س 2088: شخصى قطعهاى از زمينهاى خود را براى
ساخت حسينيه وقف كرده و ساخت حسينيه مذكور در آنها به پايان رسيده است، ولى بعضى از
اهالى قسمتى از حسينيه را تبديل به مسجد كردهاند و درحال حاضر در آن به عنوان
مسجد، نماز جماعت مىخوانند، آيا تبديل حسينيه به مسجد توسط آنان صحيح است؟ و آيا
احكام مسجد بر آن قسمت مترتّب مىشود؟
واقف و غير او حق تبديل حسينيهاى را كه به عنوان
حسينيه وقف شده به مسجد ندارند و با اين كار، تبديل به مسجد نمىشود و احكام و آثار
مسجد هم بر آن مترتب نمىگردد، ولى برپايى نماز جماعت در آن اشكال ندارد.
س 2089: اگر شخصى چند سال قبل زمينى را كه از طريق
ارث به او رسيده به صورت بيع لازم بفروشد و سپس معلوم شود كه آن زمين وقف بوده، آيا
اين بيع باطل است؟ و درصورتى كه باطل باشد، آيا بايد قيمت كنونى آن را به مشترى
بپردازد يا پولى را كه هنگام فروش از او گرفته است؟
بعد از آنكه معلوم شد زمين فروخته شده در واقع وقف
بوده و فروشنده حق فروش آن را نداشته، بيع باطل است و واجب است به همان حالت وقف
عودت داده شود و فروشنده بايد پولى را كه از مشترى در برابر فروش زمين دريافت كرده
است، به او برگرداند. و راجع به تنزل ارزش پول بنابر احتياط واجب با هم مصالحه
نمايند.
س 2090: شخصى در حدود صد سال است كه ملك خود را بر
اولاد ذكورش وقف كرده و در وقفنامه ذكر نموده كه اگر يكى از اولاد ذكور او فقير
شود، شرعا حق دارد سهم خود را به ورثه ديگر بفروشد و بعضى از فرزندان او چند سال
پيش مبادرت به فروش سهم خود به بعضى از موقوف عليهم نمودند و اخيرا گفته مىشود كه
چون كلمه وقف درميان است، بنابر اين شروطى كه واقف ذكر كرده صحيح نبوده و خريد و
فروش آن
ملك هم باطل است، حال با توجّه به اينكه، اين زمين وقف خاص است نه وقف
عام، آيا خريد و فروش آن بر طبق آنچه كه واقف در ضمن وقفنامه ذكر كرده، جايز است؟
اگر ثابت شود كه واقف در ضمن عقد وقف شرط كرده كه
اگر يكى از موقوف عليهم فقير و نيازمند شد، بتواند سهم خود را به يكى ديگر از موقوف
عليهم بفروشد، بيع كسى كه سهم خود از وقف را بر اثر فقر و احتياج فروخته اشكال
ندارد و بيع او در اين صورت محكوم به صحّت است.
س 2091: زمينى را به آموزش و پرورش براى ساختن
مدرسه هديه كردم، ولى بعد از مشورت و اطلاع از اينكه با پول آن زمين مىتوان چندين
مدرسه در محلههاى ديگر شهر ساخت، براى فروش زمين تحت نظارت وزارت آموزش و پرورش و
مصرف پول آن براى ساختن چند مدرسه در جنوب شهر يا در مناطق محروم، به آن وزارتخانه
مراجعه كردم، آيا انجام اين كار براى من جايز است؟
اگر وقف زمين مدرسه با انشاء وقف و تحويل آن به
آموزش و پرورش به اعتبار اينكه مسئول و متولّى اين امر است، تمام شده باشد، بعد از
آن حق رجوع و دخالت و تصرّف در آن زمين را نداريد، ولى اگر وقف هر چند به زبان
فارسى انشاء نشده باشد و يا زمين به عنوان قبضِ وقف تحويل وزارت آموزش و پرورش نشده
باشد، در اين صورت زمين بر ملكيّت شما باقى است و اختيار آن در دست شماست.
س 2092: يكى از اولاد ائمه «عليهم السلام»
زيارتگاهى دارد و بالاى گنبد مبارك آن، سه كيلوگرم طلا به صورت سه قبّه متصل به هم
وجوددارد، اين طلا تا به حال دوبار به سرقت رفته و كشف شده و به مكان خود برگردانده
شده است، با توجّه به اينكه طلاى مذكور در معرض خطر و سرقت است، آيا فروش آن و مصرف
پول آن براى توسعه و تعمير زيارتگاه جايز است؟
مجرّد خوف تلف و خطر سرقت آن، مجوّز فروش و تبديل
آن نيست، ولى اگر متولّى شرعى از قرائن و شواهد احتمال قابل توجهى بدهد كه آن طلا
براى مصرف در تعمير و تأمين نيازمنديهاى زيارتگاه ذخيره شده و يا آنكه بقعه مباركه
نياز ضرورى به تعمير و اصلاح دارد و تأمين بودجه آن از راه ديگر هم ممكن نيست، در
اين صورت فروش طلا و مصرف پول آن براى اصلاح و تعميرات ضرورى آن بقعه مباركه اشكال
ندارد و شايسته است كه اداره اوقاف بر اين امر نظارت كند.
س 2093: شخصى مقدارى آب و زمين زراعى را وقف پسران
خود نموده، ولى به علت كثرت اولاد و سنگينى كارهاى كشاورزى و كمى محصول، كسى تمايلى
به زراعت در زمين ندارد و به همين دليل وقف در آينده نزديك، خراب و از قابليت
انتفاع خارج خواهد شد، آيا جايز است به همين دليل، زمين و آب مذكور فروخته شوند و
پول آنها در كارهاى خير مصرف شود؟
تا زمانى كه وقف، قابليت انتفاع و استفاده در جهت
وقف را دارد، هر چند با اجاره دادن آن به بعضى از موقوف عليهم يا به شخص ديگر و
مصرف اجاره آن در جهت وقف باشد و يا نوع استفاده از آن تغيير كند، فروش و تبديل آن
جايز نيست، و در صورتى كه به هيچ وجه قابل انتفاع نباشد، فروش آن جايز است، ولى در
اين صورت واجب است با پول آن ملك ديگرى خريده شود تا منافع آن در جهت وقف به مصرف
برسد.
س 2094: منبرى براى مسجد وقف شده است ولى به علت
ارتفاع زياد عملا قابل استفاده نيست، آيا تبديل آن به منبر مناسب ديگرى جايز است؟
اگر با شكل خاص فعلى آن در اين مسجد و يا مساجد
ديگر قابل استفاده نيست، تغيير شكل آن اشكال ندارد.
س 2095: آيا فروش زمينهايى كه وقف خاص بوده و
واقف بر اثر اجراى قانون اصلاحات ارضى آنها را بدست آورده، جايز است؟
اگر واقف در هنگام وقف، مالك شرعى چيزى باشد كه
وقف كرده است و وقف هم بر وجه شرعى توسط او محقق شده باشد، خريد و فروش و تغيير و
تبديل آن توسط او يا ديگرى صحيح نيست هر چند وقف خاص باشد، مگر در موارد خاص
استثنايى كه شرعا در آن موارد فروش و تبديل آن جايز است.
س 2096: پدرم قطعه زمينى را كه تعدادى درخت خرما
در آن وجود دارد براى اطعام در ايّام عاشورا و شبهاى قدر وقف كرده است و اكنون حدود
صد سال از عمر درختهاى موجود در آن مىگذرد و از قابليت انتفاع خارج شدهاند، با
توجّهبه اينكه اينجانب پسربزرگ و وكيل و وصى پدرم هستم، آيا جايز است اين زمين را
فروخته و با پول آن مدرسه و حسينيهاى بسازم تا صدقه جاريهاى براى پدرم باشد؟
اگر زمين هم وقف باشد، به مجرّد خروج درختان وقفى
موجود در آن از قابليت انتفاع، فروش و تبديل آن جايز نمىشود، بلكه واجب است در
صورت امكان به جاى آنها هر چند با صرف پول درختانى كه از قابليّت انتفاع، خارج
شدهاند درختان جديد خرما، كاشته شود تا منافع آنها در جهت وقف مصرف شود و در غير
اين صورت بايد از زمين موقوفه بصورت ديگرى استفاده شود هر چند با اجاره دادن آن
براى زراعت يا ساخت خانه و مانند آن و مصرف درآمد آن در جهت وقف باشد و بطور كلى تا
زمانى كه به نحوى از انحاء، استفاده از زمين موقوفه امكان دارد، خريد و فروش و
تبديل آن جايز نيست، ولى فروش نخلهاى موقوفه در صورتى كه ثمره ندهند اشكال ندارد و
در صورت امكان بايد پول آنها براى كاشت درختهاى جديد مورد استفاده قرار گيرد و در
صورتى كه امكان نداشته باشد، بايد در همان جهت وقف مصرف گردد.
س 2097: شخصى مقدارى آهن و لوازم جوشكارى را براى
ساخت مسجد در مكانى هديه كرده و بعد از پايان كار مقدارى از آنها زياد آمده است و
با توجّهبه اينكه ساختمان مسجد به علت هزينههاى ديگر بدهى دارد، آيا فروش آن
مقدار اضافى و مصرف پول آن براى پرداخت بدهيهاى مسجد و رفع ساير نيازهاى آن جايز
است؟
اگر شخص متبرّع، آن ابزار و لوازم را براى ساخت
مسجد داده باشد و آنها را براى انجام اين كار از ملك خود خارج كرده باشد، در اين
صورت هر كدام كه قابل استفاده باشد، هر چند در مساجد ديگر، فروش آن جايز نيست بلكه
بايد براى تعمير مساجد ديگر بكار رود، ولى اگر متبرع فقط اجازه استفاده از آنها را
در مسجد داده باشد، دراين صورت مقدار اضافى مال خود اوست و اختيار آن هم در دست او
مىباشد.
س 2098: شخصى كتابخانه خود را بر اولاد ذكورش وقف
كرده است، ولى هيچيك از اولاد و نوههاى او موفق به تحصيل علوم دينيه نشدهاند و در
نتيجه استفادهاى از كتابخانه نمىكنند و موريانه مقدارى از كتابهاى آن را از بين
برده و بقيه هم در معرض تلفشدن هستند، آيا جايز است آن را بفروشد؟
اگر وقف كتابخانه بر اولاد او مشروط و معلّق به
اين امر باشد كه آنها اشتغال به تحصيل علوم دينيه داشته باشند و داخل در سلك علماى
دين شوند، اين وقف به علت وجود تعليق در آن از اصل باطل است و اگر وقف آنان كرده تا
از آن استفاده كنند، ولى در حال حاضر كسى كه بتواند از آن كتابخانه استفاده كند در
بين آنها وجود ندارد و اميدى به تحقق اين صلاحيت در آينده نيست، در اين صورت وقف
مزبور صحيح است و جايز است كه آنان كتابخانه را در معرض استفاده كسانى قرار دهند كه
قابليت استفاده از آن را دارند و همچنين اگر كتابخانه براى استفاده كسانى وقف شده
باشد كه صلاحيت آن را دارند، و توليت وقف با اولاد او باشد، واجب است آن را در معرض
استفاده افراد مذكور قرار دهند، و به هر حال حق فروش آن را ندارند و بر متولّى شرعى
واجب است به نحو مناسبى، مانع آسيب ديدن و از بين رفتن موقوفه گردد.
س 2099: زمين زراعى وجود دارد كه وقفى بوده و سطح
آن بالاتر از زمينهاى اطراف آن است و به همين دليل رساندن آب به آن ممكن نيست و
مدّتىاست كه كار مساوى كردن آن با زمينهاى ديگر به پايان رسيده و خاكهاى اضافى در
وسط آن جمع شده و مانع زراعت در آن است، آيا فروش اين خاكها و مصرف پول آن براى حرم
يكى از اولاد ائمه «عليهم السلام» كه نزديك زمين مزبور قرار دارد جايز است؟
اگر خاك اضافى مانع استفاده از زمينهاى موقوفه
است، انتقال آن از زمين و فروش آن و مصرف پول آن در جهت وقف اشكال ندارد.
س 2100: تعدادى مكان تجارى وقفى وجود دارد كه در
زمين وقفى ساخته شدهاند و بدون فروش سرقفلى آنها به مستأجرين، اجاره داده شدهاند،
آيا جايز است مستأجرهاى آنها سرقفلى مغازهها را به ديگرى بفروشند و پول آن را
بگيرند؟ و بر فرض جواز آن، آيا پول سرقفلى مال مستأجر است يا آنكه از درآمدهاى وقف
محسوب مىشود و بايد در جهت وقف مصرف شود؟
اگر متولّى وقف فروش سرقفلى را با رعايت مصلحت وقف
اجازه دهد، مالى كه در برابر آن گرفته مىشود جزو در آمدهاى وقف محسوب مىشود و
واجب است كه در جهت وقف مصرف شود، ولى اگر معامله را اجازه ندهد، بيع باطل است و
فروشنده بايد مبلغى را كه از خريدار گرفته به او برگرداند، و به هر حال مستأجرى كه
حق سرقفلى ندارد ولى درعين حال آن را به مستأجر بعدى فروخته است، حقى در آن مال
ندارد.