فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

back page fehrest page next page

[221]

مسأله 1166ـ مسافرى كه قصد دارد ده روز در محلّى بماند مى تواند قصد كند در چند جا توقّف كند به شرط اين كه فاصله آنها كم باشد (مثلاً يكى دو كيلومتر و يا بيشتر) بطورى كه بگويند او مسافر نيست، همچنين هيچ تفاوتى ميان شهرهاى بزرگ و كوچك نيست يعنى «بلاد كبيره» و «صغيره» تفاوتى در احكام مسافر ندارد.

مسأله 1167ـ مسافرى كه قصد اقامه ده روز در محلّى كرده، اگر از اوّل قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف برود چنانچه جايى كه مى خواهد برود به اندازه اى دور نيست كه جزء مسافرت محسوب شود بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر طورى است كه جزء مسافرت محسوب مى شود بايد تمام ده روز را شكسته بخواند.

مسأله 1168ـ هرگاه كسى قصد دارد ده روز در جايى بماند امّا احتمال مى دهد در اثنا مانعى پيدا شود درصورتى كه مردم به اين گونه احتمالات اعتنا نكنند بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر احتمال وجود مانع قوى باشد نمازش شكسته است.

مسأله 1169ـ هرگاه مسافرى قصد ندارد ده روز در جايى توقف كند ولى قصدش اين است كه مثلاً اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبى پيدا كند ده روز بماند بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1170ـ هرگاه مسافرى بداند مثلاً ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در محلّى بماند، بايد نماز را تمام بخواند، همچنين اگر نداند آن روز چندم ماه است و تا آخر ماه چقدر مانده، ولى قصدش اين است كه به هر حال تا آخر ماه بماند، چنانچه در واقع تا آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1171ـ هرگاه كسى قصد اقامه ده روز كند و بعداً منصرف يا مردّد شود، اگر پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتى باشد نمازش شكسته است، ولى اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى منصرف يا مردّد شود، بايد تا وقتى در آنجاست نماز را تمام بخواند.

مسأله 1172ـ هرگاه كسى قصد ده روز كند و روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در

 

[222]

آنجا منصرف شود چنانچه يك نماز چهار ركعتى خوانده باشد روزه اش صحيح است و بايد تا آنجا هست نمازها را تمام بخواند و روزه ماه رمضان را بگيرد امّا اگر نماز چهار ركعتى نخوانده روزه اش صحيح نيست و نمازها را نيز بايد شكسته بخواند.

مسأله 1173ـ هرگاه شك كند كه آيا نماز چهار ركعتى خوانده و بعد منصرف يا مردّد شده يا نه، بايد نمازهاى خود را شكسته بخواند.

مسأله 1174ـ هرگاه مسافر به نيّت نماز شكسته مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد ده روز يا بيشتر در آنجا بماند بايد نماز را چهار ركعتى تمام كند و اگر بعكس قصد ده روز كرده بوده و مشغول نماز چهار ركعتى شده بود ولى در وسط نماز از قصد خود برگشت، چنانچه مشغول ركعت سوم نشده بايد نماز را دو ركعتى تمام كند و بقيّه نمازها را نيز شكسته بخواند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته نمازش باطل است و تا وقتى كه آنجاست بايد شكسته بخواند.

مسأله 1175ـ كسى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند هرگاه بيشتر از ده روز بماند تا وقتى مسافرت نكرده بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ده روز كند.

مسأله 1176ـ مسافرى كه قصد ده روز كرده بايد روزه واجب را بگيرد و مى تواند روزه مستحبّى به جاآورد و نافله هاى ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.

مسأله 1177ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى توقّف كند، چنانچه بعد از گذشتن ده روز يا بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى به جايى كه كمتر از چهار فرسخ است برود و به محلّ اقامه خود بازگردد، بايد نماز را تمام بخواند و هرگاه بخواهد از محلّ اقامت به جاى ديگرى برود كه كمتر از هشت فرسخ است و در محلّ دوم ده روز بماند بايد نماز خود را در مسير راه و در جاى دوم تمام بخواند، امّا اگر هشت فرسخ يا بيشتر باشد در مسير راه شكسته مى خواند و در محلّ دوم كه قصد اقامه كرده تمام مى خواند.

مسأله 1178ـ هرگاه كسى به خيال اين كه دوستانش مى خواهند ده روز در محلّى

 

[223]

بمانند قصد ده روز كند و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بفهمد كه آنها قصد نكرده اند و منصرف شود تا مدّتى كه او در آنجاست بايد نماز را تمام بخواند.

 

سوم ـ توقّف يك ماه بدون قصد

مسأله 1179ـ هرگاه مسافر در محلّى توقّف كند ولى نمى داند مدّت توقّف او چند روز است بايد نماز را شكسته بخواند، امّا بعد از گذشتن سى روز بايد نماز را تمام بخواند، اگر چه مقدار كمى بعد از آن در آنجا بماند (اگر يك ماه از ماههاى قمرى بماند كه كمتر از سى روز باشد نيز كافى است مثلاً از دهم اين ماه تا دهم ماه ديگر).

مسأله 1180ـ هرگاه كسى مى خواهد نه روز يا كمتر در محلّى بماند بعد از گذشتن اين مدّت باز تصميم مى گيرد نه روز يا كمتر بماند، تا سى روز، بايد نماز را شكسته بخواند، از روز سى و يكم بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1181ـ هرگاه توقّف سى روز در يك محل نباشد كافى نيست، بنابراين اگر در جايى مثلاً بيست روز بدون قصد بماند سپس از آنجا چند فرسخ دورتر رود و بيست روز ديگر بماند نماز او شكسته است.

 

مسائل متفرّقه نماز مسافر

مسأله 1182ـ در چهار محل مسافر مخيّر است نماز را تمام يا شكسته بخواند: «مسجدالحرام»، «مسجد پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)»، «مسجد كوفه» و «حرم حضرت سيّد الشّهداء(عليه السلام)» و افضل در اين موارد نماز تمام است و فرقى ميان مسجدالحرام در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ائمّه هدى(عليهم السلام) و اضافاتى كه بعداً بر آن افزوده شده، يا در آينده افزوده مى شود نيست ، همچنين در مورد مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله) و كوفه و حرم حسينى.

مسأله 1183ـ كسى كه مى داند مسافر است و نماز را بايد شكسته بخواند اگر عمداً

 

[224]

تمام بخواند باطل است، همچنين اگر فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است و تمام بخواند بايد اعاده كند و نيز اگر حكم نماز مسافر را مى دانست امّا توجّه نداشت كه در حال سفر است و نمازش را تمام بخواند، امّا اگر اصلاً اين حكم را نمى دانست كه وظيفه مسافر نماز شكسته است و هنوز اين مسأله را نشنيده بود اگر به جاى نماز شكسته نماز را تمام بخواند نمازش صحيح است.

مسأله 1184ـ مسافرى كه اجمالاً مى داند بايد نماز را شكسته بخواند اگر بعضى از جزئيّات آن را نداند (مثلاً نداند كه شرط اين مسأله سفر هشت فرسخى است) چنانچه تمام بخواند احتياط آن است كه بطور شكسته اعاده كند.

مسأله 1185ـ هرگاه فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام بخواند چنانچه در وقت يادش بيايد بايد شكسته به جا آورد و اگر بعد از وقت متوجّه شود قضا ندارد.

مسأله 1186ـ كسى كه وظيفه اش نماز تمام است اگر عمداً يا از روى اشتباه يا فراموشى شكسته بخواند نمازش باطل است، حتّى اگر قصد اقامه ده روز كرده و نمى دانسته كه بايد در اين حال تمام بخواند و نماز خود را شكسته خوانده، احتياط واجب آن است كه به صورت تمام اعاده كند.

مسأله 1187ـ هرگاه مشغول نماز چهار ركعتى است و در بين نماز يادش بيايد كه مسافر است، يا متوجّه شود كه سفر او هشت فرسخ است، اگر به ركوع ركعت سوم نرفته، بايد نماز را دو ركعتى تمام كند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته نمازش باطل است و بايد شكسته بخواند.

مسأله 1188ـ هرگاه كسى مشغول نماز شكسته شود و در بين نماز يادش بيايد كه مسافر نيست و يا سفرش سفرى نيست كه نماز در آن شكسته باشد، بايد نماز را چهار ركعتى تمام كند و نمازش صحيح است.

مسأله 1189ـ هرگاه كسى اوّل وقت مسافر بوده و نماز را نخوانده و بعد به وطن يا جايى كه قصد دارد ده روز بماند وارد شود بايد نماز را تمام بخواند و بعكس، اگر كسى اوّل وقت در وطن يا محلّ اقامت بوده و نماز را نخوانده، مسافرت كرد، بايد

 

[225]

نمازش را در سفر شكسته بخواند.

مسأله 1190ـ هرگاه نماز انسان در سفر قضا شود بايد قضاى آن را شكسته بخواند (خواه در سفر قضا كند يا در وطن) و بعكس اگر در وطن نمازش قضا شود بايد قضاى آن را تمام بخواند (خواه در سفر قضا كند يا در وطن).

مسأله 1191ـ مستحبّ است مسافر به اميد ثواب الهى بعد از هر نماز شكسته سى مرتبه سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ بگويد.

مسأله 1192ـ حكم نماز مسافر مربوط به آسان بودن و سخت بودن سفر نيست، بلكه در مسافرتهاى راحت امروز نيز با شرايطى كه گفته شد بايد نماز را شكسته خواند.

 

نماز قضا

مسأله 1193ـ هركس نماز واجب را در وقت آن ترك كند بايد قضاى آن را به جا آورد، هر چند در تمام وقت نماز خواب بوده، يا به واسطه بيمارى، يا مستى، نماز را نخوانده باشد، امّا كسى كه در تمام وقت بى هوش بوده، قضا بر او واجب نيست، همچنين كافرى كه مسلمان شده و زنى كه در حال حيض يا نفاس بوده.

مسأله 1194ـ هرگاه بعد از وقت نماز بفهمد نمازى را كه خوانده باطل بوده بايد آن را قضا كند.

مسأله 1195ـ كسى كه نماز قضا برعهده دارد بايد درخواندن آن كوتاهى نكند، ولى واجب نيست آن را فوراً به جا آورد، مگر آنكه يك يا دو نماز قبل از آن قضا شده باشد كه احتياط واجب اين است كه پيش از نماز همان روز آن را قضا كند.

مسأله 1196ـ كسى كه نماز قضا بر ذمّه دارد مى تواند نماز مستحبّى بخواند و خواندن نماز قضا قبل از نماز يوميّه يا بعد از آن مانعى ندارد.

مسأله 1197ـ اگر كسى گمان دارد بعضى از نمازهاى گذشته او صحيح نبوده، يا

 

[226]

فراموش كرده است، احتياط مستحب آن است كه قضاى آن را به جا آورد.

مسأله 1198ـ در نماز قضا ترتيب واجب نيست، جز در ميان قضاى ظهر و عصر و مغرب و عشاء از يك روز.

مسأله 1199ـ كسى كه چند نماز از او قضا شده و شماره آنها را نمى داند، مثلاً نمى داند دو نماز بوده يا سه نماز، كافى است مقدار كمتر را بخواند، امّا اگر قبلاً شماره آنها را مى دانسته، ولى به واسطه سهل انگارى فراموش كرده، احتياط واجب آن است كه مقدار بيشتر را بخواند.

مسأله 1200ـ كسى كه نماز قضا از روزهاى پيش بر ذمّه دارد مى تواند قبل از خواندن نماز قضا به نمازاداى روزانه مشغول شود، مگر آنكه يك يا دو نماز قبل از آن باشد كه بنابر احتياط واجب بايد قبلاً بجا آورد.

مسأله 1201ـ كسى كه مى داند يك نماز چهار ركعتى بر ذمّه دارد، امّا نمى داند قضاى ظهر بوده يا عصر يا عشاء اگر يك نماز چهار ركعتى به نيّت ما فى الذّمّه يعنى قضايى كه بر عهده اوست بخواند كافى است و در بلند خواندن و آهسته خواندن حمد و سوره مخيّر است.

مسأله 1202ـ هيچ كس نمى تواند نماز قضاى ديگرى را كه در حال حيات است
به جا آورد، هر چند او از خواندن نماز قضا عاجز باشد، امّا بعد از مردن
مانعى ندارد.

مسأله 1203ـ نماز قضا را مى توان با جماعت خواند، خواه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا، ولى احتياط اين است كه هر دو يك نماز را بخوانند، مثلاً نماز قضاى ظهر را با نماز ظهر بخواند و نماز قضاى عصر را با نماز عصر.

مسأله 1204ـ مستحبّ است كودكى كه خوب و بد را تميز مى دهد به نماز خواندن و ساير عبادتها عادت دهند، بلكه مستحبّ است او را به قضاى نماز تشويق كنند (البتّه نبايد اين كار به صورتى انجام گيرد كه موجب ناراحتى و بيزارى او از نماز گردد).

 

[227]

نماز قضاى پدر و مادر

مسأله 1205ـ بر پسر بزرگتر (يعنى بزرگترين پسرى كه بعد از مرگ آنها در حال حيات است) واجب است كه نماز و روزه هايى كه از پدر يا مادرش فوت شده و از روى نافرمانى نبوده و توانايى بر قضا داشته، بعد از مرگ آنها به جا آورد، بلكه اگر از روى نافرمانى هم ترك كرده باشد بنابر احتياط مستحب بايد به همين طور عمل كند، همچنين روزه اى را كه در سفر نگرفته هرچند توانايى قضاى آن را پيدا نكرده احتياط آن است كه پسر بزرگتر قضا نمايد.

 

مواردى كه نماز قضاى پدر و مادر بر پسر بزرگتر واجب نيست

مسأله 1206ـ هرگاه شخص ديگرى آن نماز و روزه را قضا نمايد از پسر بزرگتر ساقط مى شود.

مسأله 1207ـ اگر پسر بزرگتر نمى داند كه از پدر يا مادرش نماز و روزه اى قضا شده يا نه، چيزى بر او واجب نيست و تفحّص و جستجو نيز لازم نمى باشد.

مسأله 1208ـ اگر پسر بزرگتر از دنيا برود بر ساير پسران تكليفى نيست.

مسأله 1209ـ اگر معلوم نباشد پسر بزرگتر كدام است يعنى تاريخ تولّد پسرها درست روشن نباشد، قضاى نماز و روزه پدر و مادر بر هيچ كدام واجب نيست، ولى احتياط مستحب آن است كه بين خودشان قسمت كنند.

مسأله 1210ـ پسر بزرگتر هنگام قضاى نماز و روزه پدر و مادر بايد به تكليف خود عمل كند، يعنى دستورات نماز و روزه را مطابق حكم مرجع تقليد خود به جا آورد.

مسأله 1211ـ كسى كه خودش نماز و روزه قضا دارد و نماز و روزه پدر و مادر نيز بر او واجب شده، هركدام را اوّل به جا آورد صحيح است.

مسأله 1212ـ هرگاه پسر بزرگتر در موقع مرگ پدر يا مادر نابالغ يا ديوانه بوده،

 

[228]

هروقت بالغ و عاقل شود بايد نماز و روزه پدر يا مادر را قضا نمايد.

 

نماز استيجارى

مسأله 1213ـ اجير گرفتن براى قضاى نماز و عبادتهاى ديگر از طرف اموات خالى از اشكال نيست، مگر در حج و اگر كسى بخواهد در عبادتهاى ديگر اجير بگيرد قصد رجاء كند، امّا به جا آوردن نماز و روزه قضا و همچنين نماز و روزه مستحبّى به قصد قربت و بدون گرفتن اجرت اشكالى ندارد.

مسأله 1214ـ انسان مى تواند براى بعضى از كارهاى مستحب مانند زيارت قبر پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و امامان(عليهم السلام) از طرف زندگان اجير شود، ولى احتياط واجب آن است كه پول را براى مقدّمات كار بگيرد و نيز مى تواند اعمال مستحبّى را انجام دهد و ثواب آن را به اموات يا زنده ها هديه نمايد.

مسأله 1215ـ كسى كه براى نماز قضاى ميّت اجير شده، بايد مسائل نماز را بخوبى بداند و قرائت او صحيح باشد.

مسأله 1216ـ شخصى كه مى خواهد از طرف ديگرى نماز يا روزه، يا عبادت ديگرى، به جا آورد بايد در موقع نيّت، ميّت را معيّن كند، لازم نيست اسم او را بداند، همين اندازه كه علامت و نشانه اى براى او در قصد و نيّت خود قرار دهد كافى است.

مسأله 1217ـ شخص نايب بايد خود را به جاى ميّت فرض كند و عبادتى را كه بر ذمّه اوست قضا نمايد و اگر عملى را انجام دهد و ثواب آن را براى او هديه كند دين او ادا نمى شود.

مسأله 1218ـ در صورتى ذمّه ميّت ادا خواهد شد كه اطمينان پيدا شود كه نايب نماز را خوانده است و اگر شك كند كافى نيست، ولى اگر يقين داشته باشد نماز را خوانده امّا نداند صحيح انجام داده يا نه اشكال ندارد.

مسأله 1219ـ اگر نايب بگويد نماز را خوانده ام تنها به گفته او نمى توان قناعت كرد

 

[229]

مگر اين كه فرد مورد اطمينانى باشد.

مسأله 1220ـ شخصى كه از ميّت نيابت مى كند بايد كسى باشد كه در انجام اجزاء و شرايط نماز معذور نباشد، مثلاً كسى كه نشسته نماز مى خواند نمى تواند نايب شود، حتّى بنابر احتياط واجب كسى كه با تيمّم يا جبيره نماز مى خواند نيابت نكند.

مسأله 1221ـ مرد مى تواند براى زن و زن براى مرد نيابت كند و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز بايدبه وظيفه خودش عمل نمايد، نه وظيفه ميّت و لازم نيست قضاى نمازهاى ميّت به ترتيب خوانده شود، خواه ترتيب آن را بداند يا نداند، مگر در مورد ظهر و عصر، يا مغرب و عشا از يك روز كه رعايت ترتيب در آن لازم است.

مسأله 1222ـ كسى كه اجير براى قضاى نماز و روزه مى شود اگر طرز مخصوصى را با او شرط كنند (مثلاً بگويند نماز را بايد در مسجد يا در فلان ساعت بخواند) بايد به شرط عمل كند، امّا اگر شرط خاصّى با او نكنند مطابق تكليف خود و طبق معمول انجام دهد و در مستحبّات نيز آنچه معمول است به جا مى آورد و بيش از آن لازم نيست مگر شرط كنند، خواندن نماز آيات نيز تا شرط نكنند لازم نيست.

مسأله 1223ـ هرگاه اشخاص متعدّدى را براى قضاى نماز ميّت اجير كند لازم نيست براى هر كدام وقت معيّنى را تعيين نمايد، بلكه آنها مى توانند در هر وقت كه بخواهند نماز را به جا آورند، ولى براى رعايت ترتيب بين نمازهاى قضا احتياط مستحب آن است كه براى هر كدام از آنها وقتى را معيّن نمايد، مثلاً با يكى قرار مى گذارد كه در فاصله صبح تا ظهر نماز قضا به جا آورد و با ديگرى از ظهر تا شب و نيز بهتر است هريك از آنها مقدار نمازى را كه مى خواند با ديگرى شبيه باشد، مثلاً اگر از نماز ظهر شروع مى كند و تا نماز صبح پايان مى دهد (خواه يك شبانه روز بخواند يا چند شبانه روز) ديگرى نيز از ظهر شروع كند و به صبح خاتمه دهد.

مسأله 1224ـ هرگاه شخص اجير پيش از تمام كردن نماز و روزه اى كه اجير شده بود از دنيا برود درحاليكه اجرت همه آنها را گرفته، اگر شرط كرده باشند تمام نمازها را خودش به جا آورد بايد اجرت مقدارى را كه نخوانده از مال او برگردانند و اگر

 

[230]

چنين شرطى نكرده اند بايد ورثه از مال او كسى را اجير كنند تا باقيمانده را بجا آورد و اگر مالى ندارد چيزى بر ورثه واجب نيست، ولى بهتر است دين ميّت را ادا كنند.

مسأله 1225ـ هرگاه اجير پيش از تمام كردن عمل از دنيا برود و خودش نيز نماز قضا بر ذمّه داشته باشد، بايد از مال او براى نمازهايى كه اجير بوده ديگرى را اجير كنند و يا اگر شرط كرده اند خودش به جا آورد باقيمانده را برگردانند، امّا براى نمازهاى خودش نمى توانند از مال او بردارند مگر با رضايت ورثه و يا در صورتى كه وصيّت كرده از ثلث مالش به مصرف نماز برسانند.

 

نماز جماعت

مسأله 1226ـ نمازجماعت از مهمترين مستحبّات و از بزرگترين شعائر اسلامى است و در روايات، فوق العاده روى آن تكيه شده است، مخصوصاً براى همسايه مسجد يا كسى كه صداى اذان مسجد را مى شنود بيشتر سفارش شده و سزاوار است انسان تا مى تواند نمازش را با جماعت بخواند. در روايتى آمده است كه اگر يك نفر به امام جماعت اقتدا كند هر ركعت آن ثواب 150 نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا كند هر ركعت ثواب 600 نماز و هر قدر عدد نمازگزاران بيشتر شود ثواب نمازشان بيشتر خواهدشد و اگر عدد آنان از ده نفر بگذرد اگر تمام آسمانها كاغذ و درياها مركّب و درختها قلم و ملائكه و انس و جن نويسنده شوند، نمى توانند ثواب يك ركعت آن را بنويسند.

مسأله 1227ـ حاضر نشدن به نماز جماعت اگر از روى بى اعتنايى و سبك شمردن باشد حرام است.

مسأله 1228ـ مستحبّ است انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند و نماز جماعت از نماز اوّل وقت كه فرادى (تنها) باشد بهتر است و نيز جماعتى كه مختصر بخوانند از نماز فرادى كه آن را طول دهند برتر است.

مسأله 1229ـ هرگاه جماعت برپا شود مستحبّ است كسى كه نمازش را فرادى

 

[231]

خوانده دوباره باجماعت بخواند و اگر بعداً بفهمد كه نماز اوّلش باطل بوده نماز دوم كافى است.

مسأله 1230ـ جايز است «امام جماعت» كه يك بار نماز خود را با جماعت
خوانده آن را با جماعت ديگرى دوباره بخواند، امّا بيش از دوبار اشكال دارد، بنابراين يك امام جماعت مى تواند در دو مسجد اقامه جماعت كرده و نماز را دوباره بخواند.

مسأله 1231ـ كسى كه در نماز وسواس دارد و وسواس او اسباب اشكال نماز مى شود، چنانچه بداند در صورتى كه نماز را با جماعت بخواند از وسواس راحت مى شود بايد نماز را به جماعت بخواند.

مسأله 1232ـ هيچ نماز مستحبّى را نمى توان با جماعت خواند، مگر نماز استسقاء، يعنى نمازى كه براى آمدن باران مى خوانند و نماز عيد فطر و قربان كه در زمان غيبت امام(عليه السلام) مستحبّ است.

مسأله 1233ـ در نمازهاى يوميّه هر نمازى را مى توان با هر نماز امام اقتدا كرد، مثلاً اگر امام نماز ظهر را مى خواند و او نماز ظهر را قبلاً خوانده مى تواند نماز عصرش را با نماز ظهر امام بخواند، ولى اگر امام براى احتياط نمازش را اعاده كرده، نمى تواند نماز خود را با او بخواند، مگر اين كه هر دو از جهت احتياط مثل هم باشند.

مسأله 1234ـ اگر امام جماعت نماز قضا مى خواند مى شود به او اقتدا كرد ولى اگر نمازش را احتياطاً قضا كند اقتدا به او اشكال دارد.

مسأله 1235ـ اگر انسان نداند نمازى را كه امام مى خواند نماز نافله است يا نماز واجب نمى تواند به او اقتدا كند.

 

شرايط نماز جماعت

مسأله 1236ـ در جماعت چند چيز بايد رعايت شود:

 

[232]

اوّل ـ نبودن حايل

ميان امام و مأموم و همچنين ميان مأمومين نسبت به يكديگر بايد چيزى كه مانع ديدن است نباشد، بلكه حايل شيشه اى نيز اشكال دارد، امّا اگر مأموم زن باشد حايل ميان او و مردان مانعى ندارد.

مسأله 1237ـ اگر امام در محراب باشد و كسى پشت سر او اقتدا نكرده باشد كسانى كه در دو طرف محراب ايستاده اند و به واسطه ديوار محراب امام را نمى بينند نمى توانند به او اقتدا كنند، بلكه اگر كسى هم پشت سر امام اقتدا كرده باشد كسانى كه دو طرف او ايستاده اند و به واسطه ديوار محراب امام را نمى بينند جماعت آنها اشكال دارد، ولى صفهايى كه پشت سر آنها قرار دارد نمازشان صحيح است، همچنين اگر صفها به در مسجد برسد و از آن خارج گردد.

مسأله 1238ـ هرگاه به واسطه طولانى شدن صفها كسانى كه دو طرف صف ايستاده اند امام را نمى بينند مانعى ندارد، همچنين اگر به واسطه طولانى شدن يكى از صفها كسانى كه در دو طرف آن ايستاده اند صف جلو خود را نبينند جماعتشان صحيح است.

مسأله 1239ـ كسى كه پشت ستون ايستاده اگر از طرف راست يا چپ به واسطه مأموم ديگر به امام متصل باشد كافى است.

 

شرط دوم ـ بلندتر نبودن جاى ايستادن امام از مأموم

مسأله 1240ـ جاى ايستادن امام از جاى مأموم بلندتر نباشد; مگر به مقدار بسيار كم، و اگر زمين سراشيبى باشد و امام در طرفى كه بلندتر است بايستد در صورتى كه سراشيبى آن زياد نباشد و به آن زمين مسطّح گويند مانعى ندارد.

مسأله 1241ـ بلندتر بودن جاى مأموم از جاى امام اشكال ندارد، ولى اگر امام در صحن مسجد بايستد و عدّه اى از مأمومين در بالكن و پشت بام، و طورى باشد كه به

 

[233]

آن جماعت نگويند، صحيح نيست. مثل اين كه امام در طبقه اوّل بايستد و مأمومين در بعضى از طبقات بالا كه از جماعت دور است.

 

شرط سوّم ـ نبودن فاصله ميان امام و مأموم

مسأله 1242ـ اگر يك يا چند قدم ميان امام و مأموم يا مأمومين با يكديگر فاصله باشد، بطوريكه به آن جماعت گويند مانعى ندارد، بنابراين فاصله شدن يك يا دو نفر كه نماز نمى خوانند مانعى ندارد، ولى مستحبّ است صفوف كاملاً به هم متّصل باشد.

مسأله 1243ـ هنگامى كه امام تكبير مى گويد و وارد نماز مى شود در صورتى كه صفهاى جلوتر آماده نماز باشند همه مى توانند تكبير بگويند و وارد نماز شوند و لازم نيست انتظار بكشند تا صفهاى جلو وارد نماز شوند بلكه انتظار كشيدن بر خلاف احتياط است.

مسأله 1244ـ هرگاه بداند يكى از صفهاى جلو، نمازشان باطل است اگر صف جلو حايل شود، صفهاى بعد نمى توانند اقتدا كنند.

 

شرط چهارم ـ مأموم جلوتر از امام نايستد

مسأله 1245ـ اگر مأموم در ابتداى جماعت يا در اثناء، جلوتر بايستد جماعت او باطل مى شود، احتياط اين است كه مساوى هم نايستد، بلكه كمى عقب تر قرار گيرد و اين عقب تر بودن در تمام حالات نماز مراعات گردد حتّى در حالت ركوع و سجود.

 

احكام جماعت

مسأله 1246ـ هرگاه مأموم بداند نماز امام قطعاً باطل است، مثلاً بداند امام وضو ندارد نمى تواند به او اقتدا كند هر چند امام متوجّه نباشد، امّا اگر مأموم بعد از نماز

 

[234]

بفهمد كه امام عادل نبوده و يا خداى نكرده كافر بوده است يا نمازش باطل بوده، نماز مأموم صحيح است.

مسأله 1247ـ اگر مأموم در اثناء نماز شك كند كه نيّت اقتدا كرده يا نه، چنانچه در حالى باشد كه اطمينان پيدا كند مشغول جماعت است نماز را به جماعت تمام مى كند، ولى اگر اطمينان پيدا نكند بايد نماز را به نيّت فرادى انجام دهد.

مسأله 1248ـ بدون عذر نمى توان از جماعت جدا شد و نيّت فرادى كرد، خواه از اوّل تصميم بر اين كار داشته باشد، يا در اثناء نماز.

مسأله 1249ـ هرگاه مأموم به واسطه عذرى بعد از حمد و سوره امام از او جدا شد و نيّت فرادى كرد لازم نيست حمد و سوره را بخواند، ولى اگر پيش از تمام شدن حمد و سوره نيّت فرادى كند بايد آن مقدار را كه امام نخوانده بخواند.

مسأله 1250ـ اگر در اثناء نماز به خاطر عذرى نيّت فرادى كند نمى تواند دوباره به جماعت برگردد و نيز اگر مردّد شود كه نيّت فرادى كند يا نكند و بعد تصميم بگيرد نماز را به جماعت تمام كند جماعت او اشكال دارد، امّا هرگاه شك كند كه نيّت فرادى كرده يا نه، بنا مى گذارد بر اين كه نيّت فرادى نكرده است.

مسأله 1251ـ اگر موقعى كه امام در ركوع است به او اقتدا كند و به ركوع رود و به ركوع امام برسد نماز او صحيح است، خواه امام ذكر ركوع را گفته باشد يا نه و ركعت اوّل او حساب مى شود، امّا اگر به ركوع امام نرسد نمازش را بطور فرادى تمام كند و بنابر احتياط واجب اعاده نمايد، همچنين اگر شك كند به ركوع امام رسيده يا نه.

مسأله 1252ـ در ركعتهاى ديگر نماز (غير از ركعت اوّل) نيز بايد خود را به ركوع امام برساند و گرنه جماعت او اشكال دارد.

مسأله 1253ـ اگر موقعى كه امام در ركوع است اقتدا كند و پيش از آن كه به اندازه ركوع خم شود امام سر از ركوع بردارد، نيّت فرادى مى كند و نمازش صحيح است و اعاده ندارد.

مسأله 1254ـ هرگاه در اوّل نماز يا در بين حمد و سوره اقتدا كند و خود را به ركوع

 

[235]

امام نرساند جماعت او صحيح نيست، مگر اين كه عذرى داشته باشد.

مسأله 1255ـ اگر موقعى به جماعت رسد كه امام مشغول خواندن تشهّد آخر نماز است چنانچه بخواهد به ثواب نماز جماعت برسد بايد نيّت كند و تكبيره الاحرام بگويد و بعد بنشيند و تشهّد نماز را با امام بخواند، ولى سلام نگويد و كمى صبر كند تا امام سلام نماز را بگويد، بعد بايستد و نماز را ادامه دهد، يعنى حمد و سوره را بخواند و آن را ركعت اوّل نماز خود حساب كند.

مسأله 1256ـ اگر در ركعت دوم اقتدا كند قنوت و تشهّد را با امام مى خواند و احتياط آن است كه موقع خواندن تشهّد زانوها را از زمين بلند كند و تنها انگشتان دست و سينه پا را بر زمين بگذارد (و به صورت نيمه خيز بنشيند) و بعد از تشهّد امام برخيزد و حمد و سوره بخواند و اگر براى سوره وقت ندارد، حمد را تمام كند و در ركوع، خود را به امام برساند.

مسأله 1257ـ كسى كه در ركعت دوم امام اقتدا مى كند، بايد در ركعت دوم نماز خودش كه ركعت سوم امام است بعد از دو سجده بنشيند و تشهّد را به مقدار واجب بخواند و برخيزد و خود را به امام برساند و چنانچه براى گفتن سه مرتبه تسبيحات وقت ندارد يك مرتبه بگويد و در ركوع خود را به امام برساند.

مسأله 1258ـ اگر امام در ركعت سوم يا چهارم باشد و مأموم بداند كه اگر اقتدا كند و حمد را بخواند به ركوع امام نمى رسد، بنابر احتياط واجب بايد صبر كند تا امام به ركوع برود بعد اقتدا كند.

مسأله 1259ـ هرگاه در ركعت سوّم يا چهارم به امام اقتدا كند، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر براى سوره وقت ندارد فقط حمد را بخواند و خود را در ركوع به امام برساند.

مسأله 1260ـ كسى كه اطمينان دارد اگر سوره را بخواند به ركوع امام مى رسد، احتياط واجب آن است كه سوره را بخواند و در اين حال اگر سوره را بخواند و اتفاقا به ركوع امام نرسد جماعتش صحيح است.

مسأله 1261ـ اگر امام ايستاده باشد و مأموم نداند در كدام ركعت است مى تواند

 

[236]

اقتدا كند و حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و نمازش صحيح است، خواه معلوم شود امام در ركعت سوم و چهارم بوده، يا در ركعت اوّل و دوم، به شرط اين كه نماز ظهر و عصر باشد كه حمد و سوره را امام آهسته مى خواند.

مسأله 1262ـ اگر خيال مى كرد امام در ركعت اوّل يا دوم است و حمد و سوره را نخواند و بعد از ركوع فهميد كه ركعت سوم و چهارم بوده، نمازش صحيح است، ولى اگر پيش از ركوع بفهمد بايد حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد فقط حمد را بخواند و در ركوع، خود را به امام برساند.

مسأله 1263ـ هرگاه مشغول نماز مستحبّى باشد و جماعت برپا شود چنانچه مى ترسد اگر نماز خود را تمام كند به جماعت نرسد مستحبّ است آن نماز را رها كند و مشغول جماعت شود.

مسأله 1264ـ هرگاه مشغول نماز واجب است و جماعت برپا شود، چنانچه وارد ركعت سوم نشده و مى ترسد اگر نماز را تمام كند به جماعت نرسد مستحبّ است نيّت خود را به نماز مستحبّى برگرداند و آن را دو ركعتى تمام كرده، خود را به جماعت برساند.

مسأله 1265ـ اگر نماز امام تمام شود و مأموم هنوز مشغول تشهّد يا سلام است لازم نيست نيّت فرادى كند.

مسأله 1266ـ كسى كه يك ركعت از امام عقب مانده، وقتى امام تشهّد را مى خواند احتياط آن است كه زانوها را از زمين بلند كند و انگشتان دست و سينه پا را بر زمين بگذارد و همراه او تشهّد بخواند، يا ذكر بگويد و اگر تشهّد آخر است صبر كند تا امام سلام نماز را بگويد و بعد برخيزد و ادامه دهد.

 

شرايط امام جماعت

مسأله 1267ـ امام جماعت بايد «بالغ» و «عاقل» و «عادل» و «حلال زاده» و «شيعه

 

[237]

دوازده امامى» باشد و قرائت را صحيح بخواند و اگر مأموم مرد است امام هم بايد مرد باشد، ولى امامت زن براى زن مانعى ندارد و هر انسانى حلال زاده است خواه مسلمان يا غير مسلمان، مگر اين كه خلاف آن ثابت شود.

مسأله 1268ـ «عدالت» يك حالت خداترسى باطنى است كه انسان را از انجام گناه كبيره و تكرار گناه صغيره باز مى دارد و همين اندازه كه با كسى معاشرت داشته باشيم و گناهى از او نبينيم نشانه وجود عدالت است و اين را حسن ظاهر كه حاكى از ملكه باطن است مى گويند.

مسأله 1269ـ كسى كه سابقاً عادل بوده هرگاه شك شود كه بر عدالت باقى مانده است يا نه بايد گفت عادل است، مگر اين كه يقين به خلاف پيدا شود.

مسأله 1270ـ كسى كه ايستاده نماز مى خواند نمى تواند به كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى خواند اقتداكند و كسى كه نشسته نماز مى خواند نمى تواند به كسى كه خوابيده نماز مى خواند اقتدا كند.

مسأله 1271ـ اگر امام جماعت با تيمّم يا وضوى جبيره اى نماز مى خواند مى توان به او اقتدا كرد، ولى اگر به واسطه عذرى با لباس نجس از روى ناچارى نماز مى خواند بنابر احتياط واجب نبايد به او اقتدا كرد، همچنين كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند و همچنين زن مستحاضه و بطور كلّى هر كس نماز خود را به سبب عذرى ناقص مى خواند حق ندارد امام جماعت براى ديگران شود (بنابر احتياط واجب) مگر آنچه در بالا درباره تيمّم يا وضوى جبيره اى گفته شد.

مسأله 1272ـ كسى كه بيمارى جذام (خوره) يا برص (پيسى) دارد بنابر احتياط نمى تواند امام جماعت شود حتّى براى مثل خودش.

 

ادامه احكام جماعت

مسأله 1273ـ مأموم بايد امام را در نيّت خود معيّن كند، ولى دانستن اسم او لازم

 

[238]

نيست، مثلاً همين اندازه كه نيّت كند اقتدا به امام حاضر مى كنم و عدالت و ساير جهات در او جمع باشد كافى است.

مسأله 1274ـ ماموم بايد غير از حمد و سوره همه چيز نماز را خودش بخواند و حمد و سوره در صورتى از او ساقط است كه در ركعت اوّل و دوم با امام نماز بخواند، امّا اگر در ركعت سوم و چهارم در حال قيام امام، اقتدا كند بايد حمد و سوره را خودش بخواند.

مسأله 1275ـ اگر مأموم صداى قرائت امام را در نمازهاى صبح و مغرب و عشاء بشنود بايد حمد و سوره را ترك كند و اگر صداى امام را نشنود جايز است حمد و سوره را بخواند، ولى بايد آهسته بخواند، امّا در نمازهاى ظهر و عصر احتياط واجب آن است كه هميشه حمد و سوره را ترك نمايد، امّا ذكر گفتن بطور آهسته جايز، بلكه مستحبّ است.

مسأله 1276ـ هرگاه مأموم بعضى از كلمات حمد و سوره امام، يا صداى همهمه او را بشنود احتياط واجب ترك حمد و سوره است.

مسأله 1277ـ اگر مأموم سهواً حمد و سوره را بخواند، يا گمان كند صدايى را كه مى شنود صداى امام نيست و حمد و سوره را بخواند و بعد بفهمد صداى امام بوده نمازش صحيح است و هرگاه شك كند صداى امام است يا صداى كس ديگر بنابر احتياط حمد و سوره را نخواند.

مسأله 1278ـ مأموم نبايد تكبيرة الاحرام را پيش از امام بگويد، ولى در ذكرهاى ديگر مانع ندارد، هرچند احتياط مستحب آن است كه اگر صداى امام را بشنود پيش از او نگويد.

مسأله 1279ـ مأموم بايد كارهاى نماز را مانند ركوع و سجود جلوتر از امام انجام ندهد، بلكه همراه امام يا كمى بعد از او به جا آورد و اگر سهوا پيش از امام سر از ركوع بردارد بايد دوباره به ركوع برود و با امام سربردارد و زيادى ركوع در اينجا نماز را باطل نمى كند، ولى اگر به ركوع برگردد و پيش از آن كه به ركوع برسد امام سر

 

[239]

بردارد نمازش باطل است.

مسأله 1280ـ هرگاه مأموم خيال مى كرد امام سر از سجده برداشته، او هم سر از سجده برداشت، بايد دوباره به سجده برود و اگر اين كار در هر دو سجده واقع شود زيادى دو سجده كه ركن است نماز را در اينجا باطل نمى كند، امّا اگر به سجده برگردد در حالى كه در همان لحظه امام سر از سجده برداشته است، اگر در يك سجده چنين اتفاق افتد نمازش صحيح است و اگر در دو سجده باهم باشد نمازش باطل مى شود.

مسأله 1281ـ اگر اشتباهاً سر از ركوع يا سجده بردارد و سهواً يا به خيال اين كه به امام نمى رسد به ركوع يا سجده نرود نمازش صحيح است.

مسأله 1282ـ هرگاه مأموم سهواً قبل از امام به ركوع رود و طورى باشد كه اگر سر بردارد به مقدارى از قرائت امام مى رسد بايد برگردد و قرائت امام را درك كند و با او به ركوع رود و هرگاه مى داند به چيزى از قرائت امام نمى رسد احتياط واجب آن است كه سر بردارد و با امام نماز را تمام كند و نماز را دوباره بخواند.

مسأله 1283ـ در تمام مواردى كه مأموم بايد برگردد اگر عمداً برنگردد نمازش اشكال دارد.

مسأله 1284ـ اگر امام در ركعتى كه تشهّد ندارد اشتباهاً تشهّد بخواند، يا در ركعتى كه قنوت ندارد اشتباهاً قنوت بخواند، مأموم نبايد تشهّد و قنوت را بخواند، ولى نمى تواند پيش از امام برخيزد، يا پيش از امام به ركوع رود، بلكه بايد مطلب را با علامت و اشاره اى به او حالى كند، و اگر نشد صبر كند تا امام تشهّد و قنوت را تمام كند و بقيّه نماز را با او بخواند.

 

امورى كه در نماز جماعت مستحبّ است

مسأله 1285ـ مستحبّ است امور زيربه اميد ثواب الهى در جماعت رعايت شود:

 

[240]

اگر مأموم يك مرد است در طرف راست امام، كمى عقب تر از او بايستد و اگر يك زن است در طرف راست امام طورى بايستد كه جاى سجده اش مساوى زانو يا قدم امام باشد و اگر يك مرد و يك زن يا يك مرد و چند زن باشند مرد طرف راست امام و باقى پشت سر امام مى ايستند و اگر چند مرد يا چند زن باشند همه پشت سر امام مى ايستند و اگر چند مرد و چند زن باشند مردها پشت سر امام و زنها پشت سر مردها بايستند. اگر امام و مأموم هر دو زن باشند در يك صف مى ايستند، ولى امام كمى جلوتر مى ايستد. امام در وسط صف بايستد و اهل علم و فضيلت و تقوا در صف اوّل بايستند. صفهاى جماعت منظم باشد آنچنان كه شانه هاى آنان رديف يكديگر قرار گيرد و ميان كسانى كه در يك صف ايستاده اند فاصله اى نباشد.

بعد از گفتن «قَدْ قامَتِ الصَّلاة» مأمومين همگى برخيزند و آماده جماعت شوند. امام جماعت حال مأمومى را كه از ديگران ضعيف تر است رعايت كند و عجله نكند تا افراد ضعيف به او برسند، همچنين ركوع و سجود و قنوت را زياد طولانى نكند، مگر اين كه بداند همه كسانى كه به او اقتدا كرده اند آمادگى دارند.
امام جماعت هنگام قرائت حمد و سوره صداى خود را بلند كند تا مأمومين بشنوند ولى نه بيش از اندازه. اگر امام در ركوع بفهمد شخص يا اشخاصى تازه رسيده اند و مى خواهند اقتدا كنند ركوع را كمى طول بدهد تا به او برسند، ولى بيش از دو برابر ركوع معمولى طول ندهد، هرچند بداند شخص يا اشخاص ديگرى نيز مى خواهند اقتدا كنند.

 

امورى كه در نماز جماعت مكروه است

مسأله 1286ـ شايسته است به اميد ثواب از امور زير بپرهيزند:

اگر در صفهاى جماعت جا باشد نمازگزار تنها نايستد. مأموم ذكرهاى نماز را طورى نگويد كه امام بشنود. مسافرى كه نماز ظهر و عصر و عشا را شكسته

 

back page fehrest page next page