س 313: بعضى از فقها اعتقاد به نجاست اهل كتاب دارند و بعضى ديگر به طهارت آنها،
رأى جنابعالى چيست؟
نجاست ذاتى اهل كتاب معلوم نيست. به نظر ما آنها محكوم به طهارت ذاتى هستند.
س 314: آيا آن دسته از اهل كتاب كه از جهت اعتقادى ايمان به رسالت خاتم النبيين
«صلىالله عليه و آله» دارند، ولى بر اساس روش و عادتهاى پدران و اجدادشان عمل
مىكنند، در طهارت حكم كافر را دارند يا خير؟
مجرد اعتقاد به رسالت خاتم النبيين «صلى الله عليه و آله» براى اجراى حكم اسلام
در مورد آنان كافى نيست. ولى اگر از اهل كتاب محسوب شوند، محكوم به طهارت هستند.
س 315: با جمعى از دوستان خانهاى را اجاره كرديم و متوجه شديم كه يكى از آنها
نماز نمىخواند. بعد از سؤال از وى، پاسخ داد كه قلبا به خداوند تبارك و تعالى
ايمان دارد، ولى نماز نمىخواند. با توجه به هم غذا بودن و ارتباط زياد با وى، آيا
بايد او را نجس بدانيم؟
مجرد ترك نماز و روزه و ساير واجبات شرعى باعث ارتداد مسلمان و كافر شدن و نجاست
وى نمىگردد و تا زمانى كه ارتداد وى احراز نشده است، حكم ساير مسلمانان را دارد.
س 316: مقصود از اهل كتاب چه كسانى است؟ معيارى كه حدود معاشرت با آنها را مشخص
كند چيست؟
مقصود از اهل كتاب هر كسى است كه اعتقاد به يكى از اديان الهى داشته و خود را از
پيروان پيامبرى از پيامبران الهى «على نبينا وآله و عليهم السلام» بداند و يكى از
كتابهاى الهى را كه بر انبياء عليهم السلام نازل شده، داشته باشند مانند يهود،
نصارى، زرتشتىها و همچنين صابئين كه بر اساس تحقيقات ما از اهل كتاب هستند و حكم
آنها را دارند. معاشرت با پيروان اين اديان با رعايت ضوابط و اخلاق اسلامى اشكال
ندارد.
س 317: فرقهاى وجود دارد كه خود را «على اللهى» مىنامند، يعنى اميرالمومنين
على بن ابى طالب را خدا دانسته و به دعا و طلب حاجت به جاى نماز و روزه اعتقاد
دارند. آيا اينها نجس هستند؟
اگر اعتقاد داشته باشند كه امير المومنين على بن ابى طالب «عليه السلام» خدا است
«تعالى الله عن ذلك علوا كبيرا»، حكم آنها مانند غير مسلمانهائى است كه اهل كتاب
نباشند، يعنى كافر و نجس مىباشند.
س 318: فرقهاى وجود دارد كه خود را «على اللهى» مىنامند و معتقدند كه حضرت على
«عليه السلام» خدا نيست ولى كمتر از خدا هم نيست، اين گروه چه حكمى دارند؟
اگر قائل به شريكى براى خداوند واحد منان متعال نباشند، حكم مشرك را نخواهند
داشت.
س 319: آنچه را كه از طرف شيعيان دوازده امامى براى امام حسين «عليهالسلام» يا
اصحاب كساء «صلوات الله عليهم اجمعين» نذر مىشود، آيا جايز است به مراكزى كه محل
اجتماع پيروان فرقه «على اللهى» است داده شود، بنحوى كه باعث احياء اين مراكز گردد؟
اعتقاد به خدا بودن مولى الموحدين عليه الصلوة و السلام عقيده باطلىاست و موجب
مىشود كه كسى كه به آن اعتقاد دارد، از اسلام خارج گردد. كمك به ترويج اين عقيده
فاسد حرام است؛ بعلاوه مصرف مال نذرى در غير مورد نذر جايز نيست.
س 320: در اطراف منطقه ما و بعضى نواحى ديگر فرقهاى وجود دارد كه خود را
اسماعيليه مىنامند و اعتقاد به امامت شش امام دارند، ولى به هيچيك از واجبات دينى
و همچنين به ولايت فقيه معتقد نيستند. لذا اميدواريم جنابعالى روشن فرمائيد كه
پيروان اين فرقه نجس هستند يا پاك؟
مجرد عدم اعتقاد آنان به شش امام ديگر از ائمه معصومين عليهم السلام و يا عدم
اعتقادشان به واجبات دينى و احكام شرعى تا زمانى كه به انكار اصل دين يا نبوت خاتم
الانبياء «عليه و آله الصلاة و السلام» منجر نشود، موجب كفر و نجاست نمىشود، مگر
اين كه از آنها دشنام و اهانت به يكى از امامان معصوم «عليهم السلام» صادر شود.
س 321: در منطقه محل تحصيل و سكونت ما اكثريت مطلق مردم كفار بودائى هستند. اگر
دانشجويى، خانهاى را از آنها اجاره نمايد، آن خانه از نظر طهارت و نجاست چه حكمى
دارد؟ آيا شستن و تطهير منزل ضرورت دارد؟ قابل ذكر است كه بسيارى از خانههاى اين
منطقه از چوب ساخته شده و قابل شستن نيست. هتلها و اثاثيه و لوازم موجود در آنها
چه حكمى دارند؟
تا يقين به تماس اشياء مورد استفاده شما با دست و بدن مرطوب كافر غير كتابى حاصل
نشده، حكم به نجاست نمىشود. در صورت يقين به نجاست هم آب كشيدن در و ديوار منازل و
هتلها و اثاثيه و لوازم موجود در آن واجب نيست. آنچه واجب است تطهير اشياء نجسى
است كه براى خوردن و آشاميدن و نماز خواندن مورد استفاده قرار مىگيرند.
س 322: تعداد زيادى از مردم در خوزستان زندگى مىكنند كه خود را «صابئه»
مىنامند و ادعاى پيروى از پيامبر خدا حضرت يحيى «عليه السلام» را دارند و مىگويند
كتاب او نزد ما موجود است. نزد علماى اديان ثابت شده كه آنها همان صابئون هستند كه
در قرآن آمده است. لطفا بيان فرمائيد كه اين گروه از اهل كتاب هستند يا خير؟
گروه مذكور در حكم اهل كتاب هستند.
س 323: آيا اين گفته كه اگر خانهاى به دست كافر ساخته شده باشد، نجس است و نماز
خواندن در آن مكروه مىباشد، صحيح است؟
نماز خواندن در آن خانه مكروه نيست.
س 324: كار كردن نزد يهود و نصارى و فرقههاى كافر ديگر و مزد گرفتن از آنها چه
حكمى دارد؟
كار كردن نزد كافر، فى نفسه اشكال ندارد، مشروط به اين كه آن كار از كارهاى حرام
و خلاف مصالح عمومى اسلام و مسلمانان نباشد.
س 325: در منطقهاى كه خدمت سربازى را انجام مىدهم، عدهاى از عشاير زندگى
مىكنند كه پيرو فرقهاى موسوم به اهل حق هستند. آيا استفاده از شير و پنير و
كرهاى كه در اختيار آنها قرار دارد، جايز است؟
اگر به اصول اسلام اعتقاد داشته باشند، در مسأله طهارت و نجاست، حكم ساير
مسلمانان را دارند.
س 326: اهل روستائى كه من در آن تدريس مىكنم، نماز نمىخوانند؛ زيرا از فرقه
اهل حق هستند و ما مجبور به خوردن غذا و نان آنها هستيم. چون شب و روز در آن روستا
اقامت داريم، آيا نمازهاى ما اشكال دارد؟
اگر توحيد و نبوت و هيچيك از ضروريات دين اسلام را انكار نكنند و معتقد به نقصى
در رسالت رسول اكرم «صلى الله عليه و آله» نباشند، حكم به كفر و نجاست آنها
نمىشود. در غير اين صورت بايد هنگام تماس با آنها يا خوردن غذاى آنان، مسأله طهارت
و نجاست مراعات شود.
س 327: يكى از بستگان ما كه كمونيست است، به ما در دوران كودكى اموال و لوازم
زيادى بخشيده است. در صورتى كه عين آنها در حال حاضر موجود باشد، چه حكمى دارند؟
اگر كفر و ارتداد او ثابت شود و در سن بلوغ و قبل از اظهار اسلام، كفر را
پذيرفته باشد، اموال او حكم اموال ساير كفار را دارد.
س 328: لطفا به سؤالات زير پاسخ فرمائيد:
1 - معاشرت و همنشينى و دست دادن
دانشآموزان مسلمان با دانش آموزان پيرو فرقه گمراه بهائيت، اعم از اين كه دختر
باشند يا پسر، مكلّف باشند يا غير مكلّف، در داخل مدرسه يا خارج از آن، در دوران
ابتدائى، متوسطه و پيش دانشگاهى، چه حكمى دارد؟
2 - رفتار استادان و مربيان با
دانشآموزانى كه بهائى بودن خود را آشكار مىكنند و يا يقين داريم كه بهائى هستند،
چگونه بايد باشد؟
3 - استفاده از وسايلى كه همه دانشآموزان از آنها استفاده
مىكنند مانند شير آب آشاميدنى، شير توالت و آفتابه آن، صابون و مانند آن، با اين
كه علم به مرطوب بودن دست و بدن داريم، چه حكمى دارد؟
همه پيروان فرقه گمراه بهائيت محكوم به نجاست هستند و در صورت تماس آنها با
چيزى، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آنها، نسبت به امورى كه مشروط به طهارت است،
واجب است. ولى رفتار مديران و معلمان و مربيان با دانشآموزان بهائى بايد بر اساس
مقررات قانونى و اخلاق اسلامى باشد.
س 329: خواهشمنديم تكليف مؤمنين را در برخورد با فرقه گمراه بهائيت و آثار حضور
پيروان آن در ميان جامعه اسلامى، بيان فرمائيد.
همه مؤمنين بايد با حيلهها و مفاسد فرقه گمراه بهائيت مقابله نموده و از انحراف
و پيوستن ديگران به آن جلوگيرى كنند.
س 330: گاهى بعضى از پيروان فرقه گمراه بهائيت براى ما غذا يا چيز ديگرى
مىآورند، آيا استفاده از آنها براى ما جايز است؟
از هرگونه معاشرت با اين فرقه ضالّه مضلّه، اجتناب نمائيد.
س 331: بهائيان بسيارى در اينجا كنار ما زندگى مىكنند كه رفت و آمد زيادى در
خانههاى ما دارند. عدهاى مىگويند كه بهائىها نجس هستند و عدهاى هم آنها را پاك
مىدانند. اين گروه از بهائىها اخلاق خوبى از خود آشكار مىكنند، آيا آنها نجس
هستند يا پاك؟
آنها نجس و دشمن دين و ايمانِ شما هستند، پس فرزندان عزيزم جدا از آنها
بپرهيزيد.
س 332: آيا صندلىهاى ماشين و قطارى كه مورد استفاده مشترك مسلمانان و كافران
است، با اين كه كفار در بعضى از مكانها بيشتر از مسلمانها هستند و حرارت هوا باعث
ترشح عرق و حتى سرايت رطوبت مىشود، محكوم به طهارت است؟
كافر اهل كتاب محكوم به طهارت است، و در هر صورت در مورد اشياء مورد استفاده
مشترك كفار و مسلمين با عدم علم به نجاست، حكم به طهارت آنها مىشود.
س 333: زندگى دانشجوئى در خارج مستلزم ارتباط و معاشرت با كفار است، در چنين
موردى استفاده از مواد غذائى ساخت آنها مشروط بر اين كه مواد حرام مثل گوشت تذكيه
نشده در آنها نباشد، ولى احتمال تماس دست مرطوب كافر با آنها داده شود، چه حكمى
دارد؟
مجرد احتمال تماس دست مرطوب كافر با مواد غذائى، براى وجوب اجتناب كافى نيست،
بلكه تا يقين به تماس حاصل نشود، حكم به طهارت مىشود. كافر اگر از اهل كتاب باشد،
نجس ذاتى نيست و تماس دست مرطوب او باعث نجاست نمىشود.
س 334: اگر همه مخارج و هزينههاى فرد مسلمانى كه در سايه حكومت اسلامى زندگى
مىكند با كاربراى شخص غير مسلمانى كه روابط صميمى با او دارد، تأمين شود، آيا جايز
است با اين فرد مسلمان روابط محكم و خانوادگى برقرار كرد و گاهى از غذاى او استفاده
نمود؟
روابط مسلمانان با مسلمان مذكور اشكال ندارد. ولى اگر شخص مسلمان در اثر كار
براى غير مسلمان و ارتباط با وى خوف انحراف عقيدتى خود را داشته باشد، واجب است كه
اين كار را ترك كند. ديگران هم بايد او را نهى از منكر كنند.
س 335: متأسفانه برادر همسرم به علل مختلف فاسد گرديده و از دين بطور كامل
برگشته است، تا جائى كه به بعضى از مقدسات دينى اهانت مىكند. در حال حاضر بعد از
گذشت چند سال از ارتداد او از اسلام، طى نامهاى اظهار كرده كه به اسلام ايمان
دارد، ولى نه نماز مىخواند و نه روزه مىگيرد. رابطه پدر و مادرش و بقيه
افرادخانواده با وى چگونه بايد باشد؟ آيا عنوان كافر بر او صدق مىكند؟ آيا بايد او
را نجس محسوبكرد؟
بر فرض ثبوت ارتداد قبلى وى، اگر بعد از آن توبه كرده باشد، محكوم به طهارت است
و ارتباط پدر و مادر و ساير خانواده با وى اشكال ندارد.
س 336: آيا اگر كسى بعضى از ضروريات دين مانند روزه و غير آن را انكار كند، حكم
كافر را دارد يا خير؟
اگر انكار هر يك از ضروريات دين به انكار رسالت يا تكذيب پيامبر اكرم اسلام «صلى
الله عليه و آله» يا وارد كردن نقصى به شريعت منجر شود، باعث كفر و ارتداداست.
س 337: آيا مجازاتهائى كه براى مرتد و كفار حربى وضع شده، از امور سياسى و
مسئوليتهاى رهبرىاست يا اين كه مجازاتهاى ثابتى تا روز قيامت هستند؟
حكمِ شرعىِ الهى است.