احكام قبله
مسأله 784 ـ خانه كعبه كه درمكه معظمه مى باشد قبله است و بايد
رو بروى آن نماز خواند ولى كسى كه دور
است، اگر طورى بايستد كه بگويند رو به قبله نماز مى خواند كافيست. و همچنين است
كارهاى ديگرى كه مانند سر
بريدن حيوانات، بايد رو به قبله انجام گيرد.
مسأله 785 ـ كسى كه نماز واجب را ايستاده مى خواند، بايد صورت
و سينه و شكم و جلوى پاهاى او رو به قبله
باشد،و احتياط مستحب آنست كه انگشتان پاى او هم رو به قبله باشد. لكن نبايد بيشتر
از متعارف انگشتان پا را از قبله
منحرف نمايد.
مسأله 786 ـ كسى كه بايد نشسته نماز بخواند، اگر نمى تواند
بطور معمول بنشيند و در موقع نشستن، كف پاها را
بزمين مى گذارد بايد در موقع نماز صورت و سينه و شكم و ساق پاى او رو به قبله باشد.
مسأله 787 ـ كسى كه نمى تواند نشسته نماز بخواند، بايد در حال
نماز به پهلوى راست طورى بخوابد كه جلوى
بدن او رو به قبله باشد و اگر ممكن نيست بايد به پهلوى چپ طورى بخوابد كه جلوى بدن
او رو به قبله، باشد و اگر اين
را هم نتواند بايد به پشت بخوابد به طورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.
مسأله 788 ـ نماز احتياط و سجده و تشهد فراموش شده را بايد رو
به قبله بجا آورد.
مسأله 789 ـ نماز مستحبى را مى شود در حال راه رفتن و سوارى
خواند، و اگر انسان در اين دو حال، نماز
مستحبى بخواند، لازم نيست رو به قبله باشد.
مسأله 790 ـ كسى كه مى خواهد نماز بخواند، بايد براى پيدا كردن
قبله كوشش نمايد، تا يقين كند كه قبله كدام
طرف است و اگر نتواند يقين پيدا كند، بايد به گمانى كه از محراب مسجد مسلمان يا
قبرهاى آنان يا از راههاى ديگر
پيدا مى شود عمل نمايد، حتى اگر از گفته فاسق يا كافرى كه به واسطه قواعد علمى قبله
را مى شناسد گمان به قبله پيدا
كند كافيست.
مسأله 791 ـ كسى كه گمان به قبله دارد، اگر بتواند گمان قويترى
پيدا كند نمى تواند به گمان خود عمل نمايد،
مثلاً اگر ميهمان از گفته صاحب خانه گمان به قبله پيدا كند، ولى بتواند از راه ديگر
گمان قويترى پيدا كند، نبايد به حرف
او عمل نمايد.
مسأله 792 ـ اگر براى پيدا كردن قبله وسيله اى ندارد، يا با
اينكه كوشش كرده، گمانش به طرفى نمى رود،
چنانچه وقت نماز وسعت دارد، بايد چهار نماز به چهار طرف بخواند و اگر به اندازه
چهار نماز وقت ندارد، بايد به
اندازه اى كه وقت دارد، نماز بخواند مثلاً اگر فقط به اندازه يك نماز وقت دارد،
بايد يك نماز به هر طرفى كه مى خواهد
بخواند، و بايد نمازها را طورى بخواند كه يقين كند يكى از آنها رو به قبله بوده، يا
اگر از قبله كج بوده، به طرف دست
راست يا چپ قبله نرسيده است.
مسأله 793 ـ اگر يقين يا گمان كند كه قبله در يكى از دو طرف
است، بايد به هر دو طرف نماز بخواند، ولى
احتياط واجب آنست كه در صورت گمان، به چهار طرف نماز بخواند.
مسأله 794 ـ كسى كه بايد به چند طرف نماز بخواند، اگر بخواهد
دو نماز بخواند كه مثل نماز ظهر و عصر بايد
يكى بعد از ديگرى خوانده شود، بهتر آنست كه نماز اول را به هر چند طرف كه واجب است
بخواند، بعد نماز دوم را
شروع كند.
مسأله 795 ـ كسى كه يقين به قبله ندارد، اگر بخواهد غير از
نماز كارى كند كه بايد رو به قبله انجام داد، مثلاً
بخواهد سر حيوانى را ببرد، بايد به گمان عمل نمايد و اگر گمان ممكن نيست به هر طرف
كه انجام دهد در صورت
ضرورت به آن كار صحيح است.
پوشاندن بدن در نماز
مسأله 796 ـ مرد بايد در حال نماز، اگر چه كسى او را نمى بيند
عورتين خود را بپوشاند، و بهتر است از ناف تا
زانو را هم بپوشاند.
مسأله 797 ـ زن بايد در موقع نماز، تمام بدن حتى سر و موى خود
را بپوشاند و احتياط مستحب آنست كه كف
پا را هم بپوشاند، ولى پوشاندن صورت به مقدارى كه در وضو شسته مى شود و دستها تا مچ
و روى پاها تا مچ پا لازم
نيست. اما براى آنكه يقين كند كه مقدار واجب را پوشانده است، بايد مقدارى از اطراف
صورت و قدرى پائين تر از مچ
را بپوشاند.
مسأله 798 ـ موقعى كه انسان قضاى سجده فراموش شده يا تشهد
فراموش شده را بجا مى آورد، بلكه بنابر
احتياط مستحب در موقع سجده سهو هم، بايد خود را مثل موقع نماز بپوشاند.
مسأله 799 ـ اگر انسان عمداً، يا از روى ندانستن مسأله، در
نماز عورتش را نپوشاند، نمازش باطل است.
مسأله 800 ـ اگر در بين نماز بفهمد كه عورتش پيدا است، بايد
آنرا بپوشاند و احتياط مستحب آنست كه نماز را
تمام كند و دوباره بخواند، خصوصاً اگر پوشانيدن آن احتياج به وقت معتدّبه داشته
باشد ولى اگر بعد از نماز بفهمد كه
در نماز عورت او پيدا بوده، نمازش صحيح است.
مسأله 801 ـ اگر در حال ايستادن لباسش عورت او را مى پوشاند
ولى ممكن است در حال ديگر، مثلاً در حال
ركوع و سجود نپوشاند، چنانچه موقعى كه عورت او پيدا مى شود، به وسيله اى آنرا
بپوشاند نماز او صحيح است. ولى
احتياط مستحب آنست كه با آن لباس نماز نخواند.
مسأله 802 ـ انسان مى تواند در نماز خود را به علف و برگ
درختان بپوشاند، ولى احتياط مستحب آنست
موقعى خود را با اينها بپوشاند كه چيز ديگرى نداشته باشد.
مسأله 803 ـ انسان در حال ناچارى مى تواند در نماز خود را با
گل بپوشاند.
مسأله 804 ـ اگر چيزى ندارد كه در نماز خود را با آن بپوشاند،
چنانچه احتمال دهد كه پيدا مى كند، اقوى
اينست كه نماز را تأخير بيندازد و اگر چيزى پيدا نكرد، در آخر وقت مطابق وظيفه اش
نماز بخواند. و چنانچه در اول
وقت نماز را رجاءاً بخواند و بعداً معلوم شود كه تا آخر وقت لباس پيدا نمى كرده
نماز او صحيح است.
مسأله 805 ـ كسى كه مى خواهد نماز بخواند، اگر براى پوشاندن
خود حتى برگ درخت و علف و گل و لجن
نداشته باشد و احتمال ندهد كه تا آخر وقت چيزى پيدا كند كه خود را با آن بپوشاند در
صورتى كه احتمال بدهد كه
ناظر محترم او را مى بيند، بايد نشسته نماز بخواند و براى ركوع و سجود باسر اشاره
نمايد و بهتر آنست كه به قدرى خم
شود كه عورتش پيدا نباشد و براى سجود كمى بيشتر از ركوع خم شود و مهر را بالا
بياورد و پيشانى را بر آن بگذارد، و
اگر اطمينان دارد كه ناظر محترم او را نمى بيند، احتياط مستحب آنست كه دو نماز
ايستاده بخواند و موقعى كه ايستاده
است قُبل خود را با دست بپوشاند و در يكى از آن دو نماز، ركوع و سجود را بجا آورد و
در ديگرى بجاى ركوع و سجود
با سر اشاره نمايد و اقوى كفايت قسم دوم است.
لباس نمازگزار
مسأله 806 ـ لباس نمازگزار شش شرط دارد: اول آنكه پاك باشد.
دوم آنكه مباح باشد. سوم آنكه از اجزاء مردار
نباشد. چهارم آنكه از حيوان حرام گوشت نباشد. پنجم و ششم آنكه اگر نمازگزار مرد
است، لباس او ابريشم خالص و
طلا باف نباشد. و تفصيل اينها در مسائل آينده گفته مى شود.
شرط اول:
مسأله 807 ـ لباس نمازگزار بايد پاك باشد و اگر كسى عمداً با
بدن يا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل
است.
مسأله 808 ـ كسى كه نمى داند با بدن و لباس نجس نماز باطل است،
اگر با بدن يا لباس نجس نماز بخواند،
نمازش باطل مى باشد.
مسأله 809 ـ اگر به واسطه ندانستن مسأله، چيز نجسى را نداند
نجس است مثلاً نداند عرق شتر جلال نجس
است و با آن نماز بخواند نمازش باطل است.
مسأله 810 ـ اگر نداند كه بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز
بفهمد نجس بوده نماز او صحيح است، ولى
احتياط مستحب آنست كه اگر وقت دارد، دوبار آن نماز را بخواند.
مسأله 811 ـ اگر فراموش كند كه بدن يا لباسش نجس است و در بين
نماز يا بعد از آن يادش بيايد، بايد نماز را
دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 812 ـ كسى كه در وسعت وقت مشغول نماز است، اگر در بين
نماز بدن يا لباس او نجس شود و پيش از
آنكه چيزى از نماز را با نجاست بخواند، ملتفت شود كه نجس شده، يا بفهمد بدن يا لباس
او نجس است و شك كند كه
همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده، در صورتى كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض
كردن لباس يا بيرون
آوردن آن،نماز را بهم نمى زند، بايد در بين نماز بدن يا لباس را آب بكشد يا لباس را
عوض نمايد، يا اگر چيز ديگرى
عورت او را پوشانده، لباس را بيرون آورد، ولى چنانچه طورى باشد كه اگر بدن يا لباس
را آب بكشد يا لباس را عوض
كند يا بيرون آورد، نماز بهم مى خورد و يا اگر لباس را بيرون آورد برهنه مى ماند،
بايد نماز را بشكند و با بدن و لباس پاك
نماز بخواند.
مسأله 813 ـ كسى كه در تنگى وقت مشغول نماز است اگر در بين
نماز لباس او نجس شود و پيش از آنكه چيزى
از نماز را با نجاست بخواند، بفهمد كه نجس شده، يا بفهمد كه لباس او نجس است و شك
كند كه همان وقت نجس
شده يا از پيش نجس بوده، در صورتى كه آب كشيدن يا عوض كردن يا بيرون آوردن لباس،
نماز را بهم نمى زند و
مى تواند لباس را بيرون آورد، بايد لباس را آب بكشد يا عوض كند، يا اگر چيز ديگرى
عورت او را پوشانده، لباس را
بيرون آورد و نماز را تمام كند، اما اگر چيز ديگرى عورت او را نپوشانده و لباس را
هم نمى تواند آب بكشد يا عوض
كند، بايد لباس را اگر ممكن است بيرون آورد و به دستورى كه براى برهنگان گفته شد
نماز را تمام كند، ولى چنانچه
طورى است كه اگر لباس را آب بكشد يا عوض كند، نماز بهم مى خورد و به واسطه سرما و
مانند آن نمى تاند لباس را
بيرون آورد، بايد با همان حال نماز را تمام كند و نمازش صحيح است، و بعد نمازش را
در لباس پاك احتياطاً قضا نمايد.
مسأله 814 ـ كسى كه در تنگى وقت مشغول نماز است، اگر در بين
نماز بدن او نجس شود و پيش از آنكه چيزى
از نماز را با نجاست بخواند، ملتفت شود كه نجس شده يا بفهمد بدن او نجس است و شك
كند كه همانوقت نجس
شده يا از پيش نجس بوده، در صورتى كه آب كشيدن بدن نماز را بهم نمى زند، بايد آب
بكشد و اگر نماز را بهم مى زند،
بايد با همان حال نماز را تمام كند و نماز او صحيح است.
مسأله 81ـ كسى كه در پاك بودن بدن يا لباس خود شك دارد، چنانچه
نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه بدن
يا لباسش نجس بوده نماز او صحيح است.
مسأله 816 ـ اگر لباس را آب بكشد و يقين كند كه پاك شده است و
با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاك
نشده، واجب نيست نماز را دوباره بخواند، اگر چه احوط اعاده آنست.
مسأله 817 ـ اگر خونى در بدن يا لباس خود ببيند و يقين كند كه
از خونهاى نجس نيست، مثلاً يقين كند كه خون
پشه است، چنانچه بعد از نماز بفهمد از خونهائى بوده كه نمى شود با آن نماز خواند،
نماز او صحيح است.
مسأله 818 ـ اگر يقين كند خونى كه در بدن يا لباس اوست خون
نجسى است كه نماز با آن صحيح است، مثلاً
يقين كند خون زخم و دمل است، چنانچه بعد از نماز بفهمد خونى بوده كه نماز با آن
باطل است، نمازش صحيح
است.
مسأله 819 ـ اگر نجس بودن چيزى را فراموش كند و بدن يا لباسش
با رطوبت به آن برسد و در حال فراموشى
نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او صحيح است، ولى اگر بدنش با رطوبت به
چيزى كه نجس بودن آنرا
فراموش كرده برسد و بدون اينكه خود را آب بكشد، غسل كند و نماز بخواند، غسل و نمازش
باطل است. و نيز اگر
جائى از اعضاء وضو با رطوبت به چيزى كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و پيش از
آنكه آنجا را آب بكشد،
وضو بگيرد و نماز بخواند، وضو و نمازش باطل مى باشد.
مسأله 820 ـ كسى كه يك لباس دارد اگر بدن و لباسش نجس شود و به
اندازه آب كشيدن يكى از آنها آب داشته
باشد، چنانچه بتواند لباسش را بيرون آورد، بايد بدن را آب بكشد و نماز را به دستورى
كه براى برهنگان گفته شد بجا
آورد و اگر به واسطه سرما يا عذر ديگر نتواند لباس را بيرون آورد، هر كدام از بدن
يا لباس را كه بخواهد، مى تواند آب
بكشد. ولى اگر مثلاً نجاست يكى بول است كه اگر بخواهد با آب قليل آب بكشد بايد دو
مرتبه آب روى آن بريزد و
ديگرى خون است كه يك مرتبه ريختن آب روى آن كافيست بايد آنرا كه به بول نجس شده آب
بكشد.
مسأله 821 ـ كسى كه غير از لباس نجس، لباس ديگرى ندارد بايد
نماز را بدستورى كه براى برهنگان گفته شد
بجا آورد ولى اگر به واسطه سرما و مانند آن نمى تواند لباسش را بيرون آورد، بايد با
لباس نجس نماز بخواند و نماز او
صحيح است.
مسأله 822 ـ كسى كه دو لباس دارد، اگر بداند يكى از آنها نجس
است و نداند كدام يك آنهاست، چنانچه وقت
دارد، بايد با هر دو لباس نماز بخواند، مثلاً اگر مى خواهد نماز ظهر و عصر بخواند
بايد با هر كدام يك نماز ظهر و يك
نماز عصر بخواند، ولى اگر وقت تنگ است، اظهر آنست كه با يكى از آن دو لباس نماز
بخواند هر چند كه قول به تخيير
بين آن و بين برهنه نماز خواندن بعيد نيست. و احتياط مستحب آنست كه آن نماز را با
لباس پاك قضا نمايد.
شرط دوم:
مسأله 823 ـ لباس نمازگزار بايد مباح باشد و كسى كه مى داند
پوشيدن لباس غصبى حرام است، اگر عمداً در
لباس غصبى يا در لباسى كه نخ يا تكمه يا چيز ديگر آن غصبى است نماز بخواند باطل
است، و همچنين است اگر
جاهل مقصر باشد.
مسأله 824 ـ كسى كه مى داند پوشيدن لباس غصبى حرام است، ولى
نمى داند نماز را باطل مى كند، اگر عمداً با
لباس غصبى نماز بخواند نمازش باطل است.
مسأله 825 ـ اگر نداند يا فراموش كند كه لباس او غصبى است و با
آن نماز بخواند، نمازش صحيح است، ولى
اگر كسى خودش لباسى را غصب نمايد و فراموش كند كه غصب كرده است و با آن نماز
بخواند، اگر چه حكم به بطلان
نماز او نمى توان كرد، لكن احوط آنست كه اكتفابه آن نماز ننموده و دو باره آنرا با
لباس مباح بخواند.
مسأله 826 ـ اگر نداند يا فراموش كند كه لباس او غصبى است و در
بين نماز بفهمد، چنانچه چيز ديگرى عورت
او را پوشانده است و مى تواند فوراً يا بدون اينكه موالات يعنى پى درپى بودن نماز
بهم بخورد لباس غصبى را بيرون
آورد، بايد آنرا بيرون آورد و نمازش صحيح است. و اگر چيز ديگرى عورت او را
نپوشانده، يا نمى تواند لباس غصبى را
فوراً بيرون آورد، يا اگر بيرون آورد پى درپى بودن نماز بهم مى خورد، در صورتى كه
به مقدار يك ركعت هم وقت داشته
باشد بايد نماز را بشكند و با لباس غير غصبى نماز بخواند و اگر به اين مقدار وقت
ندارد، بايد در حال نماز لباس را
بيرون آورد و به دستور نماز برهنگان نماز را تمام نمايد.
مسأله 827 ـ اگر كسى براى حفظ جانش با لباس غصبى نماز بخواند،
يا مثلاً براى اينكه دزد لباس غصبى را نبرد
با آن نماز بخواند نمازش صحيح است.
مسأله 828 ـ اگر كسى با عين پولى كه خمس يا زكات آنرا نداده
لباس بخرد، نماز خواندن در آن لباس باطل
است.
شرط سوم:
مسأله 829 ـ لباس نمازگزار بايد از اجزاء حيوان مرده اى كه خون
جهنده دارد، يعنى حيوانى كه اگر رگش را ببرند
خون از آن جستن مى كند نباشد، بلكه اگر از حيوان مرده اى كه مانند ماهى و مار خون
جهنده ندارد لباس تهيه كنند،
احتياط واجب آنست كه با آن نماز نخواند.
مسأله 830 ـ هر گاه چيزى از مردار مانند گوشت و پوست آن كه روح
داشته همراه نمازگزار باشد، اگر چه لباس
او نباشد نمازش باطل است.
مسأله 831 ـ اگر چيزى از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم كه
روح ندارد همراه نمازگزار باشد، يا با لباسى كه
از آنها تهيه كرده اند نماز بخواند، نمازش صحيح است.
شرط چهارم:
مسأله 832 ـ لباس نمازگزار بايد از اجزاء حيوان حرام گوشت
نباشد، و اگر موئى از آن هم همراه نمازگزار باشد،
نماز او باطل است.
مسأله 833 ـ اگر آب دهان يا بينى يا رطوبت ديگرى از حيوان حرام
گوشت مانند گربه بر بدن يا لباس نمازگزار
باشد، چنانچه تر باشد نماز باطل، و اگر خشك شده و عين آن برطرف شده باشد، نماز صحيح
است.
مسأله 834 ـ اگر مو و عرق و آب دهان كسى بر بدن يا لباس
نمازگزار باشد اشكال ندارد. و همچنين است اگر
مرواريد و موم و عسل همراه او باشد.
مسأله 835 ـ اگر شك داشته باشد كه لباسى از حيوان حلال گوشت
است يا حرام گوشت، چه در داخله تهيه
شده باشد چه در خارجه، جايز است كه با آن نماز بخواند.
مسأله 836 ـ صدف از حيوانات حرام گوشت است. و اگر انسان احتمال
دهد كه تكمه صدفى و مانند آن از آن
حيوان است، جايز است با آن نماز بخواند.
مسأله 837 ـ پوشيدن خز خالص در نماز اشكال ندارد، ولى احتياط
واجب آنست كه با پوست سنجاب نماز
نخوانند.
مسأله 838 ـ اگر با لباسى كه نمى داند يا فراموش كرده كه از
حيوان حرام گوشت است نماز بخواند، بنابر اقوى
نمازش صحيح است.
شرط پنجم:
مسأله 839 ـ پوشيدن لباس طلاباف براى مرد حرام و نماز با آن
باطل است، ولى براى زن در نماز و غير نماز
اشكال ندارد.
مسأله 840 ـ زينت كردن با طلا مثل آويختن زنجير طلا به سينه و
انگشترطلا به دست كردن و بستن ساعت
مچى طلا به دست، براى مرد حرام و نماز خواندن با آنها باطل است. و احتياط واجب آنست
كه از استعمال عينك طلا
هم خوددارى كند، ولى زينت كردن به طلا، براى زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد.
مسأله 841 ـ اگر مردى فراموش كند كه انگشترى يا لباس از طلا
است يا شك داشته باشد و با آن نماز بخواند،
واجب نيست كه آن نماز را دوباره بخواند و همچنين اگر جاهل قاصر باشد.
شرط ششم :
مسأله 842 ـ لباس مرد نمازگزار بايد ابريشم خالص نباشد و در
غير نماز هم پوشيدن آن براى مرد حرام است، و
در عرقچين و بند شلوار و مثل اينها از چيزهائى كه نماز در آنها به تنهائى تمام
نمى شود نيز اقوى بطلان است.
مسأله 843 ـ اگر آستر تمام لباس يا آستر مقدارى از آن ابريشم
خالص باشد پوشيدن آن براى مرد حرام و نماز در
آن باطل است.
مسأله 844 ـ لباسى را كه نمى داند از ابريشم خالص است يا چيز
ديگر، اگر در نماز بپوشد اشكال ندارد.
مسأله 845 ـ دستمال ابريشمى و مانند آن اگر در جيب مرد باشد
اشكال ندارد و نماز را باطل نمى كند.
مسأله 846 ـ پوشيدن لباس ابريشمى براى زن، در نماز و غير نماز
اشكال ندارد.
مسأله 847 ـ پوشيدن لباس غصبى و ابريشمى خالص و طلا باف و
لباسى كه از مردار تهيه شده در حال ناچارى
مانعى ندارد. و نيز كسى كه ناچار است لباس بپوشد و لباس ديگرى غير از اينها ندارد،
مى تواند با اين لباسها نماز
بخواند.
مسأله 848 ـ اگر غير از لباس غصبى و لباسى كه از مردار تهيه
شده، لباس ديگرى ندارد و ناچار نيست لباس
بپوشد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
مسأله 849 ـ اگر غير از لباسى كه از حيوان حرام گوشت تهيه شده
لباس ديگرى ندارد، چنانچه در پوشيدن لباس
ناچار باشد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز را بجا آورد اگر چه ترك
احتياط به تكرار نماز ايضاً در لباس
حرام گوشت سزاوار نيست.
مسأله 850 ـ اگر مرد غير از لباس ابريشمى خالص يا طلا باف،
لباس ديگرى نداشته باشد، چنانچه در پوشيدن
لباس ناچار نباشد بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
مسأله 851 ـ اگر چيزى ندارد كه در نماز عورت خود را با آن
بپوشاند، واجب است اگر چه به كرايه يا خريدارى
باشد تهيه نمايد، ولى اگر تهيه آن به قدرى پول لازم دارد كه نسبت به دارائى او زياد
است، يا طورى است كه اگر پول را
به مصرف لباس برساند به حال او ضرر دارد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد
نماز بخواند.
مسأله 852 ـ كسى كه لباس ندارد اگر ديگرى لباس به او ببخشد يا
عاريه دهد چنانچه قبول كردن آن براى او
مشقت نداشته باشد، بايد قبول كند، بلكه اگر عاريه كردن يا طلب بخشش براى او سخت
نيست، بايد از كسى كه لباس
دارد، طلب بخشش يا عاريه نمايد.
مسأله 853 ـ پوشيدن لباسى كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن براى كسى
كه مى خواهد آنرا بپوشد معمول نيست،
مثل آنكه اهل علم لباس نظامى بپوشد، احتياط واجب ترك آنست، ولى اگر با آن لباس نماز
بخواند اشكال ندارد.
مسأله 854 ـ احتياط واجب آنست كه مرد لباس زنانه و زن لباس
مردانه نپوشد بلكه اقوى حرمت است در
صورت صدق تشبه و خروج از لباس معمولى. ولى اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد.
مسأله 855 ـ كسى كه بايد خوابيده نماز بخواند، اگر برهنه باشد،
و لحاف و تشك او نجس يا ابريشم خالص يا از
اجزاء حيوان حرام گوشت باشد، بنابر اقوى بايد در نماز اگر صدق پوشيدن نمايد خود را
با آنها نپوشاند.
مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار
پاك باشد
مسأله 856 ـ در سه صورت كه تفصيل آنها بعداً گفته مى شود اگر
بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او
صحيح است: اول ـ آنكه به واسطه زخم يا جراحت يا دملى كه در بدن او است، لباس يا
بدنش به خون آلوده شده
باشد. دوم ـ آنكه بدن يا لباس او به مقدار كمتر از درهم (كه تقريباً به اندازه يك
اشرفى مى شود) به خون آلوده باشد.
سوم ـ آنكه ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند. و در دو صورت اگر فقط لباس
نمازگزار نجس باشد، نماز او
صحيح است: اول ـ آنكه لباسهاى كوچك او مانند جوراب و عرقچين نجس باشد. دوم ـ آنكه
لباس زنى كه پرستار بچه
خودش است نجس شده باشد، و احكام اين پنج صورت مفصلاً در مسائل بعد گفته مى شود.
مسأله 857 ـ اگر در بدن يا لباس نمازگزار، خون زخم يا جراحت يا
دمل باشد، چنانچه طورى است كه آب
كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس براى او سخت است تا وقتى كه زخم يا جراحت يا
دمل خوب نشده است،
مى تواند با آن خون نماز بخواند. و همچنين است اگر چركى كه با خون بيرون آمده يا
دوائى كه روى زخم گذاشته اند و
نجس شده، در بدن يا لباس او باشد. بلكه اقوى صحت نماز است اگر چه بر او شستن سخت
نباشد.
مسأله 858 ـ اگر خون بريدگى و زخمى كه به زودى خوب مى شود و
شستن آن آسان است، در بدن يا لباس
نمازگزار باشد، نماز او باطل است.
مسأله 859 ـ اگر جائى از بدن يا لباس كه با زخم فاصله دارد، به
رطوبت زخم نجس شود، جايز نيست با آن نماز
بخواند، ولى اگر مقدارى از بدن يا لباس كه معمولاً به رطوبت زخم آلوده مى شود، به
رطوبت آن نجس شود، نماز
خواندن با آن مانعى ندارد.
مسأله 860 ـ اگر از زخمى كه توى دهان و بينى و مانند اينها
است، خونى به بدن يا لباس برسد، احتياط واجب
آنست كه با آن نماز نخواند، و با خون بو اسيرى كه دانه هاى آن بيرون است، مى شود
نماز خواند، بلكه بنابر اقوى در
صورتى كه دانه هايش بيرون نباشد نيز مى شود با آن نماز خواند.
مسأله 861 ـ كسى كه بدنش زخم است، اگر در بدن يا لباس خود خونى
ببيند و نداند از زخم است يا خون
ديگر، جايز است كه با آن نماز بخواند.
مسأله 862 ـ اگر چند زخم در بدن باشد و بطورى نزديك هم باشند
كه يك زخم حساب شود تا وقتى همه
خوب نشده اند، نماز خواندن با خون آنها اشكال ندارد ولى اگر به قدرى از هم دور
باشند كه هر كدام يك زخم حساب
شود، هر كدام كه خوب شد، بايد براى نماز، بدن و لباس را از خون آن آب بكشد.
مسأله 863 ـ اگر مقدار سر سوزنى خون حيض يا خون سگ، يا خوك يا
بقيه حيوانهاى حرام گوشت، در بدن يا
لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است و همچنين است خون نفاس و استحاضه و كافر و
مردار على الاحوط. ولى
خونهاى ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت اگر چه در چند جاى بدن و
لباس باشد در صورتى كه
روى هم كمتر از درهم باشد(كه تقريباً به اندازه يك اشرفى مى شود) نماز خواندن با آن
اشكال ندارد.
مسأله 864 ـ خونى كه به لباس بى آستر بريزد و به پشت آن برسد
يك خون حساب مى شود، ولى اگر پشت آن،
جدا، خونى شود، و بهم متصل نشود، بايد هر كدام را جدا حساب نمود. پس اگر خونى كه در
پشت و روى لباس است
روى هم كمتر از درهم باشد، نماز با آن صحيح و اگر بيشتر باشد، نماز با آن باطل است.
مسأله 865 ـ اگر خون، روى لباسى كه آستر دارد بريزد و به آستر
آن برسد و يا به آستر بريزد و روى لباس خونى
شود، و روى لباس و آستر آن بهم متصل نباشد بايد هر كدام را جدا حساب نمود. پس اگر
خون روى لباس و آستر، كمتر
از درهم باشد، نماز با آن صحيح و اگر بيشتر باشد، نماز با آن باطل است.
مسأله 866 ـ اگر خون بدن يا لباس كمتر از درهم باشد و رطوبتى
به آن برسد در صورتى كه خون و رطوبتى كه به
آن رسيده به اندازه درهم يا بيشتر شود و اطراف را آلوده كند، نماز با آن باطل است.
بلكه اگر رطوبت و خون به اندازه
درهم نشود و اطراف را هم آلوده نكند، نماز خواندن با آن اشكال دارد.
مسأله 867 ـ اگر بدن يا لباس خونى نشود ولى به واسطه رسيدن به
خون نجس شود، اگر چه مقدارى كه نجس
شده كمتر از درهم باشد، نمى شود با آن نماز خواند.
مسأله 868 ـ اگر خونى كه در بدن يا لباس است كمتر از درهم باشد
و نجاست ديگرى به آن برسد، مثلاً يك
قطره بول روى آن بريزد نماز خواندن با آن جايز نيست.
مسأله 869 ـ اگر لباسهاى كوچك نمازگزار مثل عرقچين و جوراب كه
نمى شود با آنها عورت را پوشانيد نجس
باشد، چنانچه از مردار و حيوان حرام گوشت درست نشده باشد، نماز با آنها صحيح است، و
نيز اگر با انگشترى نجس
نماز بخواند اشكال ندارد.
مسأله 870 ـ جايز است كه چيز نجس مانند دستمال و كليد و چاقوى
نجس همراه نمازگزار باشد.
مسأله 871 ـ زنى كه پرستار بچه خود مى باشد چه پسر باشد و چه
دختر و به بول او لباسش نجس شده و بيشتر
از يك لباس ندارد، هر گاه شبانه روزى يك مرتبه لباس خود را آب بكشد، اگر چه تا روز
ديگر لباسش به بول بچه نجس
شود، مى تواند با آن لباس نماز بخواند. ولى احتياط مستحب آنست كه لباس خود را طراف
عصر براى نماز ظهر و عصر
آب بكشد.
مسأله 872 ـ هر گاه لباس پرستار به بول بچه اى كه از خودش نيست
نجس شود، اگرچه روزى يك مرتبه آنرا آب
بكشد، چنانچه بعد از آن نجس شود نماز خواندن در آن لباس خالى از اشكال نيست.
چيزهائى كه در لباس نماز گزار مستحب است
مسأله 873 ـ چند چيز در لباس نمازگزار مستحب است كه از آن جمله
است: عمامه با تحت الحنك، پوشيدن
عبا و لباس سفيد و پاكيزه ترين لباسها و استعمال بوى خوش و دست كردن انگشترى عقيق.
چيزهائى كه در لباس نمازگزار مكروه است
مسأله 874 ـ چند چيز در لباس نمازگزار مكروه است و از آنجمله
است: پوشيدن لباس سياه و چرك و تنگ و
لباس شرابخوار و لباس كسى كه از نجاست پرهيز نمى كند و لباسى كه نقش صورت دارد. و
نيز باز بودن تكمه هاى لباس
و دست كردن انگشترى كه نقش صورت دارد مكروه مى باشد.
مكـان نمـازگزار
مكان نمازگزار نه شرط دارد:
شرط اول: آنكه مباح باشد.
مسأله 875 ـ كسى كه در ملك غصبى نماز مى خواند اگر چه روى فرش
و تخت و مانند اينها باشد، نمازش باطل
است. ولى نماز خواندن در زير سقف غصبى و خيمه غصبى مانعى ندارد.
مسأله 876 ـ نماز خواندن در ملكى كه منفعت آن مال ديگرى است،
بدون اجازه كسى كه منفعت ملك، مال او
مى باشد باطل است، مثلاً در خانه اجاره اى اگر صاحب خانه يا ديگرى بدون اجازه كسى
كه آن خانه را اجاره كرده نماز
بخواند نمازش باطل است، و همچنين است اگر در ملكى كه ديگرى در آن حقى دارد نماز
بخواند، مثلاً اگر ميت
وصيت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفى برسانند، تا وقتى ثلث را جدا نكنند،
نمى شود در ملك او نماز خواند.
مسأله 877 ـ كسى كه در مسجد نشسته، اگر ديگرى جاى او را غصب
كند و در آنجا نماز بخواند نمازش باطل
است على الاحوط.
مسأله 878 ـ اگر در جائى كه نمى داند غصبى است نماز بخواند و
بعد از نماز بفهمد، يا در جائى كه غصبى
بودن آنرا فراموش كرده نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او صحيح است،
ولى كسى كه خودش جائى را
غصب كرده، اگر فراموش كند و در آنجا نماز بخواند اگر چه حكم به بطلان نمازش
نمى توان كرد، لكن احوط آنست كه
اكتفا به آن نماز ننموده و در جاى ديگرى دوباره آنرا بخواند.
مسأله 879 ـ اگر بداند جائى غصبى است، ولى نداند كه در جاى
غصبى نماز باطل است و در آنجا نماز
بخواند، نماز او باطل مى باشد.
مسأله 880 ـ كسى كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند،
چنانچه مثلاً ماشين يا تخت هاى آن يا حيوان
سوارى يا زين آن غصبى باشد نماز او باطل است در صورتى كه سجده بر جاى غصبى نمايد يا
فضا مغصوب باشد مثل
فضاء داخل ماشين غصبى. و اما چنانچه فضاء مغصوب نباشد و سجود به نحو ايماء و اشاره
باشد و قصد قربت هم
بتواند بكند در اين صورت احتياط مستحبى اعاده آن است و همچنين است اگر بخواهد بر آن
حيوان نماز مستحبى
بخواند.
مسأله 881 ـ كسى كه در ملكى با ديگرى شريك است اگر سهم او جدا
نباشد بدون اجازه شريكش نمى تواند در
آن ملك تصرف كند و نماز بخواند.
مسأله 882 ـ اگر با عين پولى كه خمس و زكات آنرا نداده ملكى
بخرد، تصرف او در آن ملك حرام، و نمازش هم
در آن باطل است.
مسأله 883 ـ اگر صاحب ملك به زبان اجازه نماز خواندن بدهد،
وانسان بداند كه قلباً راضى نيست، نماز
خواندن در ملك او باطل است. و اگر اجازه ندهد و انسان يقين كند كه قلباً راضى است
نماز صحيح است.
مسأله 884 ـ تصرف در ملك ميتى كه خمس يا زكات بدهكار است حرام
و نماز در آن باطل است، ولى اگر
بدهى او را بدهند يا ضامن شوند كه ادا نمايند، تصرف و نماز در ملك او اشكال ندارد.
مسأله 885 ـ تصرف در ملك ميتى كه به مردم بدهكار است، حرام و
نماز در آن باطل است، ولى اگر ضامن
شوند كه قرضهاى او را بپردازند، يا اينكه طلبكارها و وصى ميت يا طلبكارها و حاكم
شرع اجازه بدهند، تصرف و نماز
در ملك او مانعى ندارد.
مسأله 886 ـ اگر ميت قرض نداشته باشد، ولى بعضى از ورثه او
صغير يا ديوانه يا غائب باشند، تصرف در
ملك او حرام و نماز در آن باطل است.
مسأله 887 ـ نماز خواندن در مسافر خانه و حمام و مانند اينها
كه براى واردين آماده است اشكال ندارد، چون
اطمينان به رضا حاصل است، ولى در غير اين قبيل جاها در صورتى مى شود نماز خواند كه
مالك آن اجازه بدهد، يا
حرفى بزند كه معلوم شود براى نماز خواندن اذن داده است، مثل اينكه به كسى اجازه دهد
در ملك او بنشيند و
بخوابد، كه از اينها فهميده مى شود براى نماز خواندن هم اذن داده است.
مسأله 888 ـ در زمين بسيار وسيعى كه براى او مشكل است موقع
نماز از آنجا بجاى ديگر برود، بى اجازه مالك
مى شود نماز خواند.
شرط دوم:
مسأله 889 ـ مكان نمازگزار بايد بى حركت باشد. واگر به واسطه
تنگى وقت يا جهت ديگر ناچار باشد در جائى
كه حركت دارد، مانند اتو مبيل و كشتى و ترن نماز بخواند، به قدرى كه ممكن است بايد،
در حال حركت چيزى نخواند
و اگر آنها از قبله به طرف ديگرى حركت كنند، به طرف قبله برگردد.
مسأله 890 ـ نماز خواندن در اتومبيل و كشتى و ترن و مانند
اينها، وقتى ايستاده اند مانعى ندارد.
مسأله 891 ـ روى خرمن گندم و جو و مانند اينها كه نمى شود
بى حركت ماند نماز باطل است.
شرط سوم:
مسأله 892 ـ در جائى كه به واسطه باد يا باران يازيادتى جمعيت،
انسان اطمينان دارد كه نمى تواند نماز را تمام
كند، نمى تواند شروع به نماز نمايد، ولى چنانچه شك دارد و احتمال مى دهد كه بتواند
نماز را تمام كند، مى تواند
رجاءاً شروع به نماز نمايد.
شرط چهارم : آنكه در جائى كه ماندن در آن حرام است،مثلاً زير
سقفى كه نزديك است خراب شود نماز
نخواند. لكن اقوى آنست كه حرمت ماندن در آن موجب بطلان نماز نمى شود هر چند كه
اعاده احوط است.
شرط پنجم : آنكه روى چيزى كه ايستادن و نشستن روى آن حرام است
مثل فرشى كه اسم خدا يا قرآن بر آن
نوشته شده نماز نخواند چونكه موجب هتك دين است بلكه در بعضى موارد موجب كفر است و
ممكن نيست به اين
گونه نماز قصد قربت نمود.
شرط ششم : آنكه در جائى كه سقف آن كوتاه است و نمى تواند در
آنجا راست بايستد، يا به اندازه اى كوچك
است كه جاى ركوع و سجود ندارد، نماز نخواند. و اگر ناچار شود كه در چنين جائى نماز
بخواند، بايد به قدرى كه
ممكن است قيام و ركوع و سجود را بجا آورد.
شرط هفتم:
مسأله 893 ـ بنابر اقوى بايد جلوتر از قبر پيغمبر و امام
عليه السلام نماز نخواند، و همچنين مساوى با آن نماز
نخواند بنابر احتياط واجب.
مسأله 894 ـ اگردر نماز چيزى مانند ديوار بين او و قبر مطهر
باشد كه بى احترامى نشود اشكال ندارد، ولى
فاصله شدن صندوق شريف و ضريح و پارچه اى كه روى آن افتاده كافى نيست.
شرط هفتم: آنكه مكان نمازگزار اگر نجس است بطورى تر نباشد كه
رطوبت آن به بدن يا لباس او برسد، ولى
جائى كه پيشانى را بر آن مى گذارد اگر نجس باشد، در صورتى كه خشك هم باشد نماز باطل
است. و احتياط مستحب
آنست كه مكان نمازگزار اصلاً نجس نباشد.
شرط نهم: آنكه جاى پيشانى نمازگزار از جاى زانوها و سر انگشتان
پاى او، بيش از چهار انگشت بسته پست تر يا
بلندتر نباشد، و تفصيل اين مسأله در احكام سجده گفته مى شود.
مسأله 895 ـ لازم نيست زن در حال نماز عقب تر از مرد بايستد، و
جاى سجده او از جاى ايستادن مرد كمى
عقب تر باشد، اگر چه احوط است. لكن در صورتى كه عقب تر نباشد احتياط واجب آنست كه
لااقل به مقدار يك ذراع
بين مرد و زن فاصله باشد.
مسأله 896 ـ مكروه است زن برابر مرد يا جلوتر بايستد و باهم
وارد نماز شوند ولى چنانچه بين آنها يك ذراع
فاصله باشد واجب نيست كه نماز را دوباره بخوانند، و اگر يكى زودتر از ديگرى به نماز
بايستد نماز او صحيح است، و
همچنين كسى كه بعد مشغول نماز شده واجب نيست نمازش را دوباره بخواند در صورت فاصله
يك ذراع.
مسأله 897 ـ اگر بين مرد و زن ديوار يا پرده يا چيز ديگرى باشد
كه يكديگر را نبينند، و يا بين آنان اقلاً ده ذراع كه
تقريباً پنج ذرع مى شود فاصله باشد، و يا آنكه مكان يكى از آنان به قدرى بلند باشد
كه نگويند زن جلوتر از مرد يا برابر
او ايستاده است كراهت برطرف مى شود.
مسأله 898 ـ مشهور بين علماء آنست بودن مرد و زن نامحرم در
اطاقى كه كسى در آنجا نيست و كسى هم
نمى تواند وارد شود حرام است، لكن ادله حرمت قابل اشكال است سنداً و دلالةً و
احتياط مستحب آنست كه در آنجا
نماز نخوانند ولى اگر يكى از آنها مشغول نماز باشد و ديگرى كه با او نامحرم است
وارد شود نماز او اشكال ندارد.
مسأله 899 ـ نماز خواندن در جائى كه تار و مانند آن استعمال
مى كنند در صورتى كه ضرورتى اقتضا نكند و
وقت هم واسع باشد، باطل است لكن اگر قصد قربت از او متمشى شود اقوى صحت است.
مسأله 900 ـ احتياط واجب آنست كه در خانه كعبه و بر بام آن
نماز واجب نخوانند، ولى در حال ناچارى
اشكال ندارد.
مسأله 901 ـ خواندن نماز مستحب در خانه كعبه و بر بام آن اشكال
ندارد بلكه مستحب است در داخل خانه
مقابل هر ركنى دو ركعت نماز بخوانند.
جاهائى كه نماز خواندن در آنها مستحب است
مسأله 902 ـ در شرع مقدس اسلام بسيار سفارش شده است كه نماز را
درمسجد بخوانند، و بهتر از همه مسجدها
مسجد الحرام است، و بعد از آن مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم وبعد مسجد
كوفه و بعد از آن مسجد بيت
المقدس و بعد از مسجد بيت المقدس، مسجد جامع هر شهر و بعد ازآن مسجد محله و بعد از
مسجد محله، مسجد
بازار است.
مسأله 903 ـ براى زنها نماز خواندن در خانه، بلكه در صندوقخانه
واطاق عقب بهتر است، ولى اگر بتوانند كاملاً
خود را از نامحرم حفظ كنند، و در مسجد نماز بخوانند فضيلت مسجد را درك خواهند نمود.
مسأله 904 ـ نماز در حرم امامان عليهم السلام مستحب بلكه بهتر
از مسجد است، ونماز درحرم مطهر حضرت
امير المؤمنين عليه السلام برابر دويست هزارنماز است .
مسأله 905 ـ زياد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدى كه نمازگزار
ندارد مستحب است، و همسايه مسجد
اگرعذرى نداشته باشد مكروه است در غير مسجدنماز بخواند.
مسأله 906 ـ مستحب است انسان باكسى كه در مسجد حاضر نمى شود
غذانخورد و در كارها با او مشورت
نكند و همسايه او نشود و از او زن نگيرد و به او زن ندهد.
جاهائى كه نماز خواندن در آنها مكروه است
مسأله 907 ـ نماز خواندن در چند جا بنابرمشهور مكروه است و از
آن جمله است : حمام، زمين نمكزار، مقابل
انسان، مقابل درى كه باز است، در جاده، خيابان
و كوچه اگربراى كسانى كه عبور مى كنند زحمت نباشد و چنانچه
زحمت باشد حرام و بنابر احتياط واجب نماز باطل
است، مقابل آتش و چراغ، در آشپزخانه و هر جا كه كوره آتش باشد، مقابل چاه و چاله اى
كه محل بول باشد، روبروى
عكس و مجسمه چيزى كه روح دارد مگر آنكه روى آن پرده بكشند، در اطاقى كه جنب در آن
باشد، در جائى كه عكس
باشد اگر چه روبروى نمازگزار نباشد، مقابل قبر، روى قبر، بين دو قبر، در قبرستان
ولكن دليلى بر كراهت بعض
ازمذكورات نداريم .
مسأله 908 ـ كسى كه در محل عبور مردم نماز مى خواند، يا كسى
روبروى اوست مستحب است جلوى خود
چيزى بگذارد، و اگر چوب يا ريسمانى هم باشد كافى است
احكام مسجد
مسأله 909 ـ نجس كردن زمين و سقف و بام و طرف داخل ديوار مسجد
حرام است، و هر كس بفهمد كه نجس
شده است بايد فوراً نجاست آنرا برطرف كند، و احتياط واجب آنست كه طرف بيرون ديوار
مسجد راهم نجس نكنند،
و اگرنجس شود نجاستش رابر طرف نمايند .
مسأله 910 ـ اگر نتواند مسجد راتطهير نمايد، ياكمك لازم داشته
باشد و پيدا نكند، تطهير مسجد بر او واجب
نيست، ولى بنابر احتياط واجب، بايد به كسى كه مى تواند تطهير كند اطلاع دهد.
مسأله 911 ـ اگر جائى از مسجد نجس شود كه تطهير آن بدون كندن
ممكن نيست بايد آنجا رابكنند، و اگر تطهير
آنهم متوقف باشد برخراب كردن مقداركمى از آن جايز است آن مقدار كم راخراب نمايند،
وپركردن جائى كه كنده اند،
و ساختن مقدار كمى راكه خراب كرده اند، واجب نيست . ولى اگرچيزى مانندآجر مسجد نجس
شود در صورتى كه
ممكن باشد، بايد بعد از آب كشيدن بجاى اولش بگذارند.
مسأله 912 ـ اگر مسجدى راغصب كنند و بجاى آن خانه و مانند آن
بسازند يا بطورى خراب شود كه نماز
خواندن در آن ممكن نباشد، باز هم نجس كردن آن حرام، و تطهير آن واجب است.
مسأله 913 ـ نجس كردن حرم امامان عليهم السلام حرام است . واگر
يكى از آنهانجس شود، چنانچه نجس
ماندن آن بى احترامى باشد تطهير آن واجب است بلكه احتياط مستحب آنست كه اگربى
احترامى هم نباشد آن
راتطهيركنند.
مسأله 914 ـ اگر حصيرمسجد نجس شود بايد آن راآب بكشند، ولى
چنانچه بواسطه آب كشيدن خراب
مى شود، و بريدن جاى نجس بهتر است بايد آن را ببرند.
مسأله 915 ـ بردن عين نجس مانندخون در مسجد اگر بى احترامى به
مسجد باشد حرام است، بلكه احتياط
واجب آنست كه اگر بى احترامى هم نباشد، عين نجس رادر مسجد الحرام به حدود قديمى آن
نبرند، ولى بردن چيزى
كه نجس شده در صورتى حرام است كه بى احترامى به مسجد باشد.
مسأله 916 ـ اگر مسجد رابراى روضه خوانى چادر بزنند و فرش
كنندو سياهى بكوبند و اسباب چاى در آن
ببرند، در صورتى كه اين كارها به مسجد ضررنرساند ومانع نماز خواندن نشود اشكال
ندارد.
مسأله 917 ـ بنابر احتياط واجب نبايد مسجد رابه طلا زينت
نمايند و نبايد صورت چيزهائى كه مثل انسان و
حيوان روح دارد، در مسجد نقش كنند و نقاشى چيزهائى كه روح ندارد، مثل گل و بوته
مكروه است.
مسأله 918 ـ اگر مسجد خراب هم شود نمى توانند آنرا بفروشند يا
داخل ملك و جاده نمايند. و اين در صورتى
است كه از اجزاء مسجد باشد، و اما اگر چيزى رابعد از ساخته شدن مسجد وقف بر مسجد
نمودند و بعداً از استفاده
افتاد و خواستند كه در مسجد ديگر از آن استفاده نمايند، بايد جهت مسجد ديگر آنرا
بخرند و وجه آنرا در همان
مسجد اول صرف نمايند.
مسأله 919 ـ فروختن در وپنجره و چيزهاى ديگرمسجد حرام است،
واگر مسجد خراب شود بايد اينها راصرف
تعمير همان مسجد كنند، و چنانچه بدرد آن مسجد نخورد بايد در مسجد ديگر مصرف شود،
ولى اگر بدرد مسجدهاى
ديگر هم نخورد، مى توانند آنرا بفروشند و پول آنرا اگر ممكن است صرف تعمير همان
مسجد و گرنه صرف تعمير
مسجد ديگر نمايند.
مسأله 920 ـ ساختن مسجد و تعمير مسجدى كه نزديك به خرابى
مى باشد مستحب است، واگر مسجدى
طورى خراب شود كه تعمير آن ممكن نباشد مى توانند آنرا خراب كنند و دو باره بسازند،
بلكه مى توانند مسجدى راكه
خراب نشده براى احتياج مردم خراب كنند و بزرگتر بسازند يعنى بر زمين آن اضافه
نمايند.
مسأله 921 ـ تميز كردن مسجد و روشن كردن چراغ آن مستحب است، و
كسى كه مى خواهد مسجد برود
مستحب است خود راخوشبو كند، و لباس پاكيزه و قيمتى بپوشد، و ته كفش خود را وارسى
كند كه نجاستى به آن
نباشد، و موقع داخل شدن به مسجد اول پاى راست و موقع بيرون آمدن اول پاى چپ
رابگذارد، و همچنين مستحب
است از همه زودتر به مسجد آيد و از همه ديرتر ازمسجد بيرون رود.
مسأله 922 ـ وقتى انسان وارد مسجد مى شود، مستحب است دو ركعت
نماز بقصد تحيت و احترام مسجد
بخواند، و اگر نماز واجب يامستحب ديگرى هم بخواند كافى است.
مسأله 923 ـ خوابيدن در مسجد اگر انسان ناچار نباشد، و صحبت
كردن راجع به كارهاى دنيا، و مشغول
صنعت شدن، و خواندن شعرى كه نصيحت و مانند آن نباشد مكروه است. و نيز مكروه است آب
دهان و بينى و
اخلاط سينه را در مسجد بيندازد و چيز گمشده اى راطلب كند، و صداى خود رابلند كند،
ولى بلند كردن صدابراى
اذان مانعى ندارد.
مسأله 924 ـ راه دادن بچه و ديوانه به مسجد مكروه است، و كسى
كه پياز و سير و مانند اينها خورده كه بوى
دهانش مردم رااذيت مى كند مكروه است به مسجد برود.
اذان و اقــامة
مسأله 925 ـ براى مرد و زن مستحب است پيش از نمازهاى واجب
يوميه اذان و همچنين اقامه بگويند، بلكه
ترك اقامه سزاوار نيست، ولى پيش از نمازهاى واجب غير يوميه مثل نماز آيات، مستحب
است سه مرتبه بگويند
الصّلوة .
مسأله 926 ـ مستحب است در روز اولى كه بچه به دنيا مى آيد
ياپيش از آنكه بند نافش بيفتد، در گوش راست او
اذان و در گوش چپش اقامه بگويند.
مسأله 927 ـ اذان هجده جمله است : اَللهُ اَكْبَرُ چهار مرتبه
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ اللهِ،
حَىَّ عَلَى
الصَّلوةِ، حَىَّ عَلى الفَلاح، حَىَّ عَلى خَيرِ العَمَلِ، اللهُ اَكْبَرُ، لا
اِلهَ اِلا اللهُ هر يك دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است يعنى دو مرتبه
اَلله اَكْبَرُ از اول اذان و يك مرتبه لا اِلهَ اِلا اللهُ از آخر آن كم مى شود و
بعد از گفتن حَىَّ عَلى خَيرِ العَمَلِ، بايد دو مرتبه قَدْ قامَتِ
الصَّلوةُ اضافه نمود.
مسأله 928 ـ اَشْهُدُ اَنَّ عَليّاً وَلىُّ اللهِ جزء اذان و
اقامه نيست. ولى خوبست بعد از اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ اللهِ، به قصد
قربت گفته شود.
ترجمه اذان و اقامه
الله اكبر يعنى خداى تعالى بزرگتر از آنست كه او را وصف كنند.
اشهد ان لا اله الا الله يعنى شهادت مى دهم كه غير
خدائى كه يكتا و بى همتا است خداى ديگرى سزاوار پرستش نيست. اشهد ان محمداً رسول
الله يعنى شهادت مى دهم كه
حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله وسلم پيغمبر و فرستاده خداست. اشهد ان
عليا اميرالمؤمنين ولى الله يعنى
شهادت مى دهم كه حضرت على عليه الصلاة والسلام اميرالؤمنين و ولى خدا بر همه خلق
است. حى على الصلوة يعنى
بشتاب براى نماز. حى على الفلاح يعنى بشتاب براى رستگارى. حى على خيرالعمل يعنى
بشتاب براى بهترين كارها كه
نماز است. قد قامت الصلوة يعنى بتحقيق نماز برپاشد. لا اله الاالله يعنى خدائى
سزاوار پرستش نيست مگرخدائى كه
يكتا و بى همتا است.
مسأله 929 ـ بين جمله هاى اذان و اقامه بايد خيلى فاصله نشود،
و اگر بين آنها بيشتر از معمول فاصله بيندازد،
بايد دوباره آنرا از سربگيرد.
مسأله 930 ـ اگر در اذان و اقامه صدا رادر گلوبيندازد چنانچه
غنا شود يعنى بطور آوازه خوانى كه درمجالس لهو
و بازيگرى معمول است، اذان و اقامه را بگويد حرام است، و اگر غنا نشود مكروه
مى باشد.
مسأله 931 ـ در پنج نماز اذان ساقط ميشود: اول نماز عصر روز
جمعه بنابر مشهور. دوم نماز عصر روز عرفه كه
روز نهم ذيحجه است. سوم نماز عشاء شب عيد قربان، براى كسى كه در مشعر الحرام باشد.
چهارم نماز عصر و عشاء
زن مستحاضه بنابر مشهور. پنجم نماز عصر و عشاء كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول
خوددارى كند و همچنين
است بنابر مشهور كسى كه نمى تواند از غائط خوددارى كند. و در اين پنج نماز در صورتى
اذان ساقط مى شود، كه با
نماز قبلى هيچ فاصله نشود، يا فاصله كمى بين آنها باشد، ولى فاصله شدن نافله ضرر
دارد . و هر جاكه جمع بين ظهر و
عصر يا بين مغرب و عشاء نمود ترك اذان در دومى مانعى ندارد و در احاديث صحيحه نقل
شده كه حضرت جمع بين
دو نماز نمودند و در دومى اذان نگفتند.
مسأله 932 ـ اگربراى نمازجماعتى اذان و اقامه گفته باشند كسى
كه باآن جماعت نماز مى خواند، مى تواند براى
نماز خود رجاءاً اذان و اقامه بگويد.
مسأله 933 ـ اگر براى خواندن نماز جماعت به مسجد رود و ببيند
جماعت تمام شده، تا وقتى كه صفها بهم
نخورده و جمعيت متفرق نشده نمى تواند براى نماز خود اذان و اقامه بگويد .
مسأله 934 ـ در جائى كه عده اى مشغول نماز جماعتند يا نماز
آنان تازه تمام شده و صفها بهم نخورده است،
اگر انسان بخواهد فرادى يا با جماعت ديگرى كه برپا مى شود، نماز بخواند، باسه شرط
اذان و اقامه از او ساقط
مى شود: اول آنكه براى آن نماز، اذان واقامه گفته باشند. دوم آنكه نماز جماعت باطل
نباشد. سوم آنكه نماز او و نماز
جماعت در يك مكان باشد، پس اگر نماز جماعت، داخل مسجد باشد و او بخواهد در بام مسجد
نماز
بخواند،مستحب است اذان و اقامه بگويد. لكن چنانچه نماز جماعت در مسجد نباشد سقوط
اذان و اقامه محل تامل
است و اگر رجاءاً بجا بياورد مانعى ندارد.
مسأله 935 ـ اگر در شرط دوم از شرطهائى كه در مسأله پيش گفته
شد شك كند، يعنى شك كند كه نماز جماعت
صحيح بوده يانه اذان و اقامه از او ساقط است ولى اگر در يكى از دو شرط ديگر شك كند،
مستحباً يا رجاءاً اذان و اقامه
بگويد .
مسأله 936 ـ كسى كه اذان و اقامه ديگرى را مى شنود، مستحب است
هر قسمتى راكه مى شنود بگويد.
مسأله 937 ـ كسى كه اذان و اقامه ديگرى را شنيده، چه با او
گفته باشد يا نه در صورتى كه بين آن اذان و اقامه و
نمازى كه مى خواهد بخواند، زياد فاصله نشده باشد مى تواند براى نماز خود اذان و
اقامه نگويد.
مسأله 938 ـ اگر مرد اذان زن رابا قصد لذت بشنود، اذان او ساقط
نمى شود بلكه اگر قصد لذت هم نداشته
باشد، ساقط شدن اذان اشكال دارد.
مسأله 939 ـ اذان و اقامه نماز جماعت را بايد مرد بگويد، ولى
در جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگويد
كافيست.
مسأله 940 ـ اقامه بايد بعد از اذان گفته شود، واگر قبل از
اذان بگويند صحيح نيست.
مسأله 941 ـ اگركلمات اذان و اقامه رابدون ترتيب بگويد مثلاً
حى على الفلاح راپيش از حى على الصلاة بگويد،
بايد از جائى كه ترتيب بهم خورده، دو باره بگويد.
مسأله 942 ـ بايد بين اذان و اقامه فاصله ندهد و اگر بين آنها
بقدرى فاصله دهد، كه اذانى را كه گفته اذان اين
اقامه حساب نشود مستحب است دو باره اذان و اقامه رابگويد. و نيز اگربين اذان و
اقامه و نماز بقدرى فاصله دهد كه
اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحب است دوباره براى آن نماز، اذان و اقامه
بگويد .
مسأله 943 ـ اذان و اقامه بايد به عربى صحيح گفته شود، پس اگر
به عربى غلط بگويد، يا بجاى حرفى حرف
ديگر بگويد، يا مثلا ترجمه آنها رابه فارسى بگويد صحيح نيست.
مسأله 944 ـ اذان و اقامه بايد بعد از داخل شدن وقت نماز گفته
شود، و اگر عمداً يااز روى فراموشى پيش از
وقت بگويد باطل است .
مسأله 945 ـ اگر پيش از گفتن اقامه شك كند كه اذان گفته يانه،
بايد اذان رابگويد ، ولى اگر مشغول اقامه شود
وشك كندكه اذان گفته يا نه، گفتن اذان لازم نيست.
مسأله 946 ـ اگر در بين اذان يا اقامه پيش از آنكه قسمتى را
بگويد شك كندكه قسمت پيش ازآن را گفته يا نه،
بايد قسمتى را كه در گفتن آن شك كرده بگويد
ولى اگردر حال گفتن قسمتى از اذان يا اقامه شك كند كه آنچه پيش
از آنست گفته يانه، گفتن آن لازم نيست.
مسأله 947 ـ مستحب است انسان در موقع گفتن اذان رو به قبله
بايستد، و با وضو يا غسل باشد، و دستها را به
گوش بگذارد، و صدارا بلند نمايد و بكشد، و بين جمله هاى اذان كمى فاصله دهدو بين
آنها حرف نزند.
مسأله 948 ـ مستحب است انسان در موقع گفتن اقامه راه نرود، و
آن را از اذان آهسته تر بگويد، و جمله هاى آنرا
بهم نچسباند ولى به اندازه اى كه بين جمله هاى اذان فاصله مى دهد، بين جمله هاى
اقامه فاصله ندهد.
مسأله 949 ـ مستحب است بين اذان و اقامه يك قدم بر دارد، يا
قدرى بنشيند يا سجده كند، يا ذكر بگويد، يا
دعا بخواند، يا قدرى ساكت باشد، يا حرفى بزند يا دو ركعت نماز بخواند، ولى حرف زدن
بين اذان و اقامه نماز صبح و
مغرب مستحب نيست.
مسأله 950 ـ مستحب است كسى راكه براى گفتن اذان معين مى كنند،
عادل و وقت شناس و صدايش بلند
باشد، و اذان رادر جاى بلند بگويد .