واجبات نمـاز
واجبات نماز يازده چيز است : اول ـ نيت. دوم ـ قيام يعنى
ايستادن. سوم ـ تكبيرة الاحرام يعنى گفتن الله اكبر در
اول نماز. چهارم ـ ركوع. پنجم ـ سجود. ششم ـ قرائت. هفتم ـ ذكر. هشتم ـ تشهد. نهم ـ
سلام. دهم ـ ترتيب. يازدهم ـ
موالات يعنى پى درپى بودن اجزاء نماز.
مسأله 951 ـ بعضى از واجبات نماز ركن است، يعنى اگر انسان آنها
را بجا نياورد، يا در نماز اضافه كند، عمداً
باشد يا اشتباهاً نماز باطل مى شود، و بعضى ديگر ركن نيست، يعنى اگر عمداً كم يا
زياد شود نماز باطل مى شود، و
چنانچه اشتباهاً كم يا زياد گردد، نماز باطل نمى شود، و ركن نماز پنج چيز است: اول
ـ نيت. دوم ـ تكبيرة الاحرام (1).
سوم ـ قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام، و قيام متصل به ركوع يعنى ايستادن پيش از
ركوع . چهارم ـ ركوع. پنجم ـ دو
سجده.
مسأله 952 ـ انسان بايد نماز را به نيت قربت ، يعنى براى انجام
فرمان خداوند عالم بجا آورد ، و لازم نيست
نيت را از قلب خود بگذراند يا مثلاً به زبان بگويد كه چهار ركعت نماز ظهر ميخوانم
قربةً الى الله.
مسأله 953 ـ اگر در نماز ظهر يا در نماز عصر نيت كند كه چهار
ركعت نماز مى خوانم و معين نكند ظهر است يا
عصر نماز او باطل است. و نيز كسى كه مثلاً قضاى نماز ظهر بر او واجب است، اگردر وقت
نماز ظهر بخواهد آن نماز
قضا يانماز ظهر رابخواند، بايد نمازى را كه مى خواند، در نيت معين كند.
مسأله 954 ـ انسان بايد از اول تاآخر نماز به نيت خود باقى
باشد، پس اگر در بين نمازبطورى غافل شود كه اگر
بپرسند چه مى كنى نداند چه بگويد نمازش باطل است.
مسأله 955 ـ انسان بايد فقط براى انجام امر خداوند عالم نماز
بخواند، پس كسى كه ريا كند يعنى براى نشان
دادن به مردم نماز بخواند، نمازش باطل است، خواه فقط براى مردم باشد، يا خدا و مردم
هردو را در نظربگيرد .
مسأله 956 ـ اگر قسمتى از نماز راهم براى غير خدا بجا آورد
نماز باطل است، چه آن قسمت، واجب باشد مثل
حمد و سوره، چه مستحب باشد مانند قنوت بلكه اگرتمام نماز را براى خدا بجا آورد ولى
براى نشان دادن به مردم در
جاى مخصوصى مثل مسجد، يا در وقت مخصوصى مثل اول وقت يا بطرز مخصوصى، مثلاً با جماعت
نماز بخواند،
نمازش باطل است.
ــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ ركنيت آن از حيث نقيصه است نه زياده سهوى.
تكـبيرة الاحرام
مسأله 957 ـ گفتن اللهُ اَكْبَر در اول هر نماز، واجب و ركن
است، و بايد حروف الله و حروف اكبر و دو كلمه الله و
اكبر را پشت سر هم بگويد، و نيز بايد اين دو كلمه به عربى صحيح گفته شود، و اگر به
عربى غلط بگويد يا مثلاً ترجمه
آن را به فارسى بگويد صحيح نيست.
مسأله 958 ـ احتياط مستحب آن است كه تكبيرة الاحرام نماز را به
چيزى كه پيش ازآن مى خواند، مثلاً به اقامه
يا به دعائى كه پيش از تكبير مى خواند نچسباند.
مسأله 959 ـ اگر انسان بخواهد الله اكبر رابه چيزى كه بعد از
آن مى خواند مثلاً به بسم الله الرَّحْمن الرَّحيم بچسباند،
بايد ( ر ) اكبر را پيش (ضمه )بدهد.
مسأله 960 ـ موقع گفتن تكبيرة الاحرام بايد بدن آرام باشد، و
اگر عمداً درحالى كه بدنش حركت دارد، تكبيرة
الاحرام را بگويد باطل است.
مسأله 961 ـ تكبير و حمد و سوره و ذكر و دعا را بايد طورى
بخواند كه خودش بشنود، و اگر بواسطه سنگينى يا
كرى گوش يا سر و صداى زياد نمى شنود بايد طورى بگويد كه اگر مانعى نباشد بشنود.
مسأله 962 ـ كسى كه لال است يا زبان او مرضى دارد كه نمى تواند
الله اكبر رادرست بگويد بايد به هر طور كه
مى تواند بگويد، و اگر هيچ نمى تواند بگويد بايد در قلب خود بگذراند، و براى تكبير
اشاره كند و زبانش را هم اگر
مى تواند حركت دهد.
مسأله 963 ـ مستحب است قبل از تكبيرة الاحرام بگويد :
«يامُحسِنُ قَدْ اَتاكَ المُسىُ وَ قَدْاَمَرتَ اَلْمُحْسِنَ اَنْ
يَتَجاوَزَعَنِ الْمُسئِ اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنَا المُسىُ بِحَقّ مُحَمّد وَ
آلِ مُحَمّد صَلِّ عَلى مُحَمّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ تَجاوَزْ عَنْ قَبيحِ ما
تَعْلَّمُ مِنّى»يعنى اى خدائى كه به بندگان احسان مى كنى بنده گنه كار به در خانه
تو آمده و تو امر كرده اى كه نيكو كار از
گناهكار بگذرد تو نيكوكارى و من گناهكار، بحق محمد و آل محمد صلى الله عليه وآله و
سلم رحمت خود را بر محمد
و آل محمد بفرست و از بديهائى كه مى دانى از من سر زده بگذر.
مسأله 964 ـ مستحب است موقع گفتن تكبير اول نماز، و تكبيرهاى
بين نماز دستها راتا مقابل گوشها بالا ببرد.
مسأله 965 ـ اگر شك كند كه تكبيرة الاحرام راگفته يانه، چنانچه
مشغول خواندن چيزى شده به شك خود
اعتنانكند، و اگر چيزى نخوانده بايد تكبير را بگويد.
مسأله 966 ـ اگربعد از گفتن تكبيرة الاحرام شك كند كه آنرا
صحيح گفته يا نه، چنانچه مشغول خواندن چيزى
شده به شك خود اعتنا نكند، و اگر چيزى نخوانده بايد تكبير را بگويد، و احتياط واجب
آنست كه اول عملى كه نماز را
باطل ميكند انجام دهد، مثلاً صورت خود را از قبله بر گرداند بعد تكبير رابگويد .
قــيام (ايستادن)
مسأله 967 ـ قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام، و قيام پيش از
ركوع كه آن را قيام متصل به ركوع مى گويند ركن
است، ولى قيام در موقع خواندن حمد و سوره و قيام بعد از ركوع ركن نيست. و اگر كسى
آنرا از روى فراموشى ترك كند
نمازش صحيح است.
مسأله 968 ـ واجب است پيش از گفتن تكبير و بعد ازآن مقدارى
بايستد تا يقين كند كه در حال ايستادن تكبير
گفته است.
مسأله 969 ـ اگرركوع رافراموش كند و بعد از حمد و سوره بنشيند
و يادش بيايد كه ركوع نكرده بايد بايستد و به
ركوع رود، و اگر بدون اينكه بايستد بحال خميدگى به ركوع بر گردد، چون قيام متصل به
ركوع رابجا نياورده نماز او
باطل است.
مسأله 970 ـ موقعى كه ايستاده است بايد بدن را حركت ندهد و به
طرفى خم نشود و به جائى تكيه نكند . ولى
اگر از روى ناچارى باشد يا در حال خم شدن براى ركوع پاها راحركت دهد اشكال ندارد و
احتياط واجب آنست كه در
حال قيام گردن را راست نگهدارد واما راست نگهداشتن سر لازم نيست.
مسأله 971 ـ اگر موقعى كه ايستاده، از روى فراموشى بدن را حركت
دهد يا به طرفى خم شود يا به جائى تكيه
كند اشكال ندارد، ولى در قيام موقع گفتن تكبيرة الاحرام اگر از روى فراموشى هم باشد
بنابر احتياط مستحب بايد نماز
راتمام كند و دوباره بخواند . و بنابراقوى مى تواند نماز را بشكند و از سر بگيرد.
مسأله 972 ـ احتياط واجب آنست كه در موقع ايستادن هر دو پا روى
زمين باشد، ولى لازم نيست سنگينى بدن
روى هر دو پا باشد، و اگر روى يك پا باشد اشكال ندارد.
مسأله 973 ـ كسى كه مى تواند درست بايستد، اگرپاها راخيلى گشاد
بگذارد كه صدق ايستادن ننمايد، نمازش
باطل است.
مسأله 974 ـ موقعى كه انسان در نماز مشغول خواندن چيزيست حتى
موقع گفتن ذكرهاى مستحبى نماز، بايد
بدنش آرام باشد. و در موقعى كه مى خواهد كمى جلو يا عقب رود يا كمى بدن رابه طرف
راست يا چپ حركت دهد
بايد چيزى نگويد، ولى «بحول الله وقوته اقوم واقعد» را بايد در حال برخاستن بگويد.
مسأله 975 ـ اگر در حال حركت بدن ذكر بگويد، مثلاً موقع رفتن
به ركوع يا رفتن به سجده تكبير بگويد، چنانچه
آنرا بقصد ذكرى كه در نماز دستور داده اند بگويد، دور نيست وجوب اعاده نماز، و اگر
به اين قصد نگويد بلكه بخواهد
ذكرى گفته باشد نماز صحيح است.
مسأله 976 ـ حركت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد اشكال
ندارد، اگر چه احتياط مستحب
آنست كه آنها راهم حركت ندهد.
مسأله 977 ـ اگرموقع خواندن حمد و سوره يا خواندن تسبيحات، بى
اختياربقدرى حركت كند كه از حال آرام
بودن بدن خارج شود، احتياط واجب آنست كه بعد از آرام گرفتن بدن، آنچه رادر حال حركت
خوانده دوباره بخواند.
مسأله 978 ـ اگردربين نماز از ايستادن عاجز شود بايد بنشيند، و
اگر از نشستن هم عاجز شود بايد بخوابد، ولى
تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى نخواند.
مسأله 979 ـ تا انسان مى تواند ايستاده نماز بخواند نبايد
بنشيند. مثلاً كسى كه در موقع ايستادن بدنش حركت
مى كند يا مجبور است به چيزى تكيه دهد، يابدنش راكج كند، يا خم شود يا پاها را
بيشتر از معمول گشاد بگذارد، بايد
به هر طور كه مى تواند ايستاده نماز بخواند ولى اگر به هيچ قسم حتى مثل حال ركوع هم
نتواند بايستد، بايد راست
بنشيند و نشسته نماز بخواند.
مسأله 980 ـ تا انسان مى تواند بنشيند نبايد خوابيده نماز
بخواند، و اگر نتواند راست بنشيند بايد هر طور كه
مى تواند بنشيند، و اگربه هيچ قسم نمى تواند بنشيند بايد به طورى كه در احكام قبله
گفته شد به پهلوى راست بخوابد،
و اگر نمى تواند به پهلوى چپ، واگر آنهم ممكن نيست به پشت بخوابد، به طورى كه كف
پاهاى او رو به قبله باشد.
مسأله 981 ـ كسى كه نشسته نماز مى خواند، اگربعد از خواندن حمد
و سوره بتواند بايستد و ركوع راايستاده بجا
آورد بايد بايستد و از حال ايستادن به ركوع رود و اگر نتواند، بايد ركوع راهم نشسته
بجاآورد.
مسأله 982 ـ كسى كه خوابيده نماز مى خواند، اگر در بين نماز
بتواند بنشنيد بايد مقدارى راكه مى تواند نشسته
بخواند، و نيز اگر مى تواند بايستد بايد مقدارى را كه مى تواند ايستاده بخواند، ولى
تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى
نخواند.
مسأله 983 ـ كسى كه نشسته نماز مى خواند اگر دربين نماز بتواند
بايستد بايد مقدارى راكه مى تواند ايستاده
بخواند، ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى نخواند.
مسأله 984 ـ كسى كه مى تواند بايستد اگربترسد كه بواسطه
ايستادن مريض شود يا ضررى به او برسد مى تواند
نشسته نماز بخواند، و اگر از نشستن هم بترسد مى تواند خوابيده نماز بخواند.
مسأله 985 ـ اگر انسان احتمال بدهد كه تا آخر وقت بتواند
ايستاده نماز بخواند بايد نماز راتأخير بيندازد، پس
اگر نتوانست بايستد در آخر وقت مطابق وظيفه اش نماز رابجا آورد. و چنانچه در اول
وقت نماز را رجاءاً نشسته خواند
و در آخر وقت توانست كه ايستاده بخواند بايد اعاده نمايد.
مسأله 986 ـ مستحب است در حال ايستادن، بدن راراست نگهدارد،
شانه ها راپائين بيندازد، دستها را روى
رانها بگذارد، انگشتها رابهم بچسباند، جاى سجده را نگاه كند، سنگينى بدن رابطور
مساوى روى دو پابيندازد،
باخضوع و خشوع باشد، پاهاراپس و پيش نگذارد،اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا
يك وجب فاصله ، دهد و
اگر زن است پاها رابهم بچسباند.
قرائت
مسأله 987 ـ در ركعت اول و دوم نمازهاى واجب يوميه انسان بايد،
اول حمد و بعد از آن يك سوره تمام
بخواند .
مسأله 988 ـ اگر وقت نماز تنگ باشد، يا انسان ناچار شود كه
سوره را نخواند، مثلاً بترسد كه اگرسوره را بخواند،
دزد يا درنده ياچيز ديگرى به او صدمه بزند، نبايد سوره را بخواند.
مسأله 989 ـ اگر عمداً سوره راپيش از حمد بخواند نمازش باطل
است، و اگر اشتباهاً سوره را پيش از حمد
بخواند ودر بين آن يادش بيايد، بايد سوره را رها كند و بعد از خواندن حمد سوره رااز
اول بخواند.
مسأله 990 ـ اگر حمد و سوره يا يكى از آنها رافراموش كند و بعد
از رسيدن به ركوع بفهمد، نمازش صحيح
است .
مسأله 991 ـ اگرپيش از آنكه براى ركوع خم شود، بفهمد كه حمد و
سوره را نخوانده بايد بخواند، و اگر بفهمد
سوره را نخوانده بايد فقط سوره را بخواند، ولى اگر بفهمد حمد تنها رانخوانده بايد
اول حمد و بعد از آن دوباره سوره
را بخواند، و نيز اگر خم شود و پيش از آنكه به ركوع برسد، بفهمد حمد و سوره ياسوره
تنها ياحمد تنها را نخوانده ،
بايد بايستد و به همين دستور عمل نمايد .
مسأله 992 ـ اگر درنماز يكى از چهار سوره اى راكه آيه سجده
دارد و در مسأله 361 گفته شد، عمداًبخواند،
نمازش باطل است .
مسأله 993 ـ اگراشتباهاًمشغول خواندن سوره اى شود كه سجده واجب
دارد چنانچه پيش از رسيدن به آيه
سجده بفهمد، بايد آن سوره رارها كند و سوره ديگر بخواند و اگر بعد از خواندن آيه
سجده بفهمد، مى تواند سوره
راتمام كند و احتياطاً در حال نماز بدل از سجده تلاوت ايماء كند و بعد از نماز سجده
آنرا بجا آورد.
مسأله 994 ـ اگردر نماز آيه سجده رابشنود، نمازش صحيح است و
بايدبعد از نماز سجده آنرا بجاآورد. و در بين
نماز هم احتياطاً باسر اشاره نمايد.
مسأله 995 ـ در نماز مستحبى خواندن سوره لازم نيست، اگر چه آن
نماز بواسطه نذر كردن واجب شده باشد،
ولى در بعضى از نمازهاى مستحبى مثل نماز وحشت كه سوره مخصوصى دارد، اگر بخواهد به
دستور آن نماز رفتار
كرده باشد بايد همان سوره را بخواند.
مسأله 996 ـ درنماز جمعه و در نماز ظهر روز جمعه، مستحب است در
ركعت اول بعد از حمد، سوره جمعه
ودر ركعت دوم بعد از حمد، سوره منافقين بخواند و اگر مشغول يكى از اينها شود، بنابر
احتياط واجب نمى تواند آنرا
رها كند و سوره ديگر بخواند.
مسأله 997 ـ اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره قل هو الله احد
يا سوره قل يا ايها الكافرون شود ولو به گفتن
بسم الله آنها نمى تواندآنرا رها كند و سوره ديگربخواند، ولى در نماز جمعه و نماز
ظهر روز جمعه اگر از روى فراموشى
بجاى سوره جمعه و منافقين يكى از اين دو سوره رابخواند، تا به نصف نرسيده
مى تواند آنرا رها كند و سوره جمعه و
منافقين رابخواند.
مسأله 998 ـ اگر در نماز جمعه يانماز ظهر روز جمعه عمداً سوره
قل هو الله أحد يا سوره قل ياايها الكافرون
بخواند، اگر چه به نصف نرسيده باشد، بنابراحتياط واجب نمى تواند رهاكند و سوره جمعه
و منافقين رابخواند.
مسأله 999 ـ اگر در نماز، غير از سوره قل هو الله احد و قل
ياايها الكافرون، سوره ديگرى بخواند، تا به نصف
نرسيده مى تواند رها كند و سوره ديگر بخواند.
مسأله 1000 ـ اگر مقدارى از سوره را فراموش كند، يا از روى
ناچارى، مثلاً بواسطه تنگى وقت يا جهت ديگر
نشود آنرا تمام نمايد مى تواند آن سوره را رها كند و سوره ديگر بخواند، اگر چه از
نصف گذشته باشد، يا سوره اى راكه
مى خوانده قل هو الله احد، يا قل يا ايها الكافرون باشد.
مسأله 1001 ـ بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و
عشاء رابلند بخواند ، و بر مرد و زن
واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند مگر نماز ظهر روز جمعه كه
مخير است .
مسأله 1002 ـ مرد بايد در نماز صبح و مغرب و عشاء مواظب باشد
كه تمام كلمات حمد وسوره حتى حرف
آخر آنها را بلند بخواند.
مسأله 1003 ـ زن مى تواند حمد وسوره نماز صبح ومغرب و عشاء
رابلنديا آهسته بخواند، ولى اگر نامحرم
صدايش را بشنود، بنابر احتياط واجب بايد آهسته بخواند.
مسأله 1004 ـ اگر در جائى كه بايد نماز رابلند خواند، عمداً
آهسته بخواند يا در جائى كه بايد آهسته خواند،
عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است. ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن حكم مسأله
باشد و توجه به سئوال و ياد
گرفتن آن نداشته باشد صحيح است، و اگر در بين خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه
كرده لازم نيست مقدارى راكه
خوانده دو باره بخواند.
مسأله 1005 ـ اگر كسى در خواندن حمد و سوره بيشتر از معمول
صدايش رابلند كند، مثل آنكه آنها رابا فرياد
بخواند، نمازش باطل است.
مسأله 1006 ـ انسان بايد نماز راياد بگيرد كه غلط نخواند، و
كسى كه به هيچ قسم نمى تواند صحيح آنرا ياد
بگيرد، بايد هر طور كه مى تواند بخواند. و احتياط مستحب آنست كه نماز را به جماعت
بجا آورد.
مسأله 1007 ـ كسى كه حمد و سوره و چيزهاى ديگر نماز را بخوبى
نمى داند و مى تواند ياد بگيرد، چنانچه
وقت نماز وسعت دارد بايد ياد بگيرد، و اگر وقت تنگ است، بنابر احتياط واجب در صورتى
كه ممكن باشد، بايد
نمازش را به جماعت بخواند.
مسأله 1008 ـ مشهور بين علماء آنست كه مزد گرفتن براى ياد دادن
واجبات نماز حرام است و ما در ادله آن
اشكال نموديم ولى براى مستحبات آن اشكال ندارد.
مسأله 1009 ـ اگر يكى از كلمات يا سوره رانداند ، يا عمداًآنرا
نگويد يا بجاى حرفى حرف ديگر بگويد مثلا
بجاى (ض ) (ظ) بگويد ، يا جائى كه بايد بدون زير و زبر خوانده شود زير و زبر بدهد
يا تشديد رانگويد نماز او باطل
است اگر مقصر باشد.
مسأله 1010 ـ اگر انسان كلمه اى را صحيح بداند و در نماز
همانطور بخواند و بعد بفهمد غلط خوانده، بايد
دوباره نماز را بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد اگر كوتاهى در ياد گرفتن نموده.
مسأله 1011 ـ اگر زير و زبر كلمه اى را نداند، يا نداند مثلاً
كلمه اى به (س) است يا به(ص) بايد ياد بگيرد و
چنانچه دو جور يا بيشتر بخواند، مثل آنكه در أهدناالصراط المستقيم، مستقيم را يك
مرتبه با سين و يك مرتبه با صاد
بخواند، نمازش باطل است.
مسأله 1012 ـ اگر در كلمه اى واو و حرف قبل از واو در آن كلمه
پيش داشته باشد و حرف بعد از واو در آن كلمه
همزه(ء) باشد مثل كلمه سوء، بنابر احتياط واجب بايد آن واو را مد بدهد يعنى آن را
بكشد، و همچنين اگر در كلمه اى
الف باشد و حرف قبل از الف در آن كلمه زبر داشته باشد و حرف بعد از الف در آن كلمه
همزه باشد مثل (جاء)، بايد
الف آنرا بكشد، و نيز اگر در كلمه اى (ى) باشد و حرف پيش از(ى) در آن كلمه زير
داشته باشد و حرف بعد از(ى) در
آن كلمه همزه باشد مثل(جىء)، بايد (ى) را با مد بخواند، و اگر بعد از اين واو و الف
و يا بجاى همزه(ء)حرفى باشد كه
ساكن است يعنى زير و زبر و پيش ندارد، باز هم بايد اين سه حرف را با مد بخواند،
مثلاً در ولاالضالين كه بعد از الف،
حرف لام ساكن است، بايد الف آنرا با مد بخواند و چنانچه به دستورى كه گفته شد رفتار
نكند احتياط واجب آنست كه
نماز را تمام كند و دوباره بخواند و يا بشكند و از سر بگيرد.
مسأله 1013 ـ احتياط واجب آنست كه در نماز، وقف به حركت و وصل
به سكون ننمايد، و معنى وقف به
حركت آنست كه زير يا زبر يا پيش آخر كلمه اى را بگويد و بين آن كلمه و كلمه بعدش
فاصله دهد. مثلاً بگويد، الرحمن
الرحيم و ميم الرحيم را زير بدهد و بعد قدرى فاصله دهد و بگويد مالك يوم الدين. و
معنى وصل به سكون آنست كه
زير يا زبر يا پيش كلمه اى را نگويد و آن كلمه را به كلمه بعد بچسباند مثل آنكه
بگويد الرحمن الرحيم و ميم الرحيم را
زير ندهد و فوراً مالك يوم الدين را بگويد.
مسأله 1014 ـ در ركعت سوم و چهارم نماز مى تواند فقط يك حمد
بخواند، يا يك مرتبه تسبيحات اربعه بگويد
يعنى: سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُللهِ وَ لا اِلهَ اِلاّاللهُ وَ اللهُ اَكْبَرُ و
گفتن سه مرتبه مستحب است، پس در وسعت وقت خود را از ثواب
آن محروم ننمايد و مى تواند در يك ركعت حمد و در ركعت ديگر تسبيحات بگويد، و بهتر
است در هر دو ركعت
تسبيحات بخواند.
مسأله 1015 ـ در تنگى وقت بايد تسبيحات اربعه را يك مرتبه
بگويد.
مسأله 1016 ـ بر مرد واجب است كه در ركعت سوم و چهارم نماز حمد
يا تسبيحات را آهسته بخواند.
مسأله 1017 ـ اگر در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند، بنابر
احتياط واجب بايد بسم الله آنرا هم آهسته بگويد.
مسأله 1018 ـ كسى كه نمى تواند تسبيحات را ياد بگيرد، يا درست
بخواند بايد در ركعت سوم و چهارم حمد
بخواند.
مسأله 1019 ـ اگر در دو ركعت اول نماز به خيال اينكه دو ركعت
آخر است تسبيحات بگويد، چنانچه پيش از
ركوع بفهمد، بايد حمد و سوره را بخواند و اگردر ركوع يا بعد از ركوع بفهمد، نمازش
صحيح است.
مسأله 1020 ـ اگر در دو ركعت آخر نماز به خيال اين كه در دو
ركعت اول است حمد بخواند، يا در دو ركعت
اول نماز با اينكه گمان مى كرده در دو ركعت آخر است حمد بخواند، چه پيش از ركوع
بفهمد چه بعد از آن نمازش
صحيح است.
مسأله 1021 ـ اگر در ركعت سوم يا چهارم مى خواست حمد بخواند
تسبيحات به زبانش آمد، يا مى خواست
تسبيحات بخواند حمد به زبانش آمد، بنابر احتياط واجب بايد آنرا رها كند و دوباره
حمد يا تسبيحات را بخواند، ولى
اگر عادتش خواندن چيزى بوده كه به زبانش آمده، مى تواند همان را تمام كند و نمازش
صحيح است.
مسأله 1022 ـ كسى كه عادت دارد در ركعت سوم يا چهارم تسبيحات
بخواند، اگر بدون قصد مشغول خواندن
حمد شود، بنابر احتياط واجب بايد آنرا رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند.
مسأله 1023 ـ در ركعت سوم و چهارم مستحب است بعد از تسبيحات
استغفار كند، مثلاً بگويد: استغفر الله
ربى و اتوب اليه. يا بگويد اللهم اغفرلى وكسى كه مشغول گفتن استغفار است، اگر شك
كند كه حمد يا تسبيحات را
خوانده يا نه، بنابر احتياط واجب بايد برگردد و حمد يا تسبيحات را بخواند، و چنانچه
عادت داشته در نماز فقط بعد
از تسبيحات استغفار كند بايد به شك خود اعتنا ننمايد و اگر در جاهاى ديگر نماز هم
استغفار مى كرده، بايد حمد يا
تسبيحات را بخواند، و نيز اگر نمازگزار پيش از خم شدن به ركوع در حالى كه مشغول
گفتن استغفار نيست، شك كند كه
حمد يا تسبيحات را خوانده يانه، بايد حمد يا تسبيحات را بخواند.
مسأله 1024 ـ اگر در ركوع ركعت سوم يا چهارم، شك كند كه حمد يا
تسبيحات را خوانده يانه، بايد به شك
خود اعتنا نكند و اما اگر در حال رفتن به ركوع شك كند اگر در ابتداى آن ملتفت شود
بايد برگردد حمد يا تسبيحات را
به قصد قربت مطلقه بخواند ولى اگر خيلى نزديك به ركوع ملتفت شود احتياطاً بايد
برگردد به قيام و حمد يا تسبيحات
اربعه را به نيت قربت مطلقه بخواند.
مسأله 1025 ـ هر گاه شك كند كه آيه يا كلمه را درست گفته يا
نه، اگر به چيزى كه بعد از آنست مشغول نشده،
بايد آن آيه يا كلمه را بطور صحيح بگويد و اگر به چيزى كه بعد از آنست مشغول شده،
چنانچه آن چيز ركن باشد مثل
آنكه در ركوع شك كند كه فلان كلمه از سوره را درست گفته يا نه، بايد به شك خود
اعتنا نكند، و اگر ركن نباشد مثلاً
موقع گفتن الله الصمد شك كند كه قل هو الله احد را درست گفته يا نه، باز هم
مى تواند به شك خود اعتنا نكند، ولى اگر
احتياطاً آن آيه يا كلمه را بطور صحيح بگويد اشكال ندارد، و اگر چند مرتبه هم شك
كند مى تواند چند بار بگويد، اما
اگر به وسواس برسد و باز هم بگويد، بنابر احتياط واجب بايد نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 1026 ـ مستحب است در ركعت اول، پيش از خواندن حمد بگويد:
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ و در
ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر، بِسم الله را بلند بگويد، و حمد و سوره را شمرده
بخواند و در آخر هر آيه وقف كند
يعنى آنرا به آيه بعد نچسباند، و در حال خواندن حمد و سوره به معناى آيه توجه داشته
باشد. اگر نماز را به جماعت
مى خواند بعد از تمام شدن حمد امام، و اگر فرادى مى خواند بعد از آنكه حمد خودش
تمام شد بگويد: اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ
الْعالَمين، و بعد از خواندن سوره قول هو اللهُ احد، يك يا دو يا سه مرتبه كذلك
الله ربنا بگويد، و بعد از خواندن سوره
كمى صبر كند بعد تكبير پيش از ركوع را بگويد يا قنوت را بخواند.
مسأله 1027 ـ مستحب است در تمام نمازها در ركعت اول، سوره انا
انزلناه و در ركعت دوم، سوره قل هو الله
احد را بخواند.
مسأله 1028 ـ مكروه است انسان در تمام نمازهاى يك شبانه روز،
سوره قل هو الله احد را نخواند.
مسأله 1029 ـ خواندن سوره قل هو الله احد به يك نفس مكروه است.
مسأله 1030 ـ سوره اى را كه در ركعت اول خوانده مكروه است در
ركعت دوم بخواند، ولى اگر سوره قل هو الله
احد را در هر دو ركعت بخواند مكروه نيست.
ركــوع
مسأله 1031 ـ در هر ركعت بعد از قرائت بايد به اندازه اى خم
شود كه بتواند دست را به زانو بگذارد، و اين
عمل را ركوع مى گويند.
مسأله 1032 ـ اگر به اندازه ركوع خم شود، ولى دستها را به زانو
نگذارد اشكال ندارد.
مسأله 1033 ـ هر گاه ركوع را بطور غير معمول بجا آورد، مثلاً
به چپ يا راست خم شود، اگر چه دستهاى او به
زانو برسد، صحيح نيست.
مسأله 1034 ـ خم شدن بايد به قصد ركوع باشد، پس اگر به قصد كار
ديگر مثلاً براى كشتن جانور خم شود،
نمى توان آن را ركوع حساب كند، بلكه بايد بايستد و دوباره براى ركوع خم شود و به
واسطه اين عمل، ركن زياد نشده و
نماز باطل نمى شود.
مسأله 1035 ـ كسى كه دست يا زانوى او با دست و زانوى ديگران
فرق دارد مثلاً دستش خيلى بلند است كه اگر
كمى خم شود به زانو مى رسد، يا زانوى او پائين تر از مردم ديگر است كه بايد خيلى خم
شود تا دستش به زانو برسد،
بايد به اندازه معمول خم شود.
مسأله 1036 ـ كسى كه نشسته ركوع مى كند، بايد به قدرى خم شود
كه صورتش مقابل زانوها برسد، و بهتر
است به قدرى خم شود كه صورت، نزديك جاى سجده برسد.
مسأله 1037 ـ احتياط واجب آنست كه در ركوع سه مرتبه سُبْحانَ
اللهِ يا يك مرتبه سُبّحانَ رَبِّىَ الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِهِ
بگويد، ذكرهاى ديگر هم به اين مقدار كافيست و در تنگى وقت و در حال ناچارى گفتن يك
سبحان الله كافيست.
مسأله 1038 ـ ذكر ركوع بايد دنبال هم و به عربى صحيح گفته شود،
و مستحب است آن را سه يا پنج يا هفت
مرتبه بلكه بيشتر بگويند.
مسأله 1039 ـ در ركوع بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد و
در ذكر مستحب هم اگر آن را به قصد ذكرى كه
براى ركوع دستور داده اند بگويد، بنابر احتياط واجب آرام بودن بدن لازم است.
مسأله 1040 ـ اگر موقعى كه ذكر واجب ركوع را مى گويد،
بى اختيار به قدرى حركت كند كه از حال آرام بودن
بدن خارج شود بايد بعد از آرام گرفتن بدن دوباره ذكر را بگويد، ولى اگر كمى حركت
كند كه از حال آرام بودن بدن
خارج نشود، يا انگشتان را حركت دهد اشكال ندارد.
مسأله 1041 ـ اگر پيش از آنكه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام
گيرد، عمداً ذكر ركوع را بگويد نمازش باطل
است.
مسأله 1042 ـ اگر پيش از تمام شدن ذكر واجب عمداً سر از ركوع
بردارد نمازش باطل است، و اگر سهواً سر
بردارد چنانچه پيش از آنكه از حال ركوع خارج شود، يادش بيايد كه ذكر ركوع را تمام
نكرده، بايد در حال آرامى بدن
دوباره ذكر را بگويد، و اگر بعد از آنكه از حال ركوع خارج شد يادش بيايد نماز او
صحيح است.
مسأله 1043 ـ اگر نتواند به مقدار ذكر در ركوع بماند، احتياط
واجب آنست كه بقيه آنرا در حال برخاستن بگويد.
مسأله 1044 ـ اگر به واسطه مرض و مانند آن در ركوع آرام نگيرد
نماز صحيح است، ولى بايد پيش از آنكه از
حال ركوع خارج شود، ذكر واجب يعنى سبحان ربى العظيم و بحمده يا سه مرتبه سبحان الله
را بگويد.
مسأله 1045 ـ هر گاه نتواند به اندازه ركوع خم شود بايد به
چيزى تكيه دهد و ركوع كند، و اگر موقعى هم كه
تكيه داده نتواند به طور معمول ركوع كند بايد به هر اندازه مى تواند خم شود، و اگر
هيچ نتواند خم شود، بايد موقع
ركوع بنشيند و نشسته ركوع كند، و احتياط مستحب آنست كه نماز ديگرى هم بخواند، و
براى ركوع آن باسر اشاره
نمايد.
مسأله 1046 ـ كسى كه مى تواند ايستاده نماز بخواند، اگر در حال
ايستادن يا نشستن نتواند ركوع كند، بايد
ايستاده نماز بخواند و براى ركوع باسر اشاره كند و اگر نتواند اشاره كند، بايد به
نيت ركوع چشم ها را هم بگذارد و ذكر
آنرا بگويد و به نيت برخاستن از ركوع چشمها را باز كند، و اگر از اين هم عاجز است
بايد در قلب نيت ركوع كند و ذكر
آن را بگويد.
مسأله 1047 ـ كسى كه نمى تواند ايستاده يا نشسته ركوع كند، و
براى ركوع فقط مى تواند در حالى كه نشسته
است كمى خم شود، يا در حالى كه ايستاده است با سر اشاره كند، بايد ايستاده نماز
بخواند و براى ركوع با سر اشاره
نمايد، و احتياط مستحب آنست كه نماز ديگرى هم بخواند، و موقع ركوع آن بنشيند و هر
قدر مى تواند براى ركوع خم
شود.
مسأله 1048 ـ اگر بعد از رسيدن به حد ركوع و آرام گرفتن بدن سر
بردارد و دو مرتبه به اندازه ركوع خم شود، يا
بعد از آنكه به اندازه ركوع خم شد و بدنش آرام گرفت، به قدرى خم شود كه از اندازه
ركوع بگذرد و دوباره به ركوع
برگردد چون ركوع زياد شده نمازش باطل است، و اين حكم در صورتيست كه رجوعش به ركوع،
به قصد ركوع باشد
والا در آن تأمل است.
مسأله 1049 ـ بعد از تمام شدن ذكر ركوع بايد راست بايستد، وبعد
از آنكه بدن آرام گرفت به سجده رود، و اگر
عمداً پيش از ايستادن يا پيش از آرام گرفتن بدن به سجده رود نمازش باطل است.
مسأله 1050 ـ اگر ركوع را فراموش كند و پيش از آنكه به سجده
برسد يادش بيايد بايد بايستد بعد به ركوع رود،
و چنانچه به حالت خميدگى به ركوع برگردد نمازش باطل است.
مسأله 1051 ـ اگر بعد از آنكه پيشانى به زمين رسيد يا بعد از
برداشتن سر از سجده اول يادش بيايد كه ركوع
نكرده، بنابر احتياط واجب بايد برگردد و بعد از ايستادن ركوع را بجا آورد، و پس از
تمام كردن نماز دو سجده سهو بجا
آورد، و نماز را هم اعاده نمايد و يا اينكه نماز را بشكند و از سر بگيرد.
مسأله 1052 ـ مستحب است پيش از رفتن به ركوع در حالى كه راست
ايستاده تكبير بگويد و در ركوع زانوها را
به عقب دهد، و پشت را صاف نگهدارد، و گردن را بكشد و مساوى پشت نگهدارد، وبين دو
قدم را نگاه كند، و پيش از
ذكر يا بعد از آن صلوات بفرستد ولى آنرا به نيت ذكر ركوع نگويد، و بعد از آنكه از
ركوع برخاست و راست ايستاد در
حال آرامى بدن بگويد: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه.
مسأله 1053 ـ مستحب است در ركوع، زنها دست را از زانو بالاتر
بگذارند و زانوها را به عقب ندهند.
ســجود
مسأله 1054 ـ نمازگزار بايد در هر ركعت از نمازهاى واجب و
مستحب بعد از ركوع دوسجده كند، و سجده
آنست كه پيشانى و كف دو دست و سر دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمين
بگذارند.
مسأله 1055 ـ دو سجده روى هم يك ركن است، كه اگر كسى در نماز
واجب عمداً يا از روى فراموشى هر دو را
ترك كند يا دو سجده ديگر به آنها اضافه نمايد نمازش باطل است.
مسأله 1056 ـ اگر عمداً يك سجده كم يا زياد كند نماز باطل
مى شود، و اگر سهواً يك سجده كم كند حكم آن
بعداً گفته خواهد شد.
مسأله 1057 ـ اگر پيشانى را عمداً يا سهواً به زمين نگذارد
سجده نكرده است اگر چه جاهاى ديگر به زمين
برسد، ولى اگر پيشانى را به زمين بگذارد و سهواً جاهاى ديگر را به زمين نرساند، يا
سهواً ذكر نگويد سجده صحيح
است.
مسأله 1058 ـ احتياط واجب آنست كه در سجده سه مرتبه سُبْحانَ
اللهِ يا يك مرتبه سُبْحانَ رَبِّىَ الاَعْلى وَ بِحَمْدِهْ
بگويد. و بايد اين كلمات دنبال هم و به عربى صحيح گفته شود. و مستحب است سبحان
ربى الاعلى و بحمده را سه يا
پنج يا هفت مرتبه بگويد.
مسأله 1059 ـ در سجود بايد به مقدار ذكر واجب بدن آرام باشد، و
موقع گفتن ذكر مستحب هم اگر آن را بقصد
ذكرى كه براى سجده دستور داده اند بگويد، آرام بودن بدن لازم است.
مسأله 1060 ـ اگر پيش از آنكه پيشانى به زمين برسد و بدن آرام
بگيرد عمداً ذكر سجده را بگويد، يا پيش از
تمام شدن ذكر عمداً سر از سجده بردارد نماز باطل است.
مسأله 1061 ـ اگر پيش از آنكه پيشانى به زمين برسد و بدن آرام
گيرد سهواً ذكر سجده را بگويد، و پيش از آنكه
سر از سجده بردارد، بفهمد اشتباه كرده است بايد دوباره در حال آرام بودن ذكر را
بگويد.
مسأله 1062 ـ اگر بعد از آنكه سر از سجده برداشت، بفهمد كه پيش
از آرام گرفتن بدن ذكر را گفته، يا پيش از
آنكه ذكر سجده تمام شود سر برداشته نمازش صحيح است.
مسأله 1063 ـ اگر موقعى كه ذكر سجده را مى گويد، يكى از هفت
عضو را عمداً از زمين بردارد نماز باطل
مى شود، ولى موقعى كه مشغول گفتن ذكر نيست اگر غير پيشانى جاهاى ديگر را از زمين
بردارد و دوباره بگذارد اشكال
ندارد.
مسأله 1064 ـ اگر پيش از تمام شدن ذكر سجده، سهواً پيشانى را
از زمين بردارد نمى تواند دوباره به زمين
بگذارد، و بايد آن را يك سجده حساب كند، ولى اگر جاهاى ديگر را سهواً از زمين
بردارد، بايد دو مرتبه به زمين
بگذارد و ذكر را بگويد.
مسأله 1065 ـ بعد از تمام شدن ذكر سجده اول، بايد بنشيند تا
بدن آرام گيرد و دوباره به سجده رود.
مسأله 1066 ـ جاى پيشانى نمازگزار بايد از جاى زانوهاى او
بلندتر از چهار انگشت بسته نباشد. بلكه اقوى
آنست كه جاى پيشانى او از جاى انگشتان و سر زانوهايش پست تر از چهار انگشت بسته
نباشد.
مسأله 1067 ـ در زمين سراشيب كه سراشيبى آن درست معلوم نيست،
اگر جاى پيشانى نمازگزار از جاى
انگشتهاى پا و سر زانوهاى او مختصرى بيش از چهار انگشت بسته بلندتر باشد اشكال
ندارد.
مسأله 1068 ـ اگر پيشانى را به چيزى بگذارد كه از سر زانوهاى
او بلندتر از چهار انگشت بسته است، چنانچه
بلندى آن بقدرى است كه نمى گويند در حال سجده است، بنابر احتياط واجب بايد سر را
بردارد و به چيزى كه بلندى
آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است بگذارد، و اگر بلندى آن به قدريست كه
مى گويند در حال سجده است
بنابر اقوى بايد پيشانى را از روى آن به روى چيزى كه بلندى آن به اندازه چهار انگشت
بسته يا كمتر است بكشد، و اگر
كشيدن پيشانى ممكن نيست، بنابر اقوى بايد سر را بردارد و بگذارد، و نماز را تمام
كند و احتياط مستحب آنست كه
دوباره بخواند. و اگر عمداً سر را بر آنجاى بلند گذاشته احتياط واجب آنست كه دوباره
بخواند يا بشكند و از سر بگيرد.
مسأله 1069 ـ بايد بين پيشانى و آنچه بر آن سجده مى كند چيزى
نباشد، پس اگر مهر به قدرى چرك باشد كه
پيشانى به خود مهر نرسد سجده باطل است، ولى اگر مثلاً رنگ مهر تغيير كرده باشد
اشكال ندارد.
مسأله 1070 ـ در سجده بايد كف دست را بر زمين بگذارد، ولى در
حال ناچارى پشت دست هم مانعى ندارد،
و اگر پشت دست ممكن نباشد بايد مچ دست را بگذارد، و چنانچه آن را هم نتواند بايد تا
آرنج هر جا را كه مى تواند بر
زمين بگذارد، و اگر آن هم ممكن نيست گذاشتن بازو كافيست.
مسأله 1071 ـ در سجده بايد سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمين
بگذارد و اگر انگشتهاى ديگر پا، يا روى پا را
به زمين بگذارد يا به واسطه بلند بودن ناخن سر شست به زمين نرسد نماز باطل است. و
كسى كه به واسطه ندانستن
مسأله نمازهاى خود را اينطور خوانده بنابر احتياط واجب بايد دوباره بخواند.
مسأله 1072 ـ كسى كه مقدارى از شست پايش بريده، بايد بقيه آنرا
به زمين بگذارد، و اگر چيزى از آن نمانده يا
اگر مانده خيلى كوتاه است بايد بقيه انگشتان را بگذارد، و اگر هيچ انگشت ندارد،
بايد هر مقدارى از پا باقى مانده به
زمين بگذارد.
مسأله 1073 ـ اگر به طور غير معمول سجده كند، مثلاً سينه و شكم
را به زمين بچسباند، يا پاها را دراز كند، اگر
چه هفت عضوى كه گفته شد به زمين برسد بنابر احتياط واجب بايد نماز را دوباره
بخواند.
مسأله 1074 ـ مهر يا چيز ديگرى كه بر آن سجده مى كند بايد پاك
باشد، ولى اگر مثلاً مهر را روى فرش نجس
بگذارد، يا يك طرف مهر نجس باشد و پيشانى را به طرف پاك آن بگذارد اشكال ندارد.
مسأله 1075 ـ اگر در پيشانى دمل و مانند آن باشد، چنانچه ممكن
است بايد با جاى سالم پيشانى سجده كند،
و اگر ممكن نيست بايد زمين را گود كند و دمل را در گودال و جاى سالم را به مقدارى
كه براى سجده كافى باشد بر
زمين بگذارد.
مسأله 1076 ـ اگر دمل يا زخم تمام پيشانى را گرفته باشد، بايد
به يكى از دو طرف پيشانى سجده كند، و اگر
ممكن نيست به چانه و اگر به چانه هم ممكن نيست بايد به هر جا از صورت كه ممكن است
سجده كند، و اگر به هيچ
جا از صورت ممكن نيست بايد با جلوى سر سجده نمايد.
مسأله 1077 ـ كسى كه نمى تواند پيشانى را به زمين برساند بايد
به قدرى كه مى تواند خم شود، و مهر يا چيز
ديگرى را كه سجده بر آن صحيح است روى چيز بلندى گذاشته و طورى پيشانى را برآن
بگذارد كه بگويند سجده كرده
است، ولى بايد كف دستها و زانوها و انگشتان پا را بطور معمول به زمين بگذارد.
مسأله 1078 ـ كسى كه هيچ نمى تواند خم شود، بايد براى سجده با
سر اشاره كند، و اگر نتواند بايد با چشمها
اشاره نمايد، و در هر دو صورت احتياط مستحب آنست كه بنشيند و چنانچه بتواند محل
سجده را بلند كند و پيشانى
را بر آن بگذارد، و اگر با سر يا چشمها هم نمى تواند اشاره كند بايد در قلب نيت
سجده كند، و بنابر احتياط واجب با
دست و مانند آن براى سجده اشاره نمايد.
مسأله 1079 ـ كسى كه نمى تواند بنشيند بايد ايستاده نيت سجده
كند، و چنانچه مى تواند براى سجده با سر
اشاره كند، و اگر نمى تواند با چشمها اشاره نمايد، و اگر اين را هم نمى تواند در
قلب نيت سجده كند و بنابر احتياط
واجب با دست و مانند آن براى سجده اشاره نمايد.
مسأله 1080 ـ اگر پيشانى بى اختيار از جاى سجده بلند شود،
چنانچه ممكن باشد بايد نگذارد دوباره به جاى
سجده برسد، و اين يك سجده حساب مى شود چه ذكر سجده را گفته باشد يا نه، و اگر
نتواند سر را نگهدارد و
بى اختيار دوباره به جاى سجده برسد روى هم يك سجده حساب مى شود، و اگر ذكر نگفته
باشد بايد بگويد به قصد
قربت مطلقه.
مسأله 1081 ـ جائى كه انسان بايد تقيه كند مى تواند بر فرش و
مانند آن سجده نمايد، و گفتن به اينكه لازم
نيست براى نماز بجاى ديگر برود محل اشكال است، ولى اگر بتواند بر حصير يا چيزى كه
سجده بر آن صحيح
مى باشد طورى سجده كند كه به زحمت نيفتد، نبايد بر فرش و مانند آن سجده نمايد.
مسأله 1082 ـ اگر روى تشك پر يا چيز ديگرى كه بدن روى آن آرام
نمى گيرد سجده كند باطل است.
مسأله 1083 ـ اگر انسان ناچار شود كه در زمين گل نماز بخواند
چنانچه آلوده شدن بدن و لباس براى او مشقت
ندارد و در حال سجده پيشانى او بر گل مستقر مى شود بنابر احتياط واجب بايد نماز را
به طور معمول بجا آورد، و اگر
مشقت دارد مى تواند در حالى كه ايستاده براى سجده با سر اشاره كند و تشهد را
ايستاده بخواند، و اگر سجده و تشهد
را به طور معمول هم بجا آورد، نمازش صحيح است. و احتياط مستحب آنست كه در صورت اول
هر دو قسم را بجا
آورد.
مسأله 1084 ـ در ركعت اول و ركعت سومى كه تشهد ندارد، مثل ركعت
سوم نماز ظهر و عصر و عشا، بنابر
احتياط واجب بايد بعد از سجده دوم قدرى بى حركت بنشيند و بعد برخيزد، و اين عمل را
جلسه استراحت مى نامند.
چيزهائى كه سجده بر آنها صحيح است
مسأله 1085 ـ بايد بر زمين و چيزهاى غير خوراكى كه از زمين
مى رويد مانند چوب و برگ درخت سجده كرد، و
سجده بر چيزهاى خوراكى و پوشاكى و معدنى صحيح نيست.
مسأله 1086 ـ چنانچه برگ مو خشك شده باشد سجده بر آن اشكال
دارد.
مسأله 1087 ـ سجده بر چيزهائى كه از زمين مى رويد و خوراك
حيوان است مثل علف و كاه صحيح است.
مسأله 1088 ـ سجده بر گلهائى كه خوراكى نيستند صحيح است، ولى
سجده بر دواهاى خوراكى كه از زمين
مى رويد مانند گل بنفشه و گل گاوزبان صحيح نيست.
مسأله 1089 ـ سجده بر گياهى كه خوردن آن در بعضى از شهرها
معمول است و در شهرهاى ديگر معمول
نيست و نيز سجده بر ميوه نارس صحيح نيست.
مسأله 1090 ـ سجده بر سنگ آهك و سنگ گچ صحيح است. و احتياط
واجب آنست كه در حال اختيار به گچ
و آهك پخته و آجر و كوزه گلى و مانند آن سجده نكنند.
مسأله 1091 ـ اگر كاغذ را از چيزى كه سجده بر آن صحيح است
مثلاً از كاه ساخته باشند مى شود بر آن سجده
كرد، بلكه مى شود بر كاغذى هم كه از پنبه و مانند آن ساخته شده سجده نمايد.
مسأله 1092 ـ براى سجده بهتر از هر چيز تربت حضرت سيد الشهداء
عليه السلام مى باشد، بعد از آن خاك و
بعد از خاك سنگ و بعد از سنگ گياه است.
مسأله 1093 ـ اگر چيزى كه سجده بر آن صحيح است ندارد، يا اگر
دارد و به واسطه سرما يا گرماى زياد و مانند
اينهانمى تواند بر آن سجده كند چنانچه لباس او از كتان يا پنبه است بايد به لباسش
سجده كند، و اگر از چيز ديگر است
بايد بر پشت دست يا چيز معدنى مانند انگشترى عقيق سجده نمايد، ولى احتياط مستحب
آنست كه تا سجده بر
پشت دست ممكن است، بر چيز معدنى سجده نكند.
مسأله 1094 ـ سجده بر گل و خاك سستى كه پيشانى روى آن آرام
نمى گيرد باطل است.
مسأله 1095 ـ اگر در سجده اول مهر مثلاً به پيشانى بچسبد بنابر
اقوى بايد آن را براى سجده دوم بكند، و
همچنين است اگر خاك باشد.
مسأله 1096 ـ اگر در بين نماز چيزى كه بر آن سجده مى كند گُم
شود، و چيزى كه سجده بر آن صحيح است
نداشته باشد چنانچه وقت وسعت دارد بايد نماز را بشكند، و اگر وقت تنگ است بايد به
لباسش اگر از پنبه يا كتان
است سجده كند، و اگر از چيز ديگر است بر پشت دست يا چيز معدنى مانند انگشترى عقيق
سجده نمايد و احتياط
مستحب آنست كه تا سجده بر پشت دست ممكن است، به چيز معدنى سجده نكند.
مسأله 1097 ـ هر گاه در حال سجده بفهمد پيشانى را بر چيزى
گذاشته كه سجده بر آن باطل است، اگر ممكن
باشد بايد پيشانى را از روى آن به روى چيزى كه سجده بر آن صحيح است بكشد، و اگر
ممكن نباشد چنانچه وقت
نماز وسعت دارد، بايد نماز را بشكند و اگر وقت تنگ است در صورتى كه لباسش از پنبه
يا كتان است بايد پيشانى را از
روى آن به روى لباسش بكشد، و اگر از چيز ديگر است پيشانى را از روى آن به پشت دست
يا چيزى معدنى بكشد.
مسأله 1098 ـ اگر بعد از سجده بفهمد پيشانى را روى چيزى گذاشته
كه سجده بر آن باطل است، اشكال ندارد.
مسأله 1099 ـ سجده كردن براى غير خداوند متعال حرام مى باشد. و
بعضى از مردم عوام كه مقابل قبر امامان
عليهم السلام پيشانى را به زمين مى گذارند، اگر براى شكر خداوند متعال باشد اشكال
ندارد وگرنه حرام است.
مستحبات و مكروهات سجده
مسأله 1100 ـ در سجده چند چيز مستحب است:
1 ـ كسى كه ايستاده نماز مى خواند بعد از آنكه سر از ركوع
برداشت و كاملاً ايستاد، و كسى كه نشسته نماز
مى خواند بعد از آنكه كاملاً نشست براى رفتن به سجده تكبير بگويد.
2 ـ موقعى كه مرد مى خواهد به سجده برود اول دستها را و زن اول
زانوها را به زمين بگذارد.
3 ـ بينى را به مهر يا چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد.
4 ـ در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند، و برابر گوش
بگذارد به طورى كه سر آنها رو به قبله باشد.
5 ـ در سجده دعا كند و از خدا حاجت بخواهد و اين دعا را
بخواند: «يا خير المسؤلين و يا خير المعطين ارزقنى و
ارزق عيالى من فضلك فانك ذو الفضل العظيم» يعنى اى بهترين كسى كه از او سؤال
مى كنند و اى بهترين عطا كنندگان،
روزى بده به من و عيال من از فضل خودت پس بدرستى كه تو داراى فضل بزرگى.
6 ـ بعد از سجده بر ران چپ بنشيند و روى پاى راست را بر كف پاى
چپ بگذارد.
7 ـ بعد از هر سجده وقتى نشست و بدنش آرام گرفت تكبير بگويد.
8 ـ بعد از سجده اول بدنش كه آرام گرفت استغفر الله ربى و اتوب
اليه بگويد.
9 ـ سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روى رانها
بگذارد.
10 ـ براى رفتن به سجده دوم، در حال آرامى بدن الله اكبر
بگويد.
11 ـ در سجده ها صلوات بفرستد، ولى آنرا به قصد ذكرى كه در
سجده دستور داده اند نگويد.
12 ـ در موقع بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمين
بردارد.
13 ـ مردها آرنجها و شكم را به زمين نچسبانند، و بازوها را از
پهلو جدا نگاه دارند، و زنها آرنجها را بر زمين
بگذارند، و اعضاء بدنرا به يكديگر بچسبانند، و مستحبات ديگر سجده در كتابهاى مفصل
گفته شده است.
مسأله 1101 ـ قرآن خواندن در سجده مكروه است. و نيز مكروه است
براى برطرف كردن گرد و غبار جاى
سجده را فوت كند، و اگر در اثر فوت كردن دو حرف از دهان بيرون آيد نماز باطل است. و
غير از اينها مكروهات
ديگرى هم در كتابهاى مفصل گفته شده است.
سجده واجب قرآن
مسأله 1102 ـ در هر يك از چهار سوره «والنجم» و «اقرء» و «الم
تنزيل» و «حم سجده» يك آيه سجده است، كه
اگر انسان بخواند يا بشنود بعد از تمام شدن آن آيه بايد فوراً سجده كند، و اگر
فراموش كرد هر وقت يادش آمد بايد
سجده نمايد.
مسأله 1103 ـ اگر انسان موقعى كه آيه سجده را مى خواند، از
ديگرى هم بشنود بنابر احتياط واجب، بايد دو
سجده نمايد.
مسأله 1104 ـ در غير نماز اگر در حال سجده آيه سجده را بخواند
يا بشنود بايد سر از سجده بر دارد و دوباره
سجده كند.
مسأله 1105 ـ اگر انسان از بچه غير مميز كه خوب و بد را
نمى فهمد، يا از كسى كه قصد خواندن قرآن ندارد آيه
سجده را بشنود احتياط واجب آنست كه سجده كند و همچنين است اگر مثلاً از گرامافون و
راديو آيه سجده را بشنود.
مسأله 1106 ـ در سجده واجب قرآن بايد جاى انسان غصبى نباشد، و
جاى پيشانى او از جاى زانوها و سر
انگشتانش بيش از چهار انگشت بسته بلندتر نباشد، ولى لازم نيست با وضو يا غسل و رو
به قبله باشد و عورت خود را
بپوشاند و بدن و جاى پيشانى او پاك باشد، و نيز چيزهائى كه در لباس نمازگزار شرط
مى باشد، درلباس او شرط نيست
اما اگر لباس او غصبى است چنانچه سجده كردن، تصرف در آن لباس باشد سجده باطل است.
مسأله 1107 ـ احتياط واجب آنست كه در سجده واجب قرآن، پيشانى
را بر مهر يا چيز ديگرى كه سجده بر آن
صحيح است گذاشته و جاهاى ديگر بدن را به دستورى كه در سجده نماز گفته شد بر زمين
بگذارد.
مسأله 1108 ـ هر گاه در سجده واجب قرآن پيشانى را به قصد سجده
به زمين بگذارد، اگر چه ذكر نگويد
كافيست، و گفتن ذكر، مستحب است و بهتر است بگويد:
لا اِلهَ اِلاّ اللهُ حَقَّا حَقَّاً لا اِلهَ الاّ اللهُ
ايماناً وَ تَصْديقاً لا اِلهَ الاّ اللهُ عُبُوديَّةً وَ رِقّاً سَجَدْتُ لَكَ
يارَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لا مُسْتَنْكِفاً وَ لا
مُسْتَكْبِراً بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَليلٌ ضَعيفٌ خائِفٌ مُسْتَجيرٌ.
تشـــهد
مسأله 1109 ـ در ركعت دوم تمام نمازهاى واجب، و ركعت سوم نماز
مغرب و ركعت چهارم نماز ظهر و عصر و
عشاء، بايد انسان بعد از سجده دوم بنشيند، و در حال آرام بودن بدن تشهد بخواند يعنى
بگويد: اَشْهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاّاللهُ
وُحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه
اَللهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد. و احتياط واجب آنست كه به غير اين
ترتيب نگويد.
مسأله 1110 ـ كلمات تشهد بايد به عربى صحيح و به طورى كه معمول
است پشت سر هم گفته شود.
سأله 1111 ـ اگر تشهد را فراموش كند و بايستد و پيش از ركوع
يادش بيايد كه تشهد را نخوانده بايد بنشيند و
تشهد را بخواند و دوباره بايستد و آنچه بايد در آن ركعت خوانده شود بخواند و نماز
را تمام كند، و بنابر احتياط واجب
بايد بعد از نماز براى ايستادن بيجا دو سجده سهو بجا آورد، و اگر در ركوع يا بعد از
آن يادش بيايد، بايد نماز را تمام
كند، و بعد از سلام نماز تشهد را قضا كند، و براى تشهد فراموش شده دو سجده سهو بجا
آورد.
مسأله 1112 ـ مستحب است در حال تشهد بر ران چپ بنشيند و روى
پاى راست را به كف پاى چپ بگذارد و
پيش از تشهد بگويد: اَلْحَمْدُ لِلّهِ، يا بگويد:
بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ الحَمْدُ للهِ وَ خَيْرُ الاَسماءِ
للهِ و نيز مستحب است دستها را بر رانها بگذارد و انگشتها را به يكديگر
بچسباند و به دامان خود نگاه كند، و بعد از تمام شدن تشهد بگويد: وَ تَقَبَّلْ
شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ.
مسأله 1113 ـ مستحب است زنها در وقت خواندن تشهد، رانها را بهم
بچسبانند.
سلام نماز
مسأله 1114 ـ بعد از تشهد ركعت آخر نماز، مستحب است در حالى كه
نشسته و بدن آرام است بگويد:«اَلسَّلامُ
عَلَيْكَ اَيُّها النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُه» و بعد از آن بگويد:
«اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ» به اضافه «وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ» بنابر احتياط
واجب، يا بگويد: «اَلسّلامُ عَلَيْنا وَ عَلى عِبادِ اللهِ الصالِحين» ولى اگر اين
سلام را بگويد احتياط مستحب آنست كه بعد از آن
«اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُه» را هم بگويد.
مسأله 1115 ـ اگر سلام نماز را فراموش كند و موقعى يادش بيايد
كه صورت نماز بهم نخورده، و كارى هم كه
عمدى و سهوى آن نماز را باطل مى كند مثل پشت به قبله كردن انجام نداده، بايد سلام
را بگويد و نمازش صحيح
است.
مسأله 1116 ـ اگر يادش بيايد كه سلام نماز را نگفته است، باد و
شراط نمازش صحيح است و احتياطاً دو
سجده سهو بجا آورد:
1 ـ بعد از تشهد حالت نمازگزار را حفظ كرده باشد به اندازه اى
كه در اثر گذشت زمان از حال نمازگزار خارج
شده باشد.
2 ـ در مدت مذكور، مرتكب عملى كه عمدى و سهوى آن مبطل نماز
است(مثل پشت به قبله كردن يا خروج
حدث) نشده باشد. در غير اينصورت نماز او باطل است.
ترتيب
مسأله 1117 ـ اگر عمداً ترتيب نماز را بهم بزند، مثلاً سوره را
پيش از حمد بخواند، يا سجود را پيش از ركوع بجا
آورد، نماز باطل مى شود.
مسأله 1118 ـ اگر ركنى از نماز را فراموش كند و ركن بعد از
آنرا بجا آورد، مثلاً پيش از آنكه ركوع كند دو سجده
نمايد، نماز باطل است.
مسأله 1119 ـ اگر ركنى را فراموش كند و چيزى را كه بعد از آنست
و ركن نيست بجا آورد، مثلاً پيش از آنكه دو
سجده كند تشهد بخواند، بايد ركن را بجا آورد و آنچه را اشتباهاً پيش از آن خوانده
دوباره بخواند.
مسأله 1120 ـ اگر چيزى را كه ركن نيست فراموش كند و ركن بعد از
آن را بجا آورد، مثلاًحمد را فراموش كند و
مشغول ركوع شود، نمازش صحيح است.
مسأله 1121 ـ اگر چيزى را كه ركن نيست فراموش كند و چيزى را كه
بعد از آنست و آن هم ركن نيست بجا آورد،
مثلاً حمد را فراموش كند و سوره را بخواند چنانچه مشغول ركن بعد شده باشد، مثلاً در
ركوع يادش بيايد كه حمد را
نخوانده بايد بگذرد و نماز او صحيح است، و اگر مشغول ركن بعد نشده باشد، بايد آنچه
را فراموش كرده بجا آورد و
بعد از آن، چيزى را كه اشتباهاً جلوتر خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1122 ـ اگر سجده اول را به خيال اينكه سجده دوم است، يا
سجده دوم را به خيال اينكه سجده اول
است بجا آورد نماز صحيح است، و سجده اول سجده اول، و سجده دوم او سجده دوم حساب
مى شود.
موالات
مسأله 1123 ـ انسان بايد نماز را با موالات بخواند، يعنى
كارهاى نماز مانند ركوع و سجود و تشهد را پشت سر
هم بجا آورد، و چيزهائى را كه در نماز مى خواند به طورى كه معمول است پشت سر هم
بخواند، و اگر به قدرى بين آنها
فاصله بيندازد كه نگويند نماز مى خواند نمازش باطل است.
مسأله 1124 ـ اگر در نماز سهواً بين حرفها يا كلمات فاصله
بيندازد و فاصله به قدرى نباشد كه صورت نماز از
بين برود، چنانچه مشغول ركن بعد نشده باشد بايد آن حرفها يا كلمات را به طور معمول
بخواند، و اگر مشغول ركن بعد
شده باشد نمازش صحيح است.
مسأله 1125 ـ طول دادن ركوع و سجود و خواندن سوره هاى بزرگ
موالات را بهم نمى زند.
قنوت
مسأله 1126 ـ در تمام نمازهاى واجب و مستحب، پيش از ركوع ركعت
دوم مستحب است قنوت بخواند بلكه
در نمازهاى واجب، احتياط در ترك نكردن آنست ولكن در ركعت دوم از نماز شفع رجاءاً
بياورد، و در نماز وتر با آنكه
يك ركعت مى باشد خواندن قنوت پيش از ركوع مستحب است، و نماز جمعه در هر ركعت يك
قنوت دارد، و نماز
آيات پنج قنوت، و نماز عيد فطر و قربان در ركعت اول پنج قنوت و در ركعت دوم چهار
قنوت دارد، و احتياط واجب
آنست كه قنوتهاى نماز عيد فطر و قربان را ترك نكند.
مسأله 1127 ـ مستحب است در قنوت دستها مقابل صورت و كف آنها را
رو به آسمان و پهلوى هم نگهدارد، و
غير شست انگشتهاى ديگر را بچسباند، و به كف دستها نگاه كند.
مسأله 1128 ـ در قنوت هر ذكرى بگويد، اگر چه يك«سُبْحانَ الله»
باشد كافيست و بهتر است بگويد:«لا اِلهَ اِلاّ اللهُ
الْحَليمُ الْكَريمُ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ العَلىُّ الْعَظيمُ سُبحانَ اللهِ رَبِّ
السَّمواتِ السَّبعِ وَ رَبِّ الاَرَضينَ السَّبعِ و ما فيهِنَّ و ما بَيْنَهُنَّ
وَ رَبِّ الْعَرْشِ
الْعَظيمِ وَ الحَمْدُللهِ رَبِّ العالَمينَ».
مسأله 1129 ـ مستحب است انسان قنوت را بلند بخواند، ولى براى
كسى كه نماز را به جماعت مى خواند اگر
امام جماعت صداى او را بشنود، بلند خواندن قنوت مستحب نيست.
مسأله 1130 ـ اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد، و اگر فراموش
كند و پيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود
يادش بيايد مستحب است بايستد و بخواند، و اگر در ركوع يادش بيايد مستحب است بعد از
ركوع قضا كند، و اگر در
سجده يادش بيايد مستحب است بعد از سلام نماز قضا نمايد.