س 1255: 1 - آيا براى زنى كه سالم است، جلوگيرى از
باردارى بطور موقت از طريق بكارگيرى وسايل و موادى كه از انعقاد نطفه جلوگيرى
مىكنند، جايز است؟
2 - استفاده از يكى از دستگاههاى جلوگيرى از باردارى كه
چگونگى جلوگيرى از حاملگى توسط آن تا به امروز معلوم نشده، ولى به عنوان وسيلهاى
براى جلوگيرى از باردارى شناخته شده است، چه حكمى دارد؟
3 - آيا جلوگيرى دائم
از حاملگى براى زنى كه از خطر باردارى خوف دارد، جايز است؟
4 - آيا جلوگيرى
دائمى از باردارى براى زنانى كه زمينه مساعدى براى به دنيا آوردن فرزندانى معيوب يا
مبتلا به بيماريهاى ارثى جسمى و روانى دارند، جايز است؟
1 - اگر با موافقت شوهر باشد، اشكال ندارد.
2
- اگر موجب از بين رفتن نطفه بعد از استقرار آن در رحم شود و يا مستلزم نگاه و لمس
حرام باشد، جايز نيست.
3 - جلوگيرى از باردارى در فرض مذكور اشكال ندارد بلكه
اگر حاملگى براى حيات مادر خطر داشته باشد، باردار شدن بطور اختيارى جايز نيست.
4 - اگر با يك غرض عقلائى صورت بگيرد و ضرر قابل توجهى هم نداشته باشد و با اجازه
شوهر باشد، اشكال ندارد.
س 1256: بستن لوله هاى منى مرد براى جلوگيرى از
افزايش جمعيت چه حكمى دارد؟
اگر اين كار با يك غرض عقلائى صورت بگيرد و ضرر
قابل ملاحظهاى هم نداشته باشد، فىنفسه اشكال ندارد.
س 1257: آيا زن سالمى كه حاملگى براى او ضررى
ندارد، جايز است از طريق عزل يا دستگاه ديافراگم يا خوردن دارو و يا بستن لوله هاى
رحم، از باردارى جلوگيرى كند، و آيا جايز است شوهرش او را وادار به استفاده از يكى
از اين راهها غير از عزل نمايد؟
جلوگيرى از باردارى فىنفسه به طريق عزل، با رضايت
زن و شوهر اشكال ندارد و همچنين استفاده از راههاى ديگر هم اگر با يك غرض عقلائى
صورت گيرد و ضرر قابل ملاحظهاى هم نداشته و با اجازه شوهر بوده و مستلزم لمس و نظر
حرام نباشد، اشكال ندارد ولى شوهر حق ندارد همسر خود را به اين كار وادار نمايد.
س 1258: آيا جايز است زن باردارى كه قصد دارد
لولههاى رحم خود را ببندد، از طريق عمل سزارين فرزند خود را به دنيا آورد تا در
هنگام آن عمل، لوله هاى خود را هم ببندد؟
حكم بستن لولههاى رحم قبلا گذشت، ولى جواز عمل
سزارين متوقف بر نياز به آن يا درخواست خود زن باردار است و به هر حال لمس و نظر
مرد اجنبى به زن هنگام عمل سزارين و بستن لولههاى رحم حرام است. مگر در حال ضرورت.
س 1259: آيا جايز است زن بدون اجازه شوهرش از
وسائل پيشگيرى از باردارى استفاده نمايد؟
محل اشكال است.
س 1260: مردى كه داراى چهار فرزند است اقدام به
بستن لولههاى منى خود كرده است، آيا در صورت عدم رضايت زن، آن مرد گناهكار محسوب
مىشود؟
جواز اين كار متوقف بر رضايت زوجة نيست و چيزى بر
عهده مرد نمىباشد.
س 1261: آيا سقط جنين بر اثر مشكلات اقتصادى جايز
است؟
سقط جنين به مجرّد وجود مشكلات و سختىهاى اقتصادى
جايز نمىشود.
س 1262: پزشك بعد از معاينه در ماههاى اول حاملگى
به زن گفته است كه استمرار باردارى احتمال خطر جانى براى او دارد و در صورتى كه
حاملگى ادامه پيدا كند، فرزندش ناقصالخلقه متولد خواهد شد و به همين دليل پزشك
دستور سقط جنين داده است، آيا اين كار جايز است؟ و آيا سقط جنين قبل از دميده شدن
روح به آن جايز است؟
ناقصالخلقه بودن جنين، مجوّز شرعى براى سقط جنين
حتّى قبل از ولوج روح در آن محسوب نمىشود، ولى اگر تهديد حيات مادر بر اثر استمرار
حاملگى مستند به نظر پزشك متخصص و مورد اطمينان باشد، سقط جنين قبل از ولوج روح در
آن اشكال ندارد.
س 1263: پزشكان متخصص مىتوانند از طريق استفاده
از روشها و دستگاههاى جديد، نواقص جنين در دوران باردارى را تشخيص دهند و با توجه
به مشكلاتى كه افراد ناقصالخلقه بعد از تولد در دوران زندگى با آن مواجه مىشوند،
آيا سقط جنينى كه پزشك متخصص و مورد اطمينان آن را ناقصالخلقه تشخيص داده، جايز
است؟
سقط جنين در هر سنّى به مجرّد ناقصالخلقه بودن آن
و يا مشكلاتى كه در زندگى با آن مواجه مىشود، جايز نمىشود.
س 1264: آيا از بين بردن نطفه منعقد شدهاى كه در
رحم مستقر شده، قبل رسيدن به مرحله علقه كه تقريبا چهل روز طول مىكشد، جايز است؟ و
اصولا در كداميك از مراحل ذيل سقط جنين حرام است:
1 - نطفه استقرار يافته در
رحم
2 - علقه
3 - مضغه
4 - عظام (قبل از دميدن روح)
از بين بردن نطفه بعد از استقرار آن در رحم و
همچنين سقط جنين در هيچيك از مراحل بعدى جايز نيست.
س 1265: بعضى از زوجها، مبتلا به بيمارىهاى خونى
بوده و داراى ژن معيوب مىباشند و در نتيجه ناقل بيمارى به فرزندان خود هستند و
احتمال اين كه اين فرزندان مبتلا به بيمارىهاى شديد باشند، بسيار زياد است و چنين
كودكانى از بدو تولّد تا پايان عمر، دائما در وضع مشقّت بارى به سر خواهند برد.
مثلا بيماران هموفيلى همواره ممكن است با كوچكترين ضربهاى دچار خونريزى شديد منجر
به فوت و فلج شوند. حال آيا با توجّه به اين كه تشخيص اين بيمارى در هفتههاى اوّل
باردارى ممكن است آيا سقط جنين در چنين مواردى جايزاست؟
اگر تشخيص بيمارى در جنين قطعى است و داشتن و
نگهداشتن چنين فرزندى موجب حرج مىباشد، در اين صورت جايز است قبل از دميده شدن
روح، جنين را اسقاط كنند ولى بنابر احتياط، ديه آن بايد پرداخت شود.
س 1266: سقط جنين فىنفسه چه حكمى دارد؟ و در
صورتى كه ادامه باردارى براى زندگى مادر خطر داشته باشد، حكم آن چيست؟
سقط جنين شرعا حرام است و در هيچ حالتى جايز نيست
مگر آنكه استمرار حاملگى براى حيات مادر خطرناك باشد كه در اين صورت سقط جنين قبل
از ولوج روح، اشكال ندارد، ولى بعد از دميدن روح جايز نيست حتّى اگر ادامه حاملگى
براى حيات مادر خطرناك باشد مگر آنكه استمرار باردارى، حيات مادر و جنين هر دو را
تهديد كند و نجات زندگى طفل به هيچ وجه ممكن نباشد ولى نجات زندگى مادر به تنهايى
با سقط جنين امكان داشته باشد.
س 1267: زنى جنين هفت ماهه خود را كه ناشى از زنا
بوده بنا به درخواست پدرش سقط كردهاست، آيا ديه بر او واجب است؟ و بر فرض ثبوت
ديه، پرداخت آن بر عهده مادر است يا پدر او؟ و در حال حاضر به نظر شما مقدار آن
چقدر است؟
سقط جنين حرام است هر چند بر اثر زنا باشد و
درخواست پدر باعث جواز آن نمىشود و در صورتى كه مادر مباشر در سقط جنين باشد و يا
مساعدت در آن كرده باشد ديه بر عهده مادر است امّا در مقدار ديه جنين در فرض سؤال
ترديد وجود دارد و احوط اين است كه مصالحه شود و اين ديه در حكم ارث كسى است كه
وارث ندارد.
س 1268: مقدار ديه جنينى كه دو ماه و نيم عمر
دارد، در صورتى كه عمدا سقط شود چقدراست و پرداخت آن برعهده كيست؟
اگر علقه باشد ديه آن چهل دينار است و اگر مضغه
باشد شصت دينار است و اگر استخوان بدون گوشت باشد هشتاد دينار است و ديه به وارث
جنين با رعايت طبقات ارث پرداخت مىشود ولى وارثى كه مباشر سقط جنين بوده از آن،
سهمى ندارد.
س 1269: اگر زن باردارى مجبور به معالجه لثه يا
دندانهايش شود و بر اساس تشخيص پزشك متخصص نياز به عمل جراحى پيدا كند، آيا باتوجه
به اينكه بيهوشى و عكسبردارى با اشعه باعث نقص جنين در رحم مىشود، سقط جنين براى
او جايز است؟
دليل مذكور مجوّزى براى سقط جنين محسوب نمىشود.
س 1270: اگر جنين در رحم، مشرف به موت حتمى باشد و
باقى ماندن آن در رحم به همان حال براى زندگى مادر خطرناك باشد، آيا سقط آن جايز
است و اگر شوهر آن زن مقلّد كسى باشد كه سقط جنين در حالت مذكور را جايز نمىداند،
ولى زن و اقوام او از كسى تقليد مىكنند كه آن را جايز مىداند، تكليف مرد در اين
حالت چيست؟
چون در فرض سؤال امر دائر است بين مرگ حتمى طفل به
تنهايى و بين مرگ حتمى طفل و مادر او، بنابر اين چارهاى جز اين نيست كه لااقل
زندگى مادر با سقط جنين نجات داده شود و در فرض سؤال، شوهر حق ندارد همسرش را از
اين كار منع كند، ولى واجب است تا حد امكان بگونهاى عمل شود كه قتل طفل مستند به
كسى نشود.
س 1271: آيا سقط جنينى كه نطفهاش با وطى به شبهه
توسط فرد غيرمسلمان و يا با زنا منعقد شده، جايز است؟
جايز نيست.
س 1272: الف - آيا لقاح آزمايشگاهى در صورتى كه
اسپرم و تخمك از زن و شوهر شرعى باشد، جايز است؟
ب - بر فرض جواز، آيا جايز است
اين كار توسط پزشكان اجنبى صورت بگيرد؟ و آيا فرزندى كه از اين طريق بدنيا مىآيد
ملحق به زن و شوهرى است كه صاحب اسپرم و تخمك هستند؟
ج - بر فرض كه عمل مذكور
فى نفسه جايز نباشد، آيا موردى كه نجات زندگى زناشويى متوقف بر آن باشد، از حكم عدم
جواز استثنا مىشود؟
الف - عمل مذكور فىنفسه اشكال ندارد ولى واجب است
از مقدمات حرام مانند لمس و نظر اجتناب شود.
ب - كودكى كه از اين طريق متولد
مىشود ملحق به زن و شوهرى است كه صاحب اسپرم و تخمك هستند.
ج - گفته شد كه عمل
مذكور فى نفسه جايز است.
س 1273: گاهى بعضى از زوجها به علت عدم تخمك
گذارى در زن كه وجود آن براى عمل لقاح ضرورى است، مجبور به جدايى شده و يا به علت
عدم امكان درمان بيمارى و بچهدار نشدن، با مشكلات زناشويى و روحى مواجه مىشوند،
آيا در اين صورت جايز است كه به روش علمى از تخمكگذارى زن ديگرى براى انجام عمل
لقاح با نطفه شوهر در خارج از رحم استفاده شود و سپس نطفه لقاح يافته به رحم آن زن
منتقل گردد؟
عمل مذكور هر چند فىنفسه اشكال ندارد ولى كودكى
كه از اين طريق متولد مىشود ملحق به صاحب نطفه و تخمك بوده و الحاق آن به زنى كه
صاحب رحم است مشكل مىباشد لذا بايد نسبت به احكام شرعى مربوط به نسب، احتياط رعايت
شود.
س 1274: اگر نطفه از شوهر گرفته شود و بعد از وفات
او با تخمك همسرش لقاح شده و سپس به رحم او منتقل شود، اولا آيا اين عمل شرعا جايز
است؟ ثانيا آيا كودكى كه متولد مىشود فرزند آن مرد است و از نظر شرعى به او ملحق
مىشود؟ و ثالثا آيا فرزندى كه به دنيا مىآيد از صاحب نطفه ارث مىبرد؟
عمل مذكور فىنفسه اشكال ندارد و كودك به صاحب
تخمك و رحم ملحق مىشود و الحاق آن به صاحب نطفه هم بعيد نيست ولى از او ارث
نمىبرد.
س 1275: آيا تلقيح نطفه مردى اجنبى به همسر مردى
كه بچهدار نمىشود، از طريق قراردادن نطفه در رحم او جايز است؟
تلقيح زن از طريق نطفه مرد اجنبى فىنفسه اشكال
ندارد ولى بايد از مقدمات حرام از قبيل نگاه و لمس حرام و غير آنها اجتناب شود و به
هر حال در صورتى كه با اين روش كودكى به دنيا بيايد، ملحق به شوهر آن زن نمىشود
بلكه ملحق به صاحب نطفه و به زنى است كه صاحب رحم و تخمك است.
س 1276: اگر زن شوهردارى به علت يائسگى يا غير آن
تخمكگذارى نكند، آيا جايز است تخمكى از زن دوم شوهرش بعد از تلقيح با نطفه شوهر به
رحم او منتقل شود؟ و آيا در اين مورد تفاوتى هست بين اينكه او يا زن دوم همسر دائم
باشند يا موقت؟
2 - كداميك از دو زن مادر كودك خواهند بود؟ صاحب تخمك يا صاحب
رحم؟
3 - آيا اين عمل در صورتى كه نياز به تخمك همسر ديگر بخاطر ضعف تخمك زن
صاحب رحم باشد به حدّى كه در صورت لقاح نطفه شوهر با آن، خوف اين وجود داشته باشد
كه كودك معيوب متولد شود، نيز جايز است؟
1 - اصل عمل مذكور شرعا مانعى ندارد و در اين حكم،
فرقى نيست بين اينكه نكاح آنان دائم باشد يا منقطع و يا يكى دائم باشد و يكى منقطع.
2 - كودك ملحق به صاحب اسپرم و تخمك است و الحاق او به صاحب رحم هم، مشكل است،
بنابر اين بايد در ترتيب آثار نسب، نسبت به وى احتياط مراعات شود.
3 - اين كار
فىنفسه جايز است.
س 1277: آيا در صورتهاى زير تلقيح زن با نطفه
شوهرش كه از دنيا رفته، جايز است؟
الف - بعد از وفات شوهر ولى قبل از انقضاى
عدّة
ب - بعد از وفات او و بعد از انقضاى عدّة
ج - اگر آن زن بعد از فوت
شوهرش با مرد ديگرى ازدواج نمايد، آيا جايز است خود را با نطفه شوهر اولش تلقيح
كند؟ و آيا در صورت فوت شوهر دوم، جايز است خود را با نطقه شوهر اولش بارور كند؟
اين عمل فىنفسه اشكال ندارد و فرقى نمىكند كه
قبل از انقضاى عدّة باشد يا بعد از آن و همچنين فرقى نيست بين اينكه ازدواج كرده
باشد ياخير، و در صورت ازدواج هم فرقى نمىكند كه لقاح با نطفه شوهر اولش بعد از
وفات شوهر دومش باشد يا در حال حيات او، ولى اگر شوهر دوم او زنده باشد بايد اين
كار با اجازه و اذن او صورت بگيرد.
س 1278: امروزه مىتوان تخمكهايى را كه در خارج
از رحم بارور شدهاند در مكانهاى مخصوصى بطور زنده نگهدارى كرد و در صورت نياز آنها
را در رحم صاحب تخمك قرار داد، آيا اين كار جايز است؟
اين عمل فىنفسه اشكال ندارد.
س 1279: برخى از افراد در ظاهر مذكّر هستند ولى از
جهات روحى و روانى ويژگيهاى جنس مونّث را دارند و تمايلات جنسى زنانه در آنان بطور
كامل وجود دارد و اگر مبادرت به تغيير جنسيت نكنند به فساد مىافتند. آيا معالجه
آنان از طريق انجام عمل جراحى جايز است؟
عمل جرّاحى مذكور براى كشف و آشكار كردن واقعيت
جنسى آنان اشكال ندارد، به شرطى كه اين كار مستلزم فعل حرام و ترتّب مفسدهاى
نباشد.
س 1280: انجام عمل جراحى براى الحاق فرد خنثى به
زن يا مرد چه حكمى دارد؟
اين كار فىنفسه اشكال ندارد، ولى واجب است از
مقدمات حرام پرهيز شود.
س 1281: بررسى بيماريهاى قلب و عروق و برگزارى
سلسله مباحث راجع به آن، براى كشف مسائل جديد، مستلزم دستيابى به قلب و عروق افرادى
است كه از دنيا رفتهاند، تا معاينه و آزمايش بر روى آنها انجام شود، با توجه به
اينكه آنان بعد از آزمايشات و بررسىها بعد از يك روز يا بيشتر اقدام به دفن آنها
مىكنند، سؤال اين است:
1 - آيا انجام اين بررسىها بر روى جسد فرد مسلمان جايز
است؟
2 - آيا دفن قلب و عروقى كه از جسد ميّت برداشته شدهاند، جدا از آن جسد،
جايز است؟
3 - با توجه به مشكلات دفن قلب و عروق بطور جداگانه، آيا دفن آنها
همراه با جسد ديگر، جايزاست؟
اگر نجات نفس محترمى يا كشف مطالب جديد علم پزشكى
كه موردنياز جامعه است و يا دستيابى به اطلاعاتى راجع به بيمارى كه زندگى مردم را
تهديد مىكند، منوط به آن باشد، تشريح جسد ميّت اشكال ندارد، ولى واجب است تا حد
امكان از جسد ميّت مسلمان استفاده نشود و اجزايى هم كه از جسد فرد مسلمان جدا
شدهاند، در صورتى كه دفن آنها با جسد، حرج يا محذورى نداشته باشد واجب است با خود
جسد دفن شود و الاّ دفن آنها بطور جداگانه و يا با جسد ميّت ديگر جايز است.
س 1282: آيا تشريح براى تحقيق درعلت مرگ در صورت
مشكوك بودن، مانند شك در اينكه ميّت بر اثر سم مرده يا خفگى و يا غير آن، جايز است
يا خير؟
اگر كشف حقيقت متوقف بر آن باشد، اشكال ندارد.
س 1283: تشريح جنين سقط شده در تمامى مراحل عمرش،
براى دستيابى به اطلاعاتى در علم بافت شناسى، با توجه به اينكه وجود درس تشريح در
دانشكده پزشكى ضرورى است، چه حكمى دارد؟
اگر نجات جان نفس محترمى يا كشف مطالب پزشكى جديدى
كه جامعه به آن نيازمند است و يا دستيابى به اطلاعاتى راجع به يك بيمارى كه زندگى
مردم را تهديد مىكند، منوط به تشريح جنين سقط شده باشد، اين عمل جايز است ولى
سزاوار است كه تا حد امكان از جنين سقط شده متعلّق به مسلمانان و يا كسى كه محكوم
به اسلام است استفاده نشود.
س 1284: آيا استخراج قطعه پلاتين از بدن ميّت
مسلمان از طريق تشريح جسد قبل از دفن، به علت قيمت و كمبود آن، جايز است؟
استخراج پلاتين در فرض سؤال، به شرطى كه
بىاحترامى به ميّت محسوب نشود جايز است.
س 1285: آيا نبش قبور اموات اعم از اينكه در
قبرستان مسلمانان باشند يا غير آنها، براى دستيابى به استخوان آنان به منظور
استفادههاى آموزشى در دانشكده پزشكى جايز است؟
نبش قبور مسلمانان براى اينكار جايز نيست مگر آنكه
نياز فورى پزشكى براى دستيابى به آنها وجود داشته باشد و دسترسى به استخوان ميّت
غيرمسلمان هم ممكن نباشد.
س 1286: آيا كاشت مو در سر براى كسى كه موهاى سرش
سوخته است و در انظار عمومى مردم از اين جهت رنج مىبرد، جايز است؟
اين كار فىنفسه اشكال ندارد به شرط اينكه از موى
حيوان حلال گوشت و يا موى انسان باشد.
س 1287: اگر شخصى مبتلا به بيمارى شود و پزشكان از
درمان وى نااميد گردند و اعلام نمايند كه او بزودى از دنيا خواهد رفت، در اين صورت
آيا برداشتن اعضاى حياتى بدن او مثل قلب و كليه و غيره قبل از وفات وى و پيوند آنها
به بدن شخص ديگر جايز است؟
اگر برداشتن اعضاى بدن او منجر به مرگ وى شود حكم
قتل او را دارد، و در غير اين صورت اگر با اجازه خود او باشد اشكال ندارد.
س 1288: آيا استفاده از عروق و رگهاى جسد شخص
متوفّى براى پيوند به بدن يك فرد بيمار، جايز است؟
اگر با اذن ميّت در دوران حياتش و يا با اذن
اولياى او بعد از مردنش باشد و يا نجات جان نفس محترمى منوط به آن باشد، اشكال
ندارد.
س 1289: آيا در قرنيّهاى كه از بدن ميّت جدا شده
و به بدن انسان ديگرى پيوند زده مىشود و در حالى كه اين كار غالبا بدون اجازه
اولياء ميّت انجام مىشود، ديه واجب است؟ و بر فرض وجوب، مقدار ديه هر يك از چشم و
قرنيّه چقدر است؟
برداشتن قرنيّه از بدن ميّت مسلمان حرام است و
موجب ديه مىشود كه مقدار آن پنجاه دينار است ولى اگر با رضايت و اذن ميّت قبل از
مرگش، برداشته شود اشكال ندارد و موجب ديه نيست.
س 1290: يكى از مجروحين جنگ از ناحيه بيضههايش
زخمى شده، به طورى كه منجر به قطع آنها گشته است، آيا استفاده از داروهاى هورمونى
براى حفظ قدرت جنسى و ظاهر مردانهاش براى او جايز است؟ و اگر تنها راه دستيابى به
نتايج مذكور و پيدا كردن قدرت بچهدار شدن، پيوند بيضه فرد ديگرى به او باشد، حكم
آن چيست؟
اگر پيوند بيضه به بدن او ممكن باشد به طورى كه
بعد از پيوند و التيام، جزئى از بدن او شود، از جهت طهارت و نجاست اشكال ندارد و
همچنين از جهت قدرت بچهدار شدن و الحاق فرزند به او هم مشكلى نيست. استعمال
داروهاى هورمونى براى حفظ قدرت جنسى و ظاهر مردانگىاش هم اشكال ندارد.
س 1291: با توجه به اهميّت پيوند كليه براى نجات
جان بيماران، پزشكان به فكر افتادهاند كه يك بانك كليه ايجاد كنند و اين بدين معنى
است كه افراد زيادى بطور اختيارى مبادرت به اهداء يا فروش كليه مىكنند، آيا فروش
يا اهداى كليه يا هر عضو ديگرى از بدن بطور اختيارى جايز است؟ اين عمل هنگام ضرورت
چه حكمى دارد؟
مبادرت مكلّف در هنگام حيات، به فروش يا هديه كردن
كليه يا هر عضو ديگرى از بدن خود براى استفاده بيماران از آنها در صورتى كه ضرر
معتنابه براى او نداشته باشد اشكال ندارد، بلكه در مواردى كه نجات جان نفس محترمى
متوقف بر آن باشد، اگر هيچگونه حرج يا ضررى براى خود آن شخص نداشته باشد، واجب
مىشود.
س 1292: بعضى از افراد دچار ضايعات مغزى غير قابل
درمان و برگشت مىشوند كه بر اثر آن، همه فعاليتهاى مغزى آنان از بين رفته و به
حالت اغماى كامل فرو مىروند و همچنين فاقد تنفس و پاسخ به محرّكات نورى و فيزيكى
مىشوند، دراين گونه موارد احتمال بازگشت فعاليتهاى مذكور به وضع طبيعى كاملا از
بين مىرود و ضربان خودكار قلب مريض باقى مىماند كه موقّت است و به كمك دستگاه
تنفس مصنوعى انجام مىگيرد و اين حالت به مدّت چند ساعت و يا حداكثر چند روز ادامه
پيدا مىكند، وضعيت مزبور در علم پزشكى مرگ مغزى ناميده مىشود كه باعث فقدان و از
دست رفتن هر نوع شعور و احساس و حركتهاى ارادى مىگردد و از طرفى بيمارانى وجود
دارند كه نجات جان آنان منوط به استفاده از اعضاى مبتلايان به مرگ مغزى است،
بنابراين آيا استفاده از اعضاى مبتلا به مرگ براى نجات جان بيماران ديگر جايز است؟
اگر استفاده از اعضاى بدن بيمارانى كه در سؤال
توصيف شدهاند براى معالجه بيماران ديگر، باعث تسريع در مرگ و قطع حيات آنان شود
جايز نيست، در غير اين صورت اگر عمل مزبور با اذن قبلى وى صورت بگيرد و يا نجات نفس
محترمى متوقف بر آن عضو مورد نياز باشد، اشكال ندارد.
س 1293: علاقمند هستم اعضاى خود را هديه كرده و از
بدن من بعد از مردنم استفاده شود و تمايل خود را هم به اطلاع مسئولين رساندهام.
آنان نيز از من خواستهاند كه آن را در وصيّتنامه خود نوشته و ورثه را هم از خواست
خود آگاه كنم، آيا چنين حقّى را دارم؟
استفاده از اعضاى ميّت براى پيوند به بدن شخص ديگر
براى نجات جان او يا درمان بيمارى وى اشكال ندارد و وصيّت به اين مطالب هم مانعى
ندارد مگر در اعضايى كه برداشتن آنها از بدن ميّت، موجب صدق عنوان مثله باشد و يا
عرفا هتك حرمت ميّت محسوب شود.
س 1294: انجام عمل جراحى براى زيبايى چه حكمى
دارد؟
اين كار فىنفسه اشكال ندارد.
س 1295: آيا معاينه عورت افراد توسط يك مؤسسه
نظامى جايز است؟
كشف عورت ديگران و نگاه كردن به آن و وادار كردن
صاحب عورت به كشف عورت در برابر ديگران جايز نيست مگر آنكه ضرورتى مثل رعايت قانون
و يا معالجه، آن را اقتضا كند.
س 1296: كلمه «ضرورت» به عنوان شرط جواز لمس زن يا
نظر به او توسط پزشك، زياد تكرار مىشود، «ضرورت» چه معنايى دارد و حدود آن كدام
است؟
مراد از ضرورت در فرض سؤال اين است كه تشخيص
بيمارى و درمان آن متوقف بر لمس و نظر باشد و حدود ضرورت هم بستگى به مقدار، نياز
دارد.
س 1297: آيا براى پزشك زن نگاه كردن و لمس عورت زن
براى معاينه و تشخيص بيمارى جايز است؟
جايز نيست مگر در موارد ضرورت.
س 1298: آيا لمسِ بدن زن و نگاه كردن به آن توسط
پزشك مرد هنگام معاينه، جايز است؟
درصورتى كه درمان منوط به برهنه كردن بدن زن در
برابر پزشك مرد و لمس و نگاهكردن به آن باشد و معالجه با مراجعه به پزشك زن امكان
نداشته باشد، اشكال ندارد.
س 1299: نگاه كردن پزشك زن به عورت زن ديگر و لمس
آن در صورتى كه معاينه آن بوسيله آينه امكان داشته باشد، چه حكمى دارد؟
در صورتى كه نگاه كردن با آينه ممكن باشد و نگاه
كردن مستقيم و لمس ضرورتى نداشته باشد، جايز نيست.
س 1300: اگر براى پرستار غير مماثل (غير هم جنس با
بيمار) هنگام گرفتن نبض (فشارخون) و چيزهاى ديگرى كه احتياج به لمس بدن بيمار
دارند، دست كردن دستكش امكان داشته باشد، آيا انجام آن اعمال بدون دستكش هايى كه
پزشك هنگام درمان بيمار ازآنها استفاده مىكند، جايز است؟
با امكان لمس از روى لباس يا با دست كردن دستكش
هنگام معالجه، ضرورتى به لمس بدن مريض غير مماثل (غير هم جنس) وجود ندارد و بنابر
اين جايز نيست.
س 1301: در صورتى كه عمل جراحى زيبايى براى زنان
توسط پزشك مرد مستلزم نگاهكردن و لمس باشد آيا انجام آن جايز است؟
عمل جراحى زيبايى، درمان بيمارى محسوب نمىشود و
نگاه كردن و لمسِ حرام بخاطر آن جايز نيست مگر در مواردى كه براى درمان سوختگى و
مانند آن باشد و پزشك مجبور به لمس و نگاه كردن باشد.
س 1302: آيا غير از شوهر، نگاه كردن افراد ديگر به
عورت زن حتّى پزشك، بطور مطلق حرام است؟
نگاه كردن غير از شوهر حتّى پزشك و بلكه پزشك زن
به عورت زن حرام است، مگر هنگام اضطرار و براى درمان بيمارى.
س 1303: آيا مراجعه زنان به پزشك مرد كه متخصص
بيماريهاى زنان است در صورتى كه تخصص او از پزشكان زن بيشتر باشد و يا مراجعه به
پزشك زن مشقّت داشته باشد، جايز است؟
اگر معاينه و درمان منوط به نظر و لمسِ حرام باشد،
جايز نيست به پزشك مرد مراجعه كنند، مگر در صورتى كه مراجعه به پزشك زن حاذق و
متخصّص غيرممكن و يا خيلى سخت باشد.
س 1304: آيا انجام عمل استمنا به دستور پزشك براى
آزمايش و معاينه منى جايز است؟
در مقام معالجه، در صورتى كه درمان منوط به آن
بوده و استمناء به وسيله همسر ممكن نباشد، اشكال ندارد.
س 1305: آيا ختنه كردن واجب است؟
ختنه پسران واجب است و شرط صحت طواف در حج و عمره
مىباشد و اگر تا بعد از بلوغ به تأخير بيفتد، بر خود آنان واجب است كه ختنه كنند.
س 1306: شخصى ختنه نكرده ولى حشفهاش بطور كامل از
غلاف بيرون است، آيا ختنه كردن بر او واجب است؟
اگر بر روى حشفه هيچ مقدارى از غلاف كه قطع آن
واجب است وجود نداشته باشد، ختنهى واجب موردى ندارد.
س 1307: آيا ختنه كردن دختران واجب است يا خير؟
واجب نيست.
س 1308: دانشجويان دانشگاه پزشكى (دختر يا پسر)
براى آموزش چارهاى جز معاينه فرد اجنبى از طريق لمس و نظر ندارند و چون اين
معاينات جزء برنامه درسى است و براى كارآموزى و آمادگى آنان براى معالجه بيماران در
آينده مورد نياز است و عدم انجام آن باعث مىشود از تشخيص بيمارى افراد مريض عاجز
باشند و اين امر منجر به طولانى شدن دوران بيمارى افراد بيمار و گاهى فوت آنان
مىشود، بنابر اين آيا اين معاينات جايز است يا خير؟
اگر از موارد ضرورى براى كسب تجربه و آگاهى از
نحوه درمان بيماران و نجات جان آنان باشد، اشكال ندارد.
س 1309: در صورتى كه هنگام ضرورت، معاينه بيمارانى
كه محرم نيستند، توسط دانشجويان رشته پزشكى جايز باشد، مرجع تشخيص اين ضرورت چه كسى
است؟
تشخيص ضرورت موكول به نظر دانشجو با ملاحظه شرايط
است.
س 1310: گاهى در هنگام آموزش با مسئله معاينه
غيرمحارم مواجه مىشويم و نمىدانيم اين كار براى آينده ضرورت دارد يا خير؟ ولى بهر
حال جزئى از روش درسى دانشگاهها و وظيفه دانشجويى رشته پزشكى و يا حتّى تكليفى از
طرف استاد است با توجه به اين مطالب آيا انجام معاينات مزبور براى ما جايز است؟
مجّرد اين كه معاينه پزشكى، از برنامههاى آموزشى
و يا از تكاليف استاد به دانشجو است، مجوّز شرعى براى ارتكاب امر خلاف شرع محسوب
نمىشود بلكه ملاك دراين زمينه فقط نياز آموزشى براى نجات جان انسان و يا اقتضاء
ضرورت مىباشد.
س 1311: آيا در معاينه نامحرم كه بخاطر ضرورت
آموزش پزشكى وكسب تجربه و مهارت صورت مىگيرد، بين معاينه اعضاى تناسلى و ساير
اعضاى بدن تفاوت وجود دارد؟ بعضى از دانشجويان كه بعد از اتمام تحصيل براى معالجه
بيماران به روستاها و نقاط دوردست مىروند، گاهى مجبور به زايمان زن و يا درمان
آثار آن از قبيل خونريزى شديد مىشوند، اين كار چه حكمى دارد؟ بديهى است كه اگر اين
خونريزى و بيماريهاى ديگر بسرعت درمان نشود حيات زنى كه تازه زايمان كرده، در خطر
خواهد بود، با علم به اينكه شناخت راههاى معالجه اين بيماريها مستلزم كارآموزى در
هنگام تحصيل علم پزشكى مىباشد؟
هنگام ضرورت فرقى، بين حكم معاينه اعضاى تناسلى و
غير آنها نيست و ملاك كلى، احتياج به تمرين و فراگيرى علم پزشكى براى نجات جان
انسان مىباشد و در اين موارد بايد به مقدار ضرورت اكتفا شود.
س 1312: غالبا در معاينه اعضاى تناسلى اعم از
اينكه توسط فرد مماثل صورت بگيرد يا خير، احكام شرعى مانند نگاه كردن پزشك يا
دانشجو از طريق آينه، رعايت نمىشود و چون ما براى فراگيرى چگونگى تشخيص بيماريها
از آنان تبعيت مىكنيم، وظيفه ما چيست؟
تحصيل و فراگيرى علم پزشكى از طريق معايناتى كه فى
نفسه حرام هستند، در مواردى كه يادگرفتن اين علم و شناخت راههاى درمان بيماريها
متوقف بر آن باشد، اشكال ندارد، مشروط بر اينكه دانشجو اطمينان داشته باشد كه
توانايى نجات جان انسانها در آينده متوقف بر اطلاعاتى است كه از اين طريق بدست
مىآيد و همچنين مطمئن باشد كه در آينده درمعرض مراجعه بيماران بوده و مسئوليت نجات
جان آنان را بر عهده خواهد داشت.
س 1313: آيا نگاهكردن به عكس مردان و زنان
غيرمسلمان كه در كتابهاى اختصاصى رشته درسى ما بصورت نيمه عريان وجود دارد جايز
است؟
اگر به قصد ريبة نباشد و خوف ترتّب مفسده هم در آن
وجود نداشته باشد، اشكال ندارد.
س 1314: دانشجويان رشته پزشكى در خلال تحصيل،
عكسها و فيلمهاى مختلفى را از اعضاى تناسلى بدن به قصد آموزش مىبينند، آيا اين
عمل جايز است يا خير؟ ديدن عورت غير مماثل چه حكمى دارد؟
نگاه كردن به فيلمها و تصاوير فىنفسه اشكال
ندارد به شرط اينكه به قصد لذت نبوده و خوف ارتكاب حرام هم وجود نداشته باشد. آنچه
حرام است نگاه به بدن غير مماثل و لمس آن است و نگاه به فيلم يا عكس عورت ديگران هم
خالى از اشكال نيست.
س 1315: زن در هنگام وضع حمل چه تكليفى دارد؟ و
زنان پرستار كه به زنهاى ديگر درهنگام وضعحمل كمك مىكنند، نسبت به كشف عورت و
نگاه كردن به آن چه تكليفى دارند؟
جايز نيست زنان پرستار عمدا و بدون اضطرار، به
عورت زنان در هنگام وضع حمل نگاه كنند و همچنين پزشك هم بايد از نگاه كردن و لمس
بدن زنى كه بيمار است ،تا زمانى كه اضطرار پيدا نكرده، خوددارى كند و بر زنان واجب
است كه در صورت توجه و توانايى، بدن خود را بپوشانند و يا از كس ديگرى بخواهند اين
كار را انجام دهد.
س 1316: در خلال تحصيلات دانشگاهى، براى آموزش از
دستگاههاى تناسلى مصنوعى كه از مواد پلاستيكى ساخته شدهاند استفاده مىكنند، نگاه
كردن و لمس آنها چه حكمى دارد؟
آلت و عورت مصنوعى حكم عورت واقعى را ندارد و نگاه
كردن و لمس آنها اشكال ندارد مگر آنكه به قصد ريبة بوده و يا موجب تحريك شهوت گردد.
س 1317: مباحث من راجع به تحقيقاتى است كه در
محافل علمى غرب راجع به تسكين درد از طريق معالجه با موسيقى، معالجه با لمس، معالجه
با رقص، معالجه با دارو و معالجه از طريق الكتريسيته مطرح است و مباحث آنان در اين
زمينه نتيجه هم داده است، آيا شرعا مبادرت به اين تحقيقات جايز است؟
تحقيق راجع به امور مذكور و آزمايش مقدار تأثير
آنها در درمان بيماريها شرعا اشكال ندارد به شرطى كه مستلزم ارتكاب اعمالى كه شرعا
حرام هستند نباشد.
س 1318: آيا در صورتى كه آموزش اقتضا كند، جايز
است زنان پرستار به عورت زن ديگر نگاه كنند؟
اگر درمان بيماريها و يا نجات نفس محترمى متوقف بر
درسى باشد كه ياد گرفتن آن مستلزم نگاه به عورت ديگران است، اشكال ندارد.