فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

 

نــماز مسـافــر

مسافر بايد نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط شكسته بجا آورد، يعنى دو ركعت بخواند:

شرط اول: آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد و فرسخ شرعى تقريباً پنج كيلومتر و نيم است.

مسأله 1281 ـ كسى كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است، اگر در يك شب و يك روز يا به فاصله كمتر از ده روز برود و برگردد مثلاً اگر روز برود و همان روز يا شب آن برگردد، چنانچه رفتن او كمتر از چهار فرسخ نباشد و همچنين برگشتن او، بايد نماز را شكسته بخواند. ولى اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد يا به عكس اظهر آنست كه بايد تمام بخواند اگر چه در هر دو صورت ترك احتياط به جمع بين شكسته و تمام سزاوار نيست.

مسأله 1282 ـ اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد، ولى روزى كه مى رود، همان روز يا شب آن يا بعد از چند روز ديگر برنگردد مثلاً امروز برود و فردا و يا بعد از چند روز برگردد، نماز را شكسته بخواند و روزه را هم نگيرد، بلكه قضاى آنرا بجا آورد.

مسأله 1283 ـ اگر سفر مختصرى از هشت فرسخ كمتر باشد، يا انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، نبايد نماز را شكسته بخواند. و چنانچه شك كند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه در صورتى كه تحقيق كردن برايش مشقت دارد، بايد نمازش را تمام بخواند و اگر مشقت ندارد، بنابر احتياط واجب بايد تحقيق كند كه اگر دو عادل بگويند، يا بين مردم معروف باشد به طورى كه سبب اطمينان شود كه سفر او هشت فرسخ است، نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1284 ـ اگر يك عادل خبر دهد كه سفر انسان هشت فرسخ است، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند، و روزه بگيرد و قضاى آنرا هم بجا آورد.

مسأله 1285 ـ كسى كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است، اگر نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده، بايد آنرا چهار ركعتى بجا آورد و اگر وقت گذشته قضا نمايد.

مسأله 1286 ـ كسى كه يقين دارد از جاى خود تا جائى كه قصد رفتن به آنجا را دارد هشت فرسخ نيست، يا شك دارد كه هشت فرسخ هست يا نه، چنانچه در بين راه بفهمد كه هشت فرسخ بوده، اگر چه كمى از راه باقى باشد، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر تمام خوانده دوباره شكسته بجا آورد.

مسأله 1287 ـ اگر بين دو محلى كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد كند، اگر چه روى هم رفته هشت فرسخ شود، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1288 ـ اگر محلى دو راه داشته باشد، يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، چنانچه انسان از راهى كه هشت فرسخ است به آنجا برود، بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر از راهى كه هشت فرسخ نيست برود، بايد تمام بخواند.

مسأله 1289 ـ اگر شهر ديوار دارد، بايد ابتداى هشت فرسخ را از ديوار شهر حساب كند، و اگر ديوار ندارد، بايد از خانه هاى آخر شهر حساب نمايد.

شرط دوم ـ آنكه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جائى كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و بعد از رسيدن به آنجا قصد كند جائى برود كه با مقدارى كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، يا چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن يا روز ديگر به وطنش يا به جائى كه مى خواهد ده روز بماند برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1290 ـ كسى كه نمى داند سفرش چند فرسخ است، مثلاًبراى پيدا كردن گمشده اى مسافرت مى كند و نمى داند كه چه مقدار بايد برود تا آنرا پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند. ولى در برگشتن چنانچه تا وطنش يا جائى كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شكسته بخواند. و نيز اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن يا بعد از چند روز ديگر برگردد، چنانچه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1291 ـ مسافر در صورتى بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسى كه از شهر بيرون مى رود و مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند، سفر هشت فرسخى برود، چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مى كند، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر اطمينان ندارد، بايد تمام بخواند.

مسأله 1292 ـ كسى كه قصد هشت فرسخ دارد، اگر چه در هر روز مقدار كمى راه برود وقتى به جائى برسد كه ديوار شهر را نبيند و اذان آنرا نشنود، بايد نماز را شكسته بخواند. ولى اگر در هر روز مقدار خيلى كمى راه برود كه نگويند مسافر است، بايد نمازش را تمام بخواند و احتياط مستحب آنست كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1293 ـ كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است، مانند نوكرى كه با آقاى خود مسافرت مى كند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر نداند بنابر احتياط واجب بايد از او بپرسد، كه اگر سفر او هشت فرسخ باشد، نماز را شكسته بجا آورد.

مسأله 1294 ـ كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است، اگر بداند يا گمان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1295 ـ كسى كه در سفر به اختيار ديگريست، اگر شك دارد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود يا نه، بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر شك او از اينجهت است كه احتمال مى دهد مانعى براى سفر او پيش آيد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد، بايد نماز را شكسته بخواند.

شرط سوم ـ آنكه در بين راه از قصد خود برنگردد، پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، يا مردد شود، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1296 ـ اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه همانجا بماند يا بعد از ده روز برگردد يا در برگشتن و ماندن مردد باشد، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1297 ـ اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصميم داشته باشد كه همان روز يا شب آن برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند بلكه اگر بعد از چند روز هم برگردد بايد شكسته بخواند.

مسأله 1298 ـ اگر براى رفتن به محلى حركت كند و بعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود، چنانچه از محل اولى كه حركت كرده تا جائى كه مى خواهد برود، هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1299 ـ اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه، و در موقعى كه مردد است راه نرود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود، بايد تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1300 ـ اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه و در موقعى كه مردد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد كه هشت فرسخ ديگر برود، يا چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن يا بعد از چند روز ديگر برگردد تا آخر مسافرت بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1301 ـ اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه، و در موقعى كه مردد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود، چنانچه باقيمانده سفر او كمتر از هشت فرسخ باشد و نخواهد همان روز يا شب آن يا بعد از چند روز ديگربرگردد بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر راهى كه پيش از مردد شدن و راهى كه بعد از آن مى رود، روى هم هشت فرسخ باشد، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.

شرط چهارم ـ آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد، يا ده روز يا بيشتر در جائى بماند، پس كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلى بماند، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1302 ـ كسى كه نمى داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مى گذرد يا نه، يا ده روز در محلى مى ماند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1303 ـ كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلى بماند، و نيز كسى كه مردد است كه از وطنش بگذرد يا ده روز در محلى بماند، اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر باقيمانده راه هشت فرسخ باشد، يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و همان روز يا شب آن يا بعد از چند روز ديگر برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.

شرط پنجم ـ آنكه براى كار حرام سفر نكند و اگر براى كار حرامى مانند دزدى سفر كند، بايد نماز را تمام بخواند، و همچنين است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آنكه براى او ضرر داشته باشد، يا زن بدون اجازه شوهر و فرزند با نهى پدر و مادر و اذيت شدن آنها سفرى بروند كه بر آنان واجب نباشد، ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد، بايد نماز را شكسته بخوانند.

مسأله 1304 ـ سفرى كه اسباب اذيت پدر و مادر باشد حرام است، و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد.

مسأله 1305 ـ كسى كه سفر او حرام نيست و براى كار حرام هم سفر نمى كند، اگر چه در سفر، معصيتى انجام دهد، مثلاً غيبت كند يا شراب بخورد، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1306 ـ اگر مخصوصاً براى آنكه كار واجبى را ترك كند، مسافرت نمايد نمازش تمام است. پس كسى كه بدهكار است، اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبكار هم مطالبه كند، چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد و مخصوصاً براى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد، بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر مخصوصاً براى ترك واجب مسافرت نكند، بايد نماز را شكسته بخواند و احتياط مستحب آنست كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1307 ـ اگر سفر او سفر حرام نباشد ولى حيوان سوارى يا مركب ديگرى كه سوار است غصبى باشد، يا در زمين غصبى مسافرت كند، بنا بر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1308 ـ كسى كه با ظالم مسافرت مى كند اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمك به ظالم باشد، بايد نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد يا مثلاً براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت كند، نمازش شكسته است.

مسأله 1309 ـ اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت كند، حرام نيست و بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1310 ـ اگر براى لهو و خوش گذرانى به شكار رود، نمازش تمام است و چنانچه براى تهيه معاش به شكار رود نمازش شكسته است و همچنين اگر براى كسب و زياد كردن مال برود، ولى احتياط مستحب آنست كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند، ولى بايد روزه نگيرد.

مسأله 1311 ـ كسى كه براى معصيت سفر كرده، موقعى كه از سفر برمى گردد اگر توبه كرده و برگشتن او هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته بخواند. و همچنين اگر توبه نكرده، بايد شكسته بخواند، اگر چه احتياط مستحب آنست كه در اين صورت هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1312 ـ كسى كه سفر او سفر معصيت است، اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد، چنانچه باقيمانده راه هشت فرسخ باشد، يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و همان روز يا شب آن يا چند روز ديگر برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1313 ـ كسى كه براى معصيت سفر نكرده، اگر در بين راه قصد كند كه بقيه راه براى معصيت برود، بايد نماز را تمام بخواند، ولى نمازهائى را كه شكسته خوانده صحيح است.

شرط ششم ـ آنكه از صحرا نشينهائى نباشد كه در بيابانها گردش مى كنند و هر جا آب و خوراك براى خود و حشمشان پيدا كنند، مى مانند و بعد از چندى به جاى ديگر مى روند، و صحرا نشينها در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند.

مسأله 1314 ـ اگر يكى از صحرا نشينها براى پيدا كردن منزل و چراگاه حيواناتشان سفر كند چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، احتياط واجب آنست كه هم شكسته و هم تمام بخواند اگر لوازم زندگى با او نباشد والا بنابر اقوى بايد تمام بخواند.

مسأله 1315 ـ اگر صحرا نشين براى زيارت يا حج يا تجارت و مانند اينها مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند.

شرط هفتم ـ آنكه شغل او مسافرت نباشدبنا بر اين شتر دارو راننده و چوبدار و كشتيبان و مانند اينها، اگر چه براى بردن اثاثيه منزل خود مسافرت كنند، در غير سفر اول بايد نماز را تمام بخوانند. ولى در سفر اول اگر چه طول بكشد، نمازشان شكسته است.

مسأله 1316 ـ كسى كه شغلش مسافرت است اگر براى كار ديگرى مثلاً براى زيارت يا حج مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند ولى اگر مثلاً شوفر، اتومبيل خود را براى زيارت كرايه بدهد و در ضمن، خودش هم زيارت كند، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1317 ـ حمله دار يعنى كسى كه براى رساندن حاجيها به مكه مسافرت مى كند، چنانچه شغلش مسافرت باشد، بايد نماز را تمام بخواند و اگر شغلش مسافرت نباشد، بايد شكسته بخواند.

مسأله 1318 ـ كسى كه شغل او حمله داريست و حاجيها را از راه دور به مكه مى برد چنانچه تمام سال يا بيشتر سال را در راه باشد، بايد نمازش را تمام بخواند.

مسأله 1319 ـ كسى كه در مقدارى از سال شغلش مسافرت است، مثل شوفرى كه فقط در تابستان يا زمستان اتومبيل خود را كرايه مى دهد، بايد در سفر نماز را تمام بخواند و احتياط مستحب آنست كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1320 ـ راننده و دوره گردى كه در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مى كند، چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخى برود، بايد نماز را شكسته بخواند. ولى اگر مردم بگويند شغل او مسافرت است، در صورتى كه سفر هشت فرسخى برود، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1321 ـ كسى كه شغلش مسافرت است اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند، چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد و چه بدون قصد بماند بايد در سفر اولى كه بعد از ده روز مى رود نماز را شكسته بخواند ولكن در غير چاروادار(مُكارى) احوط وجوبى جمع است.

مسأله 1322 ـ كسى كه شغلش مسافرت است، اگر در غير وطن خود ده روز بماند، چنانچه از اول قصد ماندن ده روز را داشته، در سفر اولى كه بعد از ده روز مى رود، بايد نماز را شكسته بخواند ولكن در غير چار وادار(مُكارى) احوط وجوبى جمع است. و اگر از اول قصد ماندن ده روز را نداشته، بايد در سفر اول تمام بخواند. و احتياط مستحب آنست كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1323 ـ كسى كه شغلش مسافرت است، اگر شك كند كه در وطن خود يا جاى ديگر ده روز مانده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1324 ـ كسى كه در شهرها سياحت مى كند و براى خود وطنى اختيار نكرده، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1325 ـ كسى كه شغلش مسافرت نيست، اگر مثلاً در شهرى يا در دهى جنسى دارد كه براى حمل آن مسافرتهاى پى درپى مى كند، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1326 ـ كسى كه از وطنش صرف نظر كرده و مى خواهد وطن ديگرى براى خود اختيار كند، اگر شغلش مسافرت نباشد و عنوان ديگرى هم از عناوينى كه موجب تمام نماز مى شود بر او صادق نباشد، بايد در مسافرت نماز را شكسته بخواند.

شرط هشتم ـ آنكه به حد ترخص برسد، يعنى از وطنش و همچنين بنابر احتياط واجب از جائى كه قصد كرده ده روز در آنجا بماند،به قدرى دور شود كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آنرا نشنود. ولى بايد در هوا غبار يا چيز ديگرى نباشد كه از ديدن ديوار و شنيدن اذان جلوگيرى كند و لازم نيست به قدرى دور شود كه مناره ها و گنبدها را نبيند، يا ديوارها هيچ پيدا نباشد، بلكه همينقدر كه ديوارها كاملاً معلوم نباشد، كافى است.

مسأله 1327 ـ كسى كه به سفر مى رود اگر به جائى برسد كه صداى اذان را نشنود ولى ديوار شهر را ببيند، يا ديوارها را نبيند و صداى اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند، بنابر احتياط واجب بايد هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1328 ـ مسافرى كه به وطنش برمى گردد، وقتى ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آنرا بشنود، بايد نماز را تمام بخواند. و اما مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند وقتى ديوار آنجا را ببيند و صداى اذانش را بشنود بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند و يا نمازش را تأخير بيندازد تا به منزل برسد.

مسأله 1329 ـ هر گاه شهر در بلندى باشد كه از دور ديده شود، يا به قدرى گود باشد كه اگر انسان كمى دور شود ديوار آنرا نبيند، كسى كه از آن شهر مسافرت مى كند، وقتى به اندازه اى دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود، ديوارش از آنجا ديده نمى شد، بايد نماز خود را شكسته بخواند، و نيز اگر پستى و بلندى خانه بيشتر از معمول باشد، بايد ملاحظه معمول بنمايد.

مسأله 1330 ـ اگر از محلى مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد وقتى به جائى برسد كه اگر آن محل ديوار داشت از آنجا ديده نمى شد، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1331 ـ اگر به قدرى دور شود كه نداند صدائى را كه مى شنود صداى اذان است يا صداى ديگر نماز را شكسته بخواند و بنابر احتياط مستحب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند. ولى اگر بفهمد اذان مى گويند و كلمات آنرا تشخيص ندهد، بايد تمام بخواند.

مسأله 1332 ـ اگر به قدرى دور شود كه اذان خانه ها را نشنود ولى اذان شهر را كه معمولاً در جاى بلند مى گويند بشنود، نبايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1333 ـ اگر به جائى برسد كه اذان شهر را كه معمولاً در جاى بلند مى گويند نشنود ولى اذانى را كه در جاى خيلى بلند مى گويند بشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1334 ـ اگر چشم يا گوش او يا صداى اذان غير معمولى باشد، در محلى بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط ديوار خانه ها را نبيند و گوش متوسط صداى اذان معمولى را نشنود.

مسأله 1335 ـ اگر موقعى كه سفر مى رود شك كند كه به حد ترخص يعنى جائى كه اذان را نشنود و ديوار را نبيند رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند. و در موقع برگشتن، اگر شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه، بايد شكسته بخواند. به شرط آنكه نماز در رفتن و برگشتن در يك جا نباشد.

مسأله 1336 ـ مسافرى كه در سفر از وطن خود عبور مى كند وقتى به جائى برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آنرا بشنود، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1337 ـ مسافرى كه در بين مسافرت به وطنش رسيده تا وقتى در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، يا چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن يا چند روز ديگر برگردد. وقتى به جائى برسد كه ديوار وطن را نبيند و صداى اذان آنرا نشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1338 ـ محلى را كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده وطن اوست، چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آنجا را براى زندگى اختيار كرده باشد و در نظر مردم وطن او محسوب گردد.

مسأله 1339 ـ اگر قصد دارد در محلى كه وطن اصلى اش نيست مدتى بماند و بعد به جاى ديگر رود، آنجا وطن او حساب نمى شود.

مسأله 1340 ـ جائى را كه انسان قصد دارد مدت زيادى بماند مثلاً سى سال يا بيشتر اگر چه دور نيست اينجا وطن عرفى او باشد، ولكن مع ذلك اگر مسافرتى براى او پيش آيد و دوباره به همان جا بر گردد تا مادامى كه قصد اقامه نكرده بنابر احتياط واجب بايد نمازش را هم تمام و هم شكسته بخواند.

مسأله 1341 ـ كسى كه در دو محل زندگى مى كند، مثلاً شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر ديگرى مى ماند، هر دو وطن اوست و نيز اگر بيشتر از دو محل را براى زندگى خود اختيار كرده باشد، همه آنها وطن او حساب مى شوند.

مسأله 1342 ـ كسى كه در محلى ملك دارد، اگر موقعى كه آن ملك را دارد شش ماه بقصد توطن در آنجا بماند، تا وقتى كه آن ملك، مال اوست هر وقت در مسافرت به آنجا برسد، بايد نماز را تمام بخواند تا مادامى كه از آنجا صرف نظر نكرده و اما اگر صرف نظر كرده باشد بايد نمازش را شكسته بخواند و احتياط مستحب آنست كه نمازش را هم تمام و هم شكسته بخواند.

مسأله 1343 ـ اگر به جائى برسد كه وطن او بوده و از آنجا صرف نظر كرده، نبايد نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد.

مسأله 1344 ـ مسافرى كه قصد دارد ده روز پشت سر هم در محل بماند، يا مى داند كه بدون اختيار ده روز در محلى مى ماند، در آن محل بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1345 ـ مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند، لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد، و همين كه قصد كند از اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم بماند، بايد نماز را تمام بخواند. و همچنين اگر مثلاً قصدش اين باشد كه از ظهر روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند، واجب نيست كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند، بلكه تمام خواندن كفايت مى كند.

مسأله 1346 ـ مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يكجا بماند پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و كوفه بماند، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1347 ـ مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند، اگر از اول قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آنجا برودتا كمتر از مسافت اگر چند ساعتى بيش معطل نشود ضرر به اقامه ندارد و بايد نمازش را تمام بخواند.

مسأله 1348 ـ مسافرى كه تصميم ندارد ده روز در محلى بماند مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبى پيدا كند ده روز بماند، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1349 ـ كسى كه تصميم دارد، ده روز در محلى بماند، اگر چه احتمال بدهد كه براى ماندن او مانعى برسد، بايد نماز را تمام بخواند، اين در صورتى است كه احتمالى كه مى دهد عقلائى نباشد كه منافات با تصميم بر ماندن ده روزش داشته باشد و الا بايد قصر بخواند.

مسأله 1350 ـ اگر مسافر بداند كه مثلاً ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در جائى بماند، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد كند كه تا آخر ماه بماند بايد نماز را شكسته بخواند. اگر چه از موقعى كه قصد كرده تا آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد.

مسأله 1351 ـ اگر مسافر قصد كند ده روز در محلى بماند، چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود، يا مردد شود كه در آنجا بماند يا به جاى ديگر برود، بايد نماز را شكسته بخواند. و اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود، يا مردد شود، تا وقتى در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1352 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه يك نماز چهار ركعتى خوانده باشد روزه اش صحيح است و تا وقتى در آنجا هست بايد نمازهاى خود را تمام بخواند. و اگر يك نماز چهار ركعتى نخوانده باشد، روزه آن روزش صحيح است، اما نمازهاى خود را بايد شكسته بخواند و روزهاى بعد هم نمى تواند روزه بگيرد.

مسأله 1353 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر از ماندن منصرف شود و شك كند پيش از آنكه از قصد ماندن برگردد، يك نماز چهار ركعتى خوانده يا نه، بايد نمازهاى خود را شكسته بخواند.

مسأله 1354 ـ اگر مسافر به نيت اينكه نماز را شكسته بخواند، مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند، بايد نماز را چهار ركعتى تمام نمايد.

مسأله 1355 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند اگر در بين نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد، چنانچه داخل ركوع ركعت سوم نشده، بايد نماز را دو ركعتى تمام نمايد و بقيه نمازهاى خود را شكسته بخواند. و اگر به ركوع ركعت سوم رفته، بنابر احتياط واجب بايد نماز را چهار ركعتى تمام كند و دوباره شكسته بخواند، و تا در آنجا هست نمازهايش را هم تمام و هم شكسته بجا آورد.

مسأله 1356 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتى مسافرت نكرده، بايد نمازش را تمام بخواند، و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.

مسأله 1357 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، بايد روزه واجب را بگيرد و مى تواند روزه مستحبى را هم بجا آورد، و نماز جمعه و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.

مسأله 1358 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جائى كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد و دوباره در جاى اول خود ده روز بماند، از وقتى كه مى رود تا برمى گردد و بعد از برگشتن، بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر نخواهد بعد از برگشتن، ده روز بماند در موقع رفتن به جائى كه كمتر از چهار فرسخ است و در مدتى كه آنجا مى ماند و در موقع برگشتن و بعد از آنكه بر گشت بنابر اقوى بايد نمازش را تمام بخواند و احتياط مستحب آنست كه هم تمام و هم شكسته بخواند خصوصاًدر برگشتن و محل اقامت، اين در صورتى است كه قصد مسافرت نكرده باشد و اما اگرقصد مسافرت كرده باشد بايد در رفتن به جائى كه قصد دارد و در مدتى كه آنجا مى ماند و در موقع برگشتن و بعد از آنكه برگشت نمازش را شكسته بخواند.

مسأله 1359 ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جاى ديگرى كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماندبايد در رفتن و در محلى كه قصد ماندن ده روز دارد،نمازهاى خود راتمام بخواند، ولى اگر محلى كه مى خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد و نخواهد ده روزدر آنجا بماند، بايد موقع رفتن و مدتى كه در آنجا مى ماند نمازهاى خود راشكسته بخواند.

مسأله 1360 ـ مسافرى قصد كرده ده روز در محلى بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جائى كه كمتر از چهار فرسخ است برود چنانچه مردد باشد كه به محل اولش برگردديا نه، يا بكلى از برگشتن به آنجا غافل باشد، يا بخواهد برگردد ولى مردد باشد كه ده روز در آنجا بماند يا نه، يا آنكه از ده روز ماندن در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد، بايد از وقتى كه مى رود تا برمى گردد و بعد از برگشتن، نمازهاى خود را تمام بخواند.

مسأله 1361 ـ اگر بخيال اينكه رفقايش مى خواهند ده روز در محلى بمانند، قصد كند كه ده روز در آنجا بماند، و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بفهمد كه آنها قصد نكرده اند، اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتى كه در آنجا هست، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1362 ـ اگر مسافر بعد از رسيدن به چهار فرسخ سى روز در محلى بماند و در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردد باشد بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار كمى در آنجا بماند بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ در رفتن بقيه راه مردد شود، از وقتى كه مردد شود، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1363 ـ مسافرى كه مى خواهد نه روز يا كمتر در محلى بماند، اگر بعد از آنكه نه روز يا كمتر در آنجا ماند، بخواهد دوباره نه روز ديگر يا كمتر بماند و همينطور تا سى روز، روز سىويكم بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1364 ـ مسافرى كه سى روز مردد بود، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه سى روز را در يكجا بماند، پس اگر مقدارى از آنرا در جائى و مقدارى را در جاى ديگر بماند، بعد از سى روز هم بايد نماز را شكسته بخواند.

مسائل متـفرقه

مسأله 1365 ـ مسافر مى تواند در مسجد الحرام، و مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم، و مسجد كوفه نمازش را تمام بخواند. ولى اگر بخواهد در جائى كه اول جزء اين مساجد نبوده و بعد به اين مساجد اضافه شده نماز بخواند، احتياط واجب آنست كه شكسته بخواند، و نيز مسافر مى تواند در حائر حضرت سيدالشهداء عليه السلام نماز را تمام بخواند. ولى احتياط واجب آنست كه در غير حرم مطهر شكسته بخواند و مسجد پشت سر كه ملحق به حرم شده خارج از حرم است و اگر دورتر از اطراف قبر مطهر به مقدار بيست و پنج ذراع نماز بخواند، شكسته بجا آورد.

مسأله 1366 ـ كسى كه مى داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند اگر در غير چهار مكانى كه در مسأله پيش گفته شد عمداً تمام بخواند، نمازش باطل است و همچنين است اگر فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است و تمام بخواند در وقت اعاده نمايد و چنانچه بعد از گذشتن وقت متذكر شود بنا بر احتياط واجب بايد قضا نمايد.

مسأله 1367 ـ كسى كه مى داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند، اگر غفلتاً تمام بخواند نمازش باطل است.

مسأله 1368 ـ مسافرى كه نمى داند بايد نماز را شكسته بخواند اگر تمام بخواند نمازش صحيح است.

مسأله 1369 ـ مسافرى كه مى داند بايد نماز را شكسته بخواند اگر بعضى از خصوصيات آنرا نداند، مثلاً نداند كه در سفر هشت فرسخى بايد شكسته بخواند، چنانچه تمام بخواند نمازش باطل است.

مسأله 1370 ـ مسافرى كه مى داند بايد نماز را شكسته بخواند، اگر به گمان اينكه سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتى بفهمد كه سفرش هشت فرسخ بوده، نمازى را كه تمام خوانده بايد دوباره شكسته بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.

مسأله 1371 ـ اگر فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام بخواند. چنانچه در وقت يادش بيايد، بايد شكسته بجا آورد، و اگر بعد از وقت يادش بيايد، قضاى آن نماز بر او واجب نيست.

مسأله 1372 ـ كسى كه بايد نماز را تمام بخواند، اگر شكسته بجا آورد در هر صورت نمازش باطل است.

مسأله 1373 ـ اگر مشغول نماز چهار ركعتى شود و در بين نماز يادش بيايد كه مسافر است، يا ملتفت شود كه سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته، بايد نماز را دو ركعتى تمام كند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته نمازش باطل است. و در صورتى كه به مقدار خواندن يك ركعت هم وقت داشته باشد بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1374 ـ اگر مسافر بعضى از خصوصيات نماز مسافر را نداند، مثلاً نداند كه چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن برگردد بايد شكسته بخواند چنانچه به نيت نماز چهار ركعتى مشغول نماز شود و پيش از ركوع ركعت سوم مسأله را بفهمد بايد نماز را دو ركعتى تمام كند و اگر در ركوع ملتفت شود نمازش باطل است و در صورتى كه به مقدار يك ركعت از وقت هم مانده باشد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1375ـ مسافرى كه بايد نماز را تمام بخواند اگر به واسطه ندانستن مسأله به نيت نماز دو ركعتى مشغول نماز شود و در بين مسأله را بفهمد، بايد نماز را چهار ركعتى تمام كند و احتياط مستحب آنست كه بعد از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار ركعتى بخواند.

مسأله 1376 ـ مسافرى كه نماز نخوانده اگر پيش از تمام شدن وقت به وطنش برسد يا به جائى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند. و كسى كه مسافر نيست، اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت كند، در سفر بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1377 ـ اگر از مسافرى كه بايد نماز را شكسته بخواند نماز ظهر يا عصر يا عشا قضا شود، بايد آنرا دو ركعتى قضا نمايد اگر چه در غير سفر بخواهد قضاى آنرا بجا آورد، و اگر از كسى كه مسافر نيست يكى از اين سه نماز قضا شود، بايد چهار ركعتى قضا نمايد اگر چه در سفر بخواهد آنرا قضا نمايد.

مسأله 1378 ـ مستحب است مسافر بعد از هر نماز سى مرتبه بگويد، سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُللهِ وَ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَ اللهُ اَكْبَر و در تعقيب نماز ظهر و عصر و عشا بيشتر سفارش شده است. بلكه بهتر است در تعقيب اين سه نماز شصت مرتبه بگويد.

 

نمـاز قضـا

مسأله 1379 ـ كسى كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده بايد قضاى آنرا بجا آورد، اگر چه در تمام وقت نماز خواب مانده يا به واسطه مستى يا بيهوشى كه به اختيار خودش بوده نماز نخوانده باشد، ولى نمازهاى يوميه اى را كه زن در حال حيض يا نفاس نخوانده، قضا ندارد.

مسأله 1380 ـ اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازى را كه خوانده باطل بوده، بايد قضاى آنرا بخواند.

مسأله 1381 ـ كسى كه نماز قضا دارد، بايد در خواندن آن كوتاهى نكند ولى واجب نيست فوراً آنرا بجا آورد.

مسأله 1382 ـ كسى كه نماز قضا دارد مى تواند نماز مستحبى بخواند.

مسأله 1383 ـ اگر انسان احتمال دهد كه نماز قضائى دارد يا نمازهائى را كه خوانده صحيح نبوده، مستحب است احتياطاً قضاى آنها را بجا آورد.

مسأله 1384 ـ قضاى نمازهاى يوميه كه در اداء آنها ترتيب شرط است مثل ظهر و عصر از يك روز و مغرب و عشا از يك شب بايد به ترتيب خوانده شود و در غير آنها بنابر احتياط استحبابى كه تركش سزاوار نيست مراعات ترتيب را نمايد.

مسأله 1385 ـ اگر بخواهد قضاى چند نماز غير يوميه مانند نماز آيات را بخواند، يا مثلاًبخواهد قضاى يك نماز يوميه و چند نماز غير يوميه را بخواند، لازم نيست آنها را به ترتيب بجا آورد.

مسأله 1386 ـ اگر ترتيب نمازهائى را كه نخوانده فراموش كند، مستحب است طورى آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيبى كه قضا شده بجا آورده است مثلاً اگر قضاى يك نماز ظهر و يك نماز مغرب بر او واجب است و نمى داند كدام اول قضا شده، احتياطاً بايد اول يك نماز مغرب و بعد از آن يك نماز ظهر و دوباره نماز مغرب را بخواند، يا اول يك نماز ظهر و بعد از آن يك نماز مغرب و دوباره نماز ظهر را بخواند، تا يقين كند هر كدام را كه اول قضا شده اول خوانده است، ولى اگر نمازهائى كه ترتيب آنها را فراموش كرده به قدرى زياد باشد كه اگر بخواهد به ترتيب بخواند خيلى مشقت دارد بدون ترتيب بجا آورد.

مسأله 1387 ـ اگر نماز ظهر يك روز و نماز عصر روز ديگر يا دو نماز ظهر يا دو نماز عصر از او قضا شده و نمى داند كدام اول قضا شده است. چنانچه دو نماز چهار ركعتى بخواند به نيت اينكه اولى قضاى نماز روز اول و دومى قضاى نماز روز دوم باشد كافيست.

مسأله 1388 ـ اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشا يا يك نماز عصر و يك نماز عشا از او قضا شود و نداند كدام اول قضا شده است مستحب است طورى آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيب بجا آورده است، مثلاً اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشا از او قضا شده و اوّلى آنها را نمى داند، بايد اول يك نماز ظهر بعد يك نماز عشا دوباره يك نماز ظهر، يا اول يك نماز عشا بعد يك نماز ظهر، دوباره يك نماز عشا بخواند.

مسأله 1389 ـ كسى كه مى داند يك نماز چهار ركعتى نخوانده ولى نمى داند ظهر است يا نماز عصر، اگر يك نماز چهار ركعتى به نيت قضاى نمازى كه نخوانده بجا آورد كافيست.

مسأله 1390 ـ كسى كه پنج نماز پشت سر هم از او قضا شده و نمى داند اولى آنها كدامست پنج نماز بايد بجا آورد و اگر بخواهد ترتيب استحبابى را مراعات نمايد بايد نه نماز به ترتيب بخواند مثلاً از نماز صبح شروع كند و بعد از آنكه ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند دو مرتبه نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را بخواند، و اگر شش نماز پشت سر هم از او قضا شده و اولى آنها را نمى داند، بايد ده نماز به ترتيب قضا كند، و همينطور براى هر يك نمازى كه به نمازهاى قضاى او اضافه مى شود در صورتى كه پشت سر هم قضا شده باشد، بايد يك نماز بر مقدارى كه گفته شد اضافه نمايد، مثلاً اگر هفت نماز او قضا شده و اولى آنها را نمى داند بايد يازده نماز به ترتيب بجا آورد.

مسأله 1391 ـ كسى كه مى داند نمازهاى پنجگانه او هر كدام از يك روز قضا شده و ترتيب آنها را نمى داند، اگر بخواهد ترتيب استحبابى را مراعات نمايد بايد پنج شبانه روز نماز بخواند، و اگر شش نماز از شش روز از او قضا شده بايد شش شبانه روز نماز بخواند، و همچنين براى هر نمازى كه به نمازهاى قضاى او اضافه شود، بايد يك شبانه روز بيشتر بخواند تا يقين كند به ترتيبى كه قضا شده بجا آورده است، مثلاً اگر هفت نماز از هفت روز نخوانده باشد، بايد هفت شبانه روز قضا نمايد.

مسأله 1392 ـ كسى كه مثلاً چند نماز صبح يا چند نماز ظهر از او قضا شده و شماره آنها را نمى داند، مثلاً نمى داند كه سه يا چهار يا پنج نماز بوده، چنانچه مقدار كمتر را بخواند كافيست. ولى اگر شماره آنها را مى دانسته و فراموش كرده، بنابر احتياط واجب بلكه خالى از قوت نيست كه بايد به قدرى نماز بخواند كه يقين كند تمام آنها را خوانده است مثلاً اگر فراموش كرده كه چند نماز صبح از او قضا شده است و يقين دارد كه بيشتر از ده تا نبوده، احتياطاً بايد ده نماز صبح بخواند.

مسأله 1393 ـ كسى كه فقط يك نماز قضا از روزهاى پيش دارد لازم نيست كه اول آنرا بخواند و بعد مشغول نماز آنروز شود. ولى اگر يك نماز يا بيشتر، از همانروز از او قضا شده، در صورتى كه ممكن باشد بنا بر احتياط واجب بايد نماز قضاى آنروز را پيش از نماز اداء بخواند.

مسأله 1394 ـ اگر در بين نماز يادش بيايد كه يك نماز يا بيشتر از همانروز از او قضا شده، چنانچه وقت وسعت دارد و ممكن است نيت را به نماز قضا برگرداند، بنا بر احتياط واجب بايد نيت نماز قضا كند. مثلاً اگر در نماز ظهر پيش از تمام شدن ركعت دوم يادش بيايد كه نماز صبح آنروز قضا شده در صورتى كه وقت نماز ظهر تنگ نباشد، احتياطاً بايد نيت را به نماز صبح برگرداند و آن را دو ركعتى تمام كند بعد نماز ظهر را بخواند، ولى اگر وقت تنگ است يا نمى تواند نيت را به نماز قضا برگرداند مثلاً در ركوع ركعت سوم نماز ظهر يادش بيايد كه نماز صبح را نخوانده، چون اگر بخواهد نيت نماز صبح كند يك ركوع كه ركن است زياد مى شود، نبايد نيت را به قضاى صبح برگرداند.

مسأله 1395 ـ اگر از روزهاى گذشته نمازهاى قضا دارد و يك نماز يا بيشتر هم از همان روز از او قضا شده چنانچه براى قضاى تمام آنها وقت ندارد، يا نمى خواهد همه را در آنروز بخواند، بنابر احتياط واجب بايد نماز قضاى آن روز را پيش از نماز ادا بخواند ولى اگر مى خواهد مراعات ترتيب استحبابى را نمايد بعد از خواندن قضاى نمازهاى سابق دوباره نماز قضائى را كه در آن روز پيش از نماز ادا خوانده بجا آورد.

مسأله 1396 ـ تا انسان زنده است اگر چه از خواندن نماز قضاهاى خود عاجز باشد. ديگرى نمى تواند نمازهاى او را قضا نمايد.

مسأله 1397 ـ نماز قضا را با جماعت مى شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا، و لازم نيست هر دو يك نماز را بخوانند مثلاً اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند اشكال ندارد.

مسأله 1398 ـ مستحب است بچه مميز يعنى بچه اى كه خوب و بد را مى فهمد به نماز خواندن و عبادتهاى ديگر عادت دهند بلكه مستحب است او را به قضاى نمازها هم وادار نمايند.

 

نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است

مسأله 1399 ـ اگر پدر نماز و روزه خود را بجا نياورده باشد، بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگش بجا آورد، يا براى او اجير بگيرد. ولى روزه اى را كه در سفر نگرفته، اگر چه نمى توانسته قضا كند، احتياط واجب آنست كه پسر بزرگتر قضا نمايد يا براى آن اجير بگيرد. و نسبت به مادر دليل معتبرى بر وجوب قضاى نماز و روزه بر پسر بزرگتر نداريم، لكن ترك احتياط سزاوار نيست.

مسأله 1400 ـ اگر پسر بزرگتر شك دارد كه پدر و مادرش نماز و روزه قضا داشته اند يا نه، چيزى بر او واجب نيست.

مسأله 1401 ـ اگر پسر بزرگتر بداند كه پدرش نماز قضا داشته و شك كند كه بجا آورده يا نه، بنابر احتياط واجب بلكه اقوى بايد قضا نمايد.

مسأله 1402 ـ اگر معلوم نباشد كه پسر بزرگتر كدام است قضاى نماز و روزه پدر و مادر بر هيچ كدام از پسرها واجب نيست. ولى احتياط مستحب آنست كه نماز و روزه آنان را بين خودشان قسمت كنند، يا براى انجام آن قرعه بزنند.

مسأله 1403 ـ اگر ميت وصيت كرده باشد كه براى نماز و روزه او اجير بگيرند، بعد از آنكه اجير، نماز و روزه او را بطور صحيح بجا آورد، بر پسر بزرگتر چيزى واجب نيست.

مسأله 1404 ـ اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز پدر و مادر را بخواند، بايد به تكليف خود عمل كند، مثلاً قضاى نماز صبح و مغرب و عشاء مادرش را بايد بلند بخواند.

مسأله 1405 ـ كسى كه خودش نماز و روزه قضا دارد، اگر نماز و روزه پدر و مادر هم بر او واجب شود، هر كدام را اول بجا آورد صحيح است.

مسأله 1406 ـ اگر پسر بزرگتر موقع مرگ پدر يا مادر نابالغ يا ديوانه باشد، وقتى كه بالغ شد يا عاقل گرديد، بايد نماز و روزه پدر را قضا نمايد. و چنانچه پيش از بالغ شدن يا عاقل شدن بميرد بر پسر دوم چيزى واجب نيست.

مسأله 1407 ـ اگر پسر بزرگتر پيش از آنكه نماز و روزه پدر يا مادر را قضا كند بميرد بر پسر دوم چيزى نيست.

نمـاز جمـاعت

مسأله 1408 ـ مستحب است نمازهاى واجب مخصوصاً نمازهاى يوميه را به جماعت بخوانند و در نماز صبح و مغرب و عشا، خصوصاً براى همسايه مسجد و كسى كه صداى اذان مسجد را مى شنود بيشتر سفارش شده است.

مسأله 1409 ـ اگر يك نفر به امام جماعت اقتدا كند، هر ركعت از نماز آنان ثواب صدو پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا كنند هر ركعتى ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بيشتر شوند ثواب نمازشان بيشتر مى شود تا به ده نفر برسند وعده آنان كه از ده گذشت، اگر تمام آسمانها كاغذ و درياها مركب و درختهاقلم و جن و انس و ملائكه نويسنده شوند، نمى توانند ثواب يك ركعت آنرا بنويسند.

مسأله 1410 ـ حاضر نشدن به نماز جماعت از روى بى اعتنائى جايز نيست. و سزاوار نيست كه انسان بدون عذر نماز جماعت را ترك كند.

مسأله 1411 ـ مستحب است انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند و نماز جماعت از نماز اول وقت كه فرادى يعنى تنها خوانده شود بهتر است. و نيز نماز جماعتى را كه مختصر بخوانند از نماز فرادائى كه آنرا طول بدهند بهتر مى باشد.

مسأله 1412 ـ وقتى كه جماعت بر پا مى شود، مستحب است كسى كه نمازش را فرادى خوانده دوباره با جماعت بخواند. و اگر بعد بفهمد كه نماز اولش باطل بوده، نماز دوم او كافيست.

مسأله 1413 ـ اگر امام يا مأموم بخواهد نمازى را كه به جماعت خوانده دوباره با جماعت بخواند اشكال دارد.

مسأله 1414 ـ كسى كه در نماز وسواس دارد و فقط در صورتى كه نماز را با جماعت بخواند، از وسواس راحت مى شود، بنابر احتياط واجب بايد نماز را با جماعت بخواند.

مسأله 1415 ـ اگر پدر يا مادر به فرزند خود امر كند كه نماز را به جماعت بخواند، نماز جماعت بر او به صرف امرشان واجب نمى شود.

مسأله 1416 ـ نماز مستحب را نمى شود به جماعت خواند، مگر نماز استسقاء كه براى آمدن باران مى خوانند، و نمازى كه واجب بوده و به جهتى مستحب شده است، مانند نماز عيد فطر و قربان كه در زمان امام عليه السلام واجب بوده و به واسطه غائب شدن ايشان مستحب مى باشد.

مسأله 1417 ـ موقعى كه امام جماعت نماز يوميه مى خواند، هر كدام از نمازهاى يوميه را مى شود به او اقتدا كرد، ولى اگر نماز يوميه اش را احتياطاً دوباره مى خواند، اقتدا كردن به او اشكال دارد. مگر در دو صورت :

1 ـ آنكه مأموم هم مثل امام باشد در اينكه نمازش را احتياطاً دوباره بخواند و در سبب احتياط به نحوى كه اگر نماز قبلى مأموم باطل بوده نماز قبلى امام هم باطل بوده مثلاً هر دو نماز را احتياطاً اعاده نمايند به جهت اينكه در نماز قبل در ذكر ركوع يا سجود عمداً اكتفاء به يك سبحان الله نموده اند.

2 ـ آنكه امام نماز قبلى را منفرداً خوانده باشد و فعلاً به قصد امر واقعى به جماعت اعاده نمايد، چه فعلاً واجب باشد به جهت باطل بودن نماز قبلى و چه مستحب باشد به جهت اينكه به جماعت اعاده نموده و در هر دو صورت اقتدا به او صحيح است.

مسأله 1418 ـ اگر امام جماعت قضاى نماز يوميه خود را مى خواند مى شود به او اقتدا كرد، ولى اگر نمازش را احتياطاً قضا مى كند، يا احتياطاً قضاى نماز كس ديگر را مى خواند، اگر چه براى آن پول نگرفته باشد، اقتداى به او اشكال دارد مگر آنكه قضاى قطعى غير باشد.

مسأله 1419 ـ اگر انسان نداند نمازى را كه امام مى خواند نماز واجب يوميه است يا نماز مستحب، نمى تواند به او اقتدا كند.

مسأله 1420 ـ اگر امام در محراب باشد و كسى پشت سر او اقتدا نكرده باشد، كسانى كه دو طرف محراب ايستاده اند و به واسطه ديوار محراب امام را نمى بينند نمى توانند اقتدا كنند.

مسأله 1421 ـ اگر به واسطه درازى صف اول، كسانى كه دو طرف صف ايستاده اند، امام را نبينند مى توانند اقتدا كنند. و نيز اگر به واسطه درازى يكى از صفهاى ديگر كسانى كه دو طرف آن ايستاده اند، صف جلوى خود را نبينند مى توانند اقتدا نمايند.

مسأله 1422 ـ اگر صفهاى جماعت تا درب مسجد برسد كسى كه مقابل درب پشت صف ايستاده نمازش صحيح است، و نيز نماز كسانى كه پشت سر او اقتدا مى كنند صحيح مى باشد، ولى نماز كسانى كه دو طرف او ايستاده اند وصف جلو را نمى بيند صحيح نيست.

مسأله 1423 ـ كسى كه پشت ستون ايستاده، اگر از طرف راست يا چپ به واسطه مأموم ديگر به امام متصل نباشد نمى تواند اقتدا كند.

مسأله 1424 ـ جاى ايستادن امام بايد از جاى مأموم بلندتر نباشد، ولى اگر مكان امام مقدار خيلى كمى بلندتر باشد اشكال ندارد و نيز اگر زمين سراشيب باشد و امام در طرفى كه بلندتر است بايستد در صورتى كه سراشيبى آن زياد نباشد و طورى باشد كه به آن، زمين مسطح بگويند مانعى ندارد.

مسأله 1425 ـ اگر جاى مأموم بلندتر از جاى امام باشد اشكال ندارد، ولى اگر بقدرى بلند باشد كه نگويند اجتماع كرده اند، جماعت صحيح نيست.

مسأله 1426 ـ اگر بين كسانى كه در يك صف ايستاده اند بچه مميز يعنى بچه اى كه خوب و بد را مى فهمد فاصله شود، چنانچه ندانند نماز او باطل است مى توانند اقتدا كنند.

مسأله 1427 ـ بعد از تكبير امام اگر صف جلو آماده نماز، و تكبير گفتن آنان نزديك باشد، بنابر احتياط واجب كسى كه در صف بعد ايستاده، نمى تواند تكبير بگويد و بايد صبر كند تا تكبير شخص جلو او تمام شود.

مسأله 1428 ـ اگر بداند نماز يك صف از صفهاى جلو باطل است، در صفهاى بعد نمى تواند اقتدا كند، ولى اگر نداند نماز آنان صحيح است يا نه، مى تواند اقتدا نمايد.

مسأله 1429 ـ هر گاه بداند نماز امام باطل است، مثلاً بداند امام وضو ندارد، اگر چه خود امام ملتفت نباشد، نمى تواند به او اقتدا كند.

مسأله 1430 ـ اگر مأموم بعد از نماز بفهمد كه امام عادل نبوده، يا كافر بوده، يا به جهتى نمازش باطل بوده، مثلاً بىوضو نماز خوانده چنانچه به وظيفه منفرد عمل كرده باشد غير از ترك قرائت نمازش صحيح است.

مسأله 1431 ـ اگر در بين نماز شك كند كه اقتدا كرده يا نه چنانچه در حالى باشد كه وظيفه مأموم است مثلاً به حمد و سوره امام گوش مى دهد بنابر احتياط واجب بايد نمازش را به نيت فرادى تمام نمايد. لكن اگر خود را مقتدى ببيند و مشغول به نماز جماعت بداند اظهر عدم اعتنا به شك است. و اگر مشغول كارى باشد كه هم وظيفه امام و هم وظيفه مأموم است مثلاً در ركوع يا سجده باشد، بايد نماز را به نيت فرادى تمام نمايد.

مسأله 1432 ـ احتياط واجب آنست كه در بين نماز جماعت تا ناچار نشود چنانچه جماعت خواندن از برايش واجب باشد، نيت فرادى نكند. بلى بهتر بلكه احوط آنست كه اگر جماعت هم واجب نباشد، از اول قصد فرادى را نداشته باشد.

مسأله 1433 ـ اگر مأموم به واسطه عذرى يا بدون عذر بعد از حمد و سوره امام نيت فرادى كند، لازم نيست حمد و سوره را بخواند ولى اگر پيش از تمام شدن حمد و سوره نيت فرادى نمايد، بايد مقدارى را كه امام نخوانده بخواند.

مسأله 1434 ـ اگر در بين نماز جماعت نيت فرادى نمايد، نمى تواند دوباره نيت جماعت كند، ولى اگر مردد شود كه نيت فرادى كند يا نه و بعد تصميم بگيرد كه نماز را با جماعت تمام كند، نمازش صحيح است.

مسأله 1435 ـ اگر شك كند كه نيت فرادى كرده يا نه، بايد بنا بگذارد كه نيت فرادى نكرده است.

مسأله 1436 ـ اگر موقعى كه امام در ركوع است اقتدا كند و به ركوع امام برسد، اگر چه ذكر امام تمام شده باشد، نمازش صحيح است و يك ركعت حساب مى شود. اما اگر به مقدار ركوع خم شود و به ركوع امام نرسد نمازش باطل است، و احتياط مستحب آنست كه نماز را تمام نموده و بعد اعاده نمايد مگر آنكه يقين داشته كه به امام مى رسد در اين صورت اقوى صحت نماز و احوط اعاده است.

مسأله 1437 ـ اگر موقعى كه امام در ركوع است اقتدا كند و بمقدار ركوع خم شود و شك كند كه به ركوع امام رسيده يا نه نمازش باطل است . و احتياط مستحب آنست كه نماز را تمام نموده و بعداًاعاده نمايد مگر آنكه يقين داشته كه به امام مى رسد كه اقوى در اين صورت صحت نماز و احوط اعاده است .

مسأله 1438 ـ اگرموقعى كه امام در ركوع است اقتداكند و پيش از آنكه باندازه ركوع خم شود، امام سر از ركوع بر دارد واجب نيست بايستد تا امام براى ركعت بعد بر خيزد و آنرا ركعت اول نماز خود حساب كند. بلكه مى تواند نيت فرادى نمايد، و اگر برخاستن امام بقدرى طول بكشد كه نگويند اين شخص نماز جماعت مى خواند، بايد نيت فرادى نمايد.

مسأله 1439 ـ اگراول نماز يا بين حمد و سوره اقتدا كند و پيش از آنكه به ركوع رود، امام سر از ركوع بر دارد نماز اوصحيح است.

مسأله 1440 ـ اگر موقعى برسد كه امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، بايد بعد از نيت و گفتن تكبيرة الاحرام بنشيند و تشهد را به قصد قربت مطلق با امام بخواند ولى سلام را نگويد و صبر كند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بايستد و بدون آنكه دوباره نيت كند و تكبير بگويد، حمد و سوره را بخواند و آنرا ركعت اول نماز خود حساب كند.

مسأله 1441 ـ مأموم نبايد جلوتر از امام بايستد و اگر مساوى او بايستد اشكال ندارد، ولى اگر قد او بلندتر از امام است، بنابر احتياط واجب بايد طورى بايستد كه در ركوع و سجود جلوتر از امام نباشد.

مسأله 1442 ـ در نماز جماعت بايد بين مأموم و امام پرده و مانند آن كه پشت آن ديده نمى شود فاصله نباشد، و همچنين است بين انسان و مأموم ديگرى كه انسان به واسطه او به امام متصل شده است، ولى اگر امام مرد و مأموم زن باشد، چنانچه بين آن زن و امام يا بين آن زن و مأموم ديگرى كه مرد است، و زن به واسطه او به امام متصل شده است پرده و مانند آن باشد اشكال ندارد.

مسأله 1443 ـ اگر بعد از شروع به نماز بين مأموم و امام، يا بين مأموم و كسى كه مأموم به واسطه او متصل به امام است، پرده يا چيز ديگرى كه پشت آنرا نمى توان ديد فاصله شود، قهراً فرادى مى شود، و چنانچه به وظيفه منفرد عمل نمايد نمازش صحيح است.

مسأله 1444 ـ احتياط واجب آنست كه بين جاى سجده مأموم و جاى ايستادن امام بيشتر از مقدارى كه بشود به يك گام از آن رد شد فاصله نباشد. و نيز اگر انسان به واسطه مأمومى كه جلوى او ايستاده به امام متصل باشد، احتياط واجب آنست كه فاصله جاى سجده اش از جاى ايستادن او بيشتر از اين مقدار نباشد.

مسأله 1445 ـ اگر مأموم به واسطه كسى كه طرف راست يا چپ او اقتدا كرده به امام متصل باشد و از جلو به امام متصل نباشد، مستحب آنست كه با كسى كه در طرف راست يا چپ او اقتدا كرده، بيشتر از يك قدم معمولى فاصله نداشته باشد.

مسأله 1446 ـ اگر در نماز، بين مأموم و امام، يا بين مأموم و كسى كه مأموم به واسطه او به امام متصل است، فاصله بيش از حد پيدا شود قهراً فرادى مى شود، و نمازش اگر به وظيفه منفرد عمل نموده باشد صحيح است.

مسأله 1447 ـ اگر نماز همه كسانى كه در صف جلو هستند تمام شود، يا همه نيت فرادى نمايند، نماز كسانى كه در صف بعد ايستاده اند قهراً فرادى مى شود، و صحيح است اگر به وظيفه منفرد عمل نموده باشند.

مسأله 1448 ـ اگر در ركعت دوم اقتدا كند، لازم نيست حمد و سوره بخواند، ولى قنوت و تشهد را با امام بخواند، و احتياط آنست كه موقع خواندن تشهد انگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند كند، و بايد بعد از تشهد با امام برخيزد و حمد و سوره را بخواند و اگر براى سوره وقت ندارد سوره را نخواند و خود را به امام برساند و اگر براى حمد وقت ندارد بنابر احتياط واجب قصد فرادى نمايد و عمل به وظيفه منفرد نمايد.

مسأله 1449 ـ اگر موقعى كه امام در ركعت دوم نماز چهار ركعتى است، اقتدا كند، بايد در ركعت دوم نمازش كه ركعت سوم امام است بعد از دو سجده، بنشيند و تشهد را به مقدار واجب بخواند و برخيزد، و چنانچه براى گفتن سه مرتبه تسبيحات وقت ندارد، يك مرتبه بگويد و در ركوع خود را به امام برساند.

مسأله 1450 ـ اگر امام در ركعت سوم يا چهارم باشد و مأموم بداند كه اگر اقتدا كند و حمد را بخواند به ركوع امام نمى رسد، بنابر احتياط واجب بايد صبر كند تا امام به ركوع رود، بعد اقتدا نمايد.

مسأله 1451 ـ اگر در ركعت سوم يا چهارم امام اقتدا كند، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر براى سوره وقت ندارد، بايد حمد را تمام كند و در ركوع خود را به امام برساند.

مسأله 1452 ـ كسى كه مى داند اگر سوره يا قنوت را تمام كند به ركوع امام نمى رسد، چنانچه عمداً سوره يا قنوت را بخواند و به ركوع نرسد نمازش فرادى مى شود و صحيح است اگر به وظيفه منفرد عمل نمايد.

مسأله 1453 ـ كسى كه اطمينان دارد كه اگر سوره را شروع كند يا تمام نمايد به ركوع امام مى رسد، احتياط واجب آنست كه سوره را شروع كند، يا اگر شروع كرده تمام نمايد.

مسأله 1454 ـ كسى كه يقين دارد، اگر سوره را بخواند به ركوع امام مى رسد، چنانچه سوره را بخواند و به ركوع نرسد نمازش صحيح است.

مسأله 1455 ـ اگر امام ايستاده باشد و مأموم نداند كه در كدام ركعت است مى تواند اقتدا كند، ولى بايد حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگر چه بعد بفهمدكه امام در ركعت اول يا دوم بوده، نمازش صحيح است.

مسأله 1456 ـ اگر بخيال اينكه امام در ركعت اول يا دوم است، حمد و سوره نخواند و بعد از ركوع بفهمد كه در ركعت سوم يا چهارم بوده نمازش صحيح است. ولى اگر پيش از ركوع بفهمد، بايد حمد و سوره را بخواند، و اگر وقت ندارد، فقط حمد را بخواند و در ركوع خود را به امام برساند.

مسأله 1457 ـ اگر بخيال اينكه امام در ركعت سوم يا چهارم است حمد و سوره بخواند و پيش از ركوع يا بعد از آن بفهمد كه در ركعت اول يا دوم بوده، نمازش صحيح است. و اگر در بين حمد و سوره بفهمد لازم نيست آنها را تمام كند.

مسأله 1458 ـ اگر موقعى كه مشغول نماز مستحبى است جماعت برپا شود، چنانچه اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد، مستحب است نماز را رها كند و مشغول نماز جماعت شود. بلكه اگر اطمينان نداشته باشد كه به ركعت اول برسد مستحب است به همين دستور رفتار نمايد.

مسأله 1459 ـ اگر موقعى كه مشغول نماز سه ركعتى يا چهار ركعتى است جماعت برپا شود، چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته و اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد، مستحب است به نيت نماز مستحبى نماز را دو ركعتى تمام كند و خود را به جماعت برساند.

مسأله 1460 ـ اگر نماز امام تمام شود و مأموم مشغول تشهد يا سلام اول باشد، لازم نيست نيت فرادى كند.

مسأله 1461 ـ كسى كه يك ركعت از امام عقب مانده، مستحب است وقتى امام تشهد ركعت آخر را مى خواند، انگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند نگهدارد و صبر كند تا امام سلام نماز را بگويد و بعد برخيزد.

 

شرائط امام جماعت

مسأله 1462 ـ امام جماعت بايد بالغ و عاقل و شيعه دوازده امامى و عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحيح بخواند، و نيز اگر مأموم مرد است امام او هم بايد مرد باشد و اقتدا كردن بچه مميز كه خوب و بد را مى فهمد به بچه مميز ديگر مانعى ندارد.

مسأله 1463 ـ امامى را كه عادل مى دانسته، اگر شك كند به عدالت خود باقيست يا نه، مى تواند به او اقتدا نمايد.

مسأله 1464 ـ كسى كه ايستاده نماز مى خواند، نمى تواند به كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى خواند اقتدا كند، و كسى كه نشسته نماز مى خواند نمى تواند به كسى كه خوابيده نماز مى خواند اقتدا نمايد.

مسأله 1465 ـ كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى خواند، مى تواند به كسى كه نشسته نماز مى خواند اقتدا كند. و كسى كه خوابيده نماز مى خواند مى تواند به كسى كه خوابيده نماز مى خواند اقتدا نمايد.

مسأله 1466 ـ اگر امام جماعت به واسطه عذرى با لباس نجس يا با تيمم يا با وضوى جبيره اى نماز بخواند، مى شود به او اقتدا كرد.

مسأله 1467 ـ اگر امام مرضى دارد كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند، مى شود به او اقتدا كرد. و نيز زنى كه مستحاضه نيست مى تواند به زن مستحاضه اقتدا نمايد.

مسأله 1468 ـ بنابر احتياط واجب كسى كه مرض خوره يا پيسى دارد، امام جماعت نشود.

احـكام جماعت

مسأله 1469 ـ موقعى كه مأموم نيت مى كند، بايد امام را معين نمايد ولى دانستن اسم او لازم نيست، مثلاً اگر نيت كند اقتدا مى كنم به امام حاضر، نمازش صحيح است.

مسأله 1470 ـ مأموم بايد غير از حمد و سوره همه چيز نماز را خودش بخواند، ولى اگر ركعت اول يا دوم او ركعت سوم يا چهار امام باشد، بايد حمد و سوره را بخواند.

مسأله 1471 ـ اگر مأموم در ركعت اول و دوم نماز صبح و مغرب و عشاء صداى حمد و سوره امام را بشنود، اگر چه كلمات را تشخيص ندهد، بايد حمد و سوره را نخواند، و اگر صداى امام را نشنود، مستحب است حمد و سوره را بخواند ولى بايد آهسته بخواند و چنانچه سهواً بلند بخواند اشكال ندارد.

مسأله 1472 ـ اگر مأموم بعضى از كلمات حمد و سوره امام را بشنود، احتياط واجب آنست كه حمد و سوره نخواند.

مسأله 1473 ـ اگر مأموم سهواً حمد و سوره بخواند، يا خيال كند صدائى را كه مى شنود صداى امام نيست و حمد و سوره بخواند و بعد بفهمد صداى امام بوده، نمازش صحيح است .

مسأله 1474 ـ اگر شك كند كه صداى امام را مى شنود يانه، يا صدائى بشنود و نداند صداى امام است يا صداى كس ديگر، مى تواند حمد و سوره بخواند.

مسأله 1475 ـ احتياط واجب آنست كه مأموم در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر حمد و سوره نخواند و مستحب است بجاى آن ذكر بگويد .

مسأله 1476 ـ مأموم نبايد تكبيرة الاحرام را پيش از امام بگويد بلكه احتياط مستحب آنست كه تا تكبير امام تمام نشده تكبير نگويد .

مسأله 1477 ـ اگر مأموم سلام امام را بشنود، يا بداند چه وقت سلام مى گويد، واجب نيست كه پيش از امام سلام نگويد، و چنانچه عمداً پيش از امام سلام دهد نمازش صحيح است و لازم نيست دوباره با امام سلام دهد.

مسأله 1478 ـ اگر مأموم غير از تكبيرة الاحرام و سلام، چيزهاى ديگر نماز را پيش از امام بگويد اشكال ندارد . ولى اگر آنها را بشنود، يا بداند امام چه وقت مى گويد، احتياط مستحب آنست كه پيش از امام نگويد.

مسأله 1479 ـ مأموم بايد غير از آنچه در نماز خوانده مى شود، كارهاى ديگر آن، مانند ركوع و سجود را با امام يا كمى بعد از امام بجا آورد . و اگر عمداًپيش از امام يا مدت بيش ازحدى بعد از امام انجام دهد، معصيت كرده على الاحوط . و نمازش صحيح است اگر به وظيفه منفرد عمل نمايد و احتياط مستحب آنست كه نماز را اعاده نمايد .

مسأله 1480 ـ اگر سهواً پيش از امام سر از ركوع بر دارد، چنانچه امام در ركوع باشد، بايد به ركوع بر گردد و با امام سر بر دارد و دراين صورت زياد شدن ركوع كه ركن است نماز را باطل نمى كند ولى اگر به ركوع برگردد و پيش از آنكه به ركوع برسد، امام سر بر دارد نمازش باطل است.

مسأله 1481 ـ اگر اشتباهاً سر بر دارد و ببيند امام در سجده است بايد به سجده بر گردد، و چنانچه در هر دو سجده اين اتفاق بيفتد براى زياد شدن دو سجده كه ركن است نماز باطل نمى شود.

مسأله 1482 ـ كسى كه اشتباهاً پيش از امام سر از سجده بر داشته هر گاه به سجده بر گردد، و هنوز به سجده نرسيده امام سر بر دارد، نمازش صحيح است، ولى اگر در هر دو سجده اين اتفاق بيفتد نمازش باطل است .

مسأله 1483 ـ اگر اشتباهاً سر از ركوع يا سجده بر دارد، و سهواً يا بخيال اينكه به امام نمى رسد، به ركوع يا سجده نرود، نمازش صحيح است .

مسأله 1484 ـ اگر سر از سجده بر دارد و ببيند امام در سجده است، چنانچه بخيال اينكه سجده اول امام است، بقصد اينكه با امام سجده كند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده، سجده دوم او حساب مى شود. واگر بخيال اينكه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده اول امام بوده، بايد بقصد اينكه با امام سجده كند تمام كند و دو باره با امام به سجده رود. و در هر دو صورت احتياط مستحب آنست كه نماز را بهجماعت تمام كند و دوباره بخواند.

مسأله 1485 ـ اگر سهواًپيش از امام به ركوع رود و طورى باشد كه اگر سر بر دارد به مقدارى از قرائت امام مى رسد، بايد بر گردد و با امام به ركوع رود، و احتياط مستحب اعاده نماز است، و اگر عمداً بر نگردد، احتياط واجب آنست كه نماز را به جماعت تمام كند و دوباره بخواند يا بشكند و از سر بگيرد.

مسأله 1486 ـ اگر سهواً پيش از امام به ركوع رود و طورى باشد كه اگر بر گردد به چيزى از قرائت امام نمى رسد، در صورتى كه صبر كند تا امام به او برسد، نمازش صحيح است، و همچنين اگر بقصد اينكه با امام نماز بخواند، سر بر دارد و با امام به ركوع رود، نيز نمازش صحيح است .

مسأله 1487 ـ اگر سهواً پيش از امام به سجده رود، در صورتى كه صبر كند تا امام به او برسد نمازش صحيح است، و چنانچه بقصد اينكه با امام نماز بخواند سر بر دارد و با امام به سجده رود، احتياط واجب اعاده نماز است .

مسأله 1488 ـ اگر امام درركعتى كه قنوت ندارد اشتباهاً قنوت بخواند،يا در ركعتى كه تشهد ندارد اشتباهاً مشغول خواندن تشهد شود، مأموم نبايد قنوت و تشهد را بخواند، ولى نمى تواند پيش از امام به ركوع رود يا پيش ازايستادن امام بايستد بلكه بايد صبر كند تا قنوت و تشهد امام تمام شود و بقيه نماز را با او بخواند .

چيزهائى كه در نماز جماعت مستحب است

مسأله 1489 ـ اگر مأموم يك مرد باشد مستحب است طرف راست امام بايستد و اگر يك زن باشد، مستحب است در طرف راست امام طورى بايستد كه جاى سجده اش مساوى زانو يا قدم امام باشد و اگريك مرد و يك زن يا يك مرد و چند زن باشند، مستحب است مرد طرف راست امام و باقى پشت سر امام بايستند، و اگر چند مرد يا چند زن باشند، مستحب است پشت سر امام بايستند، و اگر چند مرد و چند زن باشند، مستحب است مردها عقب امام و زنها پشت مردها بايستند.

مسأله 1490 ـ اگر امام و مأموم هر دو زن باشند بهتر است كه رديف يكديگر بايستند و امام جلوتر از ديگران نايستد.

مسأله 1491 ـ مستحب است امام در وسط صف بايستد و اهل علم و كمال و تقوى در صف اول بايستند.

مسأله 1492 ـ مستحب است صفهاى جماعت منظم باشد و بين كسانى كه در يك صف ايستاده اند فاصله نباشد و شانه آنان رديف يكديگر باشد .

مسأله 1493 ـ مستحب است بعد از گفتن قد قامت الصلوة مأمومين برخيزند.

مسأله 1494 ـ مستحب است امام جماعت حال مأمومى را كه از ديگران ضعيف تر است رعايت كند و قنوت و ركوع و سجود راطول ندهد مگربداند همه كسانى كه به او اقتدا كرده اند مايلند.

مسأله 1495 ـ مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذكرهائى كه بلند مى خواند، صداى خود رابقدرى بلند كند كه ديگران بشنوند، ولى بايد بيش از اندازه صدا را بلند نكند.

مسأله 1496 ـ اگر امام در ركوع بفهمد كسى تازه رسيده و مى خواهد اقتدا كند مستحب است ركوع را دو برابر هميشه طول بدهد و بعد برخيزد، اگر چه بفهمد كس ديگرى هم براى اقتدا وارد شده است.

 

چيزهائى كه در نماز جماعت مكروه است

مسأله 1497 ـ اگر در صفهاى جماعت جا باشد، مكروه است انسان تنها بايستد.

مسأله 1498 ـ مكروه است مأموم ذكرهاى نماز را طورى بگويد كه امام بشنود.

مسأله 1499 ـ مسافرى كه نماز ظهر و عصر و عشا را دو ركعت مى خواند مكروه است در اين نمازها به كسى كه مسافر نيست اقتدا كند. و كسى كه مسافر نيست مكروه است در اين نمازها به مسافر اقتدا نمايد .

 

نــماز آيات

مسأله 1500 ـ نماز آيات كه دستور آن بعداً گفته خواهد شد، بواسطه چهار چيز واجب ميشود : اول ـ گرفتن خورشيد. دوم ـ گرفتن ماه اگر چه مقدار كمى از آنها گرفته شود و كسى هم از آن نترسد. سوم ـ زلزله اگر چه كسى هم نترسد. چهارم ـ رعد و برق و بادهاى سياه وسرخ و مانند اينها در صورتى كه بيشتر مردم بترسند.

مسأله 1501 ـ اگر از چيزهائى كه نماز آيات براى آنها واجب است بيشتر از يكى اتفاق بيفتد، انسان بايدبراى هر يك از آنها يك نماز آيات بخواند، مثلا اگر خورشيد بگيرد و زلزله هم بشود، بايد دو نماز آيات بخواند .

مسأله 1502 ـ كسى چندنماز آيات بر او واجب است، اگر همه آنها براى يك چيز بر او واجب شده باشد، مثلاً سه مرتبه خورشيد گرفته ونماز آنها رانخوانده است، موقعى كه قضاى آنها را ميخواند، لازم نيست معين كند كه براى كدام دفعه آنها باشد. و همچنين است اگر چند نماز براى رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ و مانند اينها بر او واجب شده باشد، ولى اگر براى آفتاب گرفتن و ماه گرفتن و زلزله، يا براى دو تاى اينها نمازهائى بر او واجب شده باشد، بنابر احتياط واجب، بايد موقع نيت معين كند نماز آياتى را كه مى خواند براى كدام يك آنهااست.

مسأله 1503 ـ چيزهائى كه نماز آيات براى آنها واجب است، در هر شهرى اتفاق بيفتد، فقط مردم همان شهر بايد نماز آيات بخوانند و بر مردم جاهاى ديگر واجب نيست، ولى اگر مكان آنها بقدرى نزديك باشد كه با آن شهريكى حساب شود، نماز آيات بر آنها هم واجب است .

مسأله 1504 ـ از وقتى كه خورشيد يا ماه شروع به گرفتن مى كند انسان بايد نماز آيات را بخواند، و احتياط واجب آن است كه بقدرى تأخير نيندازد كه شروع به باز شدن كند.

مسأله 1505 ـ اگر خواندن نماز آيات را بقدرى تأخير بيندازد كه آفتاب يا ماه شروع به باز شدن كند نماز را بخواند بقصد قربت مطلقه و نيت اداء و قضاء لازم نيست و همچنين است اگر بعد از باز شدن تمام آن ، نماز بخواند .

مسأله 1506 ـ اگر مدت گرفتن خورشيد يا ماه باندازه خواندن يك ركعت نماز يا كمتر باشد، نمازى را كه مى خواند بقصد قربت مطلقه بجا آورد. و همچنين است اگر مدت گرفتن آنها بيشتر باشد، ولى انسان نماز را نخواند، تا باندازه خواندن يك ركعت به آخر وقت آن مانده باشد.

مسأله 1507 ـ موقعى كه زلزله و رعد و برق و مانند اينها اتفاق مى افتد، انسان بايد فوراًنماز آيات را بخواند و اگر نخواند معصيت كرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند اداء است.

مسأله 1508 ـ اگر بعد از باز شدن آفتاب يا ماه بفهمد كه تمام آن گرفته بوده، بايد قضاى نماز آيات را بخواند. ولى اگر بفهمد مقدارى از آن گرفته بوده قضا بر او واجب نيست.

مسأله 1509 ـ اگر عده اى بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفته آنان يقين پيدا نكند و نماز آيات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته اند، در صورتى كه تمام خورشيد يا ماه گفته باشد بايد نماز آيات را بخواند بلكه اگر مقدارى از آن هم گرفته باشد، احتياط استحبابى خواندن نماز آيات است. و همچنين است اگر دو نفر كه عادل بودن آنان معلوم نيست، بگويند خورشيد يا ماه گرفته، بعد معلوم شود كه عادل بوده اند.

مسأله 1510 ـ اگر انسان به گفته كسانى كه كه از روى قاعده علمى وقت گرفتن خورشيد و ماه را مى دانند، اطمينان پيداكند كه خورشيد يا ماه گرفته، بنابر احتياط واجب بايد نماز آيات را بخواند و نيز اگر بگويند فلان وقت خورشيد يا ماه مى گيرد و فلان مقدار طول مى كشد و انسان به گفته آنان اطمينان پيدا كند، بنابر احتياط واجب بايد به حرف آنان عمل نمايد، مثلاً اگر بگويند آفتاب فلان ساعت شروع به باز شدن مى كند، احتياطاً بايد نماز را تا آن وقت تأخير نيندازد.

مسأله 1511 ـ اگر بفهمد نماز آياتى كه خوانده باطل بوده بايد دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.

مسأله 1512 ـ اگر وقت نماز يوميه، نماز آيات هم برانسان واجب شود، چنانچه براى هر دو نماز وقت دارد، هر كدام را اول بخواند اشكال ندارد و اگر وقت يكى از آن دو تنگ باشد، بايد اول آنرا بخواند و اگر وقت هر دوتنگ باشد، بايد اول نماز يوميه را بخواند .

مسأله 1513 ـ اگر در بين نماز يوميه بفهمد كه وقت نماز آيات تنگ است، چنانچه وقت نماز يوميه هم تنگ باشد، بايد آنرا تمام كند بعد نماز آيات را بخواند. و اگر وقت نماز يوميه تنگ نباشد، بايد آنرا بشكند و اول نماز آيات، بعد نماز يوميه را بجا آورد.

مسأله 1514 ـ اگر در بين نماز آيات بفهمد كه وقت نماز يوميه تنگ است، بايد نماز آيات را رها كند و مشغول نماز يوميه شود، و بعد از آنكه نماز را تمام كرد پيش از انجام كارى كه نماز را بهم بزند، بقيه نماز آيات را از همانجا كه رها كرده بخواند.

مسأله 1515 ـ اگردرحال حيض يا نفاس زن، آفتاب يا ماه بگيرد، نماز آيات بر او واجب نيست و قضاهم ندارد. ولى اگر زلزله يا رعد و برق و مانند اينها اتفاق بيفتد، بنابر احتياط واجب بايد بعد از پاك شدن، نماز آيات را بخواند بلكه گفتن به وجوب آن خالى از قوت نيست.

دستور نماز آيات

مسأله 1516 ـ نماز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد و دستور آن اينست كه انسان بعد از نيت، تكبير بگويد و يك حمد و يك سوره تمام بخواند و به ركوع رود و سر از ركوع بردارد دوباره يك حمد و يك سوره بخواند، باز به ركوع رود تا پنج مرتبه و بعد از بلند شدن از ركوع پنجم دو سجده نمايد و برخيزد و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول بجا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد.

مسأله 1517 ـ در نماز آيات ممكن است انسان بعد از نيت و تكبير و خواندن حمد، آيه هاى يك سوره را پنج قسمت كند، و يك آيه يا بيشتر از آن را بخواند و به ركوع رود و سر بردارد و بدون اينكه حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به ركوع رود و همينطور تا پيش از ركوع پنجم سوره را تمام نمايد. مثلاً به قصد سوره قل هو الله احد، بسم الله الرحمن الرحيم بگويد و به ركوع رود، بعد بايستد و بگويد: قل هوالله احد دوباره به ركوع رود و بعد از ركوع بايستد و بگويد: الله الصمد باز به ركوع رود و بايستد و بگويد: لم يلد ولم يولد و به ركوع رود باز هم سر بردارد و بگويد: و لم يكن له كفواً احد و بعد از آن به ركوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده كند، و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول بجا آورد و بعد از سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.

مسأله 1518 ـ اگر در يك ركعت از نماز آيات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در ركعت ديگر يك حمد بخواند و سوره را پنج قسمت كند مانعى ندارد.

مسأله 1519 ـ چيزهائى كه در نماز يوميه واجب و مستحب است در نماز آيات هم واجب و مستحب مى باشد. ولى در نماز آيات مستحب است بجاى اذان و اقامه سه مرتبه بگويند الصلوة.

مسأله 1520 ـ مستحب است بعد از ركوع پنجم و دهم بگويد سمع الله لمن حمده و نيز پيش از هر ركوع و بعداز آن تكبير بگويد ولى بعداز ركوع پنجم ودهم گفتن تكبير مستحب نيست.

مسأله 1521 ـ مستحب است پيش از ركوع دوم وچهارم وششم و هششتم ودهم قنوت بخواند و اگر فقط يك قنوت پيش از ركوع دهم بخواند كافيست.

مسأله 1522 ـ اگر در نماز آيات شك كند كه چند ركعت خوانده و فكرش بجائى نرسدنماز باطل است.

مسأله 1523 ـ اگر شك كند كه در ركوع آخر ركعت اول است يادر ركوع اول ركعت دوم وفكرش به جائى نرسد نماز باطل است. ولى اگر مثلاً شك كند كه چهار ركوع كرده يا پنج ركوع چنانچه به سجده نرسيده بايد ركوعى را كه شك دارد بجا آورده يا نه، بجا آورد. و اگربه سجده رسيده بايد به شك خود اعتنانكند.

مسأله 1524 ـ هر يك از ركوعهاى نماز آيات ركن است كه اگر عمداً يا اشتباهاً كم يا زياد شود باطل است.

نماز عيد فطـر وقـربان

مسأله 1525 ـ نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور امام عليه السلام واجب است و بايد به جماعت خوانده شود و در زمان ماكه امام عليه السلام غائب است مستحب مى باشد. و مى شود آنرا به جماعت يا فرادى خواند.

مسأله 1526 ـ وقت نماز عيدفطر و قربان از اول آفتاب روز عيد است تا ظهر.

مسأله 1527 ـ مستحب است نماز عيد قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند و در عيد فطر مستحب است بعد از بلند شدن آفتاب افطار كنند و زكات فطره را هم بدهند بعد نماز عيد را بخوانند.

مسأله 1528 ـ نماز عيد فطر و قربان دو ركعت است كه در ركعت اول بعد از خواندن حمدوسوره بايد پنج تكبير بگويد وبعد از هر تكبير يك قنوت بخواند و بعد از قنوت پنجم تكبير ديگرى بگويد و به ركوع رود و دو سجده بجا آورد. و بر خيزد و در ركعت دوم چهارتكبير بگويد و بعد از هر تكبير قنوت بخواند و تكبير پنجم را بگويد و به ركوع رود وبعد از ركوع دوسجده كند وتشهد بخواند و نماز را سلام دهد.

مسأله 1529 ـ در قنوت نماز عيدفطر و قربان هر دعا و ذكرى بخوانند كافيست. ولى بهتر است اين دعا را بخوانند: «اَللّهُمَّ اَهْلَ الْكِبرِياءِ وَالْعَظَمَةِ وَ اَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَروُتِ وَ اهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ التَّقْوى وَالمَغْفِرَةِ اَسْئَلُكَ بِحَقِّ هذا الْيَومِ الذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلمينَ عيداً و لِمُحَمَّد صَلّى اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ذُخراً و شَرَفاً و مَزيداً أَن تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ أَن تُدْخِلَنى فى كُلِّ خَيْر أَدْخَلْتَ فيه مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد وَ أَن تَخْرِجَنى مِنْ كُلِّ سُوء أَخْرَجْتَ مِنهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد صَلَواتُكَ عَلَيْهِ و عَلَيْهِمْ، اَللّهُمَّ إنى أَسْئَلُكَ خَيْرَ ما سئَلَكَ مِنْهُ عِبادُكَ الصّالِحوُنَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِمّا اسْتَعاذ مِنْهُ عِبادُكَ الْمُخْلَصون».

مسأله 1530 ـ در زمان غائب بودن امام عليه السلام مستحب است بعد از نماز عيد فطر و قربان دو خطبه بخوانند. و بهتر است كه در خطبه عيدفطر احكام زكات فطره و در خطبه عيد قربان احكام قربانى را بگويند.

مسأله 1531 ـ نماز عيد سوره مخصوصى ندارد ولى بهتر است كه در ركعت اول آن سوره شمس «سوره 91 » ودرركعت دوم سوره غاشيه «سوره 88» را بخوانند يا در ركعت اول سوره سبح اسم«سوره 87» و در ركعت دوم سوره شمس را بخوانند.

مسأله 1532 ـ مستحب است نماز عيد را در صحرا بخوانند ولى در مكه مستحب است در مسجدالحرام خوانده شود.

مسأله1533 ـ مستحب است پياده و پابرهنه و با وقار به نماز عيد بروند و پيش از نماز غسل كنند و عمامه سفيد برسر بگذارند.

مسأله 1534 ـ مستحب است در نماز عيد بر زمين سجده كنند و در حال گفتن تكبيرها دستها را بلند كنند و كسى كه نماز عيد ميخواند اگر امام جماعت است، يا فرادى نماز مى خواند، نماز را بلند بخواند.

مسأله 1535 ـ بعد از نماز مغرب و عشاء شب عيد فطر و بعد از نماز صبح آن و بعد از نماز عيد فطر، مستحب است اين تكبيرها را بگويد : «اَللهُ اَكْبرُ اَللهُ اَكْبرُ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَ اللهُ اَكْبَرُ اللهُ اَكْبر وَلِلّهِ الْحَمْدُ اَلْحَمْدُ للهِ عَلى ما هَدينا وَلَهُ الشُّكْرُ عَلى ما اَوْلينا».

مسأله 1536 ـ مستحب است انسان در عيد قربان بعد از ده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است ، تكبيرهائى را كه در مسأله پيش گفته شد تا على ماهدينا بگويد و بعد از آن بگويد : « اَللهُ اَكْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهيمَةِ الاَنْعامِ وَالْحَمْدُ للهِ عَلى ما اَبْلانا» ولى اگر عيد قربان را در منى باشد، مستحب است بعد از پانزده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد وآخر آنها نماز صبح روز سيزدهم ذى حجه است، اين تكبيرها رابگويد.

مسأله 1537 ـ احتياط مستحب آنست كه زنها از رفتن به نماز عيد خوددارى كنند، ولى اين احتياط براى زنهاى پير نيست .

مسأله 1538 ـ در نماز عيد هم مثل نمازهاى ديگر، مأموم بايد غير از حمد و سوره چيزهاى ديگر نماز را خودش بخواند.

مسأله 1539 ـ اگر مأموم موقعى برسد كه امام مقدارى از تكبيرها را گفته، بعد از آنكه امام به ركوع رفت، بايد آنچه از تكبيرها و قنوتها را كه با امام نگفته خودش بگويد، و اگر در هر قنوت يك سبحان الله يا يك الحمدالله بگويد كافيست.

مسأله 1540 ـ اگر در نماز عيد موقعى برسد كه امام در ركوع است، مى تواند نيت كند و تكبير اول نماز را بگويد و به ركوع رود.

مسأله 1541 ـ اگر در نماز عيد يك سجده يا تشهد را فراموش كند، احتياط آنست كه بعد از نماز آنرا بجا آورد. و نيز اگر كارى كه براى آن سجده سهو لازم است پيش آيد، بنابر احتياط بايد بعد از نماز دو سجده سهو بنمايد.

 

اجيـر گرفتن براى نماز

مسأله 1542 ـ بعد از مرگ انسان، مى شود براى نماز و عبادتهاى ديگر او كه در زندگى بجا نياورده، ديگرى را اجير كنند يعنى به او مزد دهند كه آنها را بجا آورد. و اگر كسى بدون مزد هم آنها را انجام دهد صحيح است.

مسأله 1543 ـ انسان مى تواند براى بعضى از كارهاى مستحبى مثل زيارت قبر پيغمبر و امامان عليهم السلام، از طرف زندگان اجير شود. و نيز مى تواند كار مستحبى انجام دهد و ثواب آن را براى مردگان يا زندگان هديه نمايد.

مسأله 1544 ـ كسى كه براى نماز قضاى ميت اجير شده، بايد يا مجتهد باشد يا مسائل نماز را از روى تقليدى صحيح بداند.

مسأله 1545 ـ اجير بايد موقع نيت، ميت را معين نمايد. و لازم نيست اسم او را بداند پس اگر نيت كند از طرف كسى نماز مى خوانم كه براى او اجير شده ام كافيست.

مسأله 1546 ـ اجير بايد عبادتهاى ميت را به قصد ما فى الذمه او بجا آورد.

مسأله 1547 ـ بايد كسى را اجير كنند كه اطمينان داشته باشند عمل را بطور صحيح انجام مى دهد.

مسأله 1548 ـ كسى كه ديگرى را براى نمازهاى ميت اجير كرده اگر بفهمد كه عمل را بجا نياورده، يا باطل انجام داده، بايد دوباره اجير بگيرد.

مسأله 1549 ـ هر گاه شك كند كه اجير عمل را انجام داده يا نه، اگر چه بگويد انجام داده ام، بنابر احتياط واجب بايد دوباره اجير بگيرد. ولى اگر شك كند كه عمل صحيح بوده يا نه، گرفتن اجير لازم نيست.

مسأله 1550 ـ كسى را كه عذرى دارد و مثلاً با تيمم يا نشسته نماز مى خواند، نمى شود براى نمازهاى ميت اجير كرد، اگر چه نماز ميت هم همانطور قضا شده باشد.

مسأله 1551 ـ مرد براى زن و زن براى مرد مى تواند اجير شود و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز بايد به تكليف خود عمل نمايد.

مسأله 1552 ـ قضاى نمازهاى ميت بنابر احتياط مستحب كه ترك آن سزاوار نيست در صورتى كه ترتيب آنها معلوم باشد، بايد به ترتيب خوانده شود، اما اگر ترتيب آنها را نمى دانند، بنابر احتياط مستحب با اجير شرط كنند كه به قدرى نماز بخواند كه ترتيب به عمل آيد و اگر به دستورى كه در آخر (مسأله 1555)داده مى شود، عمل شود رعايت احتياط شده، چه يك نفر نمازها را بخواند و چه چند نفر.

مسأله 1553 ـ اگر با اجير شرط كنند كه عمل را بطور مخصوصى انجام دهد چنانچه در نظر او باطل نباشد بايد همانطور بجا آورد. و اگر با او شرط نكنند، بايد در آن عمل به تكليف خود رفتار نمايد و احتياط مستحب آنست كه از وظيفه خودش و ميت هر كدام به احتياط نزديكتر است به آن عمل كند مثلاً اگر وظيفه ميت گفتن سه مرتبه تسبيحات اربعه بوده و تكليف او يك مرتبه است، سه مرتبه بگويد.

مسأله 1554 ـ اگر با اجير شرط نكنند كه نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند، بايد مقدارى از مستحبات نماز را كه معمول است بجا آورد.

مسأله 1555 ـ اگر انسان چند نفر را براى نماز قضاى ميت اجير كند، بنا بر احتياط مستحب كه ترك آن سزاوار نيست بايد براى هر كدام آنها وقتى را معين نمايد، مثلاً اگر با يكى از آنها قرار گذاشت كه از صبح تا ظهر نماز قضا بخواند، با ديگرى قرار بگذارد كه از ظهر تا شب بخواند و نيز بايد نمازى را كه در هر دفعه شروع مى كند، معين نمايد مثلاً قرار بگذارد، اول نمازى را كه مى خواند صبح باشد يا ظهر يا عصر و همچنين بايد با آنها قرار بگذارد كه در هر دفعه، نماز يك شبانه روز را تمام كنند و اگر ناقص بگذارند آنرا حساب نكنند و در دفعه بعد نماز يك شبانه روز را از سر شروع نمايند.

مسأله 1556 ـ اگر كسى اجير شود كه مثلاً در مدت يك سال نمازهاى ميت را بخواند و پيش از تمام شدن سال بميرد، بنابر احتياط واجب بايد براى نمازهائى كه مى دانند يا احتمال مى دهند بجا نياورده، ديگرى را اجير نمايند.

مسأله 1557 ـ كسى را كه براى نمازهاى ميت اجير كرده اند، اگر پيش از تمام كردن نمازها بميرد و اجرت همه آنها را گرفته باشد چنانچه شرط كرده باشند كه تمام نمازها را خودش بخواند، بايد اجرت مقدارىرا كه نخوانده از مال او به ولىّ ميت بدهند. مثلاً اگر نصف آنها را نخوانده، بايد نصف پولى را كه گرفته از مال او به ولىّ ميت بدهند، و اگر شرط نكرده باشند، بايد ورثه اش از مال او اجير بگيرند اما اگر مال نداشته باشد برورثه او چيزى واجب نيست.

مسأله 1558 ـ اگر اجير پيش از تمام كردن نمازهاى ميت بميرد وخودش هم نماز قضا دشته باشد ، بايد از مال او براى نمازهائى كه اجير بوده ديگرى را اجير نمايند و اگر چيزى زياد آمد ،در صورتى كه وصيت كرده باشد و ورثه اجازه بدهند ، براى تمام نمازهاى او اجير بگيرند، و اگر اجازه ندهند ثلث آنرا به مصرف نماز خودش برسانند.