مسأله 1152 ـ موقع نوشتن اسم مبارك حضرت رسول(صلى
الله عليه وآله) مستحب است صلوات را هم بنويسد و نيز بهتر است هر وقت آن حضرت را
ياد مى كند صلوات بفرستد.
[194]
مُبطِلات نماز
مسأله 1153 ـ دوازده چيز نماز را باطل مى كند و آنها
را مبطلات مى گويند:
اوّل: آنكه در بين نماز يكى از شرطهاى آن از بين برود، مثلاً در بين نماز بفهمد
مكانش غصبى است.
دوّم: آنكه در بين نماز عمداً يا سهواً يا از روى ناچارى، چيزى كه وضو يا غسل را
باطل مى كند پيش آيد، مثلاً بول از او بيرون آيد، ولى كسى كه نمى تواند از بيرون
آمدن بول و غائط خوددارى كند، اگر در بين نماز بول يا غائط از او خارج شود چنانچه
به دستورى كه در احكام وضو گفته شد رفتار نمايد نمازش باطل نمى شود و نيز اگر در
بين نماز از زن مستحاضه خون خارج شود، در صورتى كه به دستور استحاضه رفتار كرده
باشد نمازش صحيح است.
مسأله 1154 ـ كسى كه بى اختيار خوابش برده اگر نداند كه در بين نماز خوابش برده يا
بعد از آن بايد نمازش را دوباره بخواند، ولى اگر تمام شدن نماز را بداند و شك كند
كه خواب در بين نماز بوده يا بعد نمازش صحيح است.
مسأله 1155 ـ گر بداند به اختيار خودش خوابيده و شك كند كه بعد از نماز بوده، يا در
بين نماز يادش رفته كه مشغول نماز است و خوابيده نمازش صحيح است.
مسأله 1156 ـ اگر در حال سجده از خواب بيدار شود و شك كند كه در سجده آخر نماز است
يا در سجده شكر، بايد آن نماز را دوباره بخواند.
سوّم: از مبطلات نماز آن است كه مثل بعض كسانى كه شيعه نيستند دستها را رويهم
بگذارد.
مسأله 1157 ـ هرگاه براى ادب دستها را روى هم بگذارد اگرچه مثل آنها نباشد بنابر
احتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند، ولى اگر از روى فراموشى يا ناچارى يا براى
كار ديگر مثل خاراندن دست و مانند آن، دستها را رويهم بگذارد اشكال ندارد.
چهارم: از مبطلات نماز آن است كه بعد از خواند حمد، آمين بگويد. ولى اگر اشتباهاً
يا از روى تقيّه بگويد، نمازش باطل نمى شود.
[195]
پنجم: از مبطلات نماز آن است كه عمداً يا از روى
فراموشى پشت به قبله كند، يا به طرف راست يا چپ قبله برگردد، بلكه اگر عمداً به
قدرى برگردد كه نگويند رو به قبله است، اگرچه به طرف راست يا چپ نرسد، نمازش باطل
است.
مسأله 1158 ـ اگر عمداً يا سهواً سر را به قدرى برگرداند كه بتواند پشت سر را ببيند
نماز باطل است ولى اگر سر را كمى بگرداند عمداً باشد يا اشتباهاً نمازش باطل
نمى شود.
ششم: از مبطلات نماز آن است كه عمداً كلمه اى را بگويد كه داراى معنى باشد خواه يك
حرف باشد يا بيشتر و قصد معنى بكند نمازش باطل است و اگر سهواً بگويد، نمازش باطل
نمى شود.
مسأله 1159 ـ اگر كلمه اى بگويد كه يك حرف دارد، چنانچه آن كلمه معنى داشته باشد
مثل (ق) كه در زبان عرب به معناى اين است كه «نگهدارى كن» چنانچه معنى آن را بداند
و قصد آن معنى را نمايد نمازش باطل مى شود، بلكه اگر قصد معناى آن را نكند ولى
ملتفت معناى آن باشد احتياط واجب آن است كه نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1160 ـ سرفه كردن و آروغ زدن و آه كشيدن در نماز اشكال ندارد، ولى گفتن آخ و
آه و مانند اينها كه دو حرف است اگر عمدى باشد نماز را باطل مى كند.
مسأله 1161 ـ اگر كلمه اى را به قصد ذكر بگويد مثلاً به قصد ذكر بگويد: «الله اكبر»
ولى در موقع گفتن آن، صدا را بلند كند كه چيزى را به ديگرى بفهماند اشكال ندارد ولى
چنانچه به قصد اينكه چيزى را به كسى بفهماند آن را بگويد اگرچه قصد ذكر هم داشته
باشد نماز باطل مى شود.
مسأله 1162 ـ خواندن قرآن در نماز، غير از چهار سوره اى كه سجده واجب دارد و در
احكام جنابت گفته شد و نيز دعا كردن در نماز اشكال ندارد ولى احتياط واجب اين است
كه به عربى باشد.
مسأله 1163 ـ اگر چيزى از حمد و سوره و ذكرهاى نماز را عمداً يا احتياطاً چند مرتبه
بگويد اشكال ندارد ولى اگر از روى وسواس چند مرتبه بگويد نماز باطل مى شود.
مسأله 1164 ـ در حال نماز، انسان نبايد به ديگرى سلام كند و اگر ديگرى به او سلام
كند بايد طورى جواب دهد كه سلام مقدّم باشد مثلاً بگويد: «اَلسّلامُ عَلَيْكُم» يا
[196]
«سَلام عَلَيْكم»و نبايد «عَلَيْكُمُ السَّلامُ»
بگويد.
مسأله 1165 ـ انسان بايد جواب سلام را چه در نماز يا در غير نماز فوراً بگويد و اگر
عمداً يا از روى فراموشى جواب سلام را به قدرى طول دهد كه اگر جواب بگويد جواب آن
سلام حساب نشود چنانچه در نماز باشد نبايد جواب بدهد و اگر در نماز نباشد، جواب
دادن واجب نيست.
مسأله 1166 ـ بايد جواب سلام را طورى بگويد كه سلام كننده بشنود و اگر سلام كننده
كر باشد بايد با بلند كردن صدا يا به اشاره طورى جواب او را بدهد كه بشنود يا
متوجّه جواب سلام شود.
مسأله 1167 ـ نمازگزار بايد جواب سلام را به قصد جواب بگويد نه به قصد دعا.
مسأله 1168 ـ اگر زن يا مرد نامحرم يا بچّه مميّز يعنى بچّه اى كه خوب و بد را
مى فهمد به نمازگزار سلام كند نمازگزار مى تواند جواب او را بدهد و بهتر است به قصد
دعا جواب بگويد.
مسأله 1169 ـ اگر نمازگزار جواب سلام را ندهد معصيت كرده ولى نمازش صحيح است.
مسأله 1170 ـ اگر كسى به نمازگزار غلط سلام كند به طورى كه سلام حساب نشود جواب او
واجب نيست و اگر سلام حساب شود جواب او واجب است و بهتر است به قصد دعا جواب بدهد.
مسأله 1171 ـ جواب سلام كسى كه از روى مسخره يا شوخى سلام مى كند واجب نيست، و
احتياط واجب آن است كه در جواب سلام مرد و زن غير مسلمان بگويد «عليك».
مسأله 1172 ـ اگر كسى به عدّه اى سلام كند، جواب سلام او بر همه آنان واجب است، ولى
اگر يكى از آنان جواب دهد كافى است.
مسأله 1173 ـ اگر كسى به عدّه اى سلام كند و فردى كه سلام كننده قصد سلام دادن به
او را نداشته جواب دهد، باز هم جواب سلام او بر آن عدّه واجب است.
مسأله 1174 ـ اگر به عدّه اى سلام كند و كسى كه بين آنها مشغول نماز است شك كند كه
سلام كننده قصد سلام كردن به او را هم داشته يا نه، نبايد جواب بدهد، و همچنين است
اگر بداند كه قصد او را هم داشته ولى ديگرى جواب سلام را بدهد. امّا اگر بداند كه
قصد او را هم داشته و ديگرى جواب ندهد بايد جواب او را بدهد.
[197]
مسأله 1175 ـ سلام كردن مستحب است و خيلى سفارش شده
است كه سواره به پياده و ايستاده به نشسته و كوچكتر به بزرگتر سلام كند.
مسأله 1176 ـ اگر دو نفر با هم به يكديگر سلام كنند بر هر يك واجب است جواب سلام
ديگرى را بدهد.
مسأله 1177 ـ در غير نماز، مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگويد مثلاً اگر
كسى گفت: «سَلامٌ عليكم» در جواب بگويد: سَلامٌ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ الله.
هفتم: از مبطلات نماز خنده با صدا و ترجيع است، و بنابر احتياط واجب خنده با صدا
اگرچه ترجيع نداشته باشد و عمدى باشد و چنانچه سهواً هم با صدا بخندد به طورى كه
صورت نماز از بين برود نماز باطل است ولى لبخند نماز را باطل نمى كند.
مسأله 1178 ـ اگر براى جلوگيرى از صداى خنده حالش تغيير كند، مثلاً رنگش سرخ شد
چنانچه به حدّى باشد كه از صورت نمازگزار خارج شود نمازش باطل است.
هشتم: از مبطلات نماز آن است كه براى كار دنيا عمداً با صدا گريه كند، و احتياط
واجب آن است كه براى كار دنيا بى صدا هم گريه نكند، ولى اگر از ترس خدا يا براى
آخرت گريه كند، آهسته باشد يا بلند اشكال ندارد، بلكه از بهترين اعمال است.
نهم: از مبطلات نماز كارى است كه صورت نماز را بهم بزند مثل دست زدن، رقصيدن و به
هوا پريدن و مانند اينها، كم باشد يا زياد، عمداً باشد يا از روى فراموشى فرقى
ندارد. ولى كارى كه صورت نماز را بهم نزند مثل اشاره كردن به دست اشكال ندارد.
مسأله 1179 ـ اگر در بين نماز به قدرى ساكت بماند كه از صورت نمازگزار خارج شود
نمازش باطل مى شود.
مسأله 1180 ـ اگر در بين نماز كارى انجام دهد يا مدّتى ساكت شود و شك كند كه نماز
بهم خورده يا نه، نمازش صحيح است.
دهم: از مبطلات نماز خوردن و آشاميدن است، اگر در نماز طورى بخورد يا بياشامد كه
صورت نماز بهم بخورد نمازش باطل مى شود حتّى اگر صورت نماز بهم نخورد بنابر احتياط
واجب نماز باطل مى شود.
مسأله 1181 ـ احتياط واجب آن است كه در نماز از خوردن و آشاميدنى كه موالات عرفى
نماز را به هم مى زند اجتناب كند، هرچند صورت نماز از بين نرود.
مسأله 1182 ـ اگر در بين نماز، ذرّاتى از غذا كه در دهان يا لاى دندانها باقيمانده
[198]
فرو ببرد نماز را باطل نمى كند. ولى اگر قند يا شكر و
مانند اينها در دهان مانده باشد و مقصودش آن باشد كه در حال نماز كم كم آب شود و
فرو رود نمازش اشكال پيدا مى كند.
يازدهم: از مبطلات نماز شك در ركعتهاى نماز دو ركعتى يا سه ركعتى يا شك در دو ركعت
اوّل نمازهاى چهار ركعتى است.
دوازدهم: از مبطلات نماز آن است كه ركن نماز را عمداً يا سهواً كم يا زياد كند، يا
چيزى را كه ركن نيست عمداً كم يا زياد نمايد.
مسأله 1183 ـ اگر بعد از نماز شك كند كه در بين نماز كارى كه نماز را باطل مى كند
انجام داده يا نه نمازش صحيح است.
چيزهايى كه در نماز مكروه است
مسأله 1184 ـ مكروه است در نماز صورت را كمى به طرف
راست يا چپ بگرداند و چشمها را هم بگذارد يا به طرف راست يا چپ بگرداند و با ريش و
دست خود بازى كند و انگشتها را داخل هم نمايد و آب دهان بيندازد و به خط قرآن يا
كتاب يا خط انگشترى نگاه كند، و نيز مكروه است در موقع خواندن حمد و سوره و گفتن
ذكر، براى شنيدن حرف كسى ساكت شود، بلكه هر كارى كه خضوع و خشوع را از بين ببرد
مكروه مى باشد.
مسأله 1185 ـ موقعى كه انسان خوابش مى آيد و نيز موقع خوددارى كردن از بول و غائط،
مكروه است نماز بخواند، و همچنين پوشيدن جوراب تنگ كه پا را فشار دهد در نماز مكروه
مى باشد، و غير از اينها مكروهات ديگرى هم در كتابهاى مفصّل فقهى گفته شده است.
مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست
مسأله 1186 ـ شكستن نماز واجب از روى اختيار حرام
است، ولى براى حفظ جان و مال و جلوگيرى از ضرر مالى يا بدنى مانعى ندارد.
مسأله 1187 ـ اگر حفظ جان خود يا كسى كه حفظ جان او واجب است يا حفظ مالى كه
نگهدارى آن واجب مى باشد بدون شكستن نماز ممكن نباشد بايد نماز را بشكند، ولى شكستن
نماز براى مالى كه اهميّت ندارد مكروه است.
[199]
مسأله 1188 ـ اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد و
طلبكار، طلب خود را از او مطالبه كند چنانچه بتواند در بين نماز طلب او را بدهد،
بايد در همان حال بپردازد و اگر بدون شكستن نماز، دادن طلب او ممكن نيست بايد نماز
را بشكند و طلب او را بدهد، بعد نماز را بخواند.
مسأله 1189 ـ اگر در بين نماز بفهمد كه مسجد نجس است، چنانچه وقت تنگ باشد بايد
نماز را تمام كند، و اگر وقت وسعت دارد و تطهير مسجد نماز را بهم نمى زند بايد در
بين نماز تطهير كند، بعد بقيّه نماز را بخواند و اگر نماز را بهم مى زند بايد نماز
را بشكند و مسجد را تطهير نمايد بعد نماز را بخواند.
مسأله 1190 ـ كسى كه بايد نماز را بشكند، اگر نماز را تمام كند معصيت كرده ولى نماز
او صحيح است اگرچه احتياط مستحب آن است كه دوباره بخواند.
مسأله 1191 ـ اگر پيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود، يادش بيايد كه اذان و اقامه
را فراموش كرده، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، مستحب است براى گفتن آنها نماز را
بشكند.
[200]
شكيّات نماز
شكيّات نماز 23 قسم است: هشت قسم آن شكهائى است كه
نماز را باطل مى كند و به شش قسم آن نبايد اعتنا كرد و نه قسم ديگر آن صحيح است.
شكهاى مبطِل
مسأله 1192 ـ شكهائى كه نماز را باطل مى كند از اين
قرار است:
اوّل: شك در شماره ركعتهاى نماز دو ركعتى مثل نماز صبح و نماز مسافر، ولى شك در
شماره ركعتهاى نماز مستحب دو ركعتى و بعضى نمازهاى احتياط، نماز را باطل نمى كند.
دوّم: شك در شماره ركعتهاى نماز سه ركعتى.
سوّم: آنكه در نماز چهار ركعتى شك كند كه يك ركعت خوانده يا بيشتر.
چهارم: آنكه در نماز چهار ركعتى پيش از تمام شدن سجده دوّم شك كند كه دو ركعت
خوانده يا بيشتر (براى تفصيل اين مسأله به صورت چهارم شكهاى صحيح مراجعه شود).
پنجم: شك بين دو و پنج ركعت يا دو و بيشتر از پنج ركعت.
ششم: شك بين سه و شش ركعت يا سه و بيشتر از شش ركعت.
هفتم: شك در ركعتهاى نماز به صورتى كه نداند چند ركعت خوانده است.
هشتم: شك بين چهار و شش ركعت يا چهار و بيشتر از شش ركعت چه پيش از تمام شدن سجده
دوم باشد يا بعد از آن، ولى اگر بعد از سجده دوّم شك بين چهار و شش ركعت و چهار و
بيشتر از شش براى او پيش آيد احتياط مستحب آن است كه بنا را بر چهار بگذارد و نماز
را تمام كند و بعد از آن دو سجده سهو به جا آورد و نماز را هم دوباره بخواند.
مسأله 1193 ـ اگر يكى از شكهاى باطل كننده براى انسان پيش آيد نمى تواند نماز را
بهم بزند ولى اگر به قدرى فكر كند كه شك پابرجا شود بهم زدن نماز مانعى
[201]
ندارد.
شكهايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد
مسأله 1194 ـ شكهائى كه نبايد به آنها اعتنا كرد از
اين قرار است:
اوّل: شك در چيزى كه محل بجا آوردن آن گذشته است.
دوّم: شك بعد از سلام.
سوّم: شك بعد از گذشتن وقت نماز.
چهارم: شك كثيرالشّك يعنى كسى كه زياد شك مى كند.
پنجم: شك امام و مأموم.
ششم: شك در نماز مستحبّى.
1 ـ شك در چيزى كه محل آن گذشته است
مسأله 1195 ـ اگر در بين نماز شك كند كه يكى از كارهاى واجب آن را انجام داده يا نه
مثلاً شك كند كه حمد را خوانده يا نه چنانچه مشغول كارى كه بايد بعد از آن انجام
دهد نشده باشد; بايد آنچه را كه در انجام آن شك كرده بجا آورد، و اگر مشغول كارى كه
بايد بعد از آن انجام دهد شده، به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1196 ـ اگر در بين خواندن آيه اى شك كند كه آيه پيش از آن را خوانده يا نه و
يا وقتى آخر آيه را مى خواند شك كند كه اول آن را خوانده يا نه بايد به شك خود
اعتنا نكند.
مسأله 1197 ـ اگر بعد از ركوع يا سجود شك كند كه كارهاى واجب آن مانند ذكر و آرام
بودن بدن را انجام داده يا نه بايد به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1198 ـ اگر در حالى كه به سجده مى رود شك كند كه ركوع كرده يا نه يا شك كند
كه بعد از ركوع ايستاده يا نه به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1199 ـ اگر در حال برخاستن شك كند كه تشهد را به جا آورده يا نه، بايد به شك
خود اعتنا نكند، ولى اگر شك كند كه سجده را بجا آورده يا نه بايد برگردد و بجا
آورد.
مسأله 1200 ـ كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى خواند اگر موقعى كه حمد يا
[202]
تسبيحات مى خواند شك كند كه سجده يا تشهد را بجا
آورده يا نه بايد به شك خود اعتنا نكند و اگر پيش از آنكه مشغول حمد يا تسبيحات شود
شك كند كه سجده يا تشهد را بجا آورده يا نه بايد بجا آورد.
مسأله 1201 ـ اگر شك كند كه يكى از ركنهاى نماز را بجا آورده يا نه چنانچه مشغول
كارى كه بعد از آن است نشده بايد آن را بجا آورد مثلاً اگر پيش از خواندن تشهد شك
كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه بايد بجا آورد و چنانچه بعد يادش بيايد كه آن را
بجا آورده بوده ـ چون ركن زياد شده ـ نمازش باطل است.
مسأله 1202 ـ اگر شك كند كه ركنى را بجا آورده يا نه چنانچه مشغول كارى كه بعد از
آن است شده نبايد به شك خود اعتنا كند مثلاً اگر مشغول تشهد است و شك كند كه دو
سجده را بجا آورده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند و اگر يادش بيايد كه آن ركن را
بجا نياورده در صورتى كه مشغول ركن بعد نشده بايد آن را بجا آورد و اگر مشغول ركن
بعد شده نمازش باطل است; مثلاً اگر پيش از ركوع ركعت بعد يادش بيايد كه دو سجده را
بجا نياورده بايد بجا آورد و اگر در ركوع يا بعد از آن يادش بيايد نمازش باطل است.
مسأله 1203 ـ اگر شك كند عملى را كه ركن نيست بجا آورده يا نه چنانچه مشغول كارى كه
بعد از آن است نشده بايد آن را بجا آورد، مثلاً اگر پيش از خواندن سوره شك كند كه
حمد را خوانده يا نه بايد حمد را بخواند و اگر بعد از انجام آن يادش بيايد كه آن را
بجا آورده بوده چون ركن زياد نشده نماز صحيح است.
مسأله 1204 ـ اگر شك كند عملى را كه ركن نيست بجا آورده يا نه چنانچه مشغول كارى كه
بعد از آن است شده، بايد به شك خود اعتنا نكند; مثلاً موقعى كه مشغول خواندن سوره
است شك كند كه حمد را خوانده يا نه بايد به شك خود اعتنا نكند و اگر بعد يادش بيايد
كه آن را بجا نياورده در صورتى كه مشغول ركن بعد نشده بايد بجا آورد و اگر مشغول
ركن بعد شده نمازش صحيح است بنابراين اگر مثلاً در قنوت يادش بيايد كه حمد را
نخوانده بايد بخواند و اگر در ركوع يادش بيايد نماز او صحيح است، ولى واجب است دو
سجده سهو براى حمد كه نخوانده بجا آورد، و اگر واجبى كه نخوانده تشهد يا سجده باشد
قضاى آن را هم واجب است انجام دهد.
مسأله 1205 ـ اگر شك كند كه سلام نماز را گفته يا نه يا شك كند درست گفته يا نه
چنانچه مشغول تعقيب نماز يا نماز ديگر شده يا مشغول انجام كارى شده كه
[203]
نمازگزار را از حال نماز بيرون مى برد بايد به شك خود
اعتنا نكند، و اگر پيش از اينها شك كند بايد سلام را بگويد اما اگر در صحيح گفتن
سلام شك كند در هر صورت بايد به شك خود اعتنا ننمايد چه مشغول كار ديگر شده باشد يا
نشده باشد.
2 ـ شك بعد از سلام
مسأله 1206 ـ اگر بعد از سلام نماز شك كند كه نمازش صحيح بوده يا نه; مثلاً شك كند
ركوع كرده يا نه، يا بعد از سلام نماز چهار ركعتى شك كند كه چهار ركعت خوانده يا
پنج ركعت به شك خود اعتنا نكند، ولى اگر هردو طرف شك او باطل باشد مثلاً بعد از
سلامِ نمازِ چهار ركعتى شك كند كه سه ركعت خوانده يا پنج ركعت نمازش باطل است.
3 ـ شك بعد از وقت
مسأله 1207 ـ اگر بعد از گذشتن وقت نماز شك كند كه نماز خوانده يا نه يا گمان كند
كه نخوانده به شك خود اعتنا نكند، ولى اگر پيش از گذشتن وقت شك كند كه نماز خوانده
يا نه، يا گمان كند كه نخوانده بايد آن نماز را بخواند بلكه اگر گمان هم كند كه
خوانده، بايد آن را بجا آورد.
مسأله 1208 ـ اگر بعد از گذشتن وقت نماز، شك كند نماز را درست خوانده يا نه، بايد
به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1209 ـ اگر بعد از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر بداند چهار ركعت نماز خوانده ولى
نداند به نيّت ظهر خوانده يا به نيّت عصر بايد چهار ركعت نماز قضا به نيت نمازى كه
بر او واجب است (مافِى الذّمة) بخواند.
مسأله 1210 ـ اگر بعد از گذشتن وقت نماز مغرب و عشاء بداند يك نماز خوانده ولى
نداند سه ركعتى خوانده يا چهار ركعتى بايد قضاى نماز مغرب و عشاء را بخواند.
[204]
4 ـ كَثيرُالشّك «كسى كه زياد شك مى كند»
مسأله 1211 ـ اگر كسى در يك نماز سه مرتبه شك كند يا در سه نماز پشت سر هم مثلاً در
نماز صبح و ظهر و عصر شك كند كثيرالشك است، و چنانچه زياد شك كردن او از روى غضب يا
ترس يا پريشانى حواس نباشد بايد به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1212 ـ كثيرالشك اگر در بجا آوردن چيزى شك كند چنانچه بجا آوردن آن نماز را
باطل نمى كند بايد بنا بگذارد كه آن را بجا آورده; مثلاً اگر شك كند كه ركوع كرده
يا نه بايد بنا بگذارد كه ركوع كرده است و اگر بجا آوردن آن، نماز را باطل مى كند
بايد بنا بگذارد كه آن را انجام نداده; مثلاً اگر شك كند كه يك ركوع كرده يا بيشتر،
چون زيادشدن ركوع نماز را باطل مى كند بنا بگذارد كه بيشتر از يك ركوع نكرده است.
مسأله 1213 ـ كسى كه در يك چيز نماز زياد شك مى كند چنانچه در چيزهاى ديگر نماز شك
كند بايد به دستور آن عمل نمايد; مثلاً كسى كه زياد شك مى كند كه سجده كرده يا نه
اگر در بجا آوردن ركوع شك كند بايد به دستور آن رفتار نمايد يعنى اگر هنوز ايستاده،
ركوع را بجا آورد و اگر به سجده رفته اعتنا نكند.
مسأله 1214 ـ كسى كه در نماز مخصوصى مثلاً در نماز ظهر زياد شك مى كند اگر در نماز
ديگر مثلاً در نماز عصر شك كند بايد به دستور شك رفتار نمايد.
مسأله 1215 ـ كسى كه وقتى در جاى مخصوصى نماز مى خواند زياد شك مى كند اگر در غير
آن جا نماز بخواند و شكى براى او پيش آيد به دستور شك عمل نمايد.
مسأله 1216 ـ اگر انسان شك كند كه كثيرالشك شده يا نه به نحو شبهه موضوعيه بايد به
دستور شك عمل نمايد. و كثيرالشك تا وقتى يقين نكند كه به حال معمولى مردم برگشته
بايد به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1217 ـ كسى كه زياد شك مى كند اگر شك كند ركنى را به جا آورده يا نه و اعتنا
نكند بعد يادش بيايد كه آن را بجا نياورده چنانچه مشغول ركن بعد نشده بايد آن را
بجا آورد و اگر مشغول ركن بعد شده نمازش باطل است; مثلاً اگر شك كند ركوع كرده يا
نه و اعتنا نكند چنانچه پيش از سجده يادش بيايد كه ركوع نكرده بايد ركوع كند و اگر
در سجده يادش بيايد نمازش باطل است.
مسأله 1218 ـ كسى كه زياد شك مى كند اگر شك كند چيزى را كه ركن نيست
[205]
بجا آورده يا نه و اعتنا نكند و بعد يادش بيايد كه آن
را به جا نياورده چنانچه از محل بجا آوردن آن نگذشته بايد آن را بجا آورد و اگر از
محل آن گذشته نمازش صحيح است; مثلاً اگر شك كند كه حمد را خوانده يا نه و اعتنا
نكند چنانچه در قنوت يادش بيايد كه حمد را نخوانده بايد بخواند و اگر در ركوع يادش
بيايد نماز او صحيح است.
5 ـ شك امام و مأموم
مسأله 1219 ـ اگر امام جماعت در شماره ركعتهاى نماز شك كند; مثلاً شك كند كه سه
ركعت خوانده يا چهار ركعت چنانچه مأموم يقين يا گمان داشته باشد كه چهار ركعت
خوانده و به امام بفهماند كه چهار ركعت خوانده است امام بايد نماز را تمام كند و
خواندن نماز احتياط لازم نيست، و نيز اگر امام يقين يا گمان داشته باشد كه چند ركعت
خوانده است و مأموم در شماره ركعتهاى نماز شك كند بايد به شك خود اعتنا ننمايد.
6 ـ شك در نماز مستحبّى
مسأله 1220 ـ اگر در شماره ركعتهاى نماز مستحبى شك كند چنانچه طرف بيشتر شك نماز را
باطل مى كند بايد بنا را بر كمتر بگذارد; مثلاً اگر در نافله صبح شك كند كه دو ركعت
خوانده يا سه ركعت بايد بنا بگذارد كه دو ركعت خوانده و اگر طرف بيشتر شك، نماز را
باطل نمى كند مثلاً شك كند كه دو ركعت خوانده يا يك ركعت به هر طرف شك عمل كند
نمازش صحيح است.
مسأله 1221 ـ بنابر احتياط واجب كم شدن ركن، نماز نافله را باطل مى كند ولى زياد
شدن ركن آن را باطل نمى كند، پس اگر يكى از كارهاى نافله را فراموش كند و موقعى
يادش بيايد كه مشغول ركن بعد از آن شده بايد آن كار را انجام دهد و دوباره آن ركن
را بجا آورد; مثلاً اگر در بين ركوع يادش بيايد كه سوره را نخوانده بايد برگردد و
سوره را بخواند و دوباره به ركوع رود.
مسأله 1222 ـ اگر در يكى از كارهاى نافله شك كند خواه ركن باشد يا غير ركن چنانچه
محل آن نگذشته بايد بجا آورد و اگر محل آن گذشته به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1223 ـ اگر در نماز مستحبى دو ركعتى گمانش به سه ركعت يا بيشتر
[206]
برود يا گمانش به دو ركعت يا كمتر برود بايد به همان
گمان عمل كند مگر آنكه موجب بطلان باشد كه در اين صورت گمان حكم شك را دارد مثلاً
اگر گمانش به يك ركعت مى رود احتياطاً بايد يك ركعت ديگر بخواند.
مسأله 1224 ـ اگر در نماز نافله كارى كند كه براى آن سجده سهو واجب مى شود يا يك
سجده يا تشهد را فراموش كند لازم نيست بعد از نماز سجده سهو يا قضاى سجده و تشهد را
بجا آورد.