مفصّل آمده است، بپردازد.

مسأله 2445ـ هرگاه خود ميّت در حال حيات اجازه داده باشد كه اعضاى او را براى پيوند در اختيار ديگران بگذارند يا اولياء ميّت بعد از وفات او اجازه دهند، حكم ديه و ساير احكام تغيير نمى كند و احتياط آن است كه ديه را در هر حال بپردازند.

مسأله 2446ـ قطع عضوى از بدن يك انسان زنده و پيوند آن به انسان ديگر مانند آنچه در پيوند كليه معمول است كه يك كليه از دو كليه يك انسان زنده را برداشته و به كسى كه هر دو كليه اش فاسد شده است پيوند مى زنند در صورتى جايز است كه با رضايت صاحب آن باشد و جان او به خطر نيفتد و احتياط آن است اگر پولى در برابر

 

[482]

آن مى گيرد، در مقابل اجازه اقدام به گرفتن عضو از او بگيرد نه خود عضو.

مسأله 2447ـ تزريق خون انسانى به انسان ديگر براى درمان بيمارى يا جرّاحى يا نجات جان او جايز است، خواه خون مسلمان باشد يا كافر، مرد باشد يا زن و خريد و فروش خون براى اين منظور مانعى ندارد.

مسأله 2448ـ هرگاه عضوى از مرده يا زنده جدا كنند و به ديگرى پيوند زنند بطورى كه جزء بدن انسان دوم شود، در اين صورت نجس و ميته نيست و براى نماز هم اشكال ندارد.

مسأله 2449ـ تشريح مرده مسلمان براى مقاصد طبّى به چند شرط جايز است:
مقصود ياد گرفتن و تكميل اطّلاعات طبّى براى نجات جان مسلمانان بوده باشد و بدون تشريح اين مقصود حاصل نشود. دسترسى به مرده غير مسلمان نباشد.
به مقدار ضرورت و احتياج قناعت كند و اضافه بر آن جايز نيست ، با چنين شرايطى تشريح جايز بلكه واجب است، امّا در مورد مرده غير مسلمان اين شرايط لازم نيست.

مسأله 2450ـ دست زدن به مرده هايى كه مورد تشريح قرار مى گيرند در صورتيكه مسلمان باشد و آن را غسل داده باشند موجب غسل نمى گردد و در غيراين صورت بايد هربار دست مى زنند غسل مس ميّت كنند و اگر موجب عسر و حرج گردد مى توانند به جاى غسل، تيمّم نمايند، ولى اگر تشريح فقط روى استخوانهاى بدون گوشت، يا قسمتهاى گوشتى جدا شده، مانند قلب و عروق و مغز و امثال آن صورت گيرد، غسل ندارد و اگر بتوانند از دستكش استفاده كنند در هيچ صورتى غسل ندارد.

مسأله 2451ـ تشريح بدن انسان در آنجا كه شرعاً جايز است ديه اى ندارد.

 

مضاربه

مسأله 2452ـ «مضاربه» آن است كه فرد يا افرادى سرمايه گذارى كنند و فرد يا افراد

 

[483]

ديگرى با آن سرمايه كار كنند و درآمد آن را مطابق قراردادى ميان خود تقسيم كنند، و هر كدام سهمى از آن را ببرند.

مسأله 2453ـ لازم نيست مضاربه حتماً با سكّه هاى طلا و نقره باشد بلكه با هر گونه مالى مضاربه صحيح است، همچنين شرط نيست سرمايه گذارى حتماً براى امور تجارى باشد، بلكه سرمايه گذارى در امور توليد (صنعتى، كشاورزى و دامدارى و مانند اينها) را شامل مى شود، بنابراين خريد سهام كارخانه ها و استفاده از منافع آنها نيز صحيح است.

مسأله 2454ـ در مضاربه لازم نيست سهم دو طرف حتما به صورت درصدى از منافع (مانند نصف و ثلث و مانند آن) باشد، بلكه مى توان سهم يكى از دو طرف را در مقدار معيّنى قرار داد، مثلاً گفت در برابر فلان مقدار سرمايه، ده هزار تومان از منافع سهم او مى شود، به شرط اين كه مضاربه مزبور سودى بيش از اين مقدار داشته باشد وگرنه صحيح نيست.

مسأله 2455ـ مضاربه اى كه بانكها با پول افراد انجام مى دهند چنانچه شرايط شرعيّه بالا در آن رعايت شود و تنها صورت كاغذ بازى نداشته باشد صحيح است و سود حاصل از آن مشروع مى باشد.

مسأله 2456ـ در مضاربه هرگاه خسارتى بدون تقصير از سوى «كاركننده» حاصل شود مربوط به سرمايه است و نمى توان خسارت را بر عهده عامل (كار كننده) قرار داد، يا در ميان هر دو تقسيم كرد.

 

[484]

 

[485]

 

 

مسائل عمومى مورد ابتلاء

 

 

 

1ـ بقآء بر تقليد ميّت: بقاء بر تقليد ميّت در مسائلى كه عمل كرده جايز است و اگر ميّت اعلم باشد واجب مى باشد.

2ـ كف زدن: كف زدن مانعى ندارد امّا در مساجد و حسينيّه ها ترك شود.

3ـ رقصيدن: تنها رقص زن براى شوهرش جايز است و بقيّه اشكال دارد.

4ـ شطرنج: اگر شطرنج در عرف عام از صورت قمار خارج شده باشد و به عنوان ورزش شناخته شود، مانعى ندارد.

5ـ پاسور بدون برد و باخت: بازى با پاسور بدون برد و باخت نيز اشكال دارد.

6ـ تراشيدن ريش: احتياط در ترك آن است.

7ـ موسيقى: كليّه صداها و آهنگ هايى كه مناسب مجالس لهو و فساد است حرام و غير آن حلال است و تشخيص آن با مراجعه به اهل عرف خواهد بود.

8ـ مادر جانشين: اين امر ذاتاً جايز است; ولى چون غالباً مستلزم نگاه و لمس حرام است، جز در موارد ضرورت جايز نيست.

9ـ جلوگيرى از انعقاد نطفه: براى جلوگيرى از انعقاد نطفه هر وسيله مشروعى كه بى ضرر باشد و باعث نقص مرد يا زن نشود يعنى مرد يا زن براى هميشه از قابليّت توليد مثل ساقط نگردند، ذاتاً مجاز است; ولى اگر مستلزم نظر و لمس نامشروع مى باشد، تنها در صورت ضرورت فردى يا اجتماعى جايز است.

10ـ سقط جنين: در صورتى كه يقين يا خوف خطر يا ضرر مهمّى براى مادر داشته باشد در مراحل اوليّه جايز است.

 

[486]

11ـ تغيير جنسيّت: تغيير جنسيّت و ظاهر ساختن جنسيّت واقعى ذاتاً خلاف شرع نيست; ولى بايد از مقدّمات مشروع استفاده شود يعنى نظر و لمس حرام در آن نباشد، مگر اينكه به حدّ ضرورت همچون ضرورت مراجعه بيمار به طبيب، رسيده باشد كه جايز است.

12ـ حكم سپرده بانك ها: چنانچه رعايت عقود شرعيّه را بنمايند يا اينكه وكالت مطلقه به مسؤولين بانك داده شود كه رعايت اين عقود را بنمايند حلال است.

13ـ سهام فروشگاه هاى زنجيره اى: هرگاه به مسئولين آنها وكالت داده شود كه عقود شرعيّه را در آن رعايت كنند، مانعى ندارد.

14ـ نگاه كردن به زنان نامحرم در تلويزيون: چنانچه موجب فساد و انحراف نشود جايز است.

15ـ حكم تخريب بناى مسجد: چنانچه براى تعمير و توسعه لازم باشد، مانعى ندارد.

16ـ حكم ظروف و اشياء ديگر غيرقابل استفاده مساجد: اگر به هيچ وجه در آن مسجد و مساجد ديگر قابل استفاده نيست، مى توانند آن را بفروشند و اشياء مشابه قابل استفاده اى خريدارى كنند.

17ـ حكم انتقال لوازم ساختمان مسجد مخروبه: چنانچه در مساجد ديگر قابل استفاده باشد به آنها بدهند و اگر قابل استفاده نيست، بفروشند و وجه آن را در همان مسجد و اگر احتياج نباشد، در مساجد ديگر مصرف كنند.

18ـ نماز در شبهاى مهتابى: فرقى ميان شبهاى مهتابى و غيرمهتابى نيست.

19ـ نماز و روزه در بلاد كبيره: فرقى ميان بلاد كبيره و غيركبيره نيست. بلاد كبيره شهرهايى است كه هر محلّه آن براى خود شهر مستقلى باشد، امّا مثل تهران و مانند آن جزء بلاد كبيره نيست و تمام آن از نظر قصد اقامه يا وطن بودن يك محل محسوب مى شود.

20ـ كيفيّت تطهير موكت چسبيده به زمين: به وسيله آب لوله كشى پاك مى شود و

 

[487]

مقدارى فشار بايد داده شود و بهتر اين است كه غسّاله آن را با چيزى جمع كنند.

21ـ تكليف كسى كه مقلّد مرجعى بوده و بعد از فوت او به مجتهد حى رجوع كرده است: مسائلى را كه از مرجع اوّل تقليد كرده بر تقليد او باقى بماند و همچنين مسائلى كه از مرجع دوّم تقليد كرده و بقيّه را به فتواى مجتهدى حى عمل كند.

22ـ ثبوت هلال: در شهرهايى كه از نظر افق با شهرى كه هلال در آن رؤيت شده هم افق و يا قريب الافق است و همچنين اگر در مناطق شرقى ديده شود براى مناطق غربى حجّت است.

23ـ شبيه خوانى: اگر امر خلاف شرعى در آن نباشد و موجب هتك مقدّسات نشود اشكالى ندارند.

24ـ كارمزد: منظور از كارمزد حق الزّحمه اى است كه به كارمندان بانك يا صندوق قرض الحسنه و مانند آن به عنوان حقوق در مقابل زحماتى كه جهت حفظ حسابها و ساير خدمات انجام مى دهند داده مى شود و چنانچه مبلغ اضافى به همين نيّت گرفته شود و به عنوان حقوق صرف كارمندان و هزينه هاى ديگر شود مانعى ندارد.

25ـ وام گرفتن: وام گرفتن از بانكها مانعى ندارد و در صورتى كه طبق عقود شرعيّه باشد مبلغ اضافى را كه مى پردازد ربا نيست.

26ـ وضو گرفتن و نماز خواندن و استفاده از غذا در خانه كسى كه خمس نمى دهد: اگر يقين نداريد خانه يا غذاى او از پول غير مخمّس تهيّه شده، تصرّف در آن مانعى ندارد و اگر يقين داريد ما به شما اجازه مى دهيم تصرّف كنيد و معادل خمس آن را كه تصرّف كرده ايد به سادات نيازمندى بپردازيد و اگر تمكّن نداريد بر ذمّه بگيريد و هر موقع كه توانستيد بپردازيد

27ـ نيّت نماز صبح براى كسى كه شك دارد آفتاب زده يا نه: مى تواند به قصد ما فى الذّمّه بخواند يا به نيّت ادا.

28ـ خمس جهيزيّه: در موردى كه تهيّه جهيزيّه معمول و مورد نياز است (مثلاً دختر در معرض ازدواج است يا تهيّه آن جز به صورت تدريجى ميسّر نيست) خمس

 

[488]

ندارد و در غير اين صورت خمس آن واجب است.

29ـ كسانى كه مادر آنها سيّد است: از جهاتى حكم سيّد دارند و از جهاتى ندارند. خمس نمى توانند بگيرند و از لباس مخصوص سادات نمى توانند استفاده كنند امّا از جهاتى شرافت سيادت دارند.

30ـ آب مضاف اگر بقدرى زياد باشد كه افتادن نجاست در يك سوى آن عرفاً سبب سرايت به سوى ديگر نشود (مانند يك حوض بزرگ از آب مضاف تمام آن با ملاقات نجاست، نجس نمى شود).

31ـ هرگاه حيوانى به غير دستور شرعى ذبح شده باشد پاك است، هر چند خوردن گوشت آن حرام مى باشد، بنابراين پوست و چرم حيواناتى كه از ممالك غير اسلامى مى آورند در صورتى كه بدانيم از حيوانات ذبح شده است، پاك است.

32ـ كسانى كه مى خواهند مدّت قابل توجهى در يك محل بمانند (مانند طلاّبى كه قصد اقامت چند سال در حوزه علميّه دارند يا مأموران ادارات كه مثلاً دو سه سال در يك محل اقامت مى كنند در آنجا مسافر محسوب نمى شوند، اقامتگاه آنها حكم وطن دارد و نمازشان در آنجا تمام است، هرچند قصد ده روز نداشته باشند.

33ـ كسانى كه شغلشان سفر است (مانند راننده بيابانى) يا سفر مقدمه شغل آنهاست (مانند كسانى كه در يك شهر اقامت دارند و همه روزه براى تدريس يا كار ديگر به شهرهاى مجاور مى روند) و مجموع رفت و برگشت آنها هشت فرسخ يا بيشتر است، نمازشان تمام و روزه ماه رمضان بر آنها واجب است.

34ـ هرگاه چيزى جزء مؤونه سال گردد، مانند خانه و فرش و وسايل ديگر، اگر بعداً آن را بفروشند به قيمت آن خمس تعلق نمى گيرد مخصوصاً اگر بخواهند آن را تبديل به مثل كنند.

35ـ ذبح حيوانات با وسايل ماشينى در صورتى كه شرايط شرعى آن مطابق آنچه در بحث ذبح حيوانات گفته شد انجام شود جايز است و چنان حيوانى پاك و حلال است.

 

[489]

36ـ خريد و فروش راديو و تلويزيون و ساير وسايلى كه داراى منافع مباح ومشروع قابل ملاحظه است، جايز است.

37ـ هرگاه ماهى بعد از افتادن در دام در داخل آب بميرد، حلال است.

38ـ حيله هاى ربا كه قصد جدّى در آن نيست، مثل آنچه در ميان بعضى معمول است كه وامى را به كسى مى دهند و بعد سود آن را كه چند هزار تومان است با يك سير نبات مصالحه مى كنند باطل و بى اساس است و مبلغ اضافى ربا محسوب مى شود.

39ـ بسيارى از مردم پولى مى دهند و خانه اى را رهن مى كنند و مال الاجاره خانه تخفيف داده مى شود، اين كار به يك صورت صحيح است و به يك صورت باطل، هرگاه خانه را اجاره كند ودر ضمن عقد اجاره شرط كندكه فلان مبلغ را به عنوان وام به او بدهد و خانه را رهن كند صحيح است، ولى اگر قبلاً وام و رهن انجام گيرد و ضمن آن شرط شود مال الاجاره تقليل داده شود حرام و باطل است.

40ـ ضمانت ديگرى خواه به صورت نقل ذمّه باشد (يعنى بدهى طرف را به عهده گيرد كه بپردازد) يا به صورت ضمّ ذمّه به ذمّه باشد (يعنى اگر بدهكار نپرداخت او بپردازد) هر دو صورت، صحيح و مشروع است.

41ـ اراضى موات با ثبت دادن ملك كسى نمى شود، بلكه بايد آن را احياء كند يعنى آماده براى كشت و زرع نمايد.

42ـ تعزير منحصر به شلاّق زدن نيست، بلكه جريمه هاى مالى و زندان و حتّى معرفى خطا كار در وسايل ارتباط جمعى و يا انواع مختلف توبيخ را نيز شامل مى شود (البتّه انتخاب هر يك از اين امور بسته به نظر حاكم شرع و چگونگى جرم و خصوصيّات مجرم و ساير امور مربوطه است).

43ـ در حجاب اسلامى نوع لباس و رنگ آن تفاوت نمى كند بلكه واجب است پوشاندن تمام بدن غير از صورت و دستها تا مچ، ولى پوشيدن لباسهاى زينتى هر چند بدن آشكار نباشد جايز نيست.

 

[490]

44ـ شخصيّتهاى حقيقى و حقوقى هر دو مالك مى شوند و مى توانند طرف معامله واقع گردند، بنابراين هر مؤسّسه خيريّه يا انتفاعى كه تأسيس گردد و داراى شخصيّت حقوقى شود، با اشخاص حقيقى از اين نظر تفاوت نمى كند.

45ـ نوشتن و امضاء كردن اسناد در تمام معاملات مى تواند جانشين خواندن صيغه لفظى گردد، جز در ازدواج و طلاق كه احتياط واجب آن است كه صيغه لفظى خوانده شود.

46ـ كشيدن سيگار و انواع دخانيات اگر به تصديق اهل اطّلاع ضرر مهمّى داشته باشد حرام است، ولى مواد مخدّر مطلقاً حرام است.

47ـ خريد و فروش خون براى نجات جان بيمار جايز است، ولى در مورد خريد و فروش اعضاى بدن مانند كليه و امثال آن، احتياط آن است كه اگر پولى مى خواهند بگيرند در مقابل اجازه برداشتن عضو از بدن شخص دهنده بوده باشد، نه در مقابل خود عضو و اصل اين كار در صورتى جايز است كه براى دهنده توليد خطر نكند.

48ـ خريدار و فروشنده در تعيين نرخ كالا آزادند، ولى اگر اين آزادى در مواردى سبب فساد و اختلال نظام اقتصادى جامعه اسلامى گردد، حاكم شرع در چنين مواردى مى تواند تعيين نرخ كند و مردم را به آن ملزم سازد.

49ـ دفاع از كشورهاى اسلامى واجب است و منحصر به كشورى نيست كه انسان در آن زندگى مى كند بلكه همه مسلمين دنيا در برابر هجوم اجانب به كشورهاى اسلامى يا مقدّسات مسلمين بايد مدافع يكديگر باشند.

50ـ وقت اذان صبح (براى نماز و روزه) در شبهاى مهتابى و غير مهتابى يكسان است و معيار، ظاهر شدن نور شفق در افق است، هرچند بر اثر تابش مهتاب نمايان نباشد.

شروع: صفرالمظفّر 1408 هـ ق

پايان: محرّم الحرام 1409 هـ ق

 

[491]

 

نگاهى گذرا بر زندگى پربركت مرجع عظيم الشّأن

 

حضرت آية اللّه العظمى مكارم شيرازى «دام ظلّه»

 

1ـ آغاز پربركت

حضرت آية اللّه العظمى مكارم شيرازى در سال 1345 هجرى قمرى در شهر شيراز در ميان يك خانواده مذهبى كه به فضائل نفسانى و مكارم اخلاقى معروفند ديده به جهان گشود. معظّم له تحصيلات ابتدايى و دبيرستانى خود را در شيراز به پايان رسانيد. هوش و حافظه قوى و استعداد ممتاز، وى را در محيط مدرسه در رديف شاگردان بسيار ممتاز قرار داده بود.

2ـ حيات علمى

با اينكه هيچ يك از افراد خانواده معظّم له در كسوت روحانيّت نبود، تنها عشق شديد به معارف اسلامى (طىّ حوادث جالبى) سرانجام ايشان را به اين رشته پرافتخار كشانيد. معظّم له در حدود 14 سالگى رسماً دروس دينى را در «مدرسه آقا باباخان شيراز» آغاز كرد و در مدت اندكى نيازهاى خود را از علوم: صرف، نحو، منطق، معانى، بيان و بديع به پايان رسانيد. سپس توجه خود را به رشته فقه و اصول معطوف ساخت و به خاطر نبوغ فوق العاده اى كه داشت. مجموع دروس مقدّماتى و سطح متوسط و عالى را در مدّتى نزديك به چهار سال! به پايان رساند. در همين سالها گروهى از طلاّب حوزه علميّه شيراز را نيز با تدريس خود بهره مند مى ساخت، و گاه در يك روز ـ علاوه بر درسهايى كه خود مى خواند ـ هشت جلسه تدريس داشت!

ايشان در 18 سالگى وارد حوزه علميّه قم شدند و قريب پنج سال از جلسات

 

[492]

علمى و درس اساتيد بزرگ آن زمان مانند حضرت آية اللّه العظمى بروجردى و آيات بزرگ ديگر رضوان اللّه عليهم بهره گرفتند.

3ـ هجرت در جوانى

معظّم له براى آشنايى با نظرات و افكار اساتيد بزرگ يكى از حوزه هاى عظيم شيعه در سال 1369 هـ ق وارد حوزه علميّه نجف اشرف گرديدند و در آنجا در دروس اساتيد عالى مقام و بزرگى همچون آيات عظام آقاى حكيم و آقاى خوئى و آقاى سيد عبدالهادى شيرازى و اساتيد برجسته ديگر ـ قدّس اللّه اسرارهم ـ شركت جستند.

4ـ رسم ديرينه حوزه

معظّم له در سن 24 سالگى به اخذ درجه اجتهاد مطلق از محضر دو نفر از آيات بزرگ نجف نائل شدند.

5ـ رجعتى پس از هجرت

معظّم له در ماه شعبان سال 1330 هجرى شمسى به ايران بازگشت و در شهر مقدّس قم كه آن روز مشتاق رجال علمى بود مأوا گزيد و در جمعى كه بايد بعداً اثرى بس عظيم بوجود آورند وارد شد.

6ـ حوزه اى ديگر، درسى ديگر

حضرت آية اللّه العظمى مكارم شيرازى بعد از بازگشت به ايران به تدريس سطوح عالى و سپس خارج «اصول» و «فقه» پرداختند و قريب 50 سال است كه حوزه گرم درس خارج ايشان مورد استقبال طلاّب و فضلاست; بسيارى از كتب مهمّ فقهى را تدريس كرده و به رشته تحرير درآورده اند. در حال حاضر حوزه درس خارج ايشان يكى از پرجمعيّت ترين دروس حوزه هاى علميّه شيعه است و قريب به دو هزار نفر از طلاّب و فضلاى عاليقدر از محضر ايشان استفاده مى كنند. ايشان از آغاز دوران جوانى به تأليف كتاب در رشته هاى مختلف عقايد و معارف اسلامى و مسأله ولايت و

 

[493]

سپس تفسير و فقه و اصول پرداختند، و يكى از مؤلّفان بزرگ جهان اسلام محسوب مى شوند.

7ـ حيات سياسى

معظّم له در انقلاب اسلامى حضور فعّال داشتند و به همين دليل چند بار به زندان طاغوت افتادند و به سه شهر «چابهار»، «مهاباد» و «انارك» تبعيد شدند، در تدوين قانون اساسى در خبرگان اوّل نيز نقش مؤثّرى داشتند.

8ـ خدمات ارزنده معظّم له:

در رژيم طاغوت احساس مى شد كه حوزه علميّه قم نيازمند يك نشريه عمومى است تا بتواند با نشريات گمراه كننده اى كه بدبختانه تعداد آنها نيز كم نبود مبارزه نمايد.

معظّم له با همكارى جمعى از دانشمندان براى انتشار نشريّه ماهانه «مكتب اسلام» كه با كمك بزرگان حوزه علميّه قم تأسيس شده بود، همكارى نمود. اين نشريّه در جهان شيعه بى سابقه بود و شايد از نظر وسعت انتشار ـ در ميان مجلاّت علمى و دينى ـ در تمام جهان اسلام، جزء درجه اوّلها بود.

9ـ مجموعه تأليفات و آثار:

از معظّم له حدود يكصد و بيست جلد كتاب منتشر شده كه بعضى از آنها بيش از سى بار تجديد چاپ گرديده است و بعضى به بيش از ده زبان زنده دنيا ترجمه شده و در كشورهاى مختلف انتشار يافته است كه به اسامى آنها اشاره مى شود:

1ـ ترجمه شيوا و روان قرآن مجيد 2ـ تا 28 تفسير نمونه (فارسى، عربى، اردو، انگليسى و تركى) 29ـ تا 38 تفسير موضوعى پيام قرآن (عربى و فارسى)
39ـ 40 ترجمه تفسير الميزان 41 و 42 و 43ـ اخلاق در قرآن 44ـ فيلسوف نماها 45ـ مديريت و فرماندهى در اسلام 46ـ زهرا، برترين بانوى جهان. 47ـ زندگى در پرتو اخلاق. 48ـ جلوه حق 49ـ عود ارواح و ارتباط با ارواح 50ـ پرسشها و پاسخهاى

 

[494]

مذهبى 51ـ خطوط اصلى اقتصاد اسلامى 52ـ انگيزه گرايش به مذاهب 53ـ خدا را چگونه بشناسيم؟ 54ـ آفريدگار جهان 55ـ رهبران بزرگ و مسؤوليّتهاى بزرگتر 56ـ قرآن و آخرين پيامبر 57ـ معاد و جهان پس از مرگ 58ـ عقيده يك مسلمان 59ـ مهدى انقلابى بزرگ 60ـ ارزشهاى فراموش شده 61ـ پايان عمر ماركسيسم 62ـ آخرين فرضيه هاى تكامل 63ـ آيين ما (ترجمه اصل الشّيعه) 64ـ پنجاه درس اصول عقايد براى جوانان (فارسى، عربى، انگليسى، چينى و فرانسه) 65ـ سرگرميهاى خطرناك 66ـ نماز مكتب عالى تربيت 67ـ معراج، شقّ القمر، نماز در قطبين 68ـ معمّاى هستى 69ـ فلسفه شهادت 70ـ اسرار عقب ماندگى شرق 71ـ چهره اسلام در يك بررسى كوتاه 72ـ در جستجوى خدا 73ـ مشكلات جنسى جوانان 74ـ آنچه از اسلام بايد بدانيم 75ـ بحثى درباره ماترياليسم و كمونيسم 76ـ قرآن و حديث 77ـ تقليد يا تحقيق 78ـ خمس پشتوانه استقلال بيت المال 79ـ مسأله انتظار 80ـ تفسير به رأى 81ـ تقيّه سپرى براى مبارزه عميقتر 82ـ اين مسائل براى همه جوانان مطرح است 83ـ اسلام و آزادى بردگان 84ـ يكصد و پنجاه درس زندگى(فارسى و انگليسى) 85ـ شيوه همسردارى در خانواده نمونه 86ـ طرح حكومت اسلامى 87ـ رساله مقدمه وحى يا... 88ـ التقاط و التقاطيها 89ـ مناظرات تاريخى امام رضا(عليه السلام) 90 و 91ـ اخلاق اسلامى در نهج البلاغه 92ـ رساله توضيح المسائل(فارسى، عربى، اردو، تركى، انگليسى، چينى) 93ـ رساله احكام نوجوانان 94ـ رساله احكام بانوان 95ـ مناسك حج (فارسى ـ عربى) 96 و 97ـ استفتائات جديد(فارسى و عربى) 98 و 99 و 100ـ انوار هدايت 101ـ تعليقات على عروة الوثقى 102 و 103ـ القواعد الفقهيّه 104ـ انوار الفقاهه (كتاب التّجارة ـ مكاسب محرمه) 105ـ انوار الفقاهه (كتاب البيع ـ ولايت فقيه و حكومت اسلامى) 106ـ انوار الفقاهه (كتاب الخمس و الانفال) 107ـ انوار الفقاهه (كتاب الحدود و التّعزيرات) 108 و 109 و 110ـ انوار الاصول (مشتمل بر تقريرات درس خارج اصول) 111 و 112 و 113ـ پيام امام(عليه السلام) (شرح نهج البلاغه) 114ـ ربا و بانكدارى اسلامى (فارسى و عربى)

 

[495]

115ـ طُرُق فرار از ربا 116ـ مثالهاى زيباى قرآن (فارسى و عربى) 117ـ يادآورى هاى ماندگار 118ـ جامعه سالم در پرتو اخلاق 119ـ بحوثٌ فقهيّه (مسائل مهمّ فقهى به زبان عربى) 120ـ حكم الاضحيه

وفّقه اللّه لمرضاته و ايّده اللّه بتأييداته

ناشر

 

back page fehrest page