فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

احكام خمس‏ - انفال‏

س 1039: بر اساس قانون زمين شهرى:
1 - زمينهاى باير جزء انفال محسوب و تحت تصرف حكومت اسلامى است.
2 - زمينهاى باير و غير آن در شهرها اگر مالك خصوصى داشته باشد، در صورت نياز دولت و شهردارى‏ها به آن مى‏توانند آن را به قيمت متعارف در آن منطقه از مالكين استملاك نمايند.
سؤال اين است:
1 - اگر شخصى زمين بايرى را كه سند آن به نام او بوده، ولى بر اثر قانون زمين شهرى از اعتبار ساقط شده است به عنوان سهم امام عليه السلام و سهم سادات بدهد، چه حكمى دارد؟
2 - اگر شخصى زمينى اعم از باير يا داير داشته باشد و از طرف دولت يا شهردارى بر اساس قانون مجبور به فروش آن شود، ولى او آن را به عنوان سهم امام و سادات بدهد، چه حكمى دارد؟

زمينى كه در اصل موات است و شرعا ملك كسى كه سند به نام اوست، نيست، واگذارى آن به عنوان خمس و احتساب آن به جاى بدهى خمس صحيح نيست. همچنين زمين ملكى كه گرفتن آن توسط دولت يا شهردارى، با عوض يا بدون عوض، بر اساس قانون جايز است، مالك آن نمى‏تواند آن را به عنوان خمس واگذار نمايد و به جاى بدهى خمس حساب كند.

س 1040: اگر شخصى زمينى را در كنار كارخانه‏هاى آجرسازى براى استفاده از فروش خاك آن بخرد، آيا از انفال محسوب مى‏شود؟ بر فرض اينكه از انفال نباشد، با توجه به اينكه به نسبت ده درصد به شهردارى داده مى‏شود، آيا دولت حق مطالبه ماليات براى خاك آن دارد؟

زمين مورد معامله، اگر آباد و ملك خاص شرعى فروشنده باشد، گرچه با خريد آن ملك خاص خريدار مى‏شود و جزو أنفال محسوب نيست، ليكن پرداخت مالياتِ درآمدِ حاصل از فروش خاك آن، اگر مستند به قانون مصوب مجلس شوراى اسلامى (در ايران) و مورد تأييد شوراى نگهبان قانون اساسى باشد، لازم است و دولت حق مطالبه آن را دارد.

س 1041: آيا شهردارى حق بهره‏بردارى اختصاصى از ماسه‏ها و شن‏هاى كف رودخانه‏ها براى آبادانى و احداث شهر و غير آن را دارد، و در صورتى كه اين حق را داشته باشند، اگر شخصى غير از شهردارى مدعى مالكيت آن باشد، آيا دعواى او مسموع است يا خير؟

اين كار براى شهردارى‏ها جايز است و ادعاهاى مالكيت خصوصى كف و بستر رودهاى بزرگ و عمومى از سوى اشخاص پذيرفته نيست.

س 1042: آيا حق اولويت عشائر در استفاده از چراگاههاى خود (هر قبيله‏اى نسبت به چراگاه خودش) با كوچ كردن از آن و تصميم به بازگشت دوباره به آنجا از بين مى‏رود؟ با توجه به اينكه اين كوچ كردن از قديم بوده و در طول دهها سال ادامه داشته است.

ثبوت حق اولويت شرعى براى آنان نسبت به چراگاه چهارپايانشان، بعد از كوچ كردن از آنجا، محل اشكال است و احتياط در اين مورد خوب است.

س 1043: روستائى از نظر چراگاه و زمين‏هاى زراعى در مضيقه است و هزينه‏هاى عمومى آن از راه فروش علف‏هاى چراگاه تأمين مى‏شود، اين وضعيت بعد از انقلاب اسلامى هم تاكنون استمرار داشته، ولى مسئولين آنان را از اين كار منع كرده‏اند، با توجه به فقر مادى اهالى روستا و باير بودن چراگاهها، آيا شوراى روستا حق دارد كه اهالى را از فروش علف‏هاى چراگاه منع كرده و درآمد حاصل از فروش آن را براى تأمين هزينه‏هاى عمومى روستا اختصاص دهد؟

علف‏هاى چراگاههاى عمومى طبيعى كه سابقه ملكيت خصوصى ندارد، ملك اختصاصى كسى نيست و فروش آن از سوى كسى جايز نيست، ولى كسى كه از طرفِ دولت، مسئول امور روستاست، مى‏تواند مبلغى را براى مصالح عمومى روستا از كسانى كه اجازه چراندن چهارپايان در آن مراتع را دارند، بگيرد.

س 1044: آيا براى عشائر جايز است كه چراگاههاى تابستانى و زمستانى را كه از دهها سال پيش به صورت دوره‏اى در آن تردد دارند، به مالكيت خود در آورند؟

چراگاههاى طبيعى كه كسى نسبت به آنها سابقه ملكيت اختصاصى ندارد، از انفال و اموال عمومى است كه اختيار آن با ولىّ امر مسلمين است و سابقه تردد عشائر موجب مالكيت آنان نمى‏شود.

س 1045: خريد و فروش چراگاههاى عشائرى در چه زمانى صحيح است و در چه زمانى صحيح نيست؟

خريد و فروش چراگاههايى كه ملك كسى نيست و از انفال و اموال عمومى است، در هيچ حالى صحيح نيست.

س 1046: شغل ما دامدارى است كه چهارپايان خود را در يكى از جنگلها مى‏چرانيم و بيشتر از پنجاه سال است كه به اين كار مشغول هستيم، سندى نزد ما وجود دارد كه دلالت مى‏كند كه ما از طريق ارث مالك شرعى اين جنگل هستيم، سند مزبور هم يك سند قانونى است، بعلاوه اين جنگلها وقف اميرالمومنين و سيدالشهداء و ابوالفضل العباس «سلام الله عليهم اجمعين» است، و دامداران ساليانى است كه در اين جنگل زندگى مى‏كنند و خانه‏هاى مسكونى و زمين‏هاى زراعى و بستان دارند. اخيرا جنگلبانان تصميم گرفته‏اند ما را از آن اخراج نموده و بر آن مسلط شوند، آيا آنان حق اخراج ما را از اين جنگل دارند؟

از آنجائى كه شرعا صحت وقف متوقف بر سابقه ملكيت شرعى است، همانگونه كه انتقال از طريق ارث هم متوقف بر مالكيت شرعى مورّث است، لذا جنگلها و چراگاههاى طبيعى كه تا به حال ملك كسى نبوده است و هيچگونه سابقه احيا و آباد كردن در آنها وجود ندارد، ملك اختصاصى كسى محسوب نمى‏شود تا وقفيّت آن صحيح باشد يا از طريق ارث انتقال يابد. به هر حال هر مقدار از جنگل كه به صورت مزرعه يا مسكن و مانند آن احيا شده و ملك شرعى گرديده، اگر وقف باشد، حق تصرف در آن با متولّى شرعى آن است و اگر وقف نباشد حق تصرف در آن با مالك آن است، و اما آن مقدار از جنگل و مراتع كه به صورت جنگل طبيعى يا مرتع طبيعى باقى مانده است، از انفال و اموال عمومى است و اختيار آن براساس مقررات قانونى، با دولت اسلامى است.

س 1047: دامدارانى كه اجازه چراندن حيوانات خود را دارند، آيا جايز است كه وارد مزرعه‏هاى خصوصى كنار چراگاه شده تا خود و چهارپايان آنان از آب مزرعه، بدون رضايت مالك آن بنوشند؟

مجرد داشتن اجازه چراندن حيوانات در چراگاههاى مجاور املاك اشخاص، براى جواز ورود در ملك غير و استفاده از آب ملكى آن كافى نيست و اين كار براى آنان بدون رضايت مالك آن جايز نمى‏باشد.