فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

back page fehrest page next page

[261]

مسأله 1400ـ هرگاه به واسطه بى اطّلاعى و ندانستن مسأله، كارى را انجام دهد كه مى داند حرام است، ولى نمى دانسته است كه روزه را باطل مى كند بنابر احتياط كفّاره بر او واجب است.

 

كفّاره روزه

مسأله 1401ـ كفّاره روزه يكى از سه چيز است: آزاد كردن يك بنده، يا دو ماه روزه گرفتن، يا شصت فقير را سير كردن (و اگر به هر كدام يك «مُد» كه تقريباً 750 گرم است گندم يا جو يا مانند آنها بدهد كافى است). و در زمان ما كه بنده آزاد كردن موضوع ندارد در ميان دو چيز ديگر مخيّر است و به جاى گندم مى تواند مقدار نانى بدهد كه گندم آن به اندازه يك «مُد» است.

مسأله 1402ـ هرگاه هيچ يك از اين سه كار ممكن نشود هر چند «مُد» كه مى تواند به فقرا اطعام كند و اگر نتواند بايد 18 روز روزه بگيرد و اگر نتواند هر چند روز كه مى تواند به جا آورد و اگر نتواند استغفار كند و همين اندازه كه در قلب بگويد: «استغفراللّه» كافى است و واجب نيست بعداً كه قدرت پيدا كرد كفّاره رابدهد.

 

احكام كفّاره روزه

مسأله 1403ـ كسى كه شصت روزه را براى كفّاره انتخاب كرده، احتياط واجب آن است كه 31 روز آن را پى در پى به جا آورد، ولى در 18 روز كه در بالا گفته شد پى در پى به جا آوردن لازم نيست.

مسأله 1404ـ در جايى كه بايد پى در پى روزه بگيرد اگر در وسط يك روز را عمداً روزه نگيرد بايد همه را از نو به جا آورد، ولى اگر مانعى پيش آيد مانند عادت ماهانه و نفاس و سفرى كه ناچار از انجام آن است مى تواند بعد از رفع مانع ادامه دهد و

 

[262]

لازم نيست از سر بگيرد.

مسأله 1405ـ اگر روزه دار به چيز حرامى روزه خود را باطل كند، بنابر احتياط واجب بايد كفّاره جمع بدهد، يعنى هم يك بنده آزاد كند و هم دو ماه روزه بگيرد و هم شصت فقير را سير كند (يا به هر كدام از آنها يك مد طعام كه تقريبا 750 گرم است بدهد) و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد هر كدام كه ممكن است بايد انجام دهد (خواه آن چيز حرام، مانند شراب و زنا باشد يا مانند نزديكى كردن با همسر خود در عادت ماهانه).

مسأله 1406ـ هرگاه روزه دار نسبت دروغ به خدا و پيغمبر(صلى الله عليه وآله) دهد يك كفّاره كافى است و كفّاره جمع لازم نيست.

مسأله 1407ـ اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند يك كفّاره بر او واجب است و در صورتى كه جماع او حرام باشد يك كفّاره جمع و همچنين اگر در يك روز چند مرتبه كارهاى ديگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.

مسأله 1408ـ اگر روزه دار روزه خود را به چيز حلالى باطل كند، بعد كار حرامى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد احتياط واجب آن است براى هر كدام يك كفّاره بدهد.

مسأله 1409ـ هرگاه روزه دار آروغ بزند و چيزى در دهانش بيايد نبايد آن را فرو ببرد، و الاّ روزه او باطل مى شود و قضا و كفّاره دارد، ولى كفّاره جمع لازم نيست.

مسأله 1410ـ اگر نذر كند كه روز معيّنى را براى خدا روزه بگيرد چنانچه عمداً روزه نگيرد يا روزه خود را باطل كند بايد كفّاره بدهد (و كفّاره آن مانند كفّاره ماه رمضان است).

مسأله 1411ـ هرگاه به گفته كسى كه سخنش قابل اعتماد نيست و مى گويد مغرب شده افطار كند، بعد بفهمد مغرب نبوده، قضا و كفّاره بر او واجب است.

مسأله 1412ـ هرگاه روزه خود را عمداً باطل كند، بعد به مسافرت برود، كفّاره از او ساقط نمى شود، ولى اگر عمداً روزه خود را باطل كند بعد عذرى مانند حيض يا

 

[263]

نفاس يا بيمارى براى او پيدا شود كفّاره بر او واجب نيست.

مسأله 1413ـ هرگاه يقين كند كه آن روز اوّل ماه رمضان است و عمداً روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده، كفّاره بر او واجب نيست.

مسأله 1414ـ همچنين اگر شك كند آخر رمضان است يا اوّل شوال و عمداً روزه را باطل كند بعد معلوم شود روز عيد بوده كفّاره ندارد.

مسأله 1415ـ هرگاه روزه دار در ماه رمضان با همسر خود كه روزه دار است جماع كند چنانچه او را مجبور كرده باشد بايد كفّاره روزه خود و زنش را هر دو بدهد و اگر او به جماع راضى بوده، بر هر كدام يك كفّاره واجب مى شود، ولى اگر اجبار به مفطرات ديگر كند گناه كرده، امّا كفّاره بر هيچ كدام واجب نيست، امّا آن كسى كه روزه اش را خورده بايد قضا كند.

مسأله 1416ـ هرگاه زن روزه دار شوهر روزه دار خود را مجبور به جماع نمايد فقط يك كفّاره بر او واجب است و لازم نيست كفّاره شوهر را بدهد.

مسأله 1417ـ هرگاه زن در آغاز، مجبور بوده و در اثناء راضى شده احتياط واجب آن است كه مرد دو كفّاره بدهد و بر زن چيزى جز قضا لازم نيست.

مسأله 1418ـ هرگاه كسى به واسطه مسافرت يا بيمارى روزه نگيرد نمى تواند همسر خود را مجبور به جماع نمايد و اگر او را مجبور كند گناه كرده، ولى لازم نيست كفّاره او را هم بدهد.

مسأله 1419ـ به جا آوردن كفّاره واجب فورى نيست ولى نبايد طورى باشد كه بگويند كوتاهى مى كند.

مسأله 1420ـ اگر چند سال بگذرد و كفّاره را به جا نياورد چيزى بر آن اضافه نمى شود.

مسأله 1421ـ كسى كه براى كفّاره روزه، اطعام شصت فقير را انتخاب كرده بايد به هر كدام يك مد طعام (تقريبا 750 گرم) بدهد و نمى تواند چند مد را به يك نفر بدهد، مگر اين كه دسترسى به شصت فقير پيدانكند، ولى اگر اطمينان داشته باشد

 

[264]

كه فقير طعام را به عيالات خود مى دهد و با آنها مى خورد، مى تواند براى هر يك از عيالات او، هر چند صغير باشند، يك مد به آن فقير بدهد.

مسأله 1422ـ كسى كه قضاى روزه ماه رمضان را گرفته جايز نيست بعد از ظهر روزه را باطل كند و اگر عمداً چنين كارى كند بايد به ده نفر فقير هر كدام يك مد طعام بدهد و اگر نمى تواند بايد سه روز پى در پى روزه بگيرد.

 

مواردى كه فقط قضا لازم است

مسأله 1423ـ در چند صورت فقط قضاى روزه لازم است و كفّاره واجب نيست:

در صورتى كه در شب ماه رمضان جُنُب باشد و بخوابد و بيدار شود و براى بار دوم يا سوم بخوابد و بيدار نشود، در اين صورت احتياط واجب قضاى روزه است. امّا اگر در خواب اوّل بيدار نشود، قضا ندارد و روزه اش صحيح است.

هرگاه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد، ولى نيّت روزه نكرده باشد يا قصد كند كه روزه خود را بخورد، يا با ريا روزه را باطل نمايد.

هرگاه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با همان حال يك يا چند روز روزه بگيرد بنابراحتياط واجب.

در ماه رمضان بدون آن كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، همچنين اگر بعد از تحقيق شك يا گمان كند كه صبح شده است; ولى اگر بعد از تحقيق يقين كند صبح نشده، و چيزى بخورد، بعد معلوم شود كه صبح بوده، قضا واجب نيست.

هرگاه كسى بگويد صبح نشده و هنوز وقت باقى است و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده، در اينجا نيز قضا لازم است، ولى اگر بعد از تحقيق يقين كند صبح نشده و چيزى بخورد بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نيست.

 

[265]

كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند يا خيال كند شوخى مى كند و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده.

هرگاه شخص عادلى خبر دهد مغرب شده و او افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده است.

هرگاه در هواى صاف به واسطه تاريكى يقين كند مغرب شده و افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده.

هرگاه براى خنك شدن، يا بدون هدف، آب در دهان بگرداند و بى اختيار فرو رود بايد قضا كند، امّا اگر فراموش كرده كه روزه است و آب را فرو برد قضا ندارد، همچنين اگر براى وضو آب در دهان كند و بى اختيار فرو رود قضا بر او واجب نيست.

10ـ كسى كه با همسر خود بازى كند بدون اين كه قصد استمناء داشته باشد و منى از او خارج شود، ولى اگر اطمينان داشت كه با اين كار منى خارج نمى شود و تصادفا خارج شد روزه اش صحيح است و قضا ندارد.

 

مواردى كه قضا واجب نيست

در چند صورت قضاى روزه لازم نيست:

مسأله 1424ـ الف: هرگاه چيز ديگرى غيراز مايعات را در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود يا آب داخل بينى كند و بى اختيار فرو رود.

ب: در ماه رمضان اگر بعد از تحقيق يقين كند صبح نشده و چيزى بخورد و بعد معلوم شود صبح بوده است.

ج: اگر فراموش كرده كه روزه است و آب را فرو برد.

د: اگر براى وضو آب در دهان كند و بى اختيار فرو رود.

هـ : كسى با همسر خود بازى كند و اطمينان داشته باشد كه با اين كار منى خارج نمى شود و تصادفاً خارج شود.

 

[266]

و: در صورتى كه در شب ماه رمضان جنب باشد و بخوابد ولى در خواب اوّل بيدار نشود.

مسأله 1425ـ مضمضه كردن زياد براى روزه دار مكروه است و بعد از مضمضه بايد آب خارجى را از دهان بيرون بريزد و بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيندازد و اگر بداند به واسطه مضمضه بى اختيار آب وارد گلويش مى شود نبايد مضمضه كند.

مسأله 1426ـ هرگاه انسان شك دارد مغرب شده يا نه نمى تواند افطار كند و اگر افطار كند هم قضا دارد و هم كفّاره، ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه مى تواند كارهايى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و تحقيق كردن نيز واجب نيست.

 

احكام روزه قضا

مسأله 1427ـ روزه هايى كه در حال جنون به جا نياورده بعد از عاقل شدن لازم نيست قضا كند، همچنين اگر كافرى مسلمان شود قضاى روزه هاى گذشته واجب نيست، امّا اگر مسلمانى مرتد شود و دوباره برگردد و مسلمان شود روزه هاى دوران مرتد بودن را بايد قضا نمايد.

مسأله 1428ـ هرگاه به واسطه مستى روزه او ترك شده بايد قضا كند، هرچند مادّه مست كننده را از روى اشتباه و يا براى معالجه خورده باشد، بلكه اگر نيّت روزه را قبلاً كرده بعد در حال مستى روزه را تمام كند بنابر احتياط واجب بايد قضا نمايد.

مسأله 1429ـ روزه هايى كه به خاطر مسافرت يا بيمارى و مانند آن ترك شده بايد قضا كند، امّا اگر نداند تعداد روزه هاى فوت شده چه اندازه بوده، كافى است مقدارى كه يقين دارد قضا كند و اضافه بر آن واجب نيست، هرچند احتياط مستحبّ است.

مسأله 1430ـ اگر از چند ماه رمضان روزه قضا بر ذمّه دارد قضاى هر كدام را اوّل بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت براى قضاى رمضان آخر تنگ شده باشد بايد بنابر احتياط اوّل قضاى رمضان آخر را بگيرد.

 

[267]

مسأله 1431ـ كسى كه روزه قضاى ماه رمضان را به جا مى آورد مى تواند پيش از ظهر روزه را افطار كند، به شرط اين كه وقت براى قضاى روزه تنگ نباشد، ولى بعد از ظهر جايز نيست، همچنين اگر قضاى روزه غير معيّنى (مانند قضاى روزه نذر) را گرفته باشد احتياط واجب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.

مسأله 1432ـ كسى كه به واسطه بيمارى يا حيض و نفاس روزه ماه رمضان را نگيرد و پيش از پايان ماه رمضان از دنيا برود لازم نيست روزه هايى را كه نگرفته براى او قضا نمايند.

مسأله 1433ـ هرگاه به واسطه بيمارى، روزه ماه رمضان را نگيرد و بيمارى او تا ماه رمضان سال بعد طولانى شود، قضاى روزه هايى را كه نگرفته واجب نيست، فقط بايد براى هر روز يك مد (تقريبا 750 گرم) گندم يا جو و مانند آن به فقير بدهد، ولى اگر به واسطه عذر ديگرى (مثلاً بخاطر مسافرت) روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند احتياط واجب آن است كه روزه هايى را كه نگرفته بعد از ماه رمضان قضا كند و براى هر روز يك مد طعام به فقير دهد، همچنين اگر ترك روزه بخاطر بيمارى بوده، بعد بيمارى رفع شده و عذر ديگرى مانند مسافرت پيش آمده است.

مسأله 1434ـ هرگاه روزه ماه رمضان را به واسطه عذرى نگيرد و تا رمضان آينده عمداً قضاى آن را به جانياورد در حالى كه عذرش برطرف شده، بايد بعداً روزه را قضا كند و براى هر روز يك مد طعام كفّاره بدهد، همچنين اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا كند، بايد بعداً هم قضا به جا آورد و هم كفّاره دهد، امّا اگر كوتاهى نكرده و اتّفاقاً در تنگى وقت عذرى پيدا شده فقط قضا لازم است.

مسأله 1435ـ هرگاه بيمارى انسان چند سال طول كشد و بعداً خوب شود اگر تا رمضان آينده به مقدار قضا وقت باقى است بايد فقط قضاى رمضان آخر را بگيرد و براى هر روز از سالهاى پيش يك مد طعام بدهد.

مسأله 1436ـ هرگاه قضاى روزه ماه رمضان را چند سال به تأخير اندازد بايد قضا را

 

[268]

به جا آورد و براى هر روز يك مد طعام به فقير دهد و با گذشت سالها كفّاره متعدّد نمى شود.

مسأله 1437ـ لازم نيست كفّاره هر روز را به يك فقير بدهد، بلكه مى تواند كفّاره چندين روز را به يك نفر بدهد و اگر مقدارى نان دهد كه گندم آن به اندازه يك مد باشد كافى است، ولى پول آن را نمى تواند بدهد مگر اين كه اطمينان داشته باشد آن را براى خريد نان مصرف مى كند.

مسأله 1438ـ بعد از مرگ پدر بايد پسر بزرگتر قضاى نماز و روزه او را به شرحى كه در مسائل قضاى نماز گفته شد به جا آورد و احتياط اين است كه قضاى نماز و روزه مادر را نيز انجام دهد.

مسأله 1439ـ اگر ولى ميّت نداند كه ميّت قضاى روزه بر ذمّه دارد يا نه، واجب نيست براى او قضا بگيرد و اگر اجمالاً بداند مقدارى قضاى روزه بر ذمّه اوست بايد به اندازه اى كه يقين دارد به جا آورد و بيش از آن لازم نيست.

 

احكام روزه شخص مسافر

مسأله 1440ـ شخص مسافر (با شرايطى كه در مسأله نماز مسافر گفته شد) نبايد روزه بگيرد، و بطور كلّى در هر موردى نماز شكسته است روزه را بايد ترك كرد و در جايى كه نماز را بايد تمام بخواند (مانند كسى كه شغلش مسافرت است و يا در محلّى قصد ماندن ده روز كرده) بايد روزه را بگيرد.

مسأله 1441ـ مسافرت در ماه رمضان حرام نيست، ولى اگر براى فرار از روزه باشد مكروه است.

مسأله 1442ـ هرگاه روزه روز معيّنى غير از ماه رمضان بر انسان واجب باشد (مثل اين كه نذر كرده نيمه شعبان را روزه بگيرد) بنابر احتياط واجب نبايد در آن روز مسافرت كند، حتّى اگر در سفر است بايد در جايى قصد توقّف ده روز كند و آن روز

 

[269]

را روزه بگيرد.

مسأله 1443ـ اگر نذر روزه كند ولى روز آن رامعيّن نسازد نمى تواند آن را در سفر به جا آورد، ولى اگر نذر كند روز معيّنى را در سفر روزه بگيرد يا نذر كند روز معيّنى را چه مسافر باشد چه نباشد روزه بگيرد، احتياط واجب آن است كه آن روز را اگرچه مسافر باشد روزه بگيرد.

مسأله 1444ـ مسافر مى تواند براى گرفتن حاجت، سه روز در مدينه روزه مستحبّى بگيرد (هر چند قصد ده روز نكند) ولى احتياط آن است كه روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را اختيار كند.

مسأله 1445ـ كسى كه اصلاً نمى داند روزه مسافر باطل است اگر در سفر روزه بگيرد روزه اش صحيح است، ولى اگر در بين روز مسأله را بفهمد روزه اش باطل مى شود.

مسأله 1446ـ هر گاه فراموش كندمسافر است،يا فراموش كند كه روزه مسافر باطل است و در اين حال روزه بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد روزه را قضا كند.

مسأله 1447ـ هرگاه روزه دار بعد از ظهر مسافرت نمايد بايد روزه خود را تمام كند، امّا اگر پيش از ظهر مسافرت نمايد روزه اش باطل است، ولى قبل از آن كه به حدّ ترخص برسد نمى تواند روزه را افطار كند و اگر پيش از آن افطار كند كفّاره بر او واجب است (منظور از حدّ ترخص جايى است كه صداى اذان شهر را نشنود، يا به جايى برسد كه از نظر مردم شهر پنهان گردد).

مسأله 1448ـ هرگاه مسافر پيش از ظهر وارد وطن شود، يا به جايى برسد كه قصد ده روز توقّف دارد، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد بايد روزه بگيرد و اگر انجام داده بايد بعداً قضا كند و مستحبّ است باقيمانده آن روز را امساك نمايد، ولى اگر بعد از ظهر وارد شود نمى تواند روزه بگيرد.

مسأله 1449ـ مسافر و كسى كه از روزه گرفتن معذور است مكروه است در روز ماه رمضان در خوردن و آشاميدن، خود را كاملاً سير كنند، همچنين جماع براى آنها مكروه است.

 

[270]

كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست

مسأله 1450ـ مرد و زن پير كه روزه گرفتن براى آنها مشكل است مى توانند روزه را ترك كنند، ولى بايد براى هر روز يك مد (تقريباً 750 گرم) گندم يا جو و مانند اينها به فقير دهند و بهتر آن است به جاى گندم و جو نان را انتخاب كنند و در اين صورت احتياط واجب اين است به اندازه اى باشد كه گندم خالص آن مقدار يك مد شود.

مسأله 1451ـ كسانى كه به خاطر پيرى روزه نگرفته اند اگر در فصل مناسبى كه هوا ملايم و روزها كوتاه است بتوانند قضاى آن را به جا آورند احتياط آن است كه آن را قضا كنند.

مسأله 1452ـ روزه بر كسانى كه مبتلا به بيمارى استسقاء هستند، يعنى زياد تشنه مى شوند و توانايى روزه گرفتن را ندارند و يا براى آنها بسيار مشكل است واجب نيست، ولى بايد براى هر روز يك مدّ طعام كه در مسأله قبل به آن اشاره شد كفّاره بدهند و بهتر است كه بيش از مقدار ضرورت آب نياشامند و اگر بعداً بتوانند قضا كنند احتياط واجب قضا كردن است.

مسأله 1453ـ زنان باردارى كه وضع حمل آنها نزديك است و روزه براى حمل آنها ضرر دارد روزه گرفتن بر آنها واجب نيست، ولى كفّاره اى را كه در مسأله قبل گفته شد بايد بدهند، امّا اگر روزه براى خودش ضرر دارد روزه بر او واجب نيست كفّاره هم ندارد، ولى بعداً قضا مى كند.

مسأله 1454ـ زنانى كه بچّه شير مى دهند خواه مادر بچّه باشند يا دايه، اگر روزه گرفتن باعث كمى شير آنها و ناراحتى بچّه شود روزه بر آنها واجب نيست، ولى براى هر روز همان كفّاره (يك مدّ طعام) واجب است، بعداً نيز بايد روزه را قضا كنند، امّا اگر روزه براى خودشان ضرر داشته باشد، نه روزه واجب است و نه كفّاره، ولى بايد

 

[271]

بعداً روزه هايى را كه نگرفته اند قضا نمايند.

مسأله 1455ـ اگر كسى پيدا شود كه بدون اجرت، بچّه را شير دهد يا شخصى پيدا شود كه اجرت دايه را بى منّت بپردازد، در اين صورت روزه گرفتن واجب است.

 

راه ثابت شدن اوّل ماه

مسأله 1456ـ اوّل ماه از پنج طريق ثابت مى شود:

ديدن ماه با چشم، امّا ديدن با دوربين و وسايل ديگرى از اين قبيل كافى نيست.

شهادت عدّه اى كه از گفته آنها يقين پيدا شود (هر چند عادل نباشند، همچنين هر چيزى كه مايه يقين گردد).

شهادت دو مرد عادل، ولى اگر اين دو شاهد صفت ماه را بر خلاف يكديگر بگويند، يا نشانه هايى بدهند كه دليل بر اشتباه آنهاست به گفته آنها اوّل ماه ثابت نمى شود.

گذشتن سى روز تمام از اوّل ماه شعبان كه اوّل ماه رمضان با آن ثابت مى شود، يا گذشتن سى روز تمام از اوّل ماه رمضان كه اوّل ماه شوال ثابت مى شود (البتّه اين در صورتى است كه اوّل ماه قبل مطابق همين طريق ثابت شده باشد).

حكم حاكم شرع، به اين صورت كه براى مجتهد عادلى اوّل ماه ثابت شود و سپس حكم كند كه آن روز اوّل ماه است، در اين صورت پيروى از او بر همه لازم است، مگر كسى كه يقين به اشتباه او دارد.

مسأله 1457ـ اوّل ماه به وسيله تقويمها و محاسبات منجّمين ثابت نمى شود، هرچند آنها اهل اطّلاع و دقّت باشند، مگر اين كه از گفته آنها يقين حاصل گردد، همچنين بلند بودن ماه و دير غروب كردن آن دليل بر اين نمى شود كه شب قبل شب اوّل ماه بوده است.

 

[272]

مسأله 1458ـ اگر در شهرى اوّل ماه ثابت شود براى شهرهاى ديگر كه با آن نزديك است كافى است و همچنين شهرهاى دور دستى كه افق آنها باهم متّحد است، همچنين اگر در بلاد شرقى ماه ديده شود براى كسانى كه در بلاد غربى نسبت به آنها باشند كافى است (مثل اين كه اوّل ماه در مشهد ثابت شود مسلّماً براى كسانى كه در تهران هستند كافى است ولى عكس آن كفايت نمى كند).

مسأله 1459ـ اگر اوّل ماه رمضان ثابت نشود روزه واجب نيست، ولى اگر بعداً ثابت شود كه آن روزى را كه روزه نگرفته اوّل ماه بوده بايد آن را قضا كند.

مسأله 1460ـ روزى را كه انسان شك دارد آخر رمضان است يا اوّل شوّال بايد روزه بگيرد، امّا اگر در اثناء روز ثابت شود كه اوّل شوّال است بايد افطار كند هر چند نزديك مغرب باشد.

مسأله 1461ـ هرگاه شخص زندانى نتواند به ماه رمضان يقين پيدا كند بايد به گمان خود عمل نمايد و آن ماه را كه بيشتر احتمال مى دهد كه ماه رمضان است روزه بگيرد و اگر گمان براى او حاصل نشود هر ماهى را كه روزه بگيرد صحيح است، ولى احتياط واجب آن است كه اگر زندان او ادامه يابد در سال آينده نيز همان ماه را روزه بگيرد.

 

روزه هاى حرام

مسأله 1462ـ دو روز از سال روزه اش حرام است: عيد فطر (اوّل ماه شوّال) و عيد قربان (دهم ماه ذى الحجّه).

مسأله 1463ـ روزه گرفتن زن (روزه مستحبّى) در صورتى كه حقّ شوهرش از بين برود بدون اجازه او جايز نيست، و اگر حقّ او از بين نرود نيز، بنابر احتياط واجب بايد با اجازه شوهر باشد، همچنين روزه مستحبّى اولاد اگر اسباب اذيّت پدر و مادر شود جايز نيست، ولى اجازه گرفتن از آنها لازم نمى باشد.

 

[273]

مسأله 1464ـ كسى كه مى داند روزه براى او ضرر دارد بايد روزه را ترك كند و اگر روزه بگيرد صحيح نيست، همچنين اگر يقين ندارد امّا احتمال قابل توجّهى مى دهد كه روزه براى او ضرر دارد، خواه اين احتمال از تجربه شخصى حاصل شده باشد يا از گفته طبيب.

مسأله 1465ـ اگر طبيب بگويد روزه ضرر دارد امّا او با تجربه دريافته است كه ضرر ندارد، بايد روزه بگيرد و در صورت معلوم نبودن ضرر، مى تواند يكى دو روز تجربه كند و بعد طبق دستور بالا عمل نمايد.

مسأله 1466ـ هرگاه عقيده اش اين بود كه روزه براى او ضرر ندارد و روزه گرفت و بعد از مغرب فهميد روزه براى او ضرر داشته، احتياط آن است كه قضاى آن را به جا آورد.

مسأله 1467ـ روزى كه انسان شك دارد كه آخر ماه شعبان است يا اوّل ماه رمضان، اگر مى خواهد روزه بگيرد بايد به قصد آخر شعبان باشد و اگر به نيّت اوّل ماه رمضان روزه بگيرد حرام و باطل است.

مسأله 1468ـ غير از روزه هايى كه گفته شد روزه هاى حرام ديگرى نيز هست كه در كتابهاى مفصّل گفته شده است.

 

روزه هاى مكروه

مسأله 1469ـ روزه روز عاشورا مكروه است، همچنين روزى كه انسان شك دارد روز عرفه است يا عيد قربان و روزه ميهمان بدون اجازه ميزبان نيز كراهت دارد.

 

روزه هاى مستحب

مسأله 1470ـ روزه تمام روزهاى سال، غير از روزه هاى حرام و مكروه كه دربالا گفته

 

[274]

شد، مستحبّ است، ولى بعضى از روزها تأكيد بيشترى دارد از جمله:

پنجشنبه اوّل و آخر هر ماه و اوّلين چهارشنبه بعد از روز دهم ماه، حتّى اگر كسى اينها را به جا نياورد مستحبّ است قضا كند.

سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه.

تمام ماه رجب و شعبان و اگر نتواند قسمتى از آن را روزه بگيرد، هر چند يك روز باشد.

روز بيست و چهارم ذى الحجّه و بيست و نهم ذى القعده.

روز اوّل ذى الحجّه تا روز نهم، ولى اگر به واسطه ضعف روزه نتواند دعاهاى روز عرفه را بخواند روزه آن روز مكروه است.

عيد سعيد غدير (هيجده ذى الحجّه).

روز اوّل و سوم و هفتم محرم.

روز تولّد پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)(17 ربيع الاول).

روز مبعث رسول خدا(صلى الله عليه وآله)(27 رجب).

10ـ روز عيد نوروز.

مسأله 1471ـ هرگاه كسى روزه مستحبّى بگيرد واجب نيست آن را به آخر برساند و هر موقع بخواهد مى تواند روزه خود را بخورد، بلكه اگر برادر مؤمنى او را به غذا دعوت كند مستحبّ است دعوت او را قبول كرده در اثناء روز افطار نمايد.

 

كسانى كه نمى توانند روزه بگيرند

مسأله 1472ـ براى شش گروه روزه گرفتن ممكن (صحيح) نيست هرچند مستحبّ است اعمالى كه روزه را باطل مى كند ترك كنند:

مسافرانى كه در سفر روزه خود را خورده اند و پيش از ظهر به وطن يا جايى كه مى خواهند ده روز اقامت كنند وارد شوند.

 

[275]

مسافرانى كه بعد از ظهر به وطن يا محلّ اقامت مى رسند.

بيمارانى كه قبل از ظهر بهبودى يابند، ولى كارى كه روزه را باطل مى كند قبلاً انجام داده اند و نمى توانند روزه بگيرند.

بيمارانى كه بعد از ظهر خوب شوند هرچند تا آن ساعت چيزى نخورده اند.

زنانى كه در بين روز از عادت ماهانه، يا نفاس پاك شوند.

افراد غير مسلمانى كه در روز ماه رمضان بعد از ظهر مسلمان شوند، ولى اگر قبل از ظهر باشد و چيزى نخورده باشند احتياط واجب آن است كه روزه بگيرند.

مسأله 1473ـ مستحبّ است روزه دار نماز مغرب و عشا را پيش از افطار بخواند، ولى اگر حضور قلب ندارد، يا كسى منتظر اوست، بهتر است اوّل افطار كند، امّا بقدرى كه بتواند نماز را در وقت فضيلت به جا آورد.

 

[276]

 

[277]

 

 

خــمــس

 

 

 

موارد هفتگانه خمس

مسأله 1474ـ خمس در هفت چيز واجب است:

منافع كسب و كار معدن گنج مال حلال مخلوط به حرام جواهراتى كه با غوّاصى از دريا به دست مى آيد. غنيمت جنگى زمينى كه كافر ذمّى از مسلمان مى خرد (بنابر احتياط واجب).

 

احكام و موارد هفتگانه خمس

 

1ـ منافع كسب و كار

مسأله 1475ـ هرگاه انسان از طريق زراعت يا صنعت يا تجارت يا از طريق كارگرى و كارمندى در مؤسّسات مختلف درآمدى به دست آورد، چنانچه از مخارج سال او و همسر و فرزندان و ساير كسانى كه نفقه آنها را مى دهد زياد آيد، بايد خمس (پنج يك) آن را به شرحى كه بعداً گفته مى شود بپردازد.

مسأله 1476ـ هيچ گونه تفاوتى ميان كسب ها و درآمدهاى كسب نيست، ولى اگر انسان چيزى را به عنوان وام از ديگرى بگيرد خمس ندارد، همچنين اموالى كه به عنوان ارث به او مى رسد مشمول خمس نيست، مگر اين كه بداند شخص ميّت خمس آن را نداده است و يا اين كه به خاطر ساير اموالش بدهكار خمس است.

 

[278]

مسأله 1477ـ اگر كسى چيزى را به او ببخشد و از مخارج سالش زياد آيد احتياط واجب آن است كه خمس آن را بپردازد، همچنين اگر از كسى ارثى به او رسد كه خويشاوندى دورى با او دارد و اطّلاعى از چنين خويشاوندى و انتظارى درباره چنين ارثى نداشته، در اينجا نيز احتياط واجب آن است كه خمس آن را بپردازد.

مسأله 1478ـ هرگاه ملكى را برافراد معيّنى، مثلاً اولاد خود وقف نمايد، چنانچه آن ملك درآمدى داشته باشد و از مخارج سال آنها زياد بيايد بايد خمس آن را بدهند.

مسأله 1479ـ چيزى را كه افراد مستحق از باب خمس يا زكات مى گيرند خمس ندارد، هر چند از مخارج سالشان به عللى زياد بيايد،ولى اگر از مالى كه از اين طريق به او رسيده منفعتى ببرد، مثلاً از درختى كه از باب خمس به او داده شده ميوه اى به دست آورد بايد خمس آن مقدارى كه از مخارج سالش زياد آمده بپردازد.

مسأله 1480ـ اگر با عين پولى كه خمس آن را نداده اند جنسى بخرد، معامله نسبت به مقدار خمس باطل است، مگر اين كه حاكم شرع آن را اجازه دهد، در اين صورت بايد پنج يك جنسى را كه خريده به حاكم شرع دهد.

مسأله 1481ـ اگر جنسى را به ذمّه بخرد ولى بعد از معامله قيمت آن را از پولى كه خمس آن را نداده بپردازد معامله او صحيح و تصرّفاتش در آن جنس جايزاست، ولى چون از پولى كه خمس در آن است به فروشنده داده به مقدار خمس آن پول به او مديون است و در صورتى كه آن مقدار در دست فروشنده موجود باشد حاكم شرع همان را مى گيرد و اگر از بين برود عوض آن را از خريدار يا فروشنده مطالبه مى كند.

مسأله 1482ـ هرگاه كسى مالى را كه خمسش را نداده اند خريدارى كند، معامله او نسبت به خمس باطل است، مگر آن كه حاكم شرع اجازه دهد كه در اين صورت خمس پول معامله را بايد به او داد و اگر به فروشنده داده باشد بايد از او بگيرد و به حاكم شرع دهد.

مسأله 1483ـ اگر چيزى را كه خمس آن را نداده به ديگرى ببخشد مقدار خمس آن ملك او نمى شود.

 

[279]

مسأله 1484ـ هرگاه مالى به دست انسان از شخص كافر، يا كسى كه عقيده به خمس ندارد از طريق تجارت يا غير آن بيايد، دادن خمس آن واجب نيست، امّا اگر عقيده به خمس دارد ولى خمس آن را نداده، دادن خمس آن واجب است.

مسأله 1485ـ اگر اجمالاً مى دانيم كسى عقيده به خمس دارد و خمس نمى دهد ولى نمى دانيم خصوص مالى را كه به ما داده خمس به آن تعلّق گرفته يا نه، مثل اين كه احتمالاً اموالى از طريق ارث به او رسيده، يا وام گرفته و احتمال مى دهيم اين مال از آنها باشد، تصرّف در چنين مالى اشكال ندارد و خمس آن لازم نيست، همچنين قبول دعوت اين گونه اشخاص و يا نماز خواندن در خانه آنها جايز است، مگر اين كه بدانيم غذايى را كه تهيّه كرده و يا خانه او از پولهايى است كه خمس آن را نداده.

مسأله 1486ـ آغاز سال براى حساب خمس هر كسى اوّلين درآمد اوست، يعنى اگر كسى شروع به تجارت و كسب و صنعت و زراعت و غير اينها كند، اوّلين زمانى كه درآمد براى او حاصل مى شود اوّل سال خمس اوست و نمى توان با قصد و نيّت آن را جلو يا عقب انداخت و اگر بخواهد اوّل سال را جلو بيندازد راهش اين است كه حساب سال خود را زودتر از موعد معيّن برسد و خمس خود را بپردازد، همان وقت اوّل سال او خواهد شد.

مسأله 1487ـ انسان مى تواند در وسط سال هر وقت منفعتى به دستش آمد خمس آن را بدهد، ولى مى تواند آن را تا آخر سال تأخير بيندازد تا مخارج احتمالى اش را از آن بردارد.

مسأله 1488ـ براى دادن خمس مى توان معيار را سال شمسى يا قمرى قرار داد.

مسأله 1489ـ كسى كه درآمد اضافى ندارد نياز به قرار دادن سال خمسى ندارد.

مسأله 1490ـ كسى كه سال خمس دارد اگر در وسط سال بميرد بايد مخارج او را تا موقع مرگش از منافع او كم كنند و خمس باقيمانده را بدهند.

مسأله 1491ـ اگر قيمت جنسى كه براى تجارت خريده بالا رود و روى ملاحظات تجارتى و كسبوكار آن را نفروشد و در بين سال قيمتش پايين آيد، خمس مقدارى

 

[280]

كه بالا رفته بر او واجب نيست، ولى اگر قيمت آن تا آخر سال همچنان بالا باشد بايد سر سال خمس آن را بدهد، هر چند قيمت آن بعد از گذشتن سال پايين آيد، اين در صورتى است كه آخر سال وقت فروش آن باشد و به ميل خود آن را نگه دارد.

مسأله 1492ـ هرگاه غير مال التّجاره مالى دارد كه خمس آن را داده يا اصلاً خمس ندارد (مانند ارث) چنانچه قيمتش بالا رود، اگر آن را بفروشد بايد خمس اضافه قيمت را بدهد، همچنين اگر گوسفندى را كه خمسش داده چاق شود بايد خمس آنچه زياد شده بعد از فروش بدهد.

مسأله 1493ـ اگر باغى احداث كند براى آن كه بعد از بالا رفتن قيمتش بفروشد چنانچه وقت فروش آن رسيده باشد بايد خمس آن را بدهد، ولى اگر قصدش اين باشد كه از ميوه آن استفاده كند بايد خمس ميوه ها را بدهد و خمس خود باغ را هنگام فروش مى دهد.

مسأله 1494ـ درختانى را كه براى استفاده از چوبشان پرورش مى دهند وقتى موقع فروش چوب آنها رسيد بايد خمس آن را بدهند، هر چند نخواهند آنها را بفروشند، ولى اگر موقع فروش آنها نرسيده خمس ندارد هر چند سالها بگذرد.

مسأله 1495ـ كسى كه داراى چند رشته كسب و كار است، مثلاً هم زراعت دارد و هم صنعت و هم درآمد كارگرى، بايد منافع همه را در آخر سال يكجا حساب كند، چنانچه چيزى زايد بر مخارج داشت خمس آن را بدهد.

مسأله 1496ـ مخارجى را كه براى به دست آوردن فايده مى كند، مانند خرج باربرى و دلالى و غير آن جزء مخارج كسب حساب مى شود.

مسأله 1497ـ هزينه زندگى خمس ندارد، يعنى آنچه را انسان از درآمدش در بين سال مصرف خوراك و پوشاك و مسكن و اثاث خانه و ازدواج و جهيزيه دختر و زيارت واجب يا مستحب و بذل و بخشش و ميهمانى و مانند آن مى كند، چنانچه در آن زياده روى نكرده باشد خمس ندارد و تنها آنچه در آخر سال اضافه مى ماند خمس دارد; ولى هرگاه چيزى جزء مؤونه سال گردد، مانند خانه و فرش و وسايل

 

back page fehrest page next page