مسافر بايد نماز ظهر و عصر و عشا را با هشتشرط شكسته بجا آورد، يعنى دو ركعت بخواند: شرط اول: آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد.
1272 كسى كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است اگر رفتن او كمتر از چهار فرسخ نباشد بايد نماز را شكسته بخواند بنابر اين اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد بايد نماز را تمام كند.
1273 اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد بايد نماز را شكسته بخواند چه همان روز و شب بخواهد برگردد يا غير آن روز و شب.
1274 اگر سفر، مختصرى از هشت فرسخ كمتر باشد يا انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ استيا نه، نبايد نماز را شكسته بخواند و چنانچه شك كند كه سفر او هشت فرسخ استيا نه، در صورتى كه تحقيق كردن برايش مشقت دارد بايد نمازش را تمام بخواند و اگر مشقت ندارد بنابر احتياط واجب بايد تحقيق كند كه اگر دو عادل بگويند، يا بين مردم معروف باشد كه سفر او هشت فرسخ است نماز را شكسته بخواند.
1275 اگر يك عادل خبر دهد كه سفر انسان هشت فرسخ است بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته بخواند و هم تمام بخواند و روزه بگيرد و قضاى آن را هم بجا آورد.
1276 كسى كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است اگر نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده بايد آن را چهار ركعتى بجا آورد و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
1277 كسى كه يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست يا شك دارد كه هشت فرسخ هستيا نه، چنانچه در بين راه بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده اگر چه كمى از راه باقى باشد بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر بعد از تمام خواندن نماز فهميد سفرش هشت فرسخ بوده بنابر اقوى بايد نماز را دوباره شكسته اعاده نمايد و در صورتى كه وقت گذشته باشد بايد بنابر احتياط واجب نماز را دوباره قضا نمايد.
1278 اگر بين دو محلى كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد كند اگر چه روى هم رفته هشت فرسخ شود بايد نماز را تمام بخواند.
1279 اگر محلى دو راه داشته باشد يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد چنانچه انسان از راهى كه هشت فرسخ است به آنجا برود بايد نماز را شكسته بخواند و اگر از راهى كه هشت فرسخ نيست، برود بايد تمام بخواند.
1280 اگر شهر ديوار دارد بايد ابتداى هشت فرسخ را از ديوار شهر حساب كند، و اگر ديوار ندارد بايد از خانههاى آخر شهر حساب نمايد. شرط دوم: آنكه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگربه جايى كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و بعد از رسيدن به آن جا قصد كند جايى برود كه با مقدارى كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و به وطنش يا به جايى كه مىخواهد ده روز بماند برگردد بايد نماز را شكسته بخواند.
1281 كسى كه نمىداند سفرش چند فرسخ است مثلا براى پيدا كردن گمشدهاى مسافرت مىكند و نمىداند كه چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند بايد نماز را تمام بخواند ولى در برگشتن چنانچه تا وطنش يا جايى كه مىخواهد ده روز در آن جا بماند هشت فرسخ يا بيشتر باشد بايد نماز را شكسته بخواند و نيز اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و برگردد چنانچه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود بايد نماز را شكسته بخواند.
1282 مسافر در صورتى بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود پس كسى كه از شهر بيرون مى رود و مثلا قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند سفر هشت فرسخى برود چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مىكند بايد نماز را شكسته بخواند و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند.
1283 كسى كه قصد هشت فرسخ دارد اگر چه در هر روز مقدار كمى راه برود وقتى به جايى برسد كه ديوار شهر را نبيند و اذان آن را نشنود بايد نماز را شكسته بخواند ولى اگر در هر روز مقدار خيلى كمى راه برود كه نگويند مسافر است بايد نمازش را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
1284 كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است مانند نوكرى كه با آقاى خود مسافرت مىكند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، بايد نماز را شكسته بخواند.
1285 كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است اگر بداند يا گمان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مىشود بايد نماز را تمام بخواند.
1286 كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است اگر شك دارد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مىشود يا نه بايد نماز را شكسته بخواند و نيز اگر شك او از اين جهت است كه احتمال مىدهد مانعى براى سفر او پيش آيد چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد بايد نمازش را شكسته بخواند. شرط سوم: آنكه در بين راه از قصد خود برنگردد، پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، يا مردد شود، بايد نماز را تمام بخواند.
1287 اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود چنانچه تصميم داشته باشد كه همان جا بماند يا بعد از ده روز برگردد يا در برگشتن و ماندن مردد باشد، بايد نماز را تمام بخواند.
1288 اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصميم داشته باشد كه برگردد بايد نماز را شكسته بخواند.
1289 اگر براى رفتن به محلى حركت كند و بعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود، چنانچه از محل اولى كه حركت كرده تا جايى كه مىخواهد برود هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
1290 اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه، و در موقعى كه مردد است راه نرود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود بايد تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند.
1291 اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد، مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه، و در موقعى كه مردد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد كه هشت فرسخ ديگر برود يا چهار فرسخ برود و برگردد تا آخر مسافرت بايد نماز را شكسته بخواند.
1292 اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه، و در موقعى كه مردد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود چنانچه باقيمانده سفر او هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد ولى بخواهد برود و برگردد بايد نماز را شكسته بخواند ، ولى اگر راهى كه پيش از مردد شدن و راهى كه بعد از آن مى رود روى هم هشت فرسخ باشد بنابر احتياط نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند اگر چه جمع واجب نيست و نماز شكسته است. شرط چهارم: آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد، يا ده روز يا بيشتر در جايى بماند، پس كسى كه مىخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلى بماند بايد نماز را تمام بخواند.
1293 كسى كه نمىداند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مىگذرد يا نه،يا ده روز در محلى مىماند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
1294 كسى كه مىخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد يا ده روز در محلى بماند و نيز كسى كه مردد است كه از وطنش بگذرد يا ده روز در محلى بماند اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر باقيمانده راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد بايد نماز را شكسته بخواند. شرط پنجم: آن كه براى كار حرام سفر نكند، و اگر براى كار حرامى مانند دزدى سفر كند، بايد نماز را تمام بخواند. و همچنين است اگر خود سفر حرام باشد،مثل آن كه براى او ضرر داشته باشد، يا زن بدون اجازه شوهر سفرى برود كه بر او واجب نباشد، ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
1295 سفرى كه اسباب اذيت پدر و مادر باشد حرام است و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد.
1296 كسى كه سفر او حرام نيست و براى كار حرام هم سفر نمىكند اگر چه در سفر، معصيتى انجام دهد مثلا غيبت كند يا شراب بخورد بايد نماز را شكسته بخواند.
1297 اگر مخصوصا براى آن كه كار واجبى را ترك كند مسافرت نمايد نمازش تمام است پس كسى كه بدهكار است اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبكار هم مطالبه كند چنانچه در سفر نتواند بدهدى خود را بدهد مخصوصا براى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر مخصوصا براى ترك واجب مسافرت نكند بايد نماز را شكسته بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
1298 اگر سفر او سفر حرام نباشد ولى حيوان سوارى يا مركب ديگرى كه سوار است غصبى باشد نمازش شكسته است ولى اگر در زمين غصبى مسافرت كند بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
1299 كسى كه با ظالم مسافرت مىكند اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمك به ظالم باشد بايد نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد يا مثلا براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت كند، نمازش شكسته است.
1300 اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت كند حرام نيست و بايد نماز را شكسته بخواند.
1301 اگر براى لهو و خوشگذرانى به شكار رود نمازش تمام است و چنانچه براى تهيه معاش به شكار رود نمازش شكسته است و اگر براى كسب و زياد كردن مال برود احتياط واجب آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند و بايد روزه نگيرد.
1302 كسى كه براى معصيتسفر كرده، موقعى كه از سفر برمىگردد اگر توبه كرده، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر توبه نكرده ، و چيزى هم كه بازگشت را از جزئيتسفر معصيتخارج كند حادث نشده باشد بايد تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
1303 كسى كه سفر او سفر معصيت است، اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد چنانچه باقيمانده راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگرد بايد نماز را شكسته بخواند.
1304 كسى كه براى معصيتسفر نكرده اگر در بين راه قصد كند كه بقيه راه را براى معصيت برود، بايد نماز را تمام بخواند ولى نمازهايى را كه شكسته خوانده صحيح است. شرط ششم: آنكه از صحرانشينهايى نباشد كه در بيابانها گردش مىكنند و هر جا آب و خوراك براى خود و حشمشان پيدا كنند مى مانند و بعد از چندى به جاى ديگر مىروند و صحرانشينها در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند.
1305 اگر يكى از صحرانشينها براى پيدا كردن منزل و چراگاه حيواناتشان سفر كند، چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد احتياطا واجب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
1306 اگر صحرانشين براى زيارت يا حجيا تجارت و مانند اينها مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند. شرط هفتم: آنكه شغل او مسافرت نباشد، بنابراين شتردار و راننده و چوبدار و كشتيبان و مانند اينها، اگرچه براى بردن اثاثيه منزل خود مسافرت كنند، در غير سفر اول بايد نماز را تمام بخوانند، ولى در سفر اول اگرچه طول بكشد، نمازشان شكسته است.
1307 كسى كه شغلش مسافرت است اگر براى كار ديگرى مثلا براى زيارت يا حج مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند ولى اگر مثلا شوفر، اتومبيل خود را براى زيارت كرايه دهد و در ضمن خودش هم زيارت كند، بايد نماز را تمام بخواند.
1308 حمله دار يعنى كسى كه براى رساندن حاجيها به مكه مسافرت مىكند چنانچه شغلش مسافرت باشد بايد نماز را تمام بخواند، و اگر شغلش مسافرت نباشد، بايد شكسته بخواند.
1309 كسى كه شغل او حمله دارى است و حاجيها را از راه دور به مكه مىبرد، چنانچه تمام سال يا بيشتر سال را در راه باشد، بايد نماز را تمام بخواند.
1310 كسى كه در مقدارى از سال شغلش مسافرت است، مثل شوفرى كه فقط در تابستان يا زمستان اتومبيل خود را كرايه مىدهد، بايد در سفرى كه مشغول به كارش هست نماز را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
1311 راننده و دوره گردى كه در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مىكند، چنانچه اتفاقا سفر هشت فرسخى برود ، بايد نماز را شكسته بخواند.
1312 كسى كه شغلش مسافرت است، اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند،چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد چه بدون قصد بماند، بايد در سفر اولى كه بعد از ده روز مى رود، نماز را شكسته بخواند.
1313 كسى كه شغلش مسافرت است، اگر در غير وطن خود ده روز بماند در سفر اولى كه بعد از ده روز مى رود، بايد نماز را شكسته بخواند چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد يا نداشته باشد.
1314 كسى كه شغلش مسافرت است، اگر شك كند كه در وطن خود يا جاى ديگر ده روز مانده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
1315 كسى كه در شهرها سياحت مىكند و براى خود وطنى اختيار نكرده، بايد نماز را تمام بخواند.
1316 كسى كه شغلش مسافرت نيست، اگر مثلا در شهرى يا دهى جنسى دارد كه براى حمل آن مسافرتهاى پى در پى مىكند بايد نماز را شكسته بخواند.
1317 كسى كه از وطنش صرف نظر كرده و مىخواهد وطن ديگرى براى خود اختيار كند، اگر شغلش مسافرت نباشد بايد در مسافرت نماز را شكسته بخواند. شرط هشتم: آنكه به حد ترخص برسد، يعنى از وطنش يا جايى كه قصد كرده ده روز در آنجا بماند، بقدرى دور شود كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن را نشنود، ولى بايد در هوا غبار يا چيز ديگرى نباشد كه از ديدن ديوار و شنيدن اذان جلوگيرى كند، و لازم نيست بقدرى دور شود كه منارهها و گنبدها را نبيند، يا ديوارها هيچ پيدا نباشد، بلكه همين قدر كه ديوارها كاملا معلوم نباشد، كافى است.
1318 كسى كه به سفر مى رود، اگر به جايى برسد كه اذان را نشنود، ولى ديوار شهر را ببيند يا ديوارها را نبيند و صداى اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آن جا نماز بخواند، بنابر احتياط واجب بايد هم شكسته و هم تمام بخواند.
1319 مسافرى كه به وطنش برمىگردد، وقتى ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند ولى مسافرى كه مىخواهد ده روز در محلى بماند وقتى ديوار آن جا را ببيند و صداى اذانش را بشنود. بنابر احتياط واجب بايد نماز را تاخير بيندازد تا به منزل برسد، يا نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
1320 هرگاه شهر در بلندى باشد كه از دور ديده شود يا به قدرى گود باشد كه اگر انسان كمى دور شود ديوار آن را نبيند كسى كه از آن شهر مسافرت مىكند، وقتى به اندازهاى دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود ديوارش از آن جا ديده نمىشد بايد نماز خود را شكسته بخواند و نيز اگر پستى و بلندى خانهها بيشتر از معمول باشد بايد ملاحظه معمول را بنمايد.
1321 اگر از محلى مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد وقتى به جايى برسد كه اگر آن محل ديوار داشت از آن جا ديده نمىشد بايد نماز را شكسته بخواند.
1322 اگر به قدرى دور شود كه نداند صدايى را كه مىشنود صداى اذان استيا صداى ديگرى، بايد نماز را شكسته بخواند، ولى اگر بفهمد اذان مىگويند و كلمات آن را تشخيص ندهد بايد تمام بخواند.
1323 اگر به قدرى دور شود كه اذان خانهها را نشنود ولى اذان شهر را كه معمولا در جاى بلند مىگويند بشنود نبايد نماز را شكسته بخواند.
1324 اگر به جايى برسد كه اذان شهر را كه معمولا در جاى بلند مىگويند نشنود ولى اذانى را كه در جاى خيلى بلند مىگويند بشنود بايد نماز را شكسته بخواند.
1325 اگر چشم يا گوش او، يا صداى اذان غير معمولى باشد در محلى بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط ديوار خانهها را نبيند و گوش متوسط صداى اذان معمولى را نشنود.
1326 اگر بخواهد در محلى نماز بخواند كه شك دارد به حد ترخص، يعنى جايى كه اذان را نشنود و ديوار را نبيند رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند، و در موقع برگشتن اگر شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه، بايد شكسته بخواند، و چون در بعضى موارد اشكال پيدا مىكند بايد آن جا نماز نخواند يا هم شكسته و هم تمام بخواند.
1327 مسافرى كه در سفر از وطن خود عبور مىكند وقتى به جايى برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند.
1328 مسافرى كه در بين مسافرت به وطنش رسيده ، تا وقتى در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و برگردد وقتى به جايى برسد كه ديوار وطن را نبيند و صداى اذان آن را نشنود بايد نماز را شكسته بخواند.
1329 محلى را كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده وطن اوست چه در آن جا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آن جا را براى زندگى اختيار كرده باشد.
1330 اگر قصد دارد در محلى كه وطن اصيلش نيست مدتى بماند و بعد به جاى ديگر رود، آن جا وطن او حساب نمىشود.
1331 تا انسان قصد ماندن هميشگى در جايى كه غير وطن اصلى خودش است نداشته باشد وطن او حساب نمىشود مگر آن كه بدون قصد ماندن آن قدر بماند كه مردم بگويند اين جا وطن او است.
1332 كسى كه در دو محل زندگى مىكند مثلا شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر ديگر مىماند، هر دو وطن او است. و اگر بيشتر از دو محل را براى زندگى خود اختيار كرده باشد اشكال دارد و بايد احتياط مراعات شود.
1333 در غير وطن اصلى و وطن غير اصلى كه ذكر شد در جاهاى ديگر اگر قصد اقامه نكند نمازش شكسته است چه ملكى در آن جا داشته باشد يا نداشته باشد و چه در آن جا شش ماه مانده باشد يا نه.
1334 اگر به جايى برسد كه وطن او بوده و از آن جا صرف نظر كرده نبايد نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد.
1335 مسافرى كه قصد دارد ده روز پشتسرهم در محلى بماند، يا مىداند كه بدون اختيار ده روز در محلى مىماند، در آن محل بايد
1336 مسافرى كه مىخواهد ده روز در محلى بماند لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد و همين كه قصد كند از اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم بماند بايد نماز را تمام بخواند، و همچنين اگر مثلا قصدش اين باشد كه از ظهر روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند، بايد نماز را تمام بخواند.
1337 مسافرى كه مىخواهد ده روز در محلى بماند در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه تمام ده روز را در يك جا بماند، پس اگر بخواهد مثلا ده روز در نجف و كوفه يا در تهران و شميران بماند بايد نماز را شكسته بخواند.
1338 مسافرى كه مىخواهد ده روز در محلى بماند اگر از اول قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آن جا برود چنانچه جايى كه مىخواهد برود خطه سور بلد اقامتيا از بساتين و مزارع و باغات اطراف آن باشد به مقدارى كه رفتن به آن جا منافى با صدق و اقامت در بلد نباشد بايد در تمام ده روز نماز را تمام بخواند ولى چنانچه بخواهد تا كمتر از چهار فرسخ برود چنانچه در نيت او باشد كه در بين ده روز فقط يك مرتبه برود و بيش از دو ساعت رفتن و برگشتن را طول ندهد، در همه ده روز بايد نمازش را تمام بخواند.
1339 مسافرى كه تصميم ندارد ده روز در جايى بماند مثلا قصدش اين است كه اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبى پيدا كند ده روز بماند بايد نماز را شكسته بخواند.
1340 كسى كه تصميم دارد، ده روز در محلى بماند، اگر چه احتمال بدهد كه براى ماندن او مانعى برسد در صورتى كه مردم به احتمال او اعتنايى نكنند بايد نماز را تمام بخواند.
1341 اگر مسافر بداند كه مثلا ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در جايى بماند بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد كند كه تا آخر ماه بماند، بايد نماز را شكسته بخواند اگرچه از موقعى كه قصد كرده تا آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد.
1342 اگر مسافر قصد كند ده روز در محلى بماند، چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود، يا مردد شود كه در آن جا بماند يا به جاى ديگر برود، بايد نماز را شكسته بخواند واگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود يا مردد شود تا وقتى در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند.
1343 مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آن جا منصرف شود چنانچه يك نماز چهار ركعتى خوانده باشد روزهاش صحيح است و تا وقتى در آن جا هست بايد نمازهاى خود را تمام بخواند و اگر يك نماز چهار ركعتى نخوانده باشد روزه آن روزش صحيح است اما نمازهاى خود را بايد شكسته بخواند و روزهاى بعد هم نمىتواند روزه بگيرد.
1344 مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند اگر از ماندن منصرف شود و شك كند پيش از آن كه از قصد ماندن برگردد، يك نماز چهار ركعتى خوانده، يا نه بايد نمازهاى خود را شكسته بخواند.
1345 اگر مسافر به نيت اين كه نماز را شكسته بخواند مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند بايد نماز را چهار ركعتى تمام نمايد.
1346 مسافرى كه قصد كرده، ده روز در جايى بماند، اگر در بين نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول ركعتسوم نشده، بايد نماز را دو ركعتى تمام نمايد و بقيه نمازهاى خود را شكسته بخواند، و اگر مشغول ركعتسوم شده نمازش باطل است، و تا وقتى در آن جا هست بايد نماز را شكسته بخواند اگر چه داخل در ركوع ركعتسوم شده باشد.
1347 مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند اگر بيشتر از ده روز در آن جا بماند تا وقتى مسافرت نكرده بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.
1348 مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند بايد روزه واجب را بگيرد و مىتواند روزه مستحبى را هم به جا آورد و نماز جمعه و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
1349 مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جايى كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد به محل اقامه خود، بايد نماز را تمام بخواند.
1350 مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جاى ديگرى كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آن جا بماند بايد در رفتن و در جايى كه قصد ماندن ده روز كرده، نمازهاى خود را تمام بخواند ولى اگر در جايى كه مىخواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد بايد موقع رفتن نمازهاى خود را شكسته بخواند و چنانچه در آن جا قصد ماندن ده روز كرد، نمازش را تمام بخواند.
1351 مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جايى كه كمتر از چهار فرسخ است برود، چنانچه مردد باشد كه به محل اولش برگردد يا نه، يا به كلى از برگشتن به آن جا غافل باشد، يا بخواهد برگردد، ولى مردد باشد كه ده روز در آن جا بماند يا نه، يا آن كه از ده روز ماندن در آن جا و مسافرت از آن جا غافل باشد، بايد از وقتى كه مى رود تا برمىگردد و بعد از برگشتن نمازهاى خود را تمام بخواند.
1352 اگر به خيال اين كه رفقايش مىخواهند ده روز در محلى بمانند قصد كند كه ده روز در آن جا بماند و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بفهمد كه آنها قصد نكردهاند اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتى كه در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند.
1353 اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ، سى روز در محلى بماند و در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردد باشد بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار كمى در آن جا بماند بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ، در رفتن بقيه راه مردد شود، از وقتى كه مردد مىشود بايد نماز را تمام بخواند.
1354 مسافرى كه مىخواهد نه روز يا كمتر در محلى بماند اگر بعد از آن كه نه روز يا كمتر در آن جا ماند بخواهد دوباره نه روز ديگر يا كمتر بماند همين طور تا سى روز، روز سى و يكم بايد نماز را تمام بخواند.
1355 مسافرى كه سى روز مردد بوده، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه سى روز را در يك جا بماند، پس اگر مقدارى از آن را در جايى و مقدارى را در جاى ديگر بماند، بعد از سى روز هم بايد نماز را شكسته بخواند.
1356 مسافر مىتواند در مسجد الحرام و مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم و مسجد كوفه نمازش را تمام بخواند. ولى اگر بخواهد در جايى كه اول جزو اين مساجد نبوده و بعد به اين مساجد اضافه شده نماز بخواند احتياط مستحب آن است كه شكسته بخواند اگر چه اقوى، صحت تمام است و نيز مسافر مىتواند در حرم و رواق حضرت سيد الشهدا عليه السلام بلكه در مسجد متصل به حرم نماز را تمام بخواند.
1357 كسى كه مىداند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند، اگر در غير چهار مكانى كه در مساله پيش گفته شد عمدا تمام بخواند نمازش باطل است. و نيز اگر فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است و تمام بخواند بايد نماز را دوباره بخواند، و اگر بعد از وقتيادش بيايد، بنابر احتياط واجب بايد قضا نمايد.
1358 كسى كه مىداند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند، اگر فراموش كند و بدون توجه و به طور عادت تمام بخواند نمازش باطل است، و نيز اگر حكم مسافر و سفر خود را فراموش كرده باشد در صورتى كه وقت داشته باشد نمازش را دوباره بخواند بلكه اگر وقت هم گذشته باشد بنابر احتياط واجب بايد قضا نمايد.
1359 مسافرى كه نمىداند بايد نماز را شكسته بخواند، اگر تمام بخواند نمازش صحيح است.
1360 مسافرى كه مىداند بايد نماز را شكسته بخواند اگر بعضى از خصوصيات آن را نداند مثلا نداند كه در سفر هشت فرسخى بايد شكسته بخواند چنانچه تمام بخواند در صورتى كه وقت باقى است، بايد نماز شكسته بخواند، و اگر وقت گذشته بايد شكسته قضا نمايد.
1361 مسافرى كه مىداند بايد نماز را شكسته بخواند اگر به گمان اينكه سفر اوكمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند وقتى بفهمد كه سفرش هشت فرسخ بوده، نمازى را كه تمام خوانده بايد دوباره شكسته بخواند و اگر وقت هم گذشته بايد شكسته قضا نمايد.
1362 اگر فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام بخواند چنانچه در وقتيادش بيايد بايد شكسته به جا آورد و اگر بعد از وقتيادش بيايد قضاى آن نماز بر او واجب نيست.
1363 كسى كه بايد نماز را تمام بخواند، اگر شكسته بجا آورد در هر صورت نمازش باطل است.
1364 اگر مشغول نماز چهار ركعتى شود و در بين نماز يادش بيايد كه مسافر استيا لتفتشود كه سفر او هشت فرسخ است چنانچه به ركوع ركعتسوم نرفته، بايد نماز را دو ركعتى تمام كند و اگر به ركوع ركعتسوم رفته نمازش باطل است ودر صورتى كه به مقدار خواندن يك ركعت هم وقت داشته باشد بايد نماز را شكسته بخواند.
1365 اگر مسافر بعضى از خصوصيات نماز مسافر را نداند، مثلا نداند كه اگر چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن برگردد بايد شكسته بخواند، چنانچه به نيت نماز چهار ركعتى مشغول نماز شود و پيش از ركوع ركعتسوم مساله را بفهمد بايد نماز را دو ركعتى تمام كند و اگر در ركوع ملتفتشود نمازش باطل است و در صورتى كه به مقدار يك ركعت از وقت هم مانده باشد بايد نماز را شكسته بخواند.
1366 مسافرى كه بايد نماز را تمام بخواند اگر به واسطه ندانستن مساله به نيت نماز دو ركعتى مشغول نماز شود و در بين نماز مساله را بفهمد بايد نماز را چهار ركعتى تمام كند و احتياط مستحب آن است كه بعد از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار ركعتى بخواند.
1367 مسافرى كه نماز نخوانده اگر پيش از تمام شدن وقت به وطنش برسد، يا به جايى برسد كه مىخواهد ده روز در آنجا بماند بايد نماز را تمام بخواند و كسى كه مسافر نيست اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت كند در سفر بايد نماز را شكسته بخواند.
1368 اگر از مسافرى كه بايد نماز را شكسته بخواند نماز ظهر يا عصر يا عشاء قضا شود بايد آن را دو ركعتى قضا نمايد اگرچه در غير سفر بخواهد قضاى آن را به جا آورد و اگر از كسى كه مسافر نيستيكى از اين سه نماز قضا شود بايد چهار ركعتى قضا نمايد اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نمايد.
1369 مستحب است مسافر بعد از هر نمازى كه شكسته مىخواند سى مرتبه بگويد: "سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر" و در تعقيب نماز ظهر و عصر و عشا بيشتر سفارش شده است. بلكه بهتر است در تعقيب اين سه نماز شصت مرتبه بگويد.
1370 كسى كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده بايد قضاى آن را بجاآورد، اگرچه در تمام وقت نماز خواب مانده يا به واسطه سستى، نماز نخوانده باشد ولى نمازهاى يوميهاى را كه زن در حال حيض يا نفاس نخوانده قضا ندارد.
1371 اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازى را كه خوانده باطل بوده بايد قضاى آن را بخواند.
1372 كسى كه نماز قضا دارد بايد در خواندن آن كوتاهى نكند ولى واجب نيست فورا آن را بجا آورد.
1373 كسى كه نماز قضا دارد مىتواند نماز مستحبى بخواند.
1374 اگر انسان احتمال دهد كه نماز قضايى دارد يا نمازهايى را كه خوانده صحيح نبوده، مستحب است احتياطا قضاى آن را بجا آورد.
1375 قضاى نمازهاى يوميه لازم نيست به ترتيب خوانده شود مثلا كسى كه يك روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده لازم نيست اول نماز عصر و بعداز آن نماز ظهر را قضا نمايد.
1376 اگر بخواهد قضاى چند نماز غير يوميه مانند نماز آيات را بخواند يا مثلا بخواهد قضاى يك نماز يوميه و چند نماز غير يوميه را بخواند لازم نيست آنها را به ترتيب بجا آورد.
1377 اگر كسى نداند كه نمازهايى كه از او قضا شده كدام يك جلوتر بوده لازم نيست به طورى بخواند كه ترتيب حاصل شود و هر يك را مىتواند مقدم بداند.
1378 اگر كسى كه نمازهايى از او قضا شده، مىداند كدام يك جلوتر قضا شده، احتياط مستحب آن است كه به ترتيب قضا كند و آنچه اول قضا شده اول بخواند و دومى را بعد و همين طور.
1379 اگر براى ميتى مىخواهند نماز قضا بدهند، و مىدانند آن ميت ترتيب قضا شدن را مىدانسته باز لازم نيست طورى قضا را بجا بياورند كه ترتيب حاصل شود.
1380 اگر براى ميتى كه در مساله پيش گفته شد بخواهند چند نفر را اجير كنند كه نماز بخوانند لازم نيست براى آنها وقت مرتب معين كنند كه با هم شروع نكنند در عمل.
1381 اگر بدانند كه ميت ترتيب قضا شدن را نمىدانسته يا ندانند كه مىدانسته، لازم نيست به ترتيب براى او قضا بجا بياورند.
1382 در مساله پيش اگر بخواهند چند نفر را براى به جا آوردن نماز ميت اجير كنند لازم نيست وقت معين كنند و مىتوانند همه با هم شروع به قضا كنند.
1383 كسى كه چند نماز از او قضا شده و شماره آنها را نمىداند مثلا نمىداند چهار تا بوده يا پنج تا، چنانچه مقدار كمتر را بخواند كافى است و همچنين اگر شماره آنها را مىدانسته و فراموش كرده، اگر مقدار كمتر را بخواند كفايت مىكند.
1384 كسى كه نماز قضا از همين روز يا روزهاى پيش دارد مىتواند قبل از خواندن نمازى كه قضا شده، نماز ادايى را بخواند و لازم نيست نماز قضا را جلو بيندازد.
1385 كسى كه مىداند يك نماز چهار ركعتى نخوانده و نمىداند نماز ظهر استيا عصر ستيا عشا، اگر يك نماز چهار ركعتى بخواند به نيت قضاى نمازى كه نخوانده كافى است.
1386 اگر از روزهاى گذشته نمازهاى قضا دارد و يك نماز يا بيشتر هم از همان روز از او قضا شده، اگرچه لازم نيست نمازهاى قضا را پيش از نماز ادا بخواند حتى اگرچه وقت داشته باشد و ترتيب بين نمازهاى قضا را هم بداند ولى احتياط استحبابى آن است كه نمازهاى قضا مخصوصا نماز قضاى همان روز را پيش از نماز ادا بخواند.
1387 تا انسان زنده است اگر چه از خواندن نماز قضاهاى خود عاجز باشد ديگرى نمىتواند نمازهاى او را قضا نمايد.
1388 نماز قضا را با جماعت مىشود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا، و لازم نيست هر دو يك نماز را بخوانند مثلا اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند اشكال ندارد.
1389 مستحب است بچه مميز يعنى بچهاى كه خوب و بد را مىفهمد به نماز خواندن و عبادتهاى ديگر عادت دهند بلكه مستحب است او را به قضاى نمازها هم وادار نمايند.
1390 اگر پدر نماز و روزه خود را بجا نياورده باشد، چنانچه از روى نافرمانى ترك نكرده و مىتوانسته قضا كند بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگش بجا آورد يا براى او اجير بگيرد بلكه اگر از روى نافرمانى هم ترك كرده باشد واجب است به همين طور عمل كند و نيز روزهاى را كه در سفر نگرفته اگرچه نمىتوانسته قضا كند، واجب است كه پسر بزرگتر قضا نمايد يا براى او اجير بگيرد.
1391 اگر پسر بزرگتر شك دارد كه پدر نماز و روزه قضا داشته يا نه چيزى بر او واجب نيست.
1392 اگر پسر بزرگتر بداند كه پدرش نماز قضا داشته و شك كند كه بجاآورده يا نه، بنابر احتياط واجب بايد قضا نمايد.
1393 اگر معلوم نباشد كه پسر بزرگتر كدام است، قضاى نماز و روزه پدر بر هيچ كدام از پسرها واجب نيست ولى احتياط مستحب آن است كه نماز و روزه اورا بين خودشان قسمت كنند يا براى انجام آن قرعه بزنند.
1394 اگر ميت وصيت كرده باشد كه براى نماز و روزه او اجير بگيرند، بعداز آنكه اجير نماز و روزه او را به طور صحيح بجا آورد، بر پسر بزرگتر چيزى واجب نيست.
1395 اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز پدر را بخواند بايد به تكليف خود عمل كند مثلا قضاى نماز صبح و مغرب و عشا را بايد بلند بخواند.
1396 كسى كه خودش نماز و روزه قضا دارد اگر نماز و روزه پدر هم براو واجب شود هر كدام را اول بجا آورد صحيح است.
1397 اگر پسر بزرگتر موقع مرگ پدر نابالغ يا ديوانه باشد، وقتى كه بالغ شد يا عاقل گرديد بايد نماز و روزه پدر را قضا نمايد، و چنانچه پيش از بالغ شدن يا عاقل شدن بميرد، بر پسر دوم چيزى واجب نيست.
1398 اگر پسر بزرگتر پيش از آنكه نماز و روزه پدر را قضا كند بميرد بر پسر دوم چيزى واجب نيست.
1399 مستحب است نمازهاى واجب خصوصا نمازهاى يوميه را به جماعت بخوانند ودر نماز صبح و مغرب و عشا خصوصا براى همسايه مسجد و كسى كه صداى اذان مسجد را مىشنود بيشتر سفارش شده است.
1400 در روايتى وارد شده است كه اگر يك نفر به امام جماعت اقتدا كند هر ركعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا كنند هر ركعتى ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بيشتر شوند ثواب نمازشان بيشتر مىشود تا به ده نفر برسند و عده آنان كه از ده گذشت اگر تمام آسمانها كاغذ و درياها مركب و درختها قلم و جن و انس و ملائكه نويسنده شوند، نمىتوانند ثواب يك ركعت آن را بنويسند.
1401 حاضر نشدن به نماز جماعت از روى بىاعتنايى جايز نيست و سزاوار نيست كه انسان بدون عذر نماز جماعت را ترك كند.
1402 مستحب است انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند. و نماز جماعت از نماز اول وقت كه فرادى يعنى تنها خوانده شود، بهتر است. و نيز نماز جماعتى را كه مختصر بخواند، از نماز فرادى كه آن را طول بدهند، بهتر مىباشد.
1403 وقتى كه جماعت بر پا مىشود مستحب است كسى كه نمازش را فرادى خوانده دوباره با جماعت بخواند و اگر بعد بفهمد كه نماز اولش باطل بوده نماز دوم او كافى است.
1404 اگر امام يا ماموم بخواهد نمازى را كه به جماعتخوانده دوباره با جماعت بخواند، در صورتى كه جماعت دوم و اشخاص آن غير از اول باشد، اشكال ندارد.
1405 كسى كه در نماز وسواس دارد و فقط در صورتى كه نماز را با جماعت بخواند از وسواس راحت مىشود، بايد نماز را با جماعت بخواند.
1406 اگر پدر يا مادر به فرزند خود امر كند كه نماز را به جماعت بخواند چون اطاعت پدر و مادر واجب است، بنابر احتياط واجب بايد نماز را به جماعت بخواند و قصد استحباب نمايد.
1407 احتياط واجب آن است كه نماز عيد فطر و قربان را در زمان غيبت امام عليهالسلام با جماعت نخوانند، ولى به قصد رجاء مانع ندارد و نمازهاى مستحبى را هم نمىشود به ماعتخواند مگر نماز استسقاء كه براى آمدن باران مىخوانند.
1408 موقعى كه امام جماعت نماز يوميه مىخواند هر كدام از نمازهاى يوميه را مىشود به او اقتدا كرد ولى اگر نماز يوميهاش را احتياطا دوباره مىخواند فقط در صورتى كه ماموم احتياطش با امام يكى باشد مىتواند به او اقتدا كند.
1409 اگر امام جماعت قضاى نماز يوميه خود را مىخواند مىشود به او اقتدا كرد، ولى اگر نمازش را احتياطا قضا مىكند يا قضاى احتياطى نماز كس ديگر را مىخواند اگر چه براى آن پول نگرفته باشد اقتداى به او اشكال دارد ولى اگر انسان بداند صورت اقتداى به او اشكال ندارد.
1410 اگر انسان نداند نمازى را كه امام مىخواند نماز واجب يوميه استيا نماز مستحب نمىتواند به او اقتدا كند.
1411 اگر امام در محراب باشد و كسى پشتسر او اقتدا نكرده باشد كسانى كه دو طرف محراب ايستادهاند و به واسطه ديوار محراب امام را نمىبينند،نمىتوانند اقتدا كنند، بلكه اگر كسى هم پشتسر امام اقتدا كرده باشد اقتدا كردن كسانى كه دو طرف او ايستادهاند و به واسطه ديوار محراب امام را نمىبينند اشكال دارد، بلكه باطل است.
1412 اگر به واسطه درازى صف اول، كسانى كه دو طرف صف ايستادهاند امام را نبينند مىتوانند اقتدا كنند و نيز اگر به واسطه درازى يكى از صفهاى ديگر، كسانى كه دو طرف آن ايستادهاند، صف جلوى خود را نبينند، مىتوانند اقتدا نمايند.
1413 اگر صفهاى جماعت تا درب مسجد برسد كسى كه مقابل درب پشت صف ايستاده نمازش صحيح است، و نيز نماز كسانى كه پشتسر او اقتدا مىكنند، صحيح مىباشد ولى نماز كسانى كه دو طرف او ايستادهاند و صف جلو را نمىبينند، اشكال دارد، بلكه باطل است.
1414 كسى كه پشتستون ايستاده، اگر از طرف راستيا چپ به واسطه ماموم ديگر به امام متصل نباشد نمىتواند اقتدا كند. بلكه اگر از دو طرف هم متصل باشد، ولى از صف جلو حتى يك نفر را هم نبيند، جماعت او صحيح نيست.
1415 جاى ايستادن امام بايد از جاى ماموم بلندتر نباشد ولى اگر مكان امام مقدار خيلى كمى بلندتر باشد، اشكال ندارد. و نيز اگر زمين سراشيب باشد و امام در طرفى كه بلندتر است بايستد در صورتى كه سراشيبى آن زياد نباشد و طورى باشد كه به آن زمين مسطح بگويند مانعى ندارد.
1416 اگر جاى ماموم بلندتر از جاى امام باشد در صورتى كه بلندى به مقدار متعارف زمان قديم باشد مثل آن كه امام در صحن مسجد و ماموم در پشت بام بايستد اشكال ندارد، ولى اگر مثل ساختمانهاى چند طبقه اين زمان باشد، جماعت اشكال دارد.
1417 اگر بين كسانى كه در يك صف ايستادهاند بچه مميز يعنى بچهاى كه خوب و بد را مىفهمد فاصله شود، چنانچه ندانند نماز او باطل است، مىتوانند اقتدا كنند.
1418 بعد از تكبير امام اگر صف جلو آماده نماز، و تكبير گفتن آنان نزديك باشد كسى كه در صف بعد ايستاده، مىتواند تكبير بگويد ولى احتياط مستحب آن است كه صبر كند تا تكبير صف جلو تمام شود.
1419 اگر بداند نماز يك صف از صفهاى جلو باطل است، در صفهاى بعد نمىتواند اقتدا كند، ولى اگر نداند نماز آنان صحيح استيا نه، مىتواند اقتدا نمايد.
1420 هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلا بداند امام وضو ندارد، اگر چه خود امام ملتفت نباشد، نمىتواند به او اقتدا كند.
1421 اگر ماموم بعد از نماز بفهمد كه امام عادل نبوده، يا كافر بوده، يا به جهتى نمازش باطل بوده، مثلا بى وضو نماز خوانده، نمازش صحيح است.
1422 اگر در بين نماز شك كند كه اقتدا كرده يا نه، چنانچه در حالى باشد كه وظيفه ماموم است، مثلا به حمد و سوره امام گوش مىدهد بايد نماز را به جماعت تمام كند، و اگر مشغول كارى باشد كه هم وظيفه امام و هم وظيفه ماموم است مثلا در ركوع يا سجده باشد، بايد نماز را به نيت فرادى تمام نمايد.
1423 انسان در بين نماز جماعت مىتواند نيت فرادى كند.
1424 اگر ماموم به واسطه عذرى بعد از حمد و سوره امام نيت فرادى كند، لازم نيستحمد و سوره را بخواند، ولى اگر پيش از تمام شدن حمد و سوره نيت فرادى نمايد، بايد مقدارى را كه امام نخوانده بخواند.
1425 اگر در بين نماز جماعت نيت فرادى نمايد، بنابر احتياط واجب نبايد دوباره نيت جماعت كند. ولى اگر مردد شود كه نيت فرادى كند يا نه، و بعد تصميم بگيرد نماز را با جماعت تمام كند، نمازش صحيح است.
1426 اگر شك كند كه نيت فرادى كرده يا نه، بايد بنا بگذارد كه نيت فرادى نكرده است.
1427 اگر موقعى كه امام در ركوع است، اقتدا كند و به ركوع امام برسد، اگر چه ذكر امام تمام شده باشد، نمازش به طور جماعت صحيح است و يك ركعتحساب مىشود، اما اگر به مقدار ركوع خم شود و به ركوع امام نرسد، نمازش به طور فرادى صحيح مىباشد و بايد آن را تمام نمايد.
1428 اگر موقعى كه امام در ركوع است اقتدا كند و به مقدار ركوع خم شود و شك كند كه به ركوع امام رسيده يا نه، نمازش صحيح است و فرادى مىشود.
1429 اگر موقعى كه امام در ركوع است اقتدا كند و پيش از آن كه به اندازه ركوع خم شود، امام سر از ركوع بردارد، مىتواند نيت فرادى كند، يا صبر كند تا امام براى ركعت بعد برخيزد و آن را ركعت اول نماز خود حساب كند و لى اگر برخاستن امام به قدرى طول بكشد كه نگويند اين شخص نماز جماعت مىخواند، بايد نيت فرادى نمايد.
1430 اگر اول نماز يا بين حمد و سوره اقتدا كند و پيش از آن كه به ركوع رود امام سر از ركوع بردارد، نماز او به طور جماعت صحيح است، و بايد ركوع كند و خود را به امام برساند.
1431 اگر موقعى برسد كه امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، بايد بعد از نيت و گفتن تكبيرة الاحرام بنشيند و تشهد را با امام بخواند ولى سلام را نگويد و صبر كند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بايستد و بدون آن كه دوباره نيت كند و تكبير بگويد، حمد و سوره را بخواند و آن را ركعت اول نماز خود حساب كند.
1432 ماموم نبايد جلوتر از امام بايستد، و اگر مساوى او هم بايستد، اشكال دارد و به احتياط واجب بايد كمى عقب تر از امام بايستد، اگر چه قد او بلندتر از امام باشد، كه در ركوع و سجود سرش جلوتر از امام باشد.
1433 در نماز جماعت بايد بين ماموم و امام پرده و مانند آن كه پشت آن ديده نمىشود فاصله نباشد، و همچنين است بين انسان و ماموم ديگرى كه انسان به واسطه او به امام متصل شده است ولى اگر امام، مرد و ماموم زن باشد چنانچه بين آن زن و امام يا بين آن زن و ماموم ديگرى كه مرد است و زن به بواسطه او به امام متصل شده است پرده و مانند آن باشد اشكال ندارد.
1434 اگر بعد از شروع به نماز بين ماموم و امام يا بين ماموم و كسى كه ماموم به واسطه او متصل به امام است پرده يا چيز ديگرى كه پشت آن را نمىتوان ديد فاصله شود، نمازش فرادى مىشود، و صحيح است.
1435 اگر بين جاى سجده ماموم و جاى ايستادن امام به قدر گشادى بين دو قدم فاصله باشد اشكال ندارد، و نيز اگر بين انسان به واسطه مامومى كه جلوى او ايستاده و انسان به وسيله او به امام متصل است به همين مقدار فاصله باشد نمازش اشكال ندارد، و احتياط مستحب آن است كه جاى سجده ماموم با جاى كسى كه جلوى او ايستاده هيچ فاصله نداشته باشد.
1436 اگر ماموم به واسطه كسى كه طرف راستيا چپ او اقتدا كرده به امام متصل باشد و از جلو به امام متصل نباشد، چنانچه به اندازه گشادى بين دو قدم هم فاصله داشته باشند نمازش صحيح است.
1437 اگر در نماز بين ماموم و امام يا بين ماموم و كسى كه ماموم به واسطه او به امام متصل است بيشتر از يك قدم بزرگ فاصله پيدا شود نمازش فرادى مىشود و صحيح است.
1438 اگر نماز همه كسانى كه در صف جلو هستند تمام شود يا همه نيت فرادى نمايند، اگر فاصله به اندازه يك قدم بزرگ نباشد نماز صف بعد به طور جماعت صحيح، و اگر بيشتر از اين مقدار باشد فرادى مىشود و صحيح است.
1439 اگر در ركعت دوم اقتدا كند قنوت و تشهد را با امام مىخواند و احتياط آن است كه موقع خواندن تشهد انگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند كند و بايد بعد از تشهد با امام برخيزد و حمد و سوره را بخواند و اگربراى سوره وقت ندارد، حمد را تمام كند و در ركوع يا سجده خود را به امام برساند، يا نيت فرادى كند و نمازش صحيح است، ولى اگر در سجده به امام برسد، بهتر است كه احتياطا نماز را دوباره بخواند.
1440 اگر موقعى كه امام در ركعت دوم نماز چهار ركعتى است اقتدا كند، بايددر ركعت دوم نمازش كه ركعتسوم امام است، بعد از دو سجده بنشيند و تشهد را بهمقدار واجب بخواند و برخيزد، و چنانچه براى گفتن سه مرتبه تسبيحات وقت ندارد،يك مرتبه بگويد و در ركوع يا سجده خود را به امام برساند.
1441 اگر امام در ركعتسوم يا چهارم باشد و ماموم بداند كه اگر اقتدا كند و حمد را بخواند به ركوع امام نمى رسد، بنابر احتياط واجب بايد صبر كند تا امام به ركوع رود، بعد اقتدا نمايد.
1442 اگر در ركعتسوم يا چهارم امام اقتدا كند، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر براى سوره وقت ندارد بايد حمد را تمام كند و در ركوع يا سجده خود را به امام برساند، ولى اگر در سجده به امام برسد بهتر است كه احتياطا نماز را دوباره بخواند.
1443 كسى كه مىداند اگر سوره را بخواند در ركوع به امام نمى رسد، بايد سوره را نخواند، ولى اگر خواند نمازش صحيح است.
1444 كسى كه اطمينان دارد كه اگر سوره را شروع كند يا تمام نمايد به ركوع امام مى رسد، احتياط واجب آن است كه سوره را شروع كند يا اگر شروع كرده تمام نمايد.
1445 كسى كه يقين دارد، اگر سوره را بخواند به ركوع امام مى رسد، چنانچه سوره را بخواند و به ركوع نرسد نمازش صحيح است.
1446 اگر امام ايستاده باشد و ماموم نداند كه در كدام ركعت است مىتواند اقتدا كند ولى بايد حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگر چه بعد بفهمد كه امام در ركعت اول يا دوم بوده نمازش صحيح است.
1447 اگر به خيال اين كه امام در ركعت اول يا دوم استحمد و سوره نخواند و بعد از ركوع بفهمد كه در ركعتسوم يا چهارم بوده نمازش صحيح است. ولى اگر پيش از ركوع بفهمد بايد حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد فقط حمد را بخواند و در ركوع يا سجده خود را به امام برساند.
1448 اگر به خيال اين كه امام در ركعتسوم يا چهارم استحمد و سوره را بخواند و پيش از ركوع يا بعد از آن بفهمد كه در ركعت اول يا دوم بوده نمازش صحيح است.
1449 اگر موقعى كه مشغول نماز مستحبى است جماعت بر پا شود چنانچه اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد، مستحب است نماز را رها كند و مشغول نماز جماعتشود بلكه اگر اطمينان نداشته باشد كه به ركعت اول برسد مستحب است به همين دستور رفتار نمايد.
1450 اگر موقعى كه مشغول نماز سه ركعتى يا چهار ركعتى است جماعت بر پا شود چنانچه به ركوع ركعتسوم نرفته و اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد، مستحب است به نيت نماز مستحبى نماز را دو ركعتى تمام كند و خود را به جماعت برساند.
1451 اگر نماز امام تمام شود و ماموم مشغول تشهد يا سلام اول باشد لازم نيست نيت فرادى كند.
1452 كسى كه يك ركعت از امام عقب مانده وقتى امام تشهد ركعت آخر را مىخواند مىتواند برخيزد و نماز را تمام كند و يا انگشتان دست، و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند نگه دارد و صبر كند تا امام سلام نماز را بگويد و بعد برخيزد.