[61]
و پاها مشكلى پيش نيايد.
دعاهاى وضو
مسأله 283ـ شايسته است كسى كه وضو مى گيرد، موقعى كه نگاهش به آب مى افتد بگويد: «بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى جَعَلَ الْماءَ طَهُوراً وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِسَاً» و موقعى كه پيش از وضو دست خود را مى شويد بگويد: «اللّهُمَّ اجْعَلْنِى مِنَ التَّوّابِينَ وَاجْعَلْنِى مِنَ الْمُتَطَهِّرينَ» و در وقت مضمضه كردن، يعنى آب در دهان گرداندن بگويد: «اَللّهُمَّ لَقِّنِىْ حُجَّتِى يَوْمَ اَلْقَاكَ وَ اَطْلِقْ لِسانِىْ بِذِكْرِكَ» و در وقت استنشاق، يعنى آب در بينى كردن بگويد: «اَللّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَىَّ رِيحَ الْجَنَّةَ وَاجْعَلْنِى مِمَّنْ يَشُمُّ رِيحَها وَ رُوحَها وَ طِيبَهَا» و موقع شستن صورت بگويد: «اَللّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِى يَوْمَ تَسْوَدُّ فِيهِ الْوُجوُهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهِى يَوْمَ تَبْيَضُّ فِيهِ الْوُجُوهُ» و در وقت شستن دست راست بخواند: «اَللّهُمَّ اَعْطِنى كِتابِى بِيَمينِى وَ الْخُلْدَ فِى الْجِنانِ بِيَسارِى وَ حاسِبْنى حِسابَاً يَسِيراً» و موقع شستن دست چپ بگويد: «اَللّهُمَّ لا تُعْطِنِى كِتابِى بِشِمالِى وَ لا مَنْ وَراء ظَهْرِى وَ لا تَجْعَلْهَا مَغْلُولَةً اِلَى عُنُقِى وَ اَعُوذُ بِكَ مِنْ مُقَطِّعَاتِ النّيْران» و موقعى كه سر را مسح مى كند بگويد: «اَللّهُمَّ غَشِّنِى بِرَحْمَتِكَ وَ بَرَكاتِكَ وَ عَفْوِكَ» و در وقت مسح پا بخواند: «اَللّهُمَّ ثَبِّتْنِى عَلَى الصِّراطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الاَْقْدامُ وَ اجْعَلْ سَعْيِى فِى مَا يُرضِيكَ عَنِّى يَا ذَا الْجَلالِ وَالاِْكْرامِ».
شرايط وضو
مسأله 284ـ شرايط وضو دوازده چيز است: شرط اوّل: پاك بودن آب وضو. شرط دوم: اين كه مطلق باشد، بنابراين وضو با آب نجس يا مضاف باطل است، اگرچه نداند يا فراموش كرده باشد و اگر نمازى با آن خوانده بايد اعاده كند.
مسأله 285ـ اگر غير از آب مضاف آب ديگرى ندارد بايد تيمّم كند و اگر آب مضاف او آب گل آلود است چنانچه وقت دارد، بايد صبر كند تا آب صاف شود (بنابر احتياط واجب).
مسأله 286ـ شرط سوم: آن كه آب وضو و فضايى كه در آن وضو مى گيرد و جايى كه آب وضو در آن مى ريزد و ظرف آن بنابر احتياط واجب مباح باشد، بنابر اين وضو با آب غصبى يا آبى كه معلوم نيست صاحبش راضى باشد، اشكال دارد.
مسأله 287ـ اگر صاحب آب قبلاً اجازه داده و انسان نمى داند از اجازه اش برگشته يا نه، وضوى او صحيح است.
مسأله 288ـ وضو گرفتن از آب مدارس علوم دينى كه نمى داند آب آن را براى همه مردم وقف كرده اند يا فقط براى طلاب همان مدرسه، اشكال دارد، مگر در صورتى كه معمولاً مردم متديّن از آب آنجا وضو بگيرند بطورى كه نشانه عمومى بودن وقف باشد.
مسأله 289ـ كسى كه نمى خواهد در مسجد يا حسينيه اى نماز بخواند اگر نمى داند آب آن وقف عموم است يا فقط براى كسانى است كه در آنجا نماز مى خوانند، نمى تواند آنجا وضو بگيرد، همچنين وضو گرفتن از آب تيمچه ها و مسافرخانه ها براى كسانى كه ساكن آنجا نيستند، مگر اين كه از عمل افراد متديّن بفهمد كه وقف آن، عام است.
مسأله 290ـ هرگاه كسى محصّل مدرسه اى نيست ولى ميهمان محصّلين است، وضو گرفتن او در آن مدرسه اشكال ندارد، به شرط اين كه پذيرفتن چنان ميهمانى برخلاف شرايط وقف نباشد، همچنين در مورد كسى كه ميهمان مسافران مسافرخانه و يا ساكنان تيمچه ها است.
مسأله 291ـ وضو گرفتن از نهرهاى بزرگ و كوچك جايز است، هرچند انسان نداند صاحبان آنها راضى هستند، امّا اگر صاحب آنها از وضو گرفتن صريحاً نهى كند احتياط واجب ترك است و اگر مجراى نهر را بدون اجازه صاحبش تغيير داده اند،
احتياط آن است كه از آن وضو نگيرند.
مسأله 292ـ هرگاه فراموش كند آب غصبى است و با آن وضو بگيرد وضويش صحيح است، مگر اين كه خودش آب را غصب كرده باشد كه در اين صورت اشكال دارد.
مسأله 293ـ اگر گمان مى كرد آب از خود اوست و بعد از وضو معلوم شد مال ديگرى است،وضوى او صحيح است و بايد قيمت آن را به صاحبش بدهد.
مسأله 294ـ شرط چهارم آن است كه ظرف آب وضو بنابر احتياط واجب از طلا و نقره نباشد.
مسأله 295ـ هرگاه آب وضو در ظرف غصبى يا طلا و نقره است و غير از آن آب ديگرى ندارد، بايد تيمّم كند و اگر وضو بگيرد اشكال دارد، خواه وضو را به صورت ارتماسى بگيرد و يا با دست آب را برداشته به صورت و دست بريزد، امّا مى تواند آبى را كه در ظرف طلا و نقره است در ظرف ديگرى بريزد و از آن وضو بگيرد.
مسأله 296ـ هرگاه در حوضى كه مثلاً يك آجر يا يك سنگ آن غصبى است وضو بگيرد اگر وضوى او تصرّف در غصب محسوب شود اشكال دارد، همچنين اگر شير آب يا قسمتى از لوله كشى غصبى باشد.
مسأله 297ـ اگر در صحن يكى از امامان(عليهم السلام) يا امام زادگان كه سابقاً قبرستان بوده حوض يا نهرى بسازند، چنانچه انسان نداند كه زمين صحن را مخصوص قبرستان وقف كرده اند، وضو گرفتن از آن حوض يا نهر اشكال ندارد.
مسأله 298ـ شرط پنجم آن است كه اعضاى وضو موقع شستن يا مسح كردن پاك باشد، امّا اگر بعد از تمام شدن وضوى يك عضو، همان عضو نجس شود وضو صحيح است.
مسأله 299ـ اگر غير از اعضاى وضو جايى از بدن نجس باشد مانعى براى وضو ندارد، ولى در مخرج بول و غائط احتياط مستحب آن است كه اوّل آن را تطهير كرده، بعد وضو بگيرد.
مسأله 300ـ هرگاه يكى از اعضاى وضو قبلاً نجس بوده و بعد از وضو شك كند كه آن را پيش از وضو آب كشيده يا نه، وضوى او صحيح است، ولى بايد براى نماز آن را آب بكشد و اگر چيزى با آن ملاقات كرده تطهير كند.
مسأله 301ـ هرگاه در صورت يا دستها بريدگى است كه خون آن بند نمى آيد و آب براى آن ضرر ندارد، بايد در آب كر يا جارى فرو برد، يا زير شير آب بگيرد و قدرى فشار دهد كه خون بند بيايد و بعد به دستورى كه قبلاً گفته شد وضوى ارتماسى بگيرد، امّا اگر آب ضرر دارد بايد به دستور وضوى جبيره كه بعداً مى آيد، عمل كند.
مسأله 302ـ شرط ششم آن كه وقت كافى براى وضو و نماز داشته باشد، بنابراين اگر وقت بقدرى تنگ است كه اگر وضو بگيرد تمام يا مقدارى از واجبات نماز بعد از وقت خوانده مى شود بايد تيمّم كند.
مسأله 303ـ كسى كه در تنگى وقت نماز، بايد تيمّم كند، هرگاه براى نماز وضو بگيرد باطل است، امّا اگر به قصد كار ديگرى مانند خواندن قرآن باشد صحيح است.
مسأله 304ـ شرط هفتم آن است كه وضو را به قصد قربت يعنى براى خدا انجام دهد، بنابر اين اگر به قصد ريا و خودنمايى يا براى خنك شدن بدن و مانند آن بگيرد باطل است، ولى اگر تصميم قطعى دارد كه براى اطاعت فرمان خدا وضو بگيرد در ضمن مى داند خنك هم مى شود، ضررى ندارد.
مسأله 305ـ لازم نيست نيّت را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند، همين اندازه كافى است كه اگر از او بپرسند چه مى كنى؟ بداند وضو مى گيرد.
مسأله 306ـ هرگاه زن در جايى وضو بگيرد كه نامحرم او را مى بيند وضوى او باطل نيست، هرچند گناه كرده است.
مسأله 307ـ شرط هشتم آن كه «ترتيب» را در وضو رعايت كند، يعنى اوّل صورت، بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن مسح سر و بعد مسح پاها را انجام دهد و بنابر احتياط پاى چپ را پيش از پاى راست مسح نكند.
مسأله 308ـ شرط نهم اين كه كارهاى وضو را چنان به جا آورد كه بگويند پشت سر
هم انجام مى دهد و اگر چنين كند وضوى او صحيح است، هرچند بر اثر گرمى هوا و وزش باد اعضاى سابق خشك شده باشد، مثلاً موقعى كه مى خواهد دست راست را بشويد صورت او خشك شود، ولى اگر طورى انجام دهد كه پشت سر هم نباشد وضوى او باطل است، هرچند بر اثر سردى هوا اعضاى قبل، خشك نشده باشد.
مسأله 309ـ راه رفتن در بين وضو اشكال ندارد، بنابراين اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد مسح سر و پا را بكشد وضوى او صحيح است.
مسأله 310ـ شرط دهم «مباشرت» است، يعنى خود انسان شستن صورت و دست و مسح سر و پاها را انجام دهد و اگر ديگرى او را وضو دهد، يا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد وضو باطل است، ولى كمك در مقدّمات وضو اشكال ندارد.
مسأله 311ـ كسى كه شخصاً قادر به وضو گرفتن نيست بايد كسى را كمك بگيرد كه او را وضو دهد و چنانچه مزد هم بخواهد در صورت توانايى بايد بدهد، ولى بايد خود او نيّت وضو كند و با دست خود مسح نمايد و اگر نمى تواند بايد ديگرى دست او را بگيرد و به محل مسح بكشد و اگر اين هم ممكن نيست، بايد از دست او رطوبت بگيرد و با آن رطوبت سر و پاى او را مسح نمايد، ولى در اين صورت احتياط واجب اين است كه تيمّم هم بكند.
مسأله 312ـ انسان هر يك از كارهاى وضو را كه مى تواند به تنهايى انجام دهد، نبايد كمك بگيرد.
مسأله 313ـ شرط يازدهم آن است كه استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد، بنابر اين اگر خوف ضرر دارد، يا مى ترسد اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، بايد تيمّم كند.
مسأله 314ـ هرگاه وضو بگيرد بعد بفهمد آب براى او ضرر داشته، وضوى او صحيح است.
مسأله 315ـ هرگاه آب به مقدار كم براى او ضرر ندارد بايد با همان مقدار وضو بگيرد، يا مثلاً اگر آب سرد ضرر دارد بايد آب را گرم كند.
مسأله 316ـ شرط دوازدهم آن است كه مانعى از رسيدن آب نباشد و هرگاه مى داند چيزى به اعضاى وضو چسبيده، ولى شك دارد كه آيا مانع رسيدن آب هست يا نه بايد آن را برطرف كند.
مسأله 317ـ اگر زير ناخن كمى چرك باشد وضو اشكال ندارد، ولى بهتر است آن را تميز كند، امّا اگر ناخن را بگيرد بايد آن چرك را كه مانع رسيدن آب به بدن است برطرف كند و نيز اگر ناخن بيش از حدّ معمول بلند باشد و چرك زير آن، مانع رسيدن آب وضو است، بايد آن را برطرف سازد.
مسأله 318ـ هرگاه به واسطه سوختگى يا چيز ديگر تاولهايى بر اعضاى وضو پيدا شود شستن و مسح روى آن كافى است و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست، ولى چنانچه قسمتى از پوست كنده شده كه گاهى به بدن مى چسبد و گاهى بلند مى شود بايد آب را به زير آن برساند به شرط اين كه ضرر نداشته باشد.
مسأله 319ـ هرگاه انسان احتمال دهد مانعى در اعضاى وضو وجود دارد اگر احتمال آن عقلايى است بايد وارسى كند، مثل اين كه بعد از گِل كارى يا رنگ كارى شك كند مقدارى گِل يا رنگ به دست او چسبيده است.
مسأله 320ـ رنگهايى كه مانع رسيدن آب به بدن نيست، براى وضو ضررى ندارد ولى اگر مانع باشد،يا شك كندكه مانع است يا نه، بايد آن را برطرف سازد.
مسأله 321ـ وجود انگشتر و دستبند و مانند آن اگر مانع رسيدن آب نباشد، براى وضو ضررى ندارد و مى تواند آن را جابه جا كند تا آب به زير آن برسد و شسته شود و اگر بعد از وضو، انگشتر يا مانع ديگرى در دست ببيند و نداند موقع وضو بوده يا نه،وضوى او صحيح است، به شرط اين كه احتمال بدهد در حال وضو توجّه به اين امر داشته است.
مسأله 322ـ اگر بعد از فراغت وضو شك كند همه كارهاى وضو را انجام داده يا نه، يا شرايط در آن جمع بوده يا نه، اعتنا نكند، امّا اگر در حال وضو شك كند بايد به جا آورد.
احكام وضو
مسأله 323ـ هرگاه انسان وضو داشته و شك كند باطل شده يا نه، بنامى گذارد كه وضوى او باقى است و بعكس اگر كسى وضو نداشته، شك دارد وضو گرفته يا نه، بنا مى گذارد كه وضو نگرفته است.
مسأله 324ـ كسى كه مى داند وضو گرفته و حدثى هم از او سر زده، مثلاً بول كرده، چنانچه نداند كداميك جلوتر بوده، بايد وضو بگيرد.
مسأله 325ـ كسى كه در كارهاى وضو يا شرايط آن مثل پاك بودن آب و وجود مانع بر اعضاى وضو، زياد شك مى كند، بايد اعتنا نكند و مطابق معمول مردم انجام دهد.
مسأله 326ـ هرگاه بعد از نماز شك كند وضو گرفته يا نه، نماز او صحيح است، ولى براى نمازهاى بعد بايد وضو بگيرد.
مسأله 327ـ هرگاه در بين نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، بنابر احتياط واجب نماز را تمام كند و بعد از آن وضو بگيرد و اعاده نمايد.
مسأله 328ـ هرگاه انسان مرضى دارد كه بول او قطره قطره خارج مى شود، يا نمى تواند از بيرون آمدن غائط خود دارى كند، چنانچه مى داند كه از اوّل وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مى كند بايد نماز را در همان وقت مهلت بخواند و بايد به واجبات نماز قناعت كند و اذان و اقامه و قنوت را اگر مهلت نمى دهد ترك كند.
مسأله 329ـ اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نمى كند ولى در بين نماز فقط چند مرتبه بول و غائط از او خارج مى شود بطورى كه اگر بخواهد بعد از هر كدام
وضو بگيرد مشكل نيست، در اين صورت بايد بنابر احتياط واجب ظرف آبى پهلوى خود بگذارد و هر وقت چيزى از او خارج شد وضو بگيرد و بقيّه نماز را بخواند، امّا اگر چنان پى در پى از او خارج مى شود كه اين كار براى او مشقّت بار است يك وضو كافى است.
مسأله 330ـ چنان كه گفته شد هرگاه بول يا غائط طورى پى در پى از او خارج شود كه وضو گرفتن بعد از هر دفعه براى او بسيار مشكل است، يك وضو كافى است، بلكه مى تواند دو نماز مانند ظهر و عصر را با همان يك وضو بخواند، اگر چه احتياط آن است كه براى هر نماز يك وضو بگيرد.
مسأله 331ـ هرگاه اين گونه افراد با اختيار خود بول يا غائط كنند بايد وضو بگيرند.
مسأله 332ـ هرگاه مرضى دارد كه نمى تواند از خارج شدن باد جلوگيرى كند، بايد بهوظيفه كسانى كه نمى توانند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كنند عمل نمايد.
مسأله 333ـ كسى كه بول يا غائط پى در پى از او خارج مى شود بايد بعد از هر وضو فوراً مشغول نماز شود و براى به جا آوردن نماز احتياط و سجده و تشهّد فراموش شده، وضو گرفتن ديگرى لازم نيست، به شرط اين كه ميان نماز و اين كارها فاصله اى نيندازد.
مسأله 334ـ كسى كه بول يا غائط از او بى اختيار خارج مى شود بايد براى نماز به وسيله كيسه و مانند آن از آلودگى جاهاى ديگر بدن جلوگيرى كند و احتياط آن است كه پيش از هر نماز مخرج را آب بكشد.
مسأله 335ـ كسانى كه داراى چنين بيمارى هستند، اگر به آسانى قابل معالجه باشند واجب است معالجه كنند و اگر نكنند براى آنها اشكال دارد.
مسأله 336ـ كسانى كه به چنين بيمارى مبتلا هستند پس از بهبودى لازم نيست نمازهايى را كه در وقت بيمارى طبق دستورهاى بالا خوانده اند قضا نمايند، ولى اگر قبل از پايان وقت نماز بهبودى يابند بايد نمازى را كه وقتش باقى است اعاده كنند (بنابر احتياط واجب).
امورى كه بايد براى آنها وضو گرفت
مسأله 337ـ وضو براى شش چيز واجب است:
1ـ نماز واجب (غير از نماز ميّت)
2ـ سجده و تشهّد فراموش شده.
3ـ طواف واجب (بايد توجّه داشت طوافهايى كه جزء حج يا عمره است طواف واجب حساب مى شود هرچند اصل حج و عمره مستحب باشد).
4ـ هرگاه نذر يا عهد كرده، يا قسم خورده كه وضو بگيرد و با طهارت باشد.
5ـ هرگاه نذر كرده جايى از بدن خود را به خطّ قرآن برساند (در صورتى كه اين نذر شرعاً رجحان داشته باشد مثل اين كه مى خواهد از روى احترام خطّ قرآن را ببوسد).
6ـ براى آب كشيدن قرآنى كه نجس شده يا بيرون آوردن آن از محل آلوده، هرگاه مجبور باشد دست يا جاى ديگر بدن خود را به خطّ قرآن برساند.
مسأله 338ـ تماسّ بدن با خطّ قرآن براى كسى كه وضو ندارد حرام است، ولى ترجمه قرآن به زبانهاى ديگر اين حكم را ندارد.
مسأله 339ـ هرگاه ديوانه يا بچّه اى بدون وضو دست به خطّ قرآن مى زند جلوگيرى او واجب نيست، امّا اگر كارى كنند كه بى احترامى به قرآن باشد بايد از آنها جلوگيرى كرد.
مسأله 340ـ كسى كه وضو ندارد حرام است اسم خداوند متعال را كه به هر زبانى نوشته شده باشد مس نمايد (بنابر احتياط واجب ) و مسّ اسم مبارك پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ائمّه هدى(عليهم السلام) و حضرت زهرا(عليها السلام) نيز اگر هتك حرمت و بى احترامى باشد حرام است.
مسأله 341ـ مستحبّ است انسان براى اين كه با طهارت باشد وضو بگيرد، خواه نزديك وقت نماز باشد يا نه و با آن وضو، مى تواند نماز بخواند.
مسأله 342ـ هرگاه يقين دارد وقت، داخل شده و قصد وضوى واجب كند، بعد بفهمد وقت، داخل نشده بود، وضوى او صحيح است.
مسأله 343ـ وضو گرفتن در چند جا مستحبّ است: براى خواندن قرآن، براى نماز ميّت و براى دعا و مانند آن و نيز مستحبّ است كسى كه وضو دارد براى خواندن نماز، تجديد وضو كند و هرگاه به قصد يكى از اين كارها وضو بگيرد تمام كارهايى را كه مشروط به وضو است مى تواند انجام دهد.
امورى كه وضو را باطل مى كند
مسأله 344ـ هشت چيز وضورا باطل مى كند:
1ـ خارج شدن بول. 2ـ غائط. 3ـ بادى كه از مخرج غائط خارج شود. 4ـ خوابى كه بر عقل غلبه كند و به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود، ولى اگر چشم نبيند و گوش بشنود وضو باطل نمى شود. 5ـ كلّيّه امورى كه عقل را از بين مى برد مانند مستى، بيهوشى و ديوانگى (بنابر احتياط واجب). 6ـ استحاضه زنان كه شرح آن در جاى خود مى آيد. 7ـ كارى كه براى آن بايد غسل كرد، مانند جنابت. 8ـ مسّ ميّت انسان.
احكام وضوى جبيره
چيزى كه با آن زخم يا عضو شكسته را مى بندند و دوايى كه روى آن مى گذارند «جبيره» ناميده مى شود.
مسأله 345ـ هرگاه در يكى از جاهاى وضو زخم يا دمل يا شكستگى باشد چنانچه
روى آن باز است و خون ندارد و آب هم براى آن مضر نيست، بايد مطابق معمول وضو بگيرد.
مسأله 346ـ هرگاه زخم يا دمل يا شكستگى در صورت و دستها است و روى آن باز است امّا آب ريختن روى آن ضرر دارد، كافى است اطراف آن را بشويد، ولى اگر كشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد بايد دست تر بر خود آن نيز بكشد و اگر ضرر دارد مستحبّ است پارچه پاكى روى آن بگذارد و دست تر روى آن بكشد.
مسأله 347ـ هرگاه زخم يا دمل و شكستگى در محلّ مسح باشد چنانچه نتواند آن را مسح كند بايد پارچه پاكى روى آن بگذارد و روى پارچه را با رطوبت آب وضو مسح كند و بنابر احتياط واجب، تيمّم هم بنمايد و اگر گذاشتن پارچه ممكن نباشد بايد وضوى بدون مسح بگيرد و بنابر احتياط واجب تيمّم هم بكند.
مسأله 348ـ هرگاه زخم يا دمل و شكستگى با پارچه يا گچ يا مانند آن بسته شده است، چنانچه باز كردن آن ضرر و مشقّت زيادى ندارد و آب هم براى آن مضر نيست، بايد آن را باز كند و وضو بگيرد، در غير اين صورت اطراف زخم يا شكستگى را بشويد و احتياط مستحب آن است كه روى جبيره را نيز مسح كند و اگر جبيره، نجس است يا نمى شود روى آن دستِ تر بكشد، پارچه پاكى را بر آن ببندد و دستِ تر روى آن بكشد.
مسأله 349ـ هرگاه جبيره تمام صورت يا تمام يكى از دستها را گرفته باشد، بايد بنابر احتياط هم وضوى جبيره اى بگيرد و هم تيمّم كند، همچنين اگر جبيره تمام اعضاى وضو را گرفته باشد.
مسأله 350ـ كسى كه در كف دست و انگشتهايش جبيره دارد و در موقع وضو دست تر روى آن كشيده، مى تواند مسح سر و پا را با همان رطوبت انجام دهد و اگر كافى نباشد، از جاهاى ديگر وضو رطوبت مى گيرد.
مسأله 351ـ هرگاه جبيره بيشتر از معمول، اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممكن نيست بايد به دستور جبيره عمل كند و بنابر احتياط مستحب، تيمّم هم
بنمايد و اگر برداشتن جبيره اضافى ممكن است بايد آن را بردارد.
مسأله 352ـ هرگاه در جاى وضو، زخم و جراحت و شكستگى وجود ندارد، امّا به جهت ديگرى آب براى آن ضرر دارد، بايد تيمّم كند، ولى اگر فقط براى مقدارى از دست و صورت ضرر دارد، چنانچه اطراف آن را بشويد كافى است و احتياط آن است كه تيمّم هم بكند.
مسأله 353ـ اگر در جاى وضو يا غسل چيزى چسبيده كه برداشتن آن ممكن نيست، يا بسيار مشقّت دارد بايد به دستور جبيره عمل كند، يعنى اطراف آن را بشويد و روى آن را دست بكشد.
مسأله 354ـ غسل جبيره اى مثل وضوى جبيره اى است، ولى تا ممكن است بايد غسل را ترتيبى به جا آورد، بنابر احتياط واجب.
مسأله 355ـ كسى كه وظيفه او تيمّم است هرگاه در اعضاى تيمّم او زخم، يا دمل، يا شكستگى باشدبايد مطابق دستور وضوى جبيره اى تيمّم جبيره اى كند.
مسأله 356ـ كسى كه وظيفه او وضو يا غسل جبيره اى است، چنانچه مى داند تا آخر وقت عذر او برطرف نمى شود مى تواند در اوّل وقت نماز بخواند، امّا اگر اميد دارد كه تا آخر وقت عذر او برطرف شود احتياط واجب آن است كه صبر كند.
مسأله 357ـ اگر به خاطر درد چشم شستن صورت ضرر دارد بايد تيمّم كند و اگر مى تواند اطراف چشم و بقيّه صورت را بشويد، كافى است.
مسأله 358ـ نمازهايى را كه با وضو يا غسل جبيره اى مى خوانند اعاده ندارد، مگر اين كه قبل از پايان وقت نماز، عذر برطرف شود، در اينجا بنابر احتياط واجب، نماز را اعاده كنند.
غـســـل
غسلهاى واجب
مسأله 359ـ غسلهاى واجب هفت غسل است:
1ـ غسل جنابت 2ـ غسل استحاضه 3ـ غسل حيض 4ـ غسل نفاس 5ـ غسل مسّ ميّت 6ـ غسل ميّت 7ـ غسل مستحبّى كه بواسطه نذر و قسم و مانند آن واجب شده است.
1ـ جنابت
مسأله 360ـ انسان با دو چيز جُنُب مى شود: اوّل جماع (آميزش جنسى) دوم بيرون آمدن منى، چه در خواب باشد يا بيدارى، كم باشد يا زياد، با شهوت باشد يا بى شهوت.
احكام جنابت
مسأله 361ـ اگر رطوبتى از انسان خارج شود و نداند منى است يا رطوبت ديگر، چنانچه همراه با «جستن» و «شهوت» بوده باشد آن رطوبت حكم منى دارد و اگر اين دو نشانه، يا يكى از آنها را نداشته باشد حكم منى ندارد، ولى در زن و مريض لازم نيست كه با جستن بيرون آيد، بلكه اگر رطوبت هنگامى بيرون آيد كه به اوج شهوت
جنسى رسيده است، حكم منى دارد.
مسأله 362ـ غالباً بعد از بيرون آمدن منى بدن سست مى شود، ولى اين موضوع جزء شرايط قطعى و نشانه ها نيست.
مسأله 363ـ مستحبّ است بعد از بيرون آمدن منى بول كند تا ذرّات باقيمانده خارج شود و اگر نكند و بعد از غسل رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند منى است يا رطوبت ديگر، حكم منى دارد و بايد دوباره غسل كند.
مسأله 364ـ اگر انسان جماع كند و به اندازه ختنه گاه يا بيشتر داخل شود، مرد و زن هردو جُنُب مى شوند، خواه بالغ باشند يا نابالغ، منى بيرون آيد يانه. اين در صورتى است كه جماع در قُبُل باشد و اگر در دُبُر باشد بنابر احتياط واجب بايد جمع كند بين غسل و وضو.
مسأله 365ـ اگر شك كند كه به مقدار ختنه گاه داخل شده يا نه، غسل بر او واجب نيست.
مسأله 366ـ هرگاه نعوذ باللّه با حيوانى نزديكى كند و منى از او بيرون آيد، جُنُب مى شود و غسل كافى است، امّا اگر منى بيرون نيايد احتياط واجب آن است كه براى نماز و مانند آن، هم غسل كند و هم وضو بگيرد، مگر اين كه قبل از اين كار وضو داشته باشد كه در اين صورت تنها غسل كافى است.
مسأله 367ـ هرگاه منى از جاى خود حركت كند امّا از ريختن آن به بيرون جلوگيرى بعمل آورد، يا به علّت ديگر بيرون نيايد غسل واجب نيست، همچنين اگر شك كند كه بيرون آمده يا نه.
مسأله 368ـ كسى كه آب براى غسل كردن ندارد مى تواند با همسر خود نزديكى كند و تيمّم براى او كافى است، خواه بعد از داخل شدن وقت نماز باشد يا قبل از آن.
مسأله 369ـ هرگاه در لباس خود منى ببيند و يقين نمايد از خود اوست بايد غسل كند و نمازهايى را كه يقين دارد با جنابت خوانده قضا نمايد، ولى آنچه را شك دارد لازم نيست قضا نمايد.
كارهايى كه بر جُنُب حرام است
مسأله 370ـ پنج كار بر جُنُب حرام است:
1ـ مسّ خطّ قرآن يا اسم خدا و پيامبران و امامان بنابر احتياط واجب، همانطور كه در وضو گفته شد.
2ـ رفتن به مسجدالحرام و مسجد پيغمبر(صلى الله عليه وآله)، هرچند از يك در داخل و از در ديگر خارج شود.
3ـ توقّف كردن در مساجد ديگر، امّا اگر از يك در داخل و از در ديگر خارج شود، يا براى برداشتن چيزى برود مانعى ندارد و احتياط واجب آن است كه در حرم امامان هم توقّف نكند.
4ـ داخل شدن در مسجد براى گذاشتن چيزى در آن.
5ـ خواندن يكى از آيات سجده، ولى خواندن غير آيه سجده از سوره سجده مانعى ندارد.
مسأله 371ـ سوره هايى كه سجده واجب در آن است چهار سوره است:
1ـ سوره الم سجده (سوره 32). 2ـ سوره حم سجده (سوره 41). 3ـ سوره والنّجم (سوره 53). 4ـ سوره اقرأ (سوره 96).
كارهايى كه بر جُنُب مكروه است
مسأله 372ـ شايسته است جُنُب چند چيز را ترك كند:
1 و 2ـ خوردن و آشاميدن، ولى اگر وضو بگيرد مكروه نيست. 3ـ خواندن بيشتر از هفت آيه از قرآن، حتّى از سوره هايى كه سجده واجب ندارد. 4ـ تماسّ بدن با جلد وحاشيه و فاصله سطور قرآن مجيد و همراه داشتن آن. 5ـ خوابيدن بدون وضو. 6ـ رنگ كردن موها به حنا و مانند آن. 7ـ ماليدن روغن و انواع كِرِم ها به بدن. 8ـ جماع كردن بعد از محتلم شدن.
احكام غسل جنابت
مسأله 373ـ غسل جنابت را هرگاه براى رفع جنابت و پاك شدن انجام دهد مستحبّ است، امّا براى خواندن نماز واجب مانند آن واجب مى شود. براى نماز ميّت سجده شكر سجده هاى واجب قرآن (هنگامى كه آيه سجده را از ديگرى بشنود) غسل جنابت واجب نيست، بلكه در همان حال نيز انجام اين كارها جايز است، هرچند بهتر است كه براى نماز ميّت و سجده شكر و امثال آن غسل كند.
مسأله 374ـ هنگام غسل كردن لازم نيست نيّت واجب يا مستحب كند، همين اندازه كه به قصد قربت و اطاعت فرمان خدا انجام دهد كافى است.
مسأله 375ـ هرگاه يقين كند وقت نماز داخل شده و نيّت غسل واجب كند بعد معلوم شود كه پيش از وقت بوده، غسل او صحيح است، همچنين اگر به نيّت نماز واجب غسل كند، بعد معلوم شود وقت گذشته بوده است،غسل او صحيح مى باشد.
اقسام و احكام غسل
مسأله 376ـ غسل را خواه واجب باشد يا مستحب، به دو صورت مى توان انجام داد: ترتيبى و ارتماسى.
مسأله 377ـ غسل ترتيبى به اين صورت است كه بعد از نيّت، اوّل سر و گردن را مى شويد و بعد طرف راست و بعد طرف چپ را (بنابر احتياط واجب) و اگر عمداً يا از روى فراموشى يا ندانستن مسأله به اين ترتيب عمل نكند غسل را اعاده مى كند.
مسأله 378ـ بايد نصف ناف و نصف عورت را با طرف راست بدن و نصف ديگر را با طرف چپ بشويد، ولى بهتر است تمام آن را با هر دو طرف غسل دهد.
مسأله 379ـ براى اين كه يقين كند هر سه قسمت بدن يعنى سر و گردن و طرف راست و طرف چپ را كاملاً غسل داده، كمى از قسمتهاى ديگر را با آن قسمت مى شويد و احتياط مستحبّ آن است كه طرف راست گردن را با طرف راست بدن و
طرف چپ گردن را با طرف چپ بدن بشويد.
مسأله 380ـ اگر بعد از غسل بفهمد مقدارى از بدن را نشسته، چنانچه از طرف چپ باشد شستن همان مقدار كافى است و اگر از طرف راست باشد، احتياط آن است كه بعد از شستن آن دوباره طرف چپ را بشويد و اگر از سر و گردن باشد، بايد بعد از شستن آن دوباره طرف راست و چپ را بشويد.
مسأله 381ـ اگر بعد از تمام شدن غسل، شك كند كه اعضا را درست شسته يا نه، اعتنا نكند.
مسأله 382ـ غسل ارتماسى آن است كه بعد از نيّت، تمام بدن را يك دفعه يا به تدريج در آب فرو مى برد،خواه در مثل حوض استخر باشد و يا زير آبشارى كه آب آن يك مرتبه تمام بدن را فرامى گيرد، امّا غسل ارتماسى زير دوش معمولى ممكن نيست.
مسأله 383ـهرگاه مقدارى از بدن بيرون آب باشد و نيّت غسل ارتماسى كند و در آب فرو رود كافى است، امّا اگر تمام بدن زير آب باشد و آن را تكان دهد مشكل است.
مسأله 384ـاگر بعد از غسل ارتماسى بفهمد مقدارى از بدن شسته نشده، بايد دوباره غسل كند.
مسأله 385ـ در غسل ارتماسى بايد پاها را نيز از زمين بلند كند تا آب به زير آن برسد.
مسأله 386ـ اگر براى غسل ترتيبى وقت ندارد و مى تواند ارتماسى انجام دهد، واجب است ارتماسى انجام دهد.
مسأله 387ـ احتياط واجب آن است كه كسى كه روزه واجب گرفته، يا براى حج يا عمره احرام بسته، غسل ارتماسى نكند و سر خود را زير آب فرو نبرد، ولى اگر از روى فراموشى غسل ارتماسى كند، صحيح است و ضرر به روزه و احرام او نمى زند.
مسأله 388ـ در غسل ترتيبى مى تواند سه بار در آب فرو رود، يك بار به نيّت سر و
گردن، ديگرى به نيّت طرف راست و ديگرى را به نيّت طرف چپ.
مسأله 389ـ در غسل ارتماسى بايد تمام بدن پاك باشد(بنابر احتياط واجب) ولى در غسل ترتيبى پاك بودن تمام بدن لازم نيست، همين اندازه كه هر عضو پيش از غسل دادن پاك باشد، كافى است.
مسأله 390ـ سابقاً گفتيم عرق جُنُب از حرام نجس نيست و چنين كسى مى تواند با آب گرم غسل كند، ولى بهتر است با آب ملايم غسل كند كه عرق ننمايد.
مسأله 391ـ هرگاه مختصرى از بدن شسته نشود، غسل باطل است، امّا شستن باطن، مانند داخل گوش و بينى و داخل چشم لازم نيست.
مسأله 392ـ هنگام غسل بايد هر چيز كه مانع رسيدن آب به بدن است برطرف كند و اگر احتمال عقلايى مى دهد مانعى باشد، بايد وارسى كند تا مطمئن شود مانعى نيست.
مسأله 393ـموهاى كوتاه را كه جزء بدن حساب مى شود بايد بشويد، بنابر احتياط واجب شستن موهاى بلند و زير آنها هر دو لازم است.
مسأله 394ـشرايطى كه براى وضو گفته شد مانند پاك بودن آب و غير آن در غسل هم شرط است، ولى در غسل لازم نيست كه از بالا به پايين بشويد و فاصله افتادن ميان شستن اعضا در غسل ترتيبى نيز اشكالى ندارد، مگر در مورد كسى كه نمى تواند بول و غائط خود را حفظ كند كه بايد پشت سر هم به جاآورد و فوراً نماز بخواند، همچنين در زن مستحاضه.
مسأله 395ـ كسى كه قصد دارد پول حمّامى را ندهد، يا بدون علم به رضايت او مى خواهد نسيه بگذارد بنابر احتياط، غسل او باطل است، همچنين اگر قصد دارد پول حرام يا پولى كه خمس آن را نداده به حمّامى بدهد.
مسأله 396ـ كسى كه زيادتر از معمول در حمّام آب مى ريزد، غسل او اشكال دارد، مگر اين كه تصميم داشته باشد حمّامى را با پول اضافى راضى كند.
مسأله 397ـ هرگاه شك كند غسل كرده يا نه،بايد غسل كند ولى اگر بعد از غسل
شك كند غسل او صحيح بوده يا نه، اعتنا به شك نكند.
مسأله 398ـ
اگر در اثناء غسل، حَدَث اصغر از او سر زند (مثلاً بول كند)
بنابر احتياط واجب،
بايد غسل را از سر گيرد و براى نماز و مانند آن، وضو
نيز بگيرد.
مسأله 399ـ هرگاه كسى جُنُب شده و نمازهايى خوانده است، بعداً شك كند غسل كرده يا نه، آن نمازها صحيح است، ولى براى نمازهاى بعد بايد غسل كند.
مسأله 400ـ چند غسل واجب، يا واجب و مستحب را مى توان با يك نيّت انجام داد، يعنى يك غسل كند به نيّت جنابت و حيض و مسّ ميّت و غسل جمعه و مانند آن و از همه كفايت مى كند.
مسأله 401ـ با هر غسلى مى توان نماز خواند و وضو واجب نيست، خواه جنابت باشد يا غير آن، واجب باشد يا مستحب، ولى احتياط مستحب آن است كه در غير غسل جنابت وضو بگيرد.
2ـ استحاضه
مسأله 402ـ يكى از خونهايى كه از زن خارج مى شود خون «استحاضه» است و دراين موقع زن را «مستحاضه» مى گويند، بطور كلّى تمام خونهايى كه غير از حيض و نفاس و زخم و دمل است و از رحم زن خارج مى شود خون استحاضه است.
مسأله 403ـ خون استحاضه غالباً كم رنگ و سرد و رقيق است و بدون فشار و سوزش بيرون مى آيد، ولى ممكن است گاهى تيره رنگ يا سرخ و گرم و غليظ باشد و با فشار و سوزش خارج شود.
مسأله 404ـ استحاضه فقط دو قسم است: «قليله» و «كثيره»: استحاضه قليله آن است كه هرگاه زن پنبه اى را داخل كند، خون، آن را آلوده نمايد ولى از طرف ديگر خارج نشود، خواه خون در پنبه فرو رود يا نه، و استحاضه كثيره آن است كه خون، در پنبه فرو رود و از آن بگذرد و جارى شود.
احكام زن مستحاضه
مسأله 405ـ در استحاضه قليله بايد زن براى هر نماز يك وضو بگيرد (بنابراحتياط واجب) و واجب است از سرايت خون به ساير اعضا جلوگيرى كند، امّا عوض كردن پنبه و دستمال واجب نيست، هر چند احتياط است. و در استحاضه كثيره واجب است سه غسل انجام دهد: يك غسل براى نماز صبح و ديگر براى نماز ظهر و عصر و سوم براى مغرب و عشا و بايد ميان اين نمازها جمع كند و احتياط مستحب آن است كه علاوه بر اين، براى هر نماز يك وضو بگيرد، قبل از غسل يا بعد از آن.
مسأله 406ـ هرگاه قبل از داخل شدن وقت نماز وضو يا غسل را انجام داده باشد بايد در موقع نماز بنابر احتياط واجب، آن را اعاده كند.
مسأله 407ـ هرگاه استحاضه قليله بعد از نماز صبح كثيره شود، بايد براى نماز ظهر و عصر غسل كند و اگر بعد از نماز ظهر و عصر كثيره شود، بايد براى نماز مغرب و عشا غسل كند.
مسأله 408ـ در تمام مواردى كه غسل بر او واجب مى شود اگر غسل كردن مكرّر براى او ضرر دارد، يا مايه مشقّت زياد است مى تواند به جاى آن تيمّم كند.
مسأله 409ـ در استحاضه «كثيره» يا «قليله» اگر قبل از اذان صبح براى نماز شب غسل كند يا وضو به جا آورد و نماز شب را بخواند احتياط واجب آن است كه بعد از داخل شدن صبح، دو مرتبه غسل و وضو را انجام دهد.
مسأله 410ـ هرگاه زن مستحاضه قليله، نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشا را از هم جدا بخواند، بايد براى هر كدام يك وضو بگيرد و همچنين براى نمازهاى مستحب، ولى براى مجموع نماز شب، يك وضو يا غسل كافى است و براى خواندن نماز احتياط و سجده فراموش شده و تشهّد فراموش شده و سجده سهو كه بلافاصله بعد از نماز به جا مى آورد، غسل و وضو لازم نيست.
مسأله 411ـ زن مستحاضه بعد از آن كه خونش قطع شد، فقط براى اولين نماز بايد كارهاى استحاضه را انجام دهد.