1 و2 ـ بول و غائط
مسأله 87 ـ بول و غائط انسان و هر حيوان حرام گوشتى
كه خون جهنده دارد يعنى اگر رگ آن را ببرند، خون از آن جستن مى كند، نجس است.
مسأله 88 ـ فضله پرندگان حرام گوشت، پاك است.
مسأله 89 ـ بول و غائط حيوان نجاستخوار، نجس است و همچنين است بول و غائط حيوانى كه
انسان آن را وطى كرده، يعنى با آن نزديكى نموده، و همينطور گوسفندى كه گوشت آن از
خوردن شير خوك، محكم شده است.
3 ـ مـنى
مسأله 90 ـ منى حيوانى كه خون جهنده دارد، نجس است.
4 ـ مردار
مسأله 91 ـ مردار حيوانى كه خون جهنده دارد، نجس است،
چه خودش مرده باشد يا برخلاف دستورى كه در شرع معيّن شده، آن را كشته باشند. و ماهى
چون خون جهنده ندارد، اگرچه در آب بميرد، پاك است.
مسأله 92 ـ چيزهايى از مردار كه مثل پشم و مو و كرك و استخوان و دندان، روح ندارد
اگر از غير حيوانى باشد كه مثل سگ نجس است، پاك مى باشد.
مسأله 93 ـ اگر از بدن انسان يا حيوانى كه خون جهنده دارد و در حالى كه زنده است
گوشت يا چيز ديگرى را كه روح دارد جدا كنند، نجس است.
مسأله 94 ـ پوستهاى مختصر لب و جاهاى ديگر بدن كه موقع افتادنشان رسيده، اگرچه آنها
را بكنند پاك است.
مسأله 95 ـ تخم مرغى كه از شكم مرغ مرده بيرون مى آيد، اگرچه پوست روى آن سفت نشده
باشد، پاك است.
[31]
مسأله 96 ـ اگر بره و بزغاله بميرند، پنير مايه اى كه
در شيردان آنها مى باشد پاك است، ولى ظاهر آن را بايد آب كشيد.
مسأله 97 ـ دواجات روان و عطر و روغن و واكس و صابون كه از كشورهاى غير مسلمان
مى آورند اگر انسان يقين به نجاست آنها نداشته باشد، پاك است.
مسأله 98 ـ گوشت و پيه و چرمى كه در دست مسلمان باشد، پاك است ولى اگر بدانند كه آن
مسلمان از كافر گرفته و رسيدگى نكرده كه از حيوانى است كه به دستور شرع كشته شده يا
نه، نجس نمى باشد ولى خوردن آنها حرام است و نماز در لباسى كه از آن چرم باشد، جايز
نيست.
5 ـ خــون
مسأله 99 ـ خون انسان و هر حيوانى كه خون جهنده دارد،
يعنى حيوانى كه اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن مى كند، نجس است، پس خون حيوانى
كه مانند ماهى و پشه خون جهنده ندارد، پاك مى باشد.
مسأله 100 ـ اگر حيوان حلال گوشت را به دستورى كه در شرع معين شده بكشند و خون آن
به مقدار معمول بيرون آيد، خونى كه در بدنش مى ماند، پاك است، ولى اگر به علت نفس
كشيدن يا به واسطه اين كه سر حيوان در جاى بلندى بوده خون به بدن حيوان برگردد، آن
خون نجس است.
مسأله 101 ـ خونى كه در تخم مرغ مى باشد نجس نيست و احتياط مستحب آن است كه از آن
اجتناب شود.
مسأله 102 ـ زردابه اى كه در حال بهبودى زخم در اطراف آن پيدا مى شود، اگر معلوم
نباشد كه با خون مخلوط است، پاك مى باشد.
مسأله 103 ـ خونى كه گاهى موقع دوشيدن شير ديده مى شود نجس است و شير را نجس
مى كند.
مسأله 104 ـ خونى كه از لاى دندانها مى آيد، اگر به واسطه مخلوط شدن با آب دهان از
بين برود، پاك است، و فرو بردن آب دهان در اين صورت اشكال ندارد.
مسأله 105 ـ خونى كه به واسطه كوبيده شدن زير ناخن يا زير پوست مى ميرد، اگر طورى
شود كه ديگر به آن خون نگويند، پاك است، و اگر به آن خون بگويند در صورتى نجس است
كه ناخن يا پوست سوراخ شود، و در اين صورت اگر
[32]
مشقت ندارد بايد براى وضو و غسل، خون را بيرون آورند
و اگر مشقت دارد بايد اطراف آن را به طورى كه نجاست زياد نشود، بشويند و پارچه يا
چيزى مثل پارچه، بر آن بگذراند و روى پارچه دست تر بكشند.
مسأله 106 ـ اگر انسان نداند كه خون، زير پوست مرده يا گوشت به واسطه كوبيده شدن به
آن حالت درآمده پاك است.
مسأله 107 ـ اگر موقع جوشيدن غذا ذرّه اى خون در آن بيفتد، تمام غذا و ظرف آن نجس
مى شود و جوشيدن و حرارت و آتش پاك كننده نيست.
6 و 7 ـ سگ و خوك
مسأله 108 ـ سگ و خوكى كه در خشكى زندگى مى كنند حتى
مو و استخوان و پنجه و ناخن و رطوبت هاى آنها، نجس است ولى سگ و خوك دريايى پاك
است.
8 ـ كـافـر
مسأله 109 ـ كافر يعنى كسى كه معتقد به خدا نيست، يا
براى خدا شريك قرار مى دهد، يا پيغمبرى حضرت خاتم الانبياء محمد بن عبدالله(صلى
الله عليه وآله) را قبول ندارد، نجس است. مگر اهل كتاب كه پاك مى باشند و در مسئله
(114) نيز خواهد آمد و نيز كسى كه ضرورى دين يعنى چيزى را كه مسلمانان جزء دين
اسلام مى دانند منكر شود; چنانچه بداند آن چيز ضرورى دين است، و انكار آن چيز به
انكار نبوت برگردد، نجس مى باشد، و اگر نداند احتياطاً بايد از او اجتناب كرد.
مسأله 110 ـ تمام بدن كافر، حتى مو و ناخن و رطوبت هاى او نجس است.
مسأله 111 ـ اگر پدر و مادر و جدّ و جدّه بچّه نابالغ كافر باشند آن بچه هم نجس
است، و اگر يكى از اينها مسلمان باشد بچه پاك است.
مسأله 112 ـ كسى كه معلوم نيست مسلمان است يا نه اگر چنانچه مسلمان يا كافر بودن آن
در گذشته نيز معلوم نباشد پاك است. ولى احكام ديگر مسلمانان را ندارد. مثلاً
نمى تواند با زن مسلمان ازدواج كند يا در قبرستان مسلمانان دفن شود.
مسأله 113 ـ اگر مسلمانى به يكى از دوازده امام دشنام دهد، يا با آنان دشمنى داشته
باشد، نجس است.
مسأله 114 ـ مرتدّ ( ملّى باشد يا فطرى) نجس است ولى اهل كتاب مانند
[33]
يهود و نصارى پاك مى باشند.
9 ـ شـراب
مسأله 115 ـ شراب و هر چيزى كه انسان را مست كند،
چنانچه به خودى خود روان باشد، نجس است و اگر مثل بنگ و حشيش، روان نباشد اگرچه
چيزى در آن بريزند كه روان شود، پاك است.
مسأله 116 ـ الكل صنعتى كه براى رنگ كردن درب و ميز و صندلى و مانند اينها به كار
مى برند اگر انسان نداند از چيزى كه مست كننده و روان است درست كرده اند، پاك
مى باشد.
مسأله 117 ـ اگر انگور و آب انگور به خودى خود يا به واسطه پختن جوش بيايد خوردنش
حرام ولى نجس نيست.
مسأله 118 ـ خرما و مويز و كشمش و آب آنها اگر جوش بيايند پاك، و خوردن آنها حلال
است.
10 ـ فقّاع
مسأله 119 ـ فقّاع كه از جو گرفته مى شود و به آن آب
جو مى گويند نجس است، ولى آبى كه به دستور طبيب از جو مى گيرند و به آن ماء الشعير
مى گويند پاك مى باشد.
11 ـ عرق شتر نجاستخوار
مسأله 120 ـ عرق شتر نجاستخوار، نجس است، ولى اگر
حيوانات ديگر، نجاستخوار شوند از عرق آنها اجتناب لازم نيست.
عرق جنب از حرام
مسأله 121 ـ عرق جنب از حرام، نجس نيست، ولى احتياط
واجب آن است كه با بدن يا لباسى كه به آن آلوده شده، نماز نخوانند.
مسأله 122 ـ اگر انسان در موقعى كه نزديكى با زن، حرام است (مثلاً در روزه ماه
رمضان) با زن خود نزديكى كند بنا بر احتياط واجب بايد از عرق خود در نماز
[34]
اجتناب نمايد.
مسأله 123 ـ اگر جنب از حرام نتواند غسل نمايد، و عوض غسل: تيمم نمايد بنابر احتياط
واجب بايد از عرق خود در نماز اجتناب نمايد.
مسأله 124 ـ اگر كسى از حرام جنب شود و بعد با حلال خود نزديكى كند بنابر احتياط
واجب، بايد از عرق خود در نماز اجتناب كند، ولى اگر اول با حلال خود نزديكى كند و
بعد از حرام، جنب شود، واجب نيست از عرق خود اجتناب كند.
راه ثابت شدن نجاست
مسأله 125 ـ نجاست هر چيز از سه راه ثابت مى شود:
اوّل: خود انسان يقين كند چيزى نجس است، و اگر گمان داشته باشد چيزى نجس است لازم
نيست از آن اجتناب نمايد، مگر آن كه به واسطه گمان، اطمينانى كه مردم عادى آن را
علم به حساب مى آورند حاصل شود، كه در اين صورت اجتناب لازم است. بنابراين غذا
خوردن در قهوه خانه و مهمانخانه هايى كه افراد لاابالى و كسانى كه پاكى و نجسى را
مراعات نمى كنند، در آنها غذا مى خورند، اگر انسان يقين نداشته باشد غذايى را كه
براى او آورده اند نجس است اشكال ندارد.
دوّم: كسى كه چيزى در اختيار او است بگويد آن چيز نجس است، مثلاً همسر انسان يا
نوكر يا كلفت بگويد ظرف يا چيز ديگرى كه در اختيار او است نجس مى باشد.
سوّم: دو مرد عادل بگويند چيزى نجس است و نيز اگر يك نفر عادل هم بگويد چيزى نجس
است، بنابر احتياط واجب بايد از آن چيز اجتناب كرد.
مسأله 126 ـ اگر به واسطه ندانستن مسأله، نجس بودن و پاك بودن چيزى را نداند، مثلاً
نداند كه عرق جنب از حرام پاك است يا نه، بايد مسأله را بپرسد، ولى اگر با اين كه
مسأله را مى داند، چيزى را شك كند پاك است يا نه، مثلاً شك كند آن چيز خون است يا
نه، يا نداند كه خون پشه است يا خون انسان، پاك مى باشد.
مسأله 127 ـ چيز نجسى كه انسان شك دارد پاك شده يا نه، نجس است، و چيز پاك را اگر
شك كند نجس شده يا نه، پاك است. و اگر هم بتواند نجس بودن يا پاك بودن آن را بفهمد
لازم نيست تحقيق كند.
مسأله 128 ـ اگر بداند يكى از دو ظرف يا دو لباسى كه از هر دوى آنها استفاده مى كند
نجس شده، و نداند كدام است، بايد از هردو اجتناب كند، بلكه اگر مثلاً
[35]
نمى داند لباس خودش نجس شده يا لباسى كه هيچ از آن
استفاده نمى كند و مال ديگرى است، باز هم احتياط آن است كه از لباس خودش اجتناب
نمايد، اگرچه لازم نيست.
راه نجس شدن چيزهاى پاك
مسأله 129 ـ اگر چيز پاك به چيز نجس برسد و هردو يا
يكى از آنها به طورى تر باشد كه ترى يكى به ديگرى برسد، چيز پاك نجس مى شود، و اگر
ترى به قدرى كم باشد كه به ديگرى نرسد، چيزى كه پاك بوده نجس نمى شود.
مسأله 130 ـ اگر چيز پاكى به چيز نجس برسد و انسان شك كند كه هردو يا يكى از آنها
تر بوده يا نه، آن چيز پاك نجس نمى شود.
مسأله 131 ـ دو چيزى كه انسان نمى داند كدام پاك و كدام نجس است اگر چيز پاكى با
رطوبت به يكى از آنها برسد، نجس نمى شود، ولى اگر يكى از آنها قبلاً نجس بوده و
انسان نداند پاك شده يا نه، چنانچه چيز پاكى به آن برسد نجس مى شود.
مسأله 132 ـ زمين و پارچه و مانند اينها اگر رطوبت داشته باشد هر قسمتى كه نجاست به
آن برسد نجس مى شود و نقاط ديگر آن پاك است و همچنين است خيار و خربزه و مانند
اينها.
مسأله 133 ـ هرگاه شيره و روغن روان باشد همين كه يك نقطه از آن نجس شد، تمام آن
نجس مى شود. ولى اگر روان نباشد تمام آن نجس نمى شود بلكه فقط جائى كه نجاست به آن
رسيده نجس مى شود.
مسأله 134 ـ اگر مگس يا حيوانى مانند آن، روى چيز نجسى كه تر است بنشيند و بعد روى
چيز پاكى كه آن هم تر است بنشيند، چنانچه انسان بداند نجاست همراه آن حيوان بوده،
چيز پاك نجس مى شود، و اگر نداند پاك است.
مسأله 135 ـ اگر جايى از بدن كه عرق دارد نجس شود و عرق از آن جا به جاى ديگر برود،
هرجا كه عرق به آن برسد نجس مى شود، و اگر عرق به جاى ديگر نرود جاهاى ديگر بدن پاك
است.
مسأله 136 ـ اخلاطى كه از بينى يا گلو مى آيد، اگر خون داشته باشد; جايى كه خون
دارد نجس و بقيه پاك است پس اگر به بيرون دهان يا بينى برسد، مقدارى را كه
[36]
انسان يقين دارد جاى نجس اخلاط به آن رسيده، نجس است
و محلى را كه شك دارد جاى نجس به آن رسيده يا نه، پاك مى باشد.
مسأله 137 ـ اگر آفتابه اى را كه ته آن سوراخ است روى زمين نجس بگذارند چنانچه آب
طورى زير آن جمع گردد كه با آب آفتابه يكى حساب شود، آب آفتابه نجس مى شود، و اگر
سوراخ آن به زمين نجس متّصل نباشد و آب زير آفتابه با آب داخل آن يكى حساب نشود آب
داخل آفتابه نجس نمى شود.
مسأله 138 ـ اگر چيزى داخل بدن شود و به نجاست برسد، در صورتى كه بعد از بيرون
آمدن، آلوده به نجاست نباشد پاك است، پس اگر اسباب اماله يا آب آن در مخرج غائط
وارد شود، يا سوزن و چاقو و مانند اينها در بدن فرو رود و بعد از بيرون آمدن، به
نجاست آلوده نباشد نجس نيست. و همچنين است آب دهان و بينى اگر در داخل به خون برسد
و بعد از بيرون آمدن به خون آلوده نباشد.
احكام نجاسات
مسأله 139 ـ نجس كردن خط و ورق قرآن حرام است، و اگر
نجس شود بايد فوراً آن را آب بكشند.
مسأله 140 ـ اگر جلد قرآن نجس شود بايد آن را آب بكشند.
مسأله 141 ـ گذاشتن قرآن روى عين نجس، مانند خون و مردار اگرچه آن عين نجس خشك باشد
حرام است، و برداشتن قرآن از روى آن واجب مى باشد.
مسأله 142 ـ نوشتن قرآن با مركب نجس، اگرچه يك حرف آن باشد حرام است. و اگر نوشته
شود بايد آن را آب بكشند، يا به واسطه تراشيدن و مانند آن كارى كنند كه از بين برود
و چنانچه از بين نمى رود بايد آن را آب بكشند.
مسأله 143 ـ بايد از دادن قرآن به كافر خوددارى كنند، و اگر قرآن در دست اوست در
صورت امكان از او بگيرند ولى چنانچه مقصود از دادن قرآن و يا داشتن قرآن تحقيق و
مطالعه در دين باشد و نيز انسان بداند كه كافر با دست تر قرآن را لمس نمى كند
اشكالى ندارد.
مسأله 144 ـ اگر ورق قرآن يا چيزى كه احترام آن لازم استـ ( مثل كاغذى كه
[37]
اسم خدا يا پيغمبر(صلى الله عليه وآله) يا امام(عليه
السلام) بر آن نوشته شده) در مستراح بيفتد بيرون آوردن و آب كشيدن آن اگرچه خرج
داشته باشد واجب است، و اگر بيرون آوردن آن ممكن نباشد بنابر احتياط واجب به آن
مستراح نروند تا يقين كنند آن ورق پوسيده است. و نيز اگر تربت سيّد الشهداء(عليه
السلام) در مستراح بيفتد و بيرون آوردن آن ممكن نباشد بايد تا وقتى كه يقين
نكرده اند كه به كلّى از بين رفته به آن مستراح نروند.
مسأله 145 ـ خوردن و آشاميدن چيز نجس حرام است و نيز خورانيدن عين نجس به اطفال
حرام مى باشد، ولى اگر خود طفل غذاى نجس را بخورد يا با دست نجس غذا را نجس كند و
بخورد جلوگيرى از او لازم نيست.
مسأله 146 ـ فروختن و عاريه دادن چيز نجسى كه مى شود آن را آب كشيد اگر نجس بودن آن
را اعلام نكند اشكال ندارد، ولى چنانچه انسان بداند كه خريدار يا عاريه گيرنده آن
را در خوردن و آشاميدن استعمال مى كند بايد نجاستش را به او بگويد.
مسأله 147 ـ اگر انسان ببيند كسى چيز نجسى را مى خورد يا با لباس نجس نماز مى خواند
لازم نيست به او بگويد.
مسأله 148 ـ اگر جايى از خانه يا فرش كسى نجس باشد و ببيند بدن يا لباس يا چيز ديگر
كسانى كه وارد خانه او مى شوند با رطوبت به جاى نجس رسيده است، لازم نيست به او
بگويد.
مسأله 149 ـ اگر صاحب خانه در بين غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، بايد به مهمانها
بگويد، اما اگر يكى از مهمانها بفهمد لازم نيست به ديگران خبر دهد.
مسأله 150 ـ اگر چيزى را كه عاريه كرده نجس شود اگر بداند كه صاحبش آن چيز را در
خوردن و آشاميدن استعمال مى كند، واجب است به او بگويد.
مسأله 151 ـ اگر بچّه بگويد چيزى كه در دست او است نجس است و يا بگويد: آن چيز را
آب كشيدم، نبايد حرف او را قبول كرد. اگرچه بعيد نيست حرف بچّه مميز كه خوب و بد را
مى فهمد يا بچّه مراهق ( يعنى بچّه اى كه نزديك به بلوغ است) معتبر باشد.
[38]
مُطَهِّرات
مسأله 152 ـ ده چيز، نجاست را پاك مى كند و آنها را
مطهرّات گويند:
اوّل: آب، دوّم: زمين، سوّم: آفتاب، چهارم: استحاله، پنجم: انتقال، ششم: اسلام،
هفتم: تبعيّت، هشتم: برطرف شدن عين نجاست، نهم: استبراء حيوان نجاستخوار، دهم: غائب
شدن مسلمان. و احكام اينها به طور تفصيل در مسائل آينده گفته مى شود.
1 ـ آب
مسأله 153 ـ آب كر با چهار شرط، چيز نجس را پاك
مى كند.
اوّل: مطلق باشد، پس آب مضاف مانند گلاب و عرق بيد، چيز نجس را پاك نمى كند.
دوّم: پاك باشد.
سوّم: وقتى چيز نجس را مى شويند آب مضاف نشود و بو يا رنگ يا مزه نجاست هم نگيرد.
چهارم: بعد از آب كشيدن چيز نجس، عين نجاست در آن نباشد و اگر آب قليل باشد علاوه
بر اين چهار شرط، شرطهاى ديگرى هم دارد كه بعداً ذكر مى شود.
مسأله 154 ـ ظرف نجس را با آب قليل بايد سه مرتبه شست، ولى در آب كر و جارى يك
مرتبه كافى است. و ظرفى را كه سگ ليسيده يا از آن ظرف آب يا چيز روان ديگرى خورده،
بايد اول با خاك پاك، خاك مال كرد و بعد بنابر احتياط واجب، دو مرتبه در آب كر يا
جارى يا با آب قليل شست، و همچنين ظرفى را كه آب دهان سگ در آن ريخته بنابر احتياط
واجب بايد پيش از شستن، خاك مال كرد.
مسأله 155 ـ اگر دهانه ظرفى كه سگ دهن زده، تنگ باشد و نشود آن را خاك مال كرد بايد
خاك را در آن بريزند و به شدّت حركت دهند تا به همه ظرف برسد، و در غير اين صورت
پاك شدن ظرف محل اشكال است.
مسأله 156 ـ ظرفى را كه خوك از آن چيز روانى بخورد، بايد با اب قليل هفت مرتبه شست،
و بنابر احتياط واجب در كُر و جارى نيز هفت مرتبه بايد شُست و لازم نيست آن را
خاك مال كنند، اگرچه احتياط مستحب آن است كه خاك مال شود.
[39]
مسأله 157 ـ اگر بخواهند ظرفى را كه به شراب نجس شده
با آب قليل آب بكشند بايد سه مرتبه بشويند، و بهتر است هفت مرتبه شسته شود.
مسأله 158 ـ كوزه اى كه از گل نجس ساخته شده و يا آب نجس در آن فرو رفته اگر در آب
كر يا جارى بگذارند به هرجاى آن كه آب برسد پاك مى شود، و اگر بخواهند باطن آن هم
پاك شود بايد به قدرى در آب كُر يا جارى بماند كه آب به تمام آن فرو رود و فرو رفتن
رطوبت كافى نيست.
مسأله 159 ـ ظرف نجس را با آب قليل دو جور مى شود آب كشيد.
اوّل: سه مرتبه پر كنند و خالى كنند.
دوّم: سه دفعه قدرى آب در آن بريزند و در هر دفعه آب را طورى در آن بگردانند كه به
جاهاى نجس آن برسد و بيرون بريزند.
مسأله 160 ـ اگر ظرف بزرگى مثل پاتيل و خمره نجس شود چنانچه سهمرتبه آن را از آب پر
كنند و خالى كنند پاك مى شود و همچنين است اگر سه مرتبه از بالا آب در آن بريزند به
طورى كه تمام اطراف آن را بگيرد و آبى كه در ته آن جمع شده خارج كنند و در هر دفعه
ظرفى را كه با آن آبها را بيرون مى آورند آب بكشند.
مسأله 161 ـ اگر چيز نجس را بعد از برطرف كردن عين نجاست، يك مرتبه در آب كر يا
جارى فرو برند كه آب به تمام جاهاى نجس آن برسد پاك مى شود. و احتياط واجب آن است
كه فرش و لباس و مانند اينها را طورى فشار يا حركت دهند كه آب داخل آن خارج شود.
مسأله 162 ـ اگر بخواهند چيزى را كه به بول نجس شده با آب قليل آب بكشند، چنانچه يك
مرتبه آب روى آن بريزند و از آن جدا شود در صورتى كه بول در آن چيز نمانده باشد، يك
مرتبه ديگر كه آب روى آن بريزند پاك مى شود. ولى در لباس و فرش و مانند اينها بايد
بعد از هر دفعه، فشار دهند تا غساله آن بيرون آيد (غساله آبى است كه در وقت شستن و
بعد از آن از چيزى كه شسته مى شود خودبخود يا به وسيله فشار خارج مى شود).
مسأله 163 ـ اگر چيزى به بول پسر شيرخوارى كه دو سال آن تمام نشده و غذاخور نشده و
شير خوك نخورده، نجس شود، چنانچه يك مرتبه آب روى آن بريزند كه به تمام جاهاى نجس
آن برسد پاك مى شود. ولى احتياط مستحب آن است كه يك مرتبه ديگر هم آب روى آن
بريزند، و در لباس و فرش و مانند اينها فشار لازم
[40]
نيست.
مسأله 164 ـ اگر چيزى به غير بول نجس شود; چنانچه بعد از برطرف كردن نجاست يك مرتبه
آب روى آن بريزند و از آن جدا شود پاك مى گردد، و نيز اگر در دفعه اوّلى كه آب روى
آن مى ريزند نجاست آن برطرف شود پاك مى شود. ولى در هر صورت لباس و مانند آن را
بايد فشار دهند تا غساله آن بيرون آيد.
مسأله 165 ـ اگر حصير نجس را كه با نخ بافته شده، در آب كر يا جارى فرو برند، بعد
از برطرف شدن عين نجاست، پاك مى شود.
مسأله 166 ـ اگر ظاهر گندم و برنج و صابون و مانند اينها نجس شود با فرو بردن در آب
كر و جارى، پاك مى گردد. و اگر باطن آنها نجس شود پاك نمى گردد.
مسأله 167 ـ اگر انسان شك كند كه آب نجس به باطن صابون رسيده يا نه، باطن آن پاك
است.
مسأله 168 ـ اگر ظاهر برنج و گوشت يا چيزى مانند اينها نجس شده باشد، چنانچه آن را
در ظرفى بگذارند و سه مرتبه آب روى آن بريزند و خالى كنند پاك مى شود، و ظرف آن هم
پاك مى گردد. ولى اگر بخواهند لباس يا چيزى را كه فشار لازم دارد در ظرفى بگذارند و
آب بكشند بايد در هر مرتبه كه آب روى آن مى ريزند آن را فشار دهند و غساله آن را
كاملاً بيرون بريزند.
مسأله 169 ـ لباس نجسى را كه با نيل و مانند آن رنگ شده، اگر در آب كر يا جارى فرو
برند و آب پيش از آن كه به واسطه رنگ پارچه مضاف شود به تمام آن برسد آن لباس پاك
مى شود. اگرچه موقع فشار دادن، آب مضاف يا رنگين از آن بيرون آيد.
مسأله 170 ـ اگر لباسى را در آب كر يا جارى آب بكشند و بعد مثلاً لجن آب را در آن
ببينند، چنانچه احتمال ندهند كه آن لجن مانع رسيدن آب به لباس شده، آن لباس پاك
است.
مسأله 171 ـ اگر بعد از آب كشيدن لباس و مانند آن خورده گل يا اشيائى ديگر در آن
ديده شود چنانچه بداند مانع رسيدن آب نشده پاك است، ولى اگر آب نجس به باطن گل يا
اشياء رسيده باشد ظاهر گل و اشياء، پاك و باطن آنها نجس است.
مسأله 172 ـ از هر چيز نجس تا عين نجاست را برطرف نكنند پاك نمى شود، ولى اگر بو يا
رنگ نجاست در آن مانده باشد اشكال ندارد. پس اگر خون را از لباس
[41]
برطرف كنند و لباس را آب بكشند و رنگ خون در آن بماند
پاك مى شود، اما چنانچه به واسطه بو يا رنگ يقين كنند يا احتمال دهند كه ذره هاى
نجاست در آن چيز مانده، نجس است.
مسأله 173 ـ اگر نجاست بدن را در آب كر يا جارى برطرف كنند بدن پاك مى شود و بيرون
آمدن و دوباره در آب رفتن لازم نيست.
مسأله 174 ـ غذاى نجسى كه لاى دندانها مانده اگر آب در دهان بگردانند و به تمام
غذاى نجس برسد، با رعايت ساير شرايط تطهير پاك مى شود.
مسأله 175 ـ اگر موى سر و صورت زياد باشد و با آب قليل آب بكشند بايد فشار دهند كه
غساله آن جدا شود.
مسأله 176 ـ اگر جايى از بدن يا لباس را با آب قليل آب بكشند، اطراف آنجا كه متّصل
به آن است و معمولاً موقع آب كشيدن آن جا نجس مى شود در صورتى كه آبى كه براى پاك
شدن محل نجس مى ريزند به آن اطراف جارى شود با پاك شدن محلّ نجاست پاك مى شوند. و
همچنين است اگر چيز پاكى را پهلوى چيز نجس بگذارند و روى هردو آب بريزند; مثلاً اگر
براى آب كشيدن يك انگشت نجس، روى همه انگشتها آب بريزند و آب نجس به همه آنها برسد،
بعد از پاك شدن انگشت نجس، تمام انگشتها پاك مى شود.
مسأله 177 ـ گوشت و دنبه اى كه نجس شده مثل چيزهاى ديگر آب كشيده مى شود. و همچنين
است اگر بدن يا لباس، چربى كمى داشته باشد كه از رسيدن آب به آنها جلوگيرى نكند، با
آب كشيدن پاك مى شود.
مسأله 178 ـ اگر ظرف يا بدن نجس باشد و بعد به طورى چرب شود كه از رسيدن آب به آنها
جلوگيرى كند، چنانچه بخواهند ظرف و بدن را آب بكشند، بايد چربى را برطرف كنند تا آب
به آنها برسد.
مسأله 179 ـ چيز نجسى كه عين نجاست در آن نيست، اگر زير شيرى كه متصل به كر است يك
دفعه بشويند پاك مى شود، و نيز اگر عين نجاست در آن باشد، چنانچه عين نجاست آن، زير
شير يا به وسيله ديگرى برطرف شود و آبى كه از آن چيز مى ريزد بو يا رنگ يا مزه
نجاست به خود نگرفته باشد، پاك مى گردد. اما اگر آبى كه از آن مى ريزد بو يا رنگ يا
مزّه نجاست گرفته باشد بايد به قدرى آب روى آن بريزند تا آبى كه از آن جدا مى شود،
بو يا رنگ يا مزه نجاست را نداشته باشد.
[42]
مسأله 180 ـ اگر چيزى را آب بكشد و يقين كند پاك شده
و بعد شك كند كه عين نجاست را از آن برطرف كرده يا نه، آن چيز پاك است.