فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

back page fehrest page next page

[141]

است بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.

مسأله 711ـ وقت نافله صبح پيش از نماز صبح است از طلوع فجر تا آشكار شدن سرخى در طرف مشرق و مى تواند آن را بعد از نماز شب بلافاصله به جا آورد.

مسأله 712ـ وقت نافله شب بنابر احتياط از نصف شب است تا اذان صبح، ولى بهتر است در موقع سحر يعنى در ثلث آخر شب بخواند.

 

نماز غُفيله

مسأله 713ـ از نمازهايى كه به جا آوردن آن به اميد ثواب پروردگار خوب است نماز غفيله است كه بين نماز مغرب و عشا خوانده مى شود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا موقعى كه سرخى طرف مغرب از بين برود، در ركعت اوّل بعد از حمد به جاى سوره اين آيه را مى خواند:

«وَ ذَا النُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِى الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ إلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِى الْمُؤمِنينَ» و در ركعت دوم بعد از حمد به جاى سوره اين آيه را بخوانند: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إلاَّ هُو وَ يَعْلَمُ ما فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة إلاّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّة فِى ظُلُماتِ الاْرْضِ وَ لا رَطْب وَ لا يَابِس إلاَّ فى كِتاب مُبين» و در قنوت آن بگويند: «اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِمَفاتِحِ الْغَيْبِ الَّتى لا يَعْلَمُهَا إلاَّ اَنْتَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ اَنْ تَفْعَلْ بِى كَذا وَ كَذا» و به جاى كلمه كذا و كذا حاجتهاى خود را بگويند و بعد بگويند: «اَللّهُمَّ اَنْتَ وَلِىُّ نِعْمَتِى وَ الْقادِرُ عَلى طَلِبَتى تَعْلَمُ حاجَتى فَأَسْئَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السّلامُ لَمّا قَضَيْتَها لِى».

 

احكام قبله

مسأله 714ـ تمام نمازهاى واجب بايد رو به قبله خوانده شود

 

[142]

مسأله 715ـ «خانه كعبه» كه در مكّه معظّمه است قبله تمام مسلمين دنياست و هركس در هرجا باشد بايد روبروى آن نماز بخواند، امّا كسى كه دور است اگر طورى بايستد كه بگويند رو بقبله نماز مى خواند كافى است، بنابراين صفهاى طولانى نماز جماعت كه طول آنها از طول خانه خدا بيشتر است همه مى تواند رو به قبله باشد.

مسأله 716ـ لازم نيست در موقع ايستادن، نوك انگشتان پا هم رو به قبله باشد، يا در موقع نشستن، سر زانوها كاملاً رو به قبله قرار گيرد، همين اندازه كه بگويند رو به قبله ايستاده يا نشسته كفايت مى كند.

مسأله 717ـ كسى كه نمى تواند نماز را نشسته بخواند بايد به پهلوى راست طورى بخوابد كه جلو بدنش روبه قبله باشد و اگر آن هم ممكن نيست به پهلوى چپ طورى بخوابد كه جلو بدنش رو به قبله باشد و اگر اين را هم نمى تواند بايد به پشت بخوابد بطورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.

مسأله 718ـ در نماز احتياط و سجده و تشهّد فراموش شده نيز بايد رو به قبله باشد و در سجده سهو احتياط واجب نيز همين است.

مسأله 719ـ جايز است نماز مستحبّى را در حال راه رفتن و سواره بخواند و در اين حال لازم نيست رو به قبله باشد.

مسأله 720ـ براى تعيين قبله راههاى زيادى وجود دارد: نخست كوشش كند تا يقين حاصل نمايد و نيز مى تواند به گفته دو شاهد عادل و يا يك فرد مورد اطمينان كه از روى نشانه هاى حسّى شهادت مى دهد و يا به قول كسى كه از روى قاعده علمى قبله را مى شناسد و محلّ اطمينان است عمل كند و اگر اينها ممكن نشد بايد به گمانى كه از محراب مسجد مسلمانان يا قبرهاى آنان يا از راههاى ديگر پيدا مى شود عمل نمايد.

مسأله 721ـ قبله نماهاى معمولى در صورتى كه سالم باشد از وسايل خوب براى شناخت قبله است و گمان حاصل از آن كمتر از گمان از راههاى ديگر نيست، بلكه غالباً دقيق تر است.

 

[143]

مسأله 722ـ به گفته صاحب منزل يا مسؤول يك مسافرخانه و مانند آن در صورتى كه فرد بى مبالات نباشد مى توان اعتماد كرد.

مسأله 723ـ هرگاه راهى براى پيدا كردن قبله وجود نداشته باشد و قبله در ميان چهار سمت مختلف مردّد شود يك نماز به يك طرف كافى است، ولى احتياط مستحب آن است كه چهار نماز به چهار طرف بخواند و هرگاه در سه طرف يا دو طرف احتمال وجود قبله را مى دهد فقط به سمت آنها نماز بخواند.

مسأله 724ـ كسى كه مى خواهد به چند طرف نماز بخواند اگر بخواهد نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشا را به جا آورد بهتر آن است نماز اوّل را به چند طرف تمام كند بعد نماز دوم را شروع نمايد.

مسأله 725ـ سر بريدن حيوانات نيز بايد رو به قبله باشد و هرگاه قبله را پيدا نكند بايد به گمان خود عمل نمايد و اگر تحصيل گمان ممكن نيست و نياز به سر بريدن حيوان دارد به هر طرف كه انجام دهد صحيح است و در مورد دفن مسلمان كه بايد رو به قبله باشد نيز به همين ترتيب بايد عمل كرد.

 

پوشانيدن بدن در نماز

مسأله 726ـ مرد بايد در حال نماز عورتين خود را بپوشاند، هرچند كسى اورا نمى بيند و بهتر است از ناف تا زانو را بپوشاند و از آن بهتر اين كه لباس كامل كه در برابر افراد محترم در تن مى كند به تن داشته باشد.

مسأله 727ـ زن بايد در موقع نماز تمام بدن حتّى سر و موى خود را بپوشاند، ولى پوشاندن گردى صورت و دستها تا مچ و پاها تا مچ لازم نيست، امّا براى اين كه يقين كند كه مقدار واجب را پوشانده است احتياط اين است كه مقدارى از اطراف صورت و قدرى پايين تر از مچ را هم بپوشاند.

مسأله 728ـ در نماز احتياط و قضاى سجده يا تشهّد فراموش شده، بلكه بنابر

 

[144]

احتياط واجب در موقع سجده سهو و سجده هاى واجب قرآن نيز خود را مانند موقع نماز بپوشاند.

مسأله 729ـ براى زنان پوشانيدن موهاى مصنوعى و زينتهاى پنهانى (مانند دستبند و گردن بند) نيز لازم است.

مسأله 730ـ هرگاه در بين نماز بفهمد كه قسمتى را كه بايد بپوشاند پيداست بايد فورا آن را بپوشاند، به شرط اين كه كارى كه صورت نماز را بر هم مى زند به جا نياورد و چنانچه پوشاندن آن زياد طول بكشد احتياط واجب آن است خود را بپوشاند و نماز را تمام كند و دوباره بخواند.

مسأله 731ـ هرگاه بعد از نماز بفهمد كه مقدار واجب را در حال نماز نپوشانده، نمازش صحيح است.

مسأله 732ـ انسان مى تواند خود را در نماز با برگ درختان يا علف بپوشاند، ولى احتياط مستحب آن است هنگامى از اينها استفاده كند كه چيز ديگرى نباشد.

مسأله 733ـ اگر چيزى غير از گِل در اختيار ندارد بايد بدن خود را با آن بپوشاند و نماز بخواند.

مسأله 734ـ هرگاه برهنه است و چيزى براى پوشانيدن بدن در نماز ندارد، چنانچه احتمال مى دهد تا آخر وقت پيدا كند، احتياط آن است كه نماز را به تأخير اندازد و اگر پيدا نكرد چنانچه كسى او را مى بيند بايد نشسته نماز بخواند و عورت خود را به اين وسيله بپوشاند و اگر كسى او را نمى بيند ايستاده نماز بخواند و بنابر احتياط واجب عورت را با دست بپوشاند و ركوع و سجود را با اشاره انجام دهد و براى سجود سر را قدرى پايين تر بياورد.

 

شرايط لباس نمازگزار

مسأله 735ـ لباس نمازگزار شش شرط دارد: پاك بودن. غصبى نبودن،

 

[145]

بنابراحتياط واجب. ازاجزاء مردار نباشد. از حيوان حرام گوشت نباشد. 5 و 6ـ اگر نمازگزار مرد است لباس او از ابريشم خالص يا طلا بافت نباشد و شرح اينها در مسائل آينده خواهد آمد.

 

شرط اوّل ـ پاك بودن

مسأله 736ـ اگر كسى عمداً با لباس يا بدن نجس نماز بخواند نمازش باطل است، حتّى اگر به خاطر ياد نگرفتن مسأله باشد.

مسأله 737ـ اگر خبر ندارد كه بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد، نمازش صحيح است، امّا اگر قبلاً باخبر بوده و فراموش كرده و با آن نماز خوانده بايد نماز را اعاده كند، خواه در وسط نماز يادش بيايد، يا بعد از نماز و اگر وقت نماز گذشته بايد قضا كند.

مسأله 738ـ هرگاه كسى مشغول نماز است و در وسط نماز لباس يا بدن او نجس شود، يا بفهمد لباس يا بدن او نجس شده است امّا نداند همان موقع نجس شده يا از قبل نجس بوده، چنانچه آب در دسترس اوست و آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن آن نماز را به هم نمى زند بايد همان موقع آن را آب بكشد، يا عوض كند، سپس نماز را ادامه دهد و اگر ممكن نيست بايد نماز را بشكند و با بدن و لباس پاك نماز بخواند و اين در صورتى است كه وقت تنگ نباشد و الاّ با همان حال نماز مى خواند و صحيح است.

مسأله 739ـ كسى كه بعد از نماز بفهمد بدن يا لباسش نجس بوده نمازش صحيح است، خواه در وقت باشد يا بعد از وقت.

مسأله 740ـ هرگاه لباس يا بدن نجس بوده و آن را آب بكشد و يقين به پاكى آن پيدا كند و نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد هنوز پاك نشده است، نماز او صحيح است و براى نمازهاى بعد بايد آن را پاك كند.

مسأله 741ـ هرگاه در لباس خود خونى ببيند و يقين كند كه به مقدار كمتر از

 

[146]

درهم است و يا خون زخم و دمل است كه براى نماز اشكال ندارد و با آن نماز بخواند، بعد بفهمد خون بيش از مقدار درهم بوده، يا خون از غير زخم و دمل است نمازش صحيح است.

مسأله 742ـ هرگاه نجس بودن چيزى را فراموش كند و بدن يا لباسش با رطوبت به آن ملاقات كند و نماز بخواند بعد يادش بيايد نماز او صحيح است، ولى اگر بدنش با رطوبت به چيزى كه نجس بودن آن را فراموش كرده ملاقات كند و بدون آن كه خود را آب بكشد، غسل كند، غسل و نمازش باطل است.

مسأله 743ـ كسى كه يك لباس بيشتر ندارد هرگاه بدن و لباس او هر دو نجس شود و به اندازه آب كشيدن يكى از آن دو بيشتر آب ندارد احتياط واجب آن است كه بدن را آب بكشد و نماز را با همان لباس نجس بخواند، ولى اگر نجاست لباس شديد تر باشد (مثلاً نجاستش از بول باشد كه بايد آن را با آب قليل دو مرتبه شست و نجاست بدن مثلاً از خون باشد كه يك مرتبه شستن كافى است) احتياط واجب آن است كه لباس را بشويد و با نجاست بدن نماز را بخواند.

مسأله 744ـ هرگاه كسى غير از لباس نجس لباس ديگرى در اختيار ندارد واحتمال نمى دهد تا آخر وقت لباس پاك پيدا كند بايد با همان لباس نماز بخواند.

مسأله 745ـ كسى كه دو لباس دارد و مى داند يكى از آن دو نجس است امّا نمى داندكداميك از آنهاست با هيچ كدام نمى تواند نماز بخواند و بايد هر دو را آب بكشد و اگر توانايى بر اين كار نداشته باشد بايددو نماز جداگانه با آن دو لباس بخواند.

 

شرط دوّم - غصبى نبودن

مسأله 746ـ لباس نمازگزار بنابر احتياط واجب بايد مباح باشد و اگر عمداً در لباس غصبى نماز بخواند حتّى اگر نخ يا دكمه آن غصبى باشد نماز را اعاده كند، ولى اگر نمى دانست غصبى است و با آن نماز خواند نمازش صحيح است، همچنين اگر

 

[147]

قبلاً مى دانسته غصبى است و بعد فراموش كرده، مگر اين كه غاصب خود نمازگزار باشد، به اين معنى كه چيزى را غصب كرده و بعد فراموش نموده و با آن نماز خوانده است در اينجا احتياط واجب آن است كه اعاده نمايد.

مسأله 747ـ چنانچه در اثناء نماز متوجّه شود كه لباس او غصبى است اگر چيز ديگرى كه عورت او را بپوشاند در تن دارد بايد لباس غصبى را بيرون آورد و نماز را ادامه دهد و اگر چيز ديگرى در تن ندارد نماز را بشكند و با لباس غير غصبى نماز بخواند.

مسأله 748ـ اگر كسى براى حفظ جان خود با لباس غصبى نماز بخواند نمازش صحيح است، همچنين اگر براى حفظ آن لباس از دستبرد دزد و مانند آن، آن را بپوشد، نمازش درست است.

مسأله 749ـ اگر با پولى كه خمس يا زكات آن را نداده لباس بخرد، نماز در آن لباس اشكال دارد، همچنين اگر لباسى را نسيه بخرد امّا در موقع معامله قصدش اين باشد كه از پولى كه خمس يا زكات آن را نداده بدهى خود را بدهد يا اصلاً بدهى خود را ندهد نمازش اشكال دارد.

 

شرط سوم ـ از اجزاء مردار نباشد

مسأله 750ـ لباس نمازگزار بايد از اجزاء حيوان مرده اى كه خون جهنده دارد نباشد، بلكه احتياط واجب آن است كه از اجزاى حيوانهاى مرده ديگر كه خون جهنده ندارند (مانند ماهى و مار) نيز اجتناب كند.

مسأله 751ـ نمازگزار بايد از اجزاى مردار چيزى همراه نداشته باشد هرچند
به صورت لباس هم نباشد امّا اجزايى كه مانند مو و پشم بى روح است مانعى ندارد، مثلاً مى توان از مو و پشم مردار حلال گوشت لباس تهيّه كرد و با آن
نماز خواند.

مسأله 752ـ با لباسهاى چرمى كه از بازار مسلمانان تهيّه مى شود مى توان نماز

 

[148]

خواند هرچند شك داشته باشد كه از حيوانى است كه ذبح شرعى شده يا نه، امّا اگر يقين داشته باشد كه چرم را از ممالك غير اسلامى آورده اند و فروشنده يك انسان لاابالى است كه درباره آن تحقيق نكرده نماز با آن جايز نيست و اگر نداند چرم از بلاد اسلامى است يا غير بلاد اسلامى اشكالى ندارد.

 

شرط چهارم ـ از حيوان حرام گوشت نباشد

مسأله 753ـ لباس نمازگزار بايد ازحيوان حرام گوشت نباشد، حتّى اگر مويى ازآن همراه نمازگزار باشد اشكال دارد.

مسأله 754ـ هرگاه آب دهان يا بينى يا رطوبت ديگرى از حيوان حرام گوشت (مانند گربه) در بدن يا لباس نمازگزار باشد مادام كه عين آن برطرف نشده نماز با آن اشكال دارد، امّا اگر خشك شود و عين آن برطرف گردد نماز صحيح است.

مسأله 755ـ بودن مو يا عرق يا آب دهان انسانى در بدن يا لباس انسانى ديگر براى نماز او اشكال ندارد.

مسأله 756ـ اگر مرواريد يا موم همراه نمازگزار باشد براى نماز او اشكالى ندارد ولى نماز خواندن با دكمه صدف كه از حيوان حرام گوشت گرفته مى شود مشكل است.

مسأله 757ـ اگر شك داشته باشد كه لباس از پشم و كرك و موى حيوان حلال گوشت است يا حرام گوشت، نماز با آن صحيح است، خواه در داخل تهيّه شده باشد يا در خارج.

مسأله 758ـ اين ايّام چرمهاى مصنوعى را به وسيله مواد پلاستيكى و مانند
آن مى سازند نماز خواندن با آن اشكالى ندارد و هرگاه شك كند كه چيزى چرم مصنوعى است يا چرم واقعى يا از حيوان حرام گوشت، يا حيوان مرده، آن هم اشكالى ندارد.

مسأله 759ـ بنابر احتياط واجب بايد از پوست خز و سنجاب در نماز اجتناب كرد.

 

[149]

شرط پنجم ـ طلابافت نباشد

مسأله 760ـ نماز خواندن با لباس طلا بافت براى مردان جايز نيست و نماز را باطل مى كند، ولى براى زنان در صورتى كه اسراف نباشد اشكالى ندارد، در غير حال نماز نيز پوشيدن چنين لباسى براى مردان حرام است.

مسأله 761ـ زينت طلا مانند انگشتر طلا و يا ساعت مچى طلا و مانند آن براى مردان حرام است و نماز با آن نيز باطل است و احتياط واجب آن است كه از استعمال عينك طلا نيز خوددارى شود ولى همه اينها براى زنان در نماز و غير نماز جايز است.

مسأله 762ـ دندان طلا اگر در جلو باشد و جنبه زينت داشته باشد براى مردان چه در نماز و چه در غير نماز اشكال دارد، مگر اين كه ناچار باشند.

 

شرط ششم ـ از ابريشم خالص نباشد

مسأله 763ـ پوشيدن لباس از ابريشم خالص براى مردان حرام است، حتّى عرقچين و بند شلوار و نماز با آن باطل است، حتّى آستر لباس نيز نبايد از ابريشم خالص باشد، امّا براى زنان همه اينها چه در حال نماز و چه در غير نماز جايز است.

مسأله 764ـ لباسى كه معلوم نيست از ابريشم خالص است يا چيز ديگر پوشيدن آن اشكال ندارد و نماز با آن صحيح است.

مسأله 765ـ اگر دستمال ابريشمى و مانند آن در جيب مرد باشد حرام نيست و نماز را باطل نمى كند.

مسأله 766ـ هرگاه لباس مخلوط از ابريشم و غير آن باشد اشكالى براى هيچ كس ندارد، امّا اگر غير ابريشم بقدرى كم باشدكه به حساب نيايد براى مرد جايز نيست.

مسأله 767ـ در حال اضطرار و ناچارى پوشيدن لباس ابريشمى خالص و طلا بافت يا غصبى و يا لباسى كه از مردار تهيّه شده مانعى ندارد و مى تواند با آن نماز بخواند.

 

[150]

مسأله 768ـ اگر غير از لباس نجس و ابريشمى و طلا بافت يا لباسى كه از مردار يا حيوان حرام گوشت تهيّه شده لباس ديگرى ندارد بايد با همان نماز بخواند، ولى اگر لباس او منحصر به غصبى است و مى تواند برهنه نماز بخواند بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد عمل كند.

مسأله 769ـ هرگاه لباسى كه نماز در آن جايز است در اختيار ندارد اگر مى تواند بايد بخرد يا كرايه كند واگر ديگرى به او ببخشد يا عاريه دهد چنانچه منّت و ناراحتى زيادى نداشته باشد بايد قبول كند.

مسأله 770ـ بنابر احتياط واجب بايد انسان از پوشيدن لباس شهرت خوددارى كند، منظور از لباس شهرت لباسى است كه جنبه رياكارى دارد و مى خواهد به وسيله آن مثلاً به زهد و ترك دنيا مشهور شود، خواه از جهت پارچه يا رنگ آن باشد يا دوخت آن، امّا اگر واقعا قصدش ساده پوشيدن است و جنبه ريا كارى ندارد نه تنها جايز است بلكه عملى است شايسته و اگر كسى با لباس شهرت نماز بخواند نماز او باطل نيست.

مسأله 771ـ پوشيدن لباسى كه مايه هتك و بى آبرويى انسان يا منشأ فساد مى شود اشكال دارد.

مسأله 772ـ احتياط آن است كه مرد لباس مخصوص زنان و زن لباس مخصوص مردان را نپوشد، ولى نماز با آن اشكال ندارد.

مسأله 773ـ كسى كه بايد خوابيده نماز بخواند هرگاه برهنه باشد، بنابر احتياط واجب بايد لحاف يا تشك او نجس يا ابريشم خالص و مانند آن كه در بالا گفته شد نباشد، مگر در حالت اضطرار.

 

مواردى كه نجس بودن لباس يا بدن نمازگزار جايز است

مسأله 774ـ در شش صورت اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد نماز او صحيح

 

[151]

است:

در جايى كه به واسطه زخم يا جراحت و دمل، لباس يا بدن به خون آلوده شده باشد.

در جايى كه خون موجود در لباس كمتر از درهم باشد (درهم تقريباً به اندازه يك «بند انگشت» اشاره است).

هرگاه لباسهاى كوچك مانند جوراب و عرقچين او نجس باشد.

محمول متنجّس.

لباس زنى كه پرستار بچّه است.

در جايى كه ناچار است با بدن يا لباس نجس نماز بخواند. شرح اينها در مسائل آينده خواهد آمد.

مسأله 775ـ اوّل هرگاه در بدن يا لباس نمازگزار خون زخم يا جراحت يا دمل باشد اگر به گونه اى است كه آب كشيدن بدن يا لباس، كار مشكلى است تا وقتى كه زخم يا جراحت و دمل خوب نشده مى تواند با آن نماز بخواند، همچنين است چركى كه با خون بيرون مى آيد، يا دوايى كه روى زخم مى گذارند و نجس مى شود، ولى اگر زخم بزودى خوب مى شود و شستن خون آن از لباس يا بدن آسان است بايد آن را آب كشد.

مسأله 776ـ جايى از لباس يا بدن كه با زخم فاصله دارد اگر با آن نجس
شود بايد آن را آب بكشد، مگر جاهايى كه معمولاً خون از زخم به آنجا
سرايت مى كند.

مسأله 777ـ هرگاه به آسانى مى تواند زخم را پانسمان كند و از سرايت خون به ساير بدن يا لباس جلوگيرى كند بايد اين كار را انجام دهد.

مسأله 778ـ هرگاه زخم داخل بينى يا دهان باشد و خونى از آن به بدن يا لباس رسد احتياط واجب آن است كه با آن نماز نخواند، خون بواسير نيز اگر از داخل بدن باشد همين حكم را دارد.

 

[152]

مسأله 779ـ كسى كه بدنش زخم است اگر در لباس يا بدن خود خونى ببيند و نداند از آن زخم است يا خون ديگر نماز خواندن با آن مشكل است.

مسأله 780ـ اگر چند زخم در بدن وجود دارد و بطورى نزديك هم است كه يك زخم حساب مى شود تا وقتى كه همه خوب نشده است نماز خواندن با آنها اشكال ندارد، ولى اگر به اندازه اى از هم دور است كه هر كدام يك زخم حساب مى شود، هر كدام خوب شود بايد بدن و لباس را از خون آن آب بكشد.

مسأله 781ـ دوم از موارد عفو، خون كمتر از درهم است كه در لباس نمازگزار باشد، نماز خواندن با آن جايز است به شرط اين كه از خون حيض يا نفاس و استحاضه و خون سگ و خوك و مردار و خون حيوان حرام گوشت و همچنين خون كافر نباشد(بنابر احتياط واجب).

مسأله 782ـ هرگاه خون در چند جاى لباس پراكنده باشد اگر مجموع آن كمتر از درهم است براى نماز ضررى ندارد، ولى خونى كه بر بدن است به هر مقدار باشد بنابر احتياط واجب بايد آن را شست.

مسأله 783ـ هرگاه لباس داراى آستر است اگر خون به آستر نيز سرايت كند هر كدام خون جداگانه اى حساب مى شود، ولى در پارچه اگر زياد ضخيم نباشد و از يك طرف به طرف ديگر سرايت كند، پشت و روى آن يكى محسوب مى شود.

مسأله 784ـ خونى كه كمتر از مقدار درهم است هرگاه بدون شستن از لباس زايل شود جاى آن نجس است، ولى براى نماز اشكالى ندارد.

مسأله 785ـ اگر خونى كه در لباس است كمتر از درهم باشد و نجاست ديگرى مانند بول روى آن بريزد نماز خواندن با آن جايز نيست.

مسأله 786ـ سوم از موارد عفو، لباسهاى كوچك نمازگزار است، مانند عرقچين و جورابى كه نمى توان با آن عورت را پوشانيد، اگر نجس باشد نماز با آنها صحيح است و همچنين انگشتر و عينك كه نجس شده است.

مسأله 787ـ چهارم، هرگاه دستمال يا لباس نجسى كه مى توان با آن عورت را

 

[153]

پوشانيد در جيب نمازگزار باشد نماز او صحيح است و همچنين ساير اشياء نجس، ولى احتياط مستحب اجتناب از آن است.

مسأله 788ـ پنجم، زنى كه پرستار بچّه است و نمى تواند براى نماز به آسانى لباس طاهر تهيّه كند، هرگاه در شبانه روز يك مرتبه لباس خود را بشويد مى تواند با آن نماز بخواند، هرچند لباسش با بول بچّه نجس شود، ولى احتياط آن است كه لباس خود را براى اوّلين نمازى كه به جا مى آورد آب بكشد.

مسأله 789ـ هرگاه بتواند با وسايلى (مثلاً با پوشكهاى معمولى) جلو سرايت نجاست بچّه را بگيرد بايد چنين كند و نيز اگر لباسهاى متعدد دارد بايد از لباس پاك استفاده كند.

 

مستحبّات و مكروهات لباس نمازگزار

مسأله 790ـ چند چيز در لباس نمازگزار به اميد ثواب مطلوب است، از آن جمله: پوشيدن لباس سفيد و پاكيزه ترين لباسها و استعمال بوى خوش و انگشتر عقيق به دست كردن.

مسأله 791ـ ترك چند چيز در لباس نمازگزار به اميد ثواب مطلوب است از جمله: پوشيدن لباس سياه (مگر در مورد تعظيم شعائر، چادر، عبا، و عمّامه سادات) و لباس كثيف و تنگ و لباس كسى كه از نجاست پرهيز نمى كند، مخصوصاً لباس شرابخوار و باز بودن دكمه هاى لباس و پوشيدن لباسى كه نقش صورت دارد و همچنين انگشترى كه روى آن صورت انسان يا حيوانى نقش شده است.

 

مكان نمازگزار

مسأله 792ـ مكان نمازگزار بايد داراى شرايط زير باشد:

 

[154]

شرط اوّل ـ مباح بودن

احتياط واجب آنست كه مكان نمازگزار مباح باشد، بنابراين كسى كه درملك غصبى يا روى فرش يا تخت غصبى نماز مى خواند نمازش اشكال دارد، همچنين نماز در ملكى كه منفعت آن متعلّق به ديگرى است (مثل اين كه در اجاره اوست) كه نماز خواندن در آن بدون اجازه مستأجر اشكال دارد، همچنين در ملكى كه مورد تعلّق حقّ ديگرى است، مثل اين كه ميّت وصيّت كرده كه ثلث مال او را به مصرفى برسانند تا وقتى كه ثلث را جدا نكنند نمى توان در آن ملك نماز خواند.

مسأله 793ـ كسى كه در مسجد نشسته اگر ديگرى جاى او را غصب كند و در آن نماز بخواند بنابر احتياط واجب بايد نمازش را اعاده كند.

مسأله 794ـ هرگاه در جايى نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد غصبى است نمازش صحيح است، همچنين اگر غصبى بودن جايى را مى دانست امّا فراموش كرد و بعداً به خاطرش آمد، ولى اگر خود غاصب فراموش كند و نماز بخواند نمازش اشكال دارد.

مسأله 795ـ هرگاه بداند مكانى غصبى است، امّا اين مسأله را كه نبايد در جاى غصبى نماز بخواند نمى دانست، هرگاه در آنجا نماز بخواند بنابر احتياط واجب نمازش را اعاده كند.

مسأله 796ـ كسى كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند چنانچه مركب يا صندلى و زين آن غصبى باشد و مجبور نباشد بر آن مركب نماز بخواند نماز او اشكال دارد، همچنين است اگر بخواهد در حال اختيار نماز مستحبّى را سواره بخواند.

مسأله 797ـ كسى كه با ديگرى در ملكى شريك است اگر سهم او جدا نباشد بدون اجازه شريكش نمى تواند در آن ملك تصرّف كند و نماز بخواند.

مسأله 798ـ اگر با پولى كه خمس و زكات آن را نداده ملكى بخرد، تصرّف او در آن ملك حرام است و نمازش هم در آن اشكال دارد، همچنين است اگر به ذمّه بخرد امّا هنگام خريدن قصدش اين باشد از مالى كه خمس يا زكاتش را نپرداخته پول آن را بپردازد كه بنابر احتياط واجب بايد از آن اجتناب كند.

 

[155]

مسأله 799ـ هرگاه رضايت صاحب ملك از قرائن روشن و قطعى باشد نماز خواندن در آن ملك اشكالى ندارد، هرچند به زبان نگويد و بعكس اگر با زبان اجازه دهد امّا بداند قلباً راضى نيست نمى تواند نماز بخواند.

مسأله 800ـ تصرّف و نماز خواندن در ملك ميّتى كه خمس يا زكات بدهكار است حرام است، مگر آن كه بدهى او را بدهند.

مسأله 801ـ تصرّف و نماز خواندن در ملك ميّتى كه به مردم بدهكار است با اجازه ورثه مانعى ندارد، مگر اين كه آن تصرّف مزاحم حقّ طلبكاران گردد.

مسأله 802ـ هرگاه بعضى از ورثه ميّت، صغير يا ديوانه يا غايب باشند تصرّف در ملك آنها و نماز در آن حرام است، ولى تصرّفات جزيى كه براى برداشتن ميّت معمول است اشكال ندارد.

مسأله 803ـ نماز خواندن در مسافرخانه ها و حمّامها و مانند آن براى مسافران و مشتريان كه طبق متعارف وارد آنجا مى شوند اشكال ندارد، ولى در اماكن خصوصى بدون اجازه مالك جايز نيست، مگر آن كه اجازه تصرّفى بدهد كه معلوم شود براى نماز خواندن نيز راضى است مثل اين كه كسى را به ناهار يا شام يا استراحت دعوت كند كه مسلّماً براى نماز نيز رضايت دارد.

مسأله 804ـ در زمينهاى بزرگ زراعتى و غير زراعتى كه ديوار ندارد و زراعتى فعلاً در آن نيست نماز خواندن و نشستن و خوابيدن و تصرّفات جزئى اشكال ندارد، خواه نزديك شهر و روستا باشد يا دور از آن و خواه مالكين آن صغير باشند يا كبير، ولى اگر صاحبش صريحاً بگويد راضى نيستم يا بدانيم قلباً راضى نيست تصرّف در آن حرام و نماز نيز اشكال دارد.

 

شرط دوم ـ استقرار

مسأله 805ـ اگر مكان نمازگزار متحرّك باشد بطورى كه نتواند كارهاى نماز را بطور عادى انجام دهد، نماز او باطل است بنابراين، نماز خواندن در كشتى و قطار و مانند

 

[156]

آن اگر بتواند كارهاى نماز را صحيح انجام دهد اشكال ندارد و اگر از جهت تنگى وقت يا ضرورت ديگرى ناچار باشد نماز را در كشتى و اتومبيل و مانند آن بخواند و قبله دائماً در حال تغيير باشد بايد تا آنجا كه مى تواند به طرف قبله برگردد و در حال برگشتن به سوى قبله چيزى نخواند.

مسأله 806ـ نماز خواندن روى خرمن گندم و جو و مانند اينها كه مقدارى حركت دارد جايز است به شرط اين كه بتواند واجبات نماز را انجام دهد.

مسأله 807ـ در جايى كه به واسطه احتمال باد و باران يا فشار جمعيّت و مانند آن اطمينان ندارد كه بتواند نماز را تمام كنداگر به اميد تمام كردن شروع كند و به مانعى برخورد ننمايد نمازش صحيح است.

مسأله 808ـ در جايى كه ماندن در آن حرام است (مثلاً جايى كه خطر خراب شدن سقف، يا ريزش كوه و آمدن سيلاب دارد) بايد نماز نخواند و اگر بخواند احتياط واجب اعاده آن است، همچنين روى چيزى كه ايستادن و نشستن بر آن حرام است مانند فرشى كه نام خدا بر آن نوشته شده است.

 

شرط سوم ـ توانائى انجام واجبات در آن محل

مسأله 809ـ بايددر جايى نماز بخواندكه بتواند واجبات راانجام دهد، پس در جايى كه سقف آن كوتاه است ونمى تواند بايستد ياجاى ركوعوسجود ندارد نمازباطل است.

مسأله 810ـ شايسته است انسان رعايت ادب كند و جلوتر از قبر پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و امام(عليه السلام)، نماز نخواند و در صورتى كه نماز خواندن هتك و بى احترامى باشد حرام است و نماز هم اشكال دارد، در غير اين صورت نماز باطل نيست.

 

شرط چهارم ـ تقدّم مرد بر زن

مسأله 811ـ بايد در نماز، زن عقب تر از مرد بايستد و جاى سجده او از جاى

 

[157]

سجده مرد كمى عقب تر باشد و الاّ نماز باطل است در اين حكم محرم و غير محرم تفاوتى ندارند، ولى اگر ميان مرد و زن ديوار يا پرده و مانند آن باشد، يا به اندازه ده ذراع (تقريباً 5 متر) فاصله باشد اشكال ندارد.

مسأله 812ـ اگر زن در كنار مرد يا جلوتر بايستد و باهم وارد نماز شوند نماز
هر دو باطل است، امّا اگر يكى قبلاً وارد نماز شده، نماز او صحيح و نماز
دومى باطل است.

 

شرط پنجم ـ بلندتر نبودن محلّ پيشانى از جاى ايستادن

مسأله 813ـ بايد محلّ پيشانى نمازگزار از جاى ايستادن او به اندازه اى بلند نباشد كه از صورت سجده بيرون رود و احتياط واجب آن است بيش از چهار انگشت بسته بلند تر يا پست تر نباشد.

مسأله 814ـ بودن مرد با زن نامحرم در جاى خلوت كه ديگرى نمى تواند به آنجا وارد شود اشكال دارد و احتياط واجب ترك آن است و نماز خواندن در آنجا نيز اشكال دارد، همچنين نماز خواندن در محلّى كه مجلس گناه است مثلاً در آنجا شراب مى نوشند، قمار مى زنند يا غيبت مى كنند.

مسأله 815ـ احتياط واجب آن است كه نماز واجب را در خانه كعبه نخوانند، ولى نماز مستحب اشكال ندارد، بلكه مستحبّ است در داخل خانه كعبه در مقابل هر زاويه اى دو ركعت نماز بخوانند، ولى نماز بر پشت بام كعبه خواه واجب يا مستحب اشكال دارد.

 

مكانهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب يا مكروه است

مسأله 816ـ مستحبّ است انسان نماز را در مسجد بخواند و بسيار روى آن تاكيد شده و بهتر از همه مساجد، مسجدالحرام است، سپس مسجد پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و بعد

 

[158]

مسجد كوفه و بعد از آن مسجد بيت المقدّس است و در درجه بعد مسجد جامع هر شهر و بعد از آن مسجد محلّه و مسجد بازار است.

مسأله 817ـ براى زنها در صورتى كه خود را از نامحرم بخوبى حفظ كنند بهتر است نماز را در مسجد بخوانند و اگر راهى براى ياد گرفتن مسائل اسلامى جز از طريق رفتن به مسجد وجود ندارد واجب است به مسجد بروند.

مسأله 818ـ نماز در حرم امامان(عليهم السلام) مستحبّ است، بلكه در حديث آمده نماز در حرم مطهّر حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) برابر با دويست هزار نماز است.

مسأله 819ـ رفتن به مسجدى كه نمازگزار ندارد مستحبّ است و همسايگان مسجد تا عذرى نداشته باشند نماز در مسجد را ترك نكنند.

مسأله 820ـ شايسته است انسان با كسانى كه از روى بى اعتنايى، به مسجد مسلمانها حاضر نمى شوند رابطه دوستى برقرار نكند، با آنها غذا نخورد و در كارها با آنها مشورت ننمايد و از آنها زن نگيرد و به آنها زن ندهد.

مسأله 821ـ شايسته است نماز را در اين چند جا نخوانند: حمّام، زمين
نمك زار، مقابل انسانى كه نشسته يا ايستاده است، مقابل درى كه باز است و در جادّه ها، و كنار خيابانها، در صورتى كه مزاحم عبور و مرور مردم نباشد، و اگر
مزاحم باشد حرام است; همچنين نماز خواندن در مقابل آتش، چراغ،
داخل آشپزخانه و هرجا كه كوره آتش باشد، مقابل چاه و چاله اى كه محلّ
فاضلاب است و روبه روى عكس و مجسّمه چيزى كه روح دارد، مگر آن كه روى
آن پرده بكشند و در جايى كه عكس باشد هرچند مقابل نمازگزار نيست و
در مقابل قبر و روى قبر و در قبرستان و در اطاقى كه شخص جُنُب در
آن باشد.

مسأله 822ـ هرگاه انسان در جايى نماز مى خواند كه مردم از جلو او عبور مى كنند مستحبّ است جلو خود چيزى بگذارد كه ميان او و آنها حايل گردد، حتّى اگر عصا و تسبيح و ريسمانى هم باشد كافى است.

 

[159]

آداب و احكام مسجد

مسأله 823ـ نجس كردن مسجد حرام است، خواه زمين مسجد باشد و يا سقف و بام و طرف داخل ديوارها و احتياط واجب آن است كه طرف بيرون ديوار مسجد را هم نجس نكند، مگر آن كه واقف آن را جزء مسجد قرار نداده باشد.

مسأله 824ـ هرگاه مسجد نجس شود بر همه لازم است كه بطور واجب كفائى نجاست را برطرف كنند، يعنى اگر يك يا چند نفر اقدام به تطهير كنند از ديگران ساقط مى شود وگرنه همه گنهكارند و كسى كه مسجد را نجس كرده در اين حكم با ديگران تفاوتى ندارد.

مسأله 825ـ هرگاه نتواند مسجد را تطهير كند مثل اين كه مسافر و در حال عبور باشد، يا احتياج به كمك دارد و پيدا نكند، احتياط واجب آن است كه به ديگران كه مى توانند تطهير كنند اطّلاع دهد.

مسأله 826ـ هرگاه جايى از مسجد نجس شود كه تطهير آن بدون كندن يا خراب كردن ممكن نيست بايد آنجا را بكنند، يا اگر خرابى زيادى لازم نمى آيد خراب نمايند و بنابر احتياط واجب جايى را كه كنده اند يا خراب كرده اند به حالت اوّل بازگردانند و بهتر است كسى كه نجس كرده تعمير آن را بر عهده گيرد و اگر مخارجى داشته باشد بنابر احتياط واجب ضامن است.

مسأله 827ـ هرگاه مسجدى را غصب كنند و آن را از صورت مسجد بكلّى در آورند، بطورى كه ديگر به آن مسجد نگويند، باز هم نجس كردن آن بنا بر احتياط حرام است و تطهير آن لازم است.

مسأله 828ـ آلوده كردن حرم پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان(عليهم السلام) اگر موجب هتك باشد حرام است و در اين صورت تطهير آن نيز واجب است، بلكه اگر بى احترامى هم نباشد احتياط آن است كه آن را تطهير كنند.

مسأله 829ـ نجس كردن فرش مسجد نيز حرام است و چنانچه نجس شود بايد آن را تطهير كرد و اگر خسارتى لازم آيد كسى كه آن را نجس كرده است ضامن است

 

[160]

(بنابر احتياط واجب).

مسأله 830ـ بردن عين نجاست مانند خون و بول در مسجد حرام است هر چند بى احترامى به مسجد نباشد بنابر احتياط واجب، مگر چيز جزئى كه گاه در لباس و بدن شخص وارد شونده يا در لباس بچّه هاى كوچك است، امّا بردن متنجّس (چيزى كه نجس شده مانند لباس و كفش نجس) در صورتى كه بى احترامى به مسجد نباشد و سبب آلودگى مسجد نيز نشود حرام نيست.

مسأله 831ـ اگر براى روضه خوانى و مراسم سوگوارى يا جشن مذهبى و مانند آن مسجد را چادر بزنند و سياهى بكوبند و اسباب چاى و غذا در آن ببرند، در صورتى كه اين كارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود اشكال ندارد.

مسأله 832ـ تزيين كردن مسجد به طلا اشكال دارد و همچنين احتياط آن است كه صورت چيزهايى كه روح دارد مثل انسان و حيوان در مسجد نقش نكنند.

مسأله 833ـ اگر مسجد خراب شود نمى توانند زمين آن را بفروشند يا داخل ملك و جادّه كنند، حتّى فروختن در و پنجره ها و چيزهاى ديگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود بايد آنها را صرف تعمير همان مسجد كنند و هرگاه به درد آن مسجد نخورد بايد در مساجد ديگر صرف شود و اگر به درد مساجد ديگر نيز نخورد بايد آن را بفروشند و پولش را اگر ممكن است صرف تعمير همان مسجد و گرنه صرف تعمير مسجد ديگر نمايند.

مسأله 834ـ ساختن مسجد مستحبّ است و هر قدر در جاى مناسبتر و بهترى باشد كه مسلمانان از آن بيشتر استفاده كنند بهتر است. تعمير مسجد نيز مستحبّ است و از بهترين كارها است و اگر مسجد طورى خراب شود كه تعمير آن ممكن نباشد مى توانند آن را بكلّى خراب كنند و دوباره بسازند.

مسأله 835ـ مسجدى كه خراب نشده و قابل استفاده است اگر نياز به توسعه دارد مى توان آن را خراب كرد و بهتر و بزرگتر ساخت.

مسأله 836ـ تميز كردن مسجد و روشن كردن چراغ آن و كوشش در تأمين حوائج

 

back page fehrest page next page