س 1432: آيا پرداخت و دريافت پول در قبال نوشتن
دعا جايز است؟
دريافت يا پرداخت مبلغى به عنوان اجرت نوشتن
دعاهاى وارده اشكال ندارد.
س 1433: دعاهايى كه نويسندگان آنها ادعا مىكنند
كه در كتابهاى قديمى دعا نقل شدهاند، چه حكمى دارند؟ و آيا اين ادعيه از نظر شرعى
معتبر هستند؟ مراجعه به آنها چه حكمى دارد؟
اگر دعاها از ائمه اطهار «عليهم السلام» نقل و
روايت شده باشند و يا مضامين آنها حق باشد،تبرّك جستن به آنها اشكال ندارد.
همانگونه كه تبرّك جستن به دعاهاى مشكوك به اين اميد كه از معصوم «عليه السلام»
باشند، اشكال ندارد.
س 1434: آيا عمل به استخاره واجب است؟
الزام شرعى در عمل به استخاره وجود ندارد ولى بهتر
است بر خلاف آن عمل نشود.
س 1435: بنابر آنچه گفته مىشود كه در كارهاى خير
نيازى به استخاره نيست. آيا در مورد كيفيت انجام آنها و يا در مورد مشكلات پيش بينى
نشدهاى كه در خلال انجام آنها ممكن است پيش بيايد، استخاره جايز است؟ و آيا
استخاره راهى براى شناخت غيب محسوب مىشود يا اينكه فقط خدا از آن آگاه است؟
استخاره براى رفع حيرت و ترديد در انجام كارهاى
مباح است ، اعم از اينكه ترديد در اصل عمل باشد يا در چگونگى انجام آن .بنابر اين
در كارهاى خير كه در آنها حيرت وجود ندارد، استخاره لازم نيست و همچنين استخاره
براى آگاهى از آينده شخص يا عمل نمىباشد.
س 1436: آيا در مواردى مثل تقاضاى طلاق يا عدم آن
استخاره با قرآن صحيح است؟ و در صورتى كه شخصى استخاره كند ولى طبق آن عمل نكند،
حكم چيست؟
جواز استخاره با قرآن يا تسبيح اختصاص به مورد
خاصى ندارد، بلكه در هر امر مباحى كه شخص راجع به آن ترديد و حيرت داشته باشد بطورى
كه قادر بر اتخاذ تصميم نباشد، مىتوان استخاره گرفت و از نظر شرعى عمل به استخاره
واجب نيست هر چند بهتر است انسان با آن مخالفت نكند.
س 1437: آيا استخاره با تسبيح يا قرآن درمسائل
سرنوشت ساز مانند ازدواج جايز است؟
شايسته است انسان در امورى كه مىخواهد راجع به
آنها تصميم بگيرد، ابتدا تأمل و دقت كند و يا با افراد با تجربه و مورد اطمينان
مشورت نمايد و در صورتى كه با اين كارها تحيّر او برطرف نشد، مىتواند استخاره كند.
س 1438: آيا چند بار استخاره براى يك كار صحيح
است؟
چون استخاره براى رفع حيرت است، بنابر اين بعد از
برطرف شدن حيرت با استخاره اول ، تكرار آن معنى ندارد مگر آنكه موضوع تغيير كند.
س 1439: گاهى مشاهده مىشود نوشتههايى كه متضمّن
معجزات امام رضا «عليهالسلام» هستند با قرار دادن آنها بين صفحههاى كتابهاى زيارت
كه در زيارتگاهها و مساجد وجود دارند، در بين مردم توزيع مىشوند و ناشر آنها هم در
زير آنها نوشته است كه هر كس آن معجزه ها را بخواند واجب است آنها را به تعداد خاص
بنويسد و در بين مردم توزيع كند تا به حاجت خود برسد، آيا اين مطلب صحيح است؟ و آيا
بر كسى كه آنها را مىخواند، واجب است كه به درخواست ناشر عمل نمايد؟
از نظر شرعى دليلى بر اعتبار اين امور وجود ندارد
و كسى هم كه آنها را مىخواند ملزم به عمل به درخواست ناشر مبنى بر نوشتن آنها
نيست.