س 338: كسى كه عمدا نماز را ترك كند يا سبك بشمارد، چه حكمى دارد؟
نمازهاى روزانهاى كه در پنج نوبت خوانده مىشود، از واجبات بسيار مهم شريعت
اسلامى بوده و بلكه ستون دين است و ترك يا سبك شمردن آن شرعا حرام و موجب استحقاق
عقاب است.
س 339: آيا بر كسى كه آب و چيزى كه تيمم بر آن صحيح است، در اختيار ندارد (فاقد
الطهورين)، نماز واجب است؟
بنا بر احتياط، نماز را در وقت بخواند و بعد از وقت با وضو يا تيمم قضا نمايد.
س 340: به نظر شريف جنابعالى، موارد عدول در نماز واجب كدام است؟
عدول در موارد زير واجب است:
1 - از نماز عصر به نماز ظهر، در صورتى كه در
بين نماز عصر متوجه شود كه نماز ظهر را نخوانده است.
2 - از نماز عشاء به نماز
مغرب اگر در بين نماز عشاء متوجه شود كه نماز مغرب را نخوانده است و از محل عدول هم
تجاوز نكرده باشد.
3 - اگر دو نماز قضائى كه در اداى آنهاترتيب معتبر است، بر
عهده او باشد و بر اثر فراموشى قبل از اداى نماز اول به خواندن نماز دوم مشغول شود.
و عدول در موارد زير مستحب است:
1 - از نماز اداء به نماز قضاى واجب، در صورتى
كه بر اثر آن وقت فضيلت اداء فوت نشود.
2 - از نماز واجب به مستحب براى درك
ثواب نماز جماعت.
3 - از نماز واجب به نافله در ظهر روز جمعه براى كسى كه قرائت
سوره جمعه را فراموش كرده و به جاى آن سوره ديگرى را خوانده و به نصف رسيده و يا از
آن گذشته است. مستحب است اين شخص از نماز واجب به نافله عدول كند تا بتواند نماز
فريضه را با سوره جمعه بجا آورد.
س 341: نماز گزارى كه مىخواهد در روز جمعه بين نماز جمعه و ظهر جمع نمايد، آيا
بايد براى هر يك بدون قصد وجوب، فقط قصد قربت كند، يا اين كه براى يكى از آن دو هم
قصد قربت نمايد و هم قصد وجوب و براى ديگرى فقط قصد قربت نمايد و يا اين كه بايد
براى هر دو هم قصد وجوب كند و هم قصد قربت؟
در هر يك از آن دو قصد قربت كافى است و قصد وجوب در هيچكدام واجب نيست.
س 342: اگر خونريزى از دهان يا بينى از اول وقت نماز تا نزديك آخر آن ادامه
داشته باشد، نماز چه حكمى دارد؟
اگر تطهير بدن ممكن نباشد و بترسد وقت نماز فوت شود، نماز را در همان حالت
بخواند.
س 343: آيا هنگام خواندن ذكرهاى مستحبى نماز، آرامش كامل بدن واجب است يا خير؟
فرقى بين ذكر واجب و مستحب در وجوب استقرار و آرامش بدن نيست. بلى، گفتن ذكر به
قصد ذكر مطلق در حال حركت اشكال ندارد.
س 344: براى بعضى از افراد در بيمارستان لولههائى به نام سوند براى خروج بول
قرار مىدهند كه در اين صورت بول بدون اختيار از مريض در حالت خواب يا بيدارى و يا
در بين نماز خارج مىشود، اميدواريم به اين سؤال پاسخ فرمائيد: آيا اين فرد بايد
دوباره نماز را در وقت ديگرى بخواند يا نمازى كه در آن حالت خوانده، كافى است؟
اگر در آن حالت نماز را طبق وظيفه شرعى و فعلى خود خوانده، صحيحاست و اعاده و
قضاى آن واجب نيست.
س 345: دليل مذهب شيعه در مورد وقت نمازهاى روزانه چيست؟ همانگونه كه مىدانيد
اهل سنت، با داخل شدن وقت نماز عشاء، نماز مغرب را قضا مىدانند و همچنين در مورد
نماز ظهر و عصر هم به همين ترتيب است. لذا معتقدند كه وقتى وقت نماز عشاء داخل شد و
امام جماعت براى خواندن آن بپاخاست، مأموم نمىتواند همراه او، نماز مغرب را بخواند
و نماز مغرب و عشاء را در يك زمان بجا آورد.
دليل شيعه، اطلاق آيات قرآنى و سنّت شريف است، به اضافه رواياتى كه بخصوص دلالت
بر جواز جمع دارند. نزد اهل سنت هم رواياتى وجود دارد كه دلالت بر جواز جمع بين دو
نماز در وقت يكى از آن دو مىكند.
س 346: با توجه به اين كه آخر وقت نماز عصر، مغرب است و آخر وقت نماز ظهر نزديك
مغرب است به مقدارى كه براى خواندن نماز عصر به آن نياز است، مىخواهم سؤال كنم كه
منظور از مغرب چيست؟ آيا مراد زمان غروب خورشيد است يا زمانى كه اذان مغرب طبق افق
هر مكانى گفته مىشود؟
وقت نماز عصر تا غروب آفتاب است.
س 347: فاصله زمانى بين غروب خورشيد و اذان مغرب چند دقيقه است؟
ظاهر اين است كه با اختلاف فصلهاى سال تفاوت مىكند.
س 348: من تا دير وقت سر كارم هستم، بطورى كه ساعت يازده شب به منزل بر مىگردم
و در هنگام كارهم بخاطر كثرت مراجعه كنندگان وقت خواندن نماز مغرب و عشاء را ندارم.
آيا خواندن نماز مغرب و عشاء بعد از ساعت يازده شب صحيح است؟
اگر از نصف شب به تأخير نيفتد، اشكال ندارد، ولى تلاش كنيد كه از ساعت يازده شب
به تأخير نيفتد بلكه تا مىتوانيد نماز را در اول وقت آن بخوانيد.
س 349: چه مقدار از نماز اگر در وقت اداء واقع شود، نيت اداء صحيح است؟ در صورت
شك در اين كه اين مقدار، داخل وقت واقع شده يا خير، وظيفه چيست؟
وقوع يك ركعت نماز در داخل وقت براى اين كه نماز، اداء محسوب شود، كافى است و در
صورت شك در اين كه وقت لااقل به مقدار يك ركعت باقى است يا خير، نماز را به قصد
مافىالذمّه بخوانيد.
س 350: سفارتخانهها و كنسولگرىهاى جمهورى اسلامى ايران در خارج، جدولهاى
زمانى براى تعيين اوقات شرعى پايتختها و شهرهاى بزرگ تهيه مىكنند. سؤال اين است
كه تا چه مقدار مىتوان به اين جدولها اعتماد كرد؟
معيار در احراز دخول وقت، حصول اطمينان براى مكلّف است، و اگر براى او اطمينان
به مطابقت اين جدولها با واقع حاصل نشود، بايد احتياط نموده و صبر كند تا يقين به
داخل شدن وقت شرعى نمايد.
س 351: نظر شما درباره فجر صادق و كاذب چيست؟ و نمازگزار در اين مورد چه تكليفى
دارد؟
معيار شرعى در مورد وقت نماز و روزه، فجر صادق است و احراز آن موكول به تشخيص
مكلّف است.
س 352: مسئولين يكى از دبيرستانهاى تمام وقت، نماز جماعت ظهر و عصر را ساعت دو
بعد از ظهر، كمى قبل از شروع درسهاى شيفت عصر اقامه مىكنند. علت تأخير، اين است كه
درسهاى شيفت صبح، چهل و پنج دقيقه قبل از ظهر شرعى تعطيل مىشود و نگهداشتن
دانشآموزان تا ظهر شرعى مشكل است. با توجه به اهميت اقامه نماز در اول وقت، نظر
شريف خود را در اين باره بيان فرمائيد.
تأخير نماز جماعت براى اين كه نمازگزاران در نماز حاضر شوند، با اين فرض كه در
اول وقت در مدرسه نيستند، اشكال ندارد.
س 353: آيا بايد نماز ظهر بعد از اذان ظهر و نماز عصر بعد از دخول وقت آن خوانده
شود؟ و همچنين آيا نماز مغرب و عشاء هم بايد هر كدام در وقت خود خوانده شوند؟
بعد از داخل شدن وقت دو نماز، مكلّف در خواندن هر دو نماز پشت سر هم به صورت جمع
و يا خواندن هر يك در وقت فضيلت خود مخيّر است.
س 354: با توجه به اين كه امروزه با فراوانى ساعت، يقين به طلوع فجر ممكن است،
آيا بايد در شبهاى مهتابى براى خواندن نماز صبح به مدت پانزده تا بيست دقيقه صبر
كرد؟
فرقى بين شبهاى مهتابى و غير مهتابى در طلوع فجر، وقت فريضه صبح و وجوب امساك
براى روزه گرفتن نيست، هر چند احتياط در اين زمينه خوب است.
س 355: آيا مقدار اختلاف اوقات شرعى ميان استانها كه بر اثر اختلاف افقهاى آنها
به وجود مىآيد، در اوقات سه گانه نمازهاى يوميه به يك اندازه است؟ مثلا بين دو
استان در وقت ظهر بيست و پنج دقيقه تفاوت است، آيا در بقيه وقتهاى نماز هم اين
اختلاف وجود دارد و به همين مقدار است؟ يا اين كه مقدار آن در وقت نماز صبح و مغرب
و عشاء تفاوت مىكند؟
مجرّد يكى بودن مقدار تفاوت بين دو منطقه در طلوع فجر يا زوال آفتاب يا غروب
خورشيد، مستلزم اتحاد در ساير اوقات نيست، بلكه غالبا مقدار اختلاف بين شهرها در
اوقات سه گانه با هم تفاوت دارد.
س 356: اهل سنّت نماز مغرب را قبل از غروب شرعى مىخوانند، آيا جايز است در ايام
حج و غير آن به آنها اقتدا كرده و به همان نماز اكتفا كنيم؟
معلوم نيست كه نماز آنها قبل ازداخل شدن وقت باشد و شركت در نماز جماعت آنها و
اقتدا به آنان اشكال ندارد و مجزى است، ولى درك وقت نماز ضرورى است، مگر اين كه خود
وقت هم از موارد تقيه باشد.
س 357: خورشيد در دانمارك و نروژ ساعت هفت صبح طلوع نموده و تا عصر در آسمان به
مقدار دوازده ساعت مىدرخشد، در حالى كه در كشورهاى ديگر شب است، تكليف من درباره
نماز و روزه چيست؟
مكلف بايد در مورد اوقات نمازهاى يوميه و روزه همان افق محل سكونت خود را رعايت
كند، ولى اگر روزه گرفتن بر اثر طولانى بودن روز، غير مقدور يا حرجى باشد، اداى آن
ساقط و قضاى آن واجب است.
س 358: رسيدن نور خورشيد به زمين تقريبا هفت دقيقه طول مىكشد. آيا ملاك پايان
وقت نماز صبح، طلوع خورشيد است يا رسيدن نور آن به زمين؟
ملاكِ طلوع خورشيد، ديدن آن در افق مكان نمازگزار است.
س 359: رسانههاى گروهى اوقات شرعى هر روز را يك روز قبل از آن اعلام مىكنند،
آيا اعتماد بر آن و بنا گذاشتن بر دخول وقت نماز بعد از پخش اذان از راديو و
تلويزون جايز است؟
اگر براى مكلّف اطمينان به دخول وقت از طريق مذكور حاصل شود، مىتواند بر آن
اعتماد كند.
س 360: آيا وقت نماز به مجرد شروع اذان آغاز مىشود؟ يا اين كه بايد صبر نمود تا
اذان تمام شود و سپس شروع به خواندن نماز كرد؟ آيا روزهدار جايز است به مجرد شروع
اذان افطار نمايد يا اين كه بايد صبر كند تا اذان تمام شود؟
اگر اطمينان حاصل شود كه اذان از هنگام داخل شدن وقت شروع شده، صبر كردن تا
پايان اذان لازم نيست.
س 361: آيا نماز كسى كه نماز دوم را بر اوّلى مقدّم داشته، مثلا نماز عشاء را
جلوتر از مغرب خوانده، صحيح است؟
اگر بر اثر اشتباه يا غفلت نماز دوم را مقدّم داشته و بعد از تمام شدن نماز
متوجه شده، نماز او صحيح است. ولى اگر عمدى بوده، باطل است.
س 362: با عرض سلام و تحيت، در آستانه ماه شريف و مبارك رمضان و با توجه به
توسعه شهرها وعدم امكان تشخيص دقيق لحظه طلوع فجر، خواهشمند است نظر شريف خود را در
مورد زمان امساك براى روزه و اقامه نماز صبح اعلام فرمائيد.
مقتضى است كه مومنين محترم ايّدهم اللّه تعالى جهت رعايت احتياط در مورد امساك
روزه ووقت نماز صبح همزمان با شروع اذان صبح از رسانهها براى روزه امساك نمايند و
حدود پنج الى شش دقيقه بعد از اذان شروع به اداى فريضه صبح نمايند.
س 363: وقت نماز عصر تا اذان مغرب است يا تا هنگام غروب آفتاب؟ نيمه شب شرعى
براى نماز عشاء و بيتوته در منى چه وقت است؟
آخر وقت نماز عصر تا غروب آفتاب است، و احتياط آن است كه براى نماز مغرب و عشاء
و مانند اينها شب را از اول غروب تا اذان صبح حساب كنند، بنابراين تقريبا يازده
ساعت و يك ربع بعد از ظهر شرعى آخر وقت نماز مغرب و عشاء است، ولكن براى بيتوته در
منى از غروب تا طلوع آفتاب حساب كنند.
س 364: اگر كسى در بين نماز عصر متوجه شود كه نماز ظهر را نخوانده است، چه
تكليفى دارد؟
اگر به خيال اين كه نماز ظهر را خوانده است به نيت نماز عصر مشغول نماز شود و در
بين نماز بفهمد كه قبلا نماز ظهر را نخوانده است، در صورتى كه در وقت مشترك نماز
ظهر و عصر است، بايد بلافاصله نيت خود را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام كند
و پس از آن، نماز عصر را بجا آورد، و اگر اين اتفاق در وقت مخصوص به نماز ظهر
افتاده باشد، احتياط واجب آن است كه نيت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را {. P
وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتى كه از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر
بگذرد كه براى غير مسافر چهار ركعت و براى مسافر دو ركعت است. P} تمام كند ولى بعدا
هر دو نماز (ظهر و عصر) را به ترتيب بجا آورد، و همين تكليف در مورد نماز مغرب و
عشاء نيز هست.
س 365: خواهشمنديم به سؤالات زير پاسخ فرمائيد:
1 - به استناد بعضى از
كتابهاى فقهى، گفته شده كه در روزهاى چهارم خرداد و بيست و ششم تير آفتاب بطور
عمودى بر كعبه مىتابد. آيا در اين هنگام، تشخيص جهت قبله با{. P يعنى در روز بيست
و پنجم ماه پنجم و هفدهم ماه هفتم از سال ميلادى P} نصب شاخص در زمانى كه صداى اذان
مكه بلند مىشود، امكان دارد؟ اگر جهت قبله در محراب مساجد با جهت سايه شاخص اختلاف
داشت، كداميك صحيحتر است؟
2 - آيا اعتماد بر قبله نما صحيح است؟
اعتماد بر شاخص يا قبله نما در صورتى كه موجب اطمينان براى مكلّف شود، صحيح است
و بايد طبق آن عمل گردد، و در غير اين صورت مىتوان بر اساس محراب مساجد و قبور
مسلمين جهت قبله را تشخيص داد.
س 366: اگر شدت درگيرى و جنگ مانع تعيين جهت قبله شود، آيا نماز خواندن به هر
طرف صحيح است؟
اگر گمانش به هيچ طرف نمىرود و وقت هم باشد بنابر احتياط، بايد به چهار طرف
نماز خوانده شود. ولى اگر وقت نباشد، به مقدار وسعت وقت به هر طرف كه احتمال مىدهد
قبله است، نماز بخواند.
س 367: اگر نقطه مقابل كعبه مكرمه در طرف ديگر زمين مشخص شود به طورى كه اگر خط
مستقيمى از وسط زمين كعبه عبور كند و زمين را شكافته و از مركز آن بگذرد، از سمت
ديگر اين نقطه بيرون آيد، در اين جا چگونه مىتوان رو به قبله ايستاد؟
ملاك روبه قبله بودن اين است كه انسان از سطح كره زمين به طرف بيت عتيق باشد،
يعنى از طرف سطح زمين رو به طرف كعبه كه روى زمين در مكه مكرمه ساخته شده است،
بايستد. بنابراين اگر انسان در يك نقطهاى از كره زمين باشد كه اگر خطوط مستقيمى از
چهار جهت آن مكان بر سطح كره زمين به طرف مكه مكرمه ترسيم شود، از نظر مسافت با هم
مساوى باشند، مخير است براى قبله به هر طرف كه خواست بايستد و نماز بخواند. ولى اگر
مسافت خطوط در بعضى از جهتها كمتر و كوتاهتر باشد به مقدارى كه با آن، صدق عرفى
رو به قبله بودن اختلاف پيدا كند، بر انسان واجب است جهت كوتاهتر را انتخاب كند.
س 368: اگر انسان در وضعيتى باشد كه اصلا جهت قبله را نداند و گمانش نيز به هيچ
طرف نرود، وظيفهاش نسبت به نماز چيست، يعنى به كدام جهت نماز بخواند؟
در مفروض سؤال بنابر احتياط بايد به چهار طرف نماز بخواند و اگر براى چهار نماز
وقت ندارد، به هر اندازه كه وقت دارد، نماز بخواند.
س 369: تشخيص قبله در قطب شمال و جنوب چگونه است و نماز چگونه خوانده مىشود؟
ملاك تعيين جهت قبله در قطب شمالى و جنوبى، تعيين كوتاهترين خط از مكان
نمازگزار از روى سطح زمين به طرف كعبه است، و پس از تعيين آن خط، بايد به همان طرف
نماز خواند.
س 370: آيا نشستن و نماز خواندن يا عبور كردن از مكانهائى كه دولت ظالم آنها را
غصب مىكند، جايز است؟
در صورت علم به غصب، احكام و آثار مغصوب مترتب است.
س 371: نماز خواندن در زمينى كه قبلا وقف بوده و دولت آن را تصرف نموده و در آن
مدرسه ساخته است، چه حكمى دارد؟
اگر احتمال قابل توجهى داده شود كه تصرف مذكور مجوز شرعى داشته است، نماز خواندن
در آن مكان اشكال ندارد.
س 372: من نماز جماعت را در تعدادى از مدارس اقامه مىكنم. زمين بعضى از اين
مدارس از صاحبان آن بدون رضايت آنها گرفته شده است. نماز من و دانشآموزان در اين
مدارس چه حكمى دارد؟
اگر احتمال قابل توجهى داده شود كه مسئول ذيربط به استناد مجوز قانونى و شرعى
اقدام به احداث مدارس در آن اراضى نموده، نماز خواندن در آن اشكال ندارد.
س 373: اگر شخصى مدتى بر سجاده يا با لباسى كه خمس به آن تعلق گرفته است، نماز
بخواند، نمازهاى او چه حكمى دارد؟
اگر جهل به تعلق خمس به آن مال و يا به حكم تصرف در آن داشته، نمازهائى كه تا به
حال در آن خوانده، صحيح است.
س 374: آيا اين گفته كه بايد مردان هنگام نماز جلوتر از زنان بايستند، صحيح است؟
اگر بين زن و مرد مقدارى ولو به اندازه يك وجب فاصله باشد، جلوتر بودن زن اشكال
ندارد.
س 375: نصب تصوير امام خمينى «قدس سره» و شهداى انقلاب اسلامى در مساجد، با توجه
به اين كه خود حضرت امام «قدس سره» عدم تمايل خود را نسبت به نصب عكسشان در مساجد
ابراز كرده و راجع به كراهت آن هم مطالبى وجود دارد، چه حكمى دارد؟
اشكال ندارد لكن اگر در شبستان باشد بهتر است هنگام نماز، به طريقى روى آن
پوشانده شود.
س 376: شخصى در يك خانه دولتى زندگى مىكند كه مدت سكونت وى در آن به پايان
رسيده و حكم تخليه نيز به او ابلاغ شده است. نماز و روزههاى وى بعد از انقضاى موعد
مقرر تخليه، چه حكمى دارد؟
اگر از طرف مسئولين مربوطه مجاز به استفاده از آن خانه بعداز مهلت مقرر نباشد،
تصرفات او در آن، حكم غصب را دارد.
س 377: آيا نماز خواندن بر سجادهاى كه شكلهائى روى آن رسم شده و يا بر مهرى كه
داراى نقش است، كراهت دارد؟
فى نفسه اشكال ندارد، ولى اگر به گونهاى باشد كه بهانه به دست كسانى دهد كه
تهمت به شيعه مىزنند، توليد آن و نماز خواندن بر آن جايز نيست. و همچنين اگر موجب
تفرق حواس و از بين رفتن حضور قلب در نماز شود، كراهت دارد.
س 378: اگر مكان نمازگزار پاك نباشد ولى محل سجده پاك باشد، آيا نماز صحيح است؟
اگر نجاست مكان نمازگزار به لباس يا بدن وى سرايت نكند و محل سجده هم پاك باشد،
نماز در آن مكان اشكال ندارد.
س 379: ساختمان كنونى ادارهاى كه در آن كار مىكنم، در گذشته قبرستان بود كه
چهل سال قبل متروكه شده و سى سال است كه اين ساختمان در آن ايجاد شده است. در حال
حاضر ساختمان همه زمينهاى اطراف اداره تمام گرديده و اثرى از قبرستان باقى نمانده
است. با توجه به مطالب مذكور اميدواريم پاسخ فرمائيد كه آيا اقامه نماز در اين
اداره توسط كارمندان آن از نظر شرعى صحيح است يا خير؟
نماز خواندن و تصرفات ديگر در اين اداره اشكال ندارد، مگر اين كه از طريق شرعى
ثابت شود زمينى كه ساختمان مذكور در آن ايجاد شده، وقف براى دفن اموات بوده و به
طريق غير شرعى، تصرف گرديده و در آن ساختمان سازى شده است.
س 380: جوانان مؤمن تصميم گرفتهاند كه به منظور امر به معروف ،هفتهاى يك يا دو
روز نماز را در پاركها اقامه كنند، ولى بعضى اشكال مىكنند كه مالكيت زمينهاى
پاركها مشخص نيست. نماز خواندن در آنها چه حكمى دارد؟
نماز خواندن در پاركهاى فعلى و غير آن اشكال ندارد و به صرف احتمال غصب توجهى
نمىشود.
س 381: زمين يكى از دبيرستانهاى اين شهر ملك يكى از افراد است. اين زمين طبق
نقشه شهر بايد به پارك تبديل مىشد، ولى به علت نياز شديد و با موافقت مسئولين
مربوطه، مقرر شد كه تبديل به مدرسه شود. از آنجائى كه صاحب آن زمين راضى به تملك آن
توسط دولت نيست و عدم رضايت خود را نسبت به اقامه نماز و مانند آن در زمين مذكور
اعلام نموده است. اميدواريم نظر شريف خود را راجع به نماز خواندن در اين مكان اعلام
فرمائيد.
اگر گرفتن زمين از مالك شرعى آن طبق قانونى كه توسط مجلس شوراى اسلامى وضع و به
تأييد شوراى نگهبان رسيده است، انجام گرفته باشد، نماز خواندن و تصرفات ديگر در آن
مكان اشكال ندارد.
س 382: در شهر ما دو مسجد مجاور هم وجوددارد كه ديوار بين آن دو آنها را از هم
جدا مىكند. مدتى پيش تعدادى از مؤمنين براى اين كه دو مسجد به هم وصل شوند، اقدام
به خراب كردن قسمت زيادى از ديوار فاصل بين آن دو نمودند، و همين امر باعث شبهه
براى بعضى در مورد اقامه نماز در آن دو مسجد شد و هنوز هم اين شك براى آنان وجود
دارد. اميدواريم راه حل اين مشكل را بيان فرمائيد.
از ميان برداشتن ديوارى كه بين دو مسجد فاصله انداخته، باعث اشكال در اقامه نماز
در دو مسجد نيست.
س 383: در جادهها رستورانهائى وجود دارد كه در كنار آنها مكانهائى براى خواندن
نماز قرار دارد، اگر كسى در آن رستوران غذا نخورد، آيا جايز است در آن مكانها نماز
بخواند يا اين كه ابتدا بايد اجازه بگيرد؟
اگر احتمال دهد نماز خانه ملك صاحب رستوران است و استفاده از آن مخصوص كسانى است
كه در آن رستوران غذا مىخورند، بايد اجازه بگيرد.
س 384: آيا نماز كسى كه در زمين غصبى روى سجاده يا چوب و مانند آن نماز خوانده،
صحيح است يا باطل؟
نماز در زمين غصبى باطل است، هر چند روى جا نماز و تخت باشد.
س 385: در بعضى از شركتها و مؤسسههائى كه امروزه در اختيار دولت قرار دارد
بعضى اعضاى شركت و كارمندان از شركت در نماز جماعتى كه در آنجا اقامه مىشود
خوددارى مىكنند، به اين دليل كه آن مكانها توسط دادگاه شرع از صاحبان آنها مصادره
شده است. خواهشمنديم نظر مبارك را در اين باره بيان فرمائيد.
اگر احتمال مىدهند كه قاضى صادر كننده حكم مصادره، با صلاحيت قانونى و بر اساس
موازين شرعى و قانونى اقدام به صدور حكم كرده است، عمل او شرعا محكوم به صحت است،
وبنا بر اين تصرف در آن مكان جايز است و حكم غصب بر آن منطبق نيست.
س 386: اگر مسجدى مجاور حسينيهاى باشد، آيا اقامه نماز جماعت در حسينيه
صحيحاست و آيا ثواب آن در هر دو برابر است؟
شكى نيست كه فضيلت نماز در مسجد بيشتر از فضيلت نماز درغير مسجد است، ولى خواندن
نماز جماعت در حسينيه يا در هر مكان ديگرى اشكال شرعى ندارد.
س 387: آيا نماز خواندن در مكانى كه موسيقى حرام پخش مىشود، صحيح است يا خير؟
اگر نماز خواندن در آن محل مستلزم گوش دادن به موسيقى حرام باشد، توقف در آنجا
جايز نيست، ولى نماز محكوم به صحت است، و با فرض اين كه موسيقى باعث عدم توجه و
تمركز حواس مىشود، نماز خواندن در آن مكان مكروه است.
س 388: نماز كسانى كه با قايق به مأموريت فرستاده مىشوند و وقت نماز آنها
مىرسد، به طورى كه اگر در همان زمان نماز نخوانند، بعد از آن نمىتوانند نماز خود
را داخل وقت بخوانند، چه حكمى دارد؟
در فرض مزبور واجب است كه نماز را در وقت آن به هر صورتى كه ممكن است، ولو در
داخل همان قايق، بخوانند.
س 389: با توجه به اين كه مستحب است انسان نماز را در مسجد محله خود بخواند، آيا
خالى كردن مسجد محل و رفتن به مسجد جامع شهر براى خواندن نماز جماعت، اشكال دارد يا
خير؟
اگر ترك مسجد محله براى خواندن نماز جماعت در مسجد ديگر بخصوص مسجد جامع شهر
باشد، اشكال ندارد.
س 390: نماز خواندن در مسجدى كه سازندگان آن ادعا مىكنند كه آن را براى خود و
قبيله خود ساختهاند، چه حكمى دارد؟
مسجد پس از آنكه به عنوان مسجد ساخته شد، اختصاص به قوم و گروه و قبيله و اشخاص
خاصى ندارد و همه مسلمانان مىتوانند از آن استفاده نمايند.
س 391: آيا زنها بهتر است نماز را در مسجد بخوانند يا در خانه؟
فضيلت خواندن نماز در مسجد مختص مردان نيست.
س 392: در حال حاضر بين مسجدالحرام و محل سعى بين صفا و مروه ديوار كوتاهى وجود
دارد كه ارتفاع آن نيم متر و عرض آن يك متر است. اين ديوار بين مسجد و مسعى مشترك
است. آيا زنها در ايام عادت كه حق داخل شدن به مسجد الحرام را ندارند، مىتوانند
روى اين ديوار بنشينند؟
اشكال ندارد، مگر اين كه يقين حاصل شود كه آن ديوار جزء مسجداست.
س 393: آيا انجام تمرينهاى ورزشى در مسجد محل يا خوابيدن در آن جايز است؟ اين
كارها در مسجدهاى ديگر چه حكمى دارد؟
مسجد جاى ورزش و تمرين ورزشى نيست و از كارهائى كه با شأن و منزلت مسجد منافات
دارد، بايد پرهيز شود، و خوابيدن در مسجد هم مكروه است.
س 394: آيا استفاده از شبستان مسجد براى رشد فكرى، فرهنگى و نظامى (با آموزشهاى
نظامى) جوانان جايز است؟ آيا با توجه به كمبود مكانهاى اختصاصى مىتوان اين كارها
را در ايوان مسجد انجام داد؟
اين امور تابع كيفيت وقف صحن مسجد و ايوان آن است، و بايد از امام جماعت و هيئت
امناى مسجد در اينباره نظر خواهى شود. البته حضور جوانان در مساجد و برپائى
درسهاى دينى زير نظر امام جماعت و هيئت امناى آن كار خوب و مطلوبى است.
س 395: در بعضى از مناطق بخصوص روستاها مجلس عروسى را در مساجد برگزار مىكنند؛
به اين صورت كه مجلس رقص و آواز در خانه بر پا مىشود، ولى نهار يا شام را در مسجد
تناول مىكنند. آيا اين كار شرعا جايز است يا خير؟
غذا دادن به دعوت شدگان در مسجد فى نفسه اشكال ندارد.
س 396: شركتهاى تعاونى مردمى اقدام به ساختن مناطق مسكونى مىكنند، ابتدا توافق
مىنمايند كه براى آن محلهها مكانهاى عمومى مانند مسجد ساخته شود، اكنون كه آن
واحدها به سهامداران شركت تعاونى تحويل داده شده است، آيا بعضى از آنان مىتوانند
هنگام تحويل گرفتن واحد مسكونى از توافق خود عدول كرده و بگويند ما راضى به ساختن
مسجد نيستيم؟
اگر شركت با توافق همه اعضاء اقدام به ساخت مسجد نموده و مسجد هم ساخته شده و
وقف گرديده است، عدول بعضى از اعضاء از موافقت اوليه خود اثرى ندارد. ولى اگر بعضى
از آنان قبل از تحقق وقف شرعى مسجد از موافقت خود عدول كنند، ساخت مسجد با اموال
آنان در زمين متعلق به همه اعضاء بدون رضايت آنان جايز نيست، مگر اين كه در ضمن عقد
لازم بر همه آنها شرط شده باشد كه بخشى از زمين شركت براى ساخت مسجد تخصيص يابد و
اعضاء اين شرط را پذيرفته باشند، در اين صورت حق عدول ندارند و عدول آنها هم تاثيرى
ندارد.
س 397: براى مقابله با تهاجم فرهنگ غير اسلامى، حدود سى دانشآموز را از گروه
ابتدائى و متوسطه به شكل گروه سرود در مسجد جمع كردهايم كه اين افراد درسهائى از
قرآن كريم، احكام و اخلاق اسلامى را به مقتضاى سن و سطح فكرى شان فرامىگيرند.
اقدام به اين كار چه حكمى دارد؟ استفاده از آلت موسيقى اُرك توسط گروه چه حكمى
دارد؟ انجام تمرين بوسيله آن در مسجد با رعايت موازين شرعى و مقررات مربوطه و
متعارف راديو و تلويزيون و وزارت ارشاد جمهورى اسلامى ايران داراى چه حكمىاست؟
تعليم قرآن و احكام و آموزش اخلاق اسلامى و تمرين سرودهاى مذهبى و انقلابى در
مسجد اشكال ندارد، ولى در هر حال مراعات شأن، قداست و جايگاه مسجد واجب است و
مزاحمت نماز گزاران جايز نيست.
س 398: آيا نمايش فيلمهاى سينمائى كه توسط وزارت ارشاد اسلامى ايران توزيع
مىشود، در مسجد براى شركت كنندگان در جلسات قرآنى، اشكال شرعى دارد يا خير؟
تبديل مسجد به مكانى براى نمايش فيلمهاى سينمائى جايز نيست، ولى نمايش فيلمهاى
مذهبى و انقلابى داراى محتواى مفيد و آموزنده به مناسبت خاصى و بر حسب نياز و تحت
نظارت امام جماعت مسجد اشكال ندارد.
س 399: آيا پخش موسيقى شاد از مسجد به مناسبت جشن ميلاد ائمه معصومين
«عليهمالسلام» شرعا اشكال دارد؟
واضح است كه مسجد جايگاه شرعى خاصى دارد، لذا اگر پخش موسيقى در آن منافى با
حرمت مسجد باشد، حرام است، حتى اگر موسيقى غيرمطرب باشد.
س 400: استفاده از بلندگوهاى مساجد كه صدا را در خارج از مسجد پخش مىكنند، تا
چه وقت جايز است؟ پخش سرودهاى انقلابى يا قرآن كريم قبل از اذان چه حكمى دارد؟
پخش قرائت قرآن كريم براى چند دقيقه قبل از اذان در وقتهايى كه باعث اذيت و آزار
همسايگان و اهل محل نشود، اشكال ندارد.
س 401: مسجد جامع چه تعريفى دارد؟
مسجد جامع مسجدى است كه در شهر براى اجتماع همه اهل شهر بنا شده است، بدون اين
كه اختصاص به گروه و قشر خاصى داشته باشد.
س 402: قسمت سر پوشيدهاى از يك مسجد حدود سى سال است كه متروكه و تبديل به
خرابه شده و نماز در آن اقامه نمىشود و بخشى از آن به عنوان انبار مورد استفاده
قرارمىگيرد. نيروهاى بسيجى كه حدود پانزده سال است در اين قسمت سقف دار مستقر
هستند، تعميراتى را در آن انجام دادهاند، زيرا وضعيت بسيار نامناسبى داشت و سقف آن
هم در معرض ريزش بود. چون برادران بسيجى آگاهى از احكام شرعى مسجد نداشتند و افراد
مطلع هم آنها را آگاه نكردند، اقدام به ساختن چند اتاق در اين قسمت نمودند كه بر
اثر آن مبالغ زيادى خرج شد و در حال حاضر كارهاى ساختمانى رو به پايان است.
اميدواريم حكم شرعى موارد زير را بيان فرمائيد:
1 - بر فرض اين كه متصديان اين
كار و گروه ناظر بر آن جاهل به مسأله باشند، آيا در برابر مخارجى كه از بيت المال
صرف كردهاند ضامن هستند و آيا مرتكب گناه شدهاند؟
2 - با توجه به اين كه مخارج مزبور از بيت المال بوده، آيا اجازه مىدهيد تا زمانى
كه مسجد به اين قسمت احتياج ندارد و نماز در آن اقامه نمىشود، از آن اتاقها با
رعايت كامل احكام شرعى مسجد، براى فعاليتهاى آموزشى مانند آموزش قرآن كريم و احكام
شرعى و ساير امور مسجد استفاده شود؟ و آيا اقدام به تخريب اطاقها واجب است؟
واجب است كه قسمت سرپوشيده مسجد با خراب كردن اتاق هائى كه در آن ساخته شده است،
به حالت قبل برگردد، و اگر مخارج احداث اتاقها ناشى از تعدى و تفريط و عمد و تقصير
نباشد، معلوم نيست كه كسى ضامن آن باشد، و استفاده از قسمت سرپوشيده مسجد براى
تشكيل جلسات آموزش قرآن كريم و احكام شرعى و معارف اسلامى و ساير مراسم دينى و
مذهبى اگر مزاحمت براى نمازگزاران ايجاد نكند و تحت نظارت امام جماعت مسجد باشد
اشكال ندارد، و بايد امام جماعت و نيروهاى بسيجى و ساير مسئولين مسجد با هم همكارى
كنند تا حضور نيروهاى بسيجى در مسجد استمرار پيدا كند و خللى در انجام وظائف عبادى
مانند نماز و غير آن هم پيش نيايد.
س 403: در طرح توسعه يكى از خيابانها، چند مسجد در مسير طرح قرار مىگيرد كه
بايد بعضى از آنها بطور كلى خراب شوند و در بقيه قسمتى از آنها تخريب گردد تا حركت
وسائط نقليه براحتى صورت گيرد. خواهشمند است نظر شريف را بيان فرمائيد.
خراب كردن تمام مسجد يا قسمتى از آن جايز نيست، مگر در صورت وجود مصلحتى كه
اهميت ندادن و بى توجهى به آن ممكن نباشد.
س 404: آيا استفاده شخصى و اندك از آب مساجد كه مخصوص وضو گرفتن است، جايز است؟
مثل اين كه مغازه داران از آن براى نوشيدن، درست كردن چائى و يا براى ماشين استفاده
كنند، با توجه به اين كه آن مسجد واقف خاصى ندارد كه از اين اعمال جلوگيرى نمايد.
اگر وقف آب براى خصوص وضو گرفتن نمازگزاران معلوم نباشد و عرف رايج در محله
مسجد، اين باشد كه همسايهها و عبور كنندگان هم از آب آن استفاده مىكنند، اشكال
ندارد، هر چند احتياط در اين مورد، مطلوب است.
س 405: مسجدى در مجاورت قبرستانى، وجود دارد و هنگامى كه بعضى از مؤمنين به
زيارت اهل قبور مىآيند، از آب مسجد براى پاشيدن روى قبرهاى ارحام خود استفاده
مىكنند و ما نمىدانيم كه اين آب عمومى است يا وقف خاص مسجد، و بر فرض هم كه وقف
خاص مسجد نباشد، معلوم نيست كه مخصوص وضو گرفتن و دستشوئى رفتن است يا خير، آيا
استفاده مذكور از آن آب جايز است؟
اگر استفاده از آب مسجد براى پاشيدن روى قبرهائى كه خارج از آن قرار دارد، امر
رايجى است و كسى به آن اعتراض نمىكند و دليلى هم بر وقف آن آب براى خصوص وضو و
تطهير نيست، استفاده از آن براى امر مذكور اشكال ندارد.
س 406: اگر مسجد نياز به تعمير داشته باشد، آيا اجازه گرفتن از حاكم شرع يا وكيل
او واجب است؟
اگر تعمير، داوطلبانه و تبرّعى (از مالِ شخصىِ افراد خيّر) باشد، نيازى به اجازه
حاكم شرع نيست.
س 407: آيا جايز است وصيت كنم كه مرا بعد از مردن در مسجد محله كه تلاش فراوانى
براى آن كردهام، دفن نمايند. زيرا دوست دارم در داخل يا صحن آن دفن شوم؟
اگر هنگام اجراى صيغه وقف، دفن ميّت استثناء نشده باشد، دفن در مسجد جايز نيست،
و وصيت شما در اين مورد اعتبارى ندارد.
س 408: مسجدى حدود بيست سال پيش ساخته شده و به نام مبارك صاحب الزمان عجل الله
تعالى فرجه الشريف زينت يافته است، ولى معلوم نيست كه اين اسم در صيغه وقف مسجد ذكر
شده باشد. تغيير اسم مسجد از صاحب الزمان «عجل الله فرجه الشريف» به مسجد جامع چه
حكمى دارد؟
مجرد تغيير اسم مسجد مانعى ندارد.
س 409: در مساجدى كه از محل نذورات خاص مسجد و تبرعّات مؤمنين به برق و سيستم
تهويه مجهز شدهاند، هنگامى كه شخصى از اهالى محل فوت مىكند، براى او مجلس فاتحه
در مسجد برگزار مىشود كه در آن از برق و سيستم تهويه مسجد استفاده مىگردد و
برگزار كنندگان مراسم آن هزينهها را نمىپردازند. آيا اين كار شرعا جايز است؟
جواز استفاده از امكانات مسجد در اقامه مجالس فواتح براى اموات و امثال آن منوط
به كيفيت وقف و نذر آن امكانات براى مسجد است.
س 410: در روستائى مسجد نوسازى وجود دارد كه در مكان مسجد قبلى بنا شدهاست. در
گوشهاى از اين مسجد كه زمين آن جزء مسجد قبلى است، بر اثر جهل به مسأله، اتاقى
براى تهيه چائى و مانند آن و كتابخانهاى در نيم طبقه قسمتى از شبستان مسجد در داخل
شبستان مسجد ساخته شده است. خواهشمنديم نظر خود را در اين باره و مسأله تكميل و
كيفيت استفاده از نصف دور داخلى مسجد، بيان فرمائيد.
ساختن اتاق مخصوص چائى در محل مسجد قبلى صحيح نيست و واجب است آن مكان به حالت
مسجد بودن خود برگردد. نيم طبقه داخل شبستان مسجد هم در حكم مسجد است و همه احكام و
آثار شرعى آن را دارد، ولى نصب قفسههاى كتاب و حضور در آنجا براى مطالعه اگر
مزاحمتى براى نمازگزاران ايجاد نكند اشكال ندارد.
س 411: رأى جنابعالى در مورد مسأله ذيل چيست؟
در يكى از روستاها مسجدى وجود
دارد كه رو به خرابى است، ولى دليلى براى خراب كردن آن وجود ندارد، زيرا مانع
استمرار جاده نيست. آيا تخريب آن به طور كامل جايز است؟ همچنين اين مسجد داراى
مقدارى اثاثيه و اموال است، اينها بايد به چه كسى داده شوند؟
تخريب و ويران كردن مسجد جايز نيست و به طور كلى خراب كردن مسجد آن را از مسجد
بودن خارج نمىكند. اثاث و لوازم مسجد اگر مورد استفاده در آن مسجد نباشد، بردن آن
به مساجد ديگر براى استفاده از آنها اشكال ندارد.
س 412: آيا شرعا ساخت موزه در گوشهاى از صحن مسجد بدون دخل و تصرف در ساختمان
آن جايز است، مثل كتابخانه كه امروزه جزئى از مسجد را تشكيل مىدهد؟
ايجاد موزه يا كتابخانه در گوشه صحن مسجد اگر مخالف كيفيت وقف تالار و شبستان و
صحن مسجد باشد و يا موجب تغيير ساختمان مسجد گردد، جايز نيست. بهتر اين است كه
مكانى در كنار مسجد براى اين منظور تهيه شود.
س 413: مكانى وقفى وجود دارد كه در آن مسجد، مدرسه علوم دينى و كتابخانه عمومى
بنا شده است كه همگى آنها الان فعّال هستند. اين مكان در حال حاضر جزء نقشه
مكانهائى است كه از طرف شهردارى بايد خراب شوند. چگونه بايد با شهردارى براى تخريب
آن و گرفتن امكانات همكارى كرد تا بتوان آن را تبديل به ساختمان بهترى نمود؟
اگر شهردارى اقدام به تخريب آن و دادنِ عوض نمايد و آن را تحويل دهد، اشكال
ندارد، ولى اصل خراب كردن مسجد و مدرسه وقفى فى نفسه جايز نيست، مگر در صورتى كه
مصلحتِ اهمِ غير قابل چشم پوشى اقتضا كند.
س 414: براى توسعه مسجد نياز به كندن چند درخت از صحن آن است، آيا اين عمل با
توجه به بزرگ بودن صحن مسجد و وجود درختان زياد در آنجا، جايز است؟
اگر عمل مذكور تغيير و تبديل وقف شمرده نشود، اشكال ندارد.
س 415: زمينى كه جزء قسمت سرپوشيده مسجد بوده و بر اثر واقع شدن مسجد در مسير
طرح عمرانى شهردارى، در خيابان افتاده و قسمتى از آن به علت اضطرار تخريب شده، چه
حكمى دارد؟
اگر احتمال برگشت آن به حالت اوليه ضعيف باشد، ترتّب آثار شرعى مسجد بر آن معلوم
نيست.
س 416: مسجدى بوده كه خراب شده، و آثار مسجدى از آن محو گرديده يا به جاى آن
بناى ديگرى ساخته شده و اميدى هم به دوباره سازى آن وجود ندارد، مثل آنكه آن آبادى
ويران شده و تغيير مكان پيدا كرده، آيا نجس كردن آن مكان حرام است و تطهير آن واجب
است؟
در فرض سؤال معلوم نيست نجس كردن آن حرام باشد، گر چه احتياط آن است كه نجس
نكنند.
س 417: مدتى است كه در يكى از مساجد، نماز جماعت اقامه مىكنم و اطلاعى از كيفيت
وقف مسجد ندارم. با توجه به اين كه مسجد از جهت هزينه با مشكلاتى روبرو است، آيا
اجاره دادن زيرزمين مسجد براى كارى كه مناسب با شأن مسجد باشد، جايزاست؟
اگر زير زمين عنوان مسجد را ندارد و جزء تأسيساتى نيست كه مسجد به آن نياز داشته
باشد و وقف آن هم وقف انتفاع نباشد، اشكال ندارد.
س 418: هيئت امناى مسجدى كه املاكى براى اداره امور خود ندارد، تصميم گرفتهاند
زيرزمينى را در قسمت سقف دار مسجد براى ساختن كارگاه و تأسيسات عمومى براى خدمت به
مسجد ايجاد نمايند، آيا اين كار جايز است؟
حفر زمين مسجد براى تأسيس كارگاه و مانند آن جايزنيست.
س 419: آيا به طور مطلق جايز است كه كفّار داخل مساجد مسلمانان شوند، هر چند
براى مشاهده آثار تاريخى باشد؟
ورود آنان به مسجد الحرام شرعاً ممنوع است و در ساير مساجد هم اگر هتك و
بىحرمتى مسجد شمرده شود، جايز نيست، بلكه در ساير مساجد هم مطلقاً وارد نشوند.
س 420: آيا نماز خواندن در مسجدى كه توسط كفّار ساخته شده، جايز است؟
اشكال ندارد.
س 421: اگر كافرى داوطلبانه مالى را براى كمك به ساختمان مسجد بدهد و يا كمك
ديگرى نمايد، آيا قبول آن جايز است؟
اشكال ندارد.
س 422: اگر كسى شب به مسجد بيايد و در آن بخوابد و محتلم شود و پس از بيدارى
خروج از مسجد برايش ممكن نباشد، چه تكليفى دارد؟
اگر قادر بر خروج از مسجد و رفتن به جاى ديگر نيست، واجب است كه فورا تيمم نمايد
تا بقاء در مسجد براى او حلال شود.
س 423: آيا از نظر شرعى به ثبت رساندن حسينيه به نام اشخاص معين، جايز است؟
ثبت ملكى حسينيهاى كه جهت اقامه مجالس دينى وقف عام شده، جايز نيست، و ثبت وقفى
آن به نام اشخاص ضرورتى ندارد. به هر حال، ثبت وقفى آن به اسم افراد خاص بهتر است
با اجازه و موافقت همه افرادى باشد كه در ساختن آن حسينيه مشاركت داشتهاند.
س 424: در رسالههاى عمليه آمده است كه جايز نيست شخص جنب و حائض داخل حرم ائمه
«عليهم السلام» شوند. خواهشمند است توضيح بفرمائيد كه منظور از حرم، همان زير گنبد
است يا اين كه شامل همه ساختمانهاى ملحق به آن هم مىشود؟
مراد از حرم همان زير گنبد مبارك و جائى است كه به آن حرم و مشهد شريف گفته
مىشود، ولى ساختمانهاى ملحق به آن و شبستانها حكم حرم راندارند و ورود جنب و حائض
به آنجاها اشكال ندارد، مگر جاهائى كه عنوان مسجد را داشته باشد.
س 425: حسينيهاى در كنار مسجدى قديمى ساخته شده است، در حال حاضر مسجد قديم
گنجايش نمازگزاران را ندارد، آيا مىتوان حسينيه را در مسجد ادغام كرد و از آن به
عنوان مسجد استفاده نمود؟
نماز خواندن در حسينيه اشكال ندارد، ولى اگر حسينيه، به عنوان حسينيه، وقف صحيح
شرعى شده، تبديل آن به مسجد جايز نيست و همچنين ضميمه كردن آن به مسجد به عنوان
مسجد هم جايز نيست.
س 426: استفاده از فرشها و اجناس نذر شده براى مرقد يكى از فرزندان ائمه
«عليهمالسلام» در مسجد جامع محله چه حكمى دارد؟
اگر زائد بر نياز مرقد امامزاده «عليه السلام» و زائران آن باشد، اشكال ندارد.
س 427: آيا تكايائى كه به نام حضرت ابوالفضل «عليه السلام» و غير آن تأسيس
مىشود، حكم مسجد رادارد؟ لطفا احكام آن را بيان فرمائيد.
تكيهها و حسينيهها حكم مسجد را ندارند.
س 428: آيا نماز خواندن در لباسى كه شك در نجس بودن آن دارم، صحيح است؟
لباسى كه نجس بودن آن مشكوك است، محكوم به طهارت بوده و نماز خواندن با آن صحيح
است.
س 429: آيا نماز خواندن در كمر بند چرمى كه از آلمان خريدهام و شك دارم كه از
پوست طبيعى است يا مصنوعى و از پوست حيوان تذكيه شده است يا خير، اشكال شرعى دارد؟
نمازهائى كه با آن خواندهام، چه حكمى دارد؟
اگر شك در اين باشد كه آن چرم طبيعى است يا مصنوعى، نماز با آن اشكال ندارد، ولى
اگر بعد از احراز چرم طبيعى بودن آن، شك در اين باشد كه آيا از حيوانى است كه شرعا
تذكيه شده يا خير، نجس نيست، ولى نماز با آن باطل است، و نمازهاى گذشته كه در حال
جهل به اين حكم، خواندهايد، قضا ندارد.
س 430: اگر نمازگزار يقين داشته باشد كه نجاستى بر بدن يا لباسش وجود ندارد و
نماز بخواند. بعدا معلوم شود كه بدن يا لباس او نجس بوده است. آيا نماز وى باطل
است؟ اگر در حين نماز متوجه نجاست شود، نماز او چه حكمى دارد؟
اگر اصلا علم به نجس بودن لباس يا بدن نداشته باشد و بعد از نماز متوجه آن شود،
نماز او صحيح است و اعاده و قضا واجب نيست. ولى اگر در اثناء نماز متوجه آن شود،
اگر براى وى ازاله نجاست از بدن يا در آوردن لباس نجس بدون ارتكاب عملى كه منافات
با نماز دارد، ممكن باشد، بايد نجاست بدن را بر طرف يا لباس نجس را از خود دور كند
و نماز خود را تكميل نمايد و اگر بر طرف كردن نجاست با حفظ حالت نماز براى او امكان
ندارد و وقت هم وسعت دارد، واجب است كه نماز را قطع كند و با بدن و لباس پاك آن را
اعاده نمايد.
س 431: فردى از مقلدين يكى از مراجع، مدت زمانى نماز خود را با پوست حيوانى كه
تذكيه آن مشكوك بوده و نماز با آن صحيح نيست، مىخوانده است. طبق نظر مرجع تقليد
او، اگر جزئى از حيوان حرام گوشت همراه او باشد، احتياط واجب اعاده نماز خوانده شده
است، آيا حيوانى كه تذكيه آن مشكوك است، حكم حيوان حرام گوشت را دارد؟
حيوانى كه تذكيه آن مشكوك است، از لحاظ حرمت خوردن گوشت و عدم جواز نماز با پوست
آن، در حكم ميته است، ولى نجس نيست، و نمازهاى گذشته اگر با جهل به اين حكم، انجام
گرفته است، محكوم به صحت است.
س 432: زنى در اثناىنماز متوجه مىشود كه مقدارى از موهايش پيداست و فورا آن را
مىپوشاند، آيا نماز خود را بايد دوباره بخواند يا خير؟
تا زمانى كه ظاهر شدن مو عمدى نباشد، اعاده واجب نيست.
س 433: شخصى به علت اضطرار مجبور به تطهير مخرج بول با سنگ يا چوب و يا هر چيز
ديگرى مىشود و هنگامى كه به منزل مراجعت مىكند، آن را با آب تطهير مىنمايد، آيا
هنگام نماز بايد لباس زير خود را عوض كرده يا تطهير نمايد؟
اگر لباس او با رطوبت بول نجس نشده است، تطهير لباس واجب نيست.
س 434: به كار انداختن بعضى از دستگاههاى صنعتى وارداتى با همكارى متخصصين
بيگانه امكانپذير است و آنها از ديدگاه فقه اسلامى كافر و نجس هستند، با توجه به
اين كه به كار انداختن آن دستگاهها با استفاده از روغن و مواد ديگرى كه با دست
ريخته مىشوند، صورت مىگيرد، بنابراين پاك بودن آنها امكان ندارد. و همچنين با
توجه به اين كه لباس و بدن كارگران هنگام كار با اين دستگاهها در تماس است و در وقت
نماز فرصت تطهير لباس و بدن را بطور كامل ندارند، تكليف آنها نسبت به نماز چيست؟
با احتمال اين كه كافرى كه اقدام به راه اندازى دستگاهها و وسائل مىكند، از اهل
كتاب باشد كه محكوم به طهارت هستند و يا در هنگام كار دستكش پوشيده باشد، به صرف
اين كه دستگاه به وسيله كافر راهاندازى شده است، يقين به نجاست حاصل نمىشود و با
فرض يقين به نجاست دستگاه و تماس بدن و لباس كارگران با آن در حين كار با رطوبت
مسريه، تطهير بدن براى نماز واجب است و لباس هم بايد عوض و يا تطهير شود.
س 435: اگر نمازگزار دستمال و امثال آن را كه با خون نجس شدهاند، حمل كند و يا
در جيب خود بگذارد، آيا نماز او باطل است؟
اگر دستمال به قدرى كوچك باشد كه نتوان عورت را با آن پوشاند، همراه بودن آن در
نماز اشكال ندارد.
س 436: آيا نماز در لباس معطر به عطرهاى امروزى كه حاوى الكل است، صحيح است؟
اگر علم به نجاست آن عطرها نداشته باشد، نماز در لباسهاى مذكور اشكالندارد.
س 437: زنان چه مقدار از بدن خود را بايد هنگام نماز بپوشانند؟ آيا پوشيدن
لباسهاى آستين كوتاه و نپوشيدن جوراب اشكال دارد؟
بر زنان واجب است در نماز تمام بدن و موى خود را به غير از صورت به مقدارى كه
شستن آن در وضو واجب است و دستها تا مچ و پاها تا مفصل ساق با پوششى كه كاملا بدن
را مىپوشاند، بپوشانند و در حضور نامحرم پاها را نيز بايد بپوشانند.
س 438: آيا بر زنان پوشاندن روى پاها هنگام نماز واجب است؟
پوشاندن پاها تا مفصل ساق در صورتى كه نامحرم حاضر نباشد، واجب نيست.
س 439: آيا پوشاندن كامل چانه هنگام حجاب و در نماز واجب است، يا اين كه فقط
قسمت پائين آن بايد پوشانده شود، و آيا وجوبِ پوشش چانه مقدمه پوشاندن صورت است كه
شرعا واجب است؟
پوشاندن قسمت پائين چانه واجب است نه خود آن، زيراچانهجزئى از صورت است.
س 440: آيا حكم صحيح بودن نماز در متنجسى كه كافى براى پوشش عورت محسوب نمىشود،
اختصاص به صورت نسيان و جهل نمازگزار به حكم يا موضوع دارد و يا شامل شبهه حكميه و
موضوعيه هم مىشود؟
اختصاص به دو صورت جهل و نسيان ندارد، بلكه نماز با متنجسى كه كافى براى پوشش
عورت نيست، حتى در صورت علم هم صحيح است.
س 441: آيا وجود مو يا آب دهان گربه در لباس نمازگزار باعث بطلان نماز او
مىشود؟
بله، موجب بطلان نماز است.
س 442: به دست كردن انگشتر طلا توسط مردان بخصوص در نماز چه حكمى دارد؟
به دست كردن انگشتر طلا براى مردان در هيچ حالى جايز نيست و نماز با آن هم بنابر
احتياط واجب، باطل است.
س 443: استفاده مردان از انگشترى كه از جنس طلاى سفيد است، چه حكمى دارد؟
اگر چيزى كه طلاى سفيد ناميده مىشود همان طلاى زرد است كه بر اثر مخلوط كردن
مادهاى رنگ آن سفيد شده، حرام است ولى اگر عنصر طلا در آن به قدرى كم است كه عرفا
به آن طلا نمىگويند مانع ندارد و پلاتين نيز اشكال ندارد.
س 444: آيا استفاده از طلا بدون قصد زينت به طورى كه ديگران نبينند، اشكال شرعى
دارد؟
پوشيدن طلا، خواه حلقه انگشترى باشد يا غير آن، براى مردان مطلقا حرام است هر
چند به قصد زينت نباشد و از ديد ديگران مخفى باشد.
س 445: استفاده از طلا براى مردان به مدت كوتاه چه حكمى دارد؟ ما اشخاص بسيارى
را مشاهده مىكنيم كه مىگويند استفاده از آن براى مدت كوتاه، مثل لحظه عقد، اشكال
ندارد.
پوشيدن طلا براى مرد حرام است و فرقى بين مدت كم يا زياد نيست.
س 446: با توجه به احكام لباس نمازگزار و حرام بودن زينت كردن با طلا بر مردان،
خواهشمنديم به دو سؤال زير پاسخ فرمائيد:
الف آيا مقصود از زينت با طلا، مطلق
استفاده از آن توسط مردان است هر چند براى جراحى استخوان و دندانسازى باشد؟
ب
با توجه به اين كه در شهر ما به دست كردن انگشتر طلاى زرد توسط جوانانى كه تازه
ازدواج مىكنند، مرسوم است و اين امر از نظر عموم مردم براى مرد زينت محسوب
نمىشود، بلكه علامت آغاز زندگى زناشوئى فرد است، نظر حضرتعالى در اين باره چيست؟
الف: ملاك حرمت استفاده از طلا براى پوشيدن يا به گردن آويختن توسط مردان، صدق
زينت نيست، بلكه استفاده از آن به هر صورت و به هر قصدى حرام است هر چند انگشتر،
حلقه، گردنبند و مانند آن باشد. ولى استفاده از آن توسط مردان براى جرّاحى استخوان
و دندانسازى اشكال ندارد.
ب: استفاده از انگشترى طلاى زرد توسط مردان در هر حال
حرام است.
س 447: ساخت و فروش جواهرات طلا كه مخصوص مردان است و زنان از آنها استفاده
نمىكنند، چه حكمى دارد؟
ساخت جواهرات طلا اگر به منظور استفاده مردان باشد، حرام است و خريد و فروش آن
به اين قصد جايز نيست.
س 448: در بعضى از ميهمانيها ديده مىشود كه شيرينىها را در ظرفهاى نقرهاى
مىگذارند، آيااينكار، خوردن غذا در ظرف نقره محسوبمىشود، وحكمآنچيست؟
اگر برداشتن غذا و مانند آن از ظرف نقره به قصد خوردن، استعمال ظرف نقره در
خوردن و آشاميدن محسوب شود، حرام است.
س 449: آيا گذاشتن روكش طلا روى دندان اشكال دارد؟ روكش پلاتين چطور؟
گذاشتن روكش طلا يا پلاتين روى دندان اشكال ندارد، ولى پوشاندن دندانهاى جلو با
طلاى زرد، اگر به قصد زينت باشد، خالى از اشكال نيست.
س 450: در روستاى ما مؤذن هميشه اذان صبح را در ماه مبارك رمضان چند دقيقه قبل
از وقت مىگويد تا مردم بتوانند تا وسط يا آخر اذان به خوردن و آشاميدن ادامه دهند،
آيا اين كار صحيح است؟
اگر گفتن اذان، مردم را به اشتباه نيندازد و به عنوان اعلام طلوع فجر نباشد،
اشكال ندارد.
س 451: بعضى از افراد براى اعلان دخول وقت نماز، اقدام به گفتن اذان به صورت
دسته جمعى در معابر عمومى مىكنند كه الحمدللّه اين كار اثر زيادى در جلوگيرى از
فساد علنى در منطقه داشته و موجب روى آوردن مردم بخصوص جوانان به نماز اوّل وقت شده
است. ولى فردى مىگويد اين عمل در دين اسلام وارد نشده و بدعت است و گفته او باعث
ايجاد شبهه در اين زمينه شده است. نظر شريف حضرتعالى چيست؟
اذان اعلامى در اوّل وقت نمازهاى واجب يوميه و تكرار آن با صداى بلند از طرف
شنوندگان از مستحبات شرعى موكّد است و اذان گفتن به صورت دسته جمعى در معابر عمومى،
اگر موجب سدّ معبر و يا اذيّت ديگران نشود، اشكال ندارد.
س 452: از آنجا كه اذان گفتن با صداى بلند يك عمل عبادى سياسى است كه ثواب زيادى
دارد، تعدادى از مؤمنين تصميم گرفتهاند كه بدون بلندگو بالاى بام خانههاى خود
بخصوص براى نماز صبح، اذان بگويند. سؤال اين است كه در صورت اعتراض بعضى از
همسايگان اين عمل چه حكمى دارد؟
اذان گفتن بر بالاى بام به نحو متعارف اشكال ندارد.
س 453: پخش برنامههاى خاص سحرهاى ماه مبارك رمضان از بلندگوى مسجد جهت شنيدن
همگان، چه حكمى دارد؟
در جاهائى كه بيشتر مردم در شبهاى ماه مبارك رمضان براى قرائت قرآن و خواندن دعا
و شركت در مراسم دينى و امثال آن بيدار هستند، اشكال ندارد. ولى اگر سبب اذيت
همسايگان مسجد شود، جايز نيست.
س 454: آيا پخش آيات قرآنى قبل از اذان صبح و دعا بعد از آن با صداى بلند بوسيله
بلندگوى مسجد و ساير مراكز بطورى كه از چند كيلومتر دورتر قابل شنيدن باشد، جايز
است؟ با توجه به اين كه اين برنامه گاهى بيشتر از نيم ساعت طول ميكشد.
پخش اذان به نحو متعارف براى اعلام داخل شدن وقت نماز صبح بوسيله بلندگو اشكال
ندارد، ولى پخش آيات قرآنى و دعا و غير آن از بلندگوى مسجد، اگر موجب اذيت همسايگان
شود، توجيه شرعى ندارد و بلكه داراى اشكال است.
س 455: آيا جايز است كه مرد در نماز به اذان زن اكتفا كند؟
اكتفا به اذان زن براى مرد محل اشكال است.
س 456: نظر شريف جنابعالى درباره شهادت سوم اذان كه دلالت بر پيشوا بودن و ولايت
سيد الاوصياء على بن ابى طالب «صلوات الله عليه و عليهم» مىكند، در اذان و اقامه
نماز واجب چيست؟
گفتن «اشهد ان عليا ولى الله» به عنوان شعار تشيع خوب و مهم است و بايد به قصد
قربت مطلقه گفته شود، ولى جزو اذان و اقامه نيست.
س 457: مدتى است از درد كمر رنج مىبرم ولى گاهى اوقات درد آن شديدتر است به
حدّى كه نمىتوانم نمازهايم را ايستاده بخوانم، با توجه به اين مسأله، اگر اوّل وقت
بخواهم نماز بخوانم، بايد نشسته بخوانم ولى اگر صبر كنم، شايد در آخر وقت بتوانم
ايستاده نماز بخوانم، با اين وضع وظيفه من چيست؟
اگر احتمال مىدهيد كه در آخر وقت بتوانيد نماز خود را ايستاده بخوانيد، بنابر
احتياط، بايد تا آن هنگام صبر كنيد، ولى اگر در اوّل وقت به خاطر عذرى نماز خود را
نشسته خوانديد و سپس تا آخر وقت عذر شما برطرف نشد نمازى كه خواندهايد صحيح است و
اعاده لازم نيست و اگر در اوّل وقت قادر بر نماز ايستاده نبوديد و يقين داشتيد كه
ناتوانى شما از نماز تا آخر وقت ادامه خواهد يافت، ولى قبل از آخر وقت عذر شما بر
طرف شد و توانستيد ايستاده نماز بخوانيد بايد نماز را به طور ايستاده اعاده كنيد.
س 458: نمازى كه قرائت آن بلند خوانده نشده باشد، چه حكمى دارد؟
بر مردان واجب است كه حمد و سوره را در نمازهاى صبح و مغرب و عشاء بلند بخوانند.
اگر سهوا يا جهلا آهسته بخوانند نماز صحيح است، ولى اگر از روى عمد باشد، نماز باطل
است.
س 459: آيا اگر قصد خواندن قضاى نماز صبح را داشته باشيم بايد آن را بلند
بخوانيم يا آهسته؟
واجب است كه قرائت حمد و سوره در نمازهاى صبح و مغرب و عشاء چه اداء باشد و چه
قضاء در هر حالى بلند باشد، حتى اگر قضاى آنها در روز خوانده شود، و اگر عمدا بلند
خوانده نشود، نماز باطل است.
س 460: مىدانيم كه يك ركعت از نماز متشكل از نيت، تكبيرةالاحرام، حمد، سوره،
ركوع و سجده است، و از طرف ديگر در نماز ظهر و عصر و ركعت سوم نماز مغرب و ركعت سوم
و چهارم نماز عشاء آهسته خواندن واجب است. ولى در نماز جماعتى كه از راديو و
تلويزيون مستقيما پخش مىكنند، مشاهده مىشود كه امام جماعت ذكر ركوع و سجده ركعت
سوم را بلند مىخواند، با توجه به اينكه آن ركوع وسجده دو جزء ركعتى هستند كه آهسته
خواندن در آن واجب است. اين مسأله چه حكمى دارد؟
وجوبِ بلند خواندن در نمازهاى مغرب و عشاء و صبح و وجوبِ آهسته خواندن در نماز
ظهر و عصر، مختص به قرائت حمد و سوره است. همانگونه كه وجوب آهسته خواندن در غير از
دو ركعت اول نماز مغرب و عشا، فقط مخصوص قرائت حمد يا تسبيحات در ركعت سوم و چهارم
است. ولى در ذكر ركوع و سجده و تشهد و سلام و ديگر ذكرهاى واجب در نمازهاى پنجگانه،
مكلّف بين آهسته يا بلند خواندن مخيّر است.
س 461: اگر شخص بخواهد علاوه بر هفده ركعت نماز واجب روزانه، هفده ركعت نماز
قضاء احتياطى هم بخواند، آيا قرائت دو ركعت اول و دوم نمازهاى صبح و مغرب و عشاء را
بايد بلند بخواند يا آهسته؟
در وجوب جهر و اخفات در نمازهاى واجب فرقى بين نماز اداء و قضا وجود ندارد، هر
چند نماز قضا احتياطى باشد.
س 462: مىدانيم كه كلمه «صلاة» به حرف «تاء» ختم مىشود ولى در اذان «حى على
الصلاه» با «هاء» گفته مىشود، آيا اين صحيح است؟
ختم لفظ صلوة به هاء، هنگام وقف اشكال ندارد، بلكه متعيّن است.
س 463: با توجه به نظر حضرت امام «قدس سره» در تفسير سوره مباركه حمد مبنى بر
راجح بودن لفظ «ملك» بر «مالك»، آيا هنگام قرائت اين سوره مباركه، احتياط در قرائت
به هر دو صورت در نمازهاى واجب و غير واجب، صحيح است؟
احتياط در اين مورد اشكال ندارد.
س 464: آيا صحيح است كه نمازگزار هنگام خواندن «غير المغضوب عليهم» آن را بدون
عطف فورى، با وقف بخواند و سپس «ولا الضالين» را قرائت نمايد؟ آيا در تشهد وقف بر
«محمد» «صلى الله عليه و آله» در جمله «اللهّم صلّ على محمد» و سپس قرائت عبارت «آل
محمد» صحيح است؟
وقف و فاصله تا مقدارى كه به وحدت جمله ضرر نزند، اشكال ندارد.
س 465: استفتاء زير از حضرت امام «قدس سره» شده است:
با توجه به تعدد اقوال
در تلفظ «الضاد» در علم تجويد، شما به كدام قول عمل مىكنيد؟
امام «قدس سره» در
پاسخ نوشتهاند: شناخت مخارج حروف بر اساس نظرات علماى تجويد، واجب نيست، بلكه بايد
تلفظ هر حرفى به صورتى باشد كه نزد عُرف عرب صدق كند كه آن حرف را ادا كرده است.
سؤال ما اين است كه اولا: عبارت «نزد عرف عرب صدق كند كه آن حرف را ادا كرده است»
به چه معنى است؟
ثانيا: آيا قواعد علم تجويد هم همانند قواعد علم صرف و نحو از
عرف و كلام عرب استخراج نشده است؟ در اين صورت چگونه مىتوان قائل به جدائى آن دو
از ريشه خود شد؟
ثالثا: اگر براى كسى از طريق معتبر يقين حاصل شود كه حروف را
هنگام قرائت از مخارج صحيح خود ادا نمىكند و يا به طور كلى حروف و كلمات را صحيح
تلفظ نمىنمايد و زمينه مناسبى براى يادگيرى از جميع جهات دارد، مثل اين كه استعداد
خوبى و يا فرصت مناسبى براى فراگيرى اين علم دارد، آيا واجب است در حد استعداد سعى
در آموختن قرائت صحيح نمايد؟
ملاك در صحت قرائت، موافقت آن با نحوه قرائت اهل لغتى است كه قواعد تجويد از
آنها گرفته شده است. بنابراين اگر اختلاف نظرات علماى تجويد در كيفيت تلفظ يكى از
حروف ناشى از اختلاف آنان در فهم نحوه تلفظ اهل لغت باشد، مرجع حل اختلاف، خود عرف
اهل لغت است. ولى اگر اختلاف نظرات آنان ناشى از اختلاف خود آنان در كيفيت تلفظ
باشد، مكلّف در انتخاب هر يك از آن اقوال مخيّر است. كسى كه قرائت خود را صحيح
نمىداند، بايد در صورت تمكن براى يادگيرى قرائت صحيح اقدام نمايد.
س 466: كسى كه از ابتدا و يا بر حسب عادت قصد خواندن سوره فاتحه و اخلاص را داشت
و بسم الله الرحمن الرحيم را گفت ولى سهوا سوره را تعيين نكرد، آيا بايد از اول،
سوره معينى را قصد نمايد و بعد بسم الله الرحمن الرحيم را قرائت كند؟
اعاده بسم الله الرحمن الرحيم واجب نيست، بلكه مىتواند براى خواندن هر سورهاى
به آن اكتفا كند.
س 467: آيا اداء كامل الفاظ عربى در نماز واجب است؟ آيا اگر كلمات به صورت عربى
صحيح و كامل تلفظ نشود، نماز محكوم به صحت است؟
واجب است كه همه ذكرهاى واجب نماز از قبيل قرائت حمد و سوره و غير آنها به طور
صحيح قرائت شود و اگر نمازگزار كيفيت صحيح تلفظ كلمات عربى را نمىداند، واجب است
كه ياد بگيرد و اگر قادر به يادگيرى نيست، معذور است.
س 468: آيا بر قرائت قلبى در نماز يعنى گذراندن كلمات در قلب بدون تلفظ آنها،
قرائت صدق مىكند يا خير؟
عنوان قرائت بر آن صدق نمىكند و در نماز واجب است كه كلمات تلفظ شوند، به طورى
كه قرائت بر آن صدق كند.
س 469: بنا بر نظر بعضى از مفسرين، تعدادى از سورههاى قرآن كريم مثل سوره فيل،
قريش، انشراح، وضحى يك سوره كامل محسوب نمىشوند. آنان مىگويند: كسى كه يكى از آن
دو سوره مثل سوره فيل را در نماز قرائت كند، حتما بايد بعد از آن، سوره قريش را هم
بخواند و همچنين دو سوره انشراح وضحى بايد با هم قرائت شوند. بنابراين اگر كسى بر
اثر جهل به مسأله، سوره فيل يا انشراح را به تنهائى در نماز بخواند، وظيفه او چيست؟
اگر در يادگيرى مسأله كوتاهى نكرده باشد، نمازهاى گذشته او محكوم به صحت است.
س 470: اگر شخصى هنگام نماز بر اثر غفلت در ركعت سوم يا چهارم نماز ظهر، حمد و
سوره بخواند و بعد از نماز متوجه شود، آيا اعاده نماز بر او واجب است، و اگر متوجه
نشود، آيا نماز وى صحيح است؟
در فرض سؤال، نمازش صحيح است.
س 471: آيا بانوان مىتوانند، حمد و سوره نمازهاى صبح و مغرب و عشاء را بلند
بخوانند؟
مىتوانند بلند يا آهسته بخوانند ولى اگر نامحرم صدايشان را مىشنود، بهتر است
آهسته بخوانند.
س 472: طبق نظر امام خمينى «قدس سره» ملاك آهسته خواندن قرائت در نماز ظهر و
عصر، عدم جهر است و ما مىدانيم كه به استثناى ده حرف، بقيه حروف با صدا هستند،
بنابراين اگر نماز ظهر و عصر را آهسته و بدون صدا بخوانيم، هجده حرف صدادار درست
تلفظ نخواهند شد، خواهشمند است اين مسأله را توضيح فرمائيد.
ملاك اخفات (آهسته خواندن) عدم وجود جوهر صدا نيست، بلكه ملاك آشكار نكردن آن
است و در مقابل، ملاك جهر (بلند خواندن) آشكار كردن جوهر صدا است.
س 473: افراد خارجى اعم از زن و مرد كه مسلمان مىشوند و شناختى نسبت به كلمات
عربى ندارند، چگونه مىتوانند واجبات دينى خود اعم از نماز و غيره را انجام دهند؟ و
اصولا نيازى به فراگيرى عربى براى اين كار وجود دارد؟
يادگيرى تكبيرة الاحرام، حمد، سوره، تشهد و سلام نماز و هر چيزى كه عربى بودن در
آن شرط است، واجب است.
س 474: آيا دليلى بر اين كه نافلههاى شب يا نافله نمازهائى كه بلند خواندن
قرائت در آنها واجب است، بايد بلند خوانده شوند و نافله نمازهائى كه آهسته خواندن
آن واجب است، بايد آهسته خوانده شوند، وجود دارد؟ اگر جواب مثبت باشد آيا اگر
نافلههاى نمازهاى جهرى آهسته خوانده شوند و همچنين برعكس، مجزى است؟
قرائت در نافلههاى نمازهاى جهرى مستحب است كه بلند باشد و در نمازهاى اخفاتى
مستحب است كه آهسته باشد و اگر بر عكس هم انجام شود، مجزى است.
س 475: آيا بعد از قرائت سوره حمد در نماز واجب است كه يك سوره كامل خوانده شود
يا تلاوت مقدارى از قرآن كريم هم كافى است؟ و در صورت اول آيا بعد از قرائت سوره،
خواندن بعضى از آيات قرآنى جايز است؟
در نمازهاى واجب يوميه، قرائت آياتى از قرآن كريم به جاى سوره كامل، مجزى نيست.
ولى قرائت بعضى از آيات به قصد قرآن بعد از قرائت يك سوره كامل، اشكال ندارد.
س 476: اگر بر اثر سهل انگارى و يا لهجهاى كه انسان به آن تكلم مىكند، اشتباهى
در قرائت حمد و سوره و يا در اعراب و حركات كلمات نماز رخ دهد مثلا كلمه يولَد به
جاى فتح لام، به كسر لام خوانده شود، نماز چه حكمى دارد؟
اگر عامد يا جاهل مقصر (قادر بر يادگيرى) باشد، نماز باطل است، والاّ نماز صحيح
است. البته اگر نمازهاى گذشته را با اعتقاد به صحت، به صورت مذكور خوانده باشد، در
هر صورت قضاى آنها واجب نيست.
س 477: شخصى است كه حدود 35 يا 40 سال سن دارد و پدر و مادرش در دوران كودكى به
او نماز ياد ندادهاند و سواد هم ندارد، اما سعى كرده است كه نماز را به صورت صحيح
ياد بگيرد، ولى قادر بر اداى صحيح كلمات و ذكرهاى نماز نيست و بعضى از كلمات را
اصلا نمىتواند تلفظ كند، آيا نماز او صحيح است؟
اگر آنچه را كه قادر بر تلفظ آن است، انجام دهد، نمازش محكوم به صحت است.
س 478: من كلمات نماز را همانگونه كه از پدر و مادرم آموختهام و در دبيرستان
آموزش دادهاند، تلفظ مىكردم. بعدا متوجه شدم كه كلمات را اشتباه ادا مىكردهام.
آيا طبق فتواى امام «قدس سره» اعاده نماز بر من واجب است يا آنكه همه نمازهائى را
كه به آن صورت خواندهام، صحيح هستند؟
در فرض سؤال، تمامى نمازهاى گذشته محكوم به صحت است و اعاده و قضاء ندارد.
س 479: كسى كه بر اثر ابتلاء به بيمارى لالى قادر بر تكلم نيست، ولى حواس سالمى
دارد، اگر نمازش را با اشاره بخواند، آيا صحيح است؟
نماز او در فرض مزبور صحيح و مجزى است.
س 480: آيا قرائت عمدى ذكرهاى ركوع و سجده به جاى يكديگر اشكال دارد؟
اگر آنها را به قصد مطلق ذكر خداوند عزوجل بگويد، اشكال ندارد و ركوع و سجده و
نماز همگى صحيح هستند.
س 481: اگر شخصى سهوا در سجده ذكر ركوع را بگويد و يا بر عكس، در ركوع ذكر سجده
را بگويد و در همان حال متوجه اشتباه خود شده و آن را اصلاح نمايد، آيا نماز او
باطل است؟
اشكال ندارد و نمازش صحيح است.
س 482: اگر نماز گزار در هنگام نماز و يا بعد از فراغت از آن متوجه شود كه ذكر
ركوع يا سجده را اشتباه گفته است، چه حكمى دارد؟
اگر بعد از ركوع و سجود متوجه شود، چيزى بر او واجب نيست.
س 483: آيا يك بار گفتن تسبيحات اربعه در ركعت سوم و چهارم نماز كافى است؟
كافى است، هر چند احتياط اين است كه سه مرتبه گفته شود.
س 484: تعداد تسبيحات اربعه در نماز سه مرتبه است، ولى فردى سهوا چهار بار گفته
است، آيا نماز او در پيشگاه خداوند مقبول است؟
اشكال ندارد.
س 485: كسى كه نمىداند تسبيحات اربعه را در ركعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه
گفته يإ؛حح بيشتر و يا كمتر، چه حكمى دارد؟
يك مرتبه نيز كفايت مىكند و چيزى بر او واجب نيست، و تابه ركوع نرفته مىتواند
بنا را بر اقل گذاشته و تسبيحات را تكرار نمايد تا يقين كند كه آن را سه مرتبه گفته
است.
س 486: آيا قرائت «بحول الله و قوته اقوم واقعد» هنگام نماز در حال حركت جايز
است و آيا گفتن آن در حال قيام صحيح است؟
اشكال ندارد و اصولا اين ذكر در حالت قيام براى ركعت بعدى گفته مىشود.
س 487: مراد از ذكر چيست؟ آيا شامل صلوات بر پيامبر «صلى الله عليه و آله» و
خاندان آن حضرت مىشود؟
هر عبارتى كه متضمّن ذكر خداوند عزوجل باشد، ذكر محسوب مىشود و صلوات بر محمد و
آل محمد «عليهم افضل صلوات الله» از بهترين ذكرهاست.
س 488: هنگامى كه در نماز وتر كه يك ركعت است دستها را براى قنوت بلند كرده و
حاجات خود را از خداوند عزّوجلّ طلب مىكنيم، آيا طلب حاجات به زبان فارسى اشكال
دارد؟
دعا در قنوت به زبان فارسى اشكال ندارد، بلكه هر دعائى را در قنوت مىتوان به هر
زبانى خواند.
س 489: سجده و تيمم بر سيمان و موزائيك چه حكمى دارد؟
سجده و تيمم بر آن دو اشكال ندارد. اگرچه احوط ترك تيمم بر سيمان و موزائيك است.
س 490: آيا گذاشتن دستها هنگام نماز بر موزائيكى كه داراى سوراخهاى ريزى است،
اشكال دارد؟
اشكال ندارد.
س 491: آيا سجده بر مهر كه سياه و چرك شده، به طورى كه لايهاى از چرك روى آن را
پوشانده و مانع چسبيدن پيشانى روى مهر است، اشكال دارد؟
اگر چرك روى مهر به مقدارى باشد كه حائل بين پيشانى و مهر شود، سجده و نماز باطل
است.
س 492: آيا بر زنى كه هنگام سجده بر مهر، پيشانى وى بخصوص جاى سجده با حجاب
پوشيده شده است، اعاده نمازهايش واجب است؟
اگر هنگام سجده متوجه وجود حائل نبوده، اعاده بر او واجب نيست.
س 493: زنى هنگام سجده، سر خود را روى مهر گذاشته، متوجه مىشود كه پيشانى وى به
طور كامل با مهر تماس ندارد، زيرا چادر يا روسرى وى مانع از تماس كامل پيشانى با
مهر است، لذا سرش را از روى آن بلند كرده و بعد از رفع مانع دوباره روى مهر گذاشته
است، نماز او چه حكمى دارد؟ اگر عمل وى سجده مستقلى محسوب شود، نمازهائى كه خوانده
است، چه حكمى دارد؟
واجب است بدون اين كه سر خود را از زمين بلند كند، پيشانى اش را حركت دهد تا روى
مهر قرار بگيرد. اگر بلند كردن پيشانى از زمين براى سجده روى مهر بر اثر جهل يا
فراموشى بوده و اين عمل را فقط در يكى از دو سجده يك ركعت انجام مىداده، نمازش
صحيح است و اعاده واجب نيست. ولى اگر اين كار با علم و عمد بوده و يا در هر دو سجده
يك ركعت آن را انجام داده، نمازش باطل و اعاده آن واجب است.
س 494: در سجده بايد هفت عضو از بدن روى زمين باشد، ولى ما به خاطر وضيعت خاص
جسمى كه داريم، قادر به انجام اين كار نيستيم، زيرا از معلولين جنگى كه از صندلى
چرخدار استفاده مىكنند، هستيم و براى نماز يا مهر را به طرف پيشانى بلند مىكنيم و
يا آن را روى دسته صندلى چرخدار گذاشته و بر آن سجده مىكنيم، آيا اين كار صحيح است
يا خير؟
اگر قادر به گذاشتن مهر روى دسته صندلى چرخدار يا چيز ديگر مانند بالشت يا چهار
پايه و سجده بر آن هستيد، بايد سجده را بدين نحو انجام دهيد و نماز شما صحيح است.
در غير اين صورت به هر نحو كه مىتوانيدهرچندباايماءواشاره، سجدهوركوعراانجام
دهيد و نماز شما صحيح است. انشاء الله موفق باشيد.
س 495: سجده بر سنگفرش مرمر مشاهد مشرفه چه حكمى دارد؟
سجده بر سنگ مرمر اشكال ندارد.
س 496: آيا جايز است هنگام سجده علاوه بر انگشت بزرگ پا، بعضى از انگشتان ديگر
آن را هم بر زمين بگذاريم؟
اشكال ندارد.
س 497: امروزه مهرى براى نماز ساخته شده كه با شمارش ركعتها و سجدههاى
نمازگزار باعث مىشود تا حدى شك او بر طرف گردد. با توجه به اين كه هنگام گذاشتن
پيشانى روى آن، مهر به خاطر دستگاه فلزى كه زير آن نصب شده است، به سمت پائين حركت
مىكند، آيا با اين توصيف سجده بر آن صحيح است؟ اميدواريم نظر شريف خود را بيان
فرمائيد.
اگر محل گذاشتن پيشانى از چيزهائى باشد كه سجده بر آن صحيح است و پس از گذاشتن
پيشانى ثابت و بى حركت بماند، سجده بر روى آن اشكال ندارد.
س 498: هنگام نشستن بعد از سجده كدام پا روى ديگرى گذاشته مىشود؟
مستحب است كه بر ران چپ بنشيند و روى پاى راست را بر كف پاى چپ بگذارد.
س 499: در سجده و ركوع بعد از قرائت ذكر واجب، گفتن چه ذكرى افضل است؟
تكرار همان ذكر واجب و بهتر است كه به عدد فرد ختم شود، و در سجده علاوه بر آنچه
گفته شد، صلوات و دعا براى حاجتهاى دنيا و آخرت مستحباست.
س 500: شنيدن آياتى كه سجده در اثر شنيدن آنها واجب مىشود از نوارهاى قرآن كه
از ضبط صوت يا صدا و سيما پخش مىشود چه حكمى دارد؟
در فرض مرقوم، سجده واجب است.
س 501: آيا نماز با ذكر شهادت به ولايت اميرالمومنين على عليهالسلام در تشهد،
باطل مىشود؟
نماز و از جمله تشهد را همان طور كه مراجع عظام شيعه (كثرالله امثالهم) در
رسالههاى عمليّه بيان نمودهاند بخوانيد و چيزى بر آن اضافه نكنيد هرچند كه كلام
حق و صحيحى باشد.
س 502: شخصى در عبادات خود مبتلا به رياست و در حال حاضر با نفس خود مبارزه
مىكند، آيا اين عمل وى نيز ريا محسوب مىشود؟ چگونه مىتوان از ريا دورى كرد؟
هر عملى كه براى خدا انجام گيرد از جمله مبارزه با ريا، ريا محسوب نمىشود و
براى رهائى از ريا بايد در عظمت خداوند متعال و ضعف و احتياج ديگران به خداوند تفكر
نمايد و همچنين در بندگى خود و ديگر مردم براى خداوند تبارك و تعالى انديشه كند.
س 503: هنگام شركت در نماز جماعت برادران اهل سنت، بعد از قرائت سوره حمد توسط
امام جماعت، كلمه «آمين» با صداى بلند و به صورت دسته جمعى گفته مىشود، اين كار چه
حكمى دارد؟
اگر مقتضاى تقيه، گفتن آمين باشد، اشكال ندارد و در غير اين صورت جايز نيست.
س 504: گاهى هنگام خواندن نماز واجب متوجه كودكى مىشويم كه در حال انجام كار
خطرناكى است، آيا جايز است بعضى از كلمات سوره حمد يا سوره ديگر يا بعضى از ذكرها
را بلند بخوانيم تا كودك يا كسانى كه در خانه هستند، متوجه شوند و خطر رفع گردد؟
اگر هنگام قيام نماز دست يا ابرو را براى فهماندن چيزى به كسى و يا در جواب سؤال او
تكان دهيم، آن نماز چه حكمى دارد؟
اگر بلند كردن صدا هنگام قرائت آيات يا ذكرهاى نماز براى آگاه كردن ديگران، موجب
خروج از هيئت نماز نشود، اشكال ندارد. مشروط به اين كه قرائت و ذكر به نيت قرائت و
ذكر باشد، و حركت دادن دست يا چشم و ابرو اگر مختصر و به نحوى باشد كه با استقرار و
آرامش و يا هيئت نماز منافات نداشته باشد، موجب بطلان نماز نمىگردد.
س 505: آيا اگر كسى هنگام نماز به خاطر يادآورىِ حرف خندهدار يا پيدايش حالت
خندهآورى بخندد، نمازش باطل مىشود يا خير؟
اگر خنده با صدا (يعنى قهقهه) باشد، نماز باطل است.
س 506: آيا ماليدن دستها به صورت بعد از قنوت در حال نماز، موجب بطلان آن
مىگردد، و در صورتى كه نماز را باطل كند، آيا معصيت و گناه محسوب مىشود؟
كراهت دارد ولى نماز را باطل نمىكند.
س 507: آيا بستن چشمها در نماز به اين دليل كه باز بودن آنها فكر انسان را از
نماز باز مىدارد، جايز است؟
بستن چشمها در نماز مانع شرعى ندارد، گر چه مكروه مىباشد.
س 508: من گاهى در هنگام نماز به ياد حالتهاى ايمانى و معنوى كه در دوران جنگ
با نظام كافر بعثى داشتم مىافتم كه باعث افزايش حالت خشوع من مىشود، آيا اين كار
نماز را باطل مىكند؟
به صحت نماز ضرر نمىزند.
س 509: آيا ادامه قهر و دشمنى بين دو نفر، تا مدت سه روز موجب بطلان نماز و روزه
آنها مىگردد؟
وقوع دشمنى و قهر بين دو نفر، نماز و روزه را باطل نمىكند، گرچه اين عمل شرعا
مذموم است.
س 510: نظر جنابعالى درباره ردّ تحيتى كه به صيغه سلام نباشد، چيست؟
اگر در حال نماز باشد، جواب دادن جايز نيست، ولى اگر در حال نماز نباشد، اگر
كلامى است كه عرف آن را تحيت محسوب مىكند، احتياط، جواب گفتن آن است.
س 511: آيا جواب سلام كودكان اعم از دختر و پسر واجب است؟
جواب سلام كودكانِ مميز، اعم از پسر و دختر، مانند جواب سلام زنان و مردان واجب
است.
س 512: اگر كسى سلام را بشنود، ولى به دليل غفلت يا هر سبب ديگر جواب سلام را
ندهد، به طورى كه زمان كمى فاصله شود، آيا بعد از آن گفتن جواب سلام واجب است؟
اگر تأخير به مقدارى باشد كه جواب سلام و ردّ تحيت بر آن صدق نكند، واجب نيست.
س 513: اگر شخصى به گروهى سلام كند و بگويد: «السلام عليكم جميعا»، و يكى از
آنان مشغول نماز باشد، آيا بر او هم جواب سلام واجب است، حتى اگر ديگران جواب سلام
را داده باشند؟
اگر كس ديگرى جواب آن را بدهد، نماز گزار اقدام به جواب گفتن نكند.
س 514: اگر شخصى در يك زمان چند بار سلام كند و يا چند نفر سلام دهند، آيا يكبار
جواب دادن از همه آنها كفايت مىكند؟
در صورت اول يك جواب كافى است، و در حالت دوم يك جواب به صيغهاى كه شامل همه
آنها گردد و به قصد جواب سلام آنان باشد، كفايت مىكند.
س 515: شخصى هنگام سلام دادن به جاى «سلام عليكم» از لفظ «سلام» استفاده مىكند،
آيا جواب سلام او واجب است؟
اگر عرفا بر آن تحيت و سلام صدق نمايد، جواب دادن واجب است.
س 516: كسى كه در ركعت سوم نماز شك كند كه قنوت را بجاآورده يا خير، چه حكمى
دارد، آيا نمازش را تمام كند و يا از هنگام شك آن را قطع نمايد؟
به شك مذكور اعتنا نمىشود و نماز صحيح است، و در اين مورد چيزى بر مكلّف واجب
نيست.
س 517: آيا در نماز نافله به شك در غير از ركعتهاى آن مثل شك در اين كه يك سجده
انجام داده يا دو سجده، اعتنا مىشود؟
شك در اقوال و افعال نماز نافله همان حكم شك در اقوال و افعال نماز فريضه را
دارد، يعنى اگر از محل آن تجاوز نكرده است، به آن اعتنا مىشود و اگر از محل انجام
آن تجاوز كرده است، به آن اعتنا نمىشود.
س 518: با توجه به اين كه كثير الشك نبايد به شك خود اعتنا كند، اگر براى او در
نماز شكى پيش آمد، وظيفهاش چيست؟
بايد بنا بر انجام كارى بگذارد كه در آن شك كرده است، مگر آنكه انجام آن موجب
بطلان نماز شود كه در اين صورت بنا بر عدم انجام آن مىگذارد، بدون اين كه در اين
مورد فرقى بين ركعتها و افعال و اقوال نماز باشد.
س 519: اگر شخصى بعد از چند سال متوجه بطلان عبادت هايش شود و يا در آن شك كند،
وظيفهاش چيست؟
به شك بعد از عمل اعتنا نمىشود، و در صورت علم به بطلان، واجب است عبادتهاى
قابل تدارك را قضاء نمايد.
س 520: اگر شخصى سهوا بعضى از اجزاء نماز را به جاى بعضى ديگر انجام دهد و يا در
هنگام نماز نگاهش به جائى بيفتد يا سهوا حرف بزند، آيا نماز او باطل است؟ وظيفه او
چيست؟
عمل سهوى در نماز موجب بطلان آن نمىشود، ليكن در بعضى از موارد باعث وجوب سجده
سهو مىگردد، مگر آنكه ركنى از نماز را كم يا زياد كند كه موجب بطلان نماز مىشود.
س 521: اگر فردى يك ركعت از نماز را فراموش كند و در ركعت آخر يادش بيايد، مثلا
فكر مىكرد كه ركعت اول نمازش ركعت دوم است، لذا ركعت سوم و چهارم را هم بجا آورد،
و در ركعت آخر متوجه شد كه در ركعت سوم است، وظيفه او چيست؟
واجب است هر ركعتى را كه بجا نياورده، قبل از سلام نماز بجا آورد و سپس سلام دهد
و در اين صورت كه تشهد واجب نماز را در محل خود انجام نداده، بايد بنابر احتياط
قضاى آن را انجام داده و دو سجده سهو براى آن بجا آورد.
س 522: براى مكلّف دانستن تعداد ركعتهاى نماز احتياط، كه يك ركعت است يا دو
ركعت، چگونه ممكناست؟
تعداد ركعتهاى نماز احتياط به مقدار كمبود احتمالى در نماز است. بنابراين در شك
بين دو و چهار، دو ركعت نماز احتياط، واجب است؛ و در شك بين سه و چهار، يك ركعت
نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته، واجب است.
س 523: اگر كلمهاى از ذكرهاى نماز يا آيات قرآنى يا دعاهاى قنوت، سهوا غلط
خوانده شود، آيا سجده سهو واجب مىشود؟
واجب نيست.
س 524: من تا سن هفده سالگى با مسأله احتلام و غسل و مانند آن آشنا نبودم و از
كسى هم درباره آنها چيزى نشنيده بودم و خودم هم معناى جنابت و وجوب غسل را
نمىفهميدم، لذا نماز و روزهام تا اين سن اشكال دارد، اميدوارم وظيفه مرا بيان
فرمائيد.
همه نمازهائى را كه در حال جنابت خواندهايد، بايد قضا كنيد، ولى روزهاى را كه
در حال جنابت بدون علم به اصل جنابت گرفتهايد، صحيح و مجزى است و قضا ندارد.
س 525: متأسفانه من در گذشته بر اثر نادانى و ضعف اراده مبتلا به عمل شنيع
استمناء بودم، لذا گاهى نماز نمىخواندم كه مدت دقيق آن را به ياد ندارم. نماز
نخواندن من به صورت مستمر نبوده، بلكه مربوط به زمانى است كه جنب بودم و غسل
نكردهام كه گمان مىكنم حدود شش ماه باشد. تصميم گرفتهام نمازهايم در اين مدت را
قضا كنم، آيا قضاى آنها واجب است يا خير؟
هر مقدار از نمازهاى روزانهاى را كه مىدانيد انجام ندادهايد و يا در حال
جنابت خواندهايد، قضاى آن بر شما واجب است.
س 526: شخصى كه نمىداند نماز قضا برذمّهاش هست يا خير، اگر نماز مستحبى يا
نافله بخواند، بر فرض كه نماز قضا داشته باشد، آيا به عنوان نماز قضاى او محسوب
مىشود؟
نوافل و نمازهاى مستحب به جاى نماز قضا محسوب نمىشوند، و اگر نماز قضا بر عهده
او باشد، واجب است كه آن را به نيت نماز قضا بخواند.
س 527: من حدود شش ماه است كه به سن تكليف رسيدهام. چند هفته قبل از رسيدن به
آن سن فكر مىكردم تنها علامت بلوغ، تمام كردن پانزده سال هجرى قمرى است. ولى اكنون
كتابى راجع به علامتهاى بلوغ پسران خواندم كه در آن علامتهاى ديگرى براى بلوغ ذكر
شده كه در من وجود دارند، ولى زمان پيدايش آنها را نمىدانم. آيا در حال حاضر قضاى
نماز و روزه بر عهده من هست يا خير؟ با توجه به اين كه من گاهى نماز مىخواندم و
ماه رمضان سال گذشته را به طور كامل روزه گرفتهام، وظيفه من در اينباره چيست؟
قضاى همه نمازها و روزههائى كه يقين به فوت آنها پس از رسيدن به سنّ بلوغ و
تكليف شرعى داريد، واجب است.
س 528: اگر شخصى در ماه مبارك رمضان سه بار غسل جنابت كند، مثلا در روزهاى
بيستم، بيست و پنجم و بيست و هفتم غسل نمايد، و بعد يقين كند كه يكى از آن غسلها
باطل بوده است، نماز و روزه او چه حكمى دارد؟
روزهاش صحيح است، ولى بنا بر احتياط، قضاى نمازها به طورى كه يقين به فراغت
ذمّه پيدا كند، واجب است.
س 529: شخصى بر اثر جهل به حكم شرعى، مدتى ترتيب را در غسل رعايت نكرده است،
نماز و روزه او چه حكمى دارد؟
اگر غسل را به نحوى انجام داده كه شرعا باطل است، قضاى نمازهائى كه در اين حالت
با حدث اكبر خوانده، واجب است. ولى روزهاش، اگر در آن هنگام اعتقاد به صحت غسل خود
داشته، محكوم به صحت است.
س 530: كسى كه قصد دارد نماز قضاى يك سال را بخواند، چگونه بايد آن را انجام
دهد؟
مىتواند با يكى از نمازها شروع كند و به ترتيبى كه نمازهاى پنجگانه يوميه را
مىخواند، آن را ادامه دهد.
س 531: شخصى مدت زيادى نماز قضا بر عهده دارد، آيا مىتواند آنها را به ترتيب
زير بجا آورد؟
1- مثلا بيست بار نماز صبح بخواند.
2- هر يك از نماز ظهر و
عصر را بيست بار بخواند.
3- هر يك از نماز مغرب و عشاء را بيست بار بخواند و تا
يك سال به همين صورت ادامه دهد.
قضاى نمازها به ترتيب مذكور اشكال ندارد.
س 532: شخصى از ناحيه سر مجروح شده و قسمتى از مغز وى آسيب ديده كه بر اثر آن
دست و پاى چپ و زبانش فلج گشته است. همچنين نماز را فراموش كرده و قادر به يادگيرى
آن نيست، ولى مىتواند اجزاى نماز را با خواندن از كتاب و يا شنيدن از نوار، تشخيص
دهد. در حال حاضر وى در رابطه با نماز دو مشكل دارد، يكى اين كه قدرت تطهير محل بول
و وضو گرفتن را ندارد، دوم اين كه در قرائت نماز مشكل دارد. تكليف او چيست؟ همچنين
نسبت به نمازهائى كه تقريبا به مدت شش ماه از او فوت شده است، چه حكمى دارد؟
اگر بتواند هر چند با كمك ديگران، وضو بگيرد، يا تيمم نمايد، واجب است كه نماز
را به هر نحوى كه مىتواند بخواند، اگرچه با شنيدن ازنوار يا خواندن از روى نوشته و
مانند آن باشد. و در مورد طهارت بدن، اگر قدرت بر تطهير آن هر چند به كمك ديگران
ندارد، با همان بدن نجس نماز بخواند، و نمازش صحيح است. قضاى نمازهاى گذشتهاى هم
كه از وى فوت شده، واجب است، مگر نمازهائى كه بر اثر بيهوشى كه در تمام وقت نماز
ادامه داشته، از او فوت شده باشد.
س 533: در دوران جوانى نمازهاى ظهر و عصر من بيشتر از نمازهاى مغرب و عشاء و صبح
قضا شدهاند كه پشت سر هم بودن و تعداد و ترتيب آنها را نمىدانم. آيا در اين مورد
بايد نماز دورهاى خوانده شود؟ و نماز دورهاى چيست؟ اميدواريم توضيح فرمائيد.
در نماز قضا مراعات ترتيب واجب نيست و خواندن مقدارى كه يقين به قضا شدن آن
داريد كافى است و دوره كردن به معناى تكرار نماز براى احراز ترتيب بر شما واجب
نيست.
س 534: گاهى پس از ازدواج مايعى از من خارج مىشد كه اعتقاد به نجس بودن آن
داشتم.
لذا به نيت غسل جنابت غسل كرده و نمازم را بدون وضو مىخواندم. در
رسالههاى عمليه اين مايع، مذى ناميده شده است. اكنون نمىدانم نمازهائى را كه بدون
وضو و بىآنكه جنب باشم با غسل جنابت خواندهام، چه حكمى دارد؟
قضاى همه نمازهائى كه بعد از خروج آن مايع، بدون وضو و با غسل جنابت خواندهايد،
واجب است.
س 535: كافرى پس از مدتى اسلام آورده است، آيا قضاى نماز و روزههائيكه انجام
نداده، واجب است؟
واجب نيست.
س 536: بعضى از افراد بر اثر تبليغات گمراه كننده كمونيستها چندين سال نماز و
واجبات خود را ترك كردهاند، ولى بعد از پيام تاريخى امام راحل به سران شوروى سابق
پى به اشتباه خود بردند و به سوى خداوند توبه نمودهاند، آنها در حال حاضر قادر به
قضاى همه آن نمازها و روزهها نيستند، وظيفه آنها چيست؟
بر آنان واجب است كه نمازها و روزههاى فوت شده را به هر مقدار كه قدرت دارند،
قضا و هر مقدارى كه قادر نيستند وصيت نمايند.
س 537: شخصى فوت كرده و قضاى روزه ماه مبارك رمضان و نماز بر عهده اوست و فرزند
ذكورى هم ندارد. مقدارى مال به جا گذاشته كه براى قضاى يكى از نماز و روزه كفايت
مىكند. در اين صورت قضاى نماز مقدم است يا روزه؟
ترجيحى بين نماز و روزه نيست و بر ورثه واجب نيست كه ما ترك وى را صرف قضاى نماز
و روزه او نمايند، مگر آنكه در اين باره وصيت كرده باشد، كه در اين صورت بايد به
وصيت او در اجير گرفتن از ثلث تركه براى قضاى نماز و روزهاش به هر مقدار كه كفايت
مىكند، عمل كنند.
س 538: من در اكثر اوقات نماز خود را خوانده و در صورت فوت شدن نماز، آن را قضا
كردهام، اين نمازهاى فوت شده هم مواردى بوده كه يا من خواب ماندهام و يا بدن و
لباسم نجس بوده و در تطهير آنها كوتاهى كردهام. مقدار نمازهاى قضا شده يوميه، آيات
و قصر را كه بر عهده من است، چگونه محاسبه نمايم؟
قضاى نمازهائى كه يقين به فوت شدن آنها داريد، كافى است، و از اين مقدار هر كدام
را كه يقين داريد نماز قصر يا آيات بوده، بايد بر وفق يقين خودآنها را بجا آوريد، و
بقيه را به عنوان قضاى نمازهاى يوميه بخوانيد و چيزى بيشتر از اين مقدار بر شما
واجب نيست.
س 539: پدرم سكته مغزى نموده و مدت دو سال مريض بود و بر اثر سكته قادر به تشخيص
خوب و بد نبود، يعنى قدرت تفكر و تعقل از او سلب شده بود. در اين دو سال نماز و
روزه خود را انجام نداده است. آيا قضاى نماز و روزه او بر من كه پسر بزرگ خانواده
هستم، واجب است؟ البته مىدانم كه اگر وى بيماريهاى مذكور را نداشت، قضاى نماز و
روزههاى او بر من واجب بود. اميدوارم مرا در اين مسأله راهنمائى فرمائيد.
اگر ضعف عقلى وى به حدى كه عنوان جنون بر آن صدق كند، نرسيده و در تمام اوقات
نماز در حال اغماء نبوده است، قضاى نمازها و روزههاى فوت شده او بر شما واجب است،
و گرنه چيزى از بابت آن بر شما نيست.
س 540: اگر شخصى فوت كند، چه كسى بايد كفاره روزه او را بپردازد؟ آيا بر پسران و
دختران وى دادن كفاره واجب است يا شخص ديگرى هم مىتواند آن را بدهد؟
كفاره روزه كه بر پدر واجب است، اگر به نحو تخييرى بوده است، يعنى وى هم توانائى
روزه گرفتن را داشته و هم اطعام را، در اين صورت اگر بتوان آن را از تَرَكه خارج
كرد، از آن برداشت مىشود و در غير اين صورت بر پسر بزرگتر واجب است كه روزه را
بگيرد.
س 541: مرد بزرگسالى به دلايل مشخصى از خانوادهاش جدا شده و برقرارى ارتباط با
آنها براى او مقدور نيست. وى فرزند بزرگ خانواده هم هست و پدرش در اين مدت فوت كرده
است و نمىداند چه مقدار نماز قضا و غير آن بر عهده پدرش است و مال كافى هم براى
اجير گرفتن در اختيار ندارد و خودش هم به علت سن زياد نمىتواند آنها را بجا آورد،
وظيفه وى چيست؟
قضاى نمازهاى پدر واجب نيست، مگر آن مقدارى كه پسر بزرگتر يقين به فوت آن دارد و
بر پسر بزرگتر واجب است كه نمازهاى پدرش را به هر صورتى كه امكان دارد، قضا نمايد و
اگر از انجام آن حتى از اجير گرفتن براى انجام آن هم عاجز باشد، معذور است.
س 542: اگر فرزند بزرگ ميّت دختر و فرزند دوم او پسر باشد، آيا قضاى نمازها و
روزههاى پدر و مادر بر اين پسر واجب است؟
ملاك واجب بودن قضاى نماز و روزه پدر و مادر اين است كه فرزند مذّكر از ديگر
اولاد ذكور ميّت - اگر ميّت اولاد ذكور داشته باشد - بزرگتر باشد، و در فرض سؤال
قضاى نماز و روزه پدر بر پسر كه فرزند دوم پدر است، واجب است و قضاى نماز و روزهاى
كه از مادر فوت شده، نيز واجب است.
س 543: اگر پسر بزرگ چه بالغ باشد يا غير بالغ، قبل از پدر فوت كند. آيا قضاى
نمازهاى پدر از فرزندان ديگر ساقط مىشود؟
تكليف قضاى نماز و روزه پدر بر پسر بزرگى واجب است كه هنگام وفات پدر زنده باشد،
هر چند فرزند اول يا پسر اول پدر نباشد.
س 544: من پسر بزرگ خانواده هستم. آيا واجب است براى خواندن نمازهاى قضاى پدرم،
تا زنده است از او تحقيق كنم يا اين كه بر او واجب است مرا از مقدار آن آگاه نمايد؟
در صورتى كه مرا مطلع نكند، تكليف من چيست؟
تفحص و سؤال بر شما واجب نيست، ولى بر پدر واجب است تا فرصت دارد خودش بخواند و
اگر نتوانست وصيت نمايد. به هرحال پسر بزرگ مكلّف است كه بعد از فوت پدرش، آن مقدار
از نماز و روزههائى را كه يقين دارد از پدرش فوت شده است، قضا نمايد.
س 545: اگر شخصى فوت كند و همه دارائى او خانهاى باشد كه فرزندانش در آن سكونت
دارند، و نماز و روزه بر ذمه او باشد و پسر بزرگ او هم به علت كارهاى روزانه قادر
به قضاى آن نباشد، آيا واجب است كه اين خانه را بفروشند و نماز و روزه او را قضا
نمايند؟
در فرض مرقوم، فروش خانه واجب نيست، ولى قضاى نماز و روزهاى كه به عهده پدر
است، در هر حالى بر پسر بزرگتر واجب است، مگر در صورتى كه ميّت وصيت به اجير گرفتن
از ثلث تركهاش كرده باشد و ثلث تركه هم براى انجام همه نماز و روزههاى او كفايت
كند كه در اين صورت ثلث تركه بايد براى آن مصرف شود.
س 546: آيا اگر پسر بزرگ كه قضاى نماز پدر بر عهده اوست، فوت نمايد، انجام آنها
بر ذمه وارث پسر بزرگ است يا اين كه به پسر بعدىِ پدر (برادرِ پسر بزرگ) منتقل
مىشود؟
قضاى نماز و روزه پدر كه بر پسر بزرگ واجب است، با فوت وى پس از فوت پدرش، بر
پسر و يا برادر او واجب نمىشود.
س 547: اگر پدرى اصلا نماز نخوانده باشد، آيا همه نمازهاى او قضا دارد و انجام
آنها بر پسر بزرگ او واجب است؟
بنا بر احتياط در اين صورت هم قضاى آنها واجب است.
س 548: پدرى كه همه اعمال عبادى خود را عمدا انجام نداده است، آيا بر پسر بزرگ
قضاى همه نمازها و روزههائى را كه پدرش انجام نداده و به پنجاه سال مىرسد، واجب
است؟
اگر ترك نماز و روزه بر اثر طغيان باشد، قضاى آنها بر پسر بزرگ واجب نيست. ولى
در اين صورت هم احتياط در قضاى آنها ترك نشود.
س 549: اگر قضاى نماز و روزه بر عهده پسر بزرگ باشد و قضاى نماز و روزه پدر هم
برآن اضافه گردد، كدام يك مقدم است؟
در اين صورت مخيّر است و شروع به انجام هر كدام كند، صحيح است.
س 550: پدرم مقدارى نماز قضا دارد، ولى قدرت انجام آن را ندارد. آيا بر من كه
پسر بزرگ خانواده هستم، جايز است در زمان حيات پدرم نمازهاى فوت شده او را قضا
نمايم و يا شخصى را اجير كنم تا آن را انجام دهد؟
نيابت از شخص زنده براى انجام نماز و روزه قضا صحيح نيست.
س 551: امام جماعت در نماز بايد چه نيتى بكند؟ آيا نيت جماعت بايد بكند يا نيت
فرادى؟
اگر بخواهد فضيلت نماز جماعت را درك كند، بايد قصد امامت و جماعت كند، و اگر
بدون قصد امامت نماز، مشغول آن شود، نماز وى و اقتداى ديگران به او اشكال ندارد.
س 552: در اماكن نظامى هنگام بر پائى نماز جماعت كه در وقت ادارى است، تعدادى از
نظاميان به خاطر شرايط كارى در آن شركت نمىكنند، با آنكه انجام آن كارها بعد از
وقت ادارى و يا در روز بعد ممكن است. آيا اين عمل سبك شمردن نماز است؟
بهتر است براى درك فضيلت نماز اول وقت و جماعت، كارهاى ادارى به گونهاى تنظيم
شود كه آنها بتوانند اين فريضه الهى را به صورت جماعت و در كمترين مدت بخوانند.
س 553: نظر جنابعالى درباره انجام كارهاى مستحبى مثل نماز مستحب يا دعاى توسل و
يإ؛زز ساير دعاهاى طولانى كه قبل يا بعد از نماز جماعت و يا در اثناى آن در نماز
خانه ادارات دولتى برگزار مىشود و بيشتر از نماز جماعت طول مىكشد، چيست؟
دعاها و اعمال مستحبى زائد بر فريضه الهى نماز جماعت كه از شعائر اسلامى است،
اگر منجر به تضييع وقت ادارى و تأخير در انجام كارهاى واجب شود، اشكال دارد.
س 554: آيا اقامه نماز جماعت دوم در نزديكى مكانى كه نماز جماعت در آن جا با
حضور تعداد زيادى از نمازگزاران اقامه مىشود، و صداى اذان و اقامه آن شنيده
مىشود، صحيح است؟
اقامه نماز جماعت دوم اشكال ندارد، ولى مناسب است كه مؤمنين در يك مكان اجتماع
كرده و همگى در يك نماز جماعت شركت كنند تا بر عظمت مراسم دينى نماز جماعت افزوده
شود.
س 555: بعضى از اشخاص هنگام برپائى نماز جماعت، اقدام به خواندن نماز فرادى
مىكنند، اين كار چه حكمى دارد؟
اين عمل اگر تضعيف نماز جماعت و اهانت و بى احترامى به امام جماعتى كه مردم
اعتماد به عدالت او دارند، محسوب شود، جايز نيست.
س 556: در محلهاى چند مسجد وجود دارد كه در همه آنها نماز جماعت اقامه مىشود،
خانهاى بين دو مسجد واقع شده كه فاصله آن از يك مسجد ده خانه و از ديگرى دو خانه
است، در اين خانه هم نماز جماعت اقامه مىشود، اين نماز جماعت چه حكمى دارد؟
سزاوار است كه اقامه نماز جماعت وسيله وحدت و انس باشد، نه اينكه باعث ايجاد جو
اختلاف و تفرقه گردد، در هر صورت اقامه نماز جماعت در خانه مجاور مسجد، اگر باعث
اختلاف و پراكندگى نگردد، اشكال ندارد.
س 557: آيا جايز است شخصى بدون اجازه امام جماعت راتب مسجد كه مورد تأئيد مركز
اداره امور مساجد است، در آن مسجد نماز جماعت اقامه كند؟
اقامه نماز جماعت متوقف بر اجازه امام جماعت راتب مسجد نيست، ولى بهتر است كسى
مزاحم امام جماعت راتب مسجد هنگام حضور وى در آن مسجد براى اقامه نماز جماعت نشود،
و حتى اگر ايجاد مزاحمت براى او موجب برانگيخته شدن فتنه و مانند آن شود، حرام است.
س 558: اگر گاهى امام جماعت سخنى بگويد و يا مزاحى كند كه خوشايند و مناسب شأن
عالم دينى نباشد، آيا با اين كار از عدالت ساقط مىشود؟
اگر مخالف شرع نباشد، ضررى به عدالت نمىزند.
س 559: آيا اقتدا به امام جماعت بدون شناخت واقعى او جايز است؟
اگر عدالت او نزد مأموم به هر طريقى ثابت باشد، اقتدا به او جايز و نماز جماعت
صحيح است.
س 560: اگر شخصى اعتقاد به عدالت و تقواى فردى داشته باشد و در همان زمان معتقد
باشد كه شخص مزبور در مواردى به او ظلم كرده است، آيا مىتواند او را به طور كلى
عادل بداند؟
تا براى او احراز نشود كه عمل آن امام جماعت كه او آن را ظلم مىشمارد، با علم و
اختيار و بدون مجوز شرعى بوده، مجاز نيست كه حكم به فسق او نمايد.
س 561: آيا اقتدا به امام جماعتى كه مىتواند امر به معروف و نهى از منكر كند،
ولى انجام نمىدهد، جايز است؟
مجرد ترك امر به معروف و نهى از منكر كه ممكن است بر اثر عذر مقبولى نزد مكلّف
باشد، به عدالت ضرر نمىزند و مانع اقتدا به او نيست.
س 562: به نظر شما معناى عدالت چيست؟
عدالت عبارت از حالت نفسانى است كه باعث مىشود انسان هميشه تقوائى داشته باشد
كه مانع از ترك واجبات يا انجام محرمات شرعى است، و براى احراز آن، حسن ظاهر، كافى
است.
س 563: ما تعدادى جوان هستيم كه در تكيهها و حسينيهها دور هم جمع مىشويم و
هنگام رسيدن وقت نماز فرد عادلى را مقدم كرده و براى نماز به او اقتدا مىكنيم. ولى
بعضى از برادران به اين كار اشكال نموده و مىگويند امام راحل «قدس سره» خواندن
نماز پشت سر غير عالم دينى را حرام مىداند، وظيفه ما چيست؟
با دسترسى به روحانى، به غير روحانى اقتداء نكنند.
س 564: آيا دو نفر مىتوانند نماز جماعت اقامه كنند؟
اگر مراد تشكيل نماز جماعتى است كه مركب از امام و يك مأموم باشد، اشكال ندارد.
س 565: اگر مأموم در نماز جماعت ظهر و عصر حمد و سوره را براى تمركز ذهن قرائت
كند با اينكه بر او واجب نيست، نماز او چه حكمى دارد؟
در نمازى كه بايد آهسته خوانده شود، مثل نماز ظهر و عصر، قرائت براى او جايز
نيست حتى اگر براى تمركز ذهن باشد.
س 566: اگر امام جماعت با دوچرخه براى اقامه نماز جماعت برود و همه قوانين عبور
و مرور را رعايت كند، چه حكمى دارد؟
اين كار به عدالت و صحت امامت جماعت ضرر نمىزند.
س 567: اگر انسان نماز جماعت را به طور كامل درك نكند و به آخر آن برسد و براى
درك ثواب آن، تكبيرة الاحرام را گفته و به حالت تجافى بنشيند و تشهد را با امام
بخواند و بعد از سلام او برخيزد و ركعت اول را بخواند، آيا اين كار را در تشهد ركعت
دوم نمازهاى چهار ركعتى هم مىتواند انجام دهد؟
اين طريق مختص تشهد آخر نماز جماعت و براى درك ثواب جماعت است.
س 568: آيا جايز است امام جماعت براى نماز اجرت بگيرد؟
جايز نيست، مگر آنكه براى مقدمات حضور در جماعت باشد.
س 569: آيا جايز است امام جماعت در يك زمان عهدهدار امامت دو نماز (دو نماز عيد
يا هر نمازى) گردد؟
تكرار نماز جماعت براى يكبار به خاطر مأمومين ديگر در نمازهاى يوميه جايز و بلكه
مستحب است. ولى جواز آن در نماز عيد مشكل است.
س 570: اگر امام جماعت در ركعت سوم يا چهارم نماز عشاء باشد و مأموم در ركعت
دوم، آيا بلند قرائت كردن حمد و سوره بر مأموم واجب است؟
در فرض سؤال واجب است كه حمد و سوره را آهسته بخواند.
س 571: در نماز جماعت بعد از سلام ابتدا آيه صلوات بر پيامبر تلاوت مىشود و
نمازگزاران سه مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد «صلى الله عليهم اجمعين» مىفرستند،
بعد از آن سه بار تكبير مىگويند و سپس شعارهاى سياسى به صورت دعا و برائت توسط
مؤمنين با صداى بلند داده مىشود، آيا اين كار اشكال دارد؟
قرائت آيه و ذكر صلوات بر پيامبر و آل او «صلى الله عليهم اجمعين» نه تنها اشكال
ندارد بلكه مطلوب بوده و ثواب دارد، و مواظبت بر شعارهاى اسلامى و شعار انقلاب
اسلامى (تكبير و ملحقات آن) كه يادآور رسالت و اهداف بلند انقلاب اسلامىاست، هم
مطلوباست.
س 572: اگر شخصى در ركعت دوم نماز جماعت به مسجد برسد و بر اثر جهل به مسأله،
تشهد و قنوت را كه بايد در ركعت بعد بجا آورد، انجام ندهد، آيا نماز وى صحيح است؟
نماز صحيح است. ولى قضاى تشهد و دو سجده سهو، براى ترك تشهد بر او واجباست.
س 573: آيا رضايت كسى كه در نماز به او اقتدا مىشود، شرط است؟ آيا اقتدا به
مأموم صحيح است؟
رضايت امام جماعت شرط صحت اقتدا نيست، و اقتدا به مأموم تا وقتى كه نمازش را به
جماعت ادامه مىدهد، صحيح نيست.
س 574: دو نفر كه يكى امام است و ديگرى مأموم، اقامه نماز جماعت كردهاند. شخص
سومى به تصور اينكه فرد دوم امام است، به او اقتدا مىكند و بعد از نماز مىفهمد كه
وى مأموم بوده نه امام، نماز شخص سوم چه حكمى دارد؟
اقتدا به مأموم صحيح نيست، ولى زمانى كه انسان نداند و به او اقتدا كند، اگر در
ركوع و سجود به وظيفه نمازگزار منفرد عمل كرده، بدين معنى كه ركنى را عمدا و يا
سهوا كم يا زياد نكرده باشد، نمازش صحيح است.
س 575: كسى كه قصدِ خواندن نماز عشاء را دارد، آيا مىتواند به كسى كه نماز مغرب
مىخواند، اقتدا نمايد؟
اشكال ندارد.
س 576: آيا عدم رعايت ارتفاع محل نماز امام نسبت به مأمومين، موجب بطلان نماز
آنها مىشود يا خير؟
اگر بلندى جايگاه امام نسبت به جايگاه مأمومين، بيشتر از حدى باشد كه شرعا مجاز
است، موجب بطلان نماز جماعت است.
س 577: اگر يكى از صفهاى نماز جماعت به طور كامل از افرادى تشكيل شده باشد كه
نماز شان قصراست و نماز همه افراد صف بعدى تمام باشد، اگر افراد صف جلو بعد از
خواندن دو ركعت نماز فورا براى خواندن دو ركعت بعدى اقتدا كنند، آيا نماز كسانى كه
در صف پشت سر آنها هستند، نسبت به دو ركعت آخر نماز، جماعت باقى مىماند يا فرادى
مىشود؟
با اين فرض كه نماز همه افراد صف جلو قصر است، صحت نماز جماعت صفهاى بعدى محل
اشكال است. احوط اين است كه صفهاى بعدى، بعد از اينكه افراد صف اول براى سلام نماز
نشستند، نماز خود را به صورت فرادى بخوانند.
س 578: اگر مأموم در آخر يكى از دو طرف صف اول نماز ايستاده باشد، آيا مىتواند
قبل از مأمومينى كه بين او و امام ايستادهاند، وارد نماز جماعت شود؟
اگر مأمومينى كه بين او و امام ايستادهاند، بعد از اينكه امام جماعت شروع به
نماز كرد، به طور كامل آماده اقتدا نمودن باشند، مىتواند به نيت جماعت وارد نماز
شود.
س 579: كسى كه به ركعت سوم نماز جماعت برسد و به خيال اينكه امام در ركعت اول
است، چيزى نخواند، آيا اعاده نماز بر او واجب است؟
اگر قبل از ركوع متوجه شود قرائت واجب است، ولى اگر بعد از اينكه داخل ركوع شد
متوجه شود، نماز او صحيح است و چيزى بر او واجب نيست؛ هر چند احتياط مستحب اين است
كه دو سجده سهو براى ترك سهوى قرائت بجا آورد.
س 580: براى برگزارى نماز جماعت در ادارههاى دولتى و دبيرستانها نياز شديدى به
امام جماعت وجود دارد، و چون غير از من عالم ديگرى در منطقه وجود ندارد، مجبور هستم
يك نماز را در مكانهاى مختلف براى سه يا چهار بار به عنوان امام جماعت اقامه كنم و
چون همه مراجع نماز جماعت دوم را اجازه مىهند، آيا در بيشتر از آن نيت نماز قضاى
احتياطى جايز است؟
امامت به نيت نماز قضاى احتياطى صحيح نيست.
س 581: يكى از دانشگاهها اقدام به برگزارى نماز جماعت براى كارمندان خود در يكى
از ساختمانهاى مربوط به دانشگاه كه در مجاورت يكى از مساجد شهر قرار دارد، كرده
است، با توجه به اينكه در همان زمان در آن مسجد نماز جماعت اقامه مىشود، شركت در
نماز جماعت دانشگاه چه حكمى دارد؟
شركت در نماز جماعتى كه از نظر مأموم واجد شرايط اقتدا و جماعت است، اشكال
ندارد، هر چند نزديك مسجدى باشد كه در همان زمان در آن نماز جماعت برگزار مىشود.
س 582: آيا نماز خواندن پشت سر امام جماعتى كه شغل قضاوت دارد، ولى مجتهد نيست،
صحيح است؟
اگر شغل قضاوت او بعد از نصب وى توسط كسى كه صلاحيت نصب را دارد، باشد، مانع
اقتدا به او در نماز نيست.
س 583: آيا كسى كه در نماز مسافر مقلد امام خمينى «قدس سره» است، مىتواند به
امام جماعتىكهدرآن مساله مقلد مرجعديگرىاست، بخصوص در نماز جمعه، اقتدانمايد؟
اختلاف در تقليد مانع از صحت اقتدا نيست، ولى اقتدا در نمازى كه طبق فتواى مرجع
تقليدِ مأموم، قصر است و طبق فتواى مرجع تقليدِ امام جماعت، تمام است، يا بالعكس
صحيح نيست.
س 584: اگرامام جماعت سهوا بعدازتكبيرةالاحرام بهركوع برود، وظيفه مأموم چيست؟
اگر مأموم بعد از داخل شدن در نماز جماعت و پيش از رفتن به ركوع متوجه شود واجب
است كه نيت فرادى نموده و حمد و سوره را قرائت كند.
س 585: اگر تعدادى از دانشآموزان غير بالغ مدارس بعد از صف سوم يا چهارم نماز
جماعت ايستاده باشند و بعد از آنها تعدادى از افراد مكلّف ايستاده باشند، نماز
مكلفين صفهاى بعدى چه حكمى دارد؟
در فرض مذكور اشكال ندارد.
س 586: آيا تيمم بدل از غسل نسبت به امام جماعتى كه معذور است، براى اقامه نماز
جماعت كافى است؟
اگر شرعا معذور باشد، مىتواند با تيمم بدل از غسل، امام جماعت شود و اقتدا به
او اشكال ندارد.
س 587: آيا در صحت قرائت بين نماز فرادى و نماز مأموم يا امام تفاوت وجود دارد
يا اينكه صحت قرائت در هر حال مسأله واحدى است؟
اگر قرائت مكلّف صحيح نباشد و قدرت بر يادگيرى هم نداشته باشد، نماز او صحيح
است، ولى ديگران نمىتوانند به وى اقتدا كنند.
س 588: قرائت بعضى از ائمه جماعات از جهت مخارج حروف صحيح نيست. آيا كسى كه حروف
را به طور صحيح از مخارج خود ادا مىكند، مىتواند به آنان اقتدا نمايد؟ عدهاى
مىگويند مىتوانيد نماز را به جماعت بخوانيد، ولى بايد بعدا اعاده نمائيد، من كه
فرصت اعاده ندارم، وظيفهام چيست؟ آيا مىتوانم در نماز جماعت شركت نموده ولى حمد و
سوره را آهسته بخوانم؟
اگر قرائت امام از نظر مأموم صحيح نباشد، اقتدا و نماز جماعت او باطلاست و اگر
نمىتواند نماز را اعاده كند، اقتدا نكردن اشكال ندارد، ولى آهسته خواندن در قرائت
نمازى كه بايد بلند خوانده شود، براى اظهار اقتدا به امام جماعت صحيح و مجزى نيست.
س 589: عدهاى معتقدند كه قرائت بعضى از ائمه جمعه صحيح نيست، زيرا يا حروف را
آنگونه كه هست، ادا نمىكنند و يا حركت آنها را طورى تغيير مىدهند كه ديگر آن حرف
نيست. آيا اقتدا به آنان بدون اعاده نمازى كه پشت سر آنان خوانده مىشود، صحيح است؟
ملاك صحت قرائت عبارت است از رعايت قواعد زبان عربى و اداء حروف از مخارج آن به
طورى كه اهل لسان آن را اداء آن حرف بدانند نه حرف ديگر؛ اگر مأموم قرائت امام را
مطابق قواعد و صحيح نداند، نمىتواند به او اقتدا كند و در صورت اقتداء، نماز او
صحيح نيست و اعاده آن واجب است.
س 590: اگر امام جماعت در اثناى نماز در كيفيت تلفظ كلمه پس از اداى آن شك كند و
بعد از فراغت از نماز علم پيدا كند كه در تلفظ آن كلمه اشتباه كرده است، نماز او و
مأمومين چه حكمى دارد؟
نماز محكوم به صحت است.
س 591: وظيفه شرعى شخص بخصوص معلم قرآن كريم كه يقين دارد امام جماعت نماز خود
را از جهت تجويد غلط مىخواند چيست؟ در حالى كه اين فرد به دليل عدم شركت در نماز
جماعت در معرض تهمتهاى زيادى قرار گرفته است.
رعايت محسنات تجويد لازم نيست ولى اگر قرائت امام جماعت از نظر مأموم صحيح نباشد
و در نتيجه نماز او را صحيح نداند، نمىتواند به او اقتدا كند، لكن شركت ظاهرى در
نماز جماعت براى يك غرض عقلائى، اشكال ندارد.
س 592: اقتدا به معلولين عزيز براى نماز در موارد زير چه حكمى دارد؟
1 -
معلولينى كه فاقد عضوى از اعضاى بدن نيستند ولى به دليل معيوب بودن پا، با تكيه بر
عصا و ديوار مىتوانند بايستند.
2 - معلولينى كه فاقد بند انگشت دست يا پا و يا انگشتى از دست يا پا هستند.
3 -
معلولينى كه همه انگشتان دست يا پا و يا هر دو آنها قطع شده است.
4 - معلولينى
كه قسمتى از يك دست يا پا و يا هر دو را ندارند.
5 - معلولينى كه فاقد يكى از
اعضاى بدن هستند و به دليل از كار افتادگى دست، براى وضو گرفتن نايب مىگيرند.
به طور كلى اگر استقرار و آرامش در قيام بصورت طبيعى وجود داشته باشد و بتواند
آن را در حال قرائت حمد و سوره و ذكرهاى نماز و انجام افعال آن حفظ كند و قدرت بر
ركوع و سجده كامل با گذاشتن هفت عضو بدن بر زمين داشته باشد و بتواند وضوى صحيح
بگيرد، اقتداى ديگران به او در نماز بعد از احراز ساير شرايط امامت جماعت صحيح است
و در غير اين صورت صحيح و مجزى نيست.
س 593: من از طلاب علوم دينى هستم كه دست راستم بر اثر عمل جراحى قطع شده است.
به تازگى متوجه شدهام كه امام خمينى «قدس سره» امامت فرد ناقص براى كامل را جايز
نمىداند. بنابراين خواهشمندم حكم نمازهاى مأمومينى را كه تا به حال امام جماعت
آنان بودهام، بيان فرمائيد.
نماز مأمومين كه در گذشته بر اثر جهل به حكم شرعى به شما اقتدا كردهاند، محكوم
به صحت است و اعاده و قضا بر آنان واجب نيست.
س 594: من از طلاب علوم دينى هستم كه در جريان جنگ تحميلى بر جمهورى اسلامى
ايران از ناحيه انگشتان هر دو پا مجروح شدم كه البته انگشت شست پاهايم كاملا سالم
است، در حال حاضر امام جماعت يكى از حسينيهها هستم، آيا اين كار اشكال شرعى دارد؟
لطفا آن را بيان فرمائيد.
با فرض سالم بودن انگشتان شست پا و در نتيجه توانائى گذاشتن آنها بر زمين هنگام
سجده، امام جماعت بودن شما از اين جهت اشكال ندارد.
س 595: آيا شارع مقدس زنان را همانند مردان به شركت در نماز جماعت مساجد يا نماز
جمعه تشويق فرموده يا اينكه نماز خواندن آنها در خانه بهتر است؟
شركت زنان در نماز جمعه و جماعت اشكال ندارد و ثواب جماعت دارد.
س 596: در چه صورتى زن مىتواند امام جماعت شود؟
امامت زن در نماز جماعت فقط براى زنان جايز است.
س 597: شركت زنان (مانند مردان) در نماز جماعت از جهت استحباب و كراهت چه حكمى
دارد؟ شركت آنها در صورتى كه پشت سر مردان بايستند چه حكمى دارد؟ آيا در حالى كه
پشت سر مردان براى نماز جماعت ايستادهاند، احتياج به پرده و ساتر است؟ اگر در نماز
كنار مردان بايستند، از جهت حائل چه حكمى دارد؟ با توجه به اينكه پشت پرده بودن
زنان هنگام نماز جماعت و سخنرانىها و مراسم ديگر، موجب تحقير و اهانت به آنها
مىشود.
حضور و شركت زنان در نماز جماعت اشكال ندارد، و اگر پشت سر مردان بايستند،
احتياجى به حائل و پرده نيست، ولى اگر در كنار مردان بايستند سزاوار است كه حائلى
بين آنها باشد تا كراهت كنار هم ايستادن مردان و زنان در نماز برطرف شود، و اينكه
وجود حائل بين زنان و مردان در نماز موجب تحقير و توهين به شأن و كرامت زنان
مىشود، توهم و خيالى بيش نيست و اساسى ندارد، بعلاوه دخالت دادن نظرات شخصى در فقه
صحيح نيست.
س 598: كيفيت اتصال و عدم اتصال صفوف زنان و مردان در نماز در صورت نبودن پرده و
حائل چگونه است؟
زنان مىتوانند پشت سر مردان بدون فاصله بايستند.
س 599: آيا نماز جماعت پشت سر اهل سنت جايز است؟
نماز جماعت براى حفظ وحدت اسلامى، جايز و صحيح است.
س 600: محل كار من در يكى مناطق كردنشين است كه اكثر ائمه جمعه و جماعات آنجا از
اهل سنت هستند، اقتدا به آنها چه حكمى دارد و آيا غيبت آنها جايز است؟
مشاركت با آنان در نماز جمعه و جماعتشان از جهت حفظ وحدت اشكال ندارد، و از غيبت
بايد پرهيز شود.
س 601: در مكانهاى مشاركت و رفت و آمد با برادران اهل سنت، هنگام شركت در
نمازهاى روزانه، در بعضى از موارد مانند آنان عمل مىكنيم، مثل نماز بصورت تكتف و
عدم رعايت وقت و سجده بر فرش، آيا اين نمازها احتياج به اعاده دارند؟
اگر حفظ وحدت مقتضى انجام آن كارها باشد، نماز صحيح و مجزى است، حتى اگر سجده بر
فرش و مانند آن باشد، ولى تكتف در نماز جايز نيست، مگر اينكه ضرورت آن را اقتضا
كند.
س 602: در مكه و مدينه به استناد فتواى امام خمينى «قدس سره» نماز جماعت را با
برادران اهل سنت مىخوانيم و گاهى براى درك فضيلت نماز در مسجد مثل اداء نماز عصر
يا عشاء بعد از نماز ظهر و مغرب آن را به صورت فرادى در مساجد اهل سنت بدون مهر و
با سجده بر فرش به جا مىآوريم، اين نمازها چه حكمى دارد؟
نماز در فرض مذكور محكوم به صحت است.
س 603: مشاركت ما شيعيان در نماز جماعت مساجد كشورهاى ديگر با برادران اهل سنت
كه دست بسته نماز مىخوانند، چگونه است؟ آيا تبعيت از آنان در تكتف بر ما واجب است
يا آن كه بايد نماز را بدون تكتف بخوانيم؟
اقتدا به اهل سنت، براى رعايت وحدت جايز است و نماز خواندن با آنها صحيح و مجزى
است، ولى تكتف واجب نيست و بلكه جايز نيست، مگر در صورتى كه ضرورتى آن را اقتضا
كند.
س 604: هنگام شركت در نماز جماعت با برادران اهل سنت، چسباندن انگشتان كوچك پا
در حال قيام به انگشتان پاهاى دو نفرى كه در دو طرف نمازگزار ايستادهچنانچه آنان
ملتزم هستند چه حكمى دارد؟
اين كار واجب نيست، ولى انجام آن به صحت نماز ضرر نمىرساند.
س 605: برادران اهل سنت در ايام حج يا غير آن، نماز مغرب را قبل از اذان مغرب
مىخوانند، آيا براى ما اقتدا به آنان و اكتفا به آن نماز صحيح است؟
معلوم نيست كه آنان نماز را قبل از وقت بخوانند، ولى اگر مكلّف دخول وقت را
احراز نكند، نمىتواند داخل شود، مگر آنكه رعايت وحدت آن را اقتضا كند كه در اين
صورت شركت در نماز جماعت آنان و اكتفا به آن اشكال ندارد.
س 606: نظر جنابعالى درباره شركت در نماز جمعه با توجه به اينكه در عصر غيبت
حضرت حجت «عجل الله تعالى فرجه الشريف» به سر مىبريم، چيست؟ اگر افرادى اعتقاد به
عدالت امام جمعه نداشته باشند، آيا تكليف شركت در نماز جمعه از آنان ساقط مىشود؟
هر چند نماز جمعه در عصر حاضر واجب تخييرى است و حضور در آن واجب نيست، ولى با
توجه به فوائد و آثار شركت در آن، سزاوار نيست كه مؤمنين خود را از بركات حضور در
اين نماز به مجرد تشكيك در عدالت امام جمعه و يا عذرهاى واهى ديگر، محروم سازند.
س 607: معناى وجوب تخييرى در مسأله نماز جمعه چيست؟
معناى آن اين است كه مكلّف در اداى فريضه واجب ظهر روز جمعه بين خواندن نماز
جمعه يا نماز ظهر مخير است.
س 608: نظر جنابعالى در مورد شركت نكردن در نماز جمعه بر اثر بى مبالاتى، چيست؟
ترك حضور و شركت نكردن در نماز عبادى سياسى جمعه به خاطر اهميت ندادن به آن،
شرعا مذموم است.
س 609: بعضى از مردم به دليل عذرهاى واهى و گاهى بر اثر اختلاف ديدگاهها، در
نماز جمعه شركت نمىكنند، نظر جنابعالى در اين باره چيست؟
نماز جمعه هر چند واجب تخييرى است، ولى خوددارى از شركت در آن بصورت دائمى وجه
شرعى ندارد.
س 610: آيا اقامه نماز جماعت ظهر همزمان با اقامه نماز جمعه در مكان ديگرى نزديك
محل اقامه نماز جمعه جايز است؟
اين كار فى نفسه اشكال ندارد و موجب برائت ذمّه مكلّف از فريضه ظهر جمعه مىشود،
زيرا در عصر حاضر، نماز جمعه واجب تخييرى است، ولى با توجه به اينكه اقامه نماز
جماعت ظهر در روز جمعه در مكانى نزديك محل اقامه نماز جمعه باعث تفرقه صفوف مؤمنين
مىشود و چه بسا در نظر مردم بىاحترامى و اهانت به امام جمعه و كاشف از بى اعتنائى
به نماز جمعه است، بنابراين سزاوار است كه مؤمنين اقدام به انجام آن نكنند، و حتى
در صورتى كه مستلزم مفاسد و حرام باشد، واجب است از اقامه آن اجتناب كنند.
س 611: آيا خواندن نماز ظهر در فاصله زمانى بين نماز جمعه و نماز عصر، جايز است؟
اگر نماز عصر را شخصى غير از امام جمعه بخواند، آيا اقتدا به او در نماز عصر جايز
است؟
نماز جمعه مجزى از نماز ظهر است، ولى خواندن آن بعد از نماز جمعه از باب احتياط
اشكال ندارد و اقتدا در نماز عصر روز جمعه به غير امام جمعه اشكال ندارد، ولى هرگاه
بخواهد با مراعات احتياط در خواندن نماز ظهر پس از خواندن نماز جمعه نماز عصر را به
جماعت بخواند، احتياط كامل اين است كه به كسى اقتدا نمايد كه نماز ظهر را احتياطا
بعد از نماز جمعه خوانده است.
س 612: اگر امام جمعه نماز ظهر را بعد از نماز جمعه نخواند، آيا مأموم مىتواند
آن را احتياطا به جا آورد؟
براى او جايز است.
س 613: آيا بر امام جمعه كسب اجازه از حاكم شرع واجب است؟ مراد از حاكم شرع چه
كسى است؟ و آيا اين حكم در شهرهاى دور دست هم جارى است؟
اصل جواز امامت براى اقامه نماز جمعه متوقف بر اين اجازه نيست، ولى ترتب احكام
نصب وى براى امامت جمعه متوقف بر اين است كه منصوب از طرف ولى امر مسلمين باشد و
اين حكم شامل هر سرزمين و شهرى كه ولى امر مسلمين در آن حاكم و مطاع است، مىشود.
س 614: آيا جايز است امام جمعه منصوب در صورت نبودن مانع يا معارض نماز جمعه را
در غير از مكانى كه براى آنجا نصب شده، اقامه نمايد؟
اين عمل فى نفسه جايز است، ولى ا حكام انتصاب براى امامت جمعه بر آن مترتب
نمىشود.
س 615: آيا انتخاب امام جمعه موقت بايد به وسيله ولى فقيه باشد يا اينكه خود
ائمه جمعه مىتوانند افرادى را به عنوان امام جمعه موقت انتخاب نمايند؟
جايز است امام جمعه منصوب شخصى را به عنوان جانشين موقت براى خودش انتخاب كند،
ولى بر امامت فرد نائب، احكام انتصاب از طرف ولى فقيه مترتب نمىشود.
س 616: اگر مكلّف امام جمعه منصوب را عادل نداند و يادر عدالت او شك داشته باشد،
آيا براى حفظ وحدت مسلمانان مىتواند به او اقتدا كند؟ آيا كسى كه در نماز جمعه
شركت نمىكند، جايز است ديگران را تشويق به عدم حضور در آن نمايد؟
اقتدا به كسى كه او را عادل نمىداند و يا در عدالت وى شك دارد، صحيح نيست و
نماز جماعت او هم صحيح نمىباشد، ولى حضور و شركت در نماز جماعت براى حفظ وحدت
اشكال ندارد، و در هر صورت حق ندارد ديگران را ترغيب و تشويق به عدم حضور در نماز
جمعه كند.
س 617: شركت نكردن در نماز جمعه كه براى مكلّف دروغگوئىِ امام جمعه آن ثابت شده
است، چه حكمى دارد؟
مجرد كشف خلاف چيزى كه امام جمعه گفته، دليل بر دروغگوئى او نيست، زيرا ممكن است
گفته او از روى اشتباه يا خطا و يا توريه باشد، و سزاوار نيست انسان به مجرد توهّم
خروج امام جمعه از عدالت، خود را از بركات نماز جمعه محروم نمايد.
س 618: آيا تشخيص و احراز عدالت امام جمعه منصوب از طرف امام راحل يا ولى فقيه
عادل، بر مأموم واجب است، يا اينكه انتصاب او به امامت جمعه براى اثبات عدالت وى
كافى است؟
اگر نصب او به امامت جمعه موجب وثوق و اطمينان مأموم به عدالت وى شود، در صحت
اقتدا به او كافى است.
س 619: آيا تعيين امام جماعت براى مساجد از طرف علماى مورد اطمينان، يا تعيين
ائمه جمعه از طرف ولىّ امر مسلمين، نوعى شهادت بر عدالت آنان محسوب مىشود يا اينكه
بايد در باره عدالت آنان تحقيق شود؟
اگر نصب امام جمعه يا جماعت موجب اطمينان به عدالت وى شود، اقتدا به او جايز
است.
س 620: در صورت شك در عدالت امام جمعه و يا خداى نكرده يقين به عدم آن، آيا
اعاده نمازهائى كه پشت سر او خواندهايم، واجب است؟
اگر شك در عدالت يا يقين به عدم عدالت بعد از فراغ از نماز باشد، نمازهاى خوانده
شده صحيح است و اعاده آنها واجب نيست.
س 621: شركت در نماز جمعه كه از طرف دانشجويان كشورهاى اسلامى در كشورهاى
اروپائى و غير آنها برگزار مىشود و بيشتر شركت كنندگان در آن و همچنين امام جمعه
از برادران اهل سنت هستند، چه حكمى دارد؟ و در اين صورت آيا خواندن نماز ظهر بعد از
اقامه نماز جمعه واجب است؟
شركت در آن براى حفظ وحدت و اتحاد مسلمانان اشكال ندارد و خواندن نماز ظهر واجب
نيست.
س 622: در يكى از شهرهاى پاكستان مدت چهل سال است كه نماز جمعه برگزار مىشود.
در حال حاضر شخصى بدون رعايت فاصله شرعى بين دو نماز جمعه، اقدام به برگزارى نماز
جمعه ديگرى نموده كه منجر به بروز اختلاف بين نمازگزاران شده است، اين عمل شرعا چه
حكمى دارد؟
انجام هر گونه كارى كه منجر به بروز اختلاف بين مؤمنين و پراكندگى صفوف آنان
شود، جايز نيست، چه رسد به مثل نماز جمعه كه از شعائر اسلامى و از مظاهر وحدت صفوف
مسلمانان است.
س 623: خطيب مسجد جامع جعفرى در راولپندى اعلام نموده كه نماز جمعه به علت
كارهاى ساختمانى در آن برگزار نخواهد شد، و اكنون كه عمليات تعمير مسجد به پايان
رسيده، با مشكلى مواجه شدهايم و آن اينكه در فاصله چهار كيلومترى ما نماز جمعه در
مسجد ديگرى اقامه مىشود. با توجه به مسافت مزبور آيا اقامه نماز جمعه در مسجد جامع
جعفرى صحيح است يا خير؟
اگر فاصله بين دو نماز جمعه يك فرسخ شرعى نباشد، نماز جمعهاى كه بعد از نماز
جمعه اول برگزار مىشود، باطل است و در صورتى كه مقارن هم اقامه شوند هر دو باطل
مىباشند.
س 624: آيا خواندن نماز جمعه كه به صورت جماعت اقامه مىشود، به طور فرادى صحيح
است؟ بدين معنى كه شخصى نماز جمعه را به صورت فرادى در كنار كسانى كه آن را به نحو
جماعت برگزار مىكنند، بخواند.
از شرائط صحت نماز جمعه، اين است كه به صورت جماعت اقامه شود. نماز جمعه به نحو
فرادى صحيح نيست.
س 625: كسى كه نمازش شكسته است آيا مىتواند آن را به صورت جماعت پشت سر امام
جمعه بخواند؟
نماز جمعه از مأموم مسافر صحيح و مجزى از نماز ظهر است.
س 626: آيا ذكر نام مبارك حضرت زهرا سلام الله عليها به عنوان يكى از ائمه
مسلمانان در خطبه دوم نماز جمعه واجب است؟ يا اينكه واجب است ذكر نام آن حضرت به
قصد استحباب باشد؟
عنوان ائمه مسلمين شامل حضرت زهراى مرضيه عليها السلام نمىشود و ذكر نام مبارك
آن حضرت در خطبه نماز جمعه واجب نيست، ولى تبرك جستن به ذكر نام شريف آن حضرت اشكال
ندارد، بلكه امرى پسنديده و موجب اجر و ثواب است.
س 627: در حالى كه امام جمعه نماز جمعه رااقامه مىكند، آيا مأموم مىتواند براى
خواندن نماز واجب ديگرى به او اقتدا نمايد؟
صحت آن، محل اشكال است.
س 628: آيا خواندن خطبههاى نماز جمعه قبل از وقت ظهر شرعى صحيح است؟
خواندن آن قبل از زوال جائز است، ولى احتياط آن است كه قسمتى از آن در وقت ظهر
باشد.
س 629: اگر مأموم چيزى از خطبههاى نماز جمعه را درك نكند، بلكه فقط هنگام نماز
حاضر شود و به امام جمعه اقتدا نمايد. آيا نماز او صحيح و مجزى است؟
نماز او صحيح و مجزى است، حتى اگر امام را در ركوع ركعت آخر نماز جمعه درك كند.
س 630: نماز جمعه در شهر ما يك ساعت و نيم بعد از اذان ظهر اقامه مىشود، آيا
اين نماز مجزى از نماز ظهر است يا اينكه اعاده آن لازم است؟
وقت نماز جمعه از اول زوال خورشيد شروع مىشود و أحوط آن است كه از اوائل عرفى
زوال در حدود يكى دو ساعت به تأخير نيفتد.
س 631: كسى كه توانائى رفتن به نماز جمعه را ندارد، آيا مىتواند نمار ظهر و عصر
را در اوائل وقت بخواند يا اينكه بايد صبر كند تا نماز جمعه تمام شود و بعد از آن
نماز ظهر و عصر را بخواند؟
صبر كردن بر او واجب نيست و مىتواند نماز ظهر و عصر را در اول وقت بخواند.
س 632: اگر امام جمعه منصوب، سالم و حاضر در محل برگزارى نماز جمعه باشد، آيا
جايز است، كه امام جمعه موقت را مكلّف به اقامه نماز جمعه نمايد؟ آيا صحيح است به
امام جمعه موقت اقتدا كند؟
اقامه نماز جمعه به امامت نايب امام جمعه منصوب و اقتداى امام منصوب به نائب خود
اشكال ندارد.
س 633: به نظر جنابعالى، نماز عيد فطر و قربان و نماز جمعه، از كدام نوع از
واجباتاست؟
در عصر حاضر نماز عيد فطر و قربان واجب نيست، بلكه مستحب است، ولى نماز جمعه
واجب تخييرى است.
س 634: آيا كم و زياد كردن قنوتهاى نماز عيد باعث بطلان آن مىشود؟
اگر مراد از كم و زياد نمودن، كوتاه يا طولانى خواندن قنوتها است اين كار موجب
بطلان نمىشود و اگر مراد كم يا زياد نمودن تعداد آنها است، بايد نماز را همان طور
كه در كتب فقهى بيان شده، بجا آورد.
س 635: در گذشته معمول بودكه هر امام جماعتى نماز عيد فطر را در مسجد خودش اقامه
مىكرد، آيا در حال حاضر اقامه نماز عيد فطر و قربان توسط ائمه جماعات جايزاست؟
جايز است نمايندگان ولى فقيه كه از طرف وى مجاز در اقامه نماز عيد هستند و
همچنين ائمه جمعه منصوب از طرف او نماز عيد را در عصر حاضر به صورت جماعت اقامه
نمايند، ولى احوط اين است كه غير آنان آن را فرادى بخوانند و به جماعت خواندن آن به
قصد رجاء نه به قصد ورود، اشكال ندارد. بله، اگر مصلحت اقتضا كند كه يك نماز عيد در
شهر برگزار شود، بهتر است كه غير از امام جمعه منصوب از طرف ولى فقيه، كسى متصدى
اقامه آن نشود.
س 636: آيا نماز عيد فطر قضا دارد؟
قضا ندارد.
س 637: آيا نماز عيد فطر اقامه دارد؟
اقامه ندارد.
س 638: اگر امام جماعت براى نماز عيد فطر، اقامه به جا آورد، نماز او و ساير
نمازگزاران چه حكمى دارد؟
به صحت نماز عيد امام جماعت و مأمومين ضررى نمىرساند.
س 639: آيا وجوب قصر بر مسافر شامل همه نمازهاى فريضه مىشود يا اختصاص به بعضى
از آنها دارد؟
وجوب قصر فقط در خصوصِ نمازهاى روزانه چهار ركعتى است كه عبارت از نمازهاى ظهر و
عصر و عشاء است و نماز صبح و مغرب قصر نمىشود.
س 640: شرائط وجوب قصر بر مسافر در نمازهاى چهار ركعتى كدام است؟
امور هشتگانه ذيل است:
1 - سفر او به مقدار مسافت شرعى باشد يعنى رفتن يا
برگشتن و يا رفت و برگشت او روىهم هشت فرسخ شرعىباشد، مشروط به اينكه رفتن او
كمتر از چهار فرسخ نباشد.
2 - از اول مسافرت قصد پيمودن هشت فرسخ را داشته
باشد، بنابراين اگر از ابتدا قصد پيمودن هشت فرسخ را نداشته و يا قصد پيمودن كمتر
از آن را داشته باشد و بعد از رسيدن به مقصد تصميم بگيرد به جائى برود كه فاصله آن
با مكان اول كمتر از مسافت شرعى است، ولى از منزل تا آنجا به اندازه مسافت شرعى
است، بايد نمازش را تمام بخواند.
3 - در بين راه از قصد خود مبنى بر پيمودن
مسافت شرعى برنگردد، بنابراين اگر در بين راه، پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد
خود برگردد يا مردد شود، حكم سفر بعد از آن بر او جارى نمىشود، هر چند نمازهائى كه
قبل از عدول از قصد خود به صورت شكسته خوانده، صحيح است.
4 - قصد قطع سفر در
اثناى پيمودن مسافت شرعى با عبور از وطن خود يا جائى كه مىخواهد ده روز يا بيشتر
در آن جا بماند، نداشته باشد.
5 - سفر از نظر شرعى براى او جايز باشد، بنابراين
اگر سفر معصيت و حرام باشد، اعم از اينكه خودِ سفر حرام باشد مثل فرار از جنگ يا
هدف از سفر، كار حرامى باشد مثل سفر براى راهزنى، حكم سفر را ندارد و نماز تمام
است.
6 - مسافر از كسانى كه خانه بدوش هستند، نباشد مانند بعضى از صحرانشينان
كه محل زندگى ثابتى ندارند، بلكه در بيابانها گردش مىكنند و هر جا آب و علف و
چراگاه پيدا كنند، مىمانند.
7 - مسافرت را شغل خود قرار نداده باشد مانند
باربر، راننده و ملوان و غيره و كسى كه شغل او در سفر است، ملحق به اينهاست.
8 - به حد ترخص برسد و منظور از حد ترخص مكانى است كه در آنجا اذان شهر شنيده
نمىشود و ديوارهاى شهر هم ديده نمىشود.
س 641: كسى كه سفر مقدمه شغل اوست، آيا در سفرنمازش تمام و روزهاش صحيح است يا
آن كه اين حكم اختصاص به كسى دارد كه شغل او حتما مسافرت باشد؟ اين گفته مرجع تقليد
حضرت امام خمينى «قدس سره» كه مىفرمايد: كسى كه شغل او مسافرت است چه معنائى دارد؟
آيا كسى يافت مىشودكه خود سفر شغل او باشد؟ زيرا چوپان و راننده و ملوان و غير
آنها هم كارشان چوپانى و رانندگى و كشيترانى است و اصولا كسى كه سفر را به عنوان
شغل خود برگزيده باشد، وجود ندارد.
كسى كه سفر مقدمه كار او است، اگر در خلال هر ده روز حداقل يك بار براى كار به
محل كارش رفت و آمد نمايد، نمازش تمام و روزهاش صحيح است، و در كلمات فقهاء رضوان
الله عليهم مراد از كسى كه شغل او مسافرت است، كسى است كه قوام كار او به سفر است
مانند شغلهائى كه در سؤال ذكر شده است.
س 642: نظر حضرتعالى درباره نماز و روزه كسانى كه به مدت معينى بيش از يك سال در
شهرى براى كار اقامت مىكنند و يا سربازانى كه به مدت يك يا دو سال براى انجام
خدمات سربازى در شهرى مىمانند، چيست؟ آيا بعد از هر سفرى بايد قصد اقامت ده روز
كنند تا نمازشان تمام و روزه آنها صحيح باشد؟ و اگر قصد ماندن كمتر از ده روز را
داشته باشند، نماز و روزه آنها چه حكمى دارد؟
اگر حداقل هر ده روز يكبار به خاطر شغل شان به محل كار سفر مىكنند، در غير سفر
اول نمازشان تمام و روزهشان صحيح است، ولى در سفر اول، حكم ساير مسافرين را دارند،
يعنى تا قصد اقامت ده روز را نكردهاند، نماز آنان شكسته است و روزهشان صحيح نيست.
س 643: نماز و روزه خلبانان هواپيماهاى جنگى كه بيشتر روزها از پايگاههاى
هوائىشان اقدام به پرواز كرده و مسافتى بسيار بيشتر از مسافت شرعى را مىپيمايند و
مرتب اين عمل را تكرار مىكنند، چه حكمى دارد؟
حكم آنان همان حكم ساير رانندگان و ملوانان و خلبانان هواپيماهاست، يعنى نماز
آنها در سفر تمام و روزهشان صحيح است.
س 644: آيا قبيلههائى كه يك يا دو ماه از قشلاق به ييلاق يا بر عكس منتقل
مىشوند، ولى بقيه سال را در ييلاق يا قشلاق به سر مىبرند، داراى دو وطن هستند؟
مسافرتهائى كه در ايام اقامت خود در يكى از اين دو مكان به مكان ديگر انجام
مىدهند، از جهت قصر يا تمام بودن نماز چه حكمى دارد؟
اگر قصد نقل و انتقال هميشگى از ييلاق به قشلاق و بر عكس را دارند تا روزهائى از
سال را در يكى و روزهائى را در ديگرى بگذرانند و هر دو مكان را براى زندگى دائمى
خود انتخاب كرده باشند، هر يك از آن دو مكان وطن آنان محسوب مىشود و بر آنان در آن
دو مكان حكم وطن جارى مىگردد، و اگر فاصله بين آن دو به مقدار مسافت شرعى باشد، در
راه سفر از يكى به ديگرى، حكم ساير مسافرين را دارند.
س 645: من كارمند يكى از ادارات دولتى شهر هستم. فاصله بين محل كار و محل سكونتم
حدود سى و پنج كيلومتر است كه هر روز اين مسير را براى رسيدن به محل كارم طى
مىكنم. اگر براى كار خاصى قصد كنم چند شب در شهر بمانم، نمازم چه حكمى دارد، آيا
واجب است نماز را تمام بخوانم يا خير؟ به عنوان مثال هنگامى كه در روز جمعه براى
زيارت اقوام به شهر سمنان مسافرت مىكنم، آيا واجب است نمازم را تمام بخوانم يا
خير؟
اگر مسافرت به خاطر كارى كه هر روز براى آن سفر مىكنيد، نباشد، حكم سفر شغلى را
ندارد، ولى اگر سفر بخاطر شغلى كه در محل كار داريد، باشد و در ضمنِ آن، اعمال خاصى
از قبيل ديدن اقوام و دوستان را هم انجام مىدهيد و گاهى يك يا چند شب هم در آنجا
مىمانيد، باعث تغيير حكم سفر شغلى نمىشود و نماز تمام و روزه صحيحاست.
س 646: اگر من در محل كارم پس از پايان وقت ادارى و انجام كارهاى ادارى كه به
خاطر آن مسافرت كردهام، به انجام كارهاى شخصى بپردازم. مثلا از ساعت هفت صبح تا دو
بعد از ظهر كارهاى ادارى را انجام دهم و از آن به بعد مشغول انجام كارهاى شخصى شوم،
نماز و روزهام چه حكمى دارد؟
انجامكارهاى خصوصى در سفر شغلى ادارى بعد از پايان كار ادارى، حكم سفر شغلى را
تغيير نمىدهد.
س 647: نماز و روزه سربازانى كه مىدانند بيش از ده روز در مكانى مىمانند، ولى
از خود اختيارى ندارند، چه حكمى دارد؟ اميدواريم فتواى حضرت امام «قدس سره» را هم
بيان فرمائيد.
با اطمينان به اينكه ده روز يا بيشتر در يك مكان خواهند ماند، واجب است كه نماز
خود را تمام بخوانند و روزه بگيرند. فتواى امام «قدس سره» هم همين است.
س 648: نماز و روزه نيروهاى كادرى كه در استخدام ارتش يا سپاه پاسداران انقلاب
اسلامى هستند و بيشتر از ده روز در پادگان و بيشتر از ده روز در مناطق مرزى
مىمانند، چه حكمى دارد؟ خواهشمندم فتواى حضرت امام «قدس سره» را هم بيان فرمائيد.
اگر قصد اقامت ده روز يا بيشتر را درمكانى دارند و يا مىدانند كه ده روز يا
بيشتر آن مقدار در آنجا خواهند ماند، واجب است كه نماز خود را تمام بخوانند و روزه
هم بگيرند. فتواى امام «قدس سره» هم همين است.
س 649: در رساله عمليه امام خمينى در بحث نماز مسافر، شرط هفتم، آمده است: «واجب
است راننده در غير از سفر اول نماز خود را تمام بخواند ولى در سفر اول نمازش شكسته
است هر چند طولانى باشد، آيا مقصود از سفر اول همان شروع حركت از وطن تا بازگشت به
آن است يا با رسيدن به مقصد سفر اوّل تمام مىشود؟
اگر رفت و برگشت در نظر عرف، يك سفر محسوب شود مثل استادى كه از وطن براى تدريس
به شهرى سفر كرده و هنگام عصر يا فرداى آن روز به مبدء بر مىگردد، در اين صورت،
رفت و برگشت سفر اوّل محسوب مىشود. و در صورتى كه عرفا يك سفر نباشد مثل رانندهاى
كه براى حمل كالا به مقصدى حركت كرده و از آنجا به مكان ديگرى براى حمل مسافر يا
كالاى جديد سفر نمايد وسپس به وطن مراجعت مىكند كه در اين فرض، سفر اوّل با رسيدن
به مقصد، تمام مىشود.
س 650: كسى كه رانندگى ماشين شغل ثابت و دائمى او نيست، ولى براى مدت كوتاهى
وظيفه رانندگى به او محول مىشود مثل سربازانى كه وظيفه رانندگى را در پادگانها و
پاسگاهها و غير آنها بر عهده مىگيرند، آيا اين افراد حكم مسافر را دارند يا آنكه
واجب است نماز خود را تمام خوانده و روزه بگيرند؟
اگر از نظر عرف، رانندگى ماشين در آن مدت موقت شغل آنها محسوب شود، حكم ساير
رانندگان را خواهند داشت.
س 651: اگر ماشينِ رانندهاى بر اثر حادثهاى براى مدتى متوقف شود و راننده براى
تعمير و خريد لوازم به شهر ديگرى مسافرت نمايد، با توجه به اينكه با ماشين خود سفر
نكرده، آيإ؛طط بايد در مانند اين سفر نمازش را تمام بخواند يا شكسته؟
اگر در اين سفر شغل او رانندگى نباشد و عرف هم اين سفر را سفر شغلى نداند، حكم
ديگر مسافران را خواهد داشت.
س 652: دانشجويانى كه هر هفته حداقل دو روز براى تحصيل مسافرت مىكنند و يا
كارمندانى كه هر هفته براى كارشان سفر مىكنند، چه حكمى دارند؟
با توجه به
اينكه آنها هر هفته مسافرت مىنمايند، ولى امكان دارد به خاطر تعطيلى دانشگاه يا
كارشان به مدت يك ماه در وطن اصلى خود بمانند و در خلال آن مدت مسافرتى نمىكنند،
آيا بعد از گذشت يك ماه كه سفر خود را دوباره آغاز مىكنند، نمازشان در سفر اول طبق
قاعده شكسته و بعد از آن تمام است؟
در سفر براى تحصيل علم، نماز شكسته است و روزه هم صحيح نيست، اعم از اينكه
سفرشان هفتگى باشد يا روزانه. ولى كسى كه براى كار آزاد يا ادارى، مسافرت مىكند،
اگر بين وطن يا محل سكونت و محل كارش هر ده روز حداقل يك مرتبه رفت و آمد نمايد،
بايد از سفر دوم به بعد نماز خود را تمام بخواند و روزه او هم صحيح است، و اگر بين
دو سفرى كه براى كار كردن مىرود، ده روز در وطن يا جاى ديگرى بماند، در سفر اولى
كه بعد از اقامت ده روزه براى كار كردن مىرود، نمازش شكسته است و نمىتواند روزه
بگيرد.
س 653: دبير شاغل در شهرستان رفسنجان مىباشم با توجه به پذيرفته شدن در مركز
عالى ضمن خدمت و مأموريت به تحصيلى آموزش و پرورش، سه روز ابتداى هفته را در
شهرستان كرمان اشتغال به تحصيل دارم و بقيه ايّام هفته را در شهرستان خود به خدمت
مشغولم، نظر حضرتعالى در مورد احكام نماز و روزه اينجانب چه مىباشد، آيا حكم
دانشجو بودن بر ما جارى است يا خير؟
اگر مأمور به تحصيل هستيد نماز شما تمام است و مىتوانيد روزه بگيريد.
س 654: اگر يكى از طلاب علوم دينى قصد داشته باشد تبليغ را شغل خود قرار دهد،
آيا با اين فرض مىتواند در سفر نماز خود را تمام بخواند و روزه هم بگيرد؟ اگر شخصى
براى كارى غير از تبليغ و ارشاد يا امر به معروف و نهى از منكر مسافرت نمايد، نماز
و روزهاش چه حكمى دارد؟
اگر عرفا تبليغ و ارشاد يا امر به معروف و نهى از منكر شغل و كار او محسوب شود،
در سفر براى انجام آن كارها حكم مسافرى را دارد كه به خاطر شغل و كارش سفر مىكند،
و اگر زمانى براى كارى غير از ارشاد و تبليغ مسافرت كرد، در آن سفر مانند ساير
مسافران نمازش شكسته است و روزه او صحيح نيست.
س 655: كسانى كه مدت غير معينى مسافرت مىكنند مانند طلاب علوم دينى كه براى درس
خواندن به حوزه علميه مىروند و يا كارمندان دولت كه براى كار به مدت غير معينى به
شهرى اعزام مىشوند، نماز و روزه اين افراد چه حكمى دارد؟
بر محل تحصيل يا كار حكم وطن مترتب نيست، مگر آنكه آنقدر آنجا بمانند كه عرفا
وطن آنها محسوب شود.
س 656: طلبه علوم دينى در شهرى كه وطن او نيست زندگى مىكند، اگر قبل از قصد
اقامه ده روز مىدانسته و يا قصد داشته كه به طور هفتگى به مسجدى كه بيرون شهر واقع
است برود، آيا مىتواند قصد اقامت ده روز كند يا خير؟
هنگام قصد اقامت، قصد رفتن به كمتر از مسافت شرعى به مدت يك ساعت يا بيشتر تا
ثلث روز يا شب ضرر به صحت قصد اقامت نمىزند و تشخيص اينكه مقصدى كه قصد رفتن به
آنجا را دارد، آيا داخل در محل اقامت هست يا خير، موكول به نظر عرف است.
س 657: من در جائى كار مىكنم كه كمتر از مسافت شرعى با شهر مجاور فاصله دارد و
چون هيچيك از دو مكان، وطن من نيست، لذا در محل كارم قصد اقامت ده روز مىكنم تا
نمازم را تمام خوانده و بتوانم روزه بگيرم، و هنگامى كه در محل كارم قصد اقامت ده
روز مىكنم، در خلال آن مدت و بعد از آن قصد رفتن به شهر مجاور نمىكنم، حكم شرعى
من در حالتهاى زير چيست؟
1 - اگر قبل از پايان ده روز به خاطر حادثهاى يا كارى
به آن شهر بروم و بعد از تقريبا دو ساعت، به محل كارم برگردم؟
2 - اگر بعد از
پايان ده روز به قصد رفتن به محله معينى به آن شهر بروم و از مقدار مسافت شرعى
تجاوز نكنم و بعد از يك شب توقف، به محل اقامتم برگردم؟
3 - بعد از پايان ده
روز به قصد رفتن به محله معينى به آن شهر بروم، ولى بعد از رسيدن به آن محله، تصميم
به رفتن به محله ديگرى كه با محل اقامت من بيشتر از مسافت شرعى فاصله دارد، بگيرم؟
1 - 2: اگر از ابتداء، قصد خروج نداشته باشيد، بعد از استقرار حكم تمام بودن
نماز در محل اقامت هر چند با خواندن حداقل يك نماز چهار ركعتى در آنجا باشد، خارج
شدن از آنجا به مقدار كمتر از مسافت شرعى، در يك يا چند روز، به قصد اقامت ضرر
نمىرساند، و در اين صورت فرقى نمىكند كه خروج قبل از پايان ده روز باشد يا بعد از
آن، و تا مسافرت جديدى انجام نشده، نماز تمام و روزه صحيح است.
3 - رفتن به
محلههاى ديگر شهر محل اقامت، هر چند با محله قصد اقامت به مقدار مسافت شرعى فاصله
داشته باشد، به قصد اقامت و حكم آن ضرر نمىرساند، ولى اگر پس از قصد اقامت در شهرى
به شهر ديگرى كه با شهر محل اقامت به مقدار مسافت شرعى فاصله دارد برود، قصد اقامت
قبلى وى به هم مىخورد و بعد از برگشت به محل اقامت، بايد دوباره قصد نمايد.
س 658: اگر مسافر بعد از خروج از وطن، از راهى عبور كند كه صداى اذان وطن اصلى
خود را بشنود و يا ديوار خانههاى آن را ببيند، آيا به مسافت شرعى ضرر مىرساند؟
تا از وطن خود عبور نكرده، ضررى به مسافت شرعى نمىرساند و مسافرتش قطع نمىشود،
ولى تا در داخل محدوده بين وطن و حد ترخص آن هست، حكم مسافر بر او جارى نمىشود.
س 659: محل كار من كه در آنجا سكونت هم دارم، غير از وطن اصلى ام است و با آن
بيش از مسافت شرعى فاصله دارد، و محل كارم را هم وطن خود قرار ندادهام و امكان
دارد فقط براى چندين سال در آنجا بمانم. گاهى از آنجا براى انجام ماموريت ادارى به
مدت دو يا سه روز در ماه خارج مىشوم، آيا هنگامى كه از شهرى كه در آن سكونت دارم
به مقدارى بيش از مسافت شرعى خارج شده و بر مىگردم، واجب است در بازگشت قصد اقامت
ده روز كنم يا خير؟ و اگر قصد اقامت ده روز واجب است، تا چه مسافتى، مىتوانم به
اطراف شهر بروم؟
اگر از شهرى كه در آن سكونت داريد، به مقدار مسافت شرعى خارج شويد، هنگام مراجعت
بايد دوباره قصد اقامت ده روز نمائيد، و در صورتى كه قصد اقامت ده روز به طور صحيح
تحقق پيدا كرد و حكم تمام خواندن نماز هر چند با خواندن حداقل يك نماز چهار ركعتى
محقق شد در صورتى كه از ابتداء، قصد خروج به كمتر از مسافت شرعى داشته خروج به كمتر
از مسافت شرعى به اندازه يك تا دو ساعت در يك يا چند روز كه مجموعا از مقدار ثلث
روز يا شب تجاوز نكند، ضررى به حكم اقامت نمىزند، همچنانكه در خلال ده روز قصد
خروج به باغها و مزرعههاى محل اقامت، به قصد اقامت آسيبى نمىرساند.
س 660: اگر شخصى براى چندين سال در چهار كيلومترى وطنش باشد و هر هفته به
خانهاش برود، هنگامى كه اين شخص به محلى مسافرت كند كه فاصله آن با وطنش بيست و
پنج كيلومتر و با مكانى كه چندين سال در آن درس خوانده است، بيست و دو كيلومتر است،
نماز او چه حكمى دارد؟
اگر از وطنش به آنجا مسافرت كند، نماز قصر است.
س 661: مسافرى قصد رفتن به سه فرسخى را دارد، ولى از ابتدا در نظر دارد كه در
بين راه از راه فرعى براى انجام كار معينى به يك فرسخى برود و سپس داخل مسير اصلى
شود و به سفر خود ادامه دهد، نماز و روزه اين مسافر چه حكمى دارد؟
حكم مسافر را ندارد و ضميمه كردن مقدار راهى كه با خروج از مسير اصلى و بازگشت
به آن پيموده، براى تكميل مسافت شرعى كافى نيست.
س 662: با توجه به فتواى امام خمينى «قدس سره» مبنى بر وجوب قصر نماز و افطار
هنگام سفر به هشت فرسخى، اگر مقدار رفتن كمتر از چهار فرسخ باشد، ولى در بازگشت، به
علت مشكلات راه و نبودن ماشين، مجبور به پيمودن مسافتى بيش از شش فرسخ شود، آيا
بايد نماز را شكسته خواند و روزه را افطار كرد؟
اگر رفتن كمتر از چهار فرسخ باشد و مسير بازگشت هم به مقدار مسافت شرعى نباشد،
نماز تمام و روزه صحيح است.
س 663: كسى كه از محل سكونت خود به محل ديگرى كه كمتر از مسافت شرعى است، سفر
كند و در خلال ايام هفته چندين بار از آن محل به محلههاى ديگر برود، به طورى كه
مجموع مسافت بيش از هشت فرسخ شود، چه وظيفهاى دارد؟
اگر هنگام خارج شدن از منزل قصد پيمودن مسافت شرعى را نداشته و فاصله بين مقصد
اول و محلههاى ديگر هم به مقدار مسافت شرعى نباشد، حكم مسافر را ندارد.
س 664: اگر انسان به قصد رفتن به مكان معينى از شهر خود خارج شود و در آنجا به
گردش بپردازد، آيا اين گردش جزء مسافتى كه از منزل پيموده، محسوب مىشود؟
گردش در مقصد جزء مسافت محسوب نمىشود.
س 665: آيا هنگام قصد اقامت، جايز است نيّت خروج از محل اقامت به محل ديگرى را
كه كمتر از چهار فرسخ با آن فاصله دارد بنمائيم؟
قصد خروج از محل اقامت به اندازه كمتر از مسافت شرعى اگر به صدق اقامت ده روز
ضرر نزند مثل بيرون رفتن از آنجا به مدت چند ساعت از روز يا شب براى يك بار يا چند
بار به شرطى كه مجموع ساعات خروج از يك سوم روز يا شب بيشتر نشود، در اين صورت، قصد
خروج به قصد اقامت لطمه نمىزند.
س 666: با توجه به اينكه رفت و آمد از محل سكونت به محل كار كه بيشتر از بيست و
چهار كيلومتر از هم فاصله دارند، موجب مىشود كه نماز تمام خوانده شود، اگر من از
شهرى كه در آن كار مىكنم به خارج از آن و يا شهر ديگرى كه فاصله آن با محل كارم به
مقدار مسافت شرعى نيست، بروم و قبل از ظهر يا بعد از ظهر به محل كارم برگردم، آيا
باز هم نمازم تمام است؟
به مجرد خارج شدن از محل كار به مقدار كمتر از مسافت شرعى، هر چند ارتباطى با
كار روزانه شما نداشته باشد، حكم نماز و روزه شما در محل كار تغيير نمىكند، و فرقى
هم نمىكند كه قبل از ظهر به محل كارتان برگرديد يا بعد از ظهر.
س 667: من از اهالى اصفهان هستم و مدتى است كه در دانشگاهى در شاهين شهركه از
توابع اصفهان است مشغول به كارم، و فاصله بين اصفهان و شاهين شهر كمتر از مسافت
شرعى (در حدود بيست كيلومتر) است، ولى تا دانشگاه كه در اطراف شاهين شهر واقع شده،
بيشتر از مسافت شرعى (در حدود بيست و پنج كيلومتر) است. با توجه به اينكه دانشگاه
در شاهين شهر است و راه من از وسط شهر عبور مىكند، ولى مقصد اصلى من دانشگاه است،
آيا مسافر محسوب مىشوم يا خير؟
اگر فاصله بين دو شهر كمتر از چهار فرسخ شرعى باشد، حكم سفر مترتب نمىشود.
س 668: من هر هفته براى زيارت حضرت معصومه سلام الله عليها و انجام اعمال مسجد
جمكران به شهر قم مسافرت مىكنم، آيا در اين سفر نمازم را تمام بخوانم يا شكسته؟
در اين سفر حكم ساير مسافرين را داريد و نماز شما قصر است.
س 669: محل تولد من شهر كاشمر است و از سال 1345 هجرى شمسى تا سال 1369 ساكن
تهران بودهام و آنجا را وطن براى خود انتخاب كردم، و مدت سه سال است كه همراه با
خانوادهام براى ماموريت ادارى به بندرعباس آمده و كمتر از يك سال ديگر به شهر
تهران كه وطن من است، باز خواهم گشت. با توجه به اينكه در مدتى كه در بندرعباس
هستم، هر لحظه امكان دارد براى مأموريت به شهرهاى تابع بندرعباس بروم و مدتى در
آنجا بمانم و زمان مأموريتهاى ادارى هم كه به من ارجاع مىشود، قابل پيش بينى
نيست، خواهشمندم اولا حكم نماز و روزه مرا بيان فرمائيد.
ثانيا: با توجه به
اينكه در اغلب اوقات يا در بعضى از ماههاى سال براى چند روز در مأموريت ادارى به سر
مىبرم، آيا كثير السفر محسوب مىشوم يا خير؟
ثالثا: با توجه به اينكه همسرم خانهدار و متولد تهران است و با من به بندرعباس
آمده و ساكن آن شده است، حكم شرعى نماز و روزه وى چيست؟
نماز و روزه شما در محل كار فعلى تان كه وطن شما نيست، حكم نماز و روزه مسافر را
دارد، يعنى نماز شكسته است و روزهتان صحيح نيست، مگر آنكه در آنجا قصد اقامت ده
روز كنيد و يا در هر ده روز حداقل يك بار به خاطر كارى كه مربوط به وظيفه شما است،
مسافرت نمائيد؛ و اما همسرتان كه در محل كار همراه شما است، اگر قصد اقامت ده روز
كرده باشد، نماز وى تمام و روزهاش صحيح است و در غير اين صورت نمازش شكسته است و
نمىتواند روزه بگيرد.
س 670: شخصى قصد اقامت ده روز در جائى كرده است، بخاطر اينكه مىدانسته كه ده
روز در آنجا مىماند و يا تصميم بر ماندن داشته است ولى بعد از آنكه با خواندن يك
نماز چهار ركعتى، حكم تمام خواندن نماز بر او مترتب شد، مسافرتى غير ضرورى براى وى
پيش مىآيد، آيا رفتن به آن سفر براى او جايز است؟
سفر او اشكال ندارد، هر چند غير ضرورى باشد.
س 671: اگر فردى براى زيارت حرم امام رضا «عليهالصلوة و السلام» مسافرت نمايد و
با آنكه مىداند كمتر از ده روز در آنجا خواهد ماند ولى براى اينكه نمازش تمام
باشد، قصد اقامت ده روز مىكند، اين كار او چه حكمى دارد؟
اگر مىداند كه در آنجا ده روز نمىماند، قصد اقامت ده روز معنا و اثرى ندارد و
بايد در آنجا نمازش را شكسته بخواند.
س 672: مأمورين غير محلى كه هيچگاه ده روز در شهر محل كار نمىمانند، ولى مسافرت
آنان كمتر از مسافت شرعى است، از جهت تمام يا شكسته بودن نماز چه وظيفهاى دارند؟
اگر فاصله بين وطن و محل كار آنها به مقدار مسافت شرعى ولو تلفيقا نباشد، احكام
مسافر را ندارند، و كسى كه بين وطن و محل كارش به مقدار مسافت شرعى فاصله باشد، اگر
حداقل هر ده روز يك بار بين آن دو رفت و آمد مىكند، نمازش را بايد تمام بخواند،
ولى هر گاه ده روز يا بيشتر در وطن يا محل كار اقامت كند، در سفر اول بعد از ده
روز، حكم ساير مسافرين را خواهد داشت.
س 673: كسى كه به جائى مسافرت كرده و نمىداند چه مقدار در آنجا خواهد ماند، ده
روز يا كمتر، چگونه بايد نماز بخواند؟
وظيفه شخص مردد تا سى روز قصر است و از آن به بعد بايد نمازش را تمام بخواند، هر
چند در همان روز بخواهد برگردد.
س 674: كسى كه در دو مكان تبليغ مىكند و قصد اقامت ده روز هم در آن منطقه دارد،
نماز و روزهاش چه حكمى دارد؟
اگر از نظر عرف دو مكان محسوب شوند، قصد اقامت در هر دو محل و يا در يكى از آن
دو با قصد رفت و آمد به مكان ديگر در خلال ده روز، صحيح نيست.
س 675: در آلمان و بعضى از كشورهاى اروپائى، گاهى فاصله بين بعضى از شهرها (يعنى
فاصله تابلوهاى خروجى شهرى و ورودى شهر ديگر) به صد متر نمىرسد، حتى بعضى از
خانهها و خيابانهاى دو شهر كاملا به هم متصل هستند، حد ترخص اين موارد چگونه است؟
با فرض اتصال يكى از دو شهر به ديگرى به نحوى كه در سؤال آمده است، آن دو، حكم
دو محله يك شهر را دارند كه خروج از يكى به ديگرى مسافرت محسوب نمىشود تا نياز به
حد ترخص باشد.
س 676: معيار حد ترخص شنيدن اذان و ديدن ديوارهاى شهر است، آيا يكى از آن دو
كافى است يا اينكه بايد هر دو با هم وجود داشته باشند؟
احوط، رعايت هر دو علامت است، هر چند بعيد نيست كه شنيده نشدن اذان براى تعيين
حد ترخص كافى باشد.
س 677: آيا معيار حد ترخص شنيدن صداى اذان از خانههاى طرفى است كه مسافر از آن
طرف شهر خارج يا داخل آن مىشود، يا اينكه معيار اذان وسط شهر است؟
معيار، شنيدن اذان آخر شهر از طرفى است كه مسافر از آن خارج و يا داخل آن
مىشود.
س 678: در اينجا بين اهالى يكى از نواحى راجع به مسافت شرعى اختلاف وجود دارد.
عدهاى مىگويند كه ديوارهاى آخرين خانههاى منطقه كه به هم متصل هستند، ملاك است.
عدهاى هم معتقدند كه بايد مسافت را از كارخانهها و شهركهاى پراكندهاى كه بعد از
خانههاى شهر واقع شده است، محاسبه كرد، سؤال اين است كه آخر شهر كجاست؟
تعيين آخر شهر موكول به نظر عرف است. اگر در نظر عرف كارخانهها و شهركهاى
پراكنده اطراف شهر جزو شهر نباشد، مسافت را از آخر خانههاى شهر بايد حساب نمود.
س 679: اگر انسان بداند در سفرى كه مىخواهد برود، مرتكب معاصى و محرمات خواهد
شد، آيا نمازش شكسته است يا تمام؟
مادامى كه سفر او به خاطر ترك واجب يا فعل حرامى نباشد، نماز او مانند ساير
مسافران شكسته است.
س 680: كسى كه بدون قصد معصيت مسافرت كند، ولى در بين راه براى ادامه و تكميل
سفر قصد ارتكاب معصيت نمايد، آيا نمازش را بايد تمام بخواند يا شكسته؟ آيا نمازهاى
شكستهاى كه در طول راه خوانده، صحيح است يا خير؟
واجب است از زمانى كه قصد استمرار سفر به خاطر معصيت كرده، نمازش را تمام بخواند
و نمازهائى را كه پس از تصميم به ادامه سفر به قصد ارتكاب گناه، شكسته خوانده است،
بايد اعاده كند و تمام بخواند.
س 681: سفر براى تفريح يا خريد مايحتاج زندگى با فرض فراهم نبودن مكانى براى
نماز و مقدمات آن در مسافرت، چه حكمى دارد؟
اگر بداند كه در مسافرت مبتلا به ترك بعضى از واجبات نماز مىشود، احوط اين است
كه به آن سفر نرود، مگر آنكه ترك آن براى او ضرر يا مشقت داشته باشد. در هر صورت
جايز نيست نماز را در هيچ حالى ترك نمايد.
س 682: من متولد شهر تهران هستم و پدر و مادرم در اصل از اهالى شهر «مهدى شهر»
هستند، لذا چندين بار در طول سال به آنجا سفر مىكنند و من هم همراه آنان مىروم،
با توجه به اينكه من قصد بازگشت به «مهدى شهر» را براى سكونت ندارم، بلكه قصد دارم
در تهران بمانم، نماز و روزهام چه حكمى دارند؟
در فرض مذكور، نماز و روزه شما در وطن اصلى پدر و مادرتان، حكم نماز و روزه ساير
مسافرين را دارد.
س 683: من شش ماه از سال را در شهرى و شش ماه را در شهر ديگرى كه محل تولدم و
محل سكونت من و خانوادهام است، زندگى مىكنم، ولى در شهر اول به طور متوالى و
مستمر ساكن نيستم، مثلا دو هفته يا ده روز و يا كمتر در آن مىمانم و سپس به محل
تولد و سكونت خانوادهام بر مىگردم، سؤال من اين است كه اگر قصدماندن كمتر از ده
روز را در شهر اول داشته باشم، آيا حكم مسافر را دارم يا خير؟
اگر آن شهر وطن اصلى شما نباشد و قصد توطن در آنجا را هم نداشته باشيد، در صورتى
كه قصد اقامت كمتر از ده روز را داشته باشيد، حكم ساير مسافرين را داريد، مگر آنكه
آنجا محل كار شما باشد و حداقل هر ده روز يكبار جهت كار به آنجا رفت و آمد داشته
باشيد كه در اين صورت نماز شما تمام و روزهتان صحيح است.
س 684: حدود دوازده سال است كه در شهرى بدون اينكه قصد زندگى دائمى در آن را
داشته باشم، ساكن هستم. آيا اين شهر وطن من محسوب مىشود؟ چه مدتى لازم است تا آن
شهر وطن من شود و چگونه مىتوان احراز كرد كه عرف آنجا را وطن من مىداند؟
تا وقتى كه انسان، جائى را براى ماندن هميشگى انتخاب نكرده، وطن او محسوب
نمىشود. مگر اين كه بدون قصد آن قدر بماند كه عرفا، وطن او محسوب شود و احراز نظر
عرف به عهده مكلف است.
س 685: وطن شخصى تهران است و در حال حاضر قصد دارد در يكى از شهرهاى نزديك تهران
ساكن شده و آن را وطن خود قرار دهد، ولى چون محل كسب و كار روزانهاش در تهران است،
نمىتواند ده روز در آنجا بماند، چه رسد به شش ماه، بلكه هر روز به محل كارش مىرود
و شب به آنجا برمىگردد، نماز و روزه او در آن شهر چه حكمى دارد؟
شرط تحقق عنوان وطن جديد اين نيست كه انسان بعد از قصد توطن و سكونت در شهرى، شش
ماه به طور مستمر در آنجا بماند، بلكه بعد از اينكه آنجا را به عنوان وطن جديد
انتخاب نمود و با اين قصد، مدتى (اگر چه فقط شبها) آنجا سكونت نمود، وطن او محسوب
مىشود.
س 686: محل تولد من و همسرم شهر كاشمر است، ولى بعد از استخدام در يكى از ادارات
دولتى، به نيشابور منتقل شدم، پدر و مادر ما هنوز در زادگاهمان زندگى مىكنند، در
ابتداى رفتن به نيشابور، از وطن اصلى خود اعراض كرديم، ولى اكنون بعد از پانزده سال
از اين امر منصرف شدهايم، خواهشمندم به سؤالات زير پاسخ فرمائيد:
1 - هنگامى
كه به خانه پدر و مادرمان مىرويم و چند روز نزد آنها مىمانيم، وظيفه من و همسرم
راجع به نماز چيست؟
2 - فرزندان ما كه در محل سكونت فعلى ما (نيشابور) متولد
شده و در حال حاضر به سن بلوغ رسيدهاند، هنگامى كه به شهر پدرى مان (كاشمر) رفته و
چند روز نزد آنها مىمانيم، چه وظيفهاى دارند؟
بعد از آنكه از وطن اصلى تان «كاشمر» اعراض كرديد، ديگر حكم وطن در آنجا بر شما
جارى نمىشود، مگر آنكه دوباره براى زندگى به آنجا برگشته وبا قصد زندگى دائم مدتى
در آنجا اقامت كنيد و اين شهر نسبت به فرزندان شما هم حكم وطن را ندارد و همه شما
در آنجا حكم مسافر را داريد.
س 687: شخصى داراى دو وطن است، در نتيجه نماز خود را در هر دو مكان تمام
مىخواند و روزه هم مىگيرد، آيا واجب است كه همسر و فرزندان تحت تكفل وى در اين
مسأله از سرپرست خود تبعيت نمايند يا اينكه مىتوانند مستقل از او عمل كنند؟
زن مىتواند وطن جديد شوهرش را وطن خود قرار ندهد، ولى فرزندان اگر صغير باشند و
در تصميمگيرى و كسب درآمد مستقل نباشند و يا در اين مسأله تابع اراده پدر باشند،
وطن جديد پدر، وطن آنها هم محسوب مىشود.
س 688: اگر زايشگاه خارج از وطن پدر باشد و مادر ناچار باشد كه چند روزى براى
وضع حمل به زايشگاه منتقل شود و بعد از تولد فرزند برگردد، وطن اين طفل كجاست؟
اگر زايشگاه در وطن پدر و مادر كه در آن زندگى مىكنند قرار داشته باشد، همانجا
وطن اصلى كودك هم خواهد بود، در غير اين صورت مجرد تولد در شهرى باعث نمىشود كه
آنجا وطن او شود، بلكه وطن وى همان وطن پدر و مادر است كه بعد از تولد به آنجا برده
شده و با آنها زندگى مىكند.
س 689: چند سال است كه شخصى در شهر اهواز سكونت دارد ولى آنجا را به عنوان وطن
دوم خود قرار نداده است، اگر از آن شهر به مقدار بيشتر يا كمتر از مسافت شرعى خارج
شود، هنگام بازگشت مجدد به آنجا، نماز و روزه او چه حكمى دارد؟
بعد از آنكه قصد اقامت در اهواز كرد و حكم تمام خواندن نماز با بجا آوردن حداقل
يك نماز چهار ركعتى بر او مستقر شد، تا از آنجا به مقدار مسافت شرعى و يا بيشتر
خارج نشده، نمازش تمام و روزه او صحيح است. ولى اگر به آن مقدار از آنجا خارج شود،
حكم ساير مسافرين را خواهد داشت.
س 690: من فردى عراقى هستم كه قصد اعراض از وطنم عراق را دارم، آيا همه ايران را
وطن خود قرار دهم يا منطقهاى را كه در آن ساكن هستم و يابراى انتخاب وطن حتما بايد
خانهاى بخرم؟
در وطن جديد، قصد توطن در شهر خاص و معين و سكونت در آن به مدتى كه انسان عرفا
اهل آنجا محسوب شود، شرط است، ولى تملك خانه يا غير آن شرط نيست.
س 691: كسى كه قبل از بلوغ از محل تولد خود به شهر ديگرى مهاجرت نمايد و به
مسأله اعراض از وطن آگاه نباشد، الآن كه به سن تكليف رسيده، نسبت به نماز و روزهاش
در آنجا چه وظيفهاى دارد؟
اگر از محل تولد به تبعيت از پدرش مهاجرت كند و پدر وى قصد بازگشت به آنجا را
براى زندگى نداشته باشد، آن مكان براى او حكم وطن را ندارد.
س 692: اگر شخصى وطنى داشته باشد كه در حال حاضر در آن سكونت نمىكند، ولى گاهى
با همسرش به آنجا مىرود، آيا همسر او در آنجا بايد مانند وى نمازش را تمام بخواند
يا خير؟ و اگر همسرش تنها به آنجا برود نمازش چه حكمى دارد؟
مجرد اينكه آن مكان وطن شوهر اوست باعث نمىشود كه وطن وى هم باشد و بر او در
آنجا احكام وطن جارى شود.
س 693: آيا محل كار حكم وطن را دارد؟
اشتغال به كارى در مكانى موجب نمىشود كه آن مكان وطن گردد، ولى اگر از محل
سكونت تا محل كار كه به مقدار مسافت شرعى با هم فاصله دارند، در هر ده روز حداقل يك
مرتبه رفت و آمد نمايد، نماز وى در آنجا تمام و روزهاش صحيح است.
س 694: مراد از اعراض از وطن چيست؟ آيا مجرد ازدواج زن و رفتن وى همراه شوهر به
هر جائى كه او مىخواهد، اعراض محسوب مىشود يا خير؟
مراد از اعراض، خروج از وطن با تصميم بر عدم بازگشت به آن براى سكونت است. و
مجرد رفتن زن بهخانهشوهر در شهر ديگر، مستلزم اعراض از وطن اصلىاش نيست.
س 695: خواهشمنديم نظر خود را درباره وطن اصلى و وطن دوم بيان فرمائيد.
وطن اصلى جائى است كه انسان در آن متولد شده و مدتى در آن بوده و رشد و نمو پيدا
كرده است.وطن دوم هم جائى است كه مكلّف آن را براى سكونت دائم، ولو براى چند ماه در
هر سال، برگزيده است.
س 696: پدر و مادر من از اهالى شهر ساوه هستند و هر دو در كودكى به تهران آمده و
در آن سكونت كردهاند. بعد از ازدواج به شهر چالوس رفته و در آن ساكن شدهاند، زيرا
محل كار پدرم آنجا بوده است. بنابراين من در تهران به دنيا آمده، ولى هرگز در آن
اقامت نكردهام، در تهران و ساوه چگونه نماز بخوانم؟
اگر بعد از تولد در تهران، در آنجا رشد و نمو نكرده باشيد، تهران وطن اصلى شما
محسوب نمىشود، بنابراين اگر تهران و ساوه را به عنوان وطن اتخاذ نكرده باشيد، در
آنجا حكم وطن بر شما جارى نمىشود.
س 697: شخصى از وطنش اعراض نكرده است و در حال حاضر حدود شش سال است كه در شهر
ديگرى اقامت دارد، در صورتى كه به وطن خود برگردد، با توجه به اينكه بر تقليد امام
راحل «قدس سره» باقى مانده، آيا نماز خود را بايد تمام بخواند يا شكسته؟
تا از وطن سابق خود اعراض نكرده، حكم وطن نسبت به او باقى است و نماز وى در آنجا
تمام و روزهاش صحيح است.
س 698: دانشجوئى خانهاى را در شهر تبريز براى تحصيل در دانشگاه آن به مدت چهار
سال اجاره كرده است، همچنين وى در صورت امكان، قصد ماندن دائمى در تبريز را دارد،
در حال حاضر در ايام ماه مبارك رمضان گاهى به وطن اصلىاش رفت و آمد مىكند، آيا آن
دو مكان، براى او دو وطن محسوب مىشوند؟
اگر در حال حاضر قصد قطعى بر توطّن در محل تحصيل نداشته باشد، آنجا حكم وطن را
براى او نخواهد داشت. ولى حكم وطن بودن وطن اصلى او تا زمانى كه از آن اعراض نكرده،
نسبت به وى باقى است.
س 699: من در شهر كرمانشاه به دنيا آمدهام و شش سال است كه در تهران ساكن هستم
و بدون اينكه از وطن اصلى خود اعراض كرده باشم، قصد توطن در تهران كردهام. اگر در
هر يك يا دو سال از منطقهاى به منطقه ديگرى از مناطق تهران منتقل شوم، نماز و
روزهام در آنجا چه حكمى دارد؟ و چون بيشتر از شش ماه است كه در منطقه جديدى از
تهران ساكن هستيم، آيا آنجا براى ما حكم وطن را دارد يا خير؟ هنگامى كه در طول روز
به مناطق مختلف تهران رفت و آمد مىكنيم، نماز و روزه ما چه حكمى دارد؟
اگر در تهران فعلى و يا محلهاى از آن قصد توطن نمودهايد، سراسر آنجا وطن شما
محسوب مىشود، و در تمامى محلههاى تهران حكم وطن بر شما جارى است ونمازتان تمام و
روزه شما صحيح است و تردد شما در تهران فعلى حكم سفر را ندارد.
س 700: محل كار و سكونت فعلى شخصى از اهالى روستا در تهران است و پدر و مادر او
در روستا زندگى مىكنند و در آن ملك و آب دارند، اين شخص براى ديدار و كمك به آنجا
مىرود، ولى تمايلى به بازگشت به آنجا براى سكونت ندارد، با توجه به اينكه آنجا
زادگاه وى است، نماز و روزهاش در آنجا چه حكمى دارد؟
اگر قصد مراجعت به آن روستا براى سكونت و زندگى ندارد، بلكه تصميم به عدم مراجعت
دارد، حكم وطن بر او در آنجا جارى نمىشود.
س 701: آيا محل تولد شخص هر چند در آنجا ساكن نباشد، وطن محسوب مىشود؟
اگر در آنجا مدتى مانده و رشد و نمو كرده باشد، تا از آن اعراض نكرده است، حكم
وطن را دارد و در غير اين صورت حكم وطن ندارد.
س 702: نماز و روزه كسى كه سالهاى زيادى (نه سال) در سرزمينى كه وطن او نيست،
زندگى مىكند، و در حال حاضر ممنوع الورود به وطن خود است، ولى يقين دارد كه روزى
به آن باز خواهد گشت، چه حكمى دارد؟
نماز و روزه او در كشورى كه فعلا در آن ساكن است، حكم نماز و روزه ساير مسافرين
را دارد.
س 703: شش سال از عمرم را در روستائى و هشت سال را در شهرى گذرانده و در حال
حاضر براى تحصيل به مشهد آمدهام، نماز و روزهام در هر يك از اين مكانها چه حكمى
دارد؟
تا از روستاى محل تولد اعراض نكردهايد، براى شما نسبت به نماز و روزه، حكم وطن
را دارد و در مشهد تا قصد توطن در آن نكردهايد، حكم مسافر را داريد، و شهرى هم كه
چندين سال در آن ساكن بودهايد، اگر آن را به عنوان وطن انتخاب كرده باشيد، تا از
آن اعراض نكردهايد، حكم وطن را براى شما دارد و در غير اين صورت در آن حكم مسافر
را خواهيد داشت.
س 704: آيا زن در وطن و اقامت تابع شوهر است؟
مجرد زوجيّت موجب تبعيّت قهرى نمىشود، و زن مىتواند در انتخاب وطن و قصد اقامت
تابع شوهر خود نباشد. بله، اگر زن در انتخاب وطن و اعراض از آن تابع اراده همسرش
باشد، قصد شوهرش براى او كافى است و شهرى كه همسرش با او براى زندگى دائم و به قصد
توطن به آنجا رفته است، وطن وى هم محسوب مىشود و همچنين اعراض شوهر او از وطن
مشتركشان با خروج از آن و رفتن به جائى ديگر، اعراض او از وطن هم محسوب مىگردد، و
براى اقامت ده روز در سفر، اطلاع او از قصد شوهرش مبنى بر اقامت ده روز با اين فرض
كه وى تابع اراده شوهر است براى وى كافى است، بلكه اگر مجبور به همراهى با شوهرش در
مدت اقامت در آنجا باشد، نيز حكم همين است.
س 705: جوانى با زنى از شهرى ديگر ازدواج نموده است، هنگامى كه اين زن به خانه
پدرش مىرود، نمازش قصر است يا تمام؟
تا زمانى كه از وطن اصلى خود اعراض نكرده، نمازش در آنجا تمام است.
س 706: آيا زن و فرزندان مشمول مسأله «1284» رساله حضرت امام «قدس سره» هستند؟
يعنى در تحقق سفر آنها قصد سفر توسط آنان شرط نيست؟ و آيا وطن پدر موجب تمام بودن
نماز كسانى كه تابع وى هستند، مىگردد؟
اگر در سفر تابع پدر ولو قهرا باشند، قصد پدر براى پيمودن مسافت در صورت اطلاع
آنان از آن كافى است. ولى در انتخاب وطن و اعراض از آن، اگر در تصميمگيرى و زندگى
مستقل نباشند، يعنى بر حسب طبيعت و ارتكازشان تابع اراده پدر باشند، در اعراض از
وطن سابق و اتخاذ وطن جديد كه پدر با آنها براى زندگى دائمى به آنجا رفته است، تابع
وى خواهند بود.
س 707: نظر جنابعالى درباره شهرهاى بزرگ از جهت قصد توطن يا اقامت ده روز در
آنها چيست؟
در احكام مسافر و قصد توطن و قصد اقامت ده روز فرقى بين شهرهاى بزرگ و معمولى
نيست و حتى با قصد توطن در يك شهر بزرگ و مدتى در آنجا ماندن، بدون معين كردن محله
خاصى از آن، تمام آن شهر حكم وطن را درباره او پيدا خواهد كرد. همچنين اگر قصد
اقامت ده روز در مانند اين شهر نمايد، بدون اينكه محله خاصى از آن را قصد نمايد،
حكم تمام بودن نماز و صحّت روزه در مورد او در تمام محلههاى آن شهر جارى خواهد
بود.
س 708: شخصى از فتواى امام «قدس سره» در مورد اينكه تهران از بلاد كبيره است،
مطلع نبوده و پس از پيروزى انقلاب اسلامى به فتواى امام «قدس سره» علم پيدا كرده
است، نماز و روزهاى را كه به نحو متعارف به جا آورده، چه حكمى دارد؟
اگر در حال حاضر بر تقليد امام «قدس سره» در آن مسأله باقى باشد، واجب است كه
اعمال گذشتهاش را كه با فتواى امام «قدس سره» منطبق نيست، تدارك نمايد، به اين
معنى كه نمازهائى را كه به جاى شكسته، تمام خوانده به صورت شكسته قضا كند و
روزههائى را كه در حال مسافرت گرفته است، قضا نمايد.
س 709: من قادر بر خواندن نماز نيستم، آيا جايز است كه شخصى به نيابت از من نماز
بخواند؟ آيا فرقى بين اينكه نائب طلب اجرت كند و يا طلب اجرت نكند، وجود دارد؟
شخص مكلف تا زنده است بايد نمازهاى واجبش را خودش، به هر نحو كه مىتواند، انجام
دهد و نماز نائب چه با اجرت و چه بدون اجرت براى او مجزى نيست.
س 710: كسى كه نماز استيجارى مىخواند:
1 - آيا گفتن اذان و اقامه و سلامهاى
سه گانه و تسبيحات اربعه به طور كامل بر او واجباست؟
2 - اگر يك روز مثلا نماز
ظهر و عصر را بخواند و در روز بعد نمازهاى پنجگانه را به طور كامل به جا آورد، آيا
رعايت ترتيب لازم است؟
3 - آيا در نماز استيجارى، ذكر خصوصيات ميّت شرط است يا
خير؟
ذكر خصوصيات ميّت لازم نيست، و رعايت ترتيب فقط بين نمازهاى ظهر و عصر و مغرب و
عشاء شرط است، و هر گاه در عقد اجاره كيفيت خاصى بر اجير شرط نشده باشد و كيفيت
معهودى كه اطلاق عقد اجاره به آن انصراف پيدا كند، هم وجود نداشته باشد، بر اجير
لازم است كه نماز را با مستحباتى كه انجام آن متعارف است بخواند، ولى واجب نيست كه
براى هر نمازى اذان بگويد.
س 711: نماز آيات چيست و علت شرعى وجوب آن كدام است؟
نماز آيات دو ركعت است كه هر ركعت آن پنج ركوع و دو سجده دارد و اسباب شرعى وجوب
آن عبارت است از: كسوف خورشيد و خسوف ماه، اگر چه مقدار كمى از آنها گرفته شود؛
زلزله و هر حادثه غيرعادى كه باعث ترس بيشتر مردم شود مانند بادهاى سياه يا سرخ و
يا زرد كه غيرعادى باشند؛ تاريكى شديد، فرو رفتن زمين و ريختن كوه، صيحه آسمانى و
آتشى كه گاهى در آسمان ظاهر مىشود. در غير از كسوف و خسوف و زلزله، بايد آن حادثه
موجب ترس و وحشت بيشتر مردم شود، و حادثهاى كه ترس آور نباشد و يا موجب ترس و وحشت
افراد نادرى گردد، اعتبار ندارد.
س 712: نماز آيات چگونه بايد خوانده شود؟
به چند صورت مىتوان آن را بجا آورد:
صورت اول: بعد از نيت و تكبيرة
الاحرام، حمد و سوره خوانده شود و به ركوع برود، سپس سر از ركوع برداشته و دوباره
حمد و سوره را بخواند و به ركوع رود و باز سر از ركوع بردارد و حمد و سوره بخواند و
به ركوع رود و سپس سر از ركوع بردارد و همين طور ادامه دهد تا يك ركعت پنج ركوعى كه
قبل از هر ركوعى حمد و سوره خوانده است انجام دهد، سپس به سجده رفته و دو سجده
نمايد و بعد براى ركعت دوم قيام كند و مانند ركعت اول انجام دهد و دو سجده را بجا
آورد و بعد از آن تشهد بخواند و سلام دهد.
صورت دوم: بعد از نيت و
تكبيرةالاحرام، حمد و يك آيه از سورهاى را قرائت كرده و ركوع كند، سپس سر از ركوع
بردارد و آيه ديگرى از آن سوره را بخواند و به ركوع رود، و بعد سر از ركوع برداشته
و آيه ديگرى از همان سوره را قرائت نمايد و همين طور تا ركوع پنجم ادامه دهد تا
سورهاى كه پيش از هر ركوع، يك آيه از آن را قرائت كرده، قبل از ركوع آخر تمام شود.
سپس ركوع پنجم را بجا آورد و به سجده رود، و پس از اتمام دو سجده، براى ركعت دوم
قيام نمايد و حمد و آيهاى از يك سوره را بخواند و به ركوع برود و همين طور مانند
ركعت اول ادامه دهد تا تشهد بخواند و سلام دهد و چنانچه بخواهد براى هر ركوعى به يك
آيه از سورهاى اكتفا كند، نبايد سوره حمد را بيش از يك مرتبه در اول آن ركعت
بخواند.
صورت سوم: يكى از ركعتها را به يكى از دو صورت و ركعت ديگر را به نحو
ديگر بجا آورد.
صورت چهارم: سورهاى را كه آيهاى از آن را در قيام پيش از ركوع
اول خوانده، در قيام پيش از ركوع دوم يا سوم يا چهارم تكميل نمايد، كه در اين صورت
واجب است بعد از سربرداشتن از ركوع، سوره حمد را در قيام بعدى اعاده نموده و يك
سوره يا آيهاى از آن را اگر پيش از ركوع سوم يا چهارم است، قرائت كند، و در اين
صورت واجب است كه آن سوره را تا قبل از ركوع پنجم به آخر برساند.
س 713: آيا وجوب نماز آيات اختصاص به كسانى دارد كه در شهر وقوع حادثه هستند و
يا شامل همه مكلفينى كه از آن مطلع شدهاند هر چند در آن شهر نباشندنيز مىشود؟
وجوب آن مختص كسانى است كه در شهر وقوع حادثه هستند و كسى هم كه در شهر متصل به
شهرى كه حادثه در آن رخ داده، به طورى كه مانند يك شهر محسوب شوند، زندگى مىكند،
حكم آنها را دارد.
س 714: اگر شخصى هنگام وقوع زلزله بيهوش باشد و بعد از وقوع آن به هوش آيد، آيا
نماز آيات بر او واجب است؟
اگر علم به وقوع زلزله پيدا نكند تا اينكه زمان متصل به وقت وقوع آن بگذرد،
خواندن نماز آيات واجب نيست، اگرچه احتياط آن است كه بجا آورد.
س 715: بعد از وقوع زلزله در منطقهاى، غالبا در مدت كمى دهها پس لرزه رخ
مىدهد، حكم نماز آيات در اين موارد چيست؟
هر زلزلهاى، چه شديد و چه خفيف، اگر زلزله مستقلى محسوب شود، نماز آيات
جداگانهاى دارد.
س 716: اگر مركز زلزله نگارى، وقوع لرزشهاى خفيف زمين را با ذكر تعداد آن در
منطقهاى كه ما زندگى مىكنيم، اعلام نمايد، ولى ما اصلا آنها را احساس نكنيم، آيا
در اين حالت نماز آيات بر ما واجب مىشود يا خير؟
اگر هنگام وقوع زلزله و يا در زمان متصل به آن، خودتان آن را احساس نكنيد، نماز
آيات بر شما واجب نيست.
س 717: آيا بايد نمازهاى نافله بلند خوانده شود يا آهسته؟
مستحب است كه نافلههاى روز آهسته و نافلههاى شب بلند خوانده شود.
س 718: آيا جايز است نماز شب را كه دو ركعت دو ركعت خوانده مىشود، به صورت دو
نماز چهار ركعتى و يك دو ركعتى و يك نماز وتر خواند؟
خواندن نماز شب به صورت نماز چهار ركعتى صحيح نيست.
س 719: آيا هنگام خواندن نماز شب، واجب است كه كسى متوجه نماز شب خواندن ما
نشود؟ آيا واجب است كه آن را در تاريكى بخوانيم؟
در تاريكى خواندن و مخفى كردن از ديگران شرط نيست، اما ريا هم در آن جايز نيست.
س 720: آيا خواندن نافله ظهر و عصر، پس از اداى نماز ظهر و عصر و در وقت نافله،
بايد به قصد قضا باشد و يا به قصد ديگرى؟
در اين هنگام، احوط اداى آن به قصد قربة الى الله، بدون قصد اداء و قضاء است.
س 721: خواهشمنديم كيفيت نماز شب را به تفصيل براى ما بيان فرمائيد.
نماز شب يازده ركعت است، هشت ركعت آن كه به صورت دو ركعتى دو ركعتى خوانده
مىشود، نماز شب نام دارد و دو ركعت آن نماز شفع است كه مانند نماز صبح خوانده
مىشود، و يك ركعت هم نماز وتر نام دارد كه در قنوت آن استغفار و دعا براى مؤمنين و
طلب حاجات از خداوند منّان به ترتيبى كه در كتابهاى ادعيه ذكر شده، مستحب است.
س 722: نماز شب به چه صورتى بايد خوانده شود؟ يعنى كيفيت آن از جهت سوره و
استغفار و دعا چگونه است؟
در نماز شب سوره و استغفار و دعا به عنوان جزئيت شرط نيست، بلكه كافىاست كه در
هر ركعت بعد از نيّت و تكبيرةالاحرام، سوره حمد قرائت شود، و اگر خواست بعد از
قرائت حمد يك سوره از سورههاى قرآن را هم قرائت كند، و ركوع و سجود و ذكر آنها و
تشهد و سلام بجا آورد.
س 723: چگونه بايد افراد خانواده را براى خواندن نماز صبح بيدار نمود؟
در اين مورد كيفيت خاصى در رابطه با افراد خانواده وجود ندارد.
س 724: نماز و روزه كسانى كه به گروهها و طايفههاى مختلفى منسوب هستند و نسبت
به هم بغض و حسد و حتى دشمنى بدون دليل دارند، چه حكمى دارد؟
براى مكلّف اظهار حسد و كينه و دشمنى با ديگران جايز نيست، ولى اين امور باعث
بطلان نماز و روزه نمىشود.
س 725: اگر رزمندهاى در جبهه به علت شدت درگيرى قادر بر قرائت فاتحه يا سجده و
يا ركوع نباشد، چگونه بايد نمازش را در آنجا بخواند؟
بايد به هر نحوى كه برايش امكان دارد، نماز بخواند. اگر قادر بر انجام ركوع و
سجده نيست، ايماء و اشاره به جاى ركوع و سجود كافى است.
س 726: پدر و مادر به فرزندانشان در چه سنى احكام شرعى و عبادات را بايد تعليم
دهند؟
مستحب است كه ولىّ اطفال احكام شرعى و عبادات را پس از رسيدن آنان به سن تميز به
ايشان ياد دهد.
س 727: بعضى از رانندگان اتوبوسهاى مسافربرى كه بين شهرها رانندگى مىكنند، به
نماز مسافران اهميتى نمىدهند و به تقاضاى آنان براى توقف اتوبوس جهت اداى نماز،
توجهى نمىكنند، لذا گاهى نماز مسافرين قضا مىشود. وظيفه رانندگان اتوبوسها
دراينباره چيست؟ مسافران نسبت به نمازشان چه وظيفهاى دارند؟
بر مسافران واجب است كه در صورت خوف از فوت وقت نماز، از راننده بخواهند كه
اتوبوس را در مكان مناسبى متوقف نمايد، و بر راننده اجابت درخواست آنان واجب است، و
اگر به علت عذر مقبول و يا بدون دليل از توقف اتوبوس خوددارى كند، در اين صورت
تكليف مسافران اگر خوف فوت وقت داشته باشند اين است كه نماز را در اتوبوس در همان
حال حركت بخوانند و تا آنجا كه امكان دارد جهت قبله، قيام، ركوع و سجود را رعايت
كنند.
س 728: آيا مقصود از اين گفته كه «شارب خمر تا چهل روز نماز و روزهاش نماز و
روزه نيست»، اين است كه در اين مدت بر او واجب نيست نماز بخواند و بعدا بايد آنها
را قضا كند؟ يا اينكه مقصود جمع بين قضاء و اداء است و يا آنكه قضاى آنها بر او
واجب نيست بلكه اداء كافى است، ولى ثواب آن از نمازهاى ديگر كمتر است؟
منظور اين است كه شرب خمر مانع از قبول نماز و روزه است، نه اينكه با شرب خمر
وجوب اداى نماز و روزه ساقط شود و قضاء واجب گردد يا جمع بين اداء و قضاء لازم شود.
س 729: اگر مشاهده كنم كه شخصى بعضى از افعال نمازش را اشتباه انجام مىدهد،
وظيفه شرعى ام چيست؟
در اين مورد چيزى بر شما واجب نيست، مگر اينكه اشتباه ناشى از جهل او به آن حكم
باشد كه در اين صورت احوط ارشاد و راهنمائى وى است.
س 730: نظر شريف جنابعالى درباره مصافحه نماز گزاران بعد از اتمام نماز چيست؟
قابل ذكر است كه بعضى از علماى بزرگوار فرمودهاند «راجع به اين موضوع چيزى از ائمه
عليهم السلام وارد نشده است»، لذا انگيزهاى براى انجام مصافحه وجود ندارد. ولى در
عين حال مشاهده مىكنيم كه مصافحه باعث افزايش دوستى و محبت بين نمازگزاران مىشود.
مصافحه بعد از سلام و فراغت از نماز اشكال ندارد و به طور كلى مصافحه مؤمنين با
هم مستحب است.