فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

 

غسلهاى مستحب

مسأله 651 ـ غسلهاى مستحب در شرع مقدس اسلام بسيار است و از آنجمله است:

1 ـ غسل جمعه. و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر و بهتر است نزديك ظهر بجا آورده شود، و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر است كه بدون نيت ادا و قضا تا غروب جمعه بجا آورد، و اگر در روز جمعه غسل نكند مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضاى آنرا بجا آورد، و كسى كه مى ترسد در روز جمعه آب پيدا نكند مى تواند روز پنجشنبه يا شب جمعه غسل را انجام دهد، در روايتى وارد شده است كه انسان در موقع غسل جمعه بگويد: اشهد ان لا اله الاالله وحده لاشريك له و ان محمداً عبده و رسوله اللهم صل على محمد و آل محمد و اجعلنى من التوابين و اجعلنى من المتطهرين. و در روايت ديگر به سند موثق از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه در موقع غسل جنابت مى گوئى: اللهم طهر قلبى و تقبل سعيى واجعل ما عندك خيرا اللهم اجعلنى من التوابين و اجعلنى من المتطهرين و در موقع غسل جمعه ميگوئى : اللهم طهر قلبى من كل آفة تمحق دينى و يبطل به عملى اللهم اجعلنى من التوابين و اجعلنى من المتطهرين.

2 ـ غسل شب اول ماه رمضان و تمام شبهاى طاق. مثل شب سوم و پنجم و هفتم ولى از شب بيست ويكم مستحب است همه شب غسل كند، و براى غسل شب اول و پانزدهم و هفدهم و نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم و بيست وهفتم و بيست ونهم بيشتر سفارش شده است. و وقت غسل شبهاى ماه رمضان تمام شب است و بهتراست غسل را مقارن بين نماز مغرب و عشا بجاآورد. و نيز مستحب است در شب بيستوسوم غير از غسل اول شب، يك غسل هم در آخرشب انجام دهد.

3 ـ غسل روز عيد فطر وعيد قربان. و وقت آن از اذان صبح است تا غروب و بهتر است آنرا پيش از نماز عيد بجا آورد.

4 ـ غسل شب عيد فطر. و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح، و بهتر است در اول شب بجا آورده شود.

5 ـ غسل روز هشتم و نهم ذيحجه. و در روزنهم بهتراست آن را نزديك ظهر بجاآورد.

6 ـ غسل روز اول و پانزدهم و بيست و هفتم و آخر ماه رجب.

7 ـ غسل روز عيد غدير. و بهتر است پيش از ظهر آن را انجام دهند.

8 ـ غسل روز بيست و چهارم ذيحجه.

9 ـ غسل روز عيد نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربيع الاول و روز بيست و پنجم ذى قعده.

10 ـ غسل دادن بچه اى كه تازه به دنيا آمده.

11 ـ غسل زنى كه براى غير شوهرش بوى خوش استعمال كرده است.

12 ـ غسل كسى كه در حال مستى خوابيده.

13 ـ غسل كسى كه جائى از بدنش را به بدن ميتى كه غسل داده اند رسانده .

14 ـ غسل كسى كه در موقع گرفتن خورشيد و ماه نماز آيات را عمداً نخوانده در صورتى كه تمام ماه و خورشيد گرفته باشد. بلكه احتياط وجوبى در اين صورت آوردن غسل است.

15 ـ غسل كسى كه براى تماشاى دار آويخته رفته و آنرا ديده باشد. ولى اگر اتفاقاً يا از روى ناچارى نگاهش بيفتد يا مثلاً براى شهادت دادن رفته باشد، غسل مستحب نيست.

مسأله 652 ـ پيش از داخل شدن در حرم مكه، شهر مكه، مسجد الحرام، خانه كعبه، حرم مدينه، شهر مدينه، مسجد پيغمبر و حرم امامان عليهم السلام، مستحب است انسان غسل كند، و اگر در يك روز چند مرتبه مشرف شود يك غسل كافى است، و كسى كه مى خواهد در يك روز داخل حرم مكه و مسجد الحرام و خانه كعبه شود اگر به نيت همه يك غسل كند كافى است، و نيز اگر در يكروز بخواهد داخل حرم مدينه و شهر مدينه و مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله شود يك غسل براى همه كفايت مى كند، و براى زيارت پيغمبر و امامان از دور يا نزديك، و براى حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنين براى توبه و نشاط به جهت عبادت، و براى سفر رفتن خصوصاً سفر زيارت حضرت سيدالشهداء عليه السلام مستحب است انسان غسل كند، و اگر يكى از غسلهائى را كه در اين مسأله گفته شد بجا آورد و بعد كارى كند كه وضو را باطل مى نمايد مثلاً بخوابد غسل او باطل مى شود، و مستحب است دوباره غسل را بجا آورد.

مسأله 653 ـ انسان نمى تواند با غسل مستحبى، كارى كه مانند نماز وضو لازم دارد انجام دهد.

مسأله 654 ـ اگر چند غسل بر كسى مستحب باشد، و به نيت همه يك غسل بجا آورد كافى است.

تيمــم

در هفت مورد بجاى وضو و غسل بايد تيمم كرد.

اول ـ آنكه تهيه آب بقدر وضو يا غسل ممكن نباشد.

مسأله 655 ـ اگر انسان در آبادى باشد، بايد براى تهيه آب وضو و غسل به قدرى جستجو كند كه از پيدا شدن آن نا اميد شود، و اگر در بيابان باشدچنانچه زمين آن پست و بلند است، بايد در هر يك از چهار طرف به اندازه پرتاب يك تير قديمى كه با كمان پرتاب مى كردند(1)، در جستجوى آب برود و اگر زمين آن پست و بلند نيست بايد در هر طرف به اندازه پرتاب دو تير جستجو نمايد.

مسأله 656 ـ اگر بعضى از چهار طرف هموار و بعض ديگر پست و بلند باشدبايد در طرفى كه هموار است به اندازه پرتاب دو تير و در طرفى كه هموار نيست، به اندازه پرتاب يك تير جستجو كند.

مسأله 657 ـ در هر طرفى كه يقين دارد آب نيست در آنطرف جستجو لازم نيست.

مسأله 658 ـ كسى كه وقت نماز او تنگ نيست و براى تهيه آب وقت دارد اگر يقين دارد در محلى دورتر از مقدارى كه بايد جستجو كند آب هست بايد براى تهيه آب برود، و اگر گمان دارد آب هست رفتن به آن محل لازم نيست، ولى اگر گمان او قوى باشد بنابر احتياط واجب بايد براى تهيه آب به آن محل برود.

مسأله 659 ـ لازم نيست خود انسان در جستجوى آب برود، بلكه مى تواند كسى را كه به گفته او اطمينان دارد بفرستد، و در اين صورت اگر يك نفر از طرف چند نفر برود كافيست.

مسأله 660 ـ اگر احتمال دهد كه داخل بار سفر خود، يا در منزل يا در قافله آب هست، بايد به قدرى جستجو نمايد كه به نبودن آب يقين كند، يا از پيدا كردن آن نااميد شود.

مسأله 661 ـ اگر پيش از وقت نماز جستجو نمايد و آب پيدا نكند و تا وقت نماز همانجا بماند، چنانچه احتمال دهد كه آب پيدا مى كند، احتياط واجب آنست كه دوباره در جستجوى آب برود.

مسأله 662 ـ اگر بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو كند و آب پيدا نكند و تا وقت نماز ديگر در همانجا بماند، چنانچه احتمال دهد كه آب پيدا مى شود، احتياط واجب آنست كه دوباره در جستجوى آب برود.

مسأله 663 ـ اگر وقت نماز تنگ باشد، يا از دزد و درنده بترسد، يا جستجوى آب بقدرى سخت باشد كه نتواند

تحمل كند، جستجو لازم نيست.

مسأله 664 ـ اگر در جستجوى آب نرود تا وقت نماز تنگ شود معصيت كرده، ولى نمازش با تيمم صحيح است.

مسأله 665 ـ كسى كه يقين دارد آب پيدا نمى كند، چنانچه دنبال آب نرود و با تيمم نماز بخواند، و بعد از نماز بفهمد كه اگر جستجو مى كرد آب پيدا مى شد نمازش باطل است.

مسأله 666 ـ اگر بطور متعارف جستجو كرده، و بعد از جستجو آب پيدا نكند و با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد، در جائى كه جستجو كرده آب بوده نماز او صحيح است، مگر آنكه وقت باقى باشد كه در اينصورت بنابر احتياط مستحب نماز را اعاده نمايد.

مسأله 667 ـ كسى كه يقين دارد وقت نماز تنگ است، اگر بدون جستجو با تيمم نماز بخواند، و بعد از نماز بفهمد كه براى جستجو وقت داشته، احتياط واجب آنست كه دورباره نمازش را بخواند، و اگر وقت گذشته قضا نمايد.

مسأله 668 ـ اگر بعد از داخل شدن وقت نماز وضو داشته باشد، و بداند كه اگر وضوى خود را باطل كند تهيه آب براى او ممكن نيست، يا نمى تواند وضو بگيرد چنانچه بتواند وضوى خود را نگهدارد، نبايد آنرا باطل نمايد.

مسأله 669 ـ اگر پيش از وقت نماز وضو داشته باشد، و بداند كه اگر وضوى خود را باطل كند تهيه آب براى او ممكن نيست، چنانچه بتواند وضوى خود را نگهدارد، احتياط مستحب آنست كه آنرا باطل نكند.

مسأله 670 ـ كسى كه فقط به مقدار وضو يا به مقدار غسل آب دارد و مى داند كه اگر آنرا بريزد آب پيدا نمى كند، چنانچه وقت نماز داخل شده باشد، ريختن آن حرام است و احتياط مستحب آنست كه پيش از وقت نماز هم آنرا نريزد.

مسأله 671 ـ كسى كه مى داند آب پيدا نمى كند، اگر بعد از داخل شدن وقت نماز، وضوى خود را باطل كند، يا آبى كه دارد بريزد معصيت كرده، ولى نمازش با تيمم صحيح است، اگر چه احتياط مستحب آنست كه قضاى آن نماز را بخواند.

 

دوم از موارد تيمم

مسأله 672 ـ اگر بواسطه پيرى، يا ترس از دزد و جانور و مانند اينها، يا نداشتن وسيله اى كه آب از چاه بكشد، دسترسى به آب نداشته باشد، بايد تيمم كند، و همچنين است اگر تهيه كردن آب يا استعمال آن بقدرى مشقت داشته باشد كه تحمل آنرا نتواند نمايد.

مسأله 673 ـ اگر براى كشيدن آب از چاه، دلو و ريسمان و مانند اينها لازم دارد و مجبور است بخرد، يا كرايه نمايد، اگر چه قيمت آن چند برابر معمول باشد بايد تهيه كند، و همچنين است اگر آب را به چندين برابر قيمتش بفروشند، ولى اگر تهيه آنها بقدرى پول مى خواهد كه نسبت بحال او آن مقدار ضرر دارد، واجب نيست تهيه نمايد.

مسأله 674 ـ اگر ناچار شود كه براى تهيه آب قرض كند، بايد قرض نمايد ولى كسى كه مى داند يا گمان دارد كه نمى تواند قرض خود را بدهد، واجب نيست قرض كند، مگر آنكه مستلزم هتك نباشد و قرض دهنده هم مطلع بر عدم قدرت او بر اداء باشد.

مسأله 675 ـ اگر كندن چاه مشقت ندارد، بايد براى تهيه آب، چاه بكند.

مسأله 676 ـ اگر كسى مقدارى آب بى منت به او ببخشد بايد قبول كند.

 

سوم از موارد تيمم

مسأله 677 ـ اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد، يا بترسد كه به واسطه استعمال آن مرضى يا عيبى در او پيدا شود، يا مرضش طول بكشد يا شدت كند يا به سختى معالجه شود بايد تيمم نمايد، ولى اگر آب گرم براى او ضرر ندارد، بايد با آب گرم وضو بگيرد يا غسل كند.

مسأله 678 ـ لازم نيست يقين كند كه آب براى او ضرر دارد بلكه اگر احتمال ضرر بدهد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد و از آن احتمال، ترس براى او پيدا شود، بايد تيمم كند.

مسأله 679 ـ كسى كه مبتلا به درد چشم است و آب براى او ضرر دارد، بايد تيمم نمايد.

مسأله 680 ـ اگر به واسطه يقين يا ترس ضرر، تيمم كند، و پيش از نماز بفهمد كه آب برايش ضرر ندارد، تيمم او باطل است. و اگر بعد از نماز بفهمد، بنابر احتياط واجب بايد دوباره نماز را با وضو يا غسل بخواند، و اگر وقت گذشته قضا نمايد.

مسأله 681 ـ كسى كه مى داند آب برايش ضرر ندارد، چنانچه غسل كند يا وضو بگيرد، و بعد بفهمد كه آب براى او ضرر داشته، وضو و غسل او صحيح است.

چهارم از موارد تيمم

مسأله 682 ـ هر گاه بترسد كه اگر آب را به مصرف وضو، يا غسل برساند، خود او يا عيال و اولاد او، يا رفيقش و كسانى كه با او مربوطند مانند نوكر و كلفت از تشنگى بميرند، يا مريض شوند، يا بقدرى تشنه شوند كه تحمل آن مشقت دارد، بايد بجاى وضو و غسل تيمم نمايد و نيز اگر بترسد حيوانى كه مال خود اوست از تشنگى تلف شود بايد آب را به آن بدهد و تيمم نمايد، و همچنين است اگر كسى كه حفظ جان او واجب است به طورى تشنه باشد كه اگر انسان آب را به او ندهد تلف شود، و نيز همچنين است اگر بترسد كه بعداً تشنه شود.

مسأله 683 ـ اگر غير از آب پاكى كه براى وضو يا غسل دارد آب نجس هم به مقدار آشاميدن خود و كسانى كه با او مربوطند داشته باشد، بايد آب پاك را براى آشاميدن بگذارد و با تيمم نماز بخواند، ولى چنانچه آب را براى حيوانش بخواهد بايد آب نجس را به آن بدهد و با آب پاك وضو و غسل را انجام دهد.

 

پنجم از موارد تيمم

مسأله 684 ـ كسى كه بدن يا لباسش نجس است و كمى آب دارد كه اگر با آن وضو بگيرد يا غسل كند، براى آب كشيدن بدن يا لباس او نمى ماند، بايد بدن يا لباس را آب بكشد و با تيمم نماز بخواند ولى احتياط مستحب آنست كه اول رفع نجاست نمايد، و اگر چيزى نداشته باشد كه بر آن تيمم كند، بايد آب را به مصرف وضو يا غسل برساند و با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.

 

ششم از موارد تيمم

مسأله 685 ـ اگر غير از آب يا ظرفى كه استعمال آن حرام است آب يا ظرف ديگرى ندارد، مثلاً آب يا ظرفش غصبى است و غير از آن، آب و ظرف ديگرى ندارد، بايد بجاى وضو و غسل تيمم كند.

هفتم از موارد تيمم

مسأله 686 ـ هر گاه وقت بقدرى تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند، تمام نماز يا مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مى شود بايد تيمم كند.

مسأله 687 ـ اگر عمداً نماز را به قدرى تأخير بيندازد كه وقت وضو يا غسل نداشته باشد معصيت كرده، ولى نماز او با تيمم صحيح است، اگر چه احتياط مستحب آنست كه قضاى آن نماز را هم بخواند.

مسأله 688 ـ كسى كه شك دارد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند، وقت براى نماز او مى ماند يا نه، بايد وضو يا غسل را بجا آورد.

مسأله 689 ـ كسى كه بواسطه تنگى وقت تيمم كرده، چنانچه بعد از نماز آبى كه داشته از دستش برود، اگر چه تيمم خود را نشكسته باشد، در صورتى كه وظيفه اش تيمم باشد، بايد دوباره تيمم نمايد، اگر چه بعيد نيست كفايت همان تيمم، در صورتى كه بلا فصل بعد از نماز آب تلف شود.

مسأله 690 ـ كسى كه آب دارد، اگر به واسطه تنگى وقت با تيمم مشغول نماز شود، و در بين نماز آبى كه داشته از دستش برود، چنانچه وظيفه اش تيمم باشد بعيد نيست كفايت همان تيمم براى نمازهاى بعد.

مسأله 691 ـ اگر انسان به قدرى وقت دارد كه مى تواند وضو بگيرد يا غسل كند و نماز را بدون كارهاى مستحبى آن مثل اقامه و قنوت بخواند، بايد غسل كند يا وضو بگيرد، و نماز را بدون كارهاى مستحبى آن بجا آورد، بلكه اگر به اندازه سوره هم وقت ندارد، بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون سوره بخواند.

 

چيزهائى كه تيمم به آنها صحيح است

مسأله 692 ـ تيمم به خاك و ريگ و كلوخ و سنگ صحيح است، ولى احوط و اولى آنست كه اگر خاك ممكن باشد به چيز ديگر تيمم نكند، و اگر خاك نباشد، با ريگ و اگر ريگ نباشد، با كلوخ و چنانچه كلوخ هم نباشد، با سنگ تيمم نمايد.

مسأله 693 ـ تيمم بر سنگ گچ و سنگ آهك صحيح است ولى تيمم به گچ و آهك پخته و به سنگ معدن مثل سنگ عقيق باطل مى باشد.

مسأله 694 ـ اگر خاك و ريگ و كلوخ و سنگ پيدا نشود، بايد به گرد و غبارى كه در فرش و لباس و مانند اينهاست تيمم نمايد. و چنانچه گرد پيدا نشود بايد به گل تيمم كند. و اگر گل هم پيدا نشود، احتياط مستحب آنست كه نماز را بدون تيمم بخواند، و واجب است بعداً قضاى آنرا بجا آورد.

مسأله 695 ـ اگر بتواند با تكاندن فرش و مانند آن خاك تهيه كند تيمم به گرد باطل است، و اگر بتواند گل را خشك كند و از آن خاك تهيه نمايد، تيمم به گل باطل مى باشد.

مسأله 696 ـ كسى كه آب ندارد اگر برف يا يخ داشته باشد، چنانچه ممكن است بايد آنرا آب كند و با آن وضو بگيرد يا غسل نمايد و اگر ممكن نيست خود برف يا يخ را به صورت و دستها بمالد به نحوى كه صورت و دستها از آن تر شود و اگر اين هم ممكن نيست و چيزى هم كه تيمم به آن صحيح است ندارد، بى طهارت نماز بخواند بنابر احتياط استحبابى، ولى در صورت اخير نمازى را كه خوانده بايد قضا كند.

مسأله 697 ـ اگر به خاك و ريگ، چيزى مانند كاه كه تيمم به آن باطل است مخلوط شود نمى تواند به آن تيمم كند، ولى اگر آن چيز به قدرى كم باشد كه در خاك يا ريگ از بين رفته حساب شود، تيمم به آن خاك و ريگ صحيح است.

مسأله 698 ـ اگر چيزى ندارد كه بر آن تيمم كند چنانچه ممكن است بايد به خريدن و مانند آن تهيه نمايد.

مسأله 699 ـ تيمم به ديوار گلى صحيح است، و احتياط مستحب آنست كه با بودن زمين با خاك خشك، به زمين با خاك نمناك تيمم نكند.

مسأله 700 ـ چيزى كه بر آن تيمم مى كند بايد پاك باشد، و اگر چيز پاكى كه تيمم به آن صحيح است ندارد، نماز بر او واجب نيست، ولى بايد قضاى آنرا بجا آورد.

مسأله 701 ـ اگر يقين داشته باشد كه تيمم به چيزى صحيح است و به آن تيمم نمايد بعد بفهمد تيمم به آن باطل بوده، نمازهائى را كه با آن تيمم خوانده بايد دوباره بخواند.

مسأله 702 ـ چيزى كه بر آن تيمم مى كند و مكان آن چيز بايد غصبى نباشد، پس اگر بر خاك غصبى تيمم كند، يا خاكى را كه مال خود اوست بى اجازه در ملك ديگرى بگذارد و بر آن تيمم كند، تيمم او باطل مى باشد.

مسأله 703 ـ تيمم در فضاى غصبى باطل است، پس اگر در ملك خود دستها را به زمين بزند و بى اجازه داخل ملك ديگرى شود و دستها را به پيشانى بكشد، تيم او باطل مى باشد.

مسأله 704 ـ تيمم به چيز غصبى يا در فضاى غصبى يا بر چيزى كه در ملك غصبى است در صورتى باطل است كه انسان بداند غصب است و عمداً تيمم كند، چنانچه نداند يا فراموش كرده باشد تيمم او صحيح است، ولى اگر چيزى را خودش غصب كند و فراموش كند كه غصب كرده و بر آن تيمم كند، يا ملكى را غصب نمايد و فراموش كند كه غصب كرده و چيزى را كه بر آن تيمم مى كند در آن ملك بگذارد، يا در فضاى آن ملك تيمم نمايد، هر چند حكم به بطلان تيمم او نمى توان كرد، لكن احوط آنست كه به آن تيمم اكتفا نكند، و اگر نماز هم خوانده است اعاده نمايد.

مسأله 705 ـ كسى كه در جاى غصبى حبس است، اگر آب و خاك او غصبى است،بايد با تيمم نماز بخواند.

مسأله 706 ـ مستحب است چيزى كه بر آن تيمم مى كند، گردى داشته باشد كه به دست بماند، و بعد از زدن دست بر آن،مستحب است دست را بتكاند كه گرد آن بريزد و اگر گرد به اندازه اى باشد كه حاجب شود تكاندن لازم است.

مسأله 707 ـ تيمم به زمين گود و خاك جاده و زمين شوره زار كه نمك روى آنرا نگرفته مكروه است، و اگر نمك روى آنرا گرفته باشد باطل است.

دستور تيمم بدل از وضوء يا غسل

مسأله 708 ـ در تيمم بدل از وضو يا غسل چهار چيز واجب است: اول ـ نيت. دوم ـ زدن كف دو دست با هم بر چيزى كه تيمم به آن صحيح است. سوم ـ كشيدن كف هر دو دست به تمام پيشانى و دو طرف آن از جائى كه موى سر مى رويد تا ابروها و بالاى بينى و احتياطاً بايد دستها روى ابروها هم كشيده شود. چهارم كشيدن كف دست چپ به تمام پشت دست راست، و بعد از آن كشيدن كف دست راست به تمام پشت دست چپ. و بهتر آنست كه بعد از دست كشيدن به پيشانى دو مرتبه كف دستها را بر چيزى كه تيمم به آن صحيح است بزند جهت كشيدن دستها بلكه ترك آن سزاوار نيست.

مسأله 709 ـ در تيمم بدل از غسل مشهور بين علماء آنست كه زدن دوم دستها بر خاك واجب است ولكن اقوى عدم وجوب است هر چند كه ترك آن سزاوار نيست.

احكام تيمم

مسأله 710 ـ اگر مختصرى از پيشانى و پشت دستها را هم مسح نكند تيمم باطل است، چه عمداً مسح نكند، يا مسأله را نداند، يا فراموش كرده باشد، ولى دقت زياد هم لازم نيست، و همين قدر كه بگويند تمام پيشانى و پشت دست مسح شده كافيست.

مسأله 711 ـ براى آنكه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده، بايد مقدارى بالاتر از مچ را هم مسح نمايد، ولى مسح بين انگشتان لازم نيست.

مسأله 712 ـ پيشانى و پشت دستها را بايد از بالا به پائين مسح نمايد، و كارهاى آنرا بايد پشت سر هم بجا آورد، و اگر بين آنها بقدرى فاصله دهد كه نگويند تيمم مى كند باطل است.

مسأله 713 ـ در موقع نيت بايد معين كند كه تيمم او جهت رفع حدث جنابت است يا رفع حدث حيض است يا استحاضه است يا رفع حدث اصغر بجاى وضو است مثلاً، و اگر نداند كه بعهده او كدام يك آنها است به عنوان ما فى الذمه كافى است و چنانچه اشتباهاً بجاى نيت رفع حدث جنابت نيت رفع حدث حيض نمود مثلاً اگر بر وجه تقييد باشد تيمم او باطل است.

مسأله 714 ـ در تيمم بايد پيشانى و كف دستها و پشت دستها پاك باشد على الاحوط، و اگر كف دست نجس باشد و نتواند آنرا آب بكشد، لازم نيست كه با پشت دست تيمم نمايد، بلكه تيمم با كف دست نجس كافى است، مگر آنكه نجاست آن طورى باشد كه سرايت كند به آن چيزى كه به آن تيمم مى كند، و خشك كردن آن هم ممكن نباشد كه در اين صورت بايد با پشت دست تيمم نمايد.

مسأله 715 ـ انسان بايد براى تيمم انگشتر را از دست بيرون آورد، و اگر در پيشانى ياپشت دستها يا در كف دستها مانعى باشد، مثلاً چيزى به آنها چسبيده باشد، بايد برطرف نمايد.

مسأله 716 ـ اگر پيشانى يا پشت دستها زخم است و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نمى تواند باز كند، بايد دست را روى آن بكشد و نيز اگر كف دست زخم باشد و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نتواند باز كند، بايد دست را با همان پارچه به چيزى كه تيمم به آن صحيح است بزند، و به پيشانى و پشت دستها بكشد.

مسأله 717 ـ اگر پيشانى و پشت دستها مو داشته باشد اشكال ندارد، ولى اگر موى سر روى پيشانى آمده باشد، بايد آنرا عقب بزند.

مسأله 718 ـ اگر احتمال دهد كه در پيشانى و كف دستها يا پشت دستها مانعى هست چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، بايد جستجو نمايد تا يقين كند كه مانعى نيست.

مسأله 719 ـ اگر وظيفه او تيمم است و نمى تواند تيمم كند، بايد نائب بگيرد و كسى كه نائب مى شود بايد او را با دست خود او تيمم دهد، و اگر ممكن نباشد نه بزدن دست و نه به وضع، بايد نائب دست خود را به چيزى كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستهاى او بكشد.

مسأله 720 ـ اگر در بين تيمم شك كند كه قسمتى از آنرا فراموش كرده يا نه، بايد آن قسمت را با آنچه بعد از آنست بجا آورد.

مسأله 721 ـ اگر بعد از مسح دست چپ شك كند كه درست تيمم كرده يا نه تيمم او صحيح است.

مسأله 722 ـ كسى كه وظيفه اش تيمم است، نمى تواند پيش از وقت نماز براى نماز تيمم كند، ولى اگر براى كار واجب ديگر يا مستحبى تيمم كند، و تا وقت نماز عذر او باقى باشد، مى تواند با همان تيمم نماز بخواند.

مسأله 723 ـ كسى كه وظيفه اش تيمم است، اگر بداند تا آخر وقت عذر او باقى مى ماند، در وسعت وقت مى تواند با تيمم نماز بخواند، ولى اگر بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف مى شود بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند. و نيز اگر اميد دارد كه عذرش برطرف شود، بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند، يا در تنگى وقت با تيمم نماز را بجا آورد.

مسأله 724 ـ كسى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند، اگر احتمال ندهد كه عذرش بزودى برطرف شود، مى تواند نمازهاى قضاى خود را با تيمم بخواند، ولى اگر احتمال دهد به زودى عذر او برطرف مى شود، خواندن نماز قضا براى او اشكال دارد.

مسأله 725 ـ كسى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند، جايز است نمازهاى مستحبى را كه مثل نافله هاى شبانه روز وقت معين دارد با تيمم بخواند، ولى اگر احتمال دهد كه تا آخر وقت آنها عذر او برطرف مى شود، نبايد آنها را در اول وقتشان بجا آورد.

مسأله 726 ـ كسى كه احتياطاً بايد غسل جبيره اى و تيمم نمايد، مثلاً جراحتى در پشت او است اگر بعد از غسل و تيمم نماز بخواند، وبعد از نماز حدث اصغرى از او سر زند مثلاً بول كند براى نمازهاى بعد، بايد بدل از غسل احتياطاً تيمم كند و وضو هم بگيرد.

مسأله 727 ـ اگر به واسطه نداشتن آب يا عذر ديگرى تيمم كند بعد از برطرف شدن عذر، تيمم او باطل مى شود.

مسأله 728 ـ چيزهائى كه وضو را باطل مى كند، تيمم بدل از وضو را هم باطل مى كند، و چيزهائى كه غسل را باطل مى نمايد، تيمم بدل از غسل را هم باطل مى نمايد.

مسأله 729 ـ كسى كه نمى تواند غسل كند، اگر چند غسل بر او واجب باشد، يك تيمم نمايد كافى است.

مسأله 730 ـ كسى كه نمى تواند غسل كند اگر بخواهد عملى را كه براى آن غسل واجب است انجام دهد، بايد بدل از غسل تيمم نمايد و اگر نتواند وضو بگيرد و بخواهد عملى را كه براى آن وضو واجب است انجام دهد، بايد بدل از وضو تيمم نمايد.

مسأله 731 ـ اگر بدل از غسل جنابت تيمم كند، لازم نيست براى نماز وضو بگيرد، ولى اگر بدل از غسلهاى ديگر تيمم كند، بايد وضو بگيرد، و اگر نتواند وضو بگيرد، بايد تيمم ديگرى هم بدل از وضو بنمايد.

مسأله 732 ـ اگر بدل از غسل تيمم كند، و بعد كارى كه وضو را باطل مى كند براى او پيش آيد، چنانچه براى نمازهاى بعد نتواند غسل كند بايد وضو بگيرد، و بنابر احتياط واجب بدل از غسل تيمم نمايد، و اگر نمى تواند وضو بگيرد بايد دو تيمم كند، يكى بدل از غسل و ديگرى بدل از وضو، ولى اگر تيمم او بدل از غسل جنابت باشد چنانچه يك تيمم نمايد به قصد اينكه آنچه تكليف اوست انجام داده باشد، كافيست.

مسأله 733 ـ كسى كه بايد براى انجام عملى مثلاً براى خواندن نماز، بدل از وضو و بدل از غسل تيمم كند، احتياط واجب آنست كه تيمم سومى هم به قصد اينكه بتواند آن عمل را انجام دهد بنمايد، ولى اگر در تيمم اول نيت بدل از وضو يا نيت بدل از غسل نمايد، و تيمم دوم را به قصد اينكه وظيفه خود را انجام داده باشد بجا آورد تيمم سوم لازم نيست.

مسأله 734 ـ كسى كه وظيفه اش تيمم است، اگر براى كارى تيمم كند تا تيمم و عذر او باقى است، كارهائى را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد مى تواند بجا آورد، ولى اگر عذرش تنگى وقت بوده، يا با داشتن آب براى نماز ميت، يا خوابيدن، تيمم كرده، فقط كارى را كه براى آن تيمم نموده، مى تواند انجام دهد.

مسأله 735 ـ در چند مورد مستحب است نمازهائى را كه انسان با تيمم خوانده دوباره بخواند:

اول ـ آنكه از استعمال آب ترس داشته و عمداً خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است.

دوم ـ آنكه مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى كند و عمداً خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است.

سوم ـ آنكه از ترس مزاحمت جمعيت و نرسيدن به نماز جماعت، نماز جمعه را با تيمم خوانده است. بلكه در اين صورت بايد نماز ظهر را با وضو اعاده نمايد على الاقوى. و در چند مورد احتياط مستحب آن است كه نماز را اعاده نمايد. اول آنكه تا آخر وقت عمداً در جستجوى آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستجو مى كرد، آب پيدا مى شد. دوم آنكه عمداً نماز را تأخير انداخته و در آخر وقت با تيمم نماز خوانده است. سوم آنكه مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى شود، و آبى را كه داشته ريخته است.

 

احكام نماز

نماز مهمترين اعمال دينى است، كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهاى ديگر هم قبول مى شود و اگر پذيرفته نشود اعمال ديگر هم قبول نمى شود. و همانطور كه اگر انسان شبانه روزى پنج نوبت در نهر آبى شستشو كند، چرك در بدنش نمى ماند، نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گناهان پاك مى كند. و سزاوار است كه انسان نماز را در اول وقت بخواند. و كسى كه نماز را پست و سبك شمارد مانند كسى است كه نماز نمى خواند. پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود، كسى كه به نماز اهميت ندهد و آنرا سبك شمارد، سزاوار عذاب آخرت است. روزى آنحضرت در مسجد تشريف داشتند، مردى وارد و مشغول نماز شد و ركوع و سجودش را كاملاً بجا نياورد حضرت فرمودند اگر اين مرد در حالى كه نمازش اينطور است از دنيا برود به دين من از دنيا نرفته است. پس انسان بايد مواظب باشد كه به عجله و شتابزدگى نماز نخواند، و در حال نماز به ياد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد كه با چه كسى سخن مى گويد، و خود را در مقابل عظمت و بزرگى خداوند عالم بسيار پست و ناچيز ببيند، و اگر انسان در موقع نماز كاملاً به اين مطلب توجه كند از خود بى خبر مى شود، چنانكه در حال نماز تير را از پاى مبارك اميرالمؤمنين عليه السلام بيرون كشيدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نيز بايد نمازگزار توبه و استغفار نمايد، و گناهانى كه مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، كبر، غيبت، خوردن حرام، آشاميدن مسكرات، و ندادن خمس و زكات، بلكه هر معصيتى را ترك كند، و همچنين سزاوار است كارهائى كه ثواب نماز را كم مى كند بجا نياورد، مثلاً در حال خواب آلودگى، و خوددارى از بول به نماز نايستد. و در موقع نماز به آسمان نگاه نكند و نيز كارهائى كه ثواب نماز را زياد مى كند بجا آورد، مثلاً انگشترى عقيق به دست كند و لباس پاكيزه بپوشد، و شانه و مسواك كند و خود را خوشبو نمايد.

نمازهاى واجب

نمازهاى واجب شش است: اول نماز يوميه. دوم نماز آيات سوم نماز ميت. چهارم نماز طواف واجب خانه كعبه. پنجم نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است. ششم نمازى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد، واجب مى شود.

نمازهاى واجب يوميه

نمازهاى واجب يوميه پنج است: ظهر و عصر، هر كدام چهار ركعت. مغرب سه ركعت. عشا، چهار ركعت. صبح دو ركعت.

مسأله 736 ـ در سفر بايد نمازهاى چهار ركعتى را با شرايطى كه گفته مى شود دو ركعت خواند.

وقت نماز ظهر و عصر

مسأله 737 ـ اگر چوب يا چيزى مانند آنرا، راست در زمين هموار فرو برند صبح كه خورشيد بيرون مى آيد سايه آن به طرف مغرب مى افتد و هر چه آفتاب بالا مى آيد، اين سايه كم مى شود، و در شهرهاى ما، در اول ظهر شرعى به آخرين درجه كمى مى رسد، و ظهر كه گذشت، سايه آن به طرف مشرق بر مى گردد و هر چه خورشيد رو به مغرب مى رود، سايه زيادتر مى شود، بنابر اين وقتى سايه به آخرين درجه كمى رسيد و دو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت، معلوم مى شود ظهر شرعى شده است(1) ولى در بعضى شهرها مثل مكه كه گاهى موقع ظهر سايه به كلى از بين مى رود، بعد از آنكه سايه دوباره پيدا شده معلوم مى شود ظهر شده است.

مسأله 738 ـ چوب يا چيز ديگرى را، كه براى معين كردن ظهر به زمين فرو مى برند شاخص گويند.

مسأله 739 ـ نماز ظهر و عصر هر كدام وقت مخصوص و مشتركى دارند: وقت مخصوص نماز ظهر اول ظهر است تا وقتى كه از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد كه اگر كسى سهواً تمام نماز عصر را در اين وقت بخواند نمازش باطل است. و وقت مخصوص نماز عصر موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عصر وقت به مغرب مانده باشد كه اگر كسى در اين موقع نماز ظهر را بخواند نماز ظهر او قضا شده و بايد نماز عصر را بخواند. و ما بين وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترك نماز ظهر و نماز عصر است، كه اگر كسى در اين وقت اشتباهاً تمام نماز عصر را پيش از نماز ظهر بخواند نمازش صحيح است و عصر حساب مى شود. و بايد نماز ظهر را بعد از آن بجا آورد ولكن سزاوار نيست ترك احتياط به خواندن چهار ركعت به قصد ما فى الذمه.

مسأله 740 ـ اگر پيش از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شود و در بين نماز بفهمد اشتباه كرده است، چنانچه در وقت مشترك باشد، بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند، يعنى نيت كند كه آنچه تا حال خوانده ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد مى خوانم همه نماز ظهر باشد، و بعد از آنكه نماز را تمام كرد، نماز عصر را بخواند و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد، آنچه را كه آورده باطل است،چه در اثناء بفهمد چه بعد از اتمام.

مسأله 741 ـ در زمان حضور امام عليه السلام واجب است، انسان در روز جمعه به جاى نماز ظهر دو ركعت نماز جمعه بخواند، ولى در اين زمان اگر كسى نماز جمعه بخواند، احتياط واجب آنست كه نماز ظهر را هم بخواند.

مسأله 742 ـ وقت نماز جمعه از اول ظهر است تا هر مقدارى كه از وقت را فرا گيرد.

وقت نماز مغرب و عشا

مسأله 743 ـ مغرب موقعى است كه سرخى طرف مشرق، كه بعد از غروب آفتاب پيدا مى شود از بالاى سر انسان بگذرد.

مسأله 744 ـ نماز مغرب و عشا هر كدام وقت مخصوص و مشتركى دارند: وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب است تا وقتى كه از مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز بگذرد، كه اگر كسى مثلاً مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهواً در اين وقت بخواند نمازش باطل است. و وقت مخصوص نماز عشا براى مختار موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد، كه اگر كسى تا اين موقع نماز مغرب را نخواند، بايد اول نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند. و بين وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا وقت مشترك نماز مغرب و عشا است، كه اگر كسى در اين وقت اشتباهاً نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز ملتفت شود، نمازش صحيح است، و بايد نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد.

 مسأله 745 ـ وقت مخصوص و مشترك كه معنى آن در مسأله پيش گفته شد، براى اشخاص فرق مى كند، مثلاً اگر به اندازه خواندن دو ركعت نماز از اول ظهر بگذرد، وقت مخصوص نماز ظهر كسى كه مسافر است تمام شده و داخل وقت مشترك مى شود. و براى كسى كه مسافر نيست، بايد به اندازه خواندن چهار ركعت نماز بگذرد.

مسأله 746 ـ اگر پيش از خواندن نماز مغرب، سهواً مشغول نماز عشا شود و در بين نماز بفهمد كه اشتباه كرده، چنانچه تمام آنچه را كه خوانده يا مقدارى از آنرا در وقت مشترك خوانده و به ركوع ركعت چهارم نرفته است بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام كند و بعد نماز عشا را بخواند، و اگر به ركوع ركعت چهارم رفته بايد نماز را تمام كند، بعد نماز مغرب را بخواند. اما اگر تمام آنچه را كه خوانده در وقت مخصوص نماز مغرب خوانده باشد باطل است. و بايد نماز مغرب و عشا را به ترتيب انجام دهد.

مسأله 747 ـ آخر وقت نماز عشا براى مختار نصف شب است، و شب را بايد از اول غروب تا اذان صبح حساب كرد، نه تا اول آفتاب(1)

مسأله 748 ـ اگر از روى معصيت، نماز عشا را تا نصف شب نخواند، بنابر احتياط مستحب، بايد تا قبل از اذان صبح، بدون اينكه نيت ادا و قضا كند بجا آورد.

وقت نماز صبح

مسأله 749 ـ نزديك اذان صبح از طرف مشرق، سفيده اى رو به بالا حركت مى كند كه آنرا فجر اول گويند، موقعى كه آن سفيده پهن شد، فجر دوم و اول وقت نماز صبح است. و آخر وقت نماز صبح موقعى است كه آفتاب بيرون مى آيد.

 

احكام وقت نماز

مسأله 750 ـ موقعى انسان مى تواند مشغول نماز شود، كه يقين كند وقت داخل شده است، يا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند، يا يك نفر عادل اگر موجب اطمينان شود.

مسأله 751 ـ اگر به واسطه ابر يا غبار يا نابينائى و يا بودن در زندان نتواند در اول وقت نماز، به داخل شدن وقت يقين كند، بايد نماز را تأخير بيندازد تا يقين كند وقت داخل شده است.

مسأله 752 ـ اگر دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند، يا انسان يقين كند كه وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده نماز او باطل است، و همچنين است اگر بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را پيش از وقت خوانده، ولى اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شده، يا بعد از نماز بفهمد كه دربين نماز وقت داخل شده، نماز او صحيح است.

مسأله 753 ـ اگر انسان ملتفت نباشد كه بايد با يقين به داخل شدن وقت، مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز هم بفهمد كه نماز را در وقت خوانده نماز او صحيح است و اگر بفهمد تمام نماز را پيش از وقت خوانده، يا نفهمد كه در وقت خوانده يا پيش از وقت، نمازش باطل است. بلكه اگر بعد از نماز هم بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده بايد دوباره آن نماز را بخواند.

مسأله 754 ـ اگر يقين كند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بين نماز شك كند كه وقت داخل شده يا نه

نماز او باطل است، ولى اگر در بين نماز يقين داشته باشد كه وقت شده، و شك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه نمازش صحيح است.

مسأله 755 ـ اگر وقت نماز به قدرى تنگ است، كه به واسطه بجا آوردن بعضى از كارهاى مستحب نماز، مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مى شود، بايد آن مستحب را بجا نياورد، مثلاً اگر به واسطه خواندن قنوت، مقدارى از نماز بعد از وقت خوانده مى شود بايد قنوت نخواند.

مسأله 756 ـ كسى كه به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد بايد نماز را به نيت ادا بخواند، ولى نبايد عمداً نماز را تا اين وقت تأخير بيندازد.

مسأله 757 ـ كسى كه مسافر نيست، اگر تامغرب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط نماز عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا كند. و همچنين اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند، و اگر كمتر وقت دارد بايد فقط عشا را بخواند و بعداً مغرب را قضا نمايد.

مسأله 758 ـ كسى كه مسافر است اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر را بخواند، و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا كند. و اگر شخص مختار تا نصف شب به اندازه خواندن چهار ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط عشا را بخواند و بعداً مغرب را قضا نمايد. و چنانچه بعد از خواندن عشا، معلوم شود كه به مقدار يك ركعت يا بيشتر وقت به نصف شب مانده است، بايد فوراً نماز مغرب را به نيت ادا بجا آورد.

مسأله 759 ـ مستحب است انسان نماز را در اول وقت آن بخواند و راجع به آن خيلى سفارش شده است، و هر چه به اول وقت نزديكتر باشد بهتر است، مگر آنكه تأخير آن از جهتى بهتر باشد، مثلاً صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند.

مسأله 760 ـ هر گاه انسان عذرى دارد كه اگر بخواهد در اول وقت، نماز بخواند، ناچار است مثلاً با تيمم يا با لباس نجس نماز بخواند، چنانچه بداند عذر او تا آخر وقت باقى است، مى تواند در اول وقت، نماز بخواند، ولى اگر احتمال دهد كه عذر او از بين مى رود، بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت نماز بخواند. و لازم نيست به قدرى صبر كند كه فقط بتواند كارهاى واجب نماز را انجام دهد، بلكه اگر براى مستحبات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد، مى تواند تيمم كند و نماز را با آن مستحبات بجا آورد.

مسأله 761 ـ كسى كه مسائل نماز و شكيات و سهويات را نمى داند و احتمال مى دهد كه يكى از اينها در نماز پيش آيد، بايد براى يادگرفتن اينها نماز را از اول وقت تأخير بيندازد، ولى اگر اطمينان دارد كه نماز را بطور صحيح تمام مى كند، مى تواند در اول وقت مشغول نماز شود، پس اگر در نماز مسأله اى كه حكم آنرا نمى داند پيش نيايد، نماز او صحيح است، و اگر مسأله اى كه حكم آنرا نمى داند پيش آيد، جايز است به يكى از دو طرفى كه احتمال مى دهد عمل نمايد و نماز را تمام كند، ولى بعد از نماز بايد مسأله را بپرسد كه اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند.

مسأله 762 ـ اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبكار هم طلب خود را مطالبه مى كند، در صورتى كه ممكن است، بايد اول قرض خود را بدهد، بعد نماز بخواند و همچنين است اگر كار واجب ديگرى كه بايد فوراً آنرا بجا آورد پيش آمد كند مثلاً ببيند مسجد نجس است كه بايد اول مسجد را تطهير كند، بعد نماز بخواند و چنانچه اول نماز بخواند، معصيت كرده ولى نماز او صحيح است.

نمازهائى كه بايد به ترتيب خوانده شود

مسأله 763 ـ انسان بايد نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند و اگر عمداً نماز عصر را پيش از نماز ظهر و نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند باطل است.

مسأله 764 ـ اگر به نيت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بين نماز يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده است، نمى تواند نيت را به نماز عصر برگرداند، بلكه بايد نماز را بشكند و نماز عصر را بخواند، و همينطور است در نماز مغرب و عشا.

مسأله 765 ـ اگر در بين نماز عصر يقين كند كه نماز ظهر را نخوانده است ونيت را به نماز ظهر برگرداند، چنانچه يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده بوده، بايد نيت را به نماز عصر برگرداند و در صورتى كه جزئى از نماز را به قصد ظهر آورده باشد بايد بعد از تمام كردن دوباره نماز عصر را بخواند و مى تواند كه نماز را بشكند و از سر بگيرد.

مسأله 766 ـ اگر در بين نماز عصر شك كند كه نماز ظهر را خوانده يا نه، بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند و نماز عصر را بعد از آن بجا آورد، ولى اگر وقت به قدرى كم است كه بعد از تمام شدن نماز، مغرب مى شود بايد به نيت نماز عصر، نماز را تمام كند، و در اين صورت ترك احتياط نكند به قضا نمودن نماز ظهر را در خارج وقت.

مسأله 767 ـ اگر در نماز عشا پيش از ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه، چنانچه وقت به قدرى كم است كه بعد از تمام شدن نماز نصف شب مى شود، بايد به نيت عشا نماز را تمام كند و اگر بيشتر وقت دارد، بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه ركعتى تمام كند، بعد نماز عشا را بخواند.

مسأله 768 ـ اگر در نماز عشا بعد از رسيدن به ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه، بايد نماز را تمام كند، بعد نماز مغرب را بخواند.

مسأله 769 ـ اگر انسان نمازى را كه خوانده احتياطاً دوباره بخواند و در بين نماز يادش بيايد، نمازى را كه بايد پيش از آن بخواند نخوانده است، نمى تواند نيت را به آن نماز برگرداند، مثلاً موقعى كه نماز عصر را احتياطاً مى خواند، اگر يادش بيايد نماز ظهر را نخوانده است، نمى تواند نيت را به نماز ظهر برگرداند.

مسأله 770 ـ برگرداندن نيت از نماز قضا به نماز ادا، و از مستحب به نماز واجب جايز نيست.

مسأله 771 ـ اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، انسان مى تواند در بين نماز نيت را به نماز قضا برگرداند ولى بايد برگرداندن نيت، به نماز قضا ممكن باشد مثلاً اگر مشغول نماز ظهر است، در صورتى مى تواند نيت را به قضاى صبح برگرداند كه داخل ركوع ركعت سوم نشده باشد.

 

نمازهاى مستحب

مسأله 772 ـ نمازهاى مستحبى زياد است و آنها را نافله گويند و بين نمازهاى مستحبى به خواندن نافله شبانه روز بيشتر سفارش شده و آنها در غير روز جمعه سىوچهار ركعتند كه هشت ركعت آن نافله ظهر و هشت ركعت نافله عصر و چهار ركعت نافله مغرب و دو ركعت نافله عشا و يازده ركعت نافله شب و دو ركعت نافله صبح مى باشد و چون دو ركعت نافلها عشا نشسته خوانده مى شود، يك ركعت حساب مى شود ولى در روز جمعه بر شانزده ركعت نافله ظهر و عصر چهار ركعت اضافه مى شود.

مسأله 773 ـ از يازده ركعت نافله شب، هشت ركعت آن بايد به نيت نافله شب و دو ركعت آن به نيت نماز شفع و يك ركعت آن، به نيت نماز و تر خوانده شود. و دستور كامل نافله شب در كتابهاى دعا گفته شده است.

مسأله 774 ـ نمازهاى نافله را مى شود نشسته خواند، ولى بهتر است دو ركعت نماز نافله نشسته را يك ركعت حساب كند، مثلاً كسى كه مى خواهد نافله ظهر را كه هشت ركعت است نشسته بخواند، بهتر است شانزده ركعت بخواند، و اگر مى خواهد نماز وتر را نشسته بخواند، دو نماز يك ركعتى نشسته بخواند.

مسأله 775 ـ نافله ظهر و عصر را در سفر نبايد خواند، و اما نافله عشا را اگر به رجاء مطلوبيت بياورد مانعى ندارد.

وقت نافله هاى يوميه

مسأله 776 ـ نافله نماز ظهر پيش از نماز ظهر خوانده مى شود و وقت آن از اول ظهر است تا موقعى كه آن مقدار از سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدا مى شود، به اندازه دو هفتم آن شود، مثلاً اگر درازاى شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سايه اى كه بعد از ظهر پيدا مى شود به دو وجب رسيد، آخر وقت نافله ظهر است.

مسأله 777 ـ نافله عصر پيش از نماز عصر خوانده مى شود و وقت آن تا موقعى است كه آن مقدار از سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدا مى شود، به چهار هفتم آن برسد. و چنانچه بخواهد نافله ظهر يا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند، بايد نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند و بنابر احتياط واجب نيت ادا و قضا نكند.

مسأله 778 ـ وقت نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتى كه سرخى طرف مغرب كه بعد از غروب كردن آفتاب در آسمان پيدا مى شود از بين برود، اگر چه دور نيست كه وقت او امتداد داشته باشد به امتداد وقت خود مغرب تا وقت مختص به عشاء.

مسأله 779 ـ وقت نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است و بهتر است بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.

مسأله 780 ـ نافله صبح پيش از نماز صبح خوانده مى شود و وقت آن بعد از فجر اول است تا وقتى كه سرخى طرف مشرق پيدا شود. و نشانه فجر اول در وقت نماز صبح گفته شد. و ممكن است نافله صبح را بعد از نافله شب بلافاصله بخواند.

مسأله 781 ـ وقت نافله شب از نصف شب است، تا اذان صبح و بهتر است نزديك اذان صبح خوانده شود.

مسأله 782 ـ مسافر و كسى كه براى او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، مى تواند آنرا در اول شب بجا آورد.

 

نماز غفيله

مسأله 783 ـ يكى از نمازهاى مستحبى نماز غفيله است كه بين نماز مغرب و عشا خوانده مى شود. در ركعت اول آن، بعد از حمد بايد به جاى سوره اين آيه را بخوانند: «و ذالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه فنادى فى الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و كذلك ننجى المؤمنين» و در ركعت دوم بعد از حمد بجاى سوره اين آيه را بخوانند: «و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو ويعلم ما فى البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا يعلمها و لا حبة فى ظلمات الارض و لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين» و در قنوت آن بگويند: «اللهم انى اسئلك بمفاتح الغيب التى لا يعلمها الا انت ان تصلى عل محمد و آل محمد و ان تفعل بى كذا و كذا». و بجاى كلمه كذا و كذا حاجتهاى خود را بگويند و بعد بگويند: «اللهم انت ولّى نعمتى و القادر على طلبتى تعلم حاجتى فاسئلك بحق محمد و آله (عليه و عليهم السلام)لما قضيتهالى».