فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

back page resale_fazel page next page

مسأله 2579 ـ پدر و جد پدرى مى توانند براى محرم شدن، يك ساعت يا دو ساعت زنى را به عقد پسر نابالغ خود درآورند، و نيز مى توانند دختر نابالغ خود را براى محرم شدن، به عقد كسى درآورند ولى بايد آن عقد براى دختر مفسده نداشته باشد بلكه مصلحت داشته باشد.
مسأله 2580 ـ اگر پدر يا جد پدرى، طفل خود را كه در محل ديگرى است و نمى داند زنده است يا مرده، براى محرم شدن به عقد كسى در آورد، بر حسب ظاهر محرم بودن حاصل مى شود، و چنانچه بعداً معلوم شود كه در موقع عقد آن دختر زنده نبوده عقد باطل است و كسانى كه بواسطه عقد ظاهراً محرم شده بودند نامحرمند.
مسأله 2581 ـ اگر مرد مدت صيغه را ببخشد، چنانچه با او نزديكى كرده، بايد تمام چيزى را كه قرار گذاشته به او بدهد و اگر نزديكى نكرده بايد نصف آن را بدهد.
مسأله 2582 ـ مرد مى تواند زنى را كه صيغه او بوده و هنوز عده اش تمام نشده به عقد دائم يا موقت خود درآورد ولى بايد مدت صيغه تمام شده باشد يا مرد بقيه مدت را به زن بخشيده باشد.

احكام نگاه كردن

مسأله 2583 ـ نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است، و نگاه كردن به صورت و دستها اگر به قصد لذّت باشد حرام است، ولى اگر بدون قصد لذّت باشد مانعى ندارد، اگر چه احوط اجتناب است. و نيز نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام مى باشد. و نگاه كردن به صورت و بدن و موى دختر نابالغ اگر به قصد لذّت نباشد و موجب تحريك شهوت نگردد و بواسطه نگاه كردن انسان نترسد كه به حرام بيفتد مانعى ندارد.

[431]

مسأله 2584 ـ اگر انسان بدون قصد لذّت به آن قسمت از بدن زنهاى كافر كه معمولا نمى پوشانند نگاه كند در صورتى كه نترسد بحرام بيفتد اشكال ندارد.
مسأله 2585 ـ زن بايد بدن و موى خود را از مرد نامحرم بپوشاند بلكه احتياط واجب آن است كه بدن و موى خود را از پسرى هم كه بالغ نشده ولى خوب و بد را مى فهمد و بحدّى رسيده كه مورد نظر شهوانى است بپوشاند.
مسأله 2586 ـ نگاه كردن به عورت ديگرى حرام است، اگر چه از پشت شيشه يا در آئينه يا آب صاف و مانند اينها باشد. و احتياط واجب آن است كه به عورت بچّه مميّز هم نگاه نكنند. ولى زن و شوهر مى توانند به تمام بدن يكديگر نگاه كنند.
مسأله 2587 ـ مرد و زنى كه با يكديگر محرمند، اگر قصد لذّت نداشته باشند مى توانند غير از عورت به تمام بدن يكديگر نگاه كنند.
مسأله 2588 ـ مرد نبايد به قصد لذّت به بدن مرد ديگر نگاه كند و نگاه كردن زن هم به بدن زن ديگر با قصد لذّت حرام است.
مسأله 2589 ـ اگر مرد براى معالجه زن نامحرم ناچار شود كه او را نگاه كند و دست به بدن او بزند اشكال ندارد، ولى اگر با نگاه كردن بتواند معالجه كند نبايد دست به بدن او بزند و اگر با دست زن بتواند معالجه كند، نبايد او را نگاه كند.
مسأله 2590 ـ اگر انسان براى معالجه كسى ناچار شود كه به عورت او نگاه كند، بايد آئينه را در مقابل گذاشته و در آن نگاه كند ولى اگر چاره اى جز نگاه كردن به عورت نباشد اشكال ندارد.

مسائل متفرقه زناشوئى

مسأله 2591 ـ كسى كه به واسطه نداشتن زن به حرام مى افتد، واجب است زن بگيرد اين وجوب به خاطر جلوگيرى از حرام است يعنى اگر مطمئن شود كه به حرام مى افتد واجب است زن بگيرد.
مسأله 2592 ـ اگر شوهر در عقد شرط كند كه زن باكره باشد و بعد از عقد معلوم شود كه باكره نبوده، مى تواند عقد را به هم بزند. و همچنين است اگر لفظاً شرط بكارت نشده باشد ليكن مبنى عقد عرفاً بر بكارت زوجه باشد.

[432]

مسأله 2593 ـ ماندن مرد و زن نامحرم در محل خلوتى كه كسى در آن جا نيست و ديگرى هم نمى تواند وارد شود در صورتيكه احتمال فساد برود حرام است ولى اگر طورى باشد كه كس ديگر بتواند وارد شود، يا بچّه اى كه خوب و بد را مى فهمد در آنجا باشد يا احتمال فساد نرود اشكال ندارد.
مسأله 2594 ـ اگر مرد مهر زن را در عقد معين كند و قصدش اين باشد كه آن را ندهد، عقد صحيح است ولى مهر را بايد بدهد.
مسأله 2595 ـ مسلمانى كه منكر خدا يا پيغمبر شود، يا حكم ضرورى دين يعنى حكمى را كه مسلمانان جزء دين اسلام مى دانند مثل واجب بودن نماز و روزه انكار كند، در صورتى كه منكر شدن آن حكم، به انكار خدا يا پيغمبر برگردد و بداند آن حكم ضرورى دين است مرتد مى شود، و همچنين است اگر منكر معاد شود يا از خوارج و نواصب و غلات گردد.
مسأله 2596 ـ اگر زن پيش از آن كه شوهرش با او نزديكى كند بطورى كه در مسأله پيش گفته شد مرتدّ شود، عقد او باطل مى گردد و همچنين است اگر بعد از نزديكى مرتدّ شود ولى يائسه شده باشد يعنى اگر سيّده است شصت سال و اگر سيّده نيست پنجاه سال او تمام شده باشد. امّا اگر يائسه نباشد، بايد به دستورى كه در احكام طلاق گفته خواهد شد عدّه نگهدارد، پس اگر در بين عدّه، مسلمان شود عقد باقى و اگر تا آخر عدّه مرتد بماند عقد باطل است.
مسأله 2597 ـ كسى كه پدر يا مادرش در موقع بسته شدن نطفه او مسلمان بوده اند، چنانچه بعد از بالغ شدن اظهار اسلام كند، اگر مرتد شود زنش بر او حرام مى شود و بايد به مقدارى كه در احكام طلاق گفته مى شود عدّه وفات نگهدارد و در اصطلاح فقهاء به چنين شخصى مرتد فطرى مى گويند.
مسأله 2598 ـ مردى كه از پدر و مادر غير مسلمان به دنيا آمده و مسلمان شده اگر پيش از نزديكى با عيالش مرتد شود و يا زنش يائسه باشد، عقد او باطل مى گردد، و اگر بعد از نزديكى مرتد شود و زن او در سنّ زنانى باشد كه حيض مى بينند، زن او بايد به مقدارى كه در احكام طلاق گفته مى شود عدّه نگهدارد، پس اگر پيش از تمام شدن عدّه، شوهر او مسلمان شود عقد باقى و گر نه باطل است. ولى در صورت اوّل نيز بهتر است عقد او تجديد شود و در اصطلاح فقهاء به چنين شخصى مرتد ملّى گويند.
مسأله 2599 ـ اگر زن در عقد با مرد شرط كند كه او را از شهرى بيرون نبرد و

[433]

مرد هم قبول كند، نبايد زن را از آن شهر بدون رضايت او بيرون ببرد.
مسأله 2600 ـ اگر زن انسان از شوهر سابقش دخترى داشته باشد، انسان مى تواند آن دختر را براى پسر خود كه از آن زن نيست عقد كند و نيز اگر دخترى را براى پسر خود عقد كند مى تواند با مادر آن دختر ازدواج نمايد.
مسأله 2601 ـ اگر زنى از زنا آبستن شود، جايز نيست بچه اش را سقط كند.
مسأله 2602 ـ اگر كسى با زنى كه شوهر ندارد و در عدّه كسى هم نيست زنا كند، چنانچه بعد او را عقد كند و بچه اى از آنان پيدا شود، در صورتى كه ندانند از نطفه حلال است يا حرام، آن بچه حلال زاده است.
مسأله 2603 ـ اگر مرد نداند كه زن در عده است يا نداند كه عقد در عدّه حرام است و با او ازدواج كند، چنانچه زن هم نداند و بچه اى از آنان به دنيا آيد، حلال زداه است و شرعاً فرزند هر دو مى باشد ولى اگر زن مى دانسته كه در عدّه است و مى دانسته كه عقد در عدّه حرام است شرعاً بچه، فرزند پدر است، و در هر دو صورت عقد آنان باطل است و به يكديگر حرام ابدى مى باشند.
مسأله 2604 ـ اگر زن بگويد يائسه ام نبايد حرف او را قبول كرد، ولى اگر بگويد شوهر ندارم حرف او قبول مى شود بشرط آن كه متّهم نباشد و اگر متّهم باشد بهتر است تحقيق كند.
مسأله 2605 ـ اگر بعد از آن كه با زنى ازدواج كرد، كسى بگويد آن زن شوهر داشته و زن بگويد نداشتم، چنانچه شرعاً ثابت نشود كه زن شوهر داشته، بايد حرف زن را قبول كرد. ولى اگر آن كس مورد وثوق باشد بنابر احتياط واجب آن مرد بايد با طلاق از آن زن جدا شود.
مسأله 2606 ـ حفظ و پرورش نوزاد پسر تا دو سال و نوزاد دختر تا هفت سال حق مادر است به شرط اينكه عاقل و مسلمان و آزاد باشد و به ديگرى شوهر نكرده باشد و الاّ پدر مقدّم است ولى اگر پدر مرده باشد مادر هر   شوهر كرده باشد بر جدّ و ديگران مقدّم است و اين ترتيب بنابر احتياط واجب رعايت شود.
مسأله 2607 ـ مستحب است در شوهر دادن دخترى كه بالغه است يعنى

[434]

مكلّف شده عجله كنند، حضرت صادق (عليه السلام)فرمودند: يكى از سعادتهاى مرد آن است كه دخترش در خانه او حيض نبيند.
مسأله 2608 ـ اگر زن مهر خود را به شوهر صلح كند كه زن ديگر نگيرد و شوهر هم قبول نمايد، احتياط واجب آن است كه زن مهر را نگيرد و شوهر هم با زن ديگر ازدواج نكند.
مسأله 2609 ـ كسى كه از زنا به دنيا آمده اگر زن بگيرد و بچه اى پيدا كند آن بچه حلال زاده است.
مسأله 2610 ـ هر گاه مرد در روزه ماه رمضان يا در حال حيض زن با او نزديكى كند معصيت كرده، ولى اگر بچه اى از آنان به دنيا آيد حلال زاده است.
مسأله 2611 ـ زنى كه يقين دارد شوهرش در سفر مرده اگر بعد از عدّه وفات كه مقدار آن در احكام طلاق گفته خواهد شد، شوهر كند و شوهر اول از سفر برگردد بايد از شوهر دوّم جدا شود و به شوهر اول حلال است ولى اگر شوهر دوم با او نزديكى كرده باشد، زن بايد عده نگهدارد و شوهر دوم بايد مهر او را بدهد و اگر مهر المسماى او با مهر المثل تفاوت دارد در تفاوت آن بنابر احتياط با هم مصالحه نمايند ولى خرج عدّه ندارد و به شوهر دوّم نيز حرام ابدى مى شود.
مسأله 2612 ـ زنى كه شوهرش به مسافرت رفته يا در جبهه جنگ يا در سفر دريائى يا به جهت ديگرى مفقود الاثر شده چنانچه يقين دارد شوهرش زنده است نمى تواند شوهر كند. و مخارج او از مال شوهر يا از صدقات و بيت المال در صورت نياز بايد پرداخت شود.
مسأله 2613 ـ در فرض مسئله گذشته چنانچه زن نمى داند شوهرش زنده است يا مرده، اگر پدر، يا جدّ يا وكيل شوهر از مال شوهر يا از مال خودشان مخارج زن را مطابق شأن او تأمين مى كنند زن بايد صبر كند و حق شوهر كردن ندارد. و اگر به هيچ وجه مخارج او را تأمين نمى كنند يا زن به واسطه نداشتن شوهر به عسر و حرج شديد مى افتد مى تواند به مجتهد جامع الشرائط مراجعه كند و پس از مراجعه مجتهد جامع الشرائط دستور مى دهد زن تا چهار سال صبر كند، و در طول اين مدّت بوسيله نامه نوشتن به مناطقى كه احتمال مى دهند شوهر زن در آنجاها باشد يا به وسايل ديگر تحقيق مى كنند، اگر زنده بودن او ثابت شد زن بايد صبر كند و اگر ثابت نشد مجتهد جامع الشرائط به پدر يا جدّ پدرى مرد دستور مى دهد زن را طلاق دهد و اگر

[435]

ممكن نشد خود مجتهد جامع الشرائط او را طلاق مى دهد و بنابر احتياط واجب زن بعد از طلاق به مقدار عده وفات يعنى چهار ماه و ده روز عدّه نگه مى دارد و بعد از عدّه آزاد مى شود و مى تواند شوهر كند ولى چنانچه شوهرش در بين عدّه پيدا شد حق دارد رجوع كند و اگر بعد از عدّه پيدا شد احوط عدم رجوع است و در اين فرض اگر بدانند يا اطمينان داشته باشند كه اگر چهار سال صبر كنند از شوهر زن خبرى نمى شود لازم نيست چهار سال صبر كنند.

[436]

احكام شير دادن

مسأله 2614 ـ اگر زنى بچه اى را با شرايطى كه در مسأله (2619) گفته خواهد شد، شير دهد، آن بچه به اين عدّه محرم مى شود:
اوّل: خود زن و او را مادر رضاعى مى گويند.
دوّم: شوهر زن كه شير مال اوست و او را پدر رضاعى مى گويند.
سوّم: پدر و مادر آن زن هر چه بالا روند، اگر چه پدر و مادر رضاعى او باشند.
چهارم: بچه هايى كه از آن زن به دنيا آمده اند، يا به دنيا مى آيند.
پنجم: بچه هاى اولاد آن زن هر چه پائين روند، چه از اولاد او به دنيا آمده، يا اولاد او آن بچّه ها را شير داده باشند.
ششم: خواهر و برادر آن زن اگر چه رضاعى باشند. يعنى بواسطه شير خوردن، با آن زن خواهر و برادر شده باشند.
هفتم: عمو و عمه آن زن اگر چه رضاعى باشند.
هشتم: دايى و خاله آن زن اگر چه رضاعى باشند.
نهم: اولاد شوهر آن زن كه شير مال آن شوهر است، هر چه پايين روند، اگر چه اولاد رضاعى او باشند.
دهم: پدر و مادر شوهر آن زن كه شير مال آن شوهر است، هر چه بالا روند.
يازدهم: خواهر و برادر شوهرى كه شير مال او است اگر چه خواهر و برادر رضاعى او باشند.
دوازدهم: عمو و عمه و دايى و خاله مادر و شوهرى كه شير مال اوست هر چه

[437]

بالا روند، اگر چه رضاعى باشند. و نيز عدّه ديگرى هم كه در مسائل بعد گفته مى شود، بواسطه شير دادن محرم مى شوند.
مسأله 2615 ـ اگر زنى بچه اى را با شرايطى كه در مسأله (2619) گفته مى شود شير دهد، پدر آن بچه نمى تواند با دخترهايى كه از آن زن به دنيا آمده اند ازدواج كند. و نيز نمى تواند دخترهاى شوهرى را كه شير مال او است براى خود عقد نمايد، بلكه احتياط واجب آن است كه دخترهاى رضاعى او را هم براى خود عقد ننمايد ولى جايز است با دخترهاى رضاعى آن زن ازدواج كند. اگر چه احتياط مستحب آن است كه با آنان ازدواج نكند، و نگاه محرمانه يعنى نگاهى كه انسان مى تواند به محرم هاى خود كند به آنان ننمايد.
مسأله 2616 ـ اگر زنى بچه اى را با شرايطى كه در مسأله (2619) گفته مى شود شير دهد، شوهر آن زن كه صاحب شير است به خواهرهاى آن بچه محرم نمى شود. ولى احتياط مستحب آن است كه با آنان ازدواج ننمايد، و نيز خويشان شوهر به خواهر و برادر آن بچه محرم نمى شوند.
مسأله 2617 ـ اگر زنى بچه اى را شير دهد، به برادرهاى آن بچه محرم نمى شود. و نيز خويشان آن زن به برادر و خواهر بچه اى كه شير خورده محرم نمى شوند.
مسأله 2618 ـ اگر انسان با زنى كه دخترى را شير كامل داده ازدواج كند و با آن زن نزديكى نمايد، ديگر نمى تواند آن دختر را براى خود عقد كند.
مسأله 2619 ـ اگر انسان با دخترى ازدواج كند، ديگر نمى تواند با زنى كه آن دختر را شير كامل داده ازدواج نمايد.
مسأله 2620 ـ انسان نمى تواند با دخترى كه مادر، يا مادر بزرگ انسان او را شير كامل داده اند ازدواج كند. و نيز اگر زن پدر انسان از شير پدر او دخترى را شير داده باشد، انسان نمى تواند با آن دختر ازدواج نمايد و چنانچه دختر شير خوارى را براى خود عقد كند بعد مادر يا مادر بزرگ يا زن پدر او از شير همان پدر، آن دختر را شير دهد، عقد باطل مى شود.
مسأله 2621 ـ با دخترى كه خواهر، يا زن برادر انسان از شير برادرش او را شير

[438]

كامل داده نمى شود ازدواج كرد، و همچنين است اگر خواهر زاده يا برادر زاده، يا نوه خواهر يا نوه برادر انسان آن دختر را شير داده باشد.
مسأله2622 ـ اگر زنى بچه دختر خود را شير دهد، آن دختر به شوهر خود حرام مى شود. و همچنين است اگر بچه اى را كه شوهر دخترش از زن ديگر دارد شير دهد. ولى اگر بچه پسر خود را شير دهد، زن پسرش كه مادر آن طفل شير خوار است بر شوهر خود حرام نمى شود.
مسأله 2623 ـ اگر زن پدر دخترى، بچه شوهر آن دختر را از شير پدر دختر شير دهد، آن دختر به شوهر خود حرام مى شود، چه بچه از همان دختر يا از زن ديگر شوهر او باشد.

شرايط شير دادنى كه علت محرم شدن است

مسأله 2624 ـ شير دادنى كه علت محرم شدن است نُه شرط دارد:
اول: بچه شير زن زنده را بخورد، پس اگر از پستان زنى كه مرده است شير بخورد فايده ندارد.
دوّم: شير آن زن از حرام نباشد، پس اگر شير بچه اى را كه از زنا به دنيا آمده به بچه ديگر بدهند، بواسطه آن شير، بچه به كسى محرم نمى شود.
سوّم: شير از ولادت باشد، بنابر اين اگر پستان بدون تولّد فرزندى شير پيدا كند و بچه از آن شير بخورد سبب محرميّت نمى شود.
چهارم: بچه شير را از پستان بمكد، پس اگر شير را در گلوى او بريزند نتيجه ندارد.
پنجم: شير، خالص و با چيز ديگر مخلوط نباشد.
ششم: شير از يك شوهر باشد. پس اگر زن شير دهى را طلاق دهند، بعد شوهر ديگرى كند و از او آبستن شود و تا موقع زائيدن، شيرى كه از شوهر اول داشته باقى باشد و مثلا هشت دفعه پيش از زاييدن از شير شوهر اول و هفت دفعه بعد از زاييدن از شير شوهر دوّم به بچه اى بدهد، آن بچه به كسى محرم نمى شود.
هفتم: بچه بواسطه مرض شير را قى نكند و اگر قى كند، بنابر احتياط واجب كسانى كه بواسطه شير خوردن به آن بچه محرم مى شوند، بايد با او ازدوج نكنند، و نگاه محرمانه هم به او ننمايند.

[439]

هشتم: پانزده مرتبه، يا يك شبانه روز بطورى كه در مسأله بعد گفته مى شود شير سير بخورد يا مقدارى شير به او بدهند كه بگويند از آن شير استخوانش محكم شده و گوشت در بدنش روييده است، بلكه اگر ده مرتبه هم به او شير بدهند در صورتى كه بين آن ده مرتبه هيچ فاصله اى نباشد يعنى كودك شير فرد ديگر يا طعام نخورده باشد، احتياط واجب آن است كه كسانى كه بواسطه شير خوردن او به او محرم مى شوند، با او ازدواج نكنند و نگاه محرمانه هم به او ننمايند.
نهم: دو سال بچه تمام نشده باشد و اگر بعد از تمام شدن دو سال، او را شير دهند به كسى محرم نمى شود، بلكه اگر مثلا پيش از تمام شدن دو سال، هشت مرتبه و بعد از آن، هفت مرتبه شير بخورد، به كسى محرم نمى شود، ولى چنانچه از موقع زاييدن زن شير ده بيشتر از دو سال گذشته باشد و شير او باقى باشد و بچه اى را شير دهد احتياط واجب در ترك ازدواج و ترك معامله محرميّت است.
مسأله 2625 ـ بايد بچه در بين يك شبانه روز غذا يا شير كس ديگر را نخورد ولى اگر كمى غذا بخورد كه نگويند در بين شيردادن، غذا خورده اشكال ندارد، و نيز بايد پانزده مرتبه را از شير يك زن بخورد و در بين پانزده مرتبه شير كس ديگر را نخورد و در هر دفعه بدون فاصله شير بخورد، ولى اگر در بين شير خوردن نفس تازه كند، يا كمى صبر كند، كه از زمان اولى كه پستان در دهان مى گيرد تا وقتى سير مى شود، يك دفعه حساب شود اشكال ندارد. و در صورتيكه ده بار شير بخورد بنابر احتياط واجب شرائط بايد رعايت شود.
مسأله 2626 ـ اگر زن از شير شوهر خود بچه اى را شير دهد، بعد شوهر ديگر كند و از شير آن شوهر هم بچه ديگر را شير دهد آن دو بچه به يكديگر محرم نمى شوند، اگر چه بهتر است با هم ازدواج نكنند و نگاه محرمانه به يكديگر ننمايند.
مسأله 2627 ـ اگر زن از شير يك شوهر  ين بچه را شير دهد، همه آنان به يكديگر و به شوهر و به زنى كه آنان را شير داده محرم مى شوند.
مسأله 2628 ـ اگر كسى   زن داشته باشد و هر كدام آنان با شرايطى كه گفتيم، بچه اى را شير دهد، همه آن بچه ها به يكديگر و به آن مرد و به همه آن زنها

[440]

محرم مى شوند.
مسأله 2629 ـ اگر كسى دو زن شير ده داشته باشد و يكى از آنان بچه اى را مثلا هشت مرتبه و ديگرى هفت مرتبه شير بدهد آن بچه به كسى محرم نمى شود.
مسأله 2630 ـ اگر زنى از شير يك شوهر پسر و دخترى را شير كامل بدهد آنها با هم محرم مى شوند ولى خواهر و برادر آن دختر به خواهر و برادر آن پسر محرم نمى شوند.
مسأله 2631 ـ انسان نمى تواند بدون اذن زن خود، با زنهايى كه بواسطه شير خوردن، خواهر زاده يا برادر زاده زن او شده اند ازدواج كند. و نيز اگر با پسرى لواط كند، بنابر احتياط واجب نميتواند با دختر و خواهر و مادر و مادر بزرگ آن پسر كه رضاعى هستند يعنى بواسطه شير خوردن، دختر و خواهر و مادر او شده اند ازدواج نمايد.
مسأله 2632 ـ زنى كه برادر انسان را شير داده به انسان محرم نمى شود، اگر چه احتياط مستحب آن است كه با او ازدواج نكند.
مسأله 2633 ـ انسان نمى تواند با دو خواهر، اگر چه رضاعى باشند يعنى بواسطه شير خوردن، خواهر يكديگر شده باشند ازدواج كند، و چنانچه دو زن را عقد كند و بعد بفهمد خواهر بوده اند، در صورتى كه عقد آنان در يك وقت بوده هر دو باطل است و اگر در يك وقت نبوده عقد اولى صحيح و عقد دومى باطل است.
مسأله 2634 ـ اگر زن از شير شوهر خود كسانى را كه بعداً گفته مى شود شير دهد، شوهرش بر او حرام نمى شود، اگر چه بهتر آن است كه اين كار را نكند: اول: برادر و خواهر خود را. دوّم: عمو و عمه و دايى و خاله خود را. سوّم: اولاد عمو و اولاد دايى خود را. چهارم: برادر زاده خود را. پنجم: برادر شوهر، يا خواهر شوهر خود را. ششم: خواهر زاده خود، يا خواهر زاده شوهرش را. هفتم: عمو و عمه و دايى و خاله شوهرش را. هشتم: نوه زن ديگر شوهر خود را.
مسأله 2635 ـ اگر كسى دختر عمه يا دختر خاله انسان را شير دهد به انسان محرم نمى شود ولى احتياط مستحب آن است كه از ازدواج با او خود دارى نمايد.
مسأله 2636 ـ مردى كه دو زن دارد، اگر يكى از آن دو زن، فرزند عموى زن ديگر را شير دهد، زنى كه فرزند عموى او شير خورده، به شوهر خود حرام نمى شود.

[441]

آداب شير دادن

مسأله 2637 ـ براى شير دادن بچه بهتر از هر كس مادر او است و سزاوار است كه مادر براى شير دادن از شوهر خود مزد نگيرد و خوب است كه شوهر مزد بدهد. و اگر مادر بخواهد بيشتر از دايه مزد بگيرد، شوهر مى تواند بچه را از او گرفته و به دايه بدهد.
مسأله 2638 ـ مستحب است دايه اى كه براى طفل مى گيرند، دوازده امامى و داراى عقل و عفت و صورت نيكو باشد و مكروه است كم عقل يا غير دوازده امامى يابد صورت، يا بد خلق، يا زنا زاده باشد، و نيز مكروه است دايه اى بگيرند كه از زنا بچه دار شده و شير او از زنا است.

مسائل متفرقه شير دادن

مسأله 2639 ـ مستحب است زنها مواظب باشند كه هر بچه اى را شير ندهند، زيرا ممكن است فراموش شود كه به چه كسانى شير داده اند و بعد دو نفر محرم با يكديگر ازدواج نمايند.
مسأله 2640 ـ كسانى كه بواسطه شير خوردن، خويشى پيدا مى كنند مستحب است يكديگر را احترام نمايند، ولى از يكديگر ارث نمى برند و حقوق خويشاوندى كه انسان با خويشان خود دارد براى آنان نيست.
مسأله 2641 ـ در صورتى كه ممكن باشد، مستحب است بچه را دو سال تمام شير بدهند.
مسأله 2642 ـ اگر بواسطه شير دادن، حق شوهر از بين نرود، زن مى تواند بدون اجازه شوهر، بچه كس ديگر را شير دهد، ولى جايز نيست بچه اى را شير دهد كه بواسطه شير دادن به آن بچه به شوهر خود حرام شود. مثلا اگر شوهر او دختر شير خوارى را براى خود عقد كرده باشد زن نبايد آن دختر را شير دهد، چون اگر آن دختر را شير دهد خودش مادر زن شوهر مى شود و بر او حرام مى گردد.
مسأله 2643 ـ اگر كسى بخواهد زن برادرش به او محرم شود، بايد دختر شير

[442]

خوارى را مثلا دو روزه براى خود صيغه كند و در آن دو روز با شرايطى كه در مسأله (2619) گفته شد زن برادرش آن دختر را شير دهد. كه در اين صورت عقد دختر باطل و براى او محرم و حرام ابدى مى گردد و زن برادرش به او محرم مى شود.
مسأله 2644 ـ اگر مرد پيش از آن كه زنى را براى خود عقد كند بگويد بواسطه شير خوردن، آن زن بر او حرام شده: مثلا بگويد شير مادر او را خورده، چنانچه تصديق او ممكن باشد، نمى تواند با آن زن ازدواج كند. و اگر بعد از عقد بگويد و خود زن هم حرف او را قبول نمايد عقد باطل است، پس اگر مرد با او نزديكى نكرده باشد، يا نزديكى كرده باشد، ولى در وقت نزديكى كردن، زن بداند بر آن مرد حرام است، مهر ندارد و اگر بعد از نزديكى بفهمد كه بر آن مرد حرام بوده، شوهر بايد مهر او را مطابق زنهايى كه مثل او هستند بدهد.
مسأله 2645 ـ اگر زن پيش از عقد بگويد بواسطه شير خوردن بر مردى حرام شده چنانچه تصديق او ممكن باشد نمى تواند با آن مرد ازدواج كند و اگر بعد از عقد بگويد، مثل صورتى است كه مرد بعد از عقد بگويد كه زن بر او حرام است و حكم آن در مسأله پيش گفته شد.
back page resale_fazel page next page